لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 49
شناسایی دلایل و کنترل آن
پوسیدگی منشاءهای بسیاری دارد و روشهای بیشتری برای کند کردن روند آن وجود دارد. این بخش به قسمتهای مختلف صنعت می پردازد و مشکلات فرسایش/ پوسیدگی رایج و برخی از راه حل ها را مورد شناسایی قرار میدهد.
ساختمانهای ساحلی- تجهیزات سطحی، ساده ترین راه حل قرار دادن عایق روی فلز مورد نظر است. تأسیسات ساحلی اغلب با آستر غنی از روی رنگ می شوند که این کار نه تنها یک مانع فیزیکی ایجاد میکند، بلکه به عنوان یک آنود قربانی مورد نفوذ قرار می گیرد.
ساختمانهای ساحلی از راههای دیگر هم حفاظت می شوند. منطقة بالای داغ مد/ خط کشند، که آن را منطقة Splash می نامند، مرتباً بیرون و درون آب است. شدیدترین فرسایش/پوسیدگی در این قسمت ایجاد می شود. امواجه هرگونه پوشش محافظ را مکرراً از بین می برند و اکسیژن و آب فراوانی در این حوزه وجود دارد.
شیوه های متداول کنترل پوسیدگی/ فرسایش در این منطقه شامل استفاده از پوش های بیشتر و همچنین افزایش ضخامت فلزات برای جبران آسیب بالای آن است.
بخشی از ساختمانی که در منطقة مد قرار دارد دچار فرسایش/پوسیدگی کمتری نسبت به منطقة Splash می شود و می تواند از سیستم محافظ کاتودی در مد زیاد بهره مند شود. محافظ کاتودی از طریق تبدیل حوزه های آنودی به کاتودها عمل میکند. در این روش جریانی مخالف را برای بی اثر کردن جریان پوسیدگی/فرسایش به کار می گریم. این جریان را می توان از طریق یک منبع DC خارجی- محافظت کاتدی تأثیرگذار و یا از طریق آنودهای قربانی ایجاد کرد.
سایر قسمتهای ساختمان- که کمتر در معرض فرسایش/خوردگی با آب دریا است- از طریق محافظت کاتدی حفظ می شود. اگرچه سحت پوستان و علف های دریایی چسبیده به قسمتهای غوطه ور در آب وزن آن قسمتها را افزایش میدهد که احتمال فرسایش بیشتر این قسمتها را فراهم می آورد. این مکانیزم زمانی اتفاق می افتاد که مجموع تأثیرات ترک ها یا سوراخ ها، پوسیدگی و فشار شکاف ها را تشدید کرده و افزایش میدهد تا به سقوط بنا منتهی شود. اگرچه یک لایه پوشش از رسیدن اکسیژن به فلز جلوگیری کرده و فرسایش را کاهش میدهد.
سایر اشکال فشارهای ساختاری نیز مهم هستند. فشار چرخشی با تناوب کم- که ناشی از عواملی چون امواج، جزر و مد و operating load است- می تواند منجر به فرسایش/ایجاد پوسیدگی در شکاف های باز شود. در نتیجه الگوسازی و در نظر گرفتن این فشارها در جلوگیری از فرسایش نقش بسیار مهمی ایفا میکند.
ته یک سکوی حفاری بلند یا یک سکوی تولید نفت در بستر دریا فرو می رود و توسط سولفید هیدروژن تولید شده از طریق سولفات کاهش دهندة باکتری (SRB) آسیب میبیند. اگرچه حفاظت کاتدی هم این بخش از سازه را حفظ و نگهداری میکند. به دلیل کاهش اکسیژن جریان حفاظت مورد نیاز برای بقیة قسمتهای سکوی حفاری کمتر خواهد بود.
فرسایش لولة حفاری- هنگام حفاری یک چاه نه تنها به سازة سکوی حفاری فشار وارد می شود، بلکه تجهیزات حفاری هم تحت فشار قرار می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
نظارت و کنترل یکی از ارکان مدیریت به شمار می آید و مدیر به عنوان یکی از وظایف اصلی خود باید شیوه ها، امکانات و عملیات گوناگون تشکیلات را زیر پوشش نظارتی قرار می دهد تا حرکت دستگاه ها به انحراف و امکانات موجود به هرز نرود.
مدیر در حیطة نظارت، کلیة فعالیت ها را با برنامه و اهداف تعیین شده می سنجد و در صورت تطابق شیوه ها و مقدار و نوع فعالیت ها با برنامه، سلامت دستگاه مربوطه اعلان می شود ولی در صورت عدم تطابق عملیات واحدها و افراد با اهداف و برنامه، مدیر باید از « اصل مدیریت» استفاده کند و با هدایت های مناسب انحراف را اصلاح و خسارت ها را جبران نماید.
نگرشی بر مدیریت اسلامی ( سال / )
برنامه ریزی و نظارت با یکدیگر پیوند نزدیک دارند، پاره ای نویسندگان مدیریت می اندیشند که این وظایف را نمی توان از یکدیگر جدا کرد. با این همه برنامه ریزی و نظارت مانند دو تیغة قیچی است. با نبودن هدف ها و برنامه ها، نظارت ممکن نیست زیرا هر گونه کارکرد باید با نظارت و ضابطه های معین سنجیده شود.
نظارت وظیفة هر مدیر، از ریاست عالی تا سرپرستان و مدیران پایه است. پاره ای از
مدیران به ویژه در رده های پایین فراموش می کنند که مسئولیت ابتدایی کاربرد نظارت به عهده مدیران اجرایی طرح ها و برنامه ها می باشد. گاهی به سبب قدرت و اختیارات مدیران ردة بالا و مسئولیت های پدید آمده از آن درباره وظایف نظارتی مدیران مالی به اندازه ای پافشاری و تأکید می شود که گمان می رود که نیازی به کاربرد نظارت در رده های پایین نباشد. با آنکه دیدگاه نظارت در میان مدیران گوناگون متفاوت است، همه مدیران مسئولیت اجرای طرح و برنامه را بعهده دارند و از این رو نظارت وظیفة بنیادی هر مدیر در هر رده مدیریت است.
اصول مدیریت
در یک جملة کوتاه، نظارت را اینگونه می توان تعریف کرد:« کوششی که مدیر در جهت تطبیق عملیات با برنامه انجام می دهد تا میزان صحت و سقم فعالیت ها را بدست آورد نظارت گفته می شود.»
در نظارت مسائل زیر مورد توجه قرار می گیرد:
1ـ نظارت، عملیات و برنامه را با یکدیگر تطبیق می کند.
2ـ نظارت ، میزان سلامت و یا بیماری دستگاه و فعالیت ها را مشخص می سازد.
3ـ نظارت، توان واحدهای مختلف را در انجام کارها بیان می دارد.
4ـ نظارت، مقدار و پیشرفت عملیات و فاصلة آنرا تا هدف روشن می نماید.
5ـ نظارت، لزوم هدایت خواهی و ظرفیت هدایت پذیری را بدست می آورد.
نگرشی بر مدیریت اسلامی ( سال )
حال به شرح فراگرد اساسی نظارت از دیدگاه نویسندگان کتاب اصول مدیریت میپردازم.
نظام ها و اصول فنی نظارت و کنترل در مورد پول نقد، جریان ها، روش های اداری، روحیة
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
نظارت و کنترل در مدیریت اسلامی
نظارت چیزی نیست جز ارسال پیامهایی که به طور مؤثر رفتار گیرنده پیامها را تغییر دهد.
مقدمه
نظارت و کنترل یکی از ارکان مدیریت به شمار می آید و مدیر به عنوان یکی از وظایف اصلی خود باید شیوه ها و امکانات و عملیات گوناگون تشکیلات را زیر پوشش نظارتی قرار دهد تا حرکت دستگاهها به انحراف و امکانات موجود به هدر نرود.
مدیر در حیطه نظارت، کلیه فعالیتها را با برنامه می سنجد و در صورت تطابق شیوه ها و مقدار و نوع فعالیتها با برنامه و هدفهای تعیین شده، سلامت دستگاه مربوط را اعلام می کند ولی در صورت تطابق نداشتن عملیات واحدها و افراد با هدفها و برنامه ها مدیر باید از اصل هدایت استفاده کند و با هدایتها و راهنماییهای مناسب انحراف را اصلاح و خسارتها را جبران نماید. به کمک کنترل است که مدیریت نسبت به نحوه تحقق هدفها و انجام عملیات آگاهی یافته و قدرت پیگیری ایجاد می شود و زمان مناسب برای سنجش و اصلاح آنها را پیدا می کند. کنترل ابزار کار مدیران در رده های مختلف سازمان از مراتب عالی تا رده های سرپرستی است و لزوم آن را در سطوح مختلف بسادگی می توان احساس کرد. سازمان بدون وجود یک سیستم کنترل در تحقق هدفهای خود موفق نبوده و نمی تواند از منابع خود بدرستی استفاده کند.
در اسلام ارزشیابی، حسابرسی و سایر اصطلاحاتی که در حقیقت برای بیان نظارت و کنترل مورد استفاده قرار گرفته، فراوان بحث شده است. در حقیقت سه مرجع بر کارگران و مدیران حکومت اسلامی نظارت دارند و یا به بیان دیگر، کارگزاران حکومت اسلامی در مقابل سه مرجع یعنی خدا، امام و مردم مسئولند.
در اسلام نظارت تنها در چارچوب وظایف دولت و حکومت خلاصه نمی شود، بلکه کلیه افراد جامعه موظفند بر اساس یک تکلیف شرعی همچون نماز و روزه بر امور اجتماعی و رفتار افراد و اطرافیان نظارت همگانی و عمومی داشته باشند. نظارت عمومی که به آن امر به معروف و نهی از منکر می گویند دارای مراحل و درجات مختلفی است و برحسب اینکه شخص چگونه مرتکب گناه شود، از تکلیف خود سرباز زند، نحوة برخورد با او و دادن تذکر تفاوت دارد. مسلمان معتقدند خداوند را همواره حاضر و ناظر بر امور می داند.
بنابراین چه کنترل باشد و چه نباشد احساس می کند که باید بر نفس خود مسلط باشد
و از جاده صحت و درستی منحرف نگردد. انسان متقی در اسلام، انسانی است که مجهز به یک دستگاه کنترل متشکل از اصول اعتقادی، عقل، فطرت، وجدان و ضمیر روشن می باشد. او خدا ترس است. چنین فردی قطعاً خود کنترل خواهد بود. التفات و توجه به مسائل حرام و حلال، پرهیز از گناهان و انجام کارهای صواب همه شیوه هایی هستند که فرد مسلمان را خود کنترل می سازد، بنابراین با انجام یک سلسله برنامه های فرهنگی و ارشادی می توان در چنین زمینه مساعدی بذر خود کنترلی را در سازمان پراکند و بارور ساخت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
کنترل جمعیت ضرورتها و شرایط
پرونده مسأله کنترل جمعیت همچنان باز است. ارزیابی این موضوع از جهات مختلفی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از نقاط مورد بحث، توجه به روایات و ملاکهای فقهی آن می باشد.
آنچه در این مقاله، توسط نویسنده محترم ارائه شده است، پرداختن به بخشی از این جنبه می باشد. این مقاله بیشتر ناظر به دیدگاه منفی یکی از نویسندگان نسبت به مسأله کنترل جمعیت می باشد. پیام زن ضمن سپاسگزاری از نویسنده محترم، اعلام می دارد این پرونده برای انعکاس نظرات دیگری که در این زمینه وجود دارد، همچنان مفتوح است و مورد استقبال می باشد.
* * *
در گفتار پیش یکی از دلایل مخالفان طرح کنترل رشد جمعیت را بررسی کرده، به روایاتی که در آنها توصیه به افزایش توالد و تناسل شده بود، اشاره کردیم و گفتیم که بررسی این گونه روایات باید با توجه به شرایط و مقتضیات زمان صدور آنها صورت پذیرد. به عبارت دیگر، چنین مسایلی جزو قوانین متغیر محسوب می شود که باید با اصول ثابت آن که اصل «اعتلا، عزت و خودکفایی» مسلمانان است، سنجیده شود.
در اینجا ممکن است این سؤال به ذهن خواننده محترم خطور کند که اگر حکمت توصیه به تکثیر نسل، کم بودن مسلمانها در آن زمان بوده است، همان حکمت در عصر ما نیز وجود دارد و با نگاهی به آمار مسلمانان خواهیم یافت که وسعت جمعیت مسلمانها نسبت به پیروان سایر مذاهب محدودتر است.
پاسخ این است که در صدر اسلام، مسلمانها در اقلیت مطلق قرار داشتند، در صورتی که امروزه در اقلیت نسبی به سر می برند. در آن زمان پس از گذشت سالها شمار گروندگان به اسلام از دهها نفر تجاوز نمی کرد و حتی پس از هجرت رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله به مدینه نیز که تا حدودی بر دامنه جمعیت مسلمانان افزوده شده بود، با تعداد کافران که سراسر جهان آن روز را، در اختیار خود داشتند، قابل مقایسه نبود. اما امروز چنین نیست و آمار مسلمانان نسبت به پیروان سایر ادیان رقم بسیار بالایی را نشان می دهد.
گذشته از این، در آن زمان، کمی جمعیت، اساس ضعف به شمار می آمد و اقتدار جامعه، بر پایه برخورداری از اکثریت بود؛ در حالی که در جهان امروز کاملاً برعکس است. درستی این سخن، با نگاهی به معیارهای قدرت و توانمندی در دنیای امروز، بخوبی روشن است.
این موضوع، مسلم است که اکنون ملتهایی قدرتمند هستند و کشورهایی توانسته اند سیاست، اقتصاد و فرهنگ خویش را بر سرتاسر گیتی حاکم کنند که در صنعت، علم و هنر پیشتاز بوده اند گرچه از جمعیت کم و ناچیزی تشکیل شده باشند و برعکس، ملتهایی تحت سلطه گروه اول به سر می برند که از تکنولوژی و علم بی بهره یا کم بهره اند، هر چند از جمعیت بالایی، برخوردار باشند. شاهد گویای این سخن، آفریقاست.
«در آنجا در قبال هر بچه ای که زن به دنیا می آورد، خانواده شوهرش موظف است مقداری پول به او بدهد و ارزش زن را با تعداد بچه ای که ولادت می یابد محاسبه می کنند.»(1)
* * *
2ـ حکمت ازدواج
دومین دلیل مخالفان این است که می گویند: اینکه خداوند موجود است و از جمله انسان را به صورت زوج آفرید و ازدواج و نکاح را مقرر فرمود، به خاطر افزایش و تداوم نسل است. از این رو، ترویج کنترل آن، نوعی مبارزه با حکمت ازدواج محسوب می گردد که شارع مقدس نکاح را به خاطر آن وضع کرده است.
صاحب جواهر(ره) نیز در توجیه نظریه معتقدان به حرمت «عزل» در صورت عدم رضایت زن، به این مطلب اشاره کرده است.(2)
پاسخ این است که حکمت و فلسفه ازدواج، استمرار نسل است، در حالی که کنترل نسل به معنی نفی تناسل و توالد نیست، بلکه مقصود، جلوگیری از رشد بی رویه و افزایش سرسام آور تولد در راستای حفاظت از اصل تناسل و بقای نسل است.
چه بسیارند اطفالی که پس از تولد در دوران کودکی به خاطر عدم دسترسی به پزشک و دارو و یا در اثر سوء تغذیه، جان می سپارند. امروزه روشن است که رشد بی رویه جمعیت قبل از آنکه مایه بقای نسل باشد، اساس سلامتی و حیات او را تهدید می نماید.
علاوه بر این، بنا به فرمایش مرحوم صاحب جواهر، یافتن فرزند، علت استحباب و امر به ازدواج نیست تا حکم، دائر مدار آن باشد، بلکه حکمت آن است و رعایت همیشگی آن لزومی ندارد.(3)
گذشته از این، بر طبق حدیثی از حضرت صادق علیه السلام، اصل توالد گرچه متوقف بر ازدواج است، ولی در تمام موارد بستگی به خواست و اراده زوجین ندارد و کسی که اراده خداوند بر تولد یافتن او تعلق گرفته است، متولد خواهد شد، گرچه ناخواسته و همراه با اعمال کنترل و جلوگیری از تناسل باشد و اتفاقا نمونه های زیادی از این دست نیز میان خانواده ها یافت می گردد.
محمد بن یعقوب کلینی(ره) در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین نقل کرده است:
امام سجاد علیه السلام در عزل، اشکالی نمی دید و این آیه شریفه را قرائت می فرمود: «هنگامی که خداوند از پشتهای بنی آدم فرزندان آنان را خارج ساخت ـ و از آنان اقرار به وحدانیت و ربوبیت خویش گرفت ...(4) پس هر کس که خداوند از او میثاق گرفته، به وجود خواهد آمد، گرچه بر صخره و سنگ سختی باشد.»(5)
گویا حدیث مزبور، این حقیقت را بیان می نماید که اعمال کنترل بر تناسل، مانع استمرار نسل نیست و این عمل منافاتی با حکمت ازدواج ندارد.
* * *
3ـ اشکال در عزل
«عزل» یکی از راههای جلوگیری از بارداری است. بعضی در باره آن گفته اند: جایز بودن محل اشکال است.(6) لیکن بنا بر نظر فقهای بزرگ اسلام «عزل» در صورت رضایت زن و شوهر، هیچ اشکالی ندارد و تنها در صورت عدم رضایت زن، ممکن است با اشکال روبه رو شود. به هر حال، این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
کنترل جمعیت
تامین غذا، بهداشت، مسکن، آموزش و اشتغال جامعهای که با مساله افزایش جمعیت روبهروست، از یک طرف و جوابگویی به نیاز گسترده مالی، معنوی و کاهش گرسنگی آنها از طرف دیگر، برای بسیاری از کشورهای جهان راهی جز کنترل رشد بیرویه جمعیت باقی نگذاشته است. این مساله آنقدر اهمیت دارد که سازمان ملل متحد روزی را با عنوان روز جهانی جمعیت نامگذاری کرده است.
جمعیت جهان در سال 1804 تنها یک میلیارد نفر بود. پس از 123 سال، این جمعیت 2 برابر شد و 60سال بعد یعنی در سال 1987میلادی به 5 میلیارد نفر رسید. اکنون پس از گذشت چند سال، جمعیت کره زمین از مرز 6 میلیارد نفر گذشته است و اگر متوسط افزایش جمعیت جهان را سالانه فقط 2 درصد فرض کنیم، حدود یک قرن آینده یعنی سال 2100 با جمعیت 48میلیارد نفری روبهرو خواهیم شد که تصور آن هم، کره زمین را به لرزه درمیآورد.
از این رو در سال 1990، دفتر بنیاد جمعیت سازمان ملل متحد، روز یازدهم جولای مصادف با 21 تیر ماه را به عنوان روز جهانی جمعیت اعلام کرد تا جمعیت بیش از 6 میلیاردی جهان، این روز را گرامی بدارند و افکار عمومی جهان را به خطر افزایش جمعیت و تدابیر و برنامههای توسعه و نیاز به حل مشکلات ناشی از افزایش جمعیت جهان، جلب کنند.
ایجاد تعادل
تنظیم خانواده در مقیاس خانوادگی، وسیلهای برای فاصلهگذاری بین فرزندان و تعیین تعداد فرزندان است و در مقیاس اجتماعی یکی از راههای برقراری تعادل میان توسعه اقتصادی، اجتماعی و میزان رشد جمعیت است. البته جلوگیری از زاد و ولد، تنها راهحل توسعه یافتگی نیست بلکه یکی از راهها محسوب میشود. این شیوه وسیلهای است تا بتوان تعادل میان رشد اقتصادی و افزایش جمعیت برقرار کرد.
امروزه هدف اساسی در کلیه برنامههای تنظیم خانواده و جمعیت، هماهنگی ساختار جمعیتی با روند توسعه اقتصادی و اجتماعی است. از طرف دیگر هدف اصلی توسعه اقتصادی بر اعتلای کیفیت زندگی مردم معطوف شده و افزایش ناخالص ملی رفاه بیشتر را برای مردم، بخصوص آنها که در پایینترین سطوح درآمد قرار دارند مدنظر قرار میدهد.
برنامههای تنظیم خانواده و جمعیت منحصر و محدود به کنترل باروری در زن نشده و ابعاد مهمتری نظیر جنبههای بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، روانی و فرهنگی را نیز شامل میشود که به مراتب از اهمیت بیشتری برخوردارند.
برای سلامت جامعه
بسیاری تصور میکنند تنظیم خانواده فقط ابزار کنترل جمعیت است. در این نگرش جنبههای ارتقای سلامت تنظیم خانواده که در سطح خانواده و جامعه از اهمیت زیادی برخوردار هستند، نادیده گرفته میشود. برنامههای تنظیم خانواده و جمعیت منحصر و محدود به کنترل باروری در زن نیست و ابعاد مهمتری نظیر جنبههای بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، روانی و فرهنگی را نیز شامل میشود که به مراتب اهمیت بیشتری دارند.
یکی از اهداف برنامههای تنظیم خانواده توانمندسازی خانوادهها برای تصمیمگیری آزادانه، آگاهانه و مسوولانه برای تعداد و فاصلهگذاری بین فرزندانشان است. افزایش آگاهی جامعه از تاثیر بارداریهای ناخواسته و پرخطر بر سلامت مادر و کودک، موجب بهبود سلامت خانواده و در نهایت جامعه میشود.
در کشور ما نسبت مرگ مادران ناشی از بارداری و زایمان از تعداد 91 مرگ در 100 هزار تولد زنده در سال 1366 به 4/37 مرگ مادر در 100 هزار تولد زنده در سال 1375 کاهش یافته است. اطلاعات سال 1384 کاهش بیشتر این نسبت را تا 6/24 مرگ مادر در 100 هزار تولد زنده نشان میدهد.
در حدود همین فاصله زمانی پوشش روشهای مطمئن پیشگیری از بارداری از 5/27 درصد در سال 1368 به 60 درصد در سال 1384 افزایش یافته است. با توجه به این آمار، شاید بتوان در ایران نیز مانند سایر کشورهای جهان تنظیم خانواده را به عنوان یکی از مهمترین دلایل برای کاهش مرگومیر مادران جامعه در نظر گرفت.
افزایش آگاهی
برنامههای تنظیم خانواده اطلاعات و وسایل لازم برای تصمیمگیری در مورد تعداد و فاصلهگذاری بین فرزندان را برای خانوادهها فراهم میکند. وقتی آگاهی لازم برای خانوادهها فراهم میشود، خانوادهها با استفاده از آگاهیها، مسوولیتپذیری، اختیار و توانایی تصمیمگیری، خواهند توانست نیازهای خود و خانواده را برآورده کنند.
برنامههای تنظیم خانواده معمولا اصل انتخاب آزادانه و آگاهانه جامعه را در سرلوحه اهداف و فعالیتهای خود قرار میدهد. تجربه نشان داده اگر برنامه تنظیم خانواده در کشوری به جای انتخاب آگاهانه و آزادانه، به اجبار جامعه بپردازد، شکست خواهد خورد. در حقیقت همه برنامههای موفق تنظیم خانواده، موفقیت خود را مدیون آگاهی جامعه خود هستند.
در ایران نیز اساس پیشگیری بر این اصل نهاده شده است که همه مردم حق دارند برای بهبود سلامت خود و خانواده آگاهیهای لازم را درباره تنظیم خانواده داشته باشند و بتوانند درباره همه روشهای پیشگیری از بارداری، چگونگی استفاده از آنها و عوارض جانبی و مزیتهای هر روش آگاهی کافی داشته باشند.
با این آگاهی خانوادهها میتوانند انتخاب کنند کدام یک از آنها برای شرایط و وضعیت سلامتشان مناسبتر است. ضمن این که آنها باید بدانند اطلاعات و خدمات تنظیم خانواده را از کجا دریافت کنند. بر این اساس گسترش اطلاعات تنظیم خانواده از وظیفههای مسوولان سلامت کشور قرار گرفته است.
اقدامی بزرگ
طی دهه اول بعد از انقلاب نرخ جمعیت بشدت افزایش پیدا کرد، به نحوی که رشد جمعیت کشور به یکباره به 2/3 درصد رسید و جمعیت کشور طی 10سال 2 برابر شد. اگر موضوع کنترل جمعیت با فرمان حضرت امام(ره) و برنامهریزی جدی مسوولان وقت کنترل نمیشد و جمعیت کشور با همان نرخ افزایش پیدا میکرد، براساس