لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
«مقدمه»
سازمانها و نهادهای مختلف یک جامعه بر اساس اهداف خاصی تشکیل می شوند و بر اساس این اهداف، وظایف و عملکردهای معینی را در جامعه انجام می دهند و نیازهای متعددی را برآورده میسازند. در گذشته به علت عدم پیچیدگی جامعه و نیز محدود بودن نیازها، نوآوری ها و ... کارکردهای سازمانها معمولا ساده بود و هر کسی می توانست با صرف زمانی محدود خود را برای تصدی شغلی آماده کند.
در دنیای امروز به علت گسترش علوم و فنون و متنوع شدن رشته های علمی در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی اجتماعی فنی احراز آمادگی برای تصدی یک شغل به آسانی گذشته نیست.
علاوه بر این حتی اگر فردی برای شغلی آمادگی داشته باشد، پیشرفت روزافزون و لحظه به لحظه علوم و فنون، هر روز دانش و مهارتهای فرد را کهنه و ناقص می سازد. بنابراین بقای فرد و سازمان وابسته به این است که دائما اطلاعلات و مهارتهای خود را نو و تازه گردانند و این امر ممکن نیست مگر با آموزش مداوم و مستمر.
آموزش عبارت است از افزایش معلومات و مهارتهای هر فرد در یک شغل به خصوص (Euppo,p) با توجه به اینکه تعاریف متناوبی از آموزش شده، اما به نظر میرسد که وجه اشتراک در این تعاریف حداقل از یک نقطه نظر وجود داشته باشد که هدف اصلی آموزش ارتقاء دانش، اطلاعات و مهارتهای افراد است.
آموزش از دیدگاه اسلام
آموزش همزمان با بعثت پیامبر اسلام اهمیت یافت و اولین آیه ای که بر رسول خدا نازل شد، "اقرا بسم ربک الذی خلق بخوان به نام پروردگارت که تو را آفرید " بود. پیامبر همواره در طول دوران رسالت خود به انحاء مختلف هم به اهمیت آموزش تاکید کردند و هم ماهیت رسالتشان آموزش دادن بود. آموزش دادن رسالتی عظیم که از جانب خداوند به او محول شده بود. آموزش در اسلام آنقدر اهمیت و قرب و منزلت داشت که پیامبر اسلام به خاطر با سواد شدن افراد خود حاضر می شد اسرای جنگی را آزاد کند.
صرف نظر از اهمیت عمومی آموزش در اسلام به طور اخص پیغمبر اسلام آموزش را تزکیه و تربیت می داند " لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه "
خداوند منت گذاشت بر مردم با ایمان که پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات خدا را برای آنان بخواند و آنان را از زشتیها تزکیه کند و به آنان دانش و حکمت بیاموزد.
امام صادق علیه السلام معتقدند که آموزش بایستی با عمل و رفتار توام باشد و تنها نباید به گفتار بسنده کرد. به نظر آیت الله حاج شیخ جعفر کاشف الغظاء، آموزش یعنی تکرار مطالب و عادات و انجام کارها.
«نظام آموزش و پرورش نوین در ایران»
عمدتا پس از انقلاب مشروطیت به وجود آمده است. از زمان تاسیس دارالفنون در سال 1368 هجری قمری و وزارت علوم در سال 1372 قمری، زمینه نظام جدید فراهم گردید. با تاسیس دارالفنون دولت رسما مسئولیت امر آموزش را بر عهده گرفته است.
تاسیس وزارت علوم و اعزام محصل به خارج و احداث مدارس و تقبل هزینه های آموزشی، بیانگر دخالت دولت در امر آموزش رسمی است و با ظهور آموزش و پرورشی رسمی به شکل فصلی ترین هدفها و خط مشی های کل، سیاست ها، محتوا، روشها، ارزشیابی و برنامه ریزی درسی و آموزشی، بودجه تشکیلات و استخدام، آموزش مربیان و تاسیس مدارس به صورت متمرکز از طرف دولت انجام میشود.
دکتر برنجی در رابطه با آغاز آموزش و پرورش رسمی چنین اظهار میکند:
آغاز آموزش و پرورش رسمی با تاسیس داالفنون است که در سال 1240 هجری شمسی یعنی 13 روز قبل از قتل امیرکبیر افتتاح شد. سپس در قانون اساسی سال 1289 "وزارت معارف" و اصلاحیه آن در سال 1290 هجری شمسی به تصویب رسید.(وزارت معارف بعدا به وزارت فرهنگ تغییر نام یافت و سپس در سال 1342 به تفکیک وزارت علوم با وزارت فرهنگ و آموزش عالی کنونی و سازمان اوقاف، وزارت آموزش و پرورش نامیده شد.) تعلیمات ابتدایی اجباری شد و دولت موظف شد برای کودکان لازم التعلیم مدرسه ای ایجاد کند.
«مروری بر تاریخچه آموزش ضمن خدمت»
اغلب در زبان فارسی، افرادی که چندان با آموزش سر و کار ندارند، تعبیر یکسانی از "آموزش حین خدمت" و" آموزش ضمن خدمت " دارند؛ در حالی که واقعیت چنین نیست و همانطور که گفته شد، آموزش حین خدمت آموزشی است که در آن کارآموز و یا کارمند در محیط واقعی کار و در حالی که وظیفه واقعی خود را انجام میدهد به وسیله سرپرست و یا مربی آموزش می بیند؛ اما در آموزش ضمن خدمت شخص برای مدت میعنی در یک دوره آموزش مرتبط با شغلش شرکت می کند که البته این دوره برخلاف آنچه که برای آموزش حین خدمت گفته شد، دارای برنامه، محتوا و مدت از قبل پیش بینی شده است. در چنین آموزشی برای اینکه بهره گیری از آموزش به حداکثر برسد، شرکت کننده بایستی کاملا از وظایف خود منفک باشد.
آموزش ضمن خدمت علیرغم اهمیت و نقش مهمی که در وزارت آموزش و پرورش دارد، دارای سابقه چندانی نیست. از آنجا که تحولات مهم و سیر تکاملی که ضمن خدمت سپری کرده است، تا حدودی ناشی از میزان آگاهی مسئولان و دست اندر کاران نقش آفرین می باشد. لذا درابتدا مروری کوتاه بر تاریخچه آموزش کارکنان در سازمانهای مختلف خواهیم داشت و سپس در ادامه بحث به تاریخچه کلی آموزش ضمن خدمت در آموزش و پرورش خواهیم پرداخت.
با مروری کلی در حیات انسانها در طول تاریخ در می یابیم که یادگیری و آموزش جزء جدایی ناپذیر زندگی شان بوده است. کارآموزی و یادگیری فوت و فن، در گذشته به شیوه استاد شاگردی و عموما از طریق عملی و مهارت آموزی ضمن کار صورت می گرفت.
به این اعتبار، فوت و فن انجام کارها از نسلی به نسل دیگر و سینه به سینه منتقل می شود. صاحبان حرف و صنایع، رموز سنتی را برای خود حفظ کرده اند و افراد جوان برای یادگیری این مهارتها در نزد اساتید فن به کارآموزی می پرداختند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
ارزیابی عملکرد کارکنان
چکیده
این مقاله روش انجام ارزیابی عملکرد کارکنان را شرح میدهد. معیارهای ارزیابی عملکرد، ارتباط بین ارزیابی عملکرد با ارزشیابی مشاغل و حقوق و مزایا، فنون مختلف ارزیابی عملکرد، اهداف، مکان و زمان ارزیابی عملکرد، خصوصیات شخصیتی ارزیاب و سایر نکات و جزئیات انجام ارزیابی عملکرد از جمله مباحث این مقاله هستند.
1- مقدمه
همه افراد حق دارند و علاقمند هستند که از نتایج عملکرد روزانه خود آگاه باشند. این مسأله در مورد کارکنان وجه دیگری هم پیدا میکند و آن اینست که کارکنان علاقه دارند از نظرات سازمان در مورد خود مطلع گردند و از سوی دیگر سازمان نیز محق است نظرات خود را در مورد منابع انسانی سازمان که از اصلیترین سرمایههای سازمان بشمار میروند ابراز داشته و به اطلاع ایشان برساند. از طرف دیگر از کارکنانی که از انتظارات سازمان در مورد خویش بیاطلاع هستند چگونه میتوان انتظار داشت که در جهت رفع و جبران کاستیهای گذشته اقدام نمایند؟ در همین راستا باید متذکر شد که در اغلب موارد کارکنان، سازمان یا دستکم مدیر مستقیم خود را مسئول و مسبب افت یا ضعف عملکرد خود میدانند. دلایل اصلی نیاز سازمانها به انجام ارزیابی عملکرد کارکنان عبارتند از:
تشویق عملکردهای مطلوب و نهی از عملکردهای نامطلوب کارکنان
پاسخ به این نیاز کارکنان که «حق دارند از نظرات کارفرما در مورد عملکرد خود مطلع باشند».
شناسایی افرادی که قابلیت ارتقاء دارند و یا مستحق افزایش دستمزد و مزایای جانبی هستند.
نیاز سنجی آموزشی کارکنانی که جهت ارتقاء یا جبران کاستیها نیاز به آموزش دارند.
امکان بازنگری مشاغل و پستهای سازمانی.
2- دلایل مخالفت اغلب سازمانها با ارزیابی عملکرد
اغلب سازمانها با انجام ارزیابی عملکرد کارکنان مخالف هستند و عمده نگرانی سازمانها نیز اینست که مبادا کارکنان در اثر اطلاع از قضاوت کارفرما نسبت به عملکرد خود، رنجیده خاطر شده و این مسأله منجر به کاهش بازدهی، سرخوردگی و نهایتاً افت بازدهی سازمان گردد. لیکن چنانچه ارزیابی عملکرد بجای آنکه بر مبنای احساسات آنی ارزیاب باشد، بر مبنای حقایق انجام گردد، و از سوی دیگر کارکنان نیز با دید مثبت و واقع نگر به آن نگاه کنند و سعی در جبران کاستیها ی گذشته در جهت افزایش عملکرد خود نمایند، این نگرانی بیجا و بیمورد است.
کارکنان چنانچه از هدف اصلی کارفرما از ارزیابی عملکرد خود، در جهت تغییر روشهای غیر استاندارد به روشهای مطلوب (که موجب افزایش بازدهی کارکنان نیز میگردد) آگاه گردند قاعدتاً نه تنها در مقابل ارزیابی و نتیجه آن جبههگیری نخواهند کرد، بلکه علیالاصول کارکنان علاقه دارند که از جایگاه واقعی خود در سازمان مطلع شوند (حتی اگر بر خلاف نظرایشان باشد). البته این اظهارات بدین معنی نیست که قطعاً جلسه ارزیابی، بدون تنش برگزار خواهد شد و کارکنان با انتقاد صرف از عملکرد خود براحتی و سادگی برخورد مینمایند، اما استفاده از روشهای علمی ارزیابی اولاً موجب کاهش تنش جلسات شده و ثانیاً باعث ایجاد نیرویی در کارکنان در جهت تغییر و بهبود روشهای غیر استاندارد گذشته خواهد شد. قاعدتاً کارکنان در ابتدا، در مواجهه با این موضوع تصور خواهند کرد که این روش نیز یکی از ابزارهای کنترلی سازمان است و در مقابل آن جبههگیری خواهند کرد.
3- میانگین زمانی ارزیابی عملکرد
میانگین زمانی ارزیابی عملکرد کارکنان، بطور متوسط یک یا حداکثر دو بار در سال توصیه میگردد. اگر فاصله زمانی بین دو ارزیابی زیاد باشد ممکن است خیلی از مواردی که میتوانند در ارزیابی موثر واقع شوند فراموش گردند و از طرف دیگر چنانچه فاصله زمانی بین ارزیابیها بیش از حد بهم نزدیک باشند ممکن است بیش از حد دچار روزمرگی گردد. بهترین حالت زمانی جهت ارزیابی عملکرد کارکنان اینست که ارزیابیهای غیر رسمی بصورت متوالی در سطح سازمان انجام شده و نتایج آن ثبت گردد تا از ذهن خارج نشود و از طرف دیگر در ارزیابی نهایی و رسمی بتوان با جمعبندی نتایج ارزیابیهای غیر رسمی قبلی به نتیجه مطلوب نائل شد.
در اینصورت در زمان انجام ارزیابی رسمی میتوان جمعبندی جامع و کاملی از عملکرد کارکنان را در طی دوره گذشته داشت و تقریباً هیچ نکتهای در طی جلسه ارزیابی ناگفته باقی نخواهد ماند.از سوی دیگر چنانچه در بین دورههای ارزیابی ششماهه هرگونه قصور یا خطایی از هر یک از کارکنان تازه استخدام (که با رویه ارزیابی عملکرد در سازمان آشنایی ندارند) مشاهده گردد باید بلافاصله پس از تعیین علت قصور یا خطا، جلسه ارزیابی را زودتر از موعد سازمانی انجام داد و وی را ارشاد نمود با این تفاوت که در مورد کارکنان تازه استخدام باید مقدار بیشتری جدیت بخرج داد تا از زمان آغاز بکار از عملکرد نامطلوب ایشان جلوگیری کرد.
4- معیارهای ارزیابی عملکرد
جهت حصول اطمینان از انجام مطلوب ارزیابی باید:
مطمئن گردید که کارکنان از شرح وظایف محوله مطلع بودهاند. به این منظور باید شرح وظایف کارکنان قبلاً و بتناسب اختیارات تهیه شده و در اختیار ایشان قرار گرفته باشد.
نتایج ارزیابیهای قبلی و احتمالی به اطلاع کارکنان رسیده باشد تا آنها از خواستها و سیاستهای کافرما مطلع باشند.
زمان کافی بین ارزیابیهای دورهای رعایت گردد تا کارکنان فرصت کافی جهت ارتقاء و اصلاح رویههای غیر استاندارد یا نامنطبق قبلی داشته باشند.
معیارهای کمی (مقداری) بتناسب جایگاه سازمانی هر یک از کارکنان تهیه شده باشد. بعنوان مثال برای پرسنل تولید، مقدار واحد تولیدی، انبارداران با مقدار جنسی که تحویل و تحول مینمایند، و پرسنل دبیرخانه را با حجم نامههایی که تایپ نموده اند مورد ارزیابی قرار داد. البته این روش (بخش کمی) نارساییهایی نیز دارداز جمله اینکه بسیاری از عملکردها نتیجه قابل شمارشی ندارند، به عنوان مثال نتیجه عملکرد یک مدیر یا معلم را نمیتوان شمرد. هر چند میتوان تعداد دانش آموزانی را که یک معلم در هر سال آموزش داده است ملاک قرار داد اما آیا این رویه صحیح است؟ یا آیا درست است که میزان کارآیی یک مدیر را بر مبنای تعداد نامههایی که وی امضاء کرده است بررسی کنیم؟
عوامل ذهنی شامل دیدگاهها و نظرات شخصی، قابلیت سازگاری محیطی و تواناییهای فردی. مسألهای که در هنگام ارزیابی عوامل ذهنی باید مطلقاً مورد توجه ارزیاب باشد، اینست که آیا در صورت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
«مقدمه»
سازمانها و نهادهای مختلف یک جامعه بر اساس اهداف خاصی تشکیل می شوند و بر اساس این اهداف، وظایف و عملکردهای معینی را در جامعه انجام می دهند و نیازهای متعددی را برآورده میسازند. در گذشته به علت عدم پیچیدگی جامعه و نیز محدود بودن نیازها، نوآوری ها و ... کارکردهای سازمانها معمولا ساده بود و هر کسی می توانست با صرف زمانی محدود خود را برای تصدی شغلی آماده کند.
در دنیای امروز به علت گسترش علوم و فنون و متنوع شدن رشته های علمی در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی اجتماعی فنی احراز آمادگی برای تصدی یک شغل به آسانی گذشته نیست.
علاوه بر این حتی اگر فردی برای شغلی آمادگی داشته باشد، پیشرفت روزافزون و لحظه به لحظه علوم و فنون، هر روز دانش و مهارتهای فرد را کهنه و ناقص می سازد. بنابراین بقای فرد و سازمان وابسته به این است که دائما اطلاعلات و مهارتهای خود را نو و تازه گردانند و این امر ممکن نیست مگر با آموزش مداوم و مستمر.
آموزش عبارت است از افزایش معلومات و مهارتهای هر فرد در یک شغل به خصوص (Euppo,p) با توجه به اینکه تعاریف متناوبی از آموزش شده، اما به نظر میرسد که وجه اشتراک در این تعاریف حداقل از یک نقطه نظر وجود داشته باشد که هدف اصلی آموزش ارتقاء دانش، اطلاعات و مهارتهای افراد است.
آموزش از دیدگاه اسلام
آموزش همزمان با بعثت پیامبر اسلام اهمیت یافت و اولین آیه ای که بر رسول خدا نازل شد، "اقرا بسم ربک الذی خلق بخوان به نام پروردگارت که تو را آفرید " بود. پیامبر همواره در طول دوران رسالت خود به انحاء مختلف هم به اهمیت آموزش تاکید کردند و هم ماهیت رسالتشان آموزش دادن بود. آموزش دادن رسالتی عظیم که از جانب خداوند به او محول شده بود. آموزش در اسلام آنقدر اهمیت و قرب و منزلت داشت که پیامبر اسلام به خاطر با سواد شدن افراد خود حاضر می شد اسرای جنگی را آزاد کند.
صرف نظر از اهمیت عمومی آموزش در اسلام به طور اخص پیغمبر اسلام آموزش را تزکیه و تربیت می داند " لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه "
خداوند منت گذاشت بر مردم با ایمان که پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات خدا را برای آنان بخواند و آنان را از زشتیها تزکیه کند و به آنان دانش و حکمت بیاموزد.
امام صادق علیه السلام معتقدند که آموزش بایستی با عمل و رفتار توام باشد و تنها نباید به گفتار بسنده کرد. به نظر آیت الله حاج شیخ جعفر کاشف الغظاء، آموزش یعنی تکرار مطالب و عادات و انجام کارها.
«نظام آموزش و پرورش نوین در ایران»
عمدتا پس از انقلاب مشروطیت به وجود آمده است. از زمان تاسیس دارالفنون در سال 1368 هجری قمری و وزارت علوم در سال 1372 قمری، زمینه نظام جدید فراهم گردید. با تاسیس دارالفنون دولت رسما مسئولیت امر آموزش را بر عهده گرفته است.
تاسیس وزارت علوم و اعزام محصل به خارج و احداث مدارس و تقبل هزینه های آموزشی، بیانگر دخالت دولت در امر آموزش رسمی است و با ظهور آموزش و پرورشی رسمی به شکل فصلی ترین هدفها و خط مشی های کل، سیاست ها، محتوا، روشها، ارزشیابی و برنامه ریزی درسی و آموزشی، بودجه تشکیلات و استخدام، آموزش مربیان و تاسیس مدارس به صورت متمرکز از طرف دولت انجام میشود.
دکتر برنجی در رابطه با آغاز آموزش و پرورش رسمی چنین اظهار میکند:
آغاز آموزش و پرورش رسمی با تاسیس داالفنون است که در سال 1240 هجری شمسی یعنی 13 روز قبل از قتل امیرکبیر افتتاح شد. سپس در قانون اساسی سال 1289 "وزارت معارف" و اصلاحیه آن در سال 1290 هجری شمسی به تصویب رسید.(وزارت معارف بعدا به وزارت فرهنگ تغییر نام یافت و سپس در سال 1342 به تفکیک وزارت علوم با وزارت فرهنگ و آموزش عالی کنونی و سازمان اوقاف، وزارت آموزش و پرورش نامیده شد.) تعلیمات ابتدایی اجباری شد و دولت موظف شد برای کودکان لازم التعلیم مدرسه ای ایجاد کند.
«مروری بر تاریخچه آموزش ضمن خدمت»
اغلب در زبان فارسی، افرادی که چندان با آموزش سر و کار ندارند، تعبیر یکسانی از "آموزش حین خدمت" و" آموزش ضمن خدمت " دارند؛ در حالی که واقعیت چنین نیست و همانطور که گفته شد، آموزش حین خدمت آموزشی است که در آن کارآموز و یا کارمند در محیط واقعی کار و در حالی که وظیفه واقعی خود را انجام میدهد به وسیله سرپرست و یا مربی آموزش می بیند؛ اما در آموزش ضمن خدمت شخص برای مدت میعنی در یک دوره آموزش مرتبط با شغلش شرکت می کند که البته این دوره برخلاف آنچه که برای آموزش حین خدمت گفته شد، دارای برنامه، محتوا و مدت از قبل پیش بینی شده است. در چنین آموزشی برای اینکه بهره گیری از آموزش به حداکثر برسد، شرکت کننده بایستی کاملا از وظایف خود منفک باشد.
آموزش ضمن خدمت علیرغم اهمیت و نقش مهمی که در وزارت آموزش و پرورش دارد، دارای سابقه چندانی نیست. از آنجا که تحولات مهم و سیر تکاملی که ضمن خدمت سپری کرده است، تا حدودی ناشی از میزان آگاهی مسئولان و دست اندر کاران نقش آفرین می باشد. لذا درابتدا مروری کوتاه بر تاریخچه آموزش کارکنان در سازمانهای مختلف خواهیم داشت و سپس در ادامه بحث به تاریخچه کلی آموزش ضمن خدمت در آموزش و پرورش خواهیم پرداخت.
با مروری کلی در حیات انسانها در طول تاریخ در می یابیم که یادگیری و آموزش جزء جدایی ناپذیر زندگی شان بوده است. کارآموزی و یادگیری فوت و فن، در گذشته به شیوه استاد شاگردی و عموما از طریق عملی و مهارت آموزی ضمن کار صورت می گرفت.
به این اعتبار، فوت و فن انجام کارها از نسلی به نسل دیگر و سینه به سینه منتقل می شود. صاحبان حرف و صنایع، رموز سنتی را برای خود حفظ کرده اند و افراد جوان برای یادگیری این مهارتها در نزد اساتید فن به کارآموزی می پرداختند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
مقدمه
بدون شک نیروی انسانی در هر سازمان جدای از حجم و اندازه آن بعنوان مؤثرترین و مهمترین عامل تعیین کننده در بقاء رشد و پویایی سازمان به شمار آمده و بزرگترین سرمایه و دارایی آن محسوب می گردد.
لذا هر فرد در سازمان مربوطه برای پیشرفت و نیل به اهداف تعیین شده شغلی نیاز به آگاهی از موقعیت خود دارد. این آگاهی موجب می شود که او از نقاط قوت و ضعف عملکرد و رفتار خود مطلع گردد و تمهیدات لازم را برای اثربخشی بیشتر کوششهایش به کار برد. بدیهی است که عدم توجه دستگاه به احساسات، نیازها و عملکرد کارکنان صدمات جبران ناپذیری در ادامه انجام مأموریت و اهداف سازمان وارد خواهد نمود.
ارزشیابی ابزاری است که سازمانها و کارکنان را در تأمین این نیازها کمک میکند و بعنوان یکی از مؤثرترین و کارآمدترین ابزار شناخت و کنترل، نقش مهمی ایفاء میکند زیرا با اجرای یک طرح مناسب ارزشیابی میتوان در جهت اثربخشی، بهسازی، رشد و تعالی، جلب رضایت، ایجاد سیستمی عادلانه (برای ارتقاء گروه، ترفیع، انتصاب به پستهای مدیریتی، تشویق و تنبیه، تعیین نیازهای آموزشی) مشخص نمودن نقاط قوت و ضعف و ایجاد روابط عادلانه همراه با محیطی مناسب توأم با حسن تفاهم در بین مدیران و کارکنان اقدام نمود. از همین منظر نظر مدیران و مسئولین محترم را به این نکته جلب می نمایم که با توجه به اهمیت ارزشیابی کارکنان در مدیریت منابع نیروی انسانی و از آنجائیکه اطلاعات دقیق و صحیح حاصل از اجرای برنامه ارزشیابی کارکنان تحت سرپرستی مبنای تصمیمات مهم مربوط به افزایش سنواتی، افزایش فوق العاده شغل ارتقاء گروه، آموزش و بهسازی و… قرار می گیرد و مالاً عدالت استخدامی را در دستگاه محقق می سازد از این رو نظارت و کنترل بر فرآیند اجرای برنامه ارزشیابی به منظور تضمین ارزشیابی دقیق و واقعی امری الزامی است.
در جهت تحقق این هدف به منظور کنترل و محدود نمودن تأثیر خطاهای رایج در ارزشیابی کارکنان به ویژه خطال هاله ای، خطای گرایش به ارفاق، خطای سهل گیری که موجب ارزشیابی غیر واقعی و بزرگ نمایی رفتار و عملکرد ارزشیابی شوندگان میگردد. کلیه ارزشیابی کنندگان مکلفند نسبت به ارزشیابی دقیق و واقعی کارکنان تحت امر اقدام نمایند، لذا به منظور آشنایی عزیزان ارزشیابی کننده از دستورالعمل ها و آئین نامه های مربوط به ارزشیابی بر آن شدیم تا گزیده ای هرچند مختصر تهیه و تدوین و در اختیار آنان قرار دهیم امید است که مسئولین عزیز با مطالعه دقیق این مختصر ما را در انجام ارزشیابی واقعی، عادلانه و بدور از سلیقه های شخصی و بر اساس ضوابط مربوطه یاری نمایند.
ارزشیابی بایستی یکی از شاخص های مهم انتخاب افراد به پستهای مدیریتی و سرپرستی مد نظر مدیران و مسئولین عزیز قرار گیرد اما متأسفانه تا کنون این مهم مورد قرار نگرفته است به هر حال عدم دقت و آگاهی ارزشیابی کنندگان در سنجش معیارهای عملکردی و رفتاری و اخلاقی کارکنان میتواند موجبات نارضایتی عده اتی از همکاران خدوم را فراهم و یا باعث بزرگ نمایی بیش از اندازه عملکرد عده ای دیگر شود.
انشاءالله که بتوانیم با همکاری و هماهنگی یکدیگر در انجام ارزشیابی کارآمد، واقعی و عادلانه اقدام نمائیم تا اهمیت این مهم بعنوان بهترین ابزار تشویق و تنبیه و جلب رضایت کارمند مورد شناخت و توجه دقیق مدیران و کارکنان قرار گیرد.
خلاصه طرح و چرخه مستمر ارزشیابی:
1-گفتگو یا مصاحبه آغاز دوره:
در آغاز دوره ارزشیابی (فروردین تا اردیبهشت هر سال) واحد ارزشیابی مؤسسه بایستی فرمهای ارزشیابی کلیه کارکنان هر واحد سازمانی را که مشخصات کامل ارزشیابی شونده در قسمتهای مربوطه درج گردیده است برای مدیریتها و ادارات و قسمتهای مختلف ارسال نماید مسئولین مربوطه بایستی در مرحله نخست جلسه مصاحبه ای که آن را جلسه مصاحبه آغاز دوره می نامند با کارکند تحت سرپرستی تشکیل دهند و در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
عیین نیازهای آموزشی اولین گام برنامهریزی آموزش کارکنان و در واقع نخستین عامل ایجاد و تضمین اثربخشی کارکرد آموزش وبهسازی است که اگر بدرستی انجام شود مبنای عینیتری برای برنامهریزی به عنوان نقشه اثربخشی و طبعاً سایر فعالیتها فراهم خواهد شد و احتمال تطابق آن با نیازهای سازمان، حوزه شغلی کارکنان و در نهایت، اثربخشی آنان افزایش خواهد یافت.
«آموزش، گران است»، فقط باید موقعی ارائه شود که اولاً: پاسخی به یک نیاز شناخته شده باشد و ثانیاً: بهترین راه حل برای مشکلاتی باشد که از آن طریق قابل حل هستند.فعالیتهای آموزشی که بدون توجه به این شرایط طراحی و اجرا میشوند در واقع نوعی اتلاف منابع ارزشمند میباشد.
نیازسنجی با شناسایی نیازهای مهم، مبنایی برای اهداف و طبعاً بستر مناسبی برای سازماندهی سایر عناصر مهم حول محور نیازهای اولویت یافته فراهم میسازد.بنابراین کلیه تصمیمات در خصوص تدارک اهداف خاص، محتوای آموزشی مناسب و استفاده مؤثر از سایر منابع و امکانات محدود ( انسانی، مالی و مادی ) تابعی از مطالعات نیازسنجی است.
در واقع کیفیت این دادهها، اثربخشی دورههای آموزشی و نهایتاً کارکرد آموزش را تعیین خواهد کرد. در این میان نحوه تعریف و تعیین نیازهای آموزشی اثر مهمی در کیفیت و موفقیت کار دارد. چگونگی تعریفی که از مشکل ارائه میدهیم، نحوه حل آن را تعیین میکند. نیازها را باید جهت انتخاب اقدامات صحیح، قبل از انجام هر اقدامی مشخص کرد.با تشخیص نیازها قبل از انتخاب هر نوع راهحلی میتوان بر میزان کارایی و اثربخشی آن انتخاب افزود.با انجام کارهای درست، اعتماد به اثربخشی و اخلاقی بودن آنچه انجام میدهیم، بیشتر خواهدشد.
نیازهای آموزشی به نیازهایی اطلاق میشود که از طریق آموزش قابل رفع است. اینگونه نیازها تنها در حوزههای دانش، مهارت و نگرش مطرح میشوند. رفع نیازهای آموزشی در این حوزهها به ترتیبی که ذکر شده است بطور صعودی مشکلتر و پیچیدهتر میشوند.خصوصاً در زمینه نگرشها با توجه به ماهیت و مقتضیات نگرش، شکلگیری، تغییر و توسعه آن و دخالت عوامل غیرآموزشی دیگر، پیچیدگی و مشکل بیشتری احساس میشود. نیازهای آموزشی کارکنان به عنوان فاصله یا شکاف بین وضع مطلوب و وضع موجود در زمینه عملکرد و سایر الزامات شغلی کارکنان میباشد. همچنین شناسایی نیازهای آموزشی معادل شناخت فقدان، کاستی یا زمینههای گسترش دانش، مهارت و نگرشهای مرتبط با عملکرد رضایتبخش شغلی است.
نیازهای آموزشی را از یک دید میتوان به دو گروه آشکار و پنهان تقسیم نمود.نیازهای آموزشی آشکار آن دسته از نیازهای آموزشی است که خود «مورد»یا«موقعیت»نشاندهنده نیاز آموزشی بوده و تشخیص آن مستلزم بررسی دقیق نیست.مانند استخدام یک کارمند جدید و بدون سابقه کار که در زمینههای مربوط به شغل جدید مسلماً نیاز به آموزش دارد و یا انتقال یک کارمند از قسمتی به قسمت جدید و یا احتیاجات آموزشی که در موقع تغییر در روشهای سازمانی و نحوه انجام دادن کار بروز میکند.دوم نیازهای آموزشی پنهان در واقع آن نوع نیازهای آموزشی است که با وجود احساس شدنشان، تعیین و تشخیص اینکه چه کسانی نیاز به آموزش دارند و آن اشخاص به چه آموزشهایی نیاز دارند، کاری است بسیار پیچیده و مستلزم تحقیق و بررسی دقیق است.
از طرفی نیاز احساس شده نشانگر درخواست آگاهانه فرد، یا علاقه او به دانش یک موضوع خاص است.اصطلاح نیاز احساس شده معمولاً به درخواست افراد اطلاق میشود که بر دو نوع است:
1ـ درخواست جهت تجدید اطلاعات.در خواست افراد برای یادگیری بیشتر دربارة موضوعاتی که برای آنان مهم بوده و یا به مرور زمان به فراموشی سپرده شده است.
2ـ درخواست جهت ایجاد قابلیت.درخواست افرادی است که توانایی لازم جهت انجام آن کار را ندارند.
با توجه به توسعه مراکز آموزشی، هنوز هم تنوع برنامههای آموزشی محدود میباشند.در بسیاری از موارد، افراد بدون در نظر گرفتن نیازهای آموزشی به دورههای در دسترس اعزام میشوند.با توجه به مطالب بیان شده، جهت اجرای یک فعالیت آموزشی نیاز به بررسی و نیازسنجی آموزشی امری ضروری است، تعیین دقیق نیازسنجی آموزشی در سازمانها کاری دشوار است و نمیتوان به دلخواه کارگاه، دوره، سمینار و...برگزار نمود.انتخاب بهترین نوع آموزش بمنظور ایجاد و یا ارتقاء سطح مهارت، نگرش و دانش، نیازمند بررسیهای عمیق و گاه پژوهشهای طولانی است.به نظر میرسد میتوان با پاسخ دادن به پرسشهای زیر نیاز آموزشی را سنجید:
1ـ هدفهای سازمان چیست؟
2ـ چه وظایفی باید انجام شوند تا این هدفها به دست آیند؟
3ـ هر یک از کارکنان باید چه رفتارهایی داشته باشند تا بتوانند وظایفی را که برایشان معین شده است، انجام دهند؟
4ـ کارکنان برای اجرای رفتارهای لازم از نظر مهارت، دانش و نگرشها چه کمبودهایی دارند؟
نتیجه اینکه تعیین نیازهای آموزشی، نقطه آغاز هر نوع فعالیت آموزشی میباشد. با توجه به نقش و تاثیری که در اثربخشی و نیز فراهم آوردن مبنایی برای ارزیابی و تصمیمگیری در زمینههای مختلف آموزشی وجود دارد میتوان گفت هیچ وظیفهای مهمتر از تعیین نیازهای آموزشی در فرآیند آموزش و بهسازی وجود ندارد.
امید است که قبل از اجرای برنامه به این مهم که همانا نیازسنجی است توجه ویژه گردد تا سرمایهها بیهوده تلف نگردند.