لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 73 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
شناخت پایه های ایمان:
ایمان بر چهار پایه استوار است صبر، یقین و عدل و جهاد. صبر نیز بر چهار پایه قرار دارد. شوق و هراس، زهد و انتظار آن کس که اشتیاق بهشت را دارد، شهوت هایش کاستی گیرد وآن کسی که ازآنش جهنم می ترسد. از حرام دوری می گزیند، وآن کس که در دنیا زهد می ورزد مصیبت را ساده پندارد. و آن کس که مرگ را انتظار می کشد در نیکی ها شتاب میکند. یقین نیز بر چهار پایه استوار است: بینش زیرکانه، دریافت حکیمانهی واقعیتها، پند گرفتن از حوادث روزگار، و پیمودن راه درست پیشنیان پس آن کس که هوشمنداند به واقعیت ها نگریست حکمت را آشکار بیند و آن که حکمت را آشکارا دید، عبرت آموزی را شناسد، و آن که عبرت آموزی شناخت گویا چنان است که با گذشتگان می زیست.(عدل نیز بر چهار پایه برقرار است فکری ژرف اندیش، دانشی عمیق و به حقیقت رسیده، نیکو داوری کردن و استوار بودن در شکیبایی . پس کسی که در ست اندیشیدن به ژرفای دانش رسید و آن کسی که به حقیقت دانش رسید از چشمة زلال شریعت نوشید و کسی که زندگیس خواهد کرد. و جهاد نیز بر چهار پایه استوار است : امر به معروف، نهی از منکر، راستگویی در هر حال، و دشمنی با فاسقان،پس هر کس به معروف امر کرده پشتوانه نیرومند مؤمنان است. و آن کسی که از زشتی ها نهی کرد. بینی منافقان را به خاک مالیده و آن کس که در میدان نبرد صادقانه پایداری کند حقی را که به گردن او بوده او کرده است .و کسی که با قاسقان دشمنی کند و برای خدا خشم گیرد، خدا هم برای او خشم آوردو و روز قیامت او را خشنود سازد.
معنای عدل:
خدا عادل است یعنی حق هیچ موجودی را پایمال نمی کند، و بهر موجودی طبق نظام حکیمانه هستی لیطف میکند، و ظلم پایمال کردن حقوق است پس عدل و ظلم در جائی است که حقی در کار باشد.
حالا ببینیم آیا کسی از خدا طلبی دارد و آیا موجودات از قبل حقی داشته اند تا پایمال شده و ظلمی صورت گیرد؟ مگر ما قبلا بوده ایم یا از خود چیزی داشته ایم تا گرفته یا پایمال شده باشد؟ البته تفاوت هایی در جهان هست ، یکی جهاد است یکی گیاه حیوان و دیگری انسان ولی هیچ موجودی قبلاً حقی و وجودی نداشته تا جلوش را گرفته باشند، قبلاً اگر یک قالی بزرگ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .docx :
چرا باید ریاضی بخوانیم؟
رفاه مادی و آسایشی که بشر امروز از آن برخوردار است در پرتو دانش و فناوری مدرن و مهندسی و سایر علوم به ویژه فیزیک، شیمی، بیولوژی و رشته های مربوط به آنها به دست آمده است.
در مطالعه این رشته ها و تقریبا هر رشته دیگر دانشگاهی، دانشجو به دانستن سطح معینی از ریاضیات نیازمند است. بیشترین معلومات ریاضی برای مطالعه در رشته های مهندسی، فیزیک و شیمی مورد نیاز است. سایر رشته ها مانند پزشکی، روان شناسی، جامعه شناسی، بیولوژی، کشاورزی، بازرگانی، تجارت، بانکداری و ده ها رشته دیگر اگر چه ظاهرا ارتباط زیادی با ریاضیات ندارند - و در حقیقت تا صد سال قبل هم این رشته ها تکیه زیادی بر ریاضیات نداشتند - اما در شکل های مدرن و امروزی خود، این رشته ها دارای تئوری هایی هستند که درک آنها و کار بردشان شدیدا بستگی به آمار و تکنیک های ریاضی دارد.
ریاضیات تنها زبانی است که پدیده های طبیعی جهان هستی را به خوبی توضیح می دهد. ریاضیات حتی پدیده های اجتماعی _خواه اجتماعات بشری، خواه اجتماعات حیوانی_ را نیز می تواند به خوبی تشریح کند و با ترسیم مدلی برای آنها تغییرات آتی آنها را پیش بینی کند. لوباچفسکی (۱) می گوید؛ هیچ شاخه ای از علم ریاضی _هر اندازه هم که انتزاعی و مجرد باشد_ وجود ندارد که یک روز کاربردی برای آن در توضیح پدیده های دنیای واقعی پیدا نشود.
از کهکشان ها و حرکت سیارات عظیم به دور خورشید ها گرفته تا حرکت ابر ها، بادها، گردبادها و از پرواز فضا پیما های غول پیکر و هواپیماهای عظیم الجثه و حرکت قطارها، کشتی ها و اتومبیل ها گرفته تا افتادن سیبی از درخت و سقوط قطرات باران و حدوث رنگین کمان و حرکت بی امان و خستگی ناپذیر الکترون ها به دور هسته اتم ها و فعل و انفعالات شیمیایی که میلیون ها از آن هر لحظه در طبیعت رخ می دهد و هر گونه تغییر در هر چیز و هر زمان، همه و همه با کمک مدل ها و معادلات ریاضی قابل بررسی هستند. قسمت عمده فیزیک با زبان ریاضی قابل تشریح و فهم است. تئوری کوانتوم و تئوری نسبیت با زبان ریاضی است که کوشش دارند قوانین کائنات را تشریح کرده و توضیح دهند.
گالیله می گوید؛ جهان هستی همواره در برابر دیدگان حیرت زده انسان گسترده خواهد ماند و انسان هرگز نمی تواند آن را درک کند مگر اینکه زبانی را که این جهان با آن نوشته و توضیح داده شده است یاد بگیرد و حروف آن را بشناسد. این زبان چیزی جز ریاضیات نیست و این حروف جز مثلث، دایره و سایر اشکال هندسی چیز دیگری نیستند. بدون این زبان انسان حتی یک کلمه از جهان هستی را نخواهد فهمید و همواره گمشده ای را ماند که در کوچه های پر پیچ و خم سرگردان است.
بسیاری از مردم فکر می کنند که فارغ التحصیل رشته ریاضی فقط کارآیی و کفایت در تدریس ریاضیات را دارد و بس در حالی که امروزه در غرب، بسیاری از کارفرما ها منجمله دولت ها برای استخدام در بخش های مختلف سازمان ها و نهاد های خود علاقه مندند متخصصینی را که استخدام می کنند، دارای پشتوانه خوبی از ریاضیات نیز باشند و به ویژه قادر به تجزیه و تحلیل مسائل موجود در آن کار و مطابقت دادن آنها با مدل های ریاضی و بالاخره حل مسئله باشند.
اینها برخی از دلایلی بودند که آموختن ریاضیات را در عصر امروز ضروری می کنند. اما آموختن ریاضیات یک دلیل دیگر هم دارد و آن این است که برای بسیاری از انسان ها ریاضیات از جذابیت خاصی برخوردار است و آن پی بردن به شگفتی ها و اسرار و زیبایی هایی است که این دانش در ذات خود نهفته دارد
فکر میکنم با اوضاع و احوال کنونی که هر محاسبهای از هر قسم و هر نوع با زدن یک دکمه توسط نرمافزارهای متنوع انجام میشود صحبت از اینکه خواندن ریاضیات از ملزومات زندگی روزمره است کمی سادهانگارانه باشد. دیگر آن زمان که لازم بود بسیاری چیزها یاد بگیریم تا بتوانیم منحنی یک تابع را رسم کنیم گذشته است. امروزه این کار حتی از عهدهی سادهترین ماشینحسابها نیز برمیآید. دیگر آن روزها که به بچهها میگفتیم که حتی اگر وارد کار تجارت نیز بشوید باز برای رسیدگی به حساب و کتابهایتان باید ریاضیات بدانید سپری شده است. تمام این کارها توسط نرمافزارهایی که بهسادگی در دسترس همگان است انجام میشود.
پس، راستی چرا ریاضیات میخوانیم؟ به نظر من این سؤال وقتی قابل بحث و بررسی است که نگاهی کمی کلیتر به برنامهی آموزش عمومی داشته باشیم. از ریاضیات که بگذریم راستی، اصلاً چرا زیست یا فیزیک یا شیمی یا ادبیات . . . میخوانیم؟ هدف آموزش عمومی چیست؟ شما در این مورد چه فکر میکنید؟
هدف اساسی و اصلی آموزش عمومی (اگرچه در کشور ما گم شده است) آموختن شیوهی تفکر و استدلال به دانشآموزان است. اگر به این هدف توجه کنیم بقیهی کارها بسیار ساده است. فکر میکنم موافقید که نمیتوانیم بچهها را سر کلاس بنشانیم و بگوییم: «خُب، قرار است که فکر کنیم و فکر کردن را یاد بگیریم» فکر کردن نیاز به ابزار و بهانه دارد. حال گسترهی این ابزارها و بهانهها میتواند بسیار وسیع باشد. ممکن است فکر کنیم که حالا که قرار است فکر کردن را تجربه کنیم و استدلال و تحلیلکردن را یاد بگیریم، بهترین ابزار چیزی مثل فلسفه یا منطق است. اما خُب، دقت کنید که اصلاً نمیشود با یک کودک یا نوجوان در مورد فلسفه و چیزهایی مثل وحدت وجود یا کثرت وجود یا پدیدارشناسی و هرمنوتیک و . . . حرف زد. ریاضیات، فیزیک، شیمی، ادبیات و . . . همگی ابزارهایی هستند که این بهانهها را فراهم میکنند و در عین حال زمینهساز پدیدآمدن یک ذهن آماده برای ورود به رشتههای مختلف دانشگاهی هستند. شاید این چیزها را (باز هم مثل خیلی چیزهای دیگر) فرنگیها بسیار بهتر و کاملتر از ما فهمیدهاند. چندی پیش یک کتاب پیشنیاز جبر را که برای دوره کالج نوشته شده بود بررسی میکردم. آنچه دیدم خیلی ساده بود: مطالب آن کتاب در سطح سال سوم راهنمایی و حداکثر اول دبیرستان کشور ماست.
راستش را بخواهید بچههای ما در دورهی دبیرستان (سه سال آموزش متوسطه و یک سال پیشدانشگاهی) تقریباً تا سطح درسهای سال دوم دورهی دانشگاههای کشورهای خارج را میخوانند. اما در کمال تعجب ما در هیچکدام از رشتههای علوم محض (ریاضی، فیزیک، شیمی و . . .) نظریهپرداز و محقق نداریم. ما فکر میکنیم هر چهقدر بیشتر بخوانیم و هرچه بتوانیم مسائل بیشتری حل کنیم حتماً موفقتریم. چندی پیش یکی از کسانی که میشناختم با تعجب تعریف میکرد که فلان استاد دانشگاه شریف بلد نبود یک انتگرال ساده را محاسبه کند و وقتی این را تعریف میکرد بسیار حیرتزده بود که چهطور چنین چیزی ممکن است. آنچه او توجه نکرده بود این بود که محاسبهی یک انتگرال چندان مهم نیست. آنچه لازم است قوهی تحلیل و تفکر است. متأسفانه با نظام فعلی آموزش و پرورش و بدتر از آن با شیوهی کنونی پذیرش دانشجو (کنکور سراسری و دانشگاه آزاد)، تقریباً پرونده هرچه تفکر و تعقل و تحلیل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
مزیت های تمرین (فعالیت فیزیکی )
انجام فعالیت های بدنی یک جزء لازم در مداوای اشخاصی می باشد که دیابت دارند .این فعالیت ها به تمام کسانی که قند دارند کمک می کند وزنشان را کنترل می کند .حساسیت انسولین را بهبود می بخشد و یک دید و بینش سالمتر روحی را برای آنها به ارمغان می آورد و عوامل خطر زای قلبی – عروقی را کاهش می دهد .با ارائه رهنمود های مناسب ,مردمی که دیابت دارند می توانند با ایمنی فعالیت های بدنی را انجام دهند .طرح فعالیت بدنی با توجه به علاقه ,سن سلامتی عمومی و سطح تناسب و شایستگی فیزیکی متفاوت می باشد .وقتی شخصی بدون دیابت فعالیت می کند سطوح انسولین کاهش می یابد در حالی که هورمونهای تعدیل کننده (به ویژه گلو کاگون ) را افزایش می دهد .بنابر این استفاده از گلوکز زیاد شده توسط ماهیچه فعال دقیقاً منطبق بر تولید گلوکز زیاد شده توسط کبد می باشد .در اشخاصی که دارای بیماری دیابت و البته به انسولین می باشند گلیسمیک حاصل از فعالیت بدنی با توجه به کنترل همه جانبه دیابت ,گلوکز پلاسما و سطوح انسولین در شروع تمرین ,شدت فعالیت تمرین ,مقدار غذای قبلی و شرایط قبلی متفاوت می باشد .یک متغیر مهم سطح انسولین پلاسما در طی تمرین و بعد از آن می باشد .سطوح بالای انسولین هیپو گلیسم را فعال می کند که این به علت این مساٌله است که گلوکز ماهیچه ای دارای انسولین زیاد توسط ماهیچه فعال جذب می شود ، بر عکس به علت وجود سطح پایین انسولین در بدن یک فردی که از تزریق انسولین استفاده می کند تولید گلوکز اسید های چرب ادامه می یابد ,در حالی که ,جذب آنها کم می شود. این امر منجر به افزایش زیاد در گلوکز پلاسما و سطوح کتون می شود .در اشخاصی که دیابت بدون تزریق انسولین دارند ,کنترل گلوکز خون با تمرین های بدنی افزایش می یابد .این به علت تحریک و حساسیت انسولین افزایش یافته می باشد که منجر به استفاده جانبی گلوکز نه تنها در زمان تمرین بلکه بعد از آن می شود .از آنجا که حساسیت انسولین بوجود آمده در 48 ساعت بعد از تمرین از بین می رود ,تکرار زمان تمرین در فواصل معین به منظور کاهش قدرت و تحمل گلوکز که در ارتباط با دیابت غیر وابسته به انسولین می باشد ,ضروری است .این تمرین که انسولین را افزایش می دهد ,بدون ایجاد تغییر در وزن بدن صورت می گیرد .تمرین همچنین تاثیر هورمونهای تعدیل کننده را کاهش می دهد که در عوض تولید گلوکز هپاتیک را نیز کاهش داده و همچنین منجر به افزایش کنترل گاوکز می شود سریع شود .
انجام فعالیت بعد از خوردن غذا مفید می باشد و پست پرندیل و هیپر گلیسمیا را کاهش داده که در بیماری دیابت بدون انسولین رایج می باشد .
وزن و دیابت نوع 2:
چگونه وزن به دیابت نوع 2 مربوط می شود ؟
وزن و چربی فوق العاده زیاد بدن باعث پیشرفت دیابت از نوع دوم می شود. مردمی که دارای وزن زیادی هستند ,دارای ریسک بیشتری در ابتلا به دیابت نوع 2 می باشند که این در مقایسه با افرادی که وزنی عادی دارند .
داشتن وزن زیاد موجب فشار بر توانایی بدن در کنترل قند خون می شود که از انسولین استفاده می کنند و بنابر این خطر ابتلای شما به دیابت بیشتر می شود .
تقریباً 90 درصد مردم مبتلا به دیابت نوع 2 , افراد چاق هستند .میزان افراد مبتلا به دیابت در میان بزرگسالان آمریکایی در سال 1990 تا 3/1 افزایش یافته است و حتی افزایش بیشتری انتظار می رود . افزایش سریع دیابت به علت پرهیز از رژیم غذایی و داشتن وزن زیاد در بین مردم آمریکا می باشد .
اگر شما مبتلا به دیابت هستید چه باید بکنید ؟
شما می توانید تاثیر مثبتی بر قند خون و سلامتی کلی تان داشته باشید و این کار را از طریق انتخاب عاقلانه غذاها ,تمرین های بدنی منظم و کاهش استرس و نگرانی و ایجاد تغییرات کمی در نحوه زندگی تان انجام دهید .کم کردن حتی میزان کمی از وزن (10 پوند یا بیشتر ) همچنین می تواند کمک بسیار موثری در تنظیم قند خون شما داشته باشد و میزان دارویی را که شما برای حفظ قند خونتان در حد ایمن دارید کاهش می دهد .تغذیه بهتر ,فعالیت فیزیکی و کنترل سطح گلوکز خون پیشرفت دیابت را کند ساخته و از ایجاد گرفتاری و دردسر جلوگیری می کند .
برای جلوگیری از پیشرفت نوع 2 دیابت چه باید کرد ؟
خبر خوب در این زمینه این است که این بیماری تا حد زیادی قابل پیشگیری است .تحقیقات نشان داده است که این تغییرات شیوه زندگی و کم کردن وزن از 5 تا 10 درصد پیشرفت دیابت نوع 2 را در میان بزرگسالانی که موقعیت خطرناکی دارند ,کاهش داده و یا از بین می برد . مسائل مربوط به سبک زندگی شامل رژیم و فعالیت فیزیکی شدید یا متوسط می باشد (نظیر قدم زدن به مدت 150 دقیقه هر هفته ) که در این تحقیق وجود دارد و کاهش وزن را نشان می دهد. پیشرفت دیابت در زمان این تحقیقات که از سه تا 6 سال به طول انجامید ,40 تا 60 درصد کاهش یافته است .جلوگیری از چاقی ,افزایش فعالیت ها ,و وزن کم کردن را ادامه دهید که زیاد چاق باشید احتمال این می رود که در آینده ,مبتلا به دیابت شوید .کنترل وزن بهترین امر در جلوگیری از پیشرفت دیابت می باشد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
مزیت های تمرین (فعالیت فیزیکی )
انجام فعالیت های بدنی یک جزء لازم در مداوای اشخاصی می باشد که دیابت دارند .این فعالیت ها به تمام کسانی که قند دارند کمک می کند وزنشان را کنترل می کند .حساسیت انسولین را بهبود می بخشد و یک دید و بینش سالمتر روحی را برای آنها به ارمغان می آورد و عوامل خطر زای قلبی – عروقی را کاهش می دهد .با ارائه رهنمود های مناسب ,مردمی که دیابت دارند می توانند با ایمنی فعالیت های بدنی را انجام دهند .طرح فعالیت بدنی با توجه به علاقه ,سن سلامتی عمومی و سطح تناسب و شایستگی فیزیکی متفاوت می باشد .وقتی شخصی بدون دیابت فعالیت می کند سطوح انسولین کاهش می یابد در حالی که هورمونهای تعدیل کننده (به ویژه گلو کاگون ) را افزایش می دهد .بنابر این استفاده از گلوکز زیاد شده توسط ماهیچه فعال دقیقاً منطبق بر تولید گلوکز زیاد شده توسط کبد می باشد .در اشخاصی که دارای بیماری دیابت و البته به انسولین می باشند گلیسمیک حاصل از فعالیت بدنی با توجه به کنترل همه جانبه دیابت ,گلوکز پلاسما و سطوح انسولین در شروع تمرین ,شدت فعالیت تمرین ,مقدار غذای قبلی و شرایط قبلی متفاوت می باشد .یک متغیر مهم سطح انسولین پلاسما در طی تمرین و بعد از آن می باشد .سطوح بالای انسولین هیپو گلیسم را فعال می کند که این به علت این مساٌله است که گلوکز ماهیچه ای دارای انسولین زیاد توسط ماهیچه فعال جذب می شود ، بر عکس به علت وجود سطح پایین انسولین در بدن یک فردی که از تزریق انسولین استفاده می کند تولید گلوکز اسید های چرب ادامه می یابد ,در حالی که ,جذب آنها کم می شود. این امر منجر به افزایش زیاد در گلوکز پلاسما و سطوح کتون می شود .در اشخاصی که دیابت بدون تزریق انسولین دارند ,کنترل گلوکز خون با تمرین های بدنی افزایش می یابد .این به علت تحریک و حساسیت انسولین افزایش یافته می باشد که منجر به استفاده جانبی گلوکز نه تنها در زمان تمرین بلکه بعد از آن می شود .از آنجا که حساسیت انسولین بوجود آمده در 48 ساعت بعد از تمرین از بین می رود ,تکرار زمان تمرین در فواصل معین به منظور کاهش قدرت و تحمل گلوکز که در ارتباط با دیابت غیر وابسته به انسولین می باشد ,ضروری است .این تمرین که انسولین را افزایش می دهد ,بدون ایجاد تغییر در وزن بدن صورت می گیرد .تمرین همچنین تاثیر هورمونهای تعدیل کننده را کاهش می دهد که در عوض تولید گلوکز هپاتیک را نیز کاهش داده و همچنین منجر به افزایش کنترل گاوکز می شود سریع شود .
انجام فعالیت بعد از خوردن غذا مفید می باشد و پست پرندیل و هیپر گلیسمیا را کاهش داده که در بیماری دیابت بدون انسولین رایج می باشد .
وزن و دیابت نوع 2:
چگونه وزن به دیابت نوع 2 مربوط می شود ؟
وزن و چربی فوق العاده زیاد بدن باعث پیشرفت دیابت از نوع دوم می شود. مردمی که دارای وزن زیادی هستند ,دارای ریسک بیشتری در ابتلا به دیابت نوع 2 می باشند که این در مقایسه با افرادی که وزنی عادی دارند .
داشتن وزن زیاد موجب فشار بر توانایی بدن در کنترل قند خون می شود که از انسولین استفاده می کنند و بنابر این خطر ابتلای شما به دیابت بیشتر می شود .
تقریباً 90 درصد مردم مبتلا به دیابت نوع 2 , افراد چاق هستند .میزان افراد مبتلا به دیابت در میان بزرگسالان آمریکایی در سال 1990 تا 3/1 افزایش یافته است و حتی افزایش بیشتری انتظار می رود . افزایش سریع دیابت به علت پرهیز از رژیم غذایی و داشتن وزن زیاد در بین مردم آمریکا می باشد .
اگر شما مبتلا به دیابت هستید چه باید بکنید ؟
شما می توانید تاثیر مثبتی بر قند خون و سلامتی کلی تان داشته باشید و این کار را از طریق انتخاب عاقلانه غذاها ,تمرین های بدنی منظم و کاهش استرس و نگرانی و ایجاد تغییرات کمی در نحوه زندگی تان انجام دهید .کم کردن حتی میزان کمی از وزن (10 پوند یا بیشتر ) همچنین می تواند کمک بسیار موثری در تنظیم قند خون شما داشته باشد و میزان دارویی را که شما برای حفظ قند خونتان در حد ایمن دارید کاهش می دهد .تغذیه بهتر ,فعالیت فیزیکی و کنترل سطح گلوکز خون پیشرفت دیابت را کند ساخته و از ایجاد گرفتاری و دردسر جلوگیری می کند .
برای جلوگیری از پیشرفت نوع 2 دیابت چه باید کرد ؟
خبر خوب در این زمینه این است که این بیماری تا حد زیادی قابل پیشگیری است .تحقیقات نشان داده است که این تغییرات شیوه زندگی و کم کردن وزن از 5 تا 10 درصد پیشرفت دیابت نوع 2 را در میان بزرگسالانی که موقعیت خطرناکی دارند ,کاهش داده و یا از بین می برد . مسائل مربوط به سبک زندگی شامل رژیم و فعالیت فیزیکی شدید یا متوسط می باشد (نظیر قدم زدن به مدت 150 دقیقه هر هفته ) که در این تحقیق وجود دارد و کاهش وزن را نشان می دهد. پیشرفت دیابت در زمان این تحقیقات که از سه تا 6 سال به طول انجامید ,40 تا 60 درصد کاهش یافته است .جلوگیری از چاقی ,افزایش فعالیت ها ,و وزن کم کردن را ادامه دهید که زیاد چاق باشید احتمال این می رود که در آینده ,مبتلا به دیابت شوید .کنترل وزن بهترین امر در جلوگیری از پیشرفت دیابت می باشد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
طلاق چرا؟
مقدمه
چند سالی است اینجانب افتخار عضویت در شورای حل اختلاف اردکان دارم، شورایی که وجودش حلنمودن اختلافات مردم است. در این مدت عملا با بعضی از مشکلات خانوادهها آشنا شدهام، مشکلاتی که قبلا از طریق مطالعه کتب اجتماعی، نشریات، سایتهای اینترنتی و منابع دیگر آشنا بودم. یکی از این مشکلات، ازدواجهای ناموفق است که خانوادههای بسیاری را رنج میدهد، رنجی که شاید تا آخر عمر همراه فرد باشد. لذا با توجه به اهمیت موضوع و افزایش میزان طلاق بر آن شدم تا از مطالعات و تجربیاتم چند سطری جهت همشهریان عزیزم بخصوص جوانان ازدواجنکرده و ازدواجکرده و همچنین خانوادههای معزز آنان به رشته تحریر درآورم. امید است این مطالب بتواند نسبت به رفع بعضی از معضلات اجتماعی به ویژه طلاق که امروزه به عنوان یکی از مهمترین مشکلات اجتماعی جوامع بشری محسوب میشود کمک نماید چرا که خانواده به عنوان اولین و کوچکترین نهاد اجتماعی محسوب میشود و در عین حال این نهاد به عنوان کهنترین نهاد اجتماعی برای جامعه بسیار حیاتی، اساسی و ضروری میباشد. و بر این باورم که اگر خانواده سالم باشد جامعه سعادتمند خواهد بود و بالعکس اگر خانواده ناسالم باشد جامعه نیز ناسالم است. در این گزارش به برخی از عوامل فروپاشی زندگی مشترک جوانان اشاره گردیده و تمام تلاشم این بوده که مطالب را به صورت بسیار ساده بیان نمایم و از بکاربردن اصطلاحات علمی دوری جویم تا همه طبقات بتوانند از آن استفاده نمایند.
ازدواج
ازدواج امری را گویند که بین دو تن که هیچگونه رابطهای با هم ندارند انس و الفتی ایجاد کند که یار و غمخوار هم و محرم راز یکدیگرند. در قبال رنجها و مزاحمتها از یکدیگر حمایت کنند.
ازدواج امری است مقدس و الهی که پایه آن کامل شدن و پابرجا بودن ایمان در تشکیل خانواده است و در توصیف معنوی آن باید گفت پیوند دو قلب در سایه عشق و محبت و تفاهم و یکی شدن است و دانش توکل و تقوی برای حفظ و محکمتر کردن زندگی مشترک است.
طلاق
طلاق به معنای جدا شدن دو زوج و بریده شدن پیوند دو نفر یا به تعبیر دیگر فروپاشی زندگی مشترک است. طلاق کلمهای است که از آن عرش خداوند به لرزه درمیآید و خانوادهای فرو می پاشد و جامعه و نسل آینده در خطر قرار می گیرند. طلاق موضوع مهمی است که در همه ادیان به نوعی به آن نگریستهاند که به طور بسیار خلاصه به آن اشاره میشود:
دین بودا
به نظر میرسد در آیین بودا زن آلودگی میباشد اما در منطق اخلاقی ازدواج محترم است و با همین دلیل فرد را از زنا باز میدارد و حفظ حرمت همسر را بر مرد واجب است و طلاق را رد میکند و ازدواج را یک رسم دینی میداند و آن را قابل باطل شدن نمیداند.
زرتشت
در دین زرتشت تعدد زوجات رواج نیست و به گرفتن یک زن فرمان داده شده است و مرد حق ندارد بیش از یک زن داشته باشد. به موجب تعالیم زرتشت زن و شوهر ملزم هستند که تا پایان عمر با هم زندگی کنند و نسبت به یکدیگر وفادار بمانند و چنین زوجینی نه تنها در دنیا به یکدیگر تعلق دارند بلکه در آخرت نیز به هم ملحق میشوندو متعلق به یکدیگرند. در آیین زرتشت تحقق طلاق را منوط به رأی دادگاه کرده یعنی بر اساس تعالیم،زوجین تا منتهای درجه میکوشند که رشته ازدواجشان گسسته نشود و به طلاق نیانجامد.
یهود
در دین یهود ازدواج عامل جدایی زن از خانواده است. ربودن دختران و کنیزان نوعی ازدواج محسوب میشود. اصل ازدواج بر مبنای خرید دختر است که قیمت او به عنوان مهریه پرداخت میشود. رضایت پدر شرط اصلی ازدواج است. اگرچه رضایت دختر در نظر گرفته میشود. زن در خانه مطیع شوهر است و عبادات او وابسته به اجازة شوهر است و طلاق را نیز رد میکنند چون زن وابسته به پدر یا شوهر است.
مسیحیت
در مذهب مسیح زن و مرد به منزله یک تن میباشند که از پدر و مادر جدا شده به یکدیگر میپیوندند. بنابراین جدایی و انتزاع این دو امکان پذیر نیست و هیچیک حق ندارد دیگری را رها کند.مسیحیان معتقدند که زن از لحاظ خلقت موخر از مرد است و از مرد منتزع شده و لذا عرض و تابع مرد است.
مکتب اسلام
به همان اندازه که پیمان زناشویی و تشکیل خانواده در قوانین مترقی اسلام مورد تأکید و سفارش قرار گرفته و به گونههای مختلف مسلمانان را به امر ازدواج تشویق نمودهاست، فروپاشی آن را امری ناپسند، و مبغوض دانسته و جز در موارد ضروری آن را نیکو نمیداند به طوری که کلمه طلاق منفورترین حلالهاست و مورد نفرت خدا و انبیاء و ائمه است که به یک نمونة آن اشاره میشود.
حضرت امام جعفر صادق (ع) از حضرت رسول اکرم (ص) چنین نقل میفرمایند: »هیچ امری نزد خداوند محبوبتر از این نیست که خانوادهای با ازدواج بر پا استوار گردد و هیچ چیزی مبغوض تر از این نیست که خانوادهای در اسلام با طلاق و جدایی بر هم خورده و منحل گردد.
اسلام میخواهد که جوانان تشکیل زندگی بدهند و از ثمرات و نتایج آن که حفظ و بقاء نسل انسان و ارضاء غرایز جنسی و تربیت فرزندان لایق و برومند و تحویل آن به جامعه است، بهرهمند گردند. لذا شرایطی بسیار سهل و آسان برای تحقق آن پیشنهاد نموده است. و جدا خواستار آنست که زوجین قبل از ازدواج تمام خصوصیات همسر آینده خود را مطالعه نموده و آگاهانه و از روی بصیرت کامل شریک زندگی خود را انتخاب نمایند. از این رو در مذهب اسلام شرایط سخت و مشکلی برای طلاق گردیدهاست.
عوامل مهم فروپاشی زندگی مشترک خانوادگی
دلایل احتمالی از هم گسیختگی زناشویی از طریق طلاق تقریبا بیشمارند چرا که پیوند زناشویی دو شخصیت منحصر به فرد با دو زمینه متفاوت در زیر یک سقف گرد هم میآیند، شاید بتوان اینگونه عنوان نمود که چشمداشتهای بیش از حد یک طرف زناشویی از طرف دیگر از مهمترین دلیل طلاق است که به اشکال گوناگون در زندگی افراد خودنمایی میکند. بسیاری از عوامل طلاق به قبل از ازدواج و برخی دیگر به بعد از ازدواج برمیگردد که در این گزارش سعی گردیده به برخی از عوامل قبل و بعد از ازدواج اشاره شود.
ازدواجهای تحمیلی
به طور کلی دو روش اصلی برای انتخاب همسر وجود دارد، نخستین روش معمولا بر پایه گزینش آزادانه دو طرف زناشویی و عشق و علاقه آنها استوار است. و روش دوم مبتنی است به قول و قراری که خانواده داماد و عروس میگذارند، در این روش حق ازدواج با والدین زوجین است و عروس و داماد نقش در انتخاب همسر خود ندارند. روش اول روشی است که در بیشتر جوامع صنعتی و شهری امروزی رواج دارد و روش دوم بیشتر در جوامع سنتی و روستایی معمول است.
تجربه نشان داده است اگر نامزدهای زناشویی برای همدیگر جاذبه نداشته باشند در زندگی با مشکل مواجه بشوند و در ازدواجهایی که دختر و یا پسر حق انتخاب نداشته باشند ازدواج موفقی نخواهند داشت شاید بعضی از خوانندگان تصور کنند مگر میشود دختر و یا پسری نقشی در انتخاب همسر خود نداشته باشند که در جواب باید گفت متأسفانه هنوز در بعضی از خانوادهها تعصبات خشک و باورهای غلط مذهبی حاکم است که باید والدین تصمیم بگیرند و آنان هستند که میتوانند خوب و بد را تشخیص دهند. در بعضی از پروندههای خانوادگی ملاحظه میشود دختر هیچگونه اختیاری در انتخاب همسرش نداشته است و حتی به او اجازه ندادهاند قبل از عقد همدیگر را ببینند دختری همچون مروارید اشک میریخت و نقل میکرد مرا از خواب بیدار کرده سر سفره عقد نشاندند و بله را از من گرفتند. این زندگی برای من کابوس است شما را به خدا مرا از این کابوس نجات دهید. ملاحظه میکنید خانواده که محل آرامش و آسایش است چطور به یک کابوس تبدیل میشود؟ چه کسی مقصر است، چه کسی پاسخگو است ، انتخاب همسر که از حقوق اولیه افراد است چگونه از فرزند سلب میشود ، چطور به دختر و یا پسر اجازه میدهیم رنگ لباس خود را انتخاب کند ولی به او اجازه انتخاب همسر را نمیدهیم.
تجربه نشان میدهد ازدواجهای تحمیلی مخصوص خانوادههای بیسواد و یا کمسواد است و یکی از علتهای مهم طلاق است.
نکته دیگر مربوط به ازدواجهای نارس و فامیلی است که در بعضی از مواقع و در بعضی از مناطق ایران اتفاق میافتد، شاید خوانندگان باور نکنند در عصر امروز هم در بعضی از