دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق درباره ی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

عزت نفس و پیشرفت تحصیلی:

 

 

عزت نفس و پیشرفت تحصیلی:

 

    نتایج چندین مطالعه، همبستگی شایان توجهی (6/0-4/0) بین پیشرفت تحصیلی و خودپندارة توانایی را نشان داده است (بروک اور2، 1981: مارش3،1984؛ اسکالویک4، 1986). بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی نیز همبستگی 3/0 تا 4/0 یافته شده است (روبین5 1978؛ اسکالویک، 1984، 1986) . از طرف دیگر هانسفورد6 (1982) طی تحقیق خود رابطه معناداری (همبستگی در حدود 6/0) بین خود پنداره توانایی و عزت نفس کلی به دست آورد (بیابانگرد، 1380).

   بر اساس یک الگوی منطقی هر فردی می تواند چهار الگوی احتمالی علّی را مطرح کند که هر یک از آن ها را می توان به صورت نظری مورد بحث قرار داد (اینارام7 و همکاران، 1990 به نقل از میرعلی یاری، 1379).

 

1. Pope 2. Brook over 3. Marsh 4. Skalvik 5. Rubin 6. Hansford 7. Einar, M   

الف علت ب : بر اساس اصل ارزیابی انجام شده (روزنبرگ، 1979) فردی ممکن است پیش بینی نماید که پیشرفت تحصیلی اش بر خودپنداره اش، از طریق ارزیابی های دیگر افراد مهم تأثیر می گذارد. شبیه همین پیش بینی ممکن است بر اساس تئوری مقایسه اجتماعی انجام شود ( فستینگر1، 1954) . طبق این تئوری، پیش بینی فرد به عملکردش درگروه اجتماعی مورد مقایسه ( به ویژه در میان همکلاسان که اهمیت زیادی دارند)، بستگی دارد. (راجرز، اسمیت و کلمین، 1987). مطابق نظر(دیویس، 1978) دانش آموزان ممکن است در صورتی که خودشان را با اکثریت همکلاسی هایشان مقایسه نمایند، اشتیاق نسبتاً پایینی داشته باشند. پارکر و مارش (1984) نیز نظری مشابه همین نظر، از طریق فرضیه «چهارچوب داوری»2 مطرح می نماید. مطابق این مدل، تغییر خودپنداره احتمالاً پیامد افزایش موفقیت و پیشرفت است تا این که متغیری ضروری برای پیشرفت (میرعلی یاری، 1379) .

1ـ  ب علت الف : بر اساس تئوری همسان سازی خویشتن (جونز، 1973؛ کلی 1954) فردی ممکن است پیش بینی کند که دانش آموزان دارای خودپنداره تحصیلی پایین، ممکن است از موقعیتهایی که در آن ها می توانند خود پنداره شان را تغییر دهند، اجتناب ورزند. از این رو سعی و تلاش کمتری را در مدرسه از خودشان نشان می دهند. همچنین بر اساس نظریة خود ارزشی و زنجیره پیشرفت ـ توانایی، دانش آموزان  مبتلا به انتظار پیشرفت پایین، ممکن است تدابیر اجتناب از شکست، از جمله طفره رفتن را بیشتر آموخته باشند. البته باید در نظر داشت که آسودگی موقتی که به توسط این تدابیر اجتناب از شکست حاصل شده گمراه کننده است، زیرا سرانجام به شخص آسیب خواهد رساند. بنابراین در صورتی که فرد انتظار پایینی از خودپنداره توانایی اش داشته باشد، پیشرفت تحصیلی کمتری را نیز تجربه خواهد کرد. (بیابانگرد، 1380).

  

1. Festinger 2. Frame of refrence 

الف و ب به یک روش تعاملی (تقابلی) بر یکدیگر تأثیر می گذارند: دو فرایندی که در بالا شرح داده شد، لزوماً باهمدیگر در تناقض نیستند.مارش (1984) یک مدل تعادل سازی پویا را مطرح می کند که مطابق آن پیشرفت تحصیلی، خودپنداره و اسناد به خویشتن در یک شبکه از روابط متقابل درهم تنیده شده اند. هم چنین تغییر در یکی از آنها منجر به تغییر در دیگری، به منظور برقراری مجدد تعادل می شود. بنابراین، پیشرفت تحصیلی و خودپنداره به یک روش تقابلی در یکدیگر تأثیر می گذارند (بیابانگرد، 1380).

2ـ  الف و ب معلول ج هستند: ماروگاما1 و همکاران (1981) بیان می  کنند که علت سومی (برای مثال توانایی یا حمایت اجتماعی) بر پیشرفت تحصیلی و خودپنداره مؤثر است. ممکن است خودپندارة توانایی و عزت نفس (هر دو) از طریق تجارب غیر تحصیلی مرتبط با توانایی، و یا متغیر سوم دیگری، تحت تأثیر قرار گرفته باشند. بنابراین به صورت نظری الگوهای مختلف علّی را می توان مطرح کرد که واقعاً هم وجود دارند. با این حال، چندین مطالعه آزمایشی انجام شده است که روابط علّی میان پیشرفت تحصیلی و خودپنداره را مورد آزمون قرار داده است . در یک مطالعه طولی که مشتمل بر چهار گروه بود، ماروگاما و همکاران (1988) پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را در سنین 9، 12، 15 سالگی و عزت نفس کلی آن ها را در سن 12 سالگی مورد اندازه گیری قرار دادند. متغیرهای کنترل کننده، طبقه اجتماعی و توانایی در سن 7سالگی مورد اندازه گیری قرار گرفت .آنها هیچ گونه مدارکی دال بر اینکه پیشرفت تحصیلی وعزت نفس رابطه علّی با یکدیگر دارند، نیافتند و متغیر سومی را ( برای مثال طبقه اجتماعی و توانایی)، به عنوان علت پیشرفت تحصیلی و عزت نفس بیان می کنند. پتیبوم2 و همکاران (1986) با تجزیه و تحلیل داده های یک نمونه بزرگ از دانش آموزان دبیرستان و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی و  

1. Marugama 2. Pottebaum 

عزت نفس کلی در فاصله 2 سال دریافتند که هیچ گونه شواهدی مبنی بر اینکه عملکرد یک متغیر، نسبت به متغیرهای دیگر برجسته تر است، وجود ندارد. آن ها دو توضیح احتمالی در این مورد مطرح می کنند، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ممکن است معلول یک متغیر سوم باشند یا اینکه هر  دو متغیر به یک سبک چرخه ای تأثیر یکسانی بر یکدیگر دارند.

    در بعضی مطالعات گزارش شده که خودپنداره توانایی بر پیشرفت تحصیلی، برتری علّی دارد. در مطالعات دیگری محققان به نتیجه متضاد با این نظریه رسیده اند. خلاصه اینکه، تحقیقات آزمایشی اجازة هیچ گونه نتیجه گیری با ثباتی را در مورد ترتیب علّی خودپنداره و پیشرفت تحصیلی نمی دهد. این همان نتیجه گیری است که به توسط بیرن1 (1984، 1988) در دو مطالعه بزرگ بیان شده است. علاوه بر این، روابط بین این دو مفهوم ممکن است ناشی از مشکلات روش شناختی، سن، تعریف خودپنداره و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی باشد ( هانسفورد، 1982). بر اساس زمینه های نظری هر کدام از متغیرهای پیشرفت تحصیلی و خودپنداره توانایی بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند.

    پرسش مهم برای پژوهش عبارت از این است که آیا می توان اثرات هر یک از متغیرهای مذکور و متغیری را که بهترین پیش بینی کننده برای دیگری باشد، تعیین و شناسایی کرد؟ به دنبال این  نظر، شاولسون2 و بیرن (1984)، الگوی برتری علّی و ملاکهای آزمون آن را تعیین نمودند. بر اساس این الگو خودپندارة افراد به تدریج تحت تأثیر اعمال، موفقیت ها و ارزشیابی ها در موقعیت های خاص قرار گرفته، و عزت نفس کلی از خود پنداره های افراد در زمینه های مختلف تأثیر می پذیرد. بنابراین حتی اگر پیشرفت تحصیلی، خودپنداره توانایی و عزت نفس کلی بر یکدیگر تأثیر متقابل داشته باشند، جهت علّی غالب از پیشرفت در خودپندارة توانایی به عزت نفس کلی است (بیابانگرد ، 1380).

 

 

 1. Byrn 2. Shavelson 

مدل علّی عمومی

(اقتباس از اینارام و همکاران، 1990 ، ص 307)

 

 

پیشرفت تحصیلی عزت نفس کلی خودپنداره توانایی

 

 

 

 

 

 

 ب : تحقیقات انجام شده

1ـ    بررسی تحقیقات انجام شده در داخل ایران:

1ـ روحانی (1359) در پژوهش خود، رابطه خود پنداری و عوامل تشکیل دهنده آن (گرایش به مدرسه، گرایش به همسالان و خانواده) را با موفقیت تحصیلی مورد بررسی قرار داده است. در این تحقیق 240 دانش آموز سوم راهنمایی مرکب از 120 پسر و 120 دختر شرکت داشته اند که در یک آزمون خودپنداری شرکت نمودند و معدل کل سالانه آنها به عنوان معیاری برای میزان موفقیت تحصیلی استفاده شد. نتایج به وسیلة ضریب همبستگی  پیرسون محاسبه و نشان داد که بین خودپنداری و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت وجود دارد و همبستگی به دست آمده برای گروه دختر و پسر متفاوت بود، و در مجموع برای گروه دختران میزان همبستگی بیشتری میان خودپنداری و پیشرفت تحصیلی مشاهده شد.

2ـ نیسی (1364) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «اثرات عزت نفس بر عملکرد دانش آموزان دختر وپسر سال اول تا سوم دبیرستان» به این نتیجه دست یافت که افزایش وکاهش عزت نفس دانش آموزان دختروپسر باعث افزایش و کاهش عملکرد آن ها شده است و بین عزت نفس وعملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر همبستگی وجود دارد.

3ـ خیّر (1367) در تحقیق خود که درباره 439 نفر از دانش آموزان دوره ابتدایی که به دو گروه موفق (212 نفر) و ناموفق( 227 نفر) تقسیم شده بودند، دریافت که بین خود پنداری که بین خودپنداری و گرایش شغلی دانش آموزان همبستگی معنی داری وجود دارد. بدین گونه که دانش آموزان ناموفق در تحصیل به دلیل عدم موفقیت یک خودپنداری منفی را در خود شکل می دهند واحتمالاً به همین دلیل شغلهای «پایین تر» را انتخاب می کنند.

4ـ پورشافعی (1370) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر سال سوم متوسطه شهرستان قاین» 160 نفر در سه رشته تحصیلی فرهنگ و ادب، ریاضی وعلوم تجربی را به روش تصادفی طبقه ای، برگزید و از سیاهة عزت نفس کوپر اسمیت برای سنجش عزت نفس آزمودنی ها استفاده نمود و نیز معدل دانش آموزان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی آنان درنظر گرفته شد. او با استفاده از همبستگی پیرسون به این نتایج دست یافت که بین میزان عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر از نظر آماری تفاوت معنا داری وجود ندارد. در مورد رابطه بین عزت نفس با پیشرفت تحصیلی، با محاسبه روش همبستگی پیرسون ضریب به دست آمده برای آزمودنی های پسر 46/0 و برای دختران 49/0 بود که با مقایسه این ضریب با مقادیر بحرانی ضریب گشتاوری پیرسون، از نظر آماری، معنادار بود. همچنین نتایج آزمون خی دو، با احتمال 01/0 نیز از این فرض را تایید نمود. بنابراین نتیجه گرفته شده بیانگر این است که میان عزت نفس دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی آنان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و افرادی که عزت نفس بالاتری دارند، از نظر میزان پیشرفت در تحصیل نیز در رتبه بالاتری قرار می گیرند.

5ـ بیابانگرد(1370) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه بین مفاهیم منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی پسران سال سوم دبیرستان های تهران در سال 70-69» از بین دانش آموزان پسر کلاس سوم دبیرستان در سه منطقه 4،11و17 آموزش و پرورش تهران و در هر منطقه نیز از هر سه رشته ریاضی فیزیک، علوم تجربی و اقتصاد، 230 نفر را به شیوه تصادفی انتخاب نمود و از مقیاس کنترل درونی و بیرونی راتر و پرسشنامه عزت نفس          کوپر اسمیت برای سنجش منبع کنترل و عزت نفس استفاده نمود و از معدل نمرات ثلث اول و دوم دانش آموزان در کلیه دروس سال تحصیلی 70-69 برای سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده کرد. پس از محاسبه همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره به این نتایج دست یافت: بین منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ازنظر آماری همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین منبع کنترل و عزت نفس از نظر آماری همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین منبع کنترل و پیشرفت تحصیلی و نیز بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی از نظر آماری همبستگی مثبت و معناداری بدست آمد.

6ـ احسانی (1371) در پژوهشی که تحت عنوان «بررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان» انجام داد، ملاحظه نمود که بین میزان عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. اما دانش آموزانی که سابقه مردودی داشتند از عزت نفس کمتری نسبت به دانش آموزانی که سابقه مردودی نداشتند، برخوردار بودند.

7ـ در تحقیقی، فلسفی نژاد (1371)، نتیجه گیری کرد که تأثیر عزت نفس در سازگاری با محیط کلاس بدون توجه به جنسیت آزمودنی ها از نظر آماری معنادار است. اما هیچ گونه اثر متقابل بین عزت نفس و جنسیت مشاهده نگردید. و درضمن تفاوت معناداری بین عزت نفس پسران و دختران مشاهده نشد.

8ـ پور الصنایع (1371)، به منظور بررسی و مقایسة رابطة عزت نفس دردانش آموزان دختر موفق و پیشرفت تحصیلی آنها در دو پایگاه اقتصادی بالا و پایین، پژوهشی را به انجام رساند و دریافت که بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی همبستگی معناداری وجود دارد.

9ـ بخشی (1372)، با تحقیقی که تحت عنوان «بررسی ارتباط بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر» به انجام رساند، نشان داد که بین نمرات عزت نفس و معدل درسی آزمودنی ها همبستگی در حد 2/0 وجود دارد.



خرید و دانلود تحقیق درباره ی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی


تحقیق درباره ی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

عزت نفس و پیشرفت تحصیلی:

    نتایج چندین مطالعه، همبستگی شایان توجهی (6/0-4/0) بین پیشرفت تحصیلی و خودپندارة توانایی را نشان داده است (بروک اور2، 1981: مارش3،1984؛ اسکالویک4، 1986). بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی نیز همبستگی 3/0 تا 4/0 یافته شده است (روبین5 1978؛ اسکالویک، 1984، 1986) . از طرف دیگر هانسفورد6 (1982) طی تحقیق خود رابطه معناداری (همبستگی در حدود 6/0) بین خود پنداره توانایی و عزت نفس کلی به دست آورد (بیابانگرد، 1380).

   بر اساس یک الگوی منطقی هر فردی می تواند چهار الگوی احتمالی علّی را مطرح کند که هر یک از آن ها را می توان به صورت نظری مورد بحث قرار داد (اینارام7 و همکاران، 1990 به نقل از میرعلی یاری، 1379).

 

1. Pope 2. Brook over 3. Marsh 4. Skalvik 5. Rubin 6. Hansford 7. Einar, M   

الف علت ب : بر اساس اصل ارزیابی انجام شده (روزنبرگ، 1979) فردی ممکن است پیش بینی نماید که پیشرفت تحصیلی اش بر خودپنداره اش، از طریق ارزیابی های دیگر افراد مهم تأثیر می گذارد. شبیه همین پیش بینی ممکن است بر اساس تئوری مقایسه اجتماعی انجام شود ( فستینگر1، 1954) . طبق این تئوری، پیش بینی فرد به عملکردش درگروه اجتماعی مورد مقایسه ( به ویژه در میان همکلاسان که اهمیت زیادی دارند)، بستگی دارد. (راجرز، اسمیت و کلمین، 1987). مطابق نظر(دیویس، 1978) دانش آموزان ممکن است در صورتی که خودشان را با اکثریت همکلاسی هایشان مقایسه نمایند، اشتیاق نسبتاً پایینی داشته باشند. پارکر و مارش (1984) نیز نظری مشابه همین نظر، از طریق فرضیه «چهارچوب داوری»2 مطرح می نماید. مطابق این مدل، تغییر خودپنداره احتمالاً پیامد افزایش موفقیت و پیشرفت است تا این که متغیری ضروری برای پیشرفت (میرعلی یاری، 1379) .

1ـ  ب علت الف : بر اساس تئوری همسان سازی خویشتن (جونز، 1973؛ کلی 1954) فردی ممکن است پیش بینی کند که دانش آموزان دارای خودپنداره تحصیلی پایین، ممکن است از موقعیتهایی که در آن ها می توانند خود پنداره شان را تغییر دهند، اجتناب ورزند. از این رو سعی و تلاش کمتری را در مدرسه از خودشان نشان می دهند. همچنین بر اساس نظریة خود ارزشی و زنجیره پیشرفت ـ توانایی، دانش آموزان  مبتلا به انتظار پیشرفت پایین، ممکن است تدابیر اجتناب از شکست، از جمله طفره رفتن را بیشتر آموخته باشند. البته باید در نظر داشت که آسودگی موقتی که به توسط این تدابیر اجتناب از شکست حاصل شده گمراه کننده است، زیرا سرانجام به شخص آسیب خواهد رساند. بنابراین در صورتی که فرد انتظار پایینی از خودپنداره توانایی اش داشته باشد، پیشرفت تحصیلی کمتری را نیز تجربه خواهد کرد. (بیابانگرد، 1380).

  

1. Festinger 2. Frame of refrence 

الف و ب به یک روش تعاملی (تقابلی) بر یکدیگر تأثیر می گذارند: دو فرایندی که در بالا شرح داده شد، لزوماً باهمدیگر در تناقض نیستند.مارش (1984) یک مدل تعادل سازی پویا را مطرح می کند که مطابق آن پیشرفت تحصیلی، خودپنداره و اسناد به خویشتن در یک شبکه از روابط متقابل درهم تنیده شده اند. هم چنین تغییر در یکی از آنها منجر به تغییر در دیگری، به منظور برقراری مجدد تعادل می شود. بنابراین، پیشرفت تحصیلی و خودپنداره به یک روش تقابلی در یکدیگر تأثیر می گذارند (بیابانگرد، 1380).

2ـ  الف و ب معلول ج هستند: ماروگاما1 و همکاران (1981) بیان می  کنند که علت سومی (برای مثال توانایی یا حمایت اجتماعی) بر پیشرفت تحصیلی و خودپنداره مؤثر است. ممکن است خودپندارة توانایی و عزت نفس (هر دو) از طریق تجارب غیر تحصیلی مرتبط با توانایی، و یا متغیر سوم دیگری، تحت تأثیر قرار گرفته باشند. بنابراین به صورت نظری الگوهای مختلف علّی را می توان مطرح کرد که واقعاً هم وجود دارند. با این حال، چندین مطالعه آزمایشی انجام شده است که روابط علّی میان پیشرفت تحصیلی و خودپنداره را مورد آزمون قرار داده است . در یک مطالعه طولی که مشتمل بر چهار گروه بود، ماروگاما و همکاران (1988) پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را در سنین 9، 12، 15 سالگی و عزت نفس کلی آن ها را در سن 12 سالگی مورد اندازه گیری قرار دادند. متغیرهای کنترل کننده، طبقه اجتماعی و توانایی در سن 7سالگی مورد اندازه گیری قرار گرفت .آنها هیچ گونه مدارکی دال بر اینکه پیشرفت تحصیلی وعزت نفس رابطه علّی با یکدیگر دارند، نیافتند و متغیر سومی را ( برای مثال طبقه اجتماعی و توانایی)، به عنوان علت پیشرفت تحصیلی و عزت نفس بیان می کنند. پتیبوم2 و همکاران (1986) با تجزیه و تحلیل داده های یک نمونه بزرگ از دانش آموزان دبیرستان و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی و  

1. Marugama 2. Pottebaum 

عزت نفس کلی در فاصله 2 سال دریافتند که هیچ گونه شواهدی مبنی بر اینکه عملکرد یک متغیر، نسبت به متغیرهای دیگر برجسته تر است، وجود ندارد. آن ها دو توضیح احتمالی در این مورد مطرح می کنند، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ممکن است معلول یک متغیر سوم باشند یا اینکه هر  دو متغیر به یک سبک چرخه ای تأثیر یکسانی بر یکدیگر دارند.

    در بعضی مطالعات گزارش شده که خودپنداره توانایی بر پیشرفت تحصیلی، برتری علّی دارد. در مطالعات دیگری محققان به نتیجه متضاد با این نظریه رسیده اند. خلاصه اینکه، تحقیقات آزمایشی اجازة هیچ گونه نتیجه گیری با ثباتی را در مورد ترتیب علّی خودپنداره و پیشرفت تحصیلی نمی دهد. این همان نتیجه گیری است که به توسط بیرن1 (1984، 1988)



خرید و دانلود تحقیق درباره ی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی


تحقیق درمورد ررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

ررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان

مقدمه :

در طول هزاران سال گذشته ، این مطلب ثابت شده است که انسان نیاز دارد که خودش را خوب بداند و تمام کارکردهایش را اخلاقی و منطقی جلوه دهد . بسیاری از روانشناسان این نظریه را پذیرفته اند که انسان دارای نیاز به عزت نفس است از میان این افراد کارن هورنای روشی را که توسط آن افراد تلاش می کنند خودپنداره ای خوب و مطلوب از خویش بدست آورده و از آن دفاع نمایند ، را مورد بحث قرار داده است . برخورداری از اعتماد به نفس قوی ، قدرت تصمیم گیری و ابتکار ، خلاقیت و نوآوری ، سلامت فکری و بهداشت روانی ، از جمله مفاهیمی است که در رابطه ی مستقیمی با میزان عزت نفس یا احساس خود ارزشمندی فرد دارد . برای اینکه فرد بتواند از حداکثر ذهنی و توانمندی های بالقوه خود استفاده کند باید از نگرش مثبت نسبت به خود و محیط اطراف و انگیزه ای غنی برای تلاش برخوردار باشد . از برجسته ترین ویژگی های صاحبان تفکر واگرا ، داشتن عزت نفس یا احساس ارزشمندی بالاست .

بیان مساله :

همره با زیستن در شرایط اجتماعی نیاز به احساس ارزش به نحو سالم و متعادل آن در انسان به وجود می آید و برای حفظ سلامت و تعادل روانی و حتمی تکامل وجودی او بسیار ضروری است معمولاً اگر بر این نیاز خللی وارد شود احساس حقارت و یا خود بزرگ بینی در فرد ایجاد می گردد ، هر دوی این احساس ها نشان دهنده ی این واقعیت است که فرد در صورت اختلال در احساس ارزشمندی قادر به درک واقعیات و واکنش های دیگران نسبت به خود نیست . علت اصلی احساس حقارت و خود بزرگ بینی را می توان در طرد شدن مستمر و مداوم از طرف والدین دانست عوامل مهمی در ایجاد و حفظ این دو ویژگی در افراد موثر است . از عوامل خانواده ، مدرسه ، جامعه و امکانات در دسترس گرفته تا عوامل حاکم براین موارد که از دسترس خارج است . در این میان نقش آموزشگاه و معلمان مهمتر است به طوریکه وایت و داکر اظهارمی دارند کشورهای زیادی در این دنیا این نظر را که نقش عمده مدارس و آموزشگاه ها باید انتخاب و طبقهبندی دانش آموزان باشد را تغییر داده اند ، معتقد شده اند که مهمترین نقش مدارس این است که به دانش آموزان یاری دهند که از نظر تحصیلی پیشرفت کنند . از آنجایی که شاهدان آن هستیم که فراگیران بدون دلیل فیزیولوژیکی و ناتوانائیهای ذهنی دارای افت تحصیلی هستند . سوال این است که آیا بین عزت نفس دانشجویان و پیشرفت تحصیلی آها رابطه ای وجود دارد ؟ عزت نفس به چه میزان در پیشرفت تحصیلی دخالت دارد . آیا اگر میزان عزت نفس دانشجویان کاهش یابد احساس ضعف و ناتوانی در آنان به وجود می آورد . و بالعکس با افزایش عزت نفس و احساس ارزشمندی در دانشجویان تغییرات مثبتی درپیشرفت تحصیلی آنان به وجود می آورد و برای کسب موفقیت تلاش بیشتری خواهند کرد ؟ در این تحقیق سعی خواهیم کرد به بررسی و مقایسه رابطه ی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان مراکز تربیت معلم پرداخته شود و راه حلی در این زمینه ارائه گردد . ارتباط میان این دو متغیر در دانشجویان علوم پایه و علوم انسانی و همچنین میان دانشجویان دختر و پسر مورد توجه قرار خواهند گرفت .

اهمیت مساله :

اکثر صاحب نظران برخورداری از عزت نفس را به عنوان عامل مرکزی و اساسی در سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی افراد می دانند . این باور گسترش یافته و دارای تاریخچه ای طولانی است و عزت نفس برای اولین بار توسط ویلیام جیمز مورد بررسی قرار گرفت . سپس دانشمندان زیادی سعی بر بررسی ربطه ی بین عزت نفس و تاثیر آن بر ابعاد زندگی فرد داشته اند . اکثریت فرد هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف دارند افرادی که عزت نفس آنها بالاست تمایل دارند که بیشتر به نقاط قوت خود توجه کنند تا به نقاط ضعف همچنین این افراد آماده تر هستند تا ارزیابی های مثبت از خودشان را قبول کنند افرادی با عزت نفس پائین احتمالاً بیشتر ارزیابی های منفی را قبول می کنند در هرصورت سعادت و موفقیت هر فرد در گروه احساس خود ارزشمندی و احترامی است که وی به خود قائل است . نیاز اساسی ما درزندگی احساس خوب در مورد خودمان است ما نیاز داریم که خود را از نظر جسمی ، فکری ، احساسی و انسانی خوب و با ارزش بدانیم . چنین احساس ، انگیزه و محرک ما برای توفیق در انجام اموری است که در زندگی بر عهده داریم و از جمله این امور پیشرفت تحصیلی است که عزت نفس تحصیلی مبتنی بر مقدار ارزشی است که افراد به عنوان جوینده ی دانش برای خود قائل هستند که آموزش و پرورش سهم عمده ای در آن دارد . باید اعتراف کرد که بودجه سنگینی که از سوی دولت به وزارت آموزش و پرورش اختصاص می یابد باید در مسیر صحیحی صرف شود که باعث احساس ارزشمندی و پیشرفت تحصیلی دانش آنموزان و دانشجویان شود بدیهی است که مصرف نادرست آن باعث زیانهای جبران ناپذیری از جمله هدر رفتن عمر فراگیران و معلمان و اساتید و شکوفا نشدن استعداد های آنها خواهد بود و تحقیق حاضر از آن جهت حائز اهمیت است که یکی از عوامل در موفقیت و شکست تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان شناخته شود و تمام دست اندر کاران امور آموزشی از تاثیر مهم عزت نفس و احساس ارزشمندی بر پیشرفت تحصیلی آگاه شوند و تلاش به عمل آورند تا با برخورد مطلوب و مناسب ، اعتماد به نفس و عزت نفس دانش آموزان و دانشجویان را بالا برده و در موفقیت تحصیلی آنها سهین باشند .

هدف کلی :

تعیین رابطه میان عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان علوم پایه و علوم انسانی

مراکز تربیت معلم شهر تبریز در سال تحصیلی 88- 1387.

اهداف جزئی :

1- تعیین میان عزت نفس دانشجویان مراکز تربیت معلم

2- مقایسه عزت نفس دانشجویان در رشته های مختلف تحصیلی

فرضیه های تحقیق :

1- میان عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان مراکز تربیت معلم رابطه ای مثبت و معنی دار وجود دارد .

2- میان عزت نفس دانشجویان دختر و پسر مراکز تربیت معلم تفاوت معنی داری وجود دارد .

3 – میان پیشرفت تحصیلی دانشجویان دختر و پسر مراکز تربیت معلم تفاوت معنی داری وجود دارد .

تعریف مفهومی و عملیاتی متغیر ها :

تعریف مفهومی عزت نفس :ارزشیابی فرد در مورد خود یا قضاوت فرد در مورد ارزش خود را عزت نفس می نامند ( کوپر اسمیت 1967)

تعریف عملیاتی عزت نفس : مجموع ارزیابی هایی که فرد به وسیله ی میزان مخالفت یا موافقت یا بیانه های موجود در سیاهه ی عزت نفس کوپر اسمیت از صفات خود به عمل می آورد و میزان آن از طریق محاسبه نمره ی وی در ساهه بر آورد می گردد .

تعریف مفهومی پیشرفت تحصیلی :تغییرا ایجاد شده در جهت مطلوب و مساعد و در اثر ارتبط با مسائل پیشرفت آموزشی و درجه ی موفقیت دانشجویان در رسیدن به اهداف آموزشی است .

تعریف عملیاتی پیشرفت تحصیلی : شاخص پیشرفت تحصیلی معدل نیمسال اول سال

تحصیلی 88- 1387 دانشجویان می باشد . برای مقایسه پیشرفت تحصیلی دانشجویان علوم پایه و علوم انسانی از معدل دروس مشترک آنها طی سه نیمسال گذشته استفاده شده است .

مروری بر تحقیقات انجام شده :

در یک مطالعه ی طولی که مشتمل بر چهر گروه بود ماری گاما و همکاران ( به نقل از بیابانگرد 1372 ) پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را در سنین 9 ، 12 ، 15 سالگی و عزت نفس کلی آنها را در سنین 12 سالگی مورد اندازه گیری قرار دادند.متغیر های کنترل کننده ی طبقه اجتماعی و توانائی در سن 7 سالگی مورد اندازه گیری قرار گرفت و آنها هیچ گونه مدارکردال بر اینکه پیشرفت تحصیلی و عزت نفس رابطه ی علی با یکدیگر دارند نیافتند و متغیر سومی را برای مثال طبقه اجتماعی و توانائی به عنوان علت پیشرفت تحصیلی و عزت نفس بیان می کنند .

پور شافعی ( 1370 )در بررسی رابطه ی بین عزت نفس با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دبیرستانی به این نتایج دست یافت که همبستگی معنی داری بین میزان عزت نفس و پیشرفت تحصیلی وجود دارد . اما بین میزان عزت نفس دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری مشاهده نشد و بین تعداد مردودی و عزت نفس دختران رابطه ی معنی داریافت نشده اما در پسران یک همبستگی منفی مشاهده شد یعنی هر چه تعداد مردود شدن بیشتر بوده عزت نفس کاهش یافته است . شکر کن و نیسی ( 1373) رابطه ی عزت نفس و عملکرد تحصیلی را نشان دادند همچنین در ایران ترخان به این نتیجه رسید که عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیزهوش از عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان عادی بالاتر است .

کوپر اسمیت ( 1969) در یک مطالعه مربوط به تاثیر عزت نفس بر موفقیت تحصیلی 102

دانش آموزان کلاس پنجم دبستان به این نتیجه رسید که میان عزت نفس و موفقیت تحصیلی این دانش آموزان رابطه ی معنی داری وجود د ارد .

موریس ( 1993 ) نشان می دهد که عزت نفس و اعتبار دریافت شده از نمره های یک آزمون از نظریه خود تاییدی. و میانگین کل نمرات نیمسال با اعتبار دریافت شده از نمره های کلاس بین دانشجویان با عزت نفس بالا به طور مثبت ارتباط دارد . در تحقیقی توسط دهقانی ( 71- 1370 ) به بررسی احساس خود ارزشمندی نزد نوجوانان عادی و تیز هوش پرداخته نشان داد که عزت نفس نوجوانان دختر و پسر تیز هوش در مقایسه با نوجوانان عادی بالاتر است .

روش تحقیق : این پژوهش از نوع همبستگی و پیمایشی می باشد بدین معنی که هیچگونه تغییری ری در شرایط واقعی به وجود نمی آوریم بلکه تغییرات مورد نظر قبلاً صورت گرفته و ما در این تحقیق به ارزیابی ، اندازه گیری و مقایسه آنها خواهیم پرداخت در واقع تحقیق همبستگی یا همخوانی به دنبال بررسی تغییرات یک یا چند عامل در اثر تغییرات یک یا چند عامل دیگر از طریق بدست آوردن ضریب همبستگی صورت می گیرد . ( نادری ، نراقی 1373)

جامعه ی آماری : جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان مراکز تربیت معلم است که در سال تحصیلی 88- 1387 در مراکز تربیت معلم کشور مشغول به تحصیلی باشند.

روش نمونه گیری : در روش نمونه گیری از دو روش استفاده خواهدشدابتدا روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و سپس خوشه ای استفاده می شود .

حجم نمونه آماری : ما در این تحقیق 30% از افراد جامعه ی آماری را به عنوان نمونه

آماری انتخاب خواهیم کرد .

تعیین ابزار اندازه گیری :

الف – پرسشنامه اطلاعات شخصی و تحصیلی : شامل نام و نام خانوادگی و میزان تحصیلات

ب – مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت : این سیاهه برای انداه گیری و سنجش عزت نفس کلی به کار می رود . عزت نفس کلی بیانگر ارزشیابی و قضاوتی وحدت یافته از ابعاد بدنی ، خانوادگی ، اجتماعی و تحصیلی است ( کوپر اسمیت 1967) این سیاهه دربر دارنده 35 عبارت است که آزمودنی می بایست احساس واقعی خودش را درباره ی هر یک از جملات ، در یکی از گزینه با علامت مشخص نماید .



خرید و دانلود تحقیق درمورد ررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان


تحقیق درمورد رابطه هدایت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

رابطه هدایت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر

و پسر سال دوم دبیرستانهای نظام جدید شهرایذه*

 

ـ مقدمه :

یکی از برنامه های راهنمایی و مشاوره در مدرسه، هدایت تحصیلی است. هدایت تحصیلی یک جریان منظم است، که هدف خاصی را دنبال می کند و ابتدا و انتهای مشخصی ندارد. از طریق هدایت تحصیلی به فرد کمک می شود تا خود را بشناسد، با خصوصیات رشته های مختلف و نیازهای جامعه آشنا گردد، رشته مناسبی را انتخاب کند و بطور موفقیت آمیزی در آن رشته تحصیل کند. هدایت تحصیلی از دوره ابتدایی می تواند پی ریزی گردد، در دوره راهنمایی و دبیرستان استعدادهای دانش آموز کشف و رشته های مختلف تحصیلی شناخته شود تا در نهایت دانش آموز، رشته متناسب با علاقه و استعداد خود را انتخاب کند. راهنمایی شغلی هم هر چند از دوره ابتدایی پی ریزی می گردد، اما رسماً در پی هدایت تحصیلی ادامه پیدا می کند.

ـ بیان مسئله :

پژوهش حاضر قصد بررسی برنامه هدایت تحصیلی را دارد. ارزشیابی و بررسی هر برنامه ای یکی از ارکان لازم برای رشد آن برنامه است. مسئله کلی این است که آیا برنامه هدایت تحصیلی موفق بوده است یا نه؟ و آیا به هدف نهایی خود که همان کمک به دانش آموز برای انتخاب بهینه رشته تحصیلی است، رسیده است یا نه؟

ـ اهداف :

هدف اصلی تحقیق حاضرمشخص کردن رابطه پیشرفت تحصیلی با هدایت تحصیلی است. از جمله اهداف فرعی تحقیق ، بررسی هدایت تحصیلی و تبیین اثر بخشی فعالیتهای مشاوره ، تجزیه هدایت تحصیلی به بخشهای مختلف و تعیین متغیرهای مختلف می باشد

 

ـ فرضیه های تحقیق:

هدایت تحصیلی با پیشرفت تحصیلی رابطه دارد ـ بین نمرات راهنمایی مرتبط با رشته انتخابی و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد ـ بین نمرات دبیرستان مرتبط با رشته انتخابی و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد ـ بین امتیاز نمرات در رشته انتخابی و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد ـ بین امتیاز مشاوره ای در رشته انتخابی و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد.

ـ جامعه و نمونه :

جامعه مورد مطالعه در این پژوهش عبارتست از دانش آموزان دختر و پسر سال دوم دبیرستان در سطح اداره کل آموزش و پرورش ایذه . از این تعداد 500 نفر آزمودنی با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شده اند.

ـ ابزار گرد آوری داده ها :

فرم شماره یک هدایت تحصیلی به اضافه کارنامه تحصیلی ترم سوم دانش آموزان، ابزار اصلی تحقیق حاضر بوده اند.

روش تجزیه و تحلیل اطلاعات :



خرید و دانلود تحقیق درمورد رابطه هدایت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر


تحقیق درباره ی تحصیلات والدین بر پیشرفت دانش آموزان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

تحصیلات والدین، زیربنای پیشرفت فرزندان

مقدمه:

باید دانست که عوامل متعددی بر نگرش کودک ازخود و اعضای خانواده ی خود مؤثر است، از آن جمله می توان به عوامل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر خانواده اشاره کرد که ارتباط مستقیم با سطح سواد و تحصیلات خانواده دارد. شخص باسواد امکان سلامت اقتصادی و تصمیم گیری بیشتری دارد و چنین انسانی نسبت به خود و فکر و فرهنگ جامعه بصیرت بیشتری دارد. سواد و تحصیلات، از دیدگاه اقتصادی، افراد را به‌سوی رشد و توسعه‌ی درونزاد و خلاق و هماهنگ با اجتماع و کشور هدایت می کند و از دیدگاه تخصصی، جامعه را موفق می سازد، افراد بزرگسال به عنوان عامل اساسی تولید، حتی با یک اصطلاح اقتصادی خاص که همان جمعیت فعال یا نیروی کار می باشد، مشخص می‌شوند.با توجه به آمار موجود، گسترش سواد کاهش رشد جمعیت و همچنین توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و پیشرفت دانش و ... را تسهیل نموده است. تنها جوامعی توانسته‌اند مشکلات خود در زمینه های تغذیه، مسکن، پوشاک، بهداشت و آموزش را از میان بردارند که از سطح بالای سواد برخوردار باشند.بی سوادی، نه تنها پدیده ای قابل تأسف است، بلکه علامتی است در کنار علائم دیگر که نشان دهنده ی از خود بیگانگی می‌باشد و منجر به عقب ماندگی می شود. این عقب ماندگی در تعلیم و تربیت، خود معلول شالوده های نامتناسب اقتصادی و اجتماعی است و رابطه ی مستقیم با فقر عمومی و کمبود وسایل کافی به ویژه نداشتن معلم و مدرسه است.

سواد و تحصیلات خانواده یکی از عوامل مهم پیشرفت بشر در جهان امروز است. پیشرفت تکنولوژی، صنعت، بهداشت و علوم مختلف مدیون این عامل مهم است.

بی سوادی در تمام ابعاد زندگی انسان می تواند تأثیر بسزایی داشته باشد، مخصوصاً در بهداشت، رشد اقتصادی، رشد فرهنگی، رشد و تربیت فرزندان، بی نظمی و ناهنجاری کودکان، رشد اشتغال و غیره مطالعات نشان داده است که هرچه آسیب های روانی بیشتر باشد، موقعیت اجتماعی شخص را پایین تر می آورد و عواملی چون فقر، بی کاری، تعداد فرزندان، اعتیاد، طلاق و ... که همه موجب پایین آمدن موقعیت اجتماعی و فرهنگی شخص می شود و آشفتگی ها یا آسیب های روانی را به وجود می آورد معمولاً افرادی که در سطح پایین اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زندگی می کنند، سطح تحصیلات کمتری نسبت به افراد همسال خود دارند و میزان تحصیلات در این خانواده ها به شدت اُفت پیدا می کند.

در حقیقت در برخی از این خانواده ها، سواد مقوله ی بیگانه ای است.

تأثیر عمیقی که این موقعیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی پایین، بر روی افراد خانواده و جامعه برجا می گذارد، موجب بی نظمی و آشفتگی روانی می گردد، البته این آشفتگی روانی را در طبقات مختلف جامعه می توان دید.

شیوه های انحرافی ـ ایجاد علایم روانی بیماری ـ اقدام به خودکشی ـ بستری شدن ـ قطع ارتباط با واقعیت، در طبقات پایین اجتماع، بیشتر دیده می شود.

مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، به عنوان پیش فرض این مشکل مطرح است و در واقع هدف بررسی اثرات اقتصادی ـ اجتماعی این مسئله به عنوان یک متغیر مهم بر وضعیت روانی است. در این جا سواد و تحصیلات را به عنوان یک متغیر ملاک، لحاظ نموده که قابل سنجش بیشتری است.

اهمیت موضوع پژوهش:

اهمیت این پژوهش در آن است که با شناخت عمیق تر و بیش تر نوجوانان و دانستن مسائل و ویژگی های خاص هر گروه از کودکان و نوجوانان، نخست قادر به تشخیص آن‌ها از سایر کودکان می شویم و دوّم ارائه‌ی راه حل ها و راهنمایی های مناسب، جهت رفع و یا حداقل، بهبود مشکلات این گروه از نوجوانان می باشد.

از آن‌جایی که سواد و سطح تحصیلات خانواده، موقعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، بر سلامت روانی، تأثیر بسزایی دارد و از آن‌جایی که سلامت روانی و یا آشفتگی روانی، بر آموزش و پرورش و بهداشت روحی و روانی و رشد و تربیت نوجوانان تأثیر دارد، می بایست شناخت عمیق تری از سطح سواد و تحصیلات و طبقات مختلف اجتماعی به‌دست آوریم و به اضطراب ها، ترس ها، مشکلات خانوادگی کودک و حتی غنا و فقر کودک، پی برده و در جهت خدمت صحیح تر به کودکان استفاده کنیم.

اهداف پژوهش:

هدف این بررسی، شناخت ویژگی های خانواده ی نوجوانان بی سواد و با سواد و تحصیل کرده و مقایسه ی آن با یکدیگر در جهت دستیابی به ویژگی های روانی این نوجوانان و نگرش آن هانسبت به خود و نسبت به فضای حاکم بر خانواده می باشد.

بدیهی است با شناخت بهتر ویژگی های این افراد به لحاظ عاطفی و نیز آگاهی یافتن از علل و عوامل ناهنجاری ها و آسیب های روانی، می توان گام های مؤثری در جهت رفع مشکلات آنان برداشت.

فرضیه‌‌ی تحقیق

1ـ در دانش آموزان راهنمایی پسران که والدین آن ها تحصیلات بالا تری دارند،ناهنجاری رفتاری کمتری نسبت به دیگران وجود دارد.

2ـ در دانش آموزان راهنمایی پسران که مخصوصاً مادر آن ها تحصیلات بالاتری دارند، ناهنجاری رفتاری کمتری نسبت به دیگران که مادرانشان بی سواد و یا کم سواد هستند وجود دارد.

3ـ در دانش آموزان راهنمایی پسران که پدر آن ها تحصیلات بالاتری دارند ناهنجاری رفتاری کم تری نسبت به دیگران که پدرانشان بی سواد و یا کم سواد هستند وجود دارد.

4ـ در دانش آموزان راهنمایی پسران که والدین آنها هردو بی سواد و یا کم سواد هستند، ناهنجاری رفتاری بیشتری نسبت به دیگران وجود دارد.

ادبیات تحقیق:

اندیشه‌ی بشر همواره نعمتی گران قدر بوده است. این وجه افتراق با سایر موجودات سبب شده است، تا انسان در رهگذر تاریخ و در طول زمان به تکامل رهنمون شود. آدمی، از آغاز پا نهادن به این کره ی خاکی با مشاهده ی پدیده‌ها، مفاهیم و تصورات اولیه ای در ذهن خویش یافت، سپس در پی مفاهیم اسباب و علل پیدایش پدیده ها و رویدادها و تحولات، به تفکر و تجربه روی آورد و در هر مرحله گامی پیشتر فرا نهاد.

خط و زبان، از ابداعات مهمی است که بعدها توسط بشر پدید آمد و انتقال تجربه ها و تفکرات افراد به یکدیگر را میسّر ساخت. بدین ترتیب، دانش ناچیز بشر در دوران های اولیه به دوران بعد لبریز شده و در سیر تکاملی خود پیچیده تر و جامع تر گشت. اکنون گنجینه‌ی گران بهای بشر، علم و دانش که دستاورد قرن ها مرارت و تلاش خستگی نا پذیر بشری است در قالب کتاب ها، نشریه ها و نوشته های گوناگون در آمده است.

برای ورود به این حوزه و دستیابی به این ذخایر نیز، کلیدی جز درک و فهم و توانایی خواندن و نوشتن و تحصیلات، شناخته نشده است؛ و اگر چه کسب مهارت های خواندن و نوشتن، خود به معنای شعور و آگاهی نیست، لیکن ابزارهایی مؤثر در راه رشد و تعالی انسان خواهد بود.

بی سوادی با فقر و ناهنجاری، پیوند مستقیم دارد و در محروم ترین مناطق کشورهایی که دچار کمبود منابع طبیعی هستند، در بین فراموش شده ترین، گروه های انسانی و کسانی که از نارسایی ها و کمبودهای مهم و اساسی مانند: غذا، بهداشت، مسکن، بیکاری و... رنج می برند به گسترده ترین شکل ممکن وجود دارد.

تداوم بی سوادی سدی عظیم در راه توسعه است و مانع از آن می شود که میلیون ها نفر مرد و زن، عنان زندگی خود را در دست بگیرند.

بی سوادی، عاملی است که مبارزه علیه فقر، نا برابری ها و ناهنجاری ها را محکوم به شکست می کند. بی سوادی هر چند که خود معلول نارسایی های اقتصادی و اجتماعی و تربیتی است، ولی در اینجا نقش تشدید و تعیین کننده ای دارد.

درصد مردودی و ضعف تحصیلی در بین کودکانی که بدون صبحانه، به مدرسه می روند، بیشتر از کودکانی است که مسئله ی سوء تغذیه دارند. در محیط‌های فقیر، کودکانی که با شکم گرسنه به مدرسه می روند، وضعیت مدارس نیز، چندان تعریفی ندارد. در خانواده های سطح پایین، چون والدین نیز معمولاً از سطح تحصیلات پایینی برخوردارند، در رسیدن به درس و مشق و تربیت فرزندان، با مشکل رو به رو می شوند.

بی سوادی، ریشه و اساس بسیاری از مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و بی نظمی ها و آسیب های مادی و روحی و روانی در اکثر کشورهای جهان سوم است. بررسی ها بیانگر این واقعیت تلخ هستند که بی سوادی و کم سوادی گرچه مسئله ی حاد کشورهای جهان سوم است، ولی مشکل جدید کشورهای پیشرفته ی صنعتی نیز هست.

مشاغل و گرفتاری های روزمره ی پدران و سواد و تحصیلات اندک، پرجمعیت بودن خانواده ها، اختلاف های خانوادگی، دوستان ناباب و فقر اقتصادی، با انحرافات از رفتار به هنجار، رابطه ای قابل ملاحظه دارد.

اگرچه تحصیلات پدران و مادران در رفتار به هنجار فرزندان تأثیر انکار ناپذیر دارد، اما در بررسی ها ی انجام شده، نقش مادران، چشم گیرتر می نماید. دور بودن پدران از منزل به دلیل اشتغال، باعث می شود که فرزندان، بیشتر ساعات بیداری را با مادران خود بگذرانند. از این رو سطح سواد و تحصیلات مادران می تواند در هدایت تحصیلی و شغلی فرزندان تأثیر قابل ملاحظه‌ای داشته باشد.

به طور خلاصه:

1- درآمد خالص

2- سطح سواد و تحصیلات والدین

3- تبعیض قایل شدن در نوع کودکان (دختر و پسر)

4- نوع شغل پدر و مادر

5- تعداد فرزندان

6- ترتیب تولد فرزندان

7- سطح طبقه ی اجتماعی و اقتصادی

8- امکانات رفاهی

9- خانه و محل سکونت



خرید و دانلود تحقیق درباره ی تحصیلات والدین بر پیشرفت دانش آموزان