لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
تکنیک هایی لازم برای کنترل پرخاشگری
1- صمیمت، صمیمیت در خانواده امری لازم و ضروری است زیرا هم مهمی در کاهش خشونت در خانواده دارد بسیاری از رفتارهای خشونت آمیز به این دلیل است که صمیمیت بین طرفین وجود ندارد. صمیمیت هنگامی افزایش می یابد که افراد مهانواده درامور زندگی با یکدیگر مشارکت داشته باشند. همچنین اعتماد و اطمینان در مشارکت بین افضای خانواده باعث صمیمیت می شود.
2- تامل و سکوت، یکی از بهترین راههای کنترل خشونت در خانواده کنترل رفتار خویشتن در مواقعی است که یکی از اعضای خانواده به تحریک دیگری بپردازد. بهترین شکرد در این هنگام آن است که دیگران سکونت اختیار کنند تا آن فرد هم آرامش پیدا کند سپس در یک فرصت مناسب با هم به بحث و بررسی بپردازند.
3- تخلیه یعنی اینکه به طور مستقیم جواب خشونت را ندهیم. تحقیقات جدید نشان میدهد که پرخاشگری حلاکی و حتی فیزیکی علاوه بر اینکه خشم را کاهش نمی دهد بلکه باعث افزایش آن نیز می شود.
4- مدل پرخاشگری غیر پرخاشگرانه (قدم زدن و…) تحقیقات نشان داده که افرادی عادی که پرخاشگری خود بدون رفتار پرخاشگرانه بروز دادند بعد از این کار سطح کمتری از پرخاشگری را داشته اند ولی به طور کل این روش هم زیاد موثر نیست.
5- تنبیه، درطول تاریخ یکی از وسایل اجتماعی برای کم کردن میزان خشونت تنیه بوده است کهتوسط آن جلوی تجاوز خشونت و دیگر رفتارهای پرخاشگرانه را می گرفتند ولی در حال حاضر علما معتقدند که تنبیه به طور موقت جلوی خشونت حاضر را می گیرد و برعکس در طولانی مدت به طور مستقیم باعث تقویت آن می شود درحال حاضر تنبیه بدنی از طرف سازمان بهداشت جهانی ممنوع شده است.
6- صحبت کردن در مورد مشکل، بهترین روش برای کاهش پرخاشگری صحبت کردن در مورد آن است این تکنیک به طور عملی به دو صورت عملی است ولی اینکه در لحظه ای که پرخاشگری به حد اعلای خود می رسد یکی از طرفین سکوت اختیار کند و سعی کند قائله را ختم کند ولی بعد از اینکه طرفین آرام شدند و مدتی نیز گذشت با خونسردی مطالب را با یکدیگر در میان می گذارند و آن را حل و فصل می کنند.
راه حل هایی دیگر برای جلوگیری از عصبانیت:
1- پاک کردن صورت مسأله
2- نگاه کردن به آیینه
3- قدم زدن
4- فکر عواقب کار بودن
5- ایمان
6- دین (مثال مالک اشتر)
7- شنا
8- خارج شدن از محلی که باعث عصبانیت شده
9- اعتماد به نفس
درمان پرخاشگری:برای درمان پرخاشگری گام اول شناخت و ریشه یابی علت یا علل پرخاشگری است با شناخت این عوامل می توان همکاری های لازم را برای کاستن از میزان و شدت پرخاشگری ارائه نمود مانند سرگرم نمودن فرد مهر و محبت و دلجویی آموزش تنهایی فکرکردن صبرو متانت نشان دادن در مواقع پرخاشگری تشویق جهت استحمام وروش گرفتن اجرای عدالت در منزل برآورده کردن نیازهای کودکان و نوجوانان مساعد ساختن جو آزادی های کنترل شده جلوگیری از توهین و ناسزا گفتن به آنها ویا مقابله به مثل نکردن با آنها جلوگیری از تهدید و ترساندن الگوهای خوب را به آنها نشان دادن رهنمودهایی در مورد سازش و جوشش با دیگران تشویق به بازیهای گروهی و رعایت بتراکت و قوانین در زندگی با دیگران عادت دادن به آنا به گذشت یاد دادن انتقاد صحیح به آنها جهت تخلیه و سبک شدن و آرامش یافتن و درپایان چنانچه رعایت عوامل فوق تاثیری نداشت می توان از عوامل دیگری مانند توبیخ اخطار تحکم علامت مقابله به مثل تنبیه و قهرو… استفاده نمود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
چکیده :
پرخاشگری یک رفتار دفاعی آموختنی است که در کودک برای مقابله با خطر یا تهدید بروز می کند. این رفتار دفاعی برای کودک امکان مقابله با خطر یا فرار از خطر را به وجود می آورد. پرخاشگری زاییده دنیای مدرن و صنعتی امروز نیست ودر تمام اعصار وجود داشته است ولی ممکن است تظاهرات آن در بین کودکان از دورهای به دوره دیگرویا از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت باشد. پسرها نیز پرخاشگرتر از دخترها هستند. پسرها معمولا بیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند، به خصوص وقتی که به آنان حمله میشود یا کسی مزاحم کارهایشان میشود، تلافی میکنند...
پیشگفتار
پرخاشگری واکنشی است که ممکن است کودک و نوجوان در مواجهه با ناکامیها از خود بروز دهد. هرچند از پرخاشگری تعریفهای متفاوتی ارائه شده است، اما این مفهوم برای همه شناخته شده و ملموس است و معمولا به رفتاری گفته میشود که به نوعی به دیگران آسیب میرساند یا به صورت بالقوه میتواند موجب آسیب رسیدن به کسی شود، پرخاشگری ممکن است فیزیکی باشد و با رفتارهایی چون کتکزدن، لگد پراندن و... بروز کند یا لفظی باشد و با فریاد زدن، رنجاندن و... خود را نشان دهد. گاه هم میتواند به صورت رفتارهایی مانند زورگیری و دزدی بروز کند.
در تعربفی دیگر میتوان گفت؛ پرخاشگری یک رفتار دفاعی آموختنی است که در کودک برای مقابله با خطر یا تهدید بروز می کند. این رفتار دفاعی برای کودک امکان مقابله با خطر یا فرار از خطر را به وجود می آورد. پرخاشگری زاییده دنیای مدرن و صنعتی امروز نیست ودر تمام اعصار وجود داشته است ولی ممکن است تظاهرات آن در بین کودکان از دورهای به دوره دیگرویا از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت باشد.
پرخاشگری رفتاری است که در همه حیوانات و از جمله انسان وجود دارد. در این زمینه"گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید و لورنز معتقدند که پرخاشگری رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده میشود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا میکند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً در طرق ورزشها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت میکند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری میکوشد به نابود کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را هدف پرخاشگری قرار میدهد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خودکشی جلوه گر میشود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری در کودک و نوجوان حالتی مخرب و منفی دارد"[1]
اما به نظر میرسد که تایید ذاتی بودن پرخاشگری برای کودک و نوجوان خطرناک و مخرب باشد زیرا داشتن چنین فکری سبب میشود که پرخاشگری یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شود و در این صورت باید گفت که انسان در کنترل یا کاهش آن نمیتواند نقش داشته باشد و این در حالیاست که پرخاشگری از نظر اجتماعی هم قابل آموزش است هم قابل پیشگیری.
پرخاشگری کودکان وسیلهای، رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به کودک دیگر، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع(وسیلهای) است. این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی میقاپند، یکدیگر را هل میدهند تا به اسباب بازی که میخواهند بازی کنند، دست یابند. به ندرت اتفاق میافتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند. البته تذکر این نکته لازم است که پرخاشگری را باید از جرات ورزی متمایز دانست.
پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. پسرها معمولا بیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند، به خصوص وقتی که به آنان حمله میشود یا کسی مزاحم کارهایشان میشود، تلافی میکنند. والدین کودکان پرخاشگر نیز غالباً خشونت دارند و پرخاشگرند. برای پیشگیری از پرخاشگری کودکان، والدین باید بر روی رفتار خود کنترل داشته باشند. همچنین باید در پاداش دادن و تنبیه کردن فرزندانشان رفتار با ثباتی داشته باشند و با استفاده از راههای مؤثر بدون این که با تنبیه شدید همراه باشد پرخاشگری کودکان را کنترل کنند. تلویزیون نیز منبع دیگری است که کودکان به خصوص پسرها از طریق آن رفتار پرخاشگرانه را میآموزند، کودکانی که مستعد پرخاشگری هستند با دیدن خشونت از تلویزیون بر میزان پرخاشگریشان افزوده میشود.
طرح مسئله:
با پدیده پرخاشگری کودک و نوجوان چگونه می توان مبارزه کرد و ریشه های آن را در کجا میتوان جستجو کرد؟ خانواده، مدرسه، گروه همسالان و یا رسانههای جمعی؟ کدام یک در بروز چنین رفتاری و یا تعدیل آن نقش عمده را بازی میکنند.
چنین به نظر میرسد که ریشه عمده انواع پرخاشگری و بددهنی را باید در سال های کودکی و در زمان فرایند اجتماعی شدن شخص جست و جو کرد.
"متخصصین میگویند بروز رفتار پرخاشگرانه اغلب به نوع ادراک فرد پرخاشجو از رفتار دیگران بستگی دارد، روانشناسان همچنین به پرخاشگری درونی نیز اشاره دارند که حاصل فرو خوردن خشم است که در نهایت به صورت افسردگی بروز پیدا خواهد کرد. کودکان افسرده از دست خود و اینکه نتوانستهاند وضعیت را با داد و فریاد یا پرخاشگری به نفع خود برهم بزنند، عصبانی هستند. از یاد نبرید بچه ها با چشمهای شان یاد می گیرند و پرتاب کردن اشیا، برهم زدن، فریاد کشیدن، پا به زمین کوبیدن و... چیزهایی است که از شما یاد گرفتهاند. کودکان آئینه تربیت خانوادگی خود هستند."[2]
خشونت و پرخاشگری فیزیکی یا لفظی ممکن است ناشی از ناکامیهایی در زندگی کودک باشد یا به دلیل وجود مدلهای پرخاشگرانه در محیط زندگی(خانه یا مدرسه) نوجوان ایجاد شود. نوجوانان خشن معمولا والدینی پرخاشگر دارند که روشهای تربیتی آنها بیشتر مبتنی بر سختگیری، خشونت و تنبیه بدنی است، البته در این زمینه عامل وراثت را نیز نباید از نظر دور داشت لیکن تربیت کارآمد و قوی میتواند آثار وراثت را تحت پوشش خود قرار دهد. نابسامانیهای خانواده نیز میتواند از عوامل دیگر ایجاد خشونت در قالب پرخاشگری باشد، غیبتهای طولانی پدر و مادر، درگیری های لفظی و فیزیکی والدین و اختلاف، جدایی و متارکه و نبود تفاهم بین آن ها از جمله این عوامل است. کودک و یا نوجوان پرخاشگر احساسات، خواستهها و عقایدش را از طریق آسیب رساندن به دیگری ابراز میکند. او، تقریبا همیشه می خواهد که برنده بحث باشد.
وجود پرخاشگری در بین کودک و نوجوان، پیامدهای منفی زیادی به دنبال دارد که از آن جمله می توان به افزایش ترس اشاره کرد که این احساس ترس نیز می تواند کودک را به رفتاری پرخاشگرانه و در نهایت آسیب پذیری بیشتر رهنمون سازد.
پیامد منفی دیگر پرخاشگری، احساس بیگانگی و دوری ازکودکان دیگراست و کودک پرخاشگر از طرف همسالان خود طرد و منزوی یشود.
یکی از مهمترین راههای درمان پرخاشگری کودکان، درمان گروهی اجتماعی و فرهنگی از طریق وسایل ارتباط جمعی است. رادیو، تلویزیون، مطبوعات و... از ابزار بسیار مفیدی هستند که میتوانند به صورت مستقیم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
چکیده :
پرخاشگری یک رفتار دفاعی آموختنی است که در کودک برای مقابله با خطر یا تهدید بروز می کند. این رفتار دفاعی برای کودک امکان مقابله با خطر یا فرار از خطر را به وجود می آورد. پرخاشگری زاییده دنیای مدرن و صنعتی امروز نیست ودر تمام اعصار وجود داشته است ولی ممکن است تظاهرات آن در بین کودکان از دورهای به دوره دیگرویا از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت باشد. پسرها نیز پرخاشگرتر از دخترها هستند. پسرها معمولا بیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند، به خصوص وقتی که به آنان حمله میشود یا کسی مزاحم کارهایشان میشود، تلافی میکنند...
پیشگفتار
پرخاشگری واکنشی است که ممکن است کودک و نوجوان در مواجهه با ناکامیها از خود بروز دهد. هرچند از پرخاشگری تعریفهای متفاوتی ارائه شده است، اما این مفهوم برای همه شناخته شده و ملموس است و معمولا به رفتاری گفته میشود که به نوعی به دیگران آسیب میرساند یا به صورت بالقوه میتواند موجب آسیب رسیدن به کسی شود، پرخاشگری ممکن است فیزیکی باشد و با رفتارهایی چون کتکزدن، لگد پراندن و... بروز کند یا لفظی باشد و با فریاد زدن، رنجاندن و... خود را نشان دهد. گاه هم میتواند به صورت رفتارهایی مانند زورگیری و دزدی بروز کند.
در تعربفی دیگر میتوان گفت؛ پرخاشگری یک رفتار دفاعی آموختنی است که در کودک برای مقابله با خطر یا تهدید بروز می کند. این رفتار دفاعی برای کودک امکان مقابله با خطر یا فرار از خطر را به وجود می آورد. پرخاشگری زاییده دنیای مدرن و صنعتی امروز نیست ودر تمام اعصار وجود داشته است ولی ممکن است تظاهرات آن در بین کودکان از دورهای به دوره دیگرویا از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت باشد.
پرخاشگری رفتاری است که در همه حیوانات و از جمله انسان وجود دارد. در این زمینه"گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید و لورنز معتقدند که پرخاشگری رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده میشود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا میکند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً در طرق ورزشها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت میکند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری میکوشد به نابود کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را هدف پرخاشگری قرار میدهد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خودکشی جلوه گر میشود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری در کودک و نوجوان حالتی مخرب و منفی دارد"[1]
اما به نظر میرسد که تایید ذاتی بودن پرخاشگری برای کودک و نوجوان خطرناک و مخرب باشد زیرا داشتن چنین فکری سبب میشود که پرخاشگری یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شود و در این صورت باید گفت که انسان در کنترل یا کاهش آن نمیتواند نقش داشته باشد و این در حالیاست که پرخاشگری از نظر اجتماعی هم قابل آموزش است هم قابل پیشگیری.
پرخاشگری کودکان وسیلهای، رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به کودک دیگر، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع(وسیلهای) است. این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی میقاپند، یکدیگر را هل میدهند تا به اسباب بازی که میخواهند بازی کنند، دست یابند. به ندرت اتفاق میافتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند. البته تذکر این نکته لازم است که پرخاشگری را باید از جرات ورزی متمایز دانست.
پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. پسرها معمولا بیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند، به خصوص وقتی که به آنان حمله میشود یا کسی مزاحم کارهایشان میشود، تلافی میکنند. والدین کودکان پرخاشگر نیز غالباً خشونت دارند و پرخاشگرند. برای پیشگیری از پرخاشگری کودکان، والدین باید بر روی رفتار خود کنترل داشته باشند. همچنین باید در پاداش دادن و تنبیه کردن فرزندانشان رفتار با ثباتی داشته باشند و با استفاده از راههای مؤثر بدون این که با تنبیه شدید همراه باشد پرخاشگری کودکان را کنترل کنند. تلویزیون نیز منبع دیگری است که کودکان به خصوص پسرها از طریق آن رفتار پرخاشگرانه را میآموزند، کودکانی که مستعد پرخاشگری هستند با دیدن خشونت از تلویزیون بر میزان پرخاشگریشان افزوده میشود.
طرح مسئله:
با پدیده پرخاشگری کودک و نوجوان چگونه می توان مبارزه کرد و ریشه های آن را در کجا میتوان جستجو کرد؟ خانواده، مدرسه، گروه همسالان و یا رسانههای جمعی؟ کدام یک در بروز چنین رفتاری و یا تعدیل آن نقش عمده را بازی میکنند.
چنین به نظر میرسد که ریشه عمده انواع پرخاشگری و بددهنی را باید در سال های کودکی و در زمان فرایند اجتماعی شدن شخص جست و جو کرد.
"متخصصین میگویند بروز رفتار پرخاشگرانه اغلب به نوع ادراک فرد پرخاشجو از رفتار دیگران بستگی دارد، روانشناسان همچنین به پرخاشگری درونی نیز اشاره دارند که حاصل فرو خوردن خشم است که در نهایت به صورت افسردگی بروز پیدا خواهد کرد. کودکان افسرده از دست خود و اینکه نتوانستهاند وضعیت را با داد و فریاد یا پرخاشگری به نفع خود برهم بزنند، عصبانی هستند. از یاد نبرید بچه ها با چشمهای شان یاد می گیرند و پرتاب کردن اشیا، برهم زدن، فریاد کشیدن، پا به زمین کوبیدن و... چیزهایی است که از شما یاد گرفتهاند. کودکان آئینه تربیت خانوادگی خود هستند."[2]
خشونت و پرخاشگری فیزیکی یا لفظی ممکن است ناشی از ناکامیهایی در زندگی کودک باشد یا به دلیل وجود مدلهای پرخاشگرانه در محیط زندگی(خانه یا مدرسه) نوجوان ایجاد شود. نوجوانان خشن معمولا والدینی پرخاشگر دارند که روشهای تربیتی آنها بیشتر مبتنی بر سختگیری، خشونت و تنبیه بدنی است، البته در این زمینه عامل وراثت را نیز نباید از نظر دور داشت لیکن تربیت کارآمد و قوی میتواند آثار وراثت را تحت پوشش خود قرار دهد. نابسامانیهای خانواده نیز میتواند از عوامل دیگر ایجاد خشونت در قالب پرخاشگری باشد، غیبتهای طولانی پدر و مادر، درگیری های لفظی و فیزیکی والدین و اختلاف، جدایی و متارکه و نبود تفاهم بین آن ها از جمله این عوامل است. کودک و یا نوجوان پرخاشگر احساسات، خواستهها و عقایدش را از طریق آسیب رساندن به دیگری ابراز میکند. او، تقریبا همیشه می خواهد که برنده بحث باشد.
وجود پرخاشگری در بین کودک و نوجوان، پیامدهای منفی زیادی به دنبال دارد که از آن جمله می توان به افزایش ترس اشاره کرد که این احساس ترس نیز می تواند کودک را به رفتاری پرخاشگرانه و در نهایت آسیب پذیری بیشتر رهنمون سازد.
پیامد منفی دیگر پرخاشگری، احساس بیگانگی و دوری ازکودکان دیگراست و کودک پرخاشگر از طرف همسالان خود طرد و منزوی یشود.
یکی از مهمترین راههای درمان پرخاشگری کودکان، درمان گروهی اجتماعی و فرهنگی از طریق وسایل ارتباط جمعی است. رادیو، تلویزیون، مطبوعات و... از ابزار بسیار مفیدی هستند که میتوانند به صورت مستقیم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
عاملهای جامعهشناسانهی خشونت و پرخاشگری تماشاگران
The Impacts of Social Factors on Violence and Aggression of Football Fans
چکیده
در بین فعالیّتهای گوناگون ورزشی که در سراسر دنیا انجام میشوند، بیتردید ورزش فوتبال پُرطرفدارترین، پُرمشارکتترین و پُربینندهترین فعالیت و رشتهی ورزشی است. گسترش روزافزون ورزش سبب شده است که مرزهای جغرافیایی، نژادی، قومی، سیاسی و عقیدتی را در نوردد. تحلیلگران اجتماعی و فرهنگی در دهههای اخیر به پژوهش دربارهی انواع آداب، مناسک، ارزشها و الگوهای اجتماعی رایج در ورزش فوتبال مبادرت ورزیدهاند. از جمله مسائل مهمی که به ویژه در دو دههی اخیر مورد توجه اندیشمندان اجتماعی و جامعه شناسان قرار گرفته، بررسی و تبیین رویدادها و حوادث خشونت بار مربوط به فوتبال است. ”خشونت ورزشی“ چیست و چه عاملهایی در بروز آن مؤثر هستند. بسیاری از اندیشمندان با استفاده از چارچوبهای نظری متفاوت برای پاسخ دادن به این پُرسش تلاشکردهاند. مقالهی پژوهشی حاضر به واکاوی نمونهای از فراگردهای اجتماعی حایز اهمیّت در ورزش فوتبال، یعنی خشونت و پرخاشگری تاکید دارد. در این پژوهش، رفتارهای پرخاشجویانه و بعضاً خشونتآمیز تماشاگران مسابقات فوتبال جام قهرمانی باشگاههای ایران در شهر تهران، سال 1379-1380، مورد مطالعهی جامعهشناسانه قرار گرفتهاند.
.
هدف این مطالعه سببشناسی خشونت و پرخاشگری تماشاگران ورزش فوتبال در ورزشگاههاست تا با تحلیل کارکرد اجزای تشکیل دهندهی ساختار رفتار تماشاگران طرفدار فوتبال، مشخص شود اختلال در کدام یک از آنها سبب بروز ”سوءکارکرد“ میگردد.
نتیجهی پژوهش حاضر در مورد 404 نمونهی تصادفی تماشاگران و طرفداران پرسپولیس و استقلال است که ضمن اذعان به بحرانی نبودن رفتار طرفداران فوتبال در شهر تهران نشان میدهد، متغیّرهای اهمیّت و حساسیت نتیجهی بازی از نظر کسب امتیاز و تعیین جایگاه تیمهای مورد علاقه در ردهبندی مسابقات قهرمانی،حرکات خشونتآمیز و پرخاشجویانه بازیکنان در هنگام بازی و کیفیت داوری، عمدتاً بر بروز پرخاشگری کلامی طرفداران فوتبال تأثیر میگذارند. متغیّرهای سن، میزان کنترل و نظارت خانواده، پایگاه اقتصادی و اجتماعی تأثیر منفی برگرایش طرفداران تیمهای فوتبال مورد مطالعه به انجام رفتارهای پرخاشجویانه و خشونتآمیز دارند. متغیّرهای سابقهی دعوا و نزاع، سابقهی تنش و ناکامی در فعالیّتهای تحصیلی و آموزشی، مصرف سیگار، سابقهی تنش در محیط خانواده، سابقهی رفتار مجرمانه، داشتن دوستان و همالان دارای سابقهی جنایی، ارتباط با خویشاوندان دارای سابقهی جنایی، عزیمت جمعی و گروهی به ورزشگاه و ناسازگاری انتظارات ورزشی و راههای تحقق آنها، دارای تأثیر مستقیمی برگرایش به ارتکاب رفتارهای پرخاشجویانه و خشونتآمیز ورزشی طرفداران تیمهای پرسپولیس و استقلال دارند.
واژههای کلیدی: جامعهشناسی، ورزش، خشونت، اوباشگری، پرخاشگری، وندالیسم، سوءکارکرد، تحلیل کارکردی-ساختی
درآمد
ورزش و فعالیّتهای مربوط به آن، زمان و انرژی فراوانی از افراد هر جامعه را به خود اختصاص داده و جایگاه مهمی در فرهنگ جوامع پیدا کرده است. رقابتهای ورزشی، ورزشکاران و تماشاگران را در وضعیتهایی قرار میدهند که ممکن است قواعد، هنجارها و تقسیم کار رایج به آسانی نقض و به رویاروییهای پرخاشجویانه و خشونتآمیز منجر شود. بین فعالیّتهای ورزشی گوناگون، در ورزش فوتبال بیش از سایر رشتههای ورزشی رفتارهای خشن و پرخاشجویانه، به ویژه بین طرفداران و هواداران تیمهای فوتبال مشاهده میشود. آشکارترین نمونهی رفتار خشونتآمیز بین طرفداران فوتبال، پدیدهی موسوم به”اوباشگری“1 است که امروزه به شکل نسبتاً سازمان یافتهای در کشورهای صاحبنام فوتبال به ویژه در اروپا رواج دارد. در انگلستان، هولیگانها (اوباش) با عقاید و افکار تعصبآمیز، بهوجود آورندهی وقایع فاجعهآمیز بسیاری در ورزشگاهها بودهاند. در ایتالیا، علاقهی دیوانهوار و بیمارگونهی برخی از طرفداران تیمهای فوتبال و نیز رفتارهای پرخاشجویانه و ویرانگرانهی آنان در عرصهی مسابقات فوتبال سبب شده است که به آنان لقب ”تیفوسیها“ داده شود (فتحی، 1363: 57). به نظر برخی از پژوهشگران، بین تمام فعالیّتهای ورزشی تنها ورزش فوتبال است که سبب رفتار اوباشگرانه به مفهوم عام آن میشود (کشمور، 1998: 218 و کشمور، 2000: 19-178). اهمیّت این مقوله سبب شدکه از اواخر دههی 1960 میلادی، پژوهشگران و نظریهپردازان علوم اجتماعی دلایلی را مطرح و تفسیرهای متفاوتی در مورد رفتار اوباشگرانه و خشونت تماشاگران مسابقات فوتبال ارائه دهند که گسترهی آن، از دگرگونیهای کلان اجتماعی تا عاملهای خُرد را دربر میگیرد. با گسترش تدریجی خردهفرهنگ طرفداری و تماشاگری در فوتبال، همچنین انگارههای پرخاشجویانهی رفتاری گاه به گاه آن، گرایش تحقیقات مراکز علمی و پژوهشی از توجه محض به بحثهای نظری به رفتار طرفداران فوتبال در این کشورها معطوف گردید.
تعریف خشونت و پرخاشگری
تعریفهای فراوانی درباره خشونت و پرخاشگری ارائه شده است، برخی پرخاشگری را واکنشی غریزی به ناکامی و رقابت برای دستیابی به منابع میدانند، که عمدتاً از طریق برخورد بدنی تجلی مییابد (آرژیل2،1993 :220). ”اریش فروم“ همهی اعمالی را که سبب آسیب رساندن به شخص، شیی یا جانور دیگر میشود یا با چنین قصدی صورت گیرد پرخاشگری مینامد (فروم، 1361: 12). ”اسمیت“ و ”بوند“3 پرخاشگری را هر نوع رفتاری تعریف میکنند که به دیگری آسیب وارد میسازد (اسمیت و بوند،1993 :68). ارونسون خشم و پرخاشگری را عملی میداند که هدفش اعمال صدمه، آسیب و رنج است (ارونسون، 1369: 163). در تعریفی دیگر از پرخاشگری چنین آمده است:” هر نوع رفتاری که معطوف به آسیب رساندن یا اعمال صدمه به فرد دیگر است و علیرغم میل وی صورت میگیرد“ (بارون4، 1977: 12).
براساس نظر بارون پرخاشگری کنشی است که شامل هر دو شکلِ آسیبرسانی بدنی و روانی است، جنبه تعمدی دارد، امری تصادفی به شمار نمیآید، تنها شامل افراد انسانی میگردد، و در آن آسیبرسانی به اشیاء مورد نظر نیست. ”برکویتز“5 نیز با تعریف پرخاشگری به عنوان آسیب رساندن عمدی به دیگری، میافزاید این آسیب ممکن است روانی یا فیزیکی باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
باسمه تعالی
مقاله ای تحت عنوان:
بررسی و مقایسه میزان پرخاشگری بین دانش آموزان ورزشکار رشته های منتخب
محقق:
مهدی احمدیان
کارشناس ارشد تربیت بدنی
دبیر آموزش و پرورش شهرستان بابل
چکیده
با توجه به اینکه بحث پرخاشگری ورزشکاران، از موضوعات مهم در حوزه روانشناسی ورزش محسوب می شود و اثرات احتمالی ورزش بر پرخاشگری از دیرباز مورد توجه محققان بوده است. لذا محقق در این تحقیق قصد دارد میزان پرخاشگری را در بین دانش آموزان ورزشکار رشته های منتخب مورد بررسی و مقایسه قرار دهد.
جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان ورزشکار پسر رشته های کشتی، تکواندو، فوتبال و بسکتبال شهر بابل می باشند که تعداد آنها 300 نفر و محدوده سنی آنها 15-12 سال است. از بین دانش آموزان ورزشکار هر یک از رشته های ورزشی مذکور تعداد 50 نفر بصورت تصادفی ساده بعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش تحقیق از نوع توصیفی- مقایسه ای است که بصورت میدانی انجام شده است و جهت اندازه گیری میزان پرخاشگری آزمودنیها، از آزمون پرخاشگری آیزنک استفاده گردید و در مرحله تجزیه و تحلیل یافته ها، برای مقایسه پرخاشگری گروههای تحت بررسی از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. نتیجه تحقیق نشان می دهد بین میزان پرخاشگری دانش آموزان ورزشکار رشته های کشتی، تکواندو، فوتبال و بسکتبال تفاوت معنی داری وجود ندارد. %5)(p.
مقدمه
در عصر حاضر همزمان با پیشرفت تکنولوژی و صنعتی شدن جوامع، حوادث و خطرات ناشی از آن زندگی انسان ها را بیشتر از گذشته مورد تهدید قرار می دهد و باعث می شود که فشارهای روانی که از مخرب ترین نیروهای موثر برانسان و جوامع بشمار می رود به شکل چشمگیری افزایش و زندگی انسان را دچار اشکال و نابود می سازند.
نـوجـوانان پرخاشگر معمولا قدرت کنترل رفتار خود را نداشته و رسوم و اخلافیات جامعه ای را که در آن زندگی می کنند را زیرپا می گذارند، احساس مسئولیت جمعی ندارند و بـیـشتر از آنکه به فکر دیگران باشند منافع خود را مدنظر دارند. این گروه از دانش آموزان بیش از بقیه گروه ها در مدرسه ایجاد اشکال نموده و می توان گفت هرگاه از نـوجـوانان مشـکل دار در مـدرسه سـوال مـطرح شـود آنـها را در ردیـف اول معرفی می گردند.(فرقانی،1372).
پرخاشگری دوره نوجوانی نه تنها منجر به پرخاشگری در بزرگسالی می شود، بلکه پیامدهای منفی دیگری نیز به دنبال دارد. بطوری که نوجوانانی که پرخاشگری زیادی دارند، زمینه ابتلاع به بزهکاری، اختلال سلوک، ناسازگاری در مدرسه و اعتیاد دارند.(لوچمن و دان، 1993).
بیان مسئله
با توجه به اینکه پرخاشگری در صحنه مسابقات بین المللی بارها موجب عدم استفاده مطلوب از انرژی روانی ، مانع رسیدن به پیروزی و تجربه نشاط از ورزش گردیده و همچنین موجب می گردد که ورزشکاران ماهر و مسلط به انجام مهارتها در رشته های مختلف ورزش از نمایش و بروز توانایی خود احساس خرسندی و نشاط ننمایند. برهمین اساس محقق قصد دارد این موضوع را بررسی کنند که آیا تفاوتی در میزان پرخاشگری دانش آموزان ورزشکار رشته های منتخب وجود دارد.
البته انگیزه انتخاب رشته های کشتی، تکواندو، فوتبال و بسکتبال به سبب انفرادی و تیمی و سطوح متفاوتی از برخوردهای بدنی موجود در این رشته ها می باشد و دلیل دیگر می تواند از این موضوع نشات گرفته باشد که تمایل و کشش دانش آموزان به رشته های فوق در کانون ورزشی آموزش و پرورش استان مازندران بیشتر است.