لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
هنر و معماری اسلامی
جهانی شدن را با سه رویکرد مورد توجه و تأمل قرار دادهاند. گروهی آن را معادل غربی شدن قلمداد کرده و چون این تمدن را فاقد صلاحیتهای لازم برای جهانشمولی فرهنگ و اندیشهاش (به ویژه در ابعاد اخلاقی و آرمانگرایی) میدانند، جهانی شدن را خطری برای جهان معاصر ارزیابی میکنند و البته دلائل کافی وافی برای اثبات مدعای خویش – در فقدان صلاحیتهای لازم تمدن غربی – دارند. اما این که جهانی شدن کاملاً معادل غربی شدن باشد، فیه تأمل.
گروهی دیگر جهانی شدن را تحقق رؤیاهای بشری در رسیدن به زبان و اندیشهای مشترک دانسته و آن عاملی برای رسیدن به نوعی عدالت جهانی و توزیع همسان و یکسان ماده و معنا در سطح جهان میدانند. از دیدگاه اینان جهانی شدن فرصتی طلایی برای رسیدن به سطحی از ترقی است که ضعفها و قوتها در هم آمیزند و حاصل این آمیختن، نوعی عدالت در بهرهبری از امکانات مادی و معنوی زمین باشد و گروه سوم، صحت و واقعنگری هر دو دیدگاه فوق را در تبیین دقیق جهانی شدن، انکار، و آن رامحصول ذوقزدگی از یک سو و بدبینی مفرط از دیگر سو میدانند اینان عقیده دارند، جهانی شدن از برای ملتها و تمدنهایی که صاحب ایده و اندیشهاند، یک فرصت است. جهانی شدن تنها فرصتی برای عرضه کردن استعدادها قابلیتهای تمدنها و فرهنگها – به ویژه معنایی و معنوی – در جهان آیینهگونی است که رسانهها آن را ساخته و پرداختهاند و نه صرفاً بستری مطیع و مهیا برای سلطهگری جهانی تمدنهایی خاص. به یک عبارت از تصور جهانی شدن لزوماً استعداد جهانی بودن حاصل نمیگردد. لذا باید از این فرصت برای رسیدن به جهانی بهتر، عادلانهتر و بخردانهتر بهره جست و این با شناخت جهان و فرهنگهایش و نیز ایدهها و اندیشههایش حاصل میشود. جهانی شدن پروسهای است که میبایست مقدمهای چون جهانشناسی داشته باشد. گروه سوم قبل از صدور حکم نفی یا قبول جهانی شدن، سعی بر آن دارند که جهان را با تمامی جلوههای فکری و فرهنگی و هنریاش بشناسند و خود را بشناسانند. این جهانی شدن مطلوب تمامی کسانی است که به کرامت، عزت و استعدادها و قابلیتهای شگرف انسان اعتقاد دارند.
این مقاله از رویکردهای فوق، رویکرد سوم را برگزیده است و در همین راستا از قابلیتهای تمدنی سخن میگوید که به دلیل اعتقاد به وحدانیت مصوری خالق و نیز کرامت انسان، زبان و بیانی جهانی دارد. و این جهانی بودن آنگاه بیشتر آشکار میشود که به نگرههای شهودی و بنیانهای اشراقی هنر این تمدن به دیده دقت و تأمل نظاره شود.
اندلس (یا همان اسپانیای امروزی)، حلقه واسط فرهنگ و هنر اسلام و غرب است. حضور هشتصد ساله مسلمین در این سرزمین و به بار نشستن عمیق فرهنگ و هنر اسلامی، اسپانیا را پلی میان دو تمدن تبدیل نمود. شاید اولین حاکم اسلامی که اندلس و به ویژه قرطبه را به مرکزی فرهنگی تبدیل و آن را مهمترین نقطه اتصال فرهنگ و هنر اسلامی با غرب قرار داد، عبدالرحمان دوم (متوفی 238 هجری – 852 م) باشد. در زمان وی اندلس به پیشرفتهای فرهنگی، علمی، فنی و هنری شگرفی دست یافت و طلایهدار فرهنگی متعالی در رویارویی با تمدنی گردید که آغازین قرون دوره تاریکی خود را پشت سر میگذاشت.
شوق و ذوق او در تبدیل قرطبه به یکی از علمیترین شهرهای جهان، سبب گسیل شاعر دربارش «عباس بنناصح» به مشرق زمین شد. وی مأموریت داشت تا کتب با ارزش را خریداری و علوم ایران و یونان را استنساخ کند. تلاشهای او در این مورد به خلق کتابخانهای در قرطبه انجامید که به گفته «لویی پرونسال» چهارصد هزار کتاب در آن موجود بود. (بخش مهمی از این کتب پس از قدرت یافتن کاردینال خمینس در اندلس در جشن کتاب سوزان غرناطه سوزانده شد.)
حضور دانشمندان و ریاضیدانان مشهوری چون ابنفرناس، (اولین دانشمندی که در قرن نهم میلادی برنامه پرواز را با ساختن بالهایی برای خود و طی مسافتی، طراحی نمود) یحییبن حبیب منجم، عبیدالله شمس و عبدالواحدبن اسحاق ضبی و نیز موسیقیدانان بزرگی چون زریاب (شاگرد اسحاق موصلی و یکی از مشهورترین موسیقیدانان دربار هارونالرشید که خود آغازی بر ورود هنر به نقطه اتصال دو تمدن اسلامی و غربی بود) بر اهمیت و شکوه علمی اندلس میافزود.
از دیگر سو بلند آوازهای چون محیالدین ابن عربی که سلطان مباحث عرفان نظری تمدن اسلامی است، خود زاییده مرسیه اندلس و میراث بر فرهنگ غنی و عمیقی است که در آن سرزمین ریشه دوانیده بود. به عنوان مثال او در «فصوص» «و فتوحات» چه بسیار از «ابن مسره» (متوفی 899 میلادی) به عنوان یکی از مهمترین عرفای اندلس نام میبرد که به تحقیق و تصدیق محققان، کاملاً مؤثر بر اندیشههای ابن عربی بوده است. دیدار مشهور ابن عربی با ابن رشد در مرسیه نیز خود بیانگر حضور فلاسفه و اندیشمندان مهم اسلامی در اقصی نقاط غربی تمدن اسلامی است. فلاسفهای چون ابن باجه (متوفی 1138 میلادی) که او را در مقایسه با سایر فلاسفه مسلمان، به فارابی (معلم ثانی) شبیه کردهاند و صاحب کتاب مشهوری چون «تدبیر المتوحد» است (کتابی که به سبک جمهوری افلاطون، در پی بنیادگذاری تئوریک مدینهای فاضله است) بر اهمیت علمی و فرهنگی اندلس میافزاید. این لغتشناس، شاعر، ادیب، حافظ قرآن«، ریاضیدان و منجم بزرگ، همچنین صاحب کتب دیگری چون «کتاب النفس» و «رساله الاتصال» علاوه بر تعلیقاتش بر آراء جالینوس، فارابی و ارسطو است. ابن طفیل، فیلسوف نامدار دیگری از اندلس است که در سال 520 هجری (1106 میلادی) در شهر قادس به دنیا آمد و در اهمیت و نقش او همین بس که وی استاد ابن رشد، مهمترین مروج آراء فلسفی جهان اسلام در اروپاست.
علاوه بر فلسفه، در علوم دیگر نیز اندسل مسلمان، صاحب آوازه است. علومی چون ستارهشناسی، علمالافلاک و ریاضیات. به عنوان مثال مجریطی (متوفی 1007 م) که در مجریط (Madrid) دیده به جهان گشود و از سرآمدان روزگار خود و به تعبیر صاعد در «طبقاتالامم» امام ریاضیدانان عصر خویش بود، زیج خوارزمی را که بر اساس تقویم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
هنر اسلامی و جامعه مدرننویسنده : محمد مددپور
هنر اسلامی چیست؟ آیا با تعریف هنر
اسلامی، میتوان نحوهی حیات آن را در متن زندگی مدرن بشر دریافت؟بورکهارت در فصل پایانی هنر مقدس در شرق و غرب ، از خود پرسیده بود آیا هنر مسیحی [ از اینجا، هرگونه هنر دینی و شرقی ] خواهد توانست روزی دوباره زاده شود؟ تجدید و احیای این هنرها در چه شرایطی ممکن خواهد بود؟
تفکر معنوی و احیاء دین، احیاء هنر دینی و گذر از جامعه و هنر مدرن چند پرسش اساسی هنر اسلامی چیست؟ آیا با تعریف هنر اسلامی، میتوان نحوهی حیات آن را در متن زندگی مدرن بشر دریافت؟ بورکهارت در فصل پایانی هنر مقدس در شرق و غرب ، از خود پرسیده بود آیا هنر مسیحی [ از اینجا، هرگونه هنر دینی و شرقی ] خواهد توانست روزی دوباره زاده شود؟ تجدید و احیای این هنرها در چه شرایطی ممکن خواهد بود؟ در اینجا، با چند پرسش اساسی نزدیک به یکدیگر مواجهیم. ابتدا اینکه هنر اسلامی چیست و چه ویژگیهایی برای آن میتوان قائل شد؟ قدرمسلم با شناخت هنر اسلامی میتوان تا حدودی به درک و شناخت وضع آن در جهان معاصر و از آنجا به امکان احیاء آن در صورت افتادگی در تنگنای نخوت رقیب نائل آمد. انحطاط تمدن و هنر اسلامی بر اثر حوالت غربی تاریخ جهان بیمقدمه، باید گفت که بخت و اقبالی، ولو بسیار ناچیز برای تحقق امری در این امکان فینفسه هست. امّا آنچه بیشتر محتمل است، این است که سنّت و هنر اسلامی و تمدن مدرن غربی که در سرزمینهای اسلامی عمیقاً درحال نفوذ است، بیشازبیش از هم جدا شوند و دور افتند. چیزی که در قرن یازدهم و دوازدهم اسلامی در سرزمینهای اسلامی مقارن قرن هفدهم و هجدهم میلادی رخ میدهد، تحوّلی است که از مبانی زیباییشناسی و حکمت هنر اسلامی بروز و ظهور میکند. هنرمندان مسلمان در این دوران تحتالشعاع معیارها و ارزشهای مسلط به فرهنگ تصویری و معماری هنر غربی بهویژه هنر باروک قرار میگیرند. نخستین دانشجوی ایرانی جهت تعلیم نقاشی به شهر رُم اعزام شد و نخستین کارمندان دولتی حرفهای در مقام نقاش و نقشهکش از خارجیان به استخدام درآمدند و اولین شیوههای فرنگیساز از طریق این نقاشان یا همراهان سفیران کشورهای غربی در میان نقاشان ایران و هند و عثمانی رایج گردید؛ به نحوی که روشهای سنّتی هنر نگارگری ایرانی بهشدت رو به اضمحلال نهاد و میرفت تا تابع حوالت و مظهریت تاریخی هنر و فرهنگ هنری دیگر شود. شیخ محمد و شیخ کمال سبزواری و محمد زمان هنرمندانیاند که نظام زیباییشناسی ایرانی را متزلزل میکنند، هرچند کار مقدماتی به دست رضا عباسی با بهکارگیری معیارها و ارزشهای مقتبس از هنر تصویر غرب آغاز شده بود. تأثیر نقاشی اروپایی در دورهی شاهعباس به نحو جدّی در تاریخ هنر نگارگری ایران آشکار شد. درحقیقت، شاهعباس توجه زیادی به تصاویر و نقش و نگار ابنیه و عمارت داشت که از آن صُوَر بدیعه هنوز در دو کاخ سلطنتی اصفهان باقی و پایدار است. در این تصاویر، بسیاری از رسوم به طرح و اسلوب نقاشی اروپا دیده میشود که با نقاشی ایران درآمیخته و محتمل است که از کارهای یوحنای هلندی ۱ باشد که سالهای چندی در خدمت شاهعباس بوده است. ۲ از نظر برخی از نویسندگان مسلمان تحتتأثیر شرقشناس غربی، این تحول مثبت تلقی شد؛ چنانکه گفتند تنوع محصول هنری و رنگارنگشدن فنون و هنر بر اثر تأثیر هنری اروپا بوده است زیرا استادان ایران را از این طریق از میدان تنگ کتابت و تصویر و تذهیب کتاب به میدانهای پهناور دیگری وارد کرده که به ترسیم صور مستقل و آرایش و تزیین ابنیه و دیوارها گراییدهاند. باید پذیرفت که نهضت هنری ایرانی مقارن مواجهه با هنر اروپایی بعضاً تأثیر مثبتی در هشیاری و تفکر هنری ایرانیان را آشکار کرده است، بهخصوص در آنجا که قالب ثابت نگارگری کهن فروپاشیده میشود و صحنهی تجربه به فضایی مثالی امّا واقعی و خلقی روی میآورد. هنرمند در این فضا صرفاً به نقاشی نسخههای خطی گرانبها و تذهیب آن نمیپردازد بلکه میکوشد تصویر را با سیاهقلم بعضاً بدون هیچگونه رنگی تجربه کند. این روش کمخرجتر بود و نقاشی و هنر را به دلهای مردم نزدیکتر میکرد. رنگروغن نیز میتوانست روحیات دینی و سنّتی مردم را در فضاهایی جدید و متفاوت از مینیاتورها بازگوید و به نحوی همان مواجههای صورت گیرد که در قلمروی فلسفه و عرفان اسلامی در برخورد با فلسفهی یونانی ۳ و عرفان هندوـ بودایی ۴ رخ داده بود. علیرغم این تحوّل مثبت، محمد زکی حسن تلویحاً میپذیرد که تمام این اهتمامات، انحطاطی را که در هنر نگارگری در حال وقوع بود چاره نمیکرد. هنرمندان دیگر چندان مورد حمایت دربار و اعیان نبودند و آن کوششها مانند تهیهی نسخههای خطی مصور و گرانبهای شاهنامهها و خمسههای درباری و غیره بعد از نیمهی قرن دهم هجری متوقف شده و یا رو به کمی گذاشته بود و تقریباً ازدیاد صور و نقوش وضع تجاری به خود گرفته و بدون فخامت و عظمت، کارهایی صورت میگرفت. امّا آشنایی ایرانیان، چنان که آمد، با تصاویر اروپاییان و نقاشی آنها مربوط به اوایل قرن دهم هجری میشود که شرح آن را بازیلگری در کتاب نقاشی ایرانی داده است.مجموعهای از آثار تقلیدی دورِر آلمانی به دست مبلغان مسیحی یا تجار به ایران آورده شد که گزارش آن در آلبوم کتابخانهی ملی پاریس بهوضوح مشاهده میشود. در منابع ادبی و تاریخی، از نقاشانی که تصاویر اروپایی و طرز کار آنها را تقلید نمودهاند یاد شده؛ مثلاً از شیخ محمد سبزواری یا شیرازی که در کتابخانهی شاه اسماعیل دوم ملقب به عادل کار میکرده (۹۸۴ـ۹۸۵ه/۱۵۷۶ـ۱۵۷۸م) و پس از آن به خدمت شاهعباس پیوسته است. ۵ به اعتقاد توماس آرنولد در کتاب نقاشی در اسلام تأثیر هنر غربی در نقاشی ایرانی بطئی و به کندی صورت گرفته است. این تأثیر ابتدا در زمینهی گزینش موضوعات و سپس در شیوهها از نظر فرم وصورت و بزرگی تصویر بود. نکته آن است که روح ایرانی مانع از رسوخ تام و تمام حوالت هنری نقاشی غربی در آثار آنان شده است. از اینجا برخی معتقدند که ایرانیان هرگز نتوانستند ارزشهای غربی اروپایی را به شایستگی آنچنان که سزاوار است، هضم و جذب کنند. به همین جهت، در تصویرگری کتاب هرگز از معیارهای زیباییشناسی اسلامی و ایرانی تاریخی تخطی نکردند و این ابداعات فقط به آثار جدید تصویری مربوط میشد. درحقیقت، شیوههای کهن تذهیب و نگارگری مقدس و غیرقابلتصرّف از عالم اسلامی تلقی میشد، هرچند قدری توان فنی آثار تنزل میکرد. به اعتقاد بسیاری، تحول در تصویرگری ایرانی از آثار محمدی نقاش فرزند سلطان محمد در نیمهی دوم قرن دهم هجری آغاز میشود. او تصاویر دهاتی و برزگری و عامه را به نحوی نو ارائه کرده است. اوضاع روستایی و مناظر طبیعی در پردههای نقاشی او متحول شده و جنبهی اینجهانی یافته است. وی راهورسم مقدس نسخههای خطی را نفی میکند. همین طریقه است که با ظهور نقاش بزرگ صفوی، یعنی رضا عباسی متحول میشود و به درجهی اعلای ترقی و پیشرفت میرسد. درهرحال، هنر نقاشی اروپایی در نیمهی قرن یازدهم هجری/هفدهم میلادی و در قرن ۱۲ه / ۱۸ میلادی تأثیری تمام در طرز اسلوب نقاشی رضا عباسی ایجاد کرده است. در خدمت این استاد، شاگردانی بودند که به روش و سبک او رفتار مینمودند. مهمتر از همهی آنها معین مصوّر بود که در نیمهی دوم قرن یازدهم و سالهای اولیه قرن بعدی کار میکرد. شاه عباس دوم مشوق و مروج اسلوب نقاشی غرب و فنون چهرهکشی اروپایی بود. ازجمله او محمد زمان نقاش را به اروپا فرستاد تا در آنجا هنر خود را تکمیل کند. او که فنون اروپایی را در ایتالیا فراگرفته بود، به فضای مدرن مسیحی عصر متأخر رنسانس تمایل یافت و به تصویرکردن خانوادهی مقدس، قدیسان و کشیشها و فرشتگان و دیگر مناظر مسیحی پرداخت. با این اوصاف، قرن دهم و یازدهم باید آغاز تحولی معقول در نقاشی ایرانی تلقی گردد، امّا این تحولی مثبت به تحول منفی و صرفاً تقلیدی از فضای تمدن غربی تبدیل شد؛ به نحوی که راهورسم نقاشی اسلامی را از شیوههای هنری تمدن مسلط غربی که در ایران مستولی میشد، جدا کرد. بهاینترتیب، بهواسطهی نفوذ اروپاییان و تحولات سیاسی که بر اثر حضور آنها در ایران رخ نمود، نقاشی و هنر ایران راه فنا و اضمحلال را پیمود و به هنری حاشیهای تبدیل گردید. از همین نظر است که در سراسر قرن ۱۲ هجری/۱۸ میلادی و نیز قرن سیزدهم/۱۹ میلادی اثر شایان ذکری در هنر اسلامی جز کپیها و تقلیدهای ناقص نمیبینیم. آنچه در این دورهی فترت انجام یافته، نقاشیهای رنگروغنی و پردههای بزرگ است که صنعت و رنگِ اروپایی آنها زیادتر از صنعت و صبغهی ایرانی به نظر میرسد. حال پس از این شرح مختصر از سیر انحطاطی هنر اسلامی، بهخصوص هنر نگارگری به مثابهی نمایندهی تجسمی آن، بیآنکه از هنر معماری و نمایشی و بهویژه ادبیات غافل مانیم ــ که این سه در قرن سیزدهم اسلامی فروپاشی و اضمحلال کامل خود را آشکار کردهاند ــ باید به اصل هنر اسلامی بازگردیم که در چند پرسش اساسی آغازین به طرح آنها پرداختیم.
ماهیت و هویت هنر اسلامی و ممیزات آن هنر اسلامی درواقع هنری است که حاصل تفکر و بینش دینی مسلمانان در مواجه آن با آثار هنری بیگانگانی است که هنر آنها در ضمن فتوحات اسلامی تسخیر و تصرّف شده و بهتدریج در حکم مواد در صورت و روح هنری اسلامی هضم و جذب شدهاند. قرآن و روایات معصومان اسلامی نخستین راههای چگونگی تخیل و تفکر در باب عالم وجود و تمثّل معنویت اسلامی را در عرصهی خیال به آدمی آموخت. البته در این میان بودند هنرهایی که در آغاز جذب عالم اسلامی نمیشدند مانند آنچه در نقاشی و هنرهای تجسمی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
به عنوان یک کارآفرین ،هنر فروش را یاد بگیرید
جوامع امروز، بهویژه اقتصادهای در حال رشد، نیاز شدیدی به کارآفرینان توانمند احساس میکنند. در بسیاری از کشورها کارآفرینان موفق بهعنوان قهرمانان ملی شناخته میشوند. همهی کارآفرینان موفق، چه بدانند و چه ندانند، از اصولی پیروی میکنند که در کتاب "کارآفرینی: 21 قانون طلایی برای مدیران شرکتهای جهانی" به خوبی تشریح شدهاند. این کتاب را نویسندگان همین مقاله نوشتهاند. تا جایی که به فروش ایدهها، فرآوردهها و خدمات مربوط میشود، کارآفرینان در هر سطحی که باشند باید بر تکنیکهای فروش در عالیترین سطوح آن مسلط باشند. این مقاله شما را با زوایای پنهان هروش آشنا میکند. مادرم داستان اولین تجربه فروش مرا بارها برایم بازگو کرده است؛ زمانیکه دو و نیم ساله بودم و جلوی منزلمان در کالیفرنیا، مثل مردهای بزرگ، یک دکه کوچک لیمونادفروشی سر پا کردم. اکنون که سالها از آن ماجرا میگذرد نمیتوانم ترازنامه مالی دقیقی از آن فعالیت ارائه دهم، ولی مادرم مطمئن است که من کاملا" اتفاقی و بدون نقشه قبلی این کار را انجام دادم. میخواهم بگویم فرد کارآفرین در هر سنی و در هر کسبوکاری که باشد باید چگونگی فروختن را بداند. به جرأت میتوانم بگویم هیچ کارآفرین موفقی را ندیدهام که از فروش ایدههایش ناتوان باشد. روند رو به رشد کنونی این است که مدیران عامل شرکتها در واقع مدیران فروش نیز هستند. بهطور کلی هر کس که تنها بتواند لیموناد، بستنی و پیتزا بفروشد یا اتاقهای یک هتل را کرایه دهد، موفق نمیشود. سر منشأ موفقیت، فروش ایده به شرکاء ، همکاران، صاحبان سرمایه و عموم مردم است. فروش یک توانایی است که مردم را وا میدارد تا از دیدگاه شما به قضایا نگاه کنند. نمیدانم اگر نمیتوانستم مردم را متقاعد کنم که مانند من بیاندیشند، امروز در چه موقعیتی بودم. شعار همیشگی من این است: "بیا اول روش مرا امتحان کنیم؛ اگر عملی نبود روش تو را امتحان میکنیم". برای مردمی که میخواهند ایده شما را بخرند و راه مورد نظر شما را امتحان کنند، باید منافعی وجود داشته باشد تا این کار را با رضایتخاطر انجام دهند. فروش یک هنر است که افراد را متقاعد میکند تا از یک موقعیت به نفع موقعیت دیگر صرفنظر کنند؛ این افراد ممکن است بانکداران، سهامداران و یا مشتریان یک رستوران باشند. چطور میتوانید به یک مشتری بقبولانید که تبلیغات تجاریاش را به شرکت شما بسپارد، در حالیکه شرکتهای مشهور دیگری وجود دارند که اسمهای معروفی را یدک میکشند؟ چطور یک رئیس بانک را متقاعد میکنید تا صدها میلیون تومان برای ساختن یک هتل در ساحل فلان رودخانه به شما وام بدهد؟ چطور یک جوان پرتلاش و زیرک را مجاب میکنید به جای اینکه به استخدام یک شرکت بزرگ بینالمللی در آید، کارمندی شرکت کوچک شما را با حقوق کمتر بپذیرد و دنبال کارهای اجرایی شما بدود؟ و بالاخره، چطور فرد خسیسی را که میخواهد برای شام پیتزا بخرد، وامیدارید تا آگاهانه 1000 تومان برای خرید مقداری سبزی و از این قبیل هزینه کند؟ افراد مهارتهای فروش بسیار متفاوت دارند. بعضی از مردم با این مهارتها بهدنیا میآیند، و دیگران باید آنها را یاد بگیرند. از دیدگاه برخی تحلیلگران، مهارت فروش پنج جزء دارد: 1. توسعه چشماندازها: تشخیص دهید که مشتری واقعا" چه میخواهد. 2. یافتن یک روش: بازاریابی موقعیت از دیدگاه مشتری آغاز کنید. 3. پیامگذاری: به آنچه که میفروشید اعتقاد داشته باشید. 4. نزدیک شدن به معامله: به یاد داشته باشید که هدف شما فروش است، و هر کار دیگری اعم از مذاکره برای این هدف انجام میشود. 5. پیگیری: مطمئن شوید که مشتری راضی شده، تا دوباره هم به سراغ شما بیاید و از شما خرید کند. من این حرفها را زیاد نمیفهمم و ترجیح میدهم همه آنها را در یک فرمول طلایی دو واژهای خلاصه کنم: "اعتقاد به فرآورده"، و "جدیت". وقتی شما به چیزی اعتقاد ندارید، فروش آن برای شما خیلی مشکل میشود. بهعنوان مثال، من نماینده فروش هواپیماهای پایپو در تایلند هستم، و چون به کیفیت این هواپیماها اعتقاد دارم آنها را به سادگی میفروشم؛ زیرا سالهاست که با این نوع هواپیما پرواز کردهام و به این نتیجه رسیدهام که بهترین هواپیما در نوع خود هستند. بدون جدیت حقیقی و خالص هیچ کاری از پیش نمیرود. چند سال پیش خود را داوطلب احراز پست ریاست اتاق بازرگانی آمریکا در تایلند نمودم. روزهای اولی که در این اتاق استخدام شدم به من اعتنایی نداشتند و اجازه نمیدادند که زیاد در کارها دخالت کنم؛ چرا که از نظر آنها بهقدر کافی "کهنه کار" نبودم. رقیب من یک بانکدار از اهالی مانهاتان (آمریکا) بود که در تایلند فعالیت میکرد و از هر لحاظ، چه فردی و چه حرفهای، بسیار با کفایت بود. بههرحال احتمال موفقیت من برای احراز این پست بسیار ناچیز بود؛ اما شعار سادهای داشتم. شعارم این بود که سالهاست در تایلند هستم و تصمیم دارم بقیه زندگی خود را نیز در تایلند بگذرانم. رقیب من مهاجر پیری بود که احتمالا" تا چند سال دیگر از کار برکنار میشد. باید همه را متقاعد میکردم که چون تعهد بیشتری نسبت به تایلند دارم (بهدلیل سالهای اقامتم در آنجا و تصمیمی که برای ماندن داشتم) صلاحیت بیشتری برای ریاست اتاق بازرگانی دارم و بهتر میتوانم از عهدهی کارها برآیم. بانکدار مذکور مرد خوبی بود اما فکر میکنم در روز رأیگیری جدیت من کارساز شد و به راحتی در مقابل او پیروز شدم. اعتقاد و جدیت دو عامل جادویی هستند که اگر خوب با هم تلفیق شوند طلسم خوشبینی را در اختیار شما قرار میدهند. شما برای فروش نیاز به خوشبینی دارید. دلیل موفقیت من در فروشِ ایدهها و کالاها به مردم این است که همیشه خوشبین هستم. به همین دلیل تاکنون هیچوقت در معرفی تایلند، چه بهعنوان محلی برای تفریح و چه بهعنوان محلی برای کسب و کار، شکست نخوردهام. یکی از موفقترین سخنرانیهای من تحت عنوان "چه چیزهایی در رابطه با صنعت گردشگری تایلند صحت دارد؟" انجام شد. زمان این سخنرانی (ماه می1992) از یک لحاظ اهمیت داشت و آن این بود که درست چند روز قبل یک شورش ضددولتی در خیابانها به راه افتاده بود و نظامیان تایلند افراد غیرنظامی را در خیابانهای بانکوک به گلوله بسته بودند. قسمتهایی از آن سخنرانی چنین بود: "تایلند را همه بهعنوان سرزمین فراوانیها میشناسند؛ فراوانی کودتا، ترافیک، آلودگی هوا، سیل و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
به عنوان یک کارآفرین ،هنر فروش را یاد بگیرید
جوامع امروز، بهویژه اقتصادهای در حال رشد، نیاز شدیدی به کارآفرینان توانمند احساس میکنند. در بسیاری از کشورها کارآفرینان موفق بهعنوان قهرمانان ملی شناخته میشوند. همهی کارآفرینان موفق، چه بدانند و چه ندانند، از اصولی پیروی میکنند که در کتاب "کارآفرینی: 21 قانون طلایی برای مدیران شرکتهای جهانی" به خوبی تشریح شدهاند. این کتاب را نویسندگان همین مقاله نوشتهاند. تا جایی که به فروش ایدهها، فرآوردهها و خدمات مربوط میشود، کارآفرینان در هر سطحی که باشند باید بر تکنیکهای فروش در عالیترین سطوح آن مسلط باشند. این مقاله شما را با زوایای پنهان هروش آشنا میکند. مادرم داستان اولین تجربه فروش مرا بارها برایم بازگو کرده است؛ زمانیکه دو و نیم ساله بودم و جلوی منزلمان در کالیفرنیا، مثل مردهای بزرگ، یک دکه کوچک لیمونادفروشی سر پا کردم. اکنون که سالها از آن ماجرا میگذرد نمیتوانم ترازنامه مالی دقیقی از آن فعالیت ارائه دهم، ولی مادرم مطمئن است که من کاملا" اتفاقی و بدون نقشه قبلی این کار را انجام دادم. میخواهم بگویم فرد کارآفرین در هر سنی و در هر کسبوکاری که باشد باید چگونگی فروختن را بداند. به جرأت میتوانم بگویم هیچ کارآفرین موفقی را ندیدهام که از فروش ایدههایش ناتوان باشد. روند رو به رشد کنونی این است که مدیران عامل شرکتها در واقع مدیران فروش نیز هستند. بهطور کلی هر کس که تنها بتواند لیموناد، بستنی و پیتزا بفروشد یا اتاقهای یک هتل را کرایه دهد، موفق نمیشود. سر منشأ موفقیت، فروش ایده به شرکاء ، همکاران، صاحبان سرمایه و عموم مردم است. فروش یک توانایی است که مردم را وا میدارد تا از دیدگاه شما به قضایا نگاه کنند. نمیدانم اگر نمیتوانستم مردم را متقاعد کنم که مانند من بیاندیشند، امروز در چه موقعیتی بودم. شعار همیشگی من این است: "بیا اول روش مرا امتحان کنیم؛ اگر عملی نبود روش تو را امتحان میکنیم". برای مردمی که میخواهند ایده شما را بخرند و راه مورد نظر شما را امتحان کنند، باید منافعی وجود داشته باشد تا این کار را با رضایتخاطر انجام دهند. فروش یک هنر است که افراد را متقاعد میکند تا از یک موقعیت به نفع موقعیت دیگر صرفنظر کنند؛ این افراد ممکن است بانکداران، سهامداران و یا مشتریان یک رستوران باشند. چطور میتوانید به یک مشتری بقبولانید که تبلیغات تجاریاش را به شرکت شما بسپارد، در حالیکه شرکتهای مشهور دیگری وجود دارند که اسمهای معروفی را یدک میکشند؟ چطور یک رئیس بانک را متقاعد میکنید تا صدها میلیون تومان برای ساختن یک هتل در ساحل فلان رودخانه به شما وام بدهد؟ چطور یک جوان پرتلاش و زیرک را مجاب میکنید به جای اینکه به استخدام یک شرکت بزرگ بینالمللی در آید، کارمندی شرکت کوچک شما را با حقوق کمتر بپذیرد و دنبال کارهای اجرایی شما بدود؟ و بالاخره، چطور فرد خسیسی را که میخواهد برای شام پیتزا بخرد، وامیدارید تا آگاهانه 1000 تومان برای خرید مقداری سبزی و از این قبیل هزینه کند؟ افراد مهارتهای فروش بسیار متفاوت دارند. بعضی از مردم با این مهارتها بهدنیا میآیند، و دیگران باید آنها را یاد بگیرند. از دیدگاه برخی تحلیلگران، مهارت فروش پنج جزء دارد: 1. توسعه چشماندازها: تشخیص دهید که مشتری واقعا" چه میخواهد. 2. یافتن یک روش: بازاریابی موقعیت از دیدگاه مشتری آغاز کنید. 3. پیامگذاری: به آنچه که میفروشید اعتقاد داشته باشید. 4. نزدیک شدن به معامله: به یاد داشته باشید که هدف شما فروش است، و هر کار دیگری اعم از مذاکره برای این هدف انجام میشود. 5. پیگیری: مطمئن شوید که مشتری راضی شده، تا دوباره هم به سراغ شما بیاید و از شما خرید کند. من این حرفها را زیاد نمیفهمم و ترجیح میدهم همه آنها را در یک فرمول طلایی دو واژهای خلاصه کنم: "اعتقاد به فرآورده"، و "جدیت". وقتی شما به چیزی اعتقاد ندارید، فروش آن برای شما خیلی مشکل میشود. بهعنوان مثال، من نماینده فروش هواپیماهای پایپو در تایلند هستم، و چون به کیفیت این هواپیماها اعتقاد دارم آنها را به سادگی میفروشم؛ زیرا سالهاست که با این نوع هواپیما پرواز کردهام و به این نتیجه رسیدهام که بهترین هواپیما در نوع خود هستند. بدون جدیت حقیقی و خالص هیچ کاری از پیش نمیرود. چند سال پیش خود را داوطلب احراز پست ریاست اتاق بازرگانی آمریکا در تایلند نمودم. روزهای اولی که در این اتاق استخدام شدم به من اعتنایی نداشتند و اجازه نمیدادند که زیاد در کارها دخالت کنم؛ چرا که از نظر آنها بهقدر کافی "کهنه کار" نبودم. رقیب من یک بانکدار از اهالی مانهاتان (آمریکا) بود که در تایلند فعالیت میکرد و از هر لحاظ، چه فردی و چه حرفهای، بسیار با کفایت بود. بههرحال احتمال موفقیت من برای احراز این پست بسیار ناچیز بود؛ اما شعار سادهای داشتم. شعارم این بود که سالهاست در تایلند هستم و تصمیم دارم بقیه زندگی خود را نیز در تایلند بگذرانم. رقیب من مهاجر پیری بود که احتمالا" تا چند سال دیگر از کار برکنار میشد. باید همه را متقاعد میکردم که چون تعهد بیشتری نسبت به تایلند دارم (بهدلیل سالهای اقامتم در آنجا و تصمیمی که برای ماندن داشتم) صلاحیت بیشتری برای ریاست اتاق بازرگانی دارم و بهتر میتوانم از عهدهی کارها برآیم. بانکدار مذکور مرد خوبی بود اما فکر میکنم در روز رأیگیری جدیت من کارساز شد و به راحتی در مقابل او پیروز شدم. اعتقاد و جدیت دو عامل جادویی هستند که اگر خوب با هم تلفیق شوند طلسم خوشبینی را در اختیار شما قرار میدهند. شما برای فروش نیاز به خوشبینی دارید. دلیل موفقیت من در فروشِ ایدهها و کالاها به مردم این است که همیشه خوشبین هستم. به همین دلیل تاکنون هیچوقت در معرفی تایلند، چه بهعنوان محلی برای تفریح و چه بهعنوان محلی برای کسب و کار، شکست نخوردهام. یکی از موفقترین سخنرانیهای من تحت عنوان "چه چیزهایی در رابطه با صنعت گردشگری تایلند صحت دارد؟" انجام شد. زمان این سخنرانی (ماه می1992) از یک لحاظ اهمیت داشت و آن این بود که درست چند روز قبل یک شورش ضددولتی در خیابانها به راه افتاده بود و نظامیان تایلند افراد غیرنظامی را در خیابانهای بانکوک به گلوله بسته بودند. قسمتهایی از آن سخنرانی چنین بود: "تایلند را همه بهعنوان سرزمین فراوانیها میشناسند؛ فراوانی کودتا، ترافیک، آلودگی هوا، سیل و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 44
مقدمه :
خلق و ایجاد هر اثر هنری ، بازتاب احساسات و ادراکات انسان هنر مند از محیط پیرامون او و در زمینه های مورد علاقه اوست .در تعریفی ساده نقاشی سطحی ست که
با رنگ پوشانده شده است .رنگدانه ها معمولا در خاک ، سنگ و شن و یا در اجزای موجودات زنده وجود دارند و امروزه انواع مصنوعی آنها ساخته می شود. از نقاشی در طول تاریخ ، برای تزئین محل زندگی ، ابراز طرز تلقی و تفکرات انسان و راهی برای ارتباط و ثبت فرهنگها استفاده شده است. نقاشی همواره با بیان بصری و خلاقیت و زیبایی پیوندی عمیق دارد.
در جهان معاصر ، هنر مند کسی است که همطراز با یک دانشمند از بصیرتی والا برخوردار است و آثارش آینه تمام نمای منش و دنیای اوست. در تعریفی ساده ، نقاشی
وسیله ای برای باز نمایی ، بیان احساس و نشان دادن اشکال مختلف به وسیله طرح و رنگ است .
عنوان :
نام موسسه : گالری هنر شرق
نام موسسان : فرزانه ایروانی - سحر یعقوبی –
لادن نوروزیان - شیرین قائمی – سمانه صمیمی
تاریخ تاسیس : 25/ 5/ 1386
خلاصه طرح :
موضوع پروژه
گالری هنر شرق
سرمایه گذار
اعضای گروه
سرمایه مورد نیاز
ریال
کارآفرینان
فرزانه ایروانی- سحریعقوبی- لادن نوروزیان-شیرین قائمی سمانه صمیمی
در آمد ماهیانه
ریال
سود ما هیانه
ریال
توصیف پروژه :
تعریف کسب و کار: خدمات ارائه شده در گالری و فروشگاه شامل :
تابلوی نگارگری ، گل و مرغ ، نقاشی روی کوزه شیوه نگارگری ،کارت پستال ، قاب قرآن ، تذهیب و غیره .....
نوع کسب و کار ما شراکتی است که سرمایه آن توسط اعضای گروه تامین می شود. واحد کاری ما واقع در بلوار معلم ، جنب املاک امید با مساحت 60 متر مربع در طبقه همکف واحد تجاری می باشد و میزان اجاره پرداختی ما در ماه 1000000 ریال می باشد همچنین مبلغ پیش پرداخت ما برای اجاره 5000000 ریال می باشد.