لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
شلال دوزی، همیشه یکی از عمومی ترین اشکال سوزن دوزی بوده که اخیرا سود طلبی از آن بر دیگر مصارف فراوان آن غالب آمده است.
علاقه مندی اخیر به موج دار شدن شلاله وامدار این حقیقت است که تکنیک شلال دوزی از آسان به مشکل در حال پیشرفت است که نتایج عجیبی هم به همراه دارد. از طریق کسب مهارت در سوزن دوزی می توان قدم های اولیه در یادگیری شلال دوزی را برداشت. شلال دوزی به شما این امکان را می دهد که از اوقات متناوب روز حتی چند دقیقه، بازدهی شگفت انگیزی بصورت یک قطعه تمام شده در وقت کم بدست آورید. رنگها نقش عمده ای در تعیین زیبایی یک سوزن دوزی ایفا می کنند.
بنابراین بخش های این مقاله به منظور بهبود نتیجه نهایی حتی برای مبتدیان (توجه زیادی به انتخاب نخ ها در هر نقش شده است) توسط رنگها تقسیم بندی شده است. الهام گیری از رنگها ابزار کاملی برای شلال دوزی است و افراد از الهام گیری در طرح های نو، می توانند برای سالها استفاده نمایند.
هماهنگی رنگها در نخ های زمینه
بطور سنتی، رنگ سفید از خانواده رنگ های کتانی است. رنگ همیشه در درخشندگی و روح دادن به دکور خانه مورد استفاده بوده است. اغلب رنگ نقش هدایت کننده ای در شلال دوزی بازی می کند. شلال دوزی تکنیکی است که در عمومی ترین و وسیع ترین سطح در قرن گذشته، در سوزن دوزی استفاده شده است. در سال 1804 درآلمان مورد استفاده قرار می گرفته و در بیشتر شکل های قابل توجه مثل نیم دوزی، چادر دوزی و شلال دوزی محلی رواج داشته است.
امروزه شلال دوزی یک تفریح لذت بخش جدید عمومی است. بنابراین شلال دوزی اشتیاق عمومی به هنرهای سنتی را در قرن اخیر تقویت و احیا نموده است. دلایل این اشتیاق شاید در عملیات ساده روی پارچه، زیبایی و گره زدنهای فشرده آن نهفته باشد. انجام شلال دوزی آسانتر از صحبت درباره آن است. از مشخصه های شلال، نظم و ابعاد هندسی، دسترسی آسان و استفاده از شمارش حیرت آور مواد می باشد. نظیر کرباس که روی آن نقاشی می شود.
بافت شلال با دستورالعمل های دوگانه عملی می شود، یک بافت روی یک بافت دیگر.
بدلیل ساخت اولیه و طرح های شلال که معمولاً روی کاغذ شطرنجی کشیده می شود ( هر خانه مربع نمایش یک گره است) اغلب بافت مربعی نامیده می شود. خلق اشکال، صورتها و طرح های اساسی ساده به دقت و ظرافت زیاد در این هنر بستگی دارد با رنگ و ریتم رنگها امکان خلق طرح های روشن و سه بعدی مانند پارچه های پرده ای نقش دار برجسته وجود دارد.
در قرون 17 و 18 سایه روشن در رنگها حرف اول را در سوزن دوزی میجزد و بیشتر اثرگذار بود. در این زمان دوره سایه روشن ها به پایان نرسید ولی در عوض انتشار رنگ های روشن، هماهنگی و اثر بخشی سایه رنگ ها را در فهم جدیدی از دکوراسیون ها نمایان می سازد.
در قرن 19 خصوصاً در نیمه دوم آن، کشف رنگ رزی که مورد استفاده صنایع بافندگی در جهان بود طیف وسیعی از سایه رنگهایی را که تُن غنی داشتند بوجود آورد. این هنر از رنگها استفاده قوی تری کرد و این تضاد از قرن گذشته کاملاً مشهود است.
امروز پیشرفت علم شیمی به همراه طبیعت، رنگ آمیزی نامحدود از الیاف را با رنگها و سایه رنگهای متناوب برای ما فراهم کرده است. اکنون طیف وسیعی از رنگها تقریبا هر ممکنی را بوجود می آورند تعدادی از رنگ های اصلی رنگهای متنوعی از یک رنگ می سازند یا در یک روش ممکن متمم یک گروه هستند. پس زمینه های رنگ می تواند مورد استفاده سایر رنگها یا اثر مخصوصی به یک قسمت از سوزن دوزی باشد.
این کتاب تِم نخ های رنگی را از تیره به روشن انتخاب کرده است. از قرمز تیره به سبز، از زرد به آبی، از قرمز به بنفش و ... ترتیب قرارگیری هزاران ایده و پیشنهاد به ذهن عرضه می کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
همیشگی همیشه ها
همیشه
عصر
چند عدد سار
دور شدند از مدار حافظه کاج
نیکی جسمانی درخت به جا ماند
عفت اشراق روی شانه من ریخت
حرف بزن، ای زن شبانه موعود!
زیر همین شاخه های عاطفی باد
کودکیم را به دست من بسپار
در وسط این همیشه های سیاه
حرف بزن، خواهر تکامل خوشرنگ!
خون مرا پر کن از ملایمت هوش
نبض مرا روی زبری نفس عشق
فاش کن
روی زمینهای محض
راه برو تا صفای باغ اساطیر
در لبه فرصت تلالو انگور
حرف بزن، حوری تکلم بدوی!
حرف مرا در مصب دور عبارت
صاف کن
در همه ماسه های شور کسالت
حنجره آب را رواج بده
بعد دیشب شیرین پلک را
روی چمنهای بی تموج ادراک
پهن کن
شعر «همیشه» سپهری، قصه غربت مرد است که در تنهایی حیات به فریاد آمده است و در برهوت وجود، زن، آن حوری تکلم بدمی را جستجو می کند تا به همراهی او در سمفونی جاودانه آفرینش سرود عشق را در «همیشگی همیشه ها» زمزمه کند.
... جاری زمان، مثل همیشه، در بستری از رنگها می خرامید...
هنوز در تاریکی بی آغاز و پایان ازل، «دری در روشنایی نروییده بود»، سکوت سیاهی در رگ هستی می تپید.
کسی که تنها کس بود، زمانهای زمان، «کنار مشت خاک»، در دوردست خویش، اوج خود را گم کرده بود.
از لحظه بعد می ترسید، به «تبسم پوشیده گیاهی» بر گوشه لبهایی شبیه بود که بوی ترانه ای گمشده می دادند، در دهلیزهای وجودش انتظاری سرگردان موج می خورد، دستهایش پر از بیهودگی جست و جو بود، احساس می کرد خوابی را میان علفها گم کرده است، انگشتانش به سوی هیچ می لغزیدند.
***
شبی از شبهای دراز زیر بارش یک راز، کمی آن سوتر از این پرچین نیاز، نازِ پیچک غزل او را پیچید.
کلمه شد، کلمه رعدی در خلوت سرای هستی،
کای خداوند خدا
«ما بی تاب و نیایش کمرنگ
از مهرت لبخندی کن، بنشان بر لب ما
باشد که سرودی خیزد در خورد نیوشیدن تو
ما هسته پنهان تماشاییم
ز تجلی ابری کن، بفرست، که ببارد بر سر ما
باشد که به شوری بشکافیم، باشد که ببالیم و به خورشید تو پیوندیم
باشد که ز خاکستر ما، در ما، جنگل یکرنگی به در آرد سر
ای نزدیک
خود را در ما بفکن
باشد که به هم پیوندد همه چیز، باشد که نماند مرز، که نماند نام، »
ناگهان در نفرت بیداری به خاک افتاد، در باز شد، تنها کس از «هجوم حقیقت» بر «خاک فراگیر ناز» افتاد... بذر تمامی گلها را در حافظه رویش نظاره کرد و نزدیک انبساط، در ملتقای خدا و آیینه، آنجا که «نشان قدم ناتمام خواهد ماند»،
انگاره ای افتاد بر آبهای تنهایی قصه آفرینش، رمز وارهای به بلندای بلند یک آه، در شولایی از نیلوفری باغ خدا
تنها کس احساس کرد چیزی در او جاری شد، در سیلانِ این جاری ابهام با خود زمزمه کرد:
این کیست؟
از کدامین سو است؟
اهل کدامین دیار و یا کدامین قبیله فرشتگان در بدر ملکوت است؟
هرجا که نه اینجا، هر سو، که نه این سو
شاید اهل آن سو.
آن سویی چشمانی به رنگ روح داشت و نگاهی که در زیر هرم سوزان سپیدش، تنهایی بی رنگ می شد، پیکرش سپیدِ سپید، تا نزدیکی رنگ هیچ
تنها کس این سویی در «ابتدای خطیر گیاهان» هر دم خیره تر می شد
از دستان آن سویی چیزی مثل سبزینگی تمام سبزها چکیدن داشت، برهوت رابطه هر دم سبزتر می شد.
تنها کس با خود زمزمه می کرد
او آمده است،
اما از کجا؟
شاید از آن سو هایی که هسته پنهان «ترنم مرموز» این سوهاست.
در تموج تصویرش در قاب لحظه ها، حس کرد او آمده است.
تا از «تناسب گل»ها برای تنها مرد این سویی سرپناهی بسازد، تا از گزند تازیانه های رنج در امانش دارد،
آمده است تا حصار کوچک مرد را با «دریچه های مکرر» رو به آن «وسعت بی واژه» بگستراند تا، ندای «همهمه بادهای جهان»که او را تا لب «هیچ ملایم» می خوانند بشنود
در طنین «رفتار ملایم» پلکهای آن سویی، پرنده های خیال در خسته خانه ذهن در فراز و فرودی ابدی بودند، «زنگ باران» با صدا آمد
آغاز پرواز، در همیشگی همیشه ها،
برای گم شدن در افقهایی که پایان گستره یک یادند،
فراز آن که باید برود و فرود آن که برای پرواز به پایان رسیده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
همیشگی همیشه ها
همیشه
عصر
چند عدد سار
دور شدند از مدار حافظه کاج
نیکی جسمانی درخت به جا ماند
عفت اشراق روی شانه من ریخت
حرف بزن، ای زن شبانه موعود!
زیر همین شاخه های عاطفی باد
کودکیم را به دست من بسپار
در وسط این همیشه های سیاه
حرف بزن، خواهر تکامل خوشرنگ!
خون مرا پر کن از ملایمت هوش
نبض مرا روی زبری نفس عشق
فاش کن
روی زمینهای محض
راه برو تا صفای باغ اساطیر
در لبه فرصت تلالو انگور
حرف بزن، حوری تکلم بدوی!
حرف مرا در مصب دور عبارت
صاف کن
در همه ماسه های شور کسالت
حنجره آب را رواج بده
بعد دیشب شیرین پلک را
روی چمنهای بی تموج ادراک
پهن کن
شعر «همیشه» سپهری، قصه غربت مرد است که در تنهایی حیات به فریاد آمده است و در برهوت وجود، زن، آن حوری تکلم بدمی را جستجو می کند تا به همراهی او در سمفونی جاودانه آفرینش سرود عشق را در «همیشگی همیشه ها» زمزمه کند.
... جاری زمان، مثل همیشه، در بستری از رنگها می خرامید...
هنوز در تاریکی بی آغاز و پایان ازل، «دری در روشنایی نروییده بود»، سکوت سیاهی در رگ هستی می تپید.
کسی که تنها کس بود، زمانهای زمان، «کنار مشت خاک»، در دوردست خویش، اوج خود را گم کرده بود.
از لحظه بعد می ترسید، به «تبسم پوشیده گیاهی» بر گوشه لبهایی شبیه بود که بوی ترانه ای گمشده می دادند، در دهلیزهای وجودش انتظاری سرگردان موج می خورد، دستهایش پر از بیهودگی جست و جو بود، احساس می کرد خوابی را میان علفها گم کرده است، انگشتانش به سوی هیچ می لغزیدند.
***
شبی از شبهای دراز زیر بارش یک راز، کمی آن سوتر از این پرچین نیاز، نازِ پیچک غزل او را پیچید.
کلمه شد، کلمه رعدی در خلوت سرای هستی،
کای خداوند خدا
«ما بی تاب و نیایش کمرنگ
از مهرت لبخندی کن، بنشان بر لب ما
باشد که سرودی خیزد در خورد نیوشیدن تو
ما هسته پنهان تماشاییم
ز تجلی ابری کن، بفرست، که ببارد بر سر ما
باشد که به شوری بشکافیم، باشد که ببالیم و به خورشید تو پیوندیم
باشد که ز خاکستر ما، در ما، جنگل یکرنگی به در آرد سر
ای نزدیک
خود را در ما بفکن
باشد که به هم پیوندد همه چیز، باشد که نماند مرز، که نماند نام، »
ناگهان در نفرت بیداری به خاک افتاد، در باز شد، تنها کس از «هجوم حقیقت» بر «خاک فراگیر ناز» افتاد... بذر تمامی گلها را در حافظه رویش نظاره کرد و نزدیک انبساط، در ملتقای خدا و آیینه، آنجا که «نشان قدم ناتمام خواهد ماند»،
انگاره ای افتاد بر آبهای تنهایی قصه آفرینش، رمز وارهای به بلندای بلند یک آه، در شولایی از نیلوفری باغ خدا
تنها کس احساس کرد چیزی در او جاری شد، در سیلانِ این جاری ابهام با خود زمزمه کرد:
این کیست؟
از کدامین سو است؟
اهل کدامین دیار و یا کدامین قبیله فرشتگان در بدر ملکوت است؟
هرجا که نه اینجا، هر سو، که نه این سو
شاید اهل آن سو.
آن سویی چشمانی به رنگ روح داشت و نگاهی که در زیر هرم سوزان سپیدش، تنهایی بی رنگ می شد، پیکرش سپیدِ سپید، تا نزدیکی رنگ هیچ
تنها کس این سویی در «ابتدای خطیر گیاهان» هر دم خیره تر می شد
از دستان آن سویی چیزی مثل سبزینگی تمام سبزها چکیدن داشت، برهوت رابطه هر دم سبزتر می شد.
تنها کس با خود زمزمه می کرد
او آمده است،
اما از کجا؟
شاید از آن سو هایی که هسته پنهان «ترنم مرموز» این سوهاست.
در تموج تصویرش در قاب لحظه ها، حس کرد او آمده است.
تا از «تناسب گل»ها برای تنها مرد این سویی سرپناهی بسازد، تا از گزند تازیانه های رنج در امانش دارد،
آمده است تا حصار کوچک مرد را با «دریچه های مکرر» رو به آن «وسعت بی واژه» بگستراند تا، ندای «همهمه بادهای جهان»که او را تا لب «هیچ ملایم» می خوانند بشنود
در طنین «رفتار ملایم» پلکهای آن سویی، پرنده های خیال در خسته خانه ذهن در فراز و فرودی ابدی بودند، «زنگ باران» با صدا آمد
آغاز پرواز، در همیشگی همیشه ها،
برای گم شدن در افقهایی که پایان گستره یک یادند،
فراز آن که باید برود و فرود آن که برای پرواز به پایان رسیده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
اعتیاد به عنوان یک مشکل، همیشه دامنگیر بوده و هست چرا که به عنوان یک معضل دامنگیر انسان ها در جوامع مختلف بوده و به موازات افزایش دانش انسان، اعتیاد نیز گسترش یافته و از پیچیدگى بیشترى برخوردار شده است.
متفاوتى در بیش از این که یک پدیده اجتماعى محسوب شود یک پدیده روانى است و در اشکال مختلف و اعتیاد انسان ها ظهور و بروز مى یابد. همانطور که یک انسان مى تواند به قمار اعتیاد پیدا کند و یا اعتیاد به خرید و غیره، اعتیاد به مواد مخدر هم یکى از آنهاست .اما نکته نگران کننده آنجاست که از سوى مقامات مسوول اعلام مى شود که میانگین سن اعتیاد در ایران به 14 سال رسیده است و این نسل آینده ساز کشور در خطر است.
روز جهانی مبارزه با مواد مخدر، در واقع ترغیب برای تشدید مبارزه با مواد مخدر است و جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان پرچمدار این مبارزه جدی، شفاف و سالم در جهان مطرح است.
در روز جهانی مبارزه با مواد مخدر، امحاء انواع مواد مخدر مکشوفه، بهترین سند گویای مبارزه بااین پدیده است که در ایران این اقدام همه ساله از سوی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران و با حضور ارگانهای مرتبط، نمایندگان و سفیران کشورهای خارجی انجام میشود.
کارشناسان معتقدند که مواد مخدر و اعتیاد، دیگر یک آسیب اجتماعی نیست، بلکه یک بحران اجتماعی محسوب میشود.
از نظر آنان ، برای گزینش بهترین راه حل این بحران، میبایست پدیده مواد مخدر را در متن ساختار اجتماعی و شرایط حاکم برآن مورد ملاحظه قرار داد.
بهگفته متخصصان ، به لحاظ علمی، ارتباط معناداری میان آسیبها و نقایص و نارساییهای اجتماعی دیگر وجود دارد و بدون یافتن ارتباط علمی و تئوریک نمیتوان درک واقع بینانهای از این پدیده پیدا کرد.
امروزه قسمت اعظم مواد مخدر در همسایگی ما تولید و توزیع میشود.
الگوی مصرف مواد مخدر با هدایت سودجویانی که جوانان را نشانه رفتهاند از مواد مخدر طبیعی به شیمیایی درحال تغییر است.
نرخ رشد در عرصههایی نظیر جرایم ، زندانیان، معتادان، کشفیات مواد مخدر، درگیرهای مسلحانه، دیگر آسیبها و تهدیدهای مرتبط، نگرانکننده است و با وجود آن که جمهوری اسلامی ایران از حیث میزان کشفیات و دستگیری مجرمان به عنوان پیشتاز مبارزه در جهان معرفی شدهاست، در داخل کشور با معضلات پیچیدهای روبروست که استمرار مصرف و جوان گزینی اعتیاد،افزایش نرخ شیوع، بخصوص میان دختران و پسران جوان،افزایش بیماریهای مسری ناشی از نحوه سوء مصرف مواد نظیر ایدز، هپاتیت ، سل و دیگربیماریها،آمیختگی پدیده اعتیاد با انواع بزهکاریهای اجتماعی نظیر سرقت، باجگیری ، خشونتهای اجتماعی و خانوادگی و قتل، پیوند بین قاچاق و مسایل سیاسی و ضد امنیتی ، از مهمترین معضلات اعتیاد در کشور است.
اظهارات انتقادآمیز دکتر "علی هاشمی"، دبیرستاد مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری حاکی از آن است که هنوز در ایران ، باوری مبنی بر بحرانی بودن معضل اعتیاد وجود ندارد.
براساس مطالب منتشره پیرامون مواد مخدر در ایران، فقدان یک استراتژی اطلاع رسانی جامع کاملا مشهود است.
نگرش بخشی به اطلاع رسانی، عملا به ارائه چهرهای افسارگسیخته از توزیع و مصرف مواد مخدر در کشور منجر شدهاست.
مطابق یک نظریه اجتماعی، گاهی سخن گفتن و اعتراض به یک وضعیت خاص در واقع محصول عملکرد قدرت ناپیداست که ما را وادار میکند درمقابله با همان پدیده سخن بگوییم، حال آنکه در واقع در حال تقویت آن پدیده میباشیم.
از آنجا که قاچاق مواد مخدر یک پدیده جهانی و فراملیتی است، امر مبارزه با مواد مخدر نیز باید از شکل بخشی، منطقهای و ملی به یک فراملی و جهانی تبدیل شود.
یک سووال جدی در جامعه ما مطرح است که چرا باوجود آنکه نیروی انسانی و منابع مادی فراوانی صرف مبارزه با مواد مخدر میشود و مجازات قاچاق مواد مخدر شدید است و نیز میزان کشفیات مواد مخدر بالاست، همچنان معضل اعتیاد در ایران جدی است ؟
گزارشهای رسانهها و مقالات انتقادی همواره براین امر تاکید میکنند که اعتیاد در جامعه از میزان و نرخ رشد نگرانکننده ای برخوردار است و نتیجهگیری میکنند که امر مبارزه با مواد مخدر، شکست خوردهاست.
مقوله "مبارزه با مواد مخدر"، در جامعه ما متضمن یک مفهوم عام ولی با مصادیق خاص است. به عبارت دیگر، وقتی از عبارت "مبارزه با مواد مخدر"، استفاده میشود، نوعی نگاه مطلق وجود دارد که تمام مشتقات این امر را شامل میشود.
آنچه تاکنون در ایران صورت گرفته است، غالبا مبارزه با مواد مخدر بوده است که لزوما به مقابله با اعتیاد نمیانجامد، چرا که در این مبارزه، هدف اصلی جلوگیری از ورود و توزیع مواد مخدر است.
حال آنکه امر اعتیاد یک رفتار انسانی است که تهیه مواد مخدر تنها یکی از پیش نیازهای آن میباشد.
به همین دلیل ، چنانچه اخبار نشریات و مطبوعات و رسانهها را در نظر بگیریم، مشاهده خواهیم کرد که بخش عمدهای از مطالب منتشره شامل کشف و ضبط مواد مخدر است.
مبارزه با مواد مخدر، یعنی مبارزه با کشت، تولید، قاچاق و توزیع مواد مخدر، یک اقدام کاملا پلیسی و در حوزه مقابله با جرایم میباشد، درحالی که مقابله با اعتیاد، یعنی جلوگیری از مصرف مواد مخدر توسط غیر معتادین و تلاش برای ترک اعتیاد افراد معتاد که یک اقدام فرهنگی، اجتماعی است .
بهنظر میرسد، طراحان اولیه امر مبارزه با مواد مخدر با این پیش فرض به تدوین سازمان و ساز وکار مقابلهای پرداخته بودند که با جلوگیری از ورود مواد مخدر، مساله اعتیاد به خودی خود حل خواهد شد.
امروز با ارزیابی اقدامهای وسیع گذشته میتوان به صراحت این پیش فرض را رد کرد.
تشدید اقدامها برای جلوگیری از در دسترس بودن مواد مخدر یک نیاز جدی است، ولی در کنار آن و حتی اولیتر از آن ، تجدیدنظر و باز تعریف امر "مقابله با اعتیاد" میباشد که بهنظر میرسد طی چندین سال گذشته مغفول بوده و یا به طور جدی یا کارآمد مورد توجه قرار نداشتهاست.
ماجرای آمارهای ضد و نقیض تعداد ایرانیان معتاد، مدعی جدیدی هم پیدا کرد.
مدعی با نام مرکز جرایم و مواد مخدر سازمان ملل که در جدیدترین گزارش خود، نه آمار 5/1میلیونی نیروی انتظامی را تایید کرده و نه آمار چهار میلیونی ستاد مبارزه با مواد مخدر را بلکه خود آمار وجود سه میلیون معتاد در ایران را آمار صحیح اعلام کرده است.
این درحالی است که سردار "مهدی ابویی"، رییس مرکز مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، در تازهترین اظهارات خود،آمار رسمی معتادان در کشور براساس آخرین نظر وزارت بهداشت که در آخرین