لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
پادشاهان هخامنشی
کوروش یکم
کوروش یکم شاه پارس و آنشان بود.اَنشان یا انزان نام بخشی از حوزهٔ تمدن عیلام وهمچنین نام مرکزآن بودهاست. پادشاهان عیلامی خود را "شاه انشان و شوش" مینامیده اند. در قرن هفتم پیش از میلاد این شهر به دست پارسها افتاد. کوروش بزرگ در سنگنبشتهها، از پدر و نیاکان خود (کمبوجیه اول، کوروش اول و چیشپیش) به عنوان شاه انشان یاد میکند. نظرات مختلفی در مورد محل منطقه و شهر انشان ابراز شدهاست. در سال ۱۳۴۹، یافتههای باستانشناسی در منطقهٔ تپه مالیان(۳۶ کیلومتری شمال غربی شیراز) در دشت بیضای استان فارس این گمان را پیش کشید که تپه مالیان محل شهر گمشدهٔ انشان باشد. با یافتن پارهآجرهایی با خط میخی عیلامی در این جایگاه، این گمان تقویت شد. این نوشتهها که به نام یک شاه عیلامی در هزارهٔ دوم پیش از میلاد است از هدایای او به معبد انشان نام میبرد. با توجه به این یافتهها، منطقه انشان شمال غربی استان فارس را در بر میگیرد.
کوروش دوم ( کوروش بزرگ یا کوروش کبیر ۵۷۶-۵۲۹ ق . م)
کوروش دوم ،شاه پارسی ، بهخاطر بخشندگی ، بنیان گذاشتن حقوق بشر ، پایه گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن بردهها و بندیان، احترام به دینها و کیشهای گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شدهاست. کوروش نخستین شاه ایران و بنیانگذار دورهٔ شاهنشاهی ایرانیان میباشد.
بردیا
بَردیا نام پسر کوچکتر کوروش بزرگ هخامنشی و برادر کمبوجیه دوم بود. (521 ق . م ) کوروش بزرگ ، دربسترمرگ ،بردیارابه فرماندهی استانهای خاوری شاهنشاهی ایران گماشت. کمبوجیه دوم پیش ازرفتن به مصرازآنجا که از احتمال شورش برادرش میترسید دستور کشتن بردیا را داد. مردم از کشته شدن او خبر نداشتند و در سال 522 ق . م شخصی به نام گئوماته مغ خود را به دروغ بردیا نامید و بر کوهی نزدیک شهر ایرانی پیشیاوادا اعلام شاه بودن کرد. در متون تاریخی از وی به عنوان «بردیای دروغین» یاد شده است.
کمبوجیه (۵۲۱ ق . م )
پسر بزرگ کوروش بزرگ هخامنشی بود که به نامهای کمبوجیه دوم، کمبوزیه و کامبیز نیز معروف است. طبق گفته هرودوت مادر وی کساندانه بوده است، اما کتزیاس نقل کرده که مادر وی امتیس نام داشته است. کمبوجیه پس از کوروش، پدرش، به سلطنت رسید. وی برادری به نام بردیا داشت.کمبوجیه قصد لشگرکشی به مصر را داشت،اما از بیم اینکه برادرش در غیاب او پادشاهی او را بدست آورد، بردیا را مخفیانه به قتل رساند.او به مصر لشگر کشید و این کشور را فتح کرد.به همین دلیل به وی در تاریخ لقب فاتح مصر را داده اند.در زمانیکه کمبوجیه در مصر حضور داشت خبر به سلطنت رسیدن برادرش بردیا را به وی دادند در حالیکه او بردیا را پیش از این کشته بود. اما شخصی که در ایران تاج پادشاهی را به سر گذاشته بود گئومات از تبار مادیان بود و خود را بردیا معرفی کرده بود. کمبوجیه در بازگشت از مصر به ایران فوت کرد. ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه اطرافیان میدانند اما مسلم است که وی در مسیر بازگشت از مصر مرده است ولی دلیل آن تا کنون مکتوم باقی مانده است.
گئومات
گئومات یا گومات نام مغی بود که در غیاب کمبوجیه پادشاه هخامنشی (کمبوجیه آن زمان در مصر بود) به عنوان بردیا برادر کمبوجیه بر تخت نشست وخود را شاه خواند. بنا به روایتی که در کتیبهٔ بیستون داریوش بزرگ آمدهاست، کمبوجیه پیش از رفتن به مصر برادر خود، بردیا، را کشته بود لیکن مردم از این موضوع خبر نداشتند. از این رو گئومات توانست خود را در نزد عامه بردیا جا زند و بعد از نشستن بر تخت درپارس به کشتن نزدیکان که از این راز اطلاع داشتند پرداخت. کمبوجیه پیش از آنکه بتواند این بردیای دروغین را به زیر کشد درگذشت. سرانجام داریوش بزرگ به کمک دیگر نجبای پارسی در طی کودتایی گئومات را کشت و خود بر تخت نشست.
آرشام
آرشام نام پدربزرگ داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی بوده است. آرشام نامی است از زبان پارسی باستان به معنای دارنده دست نیرومند.
ویشتاسپ (هخامنشی)
ویشتاسپ فرزندآرشام ، پدر داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی بود. وی را نباید با ویشتاسپ اوستا (گشتاسپ کیانی) اشتباه گرفت. صورت فارسی نو نام وی گشتاسپ است لیکن برای اشاره به پدر داریوش معمولاً از صورت کهنتر نام استفاده میشود.
داریوش بزرگ
پسر ویشتاسپ ملقب به داریوش بزرگ یا داریوش اول، سومین پادشاه هخامنشی بود. وی با کمک دیگر نجبای پارسی با کشتن فرزند کوروش بزرگ بردیا که به عنوان مغ گئومات بر تخت نشسته بود سلطنت را به خاندان هخامنشی بازگرداند. پس ازآن شورشهای داخلی را سرکوب کرد. نظام شاهنشاهی رااستحکام بخشید وسرزمینهایی چند به شاهنشاهی الحاق کرد. آغاز ساخت پارسه (تخت جمشید) در زمان پادشاهی او بود. از دیگر کارهای او حفر ترعهای بود که دریای سرخ را به رود نیل و از آن طریق به دریای مدیترانه پیوند میداد. مقبرهٔ او در دل کوه رحمت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پادشاهان هخامنشی
کوروش یکم
کوروش یکم شاه پارس و آنشان بود.اَنشان یا انزان نام بخشی از حوزهٔ تمدن عیلام وهمچنین نام مرکزآن بودهاست. پادشاهان عیلامی خود را "شاه انشان و شوش" مینامیده اند. در قرن هفتم پیش از میلاد این شهر به دست پارسها افتاد. کوروش بزرگ در سنگنبشتهها، از پدر و نیاکان خود (کمبوجیه اول، کوروش اول و چیشپیش) به عنوان شاه انشان یاد میکند. نظرات مختلفی در مورد محل منطقه و شهر انشان ابراز شدهاست. در سال ۱۳۴۹، یافتههای باستانشناسی در منطقهٔ تپه مالیان(۳۶ کیلومتری شمال غربی شیراز) در دشت بیضای استان فارس این گمان را پیش کشید که تپه مالیان محل شهر گمشدهٔ انشان باشد. با یافتن پارهآجرهایی با خط میخی عیلامی در این جایگاه، این گمان تقویت شد. این نوشتهها که به نام یک شاه عیلامی در هزارهٔ دوم پیش از میلاد است از هدایای او به معبد انشان نام میبرد. با توجه به این یافتهها، منطقه انشان شمال غربی استان فارس را در بر میگیرد.
کوروش دوم ( کوروش بزرگ یا کوروش کبیر ۵۷۶-۵۲۹ ق . م)
کوروش دوم ،شاه پارسی ، بهخاطر بخشندگی ، بنیان گذاشتن حقوق بشر ، پایه گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن بردهها و بندیان، احترام به دینها و کیشهای گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شدهاست. کوروش نخستین شاه ایران و بنیانگذار دورهٔ شاهنشاهی ایرانیان میباشد.
بردیا
بَردیا نام پسر کوچکتر کوروش بزرگ هخامنشی و برادر کمبوجیه دوم بود. (521 ق . م ) کوروش بزرگ ، دربسترمرگ ،بردیارابه فرماندهی استانهای خاوری شاهنشاهی ایران گماشت. کمبوجیه دوم پیش ازرفتن به مصرازآنجا که از احتمال شورش برادرش میترسید دستور کشتن بردیا را داد. مردم از کشته شدن او خبر نداشتند و در سال 522 ق . م شخصی به نام گئوماته مغ خود را به دروغ بردیا نامید و بر کوهی نزدیک شهر ایرانی پیشیاوادا اعلام شاه بودن کرد. در متون تاریخی از وی به عنوان «بردیای دروغین» یاد شده است.
کمبوجیه (۵۲۱ ق . م )
پسر بزرگ کوروش بزرگ هخامنشی بود که به نامهای کمبوجیه دوم، کمبوزیه و کامبیز نیز معروف است. طبق گفته هرودوت مادر وی کساندانه بوده است، اما کتزیاس نقل کرده که مادر وی امتیس نام داشته است. کمبوجیه پس از کوروش، پدرش، به سلطنت رسید. وی برادری به نام بردیا داشت.کمبوجیه قصد لشگرکشی به مصر را داشت،اما از بیم اینکه برادرش در غیاب او پادشاهی او را بدست آورد، بردیا را مخفیانه به قتل رساند.او به مصر لشگر کشید و این کشور را فتح کرد.به همین دلیل به وی در تاریخ لقب فاتح مصر را داده اند.در زمانیکه کمبوجیه در مصر حضور داشت خبر به سلطنت رسیدن برادرش بردیا را به وی دادند در حالیکه او بردیا را پیش از این کشته بود. اما شخصی که در ایران تاج پادشاهی را به سر گذاشته بود گئومات از تبار مادیان بود و خود را بردیا معرفی کرده بود. کمبوجیه در بازگشت از مصر به ایران فوت کرد. ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه اطرافیان میدانند اما مسلم است که وی در مسیر بازگشت از مصر مرده است ولی دلیل آن تا کنون مکتوم باقی مانده است.
گئومات
گئومات یا گومات نام مغی بود که در غیاب کمبوجیه پادشاه هخامنشی (کمبوجیه آن زمان در مصر بود) به عنوان بردیا برادر کمبوجیه بر تخت نشست وخود را شاه خواند. بنا به روایتی که در کتیبهٔ بیستون داریوش بزرگ آمدهاست، کمبوجیه پیش از رفتن به مصر برادر خود، بردیا، را کشته بود لیکن مردم از این موضوع خبر نداشتند. از این رو گئومات توانست خود را در نزد عامه بردیا جا زند و بعد از نشستن بر تخت درپارس به کشتن نزدیکان که از این راز اطلاع داشتند پرداخت. کمبوجیه پیش از آنکه بتواند این بردیای دروغین را به زیر کشد درگذشت. سرانجام داریوش بزرگ به کمک دیگر نجبای پارسی در طی کودتایی گئومات را کشت و خود بر تخت نشست.
آرشام
آرشام نام پدربزرگ داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی بوده است. آرشام نامی است از زبان پارسی باستان به معنای دارنده دست نیرومند.
ویشتاسپ (هخامنشی)
ویشتاسپ فرزندآرشام ، پدر داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی بود. وی را نباید با ویشتاسپ اوستا (گشتاسپ کیانی) اشتباه گرفت. صورت فارسی نو نام وی گشتاسپ است لیکن برای اشاره به پدر داریوش معمولاً از صورت کهنتر نام استفاده میشود.
داریوش بزرگ
پسر ویشتاسپ ملقب به داریوش بزرگ یا داریوش اول، سومین پادشاه هخامنشی بود. وی با کمک دیگر نجبای پارسی با کشتن فرزند کوروش بزرگ بردیا که به عنوان مغ گئومات بر تخت نشسته بود سلطنت را به خاندان هخامنشی بازگرداند. پس ازآن شورشهای داخلی را سرکوب کرد. نظام شاهنشاهی رااستحکام بخشید وسرزمینهایی چند به شاهنشاهی الحاق کرد. آغاز ساخت پارسه (تخت جمشید) در زمان پادشاهی او بود. از دیگر کارهای او حفر ترعهای بود که دریای سرخ را به رود نیل و از آن طریق به دریای مدیترانه پیوند میداد. مقبرهٔ او در دل کوه رحمت در مکانی به نام نقش رستم در مرودشت شیراز است . شهرت او در غرب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وصیت نامه کوروش هخامنشی
ای پروردگار بزرگ ، خداوند نیاکان من ، ای آفتاب و ای خدایان این قربانیها را از من بپذیرید و سپاس و نیایش مرا نیز در ازای عنایاتی که نسبت به من فرموده و در همه زندگانیم به وسیله علایم آسمانی ، نوای پرندگان و ندای انسان ارشادم کرده اید که چه باید بکنم و از چه کارها احتراز نمایم .به خصوص قدر شناسی بی حد و قیاس دارم که هیچ گاه مرا از یاری و حمایت خود محروم نداشته اید و هرگز حتی در حین نهایت کامیابی باز مقهور غرور نشده ام . اکنون از درگاه متعال شما در خواست دارم زندگی فرزندانم ، زن ، دوستانم و وطنم را قرین نیکی و سعادت بدارید و مرگ مرا هم مانند زندگانیم توام با عزت و افتخار .
پسران من و شما ای دوستانم ، پایان عمر من فرا رسیده است . من این حالت درگذشت را بنا بر آثار و قراینی درک می کنم . وقتی که از میان شما رفتم باید به وسیله گفتار و عمل نشان دهید که مرد سعیدی بوده ام .هنگامی که کودک بودم و باز در اوان جنوانی و روزگار سالخوردگی از نعمتها و خوشیهای هر یک از آن مراحل نیک برخوردار شده ام ، با مرور زمان بر قدرتم پیوسته افزوده شده است اما در زمان کهولت نا توان تر از عهد جوانی نبوده ام و به خاطر ندارم اقدام به کاری کرده باشم و یا چیزی طلب نموده باشم ولی کامیاب نشده باشم .به علاوه دوستانم را به وسیله نیکیها بهره مند و خوشبخت و دشمنان خود را خوار و زبون کرده ام و این سرزمین نیاکان خویش را که پیش از من نام و نشانی در آسیا نداشت به اوج ترقی و تعالی رسانیده ام و حتی یکی از کشورهای مسخر خویش را از دست نداده ام . در سراسر زندگی به آنچه خواسته ام رسیده ام و همواره نگران که مبادا به شکستی دچار آیم یا خبر نکبت باری بشنوم و همین بیم و نگرانی مانع از آن شد که به شیوه سبک سران زیاده از خود راضی و غره شوم . اینک که از میان شما می روم پسرانم را باز می گذارم ،همان فرزندانی که هدیه خدائی اند . وطن خود و دوستانم را سرفراز می گذارم و می گذرم . شکی نیست که همگان مرا خوش بخت خواهند پنداشت و یاد مرا ارجمند و گرامی خواهند داشت . اکنون باید دستوراتی راجع به کشورم و دستگاه پادشاهی خویش بدهم تا پس از درگذشتم میان شما اختلافی پیش نیاید . ای پسرانم ، من هر دو شما را یکسان دوست دارم . اما فرزند ارشدم را که بر اثر عمر طولانی تر تجربیات بیشتری دارد رهبر جرگه آزاد مردان و راهنمای کار و عمل بر می گزینم . خودم نیز در وطنم که خانه عزیز همه ماست به همین گونه بار آمده ام که در قبال بزرگتران ، برادران و هم وطنانم در شهر یا جلسات و یا در حین مذاکرات گذشت و مدارا نمایم . هر دو شما را هم به همین سان پرورش داده ام که نسبت به بزرگتران خود احترام نمایید و دیگران که از شما جوان ترند شرط و ادب و احترام را رعایت نمایند . اینها موازین و قواعدی است که به دست شما می سپارم و آن حاصل تجربه های زندگی و موافق با عادات و رسوم ملی و جزو آیین ماست .
ای کمبوجیه ، پادشاهی توراست و این عین مشیت خداوندی است و تا آنجا نیز که به خودم مربوط است و به تو ای تانا اوکسار ( بردیا )حکومت خطه های ماد ، ارمنستان و کادوسیان را می سپارم . هر چند که پهناوری حصه برادر ارشدت بیشتر است و او عنوان شاهی نیز دارد تو با یان سه قطعه سهم خویش به عقیده من خوشی بیشتری خواهی داشت و گمان نمی کنم که از اسباب کامیابی و رفاه چیزی کم و کسر داشته باشی . آنچه دل و جان آدمی را وجد و جلا می بخشد در اختیار توست اما به آنچه دور از اختیار و دسترسی است ولع نمودن و غم گرفتاریهای بسیار داشتن ، از رشک کامیابیهای من دمی نیاسودن ، در راه دیگران چاه کندن و یا خود در دام بلا افتادن ، اینها نصیب و بار برادر تاج دار توست و موانعی است که مجال و فراغتی برای آسایش او باقی نخواهد گذاشت و تو ای کمبوجیه خود بهتر می دانی و گفتن من لزومی ندارد که آنچه تخت و تاجت را حفظ کند این عصای شاهی من نیست بلکه وجود یاران صدیق و وفا دار است . صداقت آنها نگهبان حقیقی تو وو مایه اقتداری است که هیچگاه بی هوده نخواهد بود . ولی همیشه در این اندیشه باش که درستی و وفا مانند علف صحرا به خودی خود رشد و نما ندارد ، زیرا اگر نهادی بود در همه افراد یکسان مشاهده می گردید . چنان که خاصیت تمام مواد طبیعی نسبت به همه افراد بشر مساوی است . هر رهبری باید پیروانی صدیق برای خود فراهم سازد و این منظور با تهدید و زور حاصل شدنی نیست بلکه لازمه آن احسان و مهربانی است .خداوند رشته محکم برادری را استوار فرموده است که اثرات و نتایج بی شمار دارد . شما نیز رفتار خود را بر این قاعده آسمانی نهاده آن را وسیله مهر ورزی متقابل قرار دهید . هر گاه چنین کنید هیچ قدرتی دیگر بر نیروی دو برادر چیرگی نخواهد یافت . آن کسی که در فکر برادر است به خویش نیکی می رساند . چه کس دیگری به قدر برادر خواستار بزرگی و سربلندی برادر است ؟ و چه کسی به وسیله ای دیگر مگر اقتدار برادر مصون از خطر ؟ ای تانا اوکسار مبادا هیچ کس بهتر و بیشتر از تو نسبت به برادرت اطاعت نماید و در حمایت وی از تو کوشا تر باشد . برکات قدرت او و یا ادبار و بدبختی او زودتر از هر کس به تو خواهد رسید . پس خودت انصاف بده که در ازای کمترین محبت از کدام ناحیه خیر و خوشی بیشتری انتظار توانی داشت و در مقابل مدد و حمایت خودت یاری و حمایت بیشتر ؟ آیا سخت تر از سردی و برودت بین دو برادر چیزی هست ؟ کدام قدر و احترامی گرامی تر از احترام متقابل دو برادر می شود ؟ ای کمبوجیه تو نیز بدان که فقط برادری که در قلب برادر کانون محبتی دارد از مکر و فسون مردم زمانه مصون خواهد بود . ای هر دو فرزندم شما را به خدایان اجداد خویش سوگند می دهم که اگر به خوشنودی خاطرم علاقه دارید با هم خوب باشید و خیال نکنید چون از میان شما بروم پاک نیست و نابود شده ام . شما با دیدگان ظاهری خود هیچگاه روحم را ندیده اید اما همواره شاهد اثراتش بوده اید . ایا ندیده اید که روح مقتولان چه اتشی در جان جنایت کاران می افکند و شراره انتقام چه طوفانی در وجود تبهکاران بر می انگیزد ؟ آیا خیال می کنید اگر آدمیان می دانسته اند که ارواح آنها هیچگونه قدرتی ندارد باز احترام و ستایش مردگان دوام می یافت ؟
ای فرزندانم بدانید که هستی روح انسان فقط تا وقتی نیست که در این تن فانی است و تا از بدن رفت ، نابود می شود . نه ، به عقیده من تا موقعی که روح در کالبد ماست مایه زندگی تن است و این تصور به نظر من دور از امکان که با جدایی از بدن بی جان ، روح نیست و نابود می گردد . برعکس پس از رهایی از تن که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نقش برجسته های هخامنشی
شاهنشاهی پارس تحت فرمانروایی سلسله هخامنشی، ایران، بین النهرین، سوریه، مصر، آسیای صغیر با شهرها و پاره ای از جزایر یونانی اش و تراس و قسمت هایی از هند را در بر می گرفت. بنیانگذار این پهناورترین شاهنشاهی دنیای باستان، کوروش بود که غالباًً کوروش بزرگ نامیده شده است. دوران هخامنشیان با پادشاهی کوروش از 559 تا 530 پیش از میلاد آغاز می شود و تا حمله اسکندر در سال 330 پیش از میلاد ادامه می یابد.
طبق نوشته های هردوت، هخامنشیان از طایفه پاسارگادیان بوده اند که در پارس اقامت داشته اند و سر سلسله آنها هخامنش بوده است. پس از انقراض دولت ایلام به دست آشور بانی پال، چون مملکت ایلام ناتوان شده بود پارسی ها از اختلاف آشوری ها و مادی ها استفاده کرده و انزان یا انشان را تصرف کردند.
به گفته گیرشمن، هنر ایران در دوران هخامنشی هنر شاهی بود و در پایتخت، شاهنشاهان همراه با سرنوشت شاهنشاهی کوروش و داریوش به اوج ترقی می رسد و سپس پیشرفت آن متوقف می گردد و فقط در زمان خشایارشا و اردشیر مختصر جنبشی از خود نشان می دهد.
شاه به هر شکل هنری که در شهرهای آشور و مصر و بخش یونانی آسیای صغیر برخورد کرده بود، در یک وحدت علمی و قدرتمند جمع کرده و در راستای علایق شخصــــی خود، با ابتکار خاصی کوشش در ایجاد یک هنر مافوق همه آنها می نمود. در حقیقت هنر این عصر زاییده بلهوسی و دوستدار آثار هنری باشکوه و پر زرق و برق و جلال بود.
استفاده از هنر کشورهای مختلف در آثار موجود از دوره هخامنشی روشن است، اما اینکه این مجموعـــه را شاه در یک وحدت ساخته باشد، چندان صحیح به نظر نمی رسد و قطعاًً تمایل شاه به یک هنر شکوهمند در مقابل کشورهایی که زیر سلطه قرار گرفته اند و خود از فرهنگ و هنر بالایی برخوردارند. باعث گردید که معماران و هنرمندان ایرانی چنین وحدتی را به وجود آوردند و هنری را به معرض نمایش در آوردند که در عین حال ویژگی خاصی را داراست.
از دوران هخامنشی آثار معماری بسیاری به جای مانده است. این آثار مشتمل اند بر کاخها و آرامگاهها و عبادتگاهی در خوزستان و فارس که دو مرکز اصلی این سلسله پادشاهی محسوب می شوند.
به عقیده ویل دورانت، پارسیان تنها در هنر معماری بود که شیوه خاصی برای خود داشتنــــــد. در روزگار کوروش، داریوش اول و خشایارشای اول، گورها و کاخ هایی ساخته اند که باستان شناسان مقدار کمی از آن ها را از خاک بیرون آوردند اما پس از این دو مورخ خستگی ناپذیر بیل و کلنگ، چیزهایی را برای ما اکتشاف خواهند کرد که مایه زیاد شدن حس قدرشناسی ما نسبت به هنر پارسی خواهد بود.
از نظر هنری، هنر هخامنشی به دو دوره تقسیم می شود که دوره آغازین در ویرانه های پاسارگاد نمود می یابد و دوره متاخر که در ویرانه های تخت جمشید تجلی پیدا می کند.
بررسی دیوارنگاری در دوره هخامنشی، در مقایسه با دوره های قبل با توجه به گسترش این شاهنشاهی و استفاده از هنر اقوام مختلف از تنوع و گستردگی بیشتری برخوردار است. دیواره کاخ ها و آرامگاه ها با نقوش فراوانی مزین شدند که با بکارگیری شیوه های گوناگون دیوارنگاری، چون نقش برجسته، کاشی لعاب دار و نقاشی بر دیوار تزیین یافته و ما را با هنر دیوارنگاری در این دوران آشنا می سازد.
نقش برجسته های پاسارگاد
پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار دوره هخامنشی و محلی که در آن اقامتگاه و سپس آرامگاه کوروش در آن ساخته شده، در فاصله 48 کیلومتری تخت جمشید قرار دارد. مورخان یونانی این شهر را به نام پازارگاد ذکر کرده اند که به همین شکل در اروپا شهرت یافته است.
در میان آثار و بقایای مختلف باقی مانده از پاسارگاد که به صورت پراکنده در دشت و ارتفاعات به دست آمده اند، آرامگاه کوروش، نقش برجسته ها، بنای کاخ و برج سنگی از همه شاخص تر و معروف ترند.
این مجموعه مشتمل بر سه بخش است: 1- دروازه اصلی، 2- تالار بارعام، 3- کاخ مسکونی.
این مجموعه در حصاری به طول 5/2 کیلومتر قرار داشته و از آن دژ مستحکمی حفاظت می کرد.
در پاسارگاد، ساختمان کاخ های اصلی که با سنگ های تراشیده و نقوش برجسته ساخته شده اند، از زمانی شروع می شود که کوروش بزرگ، سرزمین های ماد و پارس را به تصرف خود در آورد.
درگاههای چهاردر ورودی و خروجی تالار کاخ بار در پاسارگاد را سنگ های سیاه صیقلی شده که روی آنها نقش های متنوعی حجاری شده، تشکیل می داده که مقدار کمی از آنها باقی مانده است. دو جرزطرفین درگاه شرقی دارای نقشی شبیه به ""اِآ"" (خدای آب و دریای بابلی های قدیم) می باشد. ""اِآ"" موجودی که تنه و سر و پایش به شکل انسان، ولی یک ماهی از سر تا پای او کشیده شده است و مظهر دیگری که سم و پایش مانند گاو می باشد در پشت سر او نقش شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نقش برجسته های هخامنشی
شاهنشاهی پارس تحت فرمانروایی سلسله هخامنشی، ایران، بین النهرین، سوریه، مصر، آسیای صغیر با شهرها و پاره ای از جزایر یونانی اش و تراس و قسمت هایی از هند را در بر می گرفت. بنیانگذار این پهناورترین شاهنشاهی دنیای باستان، کوروش بود که غالباًً کوروش بزرگ نامیده شده است. دوران هخامنشیان با پادشاهی کوروش از 559 تا 530 پیش از میلاد آغاز می شود و تا حمله اسکندر در سال 330 پیش از میلاد ادامه می یابد.
طبق نوشته های هردوت، هخامنشیان از طایفه پاسارگادیان بوده اند که در پارس اقامت داشته اند و سر سلسله آنها هخامنش بوده است. پس از انقراض دولت ایلام به دست آشور بانی پال، چون مملکت ایلام ناتوان شده بود پارسی ها از اختلاف آشوری ها و مادی ها استفاده کرده و انزان یا انشان را تصرف کردند.
به گفته گیرشمن، هنر ایران در دوران هخامنشی هنر شاهی بود و در پایتخت، شاهنشاهان همراه با سرنوشت شاهنشاهی کوروش و داریوش به اوج ترقی می رسد و سپس پیشرفت آن متوقف می گردد و فقط در زمان خشایارشا و اردشیر مختصر جنبشی از خود نشان می دهد.
شاه به هر شکل هنری که در شهرهای آشور و مصر و بخش یونانی آسیای صغیر برخورد کرده بود، در یک وحدت علمی و قدرتمند جمع کرده و در راستای علایق شخصــــی خود، با ابتکار خاصی کوشش در ایجاد یک هنر مافوق همه آنها می نمود. در حقیقت هنر این عصر زاییده بلهوسی و دوستدار آثار هنری باشکوه و پر زرق و برق و جلال بود.
استفاده از هنر کشورهای مختلف در آثار موجود از دوره هخامنشی روشن است، اما اینکه این مجموعـــه را شاه در یک وحدت ساخته باشد، چندان صحیح به نظر نمی رسد و قطعاًً تمایل شاه به یک هنر شکوهمند در مقابل کشورهایی که زیر سلطه قرار گرفته اند و خود از فرهنگ و هنر بالایی برخوردارند. باعث گردید که معماران و هنرمندان ایرانی چنین وحدتی را به وجود آوردند و هنری را به معرض نمایش در آوردند که در عین حال ویژگی خاصی را داراست.
از دوران هخامنشی آثار معماری بسیاری به جای مانده است. این آثار مشتمل اند بر کاخها و آرامگاهها و عبادتگاهی در خوزستان و فارس که دو مرکز اصلی این سلسله پادشاهی محسوب می شوند.
به عقیده ویل دورانت، پارسیان تنها در هنر معماری بود که شیوه خاصی برای خود داشتنــــــد. در روزگار کوروش، داریوش اول و خشایارشای اول، گورها و کاخ هایی ساخته اند که باستان شناسان مقدار کمی از آن ها را از خاک بیرون آوردند اما پس از این دو مورخ خستگی ناپذیر بیل و کلنگ، چیزهایی را برای ما اکتشاف خواهند کرد که مایه زیاد شدن حس قدرشناسی ما نسبت به هنر پارسی خواهد بود.
از نظر هنری، هنر هخامنشی به دو دوره تقسیم می شود که دوره آغازین در ویرانه های پاسارگاد نمود می یابد و دوره متاخر که در ویرانه های تخت جمشید تجلی پیدا می کند.
بررسی دیوارنگاری در دوره هخامنشی، در مقایسه با دوره های قبل با توجه به گسترش این شاهنشاهی و استفاده از هنر اقوام مختلف از تنوع و گستردگی بیشتری برخوردار است. دیواره کاخ ها و آرامگاه ها با نقوش فراوانی مزین شدند که با بکارگیری شیوه های گوناگون دیوارنگاری، چون نقش برجسته، کاشی لعاب دار و نقاشی بر دیوار تزیین یافته و ما را با هنر دیوارنگاری در این دوران آشنا می سازد.
نقش برجسته های پاسارگاد
پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار دوره هخامنشی و محلی که در آن اقامتگاه و سپس آرامگاه کوروش در آن ساخته شده، در فاصله 48 کیلومتری تخت جمشید قرار دارد. مورخان یونانی این شهر را به نام پازارگاد ذکر کرده اند که به همین شکل در اروپا شهرت یافته است.
در میان آثار و بقایای مختلف باقی مانده از پاسارگاد که به صورت پراکنده در دشت و ارتفاعات به دست آمده اند، آرامگاه کوروش، نقش برجسته ها، بنای کاخ و برج سنگی از همه شاخص تر و معروف ترند.
این مجموعه مشتمل بر سه بخش است: 1- دروازه اصلی، 2- تالار بارعام، 3- کاخ مسکونی.
این مجموعه در حصاری به طول 5/2 کیلومتر قرار داشته و از آن دژ مستحکمی حفاظت می کرد.
در پاسارگاد، ساختمان کاخ های اصلی که با سنگ های تراشیده و نقوش برجسته ساخته شده اند، از زمانی شروع می شود که کوروش بزرگ، سرزمین های ماد و پارس را به تصرف خود در آورد.
درگاههای چهاردر ورودی و خروجی تالار کاخ بار در پاسارگاد را سنگ های سیاه صیقلی شده که روی آنها نقش های متنوعی حجاری شده، تشکیل می داده که مقدار کمی از آنها باقی مانده است. دو جرزطرفین درگاه شرقی دارای نقشی شبیه به ""اِآ"" (خدای آب و دریای بابلی های قدیم) می باشد. ""اِآ"" موجودی که تنه و سر و پایش به شکل انسان، ولی یک ماهی از سر تا پای او کشیده شده است و مظهر دیگری که سم و پایش مانند گاو می باشد در پشت سر او نقش شده است.