دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانلود تخقیق در مورد عطار (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

فریدالدین عطار نیشابوری در حدود سال 540 ه.ق. در نیشابور متولد شد . پدر و مادرش تا پایان جوانی وی زیسته اند و هر دو تا حدی اهل زهد وپارسایی بوده اند . خود وی ، ظاهراً مثل پدرش ، پیشه عطاری داشته و در داروخانه خویش طبابت می کرده است و چون از ثروت بهره ای داشته ، مثل دیگر شاعران هرگز ناچار نشده است که شعرا را وسیله ای برای کسب روزی کند . در کودکی و جوانی با علم و ادب آشنا شده است و نشانه های آگاهی از قرآن و حدیث و فقه و تفسیر و طب و نجوم و کلام و ادب در آثار وی به چشم می خورد .

نمی توان فهرست دقیقی از تمام آثار واقعی و موثق او به دست داد . در آثار منسوب به او چندان اختلاف و تنوع هست که همه آنها را نمی توان از یک گوینده دانست . از آن میان ، منطق الطیر ، الهی نامه ، مصیبت نامه و اسرارنامه از هماهنگی برخوردارند و گوینده آنها بی شک عطار است . پندنامه را نیز بیش و کم می توان به همین گوینده منسوب داشت ؛ هرچند که بار دیگر آثار او متفاوت است . خسرونامه ، اشترنامه و جوهرالذات هم از جهت مضمون و هم از لحاظ شیوه بیان به سخن گوینده الهی نامه و منطق الطیر نمی ماند و در صحت انتساب آنها به عطار جای سخن هست . چنانکه مظهرالعجایب ، لسان الغیب ، کنزالاسرار ، مفتاح الفتوح و وصیت نامه بی شک مدت ها بعد از روزگار عطار به وجود آمده اند و آثاری مانند هیلاج نامه ، منصورنامه ، خیاط نامه ، وصلت نامه و بی سرنامه نیز گمان مجعول است و نمی توان آنها را در شمار سخن عطار آورد . بعضی از این آثار را یک شاعر شیعی مذهب ، به نام عطار تونی - که در قرن نهم تجری می زیسته است - ساخته و شاید بعضی هم از آثار عطارهای دیگر باشد .

غیر از این مثنویها ، عطار آثار دیگری نیز دارد . از جمله آن جمله است تذکره الاولیاء که مجموعه ای است که از احوال و اقوال بزرگان صوفیه به نثر نویسنده در تالیف آن از کتابهایی چون کشف المحجوب هجویری ، طبقات الصوفیه سلمی ، رساله قشریه و سایر آثار صوفیه سودها برده است .

مثنویهای عطار پر از قصه ها و حکایات فرعی است و پیداست که قالب قصه و حکایت در نزد شاعر برای بیان مقاصد عرفانی بسیار مورد توجه بوده است . بعضی از این قصه ها ریشه های کهن نیز دارد و نظیر آنها در قصه های نویسندگان و شاعران دیگر هم آمده است .

مهمترین و مشهورترین مثنوی عطار منطق الطیر است که هم از جهت شیوه تلفیق داستان اهمیت خاص دارد و هم از لحاظ نتیجه ای که از آن بدست می آید . منطق الطیر ر واقع یک نوع حماسه عرفانی است شامل ذکر مخاطر و مهالک روح سالک که به رسم قدما از آن به «طیر» تعبیر شده . این مهالک و مخاطر در طی مراحل هفت گانه سلوک که بی شباهت به «هفت خوان» رستم و اسفندیار نیست پیش می آید . منتها این هفت خوان روحانی فقط گذرگاه یک قهرمان بی همانند نیست . روح های مختلفی که به تقریب مناسبات اخلاقی به صورت موسیچه و طوطی و کبک و باز و دراج و عندلیب و طاووس و تذرو و قمری و فاخته و چرخ ومرغ زرین آمده اند ، همه این هفت خوان را در پیش دارند و بدین گونه منطق الطیر حماسه مرغان روح ، حماسه ارواح خداجوی ، و حماسه طالبان معرفت است که مصایب و بلایای آنها در طی این سیر وسفر روحانی خویش ، از آنچه برای جویندگان جاه ، جویندگان زر و زور ، جویندگان نام و آوازه پیش می آید کمتر نیست .

*

تاثیر عطار در سخن سرایان پسین ، بیش از همه در مولانا جلال الدین مشهود است که بسیاری از استانهای او را در مثنوی بازآفرینی کرده و غزلیات زیادی به اقتفای او سروده . شیخ محمود شبستری گلشن راز را - که عمیقترین منظومه عرفان نظری به زبان پارسی است - شمه ای از دکان عطار معرفی کرده است ، هر چند که افزوده که سخن او استراق از کلام عطار نیست. دیگر سخنسرایان پارسی گو نیز کم و بیش با آثار عطار آشنایی داشته و از خوان ذوق و معرفت او بهره برده اند . به خصوص غزلیات وی گاه گاه مورد اقتفای سعدی و امیرخسرو و مولانا و حافظ بوده است . جامی نیز به آثار عطار بسیار نظر داشته و علاوه بر اقتفای غزلیات و قصاید عطار و بهره گیری اطز تذکره الاولیاء ، در تدوین نفحات الانس یکی از قصاید معروف او را شرح کرده است .

*

باما منطق الطیر به اتفاق اهل نظر از برترین مثنویهای عطار است که می توان آن را پیشرو مثنوی جلال الدین رومی و سرچشمه الهام او دانست .

اصل داستان منطق الطیر و بنیان تمثیلی آن که مرغان رارمزی از اصناف آدمیان گرفته و از جان جهان به مرغی بی نشان چون سیمرغ و عنقا تعبیر کرده است ، از ابداعات عطار نیست بلکه ابن سینا و احمد غزالی در این باب بر عطار سبقت دارند و نیز در افسانه های کهن هندوان و ملل دیگر نظایر



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد عطار   (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد عبدالجواد ادیب نیشابوری (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

ادیب نیشابوری

عبدالجواد ادیب نیشابوری ، ادیب ، مدرس و شاعر نامدار دوره مشروطیت در سال 1281 ه. ق در روستای بیژن گرد از توابع نیشابور زاده شد ، پدرعبدالجواد کشاورزی تنگدست بود . عبدالجواد در 4سالگی به بیماری آبله مبتلا شد ، بینایی یک چشم خود را از دست داد و برای چشم دیگر وی نیز بینایی اندکی ماند . از این رو ، پدرش او را به مکتب نمی فرستاد ، اما عبدالجواد با نمایاندن حافظه قوی و استعداد خود به پدر، او را بر آن داشت که فرزند را به مکتب بسپارد.

عبدالجواد پس ازفراگیری ِ خواندن و نوشتن و آموختن مقدمات زبان عربی در زادگاه خود ، رهسپار نیشابور شد و در مدرسه گلشن ، دروس مقدماتی عربی را ادامه داد و به فراگیری منطق پرداخت ، سپس برای تکمیل آموخته های خویش حدود سال 1297 ه. ق  راهی مشهد شد و در مدارس خیرات خان ، فاضل خان و نواب مسکن گزید . " ادیب " در مشهد ، برخی از متون عربی مانند شرح قطرالندی اثرابن هشام ، شرح سیوطی بر الفیه ی ابن مالک و شرح جامی بر کافیه ی ابن حاجب را نزد چند تن از استادان آموخت ؛ اما پس از آن ، دیگر نزد استادی نرفت و سطح عالی ادبیات عرب و کتابهایی چون مغنی اللبیب ابن هشام ، مطوّ ل تفتازانی ، مقامات بدیعی و مقامات حریری را با مطالعه و ممارست خویش فرا می گرفت و در همان حال در سطوح پایین تر به تدریس می پرداخت . " ادیب " پیش از مرگ پدر سفری به نیشابور کرد و در حدود سال 1310 ه . ق به مشهد بازگشت و تا پایان عمر در مدرسه نواب اقامت گزید و در واقع تدریس حرفه ای او از همین سال آغاز شد.

" ادیب " در دو سطح متوسط و عالی تدریس می کرد. در سطح متوسط ، برای عموم طلاب بیشتر شرح نظام بر الشافیه ابن حاجب ، مغنی و مطول می گفت و برای شاگردان خصوصی ، سطح عالی ادبیات عرب را از متن هایی چون مقامات بدیعی ، مقامات حریری ، معلقات سبع ، حماسه ابوتمام و مجموعه ای در باب عروض که خود گرد آورده بود ، درس می داد و گاه منظومه ی ملاهادی سبزواری در فلسفه و منطق را نیز تدریس می کرد. تسلط و مهارت " ادیب " در فنون ادبی و محفوظات نظم و نثرعربی و فارسی ، شگفتی همگان را برمی انگیخت . " ادیب " درعلوم عقلی و نقلی چون فلسفه ، نجوم ، ریاضیات ، طب ، موسیقی نظری ، فقه ، اصول ، رجال و تاریخ دست داشت . شیوه ی تدریس او خطابی بود و شاگرد اجازه بحث و پرسش نداشت . وی بر آن بود که با این روش ، درس را به گونه ای تقریر می کند که هیچ اشکالی حتی برای شاگردانی که  پایین ترین سطح استعداد را دارند ، بر جای نمی ماند .

" ادیب " به لفظ قلم سخن می گفت و به یاری حافظه ای نیرومند ، تمامی دانسته های خویش را به شیوه ای منسجم به شاگردان القا می کرد و همین امر حلقه های درس او را چنان جذاب و شیرین ساخته بود که گاه بیش از 300 طالب علم در آن حضور می یافتند . از این رو ، او بیش از آنکه شاعری ارزشمند باشد ، مدرسی توانا بود و در مکتب او ادبا و فضلای بسیاری پرورش یافتند و به دست دانش آموختگان مکتب او بود که نخستین دانشکده های ادبیات در ایران تاسیس شد . کسانی چون ملک الشعرا ی بهار ، بدیع الزمان فروزانفر ، محمد تقی مدرس رضوی ، محمد پروین گنابادی ، ادیب طوسی ، سید محمد باقر عربشاهی سبزواری ، محمود فرخ و مجدالعلای بوستان از دست پروردگان او به شمار می آیند . و ادیب تاثیری شگرف برهر یک از اینان نهاد و متقابلاً از فضایل و کمالات آنان تاثیر پذیرفت. به گفته پروین گنابادی هنگامی که قصیده ی دماوند بهار به چاپ رسید ، ادیب با آنکه اندک رنجشی از ملک الشعرا در دل داشت ، از خواندن سروده ی او بسیار به وجد آمد و بهار را استاد شاعران ایران خواند .

ادیب در 35 سالگی شیفته ی یکی از شاگردان خود شد. مرگ نابهنگام آن شاگرد تأثیر شگرفی در زندگی ادیب گذارد و او به یاد " حبیب" شعرهایی عاشقانه سرود . گفته اند که عشق ادیب ، عشق به " مظهری از مظاهر جمال" ، عشقی صوفیانه ، برخاسته از معنویت و دست آویزی برای شکوفایی ذوق غزل سرایی او بوده است.

ادیب با آنکه تنگدست بود ، همگان از مناعت طبع و عزت نفس او یاد کرده اند . وی به مستمری سالانه مدرسه ی نواب و عایدی اندکی که از ملک ارثی به او می رسید ، بسنده می کرد و دعوت هیچ یک از ثروتمندان و " خان "  های خراسان را نمی پذیرفت و در اواخر عمر از بزرگان جز صیدعلی خان با کسی مراوده نداشت و در برابر صاحب منصبان ، سر تعظیم فرود نمی آورد و به مدح کسی نمی پرداخت. قصیده وی در ستایش مظفرالدین شاه نیز به سبب افتتاح مجلس شورای ملی بود . پیشنهاد ریاست انجمن ادبی خراسان را نیز با سخنانی گزنده و تند ، رد کرد. به گفته ی ادیب طوسی ، حتی پیشنهاد مُدرسی آستان قدس را که مستمری قابل توجهی داشت ، نپذیرفت . زندگی او در درس و بحث خلاصه می شد ، تنها یک بار در اواخر عمر به زادگاهش و کاشمر و مَحوَلات ( ازبخشهای تربت حیدریه) سفر کرد . تنها تفریح او گردش در باغهای مشهد بود که آن هم به بحثهای ادبی می گذشت و گاه در پایان هفته به منزل دوستانش از جمله ایرج میرزا و میرزا قهرمان می رفت.

وضع ظاهری ادیب برخلاف محیط طلبگی آن روز ، آمیزه ای ازسنتهای قدیم و جدید بود. با این حال نسبت به امور مذهبی تعصب داشت.

ادیب به هنگام تحصیل در نیشابور با دیوان قا آنی آشنا شد. از این رو در آغاز به سبک وی اشعاری می سرود و گاه شعرهای او را تضمین می کرد ، اما پس از ورود به مشهد و دیدار با صیدعلی خان درگزی و به اشارت وی ، به سبک خراسانی روی آورد و با آثارشاعرانی چون فردوسی ، فرخی سیستانی ، منوچهری ، عسجدی ، مسعود سعد سلمان آشنا شد و در نظر او ، دیگر اشعار قاآنی سست می نمود. پیوند و ارادت ادیب به صیدعلی خان تا قتل او در1336 ه. ق پایدار بود و این دو به استقبال یکدیگر ، شعرها می سرودند .

ادیب گرچه خود را شاعرتر از استاد می دانست ، اما در شعر شناسی به برتری او اذعان داشت. مرگ استاد چنان بر ادیب اندوهبار بود که محاسنش رو به سپیدی گذاشت.

ادیب در سرودن اشعار عرفانی از صفای اصفهانی ( متوفی  1309 ق) شاعر شوریده حال و منزوی نیز سخت متأثر بود. از کسانی که ادیب تا پایان عمر با آنان معاشرت دائمی داشت ، ایرج میرزا بود، در این همنشینی که گاه دیگران ازجمله میرزا قهرمان نیز حضور داشتند ، در باب مسائل ادبی و سیاسی گفت و گو می شد . ادیب با آنکه با ایرج اختلاف سبک داشت ، شعراو را می ستود . ایرج میرزا نیز به ادیب ارادت تمام داشت ، از او بهره ها می برد و درعارف نامه ی خود، او را بزرگ داشته و از ادیب پیشاوریبرتردانسته است. ادیب در ذیعقده 1344 ه . ق ، دو ماه و اندی پس از مرگ ایرج ، درگذشت و در یکی از رواقهای حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.

سروده های ادیب را می توان به سه دسته تقسیم کرد: 1- اشعاری که در جوانی به پیروی از قاآنی سروده است. 2-  اشعاری که به تشویق صیدعلی خان پس از آشنایی با شعرای سبک خراسانی سرود . این شعرها به سبب برخورداری از



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد عبدالجواد ادیب نیشابوری (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد زندگی نامه دو ادیب نیشابور (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

ادیب نیشابوری - محمد تقی(1315-1396 ه.ق)

شیخ محمد تقی ادیب نیشابوری، مشهور به ادیب دوم، در سال 1315 ه.ق (1274ه.ش) در خیرآباد، از بلوک عشق آباد نیشابور پا به جهان نها. پدرش اسدالله نام داشت و واز دانش بی بهره نبود.محمد تقی نزد پدر خوندن و نوشتن را فراگرفت و در 18 سالگی به دستور پدر عازم مشهد شد و نزد دایی خود حاج شیخ محمد کدکنی (م 1357 ه.ق) مقدمات را فراگرفت و در اواخر سال 1333 ه.ق وارده حوزه درس میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری گردید.شیخ محمد تقی از محضر میرزا عبدالجواد، کمال استفاده را برد و در آموختن ادبیات عرب، فارسی، منطق، فلسفه، ریاضیات، تفسیر، حدیث، رجال، فقه، اصول، طب، علو غریبه و علوم جدید رنجها کشید. وی در کسب این دانشها به جز میرزا عبدالجواد، از محضر اساتید دیگر از جمله آقا میرزا عسکری مشهود به آقا بزرگ حکیم ( م 1355 ه.ق)، شیخ حسن برسی (م 1340 ه.ق) شیخ اسدالله یزدی (م 1350 ه.ق) میرزا باقر مردس رضوی (م 1343 ه.ق)، آقا سید جعفر شهستانی، قوام الحکما، مشیرالاطباء و حکیم فاضل خراسانی بهره برد.ادیب نیشابوری متون ادبی، منطقی و اصولی، از جمله سیوطی، مغنی، شرح مطول، شرح نظام، حاشیه ملاعبدالله، معالم، مقامات حریری، عروض و قافیه را در مدرسه های خیراتخان، سلیمانیه، میرزا جعفر، مسجد ترکها، مسجد گوهرشاد و درسال1325 ه.ش، چند ماهی در آموزش و پرورش تدریس میکرد. اوهمیشه زودتر از دیگران در جایی، بالای حجره چهارزانو می نشست و درس را شروع می کرد.در سال 1341 ه.ش با پیشنهاد سید جلال الدین تهرانی استاندار و نایب التولیه وقت آستان قدس، عنوان مدرسی آستان قدس را پذیرفت و در آرامگاه شیخ بهایی به تدریس پرداخت و این امر هفت سال ادامه یافت تا این که در زمستان 1348 پایش آسیب دید و از آن پس تا زمان ارتحال در منزل تدریس می نمود. او در 21 آذر 1355 / بیستم ذی الحجه 1396 ه.ق، در 81 سالگی بدرود حیات گفت و در زاویه غربی صحن عتیق دفن گردید.ادیب انسانی آزاده و عارف مسلک بود و نسبت به امور دنیوی، مقامات و شخصیتها بی اعتنا بود و مناعت طبع داشت و از تملق و ریا دوری می جست و آثار علمی و ادبی زیادی از خود بر جای گذاشت. گوهر تابنده، آئین نامه، ستایش نامه، طریقت نامه، حدیث جان و جانان، رساله یعقوبیه، مجمع راز، فیروز جاوید، آسایش نامه، تاریخ ادبیات عرب، تاریخ ادبیات ایران، تابش جان و بینش روان، البدایه و النهایه، گوهر مراد، راسله قافیه و آرایش سخن در شمار آثار ماندگار ادیب هستند.

ادیب نیشابوری - عبدالجواد(1281-1344 ه.ق)

میرزا عبدالجواد ادیب نامور حوزه خراسان در قرن اخیر، در سال 1281 ه.ق در "بیژن گرد" از روستاهای نیشابور چشم به جهان گشود. در اوان کودکی، بیماری آبله چشم راستش را زا او گرفت و سوی اندکی برای چشم چپش باقی ماند.میرزا حافظه بسیار خوبی داشت. پس از آشنایی با خواندن و نوشتن، به تشویق پدرش ملاحسین، عازم نیشابور شد و سال 1297 ه.ق برای دانش اندوزی به حوزه پر رونق مشهد آمد، ابتدا به مدرسه خیرات خان رفت، بعد مدرسه فاضل خان و در آخر در مدرسه نواب حجره ای گرفت و ضمن فراگیری مقدمات علوم ادب، کتابهای نهج البلاغه، مغنی، مطول، مقامات بدیعی، مقامات حریری، حاشیه و شمسیه را بدون استاد یادگرفت و مقداری فقه و اصول و حکمت و کلام را نزد اساتید آن عصر حوزه، تلمذ کرد و به نیشابور بازگشت و پس از درگذشت پدر، در حدود سال 1310 ه.ق بار دیگر به مشهد آمد و در یکی از حجره های مدرسه نواب مستقر شد و تا پایان عمر هرگزبه سفر نرفت.میرزا انسانی سخت کوش بود، او با این که قدرت بینایی بسیار اندکی داشت، هرگز دست از مطالعه نکشید. گاهی تا سپیده صبح چشم از کتاب بر نمی داشت و سحرگاهان ترنم گنجشکان او را به خود می آورد. به تدریج دانسته های ادبی و تاریخی او به جایی رسید که سخنان ارجمند او در گستره این دانشها، همه نیز مهارت داشت و نظریات ملاصدرا را می پسندید و در نجوم و جبر و مقابله و حساب و هندسه از دانایان بودو با موسیقی نیز آشنایی داشت. اما بدون تردید تخصص او در علوم ادب بود. او تمام قاموس و برهان قاطع را در حفظ داشت و افزون بر دوازده هزار بیت از اشعار عرب جاهلی را به خاطر سپرده بود.ادیب اهل قناعت و مناعت طبع بود. از وجوهات کمتر استفاده می کرد . بیشتر از راه حق التدریس آستان قدس رضوی و عایدات اندک ارثی نیشابور، روزگار می گذرانید. او همسر نگزید و به تنهایی راه زندگی را به آخر برد. بیانی صریح داشت و در مبارزه با جهل و ریا بیداد می کرد. زندگی نظام مندی داشت و هفته ای یک با به حرم مطهر مشرف می شد. در بیشتر درسهای او، متجاور از سیصد طلبه شرکت می کردند. ادیب در شصت و سومین سال زندگی خود، صبح جمعه ششم خرداد 1305 / 15 ذیقعده 1344 ه.ق درگذشت و در مقبره ای نزدیک دارالحفاظ آستان قدس رضوی به خاک سپرده شد.ادیب ملک الشعرای بهار، بدیع الزمان فروزانفر، محمد پروین گنابادی، محمد تقی مدرس رضوی، محمود فرخ، محمد تقی ادیب نیشابوری ، محمد علی بامداد، سیدجلال الدین تهرانی سید حسن مشکان طبسی را در مکتب خود پروراند



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد زندگی نامه دو ادیب نیشابور (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد زندگی نامه دو ادیب نیشابور (2) (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

ادیب نیشابوری - محمد تقی(1315-1396 ه.ق)

شیخ محمد تقی ادیب نیشابوری، مشهور به ادیب دوم، در سال 1315 ه.ق (1274ه.ش) در خیرآباد، از بلوک عشق آباد نیشابور پا به جهان نها. پدرش اسدالله نام داشت و واز دانش بی بهره نبود.محمد تقی نزد پدر خوندن و نوشتن را فراگرفت و در 18 سالگی به دستور پدر عازم مشهد شد و نزد دایی خود حاج شیخ محمد کدکنی (م 1357 ه.ق) مقدمات را فراگرفت و در اواخر سال 1333 ه.ق وارده حوزه درس میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری گردید.شیخ محمد تقی از محضر میرزا عبدالجواد، کمال استفاده را برد و در آموختن ادبیات عرب، فارسی، منطق، فلسفه، ریاضیات، تفسیر، حدیث، رجال، فقه، اصول، طب، علو غریبه و علوم جدید رنجها کشید. وی در کسب این دانشها به جز میرزا عبدالجواد، از محضر اساتید دیگر از جمله آقا میرزا عسکری مشهود به آقا بزرگ حکیم ( م 1355 ه.ق)، شیخ حسن برسی (م 1340 ه.ق) شیخ اسدالله یزدی (م 1350 ه.ق) میرزا باقر مردس رضوی (م 1343 ه.ق)، آقا سید جعفر شهستانی، قوام الحکما، مشیرالاطباء و حکیم فاضل خراسانی بهره برد.ادیب نیشابوری متون ادبی، منطقی و اصولی، از جمله سیوطی، مغنی، شرح مطول، شرح نظام، حاشیه ملاعبدالله، معالم، مقامات حریری، عروض و قافیه را در مدرسه های خیراتخان، سلیمانیه، میرزا جعفر، مسجد ترکها، مسجد گوهرشاد و درسال1325 ه.ش، چند ماهی در آموزش و پرورش تدریس میکرد. اوهمیشه زودتر از دیگران در جایی، بالای حجره چهارزانو می نشست و درس را شروع می کرد.در سال 1341 ه.ش با پیشنهاد سید جلال الدین تهرانی استاندار و نایب التولیه وقت آستان قدس، عنوان مدرسی آستان قدس را پذیرفت و در آرامگاه شیخ بهایی به تدریس پرداخت و این امر هفت سال ادامه یافت تا این که در زمستان 1348 پایش آسیب دید و از آن پس تا زمان ارتحال در منزل تدریس می نمود. او در 21 آذر 1355 / بیستم ذی الحجه 1396 ه.ق، در 81 سالگی بدرود حیات گفت و در زاویه غربی صحن عتیق دفن گردید.ادیب انسانی آزاده و عارف مسلک بود و نسبت به امور دنیوی، مقامات و شخصیتها بی اعتنا بود و مناعت طبع داشت و از تملق و ریا دوری می جست و آثار علمی و ادبی زیادی از خود بر جای گذاشت. گوهر تابنده، آئین نامه، ستایش نامه، طریقت نامه، حدیث جان و جانان، رساله یعقوبیه، مجمع راز، فیروز جاوید، آسایش نامه، تاریخ ادبیات عرب، تاریخ ادبیات ایران، تابش جان و بینش روان، البدایه و النهایه، گوهر مراد، راسله قافیه و آرایش سخن در شمار آثار ماندگار ادیب هستند.

ادیب نیشابوری - عبدالجواد(1281-1344 ه.ق)

میرزا عبدالجواد ادیب نامور حوزه خراسان در قرن اخیر، در سال 1281 ه.ق در "بیژن گرد" از روستاهای نیشابور چشم به جهان گشود. در اوان کودکی، بیماری آبله چشم راستش را زا او گرفت و سوی اندکی برای چشم چپش باقی ماند.میرزا حافظه بسیار خوبی داشت. پس از آشنایی با خواندن و نوشتن، به تشویق پدرش ملاحسین، عازم نیشابور شد و سال 1297 ه.ق برای دانش اندوزی به حوزه پر رونق مشهد آمد، ابتدا به مدرسه خیرات خان رفت، بعد مدرسه فاضل خان و در آخر در مدرسه نواب حجره ای گرفت و ضمن فراگیری مقدمات علوم ادب، کتابهای نهج البلاغه، مغنی، مطول، مقامات بدیعی، مقامات حریری، حاشیه و شمسیه را بدون استاد یادگرفت و مقداری فقه و اصول و حکمت و کلام را نزد اساتید آن عصر حوزه، تلمذ کرد و به نیشابور بازگشت و پس از درگذشت پدر، در حدود سال 1310 ه.ق بار دیگر به مشهد آمد و در یکی از حجره های مدرسه نواب مستقر شد و تا پایان عمر هرگزبه سفر نرفت.میرزا انسانی سخت کوش بود، او با این که قدرت بینایی بسیار اندکی داشت، هرگز دست از مطالعه نکشید. گاهی تا سپیده صبح چشم از کتاب بر نمی داشت و سحرگاهان ترنم گنجشکان او را به خود می آورد. به تدریج دانسته های ادبی و تاریخی او به جایی رسید که سخنان ارجمند او در گستره این دانشها، همه نیز مهارت داشت و نظریات ملاصدرا را می پسندید و در نجوم و جبر و مقابله و حساب و هندسه از دانایان بودو با موسیقی نیز آشنایی داشت. اما بدون تردید تخصص او در علوم ادب بود. او تمام قاموس و برهان قاطع را در حفظ داشت و افزون بر دوازده هزار بیت از اشعار عرب جاهلی را به خاطر سپرده بود.ادیب اهل قناعت و مناعت طبع بود. از وجوهات کمتر استفاده می کرد . بیشتر از راه حق التدریس آستان قدس رضوی و عایدات اندک ارثی نیشابور، روزگار می گذرانید. او همسر نگزید و به تنهایی راه زندگی را به آخر برد. بیانی صریح داشت و در مبارزه با جهل و ریا بیداد می کرد. زندگی نظام مندی داشت و هفته ای یک با به حرم مطهر مشرف می شد. در بیشتر درسهای او، متجاور از سیصد طلبه شرکت می کردند. ادیب در شصت و سومین سال زندگی خود، صبح جمعه ششم خرداد 1305 / 15 ذیقعده 1344 ه.ق درگذشت و در مقبره ای نزدیک دارالحفاظ آستان قدس رضوی به خاک سپرده شد.ادیب ملک الشعرای بهار، بدیع الزمان فروزانفر، محمد پروین گنابادی، محمد تقی مدرس رضوی، محمود فرخ، محمد تقی ادیب نیشابوری ، محمد علی بامداد، سیدجلال الدین تهرانی سید حسن مشکان طبسی را در مکتب خود پروراند



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد زندگی نامه دو ادیب نیشابور (2) (با فرمت word)


تحقیق در مورد خیام نیشابوری (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

عمربن خیام نیشابوری

آغاز زندگی

حکیم، فیلسوف ریاضی دان و رباعی سرای بزرگ ایران زمین،« عمربن خیام نیشابوری» نامی آشنا برای تمام ایرانیان اهل ذوق و معرفت است.« وی در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم می زیسته است.». هر چند از تاریخ ولادت دقیق وی هیچ اطلاعی دردست نیست اما د رکتابهای معتبر قدیمی از وی بسیار یاد شده که معروف ترین آنها چهار مقاله ای نظامی عروضی سمرقندی است. وی در نیشابور چشم به جهان گشود ه است و چون شغل پدرش خیمه دوزی بود به هیمن علت وی را خیام می نامیده اند. «نامش عمر کنیه اش ابوالفتح، لقبش غیاث الدین و نام پدرش ابراهیم بوده است.» در تمامی آثاری که در باره ی خیام از گذشته های دور تاکنون به رشته ی تحریر درآمده است، نویسندگان بر یک نکته اذعان دارند که وی به تمام فنون و معلومات زمان خود تسلط کامل داشت و در فلسفه، حکمت و ریاضیات سرآمد دوران بود. اما با همه ی فرزانگی و دانایی، خیام مردی صریج الهجه بود و هیچگاه ا زبیان واقعیت و حقیقت ترسی به خود راه نمی داد. و به همین سبب بسیاری از ویژگی او را حمل بر تندخویی وی دانسته اند. داستان زیر مصداقی بر این ادعاست:

« گویند فقیهی هر روز صبح پیش از برآمدن آفتاب نزد خیام می رفت و درس حکمت می خواند و چون به میان مردم می آمد از او به بدی یاد می کرد. عمر خیام یکبار چندتن را با طبل و بوق درخانه ی خود پنهان کرد. چون فقیه به عادت خودبه خانه ی و ی امد خیام فرمان داد تا طبل ها و بو قها را به صدا درآورند. مرد از هر سوی در خانه ای او گرد آمدند. عمر گفت:ای مردم نیشابور این فقیه شماست که هر روز در همین هنگام نزد من می آید و درس حکمت می آمود و آنگاه پیش شما از من به ن حوی که میدانید یاد می کند، اگر من همان باشم که او می گوید پس چرا از من علم می آموزد و اگر چنین نیست پس چرا از استاد خود به بدی یاد می کند»

از این دست داستانها و حکایت ها که از سندیت معتبری نیزب رخوردار است درکتابها مختلفی ذکر گردیده که نشان از روج آزاد اندیش خیام داشته است.

خیام بیشتر از هر چیز به تدریس فلسفه مشغول بود و به افکار و عقاید فلاسفه ی یونانن اعتقاد بسیار داشته و بویژه در حکمت و فلسفه پیرو محض

به حکم آنکه آن کم زندگانی

چو گل بر باد شد روز جوانی

سبک رو چون بت قبچاق من ود

گمان افتاد که خود آفاق من بود

همایون پیکری نغز و خردمند

فرستاده به من دارای دربند

سران را گوش بر مالش نهاده

مرا درهمسری بالش نهاده

چو ترکان گشته سوی کوچ تاج

به ترکی داده رختم را به تاراج

البته نظامی بعد از مرگ آفاق همسران دیگری برمی گزیند. اما هیچ یک از آنان در نظر نظامی همچون آفاق قدر و منزلت نداشت و مایة دلبستگی عمیق شاعر به آنان نگشت.

محمد، تنها به فرزند نظامی و یادگار آفاق بود.دیدار محمد، غم فراق آفاق را برای نظامی قابل تحمل می کرد. او سعی می نمو د تا فرزند را به شیوه ای تربیت کند که در آینده جزو فرهیختگان ادب فارسی گردد. اما نظامی چندی حسین بن علی که ما او را به نام نظام الملک می شناسیم وزیر الب ارسلان سلجوقی و پس از او ملک شاه شد و مدرسة نظامیه را در بغداد بنیاد نهاد. هنگامی که عمرخیام دید رفیق مصاحبش صاحب مقام ومنصب گشته ر اصفهان نزد وی رفت. خواجه نیز مقدمش را گرامی داشت و عهدی را که با یکدیگر بسته بودند به یاد آورود و از امام خراسان( خیام) پرسید:« خواست تو چیست»؟ خایم می دانست که هر چه بخواهد خواجه از انجامش کوتاهی نخواهد کرد، ولی چون دارای متانت طبع و مناعت نفس بود جز وجهی برای معاش و آن هم بسیار مختصر و معمولی تقاضای دیگری نکرد. خواجه نیز مزرعه ای در نیشابور که عایدی سالانة آن در حدود پانصد تومان امروز بود، به وی داد.

خلاصة داستان سه یار دبستانی که در بالا آورده شده در کتاب های بسیاری از جمله کتاب جامع التواریخ، روضة الصفا، و تذکره دولتشاه آمده است اما نباید از نظر دور داشت که این سه تن اگر چه با یکدیگر معاصر بوده اند ولی تصور هم شاگردی آنان بعید به نظر می رسد. زیرا وفات خیام در حدود سالهای 509 تا 517 ذکرشده و حسن صباح نیز به سال 518 دار فانی



خرید و دانلود تحقیق در مورد خیام نیشابوری (با فرمت word)