لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
چکیده :
طبیعی است نمیتوان گفت این دسته از دانشجویان همگی در این مقطع از تحصیل این کار را شروع کردهاند، بلکه بخش عمدهای از آنان از دوران تحصیل در مدرسه این عادت را همراه خود به نهادهای آموزش آلی میآورند. نگارنده که خود در هم یک دانشجو بوده و هم یک معلم بوده و با پدیده تقلب و متقلب آشنایی کل در دو سطح ابتدایی و دانشگاه را دارد ، همواره با این مشکل جدی آموزشی برخورد کرده و شاهد آثار زیانبار آن بوده است. (وو،2000).
گسترش این پدیده خطرناک که میتواند بنیانهای نظام آموزش را مورد تهدید قرار دهد، ناشی از عواملی چند است. مدارای کادر آموزشی شامل مدرسان و کارکنان مربوط در دانشگاهها با کسانی که مرتکب تقلب میشوند، تلقی مثبت دانشآموزان و دانشجویان از تقلب که نوعی زرنگی به شمار میآید، گرایش بخش قابل توجهی از دانشآموزان و دانشجویان به طی دوره آموزشی بدون زحمت و به قولی با دو دَرِه کردن مدرسان و کلاس و در مواردی گرفتاریهای شخصی دانشجویان و دانشآموزان از جمله این دلایل و عوامل است. ( دیل،2002)
مقدمه
اگر دانش آموزی یک بار از طریق تقلب موفق شود نمره ی خوبی بگیرد دیگر نمی تواند با فکر خودش امتحان دهد ودر مقابل وسوسه ی نوشتن ازروی دست دیگران پایداری نکند.
بیشتر دانش آموزان در طول سالهای مدرسه حداقل یکی دوبار تقلب می کنند ودر بیشتر این موارد بدون ان که مطلب درسی را فهمیده باشند با نمره ی غیر واقعی به کلاس بالا راه می یابند و این موضوع مشکلات بسیاری را بوجود می اورد بیشتر والدین می خواهند فرزندان انها درک کنند که تقلب کردن کار درستی نیست حتی اگر بدون تقلب نمره ی بالا تری را نگیرند . (عبدالوهاب،1999) در یک تعبیر خشن شاید بتوانیم بگوئیم فردی که تقلب می کند مانند کسی است که دزدی میکند اما با شیوه ی دیگر. همانطور که در دزدی پنهان کاری، ترس و تجاوز به حقوق دیگران وجود دارد در تقلب هم وجود دارد.اما گفته میشود که تقلب میتواند چیزی شبیه دروغگوئی باشد. به نظر میرسد که فرد سالم نباید تقلب کند گر چه نتواند به همه سئوالات امتحانی پاسخ دهد. چون او میداند تقلب از سنخ چه نوع اعمال و رفتاری است. (آزاد،1381)
روانشناسان تقلب را یک بیماری روحی شخصیتی میدانند ومی گویند وقتی یک پیام روشن ودقیقی در مورد نادرستی تقلب به دانش اموزان نمی دهیم وبه اندازه ی کافی ان را اشکار نمی کنیم چگونه می توان انتظار داشته باشیم آنها در مدرسه تقلب نکنند. ( الوندی ،1382)در همین راستا برخی مطالعات دلیل اصلی بروز تقلب را ناشی از دو عامل میدانند :
1-فشار ها وانتظاراتی که بر دانش اموزان برای کسب موفقیت وارد میشود .
2
بیان مساله :
دلیل گسترش بسیاری از رفتارهای ناهنجار در جامعه از جمله تقلب در محیطهای آموزشی، این است که افراد با انجام رفتار خلاف قانون، به خواسته خود میرسند یا به بیان علمی رفتار بد پاداش میبیند؛ یعنی رفتار بد نتیجه میدهد. بعضی از این افراد نیز شاید نه از روی نیت بد بلکه از روی اضطرار دست به تقلب میزنند. (اوجی،1382).
به هر حال علت هر چه باشد، تقلب موریانهای است که بنیان آموزش را میخورد. در بسیاری موارد با دانشجویانی روبهرو شدهام که با تعجب میپرسند مگر میشود که کسی تقلب نکند یا حتی باور نمیکنند که کسی در طول تحصیل تقلب نکرده باشد! در مقایسه با ۲دهه پیش که خودم روی صندلی و نیمکت کلاس مینشستم، تصور میکنم در حال حاضر از قبح تقلب تا اندازهای کاسته شده است. شاید توجهی که مسئولان نظام آموزشی به دیگر مسائل میکنند، سبب شده است تا از توجه به این ناهنجاری که بهصورت نگرانکنندهای متداول شده است، بازبمانند. اگر قرار است کیفیت آموزش در تمام سطوح ارتقا یابد، یکی از راههای آن اِعمال مقررات موجود در زمینه برخورد با تقلب است. (بروستاد ،1998)
ضرورت و اهمیت موضوع :
مهمترین هدف این تحقیق بررسى نگرش مذهبى به تقلب دانشآموزان مقطع متوسطه شهر ایذه و رابطه آن با طبقه اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى و نیز الگوهاى مورد ارائه به دانشآموزان مىباشد. به طور خلاصه مىتوان گفت که قصد بر این است تا رابطه بین نگرش مذهبى به تقلب و عوامل مؤثر در این زمینه مورد بررسى قرار گیرد. در همین زمینه اهداف زیر مدّنظر مىباشد:
1- بررسى رابطه بین نگرش مذهبى و تقلب ؛
2- بررسى رابطه بین نگرش مذهبىتقلب و اضطراب پس از آن ؛
3- بررسى رابطه بین نگرش مذهبى و پایههاى تحصیلى دانشآموزان؛
اهداف تحقیق :
الف-هدف کلی:
هدف کلی از این انجام این تحقیق بررسی رابطه نگرش به تقلب با نگرش مذهبی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه در سال های 88-89 بوده است .
ب-اهداف اختصاصی:
- بررسی رابطه نگرش به تقلب با نگرش مذهبی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه در سال های 88-89
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
بررسی نگرش والدین (پدران و مادران) دانشآموزان پسر مدارس نظام جدید آموزش متوسط در مورد تاثیر راهنمایی و مشاوره تحصیلی در انتخاب رشته تحصیلی آنان در سطح شهرستان فریمان در سال تحصیلی 1376-77/ علیاصغر یوسفپور؛ به راهنمائی : ملیحه آشتیانی
102 صفحه+ضمیمه، جدول، نمودار، کتابنامهپایان نامه (کارشناسی ارشد) -- دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، 1377. چکیده به زبان فارسیعلوم انسانی. 222176 - علوم تربیتی
کلید واژه : مشاوره تحصیلی / نگرش والدین / دانشآموز / رشته تحصیلی / فریمان (مشهد) /
کلید واژه معادل لاتین : Educational counselling / Parent attitude / Student / Majors / Fariman /
چکیده : این پژوهش بمنظور بررسی نگرش والدین دانشآموزان پسر مدارس نظام جدید آموش متوسطه در مورد تاثیر راهنمائی و مشاوره تحصیلی در انتخاب رشته تحصیلی میباشد. بدین منظور سه فرضیه زیر مطرح شدند. الف ) از نظر اولیاء تاثیر راهنمایی و مشاوره دانشآموزان با مشاورین تحصیلی در انتخاب رشته تحصیلی تاثیر زیادی دارد. ب ) نظر اولیا دانشآموزان نسبت به فعالیتهائی که مشاورین در زمینه کمک در حل مشکلات تحصیلی نظام جدید به آن مشغولند مثبت است . ج) از نظر اولیا انتخاب و هدایت رشته تحصیلی دانشآموزان متناسب با رغبت و استعداد و توان آنها و مورد تایید اولیا آنان میباشد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایشی میباشد. جامعه آماری عبارتست از دانشآموزان پسر اول متوسطه نظام جدید در سطح شهرستان فریمان هستند. بر اساس ضریب اطمینان 5 درصد و با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه تعداد 206 نفر به عنوان نمونه با روش نمونهبرداری طبقهای تصادفی دو مرحلهای انتخاب شدند. به منظور دستیابی به اطلاعات مورد نیاز پرسشنامه ابتدا بر روی 25 نفر بطور آزمایشی اجرا شد، پس از اصطلاحات لازم به تعداد 206 نسخه آماده و در اختیار آنان قرار گرفت . ابزار اندازهگیری عبارت از یک پرسشنامه با دو بخش مستقل که بخش اول اطلاعاتی را در مورد والدین و بخش دوم پرسشنامه اطلاعاتی را در مورد دانشآموزان گردآوری میکند. پس از جمعآوری اطلاعات با استفاده از برنامه کامپیوتری "SPSS" اطلاعات استخراج شد و برای بررسی تاثیر بین متغیر مستقل و وابسته از آزمون مجذور کای و محاسبه نسبت والدینی که نظر آنها مثبت است . استفاده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج پژوهش نشان میدهد که بین دو متغیر راهنمایی و مشاوره دانشآموزان با انتخاب رشته تحصیلی تاثیر زیادی وجود دارد و مشخص شد که در سطح معنیداری 0/0009 نظر اولیا نسبت به تاثیر زیاد فعالیتهای مشاورهای بر انتخاب رشته تحصیلی بیش از 60 درصد است . p>6. همچنین نظر اولیا در خصوص فعالیتهای مشاورین در زمینه کمک در حل مشکلات تحصیلی، تربیتی دانشآموزان مشخص شد که در سطح معنیدار 0/0009 نظر اولیا نسبت به عملکرد مشاورین مثبت باشد. p>6. و رشتههای تحصیلی توصیه شده توسط مشاورین به دانشآموزان متناسب با رغبت و استعداد و توان شاگردان میباشد میتوان نتیجه گرفت که در سطح معنیداری 0/0009 بیش از 60 درصد نظرات اولیا مورد تایید قرار دارند p>6
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
چکیده
پژوهش حاضر با استفاده از روش پیمایشی، انگیزة مطالعه و کتابخوانی و رابطه آن با الگوی انگیزشی مزلو را مورد بررسی قرار داده است. نمونهای متشکل از 1535 نفر در دامنه سنی 12 تا 60 سال از چهار شهر استان خراسان رضوی(کلات، تربت حیدریه، فردوس و مشهد) به شیوه نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب و پرسشنامه بین آنها توزیع شد. نتایج پژوهش نشان داد بالاترین سطح نیاز جامعه مورد مطالعه، «نیاز به احترام» است. نیازهای «تعلق و دوستداشتن»، «خودشکوفایی»، «ایمنی» و «فیزیولوژیک» در مرتبههای بعدی قرار دارند. تمامی عوامل بازدارنده و تسهیل کننده مورد مطالعه در این پژوهش، نقش زیادی در بازدارندگی و تسهیل کنندگی مطالعه و کتابخوانی داشتهاند. آزمودنیها نگرش مثبت نسبت به مطالعه داشته و این نگرش از جنبه شناختی بالاتر از جنبه هیجانی قرار دارد. بین سطوح 1،3،4و5 سلسله مراتب نیازهای مزلو، با نگرش به مطالعه، رابطهای معنادار وجود دارد. بین افراد در دامنة سنی 35-31 با افراد در دامنههای سنی 15-10، 20-16 و25-21 سال تفاوت معناداری در نگرش به مطالعه پیدا شد. همچنین، افراد با مدرک تحصیلی لیسانس و بالاتر تفاوتی معنادار را با افراد با مدارک تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان در گرایش به مطالعه از خود نشان دادند. از سوی دیگر، نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین مشاغل فرهنگی و سایر مشاغل مانند کارمندان، نظامیان، مشاغل آزاد، افراد بیکار و کارگران، تفاوت معناداری در گرایش به مطالعه وجود دارد. نتایج آزمون T نشان داد زنان به طورمعناداری نسبت به مردان دارای گرایش مثبت به مطالعه و کتابخوانی هستند.
کلیدواژهها: انگیزة مطالعه، کتابخوانی، نگرش به مطالعه، سلسله مراتب نیازهای مزلو.
مقدمه
انگیختن به معنی به حرکت یا به فعالیت درآوردن موجود زنده است. در واقع، هر عاملی که باعث فعالیت یک موجود زنده شود، نوعی انگیزش محسوب میشود (مان،1368). انگیزش یک مفهوم وسیع است و دربرگیرنده نیازها، علایق، ارزشها، گرایشها و اشتیاقها و مشوقهاست و منبع ارضای نیازها و رغبتها محسوب میشود (گیج و برلاینر، 1374). دانشمندان زیادی به مقولة انگیزش و مطالعه آن بر روی انسان پرداختهاند، از آن جمله میتوان به «هنری موری»، «آبراهام مزلو»، «کلایتون آلدرفر»، «فردریک» و «هرزبرگ» و «کارل راجرز» اشاره کرد. نظریهها و پژوهشهایی که بر پایه نظریههای آنان در جوامع و موقعیتهای مختلف انجام گرفته، گویای اهمیت نقش انگیزه در پیشرفت آدمی و به تبع آن جامعه است.
نظریة «مزلو» درباره انگیزش، در بطن رویکرد او نسبت به فهم شخصیت قرار دارد. به نوشتة «مزلو»، تعدادی نیازهای ذاتی وجود دارد که رفتار هر فرد را فعال و هدایت میکنند. این نیازها غریزی هستند؛ یعنی مجهز به آنها به دنیا میآییم. اما رفتارهایی که برای ارضای نیازها بهکار میبریم، نه ذاتی بلکه اکتسابی اند، بنابراین در معرض تفاوتهای فراوانی از یک شخص به شخصی دیگر هستند. از دیگر ویژگیهای این نیازهای همگانی، قرار گرفتن آنها در یک ترتیب سلسله مراتب اهمیت به صورت زیر است:
1.نیازهای فیزیولوژیکی[3]
2.نیاز به ایمنی[4]
3.نیاز به عشق و تعلق داشتن[5]
4.نیاز به احترام[6]
5.نیاز به خودشکوفایی.
در سلسله مراتب نیازهای «مزلو»، نیازهایی که در پلههای پایین نردبان انگیزشی هستند باید قبل از نیازهایی که در پلههای بالای این نردبان هستند، ارضا شوند. هرچه یک نیاز از نظر سلسله مراتب پایینتر باشد، قوّت، توانایی و اولویت آن بیشتر است. واضح است، نیازهای رده بالاتر ضعیفترند. «مزلو» بین نیازهای رده بالاتر و ردههای پایینتر، تمایزهای دیگری نیز به شرح زیر قایل شده است:
1. نیازهای بالاتر بعدها در رشد تکاملی ما پیدا شدهاند. همه موجودات زنده به غذا و آب نیاز دارند، اما تنها انسانها هستند که به خود شکوفایی، دانستن و فهمیدن نیازمندند. بنابراین، هرچهنیاز بالاتر باشد، به شکل بارزتری انسانی خواهد بود .
2. نیازهای سطح بالاتر بعداً در روند رشد فرد ظاهر میشوند. نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی در دوره نوزادی و تعلق داشتن و عشق و نیاز به احترام در دورة بلوغ پدیدار میشوند. اما نیاز به خودشکوفایی معمولاً تا میانسالی ظاهر نمیشود.
3. نیازهای سطح بالاتر برای بقای صرف کمتر لازم هستند؛ از این رو، ارضای آنها میتواند به مدتی طولانیتر به تأخیر افتد. ناتوانی در برآوردن نیازهای رده بالاتر، اضطرار فوری یا واکنش بحرانی چندانی ایجاد نمیکند که ناتوانی به ارضای یک نیاز سطح پایین. به همین جهت، نیازهای سطح پایینتر نیازهای «کمبود»[7]یا «نارسایی»[8] نیز خوانده میشوند، زیرا ناتوانی در برآورده کردن آنها نوعی نارسایی در فرد ایجاد میکند.
4. نیازهای سطح بالاتر برای بقا ضرورت کمتری دارند، با وجود این میتوانند به بقا و رشد کمک کنند. ارضا کردن سطوح بالاتر، سلامت بهتر، عمر طولانیتر و به طور کلی کارایی زیست شناختی بیشتری را ایجاد میکند. به همین دلیل، نیازهای ردهبالاتر نیازهای رشد[9]یا بودن[10]نیز نامیده شدهاند.
5. برآوردهشدن نیازهای بالاتر نه تنها از نظر زیستشناختی، بلکه از نظر روانشناختی نیز سودمندند، زیرا آرامش فکر و کمال را در زندگی درونی شخص ایجاد میکند.
6. ارضای نیازهای سطح بالاتر در مقایسه با ارضای نیازهای سطح پایینتر، پیشآمادگی و پیچیدگیهای بیشتری دارند.
7. ارضای نیازهای سطح بالاتر مستلزم شرایط بیرونی (اجتماعی، اقتصادی و سیاسی) بهتری است تا ارضای نیازهای سطح پایینتر(شولتز،1377).
انگیزه خواندن نیروی انرژیزاست و هنگامی موجب خواندن میشود که فرد در مورد مواد خواندنی موجود دارای نگرش مطلوب باشد(Eny, 1998). «تیلور، هریس و پیرسون»[11] (1988) در توصیف علاقه برای انجام عملی، معتقدند هرگاه نگرش مثبت و انگیزه هردو موجود باشد، عمل اتفاق میافتد. از نظر آنها، نگرش خواندن به تنهایی سبب نمیشود فرد به خواندن بپردازد، بلکه علاقه عاملی است که باعث شروع فعالیت خواندن میشود (قریشی،1383).گرایشها یا نگرش، جزئی از نظام انگیزش فرد به شمار می روند. نگرش نوعی حالت آمادگی است. تمایل به عمل یا واکنشی خاص در مقابل محرکی خاص است. نگرشها به وسیله عقاید و باورها تقویت میشوند(عامل ادراکی یا شناختی) و اغلب احساسات قوی( عامل هیجانی) به نوع خاصی از رفتار( عامل حرکتی) منجر میگردد. «اوپنهام»، الگوی زیر را در ارتباط با نگرشها ارایه داده است. این الگو تا اندازه زیادی به درک نگرش افراد نسبت به یک موضوع کمک میکند:
رفتار یا نظریه
گرایشها (نگرشها)
ارزشها
شخصیت
مطابق این نظر، ارزشها ناشی از ویژگیهای شخصی افراد است. ارزشها به عنوان زیربنا، بر نگرشهای افراد تأثیرگذارند. به عبارت بهتر، نگرشها بخشی از نظامهای ارزشی زیربنایی و ترکیبهای شخصیتی میباشند. نگرشها به صورت نظرها و یا رفتارها در فرد جلوهگر میشوند. به عنوان مثال، افراد و یا جوامعی که به ارزشهای اقتصادی بیشترین اهمیت را میدهند، در وهله اول بر نگرشهای آنان تأثیرگذار بوده و سپس در رفتارهایشان ظهور مییابد. با این وصف، میتوان نگرش و یا گرایشها را شامل دو بُعد اساسی شناختی و هیجانی دانست (گیج و برلاینر، 1374). به طور کلی و با توجه به مطالب فوق میتوان اذعان کرد، ارزشها در ارتباط تنگاتنگ با نیازها و سطوح این نیازها در هر جامعهای است. چون گرایش عمومی به کتاب از شاخصهای فرهنگی است و از آنجا که انگیزش، منع اولیه ارضای نیازها و رغبتهاست و الگوی سلسله مراتب نیازهای مزلو به لحاظ اینکه بیانگر و نشان دهنده وضعیت جامعه براساس نیازهاست، مسئله اساسی این پژوهش آن است که بین سلسله مراتب نیازهای مزلو و گرایش عمومی به کتابخوانی چه رابطهای وجود دارد؟
پیشینة پژوهش
نتایج بررسیهایی که خارج از کشور براساس نظریه انگیزشی مزلو انجام شده، نشان دهنده همبستگی مثبت با ویژگی پیشرفت تحصیلی(لیمی[12]و دام[13]، 1968،استیووارت[14]،1966) و سازگاری هیجانی(متاکس[15]و جو[16]،1974) است (کارور و شییر، 1375).
بهکارگیری نظریه مزلو در زمینههای اجتماعی، بالینی و شخصی، بسیار موفق بوده است. متخصصان در بسیاری حوزهها با اندیشههای مزلو موافقند و نظریه او را در حوزه وسیعی از کوششهای انسانی از جمله رواندرمانی، تعلیم و تربیت، پزشکی و مدیریت سازمانی، به کاربردهاند. این موارد بازتاب تأکید او بر تحقق خود، ارزش، اختیار و مسئولیت بوده و بر دیدگاهی کلنگر نسبت به فرد در میان خانواده، فرهنگ و محیطهای شغلی و فرهنگی مبتنی است (کاکس[17]،1987،به نقل از شولتز،1377).
«استفان کراشن» (1998)، بر پایه نتایج بررسی خود در زمینه رشد مطالعه در کودکان و نوجوانان و توسعه آن در میان اقشار مختلف جامعه اظهار میدارد که برای رشد موفقیت دانشآموزان باید آنان در معرض موادی خواندنی قرار گیرند که از آنها لذت ببرند. وی همچنین بیان میکند که نرخ وجود کتاب به ازای هر دانشآموز نیز یکی از موارد مهم در جلب رضایت فرد است. به علاوه، وجود کتابداران متخصص را نیز نباید نادیده گرفت.
از نظر «استینگر» (1370) افرادی که در مراحل نخستین تحصیل به سوی کتاب هدایت شده و به کتابخوانی روی آوردهاند، در مراحل دیگر تحصیل نیز به کتاب و کتابخانه مراجعه بیشتری داشتهاند.
«دافنوسکا»[18]، «کاری»[19]، «بایلی»[20]و «رافو»[21](2004) در بررسی خود که به نقش نظریههای هوشی در موقعیتهای یادگیری در کشور فرانسه پرداختهاند، اذعان میدارند عامل دیگری به جز مشکلات مدرسه و عامل هوش، به شکست تحصیلی منجر میشود و آن «انگیزه» است. عوامل انگیزشی، موقعیتهای موفقی را برای فرد ایجاد میکند که میتواند شایستگیهای خود را نشان دهد، بویژه آنکه انگیزه موفقیت، هدفمند است. این پژوهشگران بر پایه مطالعات خود یادآور میشوند که الگوی انگیزشی موفقیت تحصیلی، درک بهتری را در فهم رفتارهای غیرسازشی که شکست درسی را به دنبال میآورد، ایجاد خواهد کرد.
نتایج مطالعات «اسمیت»[22] (1995) و «آمبیگا پاسی»[23] (1997) نشان داد نگرش خواندن، بر رفتار خواندن، انتخاب مواد خواندنی و همچنین بر توسعه مهارتهای خواندن فرد تأثیر میگذارد. بزرگسالانی که دیدی مثبت نسبت به خواندن دارند، وقت بیشتری را صرف مطالعه روزانه و خواندن مطالب متنوع میکنند. بهبود نگرش خواندن موجب توسعه خواندن، عادت خواندن، بهبود درک مطلب و مهارتهای تجزیه و تحلیل واژگان در خوانندگان میشود. آنان معتقدند اگر آموزش خواندن صرفاً بر مهارتها تأکید کند و هیچ تلاشی را در جهت ایجاد علاقه و نگرش مثبت نسبت به خواندن صورت ندهد، نتیجة آن به وجود آمدن نسلی بدون خواننده و یا باسوادان بیسواد خواهد بود.
«ویگفیلد»[24] (1997) جنبههای گوناگون انگیزه خواندن را و اینکه چگونه این انگیزهها به فعالیت خواندن میانجامد، مورد مطالعه قرار داده است. او در پیوند با مفهومسازی انگیزه خواندن، به دو نکته توجه کرده است؛ نخست اینکه انگیزههای متنوعی برای خواندن وجود دارد که بر فعالیت خواندن مؤثر است و این تفاوت انگیزه، خوانندگان را به مطالعه وا میدارد. دوم آنکه، مفهوم سازی انگیزه خواندن تا حد زیادی بر نظریه انگیزه مبتنی است؛ یعنی عمدتاً بر
1. نظریه خود توانایی[25]
2. نظریه دسترسی به هدف[26]
3. نظریه انگیزه غریزی[27]
4. نظریه انتظار ارزشی[28] وابسته است.
طبق بررسی به عملآمده توسط مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) که در میان 400نفر از دانشجویان دانشگاههای تهران انجام شده است، کتابخوانی در بین تحصیلکردگان جامعه وضعیت قابل قبولی ندارد. بر پایه نتایج این بررسی، 3/62% دانشجویان کمتر از یک ساعت در شبانه روز مطالعه میکنند. در این بین، 8/17% کمبود وقت، 5/15% حجم زیاد تکالیف دانشگاهی و 4/11% دانشجویان، گرانی کتاب را از جمله موانع مطالعه برشمردهاند (ایسپا،1382).
«اخوان بهابادی» (1375)، طی پیمایشی، نقش دبیران و پیشرفت تحصیلی در ایجاد گرایش به مطالعه را در دانشآموزان پایه سوم متوسطه دبیرستانهای شهر تهران مورد مطالعه قرار داد. نتایج به دست آمده نشان داد دانشآموزان رشته تجربی تمایل بیشتری نسبت به عدم گرایش به مطالعه از خود نشان داده و دو رشته دیگر یعنی ریاضی و ادبیات تمایل یکسانی در عدم گرایش به مطالعه داشتند. دبیران در ایجاد گرایش به مطالعه در دانشآموزان رشتههای ریاضی فیزیک و ادبیات نقش چندانی نداشتهاند، اما در مورد دانشآموزان رشته تجربی نقش تعیینکنندهای را ایفا کردهاند؛ یعنی توانستهاند در دانشآموزان رشته تجربی که کمترین علاقه را به مطالعه داشتند، گرایش ایجاد کنند. این امر از آن جهت مهم است که معلمان در تأثیرگذاری بر دانشآموزان میتوانند نقشی بسیار تعیین کننده داشتهباشند.
در بررسی «زرسازی» (1383) که تحت عنوان «علل و عوامل عدم گرایش جوانان به مطالعه کتاب در شهر تهران» به شیوه پیمایشی صورت گرفت، نتایج نشان داد گروه سنی 10تا 20 سال که قشر فعال و پویای کشور را تشکیل میدهند، بیش از دیگران در اوقات فراغت خود به تماشای تلویزیون میپردازند و این گروه با9/0%، بیشترین گرایش را به کتابخانه دارند. البته این مقدار بسیار ناچیز و از سویی نگرانکننده است. به عبارت دیگر، میتوان گفت فرهنگ شفاهی جایگزین فرهنگ دیداری و نوشتاری شده و این خود به کاهش رغبت جامعه به استفاده از کتابخانهها کمک کرده است.
«قریشی» (1384) در پژوهشی، به بررسی نگرش دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشکده فردوسی مشهد درباره «خواندن به قصد یادگیری»، «خواندن به قصد لذت»، «خواندن به قصد تصمیمگیری» و دو اصل «معقول اندیشی» و «کمترین کوشش»، پرداخته است. این مطالعه نشان داد دانشجویان بر «خواندن به قصد یادگیری» بیشتر از «خواندن به قصد تصمیمگیری» تأکید دارند. دانشجویان زن بیشتر از دانشجویان مرد بر «خواندن به قصد لذت» تأکید دارند. بین رشته تحصیلی و مقاصد خواندن در دانشجویان تفاوتی معنادار وجود ندارد. اصل کمترین کوشش برای هر نوع خواندنی مورد تأکید دانشجویان میباشد و معقولاندیشی، شکلدهندة رفتارهای مطالعاتی در دانشجویان است.
هدفهای پژوهش
·بررسی جامعه مورد مطالعه از نظر سلسله مراتب نیازهای مزلو و رابطه آن با گرایش افراد به کتابخوانی.
·مشخص ساختن عوامل بازدارنده و تسهیل کننده که بر انگیزه افراد نسبت به گرایش به مطالعه و کتابخوانی تأثیرگذارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
چکیده :
طبیعی است نمیتوان گفت این دسته از دانشجویان همگی در این مقطع از تحصیل این کار را شروع کردهاند، بلکه بخش عمدهای از آنان از دوران تحصیل در مدرسه این عادت را همراه خود به نهادهای آموزش آلی میآورند. نگارنده که خود در هم یک دانشجو بوده و هم یک معلم بوده و با پدیده تقلب و متقلب آشنایی کل در دو سطح ابتدایی و دانشگاه را دارد ، همواره با این مشکل جدی آموزشی برخورد کرده و شاهد آثار زیانبار آن بوده است. (وو،2000).
گسترش این پدیده خطرناک که میتواند بنیانهای نظام آموزش را مورد تهدید قرار دهد، ناشی از عواملی چند است. مدارای کادر آموزشی شامل مدرسان و کارکنان مربوط در دانشگاهها با کسانی که مرتکب تقلب میشوند، تلقی مثبت دانشآموزان و دانشجویان از تقلب که نوعی زرنگی به شمار میآید، گرایش بخش قابل توجهی از دانشآموزان و دانشجویان به طی دوره آموزشی بدون زحمت و به قولی با دو دَرِه کردن مدرسان و کلاس و در مواردی گرفتاریهای شخصی دانشجویان و دانشآموزان از جمله این دلایل و عوامل است. ( دیل،2002)
مقدمه
اگر دانش آموزی یک بار از طریق تقلب موفق شود نمره ی خوبی بگیرد دیگر نمی تواند با فکر خودش امتحان دهد ودر مقابل وسوسه ی نوشتن ازروی دست دیگران پایداری نکند.
بیشتر دانش آموزان در طول سالهای مدرسه حداقل یکی دوبار تقلب می کنند ودر بیشتر این موارد بدون ان که مطلب درسی را فهمیده باشند با نمره ی غیر واقعی به کلاس بالا راه می یابند و این موضوع مشکلات بسیاری را بوجود می اورد بیشتر والدین می خواهند فرزندان انها درک کنند که تقلب کردن کار درستی نیست حتی اگر بدون تقلب نمره ی بالا تری را نگیرند . (عبدالوهاب،1999) در یک تعبیر خشن شاید بتوانیم بگوئیم فردی که تقلب می کند مانند کسی است که دزدی میکند اما با شیوه ی دیگر. همانطور که در دزدی پنهان کاری، ترس و تجاوز به حقوق دیگران وجود دارد در تقلب هم وجود دارد.اما گفته میشود که تقلب میتواند چیزی شبیه دروغگوئی باشد. به نظر میرسد که فرد سالم نباید تقلب کند گر چه نتواند به همه سئوالات امتحانی پاسخ دهد. چون او میداند تقلب از سنخ چه نوع اعمال و رفتاری است. (آزاد،1381)
روانشناسان تقلب را یک بیماری روحی شخصیتی میدانند ومی گویند وقتی یک پیام روشن ودقیقی در مورد نادرستی تقلب به دانش اموزان نمی دهیم وبه اندازه ی کافی ان را اشکار نمی کنیم چگونه می توان انتظار داشته باشیم آنها در مدرسه تقلب نکنند. ( الوندی ،1382)در همین راستا برخی مطالعات دلیل اصلی بروز تقلب را ناشی از دو عامل میدانند :
1-فشار ها وانتظاراتی که بر دانش اموزان برای کسب موفقیت وارد میشود .
2- برآورد دانش اموزان از احتمال گیرافتادن او در جریان تقلب .بنابر این معلم برای به حداقل رساندن تقلب می تواند اقدامات متعددی را انجام دهد. در این مقاله سعی بر ان است. علل گرایش دانش آموزان به تقلب و راهکارهای پیشنهادی برای آن را بررسی کنیم.
بیان مساله :
دلیل گسترش بسیاری از رفتارهای ناهنجار در جامعه از جمله تقلب در محیطهای آموزشی، این است که افراد با انجام رفتار خلاف قانون، به خواسته خود میرسند یا به بیان علمی رفتار بد پاداش میبیند؛ یعنی رفتار بد نتیجه میدهد. بعضی از این افراد نیز شاید نه از روی نیت بد بلکه از روی اضطرار دست به تقلب میزنند. (اوجی،1382).
به هر حال علت هر چه باشد، تقلب موریانهای است که بنیان آموزش را میخورد. در بسیاری موارد با دانشجویانی روبهرو شدهام که با تعجب میپرسند مگر میشود که کسی تقلب نکند یا حتی باور نمیکنند که کسی در طول تحصیل تقلب نکرده باشد! در مقایسه با ۲دهه پیش که خودم روی صندلی و نیمکت کلاس مینشستم، تصور میکنم در حال حاضر از قبح تقلب تا اندازهای کاسته شده است. شاید توجهی که مسئولان نظام آموزشی به دیگر مسائل میکنند، سبب شده است تا از توجه به این ناهنجاری که بهصورت نگرانکنندهای متداول شده است، بازبمانند. اگر قرار است کیفیت آموزش در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
چکیده :
طبیعی است نمیتوان گفت این دسته از دانشجویان همگی در این مقطع از تحصیل این کار را شروع کردهاند، بلکه بخش عمدهای از آنان از دوران تحصیل در مدرسه این عادت را همراه خود به نهادهای آموزش آلی میآورند. نگارنده که خود در هم یک دانشجو بوده و هم یک معلم بوده و با پدیده تقلب و متقلب آشنایی کل در دو سطح ابتدایی و دانشگاه را دارد ، همواره با این مشکل جدی آموزشی برخورد کرده و شاهد آثار زیانبار آن بوده است. (وو،2000).
گسترش این پدیده خطرناک که میتواند بنیانهای نظام آموزش را مورد تهدید قرار دهد، ناشی از عواملی چند است. مدارای کادر آموزشی شامل مدرسان و کارکنان مربوط در دانشگاهها با کسانی که مرتکب تقلب میشوند، تلقی مثبت دانشآموزان و دانشجویان از تقلب که نوعی زرنگی به شمار میآید، گرایش بخش قابل توجهی از دانشآموزان و دانشجویان به طی دوره آموزشی بدون زحمت و به قولی با دو دَرِه کردن مدرسان و کلاس و در مواردی گرفتاریهای شخصی دانشجویان و دانشآموزان از جمله این دلایل و عوامل است. ( دیل،2002)
مقدمه
اگر دانش آموزی یک بار از طریق تقلب موفق شود نمره ی خوبی بگیرد دیگر نمی تواند با فکر خودش امتحان دهد ودر مقابل وسوسه ی نوشتن ازروی دست دیگران پایداری نکند.
بیشتر دانش آموزان در طول سالهای مدرسه حداقل یکی دوبار تقلب می کنند ودر بیشتر این موارد بدون ان که مطلب درسی را فهمیده باشند با نمره ی غیر واقعی به کلاس بالا راه می یابند و این موضوع مشکلات بسیاری را بوجود می اورد بیشتر والدین می خواهند فرزندان انها درک کنند که تقلب کردن کار درستی نیست حتی اگر بدون تقلب نمره ی بالا تری را نگیرند . (عبدالوهاب،1999) در یک تعبیر خشن شاید بتوانیم بگوئیم فردی که تقلب می کند مانند کسی است که دزدی میکند اما با شیوه ی دیگر. همانطور که در دزدی پنهان کاری، ترس و تجاوز به حقوق دیگران وجود دارد در تقلب هم وجود دارد.اما گفته میشود که تقلب میتواند چیزی شبیه دروغگوئی باشد. به نظر میرسد که فرد سالم نباید تقلب کند گر چه نتواند به همه سئوالات امتحانی پاسخ دهد. چون او میداند تقلب از سنخ چه نوع اعمال و رفتاری است. (آزاد،1381)
روانشناسان تقلب را یک بیماری روحی شخصیتی میدانند ومی گویند وقتی یک پیام روشن ودقیقی در مورد نادرستی تقلب به دانش اموزان نمی دهیم وبه اندازه ی کافی ان را اشکار نمی کنیم چگونه می توان انتظار داشته باشیم آنها در مدرسه تقلب نکنند. ( الوندی ،1382)در همین راستا برخی مطالعات دلیل اصلی بروز تقلب را ناشی از دو عامل میدانند :
1-فشار ها وانتظاراتی که بر دانش اموزان برای کسب موفقیت وارد میشود .
2
بیان مساله :
دلیل گسترش بسیاری از رفتارهای ناهنجار در جامعه از جمله تقلب در محیطهای آموزشی، این است که افراد با انجام رفتار خلاف قانون، به خواسته خود میرسند یا به بیان علمی رفتار بد پاداش میبیند؛ یعنی رفتار بد نتیجه میدهد. بعضی از این افراد نیز شاید نه از روی نیت بد بلکه از روی اضطرار دست به تقلب میزنند. (اوجی،1382).
به هر حال علت هر چه باشد، تقلب موریانهای است که بنیان آموزش را میخورد. در بسیاری موارد با دانشجویانی روبهرو شدهام که با تعجب میپرسند مگر میشود که کسی تقلب نکند یا حتی باور نمیکنند که کسی در طول تحصیل تقلب نکرده باشد! در مقایسه با ۲دهه پیش که خودم روی صندلی و نیمکت کلاس مینشستم، تصور میکنم در حال حاضر از قبح تقلب تا اندازهای کاسته شده است. شاید توجهی که مسئولان نظام آموزشی به دیگر مسائل میکنند، سبب شده است تا از توجه به این ناهنجاری که بهصورت نگرانکنندهای متداول شده است، بازبمانند. اگر قرار است کیفیت آموزش در تمام سطوح ارتقا یابد، یکی از راههای آن اِعمال مقررات موجود در زمینه برخورد با تقلب است. (بروستاد ،1998)