لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
نویسنده: استاد مرتضى مطهرى
بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
الله نور السموات و الارض مثل نوره...
تفسیر این آیه کریمه در دو قسمتبحثشد:یک قسمت در اطلاق نور بر ذات مقدس الهى که فرمود «الله نور السموات و الارض» و قسمت دوم درباره تمثیلى که آیه کریمه ذکر فرموده است، در واقع خانهاى یا خانههایى را در نظر مىگیرد که با چراغى-با همان ترتیبى که جلسه پیش عرض کردم-روشن است و این را مثلى نه براى ذات خدا بلکه براى نور خدا در خلق ذکر مىکند.راجع به مفاد این مثل مطالبى عرض کردم و وعده دادم که نتیجه آن را در این جلسه بیان کنم.
هر چیزى به خدا شناخته مىشود و خدا به ذات خودش
همان طورى که قبلا عرض کردم، این آیه کریمه از آیاتى است که نظر بیشتر مفسرین و غیر مفسرین را جلب کرده است.
مطلبى را که شاید تا اندازهاى مفاد این آیه را روشن کند برایتان عرض مىکنم و آن اینکه در روایات ما یک مطلبى در باب «معرفة الله» یعنى در باب خداشناسى آمده است که در ابتدا به نظر بسیار سخت و دشوار مىرسد و آن این است که هر چیزى به خدا شناخته مىشود و خدا به ذات خودش شناخته مىشود، و بلکه در روایات ما تعبیر عجیبى آمده است، ظاهرا عبارت این است: «کل معروف بغیره مصنوع» یعنى هر چیزى که او را فقط و فقط به وسیله شىء دیگر باید شناخت او مخلوق است و خدا نیست، و این، جمله عجیبى است که «خدا به ذات خودش شناخته مىشود و غیر خدا به خدا شناخته مىشود» در صورتى که ما این طور فکر مىکنیم-و خیال مىکنیم که راه منحصر هم این است-مىگوئیم ما عالم را به خود عالم مىشناسیم یعنى مخلوق را به خود مخلوق مىشناسیم و خدا را به وسیله مخلوق مىشناسیم.حتى بعضى از نویسندگان اسلامى -که ابتدا از مصریها شروع شد و بعد هم به غیر مصریها سرایت کرد-گفتند اساسا راه شناختن خدا منحصرا مخلوقات هستند و خدا را فقط از راه مخلوق یعنى پس از شناختن مخلوق باید شناخت، و حتى این انحصار را به گردن قرآن گذاشتند.این مطلب به این صورت یعنى به صورت «فقط و انحصار» مسلم حرف غلطى است، [البته] براى مردم مبتدى این طور است، یعنى براى متذکر کردن مبتدیها به خدا، راه ابتدایى و کلاس اول همین است، که خود قرآن هم این کار را کرده است و مخلوقات را آیات و نشانههاى خدا مىداند، ولى از این راه، انسان فقط یک نشان اجمالى و مبهمى از خدا پیدا مىکند بدون آنکه به آنچه که نامش معرفتخدا و شناسایى خداست [دستیابد].
مطلب دیگر این است که در قرآن کریم به یک اصلى برخورد مىکنیم-که در جلسه قبل هم اشاره کردم-و آن اصل هدایت است، یعنى قرآن هیچ موجودى را کور و گمراه نمىداند، همه موجودات را بینا و راه یافته مىداند.بگذریم از انسان به حکم اینکه مکلف است راهى را خودش پیدا کند و یک گمراهى نسبى در سطح تکلیف پیدا مىکند، در نظام تکوین عرض مىکنم (1) .
اصل هدایت در قرآن
در آیات قرآن به مساله هدایت همه موجودات، تصریح مىکند، از زبان موسى(ع)نقل مىکند که وقتى فرعون گفتخداى تو کیست، خدایت را به ما معرفى کن، گفت:
«ربنا الذی اعطى کل شىء خلقه ثم هدى» (2) در این جمله به دو برهان اشاره شده است:یکى برهان نظم که خدا به هر مخلوقى آنچه را که برایش امکان داشت و شایستگى داشت داد، یعنى نظام موجود، «ثم هدى» مطلب دیگرى است، یعنى بعد هم هر موجودى را نسبتبه آینده خودش و هدف خودش و کمال خودش روشن کرد و راهنمایى نمود.
در سوره اعلى مىخوانیم: «الذی خلق فسوى و الذی قدر فهدى» (3) .و من در بین مفسرین تنها «فخر رازى» را دیدم که متوجه این نکته شده است-و ظاهرا این تعبیر از او باشد-که:براى اولین بار قرآن این نکته را براى مردم بیان کرد که اصل نظام مخلوقات یک مطلب است و یک شاهد بر وجود حق است و اصل هدایت موجودات مطلب دیگر و شاهد دیگرى بر وجود حق است.جهان از آن جهت که یک ماشین استیک حساب دارد، [به عبارت دیگر نظام مخلوقات یک اصل است]و اینکه یک نیروى مرموز ناشناختهاى «غریزه مانند» هر موجودى را به جلو مىکشاند اصل دیگرى است.حال هدایت موجودات و اینکه خداوند هر موجودى را به مقصدى از مقصدها هدایت کرده چگونه است؟این هم درست مثل مساله معرفت است، یعنى هر موجودى اول به سوى خدا هدایت مىشود، بعد به سوى مقصد دیگر، یعنى خداوند «غایة الغایات» است و هر مقصدى مقصد بودن خودش را از خدا دارد.
اینکه خدا نور آسمانها و زمین است و هر چیزى نورانیتخودش را از خدا دارد همان مطلب است که هر چیزى به خدا شناخته مىشود و خدا به خود، هر چیزى به خدا ظاهر است و خدا به خود ظاهر است، و هر چیزى به وسیله خدا «مهتدى الیه» است، یعنى به سوى او راه یافته مىشود و مقصد واقع مىشود، جز خدا که به ذات خودش مقصد و مقصود همه کائنات و همه موجودات است، و به همین دلیل است که قرآن همه موجودات و همه ذرات را داراى نوعى حیات و زندگى و شعور مىداند.در دو سه آیه بعد تصدیق مىکند: «الم تر ان الله یسبح له من فى السموات و الارض و الطیر صافات کل قد علم صلاته و تسبیحه» این دیگر نتیجه منطقى همین مطلب است.نتیجه منطقى «الله نور السموات و الارض» همین است که: «ان من شىء الا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم» (4) .
همان طورى که موجودات درجات و مراتب دارند، به تناسب درجاتشان هدایتها هم فرق مىکند.جماد در حد خودش هدایت دارد، نبات در حد خودش، حیوان در حد خودش، و انسان از نظر فردى و اجتماعى درجات هدایتى دارد در حد خودش (5) .
در جلسه پیش عرض کردم که چه در روایات و چه در غیر روایات، یعنى کلمات مفسرین و علما، راجع به این مثل-که این مثل ناظر به چیست-بیانات مختلفى شده است.بعضى این مثل را براى کل جهان دانستهاند یعنى به اصطلاح مجموع این استعاره را یک چیز در نظر گرفتهاند که این دار وجود و دار هستى یک خانه تاریک نیست، خانهاى است که پرنورترین چراغها در آن وجود دارد(آن مثال چراغ را به عنوان مصداق پر نورترین چراغهاى عصر ذکر کرده است)پس جهان هستى تاریک و کور نیست، و بعضى این مثل را در مورد انسان پیاده کردهاند.راجع به انسان هم در جلسه پیش مطالبى عرض کردیم، حالا یک بیان مختصرى که جامع همه اینها باشد عرض مىکنیم.
انواع هدایت
مىگویند هدایت چند نوع است: «هدایت طبیعى» که در طبیعتبىجان هم وجود دارد. هدایتحسى» یعنى همین حواس ما.تمام اینها چراغهاى هدایتى است که در وجود انسان یا حیوان هست. «هدایت غریزى» که در هر حیوانى یک سلسله غرایز وجود دارد که حیوان را به سوى مقصدش رهبرى مىکند. «هدایت عقل» :
خود قوه عاقله یک نور است که به انسان داده شده است تا از این نور با تفکر و تدبر استفاده کند.دین خودش یک نوع هدایت دیگرى است که آن را «هدایت وحى» مىنامند.
این مثل را بعضى راجع به هدایت عمومى موجودات پیاده کردهاند و بعضى در مورد انسان(که البته برخى گفتهاند مقصود تمام هدایتهایى است که در انسان هست از حس و عقل و غریزه و حتى هدایت وحى، و بعضى آن را مخصوص «هدایت عقل» دانستهاند که گفتیم در بیان بو على چنین است).بعضى هم آن را در مورد «هدایت وحى» پیاده کردهاند که در روایات، این مطلب آمده است که «مشکات» قلب پیغمبر اکرم است و «مصباح» همان نور وحى است که بر ایشان نازل شده است، تا آخر، که قبلا عرض کردم.
هیچ مانعى ندارد که این آیه که در مقام بیان نور «هدایت الهى» است که جهان را پر کرده است، شامل همه اینها باشد، مخصوصا همین که عرض کردیم دو بیان در روایات آمده است که هر دو این را در مورد انسان پیاده کردهاند، یکى در مورد هر فرد انسان یعنى یک مؤمن و یکى در مورد جامعه انسانى از نظر هدایت وحى.
هر دوى اینها بیانات بسیار عمیقى استخصوصا با توجه به آیه بعد که مىفرماید: «فى بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه» .
در یک روایت که جلسه قبل مقدارى از آن را عرض کردم، از یک تعبیرى در آیه استفاده شده است.در آیه این طور آمده است که مثل نور الهى و هدایت الهى مثل یک مشکات است-یک چراغدان-که در آن چراغى قرار بگیرد و آن چراغ در یک قندیل و شیشهاى قرار بگیرد.طبعا این سؤال به وجود مىآید که چرا اصلا قرآن این طور تعبیر کرده است، مىتوانستبگوید: «کمشکوة فیها زجاجة، فى الزجاجة مصباح(فیها مصباح)» چراغى باشد، اما مىگوید مشکاتى که در آن چراغى باشد، و بعد مىگوید و چراغ در شیشهاى.
روایات ما این آیه را این طور تفسیر کردهاند که مقصود این است که چراغ ابتدا در مشکاتى باشد و بعد این چراغ از مشکات به زجاجهاى منتقل شود، و سر اینکه آیه این طور ذکر شده این است که مقصود از «مشکوة» مشکات نبوت است و مقصود از «زجاجة» ولایت و امامت است و مقصود از آن درخت مبارک و پر برکتى که این مشکات و این زجاجه و این مصباح از او پیدا شده شجره ابراهیم است و[اینها]نتیجه دعاى ابراهیم است.این مطالبى که راجع به این آیه عرض کردم در واقع حاشیهاى بود راجع به مطالبى که در جلسه قبل عرض کرده بودم.
مقصود از «بیوت» چیست ؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
عنوان تحقیق:
بررسی نور و رنگ ها در ارگونومی
فهرست
عنوان
صفحه
مقدمه: نورهای و رنگها، طیف الکترومغناطیس
فصل 1- دریافت رنگ
دیدرنگ
حساسیت طیفی ص نوع مخروط
تفسیر رنگ در سیستم عصبی
درک نورسفید
تکمیل احساس رنگ بوسیله شبکیه مغز
دید فوتویک و دیداسکوتوپیک
فصل 2 کاربردهای ارگونویک رنگ
فصل 3 قابلیت ها و مقررات ارگونومیک رنگ
مقررات رنگ ارگونومیک
مقررات رنگ برای ایمنی جاده ها
مقررات رنگ برای ایمنی صنایع
مقرارت رنگ برای تشخیص لوله ها
مقررات رنگ برای سیستم های هیدرولیک
مقررات سیستمهای پنوماتیکی
مقرارت رنگ برای کابل ها
مقررات رنگ در راه آهن
رنگ در محصولات خطرناک
مقررات رنگ کنترل ها
منابع کتاب رنگها برای سلامتی شما
کتاب کاربرد رنگ در ارگونومی
نورها و رنگها
گوته فیلسوف آلمانی گفت استک «بین رنگها و نور رابطه بسیار دقیقی وجود دارد».
مسلما پدیده های رنگ و نور را نمی توان بدون استفاده از حس بینایی در کرد. همین مسئله ابهاماتی نظیر موارد زیر را بوجود آورده است :
شاگردان زن می پرسند: آیا رنگ سرخ درون شقایق است؟
یک فیزیکدان سوال کرد که: آیا پدیدة رنگ، حاصل بازتاب نور است؟
فیزیولوژیستها می گونید: رنگهای تنها بر اثر تخریب بیوشیمیایی بعضی سلولها در عمق چشم درک می شوند.
یک فیلسوف ودا در وجود رنگ صورتی شک کرده و مکی گوید:
آیا رنگ،صرفا یک تصور ذهنی ما نست؟
و سرانجام، یک هنرمند نقاش اختلافاتی را در رنگها می بیند که یک روانشناس آن را ذاتی می داند.
فیزیکدان معروف، اسحاق نیوتن (1727 – 1643) با تجزیة نور خورشید به کمک یک منشور شفاف ثابت کرد که نور سفید خورشید در اقع از نورهای رنگی با طول موجهای متفاوت تشکیل شده است. نیوتن توانست از این طریق، 7 رنگ اصلی را که با ترتیب غیرقابل تغییر در کنار هم قرار دارند تشخیص می دهد.
رنگهای دارای طول موج کوتاه (بنفش ، نیلی ، آبی) شدیدتر از رنگهای دارای طول موج بلند انکسار پیدا می کنند و متقابلا شعاعهایی که در بالا قرار گرفته اند، بهتر از اشعه پایین منعکس می شوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 1 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدار سرعت نور:
نور بیشترین سرعت خود رادر خلا دارد که حدودا300000 کیلومتر بر ثانیه می باشد مقدار سرعت نور در محیط مادی غیر خلا کمتر ازمقدارش در خلا است. با حل معادلات ماکسول و رسیدن به معادله بنیادی موج مقدار سرعت نور بر حسب گذردهی الکتریکی خلا وتراوایی مغناطیسی خلا بر طبق زابطه سرعت امواج الکترومغناطیسی ماکسول داده می شود.
اندازه گیری سرعت نور:
یکی از دقیقترین اندازه گیری های الکتریکی کمیت گذردهی الکتریکی در تراوایی مغناطیسی است که در مؤسسه ملی استاندارد ها در آمریکاه بوسیله رزا (Roza) و درسی(Dorsey) انجام شد.
نحوه اندازه گیری سرعت نور توسط رزا(Roza):
ایشان ظرفیت خازنی را که ابعاد فیزیکی آن دقیقا معلوم بود را از طریق محاسبه یافت. این ظرفیت در یکای الکتریسیته بدست آمد سپس با استفاده از پل و تستون ، ظرفیت همان خازن را در یکای الکترو مغناطیس یافت نسبت این دو مقدارظرفیت در یکای SI بصورت حاصلضرب گذردهی الکتریکی در تراوایی مغناطیسی داده شد نتیجه این اندازه گیری بسیار دقیق بود.
تاریخ اولین اندازه گیری سرعت نور:
رومر(Romer) اولین کسی بود که در سال 1676 با مطالعه گرفتگی ماه های بر جیس سرعت نور را اندازه گرفت پژوهشگران متعددی بطور مستقیم سرعت انتشار نور را اندازه گرفته اند.نتایج این اندازه گیری ها با دخالت خطای آزمایش جواب واحدی را دنبال می کنند . اینکه نور یک نوع آشفتگی الکترو مغناطیسی است غیر قابل انکاراست دقیق ترین اندازه گیری سرعت نور که آنرا با حرف اختصاری C در خلا نشان می دهند با استفاده از لیزر (Laser)بوده که در سال 1972 بوسیله اوانسون(Evanson) و همکارن او در مؤسسه ملی استاندارد انجام شده و نتیجه آن چنین است: (29979245692 متر بر ثانیه)بحث کلی بسیار خوبی در مقاله "سرعت نور" نوشته بر گسترند در دایره المعارف فیزیک موجوداست.
نور صورتی از انرژی تابشی است که با سرعت ۳۰۰۰۰۰ کیلومتر بر ثانیه در فضا سیر میکند. نور چیزی است که امکان دیدن را برای انسان فراهم میآورد.
انواع چشمه نور در معماری[ویرایش]چشمه نور گسترده: یک شیء نورانی نظیر خورشید را چشمه نور گسترده مینامیم.چشمه نور نقطهای: اگر صفحهای از مقوا را که روی آن روزنه کوچکی ایجاد شده در مقابل چراغ روشنی قرار دهیم نور چراغ پس از گذشتن از روزنه منتشر میشود و روزنه مانند یک چشمه نور کوچک عمل میکند که به آن چشمه نور نقطهای می گوئیمتقسیمبندی اجسام غیر منیر از نظر عبور نور از آنها نیز بدین ترتیب است:
اجسام شفاف:اجسامی که نور از آنها عبور میکند مانند:شیشه، هوا، آباجسام نیمه شفاف: اجسامی هستند که نور از آنها عبور میکند ولی از پشت آنها اجسام دیگر به صورت واضح دیده نمیشوند، مانند: شیشههای مات ویخی، یا کاغذ کالکاجسام کدر: اجسامی هستند که نور اصلاً از آنها عبور نمیکند، مانند: آجر، مقوا، چوب و غیرهاهمیت ساماندهی به نور محیطیهر آنچه از زیباییهای محیطی به چشم میآید از پرتو نور و روشنایی است؛ وگرنه در تاریکی، زیبایی مفهومی نمییابد. زیبایی حقیقی با نور معرفت و زیبایی ظاهری با حس بینایی درک میشود. نور و روشنایی چه ظاهری و چه عرفانی، باعث میشود که زیبایی به چشم اید و رنگ، حجم و سایر زیبایی شیءجلوه کند. در هنر معماری بحث مفصلی در زمینه روند بهرهگیری از نور طبیعی وجود دارد و نور رسانی محیطی مبحث قابل توجهی را به اختصاص میدهد. ابزار و وسایل روشنایی نیز به عنوان عواملی که تأمین کننده نور مصنوعی هستند عمل میکند. در یک خانه یا محیط بسته، چند گونه نور وجود دارد بدین شرح:
نور محیطی و عمومی:روشنایی لوستر و نور موجود در منزل که از طریق پنجرهها به درون میتابد.
نور مصنوعی یا تأکیدی:نور چراغهای مطالعه بر روی میز کار، و چراغهای آویزا یا دیواری در آشپز خانه، که ازآنها برای نوشتن، مطالعه، آشپزی، خیاطی و هر آنچه نیاز به دقت و تمرکز دارد، استفاده میشود.
نور تزئینی:نور آباژور و چلچراغهای رنگین و زینتی یا لامپهایی که در بوفهها و قفسهها نصب میشوند. همچنین لامپهای کوچک و هالوژنهایی که بر روی آرکها و قوسهای سقف قرار میگیرند.
یکی از راه حلهای بسبار مؤثر برای تغییر حال و هوای اتاق و به طور کلی دگرگون کردن روحیه ساکنان منزل، رسیدگی و توجه به موضوع نور و نور پردازی متعادل است. هیچ اتاقی، هرگز بدون نور مناسب و دقیق، عالی به نظر نمیآید. البته هر قدر که انتخاب نور دقیق و آگاهانه صورت گیرد، باز باید اذعان داشت که نور مصنوعی هرگز جای درخشندگی نور طبیعی را نخواهد گرفت. نور طبیعی لطیف و پویاست و معمولاً جایگزینی ندارد، ولی تعجب آور است که بسیاری از مردم با اصرار زیاد پنجرهها را با پرده میپوشانند تا جلوی ورود نور طبیعی گرفته شود.
از سوی دیگر، در نور پردازی فضای داخلی به این نکته نیز باید توجه داشته باشید که نور میتواند به شدت رنگها را تحت تأثیر قرار دهد. یک رنگ چه بسا در طول روز بارها تغییر کند و طیفهای گوناگونی را بازتاب دهد. همچنین ممکن است زیر نور مصنوعی کاملاً متفاوت جلوه کند. در ضمن نور مصنوعی نیز تأثیر قابل توجهی دارد؛ مثلاً در لامپهای فلوئورسنت یا نور آفتابی در لامپهای معمولی و هالوژنی. نکته دیگریکه شاید شماری از افراد به آن توجهی نشان ندهند، وجود سطوح بازتاب دهنده نور در محیط درونی است. اجسام بازتاب دهنده نور، مانند لوازم شیشهای و آینهای، یا اشیاء فلزی با سطوح صیقلی و براق، نه تنها نور فریبندهای به اتاق میافزایند، بلکه به نور محیط نیز انرژی و نیرویی مضاعف میدهند و به این ترتیب سبب میشوند تمام فضا درخشان تر و با روح تر به نظر آید. از این رو، خوب است بر روی این گونه وسایل، گلدانهایی کریستالی یا رنگارنگ، همینطور آباژورهایی با کلاهکهای رنگین قرار دهید تا بازتابی از نور درخشان و رنگارنگ در گوشهای از اتاق یا راهرو به دست آورید.
چند نمونه از نوردهی مناسبی که پیشنهاد میشود:
فضای تاریک اتاق کار با چراغ رومیزیقابل استفاده شده و کار کردن در آن ممکن میشود. بدین ترتیب با بهرهگیری از نور موضعی، دیگر نیازی به روشن کردن همه فضا احساس نمیشود.
نوردهی موضعی و صحیح در بالای تخت خوابها از ویژگیهای اتاق خواب است که مطالعه در سب را بسیار دلپذیر میکند. در ضمن نورهای هالوژنی سقف نیز با ایجاد سایه روشنی زیبا به کمک نورهای مجاور تخت خواب میآیند.
نور موضعی در کنار پلکان، ضمن روشن کردن راه پلکان، جذابیت خاصی در رنگهای دیوار و کف پلهها ایجاد کرده است، به نحوی که رنگها زنده تر و درخشان به نظر میرسند و جاذبه بصری فراوانی دارند.
فهرست مطالب:
مقدمه
تعریف
منابع نور
اهمیت نور
تاثیر نور در طبیعت
تاثیرات روانی نور طبیعی
نور و بشر
استفاده از نوز در معماری سنتی ایرانی
نورگیر
نور در معماری مدرن
تادائو آندو
لویی کان سال
لوکوربوزیه
هاندیش کرامر
موریس لاپیدوس
انواع نورپردازی هر مکان
نورپردازی و نور مناسب
و...
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 126
نوروفیزیولوژی
طرح کلی دستگاه عصبی
نرون دستگاه اعصاب مرکزی – واحد عملکردی اصلی
دستگاه اعصاب مرکزی دارای متجاوز از 100 میلیارد نرون میباشد. شکل نوعی نرون را نشان میدهد که در قشر حرکتی مغز یافت میشود. سیگنالهای ورودی از طریق سیناپسهایی که عمدتا بر روی دندریت ها قرار دارد وارد نرون میشوند. این سناپسها، بر روی جسم سلولی نیز وجود دارند. انواع مختلف نرون، ممکن است چند صد تا نزدیک به 200000 اتصال سیناپس از فیبرهای ورودی داشته باشند. از طرف دیگر، سیگنالهای خروجی از طریق تنها آکسونی که از نرون خارج میشود، حرکت می کنند. این آکسون تعداد زیادی شاخه مجزا دارد که به سایر قسمتهای دستگاه عصبی یا محیط بدن میرود.
یکی از ویژگیهای بیشتر سیناپسها این است که اجازه می دهد سیگنال عصبی در حالت طبیعی فقط رو به جلو حرکت کند (از آکسون به دندریتها) و این امکان را فراهم مینماید که برای انجام اعمال عصبی لازم، سیگنال عصبی در مسیرهای مورد نیاز هدایت شود.
قسمت حسی دستگاه عصبی – گیرندههای حسی
بیشتر فعالیتهای دستگاه عصبی ، توسط تجربه حسی گیرنده های حسی آغاز میشوند.
اطلاعات حسی را از گیرندههای حسی تمام سطح بدن و بعضی از ساختمانهای عمقی منتقل می کند. این اطلاعات از طریق اعصاب محیطی وارد دستگاه اعصاب مرکزی میشوند و بلافاصله به نواحی حسی متعدد، در قسمت های زیر منتقل می گردند:
1-تمام سطوح نخاع؛
2-تشکیلات مشبک بصل النخاع، پل دماغی (پونس) و مغز میانی (مزانسفال)؛
3-مخچه؛
4-تالاموس؛
5-مناطقی از قشر مغز.
سپس از نواحی حسی، سیگنالهایی ثانویه تقریبا به تمام قسمتهای دیگر دستگاه عصبی ارسال میشوند.
سیناپسهای دستگاه اعصاب مرکزی
اطلاعات در دستگاه اعصاب مرکزی عمدتا به شکل پتانسیل عمل عصبی، یا با بیان سادهتر «ایمپالسهای عصبی» و از طریق تعدادی نرون متوالی انتقال مییابد.
انواع سیناپسها – شیمیایی و الکتریکی
دو نوع سیناپس عمده وجود دارند:
1-سیناپسهای شیمیایی
2-سیناپسهای الکتریکی
تقریبا تمام سیناپسهایی که برای انقال سیگنال در دستگاه اعصاب مرکزی انسان به کار رفتهاند، سیناپسهای شیمیایی هستند در این سیناپس ها، اولین نرون ماده ای شیمیایی در فضای سیناپسی ترشح میکنند که نروترانسمیتر (یا به بیان سادهتر ماده ترانسمیتر) نامیده میشود. این ترانسمیتر با تاثیر بر گیرندههای پروتئینی نرون بعدی، آن را تحریک یا مهار میکند و یا به روشی دیگر حساسیت آن را تغییر میدهد. تاکنون متجاوز از 40 ماده ترانسمیتر کشف شده است. تعدادی از شناخته شدهترین آنها عبارتند از: استیل کولین، نوراپی نفرین، هیستامین، اسید گاما آمینوبوتیریک (GABA)، گلیسین، سروتونین و گلوتامات.
در مقابل، سیناپسهای الکتریکی با وجود کانالهای مایع باز و مستقیم مشخص میشوند، که الکتریسیته را از یک سلول به سلول بعدی هدایت میکنند. بیشتر این سیناپسها از ساختمانهای توبولی پروتئینی و کوچکی تشکیل شدهاند، که اتصالات شکاف دار نامیده میشوند و اجازه میدهند که یونها آزادانه از درون یک سلول به درون سلول بعدی جابجا شوند. اتصالات شکاف دار و دیگر اتصالات مشابه، وظیفه هدایت پتانسیل عمل را از یک فیبر ماهیچه صاف به فیبر بعدی در ماهیچه صاف احشایی و از یک سلول به سلول ماهیچه قبلی به سلول بعدی در ماهیچه قلب به عهده دارند.
هدایت «یک طرفه» در سیناپسهای شیمیایی
سیناپسهای شیمیایی مشخصه خیلی مهمی دارند که آنها را بای هدایت سیگنالهای دستگاه عصبی کاملا مطلوب میسازد.
آنها همیشه سیگنالها را در یک جهت هدایت می کنند؛ یعنی از نرونی که ترانسمیتر ترشح میکند (موسوم به نرون پیش سیناپسی) به نرونی که ترانسمیتر بر آن اثر میکند (موسوم به نرون پس سیناپسی). این همان اصل هدایت یک طرفه در سیناپسهای شیمیایی است و کاملا با هدایت در سیناپسهای الکتریکی متفاوت است. سیناپسهای الکتریکی معمولا میتوانند سیگنالها را به صورت دو طرفه هدایت کنند.