لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
1 – تقسیم بندی شعاعی درزاویه 90 درجه مربوط به کدام کوپ ترکیبی است ؟
الف – کوپ شماره 9 ب – کوپ شماره 6
ج – کوپ شماره 8 د – کوپ شماره 7
2 – درکدام زاویه زیر موها اصلاً خورد نمی شود؟
الف – 180 درجه ب – 90 درجه ج – 60 درجه د – صفردرجه
3 – برای کوتاه کردن ، موها باید به چند دسته تقسیم شوند؟
الف – 4 قسمت ب – بستگی به مدل مورد نظر دارد ج – 9 قسمت
د – 6 قسمت
4 – صورت نرمال در میکاپ کدام نوع صورت است ؟
الف – دایره ب- بیضی ج - مثلث د - لوزی
5 – برای گردن های بلند چه نوع میزامپلی مناسب تر است ؟
الف – میزامپلی باز ب- میزامپلی بسته ج – شنیون د – گزینه ب وج صحیح است
6 – برای کم کردن حجم موها از چه چیزی استفاده می کنیم ؟
الف - تیغ ب – پیتاژ ج - قیچی دندانه دار د – هرسه مورد
1 – کوتیکول چیست ؟
الف – سفیده مو
پوشش خارجی مو
ج – پاپیلا
د – آب داخل مو
2 – چه قسمتی از مو می تواند 90 % وزن مو را تشکیل دهد؟
الف – مدولا
ب - کورتکس
ج - کوتیکل
د - پاپیلا
3 – ترکیب شیمیایی ساختمان مو را مشخص نمائید .
الف – گوگرد
ب - کربن ونیتروژن (ازت)
ج - ئیدروژن واکسیژن
د - پروتئین کراتین
4 – چه موادی می توانند درفعالیت سلول های پوست سر وپیاز مو وغدد چربی اطراف ریشه نقش داشته باشند؟
الف – ویتامین E – پتاسیم – آهن
ب - کرم های تقویتی مانند ولازان وبناول
ج – آمپول های تقویتی مانند NH2 وبه پانتین
د – موارد ب وج
5 – ساختمان اصلی مو از چه ماده ای تشکیل شده است ؟
الف - گوگرد
ب - کورتکس
ج – کراتین
د – کربن
6 – پاپیلا در ساختمان مو چه نقشی دارد؟
الف – باعث رشد ونگهداری مو می شود.
ب - از شکستگی مو جلوگیری می کند.
ج - مو را آهسته به سطح پوست می رساند .
د - عملکردهای فیزیکی مورا انجام می دهد.
7 – رشد یک موی سالم هر 10 روز در چه حدود است ؟
الف – 3 میلی متر
ب - 5 میلی متر
ج - 7 میلی متر
د - 10 میلی متر
8 – خاصیت ارتجاعی یک موی سالم چند درصد است ؟
الف – 5 درصد بلندی خود
ب - 10 درصد بلندی خود
ج - 20 درصد بلندی خود
د – 30 درصد بلندی خود
9 – درهرلحظه اززمان چند درصد از موهای سر درمرحله رشد می باشند؟
الف – 10 تا 15 درصد
ب - 20 تا 30 درصد
ج – 40 تا 60 درصد
د - 80 تا 90 درصد
10 – مدت مکث شامپوهای تقویتی روی مو در چه حدود است ؟
الف – یک دقیقه
ب - سه دقیقه
ج – پنج دقیقه
د - ده دقیقه
11 – بعد از دکلره از چه شامپوهائی باید استفاده نمود ؟
الف – شامپو معمولی
ب - شامپو اسیدی
ج – شامپو خنثی
د – شامپو قلیائی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
علل ریزش مو
در انسان پیاز یا فولیکول مو به دو دسته تقسیم میشود : موی کرکی : در سراسر پوست بدن بجز کف دست و پا این نوع مو دیده میشود . موی انتهایی یا ترمینال : در قسمت سر دیده میشود ( بعد از بلوغ جنسی این نوع مو در قسمتهای تناسلی و زیر بغل و همچنین صورت مردان دیده میشود ) این نوع مو زبر و خشن میباشد .رشد مو دارای دورهایی یا سیکلهایی است که شامل : دوره رشد ، دوره انتقالی و دوره استراحت میباشد .طول مدت دوره رشد مو در سر حدود سه سال ، دوره انتقالی 2 تا 4 هفته و دوره استراحت حدود 3 تا 4 ماه میباشد .در روی سر انسان حدود صد هزار پیاز مو وجود دارد و با احتساب اینکه هر مو حدود هزار روز رشد دارد ; پس ریختن روزانه صد مو در سر طبیعی میباشد و بیشتر از آن نیاز به پیگیری دارد .
علل ریزش مو : ریزش مو دارای علتهای فراوانی است که از آن جمله میتوان به موارد ارثی ، هورمونى ، تغذیه اى ،اعصاب و روان ، مصرف دارو ، بیماریهاى داخلى و پوستی ، اعمال جراحی و حاملگی اشاره کرد. طاسی سر نوعی ریزش مو در قسمت جلوی و پیشانی سر میباشد که ادامه یافته و تا وسط سر پیش میرود . البته گاهی در مواردی این ریزش از وسط سر شروع میگردد .طاسی در بیشتر موارد در مردان دیده میشود و علت ارثی - هورمونی دارد ، این نوع ریزش مو قابل پیشگیری و درمان است و افراد درگیر بایستی با حوصله طول مدت طولانی درمان را تحمل کنند . داروها و توصیه های درمانی گوناگونی وجود دارد که بسته به افراد مختلف این درمان متفاوت میباشد . سوء تغذیه چه بصورت عدم دسترسی به مواد غذائی و چه بصورت رژیم غذائی جهت کاهش وزن و غیره یکی از علتهای ریزش مو میباشد ; کمبود تغذیه ای پروتئین , اسیدهای چرب ضروری ( بدن قادر به تولید آنها نیست و باید از طریق غذا به بدن برسد ) و کمبود ویتامینها و املاح از علل مهم ریزش مو که قابل پیشگیری و درمان میباشند.ِِِِِِشــایعــــــــــــترین علت ریزش مو در خانمـــــــــــــها از سنین نوجوانی تا سنین میانسالی کمبود آهن بدن میباشد ، که با مصرف غذاهای حاوی آهن و یا قرص آهن این مشکل بر طرف میگردد . وجود استرس ( فشار روحی ) ، ناراحتی و افسردگی میتوانند از علل ریزش مو در افراد باشند. مثلا” استرس از امتحان و یا افسردگی در جوانان که امروزه بطور فراوان دیده میشود.با کنترل این هیجانات ( که البته اگر بوسیله خود شخص صورت گیرد نتیجه مطلوبتری دارد؛ چون مصرف داروهای اعصاب نیز باعث ریزش مو در بعضی افراد میگردد .) در مدت زمان کوتاهی این ریزش مو برطرف میگردد . از علل دیگر ریزش مو میتوان مصرف داروها را نام برد، همه داروها باعث ریزش مو نمیشوند و یک داروی خاص نیز در تمام افراد باعث ریزش مو نمیشود ( بعضی افراد به داروهای خاصی حساسیت بیشتری نشان میدهند که مربوط به سیستم داخلی بدن در غیر فعال کردن و هضم دارو دارد ) .البته داروهایی هستند که در بیشتر افراد باعث ریزش مو میشوند ( از این گروه داروها میتوان داروهایی که بعنوان شیمی درمانی استفاده میشوند را نام برد ) .مصرف داروهای اعصاب و قرص های پیشگیری از حاملگی و داروهای قلبی در افراد زیادی باعث این عارضه میشوند . بعضی از بیماریهایی داخلی و پوست میتوانند ریزش مو ایجاد کنند؛ مثلا” وجود تب بالا باعث ریزش مو در افراد در آینده ( حدودا” بعد از 3 ماه ) میشود .افرادی که بیماری موضعی پوستی در قسمت سر باشند و یا درگیری پوستی وسیع دارند میتوانند ریزش مو داشته باشند از جمله این بیماریها میتوان درگیری گسترده داءصدف ،لوپوس ، بیماریهای تاولی و غیره را نام برد . اعمال جراحی و حاملگی نیز میتوانند باعث ریزش مو شوند . فاصله مدت این بیماریها و شروع ریزش مو معمولا” 3 ماه میباشد ؛ مثلا” در خانمها حدود 3 ماه بعد از زایمان ریزش مو شروع میشود که علتهای زیادی برای آن وجود دارد از جمله : کم خونی ، وجود استرس زایمان ، بالا بودن هورمونهای جنسی در طول حاملگی و غیره .در این افراد با بیماری خاص و ریزش مو با برطرف شدن و درمان بیماری زمینه ای ریزش مو نیز برطرف میگردد .علتهای دیگری نیز وجود دارد که در افراد محدودی ریزش مو ایجاد میکنند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
زندگانی حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام )
1. حضرت امام موسی بن جعفر ( ع )
نام امام هفتم ما ، موسی و لقب آن حضرت کاظم ( ع ) کنیه آن امام " ابوالحسن "و " ابوابراهیم " است . شیعیان و دوستداران لقب " باب الحوائج " به آن حضرت داده اند . تولد امام موسی کاظم ( ع ) روز یکشنبه هفتم ماه صفر سال 128هجری در " ابواء " اتفاق افتاد . دوران امامت امام هفتم حضرت موسی بن جعفر ( ع ) مقارن بود با سالهای آخر خلافت منصور عباسی و در دوره خلافت هادی و سیزده سال از دوران خلافت هارون که سخت ترین دوران عمر آن حضرت به شمار است . امام موسی کاظم ( ع ) از حدود 21سالگی بر اثر وصیت پدر بزرگوار و امر خداوند متعال به مقام بلند امامت رسید ، و زمان امامت آن حضرت سی و پنج سال و اندکی بود و مدت امامت آن حضرت از همه ائمه بیشتر بوده است ، البته غیر از حضرت ولی عصر (عج (
2. صفات ظاهری و باطنی و اخلاق آن حضرت
حضرت کاظم ( ع ) دارای قامتی معتدل بود . صورتش نورانی و گندمگون و رنگ مویش سیاه و انبوه بود . دن شریفش از زیادی عبادت ضعیف شد ، ولی همچنان روحی قوی و قلبی تابناک داشت . امام کاظم به تصدیق همه مورخان ، به زهد و عبادت بسیار معروف بوده است . موسی بن جعفر از عبادت و سختکوشی به " عبد صالح " معروف و در سخاوت و بخشندگی مانند نیاکان بزرگوار خود بود . بدره های ( کیسه ای ) سیصد دیناری و چهارصد دیناری و دو هزار دیناری می آورد و بر ناتوانان و نیازمندان تقسیم می کرد . از حضرت موسی کاظم روایت شده است که فرمود : " پدرم ( امام صادق (ع ) ) پیوسته مرا به سخاوت داشتن و کرم کردن سفارش می کرد " . امام ( ع ) با آن کرم و بزرگواری و بخشندگی خود لباس خشن بر تن می کرد ، چنانکه نقل کرده اند : " امام بسیار خشن پوش و روستایی لباس بود " و این خود نشان دیگری است از بلندی روح و صفای باطن و بی اعتنایی آن امام به زرق و برقهای گول زننده دنیا . امام موسی کاظم ( ع ) نسبت به زن و فرزندان و زیردستان بسیار با عاطفه و مهربان بود . همیشه در اندیشه فقرا و بیچارگان بود ، و پنهان و آشکار به آنها کمک می کرد . برخی از فقرای مدینه او را شناخته بودند اما بعضی - پس از تبعید حضرت از مدینه به بغداد - به کرم و بزرگواریش پی بردند و آن وجود عزیز را شناختند . امام کاظم ( ع ) به تلاوت قرآن مجید انس زیادی داشت . قرآن را با صدایی حزین و خوش تلاوت می کرد . آن چنان که مردم در اطراف خانه آن حضرت گرد می آمدند و از روی شوق و رقت گریه می کردند . بدخواهانی بودند که آن حضرت و اجداد گرامیش را - روی در روی - بد می گفتند و سخنانی دور از ادب به زبان می راندند ، ولی آن حضرت با بردباری و شکیبایی با آنها روبرو می شد ، و حتی گاهی با احسان آنها را به صلاح می آورد ، و تنبیه می فرمود . تاریخ ، برخی از این صحنه ها را در خود نگهداشته است . لقب " کاظم " از همین جا پیدا شد . کاظم یعنی : نگهدارنده و فروخورنده خشم . این رفتار در برابر کسی یا کسانی بوده که از راه جهالت و نادانی یا به تحریک دشمنان به این کارهای زشت و دور از ادب دست می زدند . رفتار حکیمانه و صبورانه آن حضرت ( ع ) کم کم ، بر آنان حقانیت خاندان عصمت و اهل بیت ( ع ) را روشن می ساخت ، اما آنجا که پای گفتن کلمه حق - در برابر سلطان و خلیفه ستمگری - پیش می آمد ، امام کاظم ( ع ) می فرمود : " قل الحق و لو کان فیه هلاکک " یعنی : حق را بگو اگرچه آن حقگویی موجب هلاک تو باشد . ارزش والای حق به اندازه ای است که باید افراد در مقابل حفظ آن نابود شوند . در فروتنی - مانند صفات شایسته دیگر خود - نمونه بود . با فقرا می نشست و از بینوایان دلجویی می کرد . بنده را با آزاد مساوی می دانست و می فرمود همه ، فرزندان آدم و آفریده های خدائیم . از ابوحنیفه نقل شده است که گفت : " او را در کودکی دیدم و از او پرسشهایی کردم چنان پاسخ داد که گویی از سرچشمه ولایت سیراب شده است . براستی امام موسی بن جعفر ( ع ) فقیهی دانا و توانا و متکلمی مقتدر و زبردست بود " . محمد بن نعمان نیز می گوید : " موسی بن جعفر را دریایی بی پایان دیدم که می جوشید و می خروشید و بذرهای دانش به هر سو می پراکند " .
3. امام ( ع ) در سنگر تعلیم حقایق و مبارزه
نشر فقه جعفری و اخلاق و تفسیر و کلام که از زمان حضرت صادق ( ع ) و پیش از آن در زمان امام محمد باقر ( ع ) آغاز و عملی شده بود ، در زمان حضرت امام موسی کاظم ( ع ) نیز به پیروی از سیره نیاکان بزرگوارش همچنان ادامه داشت ، تا مردم بیش از پیش به خط مستقیم امامت و حقایق مکتب جعفری آشنا گردند ، و این مشعل فروزان را از ورای اعصار و قرون به آیندگان برسانند . خلفای عباسی بنا به روش ستمگرانه و زیاده روی در عیش و عشرت ، همیشه درصدد نابودی بنی هاشم بودند تا اولاد علی ( ع ) را با داشتن علم و سیادت از صحنه سیاست و تعلیم و ارشاد کنار زنند ، و دست آنها را از کارهای کشور اسلامی کوتاه نمایند . اینان برای اجراء این مقصود پلید کارها کردند ، از جمله : چند تن از شاگردان مکتب جعفری را تشویق نمودند تا مکتبی در برابر مکتب جعفری ایجاد کنند و به حمایتشان پرداختند . بدین طریق مذاهب حنفی ، مالکی ، حنبلی و شافعی هر کدام با راه و روش خاص فقهی پایه ریزی شد . حکومتهای وقت و بعد از آن - برای دست یابی به قدرت - از این مذهبها پشتیبانی کرده و اختلاف آنها را بر وفق مراد و مقصود خود دانسته اند . در سالهای آخر خلافت منصور دوانیقی که مصادف با نخستین سالهای امامت حضرت موسی بن جعفر ( ع ) بود " بسیاری از سادات شورشی - که نوعا از عالمان و شجاعان و متقیان و حق طلبان اهل بیت پیامبر ( ص ) بودند و با امامان نسبت نزدیک داشتند - شهید شدند . این بزرگان برای دفع ستم و نشر منشور عدالت و امر به معروف و نهی از منکر ، به پا می خاستند و سرانجام با اهداء جان خویش ، به جوهر اصلی تعالیم اسلام جان می دادند ، و جانهای خفته را بیدار می کردند . طلوعها و غروبها را در آبادیهای اسلامی به رنگ ارغوانی درمی آوردند و بر در و دیوار شهرها نقش جاوید می نگاشتند و بانگ اذان مؤذنان را بر مأذنه های مساجد اسلام شعله ور می ساختند " . در مدینه از کارگزاران مهدی عباسی فرزند منصور دوانیقی در عمل ، همان رفتار زشت دودمان سیاه بنی امیه را پیش گرفتند ، و نسبت به آل علی (ع) آنچه توانستند بدرفتاری کردند . داستان دردناک " فخ " در زمان هادی عباسی پیش آمد . علت بروز این واقعه این بود که " حسین بن علی بن عابد " از اولاد حضرت امام حسن ( ع ) که از افتخارات سادات حسنی و از بزرگان علمای مدینه و رئیس قوم بود ، به یاری عده ای از سادات و شیعیان در برابر بیدادگری " عبدالعزیز عمری " که مسلط بر مدینه شده بود ، قیام کردند و با شجاعت و رشادت خاص در سرزمین فخ عده زیادی از مخالفان را کشتند ، سرانجام دشمنان دژخیم این سادات شجاع را در تنگنای محاصره قرار دادند و به قتل رساندند و عده ای را نیز اسیر کردند . مسعودی می نویسد : بدنهایی که در بیابان ماند طعمه درندگان صحرا گردید . سیاهکاریهای بنی عباس منحصر به این واقعه نبود . این خلفای ستمگر صدها سید را زیر دیوارهای و میان ستونها گچ گرفتند ، و صدها تن را نیز در تاریکی زندانها حبس کردند و به قتل رساندند . عجب آنکه این همه جنایتها را زیر پوشش اسلامی و به منظور فروخواباندن فتنه انجام می دادند . حضرت موسی بن جعفر ( ع ) را هرگز در چنین وضعی و با دیدن و شنیدن آن همه مناظر دردناک و ظلمهای بسیار ، آرامشی نبود . امام به روشنی می دید که خلفای ستمگر در پی تباه کردن و از بین بردن اصول اسلامی و انسانی اند . امام کاظم (ع) سالها مورد اذیت و آزار و تعقیب و زجر بود ، و در مدتی که از 4 سال تا 14 سال نوشته اند تحت نظر و در تبعید و زندانها و تک سلولها و سیاهچالهای بغداد - در غل و زنجیر - به سر می برد . امام موسی بن جعفر ( ع ) بی آنکه - در مراقبت از دستگاه جبار هارونی - بیمی بدل راه دهد به خاندان و بازماندگان سادات رسیدگی می کرد و از گردآوری و حفظ آنان و جهت دادن به بقایای آنان غفلت نداشت . آن زمان که امام (ع) در مدینه بود ، هارون کسانی را بر حضرت گماشته بود تا از آنچه در گوشه و کنار خانه امام ( ع ) می گذرد ، وی را آگاه کنند . هارون از محبوبیت بسیار و معنویت نافذ امام ( ع ) سخت بیمناک بود . چنانکه نوشته اند که هارون ، درباره امام موسی بن جعفر ( ع ) می گفت : " می ترسم فتنه ای بر پا کند که خونها ریخته شود " و پیداست که این " قیامهای مقدس " را که سادات علوی و شیعیان خاص رهبری می کردند و گاه خود در متن آن قیامها و اقدامهای شجاعانه بودند از نظر دستگاه حاکم غرق در عیش و تنعم بناحق " فتنه " نامیده می شد . از سوی دیگر این بیان هارون نشانگر آن است که امام (ع) لحظه ای از رفع ظلم و واژگون کردن دستگاه جباران غافل نبوده است . وقتی مهدی عباسی به امام ( ع ) می گوید : آیا مرا از خروج خویش در ایمنی قرار می دهی " نشانگر هراسی است که دستگاه ستمگر عباسی از امام ( ع ) و یاران و شیعیانش داشته است . به راستی نفوذ معنوی امام موسی ( ع ) در دستگاه حاکم به حدی بود که کسانی مانند علی بن یقطین صدراعظم ( وزیر ) دولت عباسی ، از دوستداران حضرت موسی بن جعفر ( ع ) بودند و به دستورات حضرت عمل می کردند . سخن چینان دستگاه از علی بن یقطین در نزد هارون سخنها گفته و بدگوئیها کرده بودند ، ولی امام ( ع ) به وی دستور فرمود با روش ماهرانه و تاکتیک خاص اغفالگرانه ( تقیه ) که در مواردی ، برای رد گمی حیله های دشمن ضروری و شکلی از مبارزه پنهانی است ، در دستگاه هارون بماند و به کمک شیعیان و هواخواهان آل علی ( ع ) و ترویج مذهب و پیشرفت کار اصحاب حق ، همچنان پای فشارد - بی آنکه دشمن خونخوار را از این امر آگاهی حاصل شود - . سرانجام بدگوئی هائی که اطرافیان از امام کاظم ( ع ) کردند در وجود هارون کارگر افتاد و در سفری که در سال 179ه . به حج رفت ، بیش از پیش به عظمت معنوی امام ( ع ) و احترام خاصی که مردم برای امام موسی الکاظم ( ع ) قائل بودند پی برد . هارون سخت از این جهت ، نگران شد . وقتی به مدینه آمد و قبر منور پیامبر اکرم ( ص ) را زیارت کرد ، تصمیم بر جلب و دستگیری امام ( ع ) یعنی فرزند پیامبر گرفت . هارون صاحب قصرهای افسانه ای در سواحل دجله ، و دارنده امپراطوری پهناور اسلامی که به ابر خطاب می کرد : " ببار که هر کجا بباری در کشور من باریده ای و به آفتاب می گفت بتاب که هر کجا بتابی کشور اسلامی و قلمرو من است ! " آن چنان از امام ( ع ) هراس داشت که وقتی قرار شد آن حضرت را از مدینه به بصره آورند ، دستور داد چند کجاوه با کجاوه امام ( ع ) بستند و بعضی را نابهنگام و از راههای دیگر ببرند ، تا مردم ندانند که امام ( ع ) را به کجا و با کدام کسان بردند ، تا یأس بر مردمان چیره شود و به نبودن رهبر حقیقی خویش خو گیرند و سر به شورش و بلوا برندارند و از تبعیدگاه امام ( ع ) بی خبر بمانند . و این همه بازگو کننده بیم و هراس دستگاه بود ، از امام ( ع ) و از یارانی که - گمان می کرد - همیشه امام (ع) آماده خدمت دارد می ترسید ، این یاران با وفا - در چنین هنگامی - شمشیرها برافرازند و امام خود را به مدینه بازگردانند . این بود که با خارج کردن دو کجاوه از دو دروازه شهر ، این امکان را از طرفداران آن حضرت گرفت و کار تبعید امام ( ع ) را فریبکارانه و با احتیاطانجام داد . باری ، هارون ، امام موسی کاظم ( ع ) را - با چنین احتیاطها و مراقبتهایی از مدینه تبعید کرد . هارون ، ابتدا دستور داد امام هفتم ( ع ) را با غل و زنجیر به بصره ببرند و به عیسی بن جعفر بن منصور که حاکم بصره بود ، نوشت ، یک سال حضرت امام کاظم ( ع ) را زندانی کند ، پس از یک سال والی بصره را به قتل امام (ع) مأمور کرد . عیسی از انجام دادن این قتل عذر خواست . هارون امام را به بغداد منتقل کرد و به فضل بن ربیع سپرد . مدتی حضرت کاظم ( ع ) در زندان فضل بود . در این مدت و در این زندان امام ( ع ) پیوسته به عبادت و راز و نیاز با خداوند متعال مشغول بود . هارون ، فضل را مأمور قتل امام ( ع ) کرد ولی فضل هم از این کار کناره جست . باری ، چندین سال امام ( ع ) از این زندان به آن زندان انتقال می یافت . در زندانهای تاریک و سیاهچالهای دهشتناک ، امام بزرگوار ما با محبوب و معشوق حقیقی خود ( الله ) راز و نیاز می کرد و خداوند متعال را بر این توفیق عبادت که نصیب وی شده است سپاسگزاری می نمود . عاقبت آن امام بزرگوار در سال 183هجری در سن 55سالگی به دست مردی ستمکار به نام " سندی بن شاهک " و به دستور هارون مسموم و شهید شد . شگفت آنکه ، هارون با توجه به شخصیت والای موسی بن جعفر ( ع ) پس از درگذشت و شهادت امام نیز اصرار داشت تا مردم این خلاف حقیقت را بپذیرند که حضرت موسی بن جعفر ( ع ) مسموم نشده بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است ، اما حقیقت هرگز پنهان نمی ماند . بدن مطهر آن امام بزرگوار را در مقابر قریش - در نزدیکی بغداد - به خاک سپردند . از آن زمان آن آرامگاه عظمت و جلال پیدا کرد ، و مورد توجه خاص واقع گردید ، و شهر " کاظمین " از آن روز بنا شد و روی به آبادی گذاشت .
4. زنان و فرزندان حضرت موسی بن جعفر ( ع )
تعداد زوجات حضرت موسی بن جعفر ( ع ) روشن نیست . بیشتر آنها از کنیزان بودند که اسیر شده و حضرت موسی کاظم ( ع ) آنها را می خریدند و آزاد کرده یا عقد می بستند . نخستین زوجه آن حضرت " تکتم " یا " حمیده " یا " نجمه " دارای تقوا و فضیلت بوده و زنی بسیار عفیفه و بزرگوار و مادر امام هشتم شیعیان حضرت رضا ( ع ) است . فرزندان حضرت موسی بن جعفر را 37تن نوشته اند : 19پسر و 18دختر که ارشد آنها حضرت علی بن موسی الرضا (ع) وصی و امام بعد از آن امام بزرگوار بوده است .حضرت احمد بن موسی (شاهچراغ ) که در شیراز مدفون است . حضرت محمد بن موسی نیز که در شیراز مدفون است . حضرت حمزه بن موسی که در ری مدفون می باشد . از دختران آن حضرت ، حضرت فاطمه معصومه در قم مدفون است ، و قبه و بارگاهی با عظمت دارد . سایر اولاد و سادات موسوی هریک مشعلدار علم و تقوا در زمان خود بوده اند ، که در گوشه و کنار ایران و کشورهای اسلامی پراکنده شده ، و در همانجا مدفون گردیده اند ، روحشان شاد باد .
5. صفات و سجایای حضرت موسی بن جعفر ( ع )
موسی بن جعفر ( ع ) به جرم حقگویی و به جرم ایمان و تقوا و علاقه مردم زندانی شد . حضرت موسی بن جعفر را به جرم فضیلت و اینکه از هارون الرشید در همه صفات و سجایا و فضائل معنوی برتر بود به زندان انداختند . شیخ مفید درباره آن حضرت می گوید : " او عابدترین و فقیه ترین و بخشنده ترین و بزرگ منش ترین مردم زمان خود بود ، زیاد تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال داشت . این جمله را زیاد تکرار می کرد : " اللهم انی أسألک الراحة عند الموت و العفو عند الحساب " ( خداوندا در آن زمان که مرگ به سراغم آید راحت و در آن هنگام که در برابر حساب اعمال حاضرم کنی عفو را به من ارزانی دار ) . امام موسی بن جعفر ( ع ) بسیار به سراغ فقرا می رفت . شبها در ظرفی پول و آرد و خرما می ریخت و به وسایلی به فقرای مدینه می رساند ، در حالی که آنها نمی دانستند از ناحیه چه کسی است . هیچکس مثل او حافظ قرآن نبود ، با آواز خوشی قرآن می خواند ، قرآن خواندنش حزن و اندوه مطبوعی به دل می داد ، شنوندگان از شنیدن قرآنش می گریستند ، مردم مدینه به او لقب " زین المجتهدین " داده بودند . مردم مدینه روزی که از رفتن امام خود به عراق آگاه شدند ، شور و ولوله و غوغایی عجیب کردند . آن روزها فقرای مدینه دانستند چه کسی شبها و روزها برای دلجویی به خانه آنها می آمده است .
گوشه ای از زندگانی امام موسی کاظم سلام الله علیه
ابو الحسن موسى بن جعفر(ع)، امام هفتم از ائمه اثنى عشر علیهم السلام و نهمین معصوم از چهارده معصوم(ع) است . آن حضرت در ابواء(منزلى میان مکه و مدینه) در روز یکشنبه هفتم صفر سال 128 یا 129 ه.ق. متولد شد. به جهت کثرت زهد و عبادتش معروف به العبد الصالح و به جهت حلم و فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و آلام زمانه مشهور به الکاظم گردید.
کنیه آن حضرت ابو ابراهیم بوده ولى به ابو على نیز معروف بودهاند.مادر آن حضرت حمیده کنیزى از اهل بربر(مغرب) یا از اهل اندلس(اسپانیا) بوده است و نام پدر این بانو را «صاعد بربرى» گفتهاند.حمیده به «حمیدة البربریة» و «حمیدة المصفاة» نیز معروف بوده است.برادران دیگر امام از این بانو اسحاق و محمد دیباج بودهاند.
امام موسى الکاظم(ع) هنوز کودک بود که فقهاى مشهور مثل ابو حنیفه از او مسأله مىپرسیدند و کسب علم مىکردند.بعد از رحلت پدر بزرگوارش امام صادق(ع) (148 ه.ق.) در بیست سالگى به امامت رسید و 35 سال رهبرى و ولایت شیعیان را بر عهده داشت.
قد متوسط و رنگ سبزه سیر و محاسن انبوه داشت. نقش نگینش «حسبی اللّه» و به روایتى «الملک للّه وحده» بود.
در زمان حیات امام صادق(ع) کسانى از اصحاب آن حضرت معتقد بودند پس از ایشان اسماعیل امام خواهد شد. اسماعیل در زمان حیات پدر از دنیا رفت ولى کسانى مرگ او را باور نکردند و او را همچنان امام دانستند. پس از وفات حضرت صادق(ع)عدهاى از اینان چون از حیات اسماعیل مأیوس شدند، پسر او محمد بن اسماعیل را امام دانستند و اسماعیلیه امروز بر این عقیده هستند و پس از او پسر او را امام مىدانند و سپس پسرش را و ... به تفصیلى که در کتب اسماعیلیه مذکور است.
پس از وفات حضرت صادق(ع) بزرگترین فرزند ایشان عبد اللّه نام داشت که بعضى او را عبد اللّه افطح مىدانند. این عبد اللّه مقام و منزلت پسران دیگر حضرت صادق(ع)را نداشت و به قول شیخ مفید در ارشاد متهم بود که در اعتقادات با پدرش مخالف است و چون بزرگترین برادرانش از جهت سن و سال بود ادعاى امامت کرد و برخى نیز از او پیروى کردند. اما چون ضعف دعوى و دانش او را دیدند روى از او برتافتند و فقط عده قلیلى از او پیروى کردند که به فطحیه موسوم هستند.
اسحاق برادر دیگر امام موسى الکاظم(ع) به ورع و صلاح و اجتهاد معروف بود و امامت برادرش موسى کاظم(ع)را قبول داشت و از پدرش روایت مىکرد که او تصریح بر امامت آن حضرت کرده است. برادر دیگر آن حضرت به نام محمد بن جعفر مردى سخى و شجاع و از زیدیه جارودیه بود و در زمان مأمون در خراسان وفات یافت.
اما جلالت قدر و علو شأن و مکارم اخلاق و دانش وسیع حضرت امام موسى کاظم(ع) به قدرى بارز و روشن بود که اکثریت شیعه پس از وفات امام صادق(ع) به امامت او گرویدند و علاوه بر این بسیارى از شیوخ و خواص اصحاب حضرت صادق(ع)مانند مفضل بن عمر جعفى و معاذ بن کثیر و صفوان جمال و یعقوب سراج نص صریح امامت حضرت موسى الکاظم(ع)را از امام صادق(ع)روایت کردهاند و بدین ترتیب امامت ایشان در نظر اکثریت شیعه مسجل گردید.
حضرتش در علم و حلم و تواضع و مکارم اخلاق و کثرت صدقات و سخاوت و بخشندگى ضرب المثل بود. بدان و بداندیشان را با عفو و احسان بىکران خویش تربیت مىفرمود. شب ها به طور ناشناس در کوچههاى مدینه مىگشت و به مستمندان کمک مىکرد. مبلغ دویست، سیصد و چهارصد دینار در کیسهها مىگذاشت و در مدینه میان نیازمندان قسمت مىکرد. کیسههاى موسى بن جعفر در مدینه معروف بود و اگر به کسى یک صره (کیسه) مىرسید بىنیاز مىگشت. مع ذلک در اتاقى که نماز مىگزارد جز بوریا و مصحف و شمشیر چیزى نبود.
مهدى خلیفه عباسى امام را در بغداد بازداشت کرد اما بر اثر خوابى که دید و نیز تحت تأثیر شخصیت امام از او عذرخواهى نمود و به مدینهاش بازگرداند. گویند که مهدى از امام تعهد گرفت که بر او و فرزندانش خروج نکند. این روایت نشان مىدهد که امام کاظم(ع)خروج و قیام را در آن زمان صلاح و شایسته نمىدانسته است.
ایشان با آن که از جهت کثرت عبادت و زهد به «العبد الصالح» معروف بودهاند به قدرى در انظار مردم مقامى والا و ارجمند داشتهاند که او را شایسته مقام خلافت و امامت ظاهرى نیز مىدانستند و همین امر موجب تشویش و اضطراب دستگاه خلافت گردیده و مهدى به حبس او فرمان داده است.
زمخشرى در ربیع الابرار آورده است که هارون فرزند مهدى در یکى از ملاقات ها به امام پیشنهاد نمود فدک را تحویل بگیرد و حضرت نپذیرفت، وقتى اصرار زیاد کرد فرمود مىپذیرم به شرط آنکه تمام آن ملک را با حدودى که تعیین مىکنم به من واگذارى. هارون گفت حدود آن چیست؟ امام فرمود یک حد آن به عدن است حد دیگرش به سمرقند و حد سومش به افریقیه و حد چهارمش کناره دریا تا ارمینیه و خزر است. هارون از شنیدن این سخن سخت برآشفت و گفت: پس براى ما چه چیز باقى مىماند؟ امام فرمود: مىدانستم که اگر حدود فدک را تعیین کنم آن را به ما مسترد نخواهى کرد (یعنى خلافت و اداره سراسر کشور اسلام حق من است). از آن روز هارون کمر به قتل موسى بن جعفر(ع)بست.
هارون در سفرش به مدینه هنگام زیارت قبر رسول اللّه(ص) در حضور سران قریش و رؤساى قبایل و علما و قضات بلاد اسلام گفت: السلام علیک یا رسول اللّه، السلام علیک یا ابن عم، و این را از روى فخر فروشى به دیگران گفت. امام کاظم(ع) حاضر بود و فرمود: السلام علیک یا رسول اللّه، السلام علیک یا ابت (یعنى سلام بر تو اى پدر من). مىگویند رنگ هارون دگرگون شد و خشم از چهرهاش نمودار گردید.
درباره حبس امام موسى(ع)به دست هارون الرشید، شیخ مفید در ارشاد روایت مىکند که علت گرفتارى و زندانى شدن امام، یحیى بن خالد بن برمک بوده است. زیرا هارون فرزند خود امین را به یکى از مقربان خود به نام جعفر بن محمد بن اشعث که مدتى هم والى خراسان بوده است سپرده بود و یحیى بن خالد بیم آن را داشت که اگر خلافت به امین برسد جعفر بن محمد بن اشعث را همه کاره دستگاه خلافت سازد و یحیى و برمکیان از مقام خود بیفتند. جعفر بن محمد بن اشعث شیعه بود و قائل به امامت امام موسى(ع)، و یحیى این معنى را به هارون اعلام مىداشت. سرانجام یحیى بن خالد، پسر برادر امام را به نام على بن اسماعیل بن جعفر از مدینه خواست تا به وسیله او از امام و جعفر نزد هارون بدگویى کند.
مىگویند امام هنگام حرکت على بن اسماعیل از مدینه او را احضار کرد و از او خواست که از این سفر منصرف شود و اگر ناچار مىخواهد برود از او سعایت نکند. على قبول نکرد و نزد یحیى رفت و بوسیله او پیش هارون بار یافت و گفت از شرق و غرب ممالک اسلامى مال به او مىدهند تا آنجا که ملکى را توانست به سى هزار دینار بخرد.
هارون در آن سال به حج رفت و در مدینه امام و جمعى از اشراف به استقبال او رفتند. اما هارون در کنار قبر حضرت رسول(ص) گفت یا رسول اللّه از تو پوزش مىخواهم که موسى بن جعفر را به زندان مىافکنم زیرا او مىخواهد امت تو را بر هم زند و خونشان را بریزد. آن گاه دستور داد تا امام را از مسجد بیرون بردند و او را پوشیده به بصره نزد والى آن عیسى بن جعفر بن منصور فرستادند. عیسى پس از مدتى نامهاى به هارون نوشت و گفت که موسى بن جعفر در زندان جز عبادت و نماز کارى ندارد یا کسى بفرست که او را تحویل بگیرد و یا من او را آزاد خواهم کرد.
هارون امام را به بغداد آورد و به فضل بن ربیع سپرد و پس از مدتى از او خواست که امام را آزارى برساند اما فضل نپذیرفت و هارون او را به فضل بن یحیى بن خالد برمکى سپرد. چون امام در خانه فضل نیز به نماز و روزه و قرائت قرآن اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنیدن این خبر در خشم شد و آخرالامر یحیى امام را به سندى بن شاهک سپرد و سندى آن حضرت را در زندان مسموم کرد. چون آن حضرت وفات یافت سندى جسد آن حضرت را به فقها و اعیان بغداد نشان داد که ببینند در بدن او اثر زخم یا خفگى نیست. بعد او را در باب التبن در موضعى به نام مقابر قریش دفن کردند.
بنا به گفته شیخ مفید در ارشاد امام موسى الکاظم(ع)سى و هفت فرزند پسر و دختر داشت که هجده تن از آنها پسر بودند و على بن موسى الرضا(ع) امام هشتم افضل ایشان بود. از جمله فرزندان مشهور آن حضرت احمد بن موسى و محمد بن موسى و ابراهیم بن موسى بودند. یکى از دختران آن حضرت فاطمه معروف به معصومه سلام الله علیها است که قبرش در قم مزار شیعیان جهان است. عدد اولاد آن حضرت را کمتر و بیشتر نیز گفتهاند. تاریخ وفات آن حضرت را جمعه هفتم صفر یا پنجم یا بیست و پنجم رجب سال 183 ه.ق. در 55 سالگى گفتهاند.
امام هفتم(ع)با جمع روایات و احادیث و احکام و احیاى سنن پدر گرامى و تعلیم و ارشاد شیعیان، اسلام راستین را که با تعالیم و مجاهدات پدرش جعفر بن محمد(ع)نظم و استحکام یافته بود حفظ و تقویت کرد و در راه انجام وظایف الهى تا آنجا پایدارى نمود که جان خود را فدا ساخت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
مو؛ نصف زیبایی رو
توجه به این نکته ضروری است که هر چند مو از سلول های مرده تشکیل شده ولی خود از وضع درون انسان حکایت می کند. نگهداری از مو از جمله حساسیت های یک فرد اجتماعی است و مو که خود سلولی بی جان است به انسان جان می بخشد تصور یک انسان بدون مو، ابرو و مژه که بیشتر به یک روح شبیه است تصوری ترسناک است. متأسفانه برخی محصولات آرایشی و به اصطلاح بهداشتی بیش از سودی که به مو برسانند ضرری می رسانند که تا سال ها ماندگار و پابرجاست! استفاده از مواد نفتی چون پارافین یا روغن هایی که از ترکیبات آن کسی جز سازنده اش آگاه نیست (چون نظیر انواع واکس و کرم مو و...) برای بعضی از مردم علی الخصوص جوانان عادت شده و جالب اینجاست که انتظار ریزش و یا سفید شدن یک دانه مو را هم ندارند. استفاده از موادی که هیچ بار تغذیه ای برای بدن ندارند، فقط شکم پرکن هستند و بدن را با فقر مواد غذایی روبرو می کنند که خود از عوامل مؤثر ریزش مو سفید شدن و... است. موادی چون چیپس، پفک، تخمه و...از همین دسته اند. یکی دیگر از علل بسیار مهم ریزش و ضعف مو در مردان، استعمال دخانیات است که حتی با علم به ضرر آن باز هم شاهد ترویج آن در بین جوانان و حتی پزشکان هستیم. سیگار کشیدن باعث جمع شدن چربی زائد در اطراف پیاز مو و مانع رسیدن مواد غذایی به آن می شود. انجام برخی کارها که البته نیاز به همت و اراده دارد در مراقبت از مو از اهمیت زیادی برخودار است. مثلاً کمتر خانواده ای است که برنج این منبع بزرگ ویتامین به خصوص ویتامین های خانواده «B» را به طور صحیح مصرف کند و آن را آبکش نکند. ما به پوست «برنج» که همان سبوس است به چشم ماده ای زائد و کاه صفت نگاه می کنیم در حالی که در کشورهای غربی با استفاده از آن انواع داروها را برای سفید شدن پوست و سیاه شدن مو و... می سازند و با چند برابر قیمت به کشورهای مصرفی می فروشند. چند دستور راحت که فقط نیاز به کمی رعایت دارد را برای شما می آوریم:
1- سعی کنید در برنامه غذایی خود از سبزیجات و میوه های تازه بسیار استفاده شود. خوردن سبزیجاتی چون کرفس، جعفری، کاهو و اسفناج توصیه می شود. اسفناج جدا از تقویت غده های رنگینه ای مو، منبع عظیم آهن است که باعث تقویت استخوان، ناخن و مو می شود. ذکر این نکته ضروری است که اسفناج در حالت عادی در بدن دارای جذب بسیار پایینی است و باید همراه آبلیمو یا ماست خورده شود.
2- بعد از استحمام اگر موهای شما پف می کند به جای استفاده از ژل ها که باعث خفه شدن مو می شود، از روغن های مفید گیاهی استفاده کنید و البته به یاد داشته باشید که هیچ روغنی نباید بیش از 3 ساعت روی سر بماند و پس از آن باید با یک شامپوی خوب شسته شود.
3- از حنا - این گیاه مفید - استفاده کنید. خود حنا به هیچ وجه با شامپوهای حنا قابل مقایسه نیست. اگر از رنگ دادن حنا خوشتان نمی آید می توانید از پودر گل ختمی استفاده کنید. به این ترتیب دیگر حنایتان رنگ نمی دهد، به علاوه از خواص خود ختمی نیز بهره برده اید.
4-شلتوک یا همان سبوس برنج، گیاه ارزان قیمتی است که در هر عطاری یافت می شود. می توانید برای سفید شدن پوست و سیاه شدن مو از دم کرده آن مانند چای استفاده کنید.
5- از رسیدن گرد و خاک و دود به موهایتان جلوگیری کنید که دشمن مو هستند.
سعی کنید موهای خود را با شانه پلاستیکی شانه نکنید؛ بهترین شانه شانه چوبی است. در ضمن استفاده از سشوار نیز به هیچ وجه توصیه نمی شود و اگر مجبور به استفاده از آن هستید حتی الامکان از درجه بسیار گرم آن استفاده نکنید. به علاوه از شانه کردن موی خیس خودداری کنید یا به علاوه ، در حالی که موهایتان خیس هستند، آنها را شانه نکنید.
برای داشتن موهایی زیبا چه کاری انجام دهیم؟
اگر دوست دارید هنگامی که مقابل آینه ایستاده اید و به شانه کردن موهای خود مشغول هستید، از برق و زیبایی موهایتان به وجد بیایید؛ رعایت نکاتی را که می تواند کمک بسیاری به این امر بکند در برنامه زندگی خود قرار دهید.در این جا به برخی نکات اشاره می کنیم:
1-انتخاب یک شامپوی مناسب مهمترین راه برای حفظ سلامت موی سر است. شامپو مسئول پاک کردن موها از هرگونه آلودگی، گرد و خاک و چربی است که بر روی سر انباشته شده و برایش دردسر ساز شده اند. حال اگر شامپوی انتخابی ما توان از بین بردن این مواد زاید را نداشته باشد، در واقع به مهمترین وظیفه خود عمل نکرده است.
هیچگاه سشوار داغ را روی موی خیس نگیرید چرا که این کار باعث شکنندگی مو می شود. اگر هم عجله به خشک شدن سریع مو داشتید، سشوار را روی گرمای کم یا متوسط بگذارید و آن را از فاصله دور به شکلی که مرتب آن را روی قسمت های مختلف مو می چرخانید نگه دارید. هیچگاه برای چند دقیقه بر روی یک نقطه متوقف نشوید.
2-همیشه با توجه به نوع و جنس مو شامپوی خود را انتخاب کنید. شخصی که موی چرب دارد نباید از شامپویی که مختص موهای خشک است استفاده کند.
3-به نحوه شستن موها دقت کنید. به آرامی موها را بشویید و به تمیز شدن تمامی قسمت های آن توجه نمایید.
4-برای نرمی مو از نرم کننده استفاده کنید. اگرچه بسیاری از تولیدکنندگان ادعا می کنند که شامپوهایشان حاوی نرم کننده است، اما بسیاری از آنها فاقد این ماده هستند و در نتیجه شخص نیاز دارد تا از یک نرم کننده جانبی نیز بهره ببرد.
5-پس از شستن، موهای خود را به آرامی با یک حوله خشک کنید. توجه داشته باشید که هیچگاه سشوار داغ را روی موی خیس نگیرید چرا که این کار باعث شکنندگی مو می شود. اگر هم در خشک کردن سریع مو عجله داشتید، سشوار را روی گرمای کم یا متوسط بگذارید و آن را از فاصله دور به شکلی که مرتب آن را روی قسمت های مختلف مو می چرخانید نگه دارید. هیچگاه برای چند دقیقه بر روی یک نقطه متوقف نشوید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نکته هایی درباره ی اعتماد به نفس
1- همه چیز از شما شروع می شود. ارزش و احترام خود را بدانید و به وجود خود افتخار کنید.
2- هر فردی جدا از ظاهر و موجودیت واقعی اش ، از توانایی های بالقوه و استعدادهای نهانی فراوانی برخوردار است که با برخورداری از اعتماد به نفس می تواند آنها را بارور و شکوفا سازد .
3- شما می توانید به انسانی کامل و واقعی تبدیل شوید ، فقط باید به خود کمک کنید تا استعدادهای نهانی خود را از قوه به فعل در آورید.
4- سعی نکنید پیوستگی شما به دیگران موجب تقلید کورکورانه شما از آنها بشود و استقلال و اعتماد به نفس خود را از دست بدهید .
5- انسان همان است که خود باور می کند .
6- بزرگ ترین و حیاتی ترین ویژگی یک انسان ، اعتماد به نفس است .
7- از این نکته آگاه باشید که برخورداری از اعتماد به نفس، تمامی نقص های جسمانی را جبران می کند.
8- سعادت و آسایشِ هر کس در اختیار خود اوست. از قبول مسئولیت نهراسید، پذیرش مسئولیت نشانه شخصیت شماست.
9-اظهارنظرکردن و سخن گفتن درجمع مانند ویتامینی است که در ساختمان اعتماد به نفس شما نقش حیاتی ایفا می کند.
10-بهترین دستور زندگی این است که انسان اعتماد به نفس داشته باشد و در پرتو سعی و جدیت به مقام و منزلتی برسد.
11-تمام وعده و وعیدهای دنیا فریبی بیش نیست و بهترین دستور زندگانی این است که اعتماد به نفس داشته باشی و در پرتو سعی و مجاهدت خود به مقامی برسی.
12-کسی که به خود اطمینان دارد به تعریف کسی احتیاج ندارد.
13-هیچ چیز بیش از نیروی درونی و بیش از اعتماد به نفس ، شخص را قوی و نیرومند نگه نمی دارد. وقتی که این قوت باطنی متزلزل شود، یک باره قوای بدنی شخص فرو می ریزد و او را از پای در می آورد.
14-اعتماد به نفس شرط موفقیت است.
با اعتماد به نفس می توانید بر سرنوشت خود حاکم شوید
1. کسب آمادگی برای دور شدن از شرایط نامساعد به منظور پیشگیری از شکست ها باعث ایجاد اعتماد به نفس می شود.
2. اگر مایل نیستید در کار فعلی تان بهترین باشید، احتمالاً این کار مناسب شما نیست.
3. اعتماد به نفس بالا ناشی از این احساس است که بر سرنوشت خود حاکم هستید.
4. یاد بگیرید که برای رسیدن به علائق حقیقی خود تلاش کنید. این کار باعث می شود که احساس بسیار خوبی داشته باشید.
5. حوزه ای را که از کار کردن در آن لذت می برید مشخص کنید و سپس تمام وقت و توانی را که در اختیار دارید صرف آن کنید.
6. لازمه اعتماد به نفس این است که شهامتش را داشته باشید که به روش خودتان زندگی کنید.
7. آماده باشید که خود را هر سال از نو بسازید. مجسم کنید که می توانید بدون هیچ زحمت و محدودیتی بارها از نو شروع کنید.
8. نقاط ضعف هر کسی بسیار بیشتر از نقاط قوت اوست . همیشه روی نقاط قوت خود تمرکز کنید.
9. توجه خود را روی مهمترین چیز متمرکز کنید و تا انجام کامل آن دست از کار نکشید.
10. افکارتان را روی کاغذ بیاورید . کارها را اولویت بندی کنید و همیشه از مهم ترین آنها شروع کنید.
11. اعتماد به نفس هنگامی به دست می آید که شما با حداکثر توانایی و کارایی تان کار کنید.
12. هر چه کارهای مهم بیشتری را به پایان برسانید بیشتر احساس می کنید که فرد قدرتمند و مثبتی هستید.
13. به هنگام آشفتگی و تحولات سریع، مرتباً خود را با در نظر گرفتن شرایط جدید ارزیابی کنید.
14. مدام برای خود هدف های جدید و استانداردهای بالاتری در نظر بگیرید و هرگز قانع نباشید.
15. شما می توانید هر کاری را به انجام برسانید به شرط آن که شدیداً مایل به انجام آن باشید و آماده باشید که به مدت لازم و به اندازه کافی روی آن کار کنید.
شریک زندگی خود را چگونه انتخاب کنید؟
ازدواج یکی از مهمترین حوادثی است که در زندگی هر انسان رخ می دهد. نظر به اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده و تاثیرآن در تداوم و استحکام خانواده، تربیت فرزندان، داشتن زندگی سالم توأم با رضایت و خوشبختی و احساس موفقیت ، ضرورت دارد دختران و پسران هنگام ازدواج از خدمات مشاوره ای مناسبی بهره مند شوند و از این طریق با اهداف ، وظایف و حقوق یکدیگر به خوبی آشنا شوند.