دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

حضرت مهدی 1

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

مطلب اول: چرا امام (ع) غائب میشود؟

مطلب دوم: اصولا زمان غیبت امام (ع) چگونه زمانی است؟

مطلب سوم: شیعیان در عصر غیبت چگونه باشند؟

واما توضیح مطلب اول: خداوند متعال رب العالمین است یعنی تربیت کننده همه موجودات عالم و معنی رب العالمین آن است که مخلوق خود راه راست حرکت داده و از صفر به اوج کمال میرساند انسان هم در این زنجیره تربیتی قرار گرفته و خداوند متعال برای تربیت او انسانی را که از علم و عصمت کامل برخوردار است را به عنوان مربی او قرار می دهد که آن انسان کامل را امام و محبت خدا می نامیم و اگر در هر زمانی از اول خلقت تا قیامت اما و الگوی زنده در حیان نباشد خلقت بیهوده خواهد بود حا ل اگر انسانها برنامه های تربیتی پروردگار را بهم زدند و نگذاشتند اما معصوم آنانرا طبق درسهای وحی تربیت نماید خداوند متعال برای آنکه قدر امام شناخته شود و مردم دنیا به جائی برسند که زندگی بدون هدایت و رهبری معصوم را مانند زندگی یک حیوان و یا یک دیوانه بدانند و از خارها و خونریزیها و بی عقلیهای خود خسته شده این حقیقت را لمس نمایند . امام ( ع ) از دسترسی آنان و اینکه او را بشناسند و با او رفت و آمد داشته باشند دور نگه می دارد یعنی امام در بین آنان هست ولی هیچ کس نمی تواند بدون اذن امام ( ع) آنانرا بشناسد و دیدار نماید که در چنین حالتی می گویند امام غایب است. بشریت به خاطر مهبل و خود خواهی و خواسته های دل که همه در جهت فساد حرکت می کنند نپذیرفت امامی معصوم به نمایندگی از طرف پروردگار عالم بر او حکومت کند و مانند یک پدر مهربان او ار چون طفلی شیرخوار در بر گرفته پرورش دهد و به حد بلوغ عقلی و روحی برساند و یا مانند تخم گل او را مبدل به گلی از گلهای زیبای عالم خلقت به نام ( انسان کامل ) نماید .

و باید مدرسه را مثال بزنیم و بگوئیم خداوند متعال مدرسه و دانشگاهی بنام کره زمین تاسیس فرموده و همه امکانات یک زندگی آرام و بی دغد غه که دانشجوی او همین انسان با فکر راحت مشغول تحصیل کمالات روحی شود را برایش آماده فرموده است .

رصول اکرم (ص) و ائمه هدی (ع) را مدیران و اساتید این دانشگاه قرار داد و جحت آنانرا در قلب همه انسانها وارد کرد تا با علاقه و محبت به تعالیم آنان گوش دهند.

کلاسهایی را بنام درجات ایمان و کمالات روحی و معنوی قرار داد تا دانشجویان با ورود در این کلاسها پله های فهم و معرفت و ایمان را طی کرده و به مقام بندگی ( به مانند دیپلم) و سپس به مقام خلیفته الهدی به مانند دکتر و اجتهاد برساند کتاب حقی بنام قرآنرا کتاب در سی همه کلاسهای این دانشگاه و مدرسه قرار داد که هر کلاس و هرمعلمی درس مورد نظر خود را با راهنمایی معلمین و اساتید کل یعنی ائمه هدی ( ع) از آن فرا گیرند و برای آنکه کسی در آن شک و تردید نکند کتابش را با اعجاز تو ا‍م ساخته که جن و انس در برابر آن زانوی عجز به زمین زنند و تسلیم حکم خدا شوند. گر چه انبیا گذشته هر یک تالشی کردند تا زمینه را برای تاسیس این مدرسه فراهم نمایند و تا حدود زیادی ی هم آنرا به ثمر رساندند ولی گشایش اصلی آن توسط رسول اکرم ( ص) صورت گرفت . آن حضرت با اطلاع نور هدایت و اعمال ملکوتی اش و با جمله معروف از آن حضرت که فرمود : ( قولو الا اله الا ... تفلحوا) درب مدرسه وحی را با بیست و سه سال تلاش نمود تا دانش آموزان سر گردان د ربیابان جاهلیت را در حیاط مدرسه جمع نماید .

آن حضرت در همه آن مدت پیوسته جانشین خود علی بن ابیطالب ( ع) را معرفی می فرمود تا کسی دیگری جای آن حضرت را نگیرد و بشر به انحراف کشیده نشود زیرا تنها امام معصوم و تعیین شده از جانب پروردگار که از رموز عالم هستی مطلع است و در عین حال معصوم می باشد می تواند این دانشگاه را اداره کند. آنگاه که رسول اکرم (ص ) می خواست دانش آموزان را سر کلاس اول که استاد آن علی بن ابیطالب ( ع) بود بفرستد حادثه ای مهم پیش آمد که برنامه مقرر مدرسه و کلاسها ار تغییر داد .

شیطان دید اگر علی بن ابیطالب (ع) و سپس یازده امام معصوم مدیر و استاد این دانشگاه باشند و بشریت را در کلاسهای آن رشد داده و به مقام بندگی خدا ( مانند دیپلم) برسانند حداکثر تا دو سه قرن آینده باید برنامه شیطنت خود را بر چیند،زیرا اگر چنین پیش برورد دانش آموزان بوسیله درسهای اهل بیت عصمت (ع) رشد و معرفت یافته و تزکیه نفس خواهند کرد و جزوه بندگان صالح خدا خواهند شد و امام دوازدهم نیز که بشر را آماده در سهای خود می بیند ظهور نموده و لحظه ظهور او پایان کار او ( شیطان ) خواهد بود و سپس شیطان بزرگ چنین نقشه کشید :

پس تنها راه اینست که با استفاده از دو چیز این دانش آموزان را تا سر کلاس نرفته و دستمان از آنها کوتاه نشده را به خارج از مدرسه فرستاده و این بساط را به هم بزنیم.

کسی پیمان گرفتن از افراد شیطان سیرت که واقعا خود خواهی و جهالت شعار و عمل آنان است که با وعده ای مختلف دنیایی و شهوانی و به زور شمشیر مردم را متفرق نمایند و حکومت را از دست اهل بیت خارج سازند .

آنان که همان قاتلین حضرت فاطمه زهرا (ص) بودند قبل از وفات رسول خدا (ص) در مکانی خلوت با حضور ابلیس با هم پیمان بستند که نگذارند نبوت و خلافت در یک خاندان ( یعنی بنی هاشم ) جمع شود که این مطلب نزد آنان بطور سری باقی ماند ولی رسول اکرم (ص) در خطبه غدیر خم با اشاره و کنایه نقشه آنان را سر بسته برملا کرد و به جحت اخلاق کریمانه خود از نام بردن آن

منافقین خودداری نمود و ائمه هدی (ع) برنامه آنان را بعدها برملا نمودند .

و دوم سستی و بی حالی و جهالت مردم که به جای علی بن ابیطالب (ع) مجمعه علم و هدایت و عدالت و مهبت و خوبیها است مجسمه های مبهل و شهوت و خود خواهی و... ر ابپذیرند ( بئس للظالمین بدلا)سوره کهف آیه 50

وقتی مردم با سستی خود راه را برای شیطان سیرتان باز نمودند و آنان دیدند مانعی سر راهشان نیست شمشیر ها را کشیده و مردم را از حیاط مدرسه وحی به بیرون راندند که صد البته چنین مردمی هم لیاقت شرکت در کلاس امیر المومنین (ع) را نداشتند باطن آنان بمانند حیوانی بود



خرید و دانلود  حضرت مهدی 1


حضرت مهدی 50ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 48

 

حضرت مهدی ( عج )

به نا م او که ، بی نام او جهان صفا ندارد

بی یاد او جان ها بها ندارد

بی عشق او دل ها نوا ندارد

بیشتر اوقات برایمان راجع به حضرت مهدی (عج) سوالاتی پیش می آید، و با بررسی و جست و جو و کنکاش زیاد به برخی از سوالات خود دست پیدا کرده ، ولی هیچگاه وجود آن را در ادیان مختلف بررسی ننمودم ؛

اساسی ترین سوالاتی که برای من یا هر فرد دیگری ممکن است ، سر آغاز کنکاش پیش آید و ذهن او یا من را به خود مشغول سازد به نظر می رسد موارد ذیل باشد:

عقیده مهدویت یعنی چه؟ چرا بایستی به مهدویت فکر کنیم؟ فوائد آن چیست ؟ آیا منجی عدالت گستر را ادیان دیگر نیز بشارت داده‌اند ، یا تنها در اسلام مورد اعتقاد است؟ ویژگی های منجی و مهدی موعود (عج) در اسلام و به ویژه در تشیع چیست؟ در کتب دیگر ادیان، منجی جه نامیده می شود؟ آیا بایستی خود را تسلیم روزگار نمود؟و…

سوالات خودم ویا هر نوجوانی در این زمینه بسیار است ، ولی هدفی که من را به تحقیق و نوشتن در این راه کشاند؛ شناختن او بود و بس.

با خود گفتم در این عصر آهن، عصر پول ، عصر پوچی و… اگر من با یاد و نام او زنده باشم وبه انتظارش بنشینم و بتوانم ، دانسته‌های خود را به دیگران نیز بگویم وآنان را نیز با این تفکر زیبا و هستی بخش و آینده ساز آ؟شنا سازم، شاید مفید واقع شوم.

آیا رسیدن و دست یافتن به این عقیده‌ بسیار مهم و مفید است؟ زیرا این امام همام می‌تواند منشاء خیرات فراوانی برای آدمیان باشد. همچنین آیا واقعا علاوه بر فوائد وجودی امام زمان ارواحنا فداه که به میمنت وجود مسعودش آسمان و زمین پا بر جا هستند و جنبندگان روزی داده می شوند ، نفس اعتقاد به آن بزرگوار موجب سودهای بسیار و خیرات بیشمار است؟ بلی اگر شما از قرون اولیه اسلام یک سیر اجمالی در تواریخ بفرمائید؛ می‌بینید چگونه بر اثر این عقیده پاک و شریف ارکان ظلم متزلزل و کاخ‌های ستم واژگون گردیده است؟ قیام های مردانه بنی هاشم و پیرواش مانند زید بن علی بن حسین معروف به زید شهید و محمد نفس زکیه و مختار بن ابو عبیده ثقفی و دیگر بنی الحسین و بنی الحسن در برابر بیدادگری‌ها و استبداد حکام جور از بنی امیه و بنی عباس و بسیاری از نهضت های مهم دیگر ، در مقابل دولت های استعمار گر مانند قیام دلیرانه محمد احمد سودانی در اواخر قرن نوزدهم و دولت های شگفت آوری در اثر این عقیده در راستای سعادت افراد و اقوام مختلف بوجود آمده است. همچنین دستیابی به این عقیده که محتوایش بقای اسلام است ، بسیار مهم و ضروری است؛ چرا که در حال حاضر جهان کنونی نیازمند تغییری شگفت آور است؛ هر روزه در نوشته ها و تصاویر روزنامه و… می بینیم منجی و رهبری دروغین پیدا می شود، فرقه های جدیدی در حال گسترش است، همه جا را ظلم و جور و دروغ فرا گرفته و بدتر از همه اذیت و آزار مسلمان وانسان ها با بدترین شرایط و اشکال مذبوح در حال گسترش است و شرایطی بسیار بد و دوزخی برای آزادگان و نیکان در اقصی نقاط دنیا به وجود آمده است ، حال تکلیف چیست؟

اما آینده بشریت؟؟!!

بسی جالب و خوشایند است که انسان نسبت به آینده بشریت خویشتن و به فدای روشن که پرتو امنیت و آسایش و صلح ، انسان را فرا می گیرد، امیدوار باشیم. لیکن خبرهای مربوط به رقابت شدید در زمینه تولید اسلحه های کشنده و ویران گر و… هرگونه امید را که در انسان می پروراند، از بین می برد و تک تک ذرات حاصل در دورنمای دل را متلاشی می سازدو هرگونه نسیم ملایمی که بر ساحل اندیشه و خیال می‌وزد از میان برمی دارد؟!!

ولی آیا بایستی خود را تسلیم حوادث روزگار کرد؟ این چه جاذبه‌ای است که با کشش خویشتن محرومین و مستضعفین جهان را به سوی خود می‌خواند ؟ و آن‌هارا به آینده‌ای نیکوی خویشتن امیدوار می‌سازد؟ این چه پیام و نویدی است که علی رقم همه‌ی ناراحتی ها و مشکلات‌ها و مشکلات هنوز در تفکر انسان ها معتبر و قابل اجراست؟ و در انتظار آن بایستی تمام این لحظات درد آلود را تحمل نمود؟ جز نویدی الهی که پیام آوری آسمانی و پاک آن را بر بشر بشارت داده باشد کدام وعده و بشارت چنین نفوذ و قدرتی خواهد داشت؟ بلی، پیام آوران الهی .

فصل اول

اصالت مهدویت

1ـ مقدمه

2ـ اصالت مهدویت از جهت معقول بودن امکان آن

3- اصالت مهدویت از جهت اتکاء بر مبنای معقول و منطقی

4- اصالت مهدویت از جهت موافقت با فطرت و نوامیس عالم خلقت

5- اصالت مهدویت از جهت قبول و مبتنی بودن آن بر بشارات پیامبران و ادیان آسمانی

6- اصالت مهدویت از جهت ابتنای آن بر آیات قرآن کریم

7- اصالت مهدویت از جهت ابتنای آن بر احادیث آن معتبر و متواتر

8-اصالت مهدویت از جهت اتفاق مسلمانان و اجماع شیعه و اهل سنت

9- اصالت مهدویت از جهت معجزات و کرامات

10- اصالت مهدویت از جهت ابتنای آن بر توحید و یکتا پرستی

11- اصالت مهدویت از جهت نقش آن در عمل و برقراری عدالت و به ثمر رساندن انقلاب اسلام

12ـ نتیجه گیری

1ـ مقدمه

« اصالت مهدویت » از جهت قبول اسم و ابتناء آن بر بشارت ، پیامبران و ادیان آسمانی، تمام ادیان آسمانی به پیامبران به پیروان خود، عصر درخشان و سعادت



خرید و دانلود  حضرت مهدی 50ص


امام مهدى در قرآن ، سنت و تاریخ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

امام مهدى(عج) در قرآن، سنت و تاریخ

بسم ‏اللَّه الرّحمن الرّحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام على اشرف الأَنبیاء المرسلین سیدنا و نبینا ابى‏القاسم محمدصلى الله علیه وآله و على اهل بیته‏ علیهم السلام الطیبین الطاهرین المعصومین و من اهتدى بهداه الى یوم الدین. مطالبى را که تهیه کرده‏ام به صورت فشرده، خیلى مختصر و فهرست وار عرض مى‏کنم. اگر فایده‏اى در این مطالب باشد، همان مختصر و فهرست کافى است.مطلع بحث«وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبَادِىَ الصَّلِحُونَ، إِنَّ فى‏ هَذا لَبَلغاً لِّقَوْمٍ عَبِدینَ وَ مآ أَرْسَلْنَکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَلَمِینَ.»(75)سوره انبیا مکى است؛ خداوند و پیامبرصلى الله علیه وآله آینده اسلام را تبیین کرده‏اند و حال آن که هنوز اسلام نو پا بود.سخن ما به صورت فشرده درباره حضرت مهدى(عج) حول سه محور است: قرآن، سنت و تاریخ.امام مهدى (عج) در قرآن کریماین مسئله در قرآن تحت سه عنوان مطرح است:عنوان اوّلیکى مسأله «وراثت ارض» است که در آیه مذکور با دقایق و لطایفى مطرح شده است؛ مانند مسأله کتابت و وراثت آن هم وراثت ارض. خداوند مى‏فرماید: «....وَ کُنَّا نَحْنُ الْورِثِینَ.»(76) در حقیقت عاقبت جهان به دست افراد صالح مى‏افتد. در واقع این اشاره به همان عقیده‏اى است که در بین مسلمان‏ها رواج دارد مبنى بر این‏که در آخرالزمان و در پایان جهان و قبل از قیامت، حضرت ظهور مى‏کند. از این کلام که «عباد صالح وارث هستند»، در مى‏یابیم عابدین باید خودشان را آماده، و این برنامه را تهیه کنند. این برنامه همان برنامه پیغمبر(ص) است: «وَ مَآ اَرْسَلْنکَ إلَّا رَحْمَةً لِّلْعَلَمِینَ.»(77) همان برنامه جهانى است. پیغمبر (ص) براى جهان رحمت بود؛ ولى این مأموریت به دست مهدى(عج) و اصحاب صالحش انجام مى‏گیرد. در این زمینه مرحوم طبرسى روایتى نقل کرده است. عن ابوجعفرعلیه السلام: «هُمْ اصحابُ المهدى(عج)(78)».عنوان دوّمعنوان دوم، غلبه دین است بر همه ادیان که تاکنون محقق نشده است. درست است از لحاظ علمى حجت و برهان اسلام قوى‏تر است؛ اما بالاخره نه آن رحمة للعالمین محقق شده نه تسلط و غلبه آشکار و ملموس دین بر همه ادیان. در این‏جا، سه آیه به یک مضمون آمده است:«هُو الّذى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ‏و عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ.»(79)عنوان سومعنوان سوم، «استخلاف» است. خدا وعده کرده است:آیه دوم «وَعَدَاللَّهُ الَّذِینَ، امَنُوا مِنکُمْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى‏ لَهُمْ...»(80)این آیه اشاره به یک حقیقتى است که تا حالامحقق نشده است. اگر فرض مى‏کردیم هیچ روایتى نداشتیم و ما بودیم و این آیات، جاى این سخن بود که استخلاف تا حالا محقق نشده است و چون وعده خدا است، بى‏تردید تحقق مى‏یابد. وقتى خدا وعده کرده است این دین را به دست عباد صالح خودش در سراسر جهان نشر بدهد، عاقبت انجام خواهد شد. کلمات استخلاف وارثین اشاره به مسأله حکومت هم دارد. استخلاف یعنى همین عباد صالح خدا خلیفه بشوند براى خدا در روى زمین. هر دو آیه ارض دارد؛ یعنى کل زمین. البته کلمه «مهدى(عج)» با این لفظ در قرآن نیامده، اما در روایات آمده است و بیش‏تر به امامت و رهبرى آن حضرت اشاره دارد. ما نمى‏دانیم نحوه حکومت آن حضرت چگونه است. شاید این‏گونه باشد که آن حضرت رهبر جهان به شمار آید و کشورها و حکومت‏هاى صالح دیگر هم وجود داشته باشند. این‏ها باهم منافات ندارد؛ همه حکومت‏هاى دیگر صالح هستند و از آن حضرت دستور مى‏گیرند.امام مهدى (عج) در سنت و حدیث :محور دوم، بررسى مسأله در سنت و حدیث است. مرحوم طبرسى، در ذیل آیه «...کتبنا فى الزبور...(81)»، مى‏گوید: «و یدل على ذلک ما رواه الخاص و العام عن النبى (ص).(82)» پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود:«لو لم یبق من الدنیا إلاّ یومٌ واحد لَطَوَّلَ اللَّهُ ذلکَ الیوم حتّى یَبْعَثُ رجلاً من اهل بیتى یَملاءُ الارضَ عدلاً و قسطاً کَما مُلِئَتْ جوراً و ظلماً.»(83)بعد مى‏گوید روایات وارده از طریق فریقین در این زمینه فراوان است و این روایت را از سنن بیهقى نقل مى‏کنند. خاطرم مى‏آید درحدود چهل و پنج سال قبل، شاید هم بیش‏تر، در خدمت مقام آیت‏اللَّه صدر (رض) بودم و صحبت از کتاب المهدى(عج) به میان آمد. ایشان گفتند در مجلسى بحث شد که آیا روایات راجع به حضرت از طریق اهل سنت هم آمده است یا نه، من گفتم: بله، هست؛ و در این باره کتاب «المهدى(عج)» رانوشتم. یک نسخه را هم به من هدیه دادند که در آن نوشته‏ام این را مؤلف به من اهدا کرده است. ایشان روایات مرتبط با حضرت مهدى(عج) را از طُرُق اهل سنت جمع‏آورى کرده است. در این زمینه خیلى هم کار انجام شده است. یکى از کارهایى که انصافاً باید از آن تقدیر کرد، کتابى است به نام «منتخب الاثرفى الامام الثانى عشر» که حضرت آیت اللَّه صافى نوشته‏اند. بعد از آن هم دائرة المعارف راجع به حضرت مهدى(عج) نوشته شده است.ما در روایات، تواتر معنوى داریم. منتها در روایات شیعه و نیز روایاتى که آیت‏اللَّه صدر نقل کرده‏اند، حتى مواردى مانند این‏که مهدى(عج) از فرزندان حسین‏علیه السلام و از فرزندان سجادعلیه السلام است، نیز وجود دارد. این‏ها را هم یک مقدارى از «ینابیع الموده» و جاهاى دیگر نقل کرده‏اند. البته آیت اللّه العظمى آقاى صافى (دام عزّه) خیلى بیش‏تر از این‏ها تحت این عناوین روایت ذکر کرده است. این مطالب در روایات شیعه بیش‏تر است و روایات زیادى هم از اهل سنت در کتاب‏هایى که احتمالاً مؤلفش هم شیعه بوده مثل «ینابیع الموده» و موارد دیگر نقل شده است. همین طور که آیت اللَّه عسکرى فرمودند، روایات ما روشن‏تر است. آن‏قدر که قضیه در روایات ما روشن است، در روایات اهل سنت نیست؛ ولى در عین حال اگر همین دو کتاب را ملاحظه کنید، در مى‏یابید جزئیات، [براى مثال حضرت از نسل کیست‏]، در روایات اهل سنت نیز نقل شده است. این نکته را مى‏خواستم عرض کنم که ما همه جا «مهدى(عج)» داریم. البته این هدایت همان هدایت واقعى است. منتها در دین یهود از او تعبیر به مسیح کرده‏اند. همین الآن یهودى‏ها منتظر حضرت مسیح‏علیه السلام هستند؛ چون حضرت موسى‏علیه السلام را قبول نکردند. یکى از یهودى‏ها در یکى از روزنامه‏ها گفته بود آن روز که حضرت مسیح‏علیه السلام ظهور بکند چنین و چنان مى‏کنیم.(84) مسیح، یعنى مسح شده، یعنى متبرک. از لحاظ محتوا، خیلى



خرید و دانلود  امام مهدى در قرآن ، سنت و تاریخ


اعتصاب 1

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

در راستای انتظار حضرت مهدی (عج) واپسین بخش

معنای انتظار

 

اشاره: در شماره قبل، بخش نخست مقاله «قدر اصغر و قدر اکبر»، که در آن به ارزش و اهمیت نیمه شعبان از زوایای مختلف پرداخته شد از نظر خوانندگان گرامی گذشت، واپسین بخش این مبحث به فلسفه انتظار اختصاص دارد.گروه اندیشهآیت الله محمدرضا مهدوی کنیامروزه برخی از علمای علوم سیاسی قائل اند که مردم خودشان حکومت را انتخاب می کنند و به آن مشروعیت می بخشند. اما در مورد ولایت امیرالمؤمنین و ائمه معصومین علیهم السلام چنین نمی گوییم. گرچه برخی چنین پنداشته اند، ولی این مطالب درباره ولایت ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین قطعاً نادرست است. لذا شما ملاحظه کنید تعبیر روایت را که می فرماید:«بنی الاسلام علی خمس: الصلاه و الزکوه و الحج و الصوم و الولایه و لم یناد احد بشی کمانودی بالولایه»(۹)این ولایت دایر مدار ضرورت اجتماعی و نشأت گرفته از خواست مردم نیست تا مردم تأسیسش کنند و به آن مشروعیت ببخشند.شگفت تر آن که برخی اشتباه بزرگتری مرتکب شده اند و گفته اند که مشروعیت ولایت الله هم به پذیرش مردم است! و به آیه «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا»(۱۰) استناد جسته اند، که ما راه را به انسان نشان داده ایم، می خواهد بپذیرد یا نپذیرد. یعنی این مردم اند که می توانند به اختیار خود ولایت خود را بپذیرند و یا نپذیرند. پس ولایت خدا نیز وابسته به اراده مردم است، ولی بطلان این استدلال روشن است. زیرا آیه شریفه در مقام نفی جبر است نه در مقام نفی تکلیف و الزام. یعنی انسان در عین حال که مختار آفریده شده، ولی شرعاً ملزم است که راه راست را اختیار کند و ولایت خدا را بر ولایت دیگران مقدم بدارد. این آیه هیچ ربطی به تغییر تشریعی و مشروعیت ندارد، بلکه اشاره بر یک واقعیت عینی و خارجی است که انسان تکویناً با اراده و اختیار آفریده شده است. لذا در آیه بعد می فرماید: «انا اعتدنا للکافرین سلاسل و...» یعنی ما برای کافران غل ها و زنجیرها در دوزخ آماده کردیم. انسان بالطبع آزاد است، ولی شرعاً مکلف است. اصولاً تا انسان دارای اختیار نباشد تکلیف معنی ندارد. یعنی چون قادر به انجام کارهای خوب و بد است، خداوند او را مکلف به کارهای نیک کرده و از کارهای زشت بازداشته است، تا با اختیار به خوبی ها عمل و از بدی ها پرهیز کند.تأسف حقیر از این است که این مطالب در مرکز تشیع و در مرکز حکومت اسلامی گفته می شود. آنگاه که ما اعلام خطر می کنیم، متوسل به مسأله آزادی بیان می شوند و بانگ و فریاد برآرند که مسلمانی نیست. بحث بر سر این نیست که نظریات طرح نشود. بحث بر سر این است که بی پایه ترین مطالب و پایین ترین مطالب از لحاظ سطح علمی، به عنوان مطالب باارزش علمی  به مخاطبی که در این امور آگاهی کافی ندارد، ارائه می شود. این نوعی خیانت به مخاطب و تضییع حقوق آنان است. مقصود ما احساس خطر از شخص یا افراد یا اصل طرح یک مطلب نیست. مقصود ما احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت مردم است.اولین اصلی که در طرح مطالب علمی باید رعایت شود، رعایت حق مخاطب است. مخاطب باید بداند که این مطلبی که ارائه شده، تا چه حد از سطح علمی قابل قبول برخوردار است. طرح هر مسأله علمی نیاز به اصول موضوعه و مشترکی دارد که مورد قبول باشد. بدون آن اصول، ایراد این گونه مباحث به سفسطه و مغالطه نزدیک تر است. شما امروز با نمونه هایی از آن آشنا شدید. مطالب به گونه ای مطرح می شود که گویی مطالب ارائه شده از بدیهیات است!  لذا ما نسبت به این مخاطب و این مردم احساس مسئولیت می کنیم. والا مسأله مخالفت با شخص یا گروه مطرح نیست. این گونه افراد،  هر زمان که با واکنش عمومی روبه رو می شوند و از پاسخ منطقی در می مانند، اعتراض و انتقادها را سیاسی و یا گروهی جلوه می دهند!نکته آخر، مسأله «انتظار» است. «انتظار» به معنای امید خام نیست. بلکه مفهوم درست آن «چشم به راه بودن» است. حالا ببینیم چشم به راه بودن چه آثاری دارد؟آیا ما در حکومت حضرت مهدی علیه السلام نیازی به عالم، حوزه و دانشگاه نداریم؟!  آیا در زمان آن حضرت تمام حوزه ها و دانشگاه ها بسته می شود؟ خیر این گونه نیست. گرچه در حدیث آمده است:(۱۱) «هنگامی که قائم آل محمد صلی الله علیه وآله و سلم ظهور کند، خداوند دست عنایت بر سر بندگانش می نهد تا عقول آنها مجتمع  و رشدشان به کمال برسد.»یعنی: موانع از سر راه برداشته و استعدادها شکوفا می شود، ولی این مطلب ظاهراً  از طریق اعجاز و خرق عادت رخ نمی دهد که مدرسه و دانشگاه ها را ببندند و مردم دست از کار و کوشش بکشند. پس معنی انتظار آن نیست که دست روی دست بگذارید و هیچ گونه آمادگی نداشته باشید و آن حضرت بیاید و همه چیز را یک دفعه درست کند. چنین نیست. این انتظار برای ما آنقدر جدی و مهم است که در دعای عهد از خدا می خواهیم: اگر «مرگ» میان من و آن حضرت جدایی افکند، خدایا مرا از آرامگاهم برانگیز، در حالی که شمشیر و نیزه ام در دستم باشد، (۱۲) یعنی کاملاً آماده باشم.در حدیث آمده: «ولیعد احدکم لخروج القائم و لو سهماً».(۱۳) یعنی با فراهم کردن یک تیر هم که شده، برای ظهور آن حضرت آماده باشید. پس جوانها باید از لحاظ علمی و فنی و نظامی آموزش ببینند و مهمتر از همه، تقوا داشته باشند، تقوا از همه امور بالاتر است. این معنای «انتظار» است که فرمود:«افضل اعمال امتی، انتظار الفرج«(۱۴)من روایات «افضل الاعمال» را در معجم بحارالانوار مرحوم علامه مجلسی بررسی کردم. در میان عبادات، اعمال بسیاری است که افضل شمرده شده است. ولی تفاوت اساسی آن اعمال با مسأله انتظار فرج در این است که همه آن اعمال جنبه فردی دارد. ولی مسأله انتظار، انتظار جمعی است. یعنی انتظار امت برای امر مهمی که مربوط به امت است. حدیثی که من دیدم،  دنباله ای هم دارد:«افضل اعمال امتی، انتظار الفرح من الله» (۱۵)لذا ما باید این انتظار را از جنبه فردی فراتر بدانیم و جنبه امتی و جمعی به آن بدهیم تا «انتظار الامه» محقق شود.پس آن چه برخی گفته اند که همه کارها را باید به حضرت حواله دهیم تا تشریف بیاورند و اصلاح کنند، سخن درستی نیست. این گونه انتظار و این گونه حوالت دادن راحت ترین اعمال است، نه افضل اعمال. که فرموده اند: «افضل الاعمال، احمزها» (۱۶)«بالاترین عمل آن است که سخت باشد.»پس باید برای این امر مهم، انتظار سختی کشید و ضررها مادی و جانی را تحمل کرد تا افضل الاعمال صدق کند.جمله آخر من به شما طلاب و دانشجویان عزیز این است که جامعه اسلامی به عالم متقی نیاز مبرم دارد. لذا شما باید خود را برای رفع این نیازها آماده کنید. دانشگاهها، قوه قضاییه، مردم، نیروهای انتظامی و نظامی، کشورهای خارج از لحاظ درک معارف دینی، همه و همه به عالم متقی نیازمندند. امروز باید به یک یا چند زبان خارجی مسلط شد. غفلت نکنید و فرصت ها را غنیمت بشمارید. من به عنوان کسی که بیش از پنجاه سال تجربه دارم می گویم که اگر درست درس بخوانید و تقوا داشته باشید و خود را در مسیر خدمت به قرآن و اهل بیت علیهم السلام و مردم قرار بدهید، زندگانی دنیای شما نیز بهترین زندگانی خواهد بود. غصه دنیا را نخورید که در دنیا و آخرت آبرومند خواهید بود.یثبت الله الذین امنوا بالقول الثابت فی الحیوه الدنیا و فی الاخره (۱۷)خداوند مؤمنان را با قول ثابت در دنیا و آخرت استوار می دارد.حضرت مهدی روحی له الفدا خادمان خود را رها نمی کند. به شرط این که ما در خادم بودن صادق باشیم. البته ممکن است که نوسانات و مشکلاتی در زندگی هر کس پیدا شود که برای امتحان است. خداوند فرموده است:«احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لایفتنون (۱۸)آیا مردم گمان دارند همین که بگویند ما ایمان آورده ایم آنها را رها می کنیم و آنها مورد آزمایش قرار نمی گیرند.این آزمایش های الهی برای ساخته شدن ما لازم است. اگر در زندگی مشکلات نداشته باشیم و همواره در رفاه و آسایش باشیم،  در آینده نمی توانیم با مسائل و مشکلاتی که در جهان هست، مبارزه کنیم. قهراً باید طعم سختی ها را بچشیم. اما اگر در این راه ثابت قدم باشیم، یقین داشته باشیم که آبرومند و سربلند خواهیم بود.برادران من،  هوشیار باشید. ما باید بیش از دیگران مراقب اعمال خود باشیم و مواظبت کنیم. مبادا یک قلم خطا، یک قدم، یک سخن خطا و یک نگاه خطا موجب سقوطمان بشود. امید است که همه ما از یاران صادق و منتظران واقعی امام منتظر علیه السلام باشیم. ان شاءالله تعالی.پانوشتها:۹- بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۶۸، ص ۳۳۱.۱۰- سوره انسان، آیه ۳. ۱۱. بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۵۱، ص ۳۵.۱۲. مفاتیح الجنان، فرازی از دعای عهد. متن عربی آن چنین است:«اللهم ان حال بینی و بینه الموت الذی جعلته علی عبادک حتماً  مقضیاً فاخرجنی من قبری مؤتزراً کفنی شاهراً  سیفی مجرداً.»۱۳. بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۵۲، ص ۳۶۶.۱۴. بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۵۲، ص۱۲۸.۱۵. بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۵۲، ص۱۲۸.۱۶. بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۷۰، ص۲۳۷؛ میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۱۲۶، حدیث ۱۴۳۱۲، حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.۱۷. سوره ابراهیم، آیه ۲۷.۱۸. سوره عنکبوت، آیه ۲.

ظهورت روشنی بخش نظرباد...

 

موعود مقدس فرهنگ ساز است چراکه همه فضایل عالی انسانی را در خود مجتمع می سازد فضایلی که در همه ادوار مورد تقدیس مردان و زنان ایرانی بوده است. شجاعت، سخاوت، جوانمردی، عدالت، صفا، رحمت، شفقت و ماندن بر سر عهد و پیمان، بی گمان رمز ماندگاری آثاری چون شاهنامه، خمسه نظامی، الهی نامه عطار، فتوت نامه ها، داستان های عامیانه سمک عیار، گلستان و بوستان، مثنوی، بهارستان جامی و حتی آثار عبید زاکانی در این است که جملگی آئینه مرام و سنتی هستند که مردم این سرزمین در طول تاریخ، حافظ آن بوده اند؛ به همان سان که همه این آثار نامردی، جبن، ریا، زهدفروشی و دروغ را در زمره لشکریان اهریمن معرفی می کنند و با همه توان و با زبان و عمل قهرمانان با آن می ستیزند.این مردم، رسم فتوت را در سینه داشتند و خاطره اش را در ضمیر ناخودآگاه و یادش را در حضور پهلوانان، تا آن که، جملگی را در سنت و سیره علی و فرزندان او یافتند و اهل بیت را از خود دانسته و با جان در خدمتش درآمدند؛ در سوگشان به سوگ نشستند و با سورشان به شادی برخاستند تا شیعه باشند و پیرو.شیعگی، مترادف با جوانمردی شد و از شیعه بودن علی وار زیستن و حسین وار بودن و زینب وار پای در رکاب مردی گذاردن را فهمیدند تا به امروز که مهدی(ع)، موعود ادیان، فرزند علی، تمثال سوشیانت، نماد اسم رحمت، فتی و جوانمرد اهل بیت با شمشیر آخته علی، اسب محمد، منتقم خون حسین، هادم ابنیه شرک و نفاق، گریزان از دروغ و نیرنگ و ریا، چونان شهاب ثاقب می آید تا آرزوهای مانده در سینه ها را مبدل به واقعیتی انکارناپذیر کند؛ او که عموم یارانش جوانند و مشاورانش از ایرانیان اند.



خرید و دانلود  اعتصاب 1


مقاله درباره مهدی اخوان ثالث 11 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

مهدی اخوان ثالث

نخستین مجموعه‌شعرِ مهدی اخوان‌ثالث بعد از کودتای 28 مرداد ماه سال 1332 ، مجموعه شعر زمستان است . بگذشته از اشعاری که پیش‌ از روزهای کودتا سروده شده‌اند، فضای حاکم بر این مجموعه، آمیخته‌ای است از حس‌ تنهایی و حسرتِ روزگاران شیرین بر باد. زمستان فریادکننده‌ی زخم‌های تازه است. رنج مهدی اخوان ثالث در این مجموعه اما، نه برخاسته از تقدیر نوع انسان، که برخاسته از سرگذشت انسانی است که راه به خطایی معصومانه برگزیده و چون چشم گشوده، جز ره‌زنانی که به تاخت دور می شوند، هیچ ندیده است: ”هر که آمد بار خود را بست و رفت،\ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب”. زمستان روایت تقدیر انسان عصری ویژه در سرزمینی ویژه است؛ روایتِ تقدیرِ انسانی که گذشته‌ی به‌یغما‌رفته‌ی خود را هنوز پرمعنا مییابد. ‍ ویأس‌ مهدی اخوان‌ثالث در زمستان با حیرت آمیخته است؛ یأس‌ مردی که سوزِ زخم‌هایش‌ فرصت اندیشیدن به چرایی‌ها را از او گرفته است: ”هر چه بود و هر چه هست و هر چه خواهد بود،\من نخواهم برد این از یاد :\کآتشی بودیم که بر ما آب پاشیدند”. انطباق جان و جهانِ انسانِ مجموعه شعر زمستان هنوز به فرجام نرسیده است. زمستان چشم جست‌وجو نبسته است: ”در میکده‌ام؛ دگر کسی اینجا نیست\واندر جامم دگر نمی صهبا نیست\مجروحم و مستم و عسس‌ میبردم\مردی، مددی، اهل دلی، آیا نیست”؟ پاسخ انسانِ زمستان اما، ناشنیده روشن است: مددی نیست. نه مددی، نه دستی، نه کلامی: ”سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت\سرها در گریبان است.\... و گر دست محبت سوی کس‌ یازی؛\به اکراه آورد دست از بغل بیرون؛\که سرما سخت سوزان است”.تردیدها اما هنوز به جای خویش‌ باقی است؛ در دیار دیگری شاید برسر خسته‌گان سقف دیگری باشد : « بیا ای خسته خاطر دوست / ای مانند من دلکنده و غمگین !/ من اینجا بس دلم تنگ است ./ بیا ره توشه برداریم ، / قدم در راه بی فرجام بگذاریم » زیر هیچ سقفی اما ، صدایی دیگر نیست ؛ ثالث پیام کرک ها را لبیک می گوید:”بده... بدبد. چه امیدی؟ چه ایمانی؟ کرک جان خوب می خوانی”. مجموعه شعر زمستان تردیدی است که به یقین می‌گراید، زخمی است که کهنه می‌شود، حیرتی است که عادت می‌شود؛ زمزمه‌ای که در غار تنهایی‌ی انسان مکرر می‌شود: ”چه امیدی؟ چه ایمانی”؟

دومین مجموعه شعر مهدی اخوان ثالث در سال‌های بعد از کودتای 28 مرداد ماه سال 1332، آخر شاهنامه است. ثالث که در مجموعه شعرِ زمستان با کرک‌ها هم آواز شده بود، در آخر شاهنامه به جهانِ پرتناقضِ خویش‌ باز می‌گردد؛ به جهانی که آدمی در آن از وحشتِ سترونی‌ی زمانه، نخ‌بخیه‌های رستگاری را در روزگاران کهن‌ می‌جوید:”سالها زین پیشتر من نیز\خواستم کین پوستین را نو کنم بنیاد.\با هزاران آستین چرکین دیگر برکشیدم از جگر فریاد:\این مباد! آن باد!\ناگهان توفان بیرحمی سیه برخاست”. شاعر آخر شاهنامه هنوز دست به سوی یاری خیالی دراز می کند، هرچند نیک می داند که در زمانه‌اش‌ شیفته‌جانی نیست: “شب خامش‌ است و خفته در انبان تنگ وی\شهر پلیدِ کودنِ دون، شهر روسپی،\ناشسته دست و رو.\برف غبار بر همه نقش‌ و نگار او”. وشهرِ مهدی اخوان ثالث چونان دهشتناک است که او راهی ندارد، جز این‌که اندک‌اندک از زمانه‌ی خود برگذرد و در تلخ‌فرجامی‌ی انسان عصرِ خود، تلخ‌فرجامی‌ی نوعِ انسان را دریابد. هنگام که زخم‌ها از مانده‌گی سیاه می‌شوند، ثالث سیاهی‌ی روزگارش‌ را با سرنوشت ازلی‌ی انسان پیوند می‌زند. خوف حضور دقیانوس‌ مانده‌گار است: ”چشم میمالیم و میگوییم: آنک، طرفه قصر زرنگارِ صبح شیرینکاره\لیک بی مرگ است دقیانوس‌.\ وای، وای، افسوس”. آخر شاهنامه به زخم فاجعه ناامیدانه‌تر می‌نگرد، به سرنوشت مجروحان زمانه رنگی ازلی می زند و همه‌ی اندوه زمانه را در دل مردانی که درمانی نمی جویند، انبوه می‌کند:”قاصدک \ابرهای همه عالم شب و روز\در دلم میگریند”.از این اوستا، سومین مجموعه شعرِ مهدی اخوان‌ثالث بعد از کودتای 28 مرداد ماه سال 1332 ، آخر شاهنامه‌ای است که قد کشیده است. نگاهی از دور تا فاجعه پُررنگ‌تر به‌چشم بیاید. اینک اگرچه ابری چون آوار بر نطع شطرنجِ رؤیایی فرودآمده است، اینک اگر چه دیری است نعش‌ شهیدان بر دست و دل مانده است، اینک اگر چه هنوز باید پرسید: ”نفرین و خشم کدامین سگ صرعی مست\این ظلمت غرق خون و لجن را\چونین پر از هول و تشویش‌ کرده است”؟ اما چه پاسخ این سئوال، چه چرایی‌ی گسترده‌گی‌ی آن ابر و چه عمق اندوه برخاسته از حضور نعش‌ شهیدان را باید در سرنوشت نوعِ انسان جست؛ چه این‌ها همه نمودهایی است از آن تقدیرِ ازلی که بر لوحی محفوظ نوشته شده است؛ خطی بر کتیبه‌ای:”و رفتیم و خزان رفتیم، تا جایی که تخته سنگ آنجا بود\یکی از ما که زنجیرش‌ رهاتر بود، بالا رفت، آنگه خواند: کسی راز مرا داند\که از اینرو به آنرویم بگرداند.” و چون کتیبه به جهد و شوق بگردد، نوشته است همان‌: ”کسی راز مرا داند،\که از اینرو به آنرویم بگرداند”.در از‌این اوستا، مهدی اخوان‌ثالث از زمانه‌ی خویش‌ فاصله می‌گیرد تا آن‌را آیینه‌ی بی‌فرجامی‌های نوعِ انسان بینگارد. اگر زمستان از سرمای ناجوانمردانه می‌نالد، از‌این اوستا تعبیر سرما است. اگر زمستان مرثیه‌ای بر مرگ یاران است، از این اوستا نوحه‌ای در سوکِ پیشانی‌ی سیاه انسان است. اگر زمستان اندوه برخاسته از پیروزی‌ تن به ‌قدرت سپرده‌گان است، از‌این اوستا افسوس‌ بی‌مرگی‌ی دقیانوس‌ است؛ پژواک صدای همه‌ی ره‌جویان در همه‌ی روزها؛



خرید و دانلود مقاله درباره مهدی اخوان ثالث 11 ص