لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
« فهرست مطالب»
عنوان صفحه
چکیده
فصل اول
مقدمه 1
فصل دوم : انواع خوردگی
خوردگی یکنواخت 2
خوردگی حفره ای 4
سایش 6
برخورد 6
کاویتاسیون 7
جدایش انتخابی 8
زدایش روی 8
گرافیته شدن 10
آلومینیوم زدایی 10
خوردگی زیر رسوب 10
مرحله اولیه رشد برآمدگیها 11
خوردگی شیاری 12
خوردگی تنشی 13
انواع خوردگی در آبهای خنک کن 15
خوردگی گالوانیکی 15
خوردگی کاویتاسیونی 15
خوردگی سایشی 16
خوردگی خستگی 16
خوردگی بیولوژیکی 16
روشهای کاهش خوردگی 18
نرم کردن آب 20
گرفتن املاح آب 23
روش تقطیر 28
روش اسمز معکوس 28
روش الکترودیالیز 28
تعریف بازدارنده ها 31
بازدارنده های آندی و کاتدی 32
بازدارنده های آلی و معدنی 33
تفاوتهای محیطهای خنثی با محیطهای اسیدی 33
عوامل موثر در بازدارندگی 34
غلظت بازدارنده 36
PH سیستم 37
درجه حرارت سیستم 38
تشکیل رسوب 39
تاثیر سرعت حرکت مایع و هوادهی سیستم 40
اختلاط بازدارنده ها 42
بازدارندهای کاتدی 43
بازدارنده های آندی 45
فصل سوم : انواع سیستمهای خنک کن
سیستم خنک کن بسته 49
سیستم خنک کننده بازگردشی 49
سیستم خنک کن گذرا 50
خوردگی و رسوب دهی در آبهای طبیعی 51
تاثیر PH 52
تاثیر نمکهای محلول 54
تاثیر گازهای محلول در آب 58
مواد معدنی 59
ارگانیزمهای موجود در آب 61
سختی و قلیائیت 63
مسئله رسوبگذاری 64
فصل چهارم : کنترل خوردگی در سیستمهای آب در گردش
کنترل خوردگی و رسوبدهی در آبهای خنک کن 76
کنترل خوردگی در سیستمهای خنک باز 77
بازدارنده های منفرد 78
سیستمهای چند جزئی 90
بازدارندهای رسوب کننده طبیعی در آب 93
سیستمهای بدون فلزات سنگین 94
تاثیر کیفیت آب خنک کن بر رسوب دهی و خوردگی فلزات 96
تشکیل رسوب در آبهای خنک کن 102
ایجاد لجن و نحوه کنترل آن 105
نحوه کنترل میزان تزریق و روشهای آنالیتیکی 106
بازدارندگی فلزات غیر آهنی 108
کنترل رسوب در آبهای خنک کن 116
نمکهای مهم تولید کننده رسوب در آب 118
آلودگی های ناشی از هوا 121
روشهای کنترل رسوبگذاری 122
عملیات تقلیل مواد معلق 124
مواد پلیمری کنترل کننده رسوبات 125
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 63
«فهرست مطالب»
عنوان صفحه
پیشگفتار
مقدمهای دربارة اوپک
از اساس تا تأسیس
عملکرد 27 ساله اول اوپک
از یک حالت دفاعی به یک حالت تهاجمی
آینده سیاسی اوپک
اساسنامه سازمان اوپک
فهرست منابع و مأخذ
« پیشگفتار»
مسأله سوخت و انرژی یکی از حیاتیترین مسائل اجتماعی امروز جهان میباشد. و موضوع نفت و گاز در مرکز این نیروی حیاتی قرار داشته و دنیای صنعت وابستگی شدیدی به آن دارد.
بعضی کشورهای صنعتی برای دسترسی« نفت» طلای سیاه و مشتقات آن روشهای گوناگون اختیار کردهاند که گاهی تا مرز استعمار و بهرهکشی از طریق زورگویی پیش رفته است و ملتهای مالک ذخائر نفتی روی هم رفته تا به حال نتواستهاند آنطوری که باید و شاید برای پیشرفت هنوز از این کالاها استفاده نمایند.
سازمان اوپک از بدو تشکیل موفق شد جاذبههای لازم برای گردهم آوردن بخشی از کشورهای جهان سوم را که حیات اقتصادی آنان در گروه تولید و صدور مادة اولیه نفت بود فراهم آورد و بتدریج اعضایی را از قارههای مختلف جهان به سوی خود جلب کند حقیقت سازمان اوپک بمنزله نخستین مجموعه از کشورهای جهان سوم که تحت فشار سیاسی و اقتصادی قدرتهای بزرگ و شرکتهای چند ملیتی ذخایر آنان به بهای ناچیز غارت میشد. مقام و موقع خاصی داشته و دارد و به طبع سرنوشت آن میتواند جامعه کشورهای دارنده با ذخایر طبیعی با اقتصاد تکمحصولی ارزنده و آموزنده باشد.
در بطن اوپک کشورهای عرب که تقریباً دارای 60 درصد از تولیدات نفتی هستند از اعمال نفوذ بیشتری برخوردار بوده که جنبة سیاسی آن از محدودة بازار نفت تجاوز میکند.
در سپتامبر 1960 وقتیکه اوپک تأسیس شد ناظران سیاسی معدودب قدرت آینده این سازمان جدید را احساس میکردند بعد ازموقعیتهای کشور یعنی با سرکارآمدن سرهنگ قذافی در 1969 کشورهایا صادرکننده نفت از قدرت خود آگاهی یافته و بتدریج یک استراتژی تهاجمی به خود گرفته قدرت خود را از طریق افزایش قیمت نفت خام و کنترل فعالیتهای نفتی اعمال میکنند.
در اکتبر 1974 توسل کشورهای تولیدکننده نفت در سطح اوپک «اسلحه سیاسی نفت سبب چهار برابر شدن قیمت نفت در مدت 3 ماه گشته و ارادة کشورهای صادرکنندة نفت را در مورد بکاربردن نفوذ خود در تحولات اقتصاد جهانی از این به بعد مورد تأئید قرار میدهد.
آنچه مورد تأئید بسیاری از کارشناسان اقتصادی قرار گرفته است که کشورهای عضو سازمان اوپک طی سالهای دهة 1970 و سالهای اولیه دهة 1980 در اثر تلاشهای سازمان اوپک و نیز شرایط بینالمللی حاصل به درآمدهای سرشاری دست یافتهاند که عموماً آنرا در ساختار اقتصادی نه تنها به رشد و توسعة اقتصادی کشورهای خود کمکی نکردهاند که معضلات اقتصادی و سیاسی بغرنج و لاینحلی را نیز بوجود آوردهاند.
اکنون لازم است سازمان اوپک( چنانچه بتواند در دنیای پرتلاطم کنونی به حیات خود ادامه دهد) در یک مرحله نوین از فعالیتهای خود نسبت به چگونگی کاربرد وجوه حاصل از فروش نفت بوسیلة کشورهای عضو برنامههای جامعی را تدوین کند تا با یافتن روشهایی برای همکاری در سرمایهگذاری مشترک از خروج نهایی این امکانات مالی از سازمان اقتصادی کشورها جلوگیری بعمل آورد.
« مقدمهای دربارة اوپک»
در کنفرانس بغداد در سپتامبر 1960 که سبب پیدایش سازمان کشورهای صادرکنندة نفت اوپک Opec 1 شد. یکی از بنیانگذاران آن به نام ژانپابلوبرزآلفونسو 2 که وزیر ونزوئلائی اظهار داشت ما در حال ساختن تاریخ هستیم.
برای مجامع بینالمللی سیزدهسال انتظار لازم بود تا به عمق مفاهیم واقعی این اظهارات پی ببرد. حوادث اکتبر 1973 در حقیقت یک مرحلة برجسته از تجدیدنظر قاطع در ارتباط بین قدرتها در عرصة جهانی بوده که پیدایش آنها تمام هبستگیهای سیاسی و اقتصادی بین ملتهای صنعتیشده و در حال توسعه را برهم زد.
بدبینیهای ناشی از تغییرات در بازار نفت در جریان ده ساله اخیر سبب شدهبود که جنبههای واقعی جغرافیایی و اقتصادی و ابتکار تأسیس این سازمان توسط کشورهای صادرکنندة نفت و انعکاس آن در کشورهای مصرفکننده نفت مورد بیاعتنایی قرار گیرد. این نکتة مهم را در این مورد باید یادآور شد که منابع نفتی بطور نامساوی در سطح جهان توزیع شدهاست در ابتدای سال 1980 تقریباً ذخیرة جهانی نفت 90 میلیارد تن را تشکیل میداد کشورهای خاورمیانه در این زمینه قسمت اعظم را دارا میباشند.
عربستان سعودی به تنهایی و با در دست داشتن حدود 55 درصد از این ذخایر نزدیک به یکچهارم حوزه نفتی جهان را دارا میباشد.
اگر به منابع خاور نزدیک منابع موجود در آفریقا و آمریکای لاتین را هم بیافزائیم مشاهده میشود که قریب سه چهارم ذخائر نفتی در کشورهای جهان سوم قرار دارد در عوض به استثنای کشورهای اتحاد جماهیرشوروی و ایالات متحدة آمریکا کشورهای بزرگ صنعتی مخصوصاً کشورهای اورپای غربی و ژاپن از ذخایر هیدورکاربور محروم هستند.
در طی سالهای 1950 و سالهای بعد به تدریح نفت به عنوان منبع اصلی انرژی جایگزین ذغال میشود برای جوابگویی به رشد سرسامآور تقاضاهای مواد نفتی تولید جهانی که در سال 1950 به میزان 525 میلیون تن بود در سال 1960 متجاوز از یک میلیارد تن و بعداً در سال 1969 دومیلیارد تن و در سال 1979 حدود 25/3 میلیارد تن رسید که 45 درصد جمع انرژی مصرفی جهان را شامل میشد پدیدة تمرکز جغرافیایی که وضع ذخائر نفتی را از نظر مصرف مشخص میسازد بدین ترتیب است که کشورهای صنعتی وابسته به o.c.d و کشورهای اورپای شرقی به تنهایی 80 درصد تولیدات نفتی در جهان را به خود جذب میکند در مقابل احتیاجات انرژی کشورهای توسعه یافته کشورهای صادرکنندة نفت که همگی در جرگه کشورهای در حال توسعه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
«فهرست مطالب»
مقدمه 3
امکان تکامل علوم انسانی، همانند علوم و فنون تجربی 4
رابطه عرفان و دین با تقابل دین و سیاست در غرب 7
بنیادی نبودن دعوای علم و دین در اسلام 9
تصویری از سابقه عرفان در غرب و مقایسه آن با اسلام 10
جهاد، عقلانیترین ریاضت 11
اسلام، معنویت متکی بر اصول و مبانی عقلانی 12
پرسش و پاسخ 13
ناکارآمدی عرفان در پاسخ به نیازهای معنوی روز 13
اسلام، بهترین گزینه برای پاسخ به مسائل معنوی جامعه 14
چند وجه تمایز اسلام با مسیحیت 16
نگاهی گذرا بر برتری اسلام بر عرفان 19
انگیزههای روآوردن به عرفان 21
1ـ سرگرمی رازجویانه 21
2ـ انگیزة سیاسی 22
3ـ عوام فریبی 23
4ـ مصلحت نظام 23
گرایش مطلوب در بین گرایشهای عرفانی 25
واقعی بودن تفکیک بین دین و عرفان 27
ملامتیگری، روح واحد در گرایشهای مختلف عرفانی 28
انتساب نابجای عارف نسبت به فقیه 31
عرفان زیرمجموعه دین است نه منبع و مفسر دین 32
عرفان، از ادعا تا عمل 34
ضعیف السند بودن روایات عرفانی 35
اصل بودن اسلام در اصطلاح «عرفان اسلامی» 37
مقدمه
آقای ایزدپناه: مباحثی که تاکنون در محور «عرفان، برهان و قرآن» مورد بررسی قرار گرفت، مباحث پایه ای و نظری، برای سلسله مباحث عملی و عینی تر بوده است که از این جلسه شروع میشود. به عقیدة من رابطه این بحث با «برهان، عرفان و قرآن» مشخص است. پرسش اساسی را به این صورت میشود مطرح کرد که با رابطه عرفان با معنویت در جهان امروز چیست؟ یعنی عرفانی که در غرب مطرح است، و عرفانی که در دین اسلام مطرح بوده، آیا این عرفان برای معنویت جهان امروز و نیازهای روحی و روانی و به خصوص معنوی کافی است یا نه؟ تقریبا دو نگرش عمده می توان به این سئوال پاسخ گفت، یک نگرش این است که ما با صرف فرهنگ اسلامی و فرهنگ قرآنی و سنت اهل بیت می توانیم معنویت جامعه امروز جهانی را تأمین کنیم. بنابراین عرفان به معنای متداول اگر نباشد هم مشکلی به وجود نمیآید. شاید در مقطع تمدن اسلامی و همچنین تمدن غربی بتوان مطلع هایی را بعنوان شاهد مثال مطرح کرد، یعنی در یک دوره اصلا عرفان مطرح نبوده و در عین حال معنویت حاکم بود و نیازهای معنوی مردم تأمین می شد. پاسخ دیگر یا گرایش دیگر این اس که ما بدون عرفان هرگز نمی توانیم معنویت جامعه را و معنویت جوامع امروز را تضمین و تأمین کنیم. بحث امشب نظریه و تئوری دوم است که علی القاعده بدون عرفان به مفهوم متداول کلمه هم می توان معنویت داشت و نیازهای معنوی امروز را پاسخ گفت. تئوری دیگر و نظریه دیگر ـ که نظریه جناب آقای مهندسی است که در فردا شب خواهد بود. ـ این است که ما بدون عرفان، بدون فرهنگ و تمدن عرفانی به مفهوم متداول کلمه که در حوزه های علمیه و در دانشگاهها و حتی در جهان امروز در غرب مطرح است، نمی توانیم نیازهای معنوی نسل امروز و جامعه امروز را پاسخ دهیم. نظر دست اندرکاران این جلسات، یعنی اجلاس امشب و فردا شب، این بود که ابتدا نظریه پردازان محترم، یعنی جناب آقای دکتر یثربی و حجت الاسلام والمسلمین استاد مهندسی، دیدگاههای خودشان را مطرح کنند. تا بعد که سیر بحث مشخص می شود.
جناب استاد یثربی پایه گذار فلسفه عرفان به زبان فارسی در ایران می باشند و شاید همین بزرگوار بودند که در حدود بیست سال پیش، با کتاب فلسفه عرفان باب این بحث را در ایارن گشودند. و از جمله از آثار دیگر ایشان سلسله مباحثی در شرح موضوعی دیوان حافظ، آب طربناک و پس از آن شرحی است که بر رساله قیصری دارند که مجموع این مباحث نشان می دهد که استاد، بصورت عمیق در عرفان کار کرده اند و یکی از افراد مجرب و تئوری پرداز بسیار بزرگوار در ایران پیرامون عرفان می باشند. در خدمت استاد هستیم که مباحثشان را مطرح بفرمایند:
امکان تکامل علوم انسانی، همانند علوم و فنون تجربی
آقای یثربی: در ابتدا عرض کنم غرض از برپایی این محافل این است که ما فکر نکنیم که همین که هستیم باید باشیم، بلکه انشاء الله باید به این سمت حرکت کنیم که چه بسا بتوانیم چیزی بشویم که هنوز هیچ کس به خیالش نمی رسد. چنانکه ما به عنوان بشر این تحول غیر قابل تصور را در علوم و فنون تجربه کردیم. مثلا در چهار قرن پیش شرایط امروز به ذهن هیچ کس نمی رسید، یا در یک قرن پیش به ذهن هیچ کس نمی رسید که حوزه علمیه قم اینهمه امکانات را در اختیار بگیرد، و به مخیله شان هم خطور نمی کرد. پس باید توجه داشت که ما در علوم انسانی هم نباید دچار غفلت شویم و نکنیم که هر چه باید داشته باشیم را داریم و هیچ آیندة بهتر از گذشته مان در انتظار ما
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
«فهرست مطالب»
مقدمه 3
امکان تکامل علوم انسانی، همانند علوم و فنون تجربی 4
رابطه عرفان و دین با تقابل دین و سیاست در غرب 7
بنیادی نبودن دعوای علم و دین در اسلام 9
تصویری از سابقه عرفان در غرب و مقایسه آن با اسلام 10
جهاد، عقلانیترین ریاضت 11
اسلام، معنویت متکی بر اصول و مبانی عقلانی 12
پرسش و پاسخ 13
ناکارآمدی عرفان در پاسخ به نیازهای معنوی روز 13
اسلام، بهترین گزینه برای پاسخ به مسائل معنوی جامعه 14
چند وجه تمایز اسلام با مسیحیت 16
نگاهی گذرا بر برتری اسلام بر عرفان 19
انگیزههای روآوردن به عرفان 21
1ـ سرگرمی رازجویانه 21
2ـ انگیزة سیاسی 22
3ـ عوام فریبی 23
4ـ مصلحت نظام 23
گرایش مطلوب در بین گرایشهای عرفانی 25
واقعی بودن تفکیک بین دین و عرفان 27
ملامتیگری، روح واحد در گرایشهای مختلف عرفانی 28
انتساب نابجای عارف نسبت به فقیه 31
عرفان زیرمجموعه دین است نه منبع و مفسر دین 32
عرفان، از ادعا تا عمل 34
ضعیف السند بودن روایات عرفانی 35
اصل بودن اسلام در اصطلاح «عرفان اسلامی» 37
مقدمه
آقای ایزدپناه: مباحثی که تاکنون در محور «عرفان، برهان و قرآن» مورد بررسی قرار گرفت، مباحث پایه ای و نظری، برای سلسله مباحث عملی و عینی تر بوده است که از این جلسه شروع میشود. به عقیدة من رابطه این بحث با «برهان، عرفان و قرآن» مشخص است. پرسش اساسی را به این صورت میشود مطرح کرد که با رابطه عرفان با معنویت در جهان امروز چیست؟ یعنی عرفانی که در غرب مطرح است، و عرفانی که در دین اسلام مطرح بوده، آیا این عرفان برای معنویت جهان امروز و نیازهای روحی و روانی و به خصوص معنوی کافی است یا نه؟ تقریبا دو نگرش عمده می توان به این سئوال پاسخ گفت، یک نگرش این است که ما با صرف فرهنگ اسلامی و فرهنگ قرآنی و سنت اهل بیت می توانیم معنویت جامعه امروز جهانی را تأمین کنیم. بنابراین عرفان به معنای متداول اگر نباشد هم مشکلی به وجود نمیآید. شاید در مقطع تمدن اسلامی و همچنین تمدن غربی بتوان مطلع هایی را بعنوان شاهد مثال مطرح کرد، یعنی در یک دوره اصلا عرفان مطرح نبوده و در عین حال معنویت حاکم بود و نیازهای معنوی مردم تأمین می شد. پاسخ دیگر یا گرایش دیگر این اس که ما بدون عرفان هرگز نمی توانیم معنویت جامعه را و معنویت جوامع امروز را تضمین و تأمین کنیم. بحث امشب نظریه و تئوری دوم است که علی القاعده بدون عرفان به مفهوم متداول کلمه هم می توان معنویت داشت و نیازهای معنوی امروز را پاسخ گفت. تئوری دیگر و نظریه دیگر ـ که نظریه جناب آقای مهندسی است که در فردا شب خواهد بود. ـ این است که ما بدون عرفان، بدون فرهنگ و تمدن عرفانی به مفهوم متداول کلمه که در حوزه های علمیه و در دانشگاهها و حتی در جهان امروز در غرب مطرح است، نمی توانیم نیازهای معنوی نسل امروز و جامعه امروز را پاسخ دهیم. نظر دست اندرکاران این جلسات، یعنی اجلاس امشب و فردا شب، این بود که ابتدا نظریه پردازان محترم، یعنی جناب آقای دکتر یثربی و حجت الاسلام والمسلمین استاد مهندسی، دیدگاههای خودشان را مطرح کنند. تا بعد که سیر بحث مشخص می شود.
جناب استاد یثربی پایه گذار فلسفه عرفان به زبان فارسی در ایران می باشند و شاید همین بزرگوار بودند که در حدود بیست سال پیش، با کتاب فلسفه عرفان باب این بحث را در ایارن گشودند. و از جمله از آثار دیگر ایشان سلسله مباحثی در شرح موضوعی دیوان حافظ، آب طربناک و پس از آن شرحی است که بر رساله قیصری دارند که مجموع این مباحث نشان می دهد که استاد، بصورت عمیق در عرفان کار کرده اند و یکی از افراد مجرب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 63
«فهرست مطالب»
عنوان صفحه
پیشگفتار
مقدمهای دربارة اوپک
از اساس تا تأسیس
عملکرد 27 ساله اول اوپک
از یک حالت دفاعی به یک حالت تهاجمی
آینده سیاسی اوپک
اساسنامه سازمان اوپک
فهرست منابع و مأخذ
« پیشگفتار»
مسأله سوخت و انرژی یکی از حیاتیترین مسائل اجتماعی امروز جهان میباشد. و موضوع نفت و گاز در مرکز این نیروی حیاتی قرار داشته و دنیای صنعت وابستگی شدیدی به آن دارد.
بعضی کشورهای صنعتی برای دسترسی« نفت» طلای سیاه و مشتقات آن روشهای گوناگون اختیار کردهاند که گاهی تا مرز استعمار و بهرهکشی از طریق زورگویی پیش رفته است و ملتهای مالک ذخائر نفتی روی هم رفته تا به حال نتواستهاند آنطوری که باید و شاید برای پیشرفت هنوز از این کالاها استفاده نمایند.
سازمان اوپک از بدو تشکیل موفق شد جاذبههای لازم برای گردهم آوردن بخشی از کشورهای جهان سوم را که حیات اقتصادی آنان در گروه تولید و صدور مادة اولیه نفت بود فراهم آورد و بتدریج اعضایی را از قارههای مختلف جهان به سوی خود جلب کند حقیقت سازمان اوپک بمنزله نخستین مجموعه از کشورهای جهان سوم که تحت فشار سیاسی و اقتصادی قدرتهای بزرگ و شرکتهای چند ملیتی ذخایر آنان به بهای ناچیز غارت میشد. مقام و موقع خاصی داشته و دارد و به طبع سرنوشت آن میتواند جامعه کشورهای دارنده با ذخایر طبیعی با اقتصاد تکمحصولی ارزنده و آموزنده باشد.
در بطن اوپک کشورهای عرب که تقریباً دارای 60 درصد از تولیدات نفتی هستند از اعمال نفوذ بیشتری برخوردار بوده که جنبة سیاسی آن از محدودة بازار نفت تجاوز میکند.
در سپتامبر 1960 وقتیکه اوپک تأسیس شد ناظران سیاسی معدودب قدرت آینده این سازمان جدید را احساس میکردند بعد ازموقعیتهای کشور یعنی با سرکارآمدن سرهنگ قذافی در 1969 کشورهایا صادرکننده نفت از قدرت خود آگاهی یافته و بتدریج یک استراتژی تهاجمی به خود گرفته قدرت خود را از طریق افزایش قیمت نفت خام و کنترل فعالیتهای نفتی اعمال میکنند.
در اکتبر 1974 توسل کشورهای تولیدکننده نفت در سطح اوپک «اسلحه سیاسی نفت سبب چهار برابر شدن قیمت نفت در مدت 3 ماه گشته و ارادة کشورهای صادرکنندة نفت را در مورد بکاربردن نفوذ خود در تحولات اقتصاد جهانی از این به بعد مورد تأئید قرار میدهد.
آنچه مورد تأئید بسیاری از کارشناسان اقتصادی قرار گرفته است که کشورهای عضو سازمان اوپک طی سالهای دهة 1970 و سالهای اولیه دهة 1980 در اثر تلاشهای سازمان اوپک و نیز شرایط بینالمللی حاصل به درآمدهای سرشاری دست یافتهاند که عموماً آنرا در ساختار اقتصادی نه تنها به رشد و توسعة اقتصادی کشورهای خود کمکی نکردهاند که معضلات اقتصادی و سیاسی بغرنج و لاینحلی را نیز بوجود آوردهاند.
اکنون لازم است سازمان اوپک( چنانچه بتواند در دنیای پرتلاطم کنونی به حیات خود ادامه دهد) در یک مرحله نوین از فعالیتهای خود نسبت به چگونگی کاربرد وجوه حاصل از فروش نفت بوسیلة کشورهای عضو برنامههای جامعی را تدوین کند تا با یافتن روشهایی برای همکاری در سرمایهگذاری مشترک از خروج نهایی این امکانات مالی از سازمان اقتصادی کشورها جلوگیری بعمل آورد.
« مقدمهای دربارة اوپک»
در کنفرانس بغداد در سپتامبر 1960 که سبب پیدایش سازمان کشورهای صادرکنندة نفت اوپک Opec 1 شد. یکی از بنیانگذاران آن به نام ژانپابلوبرزآلفونسو 2 که وزیر ونزوئلائی اظهار داشت ما در حال ساختن تاریخ هستیم.
برای مجامع بینالمللی سیزدهسال انتظار لازم بود تا به عمق مفاهیم واقعی این اظهارات پی ببرد. حوادث اکتبر 1973 در حقیقت یک مرحلة برجسته از تجدیدنظر قاطع در ارتباط بین قدرتها در عرصة جهانی بوده که پیدایش آنها تمام هبستگیهای سیاسی و اقتصادی بین ملتهای صنعتیشده و در حال توسعه را برهم زد.
بدبینیهای ناشی از تغییرات در بازار نفت در جریان ده ساله اخیر سبب شدهبود که جنبههای واقعی جغرافیایی و اقتصادی و ابتکار تأسیس این سازمان توسط کشورهای صادرکنندة نفت و انعکاس آن در کشورهای مصرفکننده نفت مورد بیاعتنایی قرار گیرد. این نکتة مهم را در این مورد باید یادآور شد که منابع نفتی بطور نامساوی در سطح جهان توزیع شدهاست در ابتدای سال 1980 تقریباً ذخیرة جهانی نفت 90 میلیارد تن را تشکیل میداد کشورهای خاورمیانه در این زمینه قسمت اعظم را دارا میباشند.
عربستان سعودی به تنهایی و با در دست داشتن حدود 55 درصد از این ذخایر نزدیک به یکچهارم حوزه نفتی جهان را دارا میباشد.
اگر به منابع خاور نزدیک منابع موجود در آفریقا و آمریکای لاتین را هم بیافزائیم مشاهده میشود که قریب سه چهارم ذخائر نفتی در کشورهای جهان سوم قرار دارد در عوض به استثنای کشورهای اتحاد جماهیرشوروی و ایالات متحدة آمریکا کشورهای بزرگ صنعتی مخصوصاً کشورهای اورپای غربی و ژاپن از ذخایر هیدورکاربور محروم هستند.
در طی سالهای 1950 و سالهای بعد به تدریح نفت به عنوان منبع اصلی انرژی جایگزین ذغال میشود برای جوابگویی به رشد سرسامآور تقاضاهای مواد نفتی تولید جهانی که در سال 1950 به میزان 525 میلیون تن بود در سال 1960 متجاوز از یک میلیارد تن و بعداً در سال 1969 دومیلیارد تن و در سال 1979 حدود 25/3 میلیارد تن رسید که 45 درصد جمع انرژی مصرفی جهان را شامل میشد پدیدة تمرکز جغرافیایی که وضع ذخائر نفتی را از نظر مصرف مشخص میسازد بدین ترتیب است که کشورهای صنعتی وابسته به o.c.d و کشورهای اورپای شرقی به تنهایی 80 درصد تولیدات نفتی در جهان را به خود جذب میکند در مقابل احتیاجات انرژی کشورهای توسعه یافته کشورهای صادرکنندة نفت که همگی در جرگه کشورهای در حال توسعه