لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
از صفات بارز این دانشمند حقیقت پژوه ، روح حساس و عدالت جوی او است این دانش مرد ، در عین استغراق در تفحصات علمی، به امور اجتماعی و سیاسی نیز عنایت خاص داشت ،و هر گاه اهل علمی را به بلا مبتلا می دید یا قوم وملتی را در جنگ رفتار غیر عادلانه یا در وضع غیر طبیعی مشاهده می کرد ، از خود گذشتگی دریغ نمی ورزید ، بر سبیل مثال ، با حمله فرانسه و انگلیس به کانال سوئز مخالف بود ، و آن دو دولت را سخت نکوهش می کرد ، همچنین در مبارزه هفت ساله خلق الجزائر در طلب استقلال و آزادی ، پیوسته طرف ملّیون الجزائر را می گرفت و با سیاستمداران کشور خویش درکشاکش بود ، تا جایی که ماموران انتظامی دولت فرانسه ، با همه احترامی که برای شخصیت والای علمی او قائل بودند ، بنا گزیر ، چندی او را بازگشت کردند . خوشبختانه سرانجام شاهد پیروزی حق و عدالت بر ظلم و شقاوت شد و مستقل شدن الجزائر را مشاهده کرد . حلاج مردی بزرگ ، مردی که از راه حق مرگ را عاشقانه پذیرفت و تا سر دار جز حق چیزی نگفت .
چشم و دل باز کن که آن بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی
دوران طفولیت حلاج
در زمانی که متشرفین آن را نهضت اسلامی نامیده اند موقع خلافت خلفای عباسی در بغداد قرن سوم هجری در تاریخ « 244 هجری » حسین بن منصور حلاج در دهکده درشور شمال شرقی مشهد بیضا تولد یافت این شهر نزدیکی شیراز و به واسطه داشتن خاک لقید به بیضا معروف شد و در زمان گشتاسب کیانی بنا گردیده است .
مشهد بیضا راه لشکری و نظامی بوده که از بصره به خراسان امتداد داشته و موالی بنی حارس کیانی در آن زندگی می کرده و مردم آن اکثر به زبان عربی صحبت می کردند بدین جهت نفوذ عربیت در آن شهر زیاد بوده است . در مورد نسبت حلاج در دائرة المعارف اسلامی روایات متناقضی وجود دارد لیکن به طوری که در کتاب شهید تصرف اسلامی نوشته طه عبد الباقی سرور به عربی ذکر شده دو روایت است ، اول این که اجداد او را با بی ایوب الانصاری صحابی داشتند که از این نظر اصلا عرب است دوم به مجوسی (زرتشتی ) ایرانی منتسب کرده اند . برای روایت اول دلیل قانع کننده ای دردست نیست ولی دومی به حقیقت نزدیک تر می باشد .
علت این که لقب او را حلاج داده اند ، چون در شوشتر و اهواز پس از رسیدن به مقامات و کرامت عالیه از اسرار ضمایر مردم خبر می داده است . حلاج الاسرارش می گفتند و عده ای می گویند روزی در دکان پنبه فروشی نشسته بود اشاره به قوزه های پنبه کرد پنبه ها از دانه خارج شد او را ملقب به حلاج کردند ،برخی هم معتقدند که پدر او حلاجی می کرده است .
پدر حلاج به واسطه تنگدستی ازنور بیضا به من منطقه تستر (شوشتر ) که مرکز نساجی و بافندگی بود ، رفت و از آنجا به شهر واسط که از بناهای حجاج ثقفی بین کوفه و بصره کنار دجله بود مسافرت کرد و حسین را که طفلی خردسال بود باخود برد . در آنجا حلاج به زبان عربی آشنا شده و زبان فارسی از یاد او رفت. اهالی شهر واسط به جزعده معدودی شیعه اکثرا سنی حنبلی بودند .
در واسط مدرسه ای بود به نام دارالحفاظ ، حلاج تا سن 12 سالگی به درس خواندن در آن مدرسه مشغول بود در این موقع بود که قرآن را حفظ کرد و چون دارای حافظه قوی و استعداد ممتاز بود در محضر استادی گران مایه به نام سهل بن عبدالله تستری حاضر می شد و به فرا گرفتن علوم می پرداخت ، علم ریاضی و صرف و نحو عربی را به خوبی یاد گرفت و در مطالب عمومی و مباحث علمی وارد شد و در سن 18 سالگی استاد خود سهل بن عبدالله (متوفی 283 هجری) را که از علمای بزرگ و در ریاضیات و کرامات بی نظیر ، در معاملات و اشارات بی عدیل و در دقایق و حقایق را انتخاب کرد او اولین پیر تصرفش گردید و اربعین کلام الله را از او یاد گرفت ، سپس در پی کشف معانی قرآن بر آمد تابه حقیقت بیشتر واقف گردد چون حافظ قرآن بود تفسیری بر قرآن نوشت و عقیده داشت که تمام علم اشیاء در قرآن است و کلید علم قرآن در حروف در مقطع اول سوره های آن می باشد و مسلمان باید بر معنای واقعی قرآن آگاه شود .
جوانی حلاج
در سن 20 سالگی به بصره رفت و در آنجا طلبه مدرسه حسن بصری شد . علم فقه و فلسفه و حکمت را خوانده و دارای معلومات کافی گردید مدتی بغداد و ابوالحسن نوری که از مشایخ صوفیه بودند معاشرت نمود سپس با توجه به دستور استاد خود به ریاضت و تربیت نفس پرداخت و به خانگاه آبادان که مؤسس آن عبدالواحدین زید بود وارد شد و از دست عمروبن عثمان مکی که از بزرگان صوفیه و خلیفه شیخ جنید بود خرقه تصرف پوشید چون خرقه تصرف را در بر کرد با دختر ابویعقوب اقطع بصری که از مشایخ بصره بود به نام ام الحسین ازدواج نمود ودارای چهار فرزند سه پسر و یک دختر و تا آخر عمر همین یک زن را داشت و در موقع ای که حلاج به مسافرت می رفت برادر زنش سرپرستی خانواده او را عهده دار می شد .
حلاج پس از ازدواج در بصره محله کمیم که سکنای کربنائیان از طایفه و عشیره نهرمیری و از موالی بنی مجاشع بود مسکن گرفت و چون طایفه مزبور از لحاظ سیاسی شورش زیدیه (زنج ) بستگی داشتند وبدعتی مرسوم به مخمسه که ازمالک غالیه است آنها را بد نام کرده بود ، مکان گرفتن حلاج در آن محل و معاشرت با آنان موجب بد نامی شد و بعدها او را همدست توطئه گران غالی خطاب کردند .حسین حلاج بدون اعتنا به این جریانات به زندگی زاهدانه و پر عقیده خود ادامه می داد و به عبادت و انجام فرایض دینی مشغول بود و شبانه روز چهارصد رکعت و عده ای نوشته اند هزار رکعت نماز می خواند و به نوشتن رساله های اجتماعی و مذهبی می پرداخت و در ماه رمضان روزه ها را تماما می گرفت و در روز عید فطر جامه سیاه می پوشید به آن جهت که لباس سیاه را متعلق به گناهکاران و بد کاران می دانست گویا بدین وسیله اظهار فروتنی می کرد و پس از برگزاری نماز و مراسم عید فطر و عرض ارادت به درگاه حضرت احدیت به موعظه و ارشاد مردم مشغول می گردید.
حلاج با پدر زنش مخالفت داشت و از طرفی مرشدش عمرو بن عثمان مکی ، به علت این که جزوه ای را که در توحیدعم و صوفیان نوشته و پنهان کرده و حلاج مطالب آن را آشکار نموده به مردم گفته بود از او رنجیده خاطر گشته ستیز جوئی می کرد .
این اختلافات حلاج را به سختی ناراحت کرد جریان رابا شیخ جنید بغدادی در میان گذاشت او به حلاج نصیحت کرد که صبور و شکیبا باشد . چندی به این منوال گذشت و پس از تحمل و تأمل زیاد نتوانست طاقت بیاورد و با ناملایمات بسازد قصد مسافرت به مکه را نمود
شخصیت حلاج
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کارآفرین و کارآفرینی:
کارآفرینی یعنی درهم آمیختن ویژگیهای شخصی و ابزار مالی و منابع موجود در محیط با استفاده از تجهیزات، تسهیلات و امکاناتی که در اختیار داریم.
کارآفرینی کسی است که توانایی آنرا دارد تا فرصتهای کسب و کار را ببیند و آنها را ارزیابی کند، منابع لازم را جمعآوری و از آنها بهرهبرداری کرده و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی ریزی نماید.
کارآفرین کسی است که دارای ابتکار عمل و خلاقیتهای جدید و نوآوری در مقایسه با دیگران و برای رسیدن به هدفهای اقتصادی تلاش میکند.
«خصوصیات روحی، حرفهای، ذهنی، شخصیتی یک فرد کارآفرین»
الف: ویژگیهای عمومی:
1) خودباوری 2) ریسک پذیری 3) هدایت و رهبری 4) خلاقیت 5) آیندهنگری.
ب) صفات بارز:
1) اعتماد به نفس 2) استقلال رای 3) خوش بینی 4) نیاز به کامیابی 5) منفعت شناسی 6) ایستادگی 7) سخت کوشی و پشتکار 8) مردم داری 9) انتقاد پذیری 10) نوآوری 11) ابتکار 12) انعطاف پذیری 14) دوراندیشی 15) اراده 16) پیشقدمی 17) اشتیاق به انجام کارهای بزرگ 18) توانایی ریسک پذیری
ج) رفتار حرفهای کارآفرینی
1) گزینش درست حرفه 2) الگو قراردادن افراد موفق 3) اصلاح نکات ضعف 4) برنامه ریزی 5) قبول مسئولیت 6) اعتماد به کارکنان 7) داشتن ظاهری مناسب 8) قدرت تصمیمگیری 9) در زمان حال زندگی کردن.
د) ذهنیت کارآفرین
1) احساس رضایت از کار 2) فعالیت اندیشمندانه 3) محدود نکردن ذهن به فعالیتهای روزمره 4) خوش خلق 5) سازماندهی فکری 6) داشتن ذهنیت مثبت
هـ) پرورش ذهنیت مثبت
1) متمرکز کردن ذهن به فعالیتهای مثبت 2) گزینش اهداف مثبت در کار خود 3) معاشرت با کسانیکه اندیشه کارآفرینی داشته و به آنها عمل میکند. 4) پرهیز از اندیشه های منفی 5) در دست گرفتن مهار ذهن و باور کردن آن برای بهرهگیری بهتر 6) گوش به زنگ بودن برای استفاده از فرصتها 7) رها کردن فکرهایی که نتیجه دلخواه به بار نمی اورد 8) انتخاب محیط زندگی با نیازها 9) باور داشتن استعدادهای خود 10) با فعالیت تنشهای ذهنی را دور ساختن.
و) عادتها و رفتارهای کارآفرین
توجه: ایجاد عادتهای خوب و دشوار است اما همینکه بدست آید به دارایی مهمی تبدیل میشود، کار آفرین در وضعیت فشار دائمی به سلامت فکری و بدنی نیاز دارد و برای مواجه با تنشها نکات زیر برای کارآفرین ضرورت دارد.
1) میانه روی در خوردن و آشامیدن 2) استراحت کافی 3) خودداری از استعمال دخانیات 4) جدا کردن امور مهم از امور فوری 5) بیدار شدن از خواب 2 یا 3 ساعت زودتر از حد معمول 6) برنامه ریزی برای فعالیتهای مهم روز بعد قبل از خواب 7) حفظ عاداتی که کسب نموده است.
امید است با کسب عادات و صفات مذکور و حفظ آن کارآفرینانی موفق بوده شغلی را انتخاب نمایندکه:
1) مورد رضای خداوند متعال باشد 2) مورد نیاز جامعه باشد 3) با فرهنگ جامعه اسلامی مطابقت داشته باشد 4) در توان مادی و جسمی خودتان باشد.
یکی از مهمترین احتیاجات موجودات از بدو تولد نیاز به خوراک می باشد . انسانها از دوران ماقبل از تاریخ برای تهیه خوراک خود تلاشهای زیادی انجام داده اند .
و با گذشت زمان به پیشرفتهایی در زمینه تهیه انواع مواد غذایی و مصرف آن دست یافتهاند.
اما این امر با مشکلاتی هم روبرو بود از قبیل تارخی مصرف کم و انقضاء زود ، امکانات کم بهداشتی و نفوذ میکروبها و ... که هریک مانع بزرگی در برابر رفع این نیاز بودند .
با رشد تکنولوژی و صنعت بصورت مدرن امروزی انسانها به علم پاستوریزاسیون دست یافتند و توانستند در کارخانجات و کارگاهها مواد غذایی را بصورتهای گوناگون بسته بندی و کنسرو کنند بطوریکه تا مدتهای زیادی قابل استفاده باشند .
یک نمونه از این محصولات بسته بندی شده رب گوجه فرنگی می باشد که تقریبا در تمام خوراکیها بکار برده می شود .
ایران در تولید این محصول از اوایل انقلاب به حد خودکفائی رسید و کارخانجات زیادی به آن اقدام نمودند .
ارمغان تکنولوژی
گام نهادن در مسیر خوشبختی و یا تسریع در نابودی حیات و زندگانی ؟
هدف از پیشرفت چیست ؟
همواره انسان خاکی در رسیدن به بهترین ها که خود آن را پیشرفت نامیده است .
بسیاری چیزها را از کف داده است و اگر این آخری سلامتی باشد به معنای از دست رفتن حیات بشری است دانشمندان و مخترعان از یک سو دائما وسایل راحتی انسان را اختراع و روشهای نوین بهزیستی را معرفی می کنند و از سوی دیگر با معضلات پیش آمده که با آن مقابله می شود آنهایی اند که بچشم میآیند ولی آنهایی که از دیده پنهانند آرام آرام ضربات مخرب خود را بر زندگی انسان وارد می کنند .
سمومی که از راه دسته از معضلات تکنولوژی قرن است که حیات انسانی را شدیدا به خطر انداخته است . سموم دفع شده از کارخانجات صنعتی پس از ورود به خاک از طریق ریشه گیاهان به نسوج آن نفوذ می کند . گیاهان پر مصرفی ماننده کرفس ، جعفری ، هویج و ... که عمدتا در غذای روزانه انسان قرار دارد و ماده ای سمی به نام سورالنس دارند که شدیدا سرطان زا بوده و DNA ( دی ان آ ) را تخریب می کنند .از آخرین خبرها استنباط می شود که قارچهای خوراکی نیز آرام آرام به غذاهای سمی تبدیل شده اند .
سم یافت شده در این گیاهان گوشتی باعث بروز تورمورهای بدخیم ریه شده است که میزان آمار آن روز به روز افزایش می یابد و این همه ارمغان تکنولوژی است که خود به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
معرفی و تاریخچه گمرک مشهد
استان پهناور خراسان با موقعیتی ممتاز بدلیل همجواری با کشورهای آسیای میانه و نیز غنی بودن از نظر تولیدات کشاوری و صنعتی از جایگاه ویژه ای در زمینه صادرات کالاهای غیرنفتی و نیز ترانزیت کالا برخوردار می باشد . گمرکات استان خراسان قبل از فروپاشی شوروی سابق با وجود سابقه ای 50 ساله و به رغم داشتن مرزهای طولانی و برخوردار از تولیدات کشاورزی و صنعتی بدلیل واقع شدن پشت مرزهای آهنین شوروی سابق از داشتن سهمی عادلانه در تجارت خارجی کشور با توجه به استعدادها و پتانسیل و ظرفیتهای بالقوه محروم بود که در حال حاضر با توجه به استقلال کشورهای مشترک المنافع ، استان خراسان به پل ارتباطی ایران با کشورهای آسیای میانه مبدل شده که این امر با اجرای سیستم نگار ( آسیکودا ) و عملیاتی شدن تمام رویه های گمرکی آن در گمرک مشهد موجب ارائه ی خدمات مناسبتری به تجار و متعاقب آن سبب افزایش تجارت خارجی کشور و سودآوری برای دولت گردیده است .هدف گمرکات استان خراسان رضوی ، توجه به ساختار سازمانی و امر آموزشی ، تجهیز و تقویت مرکز رایانه ای گمرکات استان بمنظور تسهیل در عملیات گمرکی ، حمایت از گسترش فعالیت بازارچه ها و تعاونیهای مرزنشین ، توجه به امر صادرات کالاهای غیرنفتی ، ترانزیت کالا و رعایت اصل احترام و اعتماد به ارباب رجوع می باشد . ستاد نظارت گمرکات خراسان رضوی با نظارت بر عملکرد 5 گمرک اجرایی (مشهد ، سرخس ، دوغارون ) و4 بازارچه مرزی (بازارچه پرسه سو، بازارچه خواف ، بازارچه باجگیران ، بازارچه دوغارون) همواره سعی نموده است با اولویت بخشیدن به امر صادرات کالاهای غیرنفتی و ارائه تسهیلات هر چه بیشتر در جهت هرچه روانتر ساختن روند صدور کالا گام بردارد .با توجه به موقعیت حساس استان و نیز تنوع فراوان فعالیتهای اقتصادی و همچنین وجود جاذبه ها و ظرفیتهای مختلف در زمینه صادرات ، ترانزیت ، گردشگری و صادرات چمدانی دستگاهها و سازمانهای بیشماری در زمینه های فوق ذیمدخل می باشند که این ستاد سعی نموده است با رعایت اصل احترام و اعتماد به مردم و ارتباط خوب و منطقی با دستگاههای اجرایی استان در راستای حل مشکلات ، ارتقاء هر چه بهتر گمرک را به جایگاه واقعی خویش تحقق بخشد .امید است در پرتو عنایات باریتعالی و با استعانت از رهنمودهای مقام معظم رهبری و پیروی از سیاستهای دولت کریمه جمهوری اسلامی ایران ، در راستای تحقق هر چه بهتر اهداف اقتصادی نظام که همانا استقلال و خودکفایی در همه زمینه ها است گام برداریم .
فعالیتهای گمرک سرخس
حوزه فعالیت این گمرک تمام رویه های گمرکی از قبیل : واردات و صادرات قطعی ، واردات و صادرات موقت ، ترانزیت داخلی ، ترانزیت خارجی ورودی و خروجی ، کارنه تیر ورودی و خروجی ، مرجوعی ، مسافری( توریستهای کشورهای اروپایی و آسیایی و حجاج آسیای میانه) می باشدکه با راه اندازی قطار مسافربری آلماتا- تاشکند ، سرخس- تهران در انتهای سال80 فعالیت مسافری آن از طریق ریلی نیزگسترش یافته است .
هم اکنون گمرک سرخس یکی از مهمترین گمرکات ترانزیتی و در زمره 5 گمرک فعال و مهم کشور مطرح گردیده است .
در اهمیت ترانزیت در کشور کافی است بدانیم ارزش ترانزیت کالا در سالهای 80 و 79 به ترتیب معادل 8/1 و 5/1 برابر صادرات غیر نفتی کشور بوده است وگمرک سرخس دربین گمرکات ترانزیتی در سال 80 با اختصاص 9 /17 درصد از وزن کالاهای ترانزیتی ورودی ، رتبه دوم و در سال81 رتبه سوم را حائز گردیده است و در خصوص کالاهای ترانزیتی خروجی نیز در سال 80 رتبه سوم را دارا می باشد.
در گمرک سرخس سال گذشته ترانزیت خارجی ورودی ازنظر وزن درحدود 50% ، ترانزیت داخلی 18% و درآمد ( با رقمی معادل 29 میلیارد ریال ) 69% نسیت به سال 80 افزایش داشته است .
همچنین در سال 81 ، ازسالن مسافری این گمرک 280 جهانگرد اروپایی و آمریکایی و 130 هزارگردشگر از کشورهای آسیایی عبور کردندکه در مقایسه با سال گذشته 68% رشد نشان می دهد . ( به طور میانگین هر روز در حدود 350 نفر )
تجارت چمدانی ( صادرات کالا توسط مسافرین آسیای میانه ) در سال 81 بالغ بر 35 هزار تن به ارزش تقریبی 16 میلیون دلار بوده است که شامل : موادغذایی ، انواع پلاستیک ، البسه ، سیمان و کالاهای متفرقه بوده است .
همه ساله در موسم حج پرسنل گمرک سرخس در دو شیفت 12 ساعته ، پذیرای حجاج بیت ا ... الحرام از کشورهای آسیای میانه و مرکزی می باشند ، که با وسایل نقلیه خود به صورت شخصی یا کاروانی به قصد زیارت خانه خدا از سرخس وارد کشور شده و تشریفات گمرکی مربوط به آنان طی مراحل قانونی و با مساعدت همکاران گمرک سرخس در حداقل زمان ممکن صورت می پذیرد ، به نحویکه این امر همواره رضایت حجاج را به همراه داشته است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
صدای غربت از خانه داوودی می رسد
خانه های قدیمی در حکم ریش سفید کوچه ها و محله ها می باشند و همچنان که چین خوردگی تاریخ بر پیشانی آن ها نمایان است، خاطرات فرهنگ و هنر و معماری گذشته را در دل خود به یادگار نگه داشته اند.توسعه شهرنشینی و لزوم ایجاد مجتمع های تجاری، اداری و مسکونی جدید از طرفی و سالخوردگی ابنیه قدیمی و روند رو به تخریب آن ها از طرف دیگر، سبب شده است تا این بناهای تاریخی در معرض نابودی قرار بگیرند.در این میان نقش دستگاه های مسئول و در رأس آن ها سازمان میراث فرهنگی در نگه داری و احیای این ابنیه غیرقابل انکار است.شهر مشهد اگرچه عمر درازی دارد، اکثر خانه های قدیمی آن به دلیل تخریب بافت تاریخی و مرکزی شهر، از بین رفته اند. بنابراین حفظ و معرفی خانه های باقی مانده این شهر نیازمند نگاه ویژه مسئولان و اهتمام خاص آنان است.یکی از این خانه ها، خانه داوودی است. بنایی در خیابان توحید و در نزدیکی میدان شهدا که رنگ رخسارش خبر از سابقه تاریخی آن می دهد.به همراه دکتر پاپلی استاد بازنشسته دانشگاه فردوسی مشهد در چوبی خانه داوودی را به صدا درآوردیم تا ابراهیم داوودی راهنمای ورودمان به خانه اش باشد.از راهروی باریک ورودی خانه که می گذریم به حیاط بزرگی می رسیم که دور تا دور آن را اتاق ها احاطه کرده اند و پیداست سال ها، مهمانی نداشته اند.یک حوض سنگی و بی آب مثل غریبه ای بین درخت های حیاط نشسته است و برگ های زرد با خاکستری کف حیاط، تابلویی غم انگیز ساخته است.پله ها را بالا می رویم تا به اتاق آقای داوودی می رسیم و در همین حال نگاهمان به اتاق بزرگی می افتد که آشپزخانه خانه داوودی است. به غیر از یخچال و گاز اکثر لوازم موجود، مثل خود خانه، قدیمی اند.در طبقه دوم، پرده اتاقی را کنار می زنیم که تنها اتاق نشیمن خانه است. می نشینیم و پیرمرد برایمان از خود و خانه اش می گوید: ابراهیم داوودی ام و ۷۹ سال سن دارم.تحصیلاتم را به صورت آزاد تا پایان پنجم متوسطه ادامه دادم. بعد از آن کارمند بانک صادرات شدم و تحصیلاتم را تا دیپلم کامل کردم و بلافاصله عازم اروپا شدم. در اروپا تحصیل را در کنار کار ادامه دادم تا این که لیسانس اقتصاد کشاورزی را از دانشگاه سوربن فرانسه دریافت کردم. پس از آن ۲ سال را در آلمان، مدتی در کوبا، مکزیک و شمال آفریقا گذراندم و سرانجام به تقاضای سفارت ایران، به کشور برگشتم و کارشناس اداره صنایع و معادن شدم. چند کتاب تدوین و ترجمه کردم و در حال حاضر در این خانه زندگی می کنم.این خانه حدود ۱۲۰ سال عمر دارد و قدمت آن به اواخر دوران قاجار برمی گردد. پدرم این خانه را از مالک قبلی آن خرید و ۶۰ سال پیش این خانه به نام من شد. با وجود قدمت بالایی که دارد، خانه ای مستحکم و حدود ۸۰ درصد آن سالم است.تزئینات این بنا اعم از گچ بری و آجرکاری ها و در کل معماری این خانه بسیار زیباست و جزو خانه های کم نظیر مشهد محسوب می شود. من برای حفظ این خانه زحمت بسیاری کشیده ام. ۱۵ سال قبل ۵ کامیون خاک از پشت بام خانه جمع و سقف خانه را قیرگونی و آسفالت کردم وگرنه تا به حال خانه سرپا نمی ماند! در طول این مدت حتی یک مستأجر هم در این خانه نیاورده ام با این که اتاق های زیادی دارد حتی مغازه های حاشیه خیابان را خالی کرده ام.تمام آجرهای ریخته شده را از بنا جمع آوری و بسته بندی کرده ام تا اگر روزی قرار به مرمت بنا شد از آن ها استفاده شود اما دریغ ازاین که کسی بیاید و این کار را بکند!۱۲ سال پیش این خانه ثبت میراث شد و سازمان میراث فرهنگی خراسان رضوی متعهد شد که این جا را تعمیر و درست کند تا قابلیت تبدیل شدن را به یک فضای کاربردی بیابد. از آن زمان تا سال ۸۵ هیچ اقدامی انجام نشد. در این سال طی نامه ای اعلام شد که برای مرمت این بنا حدود ۳۰۰ میلیون تومان اعتبار تصویب شده است.بعد از آن تمام کاری که انجام شد این بود که آمدند کنار دیوار حیاط یک داربست زدند و همان دیوار را به نیمه راه نرسانده، رفتند!۲ سال است که می خواهند همان یک قسمت را درست کنند! بند کشی آجرهای بالای دیوار که مربوط به دوران قاجار است، هنوز سالم مانده اما قسمت هایی که مرمت شده با گذشت کم تر از ۲ سال، ریخته است! مسئول این کار که برای بازدید آمد خودش خجالت کشید! من دنبال این ها نرفته ام. آن ها آمدند سراغ من که خانه را ثبت کنم. الان هم سنی از من گذشته و نمی توانم پی گیر همه این کارها باشم. آن روز که من سر حال تر بودم و هوش و حواس بهتری داشتم، کلی وعده دادند اما امروز از زیر کار شانه خالی کرده اند! مرتب هم نامه می فرستند که لطفا در این خانه سلیقه ای عمل نکنید و به بنا دست نزنید. چون خانه ثبت میراث شده است خودم هم کاری نمی توانم بکنم. روزنامه های مختلفی از این جا گزارش نوشته اند و شبکه استانی صدا و سیما هم فیلم تهیه کرده اما هیچ اتفاقی نیفتاده است.آقای داوودی از این همه حرف و سخن خسته است دکتر پاپلی که با لهجه اش ما را به دیار بادگیرها می برد با چند کلامی به زبان فرانسه داوودی ادا می کند.سپس ادامه می دهد: از این خانه ها در یزد و اصفهان زیاد داریم و در آن جا میراث فرهنگی، در بازسازی ومرمت آن ها بسیار کمک کرده است. هم کاربری امروزی پیدا کرده اند و هم جلوی تخریبشان گرفته شده است. ضمن این که باعث ماندگاری بیشتر توریست ها و گردشگران داخلی و خارجی شده اند. در یزد که بالغ بر ۱۰۰ خانه قدیمی داریم اکثر آن ها مرمت و قابل استفاده شده اند اما در مشهد که تعداد این خانه ها کم است معلوم نیست برای میراث چه مشکلی وجود دارد که این بنا را ثبت کرده اما به قول و قرارهایش عمل نکرده است. این پیرمرد هم علاقه مند است تا این جا پس از تعمیر، تبدیل به مهمان پذیر یا رستوران یا محلی برای گردشگران شود.با تسلط وی به زبان فرانسه وآلمانی، گردشگران خارجی به خصوص مسلمانان اروپایی یک مرکز اقامتی یا رفاهی در مشهد خواهند داشت که هم ارزان قیمت باشد و هم در خانه ای سنتی و اصیل اقامت کنند. این ایده بسیار خوبی است و خانه مناسبی هم است، صاحب خانه هم که موافق است فقط گرفتار سیستم اداری شده است.داوودی سند ثبتی خانه را نشان می دهد که در آن نوشته شده: خانه داوودی به شماره ۲۹۱۸ در فهرست آثار ملی، ثبت شد.غروب شده است و باید برویم. قبل از رفتن اتاق های دیگر خانه را هم می بینیم. پنجره هایی قدیمی با طاقچه هایی که جای چراغ بوده و کلید و پریزهای مشکی روکار که همچنان دست نخورده باقی مانده اند همه زیر سقفی که با گچ بری تزیین یافته است، موزه ای کوچک از خاطرات قدیم است.از خانه خارج می شویم و امیدواریم دیدار دوباره ما با خانه داوودی در اتاق ها و حیاط بازسازی شده و قابل استفاده اش باشد. روزی که خانه داوودی پذیرای علاقه مندان به فرهنگ، هنر ومعماری مشهد باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 45 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
سابقه تاریخی مشهد:
خراسان قدیم دارای چهار شهر بزرگ و مهم بوده است به نام های : بلخ، مرو، هرات و نیشابور
نیشابور نیز خود دارای توابعی بوده است از جمله توس که نقش بسزایی در شکل گیری مشهد داشته است. شهر توس دارای 4 ناحیه اصلی بوده که عبارتند از :
تابران: بزرگترین و مهم ترین ناحیه توس بوده است و مرکز حاکم شن ناحیه. در واقع از زمان قدیم تا به حال وقتی که به توس اشاره می شود منظور همان تابران است. این شهر در طول تاریخ خود با فراز و نشیب های بسیاری رو به رو بوده است؛ از جمله حمله اعراب که این شهر بدون مقاومت در برابر آن ها تسلیم می شود، همچنین بعدها در جریان حمله غزها و سپس حمله خانمان سوز مغول چندین بار ویران و دوباره آباد شده است. ویرانه های شهر تابران که اکنون به نام شهر باستانی توس معروف است در نزدیکی شهر مشهد به جاست و آرامگاه فردوسی را در خود جای داده است.
نوقان: در شرق شهر تابران بر سر راه توس _ نیشابور به فاصله 4 فرسنگی از تابران واقع بوده و به فاصله یک مایلی از جنوب نوقان دهکده ای به نام سناباد وجود داشته و کاخ حمید بن قحطبه والی خراسان در وسط باغی در کنار این دهکده قرار داشته است. در سناباد عمارتی ییلاقی وجود داشته که رجال دولتی در آن اقامت داشته و نام این عمارت دار الحکومه حمید بن قحطبه بوده است. بعد از آن که در سال 203 هـ . ق باغ یاد شده مدفن امام رضا شد، دهکده نوقان رو به آبادی گذاشت تا اینکه در اواخر به تدریج دهکده سناباد به صورت شهر بزرگی در آمد و به مشهد مرسوم گردید و سناباد بزرگ پس از گسترش به نوقان متصل شد و روی هم سناباد بزرگ را تشکیل دادند که مشهد نام گرفت، در نتیجه مشهد شهری بوده که از آبادانی و گسترش نوقان شکل یافته و به مشهد الرضا شهرت پیدا کرده است.
اردکان: در ده فرسخی غرب تابران و چهارده فرسخی نوقان واقع بوده و از توابع شهر مشهد به حساب می آمده است .
طرقبه: چهارمین بخش نامدار توس بوده و در منطقه ای کوهستانی _ ییلاقی بر سر راه توس _ نیشابور واقع بوده و در جلگه با صفا و سر سبز توس قرار داشته است و همواره به صورت منطقه ای ییلاقی در نزدیکی شهر مشهد مطرح بوده است.
زمان و چگونگی پیدایش شهر مشهد:
وقتی که امام رضا (ع) در سال 203 هـ . ق در توس به شهادت می رسند، مأمون پادشاه عباسی ایشان را در بالای سر پدرش هارون در همان عمارت ییلاقی سناباد دفن می کند و از آن زمان به بعد این محل نام مشهد الرضا را به خود می گیرد ولی باز هم آن قدر معروف نبوده که به عنوان یک شهر بزرگ و مطرح محسوب شود بلکه دهکده ای به شمار می آمده که آرامگاه امام رضا (ع) در آن واقع بوده است . تا اینکه در سال 791 هـ . ق بعد از حمله غزها و سپس مغولان مردم تابران به سناباد کوچ کرده و به آن پناهنده می شوند و به همین خاطر است که مورخان سال 791 را مبدأ تاریخ شهر مشهد قلمداد میکنند و از همین سال به بعد بود که مشهد شهرت زیادی پیدا کرده و تدریجاً شیعیان و شیفتگان زیادی در آن سکونت کرده و مجاور آن می شوند و به عمران و آبادانی آن می پردازند.
وجه تسمیه مشهد:
کلمه مشهد، اسم مکان عربی از ریشه شهادت است و معنی شهدد، به حضور، محل شهادت و مدفن شهید نیز می دهد و جمع این کلمه، کلمه مشاهدات. نام مشهد الرضا از هنگام خاک سپاری امام رضا (ع) در سناباد یعنی سال 203 مصطلح بوده اما اختصاص کلمه مشهد به شهری جدید که آرامگاه امام رضا