لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
فهرست مطالب
ابتدای آفرینش 1
آغاز آفرینش آدم و نافرمانی شیطان 2
خلقت حوا 4
معرفی عیسی (ع) 5
مریم 6
ولادت عیسی (ع) 9
اختلاف در کیفیت حمل و مدت آن و مکان وضع حمل 10
دوران کودکی و نبوت عیسی (ع) 12
معجزات عیسی (ع) 13
داستان نزول مائده 13
حواریین 14
تعداد حواریین و نام آنها 15
سرانجام کار حواریون 17
پایان کار حضرت عیسی 18
منابع 20
تقدیم به ……
این تحقیق جالب و شورانگیز را که با تمام سعی و تلاشمان به دست آوردیم را تقدیم به تمامی افرادی میکنیم که با نام مبارک عیسی خوانده میشوند تا درک کنند که نامشان از چه فرد بزرگواری اقتباس شده است.
آغاز آفرینش
سالهای متمادی یا قرنهای بسیاری که تنها خدا میداند چه اندازه بوده بر این جهان بیکران گذشته که جز خدای بزرگ و آفرینندة آن موجودی نبود، سپس مشیت ازلی حق تعالی بر آن تعلق گرفت که موجودی یا موجوداتی بیافریند و بدین منظور آسمانها و زمین و ستارگان دیگر را آفرید و آنها را در این فضای بیکران معلق فرمود، در اینکه آسمانها قبل از زمین خلق شده است، اساسا” اولین مخلوق چه بوده است، از عمر این آسمان و زمین و سایر موجودات جاندار و غیر جاندار چقدر میگذرد، زمین چیست و چگونه در آن پدید آمد، ما نمیدانیم و هنوز نظر قاطعی دربارة هیچ کدام از سؤالات فوق ابراز نشده است و شاید قرنهای دیگری هم بر عمر بشر بگذرد و نتواند جوابی برای آنها به دست بیاورد یا حتی به عجز خود در این باره اقرار کند.
به دنبال این تحولات و پس از خلقت آسمانها و زمین و سایر موجودات، خدای سبحان اراده فرموده تا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 37 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقایسه دکترین منجیگرایی در اسلام و مسیح
سیدمحمدعلی آلعلی
تشکیل جامعهای که معیارهای معنوی و انسانی بر آن حاکم باشد، رسیدن به جهانی که در آن ستم مفهوم نداشته باشد و ستمگر و ستمدیدهای نباشد و استبداد بر مردمان و سرنوشت آنان مسلط نباشد، از دیرباز آرزوی بشر بوده است.
تشکیل جامعهای که معیارهای معنوی و انسانی بر آن حاکم باشد، رسیدن به جهانی که در آن ستم مفهوم نداشته باشد و ستمگر و ستمدیدهای نباشد و استبداد بر مردمان و سرنوشت آنان مسلط نباشد، از دیرباز آرزوی بشر بوده است.
از زمانی که افلاطون، مدینه فاضله را بیان نمود، تا قرنها بعد که این اندیشه به صورت «آرمانشهر» در آثار فیلسوفان تجلی میکند، تصویرهای گوناگونی از این اندیشه مشهود است. تصویر شهرهای آرمانی در آثار اندیشمندان، بازتابی از اندیشههای بشر محروم و ستمکشیدهای است که با پروراندن چنان اندیشههایی در ذهن خویش، خود را تسلّی میدهد و تلخیهای حال را به امید رسیدن به خوشیهای آینده پذیرا میشود.[1]
جامعه شناسی جدید، این اندیشه را در مفهوم مذهبی آن، یکی از مکتبهای اجتماعی میداند که بر مبنای نصوص دینی، معتقد است در پایان جهان، نجاتدهندهای ظهور خواهد کرد و جهانی بیاندوه و خالی از ستم را خواهد ساخت.
چون قدیمیترین اسناد طرح این مسئله، کتابهای آسمانی است، باید تجلیهای این اندیشه را در مکتبهای فلسفی و اجتماعی، پوششهای ثانوی و مادی این اندیشه دینی و الهی دانست.[2] دل بستن به جهانی روشن و تصویر دورنمایی از مدینه فاضله در ادیان، نه جنبه خیالی دارد (آنگونه که در آرمان شهرهای فیلسوفان دیده میشود) و نه جنبه فردی (چنانکه نزد عارفان و زاهدان تجلی مییابد). در اینجا سخن از شهری محدود با دروازههای بسته و برجهای بلند و دیوارهای خاردار نیست، بلکه گفتوگو از جهانی پهناور است که سراسر گیتی را فرا میگیرد؛ با افقی گسترده و بیانتها که در رأس آن، گردانندهای پاکسیرت و به دور از بدیها و سستیهای اخلاقی حاکم است.[3]
آینده در ادیان کاملاً روشن مینماید؛ جهان جز به سود ستمدیدگان و رنج کشیدگان مؤمن پایان نمیپذیرد:
أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ؛[4]
وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا f.[5]
در ادیان، از آیندهای امیدبخش در جامعهای سرشار از عدالت و معنویت گفتوگو میشود که بر اساس نظامی الهی به رهبری مردی خدایی تشکیل میگردد. وی از هوسها و امیال پست فرمانروایان ستمگر پاک است و با عالم ملکوت پیوندی عمیق دارد. اعضای این جامعه نیز مردمی وارسته و آراسته به زیورهای اخلاقی هستند؛ مردمانی که اطاعت و فرمانبری از رهبر الهی خود را عبادت میشمارند.
ادیان، حکومت آخرالزمان و منجی را در ارتباط با دستگاه خدایی میبینند. از اینرو، ظهور موعود و تشکیل جامعه مطلوب، تجسم آموزههای ادیان و پیامبران و اولیای الهی تلقی میشود و پایانبخش رنج و درد نوع بشر و برپایی جامعهای پر از عدل و داد و نورانیت و معنویت اعلام میگردد.
الف) منجیگرایی در مسیحیت
امید بستن به جهانی نورانی که در آن، آدمی به همه خواستهای خود برسد و از تمامی گناهان پاک و از همه دلبستگیهای مادی رهایی یابد و نیز ایمان به نجاتدهندهای که برآوردهکننده این آرزوها باشد، در کتاب مقدس آشکارا دیده میشود.
کلیسای اولیه نیز به تبیین رجعت و نجاتبخشی مسیح، علاقه فراوانی داشت. رسولان منتظر بودند که مسیح در عصر آنان ظهور کند و نسلهای بعدی نیز همین امید باشکوه را حفظ کردند. این انتظار طاقتفرسا تا قرن سوم میلادی به شدت ادامه داشت، ولی از زمان امپراتوری کنستانتین و ایمان آوردن او به مسیحیت و کم شدن سختیها و مصیبتهای مسیحیان (قرن چهارم میلادی)، بازگشت و ظهور مسیح کمکم به فراموشی سپرده شد.
گفتنی است در قرنهای اخیر، در کلیساها دوباره بر این حقیقت تأکید میشود و در مواردی هنوز غفلتها و مخالفتهایی وجود دارد، ولی علاقه به این آموزه کتاب مقدس رو به افزایش است. روزانه میلیونها مسیحی دیندار این دعا را زمزمه میکنند که: «آمین، بیا ای خداوند عیسی».[6]
1. اهمیت این آموزه در مسیحیت
کتاب مقدس، به موضوع نجات و بازگشت دوباره مسیح اهمیت فروانی میدهد. رجعت مسیح، در عهد جدید بیش از سیصد بار آمده است و چندین باب کامل، به این موضوع اختصاص دارد.[7]
برخی از رسالههای عهد جدید نیز به این موضوع مربوط است.[8] بنابراین، میتوان گفت این آموزه از مهمترین آموزههای مسیحیت به شمار میرود.
هنری تیسن مینویسد:
درک صحیح رجعت مسیح، کلید کتاب مقدس میباشد. بدون درک صحیح رجعت مسیح، نخواهیم توانست بسیاری از تعالیم و آیینهای مقدس و وعدهها و نمونههای کتاب مقدس را درک نماییم. مثلاً اینکه مسیح هم پیامبر، هم کاهن و هم پادشاه است، بدون درک رجعت قابل فهم نیست.
... در آیات زیادی، مسیحیان تشویق شدهاند که برای بازگشت مسیح آماده باشند و از این حقیقت تسلی پیدا کنند و ضعیفان را برای این حقیقت تقویت نمایند، سختیها را تحمل کنند و اعتماد خود را حفظ نمایند؛ زیرا خداوند به زودی مراجعت خواهد کرد و برای منتظران خود برکت و اجر و پاداش خواهد آورد.[9]
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عیسی مسیح
امروزه به هر کجای دنیا که بروید, با پیروان هر مذهبی که صحبت نمایید, صرفنظر از اینکه چقدر نسبت به مذهب خویش متعهد می باشند، اگر چیزی درباره تاریخ بدانند، باید بپذیرند که هرگز کسی مانند عیسای ناصری وجود نداشته است.
عیسی مسیر تاریخ را تغییر داد. حتی تاریخ روزنامه صبحی که در دست دارید گواه بر این اصل میباشد که عیسای ناصری 2000 سال پیش بر روی زمین میزیست.
B.C (ق. م) یعنی قبل از مسیح و( A.D (Anno Domini یعنی سالهای خداوند.
پیشگویی ظهور عیسی
صدها سال قبل از تولد عیسی،کتب مقدسه نبوت انبیای اسرائیل را در مورد ظهور وی به ثبت رسانیدند. عهد عتیق که به وسیله اشخاص بسیاری در طی مدت 1500 سال نگاشته شده است, شامل 300 نبوت در مورد آمدن وی میباشد. تمامی این جزئیات و همچنین تولد معجزه آسا, زندگی عاری از گناه, معجزات بسیار, مرگ و قیام او تماماً به واقعیت پیوستند. زندگیای که عیسی زیست, معجزاتی که او کرد, سخنانی که او گفت, مرگش بر روی صلیب, قیام او, عروج او به آسمان، همه این اصل را بیان میکنند که او تنها یک انسان نبود, بلکه بیش از یک انسان بود. عیسی اعلام نمود که "من و پدر یک هستیم، هیچ کس نزد پدر جز به وسیله من نمیآید". (یوحنا 14: 6)
زندگی و پیام او موجب تغییر میگردد
هر گاه به زندگی و تاثیر عیسای ناصری از دید تاریخ نظری بیفکنید،مشاهده خواهید نمود که حضور او و پیامش همواره در زندگی مردم واقوام باعث تغییرات بزرگی گردیدهاند. هر جا که تعالیم او تاثیر خودرا بر جای گذاشته، تقدس ازدواج، حقوق زنان، حق رای، تاسیس مدارس و دانشگاهها جهت تحصیلات عالیه, وضع قوانین برای محافظت از کودکان، برچیده شدن بردهداری و هزاران تغییر مفید دیگر به زندگیهای شخصی نیز به گونهای برجسته تغییر یافته است. برای مثال، " لیوو والاس " یک ژنرال مشهور و نابغه در ادبیات، به عنوان یک ملحد شناخته شده بود. برای مدت دو سال، آقای "والاس" مشغول مطالعه در برجستهترین کتابخانههای اروپا و آمریکا بود. او در جستجوی اطلاعاتی بود تا به وسیله آنها مسیحیت را برای همیشه نابود سازد. هنگام نگارش دومین فصل کتابی که او بدین منظور مینوشت، گریهکنان در حالی که زانو زده بود فریاد بر آورد : " عیسی ، ای خدای من و ای خداوند من" و اینچنین مسیح را یافت. با چنین مدرک محکم و غیر قابل بحثی او دیگر نمیتوانست خداوندی و پسر خدا بودن عیسی را انکار کند. بعدها " لیو والاس" کتاب "بنهور" که یکی از بزرگترین رمانهای قرن به زبان انگلیسی است و داستان آن در دوران زیست مسیح اتفاق افتاده را به رشته تحریر درآورد. همینطور "سی.اس.لوئیس"، پروفسور دانشگاه آکسفورد انگلستان که از عرفای منکر وجود خدا بود و سالهای متمادی الوهیت مسیح را انکار میکرد نیز در صداقتی عقلانی پس از مطالعه عمیق و گسترده برای یافتن دلایلی جهت اثبات الوهیت مسیح، پذیرفت که عیسی همان خدا و منجی است.
خداوند، دروغگو، یا دیوانه؟
" لوئیس" در کتاب مشهورش به نام "مسیحیت صرف" این جمله را بیان میکند: "شخصی که تنها یک انسان است و چیزهایی را مانند عیسی میگوید نمیتواند یک استاد بزرگ اخلاق باشد".
او میتواند یک دیوانه باشد- همطراز با مردی که میگوید خود یک تخممرغ آبپز است- یا باید شیطان مجسم جهنمی باشد.
شما باید انتخاب کنید. او یا پسر خدا بوده و هست یا یک مرد دیوانه یا چیزی بدتر از آن. شما یا میتوانید او را یک دیوانه تلقی کنید یا به پایش بیفتید و او را خداوند خود خطاب نمایید. ولی خواهش میکنم درباره او این سخن بیمعنی را نگویید که او یک استاد بزرگ بشریت بود. او چنین بابی را برای ما نگشوده است.
عیسی مسیح برای شماکیست؟ زندگی شما بر روی این جهان و در ابدیت بستگی به پاسخ شما به این پرسش دارد.
تمامی ادیان توسط انسان پایهگذاری شدهاند و بر پایه فلسفههای انسانی، قوانین و میزانهای رفتاری استوار گردیدهاند. اگر بنیانگزاران این ادیان را از قوانین و نحوه پرستش آنها خارج سازید، شاهد تغییر کوچکی در آنها خواهید بود.
ولی عیسی مسیح را از مسیحیت خارج نمایید، هیچ چیز دیگری باقی نخواهد ماند. مسیحیت کتاب مقدسی تنها فلسفهای برای زندگی نیست و نه استانداردهای اخلاقی برای اطاعت از مراسم مذهبی. مسیحیت واقعی بر پایهای اساسی یعنی رابطهای شخصی با خداوند و منجی زنده و قیام کرده استوار میباشد.
بنیانگزار قیام کردهعیسای ناصری بر روی صلیب مصلوب شد، در قبری قرض شده دفن و در روز سوم از مردگان قیام نمود. مسیحیت در این خصوص بینظیر است.
هر گونه بحث در مورد اعتبار مسیحیت بستگی به اثبات قیام عیسای ناصری دارد.
در طی قرون متوالی عالمان بزرگ تصمیم گرفتهاند که قیام او را به اثبات برسانند. آنها ایمان آورده و اکنون نیز ایمان دارند که عیسی زنده است.
"سایمون گرینلیف" متصدی حقوقی ثبت در مدرسه قانون هاروارد پس از مطالعه و تفحص درباره واقعه قیام که توسط نویسندگان اناجیل به دست ما رسیده است، به این نتیجه میرسد که "غیر ممکن است آنها بتوانند بر عقاید خود مبنی بر قیام نکردن عیسی از مردگان اصرار نمایند. حقایق نقل شده در اناجیل این را اثبات مینماید که اگر آنها این اصل را نمیفهمند و به آن اطمینان ندارند پس سایر اصول را نیز نخواهند فهمید".
"جان سینگلتون کپُلی " که بعنوان یکی از مغزهای حقوقی در تاریخ بریتانیا شناخته شده است چنین نظر میدهد که: "من بسیار خوب میدانم که مدرک و گواه چیست و این را به شما میگویم که رویدادی مانند قیام هرگز قابل انکار نمیباشد".
دلایلی برای ایمان
قیام هسته مرکزی ایمان یک مسیحی است. دلایل متعددی برای این مسئله که چرا کسی که در مورد قیام مطالعه مینماید به واقعیت آن ایمان میآورد، وجود دارد:
پیشگویی: ابتدا، عیسی خود پیشگویی کرد که مرده و قیام خواهد نمود و مرگ و قیام او همان گونه اتفاق افتاد که وی پیشگویی کرده بود. ( لوقا 18: 31-33 )
قبر خالی: دوم، قیام تنها پاسخ موجه برای قبر خالی اوست. این داستان کتابمقدسی نمایانگر قبری است که بدن مسیح را در آن گذاشته و به وسیله سنگی عظیم مسدود و در احاطه سربازان رومی قرار گرفته بود.
اگر کسی ادعا مینماید که عیسی نمرده بلکه ضعیف شده بود، پس نگهبانان و سنگ میتوانستند از فرار او جلوگیری نمایند- یا از هرگونه کوششی توسط پیروان او جهت آزاد ساختنش ممانعت بعمل آورند.
دشمنان عیسی هم بدن او را بر نمیداشتند زیرا گمشدن بدن او تنها موجب تشویق ایمان پیروانش در مورد قیام او میشد.
ملاقاتهای شخصی: سوم، قیام تنها پاسخ برای ظهور عیسی مسیح به پیروانش میباشد. پس از قیامش عیسی حداقل ده بار به آنانی که او را میشناختند و به مردم بسیاری مثلاً 500 نفر در یک بار ظاهر شد. خداوند ثابت کرد که این ظاهر شدنها توهم نیستند زیرا او با آنها غذا خورد ، حرف زد و آنان او را لمس کردند. ( اول یوحنا 1:1)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 37 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقایسه دکترین منجیگرایی در اسلام و مسیح
سیدمحمدعلی آلعلی
تشکیل جامعهای که معیارهای معنوی و انسانی بر آن حاکم باشد، رسیدن به جهانی که در آن ستم مفهوم نداشته باشد و ستمگر و ستمدیدهای نباشد و استبداد بر مردمان و سرنوشت آنان مسلط نباشد، از دیرباز آرزوی بشر بوده است.
تشکیل جامعهای که معیارهای معنوی و انسانی بر آن حاکم باشد، رسیدن به جهانی که در آن ستم مفهوم نداشته باشد و ستمگر و ستمدیدهای نباشد و استبداد بر مردمان و سرنوشت آنان مسلط نباشد، از دیرباز آرزوی بشر بوده است.
از زمانی که افلاطون، مدینه فاضله را بیان نمود، تا قرنها بعد که این اندیشه به صورت «آرمانشهر» در آثار فیلسوفان تجلی میکند، تصویرهای گوناگونی از این اندیشه مشهود است. تصویر شهرهای آرمانی در آثار اندیشمندان، بازتابی از اندیشههای بشر محروم و ستمکشیدهای است که با پروراندن چنان اندیشههایی در ذهن خویش، خود را تسلّی میدهد و تلخیهای حال را به امید رسیدن به خوشیهای آینده پذیرا میشود.[1]
جامعه شناسی جدید، این اندیشه را در مفهوم مذهبی آن، یکی از مکتبهای اجتماعی میداند که بر مبنای نصوص دینی، معتقد است در پایان جهان، نجاتدهندهای ظهور خواهد کرد و جهانی بیاندوه و خالی از ستم را خواهد ساخت.
چون قدیمیترین اسناد طرح این مسئله، کتابهای آسمانی است، باید تجلیهای این اندیشه را در مکتبهای فلسفی و اجتماعی، پوششهای ثانوی و مادی این اندیشه دینی و الهی دانست.[2] دل بستن به جهانی روشن و تصویر دورنمایی از مدینه فاضله در ادیان، نه جنبه خیالی دارد (آنگونه که در آرمان شهرهای فیلسوفان دیده میشود) و نه جنبه فردی (چنانکه نزد عارفان و زاهدان تجلی مییابد). در اینجا سخن از شهری محدود با دروازههای بسته و برجهای بلند و دیوارهای خاردار نیست، بلکه گفتوگو از جهانی پهناور است که سراسر گیتی را فرا میگیرد؛ با افقی گسترده و بیانتها که در رأس آن، گردانندهای پاکسیرت و به دور از بدیها و سستیهای اخلاقی حاکم است.[3]
آینده در ادیان کاملاً روشن مینماید؛ جهان جز به سود ستمدیدگان و رنج کشیدگان مؤمن پایان نمیپذیرد:
أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ؛[4]
وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا f.[5]
در ادیان، از آیندهای امیدبخش در جامعهای سرشار از عدالت و معنویت گفتوگو میشود که بر اساس نظامی الهی به رهبری مردی خدایی تشکیل میگردد. وی از هوسها و امیال پست فرمانروایان ستمگر پاک است و با عالم ملکوت پیوندی عمیق دارد. اعضای این جامعه نیز مردمی وارسته و آراسته به زیورهای اخلاقی هستند؛ مردمانی که اطاعت و فرمانبری از رهبر الهی خود را عبادت میشمارند.
ادیان، حکومت آخرالزمان و منجی را در ارتباط با دستگاه خدایی میبینند. از اینرو، ظهور موعود و تشکیل جامعه مطلوب، تجسم آموزههای ادیان و پیامبران و اولیای الهی تلقی میشود و پایانبخش رنج و درد نوع بشر و برپایی جامعهای پر از عدل و داد و نورانیت و معنویت اعلام میگردد.
الف) منجیگرایی در مسیحیت
امید بستن به جهانی نورانی که در آن، آدمی به همه خواستهای خود برسد و از تمامی گناهان پاک و از همه دلبستگیهای مادی رهایی یابد و نیز ایمان به نجاتدهندهای که برآوردهکننده این آرزوها باشد، در کتاب مقدس آشکارا دیده میشود.
کلیسای اولیه نیز به تبیین رجعت و نجاتبخشی مسیح، علاقه فراوانی داشت. رسولان منتظر بودند که مسیح در عصر آنان ظهور کند و نسلهای بعدی نیز همین امید باشکوه را حفظ کردند. این انتظار طاقتفرسا تا قرن سوم میلادی به شدت ادامه داشت، ولی از زمان امپراتوری کنستانتین و ایمان آوردن او به مسیحیت و کم شدن سختیها و مصیبتهای مسیحیان (قرن چهارم میلادی)، بازگشت و ظهور مسیح کمکم به فراموشی سپرده شد.
گفتنی است در قرنهای اخیر، در کلیساها دوباره بر این حقیقت تأکید میشود و در مواردی هنوز غفلتها و مخالفتهایی وجود دارد، ولی علاقه به این آموزه کتاب مقدس رو به افزایش است. روزانه میلیونها مسیحی دیندار این دعا را زمزمه میکنند که: «آمین، بیا ای خداوند عیسی».[6]
1. اهمیت این آموزه در مسیحیت
کتاب مقدس، به موضوع نجات و بازگشت دوباره مسیح اهمیت فروانی میدهد. رجعت مسیح، در عهد جدید بیش از سیصد بار آمده است و چندین باب کامل، به این موضوع اختصاص دارد.[7]
برخی از رسالههای عهد جدید نیز به این موضوع مربوط است.[8] بنابراین، میتوان گفت این آموزه از مهمترین آموزههای مسیحیت به شمار میرود.
هنری تیسن مینویسد:
درک صحیح رجعت مسیح، کلید کتاب مقدس میباشد. بدون درک صحیح رجعت مسیح، نخواهیم توانست بسیاری از تعالیم و آیینهای مقدس و وعدهها و نمونههای کتاب مقدس را درک نماییم. مثلاً اینکه مسیح هم پیامبر، هم کاهن و هم پادشاه است، بدون درک رجعت قابل فهم نیست.
... در آیات زیادی، مسیحیان تشویق شدهاند که برای بازگشت مسیح آماده باشند و از این حقیقت تسلی پیدا کنند و ضعیفان را برای این حقیقت تقویت نمایند، سختیها را تحمل کنند و اعتماد خود را حفظ نمایند؛ زیرا خداوند به زودی مراجعت خواهد کرد و برای منتظران خود برکت و اجر و پاداش خواهد آورد.[9]