دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق؛ فلسفه مدیریتی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

فلسفه مدیریتیارتقای کیفیت از انتخاب فلسفه مدیریتی شروع می شود. در سفر بی پایان ارتقای کیفیت نقطه شروع برای تلاشهای ارتقای کیفیت در یک سازمان  انتخاب آگاهانه یک فلسفه مدیریتی است.  ابتدا باید مدیران ارشد سازمان از میان فلسفه های مدیریتی رایج  فلسفه ای را برای جهت دادن به تلاشهای سازمان خود انتخاب نمایند . فقط انتخاب آگاهانه  درست و توام با باور میتواند انرژی لازم را برای جهت گیری جدید سازمان آزاد نماید.باید توجه کرد که انتخاب درست اگر چه بسیار حائز اهمیت است ،ولی اگر قرار است فلسفه مدیریتی انتخاب شده موجب تحول اساسی در سازمان گردد اجرای صحیح آن کمتر از اجرای آن نمی باشد. بدین معنی که مدیران ارشد ممکن است بر اساس تجربیات دیگران به اثر بخشی یک فلسفه مدیریتی ایمان بیاورند،ولی کسی نمی تواند برای اجرای آن فلسفه در سازمانهای مختلف نسخه واحد بپیچد  باید در هر سازمان با توجه به شرایط موجود،مناسبترین روش اجرایی را پیدا کرد ممکن است برای اجرای یک فلسفه واحد در سازمان های مختلف روشهای متفاوتی انتخاب گردد!

*کدام فلسفه مدیریتی ارجح است؟برای انتخاب فلسفه مدیریتی مناسب باید معیارهایی ارائه داد تا در پرتوی آنها بتوان انتخاب آگاهانه تری داشت.در زیر تعدادی از این معیارها ارائه می شود  بدیهی است که معیارهای ارائه شده در زیر فهرست کاملی نبوده و می توان معیارهای دیگری را نیز اضافه نمود.√ معیار اول برای انتخاب یک فلسفه مدیریتی ارجح این است که فلسفه انتخابی بتواند مشتری محوری ،کیفیت و ارتقای مستمر را در فلسفه وجودی یک سازمان و فلسفه شکل گیری آن ادغام کند  به عبارت دیگر فلسفه انتخاب شده  باید بتواند از نقطه چرا هستم  جهت گیری سازمان را مشخص کند.√ دومین معیار انتخاب عبارتست از این که فلسفه مدیریتی انتخاب شده و عناصر اصلی تشکیل دهنده آن ساده  شفاف و برای همه قابل درک باشد  بدین معنی که درک آن متاثر از موقعیت سازمانی  دانش مدیریتی و فنی یا حتی سواد افراد نباشد;هر کس هر کجا قرار گرفته است آن را بخوبی درک کند و بتواند بر اساس درک درست آن نقش خود را در جهت گیری سازمان ایفا نماید.√  معیار سوم برای انتخاب یک فلسفه مدیریتی مناسب عبارتست از این که فلسفه انتخاب شده بتواند همه اجزا و عناصر یک سازمان را به عنوان یک سیستم  با هم هماهنگ و هم جهت نماید و به تعامل آنها جهت گیری دهد.بدیهی است تنها نگاه سیستمیک و فرایندی می تواند همه اعضا  عناصر و منابع سازمان را حول ارزشهایی چون مشتری محوری و ارتقای مستمر هماهنگ و هم جهت نماید  هر فلسفه ای که کلیت یک سازمان را خدشه دار کند و افراد و واحدهای سازمانی را به جزء نگری مبتلا کند  سازمان را از حیاط ساقط خواهد کرد.√    معیار چهارم عبارتست از این که  فلسفه مدیریتی انتخاب شده باید بتواند فضاهای خالی بین نمودار سازمانی را که به حریم های مقدس و نفوذناپذیر تبدیل شده اند ،پر کند  به عبارت دیگر خروج از این فضاها و حریم ها  که بنا به ضرورت سازماندهی درونی یک سازمان به وجود آمده اند  را نه تنها لازم بلکه واجب بداند و افراد و واحدها را به طور طنیعی کنار هم قرار دهد.    √ معیار پنجم این که هر فلسفه مدیریتی که بتواند جو سازمانی را به یک جو «یادگیری» تبدیل کند ارجح است. در اینجا نیز باید یک بستر طبیعی برای یادگیری وجود داشته باشد  باید فلسفه مدیریتی یک میل طبیعی ،انگیزه درونی و شوق سازمانی برای یادگیری ایجاد نماید .√  معیار ششم برای انتخاب فلسفه مدیریتی مناسب این است که  بتواند بدون «اعمال زور» قدرت تصمیم گیری  اقدام و تاثیر گذاری را از رأس سازمان به قاعده آن منتقل نماید به عبارت دیگر باز هم به طور طبیعی ، «رهبری» را در سازمان توزیع نماید. در این صورت هر کس خود را در هدایت و جهت گیری سازمان و بقا و سود و زیان آن سهیم می داند.√  معیار هفتم فلسفه ای ارجح است که برای ارتقای عملکرد سازمان یک دیدگاه «استراتژیک»داشته باشد  وجود رسوبات ضخیم سنتها،باورها،طرز فکر ها و ارزشها در سازمانها از یک طرف و پیچیدگیها و سیال بودن محیط بیرون سازمان ها از طرف دیگر  ما را محتاج یک فلسفه مدیریتی می کند که برای قرار دادن سازمان در یک موقعیت برتر  یک دیدگاه استراتژِیک و بلند مدت را ترغیب و تشویق می کند  √ معیار هشتم بالاخره فلسفه ای ارجح خواهد بود که اتکا به اعداد و ارقام و سنجش را ترغیب می کند  با این دیدگاه  علاوه بر این که حرکت سازمان باید جهت دار باشد  باید سازمان برای نشان دادن هر نوع تغییر ،اثبات هر نوع ارتقای عملکرد و برداشتن هر گام در راستای پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتری ها سنجش انجام دهد  به عبارت دیگر سنجش باید«تاروپود»تلاشهای ارتقا را تشکیل دهد.

* مدیریت جامع کیفیت فلسفه برتربه اعتقاد ما مدیریت جامع کیفیت همه ویژگیهای بالا را شامل می شود  مدیریت جامع کیفیت با داشتن ارکان فلسفی و اصول ساده و قابل درک و فراهم نمودن یک بستر طبیعی برای تلاشها شاید تنها گزینه در پیش روی مدیران باشد  سه رکن مهم فلسفه مدیریت جامع کیفیت یعنی مشتری محوری  فرایند گرایی و ارتقای مستمر هم در رأس یک سازمان و هم در قاعده آن قابل درک و اجرااست.مدیران ارشد سازمان از تحلیل فلسفه وجودی سازمان  دورنما و رسالت آن فرایند های کلیدی را تعیین می کنند و در راستای تحقق رسالت سازمان و پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتری ها  همه افراد سازمانی ،یعنی«صاحبان فرایند ها»را برای ارتقای عملکرد فرایند ها آماده و بسیج می نماید  کارکنان نیز از قاعده سازمان با ارتقای عملکرد فرایند های کلیدی با مدیران ارشد سازمان همگام و همراه می شوند  برآیند دو حرکت از«بالا به پایین»و از« پایین به بالا »موجب دگرگونی و تحول اساسی و جهت دار در سازمان خواهد بود  تداوم این دو حرکت و حمایت آن دو از هم به نهادینه شدن مدیریت جامع کیفیت خواهد انجامید. انتخاب و اجرای چنین فلسفه ای است که به روشها و ابزار ارتقا  از جمله روش ها و ابزار آماری  معنی می بخشد.کسانی که تلاش کرده اند بدون معرفی یک فلسفه مدیریتی از روشها و ابزار برای «حل مشکل»یا«ارتقای کیفیت»استفاده نمایند  هرگز نتوانسته اند موجب تغییرات دائمی شوند  سازمانها شاهد دهها سال تجربه در زمینه کار برد روشها و ابزارهای مختلف بوده اند که بر سرنوشت آنها تأثیرات استراتژیک نداشته اند. سازمانها قبل از هر چیزی محتاج یک فلسفه مدیریتی مناسب می باشد.

*تعریف مدیریت جامع کیفیتمدیریت جامع کیفیت فرایندی است متمرکز بر روی مشتریها، کیفیت محور، مبتنی بر حقایق، متکی بر تیمها که برای دستیابی به اهداف استراتژیک سازمان از طریق ارتقای مستمر فرایند ها، توسط مدیریت ارشد سازمان رهبری می شود.

* ارکان فلسفی مدیریت جامع کیفیت

·    فرایند گرایی: سازمان را فرایندی می بینیم که در آن درون داد، روند و برون دادی وجود دارد که همه افراد بصورت افقی در مراحلی از فرایند، قرار می گیرد. تقسیم بندی عمودی و سلسله مراتبی وجود ندارد. اگر فرایند برون دادی دارد همه در آن سهیم هستند .

·    مشتری محوری: تمامی افرادی که روی فرایند کار می کنند و آنها که نتیجه فرایند را کسب می کنند در واقع همکار و شریک هستند و باید کار کنند. اگر چنین نگرشی در سازمان حاکم گردد، برای مشتریهای سازمان جایگاه ویژه ای ایجاد می شود. مشتری صاحب حق و احترام می گردد در این گونه سازمانها سلامت جریان کار و سلامت فرایندها و وابسته به مشتری و اظهار نظر اوست.

·    ارتقای مستمر و فراگیر فرایندها و سیستمها: با تمرکز بر ارتقای عملکرد فرایندها و سیستمها و توانمند سازی کارکنان ،تلاش می شود فرایندها و سیستمها بطور دائم در جهت پاسخ به نیازها و انتظارات مشتریها بهبود یابند.

* فرضها و اصول مدیریت جامع کیفیت مدیریت جامع کیفیت بر روی تعدادی فرضها و اصول استوار است که آن را از سایر رویکردهای مدیریتی متمایز می کند. این فرضها و اصول عبارتند از:

*1)فرایندها و سیستمها منشأ بیشتر مشکلات مربوط به کیفیت می باشد.سازمانها شامل سیستمها و کارکنان می باشند. عملکرد کارکنان تحت تأ ثیر تعامل همه اجزا و عناصر سیستمها است. مواد، تجهیزات، نیروی انسانی، سیاستها، روشهای کاری و بالاتر از همه فرهنگ سازمانی که تبلور ارزشها است، بر نحوه ارائه خدمت تأثیر می گذارد.برآوردی محتاطانه 90 درصد مشکلات را ناشی از سیستمها و 10 درصد را مربوط به کارکنان می دانند(دمینگ 96 درصد مشکلات را مربوط به سیستمها و فقط 4 درصد آنها را ناشی از کارکنان می دانست).کسب دیدگاه سیستمیک به ما کمک می کند تا بتوانیم مشکلات مربوط به سیستم را از مشکلات مربوط به کارکنان افتراق دهیم.

* 2.اگر عملکرد فرایندها و سیستم ها درست باشد، محصول یا خدمت بدون نقض خواهد بود.ارتقای واقعی عملکرد یک سازمان با درک کامل عملکرد فرایندها و سیستم و اصلاح دائمی آنها، بر مبنای اطلاعات تولید شده توسط خود فرایندها و سیستمها امکان پذیر است. ممکن است سوال شود که صلاحیتهای حرفه ای کارکنان چه نقشی در ارتقای کیفیت دارد.بدیهی است که صلاحیتهای حرفه ای کارکنان حائز اهمیت است ولی ارزیابی عملکرد آنان باید جزئی از عملکرد فرایندها و سیستم ها باشد تا تأثیر مثبت داشته باشد;زیرا بدون توجه به کارآیی فرایندها و سیستمها،نمی توان عملکرد کارکنان را ارزیابی کرد.ریشه مشکلات در سیستم ها است;اگر سیستمها درست عمل کنند عملکرد کارکنان بهبود خواهد یافت.    

* 3.ارتقای کیفیت فرایندی است که پایان ندارد.ارتقای کیفیت جریانی است که آغاز دارد ولی پایان ندارد.از یک طرف سازمانها باید به نیازها و انتظارات در حال تغییر مشتریها پاسخ بگویند و از طرف دیگر اجرای فرایندها و سیستم ها در تعامل دائمی و پویا هستند;بنابر این همواره می توان فرصتهایی را برای ارتقای فرایندها و سیستمها پیدا کرد. 

*4.مشتری تعیین کننده نهایی کیفیت است.باید محور همه تلاشها و اقدامات یک سازمان پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتریهای داخلی و خارجی باشد. در اینصورت مشتریهای داخلی (کارکنان و مدیران) علایق و خلاقیتها و استعدادهای خود را در مسیر ارتقای عملکرد فرایندها و سیستمها و یافتن راههای بهتر و موثرتر به کار می گیرند. از طرف دیگر گشوده شدن باب گفتگو با مشتریهای خارجی به ارتقای مستمر کیفیت خدمات منجر می شود. هر کاری بدون در نظر گرفتن نیازها و انتظارات مشتریها (داخلی و خارجی) اگر چه ممکن است از نظر مدیران کاری مفید و بدون نقض باشد ولی در واقع فاقد ارزش می باشد. 

* 5.اجرای مدیریت جامع کیفیت به تعهد کامل سازمانی نیاز دارد.بدون تعهد مدیران ارشد و همه مدیران اجرایی، اتفاقی نخواهد افتاد یا اگر اتفاق افتاد، دوام پیدا نخواهد کرد. باید مدیران شخصاً مسوولیت مدیریت جامع کیفیت را به عهده بگیرند. اولین چیزی که باید اتفاق افتد این است که رهبران فکری سازمان از مدیریت جامع کیفیت درک درست و یکسانی پیدا کنند، سپس باید محیطی به وجود آورند که تغییر و ارتقا در آن ممکن باشد بدین معنی که هر کس هر روز در اندیشه ارتقا باشد. ارتقای فرایندها و سیستمها با کار روزانه کارکنان ادغام شود، یعنی ارتقا تبدیل به یک ارزش شود و جز عادتها قرار گیرد فقط در چنین شرایطی است که کارکنان به کمال



خرید و دانلود تحقیق؛ فلسفه مدیریتی


تحقیق در مورد حسابداری مدیریتی 13 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حسابداری مدیریتی

یک نقطه نظر : نقش حسابداری مدیریتی .

حسابداری مدیریتی همانطور که توسط NAA تشریح می شود ، شیوه ای در شناسایی ، اندازه گیری ، گرد آوری ، تحلیل ، آماده سازی و ارتباطی با اطلاعات مالی می باشد که مدیریت آن را به منظور برنامه ریزی ، برآورد و کنترل یک سازمان به کار می برد . آن استفاده ای مناسب از منابع سازمان را تضمین می نماید . حسابداری مدیریتی ، مسئولیت آماده سازی گزارشات مالی را برای گروه های غیر مدیریتی مثل آژانس های قانونی و مقام های مالیاتی ، ایجاد می نماید . به طور ساده می توان گفت که حسابداری مدیریتی ، حسابداری است برای طرح ریزی ، کنترل ، فعالیت های تصمیم گیری برای یک سازمان .

حسابداری مالی در برابر حسابداری مدیریتی .

حسابداری مالی عمدتاً مربوط می باشد به جنبه های تاریخی از گزارش خارجی که آن اطلاعات مالی ای را برای گروه های خارجی مثل سرمایه گذاران ، طلبکاران و دولتمردان فراهم می آورد . به منظور جلوگیری از انحراف گروه های خارجی ، حساب مالی توسط آنچه که GAAP نامیده می شود ، تحت کنترل است . حسابداری مدیریتی به عبارتی دیگر مرتبط می باشد با فراهم اطلاعات برای مدیران داخلی ، کسانی که مسئول برنامه ریزی و کنترل عملکرد مؤسسه ( شرکت ) و تصمیم گیری های مدیریتی می باشند. به علت استفادۀ داخلی حسابداری مدیریتی ، آن از GAAP پیروی نمی کند . تفاوت های بین حسابدارهای مدیریتی و حسابدارهای مالی در زیر خلاصه می شود :

حسابدارهای مدیریتی

1 ـ برای کاربران داخلی داده ها را فراهم می آورد .

2 ـ توسط قانون اجباری نمی باشد .

3 ـ پیرو GAAP نیست .

4 ـ بر ارتباط و انعطاف پذیری داده ها تأکید می کند .

5 ـ تأکیدی بیشتری بر آینده دارد .

6 ـ روی گروه ها همانند کل یک تجارت تمرکز می کند .

7 ـ خیلی زیاد از دیگر بخش ها مثل مدیریت مالی ، مدیریت اقتصادی و تأمین بودجه بهره مند می شود

8 ـ وسیله ایست برای یک پایان

حسابداری های مالی

1 ـ برای کاربران خارجی ، داده ها را فراهم می آورد .

2 ـ در قانون اجباری است .

3 ـ پیرو GAAP است .

4 ـ باید تولید کنندۀ داده های زمانی و صحیح باشد .

5 ـ بر گذشته تأکید دارد.

6 ـ به تجارت به طور کلی می نگرد .

7 ـ در درجۀ اول به خودش تکیه می کند .

8 ـ خودش یک پایان است .

حسابداری هزینه ای در برابر حسابداری مدیریتی .

تفاوت بین حسابداری هزینه ای و حسابداری مدیریتی بسیار دقیق می باشد . NAA حسابداری هزینه ای را به عنوان« گروهی حساب شده و منظم از شیوه ها جهت ثبت و گزارش اندازه های هزینۀ تولید کالا و انجام خدمات در جمع کل و در جزئیات » معرفی می نماید. آن شامل روش هایی برای تشخیص ، طبقه بندی ، جمع بندی ، تخصیص و گزارش هزینه ها می باشد و آنها را با استاندارد های هزینه ای مقایسه می نماید . از طریق این معرفی حسابداری هزینه ای و تشریح NAA از حسابداری مدیریتی یک چیز بسیار روشن می شود : عملکرد عمدۀ حسابداری هزینه ای ، گردآوری هزینه برای برآورد سرمایه و تصمیم حقوقی ( در آمدی ) می باشد . حسابداری مدیریتی ، بر استفاده از داده های هزینه ای برای برنامه ریزی ، کنترل و اهداف تصمیم گیری ، تأکید دارد .

ــ کار مدیریت .

به طور کلی ، کاری که مدیریت انجام می دهد را می توان این گونه طبقه بندی نمود :

( a ) برنامه ریزی (b ) هماهنگ (تنظیم ) کردن ( c ) کنترل ( d ) تصمیم گیری

( a ) برنامه ریزی : نقش برنامه ریزی مدیریتی در بر گیرندۀ انتخابی از اهداف کوتاه مدت و طولانی مدت می باشد و همچنین کشیدن نقشه های استراتژیکی را برای دستیابی به آن اهداف شامل می شود .

(b ) هماهنگ /تنظیم نمودن : در انجام نقش هماهنگی ، مدیریت باید تصمیم بگیرد که چگونه به بهترین نحو ، منابع شرکت را به منظور اجرای نقشه های طراحی شده در کنار هم قرار دهد .

( c ) کنترل : کنترل مستلزم اجرای یک روش تصمیمی و استفاده از بازخورد می باشد به طوریکه اهداف شرکت ( مؤسسه ) و نقشه های ویژۀ استراتژیکی به طور مناسب به دست آیند .

( d ) تصمیم گیری : تصمیم گیری انتخابی هدفمند در میان گروهی از انتخاب ها و راه ها در خصوص یک هدف داده شده می باشد .

اطلاعات حسابداری مدیریتی در انجام همۀ نقش های ذکر شده ، مهم می باشد .

ــ جنبۀ تشکیلاتی حسابداری مدیریتی .

دو نوع مقام در ساختار مدیریتی وجود دارد : 1 ـ کار 2 ـ کارکنان

کار ، آنچه است که به توابع دستور می دهد . مدیران کاری مسئول رسیدن به گروه اهداف توسط سازمان ، تا حد امکان ، می باشند . محصولات و مدیران فروش معمولاً صاحب مقام کاری می باشند .

مقام کارکنان آنچه است که توصیه ، حمایت و خدمات را به دپارتمان کار عرضه می دارد.مدیران کارکنان بر دیگران فرمانده نمی باشند ( یا غلب نمی باشند ) . مثال هایی از کارکنان شامل خدمه ، خریدارها ، مهندسین و ادارۀ امور مالی می باشد . نقش حسابداری مدیریتی معمولاً یک نقش کارکنانی ( پرسنلی ) می باشد همراه با مسئولیتی در فراهم آوری مدیران کاری و همچنین دیگر کارکنان با یک سرویس ویژه ، این سرویس در بر گیرندۀ ( a ) بودجه (b ) کنترل ( c ) قیمت گذاری و ( d ) تصمیم های ویژه است .

ــ کنترلر شیب

حساب مدیریتی اصلی یا اجرای حسابداری اصلی یک سازمان « کنترلر » نامیده می شود . کنترلر مسئول دپارتمان حسابداری می باشد . مسئول کنترلر به طور اساسی در کارکنان ( پرسنل ) می باشد ، به طوریکه دفتر کنترلر مشاوره و خدماتی به دیگر دپارتمان ها می دهد . اما در یک زمان ، کنترلر دارای مجوز کاری در میان اعضای دپارتمانش می باشد مثل حسابرس ، کتابدار ها ، تحلیل گران بودجه و ... . ( به شکل 1 ـ15 نگاه کنید . ) نقش های اصلی کنترلر از قرار زیر می باشد :



خرید و دانلود تحقیق در مورد حسابداری مدیریتی 13  ص


تحقیق/ فلسفه مدیریتی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

فلسفه مدیریتیارتقای کیفیت از انتخاب فلسفه مدیریتی شروع می شود. در سفر بی پایان ارتقای کیفیت نقطه شروع برای تلاشهای ارتقای کیفیت در یک سازمان  انتخاب آگاهانه یک فلسفه مدیریتی است.  ابتدا باید مدیران ارشد سازمان از میان فلسفه های مدیریتی رایج  فلسفه ای را برای جهت دادن به تلاشهای سازمان خود انتخاب نمایند . فقط انتخاب آگاهانه  درست و توام با باور میتواند انرژی لازم را برای جهت گیری جدید سازمان آزاد نماید.باید توجه کرد که انتخاب درست اگر چه بسیار حائز اهمیت است ،ولی اگر قرار است فلسفه مدیریتی انتخاب شده موجب تحول اساسی در سازمان گردد اجرای صحیح آن کمتر از اجرای آن نمی باشد. بدین معنی که مدیران ارشد ممکن است بر اساس تجربیات دیگران به اثر بخشی یک فلسفه مدیریتی ایمان بیاورند،ولی کسی نمی تواند برای اجرای آن فلسفه در سازمانهای مختلف نسخه واحد بپیچد  باید در هر سازمان با توجه به شرایط موجود،مناسبترین روش اجرایی را پیدا کرد ممکن است برای اجرای یک فلسفه واحد در سازمان های مختلف روشهای متفاوتی انتخاب گردد!

*کدام فلسفه مدیریتی ارجح است؟برای انتخاب فلسفه مدیریتی مناسب باید معیارهایی ارائه داد تا در پرتوی آنها بتوان انتخاب آگاهانه تری داشت.در زیر تعدادی از این معیارها ارائه می شود  بدیهی است که معیارهای ارائه شده در زیر فهرست کاملی نبوده و می توان معیارهای دیگری را نیز اضافه نمود.√ معیار اول برای انتخاب یک فلسفه مدیریتی ارجح این است که فلسفه انتخابی بتواند مشتری محوری ،کیفیت و ارتقای مستمر را در فلسفه وجودی یک سازمان و فلسفه شکل گیری آن ادغام کند  به عبارت دیگر فلسفه انتخاب شده  باید بتواند از نقطه چرا هستم  جهت گیری سازمان را مشخص کند.√ دومین معیار انتخاب عبارتست از این که فلسفه مدیریتی انتخاب شده و عناصر اصلی تشکیل دهنده آن ساده  شفاف و برای همه قابل درک باشد  بدین معنی که درک آن متاثر از موقعیت سازمانی  دانش مدیریتی و فنی یا حتی سواد افراد نباشد;هر کس هر کجا قرار گرفته است آن را بخوبی درک کند و بتواند بر اساس درک درست آن نقش خود را در جهت گیری سازمان ایفا نماید.√  معیار سوم برای انتخاب یک فلسفه مدیریتی مناسب عبارتست از این که فلسفه انتخاب شده بتواند همه اجزا و عناصر یک سازمان را به عنوان یک سیستم  با هم هماهنگ و هم جهت نماید و به تعامل آنها جهت گیری دهد.بدیهی است تنها نگاه سیستمیک و فرایندی می تواند همه اعضا  عناصر و منابع سازمان را حول ارزشهایی چون مشتری محوری و ارتقای مستمر هماهنگ و هم جهت نماید  هر فلسفه ای که کلیت یک سازمان را خدشه دار کند و افراد و واحدهای سازمانی را به جزء نگری مبتلا کند  سازمان را از حیاط ساقط خواهد کرد.√    معیار چهارم عبارتست از این که  فلسفه مدیریتی انتخاب شده باید بتواند فضاهای خالی بین نمودار سازمانی را که به حریم های مقدس و نفوذناپذیر تبدیل شده اند ،پر کند  به عبارت دیگر خروج از این فضاها و حریم ها  که بنا به ضرورت سازماندهی درونی یک سازمان به وجود آمده اند  را نه تنها لازم بلکه واجب بداند و افراد و واحدها را به طور طنیعی کنار هم قرار دهد.    √ معیار پنجم این که هر فلسفه مدیریتی که بتواند جو سازمانی را به یک جو «یادگیری» تبدیل کند ارجح است. در اینجا نیز باید یک بستر طبیعی برای یادگیری وجود داشته باشد  باید فلسفه مدیریتی یک میل طبیعی ،انگیزه درونی و شوق سازمانی برای یادگیری ایجاد نماید .√  معیار ششم برای انتخاب فلسفه مدیریتی مناسب این است که  بتواند بدون «اعمال زور» قدرت تصمیم گیری  اقدام و تاثیر گذاری را از رأس سازمان به قاعده آن منتقل نماید به عبارت دیگر باز هم به طور طبیعی ، «رهبری» را در سازمان توزیع نماید. در این صورت هر کس خود را در هدایت و جهت گیری سازمان و بقا و سود و زیان آن سهیم می داند.√  معیار هفتم فلسفه ای ارجح است که برای ارتقای عملکرد سازمان یک دیدگاه «استراتژیک»داشته باشد  وجود رسوبات ضخیم سنتها،باورها،طرز فکر ها و ارزشها در سازمانها از یک طرف و پیچیدگیها و سیال بودن محیط بیرون سازمان ها از طرف دیگر  ما را محتاج یک فلسفه مدیریتی می کند که برای قرار دادن سازمان در یک موقعیت برتر  یک دیدگاه استراتژِیک و بلند مدت را ترغیب و تشویق می کند  √ معیار هشتم بالاخره فلسفه ای ارجح خواهد بود که اتکا به اعداد و ارقام و سنجش را ترغیب می کند  با این دیدگاه  علاوه بر این که حرکت سازمان باید جهت دار باشد  باید سازمان برای نشان دادن هر نوع تغییر ،اثبات هر نوع ارتقای عملکرد و برداشتن هر گام در راستای پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتری ها سنجش انجام دهد  به عبارت دیگر سنجش باید«تاروپود»تلاشهای ارتقا را تشکیل دهد.

* مدیریت جامع کیفیت فلسفه برتربه اعتقاد ما مدیریت جامع کیفیت همه ویژگیهای بالا را شامل می شود  مدیریت جامع کیفیت با داشتن ارکان فلسفی و اصول ساده و قابل درک و فراهم نمودن یک بستر طبیعی برای تلاشها شاید تنها گزینه در پیش روی مدیران باشد  سه رکن مهم فلسفه مدیریت جامع کیفیت یعنی مشتری محوری  فرایند گرایی و ارتقای مستمر هم در رأس یک سازمان و هم در قاعده آن قابل درک و اجرااست.مدیران ارشد سازمان از تحلیل فلسفه وجودی سازمان  دورنما و رسالت آن فرایند های کلیدی را تعیین می کنند و در راستای تحقق رسالت سازمان و پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتری ها  همه افراد سازمانی ،یعنی«صاحبان فرایند ها»را برای ارتقای عملکرد فرایند ها آماده و بسیج می نماید  کارکنان نیز از قاعده سازمان با ارتقای عملکرد فرایند های کلیدی با مدیران ارشد سازمان همگام و همراه می شوند  برآیند دو حرکت از«بالا به پایین»و از« پایین به بالا »موجب دگرگونی و تحول اساسی و جهت دار در سازمان خواهد بود  تداوم این دو حرکت و حمایت آن دو از هم به نهادینه شدن مدیریت جامع کیفیت خواهد انجامید. انتخاب و اجرای چنین فلسفه ای است که به روشها و ابزار ارتقا  از جمله روش ها و ابزار آماری  معنی می بخشد.کسانی که تلاش کرده اند بدون معرفی یک فلسفه مدیریتی از روشها و ابزار برای «حل مشکل»یا«ارتقای کیفیت»استفاده نمایند  هرگز نتوانسته اند موجب تغییرات دائمی شوند  سازمانها شاهد دهها سال تجربه در زمینه کار برد روشها و ابزارهای مختلف بوده اند که بر سرنوشت آنها تأثیرات استراتژیک نداشته اند. سازمانها قبل از هر چیزی محتاج یک فلسفه مدیریتی مناسب می باشد.

*تعریف مدیریت جامع کیفیتمدیریت جامع کیفیت فرایندی است متمرکز بر روی مشتریها، کیفیت محور، مبتنی بر حقایق، متکی بر تیمها که برای دستیابی به اهداف استراتژیک سازمان از طریق ارتقای مستمر فرایند ها، توسط مدیریت ارشد سازمان رهبری می شود.

* ارکان فلسفی مدیریت جامع کیفیت

·    فرایند گرایی: سازمان را فرایندی می بینیم که در آن درون داد، روند و برون دادی وجود دارد که همه افراد بصورت افقی در مراحلی از فرایند، قرار می گیرد. تقسیم بندی عمودی و سلسله مراتبی وجود ندارد. اگر فرایند برون دادی دارد همه در آن سهیم هستند .

·    مشتری محوری: تمامی افرادی که روی فرایند کار می کنند و آنها که نتیجه فرایند را کسب می کنند در واقع همکار و شریک هستند و باید کار کنند. اگر چنین نگرشی در سازمان حاکم گردد، برای مشتریهای سازمان جایگاه ویژه ای ایجاد می شود. مشتری صاحب حق و احترام می گردد در این گونه سازمانها سلامت جریان کار و سلامت فرایندها و وابسته به مشتری و اظهار نظر اوست.

·    ارتقای مستمر و فراگیر فرایندها و سیستمها: با تمرکز بر ارتقای عملکرد فرایندها و سیستمها و توانمند سازی کارکنان ،تلاش می شود فرایندها و سیستمها بطور دائم در جهت پاسخ به نیازها و انتظارات مشتریها بهبود یابند.

* فرضها و اصول مدیریت جامع کیفیت مدیریت جامع کیفیت بر روی تعدادی فرضها و اصول استوار است که آن را از سایر رویکردهای مدیریتی متمایز می کند. این فرضها و اصول عبارتند از:

*1)فرایندها و سیستمها منشأ بیشتر مشکلات مربوط به کیفیت می باشد.سازمانها شامل سیستمها و کارکنان می باشند. عملکرد کارکنان تحت تأ ثیر تعامل همه اجزا و عناصر سیستمها است. مواد، تجهیزات، نیروی انسانی، سیاستها، روشهای کاری و بالاتر از همه فرهنگ سازمانی که تبلور ارزشها است، بر نحوه ارائه خدمت تأثیر می گذارد.برآوردی محتاطانه 90 درصد مشکلات را ناشی از سیستمها و 10 درصد را مربوط به کارکنان می دانند(دمینگ 96 درصد مشکلات را مربوط به سیستمها و فقط 4 درصد آنها را ناشی از کارکنان می دانست).کسب دیدگاه سیستمیک به ما کمک می کند تا بتوانیم مشکلات مربوط به سیستم را از مشکلات مربوط به کارکنان افتراق دهیم.

* 2.اگر عملکرد فرایندها و سیستم ها درست باشد، محصول یا خدمت بدون نقض خواهد بود.ارتقای واقعی عملکرد یک سازمان با درک کامل عملکرد فرایندها و سیستم و اصلاح دائمی آنها، بر مبنای اطلاعات تولید شده توسط خود فرایندها و سیستمها امکان پذیر است. ممکن است سوال شود که صلاحیتهای حرفه ای کارکنان چه نقشی در ارتقای کیفیت دارد.بدیهی است که صلاحیتهای حرفه ای کارکنان حائز اهمیت است ولی ارزیابی عملکرد آنان باید جزئی از عملکرد فرایندها و سیستم ها باشد تا تأثیر مثبت داشته باشد;زیرا بدون توجه به کارآیی فرایندها و سیستمها،نمی توان عملکرد کارکنان را ارزیابی کرد.ریشه مشکلات در سیستم ها است;اگر سیستمها درست عمل کنند عملکرد کارکنان بهبود خواهد یافت.    

* 3.ارتقای کیفیت فرایندی است که پایان ندارد.ارتقای کیفیت جریانی است که آغاز دارد ولی پایان ندارد.از یک طرف سازمانها باید به نیازها و انتظارات در حال تغییر مشتریها پاسخ بگویند و از طرف دیگر اجرای فرایندها و سیستم ها در تعامل دائمی و پویا هستند;بنابر این همواره می توان فرصتهایی را برای ارتقای فرایندها و سیستمها پیدا کرد. 

*4.مشتری تعیین کننده نهایی کیفیت است.باید محور همه تلاشها و اقدامات یک سازمان پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتریهای داخلی و خارجی باشد. در اینصورت مشتریهای داخلی (کارکنان و مدیران) علایق و خلاقیتها و استعدادهای خود را در مسیر ارتقای عملکرد فرایندها و سیستمها و یافتن راههای بهتر و موثرتر به کار می گیرند. از طرف دیگر گشوده شدن باب گفتگو با مشتریهای خارجی به ارتقای مستمر کیفیت خدمات منجر می شود. هر کاری بدون در نظر گرفتن نیازها و انتظارات مشتریها (داخلی و خارجی) اگر چه ممکن است از نظر مدیران کاری مفید و بدون نقض باشد ولی در واقع فاقد ارزش می باشد. 

* 5.اجرای مدیریت جامع کیفیت به تعهد کامل سازمانی نیاز دارد.بدون تعهد مدیران ارشد و همه مدیران اجرایی، اتفاقی نخواهد افتاد یا اگر اتفاق افتاد، دوام پیدا نخواهد کرد. باید مدیران شخصاً مسوولیت مدیریت جامع کیفیت را به عهده بگیرند. اولین چیزی که باید اتفاق افتد این است که رهبران فکری سازمان از مدیریت جامع کیفیت درک درست و یکسانی پیدا کنند، سپس باید محیطی به وجود آورند که تغییر و ارتقا در آن ممکن باشد بدین معنی که هر کس هر روز در اندیشه ارتقا باشد. ارتقای فرایندها و سیستمها با کار روزانه کارکنان ادغام شود، یعنی ارتقا تبدیل به یک ارزش شود و جز عادتها قرار گیرد فقط در چنین شرایطی است که کارکنان به کمال



خرید و دانلود تحقیق/ فلسفه مدیریتی


تحقیق در مورد سبکهای‌ مدیریتی در سازمانهای‌ تحقیق‌ و توسعه 100 ص (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 100

 

سبکهای‌ مدیریتی در سازمانهای‌ تحقیق‌ و توسعه

در مطالعات‌ مدیریتی از بررسی‌ وجود و چگونگی‌ تاثیرگذاری‌ تفاوتها بر انتخابهای‌ سازمانی‌ غفلت‌ شده‌ است. تعریف‌ ماهیت‌ تحقیق‌ و توسعه‌ منوط‌ به‌ شناسایی‌ کارکردهای‌ آن‌ است.

تحقیق‌ و توسعه‌ به‌طور سنتی، مجموعه‌ای‌ از مراحل‌ تلقی‌ می‌شود که‌ منعکس‌کننده‌ پیشرفت‌ یک‌ برنامه‌ فناورانه‌ مشخص‌ هستند. طرح‌ غالب، علمی‌ و فناوری‌ پیشرفته‌ سه‌ نوع‌ فرایند زیربنایی‌ تحقیق‌ و توسعه‌ است.

در صنایعی‌ که‌ از الگوی‌ طرح‌ غالب‌ استفاده‌ می‌کنند، فناوری‌ از طریق‌ انفصالهای‌ افزاینده‌ قابلیت‌ رقابت‌ با بهبود کارایی‌ محصول‌ و گسترش‌ دانشی‌ تحول‌ می‌یابد که‌ از قبل‌ وجود داشته‌ است. هر فرایند تحقیق‌ و توسعه‌ از یک‌ مرحله‌ کاوشی‌ و یک‌ مرحله‌ بهره‌برداری‌ تشکیل‌ می‌شود. فرایندهای‌ تحقیق‌ و توسعه‌ را احتمال‌ خطرهای‌ متفاوت‌ به‌ویژه‌ در مرحله‌ بهره‌برداری‌ مشخص‌ می‌سازند. موفقیت‌ یک‌ رقابت‌ به‌ عواملی‌ نظیر شناخت‌ بازار، چگونگی‌ زمان‌بندی‌ نوآوری‌ و پایین‌ بودن‌ هزینه‌های‌ تولید بستگی‌ دارد.

مقدمه‌

‌هدف‌ از این‌ مقاله‌ فهم‌ این‌ مطلب‌ است‌ که‌ آیا در سازماندهی‌ و مدیریت‌ فعالیتهای‌ "تحقیق‌ و توسعه" شیوه‌های‌ متفاوتی‌ وجود دارد؟ هم‌ از منظر علم‌ مدیریت‌ (راسل‌ و دیگران، 1991) و هم‌ از دیدگاه‌ سازمانی‌ (توئیس‌ 1987) این‌ موضوع‌ مورد بررسی‌ قرار گرفته‌ است.

‌اما این‌ مطالعات‌ "تحقیق‌ و توسعه" را همچون‌ نوعی‌ "جعبة‌ سیاه" تلقی‌ کرده‌اند، یعنی‌ تمرکز این‌ مطالعات‌ بر آن‌ دسته‌ از فعالیتهای‌ سازمانها و شرکتها قرار داشته‌ است‌ که‌ به‌ توسعة‌ فناوریها و محصولات‌ جدید اختصاص‌ یافته‌اند.‌ ‌موارد دیگری‌ از مطالعات‌ تحقیق‌ و توسعه‌ به‌ سهم‌ و نقش‌ مخارج‌ کل‌ «تحقیق‌ و توسعه» کلان‌ در رشد اقتصادی‌ کشورها پرداخته‌اند. گل‌ورم‌ در یک‌ مطالعة‌ بین‌المللی‌ نمونه‌ای‌ متشکل‌ از 52 کشور در حال‌ توسعه‌ و 18 کشور توسعه‌یافته‌ را برگزیده‌اند و نقش‌ بارز مخارج‌ "تحقیق‌ و توسعه" بر رشد اقتصادی‌ را به‌ تأیید رسانیده‌اند. مطالعة‌ آنها مؤ‌ید این‌ امر است‌ که‌ مخارج‌ تحقیقات‌ تأثیر بیشتری‌ در رشد اقتصادی‌ کشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ داشته‌ و دارند.

‌آخرین‌ بررسیهای‌ علمی‌ نشان‌ داده‌ است‌ که‌ در سطح‌ سازمانی، فعالیتهای‌ تحقیقاتی‌ باید از فعالیتهای‌ توسعه‌ای‌ تفکیک‌ شوند و این‌ تجربه‌ای‌ است‌ که‌ در سطح‌ صنایع‌ به‌ کار گرفته‌ شده‌ است.

‌نقش‌ تحقیق‌ در حوزة‌ سازمانهای‌ گوناگون‌ به‌ طرز متفاوتی‌ تعریف‌ می‌شود. مثلاً‌ جنرال‌ الکتریک‌ در هر یک‌ از سه‌ حوزة‌ اصلی‌ کار خود یعنی‌ موتور هواپیما، تأمین‌ روشنایی‌ و موتورها، نقشهای‌ گوناگونی‌ را به‌ بخش‌ تحقیقات‌ خود واگذار کرده‌ است.

‌از این‌ گذشته، شرکتها بیش‌ از پیش‌ ناگزیر می‌شوند "تحقیق‌ و توسعه" خود را بر مبنایی‌ جهانی‌ طراحی‌ کنند تا بتوانند به‌ منابع‌ خارجی‌ دانش‌ دست‌ یابند. (1996/(CHIESA.

‌از این‌ حیث‌ نیز، سازمانهای‌ "تحقیق‌ و توسعه" ماهیتی‌ متفاوت‌ دارند به‌ ویژه‌ هنگامی‌ که‌ "فعالیتهای‌ تحقیق‌گرا" را به‌ جای‌ "فعالیتهای‌ توسعه‌گرا" مورد توجه‌ قرار می‌دهند.

‌این‌ مثالها ملاحظاتی‌ را مطرح‌ می‌کنند:

O فعالیتهای‌ تحقیقی‌ و فعالیتهای‌ توسعه‌ای‌ در یک‌ سازمان‌ در واحدهای‌ مختلف‌ انجام‌ می‌شود. بنابراین، به‌ نظر می‌رسد که‌ فعالیتهای‌ تحقیقی‌ و فعالیتهای‌ توسعه‌ای‌ ماهیتاً‌ متفاوت‌اند.

O به‌ نظر می‌رسد فرآیندهای‌ تحقیقی‌ و توسعه‌ای‌ از سازمانی‌ به‌ سازمان‌ دیگر و از صنعتی‌ به‌ صنعت‌ دیگر متفاوت‌اند. به‌ ویژه‌ ماهیت‌ فرآیند نوآوریهای‌ فناورانه‌ از صنعتی‌ به‌ صنعت‌ دیگر شدیداً‌ متفاوت‌ است. (1995KODAMA, ؛1991،1990 /PAVITT) مطالعات‌ مدیریتی از بررسی‌ وجود و چگونگی‌ تأثیرگذاری‌ تفاوتهای‌ میان‌ صنعتی‌ بر تصمیمات‌ و انتخابها سازمانی‌ و مدیریتی غفلت‌ کرده‌اند. چنین‌ ملاحظاتی‌ ضرورت‌ مطالعه‌ اینکه‌ آیا یک‌ سبک خاص‌ مدیریتی / سازمانی‌ با نوع‌ ویژه‌ای‌ از فرآیند تحقیق‌ و توسعه‌ و با ماهیت‌ متفاوت‌ فعالیتهای‌ تحقیق‌ و توسعه‌ ارتباطی‌ دارد یا خیر و در صورت‌ وجود این‌ رابطه‌ چگونه‌ است، مطرح‌ می‌کند.

فرایند فعالیت‌های‌ تحقیق‌ و توسعه‌

‌در این‌ بخش، ادبیات‌ اصلی‌ موجود در زمینه‌ تحقیق‌ و توسعه‌ مورد بازنگری‌ قرار می‌گیرد تا مشخص‌ شود که‌ اولاً‌ آیا در محدودة‌ تحقیق‌ و توسعه‌ فعالیتهایی‌ وجود دارند که‌ ماهیتاً‌ متفاوت‌ باشند و ثانیاً‌ آیا گونه‌های‌ مختلفی‌ از فرآیندهای‌ تحقیق‌ و توسعه‌ وجود دارد یا خیر.

ماهیت‌ فعالیتهای‌ تحقیق‌ و توسعه: تعریف‌ ماهیت‌ تحقیق‌ و توسعه‌ منوط‌ به‌ شناسایی‌ کارکردهای‌ آن‌ است. به‌ طور سنتی، تحقیق‌ و توسعه‌ مجموعه‌ای‌ از مراحل‌ تلقی‌ می‌شود که‌ منعکس‌کنندة‌ پیشرفت‌ یک‌ برنامة‌ فناورانه‌ مشخص‌ (تحقیق، توسعه، مهندسی‌ و غیره) هستند. کارهای‌ تحقیقاتی‌ و حوزه‌های‌ مختلف‌ مطالعه، کمک‌ می‌کنند که‌ این‌ حوزه‌ها را از منظر متفاوتی‌ ببینیم.

‌اخیراً‌ کوسب‌ 1996 اظهار داشته‌ است‌ که‌ تحقیق‌ و توسعه‌ به‌ دو صورت‌ بروز می‌یابد: یکی‌ در شیوة‌ سرمایه‌گذاری‌ که‌ به‌ موجب‌ آن‌ فعالیتهای‌ تحقیق‌ و توسعه‌ هماهنگ‌ با توسعة‌ توانمندیهای‌ فناورانه‌ شرکت‌ یا سازمان‌ شکل‌ می‌گیرند و دیگری‌ در شیوة‌ استحصال‌ که‌ بر اساس‌ آن‌ کارکرد تحقیق‌ و توسعه‌ با دیگر کارکردهای‌ مبتنی‌ بر بازار در شرکتها به‌ خصوص‌ به‌ منظور ارائة‌ محصولات‌ و خدمات‌ ویژه‌ به‌ مشتریان‌ ترکیب‌ می‌شود. او همچنین‌ تأکید می‌کند که‌ خصوصیات‌ فناوری‌ مرتبط‌ با این‌ دو روش‌ به‌ کارگیری‌ فعالیتهای‌ تحقیق‌ و توسعه‌ متغیرند. در حالی‌ که‌ محصول‌ فعالیتهای‌ تحقیق‌ و توسعه‌ در زمینة‌ شیوة‌ سرمایه‌گذاری‌ فناوری‌ است‌ که‌ "دانش‌ و مهارت" تلقی‌ می‌شود (ارائة‌ رسمی‌ چکیدة‌ فناوری‌ به‌ شکل‌ رمزبندی‌شده، توانمندی‌ به‌کارگیری‌ و دانش‌ تاکتیکی‌ مرتبط‌ با آن)، نتیجة‌ فعالیت‌ تحقیق‌ و توسعه‌ در شیوة‌ استحصال‌ از لحاظ‌ عملی، ارائة‌ دستورالعملهای‌ فناورانه‌ است.

انتخاب‌ ترکیبات‌ خاص‌ از فناوریها، طراحی‌ اعمال، تعیین‌ شکل‌ سیستم‌های‌ فرعی، توانایی‌ تأمین‌ حوزة‌ خاصی‌ از خدمات‌ و کارائیها

نوع‌ فرآیند تحقیق‌ و توسعه‌

‌تا جایی‌ که‌ به‌ انواع فرآیند تحقیق‌ و توسعه‌ مربوط‌ می‌شود، یکی‌ از اولین‌ الگوها را کارهای‌ تحقیقاتی‌ پاویت‌ PAVITT)، 1984، 1990، 1991) ارائه‌ کرد. او الگوهای‌ مختلف‌ تغییرات‌ فناوری‌ و انواع منابع‌ نوآوری‌ مرتبط‌ با آنها را شناسایی‌ کرد.

طبقه‌بندی‌ وی‌ مشخص‌ می‌کند که‌ فعالیتهای‌ داخلی‌ تحقیق‌ و توسعه، در صنایع‌ و سازمانهای‌ مختلف‌ نقشهای‌ مختلفی‌ ایفا می‌کنند و در برخی‌ صنایع، منبع‌ مهم‌ نوآوری‌ فناورانه‌ نیست. هنگامی‌ که‌ تحقیق‌ و توسعه‌ یک‌ منبع‌ اصلی‌ نوآوری‌ فناورانه‌ باشد، این‌ طبقه‌بندی‌ چیز زیادی‌ راجع‌ به‌ تفاوتهابیان‌ نمی‌کند.

یکی‌ از مطالعات‌ متمرکز در این‌ باره‌ کار کداما(KODAMA) است. او سه‌ نوع‌ فرآیند زیربنایی‌ تحقیق‌ و توسعه‌ را شناسایی‌ کرد: طرح‌ غالب، علمی‌ و فناوری‌ پیشرفته. تمایز میان‌ این‌ سه‌ الگو زمانی‌ رخ‌ می‌نماید که‌ احتمال‌ توقف‌ یک‌ برنامة‌ خاص‌ تحقیق‌ و توسعه‌ پس‌ از ورود به‌ مرحلة‌ توسعه‌ در نظر گرفته‌ شود. دقیق‌تر آنکه‌ الگوهای‌ طرح‌ غالب، دارای‌ این‌ خصوصیت‌ هستند که‌ احتمال‌ لغو یک‌ برنامه‌ در مرحلة‌ توسعه، برابر با صفر است.

‌در فرآیندهای‌ با فناوری‌ سطح‌ بالا، احتمال‌ لغو یک‌ برنامه‌ را در مرحلة‌ توسعه‌ در مقایسه‌ با مرحله‌ تحقیقاتی‌ کاهش‌ می‌دهد، هر چند که‌ این‌ احتمال‌ از صفر بیشتر است. در فرآیندهای‌ علمی، احتمال‌ لغو برنامه‌ پیش‌ و پس‌ از ورود آن‌ به‌ مرحلة‌ توسعه‌ برابر است. به‌ عبارت‌ دیگر، این‌ سه‌ الگو توسط‌ درجه‌های‌ مختلفی‌ از احتمال‌ شکست‌ در طول‌ برنامه‌ مشخص‌ می‌شوند. «کداما» دریافت‌ که‌ صنایع‌ خودروسازی، غذایی، نساجی، فولاد و شیمیایی، از الگوی‌ طرح‌ غالب‌ پیروی‌ می‌کنند و فرآیندهای‌ علمی‌ در صنایع‌ شیمیایی‌ و داروسازی‌ به‌ کار گرفته‌ می‌شوند؛ الگوهای‌ فناوری‌ پیشرفته‌ نیز معمولاً‌ مربوط‌ به‌ صنایع‌ الکترونیک، مخابرات‌ و ماشین‌آلات‌ هستند.

«کداما» تفاوتهای‌ بین‌ الگوی‌ طرح‌ غالب‌ و دو الگوی دیگر را بر حسب‌ پویایی‌ فناورانه‌ و رقابتی‌ بیان‌ می‌کند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد سبکهای‌ مدیریتی در سازمانهای‌ تحقیق‌ و توسعه 100 ص (word)


مقاله درباره بررسی تأثیر عوامل مدیریتی بر صفات اقتصادی گله‌های مرغ مادر گوشتی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

چکیده

به منظور بررسی تأثیر عوامل مدیریتی اعم از تمهیدات تغذیه ای و مدیریتی و محیطی بر عملکرد گله های مرغ مادر گوشتی درخصوص تعداد سرانه جوجه گوشتی تولیدی براساس (موجودی مرغ در شروع تولید و موجودی مرغ روز) پژوهش حاضر بر روی یک سویه از مرغ های مادر گوشتی موجود در کشور صورت گرفت. در این پژوهش اطلاعات مربوط به دوره پرورش و تولید 12 گله مرغ مادر گوشتی از سویه مورد پژوهش جمع آوری گردید، از این رو اطلاعات جمع آوری شده حاصل عملکرد 000/330 قطعه مرغ و 000/50 قطعه خروس گله مادر گوشتی بود. متغییرهای مربوط به تمهیدات تغذیه ای و مدیریتی و محیطی در قالب متغییرهای مستقل و تعداد سرانه جوجه گوشتی تولیدی در قالب متغییر وابسته و با استفاده از تجزیه رگرسیون مورد مطالعه قرار گرفت.

رابطه انرژی قابل سوخت و ساز مصرفی سرانه (کیلوکالری/ پرنده) از جیره غذایی آغازین و رابطه میزان یکنواختی وزن بدن در سن 20 هفتگی در دوره پرورش گله های مرغ مادر گوشتی با جوجه گوشتی تولیدی مثبت و معنی دار بود (05/0 p<). همچنین رابطه پروتئین خام مصرفی سرانه (گرم/ پرنده) در کل دوره پرورش و رابطه میزان یکنواختی وزن بدن در زمان تحریک نوری در دوره پرورش خروس گله های مادر گوشتی با جوجه گوشتی تولیدی مثبت و معنی دار بود (05/0 p<)، رابطه میزان تراکم در واحد سطح آشیانه (مترمربع) خروس گله های مادر گوشتی در دوره پرورش با جوجه گوشتی تولیدی منفی و معنی دار بود (05/0 p<).

رابطه انرژی قابل سوخت و ساز مصرفی سرانه (کیلوکالری/ پرنده) در کل دوره تولید و در زمان اوج تولید تخم مرغ گله های مرغ مادر گوشتی در دوره تولید با جوجه گوشتی تولیدی مثبت و معنی دار بود (05/0 p<). همچنین رابطه پروتئین خام مصرفی سرانه (گرم/ پرنده) در کل دوره تولید و رابطه پروتئین خام مصرفی سرانه (گرم/ پرنده/ روز) خروس گله های مادرگوشتی در دوره تولید با جوجه گوشتی تولیدی منفی و معنی دار بود (05/0 p<)، رابطه سن خروس گله های مادر گوشتی در زمان رسیدن به حداکثر مدت روشنایی در دوره تولید با جوجه گوشتی تولیدی مثبت و معنی دار بود (05/0 p<).

معادلات بدست آمده از تجزیه رگرسیون براساس تعداد جوجه گوشتی تولیدی، بیانگر بزرگتر بودن ضرایب معادلات رگرسیون آمینواسیدهای قابل هضم نسبت به آمینواسیدهای کل (متیونین و متیونین + سیستئین و لیزین) در دوره پرورش و تولید مرغ و خروس گله های مادر گوشتی بود (05/0 p<).

افزایش میزان سختی کل، باقیمانده تبخیر و قلیائیت کل آب مصرفی باعث کاهش سرانه جوجه گوشتی تولیدی شد، بطوریکه رابطه متغییرهای مذکور با جوجه گوشتی تولیدی منفی و معنی دار بود (05/0 p<).

واژه های کلیدی: مرغ مادر گوشتی- جوجه گوشتی- انرژی قابل سوخت و ساز- پروتئین خام- آمینواسید.

تقدیم به:

ساحت مقدّس امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

پدر و مادر و برادرانم عزیزانی که در فراز و نشیب زندگی یار و غمخوارم می باشند و همیشه دعایشان بدرقه راهم بوده و با دلگرمی هایشان به من امیدی دوباره می بخشند.

سپاسگزاری

با حمد و ستایش ایزد منان که توفیق به انجام رساندن این تحقیق را به من عنایت فرمود. بر خود لازم می دانم از تمام افرادی که در انجام این پژوهش همکاری نمودند صمیمانه قدردانی نمایم.

از استاد ارجمند آقای دکتر مجتبی زاغری که راهنمایی این تحقیق را بر عهده داشتند و در تمام مراحل تحقیق از نظرات ارزشمند ایشان بهره بردم و به خاطر زحمات فراوانی که ایشان متحمل گردیدند تشکر و سپاسگزاری می نمایم.

از استاد محترم آقای دکتر عباس گرامی که به عنوان استاد مشاور این تحقیق با نظرات مفید و ارزنده همکاری شایانی نمودند صمیمانه قدردانی می نمایم. از استاد محترم آقای دکتر نیما ایلا استاد مشاور این تحقیق تشکر می نمایم.

از مدیریت شرکت های که در انجام این تحقیق همکاری نمودند، شرکت مرغ اجداد نیکو طیور و آقای مهندس میزبانی، شرکت مرغ مادر مینا پرند و آقای دکتر زاغری، شرکت مرغ مادر میرامین و آقایان مهندس نادری و مهندس نخعی، شرکت مرغ مادر سامان جوجه و آقای مهندس سعیدی، شرکت مرغ مادر سیمرغ زیاران و آقای مهندس سبا، شرکت مرغ مادر حدیث سواد کوه و آقایان مهندس شریف زاده و مهندس ایراندوست، شرکت مرغ مادر چشمه ساران و آقای حاجی بابایی، شرکت مرغ مادر وحدت غرب و آقایان حبیب و مهرجو، شرکت مرغ مادر طیور برکت و آقایان مهندس شرعی و مهندس دهنوی و مهندس فکور خصال، سپاسگزاری می شود.

از شرکت مرغ مادر مام جوجه و مدیریت محترم آقای مرتضی بدیعی و از استاد ارجمند آقای دکتر افشار تقدیر و تشکر می نمایم.

از مسئولین دانشکده کشاورزی مهرشهر و مدیریت محترم آقای دکتر اردکانی و مدیر گروه محترم آقای دکتر لواف سپاسگزاری می نمایم.

در پایان از خداوند متعال برای یکایک این عزیزان در تمام مراحل زندگی آرزوی موفقیت و بهرورزی دارم.



خرید و دانلود مقاله درباره بررسی تأثیر عوامل مدیریتی بر صفات اقتصادی گله‌های مرغ مادر گوشتی