لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
حقوق کودک در قانون مدنی ایران
گفتار اول:
1- ثبت ولادت
اشخاصیکه مکلف به اعلام ولادت هستند
نحوة ثبت ولادت
ثبت ولادت اطفالی که والدین آنها قانوناً ازدواج نکرده اند
ثبت ولادت
مقدمه : پس از ولادت، عاملی که موجب تمایز طفل در خانواده واجتماع می گردد نام وی می باشد، به عبارت دیگر والدین می بایستی برای طفل خود نامی انتخاب نموده و آن را رسماً به ثبت برسانند.
طبق مقررات قانون ثبت احوال مصوب 1355 هرطفل بایستی دارای یک نام و یک نام خانوادگی باشد ماده 20 قانون مذکور مقرر می دارد که برای هر طفل یک نام و یک نام خانوادگی باشد. ماده 20 قانون مذکور مقرر می دارد که برای هر طفل یک نام (نام کوچک) ساده یا مرکب که عرفاً یک نام محسوب می شود مانند محمد رضا و … انتخاب خواهد شد. انتخاب عناوین و القاب از قبیل خان، ارباب و … و اسامی زننده و با متناسب با جنس طفل ممنوع است. نام خانوادگی طفل به موجب تبصره ماده (41) قانون ثبت احوال همان نام خانوادگی پدر خواهد بود.
پس از انتخاب نام برای طفل متولد شده، می بایستنی تولد و نام طفل جهت صدور شناسنامه به نماینده یا مأمور ثبت احوال اعلام شود و در این الزام قانونی تفاوتی نمی کند که طفل که در ایران متولد شده پدر و مادرش ایرانی باشند یا خارجی- ولادت اطفال ایرانیان مقیم خارج از کشور باید به مأمور کنسولی ایران در محل اقامت و اگر نباشد به نزدیک ترین مأمورین کنسولی و یا به سازمان ثبت احوال کشور اعلام گردد.
مهلت قانونی جهت اعلام ولادت پانزده روز از تاریخ تولد طفل است و روز ولادت و تعطیل رسمی بعد از آخرین روز مهلت به حساب نمی آید و در صورتیکه ولادت در اثناء سفر زمینی یا هوائی و یا دریائی رخ دهد، مهلت اعلام آن از تاریخ رسیدن به مقصد محسوب می شود.
پس از انقضاء مهلت مقرر قانونی چنانچه تولد طفل به ثبت نرسد، کسانی که عهده دار انجام این وظیفه قانونی هستند متخلف محسوب می شوند و طبق ماده 3 قانون تخلفات، جزائم و مجازاتهای مربوط به اسناد سجلی و شناسنامه مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام مورخ 10/5/1370 تحت تعقیب قرار خواهند گرفت و علاوه بر الزام به انجام تکلیف قانونی خود یعنی شب ولادت، به پرداخت جزای نقدی از 50000 تا 300000 ریال محکوم می شوند.
اشخاصیکه مکلف به اعلام ولادت هستند - طبق ماده 16 قانون ثبت احوال اعلام و امضاء سند ثبت ولادت به ترتیب بر عهده اشخاص زیر می باشد:
پدر
مادر – در صورت غیبت پدر و در اولین موقعی که قادر به انجام این وظیفه باشد.
جد پدری
هر کسی که از طرف دادگاه به عنوان قیم یا امین یا وصی تعیین شده باشد.
اشخاصی که قانوناً عهده دار نگهداری طفل هستند.
متصدی یا نماینده مؤسسه ای که طفل به آنجا سپرده شده است.
در صورتی که هیچیک از افراد فوق به تکلیف قانونی در خصوص ثبت ولادت طفل عمل نکرده باشند وقتی طفل به سن رشد برسد می بایستی شخصاً مراتب را به اداره ثبت احوال اعلام و شناسنامه دریافت نماید.
نحوه ثبت ولادت
طبق ماده 13 قانون ثبت احوال، ولادت واقع در ایران به وسیله نماینده یا مأمور ثبت احوال و ولادت واقع در خارج از کشور به وسیله مأموران کنسولی ایران در سند مخصوص ولادت به ثبت می رسد. در سند ولادت باید اطلاعات زیر قید شود:
ساعت، روز، ماه، سال و محل ولادت و تاریخ ثبت آن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 185
«الهی قبلة عارفان خورشید روی توست و مسجد اقصی دلها حریم کوی توست ، نظری به سوی ما فرما که نظر ما به سوی توست . »
1- مقدمه
کشور ما ایران یکی از بالا ترین میزانهای رشد جمعیت در دنیا را داراست وبا داشتن پنجاه در صد جمعیت زیر هفده سال از جوانترین کشورهای دنیا محسوب میشود . پرداختن به مسائل نوجوانان و جوانان و بررسی مسائل ومشکلات آنها از حیاتی ترین وظایف افراد در جامعه به شمار میرود . تأمین نیازمندیهای مختلف این قشر عظیم کار ساده ای نیست و قدر مسلم در آینده ای نه چندان دور کشور ما با مشکلاتی که زائیده رشد بالای جمعیت است روبرو خواهد بود .
جامعه مدنی از دیر باز مورد توجه محافل مختلف بوده است وعمل آن از دیدگاهای مختلف توسط محققین علوم انسانی و فلاسفه مورد برسی قرار گرفته است وبا توجه به تغیرات جوامع لزوم ادامه واستمرار این تحقیقات همچنان باقی است . در این تحقیق نیز سعی شده مشارکت نوجوانان را در جامعه مدنی مورد برسی قرار داده تا انشا الله بتوان نوجوانان را به شرکت در جامعه مدنی تشویق کرد و باعث پیشرفت و توسعه همه جانبه جامعه شد .
2-1 بیان مسئله
آیا نوجوان وجوانان در جامعه مدنی مشارکت دارند ؟
آیا مشارکت نوجوانان در جامعه مدنی رو به افزایش است یا کاهش ؟
آیا با افزایش مشارکت نوجوانان در جامعه مدنی احتمال پیشرفت و توسعه کشور است یا خیر ؟
مشارکت نوجوانان در فعالیتهای عمرانی و فرهنگی مورد برسی قرار گرفته است؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 85
محمد مدنی
شماره دانشجویی : 81521274566
دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهری
استاد راهنما : دکتر پازکی
موضوع : خیار گلخانه ای
فصل اوّل
تاریخچه :
با وجود سابقه طولانی که کاشت خیار در هوای آزاد (مزرعه) دارد، پژوهش خیار گلخانه ای به منظور تولید و عرضه طولانی تر خیار تازه، از قرن هجدهم میلادی در اروپا مورد توجه قرارگرفت. بسیاری از محققان مرکز پیدایش خیار را هندوستان می دانند زیرا در دامنه های هیمالیا گیاهی به نام Cucumis hardwickii می روید که میوه هایی ریز و تلخ دارد. خیار در گذشته های دور از طریق مصر به مناطق حاشیه دریای مدیترانه و از آنجا به اروپا آورده شده است. اما پیدایش خیار گلخانه ای به این نحو بود که برای اولین بار در قرن هجدهم خیارهای جدیدی از مناطق جنگلی و گرم و مرطوب هندوستان وارد انگلستان وارد گردید که با خیارهای موجود در اروپا تا آن زمان تفاوت زیادی داشت و در شرایط اروپا فقط در گلخانه قادر به رشد و نمو بودند. بعدها به اصلاح نژاد، انواع جدیدتری به نام خیار گلخانه ای به وجود آمد که از نظر مرفولوژیکی و خواسته های آب و هوایی کاملاً از خیارهای معمولی متمایز و مشخص می باشند. این خیارها ماده زا و بی تخم بوده (پارتنو کارپ) و دارای پوستی خوراکی می باشند.
اینک نه تنها در اروپا، بلکه در تمام جهان این ارقام در شرایط گلخانه ای کشت شده و با استقبال چشمگیری نیز توأم بوده است، بطوریکه اکنون بخش مهمی از تولید خیار را به خود اختصاص داده است. با استفاده از گلخانه می توان خیار تازه و مرغوب و خارج از فصل و آن هم، هنگامی که هوای آزاد برای تولید این محصول مناسب نیست پرورش داده و با قیمت خوبی به بازار عرضه نمود.
2-1 واریته های مناسب خیار گلخانه ای :
فعالیتهای وسیع تحقیقاتی در زمینه بدست آوردن خصوصیات بهینه در میوه خیار، منجر به پیدایش ارقامی خاص گردیده است که به نام خیارهای بی تخم (Parthenocarpic) معروف می باشند. در این واریته ها گلهای ماده بدون تلقیح بارور شده و محصول می دهند و شکل، رنگ و سایر خصوصیات محصول حاصله، دارای کیفیت بالایی می باشند.
بوته خیار گلخانه ای به جای اینکه در سطح زمین رشد کند، به طور عمودی هدایت می شود و در نتیجه میوه خیار به علت عدم برخورد با سنگ و خاک و غیره و صافتر و مرغوبتر می گردد. در عین حال با کنترل دقیق شرایط محیطی از قبیل حرارت و رطوبت و کود و ... بوته خیار دائماً در بهترین شرایط تولید نگه داشته می شود و عملکرد بالایی می رود، از طرف دیگر بذور جدید فوق العاده پر محصول و مرغوب است، به همین جهت در صورت رعایت نکات فنی می توان در هر دوره بهره برداری، حدود 20 کیلوگرم خیار مرغوب از هر متر مربع گلخانه برداشت نمود که بیش از 5 برابر محصول متوسط خیار در هوای آزاد است.
3-1 مشخصات گیاه شناسی :
خیار گیاهی است علفی و یکساله، با ساقه ای خزنده و پوشیده از تارهای سفت و خشن و برگهای بزرگ، که این ساقه در بعضی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
مسئولیت پزشک را از دو جنبه کیفری و مدنی
در این مقاله مسئولیت پزشک را از دو جنبه کیفری و مدنی مورد بحث قرار می دهیم و هدف این است که روشن کنیم آیا مسئولیت پزشک منوط به اثبات تقصیر او است یا فراتر از آن نیز می رود؟ و دیگر اینکه آیا پزشکی که به قصد احسان فردی را معالجه می نماید ولی به عللی آن فرد جان خود را از دست می دهد ضامن است مطلقاً در همه موارد یا در بعض موارد ضامن است؟ و یا اینکه در مورد پزشک کلاً قاعده احسان – که مسقط ضمان است – را جاری کنیم؟ بدین معنی پزشک محسن است و بر طبق آیه شریفه «ماعلی المحسنین من سبیل» ضمانی بر او نیست. و چنانچه قائل به ضمان شویم در واقع بوی اسائه شده است «هل جزاء الاحسان إلا الاحسان» جهت روشن شدن مطلب کنکاشی پیرامون مسئولیت پزشکی در ابعاد مختلف لازم است. مسئولیت پزشکی آیا در موردی که پزشک بطور مستقیم باعث تلف جان یا مال بیمار می شود باید او را ضامن دانست هر چند در عالم پزشکی خطائی مرتکب نشده باشد؟ تمیز اتلاف در مواردی که پزشک تمام السبب را ایجاد می کند، به ویژه در امر پزشکی دشوار است. بطور معمول، رابطه مستقیم بین تلف و اقدام پزشک در جراحی ها بیشتر عینیت می یابد. بر همین اساس ماده 26 قانون دیات تدوین شده است (1) که مؤدای این ماده مطابق نظر مشهور فقهاء عظام است، و قید «اگر چه ماهر بوده باشد» در پایان ماده نشان می دهد که بکار بردن مهارتهای متعارف در امور پزشکی نیز او را از مسئولیت نمی رهاند. برخلاف نظر ابن ادریس (قده) که می فرماید: پزشک آگاه و محتاط و مأذون را ضامن نمی داند. بنابراین، جراح زیبائی که بین بیمار را قطع می کند ضامن است. زیان دیده تنها باید وقع فعل و انتساب آن را به پزشک جراح ثابت کند و هیچ گونه نیازی به اثبات خطای جراح ندارد. و گروهی از فقهاء (2) اذن بیمار را سبب از بین رفتن ضمان می دانند، بدین معنی عملی که از نظر شرعی مجاز باشد ضمان ندارد، و مشهور فقهاء اذن را ناظر به مداوا می دانند نه اتلاف. این معنی در مورد دامپزشک نیز وجود دارد، چنانکه در ماده 27 قانون دیات می فرماید: هر گاه بیطار و دامپزشک گرچه متخصص باشد در معالجه حیوانی، هر چند با اذن صاحب او باشد، موجب خسارت شود ضامن است، مگر اینکه قبل از درمان از صاحب حیوان برائت حاصل نماید. علیهذا اگر اثبات کند که احتیاطهای لازم و آنچه دانش پزشکی امروز در اختیار جراح نهاده است، بکار برده است، می تواند رابطه علیت بین کار او و تلف را دچار تردید یا منتفی کند و آن را منسوب به طبیعت بیمار و نقص دانش پزشکی سازد. همچنین اکراه، و گاه غرور و وقوع حوادث پیش بینی نشده و احتراذ ناپذیر مانند زلزله و آتش سوزی – نیز رابطه میان فعل پزشک و ورود خسارت را قطع می کند. از نظر اجتماعی، مسئول شناختن پزشک درباره زیان ناشی از اقدامی که او در چارچوب دانش زمان خود داده است. قدرت ابتکار و شکوفائی استعداد را از او می گیرد و دانش پزشکی را در مرز درمان های مرسوم و بی ضرر متوقف می سازد. از بعد اخلاقی نیز، چگونه می توان جزای احسان و نیکی را به بدی داد، و از انسانی که همه کوشش و دانش پزشکی خود را در راه درمان بیمار بکار برده است خسارت گرفت؟ و این معنی برخلاف حکم عقل عملی است «هل جزاء الاحسان إالاالاحسان» ضامن دانستن محسن بحکم عقلاء بماهم عقلاء نباید، «ما علی المحسنین من سبیل» بملاک شکر منعم و جزو آراء محموده است، و قهراً قاعدهملازمه جاری می شود. به تعبیر دیگر، می توان به طور شکل اول ثابت کرد که پزشک ضامن نیست، پزشک محسن است، و محسن بطور کلی ضامن نیست، پس پزشک ضامن نیست. از یک سو، هرگاه این مسئولیت منوط به اثبات تقصیر پزشک باشد، تعصبهای صنفی و پیچیدگی تحقیق و عدم وجود دانش تام و کامل مانع از آن می شود که این دعوی به نتیجهمطلوب برسد. بنابراین در فرض تسبیب محتمل است، همینکه رابطه میان اقدام پزشک وورود خسارت ثابت شود، برای مسئول شناختن او کافی است، مگر اینکه پزشک دلایل و مدارکی ارائه نماید مبنی بر اینکه علت ورود ضرر و خسارت امری خارج از توان او باشد. دیدگاه فقه شیعه در مورد مسئولیت پزشکی محل اختلاف بین فقهاء عظام زمانی است که مریض یا اولیائش اذن در علاج داده باشند و در صورت عدم حصول اذن اختلافی در وجوب ضمان نیست. همچنانکه زمانی که پزشک از بیمار برائت بگیرد عدم وجوب ضمان مجمع علیه است. کنکاشی پیرامون اذن و برائت نسبت به ضمان پزشک الف- در صورتیکه پزشک مباشر در علاج باشد بدون حصول اذن، فقهاء عظام قائل به ضمان شدند مستنداً به قاعده اتلاف. ب – در صورتیکه پزشک مباشر در علاج باشد و اذن از مریض گرفته باشد بدون اینکه برائت از او گرفته باشد، حکم به وجوب ضمان مشهور است نزد فقهاء مستنداً به قاعدهاتلاف؛ برخلاف علامه حلی (قده) که قائل به عدم ضمان شده است مستنداً به اینکه ید او مأذونه است و اصل عدم ضمان می باشد. گروهی از فقهاء به وی اشکال کردند که این اصل به قاعده اتلاف مدفوع است. جهت اکثر متون فقهی ملاحظه می شود که قاعده احسان قاعده «وعلی الید ما اخذت حتی تؤدیه» را تخصیص می زند، ولی قاعده اتلاف اطلاق احوالی دارد، و حکم به ضمان بر روی عنوان متلف رفته است چه محسن باشد چه نباشد چه یدش مأذونه باشد چه غیر مأذونه. لکن بنظر می رسد قاعده اتلاف چنین اطلاقی نداشته باشد بلکه قاعده احسان حکومت واقعیه بر قاعده اتلاف دارد، بدین بیان: اولاً مدرک قاعده اتلآاف - «من أتلف مال الغیر فهوله ضامن» - اطلاق ندارد، به جهت اینکه این کبرای کلی متن روایت نیست بلکه اصطیادی است قهراً دلیل لبی است که اطلاق در آن راه ندارد. و ثانیاً «ما علی المحسنین من سبیل» عام آبی از تخصیص است، لسان آیه شریفه لسانی است که تخصیص برداد نیست، بویژه این معنی مؤدای حکم عقل عملی است. بنابراین محسن ولواینکه تکویناً متلف باشد لکن تعبداً بجهت احسانش غیر متلف است ادعاء، شارع مقدس در حیطه قانونی و تشریعی محسن را غیر متلف می داند، و قهراً «ماعلی المحسنین من سبیل» بر قاعده اتلاف حکومت واقعیه دارد که لباً همان تخصیص قاعده اتلاف است، یعنی «المتلف غیر المحسن ضامن»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
قانون مدنی(تاریخ: 10 مرداد 1385)
ماده 2- قوانین، پانزده روز پس از انتشار، در سراسر کشور لازمالاجراء است مگر آنکه در خود قانون، ترتیب خاصی برای موقع اجراء مقرر شده باشد. ماده 8 - اموال غیر منقول که اتباع خارجه در ایران بر طبق عهود تملک کرده یا میکنند از هر جهت تابع قوانین ایران خواهد بود. ماده 11 - اموال بر دو قسمت است منقول و غیر منقول. ماده 12 - مال غیر منقول آن است که از محلی به محل دیگر نتوان نقل نمود اعم از این که استقرار آن ذاتی باشد یا به واسطه عمل انسان به نحوی کهنقل آن مستلزم خرابی یا نقص خود مال یا محل آن شود. ماده 13 - اراضی و ابنیه و آسیا و هر چه که در بنا منصوب و عرفاً جزء بنا محسوب میشود غیر منقول است و همچنین است لولهها که برای جریانآب یا مقاصد دیگر در زمین یا بنا کشیده شده باشد. ماده 14 - آینه و پرده نقاشی و مجسمه و امثال آنها در صورتی که در بنا یا زمین به کار رفته باشد به طوری که نقل آن موجب نقص یا خرابی خود آنیا محل آن بشود غیر منقول است. ماده 15 - ثمره و حاصل مادام که چیده یا درو نشده است غیر منقول است اگر قسمتی از آن چیده یا درو شده باشد تنها آن قسمت منقول است. ماده 16 - مطلق اشجار و شاخههای آن و نهال و قلمه مادام که بریده یا کنده نشده است غیر منقول است. ماده 17 - حیوانات و اشیایی که مالک آن را برای عمل زراعت اختصاص داده باشد از قبیل گاو و گاومیش و ماشین و اسباب و ادوات زراعت و تخمو غیره و به طور کلی هر مال منقول که برای استفاده از عمل زراعت لازم و مالک آن را به این امر تخصیص داده باشد از جهت صلاحیت محاکم وتوقیف اموال جزو ملک محسوب و در حکم مال غیر منقول است و همچنین است تلمبه و گاو و یا حیوان دیگری که برای آبیاری زراعت یا خانه و باغاختصاص داده شده است. ماده 18 - حق انتفاع از اشیاء غیر منقوله مثل حق عمری و سکنی و همچنین حق ارتفاق نسبت به ملک غیر از قبیل حقالعبور و حقالمجری ودعاوی راجعه به اموال غیر منقوله از قبیل تقاضای خلع ید و امثال آن تابع اموال غیر منقول است. ماده 19 - اشیایی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد بدون این که به خود یا محل آن خرابی وارد آید منقول است. ماده 20 - کلیه دیون از قبیل قرض و ثمن مبیع و مالالاجاره عین مستأجره از حیث صلاحیت محاکم در حکم منقول است ولو این که مبیع یا عینمستأجره از اموال غیر منقوله باشد. ماده 21 - انواع کشتیهای کوچک و بزرگ و قایقها و آسیاها و حمامهایی که در روی رودخانه و دریاها ساخته میشود و میتوان آنها را حرکت داد وکلیه کارخانههایی که نظر به طرز ساختمان جزو بنای عمارتی نباشد داخل در منقولات است ولی توقیف بعضی از اشیاء مزبوره ممکن است نظر بهاهمیت آنها موافق ترتیبات خاصه به عمل آید. ماده 22 - مصالح بنایی از قبیل سنگ و آجر و غیره که برای بنایی تهیه شده یا به واسطه خرابی از بنا جدا شده باشد مادامی که در بنا به کار نرفتهداخل منقول است. ماده 24 - هیچکس نمیتواند طرق و شوارع عامه و کوچههایی را که آخر آنها مسدود نیست تملک نماید. ماده 25 - هیچکس نمیتواند اموالی را که مورد استفاده عموم است و مالک خاص ندارد از قبیل پلها و کاروانسراها و آبانبارهای عمومی ومدارس قدیمه و میدانگاههای عمومی تملک کند. و همچنین است قنوات و چاههایی که مورد استفاده عموم است. ماده 26 - اموال دولتی که معد است برای مصالح یا انتفاعات عمومی مثل استحکامات و قلاع و خندقها و خاکریزهای نظامی و قورخانه و اسلحهذخیره و سفاین جنگی و همچنین اثاثیه و ابنیه سلطنتی و عمارات دولتی و سیمهای تلگرافی دولتی و موزهها و کتابخانههای عمومی و آثار تاریخی وامثال آنها و بالجمله آنچه که از اموال منقوله و غیر منقوله دولت به عنوان مصالح عمومی و منافع ملی در تحت تصرف دارد قابل تملک خصوصینیست و همچنین است اموالی که موافق مصالح عمومی به ایالت یا ولایت یا ناحیه یا شهری اختصاص یافته باشد. ماده 29 - ممکن است اشخاص نسبت به اموال علاقههای ذیل را دارا باشند: 1 - مالکیت (اعم از عین یا منفعت). 2 - حق انتفاق. 3 - حق ارتفاق به ملک غیر. ماده 32 - تمام ثمرات و متعلقات اموال منقوله و غیر منقوله که طبعاً یا در نتیجه عملی حاصل شده باشد بالتبع مال مالک اموال مزبوره است. ماده 33 - نما و محصولی که از زمین حاصل میشود مال مالک زمین است چه به خودی خود روییده باشد یا به واسطه عملیات مالک مگر این کهنما یا حاصل از اصله یا حبه غیر حاصل شده باشد که در این صورت درخت و محصول مال صاحب اصله یا حبه خواهد بود اگر چه بدون رضایصاحب زمین کاشته شده باشد. ماده 35 - تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر این که خلاف آن ثابت شود. ماده 38 - مالکیت زمین مستلزم مالکیت فضای محاذی آن است تا هر کجا بالا رود و همچنین است نسبت به زیر زمین بالجمله مالک حق همه گونهتصرف در هوا و فراز گرفتن دارد مگر آن چه را که قانون استثناء کرده باشد. ماده 39 - هر بنا و درخت که در روی زمین است و همچنین هر بنا و حفری که در زیر زمین است ملک مالک آن زمین محسوب میشود مگر این کهخلاف آن ثابت شود. ماده 40 - حق انتفاع عبارت از حقی است که به موجب آن شخص میتواند از مالی که عین آن ملک دیگری است یا مالک خاصی ندارد استفاده کند. ماده 41 - عمری حق انتفاعی است که به موجب عقدی از طرف مالک برای شخص به مدت عمر خود یا عمر منتفع و یا عمر شخص ثالثی برقرارشده باشد. ماده 42 - رقبی حق انتفاعی است که از طرف مالک برای مدت معینی برقرار میگردد. ماده 43 - اگر حق انتفاع عبارت از سکونت در مسکنی باشد سکنی یا حق سکنی نامیده میشود و این حق ممکن است به طریق عمری یا به طریق رقبی برقرار شود. ماده 44 - در صورتی که مالک برای حق انتفاع مدتی معین نکرده باشد حبس مطلق بوده و حق مزبور تا فوت مالک خواهد بود مگر این که مالکقبل از فوت خود رجوع کند. ماده 45 - در موارد فوق حق انتفاع را فقط درباره شخص یا اشخاصی میتوان برقرار کرد که در حین ایجاد حق مزبور وجود داشته باشند ولی ممکناست حق انتفاع تبعاً برای کسانی هم که در حین عقد بوجود نیامدهاند برقرار شود و مادامی که صاحبان حق انتفاع موجود هستند حق مزبور