لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
قرآن و قرآن پژوهى
تعریف قرآن
در فـرهـنـگ اسلام و تشیع قرآن را همواره با صفت کریم به صورت قرآن کریم ( اهل سنت ) با صفت مجید , به صورت قرآن مجید ( اهل تشیع ) مى نامند و این دو صفت منشا قرآنى دارد. از قرآن مجید دوگونه تعریف مى توان به دست داد. نـخـسـت تـعریف ساده و عرفى که قرآن را کتاب مقدس و آسمانى اسلام و وحى الهى بر حضرت محمد (ص ) مى داند. دوم تـعریف علمى که قرآن را وحى نامه اعجازآمیز الهى مى داند که به زبان عربى , به عین الفاظ توسط فرشته امین وحى , جبرئیل , از جانب خداوند و از لوح محفوظ , بر قلب و زبان پیامبر اسلام (ص ) هـم اجمالا یکباره و هم تفصیلا در مدت بیست و سه سال نازل شده و حضرت (ص ) آن را بر گـروهـى از اصـحـاب خـود خوانده و کاتبان وحى ( از میان اصحاب ) آن را با نظارت مستقیم و مـسـتـمر حضرت (ع ) نوشته اند و حافظان بسیار , هم از میان اصحاب , آن را حفظ و به تواتر نقل کـرده انـد و در عـصـر پـیامبر (ص ) هم مکتوب بوده ولى مدون نبوده است , و در عصر عثمان با نظارت او طى چند سال , منتهى به حدود سال 28 هجرى , مدون بین الدفتین ,از سوره فاتحه تا ناس , در 114 سوره , مى گردد. و متن آن مقدس و متواتر و قطعى الصدور است و تلاوت آن مستحب مؤکد است . ایـمـان بـه قـرآن مـجـید به توصیفى که گفته شد و نیز معجزه الهى و سند نبوت دانستن آن و مـحـفوظ بودنش از خطا و هرگونه افزود و کاست ( تحریف ) , از ضروریات اسلام و مذهب تشیع است . قـرآن به زبان عربى بسیار شیوایى که مایه اعجاب فصحاى عرب ( و بعدها اقوام دیگر ) گردیده و در تـاریـخ زبـان عـربى , سابقه و همانندى نداشته , در طى مدت بیست و سه سال , یعنى سراسر زمـانـى کـه حـضـرت رسـول (ص ) به وظیفه رسالت و ابلاغ پیام الهى و دعوت به اسلام اشتغال داشـتـه انـد , بـه صورت بخش بخش ( منجما یا نجوما ) بر حضرت رسول (ص ) وحى شده است و چنانچه اشاره شد حافظان , حفظش کرده و کاتبان با نوشت افزارهاى بسیار ابتدایى , با خطى که هـنـوز نـقـطـه و نـشان و علائم اعراب نداشته است , و کوفى نام داشته است , در چندین نسخه بازنویس شده است .
اندازه و حجم و تقسیمات قرآن
قرآن کتابى است که در مقایسه با سایر کتابها , کتابى است متوسط الحجم و مى توان گفت حجم آن برابر است با عهد جدید یا دیوان حافظ. طبق دقیقترین آمار تعداد کل کلمات قرآن 77807 کلمه است. قرآن داراى 114 سوره و کلا 30 جزء است . هر جزئى چهار ( یا دو ) حزب است . نیز هر پنج آیه را خمس [ خ ] و هر ده آیه را عشر [ ع , و این عمل را تعشیر ] نامیده اند تقسیم درونى و تفصیلى دیگر قرآن , تقسیم آن به رکوعات است . منظور از رکوع , بخشى و گروهى از آیات است که در یک موضوع آمده و اتحاد مضمونى دارد که با شروع آن موضوع , رکوع آغاز مى گردد و با تغییر و تحول کلام به موضوعى دیگر , ختم مى شود. پیداست که شماره آیات مندرج در هر رکوع , کم و زیاد است , به خلاف جزوها و حزبها که به طور مساوى تقسیم شده است . وجـه تـسـمیه رکوع را مى توان از آنجا دانست که در نمازهاى شبانه روزى , پس از خواندن سوره حمد در رکعت اول و دوم , مى توان به خواندن سوره هاى دیگر , یا لااقل چند آیه اکتفا کرد. پیرو این عقیده , بعضى که قرآن شناس بوده اند , اوایل هر چند آیه اى را که یک عنوان و موضوع را تـشـکـیـل مـى دهد , معین ساختند و از آن جهت که بعد از قرائت آن بخش , نمازگزار به رکوع مى رود , نام هر بخش را رکوع گذارده اند. عدد رکوعات قرآن طبق مشهور 540 رکوع است ( به طور متوسط و تقریبى هر صفحه از قرآن یک رکـوع دارد ) .گفتنى است که در قرون جدید , ابتدا خوشنویسان قرآن نویس در امپراتورى عثمانى و سپس در مـصـر و لبنان و سوریه , کوشیده اند و توانسته اند که قرآن مجید را با رعایت قواعدى از جمله آغاز هـر صـفحه با اول آیه , و پایان صفحه به پایان یک آیه , بنویسند و هر جزء را در بیست صفحه و لذا کل قرآن را در 604 کتابت کنند .در ایـن شیوه کتابت که در معتبرترین قرآن جهان اسلام ( مصحف المدینة , به کتابت عثمان طه , خـطاط هنرمند سورى و طبع دارالقرآن عربستان سعودى در مدینه , و متن مبناى همین ترجمه هم هست نیر رعایت شده , هر صفحه داراى 15 سطر است . بـعضى از غرابت گرایان قرآن را در 30 صفحه عادى ( هر جزء در یک صفحه ) به خط بسیار ریز یا غبار , کتابت کرده اند. و کـسـانى که غرابت گراتر بوده اند , کل قرآن را در یک صفحه - که ابعاد آن از سراسر یک صفحه روزنـامه عادى فراتر نیست - کتابت و چاپ کرده اند که طبعا براى قرائت نیست , و براى به همراه داشتن از جهت حفظ و تعویذ به قرآن است , و حتى با ذره بین نیز قابل خواندن نیست . همچنین قرآن را با تعداد صفحات عادى , فى المثل همان 604 صفحه , ولى با ابعاد بسیار کوچک در حـدود یـک - دو سـانـتـیمتر , بر روى کاغذى بسیار نازک ( حتى نازکتر از کاغذ خاص کتاب مقدس ) به طبع رسانده اند , که آن نیز فایده هاى غیر قرائتى دارد. از سوى دیگر و نقطه مقابل این ابعاد کوچک , قرآن را در ابعاد بسیار بزرگ نیز کتابت کرده اند که یـکـى از مشهورترین نمونه هاى تاریخى آن , قرآن مکتوب به خط محقق ( ولو معروف به ثلث ) به قلم شاهزاده هنرمند تیمورى , بایسنقر میرزا ( 802 - 838 ق ) است که اوراق پراکنده آن , به ابعاد تقریبا بیش از یک متر در نیم متر , در موزه ها و کتابخانه ها , از جمله در موزه قرآن کتابخانه آستان قدس رضوى , محفوظ است . کتیبه هاى مساجد در جهان اسلام نیز نمونه اى از درشت نویسى آیات قرآن مجید است .
آیه و سوره
الف ) آیه
واحد کوچک قرآن کریم , آیه است . در بیشتر موارد هر آیه یک جمله است . ولى گاه آیاتى هست که متشکل از چند جمله و یک پاراگراف است ( نظیر مثلا آیة الکرسى یا آیه نور ). و گاه حتى به اندازه چند پاراگراف است . مـانـنـد آیـه دیـن ( کـه آیه تداین و مداینه هم گفته اند ) که بلندترین آیه قرآن است و در کتابت عثمان طه ( مصحف المدینة ) درست یک صفحه پانزده سطرى است . گاه هست که آیه نه فقط از یک جمله کمتر است , بلکه فقط یک کلمه است مانند مدهامتان ( الرحمن , 64 ) , یا از آن هم کمتر مانند اغلب حروف مقطعه یا فواتح سور نظیر طه , یس یا الم . شناخت حد آیه توقیفى و از سوى شارع است . زیرا حتى در فواتح سور فى المثل المص را یک آیه شمرده اند , ولى نظیر آن یعنى المر را یک آیه نشمرده اند. یا حمعسق [ حم . عسق ] را دو آیه شمرده اند. ولى باز کهیعص یک آیه شمرده شده است . کلمه آیه و جمع آن آیات , به معناى همین جملات یا جمله واره هاى قرآن ,
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
قرآن و علم
مقدمه
اسلام آموختن دانش را، فریضه دانسته و بر آن تأکید نموده است. البته در نظر قرآن کریم منظور نوع خاصی از علم (مانند فلسفه، علوم تجربی، اجتماعی، یا احکام الهی و...) نیست، بلکه علم به معنای عام، مورد توجه اسلام است.
تعریف قرآن
در فـرهـنـگ اسلام و تشیع قرآن را همواره با صفت کریم به صورت قرآن کریم (اهل سنت) با صفت مجید , به صورت قرآن مجید (اهل تشیع) می نامند و این دو صفت منشا قرآنی دارد. از قرآن مجید دوگونه تعریف می توان به دست داد. نـخـسـت تـعریف ساده و عرفی که قرآن را کتاب مقدس و آسمانی اسلام و وحی الهی بر حضرت محمد (ص) می داند. دوم تـعریف علمی که قرآن را وحی نامه اعجازآمیز الهی می داند که به زبان عربی , به عین الفاظ توسط فرشته امین وحی , جبرئیل , از جانب خداوند و از لوح محفوظ , بر قلب و زبان پیامبر اسلام (ص) هـم اجمالا یکباره و هم تفصیلا در مدت بیست و سه سال نازل شده و حضرت (ص) آن را بر گـروهـی از اصـحـاب خـود خوانده و کاتبان وحی (از میان اصحاب) آن را با نظارت مستقیم و مـسـتـمر حضرت (ع) نوشته اند و حافظان بسیار , هم از میان اصحاب , آن را حفظ و به تواتر نقل کـرده انـد و در عـصـر پـیامبر (ص) هم مکتوب بوده ولی مدون نبوده است , و در عصر عثمان با نظارت او طی چند سال , منتهی به حدود سال ۲۸ هجری , مدون بین الدفتین ,از سوره فاتحه تا ناس , در ۱۱۴ سوره , می گردد.
و متن آن مقدس و متواتر و قطعی الصدور است و تلاوت آن مستحب مؤکد است . ایـمـان بـه قـرآن مـجـید به توصیفی که گفته شد و نیز معجزه الهی و سند نبوت دانستن آن و مـحـفوظ بودنش از خطا و هرگونه افزود و کاست (تحریف) , از ضروریات اسلام و مذهب تشیع است .
قـرآن به زبان عربی بسیار شیوایی که مایه اعجاب فصحای عرب (و بعدها اقوام دیگر) گردیده و در تـاریـخ زبـان عـربی , سابقه و همانندی نداشته , در طی مدت بیست و سه سال , یعنی سراسر زمـانـی کـه حـضـرت رسـول (ص) به وظیفه رسالت و ابلاغ پیام الهی و دعوت به اسلام اشتغال داشـتـه انـد , بـه صورت بخش بخش (منجما یا نجوما) بر حضرت رسول (ص) وحی شده است و چنانچه اشاره شد حافظان , حفظش کرده و کاتبان با نوشت افزارهای بسیار ابتدایی , با خطی که هـنـوز نـقـطـه و نـشان و علائم اعراب نداشته است , و کوفی نام داشته است , در چندین نسخه بازنویس شده است .
تأکید قرآن بر علم
ماده علم با شکلهای گوناگون، بیش از ۷۵۰ بار، در قرآن کریم تکرار شده است. این مطلب میرساند که قرآن، به علم و علما اهمیت زیادی میدهد (و این گذشته از ۴۵ مورد، ذکر ماده عقل است که در مورد عقل و توجه به خردمندان آمده است). بلی این علم است که انسان را از ظلمتها بیرون میبرد و کاروان بشریت را، به طرف کمال رهنمون میشود. با علم است که انسانها از تعالیم انبیا (ع) و مفاهیم قرآن کریم، آگاهی مییابند و این علم است که هر روز دست آورد تازهای به بشریت، عرضه میکند.
از این رو اسلام آموختن دانش را، فریضه دانسته و بر آن تأکید نموده است. البته در نظر قرآن کریم منظور نوع خاصی از علم (مانند فلسفه، علوم تجربی، اجتماعی، یا احکام الهی و...) نیست، بلکه علم به معنای عام، مورد توجه اسلام است (هر چند در موارد خاصی، استثنا دارد که بعد به آن اشاره خواهیم کرد) و این از افتخارات اسلام است که توانست طی چند قرن، تمدن عظیمی براساس معارف بشری و الهی پدید آورد، و کاروان علم را، با سرعت به پیش برد و این جهش علمی، درست در قرون وسطی (۱۶-۶ میلادی) بود که اروپا، در ظلمت جهل به سر میبرد.
آیاتی از قرآن کریم را که به علم، توجه میدهد میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
۱) آیاتی که ارزش مطلق علم را بیان میکند و بر شرایفت علم و فضیلت دانشمندان اصرار میورزد (طبق ظاهر آیات).
مثال: قال الله تعالی: (هل یستوی الذی یعلمون و الذین لا یعلمون انما یتذکر اولوالالباب) «آیا افراد دانا و نادان با هم، مساوی هستند؟ فقط اهل خرد متذکر میشوند». (البته این سؤال استفهام انکاری است و خداوند میخواهد عدم تساوی را گوشزد کند).
مثالی دیگر: قال الله تعالی: (یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات
«خداوند انسانهای با ایمانی از شما را رفعت میدهد و دانشمندان دارای درجاتی هستند».
۲) آیاتی که راههای افزایش علم را بیان میکند، به چشم، گوش، عقل و قلب اشاره مینماید و انسان را به استفاده از این وسایل ترغیب میکند، تا دانش خود را افزایش دهد و این را شکر نعمت میداند.
مثال: قال الله تعالی: (و الله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئاً و جعل لکم السمع و الابصار و الافئدهٔ لعلکم تشکرون)«خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج کرد، در حالی که چیزی نمیدانستید و برای شما گوش، چشم و قلب قرار داد تا شاید شاکر باشید».
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
قرآن و زبان عربی
برای وحی، می توان به دو جنبه متمایز اشاره کرد که اهمیتی برابر دارند. جنبه نخست آن جنبه کلامی و مربوط به سخن و کلام بودن وحی است و دومین جنبه آن، جنبه زبانی وحی است که به زبان وحی نازل شده است.
این هردو جنبه وحی تأثیر فرهنگی شدید در تاریخ اندیشه اسلامی از خود به جا گذاشته است.وحی در اسلام از بنیادی ترین، مهم ترین و محوری ترین جایگاه برخوردار است؛ مفهوم وحی در اسلام این است که خدا با انسان سخن می گوید و خود را به میانجیگری زبانی که قابل فهم انسان و بشر است، آشکار می سازد: «ان الله تجلی لخلقه فی کلامه (بحار، 89/107) خداوند بر خلقش در کلامش تجلی کرد». این مهم ترین و اصلی ترین واقعیت است. بدون صورت گرفتن این فعل اصلی و ابتدایی از جانب خدا هیچ دینی واقعی نمی توانسته است در زمین پیدا شود.پس مایه شگفتی نیست که از همان آغاز به مسئله زبان توجه شود. قرآن و اسلام آن زمان ظهور کرد که خدا سخن گفت. وحی امری اسرارآمیز است و وجه مشترکی با رفتار زبان شناختی آدمی ندارد و تا آن جا که به کلام بودن آن ارتباط دارد، می بایستی همه خصوصیات اساسی کلام آدمی را داشته باشد. حقیقت آن است که قرآن به این دو بعد وحی اشاره دارد. پس هرچند که وحی نمودی است که ماورای هر مقایسه قرار دارد و تجزیه و تحلیل نمی پذیرد، باوجود این سیمایی از آن هست که می توانیم به صورت تحلیلی به آن نزدیک شویم و بکوشیم که ساخت اساسی مفهوم و تصور آن را ازطریق ملاحظه کردن آن هم چون یک حالت نهایی یا استثنایی رفتار زبان شناختی مشترک میان همه موجوداتی که سخن می گویند اکتشاف نماییم.وحی قرآنی، مربوط به دستگاه علامتی است که درآن خدا خود به زبان عربی با انسان سخن می گوید. در حقیقت خدا خود زبان عربی را هم چون یک دستگاه علامتی مشترکی میان خود و انسان برگزیده است.می دانیم برای ایجاد ارتباط کلامی میان دو شخص (خدا و انسان) به چیزی نیاز است که دستگاه علامتی مشترک نامیده می شود؛ و این چیزی جز زبان (لسان) نیست. به عبارت دیگر، برای آن که ارتباط زبان شناختی مؤثری وجود داشته باشد، شخص گوینده باید به زبانی سخن بگوید که برای شنونده مفهوم باشد. درحالات متعارف، گوینده و شنونده هردو به یک جامعه زبانی تعلق دارند، و اگر چنین نباشد لازم است که گوینده به زبان شنونده سخن گوید یا لااقل از یک زبان و دستگاه علامتی مشترک بهره گیرند که هردو آن را بدانند.در وحی قرآنی خدا با فرستاده اش محمد(ص) به زبان عربی سخن می گوید و در حقیقت به زبان شنونده سخن می گوید. هرچند ازنظر وجود شناختی ناهمترازی میان گوینده و شنونده است که مسأله ای است که بحث جداگانه ای می طلبد ولی ما در این دو بعد زبان شناختی وحی بحث داریم بنابراین از آن صرف نظر می کنیم.زبان، چنان چه گفته شد، دستگاهی از علامات شفاهی است که با توافق اجماعی به عنوان وسیله ارتباط میان افراد متعلق به یک جامعه به کار می رود، از این لحاظ یک پدیده و واقعیت اجتماعی است.زبان، دستگاه نمادی متعلق به یک جامعه است که هر یک از افراد آن در سخن گفتن با دیگران، اگر می خواهد سخنش مفهوم باشد و شنونده آن را درک کند، باید از این دستگاه بهره برداری کند. بنابراین ارتباط زبان شناختی پدید نخواهد آمد مگر زمانی که دو شخص که می خواهند با هم سخن بگویند، از نظام واحدی از علامت ها بهره گیرند.قرآن آگاهی روشنی از این واقعیت اجتماعی نشان می دهد و به صورتی بسیار آشکار، مفهوم و تصور زبان را به معنایی که گفته شد، بیان می دارد، قرآن طرف تصور خود را از وحی و پیامبری بر روی همین اندیشه بنیاد می نهد، از توجه به این واقعیت آغاز می کند که هر قوم و جامعه ای از اجتماعات بشری، دارای زبانی ویژه به خویش است؛ و برای این امر از لحاظ ارتباط آن با نمود رسالت اهمیت فراوان قایل می شود؛ از این رو می فرماید: «هیچ فرستاده ای را جز به زبان قومش نفرستادیم تا چنان باشد که پیامش را آشکار بیان کند.»(ابراهیم/4)و همان گونه که اقوام جهان از لحاظ رنگ با یک دیگر تفاوت دارند، در زبان نیز با یکدیگر متفاوت هستند. «و از آیات او آفرینش آسمان ها و زمین، و تفاوت زبان ها و رنگ های شماست».(روم/22)و تفاهم کامل و ارتباط در آن جا که زبان مشترکی نباشد وجود پیدا نمی کند: «و هم چنان به راه خود ادامه داد تا به میان دو کوه رسید؛ و در کنار آن دو کوه قومی را یافت که هیچ سخنی را نمی فهمیدند (و زبانشان ویژه خودشان بود.)» (کهف/ 93)از همین رو قرآن بیان می دارد که چرا پیامبر سخنگوی، به زبان عربی با یک وحی عربی برای اعراب مبعوث شد: «انا انزلنه قرءناً عربیاً لعلکم تعقلون؛ از این جهت آن را به صورت قرآن عربی فرو فرستادیم که شما بتوانید آن را بفهمید.»(یوسف/2)و نیز می فرماید: «به راستی این وحی، فرو
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
بسم الله الرحمن الرحیم
مجموعه سؤالات اعتقادی
1ـ از کجا بدانیم که قرآن معجزه است ؟
به نظر من بهترین معنی معجزه یا همان اعجاز قرآن همان چیزی است که خدای تعالی در قرآن در آیات 24 سورة بقره ، 38 سورة یونس و 13 سورة هود و آیه 88 سورة اسراء به آن اشاره فرمودند و میگویند اگر جن و انس پشت به پشت هم بدهند و بخواهند مانند این قرآن را به کمک یکدیگر بیاورند، نمیتوانند زیرا معجزه از عجز گرفته شده و عجز به معنی ناتوانی است. پس معجزه پدیدهای است که تمام عوامل طبیعی از ایجادش ناتوان باشد و عقل هر عاقل این چنین پدیده ای را مربوط به طبیعت نمیداند و به عبارت علمی معجزه فاعل است و از عجز گرفته شده یعنی غیر فاعلش که خدای تعالی باشد و دیگران عاجزند از انجامش. بنابراین اگر جن و انس که دو گروه عاقل و متفکر عالم خلقت هستند نتوانند مثل قرآن را بیاورند به طریق اولی بقیه موجودات عالم خلقت که مادون این دو نوع از مخلوقات هستند و اهل علم و فکر و عقل نیستند نمیتوانند کتابی مثل قرآن بیاورند.
مقدمه اول :
شهر مکه مثل امروز نمیتوانسته جای بزرگی باشد، زیرا زندگی هر اجتماعی بخصوص در آن روزگار مربوط به مقدار آبی بوده که در سرزمین محل زندگی آنان وجود داشته است و تردیدی نیست که در آن زمان و حتی امروز تنها آبی که در مکه وجود داشته و دارد یک حلقه چاهی بوده که اسمش «چاه زمزم» است و از این چاه در آن روزگار تنها با سطل و ریسمان آب میکشیدند و از این طریق در آن هوای گرم و سوزان زندگی خود و حیوانات خود را ادامه میدادند آنان در آن روزگار مثل امروز نمیتوانستند از وسایل موتوری و لولهکشی و برق و یا لااقل از همان چاه بوسیله موتور، آب زیادی را مورد استفاده خود قرار دهند علاوه بر این سرزمین مکه چون از کوههای سنگی تشکیل شده به جز همان چاه زمزم جای دیگر یافت نمیشود تا مردم خود چاهی بزنند وحتی بعضی از دانشمندان زمینشناسی معتقداند که چاه زمزم از نظر زمینشناسی غیر عادّی حفر شده است این مقدمه برای آن بود که بگوئیم جمعیت مکه در آن زمان خیلی زیاد نبوده و بلکه نهایت یکصد خانوار تجاوز نمیکرده است زیرا اطراف این آب در آن اراضی سوزان بیشتر از این جمعیت نمیتوانستهاند زندگی کنند.
مقدمه دوم :
پیغمبر اسلام (ص) از معروفترین مردم مکه بوده است زیرا خانوادة آنها کلیددار کعبه و مالک چاه زمزم و پدر و جدش رئیس بزرگ قریش بودهاند این موضوع به قدری در تاریخ واضح است که احتیاج به شرح و بیان زیادتری ندارد این مقدمه برای آن بود که بگویم : شکی نیست که اگر خانوادة معروف در قریهای که حدوداً صد خانوار بیشتر ندارد وجود داشته باشد قطعاً تمام اعمال و رفتار آنها کاملاً زیر شظر اهل آن محل بوده و نمیتوانند کارهایی از قبیل مدرسه رفتن و مدارک علمی گرفتن خود را از اهل آن قریه و حتی اقوام وخویشان مخفی نگه دارد.
مقدمه سوم:
در مکه و بلکه در جزیره العرب مردم باسواد و متمدی وجود نداشتند و بلکه دارای تعصبات جاهلانة فوق العادة زشتی بودهاند که حتی علی ابن ابیطالب (ع) فرمود : حتی یک نفر از عربها خواندن و نوشتن را نمیداستند. این مطلب در نهجالبلاغه بسیار تکرار شده است. و بلکه آنچه در زمین مردم آن زمان بیش از هر چیز ضایع بوده خرافات و اعمال وحشیانه و دور از اخلاق و امتیازات نژادی و خونریزیها بوده است قرآن دربارة آنها فرموده « وکُنْتُم علی شفا حُفْرَهٍ من النّار فاَنقَدَ لَم مِنْها»
یعنی شما مردم عرب لب گودی آتش جهل و بدبختی به سر میبرید خدا شمار را بوسیله بهشت (پیامبر اکرم (ص) نجات داد.
و بالاخره رفتار اخلاقی و فرهنگی مردم جزیره العرب بخصوص مردم مکه به حدی بود که بعدها نام آن زمان را (زمان جاهلیت) و اسم مردم آن زمان را مردم زمان جاهلیت گذاردهاند و بدترین عقوبت کسی که کار زشتی انجام میداد این بود که بگویند او با مردم زمان جاهلیت محشور میشود.
آنها فرزندان خود را زنده به گور میکردند و به هیچ وجه در رسومات و روشهای غلط توجهی به عقل و وجدان نمینمودند و نادانی آنها به حدی بود که در هیچ زمان هیچ جمعیتی تا آن حد این گونه نبوده این مقدمه به این جهت عنوان کردیم که بگوئیم پیغمبر اسلام (ص) نمیتوانستند از کسی سخنی یاد بگیرد و از مردم مکه مطالب علمی قرآن را بیاموزد.
مقدمه چهارم :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
قرآن
یک جلد از قدیمیترین نسخههای موجود از کتاب قرآن که به خط کوفی نگاشته شده است. این کتاب هماینک در گنجینه موزه بریتانیا قرار دارد.
تصویر سوره فاتحه. خطاط حتات عزیز افندی (درگشتهٔ ۱۹۳۴)
قرآن (نام پارسی: نِبی[۱])، کتاب دینی اسلام و یکی از ثقلین است. قرآن که از ریشهٔ «قرء» گرفته شدهاست، معنی لغوی آن «جمع نمودن، فراهم آوردن، سال و همچنین خواندن» است. در سوره علق به این معنی اشاره میشود.
در باور مسلمانان، این کتاب در یک دورهٔ ۲۳ ساله از جانب خدا و از طریق فرشتهٔ وحی جبرئیل بر پیامبر خدا حضرت محمد، که آخرین پیامبر میخوانندش، فروفرستاده شدهاست. مجموع این فروفرستادهها (وحی) به گونهٔ کتابی گردآوری شده که قرآن نام دارد. قرآن دارای ۳۰ جزء، ۱۱۴ سوره و ۶۲۳۶(عدد کوفی)=۶۲۲۶(عدد شامی)=۶۲۱۴(عدد مدنی)=۶۲۰۴(عدد بصری) آیه است.
مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود میدانند و از آن با القابی چون «کریم» و «مجید» یاد میکنند. برای ایشان، این کتاب بازآفرینی زمینی از مفاهیم اصلی آسمانیست که ابدی و ازلی هستند. قرآن خود را به عنوان «لوح حفاظتشده» («اللَوح المحفوظ»[۲]) میخواند.[۱]
ساختار
آیه
آیه در واژه به معنی نشانهاست و در اصطلاح کوچکترین واحد تقسیم قرآن است. این کلمه در قرآن به همین معنای خاص نیز به کار رفتهاست. یک آیه میتواند چند حرف، چند کلمه، یک یا چند جمله و یا یک یا چند بند (پاراگراف) باشد. طبق محاسبهٔ کامپیوتری تعداد کل آیات قرآن ۶۲۳۶عدد است. (رامیار، تاریخ قرآن:۵۷۰) برخی آیات نظیر آیهٔ نور (نور، ۳۵)، آیه الکرسی[۳]، آیهٔ تطهیر (احزاب، ۳۳) و آیهٔ حجاب (نور، ۳۰ و ۳۱) با نامهای خاصی مشهورند.
مسلمانان باور دارند ترتیب آیات قرآن توسط محمد طبق وحی تنظیم شدهاست.[نیازمند منبع] عدهای از دانشمندان مسلمان معتقدند که برخی آیات نظیر آیهٔ «اکمال دین» (مائده، ۳) به هنگام گردآوری و تدوین از جای اصلی خود خارج شدهاند.[۴][۵][۶] متن قرآن به ظاهر فاقد آغاز، میانه و پایان است. ساختار آن غیرخطی و مانند یک تار عنکبوت است.[۴] شماری از منتقدین همچنین به موارد حشو، فقدان پیشزمینه و استمرار در آیههای قرآن اشاره کردهاند.[۷][۸]
سوره
سوره در لغت به معنای «بُریده شده» است و در اصطلاح واحدی است دربرگیرندهٔ گروهی مستقل از آیات قرآن که مَطلَع «بسم الله الرحمن الرحیم» و مقطعی دارد. به اعتقاد شیعیان هر سورهٔ قرآن - جز سورهٔ توبه - با آیه «به نام خداوند بخشندهٔ مهربان» آغاز میشود. و اهل سنت «بسم الله» را جزء سوره نمیدانند. در قرآن کلمهٔ «سوره» به همین معنا به کار رفتهاست؛ مثلاً در آیهٔ تحدی (مبازره طلبی)[۹].
قرآن ۱۱۴ سوره دارد. هر سوره یک یا دو نام دارد، که معمولاً از کلمهای از آن سوره گرفته شدهاست. برخی معتقدند ترتیب سورهها توسط پیامبر تعیین شده و برخی بر این باورند که آنها به هنگام گردآوری در زمان عثمان کما بیش به ترتیب طول مرتب شدهاند. سورههای قرآن به دو دستهٔ مکی (فروفرستاده شده در مکه) و مدنی (فروفرستاده شده در مدینه) تقسیم میشوند. سورهها لزوماً وحدت موضوعی ندارند. نام رایج و تعداد آیات هر یک در انتهای این مقاله آمدهاست. برای مشاهده فهرست نام سورهها و تعداد آیات آنها به مقاله سوره رجوع کنید.
دیگر تقسیمبندیها
قرآن به ۳۰ بخش تقریباً مساوی به نام جزء تقسیم شدهاست. هر جزء از دو قسمت مساوی به نام حزب تشکیل شدهاست و احزاب به نصف و ربع حزب تقسیم میشوند (برخی نیز هر جزء را به چهار حزب تقسیم میکنند و در این صورت ۱۲۰ حزب داریم).
فارسیزبانان یک ربع از قرآن را هفتک و یکهفتم آن را هفتیک مینامیدند.[۱۰] در برخی مکتبهای قدیم، کودکان نخست هفتک (از ۱ تا ۷) قرآن را بدون دانستن معنی حفظ میکردند و بعد به بقیه امور حفظی و معانی میرسیدند.[۱۱]
سبک
سبک آیات قرآن با زمان پیدایش و نیز محتوای آنها متناسب است. سورههای مکی از سورههای مدنی مسجعترند. همچنین آیاتی که به حوادث