لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
قدرت مدیران درسازمان بهنام کاویانBehnam kavian@yahoo.com
چکیده
ازدیدگاه اگوست کنت علوم اجتماعی ازلحاظ ساختاری جزو پیچیده ترین علوم است.چراکه شناسایی وپیش بینی رفتارجمعی انسانها بسیاردشوارترازبررسی محیط فیزیکی وتکنولوژی صنعتی است. انسانهادرتعامل با یکدیگر هستند وآنچه ما بهعنوان نتیجه مشاهده می کنیم ،ماحصل فرآیندهای طولانی ازکنشهای گروهی واجتماعی است که رفتارهای غیر خطی وبعضا" غیرقابل پیش بینی دارند.این فرآیندها تحت تاثیر نیروها ومتغیرهایی هستند که دربیشترموارد ماهیتی پنهان وغیرملموس دارند. ازجمله این متغیرها " قدرت" است که منشاء آن برتری جویی انسانهاست .بخش نخست این مقاله به بررسی آرایش نیروهای اصلی وتاثیرگذار دریک سازمان می پردازد ودرحالت ایستا ودرقالب تئوری ساختگرایی اجتماعی به قوانین حاکم برنیروها اشاره می کند.بخش دوم مقاله به تعامل وستیزمیان نیروهاازدیدگاه نظریه کنش متقابل اجتماعی می پردازد که ماحصل آن تغییر ساختارهای قدیم وایجاد آرایشی جدید میان نیروهای تاثیرگذاراست . این آرایش جدید تا تعامل وکنش بعدی، تعیین کننده حدو مرزمیان نیروهاست .
مقدمههمه ماهنگامی که برای نخستین باروارد یک سازمان بزرگ میشویم ، دچارحالتی ازابهام آمیخته باناامیدی میشویم. ابهامی که درنتیجه عدم شناخت ازمحیط وجوسازمانی است، ناامیدی که پس ازمقهورشدن درمقابل عظمت تشکیلات وابهت سازمان بهوجود می آید. برجی باطبقات زیاد،اتاقها وسالنهای متعدد که عده زیادی در جنب وجوش هستند وبادکوراسیون گرانقیمت تزیین شده است، پرسیدن سوالی بادلهره واضطراب ازمسئولان اطلاعات که با لباسهای هم شکل رسمی دراتاقکهای شیشه ای مجلل نشسته اند ودرآن واحد به چندین خط تلفن پاسخ میدهند وبالاخره مذاکره با منشی مدیرعامل یا وزیر.ازخودمی پرسیم آیا مدیر، وقت ملاقاتی خواهدداد؟ وآیا مدیرتشکیلاتی بااین عظمت، اهمیتی برای گفته های من قائل است؟معمولا اکثریت مراجعه کنندگان اعتقاددارند که بیشتر قدرت سازمان دراختیارمدیراست. دریک نگاه چنین تصوری بسیارمعقول می نماید.زیراقدرت تمایل دارد درراس هرم متمرکزشودودرانحصارمعدودی قراربگیرد. بهویژه ممکن است مدیران این برداشت رادرکارکنان و مراجعان ایجاد کنند که نقشی راکه هم اکنون دارند،تنها نقش ویامهمترین نقش زندگی آنهاست .آیا واقعا"چنین است؟ آیامدیریامقامی که دراتاق آخرپشت میزریاست جای گرفته است همین احساس وتصوررادارد؟آیااونیزتصورمی کند که حامل تمامی قدرت تشکیلات زیرنظر خود است؟آیا مدیرازقدرتهای نامرئی داخل وخارج سازمانش هراسی ندارد؟ آیااودرجوامع فراصنعتی قادراست برکلیه پارامترهای موثراحاطه داشته باشد؟مقاله حاضرمی کوشد ازدودیدگاه جامعه شناسی یعنی ساختارگرایی وکنش متقابل نمادی، به سوالات فوق پاسخ گوید. اهمیت پاسخ به سوالات برای نیروهای درون سازمان درآن است که بدانند آیا بهطورعملی می توانند تاثیری برفعالیتهاو خطمشی سازمان داشته باشند؟ وبرای افراد بیرونی درآن است که بدانندبه چه روشی باسازمان وارد تعامل بشوند.
تعریف قدرت درابتدا معانی ومضامین قدرت بررسی می شود.قدرت یعنی توانایی فرد یاگروه برای دستیابی به هدفها یاپیشبرد منافع خود. میتوان گفت قدرت به مفهوم توانایی تاثیرگذاری بردیگران است (گیدنز، 789). قدرت یک جنبه فر اگیردرهمه روابط انسانی است.بسیاری ازستیزها درجامعه برای کسب قدرت است. موضوع مهم اینکه صاحبان قدرت حتی المقدور آنرا کتمان میکنند، کسانی که درپی آن هستند ، بهگونه ای دیگر وانمود می کنند وکسانی که آنرا بهدست میآورند درباره شیوه کسب قدرت سکوت می کنند و آن را درانبوهی از رمزوراز فرو میبرند.
ماهیت قدرتقدرت یک تابع وابسته است. هرقدر"ب " وابستگی بیشتری به " الف"داشته باشد، "الف" میتواند قدرت بیشتری اعمال کند.میزان وابستگی هم به نحوه اندیشیدن واهمیتی که "ب" برای "الف" قائل است بستگی دارد. ازطرفی وابستگی با منافع مختلف عرضه، رابطه معکوس دارد. اگرچیزی به حد وفوروجود داشته باشد، داشتن آن نمی تواند قدرت فرد راافزایش دهد. یکی ازاندیشمندان اجتماعی بهنام «پارسونز» نظامهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی رامعرفی می کند. بهنظراوهرنظام دارای یک ابزارمبادله است که بهوسیله آن به دادو ستد می پردازد. ابزارنظامهای اقتصادی، سیاسی واجتماعی بهترتیب عبارتند ازپول، قدرت ومنزلت .این نظامها می توانند بایکدیگر مبادله داشته باشند. بهعنوان مثال یک نظام درازای پرداخت پول می تواند قدرت یا منزلت کسب کند، یا بهواسطه منزلت به کسب قدرت یا ثروت بپردازد. به این ترتیب یک انسان ثروتمند که ابزارنظام اقتصادی یعنی پول رادراختیاردارد، میتواند باصرف کردن آن درانتخابات مجلس وتقویت یک نامزد به اوکمک کند وازاین راه به قدرت یعنی ابزارنظام سیاسی دست یابد. ازطرفی اومیتواند باصرف بخشی ازپول خود درامورخیریه به منزلت اجتماعی دست یابد. عکس این حالت نیزامکانپذیراست. یک مقام کشوری میتواند ازقدرت سیاسی خود برای کسب پول بهره جوید، یا یک انسان نیکوکار بااستفاده ازمنزلت وپایگاه اجتماعی خود بهعنوان نماینده شورای شهر انتخاب و دارای قدرت سیاسی میشود. به این ترتیب دربرخورد بامدیریک سازمان علاوه برسنجش قدرت عریان باید به میزان پول ومنزلت طرفین درگیر نیزتوجه کرد. بسیارمشاهده کردهایم که عده ای ساعتها در اتاق انتظارمدیرعامل درنوبت ملاقات هستند. اگرهم نوبت به یکی ازآنها برسد، ملاقات کوتاهی بامدیرانجام می دهد و به عبارتی مدیر به سرعت عذراورا میخواهد. بعد درکمال تعجب حاضران فردی ازراه میرسد، منشی مدیرعامل که تاکنون رفتاری آمرانه ورسمی ازخود نشان می داد، به گرمی از اواستقبال میکند ونهایتا" بدون هیچ مقدمه وتشریفاتی به اتاق مدیرعامل میرود. ملاقات آنها مدت زیادی طول میکشد وسرانجام بابدرقه مدیرعامل ومنشی محل راترک میکند. درچنین مواردی اگرچه شخص تازه وارد نظیرسایرمراجعه