لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 45 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه:
هرگاه که بشر جامعه ای تشکیل داده، فرهنگ نیز به وجود آمده. فرهنگ سازه ای است اجتماعی، چنان پیچ در پیچ و چند بعدی که ارائه تعریفی جامع از آن دشوار است. سبکهای ادبی – هنری یک جامعة تشکیل دهنده بخشی از فرهنگ آن جامعه است. همچنین در یک جامعه، پیدایش فرهنگ سیاسی، مرکب از رفتار و عقایدی که زندگی اجتماعی را شکل می بخشد و مردم نگرشهایی را در مورد چگونگی ادارة جامعه ایجاد می کند، نیز محتمل است. از آنجایی که در غرب معنی و مفهوم فرهنگ بیشتر فرهنگ مادی تلقی می گردد، بنابراین برای واژة فرهنگ تعاریف بسیار گوناگونی وجود دارد. به طور مثال فرهنگ گاهی به عنوان یک کمک کننده در زندگی انسان و عامل پذیرفته شدن به طرد او از جامعه و گروه می باشد. گاهی به عنوان عاملی میان فرد یا محیط پیرامون وی رابطه برقرار می کند و شناختی از محیط به انسان می دهد.
فرهنگ آن جنبه از زندگی است که میان فرد و محیط پیرامون رابطه برقرار می سازد و این امکان را برای فرد فراهم می کند تا در بارة پدیده های محیط اطراف خود شناخت پیدا کرده و آنها را ارزیابی نموده و به نحوی بروی آن پدیده ها و یافته ها کار کند تا به نتیجه مطلوب برسد.
فرهنگ از مرز ایدئولوژی فراتر رفته و در واقع خمیرمایة هویت بخش افراد یک جامعه است. آگاهی از وجود زبان، نژاد، پیشینه، مذهب، عادات، رسوم، نهادها، و یک موطن واحد و مشترک ایجادگر یک فرهنگ مستقل است.
همانطور که مستحضرید فرهنگها سطوح مختلفی دارند، مانند فرهنگ روستایی، شهری، ملی و یا فرهنگهای خانوادگی، قومی یا قبیله ای و یا نژادی.
معمولاً هویت فرهنگ به یک ملت یا کشور محدود نمی شود. تمدن گسترده ترین سازه هویت فرهنگی است که در سایة آن، انسانهای مختلف به مجموعه رسوم و سنن زیباشناختی، فلسفی و تاریخی و اجتماعی که تقریباً از دیگر رسوم متمایز است احساس تعلق می کند.
در دنیای معاصر تمدنهای بارز و مشخصی وجود دارند که عبارتند از تمدن اسلامی، غربی، هندی و چینی.
در این جزوه ضمن پرداختن به فرهنگ سعی شده ضمن تعریف، دموکراسی مقابل آنها را نیز به صورت مختصر و مجمل بیان نمائیم.
بر همین اساس ابتدا تعریفی از دموکراسی ارائه می شود و قبل از آن پرداختن به این موضوع را لازم می دانم که افراد و نخبگان، اندیشمندان و صاحب نظران هر یک تعریف خاص خود را از دموکراسی دارند که بیشتر متأثر از تأثیرات محیطی، جغرافیایی، تاریخی و فرهنگ آنهاست، و لذا اگرچه همة اندیشمندان بزرگ اصول اولیه دموکراسی را به رسمیت شناخته اند و به آن معتقدند ولی هرکدام با توجه به موارد فوق تعاریف خاص خود را ارائه می دهند. مثلاً آقای دکتر علیرضا پارسا در مقاله مفصلی که به پیوند ناگسستنی دموکراسی و حقوق بشر دارد، دموکراسی را استوار بر دو اصل: کنترل مردم به تصمیمات مجلس، و برابری در اعمال این کنترل می داند و بقیه موارد و حتی اصول دموکراسی را برای تحقق این دو پایه استوار می داند.
البته این صرفاً برداشت و تصور ایشان از دموکراسی است و هرکس دیگری می تواند اصول و پایه های دیگر برای دموکراسی معرفی نماید. در هر صورت آنچه مسلم است این است که، مفهوم دموکراسی برای اکثریت افراد جامعه بشری پذیرفته است و هر جامعه ای سعی دارد به وسیلة نخبگان و روشنفکران خود، برای جامعه و فرهنگ خودش و همخوان و همساز نماید. اگر مشابهاتی در بین فرهنگ، مذهب، باورهای اجتماعی و ... آنها وجود دارد، با تکامل و تطبیق آنها با دموکراسی، سعی در بومی کردن، مفهوم آن می نماید و در غیراینصورت دموکراسی را به عنوان ضرورتی اجتنابناپذیر که برای تمام جوامع بشری وجود داشته و خواهد داشت به جامعة خواستار آن عرضه می دارد.
1-تعریف فرهنگ
به طور کلی فرهنگ عبارتست از مجموعه آداب و رسوم و اخلاقیات، اعتقادات و ارزشهایی که از طریق جامعه پذیری از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. ارزشهایی که مفاهیم تفهیم یافته ای از اهداف مشروع و آرزومندی هستند و رفتار آدمی را در جهت خاصی هدایت می کنند.
ارزشهای که از طریق هنجارها در قالب مقررات و قوانین درمی آیند و مقررات رفتاری را در هر موقعیتی تعیین می کنند.
به یک معنا فرهنگ مترادف با جامعه و به تعبیری مترادف با سیستم اجتماعی است. منظور از فرهنگ همة پیشرفتهای مادی و معنوی است که جامعه به وسیلة آن بر بقای خود ادامه می دهد و شامل همة باورها، ارزشها و هنجارها و آداب و رسوم، خرافات و هنرها و توان نهادهای جامعه است.
عنصر اعتماد به عنوان یک ویژگی اساسی در فرهنگ هر جامعه لازم و ضروری است. زبان، دین، مذهب و اخلاق بخشی دراز در درون فرهنگ می باشد که روش زندگی انسان و چگونگی ارتباط او با عالم فرهنگ را می سازد و همین فرهنگ نحوة ارتباط انسان را با محیط تعیین می کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
درد و فرهنگ
یکی از شمارههای اخیر مجلة درد: تازههای بالینی به بررسی سؤالاتی در مورد ارتباط درد و فرهنگ پرداخته است. در این شماره اهمیت و تفاوتهای بین نژاد درد و فرهنگ، فرهنگ و نسل را بررسی و مطالعه نموده و به بازنگری تحقیقاتی پرداخته است که به بررسی تأثیرات این فاکتورها روی ماهیت تجربه و یا درمان و کنترل درد پرداخته است. اهمیت آنالیزهای نقل قولی و نیز تحقیقات کیفیتی بطور عام مورد تأکید قرار گرفته است.
درد به عنوان یک پدیدة بیولوژیکی – روانشناختی - اجتماعی
درد و تجربة آن به اندازة تاریخ مدون قدمت دارند. با این وجود، روشهای مختلفی که انسانها درد را به تصویر درآوردهاند با توجه به زمان و مکان متفاوت بوده است. Roselyn Ray که یک تاریخ شناس است عقیده دارد که درک درد در واقع منعکس کنندة آناتومی و فیزیولوژی است در حالیکه مسایل و فاکتورهای فرهنگی و اجتماعی پایههای روشهای ابزار و یا حتی درمان درد میباشند. تصور گستردة اجتماعی – سیاسیهای که از درد وجود دارد در طی دهة گذشته دچار تفسیر شده است. وزارتخانههای کشورهای متعدد، سازمان بهداشت جهانی، انجمن بینالمللی مطالعه درد، و اخیراً مؤسسات، گروههای حمایتی، و دفتر بازرسی مراکز خدمات بهداشتی ایالات متحده نیز همگی از یک رویکرد مبتکرانه و مؤثر در رابطه با مسأله درد حمایت و پشتیبانی کردهاند. آنها همگی معتقدند که درد یک پدیدة بیولوژیکی – روانشناختی – اجتماعی است که اکثراً احتیاج به بررسیها و حمایتهای چند رشهای دارد. تحقیقات در زمینههای بیولوژی و نوروبیولوژیی درد راههای جدیدی را در مورد مسأله درد و کنترل و درمان آن پیشروی ما گذاشه است که به موازات پژوهشهای مختلف در زمینههای فرهنگی، روانشناختی و اجتماعی مربوط به درد، ابراز آن، پاسخهای رفتاری، رفتارهای درمان طب، و نیز پذیرا بودن آن دخالتها و تداوم روشهای درمانی انجام میشوند.
یک دورنمای شخصی
در سالهای 1992 تا 1995 انجمن ملی سرطان ایالت متحده برنامهای به نام برنامة آموزشهای درد سرطانی بوستون اجرا میکرد. این برنامه که توسط گروهای از پرستاران متخصص انکولوژی، یک انکولوژیست، مترجم، دستیاران تحقیق و یک جامعهشناس تشکیل میشد با مشخص کردن عدم درمانی کافی بیماران سرطانی متعلق به فرهنگهای مختلف در منطقة بوستون به نقش حمایتی بیمارستانها، مؤسسات خدمات بهداشتی و آسایشگاهها در این رابطه میپرداخت. این برنامه در طی اجرا 500 نفر پرستار خانگی، بیمارستانی و یا مشغول به کار در آزمایشگاه تربیت نمود. همچنین با همکاری نمایندههایی از عامة مردم بروشورهای اطلاعاتی مفیدی جهت تعالیم مربوط به دورههای سرطانی برای 11 گروه با زمینههای فرهنگی قضاوت به 11 زبان مختلف تهیه شده است.
شاخة ماساچوست انجمن سرطان آمریکا و BCPEP تعداد بیشماری از این دفترچههای راهنما را که در سواد چهارم ابتدایی نوشته شده در بین مردم توزیع کردند. این بروشورها همچنین حاوی یک درجهبندی برای درد، قسمت ثبت روزانة درد، و نیز توصیههایی جهت استفاده از درمانهای دارویی و یا غیر دارویی درد نیز بودهاند. استقبال زیاد از این بروشورها باعث شد که انجمن سرطان آمریکا در سال 2002 اطلاعات این بروشورها را به روز نماید. همچنین اطلاعات مربوطه روی اینترنت در دسترس پرسنل خدمات بهداشتی برای افراد مبتلا به سرطان با سطح سواد پائین از گروههای قوی ملیتی زیر قرار دارد: آفریقایی آمریکایی، لاتین، هائیتی، چین، پرتقال، ایتالیا، روس، ویتنام، لائوس، کامبوج. نسخههای مشابه این چنینی به زبانهای چینی، ژاپنی و ایتالیایی نیز در دسترس میباشند.
انستیتوی ملی سرطان آمریکا در طی سالهای 1995 تا 2001 با تأمین بودجه یک برنامة آموزشی برای کنترل درد سرطان حمایتهای خود ادامه داد. گروه تشکیلی مختصراً گسترش یافت و شامل یک متخصص درد، یک متخصص یادگیری و آموزش وابسته به مشکل، و نیز افراد و رؤسای به خاطر تقویم برنامة فوق که به بررسی تنوع فرهنگی و تأثیر آن در کنترل درد پرداخته است. نگارنده در رابطه با مسایل مربوط به سرطان و درد در بیماران و غیره کسب کرد.
در سال 2001، یک گروه مطالعة آمریکایی – ژاپنی تشکیل داده و دفترچه راهنمایی جهت اطلاعرسانی به بیماران آمریکایی – ژاپنی و خانوادههای آنها چاپ و در اختیار آنها قرار دادیم.
بخاطر تجربة کاری من با 14 گروه مختلف قوی فرهنگی، بطور معمول هفتهای یکبار جهت ارائه سخنرانی در زمینة فاکتورهای فرهنگی مربوط به درد و درمانهای تسکینی برای متخصصین خدمات بهداشتی از من دعوت میشود. این در واقع منعکس کنندة نیاز واقعی به افزایش خدماترسانی به مهاجرینی است که اکثراً زبان انگلیسی را به خوبی صحبت نمینمایند و بیشتر با فرهنگ و تمدن کشور مبدأ خود آشنایی و همخوانی دارند.
چالشهای بالینی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 56
فرهنگ واژه های سینمایی
تدوین Editing
تدوین فیلم عبارت است از سلسله مراتب جمع آوری «نما»های منفرد و جمع فیلم و نوارهای صوتی و درهم کردن آنها به صورت یک واحد پیوسته متشکل و معنی دار. تدوین به شکل بدوی و ابتدایی یعنی به هم وصل کردن«نما»های فیلم برحسب ردیفی که قبلاً در سناریو معین شده است. به صورتی جامعتر و وسیع تر، تدوین هنر شکل و نظام، روح معنی و وزن (ریتم) بخشیدن به اجزا ضرورتاً جدا فیلمبرداری شده است، به طوری که از درهم شدن این اجزا «فیلم» (منظور و حرف فلیمساز) حاصل گردد. بسیاری از فیلمسازان معتقدند که فیلم در اتاق تدوین ساخته میشود و تدوین کننده میتواند فیلم را احیا کند.
تدوین کننده Editor
متصدی تدوین فیلم که بانظر کارگردان «نما»های مختلف و غالباً پراکنده را برحسب شماره هایی که دارند، به هم می چسباند. تدوین کننده ضمن این عمل صدای هر «نما» را نیز با آن «سینک» (تطبیق) می کند. لازم به توضیح است که شماره هر «نما» و «سکانس» (فصل) و «برداشت» در آغاز هربار فیلمبرداری روی «کلاکت» نوشته میشود و متصدی «کلاکت» شماره «نما» و سایر مشخصات آن را با صدای بلند ادا می کند تا روی نوار صدا ضبط شود. آنگاه دسته کلاکت را به هم می کوبد. صدای این ضربه روی نوار صدا و تصویر به هم خورد کلاکت روی فیلم، راهنمای سینک صدا و تصویر خواهد بود.
تدوین موازیCross-cutting
قطع متناوب از یک صحنه به صحنه دیگر و نشان دادن تکه ای از یک واقعه و تکه ای از واقعه ای دیگر به صورتی که دو ماجرا به طور موازی و متناوب پیش برده شود. به عبارتی دو واقعه همزمان درحال روی دادن است.
تصاویر روی همMultiple-Exposure
یک نمای واحد که از چاپ و یا روی هم افتادن دویا چند تصویر مختلف تشکیل شده باشد. به طوریکه طرح هر یک از تصاویر (هرچندمحو) ازخلال سایر تصاویر پیدا باشد (مثل چهره ای بر زمینه یک ساختمان و روی این دو تصویر صفحه روزنامه ای). این تدبیر برای خلاصه و فشرده بیان کردن یک خبر و یا انتقال حس، حالت یا فضایی خاص به کار میرود. به این نوع نما «سوپر ایمپوزیشن» supperimposition نیز گفته میشود.
تصاویر کنارهمMultiple-Image
موقعی که در کادر یک «نمای» واحد دو یا چند تصویر مشابه یا مختلف درکنارهم ظاهر شوند. مثلاً در فیلمهای قدیمی گاهی در صحنه ای که دونفر به هم تلفن می کردند، هرکدام را در یک طرف کادر نشان می دادند که با خطی از وسط جدا شده بودند. به این تدبیر (پرده قسمت شده) split screen هم گفته میشود.
تصویر کمی محوSoft Focus
تصویری مه آلود و نه چندان واضح که به وسیله قراردادن صافی های مخصوص یا شیشه های آغشته به «وازلین» جلوی عدسی دوربین فیلمبرداری به دست می آید. خطوط اجسام دراین نوع تصویر کمی محو است و در فیلمهای قدیمی بیشتر در نشان دادن صحنه های عاشقانه و رویایی به کار میرفت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
فرهنگ و عناصر آن
مقوله فرهنگ
نگاهی از بام تیره و هوس آلود سده بیستم به گذشته، جهان را پهنه دگرگونی های بی شمار نشان می دهد؛ دگرگونی هایی که گاه نابودی و نامرادی، و زمانی، امید و کامروایی به ارمغان آورده و پرورنده زندگی انسان را از لحظه های زشت و زیبا آکنده است. بررسی فراز و نشیبهای تاریخ، بشر را بدین حقیقت رهنمون میکند که پدیده های خوب و بد جوامع انسانی، چیزی جز بازتاب فرهنگ ها نیست. به عبارت دیگر، فرهنگ، خاستگاه همه پیشرفت ها، نوآوری ها یا همه عقب ماندگی ها به شمار می آید.
فرهنگ، مقوله وسیعی است که در جامعه شناسی برای آن، بیش از پانصد تعریف بیان شده است. البته آن را به اختصار می توان این گونه تعریف کرد:
«فرهنگ عبارت است از مجموعه مایه هایی که رفتار انسان را از رفتار حیوانات مشخص و ممتاز می سازد.» براین اساس، فرهنگ، مجموعه پیچیده ای است در بردارنده اطلاعات، باورها، هنرها، اخلاق، قوانین، آداب و رسوم، گرایش های گوناگون، قابلیتها و عادت های روزانه که آدمی با عضویت در یک اجتماع، به دست می آورد.
ویژگی مشترک فرهنگ ها
همه فرهنگ ها، گذشته از خاستگاهشان، ویژگی های مشترکی دارند که بررسی آنها می تواند در بررسی پدیده های اجتماعی سودمند افتد:
1- فرهنگ، فراگرفتنی است؛ یعنی فرهنگ قابل آموختن است و از راه وراتث، به دیگری انتقال نمی یابد. در واقع، فلسفه بودن آموزش و پرورش در جامعه انسانی نیز همین ویژگی است.
2- خاستگاه فرهنگ، اجتماع بشری است. در واقع، فرهنگ یک موضوع اجتماعی است که در جامعه شکل می گیرد و بارور می شود و مفهوم می یابد.
3- هر چند فرهنگ، بزرگ ترین نیاز جامعه بشری است، ولی اساسی ترین نیازمندی های زندگی انسان را برآورده می سازد.
4- فرهنگ، ایستایی نمی پذیرد و با گذشت زمان پیوسته تحول می یابد.
5- فرهنگ انتقال پذیر است و از نسلی به نسلی یا از ملتی به ملت دیگر منتقل می شود.
عناصر فرهنگ
1- عناصر عمومی: رفتارهایی که در میان مردم یک جامعه، مشترک است یا عمومیت دارد.
2- عناصر تخصصی: رفتارهایی که در میان اعضای گروه های تخصصی، ظاهرمی شوند.
3- عناصر اختراعی: رفتارهای تازه ای که کم کم از سوی فرد یا افرادی در جامعه مطرح می شوند و ممکن است شیوه زندگی مردم را در پاره ای از شؤون اجتماعی تغییر دهند.
آموزش و پرورش از راه تقویت عناصر عمومی در جامعه، وحدت ایجاد می کند و برنامه ها آموزشی، حرفه ای در سطح متوسطه و عالی برای تشکیل عناصر تخصصی طرح ریزی می گردد. تشویق افراد به اندیشیدن و آزاداندیشی در زمینه های گوناگون نیز سبب پیدایش عناصر ابداعی می شود.
فرهنگ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
فرهنگ لغات نظریه گراف ها
از wikipedia، دایره المعارف آزاد.
نظریه گراف یک منطقة رشد در تلفیق ریاضی می باشد و یک واژگان تخصصی زیادی دارد. بعضی از نویسندگان کلمه یکسان با معانی، مختلف به کار می برند. بعضی نویسندگان کلمات مختلف با کلمات معانی یکسان بکار می برند. این مقاله تلاش در جهت کاربرد فعلی را دارد.
مندرجات
1-اصول ها
101-زیر مجموعة گراف ها
102-waiks
103-درفت ها
104-دسته ها
105-مولنه های متصل شدید
106-گره ها
107-جزئی ها
108-جایگزین ها
2-نزدیکی مجاورت و درجه
201-مستقل
3-اتصال
4-فاصله
5-نوع
6-گراف های وزنی و شبکه ها
7-سازماندهی
8-تنوع
9-ترکیب شده
10-رجوع کردن به
11- منابع
اصول ها
یک گراف G شامل دو عنصر به نام رئوس ها و لبه ها می شود. هر لبه ای، دو پایان در یک دسته اتوس دارد که به این دو نقطه پایانی اتصال یا الحاق گفته می شود همچنین یک دسته از لبه ها را می توان به عنوان یک زیر مجموعه از ترکیب دسته های دو عنصری رئوس ها تعریف نمود. بنابراین، دستة رئوس ها به عنوان یک دسته مورد بررسی قرار می گیرند و یک نسبت تلاقی وجود دارد که هر لبه ای را با یک جفت رئوس ترسیم می کنند که در اصل نقاط پایانی آن می باشد.
لبه ها ممکن است به سازمان عملی، راهنمایی نظریه ای از یک کران هدایت شده یا دو گرافی واگذار شده باشند، به بخش سازماندهی رجوع کنید.
مدل های جایگزین گراف موجود می باشد، برای مثال یک گراف ممکن است به عنوان یک تابع دو تائی بولی بیش از یک دسته رئوس یا به عنوان یک مجذور ماندیس (1/0) در نظر گرفته شده باشد.
یک رأس (عنصر اساس) معمولاٌ به عنوان یک گره یا یک نقطه ترسیم می شود. دست رأس از G معمولاٌ با علامت (G)Vیا با علامت V در زمان که هیچ بهم ریختگی مهمی وجود ندارد، مشخص می گردد. ترتیب یک گراف تعدادی از رئوس هایش با علامت
می باشد.
یک لبه ای که (یک دسته از دو عنصرها)، به عنوان یک خط متصل به دو رأس، رئوس پایانی یا نقاط پایانی نامیده می شوند. یک لبه با رئوس پایانی x وy به وسیله xy علامت گذاری می شوند (بدون هر نشانه دیگری در میانشان). دسته لبه Gمعمولاٌ به وسیلة علامت (G)E، یا علامت E در زمانی که هیچ به هم ریختگی مهمی وجود ندارد، مشخص می گردد.
اندازة یک گراف، تعداد لبه های آن می باشد، مثال:
یک حلقه، لبه ای است و رئوس پایانی نیز رأس یکسان می باشد. فاصله رئوس پایانی یک دارد. اگر هر لبه ای با رئوس های یکسان وجود داشته باشد، یک لبه، گوناگون است در غیر اینصورت یک لبه به صورت ساده می باشد چندگانگی یک لبه، عداد لبه های گوناگون تقسیمی با رئوس های پایانی می باشد، چندگانگی از یک گراف، بیشترین چندگانگی از لبه هایش می باشد. اگر یک گراف هیچ لبه ها و حلقه های گوناگون نداشته باشد، یک گراف ساده محسوب می شود، اگر آن دارای لبه های گوناگون و بدون حلقه باشد، یک گراف گوناگون محسوب می شود و اگر آن شا مل حلقه ها و لبه های گوناگون (از تعداد بی فیل متناقض است) باشد، گراف چندگانه یا گراف ساختگی نام دارد. و گفته شد بدون هیچ قید و شرطی، یک گراف تقریباٌ همیشه ساده فرض می شود یا یک گراف از یک مشق گرفته می شود. برای لبه ها و رئوس یک گراف معمولاٌ به واگذاری برچسب های مشخص با نام برچسب زنی گراف رجوع می شود. گراف با لبه های برچسب دار و رئوس به عنوان برچسب دار و یا بدون آنها به عنوان عدم برچسب دار شده، شناخته می شود. به ویژه اینکه گراف ها با رئوس برچسب دار تنها، رأس برچسب شده می باشند و با لبه های برچسب دار، لبه برچسب شده. محسوب می گردد. (این کاربرد برای تشخیص گراف ها با رأس قابل شناس یا دسته های لبه از یک طرف و انواع هم ریختگی یا طبقه های گراف از طرف دیگر مورد استفاده قرار می گیرند) یک فرالبه ای لبه ای است که برای بردن هر تعداد از رئوس ها یا بیش از دو رأس اجازه یافته است یک گراف که هر فرالبه ای را می پذیرد، یک فراگرافی نامیده می شود. یک گراف ساده می تواند به عنوان یک مورد خاص فراگرافی به نام فراگرافی یکسان 2 مورد ملاحظه قرار گرفته باشد. بنابراین وقتی بدون شد، یک لبه همیشه شامل بیشترین رئوس دو فرقی می شود و یک گراف با یک فراگراف اشتباه می شود.
یک آنتی لبه، لبه ای است که آنبا وجود ندارد. با توضیح بیشتر اینکه، برای دور رئوس u و v، } vوu {، یک آنتی لبه در یک گراف G هر زمان که (VوU) یک لبه در G نباشد، وجود دارد. این بدان معنی ست که هیچ لبه ای به دو رئوس یا (برای گرافت های جهت دار) وجود ندارد و بیشترین لبه (UوV) از V به U وجود دارد.
یک آنتی سه گوش، یک دسته از سه رأس که متصل شده اند می باشد.
متمم G از یک گراف G، یک گراف با دسته رأس یکسان به عنوان G می باشد، اما با یک دسته لبه از قبیل XY ، یک لبه در G می باشد و تنها زمانی که XY در یک لبه در G نمی باشد.