لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
فرزندان رسول خدا(ص)از خدیجه
رسول خدا(ص)به جز ابراهیم که از«ماریه قبطیه»کنیزمصرى آنحضرت متولد شد همان کنیزى که مقوقس(حاکممصر) براى آن حضرت فرستاد،فرزندان دیگر آن بزرگوار همگى ازبانوى بزرگوارش خدیجه-سلام الله علیها-بود که خداى تعالى به آنحضرت عنایت فرمود،که البته در عدد آنها و بلکه در نام آنهانیز اختلاف است،و مشهور آن است که آنها شش تن بودند، یعنى دو پسر و چهار دختر،و دانشمند فقید مرحوم دکتر آیتى درتاریخ پیامبر اسلام نام آنها و ترتیب ولادت و وفات آنها را بدینگونه ذکر کرده که ذیلا مىخوانید:
1-قاسم که نخستین فرزند رسول خدا است،و پیش ازبعثت در مکه تولد یافت،و رسول خدا به نام وى«ابو القاسم»کنیه گرفت،و نیز نخستین فرزندى است که از رسول خدا درمکه وفات یافت و در آن موقع دو ساله بود.
2-زینب دختر بزرگ رسول خدا که بعد از قاسم در سىسالگى رسول خدا تولد یافت،و پیش از اسلام به ازدواج پسرخاله خود«ابو العاص بن ربیع»درآمد و پس از جنگ بدر بهمدینه هجرت کرد و در سال هشتم هجرت در مدینه وفات یافت.
3-رقیه که پیش از اسلام و بعد از زینب،در مکه تولد یافتو پیش از اسلام به عقد«عتبة بن ابى لهب»درآمد و پس از نزولسوره«تبتیدا ابى لهب»و پیش از عروسى به دستور ابو لهب وهمسرش«ام جمیل»از وى جدا گشت.و سپس به عقد«عثمانبن عفان»درآمد و در هجرت اول مسلمین به حبشه با وى هجرتکرد و آنگاه به مکه بازگشت و به مدینه هجرت کرد و در سالدوم هجرت سه روز بعد از بدر،همان روزى که مژده فتح بدر به مدینه رسید،وفات یافت.
4-ام کلثوم که نیز در مکه تولد یافت و پیش از اسلام به عقد«عتیبة بن ابى لهب»درآمد و مانند خواهرش پیش از عروسى از«عتیبه»جدا شد،و در سال سوم هجرت به ازدواج«عثمان بنعفان»درآمد،و در سال نهم هجرت وفات کرد.
5-فاطمه علیها السلام که ظاهرا در حدود پنجسال پیش ازبعثت رسول خدا در مکه تولد یافت (1) و در مدینه به ازدواج«امیر المؤمنین»على علیه السلام درآمد،و پس از وفات رسولخدا به فاصلهاى در حدود چهل روز تا هشت ماه وفات یافت ونسل رسول خدا تنها از وى باقى ماند و یازده امام معصوم از دامنمطهر وى پدید آمدند.
6-عبد الله که پس از بعثت رسول خدا در مکه متولد شد و«طیب»و«طاهر»لقب یافت.و در همان مکه وفات کرد وپس از وفات او«عاص بن وائل سهمى»رسول خدا را«ابتر»خواند و سوره کوثر در پاسخ وى نازل گردید. (2)
و البته همانگونه که گفته شد آنچه ایشان انتخاب کرده و نوشتهاند بر طبق قول مشهور است،ولى اقوال دیگرى هم دراینباره هست که در سیره ابن هشام و کتاب المنتقى فی مولدالمصطفى (3) و کتابهاى دیگر نقل شده.
پىنوشتها:
1-البته نظر دانشمندان و محدثین شیعه عموما آنست که ولادت آنحضرت پنجسالبعد از بعثتبوده،و شاید بهمین جهت نیز ایشان بعنوان ظاهر این قول راذکر کردهاند.
2-تاریخ پیامبر اسلام صفحه 69-71.
3-سیره ابن هشام ج 1 ص 190 بحار الانوار ج 22 ص 166.
درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام جلد 2 صفحه 52
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اثر بخشی رفتار والدین در ارتقای سلامت روانی فرزندان
عقل دانش مدار انسان را می بایست با توجه به تحولات پرشتاب عصر فرامدرن با روح آرام بخش تلفیق کرد.
عقل دانش مدار انسان را می بایست با توجه به تحولات پرشتاب عصر فرامدرن با روح آرام بخش تلفیق کرد.
لازمه ماندگاری و بقاء، حرکت کردن هم جهت و همسو با این تحولات است.
با توجه به شرایط پیچیده زندگی والدین به جهت نداشتن فرصت کافی برای تربیت و آموزش فرزندان خود تربیت و آموزش آنها را به نهادهای آموزشی سپرده اند تا علاوه بر آموزش مهارتهای تحصیلی، آموزش مهارتهای زندگی راهم ییاموزند.
آیا می توان گفت دانش آموزی که صرفاَ در فعالیت های تحصیلی موفق است از نظر روانی، سلامت کاملی را دارا می باشد؟
آیا می توان نقش خانواده را در سلامت روان این فرزندان که خود سرمایه های این مرز و بوم هستند، نادیده گرفت.
سرمایه هایی که در صورت برخورداری از سلامت کامل می توانند منجر به نوآوری و اندیشه کار درجامعه شوند.
باید بتوان نسلی خود آغازگر، خود مشاهده گر، خود قضاوت کننده، خود راهبر مدیر و خود تغییر دهنده تربیت کرد و آنها را قادر ساخت تا ظرفیت های جدیدی در خود بوجود آورند و آگاهانه، مستمرانه و سریع تغییرات ایجاد نموده و پاسخگوی سریع در جامعه در حال یادگیری باشند.
این زمانی مؤثر است که این سرمایه ها در سلامت کامل روانی باشند.
خانواده به عنوان اولین، مؤثرترین، مهمترین کانون رشد و تربیت ومنبع کسب اطلاع در شکل گیری و ایجاد سلامت روانی نقش ارزنده ای را دارد و هیج جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند مگر این که از خانواده های سالمی برخوردار باشد، خانواده ای که بتواند خود را با تغییرات اجتماعی وسیعی که ناشی از گذر سنت به مدرنیزه است تطبیق دهد و در این راستا به تربیت فرزندانی توجه داشته باشد که بتوانند برای خود و جامعه شان مفید واقع شوند.
سازمان جهانی بهداشت (WTO)، سلامت روانی را توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی و جسمانی تعریف کرده است که هیچکدام بر دیگری برتری ندارد.
این سازمان معتقد است که بهداشت روانی فقط عدم وجود بیماری و یا عقب ماندگی نیست، بنابراین کسی که احساس ناراحتی نکند از نظر روانی سالم محسوب می شد.
سلامت روانی همان سلامت فکر کردن و قدرت سازگاری فرد با محیط و اطرافیان است نه تنها جسم، بلکه روح نیز احتیاج به مراقبت دارد و این دو جدای از هم نیستند.
ایجاد سلامت روانی، هدف سازگاری فرد با محیط اطراف خود است در صورتی که بتواند خود را با محیط تطبیق دهد، قابلیت های خود را بروز دهد و فاقد اختلالات عاطفی و رفتاری باشد، در این صورت می توان گفت، از سلامت روانی برخوردار است.
● ویژگیهای فردی که دارای سلامت روانی است
ـ نسبت به خود، خانواده و جامعه بی تفاوت نیست.
ـ با دیگران سازگاری دارد.
ـ به خود و دیگران احترام می گذارد.
ـ شاد و مثبت اندیش است.
ـ به نقاط ضعف و قدرت خود آگاهی دارد.
ـ در برابر ناکامی ها تسلیم نمی شود و خود را نمی بازد.
ـ در برابر موقعیت ها و شرایط، انعطاف پذیر است.
ـ از توانایی های خود شناخت دارد و به دنبال رشد استعدادهایش است.
ـ دنیا را گذرگاهی برای رسیدن به آخرت می داند.
ـ نیازهایش را به گونه پاببای برآورده می کند که با ارزش های جامعه منافات نداشته باشد.
ـ صداقت و درستکاری در رفتار و گفتارش دارد.
ـ امید و شوق به زندگی دارد.
ـ فردی خود کنترل در تمام شرایط زندگی است.
ـ مسئولیت پذیر ومتعهد است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
اجتماعی کردن فرزندان
مقدمه
در جوامع کنونی، اغلب والدین خواستار آنند که فرزندانشان بتوانند راه و روش زندگی خود را به درستی انتخاب کنند یعنی این که مثلاً به دانشگاه و دیگر مراکز عالی راه یابند و یا در انتخاب همسر دچار هیچ گونه لغزش و سستی نشوند و در نهایت بتوانند در جامعه خود، شخصیت و حرفه خویش را به تثبیت برسانند. اگر از والدین سؤال شود که آیا دوست دارند فرزندشان در آینده بتواند در اجتماع پیروز و موفق باشد، بی شک پاسخ خواهند داد! «بله، البته!» اما متأسفانه بسیاری از والدین حتی کمترین فرصت را به کودکان خود نمی دهند تا آنان مجال این را داشته باشند که افکار و احساسات خود را آشکار سازند. اغلب والدین از کودکانشان انتظار دارند که ساکت بوده و تسلیم خواست های آنان باشند، به خصوص در اوقاتی که در خارج از خانه همراه آنان هستند و این انتظار حداقل تا سن 20 سالگی فرزند ادامه دارد و بعد از این سن آنان منتظرند که حصارها شکسته شود و فرزندشان بتواند بر تمامی معضلات اجتماعی فایق آید!
اجتماعــــی شدن، باید آمـــوخته شود.
به طور کلی ایجاد یک ارتباط مستحکم در خانواده، از اساسی ترین نمودهای خانواده ای قدرتمند است و این ارتباط به کودکان احساس استواری می دهد؛ یعنی اعتماد به نفس و در نهایت یک قدرت دفاعی در برابر هجوم فشارهای خارجی! اما خود این ارتباط الزاماً بایستی در روابط مابین پدر و مادر به وجود آید و آنها به عنوان معلمین اولیه کودکان خود، بهترین نمونه برای هریک از آنها هستند و همان طور که مکرر در این سلسله مقالات ذکر شده کودکان بسیاری، عادات و رفتار خود را از والدین کسب می کنند. ولی پیوند این ارتباط می بایستی از دوران طفولیت کودکان شروع شده و به طور مستمر ادامه پیدا کند. به عنوان مثال وقتی مادری در حال پوشانیدن لباسهای کودک خردسال خود می باشد باید به او توضیح دهد که در حال انجام چه کاری است و یا هم اکنون پدر مشغول انجام چه وظیفه ای می باشد و حتی الامکان جزییات را نیز توضیح دهد.
والدین بایستی تا جایی که برایشان مقدور است با کودکان خود صحبت کنند و به آنها بفهمانند که به چه اندازه به آنان علاقه مندند و علت این عشق و علاقه چه چیز می باشد! همچنین پدر و مادرها مسئولند که برای علایق و قدرت تشخیص فرزندان خود احترام قایل شوند، به طوری که آنها باور کنند که وجود دارند و می توانند فکر کنند و نظریاتشان نیز مهم است. والدین همچنین مسئولند که فرزندان خود را از وقایع پیرامون خود آگاه سازند و به آنان توضیح دهند که در محیط پیرامونشان چه وقایعی در شرف انجام است؛ حتی اگر آنان قدرت تحلیل این رویدادها را هم نداشته باشند، زیرا توضیحات به آنها می فهماند که می بایستی خود را آماده کنند تا چیزهای بیشتری بفهمند و حداقل کارآیی این توضیحات این است که کودکان با الفاظ و لغات جدیدتری آشنا می شوند و سرانجام زمانی می رسد که آنان نیز می توانند خود را در بحث با شما شریک سازند، آن زمان شما می توانید از تمایلات درونی کودکان خود باخبر شوید و در نهایت از علایق اولیه آنان مطلع خواهید بود.
ارتباط مستلــــزم صـــــرف وقت است.
برای ایجاد یک ارتباط منظم و منطقی، والدین بایستی از اوقات مفید خود سرمایه گذاری کنند و حتی الامکان اوقات ویژه ای را برای این مهم در نظر بگیرند. به عنوان مثال اگر شما در حال رانندگی هستید، می توانید رادیو ماشین را خاموش کرده و به فرزندتان نشان دهید که آماده اید تا با وی صحبت کنید و این امر به او می فهماند که گوش دادن به رادیو کم اهمیت تر از صحبت های او می باشد. به تجربه ثابت شده که کودکان زمانی بیشتر تمایل به ایجاد ارتباط با دیگران دارند که به آنها اهمیت داده شود. یعنی پدر و مادر نباید در حالی که مشغول انجام کاری هستند با بی اعتنایی فرزند خود را طرف صحبت قرار دهند.
متأسفانه یک مشکل اجتماعی که در ارتباط با بسیاری از خانواده ها مطرح می باشد، این است که پدر و مادر هر یک به نوعی تا آن اندازه درگیر مسایل خود هستند که دیگر وقتی برای دلجویی از فرزندان برایشان باقی نمی ماند و این در حالیست که این ارتباط از هر وظیفه ای مهم تر است. پدر یک خانواده نباید خود را آن قدر گرفتار مسایل خارجی نماید که مادر نقش یک مفسر را برای او بازی کند. در میان عوام جامعه این طور به نظر می رسد که صرف وقت برای صحبت های به ظاهر بی ارزش فرزندان کاری بس عبث است. تازه این دسته اگر قدری انصاف داشته باشند از اوقات بی خاصیت برای صحبت با فرزندانشان استفاده می کنند اما به راستی، شما پدر و مادری که در برابر فرزند خود مسئول هستید براین باورید؟
آیا این واقعیت را می دانید که همین صحبت های به ظاهر کم ارزش به چه میزان در بارور شدن شخصیت اجتماعی فرزند شما مؤثر واقع خواهد شد؟! مطمئن باشید که اگر یک برنامه ریزی صحیح در تقسیم اوقات خود داشته باشید این ایجاد ارتباط هرگز لطمه ای به انجام دیگر وظایف شما وارد نخواهد کرد. به این مهم نیز توجه داشته باشید که فرزندان شما نیازمند صحبت و گوش کردن به حرف های شما هستند و انجام این امر آنقدر پر ارزش و با اهمیت است که جای آن را هیچ وقت دیگری پر نخواهد کرد!
وقت مناسب چه زمانـــــی است؟
از نقطه نظر روانی و از مجموع تحقیقات و تجربیاتی که در این زمینه به دست آمده، مناسب ترین زمان برای صحبت با فرزندان زمانی است که آنها بایستی به رختخوابرفته و بخوابند! همواره بسیاری از مادران گله دارند که کودکانشان از خوابیدن به موقع سرپیچی می کنند و بسیاری از آنان تمایل دارند همراه با بزرگترها بیدار بمانند. با در نظر گرفتن این مسأله، پدر و مادر می توانند بهترین استفاده را از چنین فرصتی بکنند. یعنی در حالی که برای آنها داستان یا واقعه ای مستند تعریف می نمایند می توانند آنان را دعوت به خواب کنند و همچنین این زمان مناسب ترین موقع برای آشنا کردن فرزند با مطالب جدید است، مثلاً مادر می تواند با نشان دادن کتابی مصور و تعریف وقایع مرتبط، به اطلاعات کودک بیفزاید و یا از تجربیات دوران کودکی خود که بسیاری برای کودک جذاب است تعریف کند. از دیگر زمان های مناسب، زمان صرف ناهار و شام است. خوب است حتی الامکان همه افراد خانواده در سر میز ناهار و شام حاضر باشند و بعد از صرف غذا است که شما و پدر گرامی می توانید با یکدیگر مشغول گپ زدن شوید و در مورد مسایل دلخواه کودکان با آنان به مشاوره بپردازید. اما توجه داشته باشید که با صحبت خود موجبات اخلال در غذا خوردن را فراهم نسازید.
تـــــوجه به صحبت های کـــــودکان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بیان مساله
امروزه تعلیم و تربیت از دشوارترین ، ظریف ترین و پرثمرترین امور انسانی است و امری پرفرح و پرارج و وقت گیر به شمار می آید که ثمره نهایی آن دیر به بار می نشیند . رسالت آموزش و پرورش ایجاد تغییرات مطلوب در نگرش ها ، شناخت ها ، و رفتار انسانهاست در این امر والدین و مربیان نقش بسیار مهم و اساسی به عهده دارند درتمامی نظریه های تربیتی خانواده و والدین هسته اصلی آْموزش و پرورش می باشند و به ویژه در عصر تحقیقات فن آوری و انفجار اطلاعات و غیره می باشند و مهمترین نقشی که والدین می توانند در زمینه پیشرفت تحصیلی فرزندان داشته باشند ایجاد محیطی آرام و مساعد برای مطالعه و انجام دادن تکالیف است همچنین نحوه ارتباط آنان با فرزندان ارتباط دانش آموز با خواهران و برادران نیز از عوامل تاثیرگذار به پیشرفت یا افت تحصیلی یکی از معضلات موجود نظام آموزشی و پرورشی هر کشوری است زیرا این امر سبب می شود که هر ساله میلیاردها تومان از بودجه کشوراز این طریق از دست رود و تعداد کثیری از نیروهای بالقوه انسانی از پرورش و تربیت صحیح باز مانند . بنابراین علل و عوامل این افت و راههای مقابله با آن یکی از مهمترین وظایف نظام آموزشی و پرورشی در هر کشوری است . هیچ کس نمی تواند منکر اهمیت تعلیم و تربیت و برنامه صحیح آموزشی و فرهنگی در پیشرفت و ترقی مملکت و همچنین شکوفا شدن نسل جوان باشد.
تحقیق حاضر از بین عوامل خانوادگی موثر در پیشرفت تحصیلی بررسی عامل فاصله سنی و تعداد فرزندان می باشد لذا طرح حاضر سعی بر آن دارد که به سوالات زیر پاسخ دهد .
1- آیا بین تعداد فرزندان در خانواده با پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد ؟
2- آیا آموزش خانواده ها در جهت کنترل جمعیت و فرزند کمتر موثر واقع می شود ؟
3- آیا بین تعداد فرزندان و ایجاد محیطی گرم و صمیمی در خانواده با پیشرفت تحصیلی کودکان پیش دبستانی فرزندان رابطه وجود دارد ؟
4- آیا در خانواده های پرفرزند عامل فاصله سنی بین فرزندان و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد ؟
اهمیت تحقیق
اهمیت و نقش نهاد خانواده به عنوان اولین جایگاه اجتماعی کودک برای همگان آشکار است . والدین به عنوان مهمترین اعضاء این نهاد که در تماس دائم با کودک هستند و دنیای او را می سازند . والدین می -تواننند با اعمال درست و به موقع روش های مناسب تربیتی کودکانی اجتماعی ، موًدب ، متدین و با انگیزه برای پیشرفت تحویل جامعه دهند و در خانواده های پرجمعیت والدین در تربیت فرزندان کشمکش های زیادی باهم خواهند داشت نه تنها والدین بلکه بیشتر زیان ها نصیب فرزندان خواهد شد. تعداد فرزندان ، رابطه آنها در خانواده اهمیت پیدا خواهد کرد. زیرا در خانواده هایی که تعداد فرزندان زیاد باشد سرپرستی و تربیت آنها و رسیدگی به آنها مشکل دار خواهد بود . میزان تاًثیری که خواهران و برادران در شکل گیری شخصیت و رشد اجتماعی کودک دارند به عواملی از قبیل جنسیت کودک جنسیت خواهر و برادران ، چندمین فرزند خانواده بودن ،فاصله سنی با خواهر و برادران ، مجموعه تعداد کودکان در خانواده و تربیت خانواده بستگی دارد .
اهداف تحقیق
اهداف اصلی : دستیابی به اینکه بین فاصله و تعداد فرزندان در خانواده و پیشرفت تحصیلی آنها در مقطع متوسطه رابطه وجود دارد .
اهداف فرعی
1- ارائه پیشنهاداتی به خانواده ها جهت کنترل تعداد فرزندان در خانواده .
2- یافتن راههای ترقی در جهت بالا بردن کیفیت آموزش و یادگیری در کلاس های پیش دبستانی و مهد .
3- یافتن راه حل های مناسب درجهت بالا بردن سطح آگاهی والدین به منظور کمک به فرزندانشان در امر یادگیری .
4- بررسی عوامل افت و یا علل ضعیف بودن کودکان پیش دبستانی .
5- شناخت راه حل هایی مناسب جهت از بین بردن و یا تقلیل افت تحصیلی کودکان 6-5 ساله .
6- شناسایی و دسته بندی علل موفقیت تحصیلی کودکان 5-6 ساله مقطه پیش دبستانی .
متغیر های تحقیق
نوع تحقیق، پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل،دانش آموزان مقطع پیش دبستانی ومهد مدرسه آنزان کوشه شهر ایذه است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است.
نتایج حاکی ازآن است که:
1- بین تحصیلات والدین با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مقطع پیش دبستانی ارتباط معناداری وجود دارد.
2- رابطه عاطفی مناسب و خوب بین کودک ومربی مهد موجب افزایش پیشرفت تحصیلی در دانش آموز می شود.
پیشینه تحقیق :
نتایج این تحقیق نشان داد که شیوع اختلالات گفتاری و کلامی در دانش آموزان پیش دبستانی شهر اهواز 5/5 درصد است. راتر و همکاران (1965) در مطاله ای تحت عنوان "همه گیر شناسی روی کودکان 5 و 8 ساله انگلیسی" میزان شیوع اختلالات گفتاری و کلامی را 8/6 درصد به دست آوردند. گادیت (2001) در بررسی میزان اختلالات گفتاری دانش آموزان دبستانی پاکستان میزان این شیوع را 26/4 درصد بدست آورده است. میرزایی (1379) میزان شیوع 15/4 درصد در کودکان 4 تا 6 ساله مدارس ابتدایی شهر قزوین و رجبی (1379) این شیوع را معادل 47/5 درصد در میان دانش آموزان مقطع پیش دبستانی شهر مذکور به دست آورده است (3،4). بنابراین، نتایج حاصل از این تحقیق در خصوص شیوع شناسی اختلالات رفتاری دانش آموزان مقطع پیش دبستانی شهر اهواز با نتایج تحقیقات اشاره شده همخوانی دارد.
علاوه بر این، نتایج به دست آمده در پژوهشهای انجام شده توسط میرزایی (1379)، راتر (1983) وولف (1980) میزان اختلالات رفتاری در پسران را بیشتر از دختران عنوان داشته اند که یافته های تحقیق حاضر نیز نشان می دهد که میزان شیوع اختلالات رفتاری در پسران بین 4تا 6 سال مقطع پیش دبستانی و 6تا9 سال مقطع ابتدایی بیش از دختران در همین مقطع است. در عین حال، یافته های این مطالعه مشخص نمود که بیشترین میزان شیوع اختلالات متعلق به کودکان 6 ساله (19 درصد) و سپس 9 ساله (9/16 درصد) بوده است. این یافته با نتایج
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
تحصیلات والدین، زیربنای پیشرفت فرزندان
مقدمه:
باید دانست که عوامل متعددی بر نگرش کودک ازخود و اعضای خانواده ی خود مؤثر است، از آن جمله می توان به عوامل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر خانواده اشاره کرد که ارتباط مستقیم با سطح سواد و تحصیلات خانواده دارد. شخص باسواد امکان سلامت اقتصادی و تصمیم گیری بیشتری دارد و چنین انسانی نسبت به خود و فکر و فرهنگ جامعه بصیرت بیشتری دارد. سواد و تحصیلات، از دیدگاه اقتصادی، افراد را بهسوی رشد و توسعهی درونزاد و خلاق و هماهنگ با اجتماع و کشور هدایت می کند و از دیدگاه تخصصی، جامعه را موفق می سازد، افراد بزرگسال به عنوان عامل اساسی تولید، حتی با یک اصطلاح اقتصادی خاص که همان جمعیت فعال یا نیروی کار می باشد، مشخص میشوند.با توجه به آمار موجود، گسترش سواد کاهش رشد جمعیت و همچنین توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و پیشرفت دانش و ... را تسهیل نموده است. تنها جوامعی توانستهاند مشکلات خود در زمینه های تغذیه، مسکن، پوشاک، بهداشت و آموزش را از میان بردارند که از سطح بالای سواد برخوردار باشند.بی سوادی، نه تنها پدیده ای قابل تأسف است، بلکه علامتی است در کنار علائم دیگر که نشان دهنده ی از خود بیگانگی میباشد و منجر به عقب ماندگی می شود. این عقب ماندگی در تعلیم و تربیت، خود معلول شالوده های نامتناسب اقتصادی و اجتماعی است و رابطه ی مستقیم با فقر عمومی و کمبود وسایل کافی به ویژه نداشتن معلم و مدرسه است.
سواد و تحصیلات خانواده یکی از عوامل مهم پیشرفت بشر در جهان امروز است. پیشرفت تکنولوژی، صنعت، بهداشت و علوم مختلف مدیون این عامل مهم است.
بی سوادی در تمام ابعاد زندگی انسان می تواند تأثیر بسزایی داشته باشد، مخصوصاً در بهداشت، رشد اقتصادی، رشد فرهنگی، رشد و تربیت فرزندان، بی نظمی و ناهنجاری کودکان، رشد اشتغال و غیره مطالعات نشان داده است که هرچه آسیب های روانی بیشتر باشد، موقعیت اجتماعی شخص را پایین تر می آورد و عواملی چون فقر، بی کاری، تعداد فرزندان، اعتیاد، طلاق و ... که همه موجب پایین آمدن موقعیت اجتماعی و فرهنگی شخص می شود و آشفتگی ها یا آسیب های روانی را به وجود می آورد معمولاً افرادی که در سطح پایین اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زندگی می کنند، سطح تحصیلات کمتری نسبت به افراد همسال خود دارند و میزان تحصیلات در این خانواده ها به شدت اُفت پیدا می کند.
در حقیقت در برخی از این خانواده ها، سواد مقوله ی بیگانه ای است.
تأثیر عمیقی که این موقعیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی پایین، بر روی افراد خانواده و جامعه برجا می گذارد، موجب بی نظمی و آشفتگی روانی می گردد، البته این آشفتگی روانی را در طبقات مختلف جامعه می توان دید.
شیوه های انحرافی ـ ایجاد علایم روانی بیماری ـ اقدام به خودکشی ـ بستری شدن ـ قطع ارتباط با واقعیت، در طبقات پایین اجتماع، بیشتر دیده می شود.
مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، به عنوان پیش فرض این مشکل مطرح است و در واقع هدف بررسی اثرات اقتصادی ـ اجتماعی این مسئله به عنوان یک متغیر مهم بر وضعیت روانی است. در این جا سواد و تحصیلات را به عنوان یک متغیر ملاک، لحاظ نموده که قابل سنجش بیشتری است.
اهمیت موضوع پژوهش:
اهمیت این پژوهش در آن است که با شناخت عمیق تر و بیش تر نوجوانان و دانستن مسائل و ویژگی های خاص هر گروه از کودکان و نوجوانان، نخست قادر به تشخیص آنها از سایر کودکان می شویم و دوّم ارائهی راه حل ها و راهنمایی های مناسب، جهت رفع و یا حداقل، بهبود مشکلات این گروه از نوجوانان می باشد.
از آنجایی که سواد و سطح تحصیلات خانواده، موقعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، بر سلامت روانی، تأثیر بسزایی دارد و از آنجایی که سلامت روانی و یا آشفتگی روانی، بر آموزش و پرورش و بهداشت روحی و روانی و رشد و تربیت نوجوانان تأثیر دارد، می بایست شناخت عمیق تری از سطح سواد و تحصیلات و طبقات مختلف اجتماعی بهدست آوریم و به اضطراب ها، ترس ها، مشکلات خانوادگی کودک و حتی غنا و فقر کودک، پی برده و در جهت خدمت صحیح تر به کودکان استفاده کنیم.
اهداف پژوهش:
هدف این بررسی، شناخت ویژگی های خانواده ی نوجوانان بی سواد و با سواد و تحصیل کرده و مقایسه ی آن با یکدیگر در جهت دستیابی به ویژگی های روانی این نوجوانان و نگرش آن هانسبت به خود و نسبت به فضای حاکم بر خانواده می باشد.
بدیهی است با شناخت بهتر ویژگی های این افراد به لحاظ عاطفی و نیز آگاهی یافتن از علل و عوامل ناهنجاری ها و آسیب های روانی، می توان گام های مؤثری در جهت رفع مشکلات آنان برداشت.
فرضیهی تحقیق
1ـ در دانش آموزان راهنمایی پسران که والدین آن ها تحصیلات بالا تری دارند،ناهنجاری رفتاری کمتری نسبت به دیگران وجود دارد.
2ـ در دانش آموزان راهنمایی پسران که مخصوصاً مادر آن ها تحصیلات بالاتری دارند، ناهنجاری رفتاری کمتری نسبت به دیگران که مادرانشان بی سواد و یا کم سواد هستند وجود دارد.
3ـ در دانش آموزان راهنمایی پسران که پدر آن ها تحصیلات بالاتری دارند ناهنجاری رفتاری کم تری نسبت به دیگران که پدرانشان بی سواد و یا کم سواد هستند وجود دارد.
4ـ در دانش آموزان راهنمایی پسران که والدین آنها هردو بی سواد و یا کم سواد هستند، ناهنجاری رفتاری بیشتری نسبت به دیگران وجود دارد.
ادبیات تحقیق:
اندیشهی بشر همواره نعمتی گران قدر بوده است. این وجه افتراق با سایر موجودات سبب شده است، تا انسان در رهگذر تاریخ و در طول زمان به تکامل رهنمون شود. آدمی، از آغاز پا نهادن به این کره ی خاکی با مشاهده ی پدیدهها، مفاهیم و تصورات اولیه ای در ذهن خویش یافت، سپس در پی مفاهیم اسباب و علل پیدایش پدیده ها و رویدادها و تحولات، به تفکر و تجربه روی آورد و در هر مرحله گامی پیشتر فرا نهاد.
خط و زبان، از ابداعات مهمی است که بعدها توسط بشر پدید آمد و انتقال تجربه ها و تفکرات افراد به یکدیگر را میسّر ساخت. بدین ترتیب، دانش ناچیز بشر در دوران های اولیه به دوران بعد لبریز شده و در سیر تکاملی خود پیچیده تر و جامع تر گشت. اکنون گنجینهی گران بهای بشر، علم و دانش که دستاورد قرن ها مرارت و تلاش خستگی نا پذیر بشری است در قالب کتاب ها، نشریه ها و نوشته های گوناگون در آمده است.
برای ورود به این حوزه و دستیابی به این ذخایر نیز، کلیدی جز درک و فهم و توانایی خواندن و نوشتن و تحصیلات، شناخته نشده است؛ و اگر چه کسب مهارت های خواندن و نوشتن، خود به معنای شعور و آگاهی نیست، لیکن ابزارهایی مؤثر در راه رشد و تعالی انسان خواهد بود.
بی سوادی با فقر و ناهنجاری، پیوند مستقیم دارد و در محروم ترین مناطق کشورهایی که دچار کمبود منابع طبیعی هستند، در بین فراموش شده ترین، گروه های انسانی و کسانی که از نارسایی ها و کمبودهای مهم و اساسی مانند: غذا، بهداشت، مسکن، بیکاری و... رنج می برند به گسترده ترین شکل ممکن وجود دارد.
تداوم بی سوادی سدی عظیم در راه توسعه است و مانع از آن می شود که میلیون ها نفر مرد و زن، عنان زندگی خود را در دست بگیرند.
بی سوادی، عاملی است که مبارزه علیه فقر، نا برابری ها و ناهنجاری ها را محکوم به شکست می کند. بی سوادی هر چند که خود معلول نارسایی های اقتصادی و اجتماعی و تربیتی است، ولی در اینجا نقش تشدید و تعیین کننده ای دارد.
درصد مردودی و ضعف تحصیلی در بین کودکانی که بدون صبحانه، به مدرسه می روند، بیشتر از کودکانی است که مسئله ی سوء تغذیه دارند. در محیطهای فقیر، کودکانی که با شکم گرسنه به مدرسه می روند، وضعیت مدارس نیز، چندان تعریفی ندارد. در خانواده های سطح پایین، چون والدین نیز معمولاً از سطح تحصیلات پایینی برخوردارند، در رسیدن به درس و مشق و تربیت فرزندان، با مشکل رو به رو می شوند.
بی سوادی، ریشه و اساس بسیاری از مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و بی نظمی ها و آسیب های مادی و روحی و روانی در اکثر کشورهای جهان سوم است. بررسی ها بیانگر این واقعیت تلخ هستند که بی سوادی و کم سوادی گرچه مسئله ی حاد کشورهای جهان سوم است، ولی مشکل جدید کشورهای پیشرفته ی صنعتی نیز هست.
مشاغل و گرفتاری های روزمره ی پدران و سواد و تحصیلات اندک، پرجمعیت بودن خانواده ها، اختلاف های خانوادگی، دوستان ناباب و فقر اقتصادی، با انحرافات از رفتار به هنجار، رابطه ای قابل ملاحظه دارد.
اگرچه تحصیلات پدران و مادران در رفتار به هنجار فرزندان تأثیر انکار ناپذیر دارد، اما در بررسی ها ی انجام شده، نقش مادران، چشم گیرتر می نماید. دور بودن پدران از منزل به دلیل اشتغال، باعث می شود که فرزندان، بیشتر ساعات بیداری را با مادران خود بگذرانند. از این رو سطح سواد و تحصیلات مادران می تواند در هدایت تحصیلی و شغلی فرزندان تأثیر قابل ملاحظهای داشته باشد.
به طور خلاصه:
1- درآمد خالص
2- سطح سواد و تحصیلات والدین
3- تبعیض قایل شدن در نوع کودکان (دختر و پسر)
4- نوع شغل پدر و مادر
5- تعداد فرزندان
6- ترتیب تولد فرزندان
7- سطح طبقه ی اجتماعی و اقتصادی
8- امکانات رفاهی
9- خانه و محل سکونت