لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 249
مرکز آموزش عالی فنی و حرفهای دختران تهران حضرت ولیعصر (عج)
مقطع کاردانی رشته امور اداری
موضوع:
گزارش مقایسهای یافتههای علمی دوره کاردانی با کار عملی
در بیمارستان امام حسین (ع)
استاد راهنما:
جناب آقای علی خیاطی
سرپرست کارآموزی:
آقای مسعود حمیدیان
دانشجو:
خدیجه مهدوی نیا
نیمسال تحصیلی 1386-87
سپاس و تقدیر
الحمد الله رب العالمین
حمد و سپاس او را که همه حمدها از آن اوست.
سپاس او را که راهب همتم بود در تقدیر این کلام و به ثمر رساندن این تلاش در پرتو رهنمودهای ارزنده اساتیدی بزرگوار.
بر عهده خویش می دانم، تشکر و قدردانی را نثار تمامی آنانی کنم که به طرق مختلف مرا در گردآوری این مجموعه یاری داده اند .
استاد بزرگوار جناب آقای علی خیاطی که استاد راهنما و مدرس کارآموزی من هم بود و با سعه صدر فراوان در کلیه مراحل کار و تدوین این نوشه مشعلدار هدایتم بودند.
و خانواده عزیزم من جمله پدر و مادرم که در کلیه مراحل زندگی و تحصیل یار و یاور و همراه من بودهاند و همچنین کلیه اساتید بزرگوار و مسئولین مرکز آموزش عالی فنی دختران تهران ولیعصر (عج) و سرپرستان محل کارآموزیام جناب آقای مسعود حمیدیان و تمام کسانی که به نحوی یار و مددکار من بودند.
فصل اول
مقدمه
تاریخچه بیمارستان امام حسین(ع)
اساسنامه بیمارستان امام حسین(ع)
فصل دوم- مطالعه منابع:
برنامهریزی
تعریف برنامهریزی
جایگاه برنامهریزی در سازمان
مزایای برنامهریزی
ارتباط برنامهریزی با سایر وظایف مدیریت
تقدم برنامهریزی نسبت به سایر وظایف مدیریت
روشهای حل مشکلات
معرفی تکنیکهای تصیمگیری
معرفی مراحل طراحی برنامهریزی عملیاتی
معرفی تکنیکهای برنامهریزی
نظام برنامه و تأمین نیروی انسانی
طرحریزی و براورد احتیاجات منابع انسانی
استخدام
کارمندیابی منابع داخلی و خارجی
روشهای انتخاب و گزینش
نظام بهسازی منابع انسانی:
ارزیابی شایستگی کارکنان
نظریههای ارزیابی
نظام نگهداری منابع انسانی:
بهداشت و ایمنی در محیط کار
خدمات رفاهی و بیمه و خدمات پرسنل
آموزش ضمن خدمت کارکنان و مدیران
برنامهریزی و طرحریزی نیوری انسانی بیمارستان امام حسین(ع)
سازمان:
تعریف سازمان
نقش سازمان در عصر کننونی
سازمانهای رسمی
سازمانهای غیر رسمی
تأثیر سازمانهای غیررسمی به سازمانهای رسمی
فوائد سازمانهای غیررسمی
انواع نمودارهای سازمانی
سازمان در در قالب سیستم
اصول سازماندهی
مبانی و انواع تقسیم کار و طبقهبندی وظایف در سازمان
مزایا و معایب تقسیم کار
توسعه شغلی و چرخش شغلی
قلمرو نظارت در سازمانی
صف و ستاد
لزوم استقرار واحدهای ستادی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
دانشکده علوم پایه
موضوع:
اکولوژی عملی
استاد مربوطه:
دکتر شکرچی
دانشجو:
نوشین گرجی زاده
سال تحصیلی:
تیرماه 87
روشهای نمونه گیری :
روش نمونه برداری از اکوسیستم :
1) هوا: هوا به لایه های مختلفی تقسیم شده است، یکی از مهمترین لایه های هوا اتمسفر می باشد که موجودات زنده در آن هستند. موجودات زنده ی موجود در اتمسفر دو دسته هستند: الف) درشت : برای نمونه گیری از این موجودات درست که با چشم دیده می شوند باید از راههایی مثل تله گذاری استفاده کرد نمونه های این موجودات پرندگان هستند. ب) ریز : این موجودات شامل حشرات ریز و درشت و باکتری ها می شوند که برای نمونه گیری از آنها از وسیله ای به نام وکیوم یا آب دزدک استفاده می شود.
وسایل بالابرای هوایی است که در نزدیک سطح زمین قرار دارد.
اما برای نمونه برداری از هوایی که در ارتفاع بالا قرار دارد از دستگاه دیگری استفاده می شود. این دستگاه را درون بالن قرار داده و تا ارتفاع معین بالا می بریم و آن هوای آن قسمت را به داخل می کند یعنی مکش صورت می گیرد. در این صورت موجودات و ذرات به فیلتر درون دستگاه می چسبند و ما می توانیم با آوردن این فیلتر در آزمایشگاه روی آن تحقیق کنیم .
ما می توانیم با استفاده از این وسایل که البته کمی پیچیده تر هستند آلودگی هوا را اندازه گیری کنیم .
2) آب : آبها شامل سه قسمت هستند: الف) اقیانوس و دریا ب) دریاچه ج) آب جاری دریاچه ها شامل تالاب ها و مرداب ها و برکه ها و آب جاری شامل رودخانه ها و جوی ها و جویبارها نیز می شوند. نمونه برداری از اقیانوسها: در ساختمان دریاها تا عمق خاصی نور عبور کرده که موجودات متنوعی دارد (منطقه Zone photic) و از منطقه ی photic Zone به سمت اعماق دریا که نورقابلیت نفوذ ندارد به منطقه ی Zone aphotic معروف است. کوچک برای نمونه گیری از موجودات ریز از بطری تاریک استفاده می کنند که این بطری تاریک شیشه ای است به رنگ قهوه ای که دارای یک در نیز هستند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
شهادت به حکم این که عملی آگاهانه و اختیاری است و در راه و هدفی مقدس است و از هر گونه انگیزة خود گرایانه منزّه و مبرّا است،تحسین انگیز و افتخار آمیز است و عملی قهرمانانه تلقی می شود. میان انواع مرگ ها تنها این نوع از مرگ است که از حیات و زندگی، برتر و مقدس تر و عظیم تراست.مرگی "شهادت" محسوب می شود که با توجه به خطرات احتمالی یا ظنّی یا یقینی فقط به خاطر هدفی مقدس و انسانی و به تعبیر قرآن "فی سبیل الله" از آن استقبال کند.شهادت دو رکن دارد: یکی این که در راه خدا باشد؛ هدف، مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فدای هدف نماید. دیگر این که آگاهانه صورت گرفته باشد.کلمة شهید و مفهوم شهید در کلمات و مفاهیم اسلامی و در ذهن کسانی که فرهنگشان اسلامی است، مفهومی نورانی و مقدس است و در همة عرف ها توأم با قداست و عظمت است.از نظر اسلام، هر کس به مقام و درجة شهادت نائل آید که اسلام او را با معیارهای خودش شهید بشناسد، یعنی در راه هدف های عالی اسلامی به انگیزة برقراری ارزش های واقعی بشری کشته بشود، به یکی از عالی ترین درجات و مراتی که یک انسان ممکن است در سیر صعودی خود نائل شود، نائل می گردد. قرآن در شأن شهید فرمود: "ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله أمواتاً أحیاءٌ عند ربهم یرزقون؛[10] گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند".در اسلام وقتی که می خواهند مقام کسی را بالا ببرند می گویند: مقام فلان شخص برابر است با مقام شهید یا فلان کار اجرش برابر است با اجر شهید.شهید مطهری می گوید: "مَثَل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتوافکندن است تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهدا شمع محفل بشریتند. سوختند و محفل بشریت را روشن کردند. اگر این محفل تاریک می ماند، هیچ دستگاهی نمی توانست کار خود را آغاز کند یا ادامه بدهد".3[11]شهادت آن قدر دارای ارزش است که اولیاءالله برای رسیدن به آن دعا می کردند و به امید شهادت زنده بودند و یکی از دعاهای مسلمانان صدر اسلام همین بود. در دعاهایی که از ائمه به ما رسیده است، این موضوع به چشم می خورد. در دعای شب های ماه مبارک رمضان می خوانیم: اللهم برحمتک فی الصالحین فأدخلنا و فی علیین فارفعنا ... و قتلاً فی سبیلک مع ولیک فوفّق لنا؛ خدایا، به ما توفیق بده که در راه تو و به همراه ولی تو کشته بشویم و به فیض شهادت نائل گردیم".عمروبن جموح که یک پایش در جنگ لنگ شده و وظیفة رفتن به جهاد از او ساقط بود، گربه می کرد و پیامبر را واسطه قرار داد که مانع او نشوند،تا بالاخره در جبهة جنگ اُحد به شهادت رسید
شهید کیست؟در عصر ما بسیاری از مردم حتی گروهی از جوانان علاقه مند نسبت به گریه بر امام حسین معترضند و بعضی صریحاً در گفته های خود این کار را غلط قلمداد می کنند، مدعی هستند که این کار معلول غلط و یک برداشت غلط از امر شهادت است و به علاوه، آثار اجتماعی بدی دارد و موجب ضعف و تأخر و انحطاط ملتهایی است که به این کارها عادت کرده اند. محمد مسعود در کتاب خود می نویسد: «در حالیکه مسیحیان روز شهادت مسیح را جشن می گیرند مسلمانان بر امام حسین گریه می کنند و به عزا می نشینند» او نوشته بود یک ملت بر شهادت شهیدش می گرید، چرا که شهادت را شکست و نامطلوب و امری نبایستی و موجب تأسف می پندارد و ملتی دیگر برای شهادت شهیدش جشن می گیرد، زیرا آن را موفقیت و مطلوب و مایه سرافرازی و افتخار می شمارد. راز بقاء امام حسین این است که نهضتش از طرفی منطقی است، بُعد عقلی دارد و از ناحیه منطق حمایت می شود و از طرف دیگر در عمق احساسات و عواطف راه یافته است، ائمه اطهار که به گریه بر امام حسین سخت توصیه کرده اند حکیمانه ترین دستورها را داده اند این گریه است که نهضت امام حسین را در اعماق جان مردم زنده نگه می دارد.البته به شرط آنکه گروهی که بر این مخزن عظیم گمارده شده اند، بدانند چگونه بهره برداری کنند. ملتی که هزار سال بر شهادت شهیدش بگرید و متأسف شود، آه و ناله سر دهد، ناچار ملتی زبون و بی دست و پا و فرار کن از معرکه بار می آید. ولی ملتی که هزارسال و دوهزار سال شهادت شهیدش را جشن می گیرد، خواه ناخواه ملتی قوی و نیرومند و فداکار است و می گردد. حاصل اشکال و ایراد این نویسنده و اشخاص دیگری که مثل او می گویند برداشت یک ملت از شهادت، شکست و عکس العمل آن آه و ناله و گریه و نتیجه آن ضعف و زبونی و تسلیم گرایی و ملتی دیگر برداشت از شهادت موفقیت عکس العمل آن جشن و شادی و نتیجه آن روحیه نیرومند و اعتلاجوست. اتفاقاً قضیه برعکس است؛ شادی کردن در شهادت شهید، از بینش و فردگرایی مسیحیت ناشی می شود و گریه بر شهید از بینش جامعه گرایی اسلام. البته در مقام توجیه عمل عوام الناس نیستیم. برخی از مردم ما به امام حسین فقط به چشم یک آدم نفله شده و یک مظلوم که کشته شدنش صرفاً ترحم انگیز است و از ناحیه او هیچ اقدام قهرمانانه و تحسین آمیز صورت نگرفته است، می نگرند. توصیه های اصلی که از طرف پیشوایان ما در مورد گریه بر شهید وارد شده است و البته با توجه به همین فلسفه، افرادی که با فرهنگ اسلامی عمیقاً آشنا هستند، در عزاداری اباعبدالله شرکت می نمایند. اصولاً مسأله جشن و شادمانی به نام شهادت مسیح معلوم نیست از چه زمانی و به وسیله چه کسی ابداع شده است؟ اما می دانیم که در اسلام گریه بر شهید توصیه شده است. لااقل در مذهب شیعه از مسلمات شمرده می شود. اول باید مساله مرگ و شهادت را از جنبه فردی بررسی کنیم. آیا مرگ فی حد ذاته برای فرد، امری مطلوب است؟ موفقیت است؟ آیا دیگران باید مرگ او را برایش موفقیت به شمار آورند و نوعی قهرمانی به حساب آورند؟ نظرات مکاتب درباره مرگ: می دانیم که مکتبهایی در جهان بوده اند ـ شاید الآن هم باشند ـ که رابطه انسان را با جهان و به تعبیر دیگر رابطه روح را با بدن از نوع رابطه زندانی با زندان و رابطه آدم در چاه افتاده با چاه و رابطه مرغ با قفس می دانسته اند. قهراً از نظر این مکتبها مردن، خلاصی و آزادی است و خودکشی مجاز است. (مانی) مدعی معروف پیغمبری، چنین نظریه ای داشت. طبق این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 43
بسم الله الرحمن الرحیم
دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه
رشته: کارشناسی برق - قدرت
پروژه کارآموزی :
پایداری گذرا در سیستم های عملی قدرت ایران
استاد راهنما:
جناب آقای پورشقاقی
نام دانشجو:
شهاب هوشمند
شماره دانشجویی: 83306241
فهرست مطالب
فصل اول – مقدمه
1-1- مقدمه
1-2- دینامیک سیستم های قدرت
1-3- ضرورت مطالعه دینامیکی و پایداری سیستم های قدرت
1-4- پایداری و تعریف آن در سیستم های قدرت
فصل دوم – انواع پایداری و بررسی پایداری زاویه بار
2-1- انواع پایداری در سیستم های قدرت
2-2- پایداری زاویه بار
فصل سوم – بررسی حالت های گذرا
3-1- حالت گذرا
3-1-1- حالت گذرا در سیستم درجه یک
3-1-1-1- نقش فیدبک در پایداری و سرعت پاسخ سیستم درجه یک
3-1-2- حالت گذرا در سیستم درجه دو و چند تعریف
3-1-3- حالت گذرا در سیستم درجه n
3-2- کاهش درجه سیستم
فصل چهارم – پایداری گذرا (سیگنال بزرگ) در سیستم های قدرت و راه های برطرف نمودن یا کاهش خطا در این نوع پایداری
4-1- مقدمه
4-2- تعیین پایداری گذرا
4-3- مدل مناسب برای بررسی پایداری گذرا
4-3-1- مدل مناسب یک سیستم تک ماشینه برای بررسی پایداری گذرا
4-4- بررسی پایداری گذرا در یک سیستم تک ماشینه
4-4-1- معیار مساحت مساوی در بررسی پایداری گذرا
4-4-1-1- اغتشاش پله مکانیکی
4-4-1-2- اتصال کوتاه سه فاز بین یکی از دو خط موازی
4-3-1-3- تعبیر فیزیکی معیار مساحت های مساوی
4-5- روشهای بهبود پایداری گذرا
فصل پنجم – مدیریت در پایداری (گذرا) و بهبود سیستم قدرت
5-1- مقدمه
5-2- اجرای Real- time عملیات پایداری
5-3- کنترل بهبود در شبکه
5-4- بهبود هماهنگی در ایجاد مشکل
5-5- عملیات ضروری
5-6- کنترل شبکه انتقال زیرزمینی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
ابعاد عملى و جامعهساز در عرفان امام راحل
نویسنده: حبیب الله قلیش لى
"ولکل وجهة هومولیها فاستبقوا الخیرات" (سوره بقره آیه 148.) "هر کسى را راهى استبه سوى حق که بدان راه یابد پس بشتابید به خیرات". آن پیر یگانه و مراد جانانه به لحاظ جوانب شخصیتبى همتاى خود، ابعاد گوناگون داشت که عرفان جنبهاى از آن است و در این مقوله نیز داراى ابعاد بسیارى است که شناخت آنها مستلزم شناخت کلى از شاخصهاى والاى، منش فرازمند اوست، چرا که درک کلیت مقدمه درک جزئیات هر پدیدهاى است و کلیتى از موجود در ذهن متبادر نشود، جزئیات که ملازم آن کلیت است ادراک نگردد. و اما چگونه بحرى در کوزه گنجد، و چگونه اوراق کتابى که عالم و آدم را در خویش جاى دهد در پاره ورقى مندرج گردد. چرا که "وجود هرچه بسیطتر و به وحدت نزدیکتر باشد، کثرات را شاملتر و احاطهاش بر اشیاى متضاد تمامتر خواهد بود." (1) و شناخت عارف کامل که مظهر تعیین مشیئتحق باشد به تحقیق و کماهو حقه در لفظ و کلام، جایگیر نیست، "زیرا عبارتها کوتاه است و اشارتها ناتوان و بیانها نارسا است" (2) . یک دهان خواهم به پهناى فلک تا بگویم شرح آن رشک ملک (3) لکن بهره گیرى از هر عظمتى بقدر استطاعت پسندیده اهل نظر است که: "مالایدرک کله لایترک کله". آب دریا را اگر نتوان کشید هم بقدر تشنگى باید چشید (4) و خود حکایتى محیرالعقول است که هرچه از این دریا بنوشى که تخفیف عطش را اعثشود، تشنگى مضاعف را سبب گردد. که این خود، نشان جاذبه آن نور کامل در شب ظلمانى است که سالک را نشانه جستجو است و بارقهاى از جلوه هاى جمال که عاشق شیدا را به صدگونه شیداتر مىسازد. بازگردیم به جرعه نوشى از میناى مستى بخش عرفان عملى امام (س) و نقشى از مباحث کلى در این باب. که البته بررسى تحلیلى پیرامون جنبه هاى متفاوت آن فرصتها مىطلبد به امید آنکه به یارى حق با استفاده از هر فرصتى، بخشى در حد توان نمایانده شود. اگر ساقى از آن جامى که بر عشاق افشاند، بیفشاند به مستى از رخ او پرده برگیرم (5) . آن وجودى که مقدر استحجتخدا را به عیان در هر عصر و زمانى بر خلق پدیدار سازد باید که فطرت خود را از آلایشها منزه دارد و طى طریق به سنت انبیاى عظام بالاخص ذات مقدس نبى اکرم - صلى الله علیه وآله - نماید: "هر سالکى را باید که حال در او پیدا شود، ولیکن باید که در حال نماند و از این مقام ترقى کند به مقام حکمت الهى و دائم از حق طلب کند." (6) حضرت امام (س) پیوسته در طلب بود و در راه وصول به وجنات حق به شیوه اهل نظر عمرى در سعى و تلاش سپرى کرد و آنچنان که از تاریخ مراحل عمر آن حضرت مستفاد مىگردد، دقیقهاى از کشف دقایق علم و معرفت فروگذار نکرد تا عشق روى نمود و افراط عشق او را به درک مسئولیتى عظیم متوجه ساخت و عشق به انسان پس از وصول به محبت و عشق حق تعالى به آن وجود پاک محول گردید، که: "طلب از مطلوب خیزد نه از طالب" (7) و پس از آنکه مطلوب عالم امکان او را به راهبرى خلق اشارت کرد از سر جان برخاست و راست قامت و آراسته بلایا را به جان خریدار شد که: "در جهان، حجم تحمل زحمتها و رنجها و فداکاریها و جان نثاریها و محرومیتها مناسب حجم بزرگى مقصد و ارزشمندى و علو رتبه آن است" (8) پس، نگریستن و والانگریستن به مصایب انسان و جستجوى راه نجات دستمایهاى شد که برخیزد و چراغ برگیرد و راه از چاه بنماید که تجلى حق در آیینه ذات او، به طور طبیعى عرصه بروز و ظهور و دلالتبه عوالم نجات انسان را ممکن ساخت زیرا: "هرچیز که تجلى حق در آینه ذات او تمامتر باشد، دلالتش به عالم غیب بیشتر خواهد بود" (9) پس بدین گونه علم نظرى میدان عمل یافت و اهل ایمان را در زندگى مادى راهى فراپیش آورد که نتیجه آن تامین زمینه مناسب براى راهیابى به زندگى معنوى باشد و دلیل عالم غیب گردد. این است که عرفان امام از بعد نظرى، ابعاد عملى مىیابد و سیر و سلوک در عوالم و ملکوت سبب مىشود که از افلاک به خاک بازگردد و دارندگان ایمان را از قیود غیر الهى برهاند و به قوانین الهى بازگرداند و بیراهه رفتگان را به راه آرد تا بتوان با تبلور اسلام ناب محمدى عرصه زندگى خاکى و سکوى پرواز را براى جهش به معارج معنوى آماده ساخت. براى رسیدن بدین منظور، به قدرت نیاز بود زیرا که قدرت وسیلهاى براى ثبیتحقانیت و استقرار نظام حق است و تنها قدرتى که مىتواند حقانیتحق را در عوالم انسانى تحقق بخشد، قدرتى است که سررشتهاش به ذات حق منتهى شود که کامل و بى واسطه است زیرا: "قدرت از امهات صفات الهى است و یکى ازائمه سبعه است که آنها عبارتند از، حیات و علم و اراده و قدرت و سمع و بصر و تکلم . . . و قدرت در اصطلاح حکیم عبارت از آن است که فاعلى ذاتا به گونه اى باشد که اگر خواست انجام دهد و اگر نخواست انجام ندهد" (10) چنین است که آن عارف کامل هیمنه جبروت، برگرفته از وصول به مدارج کمال را به زندگى سرزمینهاى اسلامى جارى کرد و عشق را از اعلا مرتبه امکان در عالم خاک سارى نمود تا زندگى راه فطرت را جستجو کند و مایه حیات اصیل انسانى در نظام اجتماعى شکل گیرد و تبعات ایمان در زوایاى ارتباطهاى مادى متجلى گردد و آدمى حد خود را بشناسد و جوهر خود را دریابد که آدم تجلیگاه، قدرت حق است: "و وجود عالم بى آدم جسدى بود بى روح و جامى بىراح و آیینهاى صیقل ناکرده و آدم عین جلاى مرآت عالم است". (11) فى الجمله، در این فصل، جلوهاى از جلوات شیدایى و کمال آن پیر کامل نمایانده شد که میل به یارى خلق عالم و مجرى داشتن عشق برخاسته از توجه به جمال مطلق بر انسان و تسلط هیمنه عشق بر سرنوشت جامعه از بسیارى محبت که آن پیر داشتبه سالکان و مریدان خویش که: "حصول هیمان از افراط عشق است و عشق افراط محبت و محبت اصل ایجاد عالم و حصول محبت از تجلیاتى که وارده است از حضرت جمال حق" . (12) پس عارف کامل با نیروى عشق، خیرخواه بندگان حق است و پدرى دلسوز و رافع ستم از فرزندان که سعى خود را به کار مىگیرد تا از محبت متقابل فرزندان در هتبراندازى ظلم و استقرار حکومت عدل بهره گیرد و برنامه زندگى را براساس فطرت انسان و اوامر حضرت پروردگار چنان پى ریزى نماید که مایه آرامش و راحت جسم و جان و زمینهساز حرکتبه سوى الله باشد. مروى کنیم بر سیر تحول و تکامل که با واسطه آن پیر یگانه در نظام زندگانى ملتى پدید آمده و با جریان طبیعى حیات پیوند دارد. "کارانه عشق در سیر تحول و تکامل" حضرت امام خمینى - رضوان الله تعالى علیه - با سیره علمى و عملى خود از آغاز اذهان عوام و خواص را به تربیت نفس و تفکر و تامل در سرنوشت جامعه متوجه ساخت و در جریان زندگانى مبارزاتى خویش مستقیم و غیرمستقیم راههاى حرکتبه سوى اخلاق در زندگى را آموزش داد با روش مستقیم یعنى سخنرانیها و نوشتههاى عمیق، مسلمانان بخصوص شیعیان را به تفکر واداشت تا بدانند که در کجاى جهان و در کدام نقطه هستى ایستادهاند، دردها کدامند و درمانها را در کدام قاموس باید جست؟ و با استفاده از روش غیرمستقیم، استقامت، شجاعت و شکست مرگ را در برابر اراده انسان، آموزش داد. عشق به کمال مطلق که پوچى و گذرایى زندگى مادى را مىنمایاند و اسباب مادى را تنها وسیلهاى براى راهیابى به شارع مستقیم به کار مىگیرد، بتدریج در اذهان پدید آمد و سرگردانیها و بهت و حیرتهاى ملت مظلومى که زیر بار تحقیر سر فرو کرده بود در برخورد با اراده آهنین مردى از تبار عشق و سردار عاشقان راه به گستره محبت آورد و رفته رفته در ذهنیت کل جامعه، به سوى عاشقى گرایید تا آنجا که همگان آن پیر روشن ضمیر را اسوه خود یافتند و فرمانش را به جان و دل خریدار آمدند. در طى مراحل از خویش به خویش و از صورت به معنى و از ماده به ماورا، آموزشهاى این معلم دین سرمشق جماعتشد. ابتدا در پذیرش ستم نفس سرکش جولانى یافت تا از چشمههاى آلوده شهوات سیراب شود و این مرحله تحقیر مقام والاى انسانى بى نفس گرم پیر، سرماى یاس بر جانها مستولى ساخت و نیاز به بیدارگر را در ضمیر پنهان شعلهور ساخت. سپس ندایى در سکوت مرگبار رعشهاى بیدار کننده را در پى آورد و همگان سر برآوردند و نگاههاى مضطرب و ملتهب خود را به نور جمال منجى الهى خود جلا دادند، دوران خودسازى فرا رسید، آموزش صبر و انتظار، تحمل صیقل دهنده آماده شدن براى انفجارى عظیم کار خود را کرد. آنگاه نوبت آزمایش در دورانهاى و مراحل مختلف پدید آمد، عشق به صفاى زندگى و جاذبه حقیقت هستى به جاى خون در رگها جهید و سوداى فراگیر شیدایى کارآمد شد. ما زاده عشقیم و پسرخوانده جامیم در مستى و جان بازى دلدار تمامیم (13) و کلام خدا در جانهاى شیفتگان روى نمود که: "یا ایهاالانسان انک کادح الى ربک کدحا فملاقیه." (14) اى انسان البته با هر رنج و مشقت در راه رسیدن به خدا بکوش عاقبتبه ملاقات پروردگارت نائل خواهى شد. دریاى متلاطم آدمیان به تموج در آمد، عشق کارها نمودار ساخت، سرها به پاى معشوق حقیقى قربان شد، "عشق از اول سرکش و خونى بود "شعار به عمل و شوق به مشاهده انجامید و شهود جمال حق روى نمود، آغاز به انجامى هستى آفرین کشید، لالههاى جنون ملکوتى در پیشگاه حضرت ربوبى روییدن گرفت و جوانه هاى شیدایى سر زد و شکوفههاى عطرآگین درخت دوستى پدید آمد. "بعضى را مطلوب طالب پیش آمد و بعضى را به وقت کمرگ مطلوب روى نمود و بعضى هم در آن طلب مردند، در هوس این در طلب مردن کارى بزرگ است". (15) این که گفته شد، شبنمى از رخسار گلزار دوست و دیدارى از بیکرانگى جلوههاى جمال اوست فصولى مشبع و جامع باید که شرح داده شود تا خطى از چهره رخشان او شاید که نمودار گردد. و این فصلها که مجالى دیگر و فرصتى درخور مىطلبد، بعضى به شرح ذیل، فهرست وار مىآید: 1- نوآورى در دیدگاههاى جامعه شناسانه 2- توجه انسان به کاربرد اندیشه 3- انسان سازى در عرفان عملى 4- جلوه و شهود در عالم صورت و معنى 5- عوالم چندگانه در قاموس عشق 6- حجابها و حجاب درها 7- کار مایه عشق در تمیز نیک و بد و این همه از زاویه دید امام راحل جامعیتى در عالم جمعالجمع دارد تا به یارى حضرت پروردگار توفیق پرداختن به هر یک دست دهد.
پی نوشت :
1و2. شرح دعاى سحر امام (س) 3و4. مثنوى مولوى 5. باده عشق، اشعار عارفانه امام (س) 6. رسائل ابن عربى 7. عین القضات 8. وصیتنامه سیاسى، الهى امام (س) 9. شرح دعاى سحر امام (س) 10. شرح دعاى سحر امام (س) 11. نقش الفصوص ابن عربى 12. نقش الفصوص ابن عربى 13. باده عشق، اشعار عارفانه امام (س) 14. سوره انشفاق، آیه 6 15. از سخنان شمس تبریزى