دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

مقاله درباره تاریخ صد ساله ی جنبش های سوسیالیستی 15 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

تاریخ صد ساله ی جنبش های سوسیالیستی، کارگری و کمونیستی ایران 1386- 1284 بخش یکم از انقلاب مشروطیت 1284 تا انقلاب 1357

درآمد تاریخ پیدایش و رواج اندیشه های سوسیال- دمکراسی و شکل گیری نخستین هسته های سوسیالیستی در ایران هنوز به کاوش های بسیار نیاز دارد. آنچه درباره ی آن گفته و نوشته شده، پژوهش هایی ابتدایی است که در بسیاری موارد کامل نیستند. مسلم است که اندیشه ها و دیدگاه های سوسیالیستی برای اولین بار در تاریخ ایران توسط نویسندگان ایرانی که در سالهای 1259 تا 1275 خورشیدی (1896-1880 میلادی ) در خارج از مرزهای ایران برای نشریه های ایرانی برون مرزی قلم میزدند، معرفی شدند. پس از سرنگونی دولت مترقی و اصلاح طلب میرزا حسین خان مشیرالدوله، درسراسر کشور، بار دیگر در سال 1259 موج سرکوب و سانسور حاکم شد و در دوره ی شانزده ساله ی استبداد ناصری (از پایان عصر صدراعظمی میرزا حسین خان مشیرالدوله معروف به سپهسالار در 1259 خورشیدی تا ترور ناصرالدین شاه در سال 1275خورشیدی) تعدادی از اصلاح طلبان و آزادیخواهانی که به ناچارایران را ترک کرده بودند، در خارج از مرزهای " ایران استبداد زده" پدیده ی نوپای مطبوعات ضد استبداد ناصری را در تبعید بنا نهادند و تاریخ معاصرایران با مطبوعات مستقل ورق خورد. در این دوره، روشنفکران و روزنامه نگاران ایرانی درخارج از کشور با آسودگی خاطر و به دور از دخالتهای سرکوبگرانه ی " اداره انطباعات مبارکه" و سانسورچیان، " قلم را در جهت منافع ملی به کار گرفتند" و توانستند بذر اندیشه های سوسیال- دمکراسی و سوسیالیسم را به عرصه ی ادبیات سیاسی ایران بپاشند و مردم ایران را با مفاهیم اندیشه های مترقی آشنا سازند. روزنامه ی " اختر" یکی از نشریه های معتبر آن زمان بود که توسط روزنامه نگاران ایرانی در خارج از کشور انتشار می یافت ؛ این نشریه خدمات ارزنده ای در معرفی و ترویج سوسیالیسم و وقایع مربوط به قیام تاریخی " کمون پاریس" و عمر هفتاد و دو روزه ی آن انجام داد. " اختر" به مدیریت محمد طاهر تبریزی در استانبول انتشار می یافت که با تشویق نویسندگانی چون میرزا نجفعلی خان خویی، میرزا آقاخان کرمانی، شیخ احمد روحی، میرزا مهدی خان تبریزی ( ناشر روزنامه ی "حکمت" در قاهره) و میرزا محمد خان کاشانی ( ناشر روزنامه های "ثریا" و "پرورش" در قاهره) توانست نشریه ی " اختر" را به یکی از مهمترین منابع ترویج و گسترش اندیشه های آزادیخواهی، برابری طلبی و سوسیالیستی تبدیل سازد. برخی از نویسندگان و روزنامه نگاران " اختر" همچون میرزا آقاخان کرمانی به طور مستقیم از اندیشه های آموزگاران انقلابی و دانشمندان علوم اجتماعی نیز متأثر بود و این امر در نوشته های او که به طور مستمر در روزنامه ی " اختر" چاپ میشد، متبلور است. میرزا آقاخان کرمانی که با پیگیری مداوم علیه استبداد ناصری قلم میزد، به مرام و جهان بینی سوسیالیسم، آنارشیسم و نیهیلیسم استناد و آنها را به خاطر " مساوات" طلبی تقدیس میکرد. او مینویسد که " مسأله مقدسه مساوات" مد نظر سوسیالیسم است و سوسیالیستها " اولین وظیفه ی انسانیت را همین میدانند". میرزا آقاخان درنوشته های خویش تأکید میکند که سوسیالیست ها خواهان "مساوات در ثروت هستند" و معتقدند که همه ی انسانها باید "در امتیازات ملی مساوی باشند" و مالکیت باید لغو گردد. زیرا به نظر او "زمین تصاحب بردار نیست، باید بین مردم مشاع باشد." او در نوشته های خویش تاکید می کند که املاک و اراضی را " جمعی بی استحقاق ربوده اند" و از"دزدی و تقلب، صاحب دولت و ثروت شده اند"، در حالی که کارگران معدن در " سوراخ های مثل گور همچون موش کور، زحمت می کشند ." به عقیده ی میرزا آقا خان کرمانی، سوسیالیست ها، آنارشیست ها و نیهیلیست ها "با انگیزهای وصف ناپذیر و پر شور در برانداختن ریشه ی فقر و فلاکتی هستند که براثر شناعت و ستمگری بی انصافان عالم پیدا شده است." اینان جملگی می کوشند تا " مساوات و مواسات را در گیتی اجرا نمایند." (1) باید توجه کرد که سخنان و نوشته های میرزا آقا خان کرمانی تحت تاثیر جو حاکم در اواخر قرن نوزدهم میلادی کشورهای اروپای آتلانتیک و روسیه بود. جوی که جنبش های آنارشیستی و نیهیلیستی از نیروهای اجتماعی قابل ملاحظه ای برخوردار بودند و هنوز جایگاه خود را در آن جوامع به اندیشه های منسجم سوسیالیستی، به ویژه مارکسیسم که پایه ی فلسفی و اجتماعی آن استوار بود، نداده بودند. تا آنجا که پژوهش های مورخین تاریخ سوسیال- دمکراسی و سوسیالیسم در ایران نشان میدهد قدیمی ترین سند مشخص درباره ی مقوله ی سوسیالیسم مربوط به مقاله ای است که در روزنامه ی " ایران" با مدیریت و سردبیری محمد حسن خان صنیع الدوله، چاپ تهران، شماره ی 412 به تاریخ 18 اسفند 1258 خورشیدی (8 مارس 1880) به نقل از روزنامه ی "اختر" چاپ استانبول انتشار یافته است. چون این سند از نظر تاریخ انتشار اندیشه های سوسیالیستی در ایران اهمیت خاصی دارد به چند نکته درباره ی آغاز رواج افکار سوسیالیستی درکشور ایران می پردازیم . 1- باید خاطرنشان ساخت که این مقاله ی مستند تحت تأثیر بزرگترین واقعه ی آن زمان یعنی قیام کمون پاریس، بزرگترین جنبش کارگری قرن نوزدهم، در نهمین سالگرد آن به رشته ی تحریر در آمده است. درسال 1871، مردم پاریس در روز 28 اسفند 1249 خورشیدی (18 مارس 1871 میلادی) به رهبری کارگران انقلابی پس از شش ماه جنگ علیه ارتش اشغالگر پروس و هیأت حاکمه ی انقیاد طلب دولت فرانسه، برپایی نخستین حکومت کارگری را در تاریخ بشر اعلام نمودند. با اینکه این حکومت کارگری بیش از هفتاد و دو روز دوام نیاورد و در آخرین روزهای ماه مه و اولین روزهای ماه ژوئن سال 1871 توسط نیروهای نظامی دولت فرانسه با حمایت آشکار نیروهای اشغالگر پروس سرکوب گشت، اما نقطه عطفی بسیار مهم در جنبش های اجتماعی اروپا محسوب می شود که به کمون پاریس معروف گشت و در تاریخ مبارزات کارگران کشورهای مختلف جهان از اهمیت بسیاری برخوردار است.( 2) هنوز هم پس از صد و سی و پنچ سال از وقوع آن، کمونیست ها، سوسیالیست ها و دیگر نیروهای برابری طلب، سالروز این پیشامد تاریخی را جشن می گیرند. تصادفی نیست که مقاله ی مستند مندرج در روزنامه ی "اختر" در ماه مارس 1880 ( نهمین سالروز قیام کمون پاریس) نوشته شده است. 2- این مقاله که به خاطر رعایت مسایل امنیتی دوران استبداد ناصری بدون نام مؤلف درج گردیده است، اما بررسی سبک نگارش، استفاده از واژه ها و برخورد نظری نویسنده به وقایع مربوط به قیام کمون پاریس و توجه او به سرانجام نافرجام قیام و جهانبینی فعالین ورهبران این قیام، نشان میدهد که این مقاله توسط میرزا آقاخان کرمانی نگاشته شده است. تعمق در اندیشه های میرزا آقاخان کرمانی و بررسی جهانبینی او به ویژه در امر برابری طلبی و مقوله هایی چون " مساوات و مواسات" و ترویج آنها در ایران گمان ما را در اینکه نویسنده ی آن مقاله ی مستند در روزنامه ی "اختر" همان میرزا آقاخان کرمانی است، به یقین تبدیل می سازد (3). تا آن جا که اطلاع در دست است میرزا آقاخان کرمانی شاید نخستین نویسنده ی ایرانی است که در اواخر قرن نوزدهم مقاله ها و گزارش های بسیاری راجع به سوسیالیسم و دیگر شیوه های فکری، تهیه و منتشر کرده است. ولی سالها پیش از میرزا آقاخان کرمانی برخی از حکما و فلاسفه ی ایران نیز به مسایل برابری طلبی و اندیشه های اشتراکی توجه کرده و در نوشته های خود به آن مقوله ها پرداخته بودند. اینک به شواهدی که این ادعا را تأیید میکند می پردازیم . 1- سخن از سوسیالیسم و مفهوم آن در کشورهای خاورمیانه ازجمله کشور ایران، پس از نیمه ی اول قرن نوزدهم رواج داشته و در آثار نویسندگان و متفکران آن دوران انعکاس یافته است. به طور مثال بررسی نوشته های حاج ملا هادی سبزواری (4) و میرزا ابوالحسن جلوه نشان میدهد که نمونه هایی شبیه به اندیشه ی سوسیالیسم تخیلی در جهان بینی ایده آلیستی آنان وجود داشته است. اعتقاد سبزواری درباره ی مالکیت خصوصی که آن را "امری اعتباری و اضافی میدانست" در نیمه ی اول قرن نوزدهم درمیان نخبگان جامعه شهرت داشت. تمایل هواخواهانه ی میرزا ابوالحسن جلوه به جنبش بابیه در دهه های 1850 و 1860 که در بعضی عرصه ها دارای اندیشه های اشتراکی و برابری طلب بود، نیز ثبت شده اند. ابوالحسن جلوه در سالهای پر تلاطم 1269 تا 1270 خورشیدی (1891-1890 میلادی) از جنبش "تحریم تنباکو" که در واقع نخستین خیزش ضد استعماری در ایران بود، حمایت جدی کرد و اندیشه های برابری طلبانه وروش سیاسی خود را ترویج داد. اما این نوع اندیشه های پراکنده و ایده آلیستی، نسبت به بافت واوضاع اقتصادی و اجتماعی ایران آن زمان که استبداد پادشاهی حاکمیت مطلق داشت، نتوانست به عنوان یک جریان فکری، روند رشد طبیعی خود را طی کند و به زایش و گسترش یک جهانبینی منسجم اجتماعی و سیاسی تبدیل گردد. این امر در مورد نویسندگان و روزنامه نگارهای لائیک و غیر مذهبی که درآن زمان برای نشریه های "اختر"، "ثریا"، "حکمت" و "پرورش" در خارج از مرزهای ایران قلم میزدند نیز صدق میکند. 2- همان طور که اشاره شد، میرزا آقاخان کرمانی در گزارش های خود درروزنامه ی "اختر" نیهیلیستها، سوسیالیستها و آنارشیستها را متعلق به یک جبهه میدانست و تا آنجا که اطلاع در دست است هرگز موفق نشد که به تفاوتهای اساسی این جنبش های اجتماعی آگاهی یابد. وی در مقاله ی روزنامه ی رسمی "ایران" پس از گزارشی کامل درباره ی چگونگی قیام و انقلابیون فعال حکومت 72 روز کمون پاریس را که بیشتر آنها سوسیالیست و کمونیست بودند، نیهیلیست خوانده و هدف آنان را چنین توضیح داده است: "اصل مقصود این گروه آنست که فقرا و عمله را در کل اموال مردم مشترک سازند و از این راه معیشت و سعادت حال فقرا و رنجبران را خاطر جمعی بدهند و در این خصوص مؤلفین بسیار تألیفات بیشمار نوشته اند و حتی بعضی مصنفین این عقیده را جایز دانسته اند که جمیع اموال اغنیا باید بالسویه در میان فقرا تقسیم شود و در میان همه مردم اشتراک عمومی حاصل گردد." این توضیح نشان می دهد که نویسنده ی مقاله، انقلابیون سوسیالیست و کمونیست را با نیهیلیست ها و آنارشیست ها در یک مجموعه قرار میدهد و تفاوت اساسی سوسیالیسم مارکسیستی و سوسیالیسم غیرمارکسیستی را تمیز نمیدهد. نویسنده، بارها سوسیالیستها و کمونیستها را که از نظر او نیهیلیست بودند، متعلق به "اهل اباحه" دانسته و تصریح میکند که هدف آنها "همان اباحه و اشتراک اموال و زنان بوده است." گفتنی است که درنیمه ی دوم قرن نوزدهم و حتی در دهههای نیمه ی اول قرن بیستم، مقوله های "اشتراک زنان"، "محو خانواده" و "جدایی کودکان از مادران"، بخشی از اتهاماتی بود که نظریه پردازان طبقات حاکم در کشورهای مختلف جهان به سوسیالیستها و کمونیستها ودیگر نیروهای برابری طلب و انقلابی نسبت میدادند. بررسی این مقاله نشان میدهد که نگارنده، با اینکه یک روشنفکر ضد نظام پادشاهی در ایران بوده و ازیک نوع شیوه ی تفکر سوسیالیستی و اندیشه ی برابری طلب متأثر است، ولی به صراحت از روشی رایج و شیوه ای سنتی پیروی کرده و سوسیالیست ها، کمونیست ها، آنارشیست ها و نهیلیست ها را زیر مجموعه ی "اهل اباحه" دانسته است. به هر روی علیرغم تفوق جهانبینی ایده آلیستی و تفکر متافیزیکی در اندیشه های سوسیالیستی، حکما و نویسندگان وروزنامه نگارهای معروف آن دوره، به جرات میتوان اذعان داشت که آنها با جسارت و شهامتی که از خود نشان دادند سنگ بنای شکل گیری و رشد اندیشه های سوسیال- دمکراسی را بنا نهاده و بستر سیاسی اجتماعی کشور ایران را در آن زمان برای نفوذ و گسترش اندیشه های سوسیالیستی و کمونیستی در عصر انقلاب مشروطیت آماده ساختند. فصل اول جنبش های سوسیال- دمکراسی و کارگری در عصر مشروطیت علیرغم تبلیغ و ترویج اندیشه های سوسیالیستی و سوسیال-دمکراسی در ایران توسط روزنامه نگارهای مترقی در اواخر قرن نوزدهم، به ویژه در دوره ی پس از قتل ناصرالدین شاه در سال 1275 خورشیدی (1896 میلادی) تا آغاز انقلاب مشروطیت، جهت ساماندهی و سازماندهی عناصر سیاسی و اجتماعی که به اندیشه های سوسیالیستی و آزادیخواهی اعتقاد داشتند، تلاش های بسیاری انجام شد اما هیچ کدام موفق به ایجاد تشکل یا سازمان سیاسی نشدند. با آغاز فعالیت های سیاسی، اجتماعی در آستانه ی انقلاب مشروطیت ایران، روشنفکران ایرانی که تحت تأثیر روشنفکران و کارگران انقلابی کشورهای روسیه ی تزاری، ترکیه ی عثمانی و مصر قرار گرفته بودند، برای نخستین بار به تدارک اولین سازمان سوسیالیستی پرداختند. سازمان همت نخستین سازمان سیاسی ایرانی درسال 1283 خورشیدی (1904 میلادی) توسط برخی از روشنفکران و کارگران و تجار ایرانی که در جستجوی تحصیل و کار و تجارت به ایالات قفقاز روسیه ی تزاری مهاجرت کرده بودند در باکو تأسیس گردید. این سازمان که "همت" نام داشت، توسط روشنفکرانی هدایت میشد که تحت تأثیر وقایع سیاسی آن زمان با سوسیال- دمکراتهای انقلابی (بلشویک) روسیه در ایالات قفقاز، ارتباط تنگاتنگ داشتند و این سازمان در اندک مدتی، بسیاری از ایرانیان مهاجر به ویژه کارگران و دانشجویان ایرانی ساکن آن مناطق را به عضویت خود درآورد. در سالهای آغازین قرن بیستم نزدیک به سی هزار کارگر مهاجر ایرانی در شهرهای مختلف ایالات قفقاز به ویژه در شهرهای باکو، گنجه، تفلیس زندگی می کردند. درسال 1905، در کشاکش آغاز انقلاب مشروطیت، تعداد این کارگران به شصت و دو هزارنفر رسید. این آمار شامل کارگرانی است که دارای گذرنامه بودند و اگر کارگران ایرانی را که بدون گذرنامه و یا غیر قانونی وارد روسیه شده بودند، به این آماراضافه کنیم، تعداد ایرانیان مقیم قفقاز نزدیک به صدهزار نفر می رسید. (5) فقرو فلاکت در روستاهای ایران و همچنین ورشکستگی کسبه و سرمایه داران کوچک در شهرهای ایران به خاطر رقابت



خرید و دانلود مقاله درباره تاریخ صد ساله ی جنبش های سوسیالیستی 15 ص


تحقیق در مورد اقتصاد دریائی 10 در صد تولید ناخالص ملی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

تولید ناخالص داخلی

تولید ناخالص داخلی یا GDP یکی از مقیاس‌های اندازهٔ اقتصاد است. تولید ناخالص داخلی ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولید شده در کشور در یک بازهٔ زمانی معین است که با واحد پول جاری آن کشور اندازه‌گیری می‌شود.

در این تعریف منظور از کالاها و خدمات نهایی، کالا و خدماتی است که در انتهای زنجیر تولید قرار گرفته‌اند و خود آنها برای تولید و خدمات دیگر خریداری نمی‌شوند.

محاسبهٔ تولید ناخالص ملی

 

 

تولید ناخالص ملی در کشورهای مختلف در سال ۲۰۰۵

روشهای مختلفی برای محاسبهٔ تولید ناخالص ملی وجود دارد. محاسبهٔ مجموع ارزش افزوده، محاسبه با نگرش مصرف و محاسبه با نگرش درآمد، سه روش متداول انجام این کار هستند.

محاسبه با نگرش مصرف به این شکل است:

تولید ناخالص داخلی = مصرف خصوصی + سرمایه‌گذاری + مصارف دولتی + (صادرات - واردات)

تولید ناخالص ملی و تولید ناخالص داخلی

تا سال ۱۹۸۰ در ایالات متحده از کلمهٔ تولید ناخالص ملی استفاده می‌شد. هرچند تولید ناخالص ملی و تولید ناخالص داخلی تفاوت‌های جزئی دارند. در محاسبهٔ تولید ناخالص ملی درآمد افراد خارج از کشور که به کشور باز فرستاده می‌شود با تولید ناخالص ملی جمع می‌شود و درآمد افراد خارجی مقیم آن کشور که درآمد خود را به خارج می‌فرستند از آن کاسته می‌شود.

مدیرکل امور اقتصادی بانک مرکزی:

تولید ناخالص ملی در سال 1383 به 1382 تریلیون ریال رسید ۸۴/۲/۱۹ - ۱۶:۲۷ - آسیا

کل تولید ناخالص ملی کشور طی سال گذشته به یک هزار و 382 تریلیون ریال رسید.

به‌‏گزارش ایلنا، دکتر محمد هادی مهدویان، مدیرکل امور اقتصادی بانک مرکزی، در سمینار نظارت در صنعت بانکداری، با بیان این که نظام مالی و بانکی کشورها طی دهه‌‏های اخیر دچار تحولات عمیقی شده است، تصریح کرد: بخش عمده‌‏ای از این تحولات به دلیل تغییر فضای مقرراتی و قانونی ناظر فعالیت‌‏های موسسات مالی و بانکی از بابت پوشش ریسک فعالیت و توسعه نقش این موسسات در فرآیند تجهیز و تخصیص منابع مالی بوده است.

وی افزود: بخش دیگری از این تحولات ناشی از نوآوری ، ابداع ، معرفی فناوری اطلاعات و ارتباطات است.

دکتر مهدویان اظهارداشت: تحولات و بحران‌‏های اقتصادی و مالی جدید، تغییرات در فضای مقرراتی، ارتباطات مالی و بانکی قوی بین کشورها و پیشرفت سریع تکنولوژی ارتباطات وضعیتی را ایجاد کرده است که براساس آن باید شرایط و مقررات ناظر فعالیت این گونه موسسات به‌طور مستمر و انعطاف‌‏پذیر مورد بازنگری قرار گیرد.

وی، با اشاره به این‌‏که در اقتصاد ایران طی دهه‌‏های اخیر نقش نظام بانکی در توسعه اقتصاد ملی به لحاظ تامین منابع مالی سرمایه‌‏گذاری و سرمایه در گردش واحدهای تولیدی گسترش یافته است، تصریح کرد: نهادهای بازار سرمایه در اقتصاد ایران متناسب با رشد اقتصادی کشور بود که دلیل آن عدم توسعه نهادها ، ابزارها و مکانیزم‌‏های پوشش خطر و نااطمینانی در اقتصاد کشور است.

مدیرکل امور اقتصادی بانک مرکزی، گفت: رهایی نظام بانکی از مالکیت و مدیریت دولت در سایه آزادسازی نیروهای عرضه و تقاضا به منظور ایجاد شتاب در تجهیز منابع، بازیافت تسهیلات بانک‌‏ها، کفایت سرمایه ، تنظیم قوانین و مقررات صورت خواهد گرفت.

وی، با بیان این‌‏که شتاب بخشیدن به فرآیند تجهیز و سرمایه‌‏گذاری در اقتصاد ملی با ورود بخش خصوصی امکان‌‏پذیر خواهد شد، افزود: افزایش سرمایه‌‏گذاری خالص و ناخالص و سهم بانک‌‏ها در تجهیز منابع مالی سرمایه‌‏گذاری در دهه اخیر افزایش چشمگیری داشته است.

دکتر مهدویان، با بیان این‌‏که طی سال گذشته کل تولید ناخالص ملی کشور 1382 تریلیون ریال بوده است، تصریح کرد: حجم تجهیز منابع مالی سرمایه گذاران در سال گذشته580 هزار میلیارد ریال، در بخش ماشین‌‏آلات 397 میلیارد ریال، ‌‏جبران استهلاک 164 هزار میلیارد ریال و 20هزار میلیارد ریال نیز صرف سایر امور شده است.

وی ادامه داد: سهم عمده این منابع یعنی 327 هزار میلیارد ریال از سوی بانک‌‏ها به عنوان تسهیلات پرداخت شده است.

70 درصد تولید ناخالص ملی کشورها متاثر از فناوری اطلاعات است

دبیر شورایعالی اطلاع‌رسانی، گفت:‌ اندیشمندان و نخبگان کشور دچار یک غفلت بزرگ شدند و در این شرایط مبهوت چالش‌های سیاسی و اجتماعی شده و از وظیفه‌ی اصلی خویش غافل مانده‌اند.

به گزارش خبرنگار سرویس فناوری اطلاعات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در همایش فرهنگ‌، فناوری اطلاعات و ارتباطات و توسعه، مهندس جهانگرد با اشاره به برگزاری این‌گونه همایش‌ها، گفت: از نظر من برگزاری این همایش‌ها جایگاه ویژه‌ای در برنامه‌ی توسعه‌ی آینده‌ی ایران دارد و اگر بگویم که این موضوع به عنوان مهمترین و شایسته‌ترین مطلبی است که در بخش اندیشه‌ی کشورها باید به آن پرداخته شود سخن گزافی نگفتم.

وی، با اشاره به اینکه برنامه‌ی توسعه‌ی چهارم کشور تاکید ویژه‌ای در بکارگیری ICT دارد، گفت: فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان موتور توسعه‌ در برنامه‌های بلند مدت و میان مدت ایران مطرح است و در این میان تعریف ICT، قلمروهای آن و تاثیر و تاثیراتی که می‌تواند داشته باشد از مهمترین موضوعات آن است.

وی با اشاره به پدیده‌ی اینترنت، گفت: با واسطه‌ی شدت نفوذی که این پدیده در جامعه‌ی ما داشته ما ضمن تهدید انگاری در تمام شئون جامعه به تدریج فرصتی پیدا کردیم تا به فرصت‌های آن نگاه کنیم و نوعی فرصت انگاری در مورد این موضوع به وجود آمد.

وی، ادامه داد: در مواجهه با پدیده‌های جدید با دو رویکرد تهدیدانگاری و شیفتگی روبرو هستیم که این دو رویکرد احتیاج به تدبیر و تدبر دارد تا به بهره‌مندی از فرصت‌ها دست یابیم، بنابراین نیاز داریم پدیده‌ی جدید و چالش‌های آن را بشناسیم تا بتوانیم چگونگی رفتارمان را در اتخاذ مواضع پیدا کنیم.

دبیر شورای عالی اطلاع‌رسانی با بیان اینکه انسان به عنوان تار و پود فعالیت‌ها و ICT به عنوان محمل کار محسوب می‌شود، اظهار داشت: از سال 1983 و 1984 به بعد پدیده‌ی کامپیوتر در سیستم‌های مخابراتی به کار گرفته شد و در حقیقت پیوندی بین کامپیوتر و مخابرات به وجود آمد که با این پیوند در حقیقت وارد عصر اطلاعات شدیم و پدیده‌ی شبکه حاصل این پیوند بود.

وی، در ادامه تاکید کرد: توسعه‌ در به‌کارگیری IT در بخش‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی امروز به سطحی از پیچیدگی و نفوذ رسیده که برآورد می‌شود که اگر کشورها از این موضوع غفلت کنند در حقیقت از مبحثی که نزدیک به 70 درصد تولید ناخالص ملی را متاثر شناخته غافل شده‌اند که این موضوع در دهه‌ی آینده مشکل ساز خواهد بود.

جهانگرد، سرمایه‌ی انسانی را مهمترین چالش توسعه عنوان کرد و افزود: در کشورهای شبیه ما نیروی انسانی مهارت بسیار کمی دارد و فرار مغزها نیز یک پدیده‌ی عمومی در بین کشورهای مختلف است و این در حالی است که خروج یک نفر فارغ‌التحصیل در سطح دکتری از کشوری موجب جابجایی یک میلیون دلار فرصت است.

وی در ادامه یادآور شد: کشور آمریکا به این مبحث توجه جدی داشته و امروز این کشور به عنوان منبع تعامل جهانی در بحث ارتباطات شده و در حقیقت امروزه هاب مبادله‌ی اطلاعات و ارتباطات جهان آمریکاست.

وی، گفت: شکل گیری برنامه‌ی توسعه‌ی ICT (تکفا) در کشور سبب ایجاد یک نگاه توسعه‌یی و همه جانبه در بکارگیری ICT شده است. نهادسازی، فعالیت‌های جاری و مطالعات بنیادین



خرید و دانلود تحقیق در مورد اقتصاد دریائی 10 در صد تولید ناخالص ملی


تحقیق درمورد گل صد تومانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

گل صد تومانی

عکس زیر غنچه‌ی گیاه صدتومانی است.گیاهی دائمی و مقاوم به سرماست و عمر بسیار طولانی دارد. گلهای سفید و صورتی و سرخ آن بسیار بزرگ پرپر، در بعضی ارقام معطر و بی‌نظیر است. در نواحی که زمستانهای سرد و طولانی دارد پائونیا به خوبی رشد و نمو کرده، تکثیر می‌شود.... تکثیر پائونیا از طریق تقسیم ریشه‌های گوشتی ضخیم در محل طوقه‌ی گیاه صورت می‌گیرد.

گیاه صد تومانی دارای برگهای بسیار زیاد است. نام انگلیسی آن پائونی و اسم جنس این گیاه پائونیا است. پائونیا گیاهانی هستند پُر پَر که برگهای رنگین (در رنگهای مختلف)، ساقه گل دهنده‌ی بسیار بلند و قابلیت کات فلاوری خیلی زیاد و ریزوم دارند. این گیاهان علاوه بر خاصیت کات فلاوری به عنوان گیاهان فضای سبز هم قابل استفاده هستند. پائونیها میتوانند برای مدت طولانی در یک منطقه باقی بمانند و دچار خسارت از عوامل محیطی نشوند، در موقع تکثیر و ازدیاد این گیاهان، ریشههای گوشتی آن‌ها را تقسیم میکنند و به روش تقسیم بوته گیاه جدید را در محل مورد نظر کشت میکنند. تکثیر صد تومانی در فصل پاییز به روش تقسیم بوته است.شقایق صحرایی که در مناطق کوهستانی میروید از خانواده رانونکولاسه نیست بلکه بخشی از نهنج این گیاه مواد آلکالوئیدی دارد و از خانواده پاپاراسه است.* خانواده اورتیکاسه Urticaceae گیاهان خانواده اورتیکاسه، پیلئای معمولی (سبز) و پیلئای رنگی یا رونده هستند. گیاه حالت کپه‌ای دارد و اندازه یکنواخت ساقه‌ها مهم است. پیلئای معمولی Pillea با ریشهدار کردن قلمههای ساقه تکثیر میشود. لذا برای یکنواخت کردن گیاهان، کاربرد تنظیم کنندههای رشد از نوع باز دارنده‌ها مفید می‌باشد. بهترین بازدارنده برای یکنواخت کردن گیاهان ترکیبات شیمیایی نظیر سایکوسل است. زمانی از این ترکیبات استفاده میشود که گیاهان ریشهدار شده، از بستر ریشهزایی جدا و در یک خاک مناسب کشت شوند. وقتی دوباره اولین علائم رشد ظاهر شد به کمک محلول پاشی یا افزودن این مواد بازدارنده به آب آبیاری، دوباره به فاصله پانزده روز اندازه گیاهان را یکنواخت و یکسان میسازند.پیلئای رنگی بدلیل شاخههای رونده و خزنده آن عمدتاً به عنوان یک گیاه آبزی مورد استفاده قرار می‌گیرد، و دارای شاخه‌های افتاده است که در سبدهای آویزان Hanging baskets زیبا دیده می‌شود. تکثیر بوسیله‌ی قلمه انتهایی و میانی ساقه صورت می‌گیرد. بعد از حذف برگ‌های اضافی، ساقه درون بستر ریشه‌زایی قرار می‌گیرد. قلمه‌ها را می‌توان در آب یا در ماسه ریشه‌دار کرد. در سطوح بزرگ کاربرد آب به عنوان عامل ریشه‌زا توصیه نمی‌شود زیرا ریشه‌های آبکی خیلی حساس هستند و برای سازگاری با محیط جدید مشکل دارند. اما برای گیاهان Hydroponics این روش نتیجه خوبی دارد.



خرید و دانلود تحقیق درمورد گل صد تومانی


تحقیق در مورد روح چیست 2 (بافرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

مسئله صد و دوم

راجع به روح

قال الله تعالی:((و یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی و اوتیتم من العلم الا قلیلا))سوره اسرا آیه ۸۵.

سوال:روح چیست؟و آیه فوق چه معنی میدهد؟

 

جواب:اگر صد سال از سن شما گذشته باشد و شما بگوئید یادم می آید که من در سن سه سالگی با مادرم رفتم فلان آبشار خوب یادم می آید که من در سن سه سالگی با مادرم رفتم فلان آبشار خوب یادم می آید مثل اینکه دیروز است الان مادرم مجسم است همان محل چه زمین آن چه ساختمان آن مجسم است مثل اینکه صدای آبشار آن به گوشم میرسد و مثل اینکه جزء جزء آن را دارم می بینم.سوال این است که آیا این ((من)) چیست که در این صد سال به حالت((یک)) باقی مانده؟

اگر بگویی بدن است که این بدن تمام اجزاء آن بدون استثناء حتی مغز و قلب آن عوض شده،اگر بگوئی ((من)) مغز است و سلولهای آن هنگام تعویض خاصیت خود را به جانشین خود داده و رفته مثل اینکه همه سلولهای بدن هنگام تعویض خاصیت خود را از قبیل سفیدی،سیاهی،حرارت،برودت و سایر احوال به جانشین خود داده و رفته،گوئیم راجع به این احوال درست است و حتی مغز هم خاصیت خود را داده و رفته ولکن آنکه فکر می کند و شاد می شود،اندوهناک می شود،عاشق می شود،متنفر می شود،دوست می شود،دشمن می شود،مغز است یا چیز دیگر است نمی شود ولکن بالاخره مدرک چیز دیگر است و مغز مثل تلسکوپ است که گرچه شما بدون تلسکوپ و عدسه صرفا آلت است ما می خواهیم بگوئیم مغز فقط آلت ادراک است و الا مدرک چیز دیگری است مستقل که ما از او تعبیر می کنیم به ((من)) یا ((روح)) به چند دلیل:

اول: شکی نیست که ما در ذهنمان تصوراتی است کوه،دشت،کره زمین،کره شمس،ستارگان و خلاصه آنچه دیدیم و همچنین معانی مثل اینکه شما دوازده زبان می دانید و میلیونها کلمات در ذهن شما ضبط است،آیا می شود اینها در مغز کوچولوی شما ضبط شود؟اگر بگویید بله می شود،نقشه های ذهنی ما همانند میکروفیلم ها هستند که با مقیاس های معینی کوچک شده اند.

جواب:در میکروفیلم اشیاء ذره بینی و کوچک است اما نقشه های ذهنی ما با همان بزرگی که در خارج است در ذهن ما وجود دارند.دلیل دوم:برای استقلال روح و مادی نبودن آن موجودات مادی تدریج الحصول است و زمان می خواهد اما شما نمی توانید یک عالم را در آن واحد در ذهن خود ترسیم کنید نه تدریجی است و نه زمان می خواهد.

دلیل سوم:همان که گفتم شما اگر صد سال عمر کنید با موقع تولد ((یک)) هستید،با اینکه شاید ده مرتبه تمام اجزای بدن شما عوض شده پس ثابت شد که روح استقلال دارد و از عالم ماده نیست و خلاصه مجرد است((من عرف نفسه فقد عرف ربه.))

روح

روح چیست؟

همه چیز.

از دیدگاه شاخه مهایانه دین بودا، روح همه چیز است. به این دیدگاه، فلسفه همه-روحی (Yogacara) می گویند. این فلسفه در خیلی موارد با نظریه کوانتوم در فیزیک همانندی دارد.

از نظر یوگاچاره:

همه چیز نمایشی از روح مطلق است. بنابر این روح، سرشت واقعی چیزها است. روح به صفحه تلویزیون می ماند که بر روی آن چیزها قابل رؤیت می شوند. ما بخاطر نداشتن بینش و بخاطر اینکه گمراه هستیم تنها تصاویر روی صفحه را می بینیم و ذات و سرشت اصلی را نمی شناسیم. جهان و همه چیز درون آن همچون یک پندار است، یک بازی.

این بازی، شوربختانه، برای ما بازیگرانش خیلی واقعی حس می شود و برای ما پر از رنج است. در چهارچوب این نظریه، روشنی یافتن و بودا شدن یعنی بازگشت به وضعیت اولیه روح.

اندیشه ها و ایده های ما در طول زندگی جذب یک خودآگاهی بنیادی می شود. این خودآگاهی بنیادی هر بار که از خود چکیده گیری می کند ما دوباره زاده می شویم، البته هر بار در قالبی تازه.

این خودآگاهی بنیادی در قلمرو روح است. بینش یافتن نسبت به روح به معنی رستگاری است. به قول سوسان از استادان ذن: اگر خودآگاهی ما به آرامش برسد خودبخود ناپدید می شود.

مهمترین اندیشمندان فلسفه یوگاچاره مایترنایاتا، آسانگا و واسوباندو هستند. اندیشه ها و آثار ایشان تأثیر زیادی بر مذهب بودا در چین و تبت داشته است.

منبع:

Scherer, B.: 108 Vragen over Boeddhisme, Milarepa, Amsterdam 2003, p. 48

سعادت روح و بدن

از پرسشهایى که جهان‏بینى الهى به آن پاسخ مى‏دهد این است که سعادت چیست و آیا سعادت، و کمال انسان، تنها مربوط به روح اوست‏یا مربوط به روح و بدن او؟ آنها که براى بدن، هیچ نقشى قایل نیستند و آن را ابزارى بیش نمى‏پندارند، براى آن سعادتى معتقد نیستند و همه سعادتها را براى روح وى مى‏دانند و احیانا به تفریط مبتلا مى‏شوند و حق بدن را رعایت نمى‏کنند. عده‏اى که براى بدن سهمى قایل هستند و سعادت را براى بدن و روح مى‏دانند، سلامت و داشتن امکانات مادى و... را جزو سعادتهاى بدنى و مسئله علم، حکمت، معرفت، قسط و عدل و ... را از سعادتهاى روحى به شمار مى‏آورند.

حکمت متعالیه در اینجا سخن تازه‏اى دارد که: گرچه بدن، نقش و سعادتى مربوط به خود دارد اما باید آن را شناخت. انسان داراى دو بدن است:

1 بدن طبیعى و محسوس که زشتى وزیبایى اعتبارى آن در اختیار خود او نیست و بر اساس «هو الذى یصورکم فى الارحام کیف یشاء» (1) با هر نوع خلقتى که خدا خواسته به دنیا آمده است.

2 بدن برزخى که خود، آن را مى‏سازد. این بدن خود ساخته، حد فاصل بدن مادى و روح مجرد است که به این ترتیب در حقیقت، انسان، موجودى سه نشئه‏اى یا سه مرتبه‏اى است که مرتبه نازله آن بدن طبیعى و مادى و مرحله عالیه آن همان روح مجرد، و مرحله متوسط آن همان بدن برزخى است که خود انسان به تدریج آن را مى‏سازد; یعنى هر کس با کارى که دارد انجام مى‏دهد، سرگرم ساخت و ساز آن بدن وسطى است.

اگر به معارف و مطالب حق، گوش مى‏سپارد، بدنى مى‏سازد که داراى گوش شنواست و اگر به آیات الهى مى‏نگرد و حق چشم را ادا مى‏کند و از گناه چشم، مى‏پرهیزد، بدنى مى‏سازد که داراى چشم، بینا و بیدار است و در مورد اعضا و جوارح دیگر نیز چنین است.

از این رو در حالت‏خواب و نیز بعد از مرگ، چیزهایى را مى‏بیند که دیگران نمى‏بینند. البته دیگران که در دنیا نابینا و ناشنوا بودند و بدن برزخى را درست نساختند، چیزهایى که مسانخ با هستى آنهاست‏یعنى قهر خدا و طنین جهنم را مى‏شنوند; اما بهشت را نمى‏بینند، بوى آن را استشمام نمى‏کنند و صداى فرشتگان رحمت را نمى‏شنوند.

حکمت متعالیه، هم براى بدن طبیعى و مادى سعادت قایل است چون بدن را مرحله نازله روح انسان مى‏داند و هم همتش را براى ساختن بدن برزخى مصروف مى‏دارد; زیرا بدن برزخى است که در همه حالات با انسان است.

حکمت متعالیه و سعادت روح

بحث دیگر این است که سعادت روح چیست؟ حکماى پیشین مشاء، سعادت روح را رسیدن به مرحله «عقل مستفاد» مى‏دانستند; ولى حکمت متعالیه که برداشتش از قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) بیشتر و قویتر است، سعادت انسان را بسیار برتر از اینها مى‏داند.

در مسئله تعیین محدوده سعادت انسان، بر اساس حکمت متعالیه، چند نکته وجود دارد که بر محور خلیفة اللهى انسان، دور مى‏زند. وقتى ما مى‏توانیم مقام خلیفه، یعنى انسان را بشناسیم که نخست، «مستخلف عنه‏» یعنى اوصاف جلال و جمال حق را بشناسیم. اگر اوصاف و اسماى الهى شناخته شود، هم رابطه انسان با مافوق او که خداست و هم رابطه وى با مادون او که نظام هستى و آفرینش است، مشخص مى‏شود و این عالیترین مرحله اخلاق است.

اخلاق از علوم جزئى است که زیر مجموعه حکمت و فلسفه است ولى عرفان نه تنها زیر مجموعه فلسفه نیست‏بلکه همتاى آن هم نیست‏بلکه فوق فلسفه است.

هدف خلقت

براى تبیین موضوع خلیفة اللهى انسان، چند امر لازم است:

امر اول این است که ذات اقدس اله، انسان را براى عبادت آفریده است:

«و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون‏» (2)

این «حصر» در آیه مزبور، ناظر به آن است که انسان نباید غیر خدا را بپرستد و فقط باید خدا را بپرستد; اما معنایش این نیست که کمال انسان، فقط در عبادت اوست و در معرفت، علم، حکمت، اختراع و ابتکار او نیست. بنابراین، آیه یاد شده نمى‏گوید هدف فقط عبادت است‏بلکه مى‏گوید: فقط عبادت «خدا» هدف است که غیر خدا را نپرستند.

درباره علم فرمود:

«الله الذى خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن لتعلموا ان الله على کل شى‏ء قدیر و ان الله قد احاط بکل شى‏ء علما» (3)

یعنى ذات اقدس اله، مجموعه آسمان و زمین و دستورى را که به وسیله فرشتگان در مجارى آسمان و زمین عبور مى‏کند و تنزل دارد خلق کرده است تا شما به علم و قدرت خدا عالم شوید. یکى از اجزاى مجموعه نظام آفرینش، خود انسان است که هدفى دارد و آن هدف، عالم شدن او به قدرت و علم خداست.

از مجموعه این دو آیه بر مى‏آید که انسان باید عابد عالم باشد. عبادت، از آن عقل عملى و معرفت، از آن عقل نظرى اوست و هویت انسان را عقل نظرى و عقل عملى او تشکیل مى‏دهد; یعنى انسان عالم عابد، انسان به مقصد رسیده است.

غنا و علم خدا

ذات اقدس اله از یک سو مى‏فرماید:

«ما ارید منهم من رزق و ما ارید منهم ان یطعمون‏» (4)

یعنى، خدا در برابر این همه نعمتى که به انسان داده از وى چیزى طلب نمى‏کند. لذا در آیه بعد خدا را رازق مطلق مى‏داند:

«ان الله هو الرزاق ذو القوة المتین‏» (5) .

از سوى دیگر مى‏فرماید: شما نمى‏توانید به خدا علم بدهید:

«قل ا تنبئون الله بما لا یعلم فى السموات و لا فى الارض‏» (6)

آیا شما مى‏خواهید چیزى را که خدا در باره آسمانها و زمین نمى‏داند به او خبر بدهید؟ وقتى خدا نمى‏داند، معلوم مى‏شود آن «شى‏ء» موجود نیست، بلکه معدوم محض است و «شى‏ء» نیست; وقتى شى‏ء نبود

«ان الله بکل شى‏ء علیم‏» (7)

شامل آن نمى‏شود و علم، به معدوم محض تعلق نمى‏گیرد. البته اگر فرض وجود بشود، آثار آن را هم خدا مى‏داند; مانند:

«لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه‏» (8)

یا:

«لو کان فیهما الهة الا الله لفسدتا» (9)

و... اما معدوم محض، از آن جهت که هیچ ذاتى ندارد و شیئى نیست، تحت هیچ علمى قرار نمى‏گیرد. چون علم، ظهور و کشف است و چیزى که معدوم محض است، مشهود و منکشف



خرید و دانلود تحقیق در مورد روح چیست 2 (بافرمت word)


تحقیق در مورد روح چیست 2 (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

مسئله صد و دوم

راجع به روح

قال الله تعالی:((و یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی و اوتیتم من العلم الا قلیلا))سوره اسرا آیه ۸۵.

سوال:روح چیست؟و آیه فوق چه معنی میدهد؟

 

جواب:اگر صد سال از سن شما گذشته باشد و شما بگوئید یادم می آید که من در سن سه سالگی با مادرم رفتم فلان آبشار خوب یادم می آید که من در سن سه سالگی با مادرم رفتم فلان آبشار خوب یادم می آید مثل اینکه دیروز است الان مادرم مجسم است همان محل چه زمین آن چه ساختمان آن مجسم است مثل اینکه صدای آبشار آن به گوشم میرسد و مثل اینکه جزء جزء آن را دارم می بینم.سوال این است که آیا این ((من)) چیست که در این صد سال به حالت((یک)) باقی مانده؟

اگر بگویی بدن است که این بدن تمام اجزاء آن بدون استثناء حتی مغز و قلب آن عوض شده،اگر بگوئی ((من)) مغز است و سلولهای آن هنگام تعویض خاصیت خود را به جانشین خود داده و رفته مثل اینکه همه سلولهای بدن هنگام تعویض خاصیت خود را از قبیل سفیدی،سیاهی،حرارت،برودت و سایر احوال به جانشین خود داده و رفته،گوئیم راجع به این احوال درست است و حتی مغز هم خاصیت خود را داده و رفته ولکن آنکه فکر می کند و شاد می شود،اندوهناک می شود،عاشق می شود،متنفر می شود،دوست می شود،دشمن می شود،مغز است یا چیز دیگر است نمی شود ولکن بالاخره مدرک چیز دیگر است و مغز مثل تلسکوپ است که گرچه شما بدون تلسکوپ و عدسه صرفا آلت است ما می خواهیم بگوئیم مغز فقط آلت ادراک است و الا مدرک چیز دیگری است مستقل که ما از او تعبیر می کنیم به ((من)) یا ((روح)) به چند دلیل:

اول: شکی نیست که ما در ذهنمان تصوراتی است کوه،دشت،کره زمین،کره شمس،ستارگان و خلاصه آنچه دیدیم و همچنین معانی مثل اینکه شما دوازده زبان می دانید و میلیونها کلمات در ذهن شما ضبط است،آیا می شود اینها در مغز کوچولوی شما ضبط شود؟اگر بگویید بله می شود،نقشه های ذهنی ما همانند میکروفیلم ها هستند که با مقیاس های معینی کوچک شده اند.

جواب:در میکروفیلم اشیاء ذره بینی و کوچک است اما نقشه های ذهنی ما با همان بزرگی که در خارج است در ذهن ما وجود دارند.دلیل دوم:برای استقلال روح و مادی نبودن آن موجودات مادی تدریج الحصول است و زمان می خواهد اما شما نمی توانید یک عالم را در آن واحد در ذهن خود ترسیم کنید نه تدریجی است و نه زمان می خواهد.

دلیل سوم:همان که گفتم شما اگر صد سال عمر کنید با موقع تولد ((یک)) هستید،با اینکه شاید ده مرتبه تمام اجزای بدن شما عوض شده پس ثابت شد که روح استقلال دارد و از عالم ماده نیست و خلاصه مجرد است((من عرف نفسه فقد عرف ربه.))

روح

روح چیست؟

همه چیز.

از دیدگاه شاخه مهایانه دین بودا، روح همه چیز است. به این دیدگاه، فلسفه همه-روحی (Yogacara) می گویند. این فلسفه در خیلی موارد با نظریه کوانتوم در فیزیک همانندی دارد.

از نظر یوگاچاره:

همه چیز نمایشی از روح مطلق است. بنابر این روح، سرشت واقعی چیزها است. روح به صفحه تلویزیون می ماند که بر روی آن چیزها قابل رؤیت می شوند. ما بخاطر نداشتن بینش و بخاطر اینکه گمراه هستیم تنها تصاویر روی صفحه را می بینیم و ذات و سرشت اصلی را نمی شناسیم. جهان و همه چیز درون آن همچون یک پندار است، یک بازی.

این بازی، شوربختانه، برای ما بازیگرانش خیلی واقعی حس می شود و برای ما پر از رنج است. در چهارچوب این نظریه، روشنی یافتن و بودا شدن یعنی بازگشت به وضعیت اولیه روح.

اندیشه ها و ایده های ما در طول زندگی جذب یک خودآگاهی بنیادی می شود. این خودآگاهی بنیادی هر بار که از خود چکیده گیری می کند ما دوباره زاده می شویم، البته هر بار در قالبی تازه.

این خودآگاهی بنیادی در قلمرو روح است. بینش یافتن نسبت به روح به معنی رستگاری است. به قول سوسان از استادان ذن: اگر خودآگاهی ما به آرامش برسد خودبخود ناپدید می شود.

مهمترین اندیشمندان فلسفه یوگاچاره مایترنایاتا، آسانگا و واسوباندو هستند. اندیشه ها و آثار ایشان تأثیر زیادی بر مذهب بودا در چین و تبت داشته است.

منبع:

Scherer, B.: 108 Vragen over Boeddhisme, Milarepa, Amsterdam 2003, p. 48

سعادت روح و بدن

از پرسشهایى که جهان‏بینى الهى به آن پاسخ مى‏دهد این است که سعادت چیست و آیا سعادت، و کمال انسان، تنها مربوط به روح اوست‏یا مربوط به روح و بدن او؟ آنها که براى بدن، هیچ نقشى قایل نیستند و آن را ابزارى بیش نمى‏پندارند، براى آن سعادتى معتقد نیستند و همه سعادتها را براى روح وى مى‏دانند و احیانا به تفریط مبتلا مى‏شوند و حق بدن را رعایت نمى‏کنند. عده‏اى که براى بدن سهمى قایل هستند و سعادت را براى بدن و روح مى‏دانند، سلامت و داشتن امکانات مادى و... را جزو سعادتهاى بدنى و مسئله علم، حکمت، معرفت، قسط و عدل و ... را از سعادتهاى روحى به شمار مى‏آورند.

حکمت متعالیه در اینجا سخن تازه‏اى دارد که: گرچه بدن، نقش و سعادتى مربوط به خود دارد اما باید آن را شناخت. انسان داراى دو بدن است:

1 بدن طبیعى و محسوس که زشتى وزیبایى اعتبارى آن در اختیار خود او نیست و بر اساس «هو الذى یصورکم فى الارحام کیف یشاء» (1) با هر نوع خلقتى که خدا خواسته به دنیا آمده است.

2 بدن برزخى که خود، آن را مى‏سازد. این بدن خود ساخته، حد فاصل بدن مادى و روح مجرد است که به این ترتیب در حقیقت، انسان، موجودى سه نشئه‏اى یا سه مرتبه‏اى است که مرتبه نازله آن بدن طبیعى و مادى و مرحله عالیه آن همان روح مجرد، و مرحله متوسط آن همان بدن برزخى است که خود انسان به تدریج آن را مى‏سازد; یعنى هر کس با کارى که دارد انجام مى‏دهد، سرگرم ساخت و ساز آن بدن وسطى است.

اگر به معارف و مطالب حق، گوش مى‏سپارد، بدنى مى‏سازد که داراى گوش شنواست و اگر به آیات الهى مى‏نگرد و حق چشم را ادا مى‏کند و از گناه چشم، مى‏پرهیزد، بدنى مى‏سازد که داراى چشم، بینا و بیدار است و در مورد اعضا و جوارح دیگر نیز چنین است.

از این رو در حالت‏خواب و نیز بعد از مرگ، چیزهایى را مى‏بیند که دیگران نمى‏بینند. البته دیگران که در دنیا نابینا و ناشنوا بودند و بدن برزخى را درست نساختند، چیزهایى که مسانخ با هستى آنهاست‏یعنى قهر خدا و طنین جهنم را مى‏شنوند; اما بهشت را نمى‏بینند، بوى آن را استشمام نمى‏کنند و صداى فرشتگان رحمت را نمى‏شنوند.

حکمت متعالیه، هم براى بدن طبیعى و مادى سعادت قایل است چون بدن را مرحله نازله روح انسان مى‏داند و هم همتش را براى ساختن بدن برزخى مصروف مى‏دارد; زیرا بدن برزخى است که در همه حالات با انسان است.

حکمت متعالیه و سعادت روح

بحث دیگر این است که سعادت روح چیست؟ حکماى پیشین مشاء، سعادت روح را رسیدن به مرحله «عقل مستفاد» مى‏دانستند; ولى حکمت متعالیه که برداشتش از قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) بیشتر و قویتر است، سعادت انسان را بسیار برتر از اینها مى‏داند.

در مسئله تعیین محدوده سعادت انسان، بر اساس حکمت متعالیه، چند نکته وجود دارد که بر محور خلیفة اللهى انسان، دور مى‏زند. وقتى ما مى‏توانیم مقام خلیفه، یعنى انسان را بشناسیم که نخست، «مستخلف عنه‏» یعنى اوصاف جلال و جمال حق را بشناسیم. اگر اوصاف و اسماى الهى شناخته شود، هم رابطه انسان با مافوق او که خداست و هم رابطه وى با مادون او که نظام هستى و آفرینش است، مشخص مى‏شود و این عالیترین مرحله اخلاق است.

اخلاق از علوم جزئى است که زیر مجموعه حکمت و فلسفه است ولى عرفان نه تنها زیر مجموعه فلسفه نیست‏بلکه همتاى آن هم نیست‏بلکه فوق فلسفه است.

هدف خلقت

براى تبیین موضوع خلیفة اللهى انسان، چند امر لازم است:

امر اول این است که ذات اقدس اله، انسان را براى عبادت آفریده است:

«و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون‏» (2)

این «حصر» در آیه مزبور، ناظر به آن است که انسان نباید غیر خدا را بپرستد و فقط باید خدا را بپرستد; اما معنایش این نیست که کمال انسان، فقط در عبادت اوست و در معرفت، علم، حکمت، اختراع و ابتکار او نیست. بنابراین، آیه یاد شده نمى‏گوید هدف فقط عبادت است‏بلکه مى‏گوید: فقط عبادت «خدا» هدف است که غیر خدا را نپرستند.

درباره علم فرمود:

«الله الذى خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن لتعلموا ان الله على کل شى‏ء قدیر و ان الله قد احاط بکل شى‏ء علما» (3)

یعنى ذات اقدس اله، مجموعه آسمان و زمین و دستورى را که به وسیله فرشتگان در مجارى آسمان و زمین عبور مى‏کند و تنزل دارد خلق کرده است تا شما به علم و قدرت خدا عالم شوید. یکى از اجزاى مجموعه نظام آفرینش، خود انسان است که هدفى دارد و آن هدف، عالم شدن او به قدرت و علم خداست.

از مجموعه این دو آیه بر مى‏آید که انسان باید عابد عالم باشد. عبادت، از آن عقل عملى و معرفت، از آن عقل نظرى اوست و هویت انسان را عقل نظرى و عقل عملى او تشکیل مى‏دهد; یعنى انسان عالم عابد، انسان به مقصد رسیده است.

غنا و علم خدا

ذات اقدس اله از یک سو مى‏فرماید:

«ما ارید منهم من رزق و ما ارید منهم ان یطعمون‏» (4)

یعنى، خدا در برابر این همه نعمتى که به انسان داده از وى چیزى طلب نمى‏کند. لذا در آیه بعد خدا را رازق مطلق مى‏داند:

«ان الله هو الرزاق ذو القوة المتین‏» (5) .

از سوى دیگر مى‏فرماید: شما نمى‏توانید به خدا علم بدهید:

«قل ا تنبئون الله بما لا یعلم فى السموات و لا فى الارض‏» (6)

آیا شما مى‏خواهید چیزى را که خدا در باره آسمانها و زمین نمى‏داند به او خبر بدهید؟ وقتى خدا نمى‏داند، معلوم مى‏شود آن «شى‏ء» موجود نیست، بلکه معدوم محض است و «شى‏ء» نیست; وقتى شى‏ء نبود

«ان الله بکل شى‏ء علیم‏» (7)

شامل آن نمى‏شود و علم، به معدوم محض تعلق نمى‏گیرد. البته اگر فرض وجود بشود، آثار آن را هم خدا مى‏داند; مانند:

«لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه‏» (8)

یا:

«لو کان فیهما الهة الا الله لفسدتا» (9)

و... اما معدوم محض، از آن جهت که هیچ ذاتى ندارد و شیئى نیست، تحت هیچ علمى قرار نمى‏گیرد. چون علم، ظهور و کشف است و چیزى که معدوم محض است، مشهود و منکشف



خرید و دانلود تحقیق در مورد روح چیست 2 (word)