لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
بیدل دهلوی
/
بیدل شاعریست که در بیرون از مرزهای ایران به ویژه در میان افغان ها بیشتر شناخته شده است. شاعری دیرآشنا با ببانی دشوار و معانی استوار. در ۲۵ سال اخیر در ایران تلاش قابل تقدیری برای معرفی «پیر میکده سخندانی و افلاطون خم نشین معانی» صورت گرفته و حاصل آن انتشار گزیدهها و تصحیحات متعدد از دیوان بیدل و مقالات و پایان نامه های گوناگون است که از معروفترین آنها کتاب شاعر آینه ها تالیف دکتر شفیعی کدکنی است.
«میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی» در سال ۱۰۵۴ هـ.ق در ساحل جنوبی رودخانه «گنگ» در شهر عظیم آباد پتنه (هند) به دنیا آمد. از روزهای جوانی عبدالقادر به شوق حق، ترانه عشق میسرود و چون بر حفظ و اخفای راز عشقش به حق مصر بود «رمزی» تخلص میکرد تا این که بنابر قول یکی از شاگردانش هنگام مطالعه گلستان سعدی از مصراع «بیدل از بینشان چه گوید باز» به وجد آمد و تخلص خود را از «رمزی» به «بیدل» تغییر داد.
بیدل چهرهای خوش منظر و جثهای نیرومند داشت، فنون کشتی را به خوبی میدانست و ورزشهای طاقت فرسا از معمولیترین فعالیتهای جسمی او بود. در سال ۱۰۷۵ هـ.ق به دهلی رفت، هنگام اقامت در دهلی دایم الصوم بود و آن چنان که خود در چهار عنصر نقل کرده است به سبب تزکیه درون و تحمل انواع ریاضتها و مواظبت بر عبادات درهای اشراق بر جان و دلش گشوده شده بود و مشاهدات روحانی به وی دست میداد. وی در سال ۱۰۷۸ هـ.ق سرایش مثنوی «محیط اعظم» را به پایان رساند، این مثنوی دریای عظیمی است لبریز از تأملات و حقایق عرفانی. دو سال بعد مثنوی «طلسم حیرت» را سرود و به نواب عاقل خان راضی که از حامیان او بود هدیه کرد.
تلاش معاش او را به خدمت در سپاه شهزاده «اعظم شاه» پسر اورنگ زیب بازگرداند. اما پس از مدت کوتاهی، چون او از تقاضای مدیحه کردند، از خدمت سپاهی استعفا کرد. بیدل در سال ۱۰۹۶ هـ.ق به دهلی رفت و مقدمات یک زندگی توأم با آرامش و عزلت را در دهلی فراهم کرد، زندگی شاعر بزرگ در این سالها به تأمل و تفکر و سرایش شعر گذشت و منزل او میعادگاه عاشقان و شاعران و اهل فکر و ذکر بود، در همین سالها بود که بیدل به تکمیل مثنوی «عرفان» پرداخت و این مثنوی عظیم عرفانی را در سال ۱۱۲۴ هـ .ق به پایان رساند. بیدل آخرین آینه تابان شعر عارفانه فارسی بود که نور وجودش در تاریخ چهارم صفر ۱۱۳۳ هـ.ق به خاموشی گرایید.
بیدل شاعری با حکمت و تفکر قدسی است، وی از تبار شاعران عارفی چون حکیم سنایی، عطار نیشابوری، مولانا و حافظ و ... است، شاعرانی که شعرشان گرانبار از اندیشه و معناست در افق این بزرگان، شعر زبان راز و نیاز است .
اندیشه بیدل، اندیشه وحدت و یکانگی است، در منظر او عالم عالم جلوهی حق است و انسان آینهای که حیران به تماشا چشم گشوده است، به تماشای تجلی حق در عالم وجود، بیدل حق را تنها حقیقت هستی میداند، در نگاه خود نیز همه موجودات قائم به حق میباشند و بدون فیض وجودیی که حق به آنها میبخشد محکوم به فنا و نیستیاند و همه موجودات و اشیاء را همچون خیال و وهم تصور میکند که تنها صورتی از وجود دارند و حقیقت آنها حضرت حق میباشند که از چشم غافلان همیشه این نکته پوشیده میماند.
از چمن تا انجمن ، جوش بهار رحمت است
دیده هر جا باز می گردد دچار رحمت است
خواه ظلمت کن تصور ،خواه نور، آگاه باش!
آنچه اندیشی ، نهان و آشکار رحمت است
قدر دان غفلت خود گر نباشی جرم کیست؟
آنچه عصیان خوانده ای آیینه دار رحمت است
کو دماغ آن که ما، از ناخدا منت کشیم !
کشتی بی دست وپایی ها کنار رحمت است
سبحه ای دیگر به ذکرمغفرت در کار نیست
تانفس باقی ست ،هستی درشمار رحمت است
وحشی دشت معاصی را دو روزی سر دهید
تا کجا خواهد رمید؟! آخر شکار رحمت است
شام اگر گل کرد ، بیدل ! پرده دار عیب ماست
صبح اگر خندید ، در تجدید کار رحمت است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
بیدل دهلوی
/
بیدل شاعریست که در بیرون از مرزهای ایران به ویژه در میان افغان ها بیشتر شناخته شده است. شاعری دیرآشنا با ببانی دشوار و معانی استوار. در ۲۵ سال اخیر در ایران تلاش قابل تقدیری برای معرفی «پیر میکده سخندانی و افلاطون خم نشین معانی» صورت گرفته و حاصل آن انتشار گزیدهها و تصحیحات متعدد از دیوان بیدل و مقالات و پایان نامه های گوناگون است که از معروفترین آنها کتاب شاعر آینه ها تالیف دکتر شفیعی کدکنی است.
«میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی» در سال ۱۰۵۴ هـ.ق در ساحل جنوبی رودخانه «گنگ» در شهر عظیم آباد پتنه (هند) به دنیا آمد. از روزهای جوانی عبدالقادر به شوق حق، ترانه عشق میسرود و چون بر حفظ و اخفای راز عشقش به حق مصر بود «رمزی» تخلص میکرد تا این که بنابر قول یکی از شاگردانش هنگام مطالعه گلستان سعدی از مصراع «بیدل از بینشان چه گوید باز» به وجد آمد و تخلص خود را از «رمزی» به «بیدل» تغییر داد.
بیدل چهرهای خوش منظر و جثهای نیرومند داشت، فنون کشتی را به خوبی میدانست و ورزشهای طاقت فرسا از معمولیترین فعالیتهای جسمی او بود. در سال ۱۰۷۵ هـ.ق به دهلی رفت، هنگام اقامت در دهلی دایم الصوم بود و آن چنان که خود در چهار عنصر نقل کرده است به سبب تزکیه درون و تحمل انواع ریاضتها و مواظبت بر عبادات درهای اشراق بر جان و دلش گشوده شده بود و مشاهدات روحانی به وی دست میداد. وی در سال ۱۰۷۸ هـ.ق سرایش مثنوی «محیط اعظم» را به پایان رساند، این مثنوی دریای عظیمی است لبریز از تأملات و حقایق عرفانی. دو سال بعد مثنوی «طلسم حیرت» را سرود و به نواب عاقل خان راضی که از حامیان او بود هدیه کرد.
تلاش معاش او را به خدمت در سپاه شهزاده «اعظم شاه» پسر اورنگ زیب بازگرداند. اما پس از مدت کوتاهی، چون او از تقاضای مدیحه کردند، از خدمت سپاهی استعفا کرد. بیدل در سال ۱۰۹۶ هـ.ق به دهلی رفت و مقدمات یک زندگی توأم با آرامش و عزلت را در دهلی فراهم کرد، زندگی شاعر بزرگ در این سالها به تأمل و تفکر و سرایش شعر گذشت و منزل او میعادگاه عاشقان و شاعران و اهل فکر و ذکر بود، در همین سالها بود که بیدل به تکمیل مثنوی «عرفان» پرداخت و این مثنوی عظیم عرفانی را در سال ۱۱۲۴ هـ .ق به پایان رساند. بیدل آخرین آینه تابان شعر عارفانه فارسی بود که نور وجودش در تاریخ چهارم صفر ۱۱۳۳ هـ.ق به خاموشی گرایید.
بیدل شاعری با حکمت و تفکر قدسی است، وی از تبار شاعران عارفی چون حکیم سنایی، عطار نیشابوری، مولانا و حافظ و ... است، شاعرانی که شعرشان گرانبار از اندیشه و معناست در افق این بزرگان، شعر زبان راز و نیاز است .
اندیشه بیدل، اندیشه وحدت و یکانگی است، در منظر او عالم عالم جلوهی حق است و انسان آینهای که حیران به تماشا چشم گشوده است، به تماشای تجلی حق در عالم وجود، بیدل حق را تنها حقیقت هستی میداند، در نگاه خود نیز همه موجودات قائم به حق میباشند و بدون فیض وجودیی که حق به آنها میبخشد محکوم به فنا و نیستیاند و همه موجودات و اشیاء را همچون خیال و وهم تصور میکند که تنها صورتی از وجود دارند و حقیقت آنها حضرت حق میباشند که از چشم غافلان همیشه این نکته پوشیده میماند.
از چمن تا انجمن ، جوش بهار رحمت است
دیده هر جا باز می گردد دچار رحمت است
خواه ظلمت کن تصور ،خواه نور، آگاه باش!
آنچه اندیشی ، نهان و آشکار رحمت است
قدر دان غفلت خود گر نباشی جرم کیست؟
آنچه عصیان خوانده ای آیینه دار رحمت است
کو دماغ آن که ما، از ناخدا منت کشیم !
کشتی بی دست وپایی ها کنار رحمت است
سبحه ای دیگر به ذکرمغفرت در کار نیست
تانفس باقی ست ،هستی درشمار رحمت است
وحشی دشت معاصی را دو روزی سر دهید
تا کجا خواهد رمید؟! آخر شکار رحمت است
شام اگر گل کرد ، بیدل ! پرده دار عیب ماست
صبح اگر خندید ، در تجدید کار رحمت است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
بیدل دهلوی
/
بیدل شاعریست که در بیرون از مرزهای ایران به ویژه در میان افغان ها بیشتر شناخته شده است. شاعری دیرآشنا با ببانی دشوار و معانی استوار. در ۲۵ سال اخیر در ایران تلاش قابل تقدیری برای معرفی «پیر میکده سخندانی و افلاطون خم نشین معانی» صورت گرفته و حاصل آن انتشار گزیدهها و تصحیحات متعدد از دیوان بیدل و مقالات و پایان نامه های گوناگون است که از معروفترین آنها کتاب شاعر آینه ها تالیف دکتر شفیعی کدکنی است.
«میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی» در سال ۱۰۵۴ هـ.ق در ساحل جنوبی رودخانه «گنگ» در شهر عظیم آباد پتنه (هند) به دنیا آمد. از روزهای جوانی عبدالقادر به شوق حق، ترانه عشق میسرود و چون بر حفظ و اخفای راز عشقش به حق مصر بود «رمزی» تخلص میکرد تا این که بنابر قول یکی از شاگردانش هنگام مطالعه گلستان سعدی از مصراع «بیدل از بینشان چه گوید باز» به وجد آمد و تخلص خود را از «رمزی» به «بیدل» تغییر داد.
بیدل چهرهای خوش منظر و جثهای نیرومند داشت، فنون کشتی را به خوبی میدانست و ورزشهای طاقت فرسا از معمولیترین فعالیتهای جسمی او بود. در سال ۱۰۷۵ هـ.ق به دهلی رفت، هنگام اقامت در دهلی دایم الصوم بود و آن چنان که خود در چهار عنصر نقل کرده است به سبب تزکیه درون و تحمل انواع ریاضتها و مواظبت بر عبادات درهای اشراق بر جان و دلش گشوده شده بود و مشاهدات روحانی به وی دست میداد. وی در سال ۱۰۷۸ هـ.ق سرایش مثنوی «محیط اعظم» را به پایان رساند، این مثنوی دریای عظیمی است لبریز از تأملات و حقایق عرفانی. دو سال بعد مثنوی «طلسم حیرت» را سرود و به نواب عاقل خان راضی که از حامیان او بود هدیه کرد.
تلاش معاش او را به خدمت در سپاه شهزاده «اعظم شاه» پسر اورنگ زیب بازگرداند. اما پس از مدت کوتاهی، چون او از تقاضای مدیحه کردند، از خدمت سپاهی استعفا کرد. بیدل در سال ۱۰۹۶ هـ.ق به دهلی رفت و مقدمات یک زندگی توأم با آرامش و عزلت را در دهلی فراهم کرد، زندگی شاعر بزرگ در این سالها به تأمل و تفکر و سرایش شعر گذشت و منزل او میعادگاه عاشقان و شاعران و اهل فکر و ذکر بود، در همین سالها بود که بیدل به تکمیل مثنوی «عرفان» پرداخت و این مثنوی عظیم عرفانی را در سال ۱۱۲۴ هـ .ق به پایان رساند. بیدل آخرین آینه تابان شعر عارفانه فارسی بود که نور وجودش در تاریخ چهارم صفر ۱۱۳۳ هـ.ق به خاموشی گرایید.
بیدل شاعری با حکمت و تفکر قدسی است، وی از تبار شاعران عارفی چون حکیم سنایی، عطار نیشابوری، مولانا و حافظ و ... است، شاعرانی که شعرشان گرانبار از اندیشه و معناست در افق این بزرگان، شعر زبان راز و نیاز است .
اندیشه بیدل، اندیشه وحدت و یکانگی است، در منظر او عالم عالم جلوهی حق است و انسان آینهای که حیران به تماشا چشم گشوده است، به تماشای تجلی حق در عالم وجود، بیدل حق را تنها حقیقت هستی میداند، در نگاه خود نیز همه موجودات قائم به حق میباشند و بدون فیض وجودیی که حق به آنها میبخشد محکوم به فنا و نیستیاند و همه موجودات و اشیاء را همچون خیال و وهم تصور میکند که تنها صورتی از وجود دارند و حقیقت آنها حضرت حق میباشند که از چشم غافلان همیشه این نکته پوشیده میماند.
از چمن تا انجمن ، جوش بهار رحمت است
دیده هر جا باز می گردد دچار رحمت است
خواه ظلمت کن تصور ،خواه نور، آگاه باش!
آنچه اندیشی ، نهان و آشکار رحمت است
قدر دان غفلت خود گر نباشی جرم کیست؟
آنچه عصیان خوانده ای آیینه دار رحمت است
کو دماغ آن که ما، از ناخدا منت کشیم !
کشتی بی دست وپایی ها کنار رحمت است
سبحه ای دیگر به ذکرمغفرت در کار نیست
تانفس باقی ست ،هستی درشمار رحمت است
وحشی دشت معاصی را دو روزی سر دهید
تا کجا خواهد رمید؟! آخر شکار رحمت است
شام اگر گل کرد ، بیدل ! پرده دار عیب ماست
صبح اگر خندید ، در تجدید کار رحمت است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بیدل دهلوی
/
بیدل شاعریست که در بیرون از مرزهای ایران به ویژه در میان افغان ها بیشتر شناخته شده است. شاعری دیرآشنا با ببانی دشوار و معانی استوار. در ۲۵ سال اخیر در ایران تلاش قابل تقدیری برای معرفی «پیر میکده سخندانی و افلاطون خم نشین معانی» صورت گرفته و حاصل آن انتشار گزیدهها و تصحیحات متعدد از دیوان بیدل و مقالات و پایان نامه های گوناگون است که از معروفترین آنها کتاب شاعر آینه ها تالیف دکتر شفیعی کدکنی است.
«میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی» در سال ۱۰۵۴ هـ.ق در ساحل جنوبی رودخانه «گنگ» در شهر عظیم آباد پتنه (هند) به دنیا آمد. از روزهای جوانی عبدالقادر به شوق حق، ترانه عشق میسرود و چون بر حفظ و اخفای راز عشقش به حق مصر بود «رمزی» تخلص میکرد تا این که بنابر قول یکی از شاگردانش هنگام مطالعه گلستان سعدی از مصراع «بیدل از بینشان چه گوید باز» به وجد آمد و تخلص خود را از «رمزی» به «بیدل» تغییر داد.
بیدل چهرهای خوش منظر و جثهای نیرومند داشت، فنون کشتی را به خوبی میدانست و ورزشهای طاقت فرسا از معمولیترین فعالیتهای جسمی او بود. در سال ۱۰۷۵ هـ.ق به دهلی رفت، هنگام اقامت در دهلی دایم الصوم بود و آن چنان که خود در چهار عنصر نقل کرده است به سبب تزکیه درون و تحمل انواع ریاضتها و مواظبت بر عبادات درهای اشراق بر جان و دلش گشوده شده بود و مشاهدات روحانی به وی دست میداد. وی در سال ۱۰۷۸ هـ.ق سرایش مثنوی «محیط اعظم» را به پایان رساند، این مثنوی دریای عظیمی است لبریز از تأملات و حقایق عرفانی. دو سال بعد مثنوی «طلسم حیرت» را سرود و به نواب عاقل خان راضی که از حامیان او بود هدیه کرد.
تلاش معاش او را به خدمت در سپاه شهزاده «اعظم شاه» پسر اورنگ زیب بازگرداند. اما پس از مدت کوتاهی، چون او از تقاضای مدیحه کردند، از خدمت سپاهی استعفا کرد. بیدل در سال ۱۰۹۶ هـ.ق به دهلی رفت و مقدمات یک زندگی توأم با آرامش و عزلت را در دهلی فراهم کرد، زندگی شاعر بزرگ در این سالها به تأمل و تفکر و سرایش شعر گذشت و منزل او میعادگاه عاشقان و شاعران و اهل فکر و ذکر بود، در همین سالها بود که بیدل به تکمیل مثنوی «عرفان» پرداخت و این مثنوی عظیم عرفانی را در سال ۱۱۲۴ هـ .ق به پایان رساند. بیدل آخرین آینه تابان شعر عارفانه فارسی بود که نور وجودش در تاریخ چهارم صفر ۱۱۳۳ هـ.ق به خاموشی گرایید.
بیدل شاعری با حکمت و تفکر قدسی است، وی از تبار شاعران عارفی چون حکیم سنایی، عطار نیشابوری، مولانا و حافظ و ... است، شاعرانی که شعرشان گرانبار از اندیشه و معناست در افق این بزرگان، شعر زبان راز و نیاز است .
اندیشه بیدل، اندیشه وحدت و یکانگی است، در منظر او عالم عالم جلوهی حق است و انسان آینهای که حیران به تماشا چشم گشوده است، به تماشای تجلی حق در عالم وجود، بیدل حق را تنها حقیقت هستی میداند، در نگاه خود نیز همه موجودات قائم به حق میباشند و بدون فیض وجودیی که حق به آنها میبخشد محکوم به فنا و نیستیاند و همه موجودات و اشیاء را همچون خیال و وهم تصور میکند که تنها صورتی از وجود دارند و حقیقت آنها حضرت حق میباشند که از چشم غافلان همیشه این نکته پوشیده میماند.
از چمن تا انجمن ، جوش بهار رحمت است
دیده هر جا باز می گردد دچار رحمت است
خواه ظلمت کن تصور ،خواه نور، آگاه باش!
آنچه اندیشی ، نهان و آشکار رحمت است
قدر دان غفلت خود گر نباشی جرم کیست؟
آنچه عصیان خوانده ای آیینه دار رحمت است
کو دماغ آن که ما، از ناخدا منت کشیم !
کشتی بی دست وپایی ها کنار رحمت است
سبحه ای دیگر به ذکرمغفرت در کار نیست
تانفس باقی ست ،هستی درشمار رحمت است
وحشی دشت معاصی را دو روزی سر دهید
تا کجا خواهد رمید؟! آخر شکار رحمت است
شام اگر گل کرد ، بیدل ! پرده دار عیب ماست
صبح اگر خندید ، در تجدید کار رحمت است
عوامل شاعرانگی در شعر "بیدل دهلوی"
سخن گفتن از عوامل شاعرانگی در شعر شاعری که :
هزار آینه در پرداز زلفش / زجوهر شاخه مژگان در آب است
کاری بس دشوار و فوق طاقت است . چرا که برای تهیه مقاله ای که بتواند حق مطلب را به تمامی ادا کند و کلیه عناصر به کار گرفته شده در ساختار شعر او را در برگیرد در برابر عظمت شعر او :
در انتظار جمالی ، نشسته ام به خیالی
تحیر از مژه آغوش ها گشاده به هرسو
به هر تقدیر ، محور سخنم را به طور عمده به سه جنبه از جنبه های شعر بیدل اختصاص می دهم و به طور اجمالی ، درباره "منش استعاری زبان ، ذهن و تصویر " در شعر بیدل ، نکاتی را یاد آور می شوم .
به طور کلی امروزه آنچه که مربوط به بررسی متن شاعرانه می شود ، جدا از فرایند تحول کلی نظریه های ادبی و مقوله نقد نیست. چرا که مقوله شعر در قلمرو تعریف ونقد ، همواره مورد توجه نظریه پردازان ادبی بوده و خواهد بود . بحث های نظری درباره متن شاعرانه ، اززمان ارسطو آغاز شده و در گذر تاریخ ، چالش های فراوانی را پشت سرنهاده است که بر آیند کلی آنها ، به ویژه در قرن بیستم ، با تاثیر پذیری از دستاوردهای دانش زبان شناسی و همچنین نظریه های شعری در آراء صورت گرایان روس و پس از آن ، ساختار گرایان ، جایگاه ویژه ای را برای آن فراهم کرده است . در حوزه زبانشناسی ، با تکیه بر آراء سوسور و نظریه پردازان نشانه شناسی ، رهیافت های ارزشمندی برای درک جایگاه ویژۀ آن در نظام زبان در نظر گرفته شده است ؛ به گونه ای که متن شاعرانه از دیدگاه "یوری لوتمان" نشانه شناس برجسته روس ، این گونه تعریف می شود : « متن شاعرانه ، نظام نظام ها یا رابطه رابطه هاست ؛ پیچیده ترین شکل قابل تصور سخن است که چندین نظام مختلف را درهم فشرده می کند.[ زیرا ] شعر "دال" را باتمام وجود، فعال می کند و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بیدل دهلوی
/
بیدل شاعریست که در بیرون از مرزهای ایران به ویژه در میان افغان ها بیشتر شناخته شده است. شاعری دیرآشنا با ببانی دشوار و معانی استوار. در ۲۵ سال اخیر در ایران تلاش قابل تقدیری برای معرفی «پیر میکده سخندانی و افلاطون خم نشین معانی» صورت گرفته و حاصل آن انتشار گزیدهها و تصحیحات متعدد از دیوان بیدل و مقالات و پایان نامه های گوناگون است که از معروفترین آنها کتاب شاعر آینه ها تالیف دکتر شفیعی کدکنی است.
«میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی» در سال ۱۰۵۴ هـ.ق در ساحل جنوبی رودخانه «گنگ» در شهر عظیم آباد پتنه (هند) به دنیا آمد. از روزهای جوانی عبدالقادر به شوق حق، ترانه عشق میسرود و چون بر حفظ و اخفای راز عشقش به حق مصر بود «رمزی» تخلص میکرد تا این که بنابر قول یکی از شاگردانش هنگام مطالعه گلستان سعدی از مصراع «بیدل از بینشان چه گوید باز» به وجد آمد و تخلص خود را از «رمزی» به «بیدل» تغییر داد.
بیدل چهرهای خوش منظر و جثهای نیرومند داشت، فنون کشتی را به خوبی میدانست و ورزشهای طاقت فرسا از معمولیترین فعالیتهای جسمی او بود. در سال ۱۰۷۵ هـ.ق به دهلی رفت، هنگام اقامت در دهلی دایم الصوم بود و آن چنان که خود در چهار عنصر نقل کرده است به سبب تزکیه درون و تحمل انواع ریاضتها و مواظبت بر عبادات درهای اشراق بر جان و دلش گشوده شده بود و مشاهدات روحانی به وی دست میداد. وی در سال ۱۰۷۸ هـ.ق سرایش مثنوی «محیط اعظم» را به پایان رساند، این مثنوی دریای عظیمی است لبریز از تأملات و حقایق عرفانی. دو سال بعد مثنوی «طلسم حیرت» را سرود و به نواب عاقل خان راضی که از حامیان او بود هدیه کرد.
تلاش معاش او را به خدمت در سپاه شهزاده «اعظم شاه» پسر اورنگ زیب بازگرداند. اما پس از مدت کوتاهی، چون او از تقاضای مدیحه کردند، از خدمت سپاهی استعفا کرد. بیدل در سال ۱۰۹۶ هـ.ق به دهلی رفت و مقدمات یک زندگی توأم با آرامش و عزلت را در دهلی فراهم کرد، زندگی شاعر بزرگ در این سالها به تأمل و تفکر و سرایش شعر گذشت و منزل او میعادگاه عاشقان و شاعران و اهل فکر و ذکر بود، در همین سالها بود که بیدل به تکمیل مثنوی «عرفان» پرداخت و این مثنوی عظیم عرفانی را در سال ۱۱۲۴ هـ .ق به پایان رساند. بیدل آخرین آینه تابان شعر عارفانه فارسی بود که نور وجودش در تاریخ چهارم صفر ۱۱۳۳ هـ.ق به خاموشی گرایید.
بیدل شاعری با حکمت و تفکر قدسی است، وی از تبار شاعران عارفی چون حکیم سنایی، عطار نیشابوری، مولانا و حافظ و ... است، شاعرانی که شعرشان گرانبار از اندیشه و معناست در افق این بزرگان، شعر زبان راز و نیاز است .
اندیشه بیدل، اندیشه وحدت و یکانگی است، در منظر او عالم عالم جلوهی حق است و انسان آینهای که حیران به تماشا چشم گشوده است، به تماشای تجلی حق در عالم وجود، بیدل حق را تنها حقیقت هستی میداند، در نگاه خود نیز همه موجودات قائم به حق میباشند و بدون فیض وجودیی که حق به آنها میبخشد محکوم به فنا و نیستیاند و همه موجودات و اشیاء را همچون خیال و وهم تصور میکند که تنها صورتی از وجود دارند و حقیقت آنها حضرت حق میباشند که از چشم غافلان همیشه این نکته پوشیده میماند.
از چمن تا انجمن ، جوش بهار رحمت است
دیده هر جا باز می گردد دچار رحمت است
خواه ظلمت کن تصور ،خواه نور، آگاه باش!
آنچه اندیشی ، نهان و آشکار رحمت است
قدر دان غفلت خود گر نباشی جرم کیست؟
آنچه عصیان خوانده ای آیینه دار رحمت است
کو دماغ آن که ما، از ناخدا منت کشیم !
کشتی بی دست وپایی ها کنار رحمت است
سبحه ای دیگر به ذکرمغفرت در کار نیست
تانفس باقی ست ،هستی درشمار رحمت است
وحشی دشت معاصی را دو روزی سر دهید
تا کجا خواهد رمید؟! آخر شکار رحمت است
شام اگر گل کرد ، بیدل ! پرده دار عیب ماست
صبح اگر خندید ، در تجدید کار رحمت است
عوامل شاعرانگی در شعر "بیدل دهلوی"
سخن گفتن از عوامل شاعرانگی در شعر شاعری که :
هزار آینه در پرداز زلفش / زجوهر شاخه مژگان در آب است
کاری بس دشوار و فوق طاقت است . چرا که برای تهیه مقاله ای که بتواند حق مطلب را به تمامی ادا کند و کلیه عناصر به کار گرفته شده در ساختار شعر او را در برگیرد در برابر عظمت شعر او :
در انتظار جمالی ، نشسته ام به خیالی
تحیر از مژه آغوش ها گشاده به هرسو
به هر تقدیر ، محور سخنم را به طور عمده به سه جنبه از جنبه های شعر بیدل اختصاص می دهم و به طور اجمالی ، درباره "منش استعاری زبان ، ذهن و تصویر " در شعر بیدل ، نکاتی را یاد آور می شوم .
به طور کلی امروزه آنچه که مربوط به بررسی متن شاعرانه می شود ، جدا از فرایند تحول کلی نظریه های ادبی و مقوله نقد نیست. چرا که مقوله شعر در قلمرو تعریف ونقد ، همواره مورد توجه نظریه پردازان ادبی بوده و خواهد بود . بحث های نظری درباره متن شاعرانه ، اززمان ارسطو آغاز شده و در گذر تاریخ ، چالش های فراوانی را پشت سرنهاده است که بر آیند کلی آنها ، به ویژه در قرن بیستم ، با تاثیر پذیری از دستاوردهای دانش زبان شناسی و همچنین نظریه های شعری در آراء صورت گرایان روس و پس از آن ، ساختار گرایان ، جایگاه ویژه ای را برای آن فراهم کرده است . در حوزه زبانشناسی ، با تکیه بر آراء سوسور و نظریه پردازان نشانه شناسی ، رهیافت های ارزشمندی برای درک جایگاه ویژۀ آن در نظام زبان در نظر گرفته شده است ؛ به گونه ای که متن شاعرانه از دیدگاه "یوری لوتمان" نشانه شناس برجسته روس ، این گونه تعریف می شود : « متن شاعرانه ، نظام نظام ها یا رابطه رابطه هاست ؛ پیچیده ترین شکل قابل تصور سخن است که چندین نظام مختلف را درهم فشرده می کند.[ زیرا ] شعر "دال" را باتمام وجود، فعال می کند و