لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
دوستی با مردم دانا نکوست
دشمن دانا به ز نادان دوست
شیوه های موفق مقابله با مشکلات زندگی چیست؟
هر فرد یک طوری باید با مشکلات خود کنار بیاید یعنی از یک طرف با آن هماهنگی داشته باشد یعنی با مرور زمان و بدون فشار بر مغز و زندگی خود آن را حل کند. مثلاٌ بعضی افراد ممکن است مسیری دیگر را برای حل این مشکلات انتخاب کنند و به طور منطقی و واقعی به مشکلات می نگرد تا ریشه های اصلی و مهم را پیدا کنند. فرد به تحلیل و بررسی نقش خود در این رخ دادها و رفتار مناسبی در قبال آنها می پردازد و مسئولیت خود را در انها و در بوجود آمدن آنها می پذیرد.
شخصی که برای خود ارزش قائل است و در رویارویی با مشکلات احساس مسئولیت می کند و نمی گوید که این موضوع زندگی و آینده مرا خراب و تباه کرده است.
بلکه او به خود می گوید اگر من این کار را نمی کردم این مشکل بوجود نمی آمد یعنی این مسئولیت را می پذیرد و از احساسات و هیجانات خود آگاه می شود.
پذیرفتن مسئولیت یک قدم حیاتی:
کسی که با احساس «ارزش نداشتن» بزرگ شده باشد . در واقع به نوعی زندگی عادت کرده است که تغییر آن برایش سخت و دلهره آور است. او. به نوعی رفتار غلط فقط عادت کرده است اما برای کنار گذاشتن و تغییر این عادت شهامت لازم را در خود نمی بیند.
بسیاری از ما می دانیم که روش زندگی مان درست نیست. می دانیم که باید تغییری در اوضاع ایجاد کنیم تا احساس بهتری از زندگی داشته باشیم اما به رغم این آگاهی شهامت ایجاد این تغییر را نداریم. مانع اصلی در اینجا «ترس» است. ترس از گام برداشتن در یک مسیر ناشناخته. ترس از نگاه مردم. ترس از نداشتن و نتوانستن. ترس از شکست مبالغه کردن یا دست کم شمردن. به سرزنش های دیگران و بسیاری از موارد دیگر.
«شخص ممکن است بک عمر به خاطر این ترس ها از هر گونه تغییر تحول مثبت در زندگی دوری کند»
پس کنترل زندگی خود را خودمان به عهده بگیریم یعنی هیچ کس ما را نمی تواند از این مسئولیت ها خلاص کند و کارهای ما را انجام دهد پس هر کدام از ما مسئول زندگی و آینده خود هستیم.
آگاهی به مسائل:
بسیاری از جوانان از تنهایی رنج می برند .مضطرب و نگرانند. احساس عدم درک از سوی دیگران می کنند. خود را حقیر و بی ارزش می دانند. در برقراری ارتباط با دیگران دچار وحشت می شوند. بدون آنکه به دلایل واقعی این احساس پی ببرند بسیاری به رغم جوانی. مأیوس. خسته. کسل و بی علاقه به همه چیز هستند. آنها نیز فکر می کنند دیگران قادر به درک آنها نیستند. به همین دلیل به نفرت و کینه شان افزوده می شود. آنها فقط می دانند که باید در موقعیت و شرایط بهتری قرار می گرفتند اما هیچ گونه تلاشی برای رسیدن به این موقعیت بهتر از خود نشان نمی دهند.
اکثر این افراد از احساس عدم اعتماد و ارزش به خود رنج می برند آنها روزها. ماه ها و سالها را تلف می کنند بدون این که بدانند چه کار می کنند و بدون آنکه کوششی واقعی برای یافتن ریشه ناراحتی های خود انجام دهند.
آنان گاه نا آگاهانه این احساس تحقیر و عدم ارزش را ناشی از عارضه فیزیکی یا جسمی و یا نقصی که در بدن یا صورت خود دارند می دانند و تمام زندگی خود را صرف توجه به این مسأله می کنند بدون اینکه در صدد ریشه یابی مسأله باشند.
تصمیم گیری:
در مسیر زندگی انتخاب هدف یک مسأله است و تصمیم گیری برای رسیدن به آن مسأله ای دیگر به طور مسلم فضیلت مهم و اصلی در تصمیم گیری رسیدن است که با خود عوامل اصلی پیشرفت روحی و روانی. یعنی تلاش. امید و فعالیت را به همراه می آورد.
همانطور که بیشتر در تعریف احساس ارزش داشتن بیان کردیم این موضوع از دو عنصر اساسی تشکیل شده است.
اعتماد و یقین درونی به ارزشهای خود به عنوان یک انسان.
احساس شایستگی و لیاقت داشتن
انتخاب هدف و تصمیم برای نیل به آن. سبب به ارتقاء میزان این دو عنصر می شود باید توجه داشت این حرکت به سوی هدف است که از اهمیت بسزایی برخوردار است. یک هدف ممکن است کاملاٌ شخصی مثلاٌ ترک یک عادت نا مناسب مانند سیگار یا کم کردن وزن باشد و یا یک هدف تحصیلی مانند موفق شدن در دانشگاه و یا بدست آوردن یک کار مناسب و یا چیزهای دیگر . اهمیت. در تلاش و پشتکاری است که برای رسیدن به آن از خود نشان می دهیم. بسیاری از مردم به دلیل انتخاب هدفهای نا معقول و دست نیافتنی در نیمه های راه خسته و مأیوس برمی گردند و بعضی نیز آنقدر در رسیدن به آن شتاب می کنند که طاقت پشتکار و تلاش مداوم را نمی آورند. این افراد نه تنها به هدف خود نمی رسند بلکه به پایه های یقین و باور خود آنچنان صدمه ای می رسانند که تا مدتها احساس افسردگی. حقارت و یأس خواهند کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
شیوه های اعجاب انگیز برای از میان بردن حالات بد
آیا شما احساس بدی دارید و یا ناراحت هستید؟ دیگر نگران نباشید. راههای بسیار ساده ای وجود دارند که با استفاده از آن ها می توانید بر عادات نامناسب و اخلاق تند خود فائق آیید. خوش اخلاقی و سرحالی جزئی از خصوصیات ذاتی افراد به شمار نمیرود و نمی توان گفت که آنها همانطوری به دنیا می آیند؛ هیچ کس هم محکوم نیست که تا آخر عمر خود ناراحت و بدحال باقی بماند. میزان خوشحالی، یک مسئله کاملاً اکتسابی است و یاد گرفتن آن هم کار دشواری نیست. هر کس به راحتی می تواند با عادت های بد خود مبارزه کرده و خوش بینی را به زندگی خود راه دهد.
1- از خون آشام های احساسی پرهیز کنید
آیا جذب افرادی می شوید که شما را از نظر احساسی تخلیه کرده و خودشان جزء بازنده ها حساب می شوند؟ آیا مانند یک آهن ربا، افراد بازنده را به خود جذب میکنید؟
می توان گفت که اینگونه افراد خود به خود باتری شما را خالی می کنند، روند زندگی را کند کرده و طرف مقابل را عصبانی و ناراحت میکنند. برای اینکه بتوانید خوشحال، خوش بین و پرانرژی باقی بمانید باید تا آنجایی که امکان دارد از این قبیل افراد دوری کنید. افراد ناراضی و بدبین به راحتی اجازه می دهند تا این خون آشام ها به جانشان بیفتند و احساسات مثبتشان را مستقیماً از مغزشان بمکند. از جمله افراد خون آشام احساسی می توان به افرادی که مرتباً در حال مسخره، انتقاد، تخریب و سرکوب کردن هستند اشاره کرد.
یک لیست از افرادی که در موقعیت های مختلف با آنها برخورد می کنید تهیه کنید و سپس سعی کنید ارتباط خود را با افرادی که در بالا به آنها اشاره کردیم به کمترین میزان برسانید و در یا در صورت امکان ارتباط خود را به طور کلی با آنها قطع کنید. توجه: افراد خوشحال و خوش بین خودشان پیام آور صلح و دوستی هستند و افراد ناراحت و بدبین خودشان به عنوان نوعی خون آشام احساسی تلقی می شوند.
2- ذهن خود را پاکسازی کنید
آیا می توان همانطور که جسم را در بیمارستانها زهرزدایی می کنند، با ذهن نیز همین کار را انجام داد؟ برای اینکه افکار منفی و مخرب را به ذهن خود راه ندهید همیشه باید این "قانون شادکامی" را در ذهن داشته باشید: شما در آن واحد تنها می توانید به یک مسئله فکر کنید. به این معنا که یا می توانید بر روی یک مسئله ناراحت کننده/بد بینانه تمرکز کیند و یا بر روی یک موضوع خوشحال کننده/ خوش بینانه. حق انتخاب با شماست. افراد بدبین معمولاً همیشه در این فکر هستند که چگونه ممکن است شکست بخورند و دیگر نتوانند از جایشان بلند شوند. آنها همیشه انتظار وقوع بدترین اتفاق ها را دارند. از سوی دیگر افراد خوش بین همیشه منتظر بهترین ها هستند. بهتر است ذهن خود را خانه تکانی کنید. زمانیکه به یک مشکل برخورد می کنید سریع به فکر یافتن راه چاره ای برای فائق آمدن و حل آن باشید. افراد بدبین و ناراحت در این شرایط فقط به دنبال گله و شکایت هستند و افراد خوش بین و موفق در پی یافتن راه حل.
3- خوش بینی و خوشحالی با اعداد
آیا به طور وسواسی به سمت افکار منفی کشیده می شوید و حالات بدی به شما دست می دهد؟ یک راه ساده این است که خودتان مسیر حرکت فردیتان را به سمت افکار مثبت تغییر دهید. به راحتی می توانید در تغییر افکار منفی به مثبت یک متخصص شوید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که بر روی شمارش و تغییر ایده های منفی به مثبت تمرکز کنید. هر بار که یک فکر منفی به ذهنتان خطور کرد، به سرعت آن را به یک فکر مثبت تغییر دهید. هر بار که این کار را انجام دادید، یک تیک بر روی یک صفحه کاغذ بزنید. هدف شما باید این باشد که تعداد دفعاتی را که نیاز به انجام یک چنین کاری پیدا می کنید، به صفر برسانید. به عنوان مثال شاید در ابتدا نیاز باشد که به طور روزانه 50 تیک در کاغذ بزنید. به مرور زمان این عدد به 30 و 20 و به 10 میرسد. اگر شما به شدت منفی گرا باشید با انجام این تکنیک تبدیل به یک فرد به شدت مثبت اندیش می شوید.
4- وضعیت قرار گرفتن بدن خود را تغییر دهید
افراد پر انرژی و خوشحال، گام های بلند تری بر می دارند، تند تر راه می روند، و صاف می ایستند و به نظر می رسد که از منبع پایان ناپذیر انرژی تغذیه می شوند. از طرف دیگر افراد بدبین و عبوس گام های کوتاه بر میدارند، پاهایشان را روی زمین می کشند و آرام و قوز کرده حرکت می کنند. به نظر می رسد که باتری آنها شارژ خالی کرده. مراقب وضعیت قرار گرفتن بدن خود باشید. سعی کنید بیشتر از ژست افراد خوش بین در راه رفتن و ایستادن خود استفاده کنید. استفاده از این تکنیک ها به شما کمک میکند تا روحیه ای شاد و پر انرژی پیدا کنید. انجام این کار ساده بوده و همچنین میتواند تاثیر مثبتی بر روی اطرافیانتان نیز داشته باشد.
5- مراقب حرف زدنتان باشید – هیچ گاه از کلمه هایی نظیر "سعی" استفاده نکنید
برای اینکه تبدیل به یک فرد خوش بین و سر حال بشوید، ابتدا باید یاد بگیرید که این افراد چه کارهایی انجام می دهند. افراد خوش بین برای خود شیوه عملکر و صحبت کردن منحصر بفردی دارند و از کلمات ویژه ای استفاده می کنند. همانطور که قبلاً هم گفته شد، لغاتی که در صحبت کردن خود از آنها استفاده می کنید، بر روی حالات درونی و میزان انرژی بدنتان تاثیر میگذارند. عوض کردن لغاتی که مورد استفاده قرار می دهید، می توانند نگرش و افکار تان را تغییر دهند. به جای استفاده از لغات "ناراحت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان
شخصیتِ اجتماعی و فرهنگیِ فرزندان توسط : خانواده، مدرسه، رسانه ها و محیط های اجتماعی دیگر ساخته می شود.
● مقدمه و طرح مساله:
انسانها در بَدو تولد مانند کاغذ سفیدی هستند که هنوز چیزی بر روی آن نوشته نشده است. (راموز, ۱۹۷۶ : ۱۱۹) هر آنچه که ما بر روی آنها بنویسیم, در آینده همان را خواهیم خواند. به عبارت دیگر، شخصیتِ اجتماعی و فرهنگیِ فرزندان توسط : خانواده، مدرسه، رسانه ها و محیط های اجتماعی دیگر ساخته می شود. یعنی, قاعدتا شکل، فرم و محتویِ هر کدام از این منابع, نسبتا مشابه شکل, فرم و محتویِ شخصیتِ روانی، اجتماعی و هویت فرهنگی جوانان خواهد بود.
این منابع بطور یکسان عمل نکرده و تاثیر یکسانی بر روی افراد جامعه ندارند. در بعضی از افراد، خانواده و در افراد دیگر، مدرسه و در تعدادی دیگر, ممکن است رسانه ها بیشترین تاثیر را داشته باشند. اما، همانطوری که تحقیقات نشان می دهند، بیشترین تاثیر در روند جامعه پذیری و فرهنگ پذیری انسان، در نتیجه, شخصیت روانی و فرهنگی او تا قبل از ۶ سال پایه ریزی می شود و این زمان را انسان بیشتر در خانواده می گذراند. (دادسون, ۱۹۷۲)
در مواقعی که خانواده بتواند با روابط آموزشی صحیح، فرزند را به سمت خود جذب کند، تاثیر نیروهای دیگر حتی در صورتی که مخالف با فرهنگ رایج خانواده باشند, به حداقل خواهد رسید، و در صورت موافقت نیز تشدید خواهد شد. در صورتیکه خانواده با روابط نا صحیح خود نقش دافعه را نسبت به فرزند داشته باشد، طبیعتا, منابعِ دیگر که رابطه ای بهتر و آموزشی تر از خانواده ایجاد کنند، می توانند بر روی چگونگی شخصیتِ روانی، اجتماعی و فرهنگی فرزندان اثر بسزایی داشته باشند. از منظری دیگر، در صورتیکه رابطة خانواده، رابطه ای بر اساس دمکراسی و آزادی باشد، اولا, فرزند بیشتر به سمت خانواده تمایل نشان خواهد داد، ثانیا, جنبة اجتماعی شدن او بیشتر تقویت شده و وی نقش فعالتری را در جامعه ایفا می کند. در غیر اینصورت غالبا دیده شده که فرد منزوی بوده و با محیط اطراف خود منفعلانه بر خورد خواهد کرد.
وجود شخصیت سالم روانی و فرهنگی فرزندان در گروِ یک نکتة اساسی است که در اکثر خانواده های مورد مطالعة این پژوهش کیفی (لاپلانتین, ۲۰۰۰) که در سلامت روان بسر میبرند، مشترک به نظر می رسید، و این نکته, مسئلة حضور والدین در جمع خانواده بود. به عبارت دیگر، مدت زمانی است که والدین در خانه می باشند, و یا شکل فضایی که در خانه حاکم است. البته، وجود زمان و یا فضا به تنهایی کافی نبوده، بلکه در این مدت زمانِ حضورِ فیزیکی، داشتن رابطة آموزشی (هس و ویاند, ۱۹۹۴) و مسئلة وجود ارتباطات کلامی, (بودیشون, ۱۹۸۲) یعنی گفتگو در بین اعضاء خانواده لازم و مطرح است.
رابطة والدین با فرزندان یا شیوه های فرزند پروری, در گذر از اعمالی است که اهداف گوناگونی را در بر دارد. تربیت اخلاقی و روانی، شناسائی, رشد و پیشرفت استعدادهای فرزندان، آموزش مهارت ها، آشنا کردن با قوانین و هنجارهای جامعه از دید والدین، از جملة این اهداف می باشند. ’پارسنز نیز دو کارکرد اساسی یعنی اجتماعی کردن و شکوفایی شخصیت فرزند را برای خانواده در نظر می گیرد.‘ (اعزازی، ۱۳۷۶: ۱۶)
این گونه اهداف والدین که شامل تمام فعالیت ها و اعمالی می شود که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ارتباط آنها را با فرزندان در رفتارهای روزمره نشان می دهد، هستة اصلی این پژوهش بوده، که تحت عنوان فرزند پروری یا رابطة آموزشی مطرح می باشد. این فعالیت ها برطبق نظریة عمل بوردیو جامعه شناس معاصر فرانسوی (بوردیو, ۱۹۸۹) توسط نیروهائی هدایت و یا کنترل می شوند، که این نیروها به صورت یکسان و به یک اندازه نزد انسانها از جمله والدین وجود ندارد. این نیروها در ارتباط با وضعیت اقتصادی اجتماعی و فرهنگی خانواده می باشند. همچنین تصوراتی که والدین از فرزندان خود دارند, تاثیر بر روی چگونگی نوع روابط یعنی شیوه های فرزند پروری نیز دارند. (منادی، ۱۳۷۸) تصورات نیز تحت تاثیر طبقة اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فرد (یا سرمایه های فرهنگی) می باشند. تصورات و فرهنگ فرد، یعنی عادت واره (بوردیو، ۱۳۸۰) هر دو عامل به صورت مستقیم و غیر مستقیم اعمال فرد را هدایت و کنترل می کنند. در این پژوهش، فرهنگ و تصورات والدین و نقش فرزند، هدایت کنندة رفتارهای آنها از جمله نوع رابطه با فرزندانشان می باشند.
رابطة والدین اعم از آموزشی یا غیر آموزشی با فرزندان، رابطه ای یکسان و بر طبق یک الگو و مدل خاصی نیست. بر اساس تحقیقی در فرانسه، این مدلها در ارتباط با طبقة اجتماعی خانواده ها می باشند. (ژیفو لوواسور, ۱۹۹۵) به گفتة کاستلان ’یک مدل فرزند پروری در همة خانواده ها وجود ندارد. بلکه به تعداد خانواده ها, تعداد روش های فرزند پروری وجود دارد.‘ (کاستلان, ۱۹۸۶ : ۷)
یکی از نکاتی که در شیوه های فرزند پروری نقش مهمی دارند، مسئلة زمانِ حضور اعضاء خانواده در کنار یکدیگر و نوع فعالیت آنها یعنی فضاهای حاکم بر خانواده است. در این زمینه نیز تفاوت هائی بین خانواده ها وجود دارد. به این معنی که خانواده ها زمان های یکسانی را از نظر کار، تفریح، باهم بودن و چگونگی گذراندن ایام ندارند. عوامل تغییرات زمان و فعالیت ها، اولا، تصورات آنها از مسائل مختلف از جمله زندگی, ثانیا طبقة اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنها می باشد.
هانری لوفور بنیانگذار نظریة زمان (لوفور, ۱۹۶۲ و ۱۹۸۹) بوده که به تفصیل این نظریه را معرفی کرده ایم. (منادی، ۱۳۷۹) به طور اختصار لوفور معتقد است، یکی از تفاوت های بین انسان و حیوان وجود زمان در نزد انسانها می باشد. بدین معنی که برای مثال حیوان هر زمانی گرسنه شود به دنبال شکار رفته، در حالیکه انسان برای غذای خود از قبل برنامه ریزی می کند و نه تنها مواد غذائی خود را تهیه کرده، بلکه تحولات و تغییراتی بر روی این مواد خام نیز انجام می دهد. و حتی ۲۴ ساعت خود را به چند زمان اصلی و فرعی از جمله: صبحانه، نهار و شام و برنامه های میانی آنها که بر اساس فرهنگهای مختلف متفاوت است تقسیم می کند. انسانها دارای زمانهای دیگری مثل زمان : کار، استراحت، تفریح، بازی، شادی، عشق ورزیدن, فعالیت های هنری و ورزشی نیز می باشند. در اصل می توان گفت تفاوت بین انسانها در انواع، اندازه و محتوای اینگونه زمانها هم می باشد. (لوفور, ۱۹۸۹)
در بین زمانهای یاد شده، انسان دارای زمان آموزشی نیز می باشد. (هس, ۱۹۹۴) که اولا، اندازه و محتوایِ آن در نزد همة خانواده ها یکسان نیست. ثانیا, آموزشی بودن رابطة والدین با فرزندان در درون این زمان آموزشی حائز اهمیت است. عوامل آموزشی بودن رابطة والدین با فرزندان در گِرو عناصری چون : زمان آموزشی، اعتماد متقابل، تحمیل نکردن، تعهد و قبول مسئولیت یعنی معنی سازی مشابه، برقراری ارتباط کلامی، همکاری و درک یکدیگر و تخصص یا تبحر یا شناخت می باشد. (منادی، ۱۳۷۷) در چنین شرایطی است که والدین می توانند در جامعه پذیری فرزندان و در انتقال فرهنگ و ارزش های مورد قبول خود و شخصیتِ مورد نظر خودشان موفق تر باشند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
عنوان :
شیوه های ترغیب دانش آموزان به مطالعه
تهیه کننده :
ربابه قناعتی
مدرسه شهید باهنر 2
فهرست مطالب
مقدمه ..............................................................................................................3
چرا کودکان و نوجوانان باید مطالعه کنند ................................................5
مطالعه صحیح زمینه ساز تفکر و خلاقیت ...............................................6
نقش خانواده و شیوه های ایجاد انگیزه به مطالعه ..................................10
نقش آموزش و پرورش و مدارس ................................................................15
شیوه های ترغیب دانش آموزان به کتابخوانی .........................................16
منابع ..............................................................................................................22
مقدمه :
جامعه وقتی سعادت و فرزانگی می یابد ، که مطالعه کار روزانه اش باشد
سقراط
کتاب یکی از مهمترین ابزارهای فرهنگی است که در طول قرنهای متمادی ، همواره عامل مهمی در تضمین رشد و پویایی جوامع بشری بوده و با وجود رشد روز افزون رسانه ها و ابزارهای پیشرفته دیگر ، همچنان جایگاه خاص و یگانه خود را حفظ کرده است .
میزان توجه به کتاب و کتابخوانی ، نشانگر رشد فرهنگی و ملی هر کشور است و امروز تعداد کتابها و نشریه های منتشر شده هر کشور در طول سال ، کتابخانه ها ، کتابخوانها ، نویسندگان ، مترجمان و ناشران به عنوان معیارهای اساسی و محکم توسعه یافتگی کشورها مورد استفاده قرار می گیرد .
همچنین بی توجهی به کتاب و کتابخوانی ، یک بیماری فرهنگی و اجتماعی به حساب می آید که ناشی از فراگیر نشدن فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در بین اقشار گوناگون مردم یک جامعه است و می تواند در دراز مدت ، ضربه های جبران ناپذیری بر پیکره فرهنگ کشور وارد کند .
بنابراین گسترش فرهنگ مطالعه و کتابخوانی ، توسعه کتابخانه ها ، چاپ وانتشار کتاب و شیوه بهره گیری از این ابزار بی رقیب فرهنگی ، ضرورت رشد و تعالی جامعه است و در این میان ، ایجاد رغبت و عادت به مطالعه و کتابخوانی در بین کودکان و نوجوانان از اهمیت ویژه ای برخوردار است . وظیفه ما مربیان ایجاب می کند که برای آگاه کردن نوجوانان و جوانان این مرز و بوم همت گماریم و با تشویق آنها به خواندن مطالبی که در جهت سعادت و پیشرفتشان مؤثر است ، زمینه شرد علمی ، فرهنگی آنان را فراهم کنیم .
نگاهی گذرا به علت موفقیت کشورهای پیشرفته جهان ، مبین این واقعیت است که بخش عظیمی از این موفقیتها مرهون توجه به نسل نوجوان و جوان آن کشورها و سرمایه گذاری در جهت رشد و شکوفایی استعدادهای آنها بوده است ؛ زیرا کودکان و نوجوانان همیشه به عنوان عظیمترین سرمایه ها ذخایر معنوی کشور مطرح هستند .
برهمین اساس و با عنایت به جوان بودن جمعیت کشورها آموزش دادن و آگاهی بخشیدن به چند میلیون کودک ، نوجوان و جوان این مرز و بوم ، یکی از شالوده های اساسی در تحقق توسعه همه جانبه کشور سرافراز ایران گامی در جهت پیشبرد هدفهای والای نظام مقدس اسلامی است .
باید اعتراف کنیم که رواج کتاب و کتابخوانی در میان ملت ما که خود یکی از مشعلداران فرهنگ کتاب است که از چنین ملتی انتظار می رود و این پدیده نیز مانند بیشتر پدیده های ناگوار در کشور ما نتیجه فرمانروایی پادشاهان و فرمانروایان ظالم و بی فرهنگ و بی سواد بر این کشور ، در دویست سال گذشته است .
انسان موجودی کمال گراست و با سکون و کوت سازگاری ندارد . او همیشه به دنبال راهی است که یک قدم پیش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
عنوان :
شیوه های انشا نویسی
تهیه کنندگان :
ربابه قناعتی- سعدان
فهرست
مقدمه ........................................................................................3
چکیده مطالب ...........................................................................4
درس انشاء .................................................................................6
انشاءکوتاه .................................................................................11
نوشتن انشای بلند..... ..............................................................17
انشای گروهی ..........................................................................18
نتیجه ......................................................................................20
کلمات کلیدی .........................................................................21
مقدمه
از آغاز تحصیل و تدریس در آموزش و پرورش شاهد بوده ایم که به شکل سنتی در هر کلاس موضوعی مطرح می شد و هفته ی آینده تعدادی از بچه ها نوشته های خود را می خواندند .
دوباره موضوعی دیگر و قصه تکراری ، نوشته های تکراری . با خودم اندیشیدم برای خروج از این دایره تکرار چه باید کرد ؟ به این نتیجه رسیدم که از ذهن های خالی چیزی بیرون نمی تراود ، لذا بر آن شدم تا مطالبی جهت تدریس و آموزش انشای فارسی آماده کنم . گرچه سنت شکنی کار سختی است و عوض کردن ذهنیت دانش آموزان که در کلاس انشا هیچ آموزشی نمی دیدند .
اما کم کم نه تنها دانش آموزان روش جدید را پذیرا شدند ، بلکه اولیای آنان نیز با استقبال از این تغییرات ، بیان می کردند که ما ندیده بودیم انشای فارسی آموزش داده شود و خوشحال از این که فرزندانشان الفبای نوشتن را می توانند یاد بگیرند و در آینده مشکلی در نوشتن نداشته باشند .
این سخنان مشوق من بودند ، حاصل کار نیز مجموعه ای شد از تجربیات شخصی و مطالعاتی که عیناً در کلاس پیاده کردم . کلاس درس انشا را با قصه خوانی و نقاشی جذاب کردم برای مطالعه از هر کتابی که تشخیص می دادم استفاده می کردم به ویژه خواندن کتابهای تخیلی که بیشتر مورد توجه کودکان می باشد . با بررسی نقاشی ها و تقویت حواس بینایی و شنوایی دانش آموزان و بر پایی نمایشگاه سعی کردم ذهن و تفکر دانش آموزان را باورکنم و روح تازه ای به درس انشا ببخشم
.
چکیده مطالب