لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست ساسانیان
• مقدمه
• همانگونه که بنای یک ساختمان عظیم مستلزم پایه¬های سترگ و ستون¬های محکمی است بنای هر شاهنشاهی و حکومتی بر ستون-های قابل اتکایی استوار است. در بررسی علل انقراض سلسله ساسانی ابتدا باید معین گرداند که پایه¬های شکل¬گیری این نظام سیاسی چه بود و این پایه¬ها و مایه¬ها در طول سالیان چه مسیری را گذرانده و چه آسیب¬هایی را پشت سر گذاشته که سرانجام سنگینی تنه عظیم خود را تاب نیاورده و به سراشیبی سقوط افتاده است.
• در خصوص ظهور و سقوط حکومت¬ها یک نظریه عمومی وجود دارد که ابن خلدون آن را به خوبی تشریح کرده و از نظر نگارنده بسیار قابل اعتنا می¬باشد.
• به نظر ابن خلدون نبرد و تنازع میان دو شیوه اساسی معیشت بادیه¬نشینی و یکجانشینی ریشه تحولات تاریخی و پیدایش و استقرار دولت و طبقه حاکم بشمار می¬آید. چنانکه می¬گوید: «زندگی بادیه¬نشینی کهن¬تر و پیشتر از زندگی شهرنشین است و بادیه¬نشینی به منزله گهواره اجتماع و تمدن است و اساس تشکیل شهرها و جمعیت آنها از بادیه¬نشینان بوجود آمده است.» [1]
• مضمون نظریه وی این است که در حالیکه طوایف دامدار و صحرانشین در جستجوی مرتع در حرکت هستند مردم یکجانشین در روستاها و شهرها سکونت گزیده¬اند. در شرایط سکونت در یک محل فساد و تن-آسانی و تجمل¬پرستی و تنزل اخلاق اجتماعی توسعه یافته و موجب تباهی می¬شود در اثر همین رخوت و سستی مردم دلاور و جنگ¬جوی قبایل بر شهرنشینان غلبه می¬یابند و خود آنها نیز سرانجام به تن¬آسانی و تجمل روی آورده و مغلوب و مقهور طوایف صحراگرد می¬شوند.
• در واقع نیروی این اقوام صحراگرد و دلاور بازوی نظامی این سرزمین به حساب می¬آمد که با نام¬های گوناگون همچون «مادها، هخامنشیان، سلوکیه، پارت¬ها، ساسانیان، اعراب مسلمان، ترکان غزنوی، ترکان سلجوقی، ایلخانان مغول، ترکان تیموری، ترکمن¬های صفوی، پارسیان زند و ترکمن¬های قاجار» [2] در پهنه سرزمین ایران آشکار شده و بترتیب جای خود را به دیگری دادند.
• از سویی دیگر شاهنشاهی¬های ایران از یک روند ظهور و سقوط خاص خود نیز پیروی می¬کنند که شاید ویژگی بسیاری از حکومت¬های سلطنتی باشد. برای روشن¬تر شدن این نظر حکومت هخامنشیان را به عنوان نمونه بررسی می¬کنیم.
• با ظهور کورش و مبارزات و جنگ¬های مشهورش بنای یک حکومت و امپراطوری عظیم در فلات ایران شکل می¬گیرد. امپراطوری که نه تنها تمام حوزه فرهنگی ایران را در سیطره خود می¬گیرد بلکه سرزمین¬های وسیعی چون مصر، یونان و ... را زیر چتر خود قرار می¬دهد.
• معمولا بنای اولیه چنین حکومت¬هایی چنان استوار است که چند پادشاه بعد از بنیانگذار و نخستین شاه مقتدر با دشواری زیادی روبرو نمی¬شوند.
• بنای مستحکم کوروش در زمان کمبوجیه، داریوش کبیر با همان قوت و قدرت پایدار می¬ماند همین استحکام حتی در زمان خشایارشاه نیز با وجود دراز دستی¬های وی برقرار است؛ اما فتور و سستی و علائم اولیه زوال در زمان شاهان بعدی نمودار می¬شود.
• بعد از این مانند بسیاری از شاهنشاهی¬های ایرانی قدرت جنگاوری در شاهان دیگر کمتر می¬شود تا جایی که همچون گرگ پیری که در سنین کهنسالی به مکر و چاره¬اندیشی روی می¬آورد به «سربازان طلایی» خود روی می¬آوردند مثلا بجای روبه¬رو شدن با یونان می¬کوشند با اختلاف¬افکنی بین آتن و اسپارت مانع از وحدت یونان شده و در نتیجه از نگاه و درازدستی آنها به قلمرو خود جلوگیری نمایند.
• اما این ترفند هم تا جایی کاربرد دارد که آرمان¬های بلندپروازانه، جنگاوری و انتقام¬جویی سردار مقدونیه مطرح نباشد. بعد از این می¬بینیم هخامنشیان نیز پایه¬های رفیع حکومت خود را در اثر سستی، فساد و تسویه حساب¬های خونین برای رسیدن به سلطنت، حذف همه شاهزادگان و نخبگان سیاسی و اقتدارطلبی گروههای مختلف قدرت و نیز کم شدن روحیه جنگاوری فرو افتاده می¬بینند. ویژگی که وجه مشترک بسیاری از شاهنشاهی¬های ایران محسوب می¬گردد. همین اتفاق در اکثر سلسله¬های بعدی ظهور و سقوط یافته یعنی اشکانی، ساسانی و حتی سلسله¬های معاصر یعنی صفویه، افشاریه، زندیه و قاجار مشاهده می¬شود.
• اقدامی که جانشینان شاه اسماعیل به خصوص شاه عباس اول و شاهان قبل و بعد وی انجام می¬دهند بسیار حائز اهمیت است، یعنی کشتن هر کس که به نوعی خطری احتمالی برای شاهنشاه داشته باشد مباح است حتی اگر آن شخص فرزند و جگرگوشه بی¬گناه وی باشد؛ اگر هم شاهزاده¬ای زنده می¬ماند مجبور بود با زنان حرمسرا و خواجه¬سرایان زندگی کند.
• بدین ترتیب حکومت و شاهنشاهی از نخبگان سیاسی و شاهزادگان جنگاور و مقتدر خالی می¬شود و افراد ضعیف¬النفس هم که عمدا در حرمسرا پرورش یافته¬اند دیگر به کار حکومت و مدیریت کلان کشور بزرگی چون ایران نمی¬آیند.
• اما ظهور و سقوط ساسانیان علاوه بر این¬که از همین نظریه¬های عمومی پیروی می¬کند دارای مشخصه خاص خود نیز هست چرا که برای نخستین بار یک شاهنشاهی در ایران بنا می¬شود که ستون¬های نگاهدارنده آن با سلسله¬های قبل متفاوت است.
• سخن و عقیده نگارنده این است که این پایه¬های رفیع در مسیر چهارصد ساله ساسانیان دچار فسادها و آسیب¬هایی می¬شود که کم¬کم با قدرت¬یابی عوامل خارجی دچار زوال تدریجی می¬شود. اما این ستون¬ها چنان قوی بوده که بعد از حمله اعراب این شاهنشاهی و عناصر مهم آن بسیار آرام و تدریجی فرو می¬ریزد چرا که از زمان حمله اعراب و تسخیر تیسفون پایتخت ایران و شکست بزرگ نهاوند و نیز مرگ یزدگرد در مرو بیش از دو دهه طول می¬کشد.
• شکی نیست که ماهیت و شعارهای دینی نهفته در آئین اسلام خود در این روند زوال موثر بوده است. این ماهیت دین اسلام علاوه بر آن که در خود اعراب چنان شجاعتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
دانشگاه تهران
دانشکده حقوق و علوم سیاسی
عنوان تحقیق:
«عوامل شکست اوپک»
نام استاد:
نام دانشجو:
پائیز 1384
چکیده:
اوپک به عنوان یک سازمان بینالمللی متشکل از تعدادی از کشورهای جهان سومی در 1960 به منظور دفاع از منافع کشورهای تولیدکننده نفت پا به عرصه حیات گذاشت اما این سازمان در طول حیات خود اثرگذاری چندانی بر بازار جهانی نفت نداشته است. دلایل این شکست را میتوان در سه سطح تحلیل خرد، سازمانی و کلان بررسی کرد. در سطح تحلیل خرد اختلافات اراضی میان اکثر اعضاء، تضادهای قومی، مذهبی و ایدئولوژیک کشورهای عضو و ناهمگونی و ضعف ساختار سیاسی و اقتصادی آنها را میتوان برشمرد که انسجام سازمان را تضعیف کرده است. در سطح تحلیل سازمانی تناقضات اساسنامه اوپک و اشکالات ساختاری سازمان را میتوان نام برد و در سطح تحلیل کلان سیاستهای آژانس بینالمللی انرژی، ایالات متحده آمریکا و شرکتهای چند ملیتی قدرت اوپک را محدود ساخته است.
کلید واژه: اوپک، عدم ثبات سیاسی روابط اعضا، تناقضات اساسنامه، ساختار اوپک، سیاست کشورهای صنعتی.
دلایل تأسیس اوپک:
بعد از اکتشاف نفت در سال 1859 در آمریکا و گسترش روند اکتشاف آن در کشورهای مختلف جهان، بعضی از کشورهای جهان به سرعت تبدیل به صادرکنندگان عمده این ماده استراتژیک شدند.
این کشورها که اکثراً از توسعه نیافتگی رنج میبردند به شدت به درآمد حاصل از نفت نیاز داشتند و متعاقب اکتشاف نفت در هر یک از این کشورها به علت بیلیاقتی کارگزارانشان امتیازات نفتی به شکل کاملاً ناعادلانه به شرکتهای چند ملیتی که از طرف کشورهای صنعتی حمایت میشدند اعطاء شد.
استثمار نفتی کشورهای صادرکننده نفت، ضرورت ایجاد سازمان متشکل از صادرکنندگان نفت را ایجاب میکرد و در نتیجه اوپک در 1960 تشکیل شد. در پیدایش این سازمان عوامل مختلفی نقش داشتهاند که عبارتند از:
قراردادهای نفتی یک طرفه، ظهور قشر تکنوکرات در کشورهای صادر کننده نفت و درک روزافزون آنها از مسائل نفتی، تلاشهای برخی از تولیدکنندگان برای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بازی تمرین زندگی است،تمرین شکست برای پیروزی است.قوی کردن جسم به همراه پرورش اندیشه و روح .در هر جایی از دنیا بازی هایی وجود دارد که انسان ها در آنجا با آن ایام می گذرانند .در روستای خرمکوه از گذشته تا امروز بازی هایی وجود داشته که شاید بعضی از بازی ها،فقط مخصوص این محل نباشد و در جاهای دیگر هم انجام می شود.در زیر چند تا از این بازی ها آمده است:
1- لپٌه بازی :این بازی چیزی شبیه به بیس بال می باشد .وسیله این بازی یک توپ از جنس کاموا یا نخ پشمی ،که با مهارت توسط خود بازیکنان به دور هم تنیده شده و به اندازه یک سیب متوسط می باشد .وسیله دوم بازی یک چوب تقریبا یک متری با قطر و ضخامت تقریبی 5 سانتی متری.بازیکنان معمولا پسران 14 تا بیست ساله.دوتیم 5نفره که توپ را به هوا بلند کرده و با چوب ضربه وارد شده و تیم رقیب باید توپ را گرفته و به بازیکنان مقابل زده و بازیکنان مقابل باید در رفته و خود را از معرض توپ دور کنند، وبه سکو های مشخص شده برسانند.
2- قِیش بازی:وسیله این بازی قِیش یا کمربند که بازیکنان آن را به همراه دارند.دو تیم 6 یا 7 نفره ،یک دایره بزرگ در زمین کشیده شده ،یک تیم در وسط و تیم دیگر دور دایره قرار می گیرند.در حالی که کمربندها از مرکز دایره به طرف کمان دایره قرار دارد.تیمی که بیرون قرار دارد باید کمربندها برداشته و تیم درون دایره باید مانع برداشتن کمربندها شود.اگر کمربنده برداشته شود با آن ها به پاهای نفرات مقابل زده و آن ها باید با پا مانع شوند درصورتی که یکی از نفرات مقابل به درون کشیده شود آن یک نفر کم می شود و همین طور این بازی ادامه می یابد.
در صورتی که می خواهید ادامه بازی های محلی را ببینید ادامه را بخوانید
3- پابلوس چو:البته اگه درست نوشته باشم؟! وسایل این بازی دو پوب یکی کوچک به اندازه تقریبی 20 سانتی متر که مثل قلم نی دوطرفش قلمه زده شده و یک چوب بلند به اندازه تقریبی 60 سانتی متر. روش بازی به این صورت است که چوب کوچک به زمین انداخته شده و با چوب بزرگ به سر چوب کوچک زده می شود تا بالا بیاید و دوباره با چوب بزرگ به آن زده می شود تا به نقطه دورتری پرتاب شود .فاصله شروع تا نقطه فرود چوب کوچک شمارش شده و به این صورت دو به دو بازی ادامه می یابد ،هر کس در پایان شماره بیشتری به دست بیاورد برنده شده و چوب کوچک را به نقطه پرتاب کرده ،بازنده باید یک نفس دویده و صدای ((الُوووو دییلٌیهههه))را تکرا ر کند و اگر نفس کم بیاورد باید ادامه راه تا پایان برنده را کول کند.
4- وِروِره:وسایل این بازی یک چوب ضخیم تراشیده شده مخروطی شکل شبیه میوه کاج ویک چوب بلند که نوک آن با نخ پنبه ای یا جنس دیگر بسته شده است.چوب را در دست گرفته و نخ را دور وروره(مخروطی)تابیده و روی زمین کشیده و رها می شود .سپس با نخ به آن زده می شود تا پیچ بخورد و کسی که ماهر تر باشد زمان بیشتری می تواند وروره را بچرخاند
5- بازی های بالا بیشتر پسرانه می باشد ،اما بعضی از بازی ها مثل هر جا بلنده و هفت سنگ و پنشتیه(پنج سنگ) دخترانه هم می باشد.
برو و بیا
بازی های محلی آباده : برو و بیا (bro o biya)
وسایل مورد بازی : چفته ، گو {در بازی بیگیر بی بالو توضیح داده شد}؛ زمین بازی حداقل 30×10 متر مربع .
گروه سنی بازیکنان : 10 تا 20ساله - ایام نوروز افراد مسن هم بازی می کنند- .
جنس بازیکنان : مرد ؛ نوع بازی : گروهی
فصل بازی : آغاز آن اوایل اسفند - اوج آن ایام نوروز است و تا آغاز فصل پاییز ادامه دارد.
تعداد بازیکنان : نامحدود اما هیچگاه از 12 نفر (به دلیل کیفیت بهتر بازی) تجاوز نخواهد کرد.
مقدمات بازی :
معمولا دو نفر از میان بازیکنان به عنوان استاد انتخاب می شوند. این عمل بیشتر بر اساس توافق و یا شرایط سنی میباشد. سپس این دو نفر یاران خود را انتخاب می کنند . روش های انتخاب یاران به همان ترتیبی که قبلا بحث شد از طریق : 1- سرازول ؛ 2 - پرتوپیک انتخاب می کنند . تعداد یاران دو گروه ، باید مساوی باشد (در اینجا گروه ها سه نفری فرض شده اند.)
پس از تعیین یاران ، انتخاب «بالا و پایین» می باشد. منظور از بالا قسمت بالای زمین، و پایین، قسمت پایین زمین می باشد. معمولا بالای زمین ارجحیت دارد چون گروهی که در قسمت بالا قرار می گیرند بازی را شروع می کنند و گاه ممکن است ساعت ها در همان قست قرار گیرند.
طرز انتخاب زمین از طریق «تر و خشک » است که قبلا در اینجا توضیح داده شد. پس از تعیین بالا یا پایین زمین ، دقــه گاه (:daqega) تعیین می شود. معمولا در طول زمبن از قسمتی که گروه بالا می ایستد یک محل را مشخص [می کنند] (با سنگ روی هم گذاشتن) و یک محل [هم] در قسمت زمین پایین تعیین می کنند و به همان ترتیب سنگ روی هم می گذارند تا برای هر دو گروه مشخص باشد. همواره گروه بالا تمایل دارد فاصله این دو محل یا دقه گاه کم باشد و گروه پایین زیاد (علت این امر بعدا توضیح داده می شود)
پس از عمل تعیین دقه گاه گروه پایین یک نفر (فرض علی) را برای «آب دادن » به گروه بالا معرفی می کند.
شروع بازی : از سه نفری که در بالای زمین قرار دارند طبق دستور استاد، کسی که از همه این سه نفر ضعیف تر است عمل زدن گو را شروع می کند بدین ترتیب که علی گو را بالا می اندازد ( آب می دهد) تا اولین نفر با چفته زیر آن بزند. علی معمولا سعی می کند به طریقی ید آب بدهد که اولین زننده گو نتواند خوب زیر گو یزند . ممکن است به طور انحرافی بالا بیندازد و یا ممکن است کوتاهتر از آنچه لازمست بالا بیندازد . به هر ترتیب اولین زننده گو هم سعی می کند اگر علی بد آب داده باشد نزند.
اولین زننده گو مجاز است هرچه می تواند زیر گو بزند اما باید سعی کند گوی هوایی نزند. در صورتی که چنین عملی رخ دهد ممکن است که یکی از گروه افراد پایین گو را بدون برخورد به زمین یا مانعی از هوا بقاپد و بازی گروه بالا خاتمه یابد.
/
در صورتی که علی خوب آب داد و اولین زننده گو نتوانست زیر گو بزند آنرا اصطلاحا «چس کردن» (chos kerdan ) می گویند و اگر این عمل سه مرتبه تکرار شود، اولین زننده گو سوخته و باید برود سه دقه گاه بالایی بایستد.
وظیفه اولین زننده گو آنست [که] به هر ترتیب شده فاصله میان دو دقه گاه را طی کند البته در همه حال گروه مخالف (گروه پایین) با همکاری سعی می کنند که اولین زننده گو را با گو بزنند و اکر این عمل انجام شود بازی به نفع گروه پایین می باشد و می روند محل بالا و گروه بالا به قسمت پایین می آیند بنابراین اولین زننده گو سعی می کند در لحظاتی که دومین دوست هم گروهش (با توجه به اینکه علی برایش آب داده) و او زیر گو زده با دویدن به دقه گاه پایین برود و برگردد اگر موقعیت مناسب نبود سر دقه گاه پایین بایستد تا موقعیتی مناسب پیدا شود و برگردد.
دومین نفر زننده گو از گروه بالا عینا مشابه اولین نفر زننده گو کارش را ادامه می دهد و فقط باید رعایت کند که : 1- هوایی نزند و اگر می زند به طریقی باشد که گروه پایین نتواند آنرا از هوا بقاپد . 2- سه مرتبه چس نکند. 3- به طریقی بزند که دوستش بتواند به طرف دقه گاه پایین بدود و برگردد یا حداقل به دقه گاه پایین برود.
در مورد شرط اول که باخت گروه بالا خواهد بود و در مورد شرط دوم باید برود سر دقه گاه برای رفتن و آمدن ؛ (برو و بیا).
نفر آخر یا استاد هم کار خود را شروع می کند. معمولا دو نفر هم گروهش در پناه گو زدن های بسیار خوب می تواند «بروند و بیایند» یعنی تا دقه گاه پایین بروند و بیایند. اگر این عمل انجام شود اولین زننده گو کار خود را مانند قبل انجام می هد و سپس دومین زننده گو همین عمل را تکرار می کتد اما اگر فرض کنیم دو نفر از یاران گروه بالا ، در دقه گاه پایینی باشند و گوهای استاد ناموفق یا ، چس کند، در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
اخوان، شاعر حماسه و شکست
اخوان در شعرش درونمایه های حماسی را به استعاره و نماد مزین می کند
مهدی اخوان ثالث، از برجسته ترین شاعران معاصر ایران، متخلص به م امید، در سال 1307 در توس نو ( مشهد) به دنیا آمد و چهارم شهریور سال 1369 در تهران درگذشت.
وی در سال 1326 از هنرستان صنعتی دیپلم آهنگری گرفت و در سال 1327 به تهران آمد و معلم شد. در دهه سی شمسی وارد مبارزات سیاسی شد و به زندان افتاد.
مهدی اخوان ثالث نخستین دفتر شعرش را با عنوان ارغنون در سال 1330 منتشر کرد.
من نه سبک شناس هستم نه ناقد .... من هم از کار نیما الهام گرفتم و هم خود برداشت داشته ام.... شاید کوشیده باشم از خراسان دیروز به مازندران امروز برسم...
مهدی اخوان ثالث م.امید
در سال 1307 در مشهد چشم به جهان گشو تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر گذراند و در سال 1326 دوره هنرستان مشهد رشته آهنگری را به پایان بر و همان جا در همین رشته آغاز به کار کرد سپس به تهران آمد آموزگار شد و در این شهر و پیرامون آن به تدریس پرداخت اخوان چند بار به زندان افتاد و یک بار نیز به حومه کاشان تبعید شد در سال 1329 ازدواج کرد در سال 1333 برای بار چندم به اتهام سیاسی زندانی شد پس از آزادی از زندان در 1336 به کار در رادیو پرداخت و مدتی بعد به تلویزیون خوزستان منتقل شد در سال 1353 از خوزستان به تهران بازگشت و این بار در رادیو وتلویزیون ملی ایران به کار پرداخت در سال 1356 در دانشگاه های تهران ملی و تربیت معلم به تدریس شعر سامانی و معاصر روی آورد در سال 1360 بدون حقوق و با محرومیت از تمام مشاغل دولتی بازنشسته شد در سال 1369 به دعوت خانه فرهنگ آلمان برای برگزاری شب شعری از تاریخ 4 تا 7 آوریل برای نخستین بار به خارج رفت و سرانجام چند ماهی پس از بازگشت از سفر در شهریور ماه جان سپرد وی در توس در کنار آرامگاه فردوسی به خک سپرده شد از او 4 فرزند به یادگار مانده است
دفترهای شعر
ارغنون تهران 1330
زمستان زمان 1335
آخر شاهنامه زمان 1338
از این اوستا مروارید 1344
منظومه شکار مروارید 1345
پاییز در زندان روزن 1348
عاشقانه ها و کبود جوانه 1348
بهترین امید روزن 1348
لرگزیده اشعار جیبی 1349
در حیاط کوچک پاییز در زندان توس 1355
دوزخ اما سرد توکا 1357
زندگی می گوید اما باز باید زیست ...... توکا 1357
ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم مروارید 1368
گزینه اشعار مروارید 1368 مهدی اخوان ثالث
اگرچه اخوان در دهه بیست فعالیت شعری خود را آغاز کرد، اما تا زمان انتشار سومین دفتر شعرش، زمستان، در سال 1336، در محافل ادبی آن روزگار شهرت چندانی نداشت.
مهارت اخوان در شعر حماسی است. او درونمایه های حماسی را در شعرش به کار می گیرد و جنبه هایی از این درونمایه ها را به استعاره و نماد مزین می کند.
به گفته برخی از منتقدان، تصویری که از م . امید در ذهن بسیاری به جا مانده این است که او از نظر شعری به نوعی نبوت و پیام آوری روی آورده و از نظر عقیدتی آمیزه ای از تاریخ ایران باستان و آراء عدالت خواهانه پدید آورده است و در این راه گاه ایران دوستی او جنبه نژاد پرستانه پیدا کرده است.
اما اخوان این موضوع را قبول نداشت و در این باره گفته است: "من به گذشته و تاریخ ایران نظر دارم. من عقده عدالت دارم، هر کس قافیه را می شناسد، عقده عدالت دارد، قافیه دو کفه ترازو است که خواستار عدل است.... گهگاه فریادی و خشمی نیز داشته ام."
اخوان از نگاه دیگران
شعرهای اخوان در دهه های 1330 و 1340 شمسی روزنه هنری تحولات فکری و اجتماعی زمان بود و بسیاری از جوانان روشنفکر و هنرمند آن روزگار با شعرهای او به نگرش تازه ای از زندگی رسیدند. مهدی اخوان ثالث بر شاعران معاصر ایرانی تاثیری عمیق دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
علل شکست مشروطه
در این راستا مجموعه اى از علل و عوامل خارجى و داخلى قابل ذکرند:
1. عوامل خارجى
اتحاد دولت هاى روسیه و انگلیس در مقابل خطر روزافزون آلمان و متعاقب آن تقسیم ایران در قرارداد 1907 م. و نیز اشغال ایران در جنگ اول به دست قدرت هاى درگیر، از عوامل خارجى داراى نقش در شکست مشروطه اند. دولت روسیه در جریان استبداد صغیر و به توپ بستن مجلس دخالت داشت، لیاخوف فرمانده روسى قزاق ها جز به امر دولت متبوعش نمى توانست چنین کار مهمى را انجام دهد. حضور نیروى نظامى روس ها در شمال و اشغال چند شهر بزرگ و جنایت هاى بى شمارى که توسط آن ها انجام گرفت، از عوامل اصلى شکست مشروطه تلقى مى شود. تأثیر حضور انگلیسى ها در جنوب نیز کم تر از آن نبود و در عمل با ورود روسیه از شمال و انگلیسى ها از جنوب، از دولت مشروطه ایران جز نامى برجاى نمانده بود. از عوامل اصلى ناکامى دولت مردان در سامان دادن به اوضاع، همین حضور روزافزون بیگانگان و دخالت هاى بى شمار سفارت خانه هاى خارجى در امور داخلى ایران بود. گرچه نباید فراموش کرد که بسیارى از دولت مردان وقت، شیفته همین اشغال گران بودند. با آغاز جنگ جهانى اول، تعداد نیروهاى بیگانه به سرعت افزایش یافت و ایران صحنه جنگ دولت هاى متخاصم شد. میراث جنگ اول براى ایران قحطى، گرسنگى، بیمارى و سرانجام مرگ و میر بسیارى از مردم و نیز فقر و پریشانى بازماندگان بود. در این شرایط، کم تر کسى مى توانست به فکر مشروطه باشد. حتى بسیارى از مردم همه این ها را از بلاى مشروطه مى دیدند.
. 2عوامل داخلى
از عوامل داخلى شکست مشروطه، مى توان به ماهیت کاملا متفاوت نیروهاى مشروطه خواه اشاره کرد. مشروطه انقلابى نبود که بر خواست و اندیشه یک طبقه یا نیروى اجتماعى خاص استوار باشد. گروه ها و نیروهاى اجتماعى متعددى مشروطه را ایجاد کردند. عنوان مشروطه نیز ابتدا اندیشه و خواسته اى مبهم بود که هرکس آن را به رأى خود تفسیر مى کرد. بعد از پیروزى همه این خواسته هاى کاملا متفاوت نمى توانست به اجرا در آید و لذا درگیرى ها و اختلافات براى به کرسى نشاندن رأى خود و حذف رقیبان آغاز شد. فقدان فرهنگ گفت وگو به دلیل حاکمیت طولانى استبداد در ایران باعث مى شد این اختلافات به جاى آنکه با بحث و مناظره خاتمه پذیرد به درگیرى هاى فیزیکى، رواج تهمت و افترا و سرانجام ترور و خشونت ختم گردد. به عبارت دیگر، جناح هاى مختلف در عصر مشروطه هرکدام هدف و مقصدى خاص را دنبال مى کردند و نقطه اشتراک آنان تنها در نفى وضع موجود بود. این اختلافات وسیع، ائتلاف آنان را شکننده کرد و باعث از هم پاشیدن آن گردید. فقدان رهبرى منسجم، نفوذ عناصر مستبد و وابسته، آشفتگى اوضاع و گرسنگى و بیمارى، افزایش ستم حاکمان محلى و ناتوانى دولت مشروطه در ایجاد امنیت نیز از عوامل دیگر ناکامى نهضت مشروطه است.
بررسی علل شکست انقلاب مشروطه
اما چرا مشروطه چرا نهضت ملی چرا انقلاب اسلامی چرا به نهضت اصلاحات نپردازیم اهل مشروطه درگذشته اند اما اهالی اصلاحات زنده اند. و به همین دلیل به طرح این سئوال پرداخت که چرا نهضت هایی مانند مشروطه شکست می خورند، ناکام می شوند و در واقع به خواست اصلی خود یعنی دموکراسی نمی رسند و چندی پس از پیروزی اولیه فردی مانند رضاخان از دل مشروطه سربرمی آورد به نظر آسیب شناسی این نهضت ها نشان می دهد فاصله گرفتن از شعارهای اولیه و اعلام شده مهم ترین دلیل تفرقه ای است که بعدا در مشروطه پدیدار شد و به شکست آن منتهی شد.: درباره مشروطه نظریات مختلفی داده شده است اما همه صاحب نظران بالاتفاق می گویند جنبش مشروطه حرکتی مقدس بود و گام مهمی هم برداشته شد اما ناکام شد و به نتایج مطلوب نرسید و طولی هم نکشید که از درونش استبداد رضاخانی بیرون آمد. من فکر می کنم در تحلیل هر جنبش و حرکتی باید به چند نکته توجه کرد. اول اینکه ببینیم پیشگامانش چه کسانی هستند پیشینه آنها چه است و چه می خواهند. بعد اگر به اهداف نرسیدند ببینیم که یا کلک زدند و به مردم دروغ گفتند یا اینکه می گوییم نه آنها مواضع شان را گفتند و مردم هم همراهی کردند اما بعدها شعارها عوض شد و بحث ها دگرگون شد و تفرقه به وجود آمد. همه تقریبا این دو نکته را قبول داریم و تفرقه را موجب ناکامی می دانیم. خیلی قبل از مشروطه زمینه اش در محافل دینی است و پیشگامانش هم علما و روحانیون هستند. خب آقای آدمیت مواضعش مشخص است و می گوید روحانیون عامل موثر و اصلی هیجان ملی به