لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
ایستگاه اول: همان طور که بر روی نقشه زمینشناسی مشخص است از بزرگراه کرج قزوین به طرف طالقان حرکت میکنیم. حوضه آبخیززیان بعد از روستای زیاران در کنار آب زیاران که از آن برای آبیاری دشت قزوین و کرج استفاده میشود. بر روی نقشه توپوگرافی با مقیاس 50000/1 دیده میشود ( به این معنا هر یک سانتیمتر روی نقشه برابر با 50000 سانتیمتر بر روی زمین است.)
گسل طالقان شرقی غربی است و این پدید باعث شده که یک سری از سازندهای قدیمی مربوط به ژوراسیک را مثل سازند شمشک در کنار سازند کرج قرار داده است.
حوضههای بین کوهستانی: در این حوضهها که البته بیشتر در خارج از ناحیه و شمال گسل طالقان و بخصوص دره طالقان دره طالقان گسترش دارند و محدود به گسل های دیگر نیز هستند، رسوبات قرمز نئوژن مشاهده میشوند. نظر به اینکه سنگ شناسی اسامی این سازند از مازن، مازنهای رسی، سنگ جوش، سنگ رس، گچ، نمک و … بوده و مقاومت هر کدام از سنگهای فوق در مقابل فرسایش متفاوت است، لذا زمین ریختشناسی این سازند نیز در قسمتهای مختلف آن با هم فرق دارد. با توجه به میزان بارندگی زیاد در ناحیه، جریانهای آب قادر به حمل مواد شده و درنتیجه شیب دامنهها هم زیاد و عاری از پوشش گیاهی میباشد که در این حالت آب بتدریج بستر خود را حفر نموده و آبراهههای نسبتاً تنگ و باریک شاخهای شکل بوجود آورده به طوریکه فاصله درهها خیلی کم و بوسیله بالهای نوک تیز از یکدیگر جدا میگردند و در نهایت ریختشناسی خاصی بنام هزار دره ایجاد شده است. به دلیل وجود رس وجذب آب، بروز پدیده لغزش در آن به فراوانی صورت گرفته است. در نقاطی که ماسه سنگ و سنگ جوش نئوژن وجود دارد، توجه به اینکه در بعضی نقاط بخصوص شمال ناحیه رودخانههایی از جمله رودخانه طالقان از میان این سازند میگذرد لذا در محل تلاقی سیلابهای کوهستانی و رودخانه، مخروط افکنههایی ایجاد شده است. وجود پیچان رود از دیگر خصوصیات زمین ریختشناسی در این سازند است که بدلیل متفاوت بودن جنس سنگها، طبقات سخت مقاومت کرده ولی طبقات نرم در معرض تخریب و فرسایش قرار گرفتهاند که در این پدیده باعث انحراف مسیر جریان آب شده و به تدریج پیچان رود به وجود آمده است. البته پیچان رود در مناطق کم ارتفاع و پست تر اتفاق میافتد و این پیچان بودن رودخانه در ارتفاع زیاد در طالقان را نمیتوان یک پیچان رود در نظر گرفت و به خاطر عبور از کنار مخروط افکنهها یک چنین شکلی گرفته است و بهتر است آن را یک پیچان رود دروغی نامیده شود.
نواحی کوهستانی : در این نواحی سنگهای آتشفشانی پالئوژن و سنگهای آتشفشانی- رسوبی سازند کرج و نیز سازندهای دوران اول ودوم به طور چشمگیری بیرون زدگی دارند. در سازند کرج به طور کلی از نظر ترکیب شیمیایی بیشتر توف اسیدی و گدازههای قلیایی مشاهده میشوند. با توجه به این که گدازه ها قلیایی در مقابل فرسایش مقاومتر از توف اسیدی است لذا مقاوت آن در برابر فرسایش بیشتر بوده و ارتفاع زیادتری از خود نشان می دهد در سنگهای آتشفشانی پالئوژن آبراهههای زیادی نیز دیده میشوند که بیشتر آنها از نوع V شکل غیرقرینه و آبراهههای کنترل شده توسط عوامل زمین ساختی و زمینشناسی هستند.
در این واحدها پرتگاه و بریدگیهای زیادی مشاهده میشوند که بر اثر عوامل شدید زمین ساختی و اختلاف جنس سنگها بوجود آمدهاند. در سازند کرج لایههای سنگهای سخت رسی بسیار لغزنده بوده و به صورت سطح لغزشی برای توده سنگهای آتشفشانی در آمده که در نتیجه قطعاتی از این سنگها در نقاطی که شیب دامنهها زیاد است، به صورت فروریزش در شیب دامنه حرکت می کنند. رسوبات دوران اول از قبیل ماسه سنگهای زاگون و لالون و درلومتیها و آهکهای میلا و آهکهای روته و سازندهای دوران دوم به خصوص دولومیتها و آهکهای دولومیتی و آهکهای میلا و آهکهای روته وسازندهای دوران دوم به خصوص دولومیتها و آهکهای دولومیتی تریاس و آهکهای لارو تیز کوه ایجاد برجستگی های مرتفع و صخرهها و خط رأسها را مینمایند. رسوبات رسی، ماسه سنگی و پالمه سنگی سازند ششمک بیشتر به صورت فرورفتگی ها و مناطق پست مشاهده میشوند و به علت ذخیره رطوبت اغلب به وسیله پوشش گیاهی به رنگ سبز زیتونی درمیآیند، در واقع رسهای ماسهدار سازند شمشک نقش سفرههای ابدار را ایفا میکند.
نواحی کوهپایهای : این واحد که دارای ارتفاع کمتر و شیب ملایمتری است بلافاصله بعد از ناحیه کوهستانی قرار دارد. در ناحیه مطالعاتی این واحد بیشتر از سنگریزه با سیمان سست در رسوبات آبرفتی تشکیل شده است. در این واحد مخروط افکنههای کوهپایه ای بادبزنی شکل متعددی نیز مشاهده میشوند. در حقیقت این واحد به صورت یک (Bahada) است که در بخش فوقانی و نزدیک به کوهستان واحد بریدگیها و فرسایش شدیدتر نسبت به بخش تحتانی خود است. آبراههها به صورت کانالهای ممتد و موازی هستند که به هنگام بارندگی از آب پرشده و مواد ریز و درشت را با خود حمل نموده و به طرف دشت سرازیر مینماید.
نواحی دشت : آخرین و پستترین واحد زمین ریختشناسی در جنوب منطقه است که شامل بخش شرقی دشت قزوین است و بیشتر از رسوبات آبرفتی جوان و رسوبات دشت سیلابی پوشیده شده است. در این واحد کانالهای متعدد زیرزمینی مشاهده میشوند که جهت استخراج آب حفر شدهاند.
دستگاه GPS: این دستگاه مانند یک کامپیوتر کوچک است که با ماهوارهها تماس دارند و دارای تعداد صفحه است که میتواند طول و عرض جغرافیایی منطقه و ارتفاع منطقه را نشان می دهد. و برای دقیق بودن این اعداد باید صبر کرد، تا دستگاه حداقل با سه ماهواره ارتباط برقرار کند که در این نقطه دارای طول شرقی "37 '50 º54 و عرض شمالی "0 '0 º33 است و ارتفاع 1384 متر که کاملاً دقیق نیست زیرا دستگاه فقط با یک ماهواره ارتباط برقرار کرده است.
نقشه دیگری که باید همراه داشته باشیم نقشه زونهای زمین شناسی ایران است. ایران از نظر زمین شناسی یکنواخت نیست بلکه تکه تکه است. و به هر تکه یک زون گفته میشود. زون البرز از شرق به غرب در قست شمال ایران کشیده می شود. زون زمینشناسی البرز جنوبی این است که البرز را از خط رأس آن که تونل کندوان باشد به دو قسمت شمالی که به طرف شمال میافتد و جنوبی که به طرف فلات مرکزی ایران میافتد تقسیم میکند از طرف دیگر البرز را از شرق به غرب به سه تکه تقسیم میکند: البرز شرقی- مرکزی و غربی با تقسیمبندی که گفته شد ما در البرز غربی قرار میگیریم و از نظر تقسیمات قبلی نیز در البرز جنوبی هستیم. گسل طالقان به صورت شرقی غربی است. و بسیار طولانی می باشد که شرقیترین آن را از منشاء فشم از جاده هراز به سمت غرب و نزدیک قزوین تمام می شود. ماسه سنگ و شیل ژوراسیک را و لکانیکها و آتشفشانی دونین آورده و در مقابل سازند کرج که مربوط به ائوسن قرار داده است. در یک زمان قابل توجهی از ژوراسیک (6 میلیون سال) تا کرج که (30-20 میلیون سا) هستند پس با توجه به این فاصله زمانی می توان نتیجه گرفت که یک گسل اینها را در کنار هم قرار داده است. ما در سازند کرج وکلانیکی هستیم که می توانیم آن را آندزیت در نظر بگیریم که بادامکی و حفرهای هستند. یک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
تغییرات در ویژگی های مورفولوژیکی (ریخت شناسی ) شته کلم BREVCORYNE brasssicae مربوط به استفاده گیاهان میزبان مختلف
چکیده مطلب :
تفاوتهای مورفولوژیکی و ژنتیکی جمعیتهای حشرات در ارتباط با استفاده گیاهان میزبان مختلف پدیده مهمی است که تشخیص اکولوژیکی و گونه زایی در شرایط هم محلی را قدیمی تر می کند. در این تحقیق تغییر مورفولوژیکی جمعیتهای BREVCORYNE brasssicae (هم بال :APHIDIDAE ) مربوط به دو گونه میزبانBRASSICA OLERACEO. BRASSICA COMPESTRIS هستند که از لحاظ هم محلی بودن در کوهستانهای چیاپاس مکزیکو وجود دارند . این تحقیق هدفش بدست آوردن شاهدی در باب تحقیق مورفولوژیکی جمعیتهای مربوط به دو گونه میزبان هستند که از لحاظ هم محلی بودن در کوهستانهای چیا پاس ، مکزیکو وجود دارند . این تحقیق هدفش بدست آوردن شاهدی در باب تفاوت فنوتیپی ایجاد شده توسط ، یا مربوط به استفاده متفاوت اما نزدیک به گونه های میزبان می باشد. 7 ویژگی مورفولوژیکی در 696 شته بی بال که از گیاهان این دو گونه در 4 محل جمع آوری شده اند ارزیابی شده است . 62%تغییر مورفولوژیکی توسط دو جز اصلی (( اول بیان شده است . جزء اول ()مربوط به اندازه اصلی زائده هاست و بعنوان ارتباط میان اندازه بدن ( اندازه بدن و پا ) و طول شاخک توضیح داده شده است شته هایی BRASSICA COMPESTRISکه روی رشد می کنند. بزرگتر از شته های جمع آوری شده ازBRASSICA OLERACEO هستند . تفاوتهای مهم بین میزبان ها برای شناسایی شده بود در حالیکه تاثیر مهم محل ، میزبان ، و تعامل محل میزبان برایشناسایی شده بود . این نتایج نشان داد که میانگین فنوتیپ افراد که گونه های مختلف گیاه میزبان زندگی می کنند بعنوان نتیجه محیط های تغذیه ای مقایسه کننده ی که گونه های میزبان فراهم می کنند متفاوت هستند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
( بوم شناسی (
در فرایند فتوسنتز با کمک انرژی نورانی، دی اکسیدکربن وآب که موادی غیرآلی هستند، به مواد آلی تبدیل میشوند.مواد آلی بین گیاهان و جانوران ونیز بین جانوران مختلف منتقل میشود وسرانجام به شکل گرما وکارهای زیستی موجودات زنده به مصرف میرسد. بنابراین هر موجود زندهای باید پیوسته با موجودات زندة دیگر و نیز با موجودات غیرزندة اطراف خود،در ارتباط باشد.تحقیق در بارة روابط بین موجودات زنده با یکدیگر و با محیط زندگی آنها، موضوع علم بوم شناسی (اکولوژی) است.
اکوسیستم: در یک محیط آبی علاوه بر موجودات زنده، موجودات غیر زنده هم یافت میشود: آب، گلهای بستر، سنگ، گازها، و حتی نمکهای حل شده درآب، همگی بر زندگی موجوداتزندة این محیط اثر دارند. به مجموعة موجودات زنده وغیر زنده که با هم در ارتباطاند، اکوسیستم میگویند.
انرژی در اکوسیستم (
انرژی آفتاب نخست به گیاهان میرسد وسپس مقداری از آن به صورت مواد غذایی به بدن جانوران مصرف کننده وارد میشود. بنابراین درون هر اکوسیستم،رابطهای غذایی بین موجودات زنده برقرار میشود.به رابطة غذایی که بین موجودات زندة مختلف وجود دارد زنجیرة غذایی میگویند.
شبکة غذایی: اگر چند زنجیرة غذایی را بررسی کنیم، متوجه میشویم که یک یا چند موجود زنده در آنها مشترک است. یعنی بین زنجیرههای غذایی رابطهای وجود دارد، مثلاً خرگوش وملخ ممکن است هر دو از یک نوع گیاه تغذیه کنند، یا آنکه شاهین نیز مانند روباه، خرگوش را صید کند و پرندگان کوچک از سوسک وپروانه تغذیه کند و خود نیز نصیب جانوران دیگر مثل شاهین یا روباه شوند.پس، مطالعة زنجیرههای غذایی نشان میدهد که نه تنها موجودات زندة آنها با یکدیگر رابطهای دارند، بلکه بین حلقههای یک زنجیره با زنجیرة دیگر نیز ارتباط غذایی موجود است.
هرم انرژی: مقدار کمی از انرژی نورانی خورشید درمواد آلی که توسط گیاه سبز (تولید کننده)ساخته میشود، به دام میافتد. همة این مواد آلی به اولین مصرفکنندهها نمیرسد.زیرابخشی ازاین مواد آلی در ضمن فعالیتهای زیستی گیاه سبز مصرف میشود و انرژی آن از دسترس اولین مصرفکنندهها خارج میشود. بخشهای مردة گیاه نیز بوسیلة موجودات تجزیهکننده مصرف میشود.
اولین مصرفکنندهها نیز همة انرژی موجود در موادی را که به دست میآورند، دربافتهای خود ذخیره نمیکنند،زیرا بخشی از آنها از طریق فعالیتهای مختلف بدن (مانند تنفس وگرما) وقسمتی نیز از طریق ادرار و مدفوع تلف میشود. . این موضوع در مورد دومین و سومین مصرفکننده نیز صادق است. کاهش تدریجی مقدار انرژی از تولیدکنندهها به مصرفکنندهها در یک زنجیرة غذایی را به صورت هرمی نشان میدهند که هرم انرژی نام دارد.بررسیها نشان داده که در کرة زمین، سالانه فقط 2/0 درصد از انرژی نور خورشید برای مادهسازی در گیاهان سبز بهکار میرود و بقیة آن به صورتهای مختلف هدر میرود.
زیستشناسانی که به کشاورزی علاقهمند هستند، در فکر یافتن گیاهانی هستند که بیشتر از گیاهان دیگر انرژی نور خورشید را برای مادهسازی بهکار میبرند و در نتیجه، مقدار مادةآلی که به وسیلة آنها تولید میشود، بیشتر است. این نوع بررسیها از نظر تأمین غذای کافی برای جمعیت روزافزون مصرفکنندهها، به ویژه آدمی، اهمیت فراوان دارد.
هرم ماده و هرم تعداد: هرم انرژی، هرم انرژی نیز بهشمار میرود، زیرا موجودات زنده برای بهدست آوردن انرژی، ماده (غذا ) مصرف میکنند، اما اگر هرم انرژی را از نظر تعداد موجودات زنده مورد بررسی قرار دهیم، چگونگی انتقال انرژی از طریق مواد آلی، بهخوبی معلوم میشود. مثلاً برای تأمین غذای یک مصرفکننده که در قلة هرم قرار دارد وجود تعداد زیادی تولیدکننده لازم است. از طرف دیگر هر چه به مصرفکننده قلة هرم نزدیک میشویم تعداد آنها، کمتر میشود. این هرم را که در آن افراد مصرفکننده بهتدریج بزرگتر، اما از تعداد آنها کاسته میشود، هرم تعداد نامیدهاند.
پوسیدگی (
مواد آلی بدن جانداران، پس از مرگ به موادمعدنی مرده تبدیل میشوند. سرانجام این تبدیل که به آهستگی انجام میشود، بدن به مادهای که تنها مواد معدنی دارد، تبدیل میشود. به این جریان پوسیدگی میگویند. سه عامل مهم در پوسیدگی نقش دارند:
1-آنزیمهای موجود در سلولهای جاندار: این آنزیمها بلافاصله پس از مرگ، شروع به تجزیة سلولها وبافتهای خودی میکنند.
2-جانوران مردارخوار: مثلاً لاشخورها با نوک زدن و کرمها و حشرات با سوراخ کردن جسد، باعث از هم گسیختگی بافتهای بدن میشوند.
3-میکروبها، بهویژه باکتریها وقارچها: این گروه از جسد تغذیه و مواد آلی آن را تجزیه میکنند.این جانداران که تجزیهکننده نامیده میشوند، نقش اصلی را در پوسیدگی دارند.
تجزیهکنندگان چگونه باعث پوسیدگی میشوند:
کمی پس ازمرگ جاندار،تعدادی هاگ باکتری روی آن مینشینند وشروع به تولیدمثل میکنند. باکتریها سپس به همة بخشهای جسد نفوذ میکنند. در این هنگام مثلاً در یک قاشق چایخوری گیاه درحال پوسیدگی، ممکن است بیش از یک میلیارد باکتری باشد.
میکروبها برای آنکه از مواد موجود در جانداران مرده تغذیه کنند، آنها را به صورت محلول در میآورند،همانطور غذای ما نیز برای جذب شدن باید محلول باشد. میکروبها برای این کار نخست آنزیمهای گوارشی از خود ترشح میکنند. این آنزیمها مواد را تجزیه میکنند.سپس میکروبها مواد تجزیه شده را جذب میکنند.
بخشهای نرمتر بدن، مانند ماهیچهها و پوست سریعتر از بخشهای سخت، مانند استخوانها و چوب پوسیده میشوند. اسکلت بدن مهرهداران وصدفهای نرمتنان تا سالها پس ازمرگ تجزیه نمیشود و باقی میماند.
پوسیدگی با تولید گرما همراه است. چون میلیونها باکتری که در حال تجزیة بدن هستند، گرما تولید میکنند. بوی بد حاصل از جانداران در حال تجزیه، به علت آن است که بعضی از باکتریها به روش خاصی (بدون اکسیژن) تنفس میکنند وتولید گازهای بدبو میکنند. چه شرایطی برای پوسیدگی لازم است (
بر اساس آزمایشهایی که صورت گرفته است برای فساد کامل بقایای موجودات، شرایط زیر ضروری است: 1-رطوبت کافی: رطوبت برای رویش هاگها ورشد و تکثیر میکروبها ضروری است. اگر جسد موجودی خشک باقی بماند، پوست آن چروکیده میشود وپوسیدگی در آن رخ نمیدهد. این روش اصطلاحاً مومیایی شدن نامیده میشود. مصریان باستان از این روش برای نگهداری اجساد سلاطین خویش استفاده میکردند.
گرمای کافی: میکروبها در محیطهای گرم با سرعت رشد وتکثیر میکنند. بنابراین پوسیدگی در گرما خیلی سریع صورت میگیرد. سرما سرعت پوسیدگی را کند میکند بهطوری که در دماهای زیر صفر، پوسیدگی بههیچ وجه صورت نمیگیرد. جسد ماموتهایی که هزاران سال پیش در سیبری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
بافت شناسی استخوان:
استخوان یکی از سخت ترین بافتهای بدن انسان است و از نظر توانائی تحمل فشار، پس از غضروف، مقام دوم را داراست. استخوان به عنوان عمده ترین جزء اسکلت بالغین، از ساختمانهای گوشتی حمایت کرده، از اعضاء حیاتی مانند جمجمه و حفرات قفسه صدری حفاظت نموده و مغز استخوان که در آن سلولهای خونی بوجود می ایند را در خود جای کی دهد. استخوان به عنوان منبع ذخیره کلسیم، فسفات و سایر یونهائی که می توانند به طور کنترل شده آزاد یا ذخیره گردند عمل می کند تا غلظت این گونه یونهای مهم را در مایعات بدن ثابت نگه دارند. علاوه بر این اعمال، استخوانها دستگاهی از اهرمها را تشکیل میدهند که نیروهای حاصل از انقباضات عضلاتی را چند برابر کرده و آنها را به حرکات بدن تبدیل مینمایند.
استخوان یک بافت همبند تخصص یافته می باشد که از ماده کلسیفیه بین سلولی، ماتریکس (بستر استخوانی)، و سه نوع مختلف سلول به شرح زیر تشکیل شده است:
1-استئوبلاستها (Osteoblasts): مسئول سنتز اجزاء آلی ماتریکس (کلاژن نوع 1، پروتئولیکانها و گلیکوپروتئین ها) هستند.
2-استئوکلاستها (Osteoclasts): کلاژناز و سایر آنزیمهای پروتئولیتیک را ترشح نموده و فعالانه در جذب و قالب گیری مجدد بافت استخوانی دخالت دارند.
3-استئوسیتها (Osteocytes): همان استئوبلاستها هستند که پیرامون آنها را بستر استخوانی احاطه نموده است.
پنجاه درصد وزن خشک بستر استخوانی (ماتریکس) را ماده معدنی (Mineral) تشکیل می دهد که در این میان کلسیم و فسفر که کریستالهای هیدروکسی آپاتیت با ترکیب Ca10(po4)6 (OH)2 را پدید می آورد، نسبت قابل توجهی را به خود اختصاص داده اند. مواد معدنی ماتریکسی قدرت زیادی جهت تحمل فشار و خم شدن به استخوان میدهند. مواد آلی ماتریکسی عمدتاً از رشتههای کلاژن تیپ I تشکیل شدهاند که قدرت زیادی جهت تحمل کشیده شدن (Tention) را به استخوان می دهند. لازم به ذکر است که همراهی کریستالهای هیدروکسی آپاتیت با رشته های کلاژن، مسئول سختی و مقاومتی است که مشخصه استخوان می باشد. بدین معنی که پس از برداشته شدن قسمت معدنی استخوان (دکلسیفیه شدن) شکل آن حفظ می شود ولی مانند تاندون انعطاف پذیر می گردد و نیز بدنبال از بین رفتن قسمت آلی استخوان (رشته های کلاژن)، استخوان شکل خود را حفظ می کند ولی در عین حال شکننده شده و هنگامی که در دست گرفته شود، به آسانی می شکنند.
استخوان نیز همچون بسیاری از بافتهای بدن دارای عروق، اعصاب و لنفاتیکها میباشد. از آنجا که متابولیت ها قادر به انتشار از طریق بستر کلسیفیه استخوان نیستند، تبادلات بین استئوسیت ها و مویرگهای خونی بستگی به ارتباط سلولی از طریق کانالیکولهائی دارد که بستر را سورخ می کنند. این کانالیکولها به به استئوسیتها امکان می دهند ک از طریق استطاله های فیلوپودی (Filopodia) با استئوسیتهای مجاور، با سطوح داخلی و خارجی استخوان و نیز با عروق خونی که از بستر میگذرند، ارتباط برقرار نمایند.
سطوح داخلی تمام استخوانها با لایه ای از بافت همبند که به ترتیب اندوست (Endosteum) و پریوست (Perioseum) خوانده می شود، مفروش شده است.
اندوست، تمامی سطوح داخلی استخوان را مفروش می کند و از سلولهای پیش ساز استخوان همراه با مقدار کمی بافت همبند تشکیل شده و به میزان قابل توجهی از پریوست یا ضریع نازک تر است.
پریوست، از یک لایه فیبرو خارجی شامل رشته های کلاژنی و فیبروبلاستها و یک لایه عروقی و پر سلول داخلی تشکیل شده است. لایه داخلی پریوست از سلولهای پهنی تشکیل یافته که دارای پتانسیل تقسیم میتوزی بوده و قادر به تمایز به استئوبلاستها هستند. این سلولها نقش بارزی در رشد و ترمیم استخوان ایفا میکنند.
استخوانهای انسان از دو نوع بافت استخوان تشکیل شده است که دارای ساختمان بافت شناسی اولیه یکسانی هستند ولی در مشاهده ماکروسکوپی برش عرضی با هم متفاوتند. این دو نوع استخوان عبارتند از:
1-استخوان قشری یا فسرده (Cortical or Compact Bone): نسبتاً ضخیم و فاقد عروق است و تنها یک کانال مرکزی و اسکولار دارد. ترمیم شکستگی این استخوانها آهسته صورت می گیرد.
2-استخوان اسفنجی (Cancellous or Spongy Bone): کاملاً واسکولار و به همین دلیل شکستگی این استخوانها تقریباً همیشه ترمیم می شوند.
در استخوانهای دراز انتهایی پیازی شکل استخوان که بنام اپی فیز خوانده می شوند، از استخوان اسفنجی تشکیل یافته که با لایه ای از استخوان متراکم پوشیده می شود. قسمت استوانه ای یا دیافیز تقریباً به طور کامل از استخوان متراکم تشکیل شده و مقدار اندکی استخوان اسفنجی سطح داخلی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
آسیب شناسی سازمان
مقدمه سازمان چیزی نیست مگر مجموعه ای از افراد. تقریباً در همه سازمانها بزرگترین نقش افراد، انجام دادن کارها یا به قولی پیشبرد وظایف محوله است. اگر اخلاق بر محیط سازمان حاکم باشد یعنی هم از طرف سازمان و هم از طرف کارکنانش مراعات گردد از چند جهت مفید و موثر خواهد بود. اول اینکه اصول اخلاقی به عنوان یک ارزش در سازمان نهادینه خواهد شد. دوم اینکه بین سازمان و افراد روابط موثر، شفاف و دوستانه حکمفرما خواهد بود و بالاخره اینکه شاهد پویایی و عملکرد مثبت کل سازمان خواهیم بود. ارزشهای اخلاقی خوب و ارزشهای اخلاقی بد در سازمانها هست اما بستگی به محیط، فرهنگ و شیوه رفتار افراد دارد. رفتار اخلاقی کارمند به دو عامل ارزشهای شخصی و جو حاکم بر سازمان بستگی دارد. مثلاً هنگامی که سیستم پاداش سازمان به گونه ای باشد که رفتار نادرست را به صورت مثبت تقویت کند، افراد خوب هم دست به کارهای نادرست می زنند. هنگامی که سازمان به افراد دروغگو و متقلب و یا کسانی که اعمال خلاف را انجام می دهند. ارتقای مقام بدهد و یا آنها را مورد ستایش قرار دهد این برداشت می شود که رفتارهای غیراخلاقی بازدهی مناسبی دارند، اینجاست که اصول غیراخلاقی در سازمان ریشه می گیرد.اصول غیراخلاقی کدامند؟ حاکمیت روابط بر ضوابط تنها یکی از مواردی است که سازمانها را به طرف اصول غیراخلاقی می کشاند. موارد دیگری مانند: تاخیر ـ ترک محل کار- پنهانکاری - انجام کارهای شخصی در محیط کار - استفاده از امکانات سازمان به نفع خود - دزدی اموال سازمان - فاش کردن اسرار سازمان - ریاکاری و چاپلوسی - اخذ رشوه و... گاهی به صورت ارزش درآمده اند. متاسفانه تمامی موارد پیش گفته کم و بیش در اکثر سازمانهای دولتی کشورمان وجود دارند.درباره چرائی پیدایش چنین اصولی در سازمان چندین دلیل اساسی را می توان مطرح کرد. عدم احساس مسئولیت، ضعف ایمان، نبود وجدان کاری، پایبندنبودن به تعهدات خود در قبال سازمان، حاکمیت ارزشهای مادی در برابر ارزشهای معنوی و... در پیدایش اصول غیراخلاقی در سازمان موثرند. نقش مدیر در پیدایش اصول غیراخلاقیمدیری که رفتاری درست و صادقانه دارد بدون آنکه قصد آموزش کارکنان را داشته باشد به آنان تعهد اخلاقی را یاد می دهد.او الگوی کارکنانش در زمینه اخلاق است و مظهر ارزشهایی است که در سازمان غالب هستند. اگر مدیر از کارکنانش انتظار مشارکت در انجام کار، وظیفه شناسی، انضباط و جدیت را دارد یا سهل انگاری، کم کاری و حیف و میل منابع را نمی پذیرد در مقابل آن عدم درک و نادیده گرفتن نیازهای کارکنان و نیز عدم برقراری شرایط مناسب کاری از طرف مدیر پذیرفتنی نیست. تجمل پرستی مدیر راه را برای بروز رفتارهای غیراخلاقی در محیط سازمان هموارتر می سازد. اتاق کار مجلل و ماشین گران قیمت، برپایی جلسات بی محتوا و مسافرتهای بی دلیل به بهانه ماموریت جزو عواملی هستند که نقش مدیر را در پیدایش اصول غیراخلاقی به اثبات می رسانند. مسلماً چنین اعمال و رفتاری از طرف مدیر تاثیرات سوء و مخربی را در بین کارکنان به جای خواهد گذاشت و آنان تصویر ذهنی منفی نسبت به سازمان و مدیرش خواهند داشت.اقدامات لازم در برخورد بااصول غیراخلاقی در سازمان1 - ایجاد مدل گزینشی مناسب: افراد برای سازمان یک سرمایه انسانی محسوب می شوند چرا که سازمان برای جذب و به کارگیری آنان هزینه های زیادی را انجام داده است. اگر یک سیستم جامع گزینش در آن حاکم نباشد و از اصول و رویه های غیرمنطقی پیروی گردد، یقیناً افراد نالایق و ناکارامد وارد سازمان خواهند شد. مصاحبه های استخدامی باید توسط روانشناسان و کارشناسان مجرب سازمان صورت گیرد تا با آگاهی از روحیات و اعتقادات فرد و نیز شناخت بهتر شخصیت او بتوانند افراد مناسب را انتخاب کنند. اگر سازمان می خواهد اصول اخلاقی را حاکم کند، پیشگیری تدبیر مناسبی از درمان آن است. افراد صادق، امین، باوجدان و درستکار از دل همین سیستم مناسب است که به سازمـــان راه پیدا می کنند و باعث ترقی آن می شوند.2 - تدوین منشور اخلاقی: تشویق و ترغیب کارکنان به ارزشهای اخلاقی و حرمت نهادن به آن بدون وجود قانون مکتوب در این زمینه راه به جایی نخواهد برد و تمام تلاشها برای استمرار اصول اخلاقی در سازمان بی نتیجه خواهند ماند. بهترین راه برای مبارزه بااصول غیراخلاقی همانا عمل به قوانین مدون و پذیرفته شده ای است که در اساسنامه سازمان ذکر گردیده اند. باوجود یک منشور اخلاقی راه برای بروز رفتارهای غیراخلاقی مسدود خواهد شد و کسی جرئت پیدا نخواهد کرد که خارج از این قاعده عمل کند. چه در صورت تخلف فردی از این اصول مجازات و برخورد قانونی خواهد شد.