دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد ابن سینا 14ص (بافرمت ورد)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

ابن سینا

ابن سینا (شیخ الرئیس ابو علی سینا) یا پور سینا (۹۸۰ - ۱۰۳۷) دانشمند, فیلسوف و پزشک ایرانی بود. وی ۴۵۰ کتاب در زمینه‌های گوناگون نوشته‌است که تعداد زیادی از آن‌ها در مورد پزشکی و فلسفه‌است. جرج سارتون او را مشهورترین دانشمند سرزمین‌های اسلامی می‌داند که یکی از معروف‌ترین‌ها در همهٔ زمان‌ها و مکان‌ها و نژادها است. کتاب معروف او کتاب قانون است.

زندگی

ابن سینا بلخی یا پورسینا حسین پسر عبدالله زاده در سال ۳۷۰ هجری قمری و در گذشته در سال ۴۲۸ هجری قمری، دانشمند و پزشک و فیلسوف بود. نام او را به تفاریق ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا گفته‌اند. در برخی منابع نام کامل او با ذکر القاب چنین آمده: حجة‌الحق شرف‌الملک شیخ الرئیس ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن ابن علی بن سینا البخاری. وی صاحب تألیفات بسیاری است و مهم‌ترین کتاب‌های او عبارت‌اند از شفا در فلسفه و منطق و قانون در پزشکی.

«بوعلی سینا را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگ‌ترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچ‌یک از حکمای مسلمین نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامه‌ای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگ‌ترین کسی است که از عهده این کار برآمد.»(اموزش و دانش در ایران، ص۱۲۵)

«وی شاگردان دانشمند و کارآمدی به مانند ابوعبید جوزجانی، ابوالحسن بهمنیار، ابو منصور طاهر اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی را که هر یک از ناموران روزگار گشتند تربیت نمود.»(خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۹۳)

بخشی از زندگینامه او به گفته خودش به نقل از شاگردش ابو عبید جوزجانی بدین شرح است:

پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰ از مادر زاده شدم .نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان می‌بردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنان‌که آموزگارانم از دانسته‌های من شگفتی می‌نمودند.

در آن هنگام مردی به نام ابو عبدالله به بخارا آمد او از دانش‌های روزگار خود چیزهایی می‌دانست پدرم او را به خانه آورد تا شاید بتوانم از وی دانش بیشتری بیاموزم وقتی که ناتل به خانه ما آمد من نزد آموزگاری به نام اسماعیل زاهد فقه می‌آموختم و بهترین شاگرد او بودم و در بحث و جدل که شیوه دانشمندان آن زمان بود تخصصی داشتم.

ناتلی به من منطق و هندسه آموخت و چون مرا در دانش اندوزی بسیار توانا دید به پدرم سفارش کرد که مبادا مرا جز به کسب علم به کاری دیگر وادار سازد و به من نیز تاکید کرد جز دانش آموزی شغل دیگر برنگزینم. من اندیشه خود را بدانچه ناتلی می‌گفت می‌گماشتم و در ذهنم به بررسی آن می‌پرداختم و آن را روشن‌تر و بهتر از آنچه استادم بود فرامی‌گرفتم تا اینکه منطق را نزد او به پایان رسانیدم و در این فن بر استاد خود برتری یافتم.

چون ناتلی از بخارا رفت من به تحقیق و مطالعه در علم الهی و طبیعی پرداختم اندکی بعد رغبتی در فراگرفتن علم طب در من پدیدار گشت. آنچه را پزشکان قدیم نوشته بودند همه را به دقت خواندم چون علم طب از علوم مشکل به شمار نمی‌رفت در کوتاه‌ترین زمان در این رشته موفقیت‌های بزرگ بدست آوردم تا آنجا که دانشمندان بزرگ علم طب به من روی آوردند و در نزد من به تحصیل اشتغال ورزیدند. من بیماران را درمان می‌کردم و در همان حال از علوم دیگر نیز غافل نبودم. منطق و فلسفه را دوباره به مطالعه گرفتم و به فلسفه بیشتر پرداختم و یک سال و نیم در این کار وقت صرف کردم. در این مدت کمتر شبی سپری شد که به بیداری نگذرانده باشم و کمتر روزی گذشت که جز به مطالعه به کار دیگری دست زده باشم.

عد از آن به الهیات رو آوردم و به مطالعه کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو اشتغال ورزیدم ولی چیزی از آن نمی‌فهمیدم و غرض مؤلف را از آن سخنان درنمی‌یافتم از این رو دوباره از سر خواندم و چهل بار تکرار کردم چنان‌که مطالب آن را حفظ کرده بودم اما به حقیقت آن پی نبرده‌بودم. چهره مقصود در حجاب ابهام بود و من از خویشتن ناامید می‌شدم و می‌گفتم مرا در این دانش راهی نیست... یک روز عصر از بازار کتابفروشان می‌گذشتم کتابفروش دوره گردی کتابی را در دست داشت و به دنبال خریدار می‌گشت به من الحاح کرد که آن را بخرم من آن را خریدم، اغراض مابعدالطبیعه نوشته ابو نصر فارابی، هنگامی که به در خانه رسیدم بی‌درنگ به خواندن آن پرداختم و به حقیقت مابعدالطبیعه که همه آن را از بر داشتم پی بردم و دشواری‌های آن بر من آسان گشت. از توفیق بزرگی که نصیبم شده بود بسیار شادمان شدم. فردای آن روز برای سپاس خداوند که در حل این مشکل مرا یاری فرمود. صدقه فراوان به درماندگان دادم. در این موقع سال ۳۸۷ بود و تازه ۱۷ سالگی را پشت سر نهاده بودم.

وقتی من وارد سال ۱۸ زندگی خود می‌شدم نوح پسر منصور سخت بیمار شد، اطباء از درمان وی درماندند و چون من در پزشکی آوازه و نام یافته بودم مرا به درگاه بردند و از نوح خواستند تا مرا به بالین خود فرا خواند. من نوح را درمان کردم و اجازه یافتم تا در کتابخانه او به مطالعه پردازم. کتابهای بسیاری در آنجا دیدم که اغلب مردم حتی نام آنها را نمی‌دانستند و من هم تا آن روز ندیده بودم. از مطالعه آنها بسیار سود جستم.

چندی پس از این ایام پدرم در گذشت و روزگار احوال مرا دگرگون ساخت من از بخارا به گرگانج خوارزم رفتم. چندی در آن دیار به عزت روزگار گذراندم نزد فرمانروای آنجا قربت پیدا کردم و به تالیف چند کتاب در آن شهر توفیق یافتم پیش از آن در بخارا نیز کتاب‌هایی نوشته بودم. در این هنگام اوضاع جهان دگرگون شده بود ناچار من از گرگانج بیرون آمدم مدتی همچون آواره‌ای در شهرها می‌گشتم تا به گرگان رسیدم و از آنجا به دهستان رفتم و دوباره به گرگان بازگشتم و مدتی در آن شهر ماندم و کتابهایی تصنیف کردم. ابو عبید جوزجانی در گرگان به نزدم آمد.

ابو عبید جوزجانی گوید: این بود آنچه استادم از سرگذشت خود برایم حکایت کرد. چون من به خدمت او پیوستم تا پایان حیات با او بودم. بسیار چیزها از او فرا گرفتم و بسیاری از کتابهای او را تحریر کردم استادم پس از مدتی به ری رفت و به خدمت مجدالدوله از فرمانروایان دیلمی درآمد و وی را به بیماری سودا دچار شده بود درمان کرد و در آنجا به قزوین و از قزوین به همدان رفت و مدتی دراز در این شهر ماند و در همین شهر بود که استادم به وزارت شمس‌الدوله دیلمی فرمانروای همدان رسید. در همین



خرید و دانلود تحقیق در مورد ابن سینا 14ص (بافرمت ورد)


تحقیق در مورد ابن سینا (بافرمت ورد)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

ابن سینا

ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، مشهور به ابوعلی سینا و ابن سینا و پور سینا (زادهٔ ۱ شهریور ۳۵۹ خورشیدی در بخارا-درگذشتهٔ ۴۱۶ خورشیدی در همدان، ۳۷۰-۴۲۸ قمری، ۹۸۰-۱۰۳۷ میلادی) ، از مشهورترین و تاثیرگذارترینِ فیلسوفان و دانشمندان ایرانی جهان اسلام بود. وی ۴۵۰ کتاب در زمینه‌های گوناگون نوشته‌است که شمار زیادی از آن‌ها در مورد پزشکی و فلسفه است. جرج سارتن او را مشهورترین دانشمند سرزمین‌های اسلامی می‌داند که یکی از معروف‌ترین‌ها در همهٔ زمان‌ها و مکان‌ها و نژادها است. کتاب معروف او «قانون» است.

زندگی

ابن سینا یا پورسینا حسین پسر عبدالله متولد سال ۳۷۰ هجری قمری و در گذشته در سال ۴۲۸ هجری قمری، دانشمند و پزشک و فیلسوف بود. نام او را ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا گفته‌اند. در برخی منابع نام کامل او با ذکر القاب چنین آمده: حجةالحق شرف‌الملک شیخ الرئیس ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن ابن علی بن سینا البخاری. وی صاحب تألیفات بسیاری است و مهم‌ترین کتاب‌های او عبارت‌اند از شفا در فلسفه و منطق، و قانون در پزشکی.

«بوعلی سینا را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگ‌ترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچ‌یک از حکمای مسلمین نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامه‌ای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگ‌ترین کسی است که از عهده این کار برآمد.»

«وی شاگردان دانشمند و کارآمدی به مانند ابوعبید جوزجانی، ابوالحسن بهمنیار، ابو منصور طاهر اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی را که هر یک از ناموران روزگار گشتند تربیت نمود.»(خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۹۳)

بخشی از زندگینامه او به گفته خودش به نقل از شاگردش ابو عبید جوزجانی بدین شرح است:

پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰ از مادر زاده شدم. نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان می‌بردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنان‌که آموزگارانم از دانسته‌های من شگفتی می‌نمودند.

در آن هنگام مردی به نام ابو عبدالله به بخارا آمد او از دانش‌های روزگار خود چیزهایی می‌دانست پدرم او را به خانه آورد تا شاید بتوانم از وی دانش بیشتری بیاموزم وقتی که ناتل به خانه ما آمد من نزد آموزگاری به نام اسماعیل زاهد فقه می‌آموختم و بهترین شاگرد او بودم و در بحث و جدل که شیوه دانشمندان آن زمان بود تخصصی داشتم.

ناتلی به من منطق و هندسه آموخت و چون مرا در دانش اندوزی بسیار توانا دید به پدرم سفارش کرد که مبادا مرا جز به کسب علم به کاری دیگر وادار سازد و به من نیز تاکید کرد جز دانش آموزی شغل دیگر برنگزینم. من اندیشه خود را بدانچه ناتلی می‌گفت می‌گماشتم و در ذهنم به بررسی آن می‌پرداختم و آن را روشن‌تر و بهتر از آنچه استادم بود فرامی‌گرفتم تا اینکه منطق را نزد او به پایان رسانیدم و در این فن بر استاد خود برتری یافتم.

چون ناتلی از بخارا رفت من به تحقیق و مطالعه در علم الهی و طبیعی پرداختم اندکی بعد رغبتی در فراگرفتن علم طب در من پدیدار گشت. آنچه را پزشکان قدیم نوشته بودند همه را به دقت خواندم چون علم طب از علوم مشکل به شمار نمی‌رفت در کوتاه‌ترین زمان در این رشته موفقیت‌های بزرگ بدست آوردم تا آنجا که دانشمندان بزرگ علم طب به من روی آوردند و در نزد من به تحصیل اشتغال ورزیدند. من بیماران را درمان می‌کردم و در همان حال از علوم دیگر نیز غافل نبودم. منطق و فلسفه را دوباره به مطالعه گرفتم و به فلسفه بیشتر پرداختم و یک سال و نیم در این کار وقت صرف کردم. در این مدت کمتر شبی سپری شد که به بیداری نگذرانده باشم و کمتر روزی گذشت که جز به مطالعه به کار دیگری دست زده باشم.

/

قبر ابن سینا

بعد از آن به الهیات رو آوردم و به مطالعه کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو اشتغال ورزیدم ولی چیزی از آن نمی‌فهمیدم و غرض مؤلف را از آن سخنان درنمی‌یافتم از این رو دوباره از سر خواندم و چهل بار تکرار کردم چنان‌که مطالب آن را حفظ کرده بودم اما به حقیقت آن پی نبرده‌بودم. چهره مقصود در حجاب ابهام بود و من از خویشتن ناامید می‌شدم و می‌گفتم مرا در این دانش راهی نیست... یک روز عصر از بازار کتابفروشان می‌گذشتم کتابفروش دوره گردی کتابی را در دست داشت و به دنبال خریدار می‌گشت به من الحاح کرد که آن را بخرم من آن را خریدم، اغراض مابعدالطبیعه نوشته ابو نصر فارابی، هنگامی که به در خانه رسیدم بی‌درنگ به خواندن آن پرداختم و به حقیقت مابعدالطبیعه که همه آن را از بر داشتم پی بردم و دشواری‌های آن بر من آسان گشت. از توفیق بزرگی که نصیبم شده بود بسیار شادمان شدم. فردای آن روز برای سپاس خداوند که در حل این مشکل مرا یاری فرمود. صدقه فراوان به درماندگان دادم. در این موقع سال ۳۸۷ بود و تازه ۱۷ سالگی را پشت سر نهاده بودم.

وقتی من وارد سال ۱۸ زندگی خود می‌شدم نوح پسر منصور سخت بیمار شد، اطباء از درمان وی درماندند و چون من در پزشکی آوازه و نام یافته بودم مرا به درگاه بردند و از نوح خواستند تا مرا به بالین خود فرا خواند. من نوح را درمان کردم و اجازه یافتم تا در کتابخانه او به مطالعه پردازم. کتابهای بسیاری در آنجا دیدم که اغلب مردم حتی نام آنها را نمی‌دانستند و من هم تا آن روز ندیده بودم. از مطالعه آنها بسیار سود جستم.

/

آرامگاه بوعلی سینا در همدان

چندی پس از این ایام پدرم در گذشت و روزگار احوال مرا دگرگون ساخت من از بخارا به گرگانج خوارزم رفتم. چندی در آن دیار به عزت روزگار گذراندم نزد فرمانروای آنجا قربت پیدا کردم و به تالیف چند کتاب در آن شهر توفیق یافتم پیش از آن در بخارا نیز کتاب‌هایی نوشته بودم.

در این هنگام اوضاع جهان دگرگون شده بود ناچار من از گرگانج بیرون آمدم مدتی همچون آواره‌ای در شهرها می‌گشتم تا به گرگان رسیدم و از آنجا به دهستان رفتم و دوباره به گرگان بازگشتم و مدتی در آن شهر ماندم و کتابهایی تصنیف کردم. ابو عبید جوزجانی در گرگان به نزدم آمد.

/

ابو عبید جوزجانی گوید: این بود آنچه استادم از سرگذشت خود برایم حکایت کرد. چون من به خدمت او



خرید و دانلود تحقیق در مورد ابن سینا (بافرمت ورد)


تحقیق در مورد ابن سینا (2) (بافرمت ورد)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

ابن سینا

جایگاه علمی و ادبی ابوعلی سینا در فرهنگ ایرانی – اسلامی:

ابن سینا از چند جهت در فرهنگ ایرانی – اسلامی ارزش ویژه دارد:

1.    از پیشروان اندیشه ی فلسفی و گسترش دهندگان حکمت یونان است.

2.  در پزشکی،ضمن حفظ میراث طبی کهن،نوآوری های درمانی داشته و به تاثیر روان کاوی در معالجه ی بیماری ها ی عصبی پی برده است.

3.  در دانش نامه علایی،شمار بسیاری از واژه های اصیل فارسی را به جای معادل های عربی آنها در فلسفه و نجوم به کار برده است.از این جهت،او را باید از حافظان زبان ملی دانست.

4.  در شعر عرفانی نوآوری داشته و با تشبیه روح به پرنده آغازگر سنتی شد که در تعبیرات عرفانی بعدی پایدار و تکرار گشته است.

5.    در زمینه ی شعر و عرفان آثار برجسته و ارزشمند دارد.

6.    در تفسیر قرآن نکته سنجی های ظریفی دارد.

7.    شیوه ی او در وزارت،سرمشق تاثیر گذاری در دوره های بعد بوده است.

1- جشن نامه ی ابن سینا،به کوششدکتر ذبیح الله صفا،انتشارات ابن سینا 1349.

2- پورسینا،سعید نفیسی،انتشارات دانش،چاپ دوم 1347.

ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، مشهور به ابوعلی سینا و ابن سینا (یا پور سینا) (۳۵۹-۴۱۶ خورشیدی، ۳۷۰-۴۲۸ قمری، ۹۸۰-۱۰۳۷ میلادی، زادهٔ روستایی در نزدیکی بخارا، [۱] درگذشت در همدان[۲] ) پزشک ایرانی [۳][۴][۵]، مشهورترین و تاثیر گذارترینِ فیلسوفان و دانشمندان ایرانی اسلامی بود.[۶] وی ۴۵۰ کتاب در زمینه‌های گوناگون نوشته‌است که تعداد زیادی از آن‌ها در مورد پزشکی و فلسفه‌است. جرج سارتن او را مشهورترین دانشمند سرزمین‌های اسلامی می‌داند که یکی از معروف‌ترین‌ها در همهٔ زمان‌ها و مکان‌ها و نژادها است. کتاب معروف او کتاب قانون است.

زندگی

ابن سینا یا پورسینا حسین پسر عبدالله متولد سال ۳۷۰ هجری قمری و در گذشته در سال ۴۲۸ هجری قمری، دانشمند و پزشک و فیلسوف بود. نام او را ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا گفته‌اند. در برخی منابع نام کامل او با ذکر القاب چنین آمده: حجة‌الحق شرف‌الملک شیخ الرئیس ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن ابن علی بن سینا البخاری. وی صاحب تألیفات بسیاری است و مهم‌ترین کتاب‌های او عبارت‌اند از شفا در فلسفه و منطق، و قانون در پزشکی.

«بوعلی سینا را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگ‌ترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچ‌یک از حکمای مسلمین نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامه‌ای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگ‌ترین کسی است که از عهده این کار برآمد.»(اموزش و دانش در ایران، ص۱۲۵)

«وی شاگردان دانشمند و کارآمدی به مانند ابوعبید جوزجانی، ابوالحسن بهمنیار، ابو منصور طاهر اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی را که هر یک از ناموران روزگار گشتند تربیت نمود.»(خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۹۳)

بخشی از زندگینامه او به گفته خودش به نقل از شاگردش ابو عبید جوزجانی بدین شرح است:

پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰ از مادر زاده شدم. نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان می‌بردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنان‌که آموزگارانم از دانسته‌های من شگفتی می‌نمودند.

در آن هنگام مردی به نام ابو عبدالله به بخارا آمد او از دانش‌های روزگار خود چیزهایی می‌دانست پدرم او را به خانه آورد تا شاید بتوانم از وی دانش بیشتری بیاموزم وقتی که ناتل به خانه ما آمد من نزد آموزگاری به نام اسماعیل زاهد فقه می‌آموختم و بهترین شاگرد او بودم و در بحث و جدل که شیوه دانشمندان آن زمان بود تخصصی داشتم.

ناتلی به من منطق و هندسه آموخت و چون مرا در دانش اندوزی بسیار توانا دید به پدرم سفارش کرد که مبادا مرا جز به کسب علم به کاری دیگر وادار سازد و به من نیز تاکید کرد جز دانش آموزی شغل دیگر برنگزینم. من اندیشه خود را بدانچه ناتلی می‌گفت می‌گماشتم و در ذهنم به بررسی آن می‌پرداختم و آن را روشن‌تر و بهتر از آنچه استادم بود فرامی‌گرفتم تا اینکه منطق را نزد او به پایان رسانیدم و در این فن بر استاد خود برتری یافتم.

چون ناتلی از بخارا رفت من به تحقیق و مطالعه در علم الهی و طبیعی پرداختم اندکی بعد رغبتی در فراگرفتن علم طب در من پدیدار گشت. آنچه را پزشکان قدیم نوشته بودند همه را به دقت خواندم چون علم طب از علوم مشکل به شمار نمی‌رفت در کوتاه‌ترین زمان در این رشته موفقیت‌های بزرگ بدست آوردم تا آنجا که دانشمندان بزرگ علم طب به من روی آوردند و در نزد من به تحصیل اشتغال ورزیدند. من بیماران را درمان می‌کردم و در همان حال از علوم دیگر نیز غافل نبودم. منطق و فلسفه را دوباره به مطالعه گرفتم و به فلسفه بیشتر پرداختم و یک سال و نیم در این کار وقت صرف کردم. در این مدت کمتر شبی سپری شد که به بیداری نگذرانده باشم و کمتر روزی گذشت که جز به مطالعه به کار دیگری دست زده باشم.

/

قبر ابن سینا

بعد از آن به الهیات رو آوردم و به مطالعه کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو اشتغال ورزیدم ولی چیزی از آن نمی‌فهمیدم و غرض مؤلف را از آن سخنان درنمی‌یافتم از این رو دوباره از سر خواندم و چهل بار تکرار کردم چنان‌که مطالب آن را حفظ کرده بودم اما به حقیقت آن پی نبرده‌بودم. چهره مقصود در حجاب ابهام بود و من از خویشتن ناامید می‌شدم و می‌گفتم مرا در این دانش راهی نیست... یک روز عصر از بازار کتابفروشان می‌گذشتم کتابفروش دوره گردی کتابی را در دست داشت و به دنبال خریدار



خرید و دانلود تحقیق در مورد ابن سینا (2) (بافرمت ورد)


دانلود مقاله درباره ابوعلی سینا 12ص (علوم انسانی)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

ابن سینا

ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا که درمغرب زمین به ابن سینا ،معروف است .ازفیلسوفان بزرگی بشمارمی آیدکه جامع تمام علوم عصرخویش بود.شهرت ابن سینا به قدری است که بیشترممالک شرقی قصددارندبرای افتخاربه گذشته علمی کشورخویش اورابه خودمنتسب نمایند.

افغانستان .ترکیه .تاجیکستان وعربها همگی ادعا دارندکه ابن سینا متعلق به آنها است .وهریک ازاین مدعیان نیزدلیلی برانتساب خوددارندومدارکی دال برایرانی نبودن اوحال به شرح زندگی بوعلی سینا می پردازیم تا ببینیم واقعاً وی اهل کدام کشوراست .ابوعلی فرزند عبدالله درده افشنه درنزدیکی شهربخارا(درازبکستان امروزی )ازمادری اهل افشنه وپدری ازمهاجران بلخ (افغانستان امروزی )ساکن شهربخاراواقع درافغانستان امروزی به سال 370ق /980م پابه هستی نهاد.ابن سینا ازپنج سالگی تحصیل راآغازکردوقرآن نحووادبیات راآموخت ودر12سالگی شروع به یادگیری فقه کردوازهمان آغازتحصیل هوش سرشارواستعدادبی نظیراونمایان بوداز12سالگی درتحصیل طلب وفلسفه کوشیدودر16سالگی طبیبی حاذق گشت وآنچنان شدکه وی رابرای معالجه شاهزاده نوح بن منصورسامانی دعوت کردند.ازهمان 15سالگی یاکمی اندکتربه علوم طبیعی ومابعدالطبیعه (هستن وخداشناسی علاقه داشت وساعتها درمضوعات مختلفی چون خدا.زمان .هستی فکرمی کردوسوالاتی برایش مطرح می شد.

ذهن اندیشمند وی ازابتدادرحل مسایل ریاضی ومنطق توانایی قابلی داشت که این توانمندی مخصوص نوابغ بودوی به گونه ای که درتفهیم مطالب ریاضی حاذق بودکه پس ازاندک مدتی براستادچیره گشت وخودبه تنهایی درحل مسایل کوشیددراین باره خودمی گویدهمین که قواعدکمی منطق رافراگرفتم .ملتفت شدم که ناتلی استادبوعلی

ازدقایق آن علم مطلع نیست .بنابراین خودبه خواندن کتب معتبروشروحی که برآنها نوشته اندمشغول شدم تا آن رابه خوبی آموختم وسپس به هندسه پرداختم وکتاب اُقلیدس راشروع کردم وبعدازآنکه پنج شش قضیه آن راپیش ناتلی خواندم باقی کتاب راخودبخودحل کردم بعدازآن داخل علم هیات شدم وکتاب المُجسملی تالیف بطمیوس راتامقدمات آن پیش ناتلی خواندم .همین که به قسمت ریاضی واشکال هندسی مربوط به علم فلک رسیدم ناتلی گفت آن راپیش خودبخوان ومطالب راحل کن وبه من نشان بده تاراه صحیح رابرایت بیان کنم .اصل مطلب این بودکه ازآن کتاب سردرنمی آوردم وهمین که من مسایل راحل می کردم وبرایش بیان می نمودم تازه می فهمیدکارکجاست .

بوعلی در16سالگی شروع به تالیف کتاب مشهورخوددرطب به نام (قانون )نموده ودرهمان سن درتحصیل فلسفه وبخصوص مابعدالطبیعه نیزکوشیدوآنگونه که خودنقل می کندکتاب (مابعدالطبیعه )ارسطوراچهل بارخوانده ومتوجه نمی شودتا اینکه دربازارکتابفروشان ازکتاب فروش دوره گردی کتابی ازابونصرفارابی می خردوقادربه فهم کتاب ارسطومی گردد.بوعلی بعدازآنکه توانست با معالجه شاهزاده سامانی دردرباردولتی راه یابد.ازپادشاه خواست که به اواجازه استفاده ازکتاب خانه سلطنتی رابدهد.تا زمانی که دودمان ادب پرورواصیل ایران دوست سامانی برتخت حکومت تکیه زده بودندبوعلی درخراسان به سربرداما بوعلی همواره ازسلطان محمودغزنوی ترک می ترسیدوازدست ماموران وی فراری بودوتا پایان عمربه حالت مخفی وپنهانی ازدست ماموران سلطان محمودزندگی می کرد.وی درسال 405قصدداشت که به نزدقابوس بن وشمگیردرطبرستان برسد.اما همین که به طبرستان رسیدمطلع شدکه این پادشاه ادب پرورزندانی گشته است وبه ناچاربه قزوین وازآنجا به همدان رفت مردم همدان اورابه عنوان طبیبی حاذق

وماهرشناختند.بوعلی پس ازمعالجه شمس الدوله زمامداروحاکم همدان درسال 412ق به سمت عزارت منصوب شدوعلت نارضایتی لشکریان ازدولت علیه بوعلی کودتایی صورت گرفت وخانه وی به غارت رفت وبوعلی فراری شد.

پس ازمرگ شمس الدوله بوعلی مدتی درقلعه فردجان زندانی شدوپس ازآن آزادگشت .بوعلی رهسپاراصفهان شد ومدت 14سال با آرامشی نسبی دردربارعلاء الدوله دیلمی دراصفهان زیست ودرلشکرکشی علاءالدوله به همدان درسال 428ق مصادف با 1037میلادی درآن شهروفات یافت .ازشاگردان معروف بوعلی ابوعبیدجوزجانی است که بیشترتالیفات بوعلی راجمع آوری کردوزندگی نامه اورانوشت ودرضمن خودش نیزازاستادان بنام عصرخودبود.دوم ابوالحسن بهمنیارابن مرزبان است که اززردشتیان آذربایجان بودوازفلاسفه بزرگ به شما رمی رودبوعلی کتابهای المباحثات .التحصیل درمنطق طبیعیات والهیات .ومراتب الوجودودرپاسخ سوالهای ازاونوشت .سوم ابن زیله است که برکتاب می بن یقظان (زنده بیداریاپسرطبیعت )نوشته بوعلی سینا شرح نوشته است .چهارم معصومی ازشاگردان محبوب بوعلی است وابن سینا رساله العشق رابه درخواست اونوشت ازکتابهای مهم دیگربوعلی سینا که درحکم یک دایرة المعارف فلسفی است .کتاب شفامی باشدازآثاردیگربوعلی نجات .اشارات .وتنبیهات .قراضه طبیعیات .مبداء ومعادحدودرامی توان برشمرد.ابن سینا حکیمی بودکه برساختارفکری وفلسفی جهان اسلام بعدازمرگ خودتا سالها درازی تاثیرعمیق گذاشت وتاقرن هفدهم حتی دردانشگاههای اروپایی کتابهایش تدریس می گشت وپیش ازهرملت دیگری تمدن نوین غرب به ابن سینا مدیون است .

خیام

درسراسرادبیات کهن پارسی کمترکسی رامی توان یافت که به اندازه ی خیام دارای شهرت باشدوتابه این اندازه اندیشه ها وتفکرات اودرهاله ای ازغبارومه افسانه وابهام دربرگرفته شده باشد.از1200رباعی که به وی نسبت داده اندشایدبیش از70رباعی اصلیت نداشته باشدوپیرامون هریک ازرباعیان وی نیزافسانه های فراوان وجوددارد.خیام هم ستاره شناس وریاضیدان بوده وهم شاعرولی بیش از90درصدشهرت خیام به سبب رباعیات پرنفوذاوست البته نمی توانیم منکراین نکته شویم که مطالعات نجومی واندیشه علمی خیام درساختارفکرکه برریاضیات ونجوم وتمام علوم اصل خویش تبحرداشته ودرعین حال دارای فلسفه ویژه ای نیزبوده که شایدبه ظاهربسیارسطحی وکم عمق باشدولی درعین حال بسیارعمیق واساسی است .ابوالفتح عمربن ابراهیم ،خیام ستاره شناس وریاضی دان وشاعربزرگ قرن چهارم درسال 439ه ،ق درنیشابورچشم برجهان گشودکه ازچگو نگی تحصیلات اولیه اوواستادانش اطلاعات دقیقی دردست نداریم روایات وافسانه های تاریخی می گویندکه بردرس امام موفق فقیه اصل خویش می نشسته آثاربن سینا مطالعه می نموده وخودراشاگردوی می دانسته است .خیام درریاضیات استاشد(امام محمدغزالی درس ریاضی رانزدوی آموخت )اوبا فلسفه به خوبی آشنایی داشت وبه خصوص برفلسفه ی شکاکی احاطه داشت آوازه ی علمی اوبه دربارسلاطین سلجوقی رسیدبدین طریق موردتوجه دربارسلجوقیان قرارگرفت درسال 467ه ،ق خیام به همراهی



خرید و دانلود دانلود مقاله درباره ابوعلی سینا 12ص (علوم انسانی)


تحقیق درمورد کارآموزی برق الکتروتکنیک شرکت آئین تلاش – بوعلی سینا بررسی سیستم های برق صنعتی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 53

 

دانشگاه آزاد اسلامی

دانشکده:

گروه: برق - الکتروتکنیک

مکان

کارآموزی

شرکت آئین تلاش – بوعلی سینا

موضوع

کارآموزی

بررسی سیستم های برق صنعتی

ترم : تابستان

سال تحصیلی:

90-89

گزارش کار آموزی

واحد اسید سولفوریک پتروشیمی رازی

تهیه کننده:

محمد رستگاری مهر 850265759

استاد راهنما: خانم طورانی

تابستان سال: 89-88

فهرست:

فصل اول: آشنایی کلی با مکان کارآموزی

فصل دوم: ارزیابی بخش های مرتبط با رشته ی علمی

کارآموزی

فصل سوم: آزمون آموخته ها و نتایج



خرید و دانلود تحقیق درمورد کارآموزی برق   الکتروتکنیک  شرکت آئین تلاش – بوعلی سینا بررسی سیستم های برق صنعتی