لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 91
ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری
نام وی به عنوان استاد نظامی عروضی در تاریخ آمده است و از وی با عناوین فاضل و دانشمند یاد کرده اند که شاگرد و مرید ابوالهیثم (احمد بن حسن جرجانی) بود. در سیاق التاریخ آمده که او شعر نیز می گفته و در اواخر قرن پنجم در نیشابور وفات یافته است.
حسن بن علی بن قاسم بن عبدشادیاخی
تنها دانشمندی که به شادیاخی ذکر شده است او مکنی به ابوبکر بوده و در کتاب انساب سمعانی آمده است که وی به حضور ابوالقاسم قشیری رسیده و از فضلا و علمای قرن پنجم بوده است.
(سیاق التاریخ ـ ص 25)
ابوالحسن علی بن حسن بن علی صندلی
یکی از مشاهیر فقهای حنفی در قرن پنجم و صاحب نفوذ و شهرت و اعتبار بیش از حد بود. وی حنفی معتزلی و واعظی خوش سخن بود. با طغرل به بغداد رفت و در بازگشت به نیشابور عزلت و انزوا گزید و چون ملکشاه از وی در این باب جویا شد بر او عتاب کرد و پاسخ داد: من می خواستم که تو بهترین پادشاه باشی که به زیارت علما می آیی و من بدترین علما نباشم که به دیدار شاهان می روند. (حدیث از رسول اکرم (ص))
وی به اعتبار مذهب فقهی (صنفی) و هم به اعتبار مذهب کلامی (معتزلی) با شافعیه و اشاعره نیشابور از قبیل ابومحمد جوینی و ابوالمعالی جوینی مخالفتها و جنگها داشته است صندلی منسوب به شغل کفش فروشی است. از این خاندان مردان بزرگی برخاسته اند وی در 17 ربیع الاخر سال 484 به روایتی سال 480 فوت کرده در مدرسه خود در نیشابور مدفون شد.
(تعلیقات اسرارالتوحید بخش دوم دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی)
محمد بن فضل فراوی
محمد بن فضل بن احمد ملقب به ابوعبدالله را به عنوان امام متقین و اهل مناظره و محدث و واعظ نوشته اند که در میان مردم و اهل علم مورد محبت و وثوق بوده است و در سال 503 در نیشابور فوت کرد.
(یاقوت در کتاب معجم البلدان)
عبدالله ابوسعد قشیری (414 ـ 477 هـ . ق.)
بزرگترین پسر ابوالقاسم قشیری و فاطمه دقاق بود که در سال 414 در نشابور متولد شد و مبانی فقه و حدیث و روایت را از پدر و مادر آموخت و محدثی چیره دست و مصنری معروف و استاد در زبان عربی شد. وی عمر بسیار کوتاهی نمود و در سال 477 از دنیا رفت از مخول فضلا و سرآمد علماء عصر خود بود. علم اصول و تفسیر را درس می گفت و شیخ مشایخ خراسان شد او دارای اشعار و قصاید نیک بود.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی)
عبدالله ابوسعید قشیری
دومین پسر ابوالقاسم قشیری که مادرش ام البنین فاطمه دقاق بود که فرزند چنین پدر و مادری باید به مقامات عالی علمی برسد. وی مدت 15 سال خطیب مسجد منیعی نیشابور بود و هر جمعه از نو خطبه ای می خواند و نوشته اند که هیچ گاه خطبة او تکرار نشد و در زمان زندگی پدرش در مدرسة نظامیه نیشابور عصرهای جمعه مجلس املاء داشت. در سال 494 هـ . ق. فوت کرد و در مدرسه دقاق نزدیک پدرش دفن شد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 479)
ابوالمظفر عبدالمنعم قشیری
کوچکترین پسر ابوالقاسم قشیری در صفر 455 هـ . ق. متولد شد و از نَسَوی و حسان منیعی (سازنده مسجد منیعی در نیشابور) حدیث آموخت که بالطبع پدر و مادرش نیز معلمین او بوده اند. وی به مدت بیست سال در نیشابور به روایت حدیث پرداخت و بعد از 77 سالگی در سال 532 در نیشابور درگذشت. و در مقبره خانوادگی دفن شد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 499)
سید ابوعبدالله الحسین بن علی بن الداعی بن یحیی العلوی
معروف به نسابه در سال 440 متولد و در سال 513 در نیشابور وفات یافت. (شاید کتاب لباب الانساب را ابوجعفر بن محمد بن هرون برای او یا یکی از اعقاب او نوشته است.)
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص 269)
ابن عبدالله عتیق ابن محمد الشوریانی
ابوبکر شیخ الکاشف وی صوام بالنهار (روز ، روزه) قرام با اللیل (شب زنده دار) بود در سال 494 وفات یافت. وی ظاهراً همان ابوبکر سورآبادی صاحب تفسیر مشهور است که در زمان الب ارسلان تألیف شده است، نسخه ای از این قرآن که وقف بر مزار شیخ احمد جام و در گنجینه آن مزار محفوظ بود در سالهای اخیر قسمتهائی از تفسیر آن منتشر شد و قصص قرآن مجید مستخرج از این تفسیر را دانشمند محترم آقای دکتر یحیی مهدوی در سال 1345 به چاپ رسانید.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص 284)
یعقوب ابن احمد بن مجمد بن محمد بن احمد القاری
استاد ادیب عالم معروف کثیرالتألیف اصول را نزد ابی سعد دوست آموخت. و مصاحبت کرد با امر ابوالفضل میکال و ابی العمید ابابکر مهستانی وی تألیفات و مکاتبات و اخوانیات بسیار بنظم و نثر داشت و در سال 474 وفات یافت.
(لغت نامه دهخدا ـ ج )
طاهر بن محمد بن احمد بن محمد بن یوسف الثعامی
ابوعبدالرحمن ادیب فقیه فاضل از خانوادة علم و فضل که از اصحاب اصم استماع حدیث کرده بود و همینطور از اصحاب ابی علی الرفا و در مجالس اصلاً در نیشابور حدیث می گفت. بزرگان و ائمه و همچنین خواجه نظام الملک در مجالس او حضور میافتند وی کتابی به فارسی در شرایع و احکام تألیف کرد در سال 399 متولد شد و در سال 479 وفات یافت.
(سیاق التواریخ ـ عبدالفاخر ………)
عبدالرحیم بن عبدالکریم هوازن قشیری
ابونصر امام الائمه وی در انواع علوم تبحر بود و برای تحصیل علم شب زنده داری می کرد و چون به مکه عزیمت نمود جمعیت بسیاری با او همراه شدند موقعیکه به بغداد رسید چیزی در آن شهر اقامت ساخت و مجلس درس برقرار کرد بسیاری از خواص و عوام از جمله ابی اسحق شیرازی و ائمه دیگر در مجلس درس او حضور می یافتند وی شعر نیکو می گفت عاقبت در روز جمعه 28 جمادی الاخر سال 514 در نیشابور وفات یافت و در مقبره باب عروه دفن شد.
ابن خلکان می گوید او امامی بزرگ بود و علماء بغداد می گفتند مانند او ندیده اند و بسبب اعتقاد و تعصبی که او در مذهب اشاعره داشت حنابله را با وی حضومت و دشمنی بود و کار به فتنه می کشید و جماعتی از دو طرف کشته شدند تا اینکه نظام الملک او را به نیشابور فرستاد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
گل سرخ - گل محمدی
Rosa در لاتین به معنای گل سرخ می باشد. از آغاز تاریخ، گل سرخ بیش از همه گلها در قلوب بشر جای گرفته و از وقتی که مردم از زیبایی درخشان گل، آگاهی یافته اند، گل سرخ یک سرو گردن از آنها بلند تر بوده است. گل سرخ میراث بزرگی از افسانه و تاریخ را به همراه دارد.
● تاریخچه گل سرخ:
Rosa در لاتین به معنای گل سرخ می باشد. از آغاز تاریخ، گل سرخ بیش از همه گلها در قلوب بشر جای گرفته و از وقتی که مردم از زیبایی درخشان گل، آگاهی یافته اند، گل سرخ یک سرو گردن از آنها بلند تر بوده است. گل سرخ میراث بزرگی از افسانه و تاریخ را به همراه دارد. این درختچه زیبا، میلیونها سال قبل از بوجود آمدن بشر در روی زمین، زیسته و زیبائی و عطر را در همه جا گسترده است. فسیلهائی که از شکوفه های گل سرخ در آرگون (Oregon)و کولورادو(Colorado)بدست آمده، محتملاً به ۳۵ تا ۷۰ میلیون سال قبل، مربوط بوده است. رزهای خشکیده ای از ۳۰۰ سال قبل ازمیلاد از گورهای مصریان بدست آمده تصور میرود که نشان اولین آشنائی مصریان با گل سرخ باشد. معهذا تحقیقات وسیعتر نشان می دهد که این گل بومی مصر نبوده، بلکه از آسیای صغیر به آنجا آورده شده است. تاریخ افسانه وار گل سرخ طی قرنها توسط هنرمندان، صنعتگران، نویسندگان و درختکاران بوجود آمده که بوسیله این گل زیبا افسون شده اند و شرح فریفتگی شان را برای آیندگان نگه داشته اند تا از آن لذت ببرند. از جمله شاعرانی که افسانه های اساطیری پیرامون گل سرخ در مدایح و ستایشگرها گفته، می توان به اثر اناکرئون (Anaceron) قرن ۶ میلادی شاعر غزل سرای یونانی پی برد و رو نسازد (P.de Ronsard) ۱۵۸۵-۱۵۲۴، شاعر فرانسوی ، فرانسوادومالحرب (F.de Malherbe) ۱۵۵۵-۱۶۴۸ ، شاعر فرانسوی درباره هنری چهارم و لوئی سیزدهم و بالاخره غزلهای سلیمان (Cantiouses des cantiques) را می توان نام برد.
اپوله (Apuless)۱۸۰- ۱۲۵ نویسنده لانتی در داستان خر زرین می گوید، چگونه بصورت آدم در می آید گه گل سرخ می چرد. پیندار (Pindar)۴۳۸-۵۱۸ قبل از میلاد، شاعر غزل سرای یونانی، دیونیزیوس باکوس (Diony sios Bacchus) گل سرخ را به رب النوع شراب یاد گشته است و در روم باستان، گل سرخ مطلقاً وابسته و تقدیم به دیونیزیوس باکوس و ونوس محسوب میگشت، برای مثال عید سالانه دختران شادی که در بهاران برگزار شده است، در این روز که متعلق به ونوس (Venus Erycina) بوده، درباریان کوچه و خیابانها و باغات را با گل سرخ و مورد (Myrtus communis) تزئین می کردند. در میهمانیها جشن گل سرخ می گرفتند و همه جا را با این گل افسونگر می آراستند و از قدحها شربت گل سرخ می نوشیدند، امپراطوران و همسرانشان روی تختخوابهایی از گل سرخ می خوابیدند و در حمامهایشان از عطر گل استفاده می کردند. در تراس ( Thrace) (محلی بین یونان و ترکیه ) گل سرخ به مانند سمبل ویژه اصلی خداوندی بوده است و در دوران تسلط رومیان در آن سرزمین، یکی ازاعیاد دیونیزی باکوس، بنام روزالیا (Rosalia) نام داشت. افسانه هایی که درباره گل سرخ نقل شده، نسبت به سرزمینها، نواحی، عادات و رسوم، فرهنگها و معتقدات مردم زیاد و متنوع است. مسلمانان معتقدند که گل سرخ از قطره عرق جبین پیغمبر بوجود آمده است. بنا به افسانه ای، گل سرخ در بهشت عدن برنگ سفید بوده است و هنگامی که حوا آنها را بوسید رنگشان قرمز شده و تا به حال بدان رنگ باقی مانده است. در افسانه های یونانی آمده است که گل سرخ از چند قطره خون افرودیت، الهه ی زیبائی و عشق که در اثر خار و خس ها ( کیهه کوتی Ronce) جنایتکار مجروح گشته بود، برنگ قرمز در آمده است. همچنین تعریف کرده اند که رنگ گل سرخ بر اثر خون ادونیس(Adonios) خدای زیبائی و جمال فینیقیان است که بوسیله خوک وحشی مجروح گشته و افرودیت او را بصورت گل شقایق نعمائی (Anemone)در آورده است. گل سرخ را یونانیها برای رومیها به ارمغان آورده اند که مجذوب آن شدند و پرورش داده و گلهای خوبی بار آوردند. در ایام نرون(Neron) استعمال تزئینی گل سرخ در جشنهای رومی به حد دیوانه وار رسیده بوده چنانکه گویند، نرون ۴۰ میلیون سسترس (Sesterce) خرج تهیه گل سرخ برای یک مهمانی گل سرخ برای یک مهمانی کرده بوده بطور کلی هر جائی که مراسم یا جش رومی بطورخصوصی یا عمومی برگزار می شد، مشکل می نمود که گل سرخ جلب توجه نکند. گل سرخ را ۴۰ قرن قبل از میلاد در آسیا روی سکه ها و ۱۶ قرن قبل از میلاد مسیح در اروپا روی گچ بریها و سکه ها نقش می شد. نقش معماری گل رز در بابل و آسور نشان می دهد که این تمدنها، گل سرخ را می شناختند. نسخه های خطی قبلی از پرورش گل سرخ را ملکه گلها می نامیدند. شعراء، تاریخ نویسان، گیاهشناسان یونان باستان احساس خود را از گل سرخ در نوشته هایشان ثبت کرده اند، سافوی شاعره (Sappho) در ۶۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، لقب ملکه گلها برخود نهاد. هومر در ادیسه از گل سرخ در توصیف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
کرم سرخ پنبه
Pectinophora gossypiella Saunders,
Lepidoptera: Gelechiidae
کرم سرخ پنبه
Pectinophora gossypiella Saunders, 1843
Lepidoptera: Gelechiidae
Other names: Platyedra gossypiella Saunders
Depressaria gossypiella Saunders
Ephestia gossypiella Saunders
Gelechia gossypiella Saunders
Gelechiella gossypiella Saunders
نام انگلیسی: pink bollworm ، pink cotton bollworm
نکاتی در باره طبقه بندی و نامگذاری:
این آفت اولین بار توسط Saunders در سال 1843 تحت جنس Depressaria طبقه بندی گردید. این گونه سپس تحت نام های Ephestia gossypiella، Gelechia gossypiella، Gelechiella gossypiella و Platyedra gossypiella گزارش شده است.
دامنه میزبانی:
P. gossypiella یک آفت الیگوفاژ بوده و روی بامیه، کنف (Hibiscus cannabinus) و H. sabdariffa گزارش شده است . این آفت در اواخر فصل که سطح خارجی غوزه های پنبه سخت می شود روی بامیه بیشتر دیده می شود.
میزبان های اولیه:
Gossypium (cotton), Abelmoschus esculentus (okra), Abutilon indicum (country mallow), Hibiscus (rosemallows), Malvaceae, Abutilon (Indian mallow), Hibiscus cannabinus (kenaf), Hibiscus sabdariffa (Jamaica sorrel), Medicago sativa (lucerne).
میزبان های وحشی:
Althaea (hollyhocks), Gossypium arboreum (cotton, tree), Gossypium herbaceum (short staple cotton).
خسارت:
کرم سرخ پنبه یکی از مخربترین آفات پنبه در دنیا است. این آفت در آسیا، آفریقا و جزایر هاوایی وجود داشته و بیش از مجموع سایر آفات به پنبه خسارت وارد می سازد. این آفت محصول پنبه را تا 50 درصد کاهش داده و میزان روغن دانه ها را پایین می آورد. حداقل خسارت سالانه این آفت در مصر10 درصد تخمین زده شده اما معمولا خسارت بالاتر می باشد. در جزایر هاوایی طی سال 1915 آلودگی غوزه ها به این پروانه 50 تا 99 درصد برآورد شده و نیم تا نه دهم الیاف را نابود ساخته است.
انتشار جغرافیایی:
کرم سرخ پنبه در مناطق گرمسیر امریکا، آفریقا، آسیا، اقیانوسیه و کشورهای نیمه گرمسیر مانند پاکستان، مصر، آمریکا(آریزونا و مکزیک دیده می شود.
اروپا: اسپانیا، ایتالیا، دانمارک،روسیه، رومانی، مقدونیه یوگسلاوی و یونان
آسیا: اردن، اسرائیل، افغانستان، اندونزی،ایران( قرنطینه داخلی)، بنگلادش، پاکستان، تایلند، ترکیه، چین، ژاپن، سری لانکا، سوریه، عراق، عربستان سعودی، فیلیپین، قبرس، کامبوج، کره شمالی و جنوبی، لائوس، میانمار، هند، ویتنام و یمن.
این آفت از ازبکستان نیز در بعضی منابع گزارش شده است که اشتباه می باشد.
آفریقا: آفریقای مرکزی، آنگولا، اوگاندا، اتیوپی، الجزایر، بروندی، بنین، بورکینافاسو، تانزانیا،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
شیوه زندگی سرخ پوستان کهن
چکیده:
1- ساخت سر نیزه های نوک تیز توسط سرخپوستان کهن برای شکار :
در میان استخوانهای حیوانات عظیم الجثه ی عصر یخبندان سنگهای نوک تیزساخت دست انسان که با مهارت بسیار تراشیده شده اند به دست آمده است.
این سر نیزه های نوک تیزبر روی دسته های چوبی یا استخوانی نصب می شدند و مانند چاقو یا نیزه به کار رفتند.
از دیگر ابزار شکار این مردمان می توان به نیزه پرتاب کن یا منجنیق کوچک و انواع دام و تله برای شکار حیوانات کوچک اشاره کرد.
2- روش شکار سرخپوستان کهن :
روش شکار آنها و نسلهای بعدی آنان در خلال عصر یخبندان تغییر اندکی کرده است.
اردوهای شکار و شکارگاه هایی که در خلال قرنهای متمادی یافت شده اند این مطلب را نشان می دهند.
3- تغذیه گیاهی سرخپوستان کهن :
تغذیه آنها بیشترازانواع سیب زمینی وحشی- تخمه ها و دانه های خوردنی- ساقه ها- برگها- میوه ها مانند توت فرنگی- گیاهانی مانند گردو و فندق وانواع ریشه های خوراکی بوده است:
در باتلاقی در کشور شیلی باقیمانده گیاهان فوق یافت شده است که حاکی از نوع تغذیه گیاهی سرخپوستان کهن می باشد.
مناطق جغرافیایی :
1.آمریکای شمالی
2.آمریکای مرکزی
3.آمریکای جنوبی
4.جزایر دریای کارائیب
5.ناحیه آند
6.ناحیه آمازون
4- زندگی جمعی :
زندگی سرخپوستان کهن معمولا در قالب گروهای کوچک 10- 20 نفری بوده است و پارهای اوقات تعداد زیادی ازهمین گروه ها گرد هم جمع می شدند.
5- مهارت در بافتن و دوختن :
سرخپوستان کهن علاوه بر شکار در ساختن و بافتن انواع زنبیل های مارپیچی و حلقه ای مهارت دا شتند. آنها برای بافتن و دوختن تن پوش از جمله کفش و پای افزار از سوزن استفاده می کردند.
6- نقاشی یا آئین :
بعضی از آنها نیز درون غارها تصویر حیوانات را بر دیوارها می کشیدند و علاماتی رسم می کردند.این مردمان از گیاهان وهم انگیز ( مخدر) نیز استفاده می کردند.
سرخپوست
به بومیان قاره آمریکا سُرخپوست گفته میشود.ایشان از نژاد زردند ولی پیشتر میپنداشتند که یک گروه نژادی جداگانه اند.کریستوف کلمب پنداشته بود که اینان هندی اند،از اینرو امروزه در بیشتر زبانهای اروپایی ایشان را هندی میخوانند. گاهی در زبان فارسی هم ایشان را هندیهای آمریکا میخوانند.
پیشینه
ورود سرخپوستان به قاره امریکا را در حدود سی هزار سال پیش برآورد کرده اند.این اقوام در هنگام سرما و یخبندان از آسیا و از تنگه ی برینگ وارد قاره ی جدید شده اند.در سواحل کالیفرنیا بقایای آتش روشن شده ای را یافتند که داده های باستان شناسی مشخص کرد که در این رویداد به 25000 سال پیش باز میگردد.زندگی مدرن و شهرنشینی در آمریکای باستان از حدود سالهای برابر با میلاد مسیح آغاز میشود و در سال 800میلادی تمدن مایا به اوج شکوفایی خود میرسد.درسال های پس از آن تمدن های دیگری مانند اولمک و آزتک در آمریکای شمالی و تمدن اینکاها در آمریکای جنوبی سالهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 96
ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری
نام وی به عنوان استاد نظامی عروضی در تاریخ آمده است و از وی با عناوین فاضل و دانشمند یاد کرده اند که شاگرد و مرید ابوالهیثم (احمد بن حسن جرجانی) بود. در سیاق التاریخ آمده که او شعر نیز می گفته و در اواخر قرن پنجم در نیشابور وفات یافته است.
حسن بن علی بن قاسم بن عبدشادیاخی
تنها دانشمندی که به شادیاخی ذکر شده است او مکنی به ابوبکر بوده و در کتاب انساب سمعانی آمده است که وی به حضور ابوالقاسم قشیری رسیده و از فضلا و علمای قرن پنجم بوده است.
(سیاق التاریخ ـ ص 25)
ابوالحسن علی بن حسن بن علی صندلی
یکی از مشاهیر فقهای حنفی در قرن پنجم و صاحب نفوذ و شهرت و اعتبار بیش از حد بود. وی حنفی معتزلی و واعظی خوش سخن بود. با طغرل به بغداد رفت و در بازگشت به نیشابور عزلت و انزوا گزید و چون ملکشاه از وی در این باب جویا شد بر او عتاب کرد و پاسخ داد: من می خواستم که تو بهترین پادشاه باشی که به زیارت علما می آیی و من بدترین علما نباشم که به دیدار شاهان می روند. (حدیث از رسول اکرم (ص))
وی به اعتبار مذهب فقهی (صنفی) و هم به اعتبار مذهب کلامی (معتزلی) با شافعیه و اشاعره نیشابور از قبیل ابومحمد جوینی و ابوالمعالی جوینی مخالفتها و جنگها داشته است صندلی منسوب به شغل کفش فروشی است. از این خاندان مردان بزرگی برخاسته اند وی در 17 ربیع الاخر سال 484 به روایتی سال 480 فوت کرده در مدرسه خود در نیشابور مدفون شد.
(تعلیقات اسرارالتوحید بخش دوم دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی)
محمد بن فضل فراوی
محمد بن فضل بن احمد ملقب به ابوعبدالله را به عنوان امام متقین و اهل مناظره و محدث و واعظ نوشته اند که در میان مردم و اهل علم مورد محبت و وثوق بوده است و در سال 503 در نیشابور فوت کرد.
(یاقوت در کتاب معجم البلدان)
عبدالله ابوسعد قشیری (414 ـ 477 هـ . ق.)
بزرگترین پسر ابوالقاسم قشیری و فاطمه دقاق بود که در سال 414 در نشابور متولد شد و مبانی فقه و حدیث و روایت را از پدر و مادر آموخت و محدثی چیره دست و مصنری معروف و استاد در زبان عربی شد. وی عمر بسیار کوتاهی نمود و در سال 477 از دنیا رفت از مخول فضلا و سرآمد علماء عصر خود بود. علم اصول و تفسیر را درس می گفت و شیخ مشایخ خراسان شد او دارای اشعار و قصاید نیک بود.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی)
عبدالله ابوسعید قشیری
دومین پسر ابوالقاسم قشیری که مادرش ام البنین فاطمه دقاق بود که فرزند چنین پدر و مادری باید به مقامات عالی علمی برسد. وی مدت 15 سال خطیب مسجد منیعی نیشابور بود و هر جمعه از نو خطبه ای می خواند و نوشته اند که هیچ گاه خطبة او تکرار نشد و در زمان زندگی پدرش در مدرسة نظامیه نیشابور عصرهای جمعه مجلس املاء داشت. در سال 494 هـ . ق. فوت کرد و در مدرسه دقاق نزدیک پدرش دفن شد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 479)
ابوالمظفر عبدالمنعم قشیری
کوچکترین پسر ابوالقاسم قشیری در صفر 455 هـ . ق. متولد شد و از نَسَوی و حسان منیعی (سازنده مسجد منیعی در نیشابور) حدیث آموخت که بالطبع پدر و مادرش نیز معلمین او بوده اند. وی به مدت بیست سال در نیشابور به روایت حدیث پرداخت و بعد از 77 سالگی در سال 532 در نیشابور درگذشت. و در مقبره خانوادگی دفن شد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 499)
سید ابوعبدالله الحسین بن علی بن الداعی بن یحیی العلوی
معروف به نسابه در سال 440 متولد و در سال 513 در نیشابور وفات یافت. (شاید کتاب لباب الانساب را ابوجعفر بن محمد بن هرون برای او یا یکی از اعقاب او نوشته است.)
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص 269)
ابن عبدالله عتیق ابن محمد الشوریانی
ابوبکر شیخ الکاشف وی صوام بالنهار (روز ، روزه) قرام با اللیل (شب زنده دار) بود در سال 494 وفات یافت. وی ظاهراً همان ابوبکر سورآبادی صاحب تفسیر مشهور است که در زمان الب ارسلان تألیف شده است، نسخه ای از این قرآن که وقف بر مزار شیخ احمد جام و در گنجینه آن مزار محفوظ بود در سالهای اخیر قسمتهائی از تفسیر آن منتشر شد و قصص قرآن مجید مستخرج از این تفسیر را دانشمند محترم آقای دکتر یحیی مهدوی در سال 1345 به چاپ رسانید.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص 284)
یعقوب ابن احمد بن مجمد بن محمد بن احمد القاری
استاد ادیب عالم معروف کثیرالتألیف اصول را نزد ابی سعد دوست آموخت. و مصاحبت کرد با امر ابوالفضل میکال و ابی العمید ابابکر مهستانی وی تألیفات و مکاتبات و اخوانیات بسیار بنظم و نثر داشت و در سال 474 وفات یافت.
(لغت نامه دهخدا ـ ج )
طاهر بن محمد بن احمد بن محمد بن یوسف الثعامی
ابوعبدالرحمن ادیب فقیه فاضل از خانوادة علم و فضل که از اصحاب اصم استماع حدیث کرده بود و همینطور از اصحاب ابی علی الرفا و در مجالس اصلاً در نیشابور حدیث می گفت. بزرگان و ائمه و همچنین خواجه نظام الملک در مجالس او حضور میافتند وی کتابی به فارسی در شرایع و احکام تألیف کرد در سال 399 متولد شد و در سال 479 وفات یافت.
(سیاق التواریخ ـ عبدالفاخر ………)
عبدالرحیم بن عبدالکریم هوازن قشیری
ابونصر امام الائمه وی در انواع علوم تبحر بود و برای تحصیل علم شب زنده داری می کرد و چون به مکه عزیمت نمود جمعیت بسیاری با او همراه شدند موقعیکه به بغداد رسید چیزی در آن شهر اقامت ساخت و مجلس درس برقرار کرد بسیاری از خواص و عوام از جمله ابی اسحق شیرازی و ائمه دیگر در مجلس درس او حضور می یافتند وی شعر نیکو می گفت عاقبت در روز جمعه 28 جمادی الاخر سال 514 در نیشابور وفات یافت و در مقبره باب عروه دفن شد.