لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
- اخلاق در فعالیتهای بازرگانی و اقتصادی (Business Ethics)
در دنیای تجارت و بازرگانی حسب شرایط موجود رقابت وجود دارد و هر شرکت سعی دارد نسبت به رقبای خود وضعیت بهتری را احراز نماید. درگیرودار فعالیتهای تولیدی وبازرگانی تصمیمات مختلفی اتخاذ میشود واقدامات گوناگونی صورت میگیرد ولی فعالان در این عرصه اهم از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان همدیکر را تحت نطر دارند و کارها و فعالیتهای خارج از قاعده و اصول شناختهشده را مذموم و غیرقابل قبول میدانند. در هر جامعه بر اساس شرایط همان جامعه دیدگاههای حاکم و استانداردهایی در خصوص رفتار درست ونادرست وجود دارد که از آن به اخلاق تعبیر میشود. همین معنی اخلاق به عنوان اخلاق بازرگانی و تجارت (Business Ethics) در فعالیت های بازرگانی و تولیدی حاکم است .
مفهوم دیگری که در فعالیتهای تولیدی و بازرگانی وجود دارد شیاری و تقلب (Fraud) است. شیادی به معنی زیر پا گذاشتن قوانین و یا رعایت نکردن اصول وقوانین جاری است. در شیاری ملموس، عینی و قابل استفاده به ابزار مادی است مثل استفاده از موارد دامی در تولید بیسکویت مورد استفادة مردم ویا تعیین تاریخ تولید یک کالا در تاریخی در آینده که در آن تاریخ کالا در بازار مورد استفاده است . ولی در کار غیراخلاقی نرمها واستاندارهای متداول و مورد قبول عامه رعایت نمیشود و از آنها انحراف ایجاد میگردد. خلافهای اخلاقی اغلب بصورت غیرملوموس و ذهنی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند و استناد به ابزار مادی در آنها میسر نیست . در همة شرایط کارهای غیر اخلاقی، غیرقانونی نیستند ولی بهرحال غیراخلاقی تلقی میشوند. فرض کنید مدیر عامل شرکت A در کمیتهایعضویت دارد که نمیتواند حقوق ومزایای مدیر عامل شرکت B را افزایش دهد و مدیر عامل شرکت B در کمیتهای عضویت دارد که قادر است حقوق ومزایای شرکت A را زیاد کند. اگر این دو مدیر عامل بصورت متقابل پیشنهاد افزایش حقوقو ومزایای یکدیگر را کمیتههای مربوطه بدهند و این پیشنهادها عملی گردد. این اقدامات غیراخلاقی بشمار خواهد آمد در حالیکه غیرقانونی محسوب نمیشود.
8- اثر مالیات بر روی تصمیمات سرمایهگذاری
زمانیکه فرد یا مؤسسهای در بازار مالی فعال است و به خرید و فروش اوراق بهادار میپردازد ممکن است سود ببرد و یا ضرر کند سود بردن به معنی کسب سرمایه (capital gain) و ضرر دیدن به معنی از دست رفتن سرمایه (capital loss) است .اگر فردی یک سهم از شرکتی به قیمت به قیمت 100 دلار خریداری و سپس آنرا به مبلغ 150 دلار بفروشد در اینصورت 50 دلار سرمایه بدست آورده که لازم است مالیات این 50 دلار را مطابق قوانین بپردازد. اگر همین سهم صد دلاری به مبلغ 80 دلار فروختهشود سرمایهای معادل با 20 دلار از دست از دست رفته است.
اگر سهامدار یک شرکت پس از مدتی به عنوان سود سهم یا بهره dividend or interest) مبلغی دریافت کند. لازم است بابت این درآمد مالیات بر درآمد (income lax) پرداخت کند در صورتیکه مالیات بردرآمد سهامداران زیاد باشد، سرمایهگذاران بر روی اوراق بهادار تمایل کمتری به خرید سهم از خودش نشان خواهند داد و چنانچه مالیات بر سرمایةکسب شده (capital gain) یا مالیات ناشی از فروش سهم به قیمت بالاتر، کمتر باشد بطور طبیعی سهامداران علاقمند خواهند بود که به فروش سهام اقدام کنند و در صورتیکه مالیات بر سهم سود در مقابل مالیات بر کسب سرمایه کمتر باشد، سرمایهگذاری بر روی سهام شرکتها گسترش پیدا خواهد کرد و تمایل کمتری به فروش سهام در بین سرمایهگذاران دیده خواهد شد.
بهر حال نوع مالیاتبندی بر روی انواع درآمد یا کسب سود میتواند در رفتار سرمایهگذاران مؤثر باشد بعضی از متخصصین اعتقاد دارند که کاهش مالیات بر کسب سرمایه (capital gain) سبب افزایش تولید ملی ، رشد سرمایهگذاری و افزایش قیمت سهام میشود ودر عین حال این کار سبب میشود که هزینه سرمایه برای شرکتها کاهش پیدا کند. نوع مالیاتبندی میتواند در ترجیح شرکتها برای انتشار اوراق قرضه یا سهام مؤثر باشد و یا در خصوص خرید یا اجارة ماشین آلات مورد نیاز شرکت تعیینکننده باشد.
9-مالیاتبندی درآمدهای شخصی و شرکتی (Individual and corporate income taxes)
از دیدگاه سرمایهگذاران و فعالان در بازار مالی ،نوع مالیاتبندی بردرآمدهای ناشی از سرمایهگذاری در سهام ، اوراق قرضه و یا سایر اوراقبهادار اثرگذار است . گاهی مالیات بردرآمد فردی به اعتبار گروههای مختلف درآمدی تغییر پیدا میکند و حتی فاصلة درصد مالیات بین دوطبقه از درآمدهای متفاوت، کم یا زیاد میشود. در صورتیکه مالیاتبندی برروی درآمدهای اشخاص نسبت به درآمدهای آنها از سرمایهگذاری بر روی اوراق بهادار سنگینتر باشد افراد علاقمند خواهند بود که برروی اوراق بهادار سرمایهگذاری کنند تا مالیات کمتری بپردازند و در صورتیکه عکس این حالت از نظر قوانین مالیاتی حاکم باشد، تمایل بره سرمایهگذاری بر روی اوراق بهادار کاهش پیدا خواهد کرد. از این گذشته نرخ مالیات نهایی(Marginal tax rate) نیز از دیدگاه اشخاص ، سرمایهگذاران و شرکتها اهیمت دارد. نرخ مالیات نهایی، نرخ مالیاتی است که به یک مقدار متجاوز از حدمعینی تعلق میگیرد. برای آشنایی با این مفهوم و مفهوم متوسط مالیات شرکت (average corporate tax) به ذکر مثالی میپردازیم. در عین حال میتوان برای یافتن پاسخ در خصوص بعضی از موضوعات مالی و مالیاتی، قوانین و مقررات و نیز سایتهای مالی و دریافت مشاوره به آدرس Hhp://www.tax.org مراجعه نمود.
مثال: برای درآمدی معادل با 100000 دلار برای شرکتها 22.25 درصد مالیات تعلق میگیرد. شرکتی در طبقة درآمدی 100000-335000 دلار قرار دارد و برای مازاد بر 100000 دلار درآمد باید 39 درصد مالیات بپردازد. تحت این ضوابط مالیاتی متوسط مالیات شرکت چقدر خواهد بود؟
حل مثال : شرکت مورد بحث برای درآمد 100000 دلار باید 22.25 در صد مالیات پرداخت کند پس حل مالیات پرداختی برای 100000 دلار درآمد اولیه برابر است با دلار22.25=22250 × 100000
برای مبلغ 235000 دلار باید 39 درصد مالیات پرداخت شود که این مبلغ بصورت زیر محاسبه میگردد:
دلار .39=91650×235000
حال متوسط مالیات پرداختی شرکت را محاسبه مینمائیم :
بنابراین مالیات متوسط شرکت از تقسیم کل مالیات پرداختی بر کل درآمد بدست آمده، حاصل میشود. در صورتیکه نرخ مالیات بردرآمد اولیه ویا نرخ مالیات نهایی تغییر کند، متوسط نرخ مالیات شرکت هم تغییر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
تحول سازمانی
چکیده سازمان یک نهاد اجتماعی است که مبتنی بر هدف بوده و دارای سیستم های فعال و هماهنگ است و با محیط خارجی ارتباط دارد. در گذشته، هنگامی که محیط نسبتاً باثبات بود، بیشتر سازمانها برای بهره برداری از فرصتهای پیش آمده به تغییرات تدریجی و اندک اکتفا می کردند. ولی با گذشت زمان، در سراسر دنیا سازمانها دریافتــه اند که فقط تغییرات تدریجی راهگشای مشکلات کنونی سازمانها نیست و گاهی برای بقای سازمان لازم است تغییراتی به صورتی اساسی و زیربنایی در سازمان ایجاد شود. امروزه در سراسر دنیا این تغییرات انقلابی را با نام مهندسی مجدد می شناسند. مهندسی مجدد(BPR) روندی است که در آن وظیفه های فعلی سازمان جای خود را با فرایندهای اصلی کسب و کار عوض کرده و بنابراین، سازمان از حالت وظیفه گرایی به سوی فرایند محوری حرکت می کند. همین امر موجب سرعت بخشیدن به روند کسب و کار و کاهش هزینه ها و در نتیجه رقابتی تر شدن سازمان می گردد...
مقدمهامروزه باتوجه به قابلیتهای مهندسی مجدد در به ارمغان آوردن ارزش و ایجاد مزیتهای رقابتی در سازمان، این مقوله طرفداران بسیاری پیدا کرده است.مهندسی مجدد را با نامهای متفاوتی مــــی توان شناخت، نامهایی از قبیل طراحی مجدد فرآیندهای اصلی (کالپان و مورداک) نوآوری فرآیندی (داونپورت)، طراحی مجدد فرآیندهای کسب و کار (داونپورت و شورت، ابلنسکی)، مهندسی مجدد سازمان (لوونتال، هامر و چمپی)، طراحی مجدد ریشه ای (جوهاتسون) و معماری مجدد سازمان (تالوار) همگی از نامهایی هستند که مقوله مهندسی مجدد را معرفی می کنند.هنگامی که از ما خواسته می شود تعریف کوتاهی از مهندسی مجدد به عمل آوریم پاسخ می دهیم که به معنای همه چیز را از نو آغازکردناست. مهندسی مجدد در پی اصلاحات جزیی و وصله کاری وضعیت موجود و یا دگرگونیهای گسترشی که ساختار و معماری اصلی سازمان را دست نخورده باقی می گذارد، نخواهد بود. مهندسی مجدد در پی آن نیست که نظام موجود را بهبود بخشیده و نتیجه کار را بهتر کند. مهندسی مجدد به معنای ترک کردن روشهای دیرپا و کهنه و دستیابی به روشهای تازه ای است که برای تولید کالاها و خدمات شرکت و انتقال ارزش به مشتری لازم هستند. شرکتها باید از خود بپرسند اگر با آگاهیهای گسترده امروزی و در اختیار داشتن فناوریهای نوین، می خواستیم شرکتی برپا کنیم، آن را چگونه می ساختیم.مهندسی مجدد یک شرکت به معنای کنارگذاشتن سیستم موجود و برپاکردن نظامی نوین است. نیازمند بازگشت به آغاز کار و ابداع روشها و راههای بهتری برای انجام کار است.رویکردهااز آنجا که نظریه مهندسی مجدد، نظریه نسبتاً جدیدی برای بهبود کسب و کار است، روشها و رویکردهای آن همچنان در حال توسعه است. در ضمن از آنجا که کاربرد مفاهیم مهندسی مجدد می تواند فرم های مختلفی به خود بگیرد، متدولوژی های آن نیز از یکدیگر متمایزند، زیرا تاکید روی برخی فاکتورها از یک پروژه مهندسی مجدد تا پروژه دیگر فرق خواهد داشت.رویکردها و متدولوژی های متفاوتی توسط محققان برای مهندسی مجدد ارائه شده است که می توان دسته بندیهای مختلفی برای آنها در نظر گرفت. یک روش برای دسته بندی پروژه های مهندسی مجدد، چگونگی تاکید و تمرکز آنها روی فاکتورهایی از قبیل فناوری اطلاعات، استراتژی، مدیریت کیفیت، عملیات و منابع انسانی است.یک روش دیگر، چگونگی نگرش متدولوژی ها به ماهیت ابداعی مهندسی مجدد و ذاتی بودن آن است. به عنوان مثال، هامر و چمپی درجه وابستگی مهندسی مجدد، به خلاقیت، ابداع و تفکر نو را بسیار بیشتر از وابستگی به تجربیات جاری و گذشته می دانند، چنانکه معتقدند برای مهندسی مجدد، سازمان می بایست با یک صفحه سفید آغازی دوباره داشته باشد. با چنین نگاهی تعریف یک رویکرد ساخت یافته برای مهندسی مجدد غیرممکن است. از طرف دیگر افرادی چون داونپورت، شورت، هاریسون و فیوری اعتقاد به تعریف چارچوبی مشخص برای مهندسی مجدد هستند و استفـاده از تجربیات در مهندسی مجدد را لازم دانسته و معتقدند برای انجام پروژه مهندسی مجدد، ارائه طرحها و برنامه های کاری به همراه آموزش و انگیزش افراد الزامی است. در این بخش تلاش می شود تا بعضی متدولوژی های ساخت یافته، به طور خلاصه شرح داده شود. به طور کلی، متدولوژی، مجموعه ای سازمان یافته از روشها، تکنیک ها و ابزارهاست که به منظور دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده، توسعه یافته است.برای اجرای مهندسی مجدد نیز متدولوژی های ساخت یافته بسیاری پیشنهاد شده است که اغلب آنها اجزاء مشترکی داشته و اجرای مهندسی مجدد را به عنوان پروژه ای که در سازمان از بالا به پایین تعریف می شود، نشان می دهند. برخی متدولوژی های معروف مهندسی مجدد عبارتند از: متدولوژی مهندسی مجددکلین(KLEIN, 1994) : 1 - آماده سازی: اعضای پروژه مهندسی مجدد سازماندهی و فعال می شوند؛2 - تشخیص: توسعه مدل های مشتری مدار برای فرایندهای کسب و کار؛3 - انتخاب: انتخاب فرایندها برای مهندسی مجدد و تنظیمات لازم جهت طراحی مجدد؛4 - راه حل: تعریف نیازهای فنی برای فرایندهای جدید و توسعه جزئیات برنامه اجرایی؛5 - انتقال: اجرای مهندسی مجدد. متدولوژی مهندسی مجدد فیوری(FUREY, 1993)،: 1- تشخیص نیازهای مشتری و تنظیم اهداف؛ 2- اندازه گیری و نقشه کردن فرایندهای موجود؛3 - تجزیه و تحلیل فرایندهای موجود؛4 - الگوبرداری از بهترین عملکرد؛5 - طراحی فرایندهای جدید؛6 - اجرای فرایندهای باز مهندسی شده.متدولوژی مهندسی مجدد گاها (GUHA,1993) :1 - چشم انداز: به تصویرکشیدن پروژه مهندسی مجدد توسط تعهد مدیریت، تشخیص، فرصتهای مهندسی مجدد، همراستایی با استراتژی های کسب و کار و تعریف های لازم جهت استفاده از فناوری اطلاعات؛2 - اقدامات اولیه: سازماندهی تیم مهندسی مجدد و تنظیم اهداف عملکرد؛3 - تشخیص: مستندکردن فرایندهای موجود و تشخیص شکافها در عملکرد؛4 - آلترناتیوها: تعریف بدیلها، نمونه های اولیه و انتخاب زیر ساختهای فناوری اطلاعات؛5 - احیا و نوسازی: اجرای مهندسی مجدد و نصب مولفه های فناوری اطلاعات و تشخیص دیگر مولفه های کسب و کار؛6 - مانیتورینگ: تشخیص اندازه گیریهای عملکرد و بهبودهای مستمر. متدولوژی مهندسی مجدد جوهانسون (GOHANSSON, 1993) :1 - کشف: تنظیم استراتژی ها و چشم انداز برای کسب و کار؛ 2 - طراحی مجدد: طراحی مجدد کلیه فعالیتها، مهارتها و فرایندها؛3 - تحقق: تکنیک های مدیریت تغییر، سازماندهی تیم مهندسی مجدد، ارتباطات، اندازه گیری عملکرد و مدیریت تغییر.متدولوژی مهندسی مجدد پتروزو و استپر (PETROZZO & STEPPER,1994) :1 - کشف: تشخیص مسئله، تنظیم اهداف، تشخیص فرایندها برای طراحی مجدد و شکل دادن تیم مهندسی مجدد؛2 - جستجو و جمع آوری: تجزیه و تحلیل فرایند، مستندسازی، الگوبرداری و تشخیص نیازهای فناوری اطلاعات؛3 - نوآوری و ساخت: تفکر مجدد در خصوص فرایندها؛4 - سازماندهی مجدد، آموزش مجدد وابزارسازی مجدد: اجرای فرایندهای جدید و آموزش فناوری نوین.متدولوژی مهندسی مجدد داونپورت وشـــورت(DAVEN PORT SHORT, 1990) : ،1 - چشم انداز: توسعه چشم انداز کسب و کار و اهداف فرایند؛ 2 - تشخیص : تشخیص فرایندهایی که نیاز به طراحی مجدد دارند؛ 3 - درک : درک فراینـدهای موجـود و انــــدازه گیری آنها؛ 4 - تشخیـص : تشخیص قابلیتـها و نیازسنجــی های IT ؛ 5 - طراحی نمونه اولیه: طراحی نمونه اولیه فرایندهای جدید. متدولوژی مهندسی مجدد هاریسون و پرات(HARRISON PRATT, 1993) :1 - انتخاب مسیر: انتخاب مسیر و تنظیم جهت برای تلاشهای مهندسی مجدد؛2 - الگوبرداری: تجزیه و تحلیل فرایندهای موجود و ارزیابی فرایندها در برابر مشتریان والگوبرداری؛3 - چشم انداز فرایندها: خلق چشم انداز برای فرایندهای آینده؛4 - حل مساله: تشخیص بهبودهای انفجاری و شناخت راه حل برای حالات مختلف تغییر؛5 - برنامه ریزی: برنامه ریزی جامع برای بهبود فرایندها؛6 - اجرا: اجرای برنامه ریزی مهندسی مجدد؛ 7 - بهبود مستمر: بهبود مستمر فرایندها و انعکاس اندازه گیری عملکرد.متدولوژی مهندسـی مجدد بارت(Barrett, 1994) :1 - دوران نهفتگی: انتخاب اعضای تیم، تشخیص بهترین فعالیت و تعریف نیازهای فناوری اطلاعات؛2 - تفکر هدفمند: تشخیص فرصتهای بهبود و آلترناتیوهای طراحی مجدد فرایندها؛3 - کشف حقیقت: انتخاب روش اجرایی، انگیزش تیم و تعهد؛4 - آزمایش و یادگیـری: شروع آزمایش با نمونه های اولیه فرایندهای پیشنهاد شده.متــدولوژی مهنــدسی مجدد کتینـــــگر (kettinger, 1997) :1 - چشـم انداز: استقـرار تعهد مدیریت و چشم انداز؛ - کشف فرصتهای مهندسی مجدد؛- تشخیص اهرمهای فناوری اطلاعات؛ - انتخاب فرایندها برای طراحی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
مقدمه
مدخلی بر مفهوم مدیریت
شاید یکی از مهمترین فعالیتها در زندگی اجتماعی بشر امروز را بتوان مدیریت دانست. در عصر حاضر به مدد این فعالیت است که مأموریتها و اهداف سازمانها تحقق می یابند. از منابع و امکانات موجود بهره برداری می شود و توانایی و استعداد انسانها از قوه به فعل در می آید. مدیران در انجام وظایف خود فرایندی را دنبال می کنند که شامل اجزایی چون برنامه ریزی، سازماندهی، نظارت و کنترل، انگیزش، ارتباطات، هدایت و تصمیم گیری است. مجموعة این فعالیتهاست که مدیریت را شکل می دهد و هماهنگی و نیل به هدفها را میسر می سازد.
صاحبنظران مدیریت را هنر انجام امور به وسیلة دیگران توصیف کرده و بر نقش دیگران و قبول هدف از سوی آنان تأکید ورزیده است. گروهی مدیریت را علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف معین توصیف کرده اند. گروهی دیگر مدیریت را در قالب وظایفی چون برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی و… بیان نموده اند. یکی از علمای مدیریت و اقتصاد مدیریت را تصمیم گیری دانسته و این وظیفه را بهترین و اصیلترین نقش مدیر قلمداد نموده است. عالم دیگری بر نقشهای مدیر از دیدگاه تازه تری نگریسته و برای مدیر وظایف و نقشهایی چون رهبری سازمان، منبع اطلاعاتی، و عامل تصمیم گیری و رابط با سایر سازمانها بر شمرده است. اندیشمندان دیگر نیز نقش های هشتگانه ای را برای مدیر بر شمرده اند که در فصل یکم به آنها اشاره خواهد شد.
برنامه ریزی
برنامه ریزی جامع( استراتژیک)
نویسندگان و اندیشمندان مدیریت هر کدام تعریف خاصی از این نوع برنامه ریزی ارائه داده اند که شاید بتوان همة آنها را در این تعریف خلاصه کرد که برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است در جهت تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاشهای آن برای نیل به اهداف و رسالتهای بلند مدت، با توجه به امکانات و محدودیتهای درونی و بیرونی. البته باید یادآور شد که برنامه ریزی استراتژیک قبل از آنکه یک تکنیک و فن باشد یک نحوة تلقی و باور است که مدیران را به تفکر دراز مدت و آینده نگری و پیش بینی افقهای دور ترغیب می کند.
خصوصیات برنامه ریزی استراتژیک
1ـ برنامه ریزی جامع، انعکاسی از ارزشهای حاکم بر جامعه است. جهان بینی ها، اعتقادات و سنتهای جامعه در برنامه ریزی جامع منعکس می شود.
2ـ برنامه ریزی جامع معطوف به سؤالات اصلی و مسائل اساسی سازمانها است. سؤالاتی از این قبیل که« برنامه های امروز سازمان چیست و برنامه های آتی چه باید باشد؟»« امروز کجا هستیم و جهت گیریهای آینده چیستند؟»«امکانات و منابع سازمان در آینده چه وضعیتی دارند و باید مصروف چه اهدافی گردند؟»… در برنامه ریزی جامع مطرح می شوند.
3ـ برنامه ریزی جامع با مطرح ساختن اهداف بلند مدت و تبیین رسالتهای سازمان مدیران را در انجام فعالیتهایشان هم جهت و هماهنگ می سازد.
4ـ برنامه ریزی جامع دارای دید دراز مدت است و افق های دورتری را در سازمان مطرح می سازد. برنامه ریز در این نوع برنامه ریزی به آینده های دور می اندیشد و می کوشد تا موقعیت سازمان را در بلند مدت ترسیم نماید.
5ـ برنامه ریزی جامع، عملیات و اقدامات سازمان را در دوره های زمانی بالنسبه طولانی هماهنگ نموده و به آنها پیوستگی و انسجام می بخشد.
6ـ برنامه ریزی جامع در سطوح عالی سازمان شکل می گیرد، زیرا در این سطح است که تقریباً به طور همه جانبه ای اطلاعات لازم در مورد امکانات و منابع سازمان و انتظارات و توقعات از آن متمرکز است.
7ـ برنامه ریزی جامع، فراگیر بوده و برنامه های عملیاتی سازمان را در بر می گیرد و به آنها جهت می بخشد.
8ـ برنامه ریزی جامع امکانات و محدودیتهای درونی و بیرونی سازمان را در مد نظر دارد و با توجه به آنها پیش بینی های خود را انجام می دهد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
مقدمه
تاکنون با مفاهیمی نظیر سازمان و فرهنگ سازمانی آشنا شدهایم اکنون میخواهیم ببا مبحث جدیدی بنام جو سا زمانی اشنا شویم . زمانی که صحبت از جو می شود تصوری از جو کرده زمین که ما را همچون هاله ای در بر گرفته به اذهان متبادر می گردد.
در گفتگو های روزانه بین همکاران واژه هایی نظیر جو متشنج فلان اجتماع یا جو مسموم فلان گروه و یا جو بد حاکم در فلان اداره یا کلانتری کرارا بکار برده می شود.
از نظر لغوی کلمه جو عبارت است از اطراف و یا انچه که بر چیز دیگری احاطه دارد(فضا ما بین زمین وهوا اسمان)
گرچه مفهوم جو سازمان به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است اما توافق کلی برای مفهوم و سازه ان وجود ندارد در هر صورت معنای جو سازمان هر انچه که باشد می توان به ان چیزی اشاره نمود که اطراف سازمان را در بر گرفته است بطور مشروح راجع به ان بحث خواهیم نمود.
تعریف:
بطور کلی مفهوم جو سازمان به عنوان یک استعاره مجازی که معرف یک یا چند ویژگی متمایز سازمانی است بکار برده می شود.
نوانکر: جورا به عنوان احساس مشترک حوزه فرهنگ خرده فرهنگهای گروهی
یا زندگی تعاملی سازمان تلقی مینماید.
کمپل: جو سازمانی را شیوه برخورد سازمان با اعضا و در نتیجه جو را شخصیت سازمان فرض کرده است.
ریچارد واشنایدر: معتقد هستند که جو سازمانی به دیدگاههای سازمانی و اقدامات و روشهای رسمی و غیر رسمی اطلاق می گردد.
هالپین و کرافت: در تعریف جو سازمانی میگویند ویژگی درونی که یک سازمان را از سازمان دیگر متمایز ساخته و روی رفتار افراد ان تاثیر می گذارد.
موران ولکوین:جو سازمانی را ویژگی نسبتا با دوامی از سازمان میدانند که موجب تمایزان سازمان از سایر سازمانها میشود
اینک طبق شرحی که رفت طی یک بررسی نقادین پیرامون تعاریف مطرح شده ملاحظه میگردد.
که افراد مختلف از دیدگاههای مختلف جو سازمانی را تعریف کرده اند اما نکته ای که در اثر این تعاریف تقریبا مشترک است ان است که: جو سازمانی بر اساس ادراک کارکنان از محیط سازمان سنجیده میشود در واقع جو سازمانی بازتابهای ادراک یک شخص از سازمان است که به ان تعلق دارد.
جو مجموعهای از ویژگیها و عو املی استکه بوسیله کارکنان در باره سازمانشان ادراک می شود که عامی جهت تکوین و تکامل اعمال و رفتار افراد ان سازمان تلقی می گردد.
در واقع جو سازمانی حاصل فرا گرد تاثیر متقابل جنبه های فردی و سازمانی یک سیستم اجتماعی است که همان محصول کار گروهه و خرده سیستمهای سازمانی است که این بازده و محصول نهایی شامل ارزشهای مشترک اعتقادات اجتماعی استانداردهای اجتماعی احساسات افراد و خرده فرهنگها میباشد.به عبارتی زمانی
که می پذریم که کل یک سازمان به منزله یک سیستم اجتماع قلمداد شده است
بنا براین می توان بیان داشت فعالیتها و اقداماتیکه افراد انسانی جهت انجام وظایف
سازمانی و سازگار نمودن جنبه های فردی و سازمانی در این سیستم اجتماعی شکل دهنده جو سازمانی می باشد.
تفاوت جو سازمانی و فرهنگ سازمان:
بطور کلی جو و فرهنگ سازمانی هر دو مقولاتی هستند که برای توصیف ویژگی های سازمان و واحدهای مربوطه استفاده می شود.
علیرغم ارتباط زیاد بین دو مفهوم همچنان ایندو از یکدیگر متمایز می باشد بنا براین شفاف سازی این دو اصطلاح از یکدیگر ارزشمند میباشد.
توماس:بیان میدارد مفهوم جو سازمانی که از اواخر دهه 60 متداول و رایج گردیده مقدم بر فرهنگ سازمانی می باشد که از اواخر دهه 80 رشد و تکامل یافته است به اعتقادوی جو بطور کلی بصورت ادراکات مشترک از کیفیت ماههت پدیدها در یک جا تعریف می گردد بعبارتی جو تجلی گر یک جنبه از مظاهر فرهنگ است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
تاریخچه سیستم های برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP)
در اواخر دهه 70 میلادی مفهوم برنامه ریزی مواد موردنیاز (MRP) معرفی و توسط IBM پیاده سازی و توسعه پیدا کرد . مهمترین مشکل این سیستم ها امکانات سختافزاری و نرم افزاری گران قیمتی بود که بعضاً در مراکز دانشگاهی و یا نظامی مستقر بودند .
سازمانها در استقرار MRP با مشکلات زیادی مواجه بودند . از طرف دیگر این سیستم ارتباط بین تولید و استراتژی های رقابتی سازمان را چندان مدنظر قرار نمی داد و ظرفیت های تولیدی سازمان در این سیستم لحاظ نمی شد .
بین سالهای 1980 و 1990 میلادی با توسعه و گسترش برنامه ریزی مواد موردنیاز ، مفهوم برنامه ریزی منابع تولید 2 (MRPII) ارائه گردید . در اولیل همین دهه نیز سیستم برنامه ریزی توزیع (DRP) که مستقل از MRPII عمل می کردند وارد این سیستم شده و عملاً مشکل عدم ارتباط این دو سیستم با یکدیگر مرتفع گردید .
پس از بکارگیری MRPII و گسترش آن در تمام عرصه های تولیدی ،خدماتی ،تجاری، توزیعی و غیره و همچنین اضافه نمودن سیستم های پشتیبان تصمیم به آنها ، سیستم ERP ارائه شد . با ظهور ERP در حوزه تولید ، تمامی سیستم های تولیدی تحت پوشش قرار گرفتند . بخش ها ، فرایندها و وظایف مختلف از جمله کنترل کیفیت ، نگهداری و تعمیرات ، حسابداری و مالی به سیستم های تولیدی متصل شده و ERP به عنوان حدفاصل سیستم های مدیریت زنجیره تأمین (SCM) و مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) مطرح گردید . این سیستم بیش از آنکه عنوان جدیدی برای MRPII باشد ، به عنوان سطح بعدی در سطوح تکاملی سیستم های کامپیوتری طراحی شده برای پشتیبانی از عملیات سازمان مطرح است .
با گسترش اینترنت ، فناوری ERP منطبق با محیط اینترنت ارائه گردید و در نتیجه EDI و ERP با یکدیگر پیوند خوردند و اینترنت به عنوان جزیی تفکیک ناپذیر از ERP محسوب و تحت وب توسعه یافت . همچنین فناوری چندلایه ای در معماری سیستم اطلاعاتی در محیط اینترنت در نظر گرفته شد .
قابل ذکر است که در سال 1998 بیش از 20.000 سازمان در سراسر جهان مبلغی افزون بر 17 میلیارد دلار در زمینه ERP سرمایه گذاری نموده اند که این رقم در سالهای بعد همواره 30 تا 50 درصد رشد داشته و در سال 2003 به رقمی نزدیک به 100 میلیارد دلار رسیده است .
هزینه نگهداری و به روزرسانی سیستم های پیاده سازی شده در سال 2000 به رقمی حدود 5/21 میلیارد دلار بالغ شده که نرخ رشدی برابر 1/13% نسبت به سال 1999 داشته است [Broatch , 2001] . ضمناً طبق بررسی های صورت گرفته در حال حاضر بیش از 70% از 1000 شرکت طراز اول جهان از دید مجله Fortune ، سیستم های ERP را با موفقیت پیاده نموده و یا در حال پیاده سازی آن هستند [Kraft , 2001].
معرفی سیستم های برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP)
رشد غیرقابل پیش بینی فناوری اطلاعات و ارتباطات در دهه های گذشته که با تکیه بر توسعه صنایع مختلفی از جمله الکترونیک ، کامپیوتر و مخابرات صورت گرفته بر جنبه های مختلف عملکرد سازمان ها تأثیرات شگرفی داشته است . همزمان با این تغییرات ، محیط فعالیت سازمان های مختلف پیچیده تر شده و به همین جهت نیاز به سیستم های مختلفی که بتواند ارتباط بهتری بین اجزای مختلف سازمانی برقرار کرده و جریان اطلاعات را در بین آنها تسهیل کند ، افزایش چشمگیری یافته است . این سیستم ها که در مجموع به سیستم های سازمان Enterprise Systems (ES) معروف هستند ، زمینه ای فراهم آورده اند که مدیران بتوانند در تصمیم گیری های مختلف خود از اطلاعات مناسب در هر جا و در زمان مناسب استفاده نمایند .
ظهور نرم افزارهای یکپارچه ای تحت عنوان (ERP) با هدف قرار دادن سازمان ها ، توسعه بسیار زیادی پیدا کردند . این نرم افزارهای بسیار قدرتمند و پیچیده و استاندارد، شامل زیرسیستم های از پیش طراحی شده ای هستند که پس از اعمال تغییراتی در آنها و بومی سازی توسط مشاوران پیاده ساز و مشاوران تحلیل فرایندهای سازمانی ، پیاده سازی و اجرا می شوند . در بسیاری از موارد سازمان ها به دلیل اجبار در تبعیت از منطق حاکم بر این نرم افزارها ، مجبور به اصلاح و بازبینی مجدد فرایندهای خود هستند . این نرم افزارها بر خلاف نرم افزارهای قدیمی که در سازمانها و از طریق واحدهای مختلف سازمانی توسعه پیدا می کردند ، مجموعه ای یکپارچه هستند که دارای ماژولهای مختلف بوده و هر زمان که نیاز به اضافه کردن ماژول دیگری به آنها باشد. این کار به راحتی صورت می پذیرد .
تعریف سیستم های برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP)
سیستم های برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP) را می توان به عنوان نرم افزار یکپارچهای تعریف نمود که دارای اجزا و یا ماژولهایی برای برنامه ریزی ، تولید ، فروش، بازاریابی ، توزیع ، حسابداری ، مدیریت منابع انسانی ، مدیریت پروژه ، مدیریت موجودی ، مدیریت خدمات و نگهداری و تعمیرات ، مدیریت حمل و نقل و بازرگانی الکترونیک است . معماری و ساختار ERP بگونه ای است که یکپارچگی و جامعیت اطلاعات سطح سازمان را فراهم نموده و جریان روان اطلاعات بین بخش های مختلف سازمان را فراهم می آورد .
انجمن کنترل تولید و موجودی آمریکا ERP را به صورت زیر تعریف می نماید :
«روشی برای برنامه ریزی و کنترل مؤثر تمامی منابع موردنیاز برای دریافت ، تولید ، ارسال و پاسخگویی به نیازهای مشتریان ، در شرکتهای تولیدی ، توزیعی و خدماتی» .