لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
حضرت آیة الله العظمى مکارم شیرازى در سال 1345 هجرى قمرى در شهر شیراز در میان یک خانواده مذهبى که به فضائل نفسانى و مکارم اخلاقی معروفند دیده به جهان گشود. معظم له تحصیلات ابتدایى و دبیرستانى خود را در شیراز به پایان رسانید. هوش و حافظه قوى و استعدادسرشار، وى را در محیط مدرسه در ردیف شاگردان بسیار ممتاز قرار داده بود وچه بسا در یک سال، دو کلاس را طى مىنمود. شرایط آن روز ایجاب مى کرد که این نوجوان با چنین نبوغ و استعداد فوق العاده، راه دانشگاه را پیش گیرد و اندوخته هاى علمى خود را در طریق کسب درجات ظاهرى به کار اندازد، ولى دست تقدیر و عنایات پروردگار جهان و تمایلات باطنى ایشان به شناسایى عمیق معارف و حقایق اسلام، توجه این نابغه نورس را به سوى علوم اسلامى معطوف ساخت - بخصوص که پس از شهریور سال 1320 شرایط دگرگون گردید و مدارس و معارف اسلامى از نو رونق گرفت.
حیات علمى : ایشان در حدود 14 سالگى رسمأدروس دینى را در ((مدرسه آقا باباخان شیراز)) آغاز کردند و در مدت اندکى نیازهاى خود را از علوم : صرف، نحو، منطق، بیان و بدیع تأمین نمودند.سپس توجه خود را به رشته فقه و اصول معطوف ساختند وبه خاطر نبوغ فوق العاده اى که داشتند مجموع دروس مقدماتى و سطح متوسط و عالى را در مدتى نزدیک به چهار سال! به پایان رساندند. در همین سالها گروهى از طلاب حوزه علمیه شیراز را نیز با تدریس خود بهره مند مى ساختند. انتقادها و نظرات معظم له در قم تدریس و یا اضافه نسبت به متون علمى حوزه ها، آینده درخشان علمى ایشان را قطعى مى ساخت و در محافل علمى و روحانى آن دیار، استعداد، نبوغ، دقت و عمق تفکر معظم له درج مى شد و کسى نمى توانست این فضیلت خدادادى را انکار کند. این ستاره فروزان ، در حالى که هنوز بیش از هیجده سال از عمر شریفش نگذشته بود با فکر نافذ وقلمى روان، حاشیه اى بر ((کفایة الأصول )) نوشت که نقاط مبهمى از این کتاب را روشن مى ساخت. ایشان در 18 سالگى وارد حوزه علمیه قم شدند و قریب پنج سال از جلسات علمى و درس اساتید بزرگ آن زمان مانند حضرت آ یة الله العظمى بروجردى و آیات برزگ دیگر - رضوان الله علیهم)) بهره گرفتند. معظم له براى آشنایى با نظرات و افکار اساتید بزرگ یکى از حوزه هاى عظیم شیعه در سال 1369 هـ.ق وارد حوزه علمیه نجف اشرف گردید و در آنجا در دروس اساتید عالى مقام و بزرگى همچون أیات عظام: آقاى حکیم و آقاى خوئى و آقاى عبدالهادى شیرازى و اساتید برجسته دیگر - قدس الله اسرارهم- شرکت جستند. معظم له در سن 24 سالگى به اخذ اجازه اجتهاد مطلق از محضر دو نفر از آیات بزرگ نجف نائل شدند وحضرت آیت الله العظمى حکیم تقریظ کوتاه و پر محتوایى بر تقریرات ایشان از درس فقه (ابواب طهارت) نوشتند که بسیار ممتاز است. اقتباس و استفاضه از فیوض علمى دروس اساتید نجف همچنان ادامه داشت تا این که بر اثر نبود وسایل و امکانات، در ماه شعبان 1370 هـ.ق به ایران بازگشتند و در شهر مقدس قم که آن روز مشتاق رجال علمى بود مأوى گزیدند و در جمعى که باید بعدا اثرى بس عظیم به وجود آوردند وارد شدند. حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى بعد از بازگشت به ایران به تدریس سطوح عالى و سپس خارج ((اصول )) و فقه پرداختند و قریب 28 سال است که جوزه گرم درس خارج ایشان مورد استقبال طلاب و بسیارى از کتب مهم فقهى را پس از تدریس به رشته تحریر درآورده اند. در حال حاضر حوزه درس خارج ایشان یکى از پرجمعیت ترین دروس حوزه علمیة شیعه است و قریب به دو هزار نفر از طلاب و فضلاى عالیقدر از محضر ایشان استفاده مىکنند. ایشان از آغاز دوران جوانى به تألیف کتاب در رشته هاى مختلف عقاید و عارف اسلامى و مسأله ولایت و سپس تفسیر و فقه و اصول پرداختند، ویکى از مؤلفان بزرگ جهان اسلام محسوب مى شوند.
حیات سیاسى: ایشان در انقلاب اسلامى حضور فعال داشتند و به همین دلیل چند بار به زندان طاغوت افتادند و به سه شهر ((چابهار)) ، ((مهاباد))، ((انارک)) تبعید شدند و در تدوین قانون اساسى در خبرگان اول، نقش مؤثرى داشتند.
خدمات ارزنده معظم له :
الف- نشریه علمى مرکز بزرگ شیعه ازمدتها پیش احساس مىشد که حوزه علمیه قم نیازمند یک نشریه عمومىاست تا بتواند بانشریات گمراه کننده اى که بدبختانه تعداد آنهانیز کم نبودمبارزه نماید . بعلاوه مسلمانان همواره ازاین دانشگاه بزرگ اسلامى چنین انتظارىراداشتند وطبقات مختلف ازمراجع بزرگ حوزه ودیگران چنین تقاضایىمىکردند بطور مسلم انتشارمجله اى که بتواند به اشکالات مذهبى جوانان پاسخ بگوید وبا نشریات گمراه کننده مبارزه نماید،مشکلاتىداشت که باید پشت سر گذاشته مىشد.وازآنجا که بعضى از افکار درآن روز آماده پذیرش چنین نشریه اى نبود اندیشمندانى مصمم ومبتکررا مى طلبید تا با عزم راسخ خود این بار مهم را به دوش گیرند. از این نظر معظم له به اتفاق جمعى واز دانشمندان نشریه ماهانه((مکتب اسلام)) را با مساعد ت زعماى حوزه علمیه قم وبا کمک مالى عده اى از نیکوکاران پایه گذارى کردند.این نشریه در جهان تشیع بی سابقه بود و شاید از نظر وسعت انتشار – در میان مجلات علمى و دینى - در تمام جهان اسلام, جزؤ درجه اولها بود. این مجله راه نوینى به روى فضلا و دانشمندان دوان جوزه گشود. و در حالى که از سال تأسیس آن (1336 شمسى)بیش از 39 سال مىگذرد خدمات ارزنده ایى به جهان اسلام و شیعه نمود ودر قلوب جوانان و دانشجویان و اساتید وفضلا، مقام و منزلتى بس ارجمند پیدا کرد و نور اسلام و تشیع را از مرکز آن به اطراف جهان فرستاد.
ب-نقطه تحول در افکار طلاب و دانشجویان در سالهاى 1330 تا 1332 تبلیغات ((مادیها)) در محیط کشور بالا گرفت، مقامات روحانى و شخصیتهاى علمى حوزه احساس کردند که هجوم مکاتب باطله و نشریات روز افزون افراد گمراه و ایادى بیگانه که در اختیار جوانان گذارده مى شود،جوانان را تهدید مى کند. در این برهه از زمان رجال مذهب واستادان فلسفه و عقاید، احساس مسئولیت کرده و جلسه هایى براى آشنا ساختن جوانان با طرز مبارزه منطقى با این مکاتب، تشکیل دادند و معظم له یکى از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
زندگینامه نامداران ایران
فردوسی : حکیم فرزانه ابوالقاسم حسن ابن اسحق . از وی به نام خداوندگار تاریخ و فرهنگ ایرانشهر یاد میکنند . شاعر نامی ایران که ایران را پس از 200 سال از دست زبان اعراب نجات داد و دوباره زبان پارسی را که از ریشه پهلوی و دری گرفته شده است را بهکشور هدیه کرد . او در سال 329 در قریه باژ از توابع طوس پا به حیات گذاشتو مدت 35 سال از عمر خود صرف جمع آوری تاریخ ایران به صورت نظم و شعر کردکه منبع گردآوری او از کتاب خدای نامه شاهنشاهی ساسانیان بود . اما حاکموقت سلطان محمود غزنوی رنج او را ضایع کرد و او را آزرده و رنجیده خاطرنمود . او یکی از سه اثر بزرگ وشاهکار ادبی جهان را بوجود آورد که هم اکنون کشورهای مختلفی یادواره او راگرامی میدارند و او در نهایت اندوه در سال 411 هجری در طوس درگذشت . کهبدلیل سروده های جنجالی او علیه اعراب و نکوهش چنیدن باره آنان - مسلمانانبر جشدش نماز نگذاشتند و وی را در گورستان مسلمان خاک نکردند ولی او درتاریخ جاوید ماند .دیاکو :دیاکو بنیانگذار ایران و نخستین پادشاه سرزمین ماست دولت ماد یکی از سه تیرهآریایی ( ماد، پارس و پارت ) فلات ایران است در سال ۱۳۳۲ پیش از تاریخخورشیدی بود . مردم ایران او را به پادشاهی برگزیدند. شاهنشاه دیاکو همدان( هگمتانه ) را به پایتختی خود برگزید و در آن بر روی تپهای، هفتدژ تو در تو ساخت و هر یک را به رنگ ویژهای در آورد.دیاکو ۵۳ سال برایران فرمانروایی کرد او توانست اتحادی تاریخی بین تیره های مختلف نژادآریایی ایجاد نماید .دیاکو ابتدا توانست 7 طایفه قوم ماد را با هم متحد کند ، وی سپس به عنوان رهبر وقاضی آن 7 طایفه انتخاب شد که این مساله در سال 701 قبل از میلاد مسیحاتفاق افتاد. پس از 7 سال رهبری در بین این 7 طایفه، وی از طرف مادها ،پارسها و پارتها به عنوان پادشاه ایران انتخاب شد و تا سال 656 قبل از میلادمسیح حکومت کرد. ماجراهای به قدرت رسیدن دیاکو در کتاب تاریخهرودوت آمده است. دیاکو پسر کیاکسار (کسی که میتواند خوب نشانهگیریکند) و کیاکسار نام پدرش دیاکو را بر فرزند گذاشته بود .فرهاد پسر دیاکو و دومین پادشاه ایران بود و بین سالهای 665 قبل از میلاد تا 633 قبل از میلاد حکومت کرد. مانند پدرش ، فرهاد هم جنگ برعلیه آشوریان را آغاز کرد اما متاسفانه شکست خورد ، به دست آشور بنی پالافتاد و به دست او کشته شد. جانشین فرهاد ، کیاکسار نام داشت او ارتش مادرا تجدیدسازمان و نوسازی کرد و با نَبوپَلَّسَر شاه بابل متحد شد. برای استوارسازیاین اتحاد، دختر کیاکسار به نام امتیس به همسری پسر نبوپلسر یعنیبختالنصر دوم درآمد. امتیس از زندگی در جلگه میانرودان دلگیر شد و برایکوههای بلند همدان و ایران دلتنگی بسیار کرد. از این رو بُختالنصر دومبه عنوان هدیه برای همسرش دستور ساختن باغهای معلق بابل را داد تا بلندایدیوارهای آن برای امتیس حکم کوهساران را داشته باشد.کیاکسار در جوانی، شکست پدرش، فرهاد را در برابر آشوری ها دیده بود و ازآن درس عبرتی آموخته بود. او فهمید که برای مقابله در برابر آشوریان، میبایست نیروی نظامی مجهزی تشکیل دهد. زیرا سربازانی که رؤسای زمین دار جمعآوری می کنند، هرگز از عهده ی سپاه منظم بر نمی آیند. از این رو، بر آن شدکه سپاهی رزمی، مانند آشور، بنا کند. این نیرو، مجهز به تیر و کمان وشمشیر و سواره نظام ماهر بود.کیاکسار با این نیروی نظامی، به سوی نینوا حرکت کرده، آن شهر را محاصرهکرد. اما پس از مدتی، به او خبر رسید که سکاها، به ایران هجوم آورده اند.او دست از محاصره برداشت و به مقابله با آنان شتافت. کیاکسار ، در شمالدریاچه ی ارومیه، نبردی سخت با آنان کرد و از آنان شکست خورد. سکاها، 28سال بر سرزمین ماد تسلط یافتند و کیاکسار، در این مدت، مطیع آنان بود.سکاها، شهر سقز را بنا کردند و آن شهر را پایتخت خود قراردادند.با گذشت زمان ، کیاکسار ، تصمیم به بیرون راندن سکاها گرفت. او، فرمانده یسکاها و سردارانش را به یک میهمانی دعوت کرد و همه ی آنان را یکجا مسمومکرد. سپس، لشکریان سکاها را از سرزمین ایران بیرون راند.چون از این جهت، آسودگی خاطر فراهم شد، کیاکسار برای بار دوم، تصمیم بهنابودی آشوریان گرفت. او و نبوپلسر توانستند با همیاری، امپراتوری آشور رادرهمشکسته و پایتخت آن یعنی شهر نینوا را در ۶۱۲ پ.م فتح کنند. ساراگوس،چون در برابر ایرانیان و آشوریان، تاب مقاومت نیاورد، خود و خانواده اش رادر آتش، سوزاند. سپس، شهر نینوا، با خاک یکسان شد و دنیا از جنایات دولتستمگر آشور، رهایی یافت.پس از این پیروزی ، ایرانیها میان رودان ( بین النهرین) ، ارمنستان وبخشهایی از آسیای صغیر و بخش شرقی رود قزل ایرماق را نیز ضمیمه امپراطوریخود کردند. در این شرایط رود قزل ایرماق به عنوان مرز بین امپراطوریقدرتمند ایران و سرزمین لیدیه شد. جنگ معروف بین ایرانی ها و لیدی ها که بانام جنگ قزل ایرماق معروف است ، در 28 ماه می 585 قبل از میلاد مسیح ، بهدلیل کسوف ناگهانی پایان یافت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
زندگینامه کارآفرینان موفق جهان
Carlos Ghosn [مدیر کمپانی نیسان ژاپن و رنوی فرانسه
Carlos Ghosn از جمله معدود مغزهای متفکری است که با قدرت اندیشه بالای خود توانسته در یک زمان هدایت دو کمپانی بزرگ را برعهده گیرد و در هر دو به عنوان یک پدیده باور نکردنی ظاهر شود. مدیریت کمپانی «Nissan Motor» ژاپن، «Renault S.A» فرانسه و همچنین عضویت در هیات مدیره امپراطوری «Sony» و شرکت «Alcoa»، تمامی اینها شرایطی است که برای هر فرد ممکن است با تمام توان و تجربه و دانشی که داشته باشد محال وباور نکردنی باشد. نکته جالب اینجاست که«Ghosn» علاوه بر اینها در کشور ژاپن به عنوان یک فرد موثر و دست اندر کار حرفه ای در لوازم خانگی نیز شهرت دارد!
«carlos Ghosn» نمونه کامل مدیری است که با آشنایی کامل از فرهنگ های مختلف، بازارهای چند ملیتی را شناسایی کرده و با استفاده از خردو دانش بالای خود نبض هر یک از این بازارها را در اختیار خود گرفته است. مدیری که خود متولد آمریکای جنوبی است، کار رسمی خود را در اروپا آغاز کرده و اوج شهرتش را در آسیا تجربه نموده و حال هر هفته بین سه قاره آسیا، اروپا و آمریکا در حال سفر است تا مبادا از تجربیات دیگران عقب بماند.دادن جانی دوباره به کمپانی تقریبا ور شکسته «نیسان» که حال به عنوان کمپانی شماره دو خودرو سازی ژاپن مجددا به عرصه رقابت بازگشته است، سبب شد تا نام «Ghosn» به عنوان یک اسطوره در اذهان مردم ژاپن باقی بماند. هنگامی که او در سال 1999 سکان هدایت این کمپانی را در دست گرفت، به همه هواداران این شرکت قول داد که در عرض دو سال مجددا آن را به روزهای پرشکوه اولیه اش بازگرداند و اگر موفق به انجام دادن این کار نگردد، بلافاصله پس از این مدت از سمت خود استعفا خواهد کرد و همگان دیدند که بعد از مدت دو سال نه تنها نیازی به استعفای او نبود بلکه برای موفقیت او جشن های بزرگی برپا گردید.اینکه ملیت او واقعا کجایی است مساله ای نیست که به راحتی بتوان به آن پرداخت «carlos Ghosn» در نهم مارس 1954 در برزیل متولد شد.پدر و مادرش اصلیتی لبنانی داشتند و او نیز با شناسنامه فرانسوی(!) در بیروت بزرگ شد. در سال 1974 از دانشگاه پلی تکنیک پاریس فارغ التحصیل شد و در سال 1978 از یکی دیگر از دانشگاه های این شهر مدرک مهندسی گرفت و بلافاصله در یک کمپانی فرانسوی ساخت لاستیک با نام «Michelin» مشغول به کار شد و در سال 1981 به سمت مدیریت یکی از شعبه های شرکت در پاریس در آمد.
هوش سرشار او در کار عبور از پله های ترقی را بسیار آسان گردانیده بود. به سبب توانایی ها و نظریات فوق العاده اش به سرعت مورد توجه مدیران «Michelin» قرار گرفت و در فاصله سالهای 1984 و 1985 به عنوان مسئول بخش تحقیق و توسعه کمپانی به خدمت گرفته شد. پس از آن در سال 1986 به عنوان مسئول هماهنگی شعبات کمپانی در آمریکای جنوبی به زادگاهش بازگشت و در برزیل مشغول به کارشد. برای مدت چهار سال در آنجا ماند وبازار «Michelin» را در آمریکای جنوبی قوت بخشید و بر همین اساس مدیران شرکت تصمیم گرفتند تا در اختیار گرفتن بازار آمریکای شمالی «Ghosn» را به آنجا بفرستند. دیگر برای آنها نام«Ghosn» همانند نام سردار لشکری می آمد که او را به هر ماموریتی می فرستادند، از پیروزی و کشور گشایی او مطمئن بودند. هر زمان خطری برای بازار یک منطقه احساس می شد، فورا «Ghosn» در جلسات مطرح می گردید و بلافاصله از توان او برای رهایی استفاده می کردند. اینگونه بود که در سال 1990 ، «carlos Ghosn» به عنوان مسئول نمایندگی های کمپانی «Michelin» وارد آمریکای شمالی شد و فعالیت خود را آغاز نمود. ورود او به این منطقه به منزله نوسازی ساختار تمامی شعبات حاضر در آنجا بود. با یک خانه تکانی گسترده در اوایل دهه 1990 چنان قدرتی به حضور کمپانی در منطقه بخشید که مدیران آن تصمیم به خرید کمپانی لاستیک سازی «Uniroyal Goodrich» گرفتند و از این وضعیت به مراتب خرسند به نظر می رسیدند.
با پیچیدن آوازه شهرت و توانایی مهندس «Ghosn» در سراسر جهان و میان کمپانی های بزرگ و صنعتی هر یک در تلاش برای بکارگیری او برآمدند و پیشنهاداتی را مطرح می نمودند. از میان تمامی تقاضاها از شرکت های دور و نزدیک، «Ghosn» به پیشنهاد کمپانی رنوی فرانسه را پذیرفت و در اکتبر سال 96 با این کمپانی وارد قرار داد شد. در دسامبر آن سال«Ghosn» با سمت مدیریت این کمپانی در «Mercosur» مشغول به کارشد. در این سمت او مسئولیت بخش های مهندسی، توسعه، ساخت، تحقیقات پیشرفته، عملیات قدرت و همچنین خرید محصولات در این منطقه رابر عهده داشت.با ورود او به بازار خودرو کم کم استعدادهای ویژه او در این صنعت نمایان گشت، سیاست های اقتصادی او چنان مورد رضایت مدیران کمپانی در آمده بود که از او در جلسات مختلف به عنوان یک سیاستمدار حرفه ای نام می بردند، در مدت زمان اندکی با کاهش هزینه های اضافی و همچنین تعطیل کردن تعدادی از شعبات کم سوده این شرکت در مکانهای مختلف، سبب کسب سود ده فراوان برای کمپانی گردید و از آن پس او را «le Cost Killer»- قیمت شکن- می نامیدند.
دراواخر دهه 1990 کمپانی نیسان ژاپن به پایان عمر خودش نزدیک شده بود. سهامداران این شرکت اقدام به فروش سهام خود کرده بودند و هر یک قصد فرار از این وضعیت بحرانی و خطرناک را داشتند. در همین زمان شرکت «رنو» با خرید 37 درصد از سهام این کمپانی به نجات آن برخاسته بود. در مارس 1999 کمپانی فرانسوی «رنو» رسما این میزان سهام را خریداری کرد و اعلام کرد که قصد دارد جلوی ورشکستگی کامل نیسان را بگیرد. مدیران این کمپانی بسیار آسوده و با زبانی بسیار ساده سخن از رهایی نیسان از خطر سقوط می دادند و با اعتماد به نفسی بالا اعلام می کردند که کمپانی آنها توان انجام این عملیات نجات را دارد. البته آنها حق داشتند، چرا که از نیروی متخصصی بهره می جستند که همواره در لحظات بحرانی، نجات بخش خواهدبود و در کارنامه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
زندگینامه نامداران جهان
101
/
زندگینامه و بیوگرافی مختصری نادر شاه افشارنادر شاه افشار از ایل افشار بود او از مشهورترین پادشاهان ایران بعد ازاسلام است ، ابتدا نادر قلی یا ندرقلی نامیده می شد موقعی که افغانها وروس ها و عثمانی ها از اطراف بایران دست انداخته بودند و مملکت در نهایتهرج و مرج بود یکعده سوار با خود همراه کرد و به طهماسب صفوی که کین پدربرخواسته بود همراه شد فتنه های داخلی را خواباند افغانها را هم بیرونریخت ، شاه طهماسب صفوی از شهرت و اعتبار نادر در بین مردم دچار رشک وحسادت گشت و برای نشان دادن قدرت خود با لشکری بزرگ به سوی عثمانی تاخت ودر آن جنگ هزاران سرباز ایرانی را در جنگ چالدران بدلیل عدم توانایی بهکشتن داد و خود از میدان جنگ گریخت نادر با سپاهی اندک و خسته از کارزاراز مشرق به سوی مغرب ایران تاخت و تا قلب کشور عثمانی پیش رفت و سرزمینهایبسیاری را به خاک ایران افزود و از آنجا به قفقاز تحت اشغال روس ها رفت کهبا کمال تعجب دید روسها خود پیش از روبرو شدن با او پا به فرار گذاشته انددر مسیر بر گشت در سال 1148 در دشت مغان در مجلس ریش سفیدان ایران ازفرماندهی ارتش استعفا نمود و دلیلش اعمال پس پرده خاندان صفوی بود . و خودعازم مشهد شد در نزدیکی زنجان سوارانی نزدش آمدند و خبر آوردند که مجلس بهلیاقت شما ایمان دارد و در این شراط بهتر است نادر همچنان ارتش دار ایرانباقی بماند و کمر بند پادشاهی را بر کمرش بستند . او سه بار به هند اخطارنمود که افسران اشرف افغان را که حدودا 800 نفر بودند و در قتل عام مردمایران نقش داشتند را به ایران تحویل دهد که در پی عدم تحویل آنها سپاهایران از رود سند گذشتند و هندوستان را تسخیر نمود ند 800 متجاوز افغان رادر بازار دهلی به دار زدند و بازگشتند و نادر شاه حکومت محمد گورکانی رابه او بخشید و گفت ما متجاوز نیستیم اما از حق مردم خویش نیز نخواهیم گذشتمحمد گورکانی بخاطر این همه جوانمردی نادر از او خواست هدیه ای از اوبخواهد و نادر قبول نکرد و در پی اسرار او گفت جوانان ایران به کتابنیازمندند سالها حضور اجنبی تاریخ مکتوب ما را منهدم نموده است محمدگورکانی متعجب شد او علاوه بر کتابها جواهرات بسیاری به نادر هدیه نمود کهبسیاری از آن جواهرات اکنون پشتوانه پول ملی ایرا ن در بانک مرکزی است .12 سال سطنت نمود و در سال 1160 بوسیله عده ای خائن کشته شد . نکته قابلذکر آنست که او از 15 سالگی تا 25 سالگی بهمراه مادرش در بردگی ازبکانگرفتار بود و با مرگ مادرش از اردوگاه ازبکان گریخت و پس از آن با جوانانآزادیخواهی همپیمان شد …
در اینجا گزیده ای از سخنان نادر شاه افشار پادشاه ایران زمین را تقدیم می کنم :
نادر شاه افشار : میدان جنگ می تواند میدان دوستی نیز باشد اگر نیروهای دو طرف میدان به حقوق خویش اکتفا کنند .
نادر شاه افشار : سکوت شمشیری بوده است که من همیشه از آن بهره جسته ام .
نادر شاه افشار : تمام وجودم را برای سرفرازی میهن بخشیدم به این امید که افتخاری ابدی برای کشورم کسب کنم .
نادر شاه افشار : باید راهی جست در تاریکی شبهای عصیانزده سرزمینم همیشه به دنبال نوری بودم نوری برای رهایی سرزمینم از چنگالاجنبیان ، چه بلای دهشتناکی است که ببینی همه جان و مال و ناموست دراختیار اجنبی قرار گرفته و دستانت بسته است نمی توانی کاری کنی اما همهوجودت برای رهایی در تکاپوست تو می توانی این تنها نیروی است که از اعماقو جودت فریاد می زند تو می توانی جراحت ها را التیام بخشی و اینگونه بودکه پا بر رکاب اسب نهادم به امید سرفرازی ملتی بزرگ .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
زندگینامه شهید همت
به روز ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحم مادر بود که پدر و مادرش عازم کربلای معلّی و زیارت قبر سالار شهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش کربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید
/
به روز ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحم مادر بود که پدر و مادرش عازم کربلای معلّی و زیارت قبر سالار شهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش کربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید.
محمد ابراهیم درسایه محبت های پدر ومادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصیلش از هوش واستعداد فوق العاده ای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت.
هنگام فراغت از تحصیل به ویژه در تعطیلات تابستانی با کار و تلاش فراوان مخارج شخصی خود را برای تحصیل بدست می آورد و از این راه به خانواده زحمتکش خود کمک قابل توجه ای می کرد. او با شور و نشاط و مهر و محبت و صمیمیتی که داشت به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دیگری می بخشید.
پدرش از دوران کودکی او چنین می وید: « هنگامی که خسته از کار روزانه به خانه برمی گشتم، دیدن فرزندم تمامی خستگی ها و مرارت ها را از وجودم پاک می کرد و اگر شبی او را نمی دیدم برایم بسیار تلخ و ناگوار بود.
اشتیاق محمد ابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث می شد که از مادرش با اصرار بخواهد که به او قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره ها کمک کند. این علاقه تا حدی بود که از آغاز رفتن به دبیرستان توانست قرائت کتاب آسمانی قرآن را کاملاً فرا گیرد و برخی از سوره ه ای کوچک را نیز حفظ کند.
● دوران سربازی
در سال ۱۳۵۲ مقطع دبیرستان را با موفقیت پشت سرگذاشت و پس از اخذ دیپلم با نمرات عالی در دانشسرای اصفهان به ادامه تحصیل پرداخت. پس از دریافت مدرک تحصیلی به سربازی رفت ـ به گفته خودش تلخت رین دوران عمرش همان دوسال سربازی بود ـ در لشکر توپخانه اصفهان مسؤولیت آشپزخانه به عهده او گذاشته شده بود.
ماه مبارک رمضان فرا رسید، ابراهیم در میان برخی از سربازان همفکر خود به دیگر سربازان پیام فرستاد که آنها هم اگر سعی کنند تمام روزهای رمضان را روزه بگیرند، می توانند به هنگام سحری به آشپزخانه بیایند. «ناجی» معدوم فرمانده لشکر، وقتی که از این توصیه ابراهیم و روزه گرفتن عده ای از سربازان مطلع شد، دستور داد همه سربازان به خط شوند و همگی بدون استثناء آب بنوشند و روزه خود را باطل کنند. پس از این جریان ابراهیم گفته بود: « اگر آن روز با چند تیر مغزم را متلاشی می کردند برایم گواراتر از این بود که با چشمان خود ببینم که چگونه این از خدا بیخبران فرمان می دهند تا حرمت مقدس ترین فریضه دینمان را بشکنیم و تکلیف الهی را زیرپا بگذاریم.
امّا این دوسال برای شخصی چون ابراهیم چندان خالی از لطف هم نبود؛ زیرا در همین مدت توانست با برخی از جوانان روشنفکر و انقلابی مخالف رژیم ستم شاهی آشنا شود و به تعدادی از کتب ممنوعه (از نظر ساواک) دست یابد. مطالعه آن کتاب ها که مخفیانه و توسط برخی از دوستان، برایش فراهم می شد تأثیر عمیق و سازنده ای در روح و جان محمدابراهیم گذاشت و به روشنایی اندیشه و انتخاب راهش کمک شایانی کرد. مطالعه همان کتاب ها و برخورد و آشنایی با بعضی از دوستان، باعث شد که ابراهیم فعالیت های خود را علیه رژیم ستمشاهی آغاز کند و به روشنگری مردم و افشای چهره طاغوت بپردازد.
● دوران معلمی
پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شغل معلمی را برگزید. در روستاها مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت. ابراهیم در این دوران نیز با تعدادی از روحانیون متعهد و انقلابی ارتباط پیدا کرد و در اثر مجالست با آنها با شخصیت حضرت امام (ره) بیشتر آشنا شد. به دنبال این آشنایی و شناخت، سعی می کرد تا در محیط مدرسه و کلاس درس، دانش آموزان را با معارف اسلامی و اندیشه های انقلابی حضرت امام (ره) و یارانش آشنا کند.
او در تشویق و ترغیب دانش آموزان به مطالعه و کسب بینش و آگاهی سعی وافری داشت و همین امور سبب شد که چندین نوبت از طرف