لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
موضوع تحقیق :
شما به عنوان یک مدیر فرضی در یک سازمان یا ادارة ورزشی
چگونه میتوانید از اصول مهم تربیت به ویژه مدیریت روابط انسانی
در رابطه با کارکنان سازمان استفاده نمایید؟
به عنوان یک مدیر فرضی در یک سازمان اول باید مفهوم روابط انسانی و تفاوت آن با رفتار سازمانی را در نظر داشته باشیم.
پس با روشن شدن مفهوم روابط انسانی مستلزم آگاهی از کاربرد آن می شویم. و نظر به اینکه روابط انسانی اغلب همراه رفتار سازمانی به کار میرود و هر چند این دو مفهوم مکمل یکدیگرند ولی از نظر معنا متفاوت هستند. اگر به این دو مفهوم توجه کنیم، درمییابیم که روابط انسانی علاوه بر داشتن کاربرد در سازمانها، میتواند به طور گسترده در تمام محافل انسانی نیز به کار رود. ولی رفتار سازمانی به طوری که از اسم آن نیز برمیآید، مختص سازمانهاست. پس ما در یک سازمان فرضی میتوانیم از روابط انسانی و رفتار سازمانی استفاده کنیم.
کاربرد روابط انسانی در یک سازمان فرضی چگونه است :
در یک سازمان فرضی روابط انسانی سعی در به کار گیری دانش بشری به ویژه در زمینة علوم انسانی با زیر مجموعههایش از جمله علوم اجتماعی و روانشناسی دارد تا بتواند هدفهای گروهی را بوسیلة جمع برآورد کند.
روالبط انسانی و به کار گیری آن به عنوان یک عامل ایجاد کنندة تأثیرات مطلوب در سازمان به شمار میرود تا از طریق شناخت زمینهها برای ایجاد انگیزش در بهبود عملکردهای نیروی انسانی عمل کند. بدین معنی که قبل از بروز رفتار در سازمان تلاش کند رفتار مطلوب ایجاد کند بنابراین روابط انسانی قبل از بروز رفتار وارد عمل میشود ولی در قلمرو رفتار سازمانی، رفتار پس از بروز آن تحلیل میشود.
اگر ما این دو مفهوم را با هم مقایسه کنیم متوجه می شویم که روابط انسانی سعی در ایجاد رفتار مطلوب و شایسته در سازمان دارد ولی رفتار سازمانی، رفتار را پس از بروز به صورت یک واقعه در سازمان، مورد مطالعه قرار میدهد و سعی در دریافت علل آن دارد.
پس نتیجه میگیریم که روابط انسانی بر بنیاد و اساس رفتار مطلوب تکیه دارد ولی رفتار سازمانی به تکمیل رفتارهای بارز میپردازد، و هر دو در جهت تحقق هدف سازمانی نقش دارند.
اصول روابط انسانی در یک سازمان فرضی شامل :
1 ) توجه به نیازهای مشترک 2 ) توجه به تفاوتهای فردی
3 ) توجه به قدر و مرتبه انسان 4 ) توجه به زمینههای ایجاد انگیزش در نیروی انسانی
یک مدیر در یک سازمان باید به نیازهای مشترک افراد توجه داشته باشد یعنی هدف غایی در هر سازمان موجب رفع نیازهای نیروی انسانی و نیازهای مدیریت میشود و از طریق تحقق اهداف سازمانی به دست میآید. بدین معنی در تمام سازمانها، چه خصوصی و چه عمومی، اگر مدیریت دارای نیات بهرهوری از سرمایه و سایر عوامل تولید در سازمان باشد در مقابل، نیروی انسانی نیز طالب منافعی است که درقبال کار انجام داده در سازمان، باید به دست آورد و هرگاه این امر یک سویه شود یعنی یکی از طرفین نیازهای خود را رفع کند و طرف دیگر ناکام شود معادلة منافع طرفین درهم میریزد و در این صورت ادامة حیات سازمان دچار نوسانات میشود.
و توجه به نیازهای مشترک مشخص میکند که غایت سازمانها ترکیبی از نیازهای افراد تشکیل دهندة آن است و زمانی که در تشکل سازمانی این نیازها دفع شود، علایق چون سایقها فرد را برای کار در سازمان راغب میکند.
2 ) توجه به تفاوتهای فردی :
یک مدیر در یک سازمان باید تفوتهای فردی افراد را در نظر داشته باشد یعنی مدیریت، با توجه به تفوتهای فردی و این اصل کلی که « نمیتوان با تمام افراد یکسان رفتار کرد »، میتواند موجبات جلب حداکثر رضایت را به وجود آورد. در نتیجه، انگیزش در نیروی انسانی را افزایش میدهد.
سپس توجه به تفاوتهای فردی موجبات رعایت عدالت مبتنی بر قضاوت در رفتار انسانها را فراهم میکند. پس انسانها باید در سازمان بر حسب تفاوتهای فردی حقوق دریافت کنند و نمیتوان همه را با توجه به متغیرهای عینی در یک سطح حقوقی قرار داده بنابراین قرار گرفتن تمام اعضا در پایگاه سازمان برابر، نمیتوان حقوق برابر ایجاد کند.
3 ) توجه به قدر و مرتبة انسان :
یک مدیر در یک سازمان باید به قدر و مرتبة انسان توجه داشته باشد یعنی از این نظر توجه به مرتبة انسانی مطرح است که هر فرد آن را با جستجو کشف میکند و دوست دارد مکشوف خود را حفظ کند و میخواهد که دیگران نیز با احترام به آن، در حفظ آن مشارکت کنند. در این نظر که ریشه در قانون اخلاقی دارد، احترام انسان مستتر است. و در سازمان احترام باید مورد توجه باشد و مدیریت سازمانی از طریق حسن نیت و آشنایی با خصوصیات و خلقیات نیروی انسانی، میتواند شیوة صحیح برخورد با اعضا را انتخاب کند و احساس شیوة برخورد با اعضا را بر چرایی زندگی انسانها چه در جهان و چه در سازمان، استوار سازد تا بدین گونه بتواند چگونگی رفتار او را درست تفهیم کند.
و اگر مدیریت سازمانی تلاش کند تا اعضا را بر کاری که خود میخواهد وادار کند، در این صورت اعضای سازمان با احساس تن سپردن به خواستة مطلق سازمان، احساس کهتری و خلأ وجودی خواهند کرد. در نتیجه، معنی زندگی حقیقت خود را از دست خواهد داد چونکه یک انسان سازمانی در محیط سازمانی در محیط سازمانی زندگی میکند و از این راه به زندگی بیرون سازمانی خود بقا میبخشد و باید حقیقت زندگی را در پیرامون خود بیابد تا بتواند با حقیقت پیشگی به حق کار کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
فن آوری اطلاعات, افزایش ارتباطات و تاثیر آنها روی سیستم روابط صنعتی و مدیریت منابع انسانی
تنها زندگی مردم و چهره شهرها نیست که به سرعت دگرگون می شوند بلکه تئوریها و نظریات علمی نیز با سرعت شگفت آوری متحول و متکامل می گردند. این دو پدیده ( ارتباطات و اطلاعات ) با کمک یکدیگر سرعت تغییر را بیش از هر چیز دیگری افزایش داده اند.در این میان، نظریات و تئوریهای مدیریت به دلیل "تازه گردانی" و نو بودنِ اصل و ریشه آنها ( از نظر تئوری و تئوری پردازی ) بیشتر از سایر علوم قدیمی دستخوش تغییر و تحول واقع می شوند. مدیریت منابع انسانی H.R.M و روابط صنعتی IR دو رشته از رشته های مدیریت هستند که تغییرات حادث در آنها در این مقاله مورد نقد و بررسی قرارگرفته اند. تغییرات و دگرگونیهای حاصل از تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات به حدی است که پارادایم های این رشته ها تجدید نظر می شوند و دستخوش تغییر می گردند. بر محققان رشته مدیریت فرض است که با پیگیری این تحولات، ضمن بروز نمودن افکار دانشجویان، مطالعه کنندگان آثار و خودشان، کارکرد آخرین یافته های علمی را در جامعه بطور دقیق زیر نظر قرار دهند تا هنگام بکارگیری آنها در سازمانها، اطلاعات کافی از عوارض منفی و مثبت تجویزهای علمی و مدیریتی خودشان داشته باشند. تغییر در دیدگاههای مدیریتدو نویسنده به نامهای بارتلت و گوشال (1995) مقایسه دو سیستم مدیریت سنتی و جدید را به شکل زیر مطرح میکنند : تغییر مدیریت از 3S به 3P مدیریت سنتی روی سه اس (S) زیر تأکید داشت : - استراتژی Strategy استراتژی ساختار را تعقیب میکند - ساختار Structure سیستمها ساختار را حمایت میکند - سیستم System در این مفهوم :
مؤسسههای موفق امروزی طرح اس(s) را رها ساخته و به طرحهایی روی آوردهاند که بتوانند در محیط رقابتی جدید دوام بیاورند . آنها برای این کار قدمهای زیر را برداشتهاند: ● اولاً به جای طراحی استراتژیک به تعریف و طراحی یک هدف خوب فکر میکنند . ● ثانیاً به جای طراحی ساختارهای رسمی به فرآیندهای مدیریتی مؤثر میپردازند. ● ثالثاً به جای ایجاد سیستم کنترل کارکنان به بهبود و تواناییها و دیدگاههای کارکنان توجه دارند . یا به عبارت دیگر سه (اس) جای خود را به سه P (پی) داده است .
Bartlett and Ghoshal (1995)
تغییر دیدگاه مدیریت و مدیریت منابع انسانی و تأثیر روزانه آن بر روی سیستم روابط صنعتی و روابط کار در صنعت موجب تغییر گرایش روابط صنعتی IR از شکل سنتی آن به شکل جدید و استراتژیک گردیده است . (Sivla 1998). تغییر در سازمان کار از دیدگاه دیوید مکدونالد (1997) ● کارها باید سازماندهی مجدد شوند ● شرح شغلهای دقیق و ریز شده قبلی باید دوباره نوشته شوند ● تغییر مداوم از استخدام تولیدی و کارخانهای به صنایع خدماتی ● تغییر مداوم نیروهای کار یقه آبی به کارگران یقه سفید (دانشی ) ● کاهش مداوم استخدام در بخش دولتی در اغلب کشورها (هم در وزارتخانههای اصلی و هم در شرکتهای وابسته به دولت ) ● توسعه اجتماعی بسیاری کشورها به همراه گسترش حضور زنان در بازار کار ● توسعه کار پاره وقت ● گسترش کارهای موقت و اتفاقی ● کار در خانه ● کار از راه دور که نتیجه تغییرات فوق کاهش نقش اتحادیهها ، اتحادیه گرایی و نقش سنتی سیستم روابط صنعتی در سطح کلان میباشد. تغییر سازمان تولید از دیدگاه دیوید مکدونالد (1997) دکتر دیوید مکدونالد متخصص ارشد سازمان بینالملی کار در ارتباط با تغییر سازمان تولید معتقد است که : اولاً تولید انبوه Mass Production و تولیدات کارخانهای Manufacturing نسبت به زمان تیلور ، تغییرات شگرفی داشته است . تکنولوژی جدید و سیستمهای مدیریت جدید این امر را امکانپذیر ساخته که همان سطوح قبلی تولید هم با تعداد کارگران کمتری ارائه شود بدون اینکه از کارگران کار اضافه خواسته شود (تولید انبوه امروزه به تعداد کارگر کمتری نیاز دارد )ثانیاً : تولید انبوه جای خود را روز به روز به« تولید ناب» Lean Production میدهد . یعنی در حالیکه مؤسسات در حال خدمت و سرویس دادن به بازارهای بیشتر تخصصی شده هستند ، فرآیندهای تولید و خطوط زنجیرهای تولید روزبهروز کوچکتر و محدودتر میشوند و این همان تولید ناب است . مجموعه عوامل فوق در ارتباط با تغییر سازمان تولیدافزایش تأکید روی کارگران دانشی Knowledge Workers داشته و این وضعیت اختلافات و تمایزات کارکردی و سلسله مراتبی را بین انواع مشاغل مختلف و نیز کارگران و مدیران به شدت کمرنگ ساخته است . در نتیجه با تشکیل تیمهای انجام کار ، تضاد پیشبینی شده در سیستم روابط صنعتی سنتی فوقالعاده بیاثر و بلااثر میشود . تغییر ساختار سازمانها از دیدگاه چارلز هندی (1990)چارلز هندی در اوایل دهه 1990 پیشبینی میکند که سازمانهای آینده سازمانهای شبدری Shamrock Organizations خواهد بود . این سازمانها پیش از آنکه واجد جنبههای فیزیکی باشند بیشتر سازمانی مجازی Virtual Organization خواهند بود . ساختار سازمانهای شبدری کاملاً متفاوت از سازمانهای سنتی میباشد . تعداد لایههای مدیریت در سازمانهای شبدری کاهش پیدا میکند ، مدیریت به جای اینکه مظهر و نماد یک طبقه تشریفاتی و بالا در سازمان باشد ، بیشتر یک فعالیت حرفهای خواهد بود . و در این عصر (عصر سنت گریزی) حتی شرکتهای تولیدی ، تبدیل به یک سری مؤسسات زنجیرهای میشوند و تعدادی شرکت خدماتی به عنوان واسطه مصرفکننده را به تأمین کننده مواد اولیه متصل مینمایند . سازمانهای شبدری چارلز هندی از سه جزء مهم تشکیل شدهاند : 1-گروه اول : هسته حرفهای Professional Core سازمان است : این هسته یا قسمت اصلی سازمان را تعدادی افراد حرفهای با تخصصهای بالا در زمینه فنی و دانش مدیریت به وجود میآورند . این گروه اشخاص با در اختیار داشتن اطلاعات حساس و دانش خاصی که سازمان را از رقبای آن متمایز میسازد ، رکن اصلی سازمان میشوند . از این رو جایگزینی این افراد تقریباً غیر ممکن است و معمولاً سازمانها به این اعضای خود حقوق و مزایای چشمگیری میپردازند . 2-مقاطعهکاری Subcontracting و پیمانکاریهاست . سازمانها بسیاری از تولیدات و خدمات خود را از طریق انعقاد قرارداد با یک سری شرکتهای دیگر انجام میدهند تا خطمشی کوچک سازی و صرفهجویی در امکانات را اعمال نمایند . این قسمت شبدری(حالت سه برگی ) حاشیه قراردادی هم Contractual Fringe نامیده میشوند . 3-تأمین نیرو از خارج Out - Sourcing : در این قسمت سازمان بیشتر از نیروی کار انعطافپذیر یا منعطفForce Labour Flexible استفاده مینماید این نیروی کار منعطف شامل نیروهای قرادادی ، پارهوقتیها ، نیمه وقتها، کارگران موقتی و فصلی و همه کسانی که به صورت پروژهای برای سازمان کار میکنند ، میشود . چارلز هندی پیشبینی میکند که قوانین کار و اتحادیه کارگری و «امر و نهی آنها » فقط در بخش هسته حرفهای که تعداد بسیار کمی هستند کاربرد دارند و برای بخشهای عمده سازمان که بخشهای دوم و سوم یا برگههای دوم و سوم از برگه شبدری میباشند کاربرد چندانی ندارد. تغییر در ساختار سازمان ها از دید Bergquist (1993 ) Bergquist با توجه به جهانی شدن ، مدل بهینه سازمان را سازمان پست مدرنیزم میخواند . سازمان های پست مدرن از دید وی دارای خواص زیر هستند :● مؤسسات کوچکی که به جای بوروکراسی های عریض و طویل ، دارای اندازه های تعدیل شده بوده و پیچیدگی هم دارند ( کوچک و تخصصی هستند) ● مؤسساتی که جهت تعدیل و تطبیق ساختارهای منعطف خود با شرایط آشوبناک Chaos و متلاطم امروزی تلاش و کوشش می کنند . ● تاکید بر روی مأموریت نامه های Mission قوی و واضح دارند . ● مؤسسهای که پذیرش پراکندگی جغرافیایی دارد و مرزهای داخلی آن ضعیف است و مرزهای آن بر روی نفوذ کننده های خارجی باز و آزاد است ● مؤسسهای که رهبری را به مدیریت ترجیح می دهد ، زیرا که رهبران در زمانهای حاد و مجموعه شرایط ویژه ، مؤثرتر از مدیران ، ملاحظه می شوند . ● مؤسسهای که قبول می نماید که حوزه و قلمرو رهبران اغلب کوتاه و متزلزل است .● مؤسسهای که سیستم ارتباطی اش از طریق رسانه های الکترونیکی و دیجیتالی فوق العاده سریع بوده و ارتباطات چهره به چهره یا مکاتبات طولانی مدت ندارد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 143
مقدمه:
یکی از مشکلات روابط عمومی ها در کشورها ما فقدان منابع علمی و مکتوب در این حوزه می باشد از دیرباز و از زمانی که روابط عمومی عنوان یک رشته و حرفه در کشور ما متولد شد، به دلیل آن که تولد این حرفه جدید بر اساس نیازها و زیر ساخت های موجود در کشور ما جوابگوی این نهاد اجتماعی نبود، ساز و کازهای مناسب هم برای توسعه و ارتقاء روابط عمومی ایجاد نشد ولی با گذشت زمان و ایجاد نیازهای جدید در جامعه در حال گذرا ایران نیاز به داشتن روابط عمومی های کارآمد بیش از پیش احساس شد. با سواد شدن درصد بیشتری از مردم، ایجاد تمایلات تساوی طلبانه، بالا رفتن توقعات مردم از حکومت ها، گسترش وسایل ارتباط جمعی، اهمیت یافتن هرچه بیشتر افکار عمومی، رشد صنایع و شرکت های سهامی و ... از جمله این عوامل به شمار می روند.
عموماً شاهد آن هستیم که واژه روابط عمومی در نوشتار و گفتار سازمانها، مطبوعات و مردم به میان می آید، بدون آنکه اولا بدانند، روابط عمومی چیست؟ آیا علمی است، که مورد بررسی ها و پژوهشهای علمی قرار می گیرد و از علوم دیگر، مانند ریاضیات، فیزیک و... نیز بهره می برد و یا هنری است، که از خلاقیتها، ابداع ها و تکنیکهای جدید و جذاب بهره می برد و در ردیف هنرهای هفتگانه نامیده می شود. و ثانیاً چه تعریفی دارد؟ آیا آینه تمام نما، وکیل مدافع مدعی العموم، مغز اندیشمند، مشاور مدیر، چشم بینا، بازوی توانا، گوش شنوا مبلغ و اطلاع رسان، زبان گویا است. و ثالثاً از چه جایگاه و موقعیتی برخورد است؟ آیا واحد است یا اداره، در متن است یا حاشیه، اصلی است یا فرعی با واسطه است یا بی واسطه، واقعی است یا طفیلی.
از آنجایی که روابط عمومی ها در هر سازمان و یا دستگاه اجرایی، نه تنها هم سطح و هم طراز با بخشها و واحدهای دیگر هستند، بلکه باید از لحاظ موقعیت و جایگاه و عملکرد بر سایر بخشها توفق و اشراف داشته باشند؛ ولی متأسفانه در حال حاضر چنین نیست و این موضوع در ساختار همه دستگاهها بعنوان یک نقص و کاستی محسوب می شود. اساس این کاستی و ضعف به دو عامل اصلی باز می گردد:
اول:ضعف برداشت و عدم معرفت و خویشتن شناسی خود روابط عمومی ها.
می دانیم خویشتن شناسی سودمندترین دانشهاست و بی شک اگر یک روابط عمومی، تعریف جامع و کامل خود را بداند، جایگاه و مقام خود را بشناسد، با مسئولیت و وظابف خود آشنا و در اجرای آن کوشش کند حقیقتا به این کاستی و ضعف گرفتار نخواهد شد.
دوم:ضعف برداشت و عدم شناخت و آگاهی مدیران نسبت به روابط عمومی.
می دانیم وجود یک روابط عمومی علمی و کارآمد در یک ضرورتی اجتناب ناپذیر است، که در این میان خود مدیر باید بداند که بدون داشتن یک روابط عمومی فعال، قوی و توانمند قادر به انجام قسمت اعظم فعالیتها و نیل به اهداف خود نخواهد بود و مرحوم دکتر حمید نطقی- بنیانگذار روابط عمومی علمی در ایران- گفته است که: هر مدیریتی، سزاوار همان روابط عمومی است که دارد.
از آنجایی که موضوع آموزش از مهمترین عوامل مؤثر در توسعه کمی و کیفی فعالیتهای هر مجموعه است و بهره گیری درست و مناسب از آن، دستیابی به اهداف مورد نظر را تسهیل می کند. همچنین در ارتقاء سطح دانش و مهارت کارکنان هر دستگاه، اصلاح نگرش آنان نسبت به وظایف شان و ایجاد وفاق و همسویی در عملکرد آنان نقش بسزایی دارد.
بر آن شدیم با تهیه و تنظیم یک مجموعه آموزشی جامع و کامل و مکتوب، و ارائه آن به شکل کتاب که خود از فنون روابط عمومی محسوب می شود، گامی چند در راه آموزش روابط عمومی ها و شناساندن روابط عمومی به مدیران و کارکنان دستگاههای اجرایی برداریم.
آنچه فراروی شما است و به مطالعه آن خواهید پرداخت، حاصل مطالعا، تجارب و بهره برداری از کتب مختلف رشته روابط عمومی است.
بخش اول:تاریخچه روابط عمومی در جهان
کاربرد اصطلاح روابط عمومی (public relation) به معنای خاص برای اولین بار در سال 1897 در سالناه اداره اتحادیه راه آهن ایالات متحده آمریکا به چشم می خورد. ولی سابقه و تاریخ و تاریخ فعالیتهای مربوط به آن، به زمانهای بسیار دور و آغاز زندگی اجتماعی بشر باز می گردد.
به این صورت که کوشش در برقراری ارتباطات با توسل به وسایل ممکن و موجود را می توان در زمانهای قبل از تولد مسیح جستجو کرد. از آن جمله اقوام مختلف مثل: بابلیها و آشوریها در شرق میانه، یونانیها و رومسها در اروپای جنوبی، از فعالیت های روابط عمومی برخوردار بودند و ادامه این تاریخ تا به امروز ارائه کننده شواهد و علائم بارزی است که هریک نشانگر کوشش در برقراری ارتباطات و روابط عمومی است.
در گذشته های دور دولتها و سازمانهای تحت فرمانشان به صورتهای مختلف با مخاطبین و سرویس گیرندگان، ارتباط برقرار می نموده اند. اطلاع رسانی هم به صورتهای ابتدایی وجود داشته است که این هر دو به نوعی یک کار روابط عمومی محسوب می شود.
تغییر و تحول در روشهای ارتباطی به صورت مدرن و امروزی آن و در نتیجه تأسیس واحدها یا دفاتر روابط عمومی از کشور آمریکا شروع شد که طی شش مرحله زمان بندی زیر موفقیت آمروزی خود را بدست آورده است.
از سال 1900 تا 1914 با رشد بسیار سریع واحدهای اقتصادی، تولیدی و بازرگانی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
فن آوری اطلاعات, افزایش ارتباطات و تاثیر آنها روی سیستم روابط صنعتی و مدیریت منابع انسانی
تنها زندگی مردم و چهره شهرها نیست که به سرعت دگرگون می شوند بلکه تئوریها و نظریات علمی نیز با سرعت شگفت آوری متحول و متکامل می گردند. این دو پدیده ( ارتباطات و اطلاعات ) با کمک یکدیگر سرعت تغییر را بیش از هر چیز دیگری افزایش داده اند.در این میان، نظریات و تئوریهای مدیریت به دلیل "تازه گردانی" و نو بودنِ اصل و ریشه آنها ( از نظر تئوری و تئوری پردازی ) بیشتر از سایر علوم قدیمی دستخوش تغییر و تحول واقع می شوند. مدیریت منابع انسانی H.R.M و روابط صنعتی IR دو رشته از رشته های مدیریت هستند که تغییرات حادث در آنها در این مقاله مورد نقد و بررسی قرارگرفته اند. تغییرات و دگرگونیهای حاصل از تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات به حدی است که پارادایم های این رشته ها تجدید نظر می شوند و دستخوش تغییر می گردند. بر محققان رشته مدیریت فرض است که با پیگیری این تحولات، ضمن بروز نمودن افکار دانشجویان، مطالعه کنندگان آثار و خودشان، کارکرد آخرین یافته های علمی را در جامعه بطور دقیق زیر نظر قرار دهند تا هنگام بکارگیری آنها در سازمانها، اطلاعات کافی از عوارض منفی و مثبت تجویزهای علمی و مدیریتی خودشان داشته باشند. تغییر در دیدگاههای مدیریتدو نویسنده به نامهای بارتلت و گوشال (1995) مقایسه دو سیستم مدیریت سنتی و جدید را به شکل زیر مطرح میکنند : تغییر مدیریت از 3S به 3P مدیریت سنتی روی سه اس (S) زیر تأکید داشت : - استراتژی Strategy استراتژی ساختار را تعقیب میکند - ساختار Structure سیستمها ساختار را حمایت میکند - سیستم System در این مفهوم :
مؤسسههای موفق امروزی طرح اس(s) را رها ساخته و به طرحهایی روی آوردهاند که بتوانند در محیط رقابتی جدید دوام بیاورند . آنها برای این کار قدمهای زیر را برداشتهاند: ● اولاً به جای طراحی استراتژیک به تعریف و طراحی یک هدف خوب فکر میکنند . ● ثانیاً به جای طراحی ساختارهای رسمی به فرآیندهای مدیریتی مؤثر میپردازند. ● ثالثاً به جای ایجاد سیستم کنترل کارکنان به بهبود و تواناییها و دیدگاههای کارکنان توجه دارند . یا به عبارت دیگر سه (اس) جای خود را به سه P (پی) داده است .
Bartlett and Ghoshal (1995)
تغییر دیدگاه مدیریت و مدیریت منابع انسانی و تأثیر روزانه آن بر روی سیستم روابط صنعتی و روابط کار در صنعت موجب تغییر گرایش روابط صنعتی IR از شکل سنتی آن به شکل جدید و استراتژیک گردیده است . (Sivla 1998). تغییر در سازمان کار از دیدگاه دیوید مکدونالد (1997) ● کارها باید سازماندهی مجدد شوند ● شرح شغلهای دقیق و ریز شده قبلی باید دوباره نوشته شوند ● تغییر مداوم از استخدام تولیدی و کارخانهای به صنایع خدماتی ● تغییر مداوم نیروهای کار یقه آبی به کارگران یقه سفید (دانشی ) ● کاهش مداوم استخدام در بخش دولتی در اغلب کشورها (هم در وزارتخانههای اصلی و هم در شرکتهای وابسته به دولت ) ● توسعه اجتماعی بسیاری کشورها به همراه گسترش حضور زنان در بازار کار ● توسعه کار پاره وقت ● گسترش کارهای موقت و اتفاقی ● کار در خانه ● کار از راه دور که نتیجه تغییرات فوق کاهش نقش اتحادیهها ، اتحادیه گرایی و نقش سنتی سیستم روابط صنعتی در سطح کلان میباشد. تغییر سازمان تولید از دیدگاه دیوید مکدونالد (1997) دکتر دیوید مکدونالد متخصص ارشد سازمان بینالملی کار در ارتباط با تغییر سازمان تولید معتقد است که : اولاً تولید انبوه Mass Production و تولیدات کارخانهای Manufacturing نسبت به زمان تیلور ، تغییرات شگرفی داشته است . تکنولوژی جدید و سیستمهای مدیریت جدید این امر را امکانپذیر ساخته که همان سطوح قبلی تولید هم با تعداد کارگران کمتری ارائه شود بدون اینکه از کارگران کار اضافه خواسته شود (تولید انبوه امروزه به تعداد کارگر کمتری نیاز دارد )ثانیاً : تولید انبوه جای خود را روز به روز به« تولید ناب» Lean Production میدهد . یعنی در حالیکه مؤسسات در حال خدمت و سرویس دادن به بازارهای بیشتر تخصصی شده هستند ، فرآیندهای تولید و خطوط زنجیرهای تولید روزبهروز کوچکتر و محدودتر میشوند و این همان تولید ناب است . مجموعه عوامل فوق در ارتباط با تغییر سازمان تولیدافزایش تأکید روی کارگران دانشی Knowledge Workers داشته و این وضعیت اختلافات و تمایزات کارکردی و سلسله مراتبی را بین انواع مشاغل مختلف و نیز کارگران و مدیران به شدت کمرنگ ساخته است . در نتیجه با تشکیل تیمهای انجام کار ، تضاد پیشبینی شده در سیستم روابط صنعتی سنتی فوقالعاده بیاثر و بلااثر میشود . تغییر ساختار سازمانها از دیدگاه چارلز هندی (1990)چارلز هندی در اوایل دهه 1990 پیشبینی میکند که سازمانهای آینده سازمانهای شبدری Shamrock Organizations خواهد بود . این سازمانها پیش از آنکه واجد جنبههای فیزیکی باشند بیشتر سازمانی مجازی Virtual Organization خواهند بود . ساختار سازمانهای شبدری کاملاً متفاوت از سازمانهای سنتی میباشد . تعداد لایههای مدیریت در سازمانهای شبدری کاهش پیدا میکند ، مدیریت به جای اینکه مظهر و نماد یک طبقه تشریفاتی و بالا در سازمان باشد ، بیشتر یک فعالیت حرفهای خواهد بود . و در این عصر (عصر سنت گریزی) حتی شرکتهای تولیدی ، تبدیل به یک سری مؤسسات زنجیرهای میشوند و تعدادی شرکت خدماتی به عنوان واسطه مصرفکننده را به تأمین کننده مواد اولیه متصل مینمایند . سازمانهای شبدری چارلز هندی از سه جزء مهم تشکیل شدهاند : 1-گروه اول : هسته حرفهای Professional Core سازمان است : این هسته یا قسمت اصلی سازمان را تعدادی افراد حرفهای با تخصصهای بالا در زمینه فنی و دانش مدیریت به وجود میآورند . این گروه اشخاص با در اختیار داشتن اطلاعات حساس و دانش خاصی که سازمان را از رقبای آن متمایز میسازد ، رکن اصلی سازمان میشوند . از این رو جایگزینی این افراد تقریباً غیر ممکن است و معمولاً سازمانها به این اعضای خود حقوق و مزایای چشمگیری میپردازند . 2-مقاطعهکاری Subcontracting و پیمانکاریهاست . سازمانها بسیاری از تولیدات و خدمات خود را از طریق انعقاد قرارداد با یک سری شرکتهای دیگر انجام میدهند تا خطمشی کوچک سازی و صرفهجویی در امکانات را اعمال نمایند . این قسمت شبدری(حالت سه برگی ) حاشیه قراردادی هم Contractual Fringe نامیده میشوند . 3-تأمین نیرو از خارج Out - Sourcing : در این قسمت سازمان بیشتر از نیروی کار انعطافپذیر یا منعطفForce Labour Flexible استفاده مینماید این نیروی کار منعطف شامل نیروهای قرادادی ، پارهوقتیها ، نیمه وقتها، کارگران موقتی و فصلی و همه کسانی که به صورت پروژهای برای سازمان کار میکنند ، میشود . چارلز هندی پیشبینی میکند که قوانین کار و اتحادیه کارگری و «امر و نهی آنها » فقط در بخش هسته حرفهای که تعداد بسیار کمی هستند کاربرد دارند و برای بخشهای عمده سازمان که بخشهای دوم و سوم یا برگههای دوم و سوم از برگه شبدری میباشند کاربرد چندانی ندارد. تغییر در ساختار سازمان ها از دید Bergquist (1993 ) Bergquist با توجه به جهانی شدن ، مدل بهینه سازمان را سازمان پست مدرنیزم میخواند . سازمان های پست مدرن از دید وی دارای خواص زیر هستند :● مؤسسات کوچکی که به جای بوروکراسی های عریض و طویل ، دارای اندازه های تعدیل شده بوده و پیچیدگی هم دارند ( کوچک و تخصصی هستند) ● مؤسساتی که جهت تعدیل و تطبیق ساختارهای منعطف خود با شرایط آشوبناک Chaos و متلاطم امروزی تلاش و کوشش می کنند . ● تاکید بر روی مأموریت نامه های Mission قوی و واضح دارند . ● مؤسسهای که پذیرش پراکندگی جغرافیایی دارد و مرزهای داخلی آن ضعیف است و مرزهای آن بر روی نفوذ کننده های خارجی باز و آزاد است ● مؤسسهای که رهبری را به مدیریت ترجیح می دهد ، زیرا که رهبران در زمانهای حاد و مجموعه شرایط ویژه ، مؤثرتر از مدیران ، ملاحظه می شوند . ● مؤسسهای که قبول می نماید که حوزه و قلمرو رهبران اغلب کوتاه و متزلزل است .● مؤسسهای که سیستم ارتباطی اش از طریق رسانه های الکترونیکی و دیجیتالی فوق العاده سریع بوده و ارتباطات چهره به چهره یا مکاتبات طولانی مدت ندارد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
ارزشهای خبری 7
عناصر یا ارکان خبر 12
سبکهای خبرنویسی 15
منبع ولید 20
تیتر یا سرعنوان 24
ویرایش 29
خبر غیرقابل چاپ 32
احترام به معتقدات 32
از غفلت تا رشوه 33
فرآیند خبر 35
گزینش و استحاله 35
دروازه بانی خبر 36
معیار عبور خبر 36
مدلهای حرکت یا جریان خبر 37
جامعه شناسی تولید خبر 39
خبرهای رویدادمدار و فرآیند مدار 41
مقدمه :
خبر چسیت؟ پرسشی کوتاه که پاسخ جویی برای آن بخش وسیعی از ادبیات روزنامه نگاری را شکل داده است.
خبر، گزارش واقعیتهاست، اما خر واقعیتی را نمی توان خبرنامید.
در این تعریف به این دلیل نمی توان هر واقعیتی را خبر نامید که فلان واقعیت مثلا بر همگان روشن است، نو نیست و چون کهنه است، قابل طرح نیست و وقتی واقعیت تازه نیست، نمی تواند جنبه خبری داشته باشد.
خبر، پیامی است که احتمال صدق و کذب در آن وجود دارد.
خیلی از خبرها به چاپ می رسند، اما روز بعد یا مدتی بعد تکذیب می شوند. بنابراین، تعریف فوق نیز فقط بخشی از مفهوم خبر را در بر می گیرد، اما در عین حال باید افزود که بر خلاف پیشین، که خبر را گزارش می خواند، در این تعریف، خبر پیام نامیده می شود.
خبر، الزاما گزارش رویداد جاری(تازه) نیست.
چرا؟ زیرا که ممکن است که جنبه های تازه ای از یک رویداد کهنه و قدیمی، و به عبارت دیگر زوایای جدیدی از انچه را که قبلاً رخ داده است، اشکار کند بنابراین به یک موضوع قدیمی، یک وجه تازه خبری بدهد.
رویدادی است که قرار است اتفاق بیفتد.
خبرهایی نظیر اینکه «فردا برف خواهد بارید»، «کنکور سراسری هفته آینده برگزار می شود» و یا «سمینار مطبوعات بهار آینده تشکیل می شود»، از جمله خبرهایی هستند که مشمول تعریف فوق قرار می گیرند.
اگر یک نفر سگی را گاز بگیرد، خبر است، ولی به عکس اگر سگی، فردی را گاز بگیرد، خبر نیست.
این تعریف از جمله تعاریف کلاسیک، که در تبیین مفهوم خبر به کار گرفته می شوند، به حساب می آید.
اطلاعات مربوط به آنچه رخ داده است، خبر نامیده می شود.
اخبار اقتصادی در صفحات وسط مجله درج شده اند»، «بازارهای مالی با شنیدن اخبار کاهش قیمت ارز دچار شوک شدند.»
این دو اطلاع، هر دو حکم همان اطلاعاتی را دارند که در تعریف، خبر، نام گرفته است. بر اساس این تعریف، خبر اطلاع است.
خبر، مجموعه ای از لغات و عبارات است که وقوع یا انجام کاری را اطلاع دهد.
این تعریف اگرچه برکاربرد اطلاع رسان خبر متمرکز است، اما آن را مجموعه ای از لغات و عبارات می داند.
خبر، گزارش یک رویداد است، آنچه یک گزارشگر می نویسد، خبر نامیده می شود.
از این تعریف این نکته استنباط می شود که خبر (news) با اتفاق یا رویداد (Event) فرق دارد. ممکن است که آنچه گزارش می شود، عینا مانند واقعه ای که رخ داده است، نباشد و فقط جنبه هایی از آن رویداد را منعکس کند. در این تعریف کوشش می شود تا این نکته روشن گردد که میان حقیقت رویداد و واقعیت خبر تفاوت وجود دارد.
خبر، شامل هر اندیشه و عمل واقعی است که برای عده کثیری از خوانندگان جالب است.
این تعریف،«چیستی» خبر را اندیشه و عمل واقعی قلمداد می کند. حال آنکه به وسیله مفاهیمی که تا کنون ارائه شده اند به چیستیهایی نظیر:گزارش واقعیت، پیام، رویداد، مجموعه لغات و عبارات و گزارش یک رویداد رسیده بودیم.
خبر، هر موضوع جاری روز است که به علت جالب بودن و طرف توجه قرار گرفتن آن از جانب خوانندگان، در مطبوعات منتشر می شود.
در این تعریف به خبر عمدتا از وجه موضوع جاری قابل درج در رسانه های نوشتاری نگریسته می شود، زیرا که در آن بر اینکه طرف توجه خواننده باشد تأکید می شود و مثلا توجهی به شنیدن بودن خبر و یا دیداری بودن آن ندارد.