لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
آشنایی با رشته
میکروب شناسی ( میکروبیولوژی )
وقتی که از پشت میکروسکوپ به یک قطره آب، یک بگ درخت و یک مشت خاک می نگری دنیای عجیب و خارق العاده میکروارگانیسم ها در مقابل دیدگانت گشوده می شود. دنیای موجودات حیرت انگیز که توانایی آنها در هیچ موجود دیگری حتی انسان به چشم نمی خورد.
به راستی چه موجودی می تواند در قدرت رشد با باکتری برابری کند؟ باکتری که شاید یک میلیونیم گرم (میکروگرم) نیز وزن نداشته باشد اما اگر شرایط محیط برای تکثیر تصاعدی آن مناسب باشد، در عرض 72 ساعت انبوه باکتریهای تولید شده وزنی سه هزار برابر وزن کره زمین خواهند داشت و این تنها یکی از جلوه های دنیای شگفت انگیز میکروارگانیسم ها است، دنیایی که در رشته میکروبیولوژی (میکروب شناسی) مورد بررسی قرار می گیرد.
اما میکروارگانیسمها که اساس و پایه علم میکروبیولوژی را تشکیل می دهند، چه هستند؟
محمدعلی آموزگار دانشجوی دوره دکترای میکروبیولوژی دانشگاه تهران در این باره می گوید: میکروارگانیسمها موجودات ریز ذره بینی مانند: باکتریها، ویروسها، قارچهای میکروسکوپی و پرتوزوئرها هستند که با چشم غیر مسلح دیده نمی شوند.
وی همچنین در مورد جایگاه میکروارگانیسمها در رشته میکروبیولوژی می گوید: علم میکروبیولوژی که گرایشی از علم زیست شناسی است به بررسی و مطالعه میکروارگانیسم ها می پردازد در این علم ارتباط میکروارگانیسم ها با خودشان و همچنین با موجودات عالی تر مانند انسان، حیوانات و گیاهان مورد بررسی قرار می گیرد.
گفتنی است که علم میکروبیولوژی گرایشهای مختلفی دارد که عبارتند از:
الف) گرایش پزشکی: در این گرایش میکروبهایی که برای انسان بیماری زا هستند و چگونگی فغالیت آنها بررسی می شود. البته این گرایش قسمت کوجکی از علم میکروبیولوژی را برای خود اختصاص می دهد چرا که از میان میکروبهای شناخته شده فقط حدود 170 نوع میکروب، بیماری زا هستند و بقیه میکروبها تا کنون شناخته شده اند، میکروبهای مفید می باشند.
ب) میکروبیولوژی غذایی: بسیاری از مواد غذایی مثل ماست یا پنیر به یاری میکروبها تولید می شوند.
ج) میکروبیولوژی صنعتی: در این گرایش از میکروبیولوژی از میکروبهای مفید برای تولید مواد صنعتی مانند اسیدها و کمپوست میکروبی ( تهیه کود به یاری مواد زاید و زباله ها) استفاده می شود، همچنین از میکروبها در رفع آلودگی های محیط زیست استفاده می گردد.
دکتر علی اکبر محمدی متخصص میکروبیولوژی و رئیس مؤسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی نیز در معرفی این رشته می گوید: رسته میکروبیولوی که با میکروارگانیسمها یعنی موجودات ریز ذره بینی سر و کار دارد، دو جنبه مهم دارد، یکی مبارزه با میکروارگانیسم های خطرناک و بیماری زا که حیاط انسانها، حیوانات و گیاهان را به خطر می اندازند و میکروبیولوژیست با شناسایی روش و مسیر ایجاد بیماریها می تواند این مسیر را متوقف کرده و از چرخه و سیر بیماری جلوگیری کند و جنبه دیگر استفاده بهینه و مناسب از میکروارگانیسم ها برای تولید مواد غذایی و تبدیل بهینه صنایع غذایی مثل تهیه پنیر، ماست و یا حتی نان و همچنین تولید داروهای پزشکی و دامپزشکی می باشد.
در واقع علم میکروبیولوژی در مورد چگونگی استفاده بهینه از میکروارگانیسم ها و جلوگیری از ضررها و زیانهایی که میکروارگانیسم ها می توانند به حیات انسانها، دامها و نباتات وارد کنند، بحث می کند.
میکروبیولوژی یا زیست شناسی سلولی مولکولی
گاه می شنویم که از رشته میکروبیولوژی با عنوان زیست شناسی سلولی مولکولی یاد می شود برای مثال در بعضی از قسمتهای دفترچه های آزمون سراسری سازمان سنجش آموزش کشور از این رشته با عنوان زیست شناسی سلولی مولکولی یاد شده است و به همین دلیل تعدادی از داوطلبان آزمون سراسری تصور می کنند که رشته میکروبیولوژی همان رشته علوم سلولی مولکولی است و در نتیجه هنگام انتخاب رشته با مشکلاتی روبرو می شوند.
دکتر محمدی درباره تفاوت بین این دو رشته می گوید: در حقیقت علم میکروبیولوژی مادر علوم سلولی مولکولی است چون زمانی که راجع به فیزیولوژی سلول ( به اصطلاح چگونگی کار کردن و سوخت و ساز بدن سلول)
صحبت می شود، در واقع ساختار سلول به عنوان یک میکروارگانیسم مورد بررسی قرار می گیرد، اما این باعث نمی شود که دو رشته فوق را یکی بدانیم چون علوم سلولی مولکولی از حیطه فعالیتهای بیرونی میکروب خارج شده و وارد فعالیتهای درونی آن می شود، در حالیکه در علم میکروبیولوژی تأثیرات بیرونی میکروارگانیسم ها مطالعه می شود برای مثال شما در علم میکروبیولوژی نگاه می کنید که میکروارگانیسم مورد نظر شما چه نوع بیماری ایجاد کرده و از روی آثار بیماری حدس می زنید میکروارگانیسمی را که بررسی می کنید چه نوع میکروبی است .
دکتر محمدی همچنین در مورد نام رشته میکروبیولوژی می گوید: با توجه به اینکه امروزه علوم بسیار ریز، جزئی و تخصصی شده است، بهتر است که دو علم میکروبیولوژی و علوم سلولی و ملکولی در کنار یکدیگر و با نام تخصصی به علم زیست شناسی خدمت بکنند نه اینکه یک علم، دیگری را احاطه بکند. مثلا اگر بخواهیم میکروبیولوژی را زیر مجموعه ای از علوم سلولی و مولکولی بدانیم، اشتباه است چون بعضی از اوقات علوم سلولی و مولکولی کاری به میکروارگانیسم ها ندارد و در مورد سلولهای یوکاریوتی یا سلولهای انسانی صحبت می کند .
فلورا فروزش
از زمان رابرت کخ و لویى پاستور تاکنون باسیلوس آنتراسیس در صدر مطالعات باکترى هاى بیمارى زا قرار داشته است. عامل مولد سیاه زخم در پاییز سال ۲۰۰۱ میلادى مجدداً شیوع یافت، به طورى که منجر به مرگ ۵ تن شد. همین موضوع اهمیت باکترى باسیلوس را در بیوتروریسم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
آشنایی با رشته مهندسی برق
هدف یکی از بهترین تعریف هایی که از مهندسی برق شده است، این است که محور اصلی فعالیت های مهندسی برق، تبدیل یک سیگنال به سیگنال دیگر است. که البته این سیگنال ممکن است شکل موج ولتاژ یا شکل موج جریان و یا ترکیب دیجیتالی یک بخش از اطلاعات باشد. مهندسی برق دارای چهار گرایش است که در زیر بطور اجمالی به بررسی آنها می پردازیم و در قسمت معرفی گرایشها به تفصیل در مورد هر کدام صحبت خواهم کرد. مهندسی برق- الکترونیک: الکترونیک علمی است که به بررسی حرکت الکترون در دوره گاز، خلاء و یا نیمه رسانا و اثرات و کاربردهای آن می پردازد. با توجه به این تعریف، مهندس الکترونیک در زمینه ساخت قطعات الکترونیک و کاربرد آن در مدارها، فعالیت می کند. به عبارت دیگر، زمینه فعالیت مهندسی الکترونیک را می توان به دو شاخه اصلی "ساخت قطعه و کاربرد مداری قطعه" و "طراحی مدار" تقسیم کرد. مهندسی برق- مخابرات: مخابرات، گرایشی از مهندسی برق است که در حوزه ارسال و دریافت اطلاعات فعالیت می کند. مهندسی مخابرات با ارائه نظریه ها و مبانی لازم جهت ایجاد ارتباط بین دو یا چند کاربر، انجام عملی فرایندها را به طور بهینه ممکن می سازد. پس هدف از مهندسی مخابرات، پرورش متخصصان در چهار زمینه اصلی این گرایش است شامل فرستنده، مرحله میانی، گیرنده و گسترش شبکه که گستره هر کدام عبارتند از: فرستنده: شامل آنتن، نحوه ارسال و ... مرحله میانی: شامل خط انتقال و محاسبات مربوط و ... گیرنده: شامل آنتن، نحوه دریافت، تشخیص و ... گسترش شبکه: مشتمل بر تعمیم خط ارتباطی ساده، ادوات سویچینگ ، ارتباط بین مجموعه کاربرها و ... مهندسی برق- کنترل: کنترل، در پیشرفت علم نقش ارزنده ای را ایفا می کند و علاوه بر نقش کلیدی در فضاپیماها و هدایت موشکها و هواپیما، به صورت بخش اصلی و مهمی از فرایندهای صنعتی و تولیدی نیز درآمده است. به کمک این علم می توان به عملکرد بهینه سیستمهای پویا، بهبود کیفیت و ارزانتر شدن فرآورده ها، گسترش میزان تولید، ماشینی کردن بسیاری از عملیات تکراری و خسته کننده دستی و نظایر آن دست یافت. هدف سیستم کنترل عبارت است از کنترل خروجیها به روش معین به کمک ورودیها از طریق اجزای سیستم کنترل که می تواند شامل اجزای الکتریکی، مکانیک و شیمیایی به تناسب نوع سیستم کنترل باشد. ماهیت انرژی اگر بنیادی ترین رکن اقتصاد نباشد، یکی از ارکان اصلی آن به شمار می آید و در این میان برق به عنوان عالی ترین نوع انرژی جایگاه ویژه ای دارد. تا جایی که در دنیای امروز میزان تولید و مصرف این انرژی در شاخه تولید، شاخص رشد اقتصادی جوامع و در شاخه خانگی و عمومی یکی از معیارهای سنجش رفاه محسوب می شود. دانش آموختگان این رشته می توانند در زمینه های طراحی، ساخت، بهره برداری، نظارت، نگهداری، مدیریت و هدایت عملیات سیستم ها عمل نمایند. گرایش های مقطع لیسانس رشته مهندسی برق در مقطع کارشناسی دارای 4 گرایش الکترونیک، مخابرات، کنترل و قدرت(1) است. البته گرایش های فوق در مقطع لیسانس تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند و هر گرایش با گرایش دیگر تنها در 30 واحد یا کمتر متفاوت است. و حتی تعدادی از فارغ التحصیلان مهندسی برق در بازار کار جذب گرایشهای دیگر این رشته می شوند. با این وجود ما برای آشنایی هر چه بیشتر شما گرایشهای فوق را به اجمال معرفی می کنیم. گرایش الکترونیک
دکتر کمره ای استاد مهندسی برق دانشگاه تهران در معرفی این گرایش می گوید: "گرایش الکترونیک به دو زیر بخش عمده تقسیم می شود. بخش اول میکروالکترونیک است که شامل علم مواد، فیزیک الکترونیک، طراحی و ساخت قطعات از ساده ترین آنها تا پیچیده ترین آنها است و بخش دوم نیز مدار و سیستم نامیده می شود و هدف آن طراحی و ساخت سیستم ها و تجهیزات الکترونیکی با استفاده از قطعات ساخته شده توسط متخصصان میکروالکترونیک است. دکتر جبه دار نیز در معرفی این گرایش می گوید: گرایش الکترونیک یکی از گرایشهای جالب مهندسی برق است که محور اصلی آن آشنایی با قطعات نیمه هادی، توصیف فیزیکی این قطعات، عملکرد آنها و در نهایت استفاده از این قطعات، برای طراحی و ساخت مدارها و دستگاههای است که کاربردهای فنی و روزمره زیادی دارند." گرایش مخابرات هدف از مخابرات ارسال و انتقال اطلاعات از نقطه ای به نقطه دیگر است که این اطلاعات می تواند صوت، تصویر یا داده های کامپیوتری باشد. دکتر جبه دار در مورد شاخه های مختلف این گرایش می گوید: "مخابرات از دو گرایش میدان و سیستم تشکیل می شود. که در گرایش میدان، دانشجویان با مفاهیم میدان های مغناطیسی، امواج، ماکروویو، آنتن و ... آشنا می شوند تا بتوانند مناسبترین وسیله را برای انتقال موجی از نقطه ای به نقطه دیگر پیدا کنند. همچنین یکی از فعالیت های عمده مهندسی مخابرات گرایش سیستم، طراحی فلیترهای مختلفی است که می توانند امواج مزاحم شامل صوت یا پارازیت را از امواج اصلی تشخیص و آنها را حذف کرده و تنها امواج اصلی را از آنتن دریافت کنند. گفتنی است که امروزه با توسعه مخابرات بی سیم، ارتباط نزدیکتری بین دو گرایش میدان و سیستم ایجاد شده است. برای نمونه در گوشی تلفن همراه ما هم تجهیزات مربوط به مدارهای مخابراتی و هم تجهیزات مربوط به فرستنده و هم آنتن گیرنده را داریم. از همین رو یک مهندس مخابرات امروزه باید از هر دو گرایش بخوبی اطلاع داشته باشد تا بتواند یک دستگاه بی سیم را طراحی کند." گرایش کنترل "اگر بخواهیم یک تعریف کلی از کنترل ارائه دهیم، می توانیم بگوییم که هدف این علم، کنترل خروجی های یک سیستم بر مبنای ورودی های آن و با توجه به شرایط ویژه و نکات مورد نظر طراحی آن سیستم می باشد." دکتر کمره ای در ادامه معرفی علم کنترل می گوید: "علم کنترل فقط در مهندسی برق مورد استفاده قرار نمی گیرد. بلکه در شاخه های دیگری از علوم مهندسی و حتی علوم انسانی کاربرد دارد. به عنوان نمونه کنترل فرآیند تصفیه نفت در یک پالایشگاه، کنترل عملکرد یک نیروگاه برق، سیستم کنترل ناوبری یک کشتی و یا کنترل تحولات و تغییرات جمعیتی نمونه های متنوعی از کاربرد علم کنترل می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
آسیب شناسی در رشته های ورزشی خاص
فوتبال
شایعترین آسیبهای ورزشی در رشته فوتبال کدامند؟
هر رشته ورزشی نمای ویژه ای از آسیبها را نشان می دهد . اکثریت آسیبهای فوتبالیستها شالم آسیبهای نسج نرم ( تاندون و عضله ) و مفصلی هستند. کوفتگیها، پیچ خوردگیها( بویژه درمچ پا) و کشیدگی های عضلانی 75% کل آسیبها را شامل می شوند . ایین آسیبها غالبا در اندام تحتانی رخ می دهند، که تقریبا 60% یا بیشتر از کل آسیبهای فوتبال را شامل میشوند . مفاصلی که اغلب اوقات درگیر می شوند زانو و مچ پا هستند . البته ورزش فوتبال مصون از آسیبهای تنه .سر و اندام فوقانی نیست. آسیب کمر ممکن است در مقایسه با آسیب عضلانی اندام تحتانی بیشتر به دور ماندن ورزشکار از صحنه رقابتها منتهی شود آسیب صورت می تواند در اثر برخورد آرنج یا سر بازیکن حریف در نبردهای هوایی عاض شود. ضربه مغزی در مورد آخر یک خطر محسوب می شود. برخی آسیبها باعث بروز تغییراتی در قوانین باز ی اجرای آنها توسط داور شده اند. از آن جمله استفاده از آرنجها در لیگ فوتبال انگلیسی ( فصل 1994) و تکل از پشت در جام جهانی 1994) ممنوع اعلام گردیدند.
آسیبهای فوتبال از نظر علت پدید آورنده به چند دسته تقسیم می شوند؟
آسیبها ی مستقیم : از آنجا که فوتبال یک ورزش پر برخورد است ، غالب اوقات ضربة مستقیم به فوتبالیستها اصابت می کند . مثلا در طی تکل بازیکن حریف یا در اثر تصادم با یک بازیکن دیگر. این ضربات به آسیبهای کوفتگی ( پارگی عروق خونی داخل نسوج نرم که به تشکیل هماتوم می انجامد) یا شکستگیهای استخوان منتهی می شوند.
آسیبهای غیر مستقیم : این آسیبها از نیروهایی که در یک ساختار عضلانی اسکلتی در طی فعالیت ایجاد می شوند، ناشی می گردند. آسیب ممکن است در عضلات تاندونها، رباطها ، مفاصل و استخوانها مشاهده شود. این نوع از آسیب غالبا در ابتدا یا انتهای بازی و به خاطر گرم نکردن به میزان کافی ، انعطاف پذیری ضعیف یا خستگی عارض می گردد.
آسیبهای ناشی از استعمال مفرط (Overuse Injuries) : در اثر حرکات مستمر یا مکرر یا در نتیجه قرار گرفتن عضو در معرض فشارهایی زیاد پدید می آیند . این آسیبها در اثر خطاهای تمرینی شامل گرم کردن ناکافی ، برنامه های تمرینی بسیار شدید ، افزایش ناگهانی در مدت تناوب یا شدت تمرین وباز پروری ناکافی آسیب قبلی هستند. ناهنجاری های بیومکانیکی شامل یکسان نبودن طول پاها، عدم انعطاف پذیری نسج نرم ، قرار گیری اندام در وضعیت بیومکانیکی نامناسب و سفتی مفصل میباشند . مشکلات کفش عبارت از عدم قابلیت مناسب در استهلاک نیروی وارده ، محافظت ناکافی یا سایز نامناسب آن هستند. زمین مسابقه ممکن است مسئول بروز آسیبها باشد. به عنوان مثال درصورتی که زمین ناصاف و یا چمن و کف پوش آن از کیفیت مناسب برخوردار نباشد، شکستگیهای تنشی( Stress fractures) ( شکستگیهای ظریف در استخوان قشری ) از فشارهای شدید ناشی می شود و ممکن است در رده آسیبهای استعمال مفرط قرار بگیرد. این شکستگیها در استخوانهای کف پا ( متاتارس) . نازک نی ( فیبولا) و درشت نی ( تیبیا) شایعند.
آسیبهای نسج نرم در فوتبال نام ببرید:
کشش بیش از حد یک رباط به پیچ خوردگی یا رگ به رگ شدن (Sprain) و کشش مفرط یک عضله به کشیدگی عضلانی (Strain) منجر می گردند. سه رده پیچ خوردگی رباطی و چهار رده کشیدگی عضلانی وجود دارد . در پیچ خوردگی درجه یک تنها تعداد ی از رشته های رباط آسیب دیده اند. در پیچ خوردگی درجه یک تنها تعدادی از رشته ها ی رباط آسیب دیده اند. در پیچ خوردگی درجه 2 بیشتر رشته ها صدمه دیده اند و رباط دچار پارگی نسبی شده است. در پیچ خوردگی درجه 3 رباط به طور کامل پاره شده و یکپارچکی مفصل از بین رفته و عمل جراحی مورد نیاز میباشد.
کشیدگیهای درجه 1 آسیبهای خفیفی هستند که در آنها تنها تعداد کمی از رشته ها آسیب دیده اند و غلاف عضله سالم است. در کشیدگی درجه 2 غلاف عضله کماکان سالم است ولی آسیب قابل ملاحظه ای به عروق خونی وارد شده است . در کشیدگی درجه 3 غلاف عضله به طور ناکامل پاره شده است، خونریزی وسیع است و قسمت بزرگی از عضله درگیر می باشد. کشیدگی درجه 4 پارگی کامل بطن عضله است و یک فاصله قابل لمس بین دو قسمت پاره شده وجود دارد و ترمیم جراحی ضرورت دارد . پیچ خوردگیها و کشیدگیها میتوانند مزمن یا حاد باشند .
مرده درد یا درد مبهم در فوتبال به چه دلیلی ایجاد میشود؟
اگر چه آسیب عضلانی ممکن است شام پارگی رشته های عضلانی باشد که به جلوگیری از شرکت فرد به مدت چندین روز یا هفته در تمرینات می انجامد ، ولی آسیب میکروسکپی و ظریف به عضله احتمالا باعث درد فوریی نمی گردد. مرده درد یا درد مبهم (Soreness) ممکن است تا 72-48 ساعت پس از پایان تمرین به تعویق بیافتد.
کرامپ یا گرفتگی عضلانی چیست .؟
در کرامپ ( گرفتگی) عضلانی ، عضله دچار اسپاسم می گردد و شل نمی شود . این مورد اکثرا در حوالی انتهای بازی یا در وقت اضافه بازی مشاهده می گردد . عضلاتی که معمولا درگیر میشوند شامل عضلات پشت ساق پا ( گاستروکنمیوس ) و چهار سر ههستند . این مشکل با کشش عضله مبتلا تسکین می یابد . این عارضه به خاطر کاهش ذخایر انرژی و وضعیت هیدراسیون نامناسب در عضله رخ می دهد.
Shin Splint به چه معناست ؟
Shin Splint یک آسیب ناشی از استعمال مفرط است و اغلب در بازیکنانی دیده می شود که روی زمین های سخت یا با کفش های نامناسب تمرین می کنند. هر چند این واژه به صورت عمومی برای توصیف درد در قسمت قدامی ساق پا بکار می رود ، ولی اساسا مترادف قدامی استخوان درشت نی میباشد.
تفاوت بروز آسیبها در فوتبال با دو و میدانی در چیست؟
اکثر آسیبهای فوتبال به هنگام مسابقه رخ می دهند. بر عکس 4/3 آسیبهای دوندگاه به زمان تمرین آنها بر میگردد. به هنگام تمرین فوتبال به بازیکنان توصیه میشود که از تصادم و برخورد شدید اجتناب کنند. به علاوه بازیکنان اگر از ثابت بودن خود در ترکیب تیم اطمینان داشته باشند. ممکن است از شدت تلاش خود در تمرین بکاهند. دوندگان چنین کاری را نمی کنند؟ چرا که احساس می کنند کارآیی آنها در مسابقه در اثر اختلال برنامه تمرین کاهش می یابد .
براساس تحقیقات ، آسیبها درمسابقات حدودا سه برابر شایعتر از مشکلات زمان تمرین میباشند که این مساله چه در مردان و چه در زنان صدق می کند
قلم بند یا ساق بند چه کاربردی در بازیکنان فوتبال دارد ؟
لگدهای مستقیم به قسمت قدامی ساق پا در فوتبال کاملا شایعند و میتوانند به شکستگیهای استخوان درشت نی منتهی شوند. خوشبختانه استفاده از قلم بند (Shinguard) می تواند بروز این آسیبها را به نحو قابل ملاحظه ای کاهش دهد و به همین جهت استفاده از قلم بند امروزه در اغلب مسابقات الزامی است. براساس مطالعات انجام شده قلم بند با پخش کردن نیروی وارده درسطح وسیعتر از شدت نیرو میکاهد . اگر چه این اثر قلم بند برای پیشگیری از برخی شکستگیهای در شت نی کافی است . ولی بیشتر در کاهش میزان آسیبهای نسج نرم به هنگام ضربه بیشترین تاثیر را دارد.
علیرغم حفاظتی که توسط ساق بند حاصل می شود. نیروی حاصله از یک لگد مستقیم به درشت نی هنوز میتواند برای ایجاد شکستگی کافی باشد و در مواقعی که بازیکن مصدوم به خاطر درد ساق پا قادر به تحمل وزن خود نیست ، باید قویا به شکستگی مشکوک شد.
قلم بند مناسب باید کل طول درشت نی و همچنین قوزک های پا را بپوشاند.
درد مزمن کشاله ران در فوتبالیستها به چه علت ایجاد می شود؟
این درد مزمن که درمیان بازیکنان فوتبال شایع است ، بیشتر در اثر شوت زدنهای قوی و مکرر ایجاد می گردد که عضلات شکم و فلکسورها و ادوکتورهای مفصل ران را تحت استرس مکرر قرار می دهند این درد معمولا مربوط به نقص یا ضعف عضلات جدار شکم در نزدیکی رباط مغبنی است .
ظهور علائم معمولا بی سرو صداست و به صورت درد پیشرونده در حال دویدن تظاهر می یابد، ولی معمولا حتی بعد از دوره های طولانی مدت استراحت بسرعت با شروع فعالیت عود می نماید. درد معمولا محدود به ناحیه کشاله ران است، ولی اغلب به قسمت پایین شکم انتشار می یابد و ممکن است تعیین دقیق محل درد برای بازیکن دشوار باشد ، خم کردن و چرخاندن فعال تنه ( مثلا انجام حرکت دراز و نشست ) معمولا درد تیزی بوجود می آورد . بررسیهای تشخیصی نظیر رادیوگرافی ، اسکن استخوانی ، CT اسکن و MRI اغلب منفی هستند.
براساس مطالعات انعطاف پذیری ضعیف کمر ، ران و زانو و ضعف عضلات شکم یا نزدیک کننده ران ( ادوکتورها ) به آسیبهای کشاله ران منتهی می شوند.
برای پیشگیری از این عارضه بر گرم کردن مطلوب و حرکت کششی مناسب عضلات ران و نیز بازی در زمین استاندارد و با کفش مناسب نتاکید می گردد. برای درمان درد مزمن کشاله ران بازیکن باید مدتی را بنا به صلاحدید پزشک از رقابت دور باشد و از داروهای ضدالتهابی استفاده نماید . با این وجود در پاره ای موارد نیاز به جراحی وجود نخواهد داشت .
سیاه شدن زیرناخن پا در فوتبالیستها به چه دلیل ایجاد می گردد تو در این مورد چه اقداماتی باید انجام پذیرد
اغلب بازیکنان فوتبال ازخونریزی و تشکیل لخته در زیر ناخن های پا رنج میبرند این عارضه معمولا در انگشت شست و در اثر له شدگی مستقیم پا توسط پای بازیکن حریف و یا در پی توقفها و استارتهای ناگهانی که باعث فشرده شدن شست در داخل کفش می شوند ، رخ می دهد، در بسیاری از بازیکنان به خاطر آسیب مکرر به بستر ناخن شکل ناخن ها تغییر میکند. اگر چه این مشکل به ندرت یک مساله جدی است، ولی می تواند به قدری دردسر آخرین باشد که بعضی ازبازیکنان حرفه ای مجبور می شوند صرفا به خاطر اجتناب از عود آن ناخن انگشت شست خود را برای همیشه بردارند.
این عارضه می تواند کاملا دردناک باشد و درمان ابتدایی آن ، رفع فشار خون تجمع یافته در زیرناخن است. در این موارد پزشک تیم می تواند با یک متة خاص که صرفا برای این منظور ساخته شده خون زیرناخن را تخلیه کند. روش های قدیمی تر شامل داخل کردن انتهای یک سنجاق ته گرد و ایجاد یک منفذ در ناخن است.
عموما حتی در صورتی که ناخن از بسترش جدا شده باید آن را دست نخورده باقی گذاشت . در این مواقع باید درصورت لزوم ناخن را درمحل ثابت نمود تا به هنگام رشد ناخن جدید از بستر ناخن محافظت کند.
آیا ضربات سر مکرر میتواند در دراز مدت به بروز عوارضی منجر شود؟
هر چند این مساله مورد اختلاف نظر شدید است، ولی بعضی مطالعات آتروفی مغزی و ناهنجاریهای امواج مغزی و نیز تسریع تغییرات استحاله ای ( دژنراتیو) در ستون فقرات گردنی و کمری را قید نموده اند . در مطالعه ای که بر روی بازیکنان قدیمی تیم ملی فوتبال نروژ انجام شد، 21% بازیکنان دارای درد یا سفتی مزمن گردن بودند و در 558% دامنة حرکات گردن کاهش یافته بود. 8% از بازیکنان آثاری از شکستگیهای فشاری ترمیم شده در جمجمه را داشتند. همچنین در CT اسکن تعدادی از آنها آتروفی مغزی گزارش گردید.
مهمترین اقدام حفاظتی را اجتناب از اسیبهای حاد و مزمن سر و گردن ناشی از توپ آموزش تکنیکهای صحیح سر زدن است . بدین صورت که سر به جای آنکه بطور غیرمستقیم ضربه را با کنار یا فرق سر جذب کند، با پیشانی و به طور مستقیم درمقابل انرژی توپ به آن ضربه بزند.
استفاده از توپهای کوچکتر برای بازیکنان کم سن و سال نیز می تواند به طور محسوسی خطرات ناشی ازهد زدن را کاهش دهد.
کشتی
آیا تفاوتی در میزان بروز شدت آسیب های زانو درکشتی گیران با سایر ورزشکاران وجود دارد؟
میزان بروز آسیب های زانو در کشتی گیران بالا است ( تقریبا مثل فوتبال ) ، اما شدت آن کمتر است، احتمالا به دلیل حرکات پیچشی و خم شدن بیش از حد زانوها ، آسیب منیسک ( خصوصا قسمت خارجی آن) در این ورزش از همه رشته های دیگر شایعتر است .
شایعتر ین محل آسیب در کشتی گیران کجاست و اصولا مکانیسم آسیب در ورزش کشتی شامل چه مواردی است؟
زانوها بیشترین احتمال آسیب را دارند. اگر چه صدمات شانه ، سر و گردن هم به طور معمول مشاهده می شوند . در کل تماس مستقیم با حریف یا تشک کشتی ، ضربات مستقیم به سر و صورت تحت فشار قرار گرفتن یا کشیده شدن گردن و شانه ، برخورد زانو در هنگام زیر گیری یا افتادن روی تشک ازجمله علل آسیب در ورزش کشتی می باشند.
منظور از زمان آسیب یا Injury time چیست؟
در جریان مسابقه به هر کشتی گیر صدمه دیده حداکثر 2 دقیقه وقت درمان داده می شود تا به رقابت بازگردد( و گرنه نتیجه به سود حریف اعلام خواهد شد، مگر اینکه آسیب در اثر مانور غیر قانونی حریف باشد).
این زمان حالات خونریزی دهنده را شامل نمی شود ( مثلا برایخونریزی از بینی ) ، ولی میزان وقتهایی که برای مقابله و درمان خونریزی گرفته خواهد شد بر عهده داری مسابقه است. اگر خونریزی بیش از 5 دقیقه طول بکشد. داور می تواند بازی را خاتمه یافته اعلام کند. پس تصمیم سریع و صحیح در مرود توانایی ادامه کشتی توسط کشتی گیر برعهده پزشک تیم است .
از سال 1992 به بعد تصویب شد که استفاده از داروهای بی خطر در طی این زمان مجاز باشد: البته گلوکز خوراکی و یا مواد استنشاقی برای آسمی ها هم از جمله استثناء ها هستند. داروهای غیر مجاز ، در این شرایط غیر مجازند و استفاده از هر گونه دارویی در جهت کاستن از شدت درد( مثلا بی حس کنده های موضعی ممنوع است.
در مورد نحوة برخورد با پارگی ها و یا بریدگی های در حین مسابقه شرح دهید.
پس ازپاک کردن خون ،برای جلوگیری از خونریزی بیشتر به روی ناحیه فشار وارد می کنند. سپس می توان روی زخم را با چسب های بیشتر به روی ناحیه فشار وارد می کنند سپس می توان روی زخم را با چسب های استریل پوشانید. کشتی گیر می تواند سریعا به مسابقه بازگردد. چون احتمال کنده شدن چسب های استریل پوشانید . کشتی گیری میتواند سریعا به مسابقه بازگردد . چون احتمال کنده شدن چسب و خونریزی مجدد وجود دارد ، بهتراست ، مقداری از زمان مجاز آسیب را ذخیره کند تا برای دفعات احتمال بعدی مورد استفاده قرار گیرد.
چگونه باید خونریزی از بینی را متوقف کرد؟
اگر خونریزی شدید و غیر قابل کنرتل باشد ، داور حق دارد بازی را متوقف کند برای مقابل با این معضل. کستی گیر را خوانده ( در هر وضعیتی که راحت تر است ) و از او میخواهند که با فین کردن خون و لخته های موجود را در دستمالی تخلیه کند. میتوان پس از این کار ، دستمال را روی پره های بینی فشار داد تا مواد باقیمانده تخلیه شود. حال با استفاده از پنبه و یا کتان یک تکه و کافی سوراخ بینی را مسدود یا به اصطلاح تامپون می کنند. در بعضی موارد تامپون را به پماد یا ماده ای روغنی هم آغشته می کنند. اما استفاده از مواد نقض کنندة عروقی ممنوع است.
اصلاح گوش گل کلمی به چه معناست ؟ چگونه نمی توان از ایجاد آن جلوگیری کرد؟
ضربات و تروماهای مکرر به گوش سبب جدا شدن غضروف از بافت دور آن شده و در فاصله پدید آمده خون و سرم تجمع پیدا می کند. درصورت باقی ماندن این وضعیت ، هماتوم بوجود آمده ودر جریان خون غضروف اختلال ایجاد کرده و سبب غضروف سازی جدید در این ناحیه شده که خود سبب بد شکل شدن گوش می شود.
شاید مناسب ترین درمان ، تخلیه از راه ایجاد برشی کوچک باشد و پس از آن از مواد فشارنده ای استفاده می کنند تا این فضای بوجود آمده را مسدود نماید . استفاده از محافظهای سر در جلوگیری از ضربه های مکرر به گوش نقش موثری خواهند داشت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اَلْبُرْز، رشتهکوهى غربى - شرقى در شمال ایران. نام و نامگذاری: البرز را بازمانده از واژة اوستایى هرابرزئیتى1 دانستهاند (اشپیگل، ؛ I/61 ایرانیکا، .(I/810 این دو نام در زبان پهلوی هَربُرز (پورداود، 1/131، 2/148) و هربورچ (همو، 1/222) آمده است. جغرافىدانان مسلمان در نامگذاری این رشته کوه معمولاً نام محلى قلههای آنرا به تمامى رشته تعمیم دادهاند و به همین علت از نام عمومى البرز کمتر ذکری به میان آوردهاند (نک: لسترنج، 22 )، تا جایى که از 70 نام برای البرز یاد کردهاند (اعتمادالسلطنه، 2/1011). هر چند نام بسیار کهن این رشته کوه ناشناخته است ( ایرانیکا، همانجا)، اما شکل اوستایى هرابرزئیتى را مرکب از هَرا به معنای کوه، و برزئیتى و بَرِز به معنای بلندی دانستهاند (پورداود، 2/324؛ بهرامى، 2/1025، 3/1554). آیلرس2 هرا را به معنى محافظ و پشتیبان، و برزئیتى را به معنای بلندی، پشته و کوه مىداند ( ایرانیکا، ؛ I/811 نیز نک: پورداود، 1/131). وی معتقد است که «بلند» و نیز «بالا» در فارسى امروزی از همان ریشة بَرِز و برزئیتى بازمانده است؛ علاوه بر این، واژههای آلمانى بِرگ3 (کوه) و بورگ4 (دژ) را نیز با این واژه هم ریشه مىخواند ( ایرانیکا، همانجا). ظاهراً رشتهکوه البرز را در دورة ساسانى و به پارسى میانه پَدِشخوارگر مىخواندند (اشپیگل، همانجا) که بعدها به صورتهای مختلف فرشوادجر (مرعشى، 10)، پتشخوارگر (مارکوارت، 130 ؛ اشپیگل، همانجا)، فَدَشخوارگر ( مجمل التواریخ...، 36) و فدشوارگر ( نامة تنسر، 4؛ نیز نک: حجازی، 35) نیز آمده است. نویسندة مجمل التواریخ «فدشخوار» را به معنای کوه و دشت، و «گر» را به معنای پشته مىداند (همانجا)، حال آنکه مارکوارت آن را به معنای «کوههای واقع در مقابل (ناحیة) خوار» آورده است (همانجا). این نام در یونانى به صورت پاراخواثراس5 آمده (استرابن، ؛ V/259 نیز نک: مارکوارت، 130 ، حاشیة 2 )، و از آن به عنوان رشتهکوههایى در بالادست سرزمین ماد و ماتیانى که از ارمنستان به سوی شرق و تا دروازههای خزر و تا سرزمین آریا امتداد مىیابد، یاد شده است (استرابن، 299, V/269, .(319 در نامة تنسر پذشخوارگر (فدشوارگر) منطقهای شامل گیلان، دیلمان، رویان و دماوند دانسته شده، و جشنسف (گشنسپ) شاه آنجا بوده است که اجدادش آنجا را از چنگ دستنشاندگان اسکندر بیرون آورده بودند (ص 4- 5). گرچه پتشخوارگر را نام نواحى گیلان و طبرستان دانستهاند ( کارنامه...، 49، حاشیة 4)، اما در ایرانشهر به عنوان ناحیهای در کنار گیلان آمده است (نک: مارکوارت، و همانگونه که ظهیرالدین مرعشى نیز تأکید دارد، باید همان طبرستان باشد (همانجا). نویسندگان مسلمان پیوسته از کوهى به نام قارن (کارن) نام بردهاند (نک: طبری، 9/90؛ ابن اثیر، 8/166؛ ابن خلدون، 3(4)/781، 4(4)/ 731). مسعودی کوه قارن را میان طبرستان و ناحیة قومس مىداند و از دماوند، به عنوان بلندترین کوه جهان، جداگانه بحث مىکند (ص 49). اصطخری نیز از کوه قارن به عنوان کوهى منفرد سخن مىگوید (ص 169؛ نیز نک: ابن حوقل، 318). بکران (زنده در 605ق) کوه دماوند را از جبال قارن متمایز مىداند (ص 57) و مىنویسد: جبال قارن کوهى است بزرگ میان طبرستان، ری، بسطام و دامغان، و این کوه را جبال رونج مىنامند و دماوند از این کوه جداست (ص 58). بدینسان، کوه قارن را بخشى از کوه البرز باید شمرد که در طبرستان بدیننام خوانده مىشده است (حکیم، 40). برخى البرز را همان کوه معروف قاف دانستهاند. به گفتة یاقوت پیشینیان کوه قاف را البرز مىنامیدند (4/18) و به نوشتة حمدالله مستوفى: «بعضى آن [کوه البرز] را از کوه قاف شمارند» (ص 191؛ نیز نک: اشپیگل، ؛ I/61 لسترنج، 368 ، حاشیة .(2 چنین مىنماید که یاقوت (همانجا) و حمدالله مستوفى (همانجا) اولین جغرافىنگارانى باشند که از رشته کوهى با نام البرز سخن گفتهاند (نیز نک: لسترنج، همانجا؛ قس: اشپیگل، همانجا). حمدالله مستوفى در «ذکر جبال ایران» مىنویسد: «کوه البرز کوه عظیم است، متصل باب الابواب است» (همانجا)، اما وی همه جا به وضوح از البرز نام نمىبرد (قس: لسترنج، 182 -181 ، حاشیة و ظاهراً مطالب او دربارة البرز قفقاز با رشتهکوه البرز درهمآمیخته است، زیرا در قفقاز نیز رشته کوهى به همین نام (البرز) وجود دارد (نک: XXX/151 , 3 BSE). رشته کوه البرز (هرابرزئیتى) را در اوستا و نوشتههای دیگر ایران باستان، کوههایى افسانهای برشمردهاند (بارتولمه، 1788 -1787 ؛ اشپیگل، همانجا). مطابق نوشتة اوستا، جایگاه مهر (فرشتة روشنایى) بر فراز کوه هرا (البرز) است و او نخستین ایزد مینوی است که پیش از برآمدن خورشید از این کوه، به سراسر ممالک آریایى مىتابد. بر فراز البرز - بر اساس همین باور - «نه شب است و نه ظلمت، نه باد گرم مىوزد و نه باد سرد، از ناخوشیها بری و از آلایش و ناپاکى اهریمنى عاری است، مه و بخار از آنجا برنخیزد» ( یشتها، 1/131؛ پورداود، 1/131). جایگاه سروش نیز بر فراز کوه البرز، در بارگاهى هزار ستون و ستاره نشان قرار دارد (همو، 1/519). جکسن رشته کوه البرز را - برخلاف پورداود که معتقد است که نام البرز را بعدها به این رشته کوه دادهاند (2/324) - همان البرز مقدس اوستایى مىداند و دربارة باورهای اسطورهای دربارة این کوه، مىنویسد: شاید به سبب آتشفشان این کوه [دماوند] آن را نشانهای از سرچشمة آتش مینوی دانستهاند (ص 75، 494). برخى دیگر نیز البرز باستانى و از جمله البرز مذکور در شاهنامه را همین البرز امروزی مىدانند (ستوده، «البرز»، 114)، در مقابل، ا¸یلرس معتقد است که ایرانیان هر کوه بلندی را البرز مىنامیدند ( ایرانیکا، .(I/810 بویس باورهای ایرانیان دربارة کوه البرز را به تصور هندوان نسبت به کوههای مِرو و سومِرو شبیه مىداند (همان، .(I/811 ویژگیهای محیط طبیعى: رشته کوههای البرز در مقیاس وسیع، بخشى از سیستم آلپى کوههای جوان است که از آلپ (اروپا) به سمت شرق، و در افغانستان و شمال پاکستان تا هندوکش و پامیر امتداد یافته است و کوههای هیمالایا در جنوب و قره قروم و رشتهکوههای کوئن لون1 در شمال و تا برمه و همچنین به صورت منفصل تا جزایر سوندا و باندا در اندونزی امتداد مىیابد ( بریتانیکا، ماکرو، .(VI/45 در این میان، رشتهکوه البرز به عنوان بخش مرکزی این منطقة وسیع کوهزایى است که ضمناً مرتفعات جنوبى عربستان و پلاتفرم روسیه در شمال نیز به همین کوهزایى مربوط است (خسروتهرانى، 23-24). این رشته کوه از کوههای تالش در شمال غرب کشور آغاز مىشود و به واسطة مرتفعات جاجرم به کوههای کُپه (کوپت) داغ و خراسان در شرق مىپیوندد ( ایرانیکا، ؛ I/813 نیز نک: «راهنمای...2»، .(36 اگر چه برخى زمین شناسان معتقدند که کُپه داغ در مرز ترکمنستان جزئى از سیستم البرز است، اما این رشته کوه واحد ساختمانى مستقلى را تشکیل مىدهد که به واسطة شکست گودالى عمیق و فرورفتة خراسان از آنتى کلینال البرز جدا مىشود و به صورت واحد چین خوردة کاملى جلوه مىکند (اهلرس، .(35 طول تقریبى رشته کوه البرز هزار کم است (مفخم پایان، فرهنگ...، 7؛ قس: جغرافیای کامل، 1/12، 13؛ «راهنمای»، همانجا) که به صورت دیوارهای طبیعى بلوک فرورفتة خزری را در شمال از بخش مرکزی ایران جدا مىسازد (درویش زاده، 243؛ گیرشمن، .(22 رشته کوه البرز از لحاظ ساختمانى حاصل دو کوهزایى عمده است: نخست کوهزایى پرکامبرین و دیگر کوهزایى آلپى در دوران دوم و سوم. در واقع اولین حرکات اصلى در ماستریشتین3 پایانى و پالئوسن (مرحلة لارامید) روی داد که موجب خشک شدن فرورفتگى خزری در شمال و شکلگیری کوههای البرز در اوایل دوران سوم شد. مرحلة دوم کوهزایى در اوایل تا اواسط الیگوسن (مرحلة پیرنه) اتفاق افتاد که باعث ارتفاع گرفتن بیشتر و سپس فرسایش قسمت مرکزی رشتة البرز شد. در اواخر پلیوسن یا اوایل پلئیستوسن، آخرین جنبشهای کوهزایى مهم رخ داد که در نتیجة آن، گسلها، روراندگیهای ملایم و ارتفاع گرفتن بیشتر البرز پدید آمد (درویش زاده، 244). بدینسان، دامنة جنوبى رشته کوه البرز دارای روراندگیهای پرشیبى (به سمت جنوب) است که آنها را رسوبات آبرفتى پوشانده است. در دامنة شمالى نیز در نتیجة فعالیتهای تکتونیکى، همین گونه روراندگیها به سمت شمال ایجاد شده است. البته فرونشست دریای خزر نیز با شکستگیها و گسلهای شمال البرز ارتباط مستقیم دارد (همانجا؛ خسروتهرانى، 20). شکل ناهمواریها در رشته کوه البرز، برخلاف رشته کوه زاگرس، با ساختار آن انطباق کامل ندارد و ساختار تکتونیکى آن بسیار متنوع و ناهمگون است که از این لحاظ، به تودة قدیمى ایران مرکزی شباهت دارد و از نظر روند شکل گیری - نسبت به زاگرس - بسیار پیچیدهتر است (اهلرس، .(33 بدینسان، با توجه به اینکه آتشفشانیهای دوران سوم از ویژگیهای البرز و ایران مرکزی است، مىتوان بارزترین ویژگى کوههای البرز را شباهت شگفتانگیز ساختمان و تکتونیک بخشهای بسیاری از کل تودة آن با ایران مرکزی دانست (همو، .(33-34 توفهای سبز آتشفشانى متعلق به ائوسن و معروف به سری سبز (تشکیلات کرج)، نبودن گسترة تشکیلات دگرگونى (متامورفوزها) و بیرون زدگیهای گرانیتى دوران سوم (همانجا) و حضور رسوبات کولابى ایران مرکزی در دامنههای جنوبى البرز از نشانههای این شباهت است (خسرو تهرانى، 19). البته وجود میکروفسیلهایى چون نومولیتها و آثار فلس ماهیها در توفهای سبز، حاکى از عمق کم حوضة رسوبى در زمانهایى از دورة ائوسن و وجود میکروفسیلهای پلانکتونیک نیز دال بر محیط نیمه عمیق تا عمیق است، اما به هر تقدیر، همة توفهای سبز رنگ البرز منشأ زیردریایى ندارد و آثار گیاهى در چند محل آن مشاهده شده است (همانجا). شواهدی نیز مبنى بر تمایز البرز با ایران مرکزی وجود دارد که عمدتاً عبارتند از افیولیتها و رسوبات عمیق موجود در ایران مرکزی و قسمت روراندة زاگرس که مىتواند نشانة پوستة اقیانوسى باشد؛ همچنین تحرک بیشتر ایران مرکزی نسبت به البرز در اواخر تریاس و اوایل کرتاسه و دگرشیبیهای ناشى از آن (اهلرس، همانجا). ویژگى دیگر رشته کوه البرز از لحاظ زمینشناختى، تفاوتهای اساسى ظاهری در لایهبندی رسوبات بعد از کرتاسه در دامنههای جنوبى و دامنههای شمالى آن است (همانجا؛ نیز نک: خسرو تهرانى، همانجا). در دامنههای جنوبى البرز مرکزی که از ماسه سنگهای پالئوزوئیک، آهک، کوارتزیت و دولومیت تشکیل شدهاند، ائوسن دریایى گسترش بیشتری دارد، حال آنکه در دامنههای شمالى اثری از این رسوبات (ائوسن والیگوسن) دیده نمىشود (اهلرس، .(34 این امر مبین آن است که در اوایل دوران سوم ابتدا دامنة شمالى البرز با پسروی دریای خزر از آب خارج شده است (خسرو تهرانى، 20؛ فلاتری، 27؛ مرگان، 1/135، 190). از اینرو، مىتوان نتیجه گرفت که البرز مرکزی در دورة میوسن بهعنوان خط تقسیم آب میان ایران مرکزی و زمینهای پست آرال - خزر (آسیای مرکزی) به شمار مىرفته است (اهلرس، همانجا). مخروط آتشفشانى دماوند (670 ،5متر) از بازالت، اندزیت، تراکیت، خاکسترهای آتشفشانى و تودههای لاوا (گدازهای) تشکیل شده است و نه تنها بلندترین کوه ایران و خاورمیانه به شمار مىرود، بلکه برخلاف علم کوه (دومین قلة البرز به ارتفاع 840 ،4 متر)، به جدیدترین مرحلة تکاملى تکتونیکى البرز (همو، در دوران چهارم متعلق است که وقوع زلزله و چشمههای آب گرم شاهدی بر جدید بودن آن است (کیهان، 1/40). از لحاظ چینه شناسى و تکتونیک، رشته کوه البرز به 3 بخش شرقى، مرکزی و غربى تقسیم مىشود. البرز غربى از رودخانة آستارا تا درة سپیدرود، البرز مرکزی (رشتة اصلى البرز) از درة سپید رود تا درة فیروزکوه و رودخانة تالار، و البرز شرقى از درة فیروزکوه تا رودخانة گرگان و مرز خراسان امتداد مىیابد (جعفری، 1/67). البرز غربى قسمت مهمى از کوههای تالش را دربردارد. این کوهها از گردنة حیران تا غرب شهرستان هشتپر تقریباً به خط مستقیم به سمت جنوب امتداد یافته، سپس با جهتى جنوب شرقى در جنوب شهرستان رشت به درة سپیدرود مىپیوندد. بلندترین قلة این کوهها آقداغ (303 ،3 متر) است که در 26 کیلومتری جنوب خلخال قرار دارد (همو، 1/70). عریضترین و مرتفعترین بخش از این رشتهکوه، البرز مرکزی (اصلى) است (کیهان، 1/37) که 330 کم طول و به طور متوسط 85 کم عرض دارد (جعفری، همانجا). کوههای تنکابن، کلارستاق و کجور در قسمت شمالى آن واقع است که تا آمل امتداد مىیابد. درة نور که شاخهای از هراز است، قسمت شمالى را از بخش میانى جدا مىسازد. مهمترین مرتفعات این قسمت را کوههای لار با قلة کلون بسته (200 ،4 متر) تشکیل مىدهد (کیهان، همانجا). قسمت جنوب البرز مرکزی به توچال معروف است که بلندترین قلة آن سرتوچال (870 ،3 متر) خوانده مىشود. البته قلة دماوند - بلندترین قلة ایران - در جنوب شرقى البرز مرکزی (شرق تهران) قرار دارد (همو، 1/37، 39). گردنههای عمدة رشتة اصلى البرز از غرب به شرق عبارتند از گردنة هزار چم (راه تهران به کجور)، گردنة افجهوش و سفیداب (راه تهران به نور) و گردنة امامزاده هاشم (راه تهران به آمل) ( فرهنگ...، 1/6). در البرز شرقى کوهها کم عرضتر است و از ارتفاع آنها به تدریج کاسته مىشود ( جغرافیای کامل، 1/13). از کوههای بلند البرز شرقى مىتوان از کوه شاهوار (945 ،3 متر)، کوه گاوکشان (813 ،3متر) و کوه امام ابوالقاسم (610 ،3 متر) نام برد (جعفری، 1/73- 75). شاه کوه را آخرین قسمت از البرز شرقى مىتوان دانست که میان جلگة استراباد و شاهرود واقع است (کیهان، 1/42؛ کرزن، و 767 ،3 متر ارتفاع دارد (مفخم، فرهنگ، 66). افزون بر این، رشته کوههای کم ارتفاع و تپه ماهورهای جنوب تهران (آنتى البرز) با سیستم پیچیدة ارتفاعات ایران مرکزی مربوط است. این مرتفعات با چینخوردگى شدیدتری همراه است و علاوه بر دوران سوم، دو مرحلة چین خوردگى در کرتاسه داشته است که هیچیک از این دو مرحله مابقى رشتة البرز را تحت تأثیر خود قرار نداده، هر چند در قسمتهایى از ایران مرکزی قابل تشخیص است. مرتفعات جنوب تهران را مىتوان حد جنوبى رشته کوه البرز به شمار آورد (خسروتهرانى، 24). رشته کوه البرز به سبب ارتفاع بسیار و گستردگى طولى فراوان از غرب به شرق در تعیین شرایط زیست محیطى و آب و هوایى ایران نقش عمدهای دارد. دامنههای شمالى آن به سبب چشماندازهای طبیعى و ویژگیهای انسانى با نواحى خشک و نیمه خشک مرکز ایران سخت متمایز است ( ایرانیکا، )؛ I/813 بدینسان، مىتوان البرز را حد فاصل دو منطقة آب و هوایى کاملاً متفاوت در نظر گرفت («راهنمای»، :(156 نخست اقلیم خزری که به واسطة نزدیکى به دریا، ارتفاع ناچیز و وجود جریانهای مختلف محلى و فرا منطقهای ویژگیهایى را پدید آورده است؛ دیگر اقلیم خشک و کم باران که به سبب استقرار رشته کوه البرز به عنوان سد اصلى در مقابل توده هواهای مرطوب شمالى به صورت منطقهای با مشخصات آب و هوایى بیشتر نقاط کشور مشخص مىگردد (سعیدی، 45). دمای هوا با افزایش ارتفاع و نیز تأثیرپذیری از توده هواهای بارانزا از غرب به شرق و شمال به جنوب کاهش مىپذیرد («راهنمای»، .(157 بر همین اساس، دامنههای شمالى البرز با پوشش انبوه از گیاهان و درختان، و دامنههای جنوبى غالباً خشک و بىدرخت است. پوشش گیاهى البرز، بهویژه در دامنههای شمالى، به ارتفاع آن بستگى دارد: در ارتفاع کمتر از هزار متر جنگلهایى با انواع درختان سرو، کاج، بلوط و همچنین شمشاد و گل ابریشم به چشم مىخورد. از هزار تا 3 هزار متر پوشش وسیع مرتعى و از 3 هزار تا 4 هزار متر برخى بوتههای خاردار و انواع سروهای کوتاه دیده مىشود. از ارتفاع 4 هزار متر به بالا سطح کوه اصولاً فاقد پوشش گیاهى است (کیهان، 1/36). در دامنههای جنوبى البرز پوشش گیاهى کاملاً متفاوت است؛ در اینجا یا پوشش گیاهى اصولاً وجود ندارد و یا اجتماعات کوچکى از پوشش بوتهای و درختچهای دیده مىشود. البته تنوع گونهها در دامنههای جنوبى البرز بسیار زیاد است («راهنمای»، .(194 گونة درختى شاخص در دامنههای جنوبى البرز اُرس است که زمانى به صورت نیمه انبوه وجود داشته، و سپس از میان رفته است (پولاک، 371؛ پاپلى،65). گونههای اصلى دامنههای شمالى عبارتند از بلوط، زبانگنجشک، افرا، آلش، شمشاد، اقاقیا، گل ابریشم و نارون (پولاک، 371؛ نیز نک: «راهنمای»، و همچنین توسکا (توسه)، انجیر، بلندمازو، شاه بلوط، اربه (آمبرو)، راش و اناروحشى (فخرایى، 50 - 58؛ نیز نک: کرزن، .(II/503 چوب شمشاد این جنگلها در آغاز سدة 20م به ا¸ستاراخان و حتى لیورپول (انگلستان) صادر مىشد (همانجا). بهرهبرداریهای بىرویه از جنگلهای دامنههای جنوبى و شمالى البرز، در گذشته بیشتر برای تهیة زغال و در حال حاضر پاکسازی جنگل برای کشاورزی، موجب شده است تا 95% از پوشش درختى دامنههای جنوبى و تا 50% از جنگلهای دامنههای شمالى از میان برود که این روند به ویژه در گیلان و مازندران ادامه دارد (اهلرس، 119 -117 ؛ نیز نک: سعیدی، 64 - 65). از جانورانى که در کوههای البرز زندگى مىکنند، مىتوان از کل، بز کوهى، آهو و خرسهای بزرگ (کرزن، )، I/34 قوچ، گراز (پولاک، 81، 129)، گوزن سرخ، ببر، پلنگ و همچنین پرندگانى مانند انواع عقاب، قرقاول ( بریتانیکا، ماکرو، )، VI/523 توکا، غازالاق (کیهان، 3/29) و تیهوی شاهى (مرگان، 1/83) نام برد. برف موجود در ارتفاعات البرز اهمیتى اساسى در اقتصاد آبى کشور دارد (نک: ه د، 1/72). با توجه به اینکه این مرتفعات تا نیمى از سال پوشیده از برفند، ذخیرة قابل توجهى از آب را در خود جای مىدهند (مرگان، 1/192؛ کیهان، 1/124) که به صورت رودهای کوچک متعدد از آن جاری مىشود (همو، 1/88)، تا جایى که نوشتهاند، هیچ نقطهای از جهان به اندازة دامنههای البرز شمالى دارای رودخانه نیست (رابینو، 42). حدود 336 رودخانة بزرگ و کوچک از ساحل جنوبى به دریای خزر فرومىریزند که غالب آنها از کوههای البرز سرچشمه مىگیرند. فاصلة متوسط این رودخانهها از یکدیگر حدود 3 کم است (مفخم، دریا...، 111-112). رودخانههای مازندران همه از البرز سرچشمه مىگیرند و میزان رطوبت، بارش و منابع آب این استان به این رشته کوه بستگى دارد (کیهان، 2/283). سپیدرود، با توجه به وسعت حوضة آبگیر آن که در اثر پیوستن دو رودخانة قزلاوزن (از غرب به شرق) و شاهرود (از شرق به غرب) تشکیل مىشود، مهمترین رودخانهای است که از البرز عبور مىکند (سعیدی، 57 - 58؛ نیز نک: مفخم، همان، 114). آبریز رودهای دامنة جنوبى البرز عمدتاً دشت کویر است («راهنمای»، 90 .(39, این رودها هر چند به سبب شرایط خاص اقلیمى و وسعت کم حوضة آبگیر عمدتاً از رودخانههای فصلى به شمار مىآیند و در بیشتر مواقع سال خشک هستند (سعیدی، 57؛ نیز نک: تهران...، 165 )، با اینهمه، موجب شکلگیری و آبادانى چشماندازهای جنوب البرز - از جمله شکل گیری شهرهای تهران، کرج و ری - شدهاند (پیرنیا، 3/2217). رودخانههای کرج و جاجرود که آب شهر تهران را تأمین مىکنند، از کوههای البرز سرچشمه مىگیرند (کیهان، 2/311)؛ علاوه بر این، پایکوههای جنوبى البرز محل مادرچاه قناتهای بسیاری بوده است که از منابع آب آشامیدنى و آبیاری تهران و حومة آن بودهاند ( بریتانیکا، ماکرو، ؛ VIII/433 گدار، .(15 دو شاخة رود هراز - رود نور در شمال دماوند و رودلار در جنوب آن - با امتداد شرقى - غربى حوضة آبگیر مهم البرز مرکزی را پدید مىآورند و بجز حبله رود و رود فیروزکوه، دیگر رودخانههایى که به سمت جنوب سرازیر مىشوند، حتى به جلگههای دامنهای جنوب البرز هم نمىرسند (فلاتری، 71). در دامنههای رشته کوه البرز انواع آبهای معدنى - گرم و سرد - وجود دارد که برای بسیاری از آنها خواص درمانى قائلند (شایان، 38)؛ اینگونه چشمهها در اطراف دماوند به فراوانى یافت مىشوند (فلاتری، 70) که مهمترین آنها عبارتند از چشمة اسک (با آبهای قلیایى و دارای بىکربنات و آهک و ... که برای درمان سوء هاضمه، امراض معدی و رماتیسم)، آب لورا (یا آورا همانند اسک و ضمناً دارای آهن و آمونیاک)، آب گرم (دارای بىکربنات دو سود)، آبهای محمدآباد و عمارت در اطراف وانه (دارای منیزیم و مورد استفاده به عنوان مسهل) و همچنین شمار بسیاری چشمههای گوگردی برای معالجة امراض پوستى (کیهان، 1/17). ویژگیهای اجتماعى - اقتصادی: دامنههای جنوبى و شمالى رشته کوه البرز نه تنها از لحاظ شرایط محیطى، بلکه از نظر اجتماعى - اقتصادی نیز دو چشمانداز متفاوت دارند. البته اینگونه تفاوتها بیشتر در قسمتهای میانى این رشته کوه دیده مىشود ( ایرانیکا، ؛ I/813 سعیدی، 21-22؛ نیز نک: بارتولد، 142). دامنههای شمالى البرز که عمدتاً از شیب تند و پوشش گیاهى متراکم و دائمى برخوردار است، در نتیجة جریان رودخانهای و عمل فرسایش به صورت خطوط موازی توسط درههای رودخانهای بریده شده است که این پدیده مانع شکلگیری فعالیتهای زراعى و برپایى سکونتگاهها در این قسمت شده است. در مقابل، در دامنههای جنوبى، کوهپایهها به سبب داشتن شیب کمتر، زمینة لازم را برای فعالیت زراعى و ایجاد سکونتگاهها فراهم ساخته است (سعیدی، 22). گذشتهاز اینکهآبادانىمناطقىاز ایران - بهویژهگیلانومازندران را به وجود همین کوهها و رودخانههای جاری از آن نسبت دادهاند (گیرشمن، 24 ؛ رابینو، 6 -5 )، شکلگیری نواحى تاریخى در دامنهها و دشتهای میانکوهى این رشته کوه نقش مهمى در رویدادهای تاریخى کشور داشته است. ناحیة قومس - به مرکزیت دامغان - بخشى از دامنههای جنوبى رشتة البرز را در بردارد؛ همچنین است طبرستان در دامنههای شمالى این رشته کوه (لسترنج، 368-369 ,7 )؛ نواحى گیل و دیلم همراه با نواحى طارم، طالقان و الموت و نیز ناحیة تالش از همین گونه نواحى به شمار مىآیند (همو، .(172-173 بسیاری از مهمترین مراکز کهن شهری در ایران در محور پایکوهى البرز شکل گرفتهاند که ضمناً یکى از مهمترین راههای تجاری - ارتباطى باستان نیز در همین محور پدید آمده است. از مهمترین این شهرها مىتوان قزوین، ری، تهران، دامغان و سمنان را نام برد (فرای، 12 -11 ؛ گیرشمن، .(25 قزوین نه تنها از لحاظ تأمین آب به رشته کوه البرز متکى است، بلکه به سبب برخورداری از موقعیت ممتاز طبیعى به عنوان محل دسترسى به آن سوی کوههای البرز و سواحل خزر، اهمیت ویژهای داشته است (فرای، همانجا). ریزابههای دامنههای جنوبى البرز نیز موجب شکلگیری روستا های بسیاری در ارتفاعات شده است («راهنمای»، 39 ؛ فلاتری، 70-71). پرجمعیتترین اینگونه نواحى، درة شاهرود و دو شاخة آن، یعنى طالقان و الموت است (همو، 71). روستاهای کوهستانى دامنة جنوبى و درههای البرز مرکزی دست کم از هنگام پایتختى تهران محل اقامت تابستانى اهالى تهران بوده است (پولاک، 61، 78؛ نیز نک: «راهنمای»، همانجا؛ کرزن، .(I/342 رشته کوه البرز گروههایى قومى - فرهنگى گوناگونى را در خود جای داده است، تا جایى که نوشتهاند، «12 هزار شهر و ولایت و قصبه و روستا در جوانب آن آباد و 300 طایفه به مذاهب مختلفه» در اطراف آن زندگى مىکردند (حکیم، 40)، با اینهمه، این رشته کوه در پارهای قسمتها مرز تمایز گروههای قومى - فرهنگى به شمار مىرود (مرگان، 1/94). در دامنههای جنوبى البرز حدود 20 گروه عشایری زندگى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
معرفی رشته الکترونیک
معرفی رشته الکترونیک :رشته الکترونیک یکی از رشتههای صنعتی مادر محسوب
میشود و تمام علوم و فنون موجود به نحوی با این علم پیوند خوردهاند به نحوی که
از وسایل روزمره زندگی تا پیچیدهترین فنآوریهای فضایی حضور این علم به وضوح
قابل مشاهده است. بیشک برای یافتن جایگاه مناسب این علم در کشورمان بایست
مبانی آموزش این رشته با استحکام و براساس برنامهریزی علمی پایهگذاری شود
رشته الکترونیک در هنرستانها از اساسیترین و نقطه شروع مناسب برای فراگیری این
علم محسوب میشود.
علم الکترونیک همگام با پیشرفت روزافزون تکنولوژی هم اکنون در کلیه امور مربوط
به زندگی انسانها رخنه کرده و در حال پیشرفت می باشد و در آینده تزدیک کل زندگی
انسانها را تحت تاثیر خود قرار میدهد . هم اکنون رشته الکترونیک مهمترین رشته فنی
و مهندسی در دانشگاها و هنرستانها میباشد و کسانی که از نظر علم ریاضیات و
فیزیک دارای قدرت درک و تحلیل بالا تری هستند در این رشته می توانند به
موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنند . برخلاف ذهنیتهایی که برای بعضی ها پیش آمده
در نهایت یک فارغ التحصیل رشته الکترونیک را تعمیر کار رادیو و تلویزیون می
پندارند ، در حالیکه اینطور نیست . رشته الکترونیک دارای گرایشهای مختلفی است که
همگام با پیشرفت علم روز است مثل مکاترونیک بیوالکتریک وکنترل و... که در آینده
نزدیک بازارکار بیشتری در انتظار فارغ التحصیلان این رشته خواهد بود .
اهداف تدوین رشته الکترونیک :
1- تعمیر وسایل الکترونیکی ساده خانگی
2- طراحی و ساخت فیبر مدارهای الکترونیکی
3- مونتاژ قطعات الترونیکی روی برد مدار چاپی
4- نصب و راه اندازی تجهیزات ساده الکترونیکی
5- نصب و راهاندازی آنتن مرکزی برای ساختمانهای کوچک
6- سر پرستی بخش های کوچک مونتاژ
7- کار با دستگاه های اندازه گیری
8- خواندن نقشه های الکترونیکی
9- طراحی و ساخت تقویت کتتده ها
10- آشنایی با سیستم های مخابرات و ارتباطات
11- آشنایی با مدارهای دیجیتالی و سخت افزار رایانه
12- ادامه تحصیل در دوره کاردانی پیوسته گرایش های الکترونیک
معرفی رشته الکترونیک هنرستان شهید بهشتی زیراب :
رشته الکترونیک از سال 82 در هنرستان شهید بهشتی زیراب تاسیس شده است وچون
رشته نوپایی در این شهرستان میباشد هنوز در جایگاه اصلی خود قرار نگرفته است
،اما از سال 84 به بعد با وجود همکاران متخصص و متعهد ، این رشته در حال
پیشرفت روز افزون در مسائل کیفی و کمی آموزشی میباشد . این رشته دارای 3
آزمایشگاه مجزای الکترونیک ،مخابرات ودیجیتال است که اکثر دستگاههای آن در
سال 85 خریداری شده است. هم اکنون این رشته با وجود 4 دبیر مرتبط با این رشته
با مدرک لیسانس الکترونیک در حال آموزش هنرجویان این رشته هستند .
عناوین دروس تخصصی این رشته همراه با اهداف کلی هر درس به شرح زیر می باشد:
دروس تخصصی سال دوم :
1- مبانی برق: درک اصول الکتریسیته به منظور فراگیری موضوعات علمی وعملی برق
2- رسم فنی: ترسیم سه نما، مجهول یابی- برش وپرسپکتیو و پلان ساختمان و سیم کشی
آپارتمان یک طبقه
3- اصول اندازه گیری الکتریکی: آشنایی با دستگاه های اندازه گیری و طریقه استفاده از آنها
4- الکترونیک عمومی 1: آشنایی با مبانی الکتریسیته و اصول الکترونیک، شناسایی قطعات
والملن های الکترونیکی مدارات دیودی و تقویت کننده های ترانزیستوری
5- کارگاه مقدماتی مکانیک: ساخت وسایل فلزی ساده
6- کارگاه سیم کشی 1: خواندن نقشه های تاسیسات الکتریکی ساختمانهای کوچک و اجرای
آنها
7- کارگاه الکترونیک مقدماتی: انجام ترانس پیچی- تهیه مدارچاپی و مونتاژ مدارهای
الکترونیکی ساده
8- آزمایشگاه اندازه گیری الکتریکی: شناخت قطعات الکترونیکی و کار برد صحیح دستگاه های اندازه گیری متداول.
دروس تخصصی سال سوم:
9- مدارهای الکتریکی: تحلیل مدارهای جریان مستقیم و مدار های RLC در جریان متناوب
یک فاز وسه فاز
10- الکترونیک عمومی 2: آموزش مدارهای پایه الکترونیک و قطعات الکترونیک صنعتی
11- مبانی مخابرات و رادیو: آموزش مبانی مخابرات و گیرنده های رادیویی
12- مبانی دیجیتال: آشنایی با اصول مدار های دیجیتال و تحلیل مدارهای ساده دیجیتالی و
کاربرد آنها در دیگر مدارهای الکترونیکی
13- کارگاه الکترونیک عمومی: آموزش مفاهیم عملی و مدار های کاربردی در رشته الکترونیک
14- آزمایشگاه مبانی مخابرات ورادیو: توانایی تعمیر گیرنده های رادیو یک موج- چند موج و تلفن و نصب و راه اندازی سیستم های آنتن مرکزی وتقویت کننده های صوتی(PA)
برایاحرازشغلآیندهدررشتههایفنیخصایصوتواناییهایزیرموردنیازاست:
1- نیازمندی های بدنی:
1-1- قدرت و سلامت جسمانی
2-1- توانایی و مقاومت در برابر خستگی
3-1- سرعت استفاده از اعضا ، به ویژه دست ها
4-1-قدرت تحلیل بالا و دقت کافی به ویژه در رشته الکترونیک