لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 53
دانشگاه آزاد اسلامی رودهن
موضوع :
خرابیهای آسفالتی
پروژه درس روسازی راه
استاد :
جناب آقای مهندس دهقانی سانیچ
تهیه کننده :
مهدی بایرامی
نیمسال اول 88-87
مقدمه
روسازیها اگر چه از نظر ظاهری سازههای سادهای به نظر میرسند لیکن سیستم طرح آنها در مقایسه با سایر سازههای مهندسی عمران از دشواریهای بیشتری برخوردار است. در طرح روسازیها مسئله خرابی ناگهانی مطرح نیست مگر آنکه روسازی بطور صحیح اجرا نشده باشد. چنانچه سازگاری ضوابط و روابط طراحی لایههای روسازی با سایر پارامترهای طرح روسازی برقرار باشد و ضوابط و معیارهای پذیرفته شده برای سنجش طرح اجرا شده روسازی صحیح باشند یک روسازی باید بتواند که در دروه بهره برداری بدون آنکه دچار خرابی زودرس شود اهداف اولیه احداث روسازی را تامین نماید. بنابراین علت یا علل بروز انواع خرابیهای زودرس روسازیها میتواند در اثر تغییرات در هر یک، هر دو و یا تمامی عوامل ذیل باشد:
الف : تعداد و نوع وسایل نقلیه عبوری
ب : نوع و جنس مصالح بستر و روسازی
ج : شرایط جوی
د : شرایط زهکشی
ه : کیفیت اجرا
و : ضوابط و معیارهای طرح و اجرا
ز : نگهداری
در جدول (1) انواع خرابیهای روسازی آسفالتی بر حسب عوامل ممکن خرابی طبقه بندی و ارائه شده است. شناخت انواع خرابیهای روسازی به همراه ویژگیها (شدت خرابی و سطح تراکم خرابی)، علت و یا علل بروز آنها این امکان را فراهم میسازد که مهندسین طراح و کارشناسان روسازی بتوانند اولاً بطور مستقیم وضعیت سازهای روسازی را سنجش و کیفیت بهره برداری از آن را ارزیابی نموده و ثانیاً موثرترین استراتژی ترمیم و نگهداری روسازی را انتخاب نمایند. به همین منظور در این بخش از گزارش انواع خرابیهای متداول روسازیهای آسفالتی و شنی به همراه ویژگیها (شدت و سطح تراکم خرابی) و علت یا علل بوجود آمدن آنها شرح داده میشود.
جدول (1) : انواع متداول خرابی در روسازیهای آسفالتی
نوع خرابی
سازهای
عملکردی
ناشی از بارگذاری
سایر
ترکهای پوست سوسماری
یا ترکهای ناشی از خستگی
*
*
قیرزدگی
*
*
ترکهای موزاییکی یا بلوکی
*
*
موج زدگی
نوع خرابی
سازهای
*
عملکردی
ناشی از بارگذاری
*
سایر
فرورفتگی یا نشست موضعی
*
*
ترکهای منعکس شده از درز
دالههای بتن سیمانی
*
*
پایین افتادگی شانه
(نسبت به سواره رو)
*
*
جدایی شانه از سواره رو
*
*
ترک خوردگی طولی و عرضی
*
*
وصله و کنده کاری
*
*
*
صیقلی شدن دانه ها
*
*
چاله
*
*
**
بیرون زدن آب (پمپاژ)
*
*
*
هوازدگی و شن زدگی
*
*
شیار شدن مسیر چرخ ها
*
*
*
ترک خوردگی لغزشی
*
*
تورم
*
*
*
* ساییدگی در اثر عبور چرخ
(1) کیفیت سواری دهی
در هنگام بررسی خرابی، باید کیفیت سواری دهی روسازی نیز مورد ارزیابی قرار گیرد تا بتوان سطح شدت برخی از خرابیها نظیر موج زدگی و دست انداز در گذرگاه راه آهن را نیز تعیین نمود. به منظور تعیین درجه و کیفیت سواری دهی روسازی میتوان از رهنمودهای کلی ذیل استفاده نمود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
راههای آسفالته
همانطور که شرح داده شد اجرای RCCP توسط کلیه ماشین آلاتی که جهت ساخت راه های آسفالته کاربرد دارند اعم ازفینیشر و غلتک امکان پذیر است. با این وجود در ساخت راه های RCCP همواره مشکلات زیر احساس می شود
ایجاد یک رویه کاملا صاف بسیار مشکل است
ایجاد یک رویه که بتواند اصطکاک لازم را جهت ترمز وسایل نقلیه با سرعت بالا را تامین کند
مشکل بودن تضمین این مطلب که سطح رویه اجرا شده در دراز مدت یکنواختی خود را از دست نمی دهد.
برای حل مشکلات فوق در کشورهای اروپایی و آمریکایی از یک لایه آسفالت بروی لایه بتن غلتکی استفاده می شود هر چند که این تکنولوژی تا بحال به خوبی عمل کرده است اما این روش با عث افزایش هزینه های پروژه خواهد گردید در عین اینکه به ماشین آلات راه سازی بیشتری هم نیاز خواهد بود از دیگر مشکلاتی که این روش دارد رخ دادن ترک های انعکاسی بر روی سطح رویه آسفالتی و ایجاد ناهمواری ناشی از جمع شدگی آسفالت (بخصوص در آب وهوای گرم) که این امر بدلیل ناکافی بودن چسبندگی بین قیر و بتن است. به همین منظور تحقیقات اخیر بر این موضوع تاکید داشته است که بدون استفاده هیچ افزودنی و با تغییر در ترکیبات بتن غلتکی سعی در حل این مشکلات داشته باشند.
بسیاری از گزارش های فنی اعلام داشته اند دست یابی به یک سطح صاف در RCCP با انجام یک تراکم صحیح و کافی میسر خواهد بود. انجام یک تراکم صحیح ناهمواری های سطح را از بین خواهد برد اما بافت سطحی که بصورت ماکرواست به همان شکل باقی خواهد ماند در رویه های آسفالتی با کمی تغییر در اندازه دانه ها و استفاده قیر مناسب می توان براحتی به یک سطح با ساختارمیکرو دست یافت . در روسازی های بتن معمولی با استفاده از انواع افزودنی ها دقت در ساخت و اجرا بتن می توان به سطحی با ساختار میکرو دست یافت، اما این مطلب برای بتن غلتکی که ذاتاً بتن خشک و سختی است کمی مشکل است. در حال حاضر تحقیقات زیادی بروی این مطالب که چگونه می توان سطح اجرا شده و نهایی بتن غلتکی حداقل خلل و فرج را داشته باشد و بافت سطح میکرو باشد دست یافت.
دلیل اصلی وجود این سطح سخت و خشن رویه در RCCP نمایان شدن سنگدانه هاست. در دانمارک و بعضی از کشورها جهت حل این مشکل از دیرگیر کننده و یا شکر استفاده می کنند که این مطلب باعث افزایش هزینه ها می گردد. راه حل دیگر تزریق نوارهایی از ملات سیمان در بین سنگ دانه ها بعد از اجرای رویه است که این روش مناسب تر بوده و بازدهی بهتری دارد. اما این روش نیز در صورت کاربرد برای بتن ریزی های حجیم نیاز به ماشین آلات خاص دارد و با گذشت زمان نیز در صورت عدم تجدید نوارهای سیمانی، خود آنها باعث ایجاد ناهمواری خواهند شد.در حال حاضر راه حل عملی که بکار گرفته می شود تلفیقی از این دو روش است به این ترتیب که از کندگیرکننده ها در مرحله ساخت استفاده می شود که برای جلوگیری از جدایی دانه ها از حداقل مقدار استفاده می شود و در نهایت بعد از عبور غلتک با استفاده از تجهیزات خاص ملات تزریق می شود که نیاز است جهت دوام بهتر و عملکرد مناسبتر دستگاه تزریق به یک برس که حد فاصل دانه ها را کاملا تمیز کند نیز مجهز باشد.
راه حل مناسب دیگری که توصیه شده است استفاده از اسپری آب بلافاصله پس از عبور غلتک است. این اسپری آب سبب گردیده مقاومت بتن کاهش نیابد و فیلم نازکی از ملات بروی رویه شکل گیرد
یکی از تکنیک ها جهت افزایش اصطکاک رویه در روسازی های بتن معمولی دفن سنگدانه ها بهمراه ملات بعد از ریختن بتن است، که در مورد این تکنیک تحقیقات نشان داده بدلیل سختی زیاد و چگالی بالای بتن غلتکی برای این نوع رویه ها کاربرد ندارد، بهمین منظور روش دیگری که به کار گرفته می شود خراشیدن سطح است که این تکنیک بدلیل سختی زیاد RCCP همواره با مشکل و هزینه های زیاد همراه است با این حال این تنها ترین تکنیک پر کاربرد جهت ایجاد رویه ای یا اصطکاک کافی است.
جهت ایجاد ساختاری زیر دره RCCP و تشکیل Micro – Texture در آن یکی از مهمترین عوامل مصالح سنگی هستند. از سوی یکی از قابلیت های بتن غلتکی بهره گیری از نزدیکترین معادن به محل ساخت است که بیشترین صرفه اقتصادی را حاصل کند. فصل مشترک کلیه معادن حضور ریز دانه و درشت دانه بصورت توام است بهمین جهت تحقیقات در این زمینه نشان داده است با اعمال تغییرات بروی فینیشر و بکارگیری تجهیزاتی می توان شرایطی را فراهم آورد که ریز دانه در قسمت بالایی و درشت دانه در قسمت های پایین تر قرار گیرد به این ترتیب در نهایت لایه اجرا شده دارای سطحی با بافت زیر خواهدبود. بنابراین در صورتیکه از RCC بخواهیم بعنوان رویه راه با سرعت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نفوذ سم به بدن
راههای آلودگی بدن انسان به مواد شیمیائی و سموم چگونه است؟
انسانها در زندگی خود دائم در معرض مواد شیمیائی طبیعی و مصنوعی هستند. خیلی از این مواد برای انسان مفید و تعدادی نیزمی تواند زندگی آنها را با خطر مواجهه و سلامت ایشان راتهدید نماید. راههای زیادی برای آلودگی به مواد شیمیائی وجود دارد.
آلودگی از طریق هوا ئی که تنفس می کنیم،. غذائی که مصرف می کنیم و مواد شیمیائی که با پوست ما در تماس است صورت می گیرد.جنین می تواند از طریق مادر در زمان آبستنی آلوده شود.تعدادی آلودگیهای شیمیائی می تواند از بدن مادر و از راه شیر به بچه منتقل شود.سموم مشخصی می توانند در چربی بدن ماهی و حیوانات ذخیره وبیش از آنجه که در طبیعت موجود است تغلیظ و به زنجیره غذائی وارد شود. این مواد می توانند به مدت طولانی در بدن ذخیره گردند. مواد شیمیائی دیگری می توانند در بدن شکسته و دفع گردند . و یا می توانند به متابولیت های خطرناک دیگری تبدیل شوند .برخی دیگر بوسیله آنزیمها فعال شده و به مواد سرطانزا تبدیل می گردند.برخی نیز ممکن است که به فاکتورهای ضد سرطان تبدیل گردند.
اثرات خطرناک سم ها بر سلامت انسان»
هرچندکنترل عامل بیماریزا ( با استفاده ازآفت کش ها) در بخش کشاورزی سودمند است ولی آفت کشها باعث ایجاد بیماری و مرگ درانسانها میگردند،این مشکلات ناشی از شرایط مختلف تماس مستقیم و غیرمستقیم انسان با آفتکشها می باشد.
مستعدترین افراد آنهایی هستند که در تماس مستقیم با این چنین مواد شیمیائیاند که همان کارگرانی هستند که در بخش کشاورزی در معرض سموم آفت کش می باشند و یا اینکه در کارخانه تولید سم کار میکنند،کارگرانی که سموم آفتکش را مخلوط،حمل یا در مزرعه بکار میگیرند در معرض و تماس شدید آفتکشها قرار دارند و اولین محل تماس سم در انسان پوست می باشد، اگر همین کارگران به لباس محافظ سم در زمان استفاده از مواد شیمیایی مجهز نباشند جذب آفتکشها از طریق پوست می تواند چشمگیر و قابل ملاحظه باشد.
به محض اینکه پوست در معرض سم قرار می گیرد ، ممکن است سم در بدن جذب یا تنها در سطح پوست باقی بماند.اثرموضعی عمومی که از تأثیرسم بر روی پوست دیده میشود ، مشکلاتی از قبیل درماتیتها (حساسیتهای پوستی ) می باشد.جذب آفتکش در بدن میتواند باعث بروز مشکلاتی برای سلامتی انسان بشود: از قبیل سوزش چشم ، در حالت جذب بیشتر مشکلات دستگاه تنفسی با مسمومیت سیستمیک که درآخر ممکن است به مرگ بیانجامد.
تماس غیر مستقیم با آفتکش ها ناشی از خوردن غذاهایی است که سموم آفتکش در آن نفوذ کردهاند و می تواند باعث افزایش مواد سمی در بدن انسان گردد،که معمولاً وابسته به بودن درازمدت در معرض این آفت کشها می باشد که ممکن است منجر به بیماری شود ویا اینکه نگردد.
بدن انسان یک سازواره ( ارگانیسم) بیوشیمیائی خیلی پیچیدهای است که براحتی خودسازگار وانعطاف پذیرمیشود و آن دارای سیستم تنظیم کننده متعددی است ، تا مطمئن سازد که تمام اجزاء بدن در پاسخ به شرایط بیرونی کاملاً درست ایفای نقش میکنند.
این نوع تنظیم ،خودپایداری ( هوموستازی ) شناخته شده است و برای تمامی فرآیندهای بدنی معمولاً بدون اطلاع و آگاهی یا تأملی روی اعضاء بدن ما اتفاق و بروز می نمایند ، وقتی در تأثیر شرایط محیطی بیرونی ( همچمون گرما یا سرمای زیاد ) یا شرایط درونی ( بیماری یا مسمومیت ) که سیستمهای بدن نمیتوانند بوسیله مکانیسمهای عادی تنظیم گردند ، علائم ( ناراحتی ) غیر معمول و بیماری ظاهر میگردد. انواع اثرات فیزیکی (علائم ونشانه ها) که مشاهده یا احساس می گردند به انواع استرسیکه بدن در معرض آن قرار میگیرد بستگی دارد،برای اینکه داخل بدن ارتباط درونی پیچیده بسیار زیادی بین سیستمها وجود دارند و یک تغییر جزئی درهرسیستم ممکن است در سیستم های دیگر بدن اثرات متعددی را بوجود آورد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
راه های مقاوم سازی ساختمان ها
ساخت خانه های متحرک یکی از متدهای پیشرفته در امر مقاوم سازی در برابر زلزله است از این روش در ساخت ساختمان ها، آپارتمان ها، کارخانه ها و ساختمانهای مراکز تجاری استفاده می شود. این روش بسیار کم خرج است و در مناطقی که از نظر مقاومت در مقابل زلزله از سطح پایینی برخوردارند و در نواحی زلزله خیز سراسر جهان واقع شده اند بسیار مناسب و مقرون به صرفه می باشد بدین ترتیب تمامی اصول ساختمان سازی به سمت ساختمان سازی مکانیکی متحول می شود. این ساختمان ها در برابر تمامی بلایای طبیعی از قبیل سیل، آتشفشان، رانش زمین و همچنین در مقابل زلزله های خطرناک و مهیب و حملات تروریستی هم مقاوم می باشد.
این طریقه مقاوم سازی که شیوه مهندسی ساختمانی "هاپکن" نام دارد نوعی مهندسی مکانیکی است که مدیریت و ابداع و سنجش تکنیکی آن را فردی به نام هاپکن به انجام رسانیده است. وی تا کنون چندین مورد از ماشین آلات مکانیکی را طراحی کرده و در این زمینه چند ابداع نوین داشته است.
وی طی مطالعاتش در دانشگاه فنی و همندسی هلند انیشه ساخت سیستم ساختمان ساری خانه های متحرک به فکرش خطور کرد. چندین سال بعد وی ایده اش را در این خصوص تکمیل کرد.
دیوار های این خانه از بتون درست شده است و بوسیله میله های فلزی کششی عمودی کاملا فشرده می شوند. بدین ترتیب بدلیل استفاده از مواد جامد فشرده و سنگین نیرو وارده به اجزای پایینی ساختمان بسیار افزایش می یابد. الببه باید گفت که دیوارهای هر طبقه بصورت کنترل شده ایی به آن فشار وارد می شود و میزان فشار وارده در تمامی طبقات یکسان است. علاوه بر یک میله عمود در هر طبقه از 3 میله افقی هم استفاده می شود.
در این ساختمان ها از مصالحی استفاده می شود که کار گذاردن آنها به آسانی صورت می گیرد که به موجب آن دیوار های ساختمان با بکار بردن میله های کششی محکم و مقاوم می شوند.
از دو گونه مصالح در ساختن ساختمان ها استفاده کرد:
_بلوک های سیمانی که در بسیاری از ساختمان ها در سراسر دنیا از آن استفاده می شود. با اندازه های lxwxh=400x200x200 mm, که در هر یک از آنها دو سوراخ وجود دارد.
_این نوع بسیار ارزان قیمت است و در آن فقط از میزان کمی ملاط(گل و آهک) استفاده می شود.
پس از اینکه مصالح ساختمانی تهیه شد، کار ساخت آن شروع می شود. این ساختمان می تواند طوری ساخته شود که در آن اصلا از ملاط استفاده نشود. دیوار ها فقط از طریق همان میله های کششی به اندازه کافی محکم و مقاوم می شوند. بدین ترتیب سوار کردن دیوارها بر روی ساختمان، تغییر شکل ظاهری آنها و جابجا کردن آنها بسیار آسان می شود.
آزمایش
در هفتم ماه ژوئن سال 2001 آزمایشی را بر روی یکی از این ساختمان ها بمنظور اثبات ضد زلزله بودن آن ترتیب داده شد، این آزمایش با حضور تعداد کثیری از مردم صورت گرفت که در میان آنها روزنامه نگاران و خبرنگاران بسیاری از رسانه های رادیو و تلویزیون هم حضور داشتند.
برای این کار ما ابتدا ساختمانی را بر طبق قوانین ساختمان سازی مکانیکی بنا کردیم این ساختمان از تعدادی میله های فشرده عمودی و افقی، استوانه های آهنی در دور میله های عمودی را می پوشاند، صفحه های مسطح و یک سری قاب های ارتجاعی استفاده شد. در فونداسیون این ساختمان چارچوب های لولا دار استعمال شد.
این خانه توسط جرثقیل در زاویه 30 درجه از سطح زمین بالا برده شد سپس این خانه که 220 متر مربع مساحت داشت را از همان ارتفاع رها کردند این کار را دو بار دیگر هم تکرار کردند اما هیچ اتفاقی نیافتاد و ضد زلزله بودن خانه بدین ترتیب اثبات شد.
اگر ما عامل تکانه را Cs = 2,5 در نظر بگیریم آنگاه شتاب هم راستا در این اسکلت برابر با 2/5*g*sin30=2/5*0/5*9/81=12/26[m/s2] خواهد بود که این رقم با اندازه یک زلزله شدید برابری می کند. بنابراین فشاری که در طی این زلزله به ساختمان وارد شده برابر با یک زلزله بسیار عظیم است.
مقاوم سازی خانه ها به روش هاپکن و از طریق ساخت خانه های متحرک امکان پذیر شد. روش ساختاری خانه های متحرک تکمیل شد و نه تنها خانه های
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
بهترین راه کوتاهترین راه:
برای طی طریق برهانی برای اثبات وجود خداوندگار بهترین شیوه آن است که از کوتاهترین راه حرکت کنیم. چرا که علاوه بر آن که زودتر به مقصود میرسیم با موانع کمتری هم مواجه خواهیم شد. اما کوتاهترین راه در این مسیر آن است که از مقدمات کمتری بهره گرفته شود و مقدماتش نیز به سادگی و با اندک تأملی قابل اثبات باشند. در طول تاریخ فلسفه و کلام، اندیشمندان برای دستیابی به چنین راهی تلاشهای زیادی کردهاند (شکرالله مساعیهم) و دستآوردهای زیادی داشتهاند اما شاید یکی از بهترین و دقیقترین آنها همان است که جناب شیخالرئیس بوعلی سینا مبتکر آن بوده است. برهان مرحوم شیخالرئیس به برهان وجوب و امکان معروف است. از این برهان تقریرات گوناگونی شده است و به صورتهای مختلفی طرح گردیده است که شاید بهترین صورتش همان باشد که در کتاب شریف اشارات و تنبیهات آمده است.
برهان وجوب و امکان
وجوب و امکان دو اصطلاح فلسفی هستند. میدانیم که موضوع فلسفه، موجود است (یا موجود بما هو موجود) و یکی از بحثهای فلسفی، مباحث تقسیمی فلسفه است که با تقسیم موجود به اقسام گوناگون، مسائل مختلف فلسفی ایجاد میشود و در فلسفه از آنها بحث میشود. مثل تقسیم موجود به ذهنی و خارجی یا تقسیم موجود به علت و معلول. یکی از آن بحثها نیز تقسیم موجود به واجبالوجود و ممکنالوجود است. با این توضیح که:
اگر به موجودات جهان نظری بیفکنیم از دو حال خارج نیستند, یا وجود برای آنها ضروری است به طوری که حتما باید وجود داشته باشند و در صورتی که نباشند محال پیش میآید و یا وجود برای آنها ضروری نیست یعنی این طور نیست که حتماً باید وجود داشته باشند بلکه هم وجودشان ممکن است و هم نبودشان ممکن. یعنی در واقع نه وجود برایشان ضروری است و نه عدم. به گروه اول از موجودات واجبالوجود و به گروه دوم ممکنالوجود گفته میشود.
میتوان تقسیم بالا را به شکل دیگری نیز مطرح کرد. هر مفهومی را در نظر بگیریم و آن را با وجود بسنجیم از سه حال خارج نیست: یا وجود برایش ضروری است به طوری که محال است وجود از او گرفته شود. یعنی حتماً باید موجود شود پس عدمش محال است و یا برعکس عدم و نیستی برایش ضروری است به طوری که محال است بوجود بیاید و حتماً باید معدوم باشد و یا نه وجود برایش ضروری است و نه عدم، یعنی این طور نیست که حتماً باید موجود باشد به طوری که عدمش محال باشد یا حتما باید معدوم باشد به طوری که وجودش محال باشد بلکه هم میتواند وجود داشته باشد و هم میتواند معدوم باشد. به قسم اول واجبالوجود و به قسم دوم ممتنعالوجود و به قسم سوم ممکنالوجود گفته میشود. واجبالوجود مانند: خداوند متعال، ممتنعالوجود مانند: شریک خدا و ممکنالوجود مانند: انسان. هریک از این سه گروه یعنی واجبالوجود و ممکنالوجود و ممتنعالوجود، احکام ویژة خود را دارند که به تدریج بعضی از آنها بیان میشود.
باید دانست که این تقسیم در واقع تقسیمی عقلی است یعنی دوران بین نفی و اثبات است و به گونهای است که محال است قسمی به آن افزوده یا قسمی از آن کاسته شود. همانطور که ویژگی همهی تقسیمات عقلی همین است. در حقیقت تقسیم مفاهیم به این صورت است که هر مفهوم را که با وجود بسنجیم یا وجود برایش ضروری است و یا ضروری نیست. قسم اول واجب الوجود نام دارد. حال اگر وجود برایش ضروری نبود یا عدم برایش ضروری است یا عدم برایش ضروری نیست. قسم اول (که عدم برایش ضروری است) ممتنع الوجود و قسم دوم ممکن الوجود نامیده میشود.
اگر توجه کرده باشید در تقسیم موجودات آنها را تنها به دو قسم واجبالوجود و ممکنالوجود تقسیم کردیم و نامی از ممتنعالوجود نبردیم. اما در تقسیم مفاهیم، آنها را به سه گروه تقسیم کردیم. علت این است که در تقسیم موجودات نمیتوان ممتنعالوجود را به عنوان یک قسم از موجودات فرض کرد زیرا ممتنعالوجود وجودش محال است و بنابراین چیزی که وجودش محال است نمیتواند قسمی از موجودات فرض شود. اما در تقسیم مفاهیم با چنین مشکلی روبرو نیستیم زیرا میتوان گفت که یک مفهوم را اگر با وجود بسنجیم، اگر وجود پیداکردنش در خارج از ذهن محال بود، ممتنعالوجود نام دارد.
حال با توجه به مقدمة بالا به اصل برهان میپردازیم.
هر موجودی را در جهان خارج اگر در نظر بگیریم همان طور که در مقدمة بالا توضیح داده شد، یا واجبالوجود است و یا ممکنالوجود و همان طور که گفته شد، محال است که موجودی از این تقسیم خارج باشد. یعنی، نه واجبالوجود باشد و نه، ممکن الوجود. یا، هم واجبالوجود باشد و هم ممکنالوجود. حال اگر این موجود واجبالوجود بود ما به مطلوب خود که اثبات خداوند باشد رسیدهایم زیرا واجبالوجود موجودی است که وجودش ضروری است و عدمش محال است (که اگر خواستیم از تعابیر دینی از او یاد کنیم میگوییم خداوند). اما اگر آن موجود ممکنالوجود باشد خواهیم گفت که به دلیلی خصوصیتی که ممکنالوجود دارد، حتماً نیازمند واجبالوجود خواهد بود.
پس به طور خلاصه هر موجودی را که در خارج از ذهن در نظر آوریم یا واجبالوجود است و یا نیازمند به واجبالوجود (زیرا ممکنالوجود برای موجود شدنش به واجبالوجود نیاز دارد). پس در هر صورت واجبالوجود اثبات میشود. اما چرا اگر آن موجود، ممکنالوجود باشد، به واجبالوجود نیازمند است؟ دلیل این امر خاصیت خود ممکنالوجود است. زیرا همان طور که گفته شد، ممکنالوجود موجودی است که نه وجودش ضروری است و نه عدمش یعنی ذاتش نسبت به وجود و عدم مساوی است. روشن است که چنین موجودی اگر بخواهد موجود شود باید علتی او را بوجود آورد. زیرا اگر موجودی که ذاتش نسبت به وجود و عدم مساوی است و هیچ یک از وجود و عدم برایش ضروری نیست، بخواهد بدون علت موجود شود معنایش این است که ناگهان و بدون دلیل وجود برایش ضروری شده است و واجبالوجود شده است. در هر حالی که چنین چیزی علاوه برآن که محال است، برخلاف فرض ماست. زیرا ما فرض کرده بودیم که آن شئ ممکنالوجود است در حالی که الآن میگوییم واجبالوجود است [1].
پس به طور خلاصه روشن شد که هر ممکنالوجودی نیازمند علت است. اکنون میگوییم که علت آن ممکنالوجود از سه فرض خارج نیست، یا واجبالوجود است و یا ممکنالوجود دیگری است. در صورت اول ما به مطلوبمان رسیدهایم. زیرا گفتیم که اگر آن موجود ممکنالوجود باشد به واجبالوجود نیازمند است. در صورت دوم که بگوییم علت آن ممکنالوجود یک ممکنالوجود دیگری است سخن خود را دربارة آن ممکنالوجود دوم تکرار میکنیم و میگوییم این ممکنالوجود هم نیازمند علت است و علت او یا واجبالوجود است که در این صورت به مطلوبمان رسیدهایم یا علتش همان ممکنالوجود اول است که این امر محال است زیرا این همان «دور» است که محال بودنش بدیهی است [2]، یا علتش ممکنالوجود سومی است. همین سخن را دربارة ممکنالوجود سوم ادامه میدهیم که در نتیجه یا به واجبالوجود میرسیم و یا به ممکنالوجود چهارمی میرسیم. اما این سلسلة ممکنالوجودها نمیتواند تا بینهایت ادامه یابد زیرا تسلسل محال است. در نتیجه باید در نهایت به واجبالوجود برسیم.
تنها نکتهای که در این استدلال باقی میماند آن است که محال بودن تسلسل را اثبات کنیم. برای اثبات محال بودن تسلسل در علت و معلول برهانهای متعددی در فلسفه اقامه شده است که از جملة معروفترین آنها برهان مرحوم بوعلی سینا به نام «وسط و طرف» و برهان معلم ثانی مرحوم فارابی با نام «اسد و اخصر» است. اما شاید باطل بودن تسلسل در علت و معلول نیز مانند باطل بودن دور بدیهی باشد و تنها تصور صحیح مطلب موجب تصدیق آن گردد و دیگر نیازی به برهان در مسئله نباشد. برای تصور صحیح مسئله به یک مثال توجه کنید. فرض کنیم در اتاقی شخص فقیری که هیچ پولی در جیبش نیست وارد شود. روشن است که با گذشت زمان تا وقتی که کسی پولی به آن فقیر ندهد، امکان ندارد که او در جیبش پولی پیدا شود. حال اگر فقیر دیگری نیز که هیچ پولی در جیب ندارد به فقیر اول اضافه شود. بازهم در نتیجه تفاوتی حاصل نخواهد شد. یعنی با گذشت زمان امکان ندارد که در جیب این دو فقیر پولی پیدا شود مگر آن که شخص پولداری به آنها پول دهد. حال اگر به فقیرهای این اتاق، فقیر سوم یا چهارم را هم اضافه کنیم بازهم نتیجه یکسان است. یعنی با گذشت زمان خود به