لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 86
معرفی ساختمان کلی کتاب دوم ابتدایی
کتاب حاوی 22 درس است. به هر چهار مهارت گوش دادن، سخن گفتن ، خواندن و نوشتن توجه دارد. دو کتاب بخوانیم و بنویسیم دارد از دو نوع خط در نوشتن محتوا استفاده شده است ، خط خواندن (نسخ) خط نوشت (نستعلیق) استفاده شده است. از روش هایی مانند مستقل خوانی ، همیاری ، تلفیقی ، بحث گروهی برای تدریس محتوا استفاده می شود. هر چهار مهارت به صورت مستمر مورد ارزشیابی قرار می گیرد. در پایان هر درس سوالاتی جهت کنترل یادگیری فراگیران از محتوا تحت عنوان گوش کن و بگو آمده است، معلم می تواند در صورت نیاز آن ها را افزایش دهد هر درس علاوه بر متن حاوی گوش و بگو – درست ، نادرست – واژه آموزی – نکته – ببین و بگو – بگرد و پیدا کن – به دوستانت بگو – بازی بازی بازی – با هم بخندیم و کتاب خوانی است که می خواهد یادگیری فراگیران را عمیق تر و پایدارتر نماید. متن درس ها در ابتدا آسان و به تدریج از لحاظ لغات و جمله بندی مشکل تر می شود، متن ها را معمولاً به سه طریق صاحت خوانی ، مستقل خوانی ، و خطا دهی آموزش می دهند و انتخاب روش بستگی به نوع درس و سطح علمی کلاس دارد. تصاویر کتاب دوم نسبت به سایر پایه ها بیشتر می باشد و هدف این تصاویر ایجاد انگیزه و رغبت در دانش آموزان است و به مطالب درس و فهم آن کمک می کند، در واقع تکمیل کننده درس و تجربه ی غیر مستقیم برای کودکان است . مفهوم واژه آموزی مورد توجه قار گرفته تا دانش آموزان معانی لغات های دیگری نیاز به معنی دارند معلم با استفاده از کتب فرهنگ لغت آن ها را معنی می کند و از فراگیران می خواهد که آن ها را حفظ کنند و در گنجینة ذهنی لغات خود نگهداری نمایند. واژه آموزی به گسترش لغات کودکان کمک می کند . در قسمت گوش کن و بگو و درست و نادرست هدف آن است که از مفهوم و محتوای درس ارزشیابی انجام گیرد، نقایص یادگیری فراگیران و کار معلم مشخص شود تا درصدد رفع و اصلاح آن ها بر آید. چنانچه سؤالات کافی به نظر نمی رسند معلم می تواند پرسش های دیگری را پیش بینی کند، اما در طرح پرسش ها لازم است به نکات زیر توجه نماید:
پرسش در ارتباط با متن درس می باشد.
در حد فهم و درک شاگردان می باشد.
شاگردان را به کنجکاوی وا دارد.
معلم خود جواب آن را بداند
مکمل پرسش کتاب باشد.
مرحله (1)
1) شکل ظاهری و ویژگی های فیزیکی کتاب :
الف) آیا کتاب ظاهری شاد – گیرا و جذاب دارد؟
الف) بله ، چون در تصویر روی جلد از پدیده های طبیعت مثل پروانه ، گل ، رنگین کمان ، ستاره ، ابر ، خورشید و ... استفاده شده است تا دانش آموزان بهتر با آن ها آشنا شوند و در آن تصویر کتابی را نشان می دهد که خورشیدی در آن می درخشد و همه از نورش بهره مند می شوند را به کتابی مانند می کنیم که همه با خواندنش از فواید و اطلاعات درون آن سود می برند و در آن تنها از تصویر یک دختر استفاده شده است. که این اشکال تصویر روی جلد است و نقاشی متناشب با سلیقه دانش آموزان دوم دبستان است.
ب) آیا قطع کتاب (اندازه) مناسب است؟
بله، چون نه زیاد بزرگ و نه زیاد کوچک است و حمل ان برای دانش اموزان تقریباً آسان است، ولی تعداد صفحات آن کمی زیاد است.
ج) آیا جلد و صحافی و کاغذ آن بادوام است و فراگیران می توانند استفاده ممتد از کتاب را داشته باشند؟
جلد کتاب به علت نازک بودن (در صورت مرتب نگه داشتن) ممکن است زود خراب یا کثیف شود و کاغذ های درون کتاب سفید هستند ولی به علت مراقب نبودن دانش آموزان زود پاره یا کثیف می شوند و نمی توان به مدت زیادی از آن استفاده کرد.
د) آیا اندازه ی حروف متناسب با سن و پایه ی تحصیلی کودکان انتخاب شده است؟
بله ، از دو نوع خط استفاده است ، که متن درس آن با خط تحریری نگاشته شده است و تمرینات آن با خط دیگری می باشد و ریزتر از متن درس می باشد.
ه)آیا تصاویر با رنگ های مناسب و جذاب انتخاب شده است و می توانند تکمیل کنندة مطالب کتاب باشند؟
درس 1 «خدای مهربان»
از رنگهای مناسب استفاده شده است که در آن چهرة کودکان خندانی را می بینیم که به کلاس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 71
دانشگاه پیام نور رامهرمز
عنوان : سمینار در مسائل روان شناسی
موضوع : بررسی میزان کمرویی در فرزند ارشد و فرزند دوم خانواده
استاد راهنما : جناب آقای عطار زاده
گرد آورنده : غلام قریشوندی
پائیز 84
چکیده :
هدف از اجرای این پژوهش مقایسه کمرویی بین فرزند ارشد و فرزند دوم خانواده است
در این پژوهش فرضیه به صورت زیر است :
« میزان کمرویی بین فرزند ارشد و فرزند دوم خانواده تفاوت معنادار وجود دارد .
ابزار اندازه گیری در این پژوهش آزمون کمرویی استنفورد است ، برای این منظور از دانش آموزان سال سوم راهنمایی شهرستان ایذه ، 100 نفر به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند
جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون tدر دو گرو مستقل استفاده شد .
نتیجه نشان داد که :
بین فرزند ارشد و فرزند دوم خانواده دانش آموزان سال سوم راهنمایی شهرستان ایذه با اطمینان 95% تفاوت معنا داری وجود ندارد .
مقدمه
کمرویی « یک ناتوانی و معلولیت اجتماعی است در هر جامعه ای درصد قا بل توجهی کودکان نوجوانان و بزرگسالان با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند» در بسیاری از مواقع کمرویی «اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیت ها ، خلاقیت ها و ایفای مسئولیت هاست » کمرویی به یک معنا ، نقیصه ای جدی در زندگی فردی و خانوادگی و موجب خسران در حیات اجتماعی است ، چرا که همیشه توده ای از ابرهای تیره کمرویی ، طلوع خورشید وجود و ظهور استعدادهای نهفته قبل نوجوانان و جوانان مستعد و هوشمند را پنهان می کند . بنابر این نباید پدیده کمرویی به عنوان یکی از اساسی ترین آفات رشد متعادل در خانواده ها و جامعه اسلامی پدیدار شوند . ( افروز 1373 ) کمرویی یک نوع حجب و حیا و یا به تعبیر دیگر ترس و تشویش بی موردی است که امکان تلاش و تقلا را از فرد کسب می کند و وی را به نوعی فلج روحی – جسمی دچار می کند .
( هوشیار – رزم آرا ، 1375 )
احساسات و افکار ناشی از کمرویی چه در آنهایی که دائم گرفتار این عارضه هستند و چه در افرادی که فقط گاهگاهی دچار آن می شوند شبیه به هم است ، ولی آنهایی که بیشتر دچار آن هستند بیشتر دچار رنج ناشی از آن می گردند و تفاوت بین فرد عادی و یک فرد کمرو در تجزیه و تحلیلی است که از شخصیت خود دارند .
کسی که ذاتاً از بیماری کمرویی رنج می برد در تنهایی خود را از اینگونه موارد سرزنش می کند ، ولی تعجب اینجاست که چنین فردی که شخصیت بیمار گونه دارد برای تبرئه و رهایی از سرزنش خود تقصیر را به گردن دیگران می اندازد .
کم روی یک نوع زندان عجیب و مخصوص است که در ان خود شخص هم زندانی وهم زندانبان خویش است .مدام قوانین پیچیده و دلایل مشکل و بی سر و ته را برای خود وضع می کند ضمن مطیع بودن در مقابل زندانبان خویش یعنی خودش از این گرفتاری به شدت متنفر است کمروی زندگی خیلی از اشخاص سایه میافکند و اثر میگذارد شاید تعجب کنید ولی طبق اجرای بعضی مقیاسهای سنجش کمروی در آمریکا و چین حاکی از آن است که کودکان چینی بطور قابل ملاحظه ای کمروتر از بچه های آمریکایی هستند ( افروز – 1373 )
پس از تحقیقات زیاد روانکاوان به این نتیجه رسیده اند که در بین ما تعداد زیادی افراد کمرو وجود دارد . افراد کمرو سعی دارند حرکات و رفتار خود را برابر با سلیقه سایرین تغییر دهند تا مورد انتقاد آنها قرار نگیرند .
کمرویی مانع از آن می شود که شخص موجودیت خود را بروز و محاسن و معلومات خود را آشکار سازد ، در صورتی که ممکن است دارای بزرگترین و بهترین لیاقت برای احراز این مقامها باشد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 261
فصل دوم
ادبیات وپیشینة تحقیق
خدا در قرآن
هر یک از کتب آسمانی ضمن آیات خود سیمای ویژه از خداوند را به دست میدهد که شناخت آن، نقش بسیار مهمی در فهم دیگر معارف دینی و میزان تعهد به دستورهای الهی دارد. مثلاٌ در کتب مقدس عهد عتیق ، با خدایی مادی، بخیل، دروغگو، پشیمان، فراموشکار، خسته، خشمگین و غیرحلیم، و ضعیف در برابر کید و قدرت انسان، و شیطان مواجهیم.
خدای عهد جدید موجودی مهربان است که برای بخشش گناه ذاتی آدمیان (خوردن از درخت ممنوعه ) زمینی شد و مصلوب گشت.
اما خدایی که در ترسیم قرآن شده، چگونه است و چه نقشی در هستی دارد و از سویی چه تأثیری نیز بر انسان مینهد؟ آیا جایگاهش در بالای کهکشانها، آسمانها وجبروت میباشد، یا اینکه نزدیک است و قریب؟ آیا فلسفی خشک است، یا اینکه دوستداشتنیترین محبوب و زیباترین موجودی است که میتوان با او از محبت و عشق دم زد؟
تلقی و دریافت ما از سیمای خداوند، توجیهگر نوع رابطهای است که با او برقرار میکنیم. مثلاً گروهی خدا را در فاصله بسیار دور از زندگی خود قرار میدهند و بلکه او را حذف میکنند و برخی نیز او را در دل و دیده و زندگی، حقیقتی یگانه یافته و حتی خود و دیگران را عدم فرض کردهاند. اینان که سرودهاند «ما عدمهاییم هستیهانما»، در خانه جز صاحبخانه ندیدهاند. کاملترین سیمای خداوند در قرآن ظهور یافته؛ قرآنی که ظرف تجلی کامل اسماء و صفات پروردگار.
اسما و صفات خدا در یک نگاه
و لله الأسماء الحسنی فادعوه بها.
قرآن مجید و روایات اسلامی خداوند را دارای «نامهای نیک» دانستهاند؛ نامهایی که بیانگر صفات اویند. آیه مذکور نامهای نیک را تنها از آن خداوند میداند.
اینکه «اسماء حسنی» مخصوص خداوند است، از این روست که اسماء او حاکی از کمالات اوست و از دیگر سو واجب الوجود، عین کمال و کمال مطلق است. از همین رو، کمال حقیقی از آن اوست و غیر او هر چه هست، ممکن الوجود و سراسر فقر و نیازست.
نامهای نیک خداوند که در قرآن و دیگر منابع اسلامی بر پارهای از آنها تأکید ویژه شده، فراواناند. مثلاً در برخی از روایات اسلامی برای خداوند نود و نه اسم و صفت نام برده شده است.
در قرآن نیز برای خداوند، اسما و صفات گوناگونی بر شمرده شده که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
«الله»؛ ذاتی که جامع همه کمالات است و آن کمالات را به طور مطلق دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
بعضی از کاربردهای قانون دوم ترمودینامیک
در این بخش ما تعداد بیشتری از نتایج قانون دومترمودینامیک را بوسیله محاسبات تغییرات آنتروپی همراه با یک جریان گوناگون آزمایش می کنیم . برای سادگی کار ، ما توجه خود را به یک ترکیب سیستم بسته جلب می کنیم . حالتی که بوسیلة دو متغیر از سه متغیر V و T و P مشخص می شود .
انتخاب متغیرهای مستقل :
ترکیب دو قانون اول و دوم نیازمند این است که تغییرات دیفرانسیلی در انرژی داخلی به صورت زیر باشد .
(1)
معادلة (1) برای هر دو واکنش برگشت پذیر و برگشت ناپذیر درست است زیرا مربوط به توابع حالت S و U و V می باشد . محاسبة ds برای یک جریان برگشت ناپذیر نیازمند این است که ما یک راه برگشت پذیر میان حالتهای ابتدایی و انتهایی پیدا کنیم ، اما ds یک دیفرانسیل واقعی است و رابطه ای که در معادلة (1) عنوان شده ، جریانی است که محیط اطراف خود تبعیت نمیکند. معادلة (1) اینگونه عنوان می کند که تغییر انرژی در یک جریان به طور مشخصی آشکار است هنگامی که تغییر از ، تغییر دادن حجم هنگامی که آنتروپی ثابت است و برعکس متأثر باشد .
سپس برای S ثابت ، شیب U برخلاف V فقط فشار است و برای V ثابت ، شیب U بر خلاف S فقط دما است . سادگی این تفسیر از سرعتهای تغییر U با توجه به تغییرات S و V و با توجه به متغیرهای P ، V ، T ، S و V را به عنوان متغیرهای مستقل طبیعی تابع U معرفی و طبقه بندی می کنیم .
برای هر تابع حالت ترمودینامیکی ، ما متغیرهای طبیعی را مشخص می کنیم . این تفسیر حاللتی را بوجود می آورد برای معرفی کردن یک دگرگونی متغیرها ، مثل جایی که یک تابع y(x) از متغیر مستقل X بازنویسی شده به عنوان یک تابعی که در آن مشتق y(x) نسبت به x یک متغیر مستقل است . چرا یک فرد باید متغیرهای طبیعی یک تابع حالت ترمودینامیکی را پیدا کند ؟
آزمایشات آزمایشگاهی معمولاً در شرایطی انجام می شوند که مقدار T و P ثابت فرض می شود یا گاهی اوقات V و T را ثابت می گیرند . مطمئناً می توان تغییر در U را با توجه به تغییرات در P و T محاسبه کرد یا با توجه به سایر جفت متغیرهای مستقل نیز می توان محاسبه کرد . اگرچه شکلهای منتج بسیار کامل تر از معادله (1) ، به طور حسی ضریب ، ضرب شده در تغییرات متغیرهای مستقل مشتق U با توجه به متغیرهای انتخابی نیستند بلکه آنها ترکیبی هایی از توابع مربوط به خواص سیستم هستند . برای مثال ، انتخاب T و V به عنوان متغیرهای مصتقل برای U می دهد :
(2)
(3)
(4)
از معادلة (1) نتیجه می شود که ، بنابراین ضریب dv در معادله (3) می تواند بر مبنای مقادیر T و V و P بیان شود . سرعت تغییر U با توجه به تغییرات در V بوسیله تراز بین P و مشخص می شود که به آسانی هنگامی که S و V را به عنوان متغیر مستقل انتخاب می کنیم نیست . این بیانیه ، این انگیزه را به وجود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
«بررسی مشکلات آموزش زبان دوم (عربی)»
((زهرا نظریان دبیر دبیرستانهای آموزشوپرورش ناحیة 5 شهر اصفهان))
چکیده
در این مقاله، موانع یادگیری زبان عربی در ابعاد دانشآموزی ـ اجتماعی ـ معلمان و نظام آموزشی مورد بررسی قرار گرفته است. عوامل مربوط به دانشآموز: کمبود انگیزه وسیلهای و یکپارچه ـ عدم تسلط بر پیشنیازهای این درس ـ قرار نگرفتن در محیطی که به زبان عربی تکلم میشود. از عوامل مربوط به معلمان ـ عدم تسلط آنان در مکالمه به زبان عربی ـ عدم استفاده از وسایل کمک آموزشی و تأکید بیشازحد بر روش سخنرانی قابل ذکر است. از موانع اجتماعی میتوان به عدم اهمیت جامعه بر یادگیری زبان عربی ـ وجود نگرش منفی نسبت به عربزبانان و کمبود مؤسسات آموزشی زبان عربی در سطح شهر اشاره کرد. سرانجام از عوامل مربوط به نظام آموزشی میتوان محدود بودن ساعت درس عربی، وسعت مطالب مورد تدریس و تأکید بر یادگیری قواعد به منظور موفقیت در پاسخ به سؤالات کنکور و عدم تبیین هدفهای درس عربی برای معلمان و دانشآموزان را نام برد. علاوه بر موانع مذکور، روشهای عمده آموزش زبان عربی مورد بحث قرار گرفته و پیشنهاداتی به منظور رفع برخی از این موانع ارائه گردیده است.
انسان موجودی با ابعاد زیستی، روانی، اجتماعی و اخلاقی است و در هر یک از این ابعاد نیازهایی دارد. به منظور برآورده ساختن نیازهای خود ناچار گردید تا به صورت اجتماعی زندگی کند و در این شرایط نیاز به داشتن وسیله ارتباطی در حد بالایی احساس شد. ابتدا به زبان اشارهای روی آورد اما به دلیل محدودیتهای این زبان، به خلق زبان کلامی نیاز پیدا کرد و برای پاسخگویی آن به زبان کلامی و بعد هم نوشتاری پرداخت. این موضوع امروزه به حدی تنوع دارد که حدود 4000 زبان را میتوان در دنیای امروزی شناسایی نمود. (وزیرنیا، 1379).
تعدد زبانی و نمادهای نوشتاری و نیاز روزافزون انسانها در دهکده جهانی به برقراری ارتباط و استفاده از امکانات علمی، فنی و... یکدیگر، ضرورت یادگیری بعضی از زبانهای دنیا را بسیار حتمی نموده است. از جمله یادگیری زبان انگلیسی و عربی برای ایرانیان. این آموزش در آموزشوپرورش کشور ما از دوره راهنمایی به طور رسمی آغاز میشود و سالانه وقت زیادی از معلمان و دانشآموزان صرف یادگیری مسائل مختلف این زبانها به عنوان زبان خارجی میشود.
در اینجا این سؤال مطرح میشود که آیا نظام تعلیم و تربیت به اهدافی که در یادگیری زبانهای خارجی تعیین نموده است، دست مییابد؟ تا چه حد این اهداف با روشهای فعلی قابل دستیابیاند؟ موانع موجود کدامند؟ در این مقاله به برخی از موانع فعلی در یادگیری زبانهای خارجی در نظام آموزشوپرورش پرداخته شده است.
بدین منظور این موانع در چند مقوله زیر مورد بحث قرار میگیرند:
1ـ عوامل مربوط به دانشآموزان
2ـ عوامل مربوط به جامعه
3ـ عوامل مربوط به نظام آموزشی
4ـ عوامل مربوط به معلمان
بدیهی است که دانشآموزان محور مهمی از آموزشوپرورش را تشکیل میدهند و ویژگیهای آنان در تسهیل یا دشواری یادگیری تمام دروس مؤثرند. این ویژگیها در یادگیری دروسی که برای آنان تازگی دارند از اهمیت بیشتری برخوردار خواهند بود. ویژگیهای دانشآموزان در دو حیطه شناختی و عاطفی با یادگیری دروس زبان خارجی مرتبط میشوند. از ویژگیهای شناختی آنان میتوان به هوش، تجارب و آموختههای گذشته اشاره کرد. هوش دانشآموزان در یادگیری تمامی دروس تأثیرگذار است. تجارب و آموختههای گذشته آنان در یادگیری دروس عربی و زبان انگلیسی به شکل خاصی نقش بازی میکند. بدین صورت که دانشآموزان در کلاس اول راهنمایی تقریباً بدون گذراندن هیچ درس پیشنیاز، یادگیری این دروس را آغاز میکنند و طبیعی است که عملکرد آنان در این دروس در مقایسه با دروس دیگر از جمله ریاضی، فارسی و... متفاوت و احتمالاً پایینتر باشد. تحقیقات مختلف از جمله تحقیق بلوم در چندین کشور دنیا نشان داده است که رفتارهای ورودی شناختی نقش مهمی در یادگیری آموزشگاهی دارند (سیف، 1379) بنابراین، یکی از موانع یادگیری دروس عربی و زبان انگلیسی فقدان رفتارهای ورودی شناختی کافی در دانشآموزان است.
در حیطه عاطفی و رفتارهای ورودی عاطفی میتوان به تجارب دانشآموزان که در سالهای قبل از یادگیری زبان عربی و انگلیسی از طریق اعضاء خانواده (خواهران و برادرانی که در دوره راهنمایی و دبیرستان تحصیل میکنند) و دوستان و... کسب میشوند، اشاره کرد.
به نظر میرسد که بیشتر دانشآموزان در هنگام ورود به کلاسهای این دو درس نگرش مثبتی نسبت به یادگیری آنها ندارند و احتمالاً یا دارای حالتی خنثی و یا منفی هستند.
با توجه به اینکه تحقیقات قبلی نقش رفتارهای ورودی عاطفی را در یادگیری دروس تقریباً 25 درصد بیان داشتهاند، لذا میتوان گفت که 25 درصد از علت پیشرفت یا عدمپیشرفت دانشآموزان در این دروس به رفتارهای ورودی عاطفی آنان مربوط میباشد. (بلوم به نقل از سیف، 1363).
عامل دوم در زمینه رفتارهای ورودی عاطفی به انگیزه دانشآموزان بر میگردد. در واقع هیچ فردی بر نقش انگیزه در یادگیری تردید ندارد و این انگیزه در یادگیری زبان خارجی به دو شکل مطرح میباشد:
انگیزه یکپارچه و انگیزه وسیلهای. مطالعات پژوهشی گسترده ثابت کردهاند که زبانآموزان هنگامی بیشترین موفقیت را کسب میکنند که فرهنگ و مردم وابسته به زبان خارجی مورد مطالعه خود را دوست داشته باشند و بخواهند با جامعهای که در آن به آن زبان تکلم میشود، آشنا شوند. این حالت را اصطلاحاً انگیزه یکپارچه گویند. منظور از انگیزش وسیلهای این است که در این نوع انگیزه هدف از یادگیری زبان خارجی بیشتر کاربرد آن است، مانند گذراندن واحد درسی یا آماده شدن برای کنکور. زبانآموزانی که دارای انگیزة وسیلهای هستند، موفقیت چندانی در کلاسهای زبان خارجی کسب نمیکنند. حال اگر بیانگیزگی تعدادی از دانشآموزان در زبان عربی و انگلیسی به این عامل افزوده شود، پیشبینی عملکرد آنان در یادگیری این دروس بسیار آسان خواهد بود و آن هم این است که صرف داشتن انگیزه ابزاری باعث یادگیری سطحی دروس مذکور خواهد شد و نداشتن انگیزه هیچگونه یادگیری را به دنبال نداشته و حتی باعث احساس استرس و سرانجام ایجاد تنفر نسبت به کتاب و دبیران این دروس خواهد شد (گرجی، 1375).
به عبارتی دیگر، میتوان گفت فراگیرانی که دارای انگیزة یکپارچه هستند، میتوانند در یادگیری زبان خارجی موفقیت کسب نمایند، حال آنکه زبانآموزان واجد انگیزه وسیلهای ممکن است حتی در هنگام قرار گرفتن در بافت زبان دوم، موفقیت چندانی به دست نیاورند.
البته میزان قرار گرفتن در معرض زبان دوم نیز اهمیت دارد. هیچ کس نمیتواند بدون اینکه به اندازه کافی در معرض زبانی قرار گیرد، بر آن مسلط شود. مهمترین برنامههای زبانی طوری طرحریزی میشوند که از هر سه عامل مورد بحث یعنی انگیزه یکپارچه، وسیلهای و قرار گرفتن در معرض زبان و بافت زبان موردنظر استفاده کنند.
از این رو برنامههای تابستانی در خارج از کشور (مثل سفر حج یا زیارت عتبات عالیه در کشورهای عربی) یا برنامههای مربوط به گذراندن سال آموزشی در خارج از کشور موجب خواهد شد تا آنانی که از انگیزه یکپارچه برخوردارند فرصت یادگیری زبان را در بافتی پیدا کنند که در همان زبان به منزلة وسیله ارتباطی عمده عمل میکند و لذا فرصت استفاده دائمی از آن زبان را به دست میآورند. هر چند که انجام این راهبرد پیشنهادی برای نظام آموزشوپرورش تقریباً امکانپذیر نیست.
یکی از عواملی که باعث کاهش انگیزه وسیلهای دانشآموزان نسبت به یادگیری درس عربی میشود این است که این درس برای آنان جنبه کاربردی ناچیزی دارد. بدین معنی که یک دانشآموز ممکن است این گونه پیشبینی نماید که تا پایان عمر خود با یک فرد عرب زبان مواجه نخواهد شد و یا در شرایطی قرار نخواهد گرفت که مجبور به استفاده از آموختههای کلاسی خود شود. علاوه بر این، چنانچه دانشآموزان قصد ادامه تحصیل در دانشگاه را نداشته باشد و یا رشته مورد علاقه او در دانشگاه نیازی به یادگیری زبان عربی نداشته باشد، انگیزه وسیلهای او بسیار کاهش خواهد یافت.
عاملی که در کاهش انگیزه یکپارچه دانشآموزان نقش دارد وجود نگرش منفی و یا خنثی نسبت به مردمان کشورهای عربزبان در زمینه پیشرفت علمی، تکنولوژی و انسانی است. این عامل باعث میشود تا شاید هیچ دانشآموزی آرزوی زندگی و تحصیل در کشورهای عربزبان را در ذهن نداشته باشد و لذا ضرورتی برای یادگیری این درس احساس نکند.
از عوامل مربوط به جامعه میتوان به ناکافی بودن مؤسسات آموزش زبان عربی در سطح شهرها اشاره نمود. ملاحظه میشود که برای یادگیری زبان انگلیسی، دانشآموزان میتوانند در مؤسسات خصوصی آموزش زبان شرکت نمایند. اما در خصوص زبان عربی چنین مؤسساتی یا وجود ندارد و یا بسیار محدوداند. طبیعی است که دانشآموزان با یادگیری زبان انگلیسی در دوره ابتدایی و یا همزمان با درس زبان انگلیسی در مدرسه میتوانند عملکرد بهتری در این درس از خود نشان دهند ولی در درس عربی این امتیاز در جامعه ما وجود ندارد.
در جامعه، مردم و خانوادهها نیز اهمیتی که برای یادگیری زبان انگلیسی قایلاند، نسبت به درس عربی و زبان عربی قایل نیستند. به عبارتی دیگر، ضمن بیاهمیت دانستن یادگیری زبان عربی، نگرش چندان مثبتی به تکلم با آن زبان وجود ندارد. از این رو، تقویتهای اجتماعی که زبانآموز در درس زبان انگلیسی از دیگران دریافت میکند، در درس عربی دریافت نمینماید.
در یادگیری زبان فارسی و قواعد آن عوامل دیگری به غیر از معلم و مدرسه نقش دارند از جمله کتابهای غیردرسی، داستانی، رسانههای گروهی مانند تلویزیون و رادیو، مطبوعات مانند مجلات و روزنامهها. این عوامل در یادگیری درس عربی و زبان در جامعه وجود ندارند. لذا یادگیری دانشآموز به فعالیتهای معلم و کتب درس عربی محدود میباشد.
در مقایسه با دبیران زبان میتوان گفت که آنان تقریباً به خوبی میتوانند به این زبان تکلم کنند و با یک فرد خارجی زبان مکالمه نمایند. اما دبیران عربی در این حد توانمند نیستند، شاید یکی دیگر از موانع مربوط به معلمان وجود این قانون در آموزشوپرورش باشد که یک دبیر اگر 3 سال این درس را در دبیرستان تدریس کرده باشد میتواند این دروس را ارائه نموده و به عنوان دبیر عربی شناخته شود. سؤال این است که آیا میزان اطلاعات یک دبیر باید صرفاً در حد مطالب کتاب باشد؟ آیا دبیری که یک شب از دانشآموزان جلوتر باشد میتواند کارایی مورد انتظار نظام آموزش را تأمین نماید؟!!
معلمان عربی شناختی از دانش زبانشناسان و روانشناسان ندارند. بدین معنی که یک دبیر عربی فاقد آشنایی لازم با یادگیری زبان و مراحل تکامل آن و روانشناسی یادگیری و روشهای آموزشی کارآمد میباشد.
دبیران عربی نمیتوانند اهداف تدریس زبان عربی را به حدی که دانشآموزان متقاعد شوند، تبیین نمایند و شاید علت آن نظام آموزشی باشد که این تبیین را برای دبیران بیان نکرده است و لذا هر دبیر در حد توان خود تلاش میکند تا هدف از یادگیری زبان عربی را برای دانشآموزان تبیین نماید.
بنابراین وقتی دانشآموزان پاسخ کافی نسبت به این سؤال که چرا باید درس عربی را یاد گرفت؟ دریافت نمیدارند، انگیزه لازم برای تحمل دشواریهای یادگیری این درس را پیدا نخواهند کرد.
عدم استفاده دبیران از روشهای متنوع تدریس در کلاسهای عربی و تأکید صرف بر روش آموزش سنتی به صورت سخنرانی باعث افت جذابیت مطالب این درس میشود. عدم استفاده از وسایل کمک آموزشی نیز بر این مشکل خواهد افزود.
بنابراین، تا زمانی که اهداف یادگیری و آموزش درس عربی تبیین و اصلاح نشوند، روشهای سنتی جای خود را به روشهای فعال و فرآیند مدار و روش یادگیری در حد تسلط ندهند و دبیران دانش کافی در خصوص علم روانشناسی و زبانشناسی به دست نیاورند، عملکرد یادگیری دانشآموزان و عملکرد آموزشی دبیران در همین سطحی که وجود دارد، خواهد بود.
آیا دبیران زبان غربی در مورد تئوریهای رشد زبان و آموزش زبان دوم شناختی دارند؟ نگاهی به واحدهای درسی گذرانده شده آنان نشان میدهد که آنان مستقیماً این مطالب را در طول دوران تحصیل خود فرا نمیگیرند. لازم است در اینجا مختصری از این روشها و مطالب موردنیاز آورده شوند. اول اینکه باید خاطرنشان شود که بین زبان دوم و زبان خارجی تفاوت وجود دارد. بدین صورت که در یادگیری زبان دوم امکان قرار گرفتن زبانآموز در بافت آن زبان وجود دارد. اما این شرایط برای یادگیری زبان خارجی میسر نیست. برای مثال برای یک فرد ترکزبان، زبانفارسی به عنوان زبان دوم مطرح میباشد و او میتواند در شهرهایی که به زبان فارسی تکلم میکنند قرار گیرد و یا از صداوسیما آن را فرا گیرد و یا در محیط مدرسه روزانه چند ساعت در معرض و بافت زبان فارسی قرار گیرد اما برای یادگیری زبان عربی و انگلیسی این امکان به راحتی فراهم نمیباشد و ناچاراً باید در قالب کتاب و دستورات آموزشی آن را فرا گیرد.
از طرف دیگر، بین یادگیری زبان اول (تکلم به زبان مادری) و زبان دوم یا خارجی تفاوت وجود دارد. بدین معنی که یادگیری زبان اول نوعی فراگیری جهانی است یعنی همة کودکان یاد میگیرند تا به زبان مادری خود تکلم نمایند. اما یادگیری زبان دوم یا خارجی برای آنان حالتی فراگیر و اجباری ندارد. یعنی یک کودک فارسزبان همان زبان مادری خود را میداند و اجباری به یادگیری زبان عربی و انگلیسی احساس نمیکند. ولی یک کودک ترکزبان ناچار میشود زبان فارسی رادر مدرسه بیاموزد ولی برای یادگیری زبان عربی و انگلیسی آنچنان تحت فشار و اجبار قرار ندارند.
در واقع تنها دلیل یادگیری زبان دوم یا خارجی برآورده نشدن نیازهای ارتباطی افراد به وسیله زبان اول است. از آنجا که تعداد زیادی از همسایههای ایران را کشورهای عربزبان تشکیل میدهند و ارتباطات بیشتری بین ایرانیان و کشورهای عربزبان مثل عراق، کویت، عربستان و سوریه وجود دارد، برای ایجاد ارتباط با آنها، نیاز به یادگیری زبان عربی وجود دارد.
از طرفی دیگر، بخشی از کلمات زبان فارسی را لغات عربی تشکیل میدهند و به منظور ریشهیابی لغات، نیاز دانشآموزان فارسزبان به یادگیری دستورات و قواعد، صرف و نحو و واجشناسی زبان عربی بیشتر میباشد. کتاب آسمانی ما مسلمانان و بسیاری از متون دینی معتبر به زبان عربی بوده و به منظور درک بهتر و استفاده بهینه از آن، یادگیری زبان عربی ضروری مینماید. سرانجام این که زبان عربی، زبان مشترک مسلمین محسوب شده و برای تحکیم ارتباطات خود لازم است به این زبان در حد تسلط آشنا شده باشند.
اکثر شرایط یادگیری زبان دوم مانند یکی از سه نوع زیر میباشد:
اضافی، تکمیلی و جانشینی در نوع اضافی، فرد علاوه بر یادگیری زبان اول به یادگیری زبان دوم نیاز دارد یعنی یادگیری زبان دوم در شرایط خاص موردنیاز خواهد بود. مثلاً وقتی فرد برای مدت کوتاهی به یک کشور عربزبان میرود یا علاقمند به خواندن مطالب نویسندگان خارجی است.