لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
خلیج فارس در گذرگاه تاریخ
یازدهم اردیبهشت ماه مصادف با «روز ملى خلیج فارس» است تا این روز مناسبى باشد براى تمرکز اذهان ایرانیان که نه تنها در سرزمین مادرى بلکه در همه واحدهاى جغرافیایى محل زیست خود در گستره اى به وسعت سراسر گیتى به پاسداشت نمادى از غرور ملى و افتخار میهنى خود روى آورند. غرور و افتخارى که به یمن و تبرک تأثیر ژرف باورهاى عمیق الهى و دینى ارزشى مضاعف یافته است و در این روز با سرفرازى و نازش به وجود فسونبار پهنه آبى جنوب ایران به نام «فارس» شگون یافته و متجلى مى شود.این گستره نیلگون که زمانى به تمامى در درون قلمرو ایرانیان قرار داشت و از دیرینه روزگاران دریاى فارس خوانده شده است تنها یک واژه ساده نیست بلکه یک «مفهوم» نهادینه شده است که عصرى چند هزار ساله به قدمت آغاز نگارش تاریخ مکتوب بشر از عهد باستان دارد. همه مى دانیم که «مفاهیم» در یک شبانه روز شکل مى گیرند و خلق الساعه نیستند بلکه از روندى طولانى توأم با رنج و امید، واقعیت و رؤیا و اندیشه و عمل حاصل مى آیند و نهادینه مى شوند. خلیج فارس و نام ابدى آن نیز یادآور حضور و نقش برجسته و ویژه اجداد آزادکام ایرانیان است که نام این پهنه آبى را به خاطر جایگاه استوار و تحسین برانگیز خود در عهد باستان و در روزگار اسرارآمیز کهن در تاریخ هستى بشر حتى متون مذهبى ملکه اذهان کردند و خلیج و نام بامسماى آن آنچنان آسمان فرسا شد که برخى مورخان اسلامى نام خلیج فارس را از منشأ الهى و ملهم از اسما آسمانى دانسته اند.نام خلیج فارسدر عصر حاضر که اغراض سیاسى جعل تاریخ را نیز براى تحقق خواسته هاى نامورد با اباحه گرى ترویج مى کند، هر پژوهشگر راستین و بى غرضى مى تواند بدون صعوبت و دشوارى از متون باستانى تا تاریخ معاصر و زمان حاضر آنگاه که نوبت سخن به نام گستره آبى جنوبى ایران مى رسد تلألو نام خلیج فارس را شاهد باشد که به مثابه افشاگر ماهیت و منشأ اسامى مجعول پرتوافشانى مى کند و ماهیت اهداف مغرضانه اى را برملا مى سازد که در خدمت، سیاست پیشگانى قرار مى گیرد که وحدت میان مسلمانان را برنمى تابند و با تمسک به هر وسیله اى حتى اگر از درونمایه لازم نیز تهى باشد به منظور صیانت از تخت و کیان خود امت اسلامى را به واگرایى تحریک و تحریض مى کنند تا آنجا که عدم تجانس و هنجارستیزى حامیان فرامنطقه اى بر اشتراکات فرهنگى، دینى و مذهبى همسایگان هم کیش تفوق یابد.در سده نوینى که عصر انقلاب اطلاعاتى خوانده اند، «غربال کردن اطلاعات و صدور آن» از مهم ترین ابزارها براى القاى اندیشه طراحان «نظم نوین جهانى» محسوب مى گردد به ویژه با لحاظ این مهم که گسترده ترین و تأثیرگذارترین شبکه هاى رسانه اى، دیدارى، شنیدارى و نوشتارى در تملک و اختیار دنیاى غرب و صهیونیست هاى مولود آنان قرار دارد که بى محابا فرهنگ ستیزى مغایر با منافع خود را هدف قرار داده اند و هر آینه که مقتضى بدانند براى تأمین آنچه که مطلوب نظرشان است و تضمین حیات شبکه هاى غول آسا و قدرتمند مالى و سیاسى حکم مى رانند و سپس در زمان مناسب به اشاره پدرخوانده، عوامل شهرت طلب جعل تاریخ را قبیح نمى دانند و باز هم داستان «خلیج عربى» و «جزایر عربى اشغال شده» در نفیر کهنه و منسوخ پیشین دمیده مى شود. در دو قرن اخیر به تاریخ خلیج فارس مى توان به عنوان برآیندى از رابطه سه دایره هم مرکز شامل مردم و دولت ها نگاه کرد. این دایره ها در نخستین حلقه خود شامل مردمى بود که کرانه هاى خلیج فارس محل زیست آنان بود، قدرت هاى منطقه اى که شامل ایران، عربستان و عراق بودند در حلقه میانى جاى مى گرفتند. این قدرت ها که کرانه هاى خلیج فارس را اختیار داشتند هر یک داعیه سیادت بر خلیج فارس را در داشتند و چنین هدفى را سرلوحه برنامه ها و شعارهاى خود قرار داده بودند اما حلقه بیرونى از آن قدرت هاى فرامنطقه اى بود که منافع ملى فرامنطقه اى آنها سبب دلبستگى شان به خلیج فارس شده بود و به شکلى منظم یا متناوب در این پهنه آبى حضور خود را به رخ مى کشیدند. حلقه اخیر را که مى توان قدرت هاى بین المللى در مقاطع مختلفى از تاریخ دو قرن پیش نامید که در این میان به ویژه حضور امپراتورى عثمانى، بریتانیا، روسیه و سرانجام آمریکا از بقیه پررنگ تر و تأثیرگذارتر بود.تحرکات و تحولات مرکز گریز این دایره ها و مدارهاى قدرت در آن پروسه پرفراز و نشیب و رابطه پیچیده و معادله اى چند مجهولى را پدید مى آورد که به بى ثباتى دامن مى زد و درونمایه تحولات خلیج فارس بود اما شاخص ترین ویژگى هاى این رابطه محورهاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى را دربرمى گرفت.محور سیاسى به دعاوى اقتدار سیاسى و مفاهیم استراتژیک پیوندهاى سیاسى مربوط مى شود. محور اقتصادى از مسیر دریایى مهمى حکایت مى کرد که بستر و زمینه ارتباط تجارى و اقتصادى و راه هاى آبى بود اما از لحاظ اجتماعى دین اسلام حلقه شاخصى بود که دست بالاتر را در این همهمه داشت چرا که تقریباً جملگى ساکنان کرانه هاى دوسوى خلیج فارس پیرو اسلام بودند و بخشى از جهان بزرگ تر اسلام را تشکیل مى داد و در مقاطع حساس نقشى عمده و اساسى ایفا مى کرد به این معنا که اختلافاتى مانند تضاد بین سنى و شیعه و اباضى و وهابى در بین ساکنان کرانه هاى خلیج فارس هم گسستگى ایجاد مى کرد و هم اینکه به گونه شگفت آورى سبب پیوند کشورهاى منطقه مى شد. با لحاظ این متمم بود که عثمانى ها و در مقطعى مصریان اگرچه بیگانه بودند اما از مشروعیت دینى خود سود مى جستند. بنابراین دولت هاى اروپایى دین اسلام را به مثابه رادع و مانعى براى برقرارى ارتباط نزدیک با مردم خلیج فارس ارزیابى مى کردند و به تعبیرى آن را تهدیدى بالقوه اما جدى مى پنداشتند و از «پان اسلامیسم» اوج گرفته و پیامدهاى مترتب بر آن بیمناک بودند.به هر روى اروپاییان هر چقدر هم که در خلیج فارس سابقه حضور داشتند باز هم از دیدگاه ساکنان اجنبى بودند و اگرچه هنجارها و ارزش هاى ساکنان خلیج فارس به مذاق آنها خوش نمى آمد اما دست بردن و تغییر در این حریم ممنوعه را خطرناک و غیرقابل پیش بینى تلقى مى کردند.به این ترتیب اروپاییان هرگز دیدگاه مثبتى به دین اسلام و پیروان آن نداشتند و میسیونرهاى مذهبى آنها هیچ گاه موفق نشدند این منطقه را جولانگاه تبلیغ عقاید خود کنند و به همین علت به فعالیت در آب هاى خلیج فارس بسنده کردند و هرگز در پى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 37
ایران و منطقه خلیج فارس:
سناریوهایی برای مقابله با تحریم(
عباس ملکی
پرونده هسته ای ایران همچنان مفتوح است و کشورهای موسوم به پنج بعلاوه یک در حال مذاکره برای برداشتن قدم های بعدی در جهت واداشتن ایران به دست کشیدن از چرخه سوخت هسته ای هستند. علیرغم آنکه شواهد همگی دال بر آن است که میزان غنی سازی اورانیوم در تاسیسات نطنز بیشتر از 4 درصد نیست، اما تلاش برای نشان دادن ایران بعنوان کشوری که تهدید عمده برای کشورهای اروپایی و آمریکایی و بلکه تمام جهان است، از سوی مقامات آمریکایی، اسرائیلی و اروپایی و به تبع آن ها از سوی رسانه های بانفوذ ادامه دارد.
این چنین است که دو مسیر پا به پای یکدیگر در برابر توسعه ایران در حال پیشروی است. ابتدا تحریم های اشاره شده در قطعنامه های صادره از شورای امنیت ملل متحد بخصوص قطعنامه های 1737 و 1747، و دیگری تلاش آمریکا برای مهار ایران و تحریم های فرامرزی این کشور بخصوص در بخش های مالی و بانکی و همچنین در صنعت نفت و گاز و بخش های پژوهشی کشور است.
گرچه امیدواری برای پایان یافتن منازعه هسته ایران و غرب و رسیدن به یک راه حل بهینه مبتنی بر حفظ استقلال و حقوق ایران و همچنین رفع نگرانی کشورهای دیگر باقی است، اما به نظر می رسد که بحث در مورد تدوین استراتژی های اقتضایی و بررسی راه های مواجهه با تحریم ها و تضییقات تحمیلی از نوع بین المللی و در برابر فشارهای آمریکا ضروری باشد.
نویسنده معتقد است که اعمال تحریم علیه ایران و همچنین ایجاد فشار سیاسی و یا نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران اگر بخواهد تشدید گردد، این کار از طریق خلیج فارس محتمل تر است و مشخصات ژئوپلتیکی این منطقه و دسترسی طرف مقابل به این آبراه و کشورهای همسایه بستر مناسب برای این گونه امور را فراهم می سازد. از طرف دیگر نیز مزیت های ملی ایران در این منطقه متعدد و فرصت های فراروی کشور در مقابله با تحریم های موصوف از هر منطقه دیگر متصل به مرزهای ایران بیشتر است. در این مقاله من به دو موضوع خواهم پرداخت:
رفتار آمریکا در قبال ایران بر چه پایه هایی استوار است؟
چه راهکارهایی ایران را می تواند بر بقای خود مطمئن تر سازد؟
رفتار آمریکا در قبال ایران
ایالات متحده آمریکا از ابتدای پیدایش نفت در خاورمیانه در روابط خود با ایران دارای حساسیت ویژه و منحصر بفرد بوده است. این حساسیت گاه بصورت نزدیکی فوق العاده دو کشور خود را نشان داده است، مانند اظهار آمادگی مشارکت شرکت آمریکایی نفتی سینکلر در توسعه میادین نفتی ایران در کناره دریای خزر در 1300 شمسی با پیشنهاد توافقی مبتنی بر اختصاص 50 درصد سود آن به ایران در زمانیکه حداکثر سودی که شرکت مختلط نفت ایران و انگلیس به ایران می داد 15 درصد بود. یا مانند همکاری های ایران و آمریکا در پس از اشغال این کشور در 1320 در قالب کمک های اصل چهار و بخشی از طرح مارشال. یا مانند همکاری های سیاسی، امنیتی و نظامی دو کشور در پس از کودتای 28 مرداد 1332 در قالب تشکیل ساواک، ایجاد پیمان بغداد و سنتو، و قرارداد همکاری های نظامی مابین دوکشور در 1339، یا برنامه توسعه ایران در چارچوب یک مدل آمریکایی از بهمن 1341 و سرمایه گذاری های کلان آمریکا در ایران از 1349.
اگر آمریکا و ایران در همکاری با یکدیگر گوی سبقت از دیگران ربوده اند، در دشمنی نیز شدت و حدت ویژه ای داشته اند. تلاش انگلیس برای مبارزه با نهضت ملی شدن نهضت نفت ایران آنگاه به نتیجه رسید که دولت برخاسته از حزب دمکرات در واشنگتن جای خود را به دولت جمهوریخواه تندرو آیزنهاور داد و آنگاه برنامه سرنگونی دولت دکتر مصدق به ثمر رسید. یا شلیک موشک به هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس توسط ناو وینسنس در 12 تیر 1367 که بروز نوعی دشمنی با ایران در حال جنگ با عراق بود که ایران باید پیام آن را درک می کرد. استراتژی بلندمدت آمریکا در برابر ایران اگر اضمحلال و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران نباشد، حداقل مهار و کنترل آن که در منطقه خود قدرت اول نباشد است. در این زمینه مباحث متعددی مطرح است، اما ساده ترین آن به این موضوع باز می گردد که منطقه ایران کدام است؟ ایران وابسته به منطقه خاورمیانه، خلیج فارس، آسیای جنوب غربی، آسیای غربی، قفقاز، دریای خزر و آسیای مرکزی است و بخوبی پیداست که کشوری که مقسوم علیه مشترک این مناطق باشد، بالقوه تا چه انداز می تواند تاثیر گذار و پرنفوذ باشد. به یاد دارم که زمانی در 1999 در یکی از همایش های مربوط به دریای خزر از نماینده آمریکا در امور دریای خزر که با حرارت هرگونه منافع برای ایران در خزر را نفی نموده و شرکت های نفت و گاز بین المللی را از همکاری با ایران در دریای خزر و قفقاز برحذر می داشت پرسیدم که فرض کن که در آینده روابط تهران و واشنگتن به حالت عادی درآید و دو کشور دارای نمایندگی سیاسی در پایتخت دیگری باشند، آنگاه چگونه می خواهید با این مخالفت شدید فعلی منافع ایران در خزر را به رسمیت بشناسید و به شرکت های بالادستی توصیه نمائید تا در بخش های ایرانی خزر سرمایه گذاری نمایند؟ او در پاسخ گفت که ایالات متحده در مورد ایران و نقش منطقه ای این کشور وقت زیادی صرف نموده و استراتژی ها، سیاست ها و راهبردهای عملیاتی خود را طراحی نموده است. بنظر آمریکا، ایران همانند غولی است که یک پای آن در خلیج فارس و پای دیگر آن در دریای خزر است. آمریکا در مورد نفوذ ایران در خلیج فارس بسختی قادر است که آن را مهار نماید، اما در خزر این کار با توجه به ابتدایی بودن روابط بین کشورها و سرمایه گذاری های خارجی امکان پذیرتر است.
در دوران پس از انقلاب اسلامی ایران و پیدایش جمهوری اسلامی بنظر می رسد که در حال حاضر در منحنی سینوسی روابط ایران و آمریکا ما در نزدیکی پائین ترین و یا خصمانه ترین نقطه هستیم. در چنین حالتی ایالات متحده آمریکا برای مدیریت روابط خود با ایران به مجموعه ای از چشم انداز، ماموریت، راهبردها، سیاست ها و برنامه های عملیاتی رسیده است. این مجموعه دارای روابط سیستمیک با یکدیگر است، اگر چه بظاهر اجزای آن در تباین با یکدیگرند. در عین حال که پیاده نمودن برنامه های فوق، مسئولیت همه نهادهای اداری و نظامی سیستم سیاسی آمریکاست اما برای آنکه بصورت روزانه این کار پی گیری شود، افرادی در سطح عالی مدیریت در بخش های سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی آمریکا مسئولیت روزانه اجرای سیاست های فوق را علیه ایران به عهده دارند. نیکلاس برنز، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در امور سیاسی و همچنین استوارت لوی دستیار وزیر خزانه داری آمریکا بخش های سیاسی و اقتصادی راهبردهای آمریکا علیه ایران را پی گیری می نمایند.
بنظر من این مجموعه دارای راهبردهای زیر است:
1-ایجاد اجماع جهانی علیه ایران:
این کار از طریق فعالیت های دیپلماتیک در شورای حکام آژانس بین الملی انرژی هسته ای، شورای امنیت ملل متحد و همچنین جریان هایی نظیر اجلاس سران گروه 8، اتحادیه اروپا و اجلاس کشورهای اروپایی و آسیایی انجام می شود. سران هشت کشور بزرگ صنعتی جهان در پایان نشست خود در آلمان به ایران هشدار دادند که اگر همچنان از اجرای خواست شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد محدود کردن فعالیت اتمی خود سرپیچی کند، از اتخاذ اقدامات سختگیرانه تری علیه این کشور حمایت خواهند کرد. در بیانیه پایانی نشست سران از ایران خواسته شده تا با اجرای قطعنامه شورای امنیت، کلیه فعالیتهای مرتبط با غنی سازی اورانیوم را متوقف کند و بدین ترتیب این امکان را فراهم آورد تا مذاکراتی برای حل اختلافی که بر سر فعالیت اتمی ایران وجود دارد آغاز شود. در بیانیه سران این کشورها آمده که اگر جامعه جهانی اطمینان حاصل کند که برنامه اتمی ایران تنها در جهت اهداف صلحجویانه است، فصل کاملاً تازه ای در روابط با ایران در زمینه هسته ای و دیگر زمینه ها گشوده خواهد شد. اما ایران به عنوان عضو آژانس بین المللی انرژی اتمی و با استناد به پیمان بین المللی منع گسترش جنگ افزارهای اتمی، غنی سازی اورانیوم را حق خود می داند و اعلام کرده که غنی سازی اورانیوم را تنها به منظور دستیابی به فناوری تولید سوخت مورد نیاز نیروگاههای اتمی انجام می دهد و به هیچ وجه حاضر به دست برداشتن از این حق نیست. این گمان مطرح شده بود که دولتهای اروپایی پیشرفتی را که ایران تاکنون در غنی سازی اورانیوم کرده است بپذیرند و تنها با این شرط که ایران بیش از این به گسترش فعالیت خود در غنی سازی اورانیوم ادامه ندهد مذاکره با این کشور را از سرگیرند.
واقعیت آن است که اکنون در اکثر مجامع بین المللی نوعی اجماع علیه ایران و منافع آن وجود دارد، هرچند که انگیزه های چنین اقدامی می تواند متفاوت از جمله فعالیت هسته ای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
خلیج فارس , تنگه هرمز و جزایر سه گانه خط قرمز ملت ایران است
گسترش ادعاهای واهی و غیر قانونی و فعالیت های ضد ایرانی امارات متحده عربی و اتحادیه نمایشی عرب , شورای همکاری خلیج فارس ( که نام جعلی شورای کشورهای عربی خلیج به خود داده اند ) در خصوص جزایر سه گانه , نام تاریخی خلیج فارس و توجه به وقایع خطرناک و سرنوشت ساز منطقه ای و بین المللی در ماه های اخیر و در عین حال عدم وجود یک استراتژی ملی مشخص توسط مسئولین , موجب تجاوز و تعدی به یکی دیگر از خطوط قرمز ملت ایران شده است و بررسی اجمالی مساله جزایر ایرانی خلیج فارس را ضروری ساخته است . از سوی دیگر چشم طمع بیگانگان به این منطقه غنی و استراتژیک ایرانی که به "نخستین منبع انرژی جهان" مشهور است موجب گشته است که استعمار انگلیس و آمریکا در صدد برآیند تا با تحریک اعراب بدوی منطقه به تغییر نام آن به خلیج عرب اقدام نمایند تا در طی چند سال آیند از نفوذ ایران در این منطقه همیشه ایرانی بکاهند . با عملی سازی این طرح استعماری و متجاوزانه کشورهای سودجو به راحتی پایگاه های خود را در منطقه مستحکم تر می نمایند و از منابع جهانی ایران بهره میبرند . بدون تردید ملت ایران با آشنایی نسب به حقوق تاریخی و منافع ملی خود در این برهه ی سرنوشت ساز وظایف و مسئولیت های خود را در پیشگاه تاریخ به انجام خواهد رسانید و این فتنه های زننده را ناکام خواهد گذاشت . بر طبق قوانین بین المللی , ایران تا چند دهه پیش که بحرین را در اختیار داشت بر 85% از دریای پارس تسلط داشت . کنترل بر دریای مکران ( عمان ) و شمال اقیانوس هند نیز در طول تاریخ در اختیار ایران بوده است و امروزه این امر برای کشورهای فتنه انگیز و سودجوی جهان گران آمده است . پس از اشتباه فاحش محمدرضا شاه پهلوی پیرامون واگذاری مجمع الجزیره بحرین امروزه نیز شاهد توطئه های جدیدی برای جزایر سه گانه و مالکیت ایران بر خلیج فارس و حتی نام این دریا هستیم . بدون شک بحرین اگر واگذار نشده بود اعراب و انگلیسی ها به خود این اجازه را نمی دادند که وارد خطوط ملی و قانونی ایران شوند . در دوره نخست وزیری هویدا پس از یک جنجال بین المللی از سوی کشور استعمارگر و متجاوز انلگستان برای مالکیت تاریخی ایران بر بحرین , شاه ایران مجبور به پذیرفتن رفراندوم از سوی سازمان ملل در بحرین شد . با توجه به تسلط کامل انگلستان و آمریکا بر سازمان ملل , این رفراندوم نیز با جعل و فریب اجرا شد و نتیجه رفراندوم به نفع انگلستان جهت تجزیه بحرین از ایران اعلام شد . بحرین دریای مروارید و نفت خلیج فارس امروزه عروسکی در دست آمریکا و انگلستان شده است و ثروت های کلان این منطقه ایرانی نیز به یغما می رود و حتی دولت پادشاهی آن گستاخانه اقدام به تاسیس دانشگاهی جعلی به نام الخ-ل-ی-ج ال-ع-ر-ب-ی نموده است . همچنین با واگذاری بحرین مالکیت ایران بر دریای پارس کاهش چشم گیری پیدا نمود و اگر روزی جزایر سه گانه و یا حتی فقط ابوموسی به اشغال امارات در آید ایران دیگر هیچ حرفی برای گفتن در نخستین منبع انرژی جهان نخواهد داشت . پس بایستی با دقت و تمرکز ملی مانع هرگونه مذاکره ای و دست درازی پیرامون این حقوق ملی خود شویم .
الف ــ مشخصات جغرافیایی و موقعیت جزایر سه گانه ایرانی
تنگه هرمز به طول ۱۸۵ کیلومتر و عرض ۵۶ تا ۱۸۰ کیلومتر و ژرفای پیشینه ۱۱۵ متر به عنوان آب راه باریک خلیج فارس را از طریق دریای مکران (دریای عمان) به اقیانوس هند و خطوط کشتیرانی بین المللی پیوند می دهند . ایران بر تعدادی از جزایر مهم و استراتژیک در تنگه هرمز و دهانه خلیج فارس مالکیت دارد. اگرچه هر یک از جزایر ایرانی خلیج فارس از اهمیتی ویژه برخوردارند ولی جزایر لارک – قشم – هنگام , ابوموسی , تنب بزرگ و تنب کوچک که در فاصله های نزدیک به یکدیگر قرار گرفته اند قوس دفاعی ایران برای صیانت از مرزهای آبی و خاکی کشور ایران زمین را تشکیل می دهند . جزیره ابوموسی با وسعت ۱۲ کیلومتر مربع در ۷۵ کیلومتری جنوب شرقی بندر لنگه و ۵۷ کیلومتری شرق جزیره سیری واقع است. نفت ابوموسی به حوزه مبارک در بخش دریایی جزیره محدود می شود که از بهترین نوع و کیفیت در خلیج فارس برخوردار است. تنب بزرگ با مساحت ۱۱ کیلومتر مربع در ۳۱ کیلومتری جنوب غربی جزیره قشم و در بخش شمالی خط منصف خلیج فارس قرار دارد و حداقل فاصله آن از کرانه های راس الخیمه بیش از ۷۰ کیلومتر می باشد. جزیره تنب کوچک هم با وسعت ۲ کیلومتر مربع در ۸۹/۱۳ کیلومتری غرب تنب بزرگ و در ۴۵ کیلومتری جنوب بندر لنگه واقع شده و از دیدگاه استراتژیک به عنوان یک نقطه ارتباطی و پشتوانه برای تنب بزرگ اهمیت دارد . این سه جزیره دارای اهمیت فوق العاده استراتژیکی هستند که مختصرا به آن خواهیم پرداخت:
ب: پیشینه تاریخی حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه
بررسی های تاریخی انجام شده بیانگر آن است که در هزاره دوم قبل از میلاد این سه جزیره همانند سایر جزیره جزایر دریای پارس توسط ایرانیان اداره می شده و جزو قلمرو حکومت های ایرانی بوده است. در دودان اسلامی نیز این جزایر همواره جزو قلمرو ایالت های جنوبی ایران از جمله فارس بوده اند با ورود پرتغالی ها به دریای پارس این ۳ جزیره به اشغال آنها در آمد که در روزگار شاه عباس صفوی توسط نیروهای ایرانی آزاد گردید . نادرشاه افشار و کریم خان زند به این جزایر اعمال حاکمیت کامل نموده اند و در روزگار سلطنت فتعلی شاه قاجار نیز جزایر دریای پارس مانند کیش – بحرین – ابوموسی , هندورابی , تنب بزرگ , کوچک و فارور جزو ایالت های فارس محسوب می شدند. در سال ۱۲۶۳ هجری قمری نیز کرانه ها و جزایر خلیج فارس از جمله جزیره ابوموسی بخشی از ایالت بنادر خلیج فارس محسوب می شد. بررسی دقیق اسناد و کتب تاریخی بر مالکیت و حاکمیت تاریخی ایران بر جزایر سه گانه تردید باقی نمی گذارد.
ج- بررسی وضعیت جزایر از دیدگاه حقوقی
اگرچه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی دولت استعماری بریتانیا تعدادی از جزایر ایرانی شامل قشم – هنگام – لارک – ابوموسی , سیری , تنب بزرگ و کوچک را مستقیما به نام حامیت ادعایی و واهی قبایل و امارات عربی تحت الحمایه خود اشغال کرد اما ۲۳ نقشه رسمی و نیمه رسمی از دولت بریتانیا و از جمله یک نقشه رسمی وزارت جنگ بریتانیا مورخ ۱۸۸۶ و به ابعاد ۱۶ متر مربع که در سال ۱۸۸۸ توسط وزیر مختار انگلیس به ناصرالدین شاه تقدیم شده که مالکیت و حاکمیت ایران را بر این جزایر رسما تایید کرده است. در سال ۱۸۹۴ وزارت امور خارجه ایران در واکنش به تجدید ادعاهای بریتانیا نسبت به جزایر ابوموسی و سیری شرح مفصل و مستندی درباره حاکمیت ایران بر این جزایر فهرست حاکمان ایرانی آنها شیوه اداره و جمع آوری مالیات آنها را در نامه ای مستند جمع آوری کرد که این نامه پی گیری این ادعا را از سوی بریتانیا تا پایان سده نوزدهم متوقف کرد. در سال های آغازین سده بیستم و هم زمان با تلاش های دولت روسیه برای نفوذ و راه یابی به خلیج فارس وزارت خارج بریتانیا تصمیم گرفت که جزایر استراتژیک دهانه هرمز را به تصرف خود در آورد و این تصمیم در ۱۴ ژوئیه ۱۹۰۲ به کارگزاری بریتانیا در هندوستان و خلیج فارس ابلاغ شد. در حالی که جزایر قشم , هنگام , لارک در اشغال بریتانیا بودند عوامل استعمار جزایر ابوموسی تنب بزرگ و سیری را در سال ۱۹۰۳ به نام شیخ شارجه اشغال کردند و پرچم شیخ را در سال ۱۹۰۸ در تنب کوچک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
خلیج فارس
(3-1 ) مروری بر تاریخچه پیدایش خلیج فارس :
خلیج فارس از لحاظ تاریخچه پیدایش ، به دوره اول زمین شناسی یعنی پرکامبرین ، حدود 500 میلیون سال قبل برمی گردد. درواقع این پهنه وسیع آبی ، از آن زمان، شروع به شکل گیری نموده است . در آن زمان پوسته زمین یکپارچه بود و همه قاره ها بهم متصل بودند. به تدریج ، براثر جابجایی و نفوذ آب ها در فضا هایی که حاصل فعالیت آتشفشان ها بود ، قاره ها از یکدیگر جدا شدند.
در آغاز دوره دوم زمین شناسی که به حدود 240 میلیون سال قبل برمی گردد . براثر جا به جا شدن استرالیا و آفریقا و هندوستان از یکدیگر، زمینه برای تشکیل اقیانوس هند فراهم شد .
در آغاز دوره سوم زمین شناسی ، یعنی حدود 80 میلیون سال پیش شکاف آسیا و آفریقا مقدمه ای برای پیدایش دریای عمان شد و درحدود 35 میلیون سال قبل ، شکاف عمان گسترش یافت که درنهایت به صورت خلیج باریکی درآمد که به خلیج فارس (Persian Gulf.) نام گرفت
ازلحاظ زمین شناسی ، خلیج فارس یک فلات قاره است که دنباله ارتفاعات زاگرس درآن سبب تشکیل جزایر هرمز ، قشم ، هنگام ولارک شده است .
(3-2 )خصوصیات عمومی خلیج فارس
خلیج فارس ، دریای نیمه بسته است که بین عرض های جغرافیایی 24 تا 30 درجه شمالی و طول جغرافیایی 48 تا 5/56 درجه شرقی واقع است .مساحت خلیج فارس بطور تقریبی به ×39/2 کیلومتر مربع و میانگین حجم آن حدود کیلومتر مربع و همچنین میانگین عمق آن 36 متر برآورده شده است که این مقدار در مجاورت تنگه هرمز به حدود 100 متر می رسد .
طول سواحل ایران با خلیج فارس حدود 99 کیلومتر و طول سواحل کشورهای عربی با آن ، به حدود 1740 کیلومتر و مجموع طول سواحل به حدود 275 کیلومتر می رسد . با توجه به این که سراسر سواحل شمالی خلیج فارس و قسمتی از سواحل دریای عمان متعلق به ایران است ، تنها راه دسترسی ایران به دریای آزاد می باشد بنابراین ، این منطقه به دلیل داشتن موقعیت جغرافیایی خاص و همچنین از لحاظ سیاسی ، اقتصادی و نظامی برای ایران اهمیت خاصی دارد.
خلیج فارس جزء دریاهای اپی کانتیننتال (Epicantinental ) به شمار می رود . یعنی خلیج فارس در ردیف دریاهای کم عمق قرار می گیرد که از شمال غربی تا جنوب شرقی امتداد دارد . این نوع دریاها با یک کانال بزرگ به دریای آزاد ارتباط دارند که درمورد خلیج فارس تنها راه ارتباطی ، تنگه هرمز است که عرض دهانه آن حدود 50 تا 60 کیلومتر می باشد .درجنوب خلیج فارس ، بیابان های خشک و مسطح به طول دهها کیلومتر وجود دارد . بستر خلیج فارس درمجاورت ایران از شیب نسبتا زیاد و درسمت عربی آن ، شیب ، کم می باشد . ارتفاع امواج در خلیج ، حداکثر 3 متر است . تعداد جزائر آن حدود 130 که بزرگترین آن ها قشم ، می باشد .
رودهای متعددی به آن وارد می شوند که مهمترین آن ها رودهای کارون ، اروند رود ، دجله ، فرات ، دز ، جرامی ، مند ، هندیجان و شور می باشد که رودهای کارون ، هندیجان جزء منابع عمده آب شیرین خلیج فارس هستند که از خاک ایران و کوههای آن سرچشمه می گیرند البته اضافه کنیم که آب باران هم در میزان آب رودهای نامبرده بی تاثیر نیست ولی مقدار آن قابل توجه نمی باشد .
خلیج فارس برحسب عمق ، به بخشهای برآمدگی مرکزی ، بستر باختری و بستر کم عمق عربی تقسیم می گردد. ارتباط ساحل عربی با شبه جزیره قطر ، شدت ، حیوانات دریایی و ساختار رسوبگذاری را در بخش جنوب شرقی خلیج فارس متاثر می سازد . به سمت شرق شبه جزیره قطر ، منطقه ای عریض و کم عمق ، با عمق 10 تا 20 متر وجود دارد که همراه آن چندین تپه زیر آبی و گنبد های نمکی نیز درآن قراردارد که بسیاری از آن ها خصوصیات آتشفشانی دارنـــد . همچنین یــک رشته کوه زیر آبی بی قاعــده بـــه نــام پشته بــزرگ مــرواریــدGreat peal bank barrier )) از قطر به سمت سواحل شمال شرقی خلیج فارس ، درامتداد Trucial coast embayment پیش رفته است که رسوبگذاری در امتداد بخش های مرکزی ، Trucial coast را تحت تاثیر قرارمی دهد . این خط ساحلی ، توسط زمین های هموار با پهنه کم و تبخیر بالا و جزرو مد کم مشخص می شود که به آن سنجا (sabkas ) گویند . حدود 10 کیلومتر پهنا دارد و باسواحل طوفانی نیز می توان آن را مشخص نمود .
پایانه شمال غربی خلیج فارس به دلتا ی کارون ، دجله ، فرات ویا شط العرب ختم می شود که امروز معلوم گردیده که تنها ، اثرات محلی ، بروی آن اثر دارد . سواحل ایران نیز ، شامل صخره ها و صفحات ساحلی باریکی اند که این صفحات ، مربوط به حوزة کوچکی هستند که از رشته کوههای زاگرس نشات گرفته و به خلیج فارس می ریزند .
(3 – 3 ) زمین شناسی و بستر شناسی خلیج فارس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 82
مقدمه:
شالوده ثروت هر سازمانی ، کارکنان آن می باشد که مجموعه ای از دانش ، مهارت و انگیزه های متفاوت را شکل داده اند و موثرترین راه بدست آوردن مزیت رقابتی در شرایط فعلی هستند . طبیعی است که اتخاذ تدابیری موثر در جذب و نگه داری ، بهسازی و کاربرد مطلوب منابع انسانی ، انسان های توانا با شخصیت و خلق و خوی متناسب با فرهنگ و ما موریت سازمان به وجود می آورد که به جای نیاز به کارگیری ابزار کنترل و نظارت مستمر ، خود آن ها از وجدان و فرهنگ کاری عمیقی برخوردار هستند .
در حقیقت ، حیات و پویایی سازمان در گرو رشد و تعالی نیروی انسانی و رشد این نیرو منوط به شناخت و درک صحیح وی از محیط به عنوان یک کل و دریافت جایگاهش در این کل خواهد بود . در این میان نیروی انسانی جوان به عنوان پر انرژی ترین و مستعد ترین نیروی کار نقش و جایگاه حساس را داراست . شناخت این نیروی ارزشمند نسبت به سازمان ، قوانین حاکم و امکانات موجود در آن علاوه بر تسهیل در انجام امور و افزایش بهره وری در سازمان ، زمینه ساز پویایی او خواهد بود .
تاریخچه تاسیس:
گروه بهمن در سال 1331 تحت عنوان ((شرکت سهامی ایران خلیج کو))با سرمایه اولیه 600 هزار ریال به منظور انجام عملیات حمل و نقل از جمله حمل و نقل دریایی و حق العمل کاری نمایندگی های تجاری تاسیس و شروع به کار نمود .
این شرکت از سال 1338 با اخذ مجوز ساخت از سوی وزارت صنایع و معادن اقدام به مونتاژ وانت سه چرخ مزدا با ظرفیت 200کیلوگرم نمود و سپس در سال 1350 با افزایش سرمایه ، ُموضوع فعالیت خود را به ساخت و مونتاژ انواع وانت های مزدا تبدیل کرد و وانت مزدا با cc 1000 با ظرفیت 500 کیلوگرم را به مرحله تولید رسانید . ُدر این سال نام شرکت به کارخانجات اتومبیل سازی مزدا تغییر یافت . بعد از آن در سال 1363 وانت مزدا 1600 cc نیز به انواع تولیدات شرکت اضافه و نام شرکت به ایران وانت تبدیل گردید . در سال های 66-65 ، شرکت به مونتاژ وانت مزدا cc 1800 پرداخت و از اواخر سال 1372 در پی واگذاری سهام به بخش خصوصی ، دگرگونی قابل ملاحظه ای در روند فعالیت شرکت به وجود آمد ، به طوری که موضوع فعالیت شرکت به تولید و بهره برداری ، طراحی و ساخت خودروی وانت دو کابین cc 2000 و آمبولانس cc 1600 تغییر داده شد .
در تاریخ 28/4/1378 و بر اساس مصوبه مجمع عمومی فوق العاده صاحبان سهام و با تغییر اساسنامه ، نقطه عطف حیات شرکت در زمینه های مختلف از جمله تولید انواع سواری مزدا 323F ، 323GLX ، 323FL ، تولید خودرونده اتوماتیک ، تولید انواع شاسی و شاسی قابل حرکت ، تولید قطعات ریخته گری ، تولید انواع موتور سیکلت و انواع دوچرخه در دستور کار قرار گرفت .
اهداف و راهبردهای کلان گروه بهمن :
1- ایجاد ارزش افزوده اقتصادی
1-1- افزایش مستمر بهره وری سرمایه های موجود
2-1- توسعه فضا های جدید فعالیت
3-1- دگرگونی مستمر فعالیت های اقتصادی گروه
4-1- شکار فرصت ها
5-1- توسعه تفکر مدیریت بر سرمایه
2- ایجاد یک قدرت اقتصادی
1-2- پیش تازی در فعالیت ها
2-2- ارتباط قوی با مر اکز اقتصادی ایران و جهان
3-2- ارتباط مستحکم با طرف های تجاری
4-2- ایجاد ارتباط با بازارهای جدید
5-2- ارتباط مستمر با اتحادیه های صنفی
3- کادر سازی
1-3- نهادینه سازی ارزش ها و کرامات انسانی
2-3- تربیت مدیران شایسته
3-3- توسعه فعالیت های گروهی
4-3- توسعه شایسته سالاری
4- رشد شاخص کلان جامعه ایران