لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن .doc :
آموزشکده فنی و حرفه ای دختران نیشابور
عنوان تحقیق
خشم
استاد مربوطه
سرکار خانم صحت
دانشجویان
سیده ملیحه نبوی نژاد
مریم قائینی
اکرم قائینی
بهار 86
چکیده
خشم یک واکنش عاطفی در کودکان است زیرا در محیط کودکان محرکهای خشم انگیز بسیار وجود دارد و کودکان خیلی زود در می یابد که خشم راه وسیله خوبی برای جلب توجه ورسیدن به آرزوست عواملی که باعث خشم می شود:
1- مقایسه نامناسب بین کودک با دیگران
2-اذیت کردن آنان
3-ایراد گرفتن دائم از آنان
4- در کودکان بزرگتر قطع فعالیتهای در حال پیشرفت و... است .در واقع علت یا عوامل یا محرک خشم هیچ اهمیتی ندارد مهم آن است که بدانیم خشم حالتی بیمار گونه است وبه هیچ وجه معقول و موجه نیست در واقع خشم و عصبانیت از یک خواسته کودکانه نشات می گیرد ودر هنگام خشم تغییراتی بارزی در فرد دیده می شود که عبارت از:
1-تغییر در حالت عادی
2- فشردن دندانها ودندان قروچه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
غلبه بر خشم
از کوره در نروید، مشت نکوبید، صندلی پرت نکنید: جلوی خشم خود را بگیرید و شاهد شکوفایی زندگی خود باشید
راب کمپوس (1)ژانویه 2005 آدم ها همیشه عصبانی بوده اند. نیاکان باستانی ما نیاز داشتند که آدرنالین خونشان را به جوش آورد تا با قبایل و غارتگران متخاصم نبرد کنند. جسورترین آدم ها ماندند و زاد و ولد کردند و بی جسارت ها نابود شدند. با این حال، با این که ما در دوران متمدنتری زندگی میکنیم، واکنش های خشماگین خود به خودی همچنان به چشم میخورند.به این ترتیب، هنر "غلبه بر خشم" به وجود آمده است. قضات مردم را به رعایت آن امر میکنند، روان پزشکان در این باره به زوج ها مشاوره میدهند، و هالیوود هم فیلم هایی درباره آن میسازد – مثلا" "غلبه بر خشم" (2) آدام سندلر (3).دکتر کاتلین دبلیو. ویلسون (4)، نویسنده کتاب های متعددی درباره بهداشت روانی، میگوید: "ما هم مثل 10000 سال پیش دچار فشار روانی میشویم. اما این خشم اغلب یک واکنش نامناسب است و به جای آن که به آدم ها کمک کند به آن ها ضرر میزند."به عبارت دیگر، ما به جای آن که با تقدیر دست و پنجه نرم کنیم، میخواهیم با نزدیکترین نزدیکان خود بجنگیم. جنگ و جدل وقتی به وجود میآید که زن و شوهرها کنترل خود را از دست داده و عصبانی میشوند. وقتی کسی احساس کند دارد مورد حمله قرار میگیرد، متقابلا" سعی میکند تا خود کنترل اوضاع را به دست بگیرد. دکتر مری بلیس والر (5)، روان پزشک شاغل در میلواکی (6)، ویسکانسن (7)، میگوید که مردم همه با هم اختلاف نظر دارند، ولی احمقانه است که چون کسی با شما اختلاف نظر دارد از او خشمگین شوید. "خشم معمولا" به خاطر ترساندن دیگران است. خشم به مردم قدرت میدهد، احساس میکنند وقتی خشمگین هستند کنترل اوضاع را بهتر به دست دارند."پس چه کار باید کرد؟ با این کشش و انگیزه بجنگید! دکتر اسکات هالتزمن (8)، استادیار بخش روان پزشکی و رفتار انسانی در "دانشگاه براون" (9) در پروویدنس (10)، رود آیلند (11)، که پنج سال است که سرگرم تحقیق درباره ازدواج و روابط انسانی است، میگوید راه چاره زن و شوهرها برای غلبه بر انگیزه خشم، برقراری ارتباط با چیزی که آن ها را به خشم آورده، جانشان به لب رسانده، و از کوره در برده است.رفتار آموخته شدهزن و شوهرها وقتی نمیتوانند دعوا و مرافعه را حل و فصل کنند، احساس میکنند که واقعا" قادر به برطرف کردن اختلاف نظرهای خود نیستند. بدتر از آن این که وقتی ذهن ما اسیر واکنش نشان دادن های جنگ و گریزی باشد، قادر برای حل مشکلات و مسائل نیست. هالتزمن میگوید: "وقتی دستخوش هیجان احساسی میشوید، ذهن خودانگیخته و سیستم احساسی مغز شما فائق میشود و آن گونه واکنشی را که از بخش فعال ذهن و بخش منطقی تفکر انتظار دارید نشان نمیدهید. واقعا" دیگر فکر نمیکنید."عصبانیت بیش از همه به روابط صمیمانه آدم ها با شریک زندگیشان آسیب میرساند. ویلسون میگوید: "هرکسی قضایا را از دید خود میبیند و این موجب میشود که هر رابطه ای گرفتار جنگ و جدل شود. مجادله و خشم مرز کاملا" مشخصی ندارند؛ آن ها یک طیف به هم پیوسته را تشکیل میدهند. حتی افرادی که عصبانی به نظر نمیرسند هم روش هایی برای بیان خصومت خود دارند، مثل رفتار انفعالی – تهاجمی. نمونه اش شوهری است که میگوید برنامه اش را تنظیم میکند تا با ماشین دنبال بچه ها برود، و خیلی ساده این کار را نمیکند. کوتاه آمدن یک راه حل عصبانیت است، ولی درک خصوصیات جدل های رایج انسانی هم یک راه حل دیگر است."والر میگوید عصبانیت امری عادی است، اما نحوه ابراز عصبانیت واقعا" امری غریزی نیست. این یک رفتار آموخته شده است که لازم است آدم ها آن را نیاموزند. والر میگوید: "همه میگویند که فقط دارند خودشان را ابراز میکنند یا کاری نمیتوانند بکنند که خشمشان فرو بنشیند. عصبانیتی که ما احساس میکنیم یک واکنش فطری است، اما نحوه ابراز آن یک خصلت آموخته شده است."والر میگوید که فرو نشاندن خشم برای حفظ یک رابطه خوب بسیار حیاتی است. اما آدم هایی که خشم خود را اغلب ابراز میکنند به مرور زمان هرچه بیشتر به این کار عادت میکنند. والر میگوید: "آدم هایی که خشم خود را خالی میکنند، در واقع دارند دنباله رو خشم خود میشوند به جای این که کاری برای مقابله با آن بکنند."بسیاری از شدیدترین جر و بحث های ما به دوستان محبوب ما مربوط میشوند، به آدم هایی که بیشتر از هرکسی به ما نزدیکند و بهتر از هرکسی ما را میشناسند. آن ها نقاط قوت و ضعف ما را میدانند، و میتوانند "انگشت روی نقاط حساس ما بگذارند." این میتواند موجب واکنشی فیزیولوژیک شود: تند تند و کوتاه کوتاه نفس میکشید، فشار خونتان بالا میرود، با سر و دست خود گارد میگیرید و آماده دفاع از خود میشوید.اما والر میگوید که این حالت را میتوان به راحتی با عمیقتر نفس کشیدن خنثی کرد. او میگوید: "وقتی نفس را در سینه حبس میکنید نمیتوانید آرامش پیدا کنید. وقتی عمیق و با تانی نفس میکشید در واقع دارید واکنش خود به خودی آرامش پیدا کردن را در مغز خود فعال میکنید. درست همانطور که تنفس کوتاه کوتاه بالاتنه شما را به حالت خشک و منقبضی در میآورد، تنفس عمیق موجب خواهد شد که آرامش پیدا کنید."آرامش پیدا کردنوالر میگوید که بخش جالب غلبه بر خشم این است که با تقلید از واکنش های خود به خودی به خشم – تنفس کوتاه، سفت و سخت گرفتن خود و گره کردن مشت ها – میتوانید عملا" خودتان را خشمگین کنید. به همین نحو، آدم ها به راحتی میتوانند خودشان را عادت بدهند که وقتی واکنش های احساسی خودانگیخته در ذهنشان بیدار میشود، نفس های عمیق و آرامش بخش بکشند. این کار با قدری تمرین به یک واکنش خود به خودی بدل شده و آرامش فوری جای داد و هوار کردن، از کوره در رفتن، به هم کوبیدن در، یا رفتار خشمگینانه ای را خواهد گرفت که موجب وخامت اوضاع میشود و کار را به ناسزاگویی میکشاند.این عدم روشن اندیشی آدم ها را از حالت معقول خارج میکند، و هالتزمن میگوید به همین دلیل است که خیلی از جنگ و جدل ها بر سر موضوعات بی اهمیت است. مهم این است که خودتان را آرام کنید و قبل از آن که واکنش نشان بدهید یا وضع را بدتر کنید، اندیشه معقول خود را باز یابید.اما مهمترین نکته ای که هالتزمن به مراجعین خود گوشزد میکند این نیست که چطور با هم حرف بزنند، این است که چطور به حرف هم گوش بدهند. او میگوید: "سعی کنید اوضاع را از دید دوستانتان ببینید، تا آن حد که بتوانید طوری قضایا را برایشان مطرح کنید که با شما اتفاق نظر پیدا کنند. این کار موجب میشود که طرف مقابل بفهمد که حرفش را شنیده اند، و مساله اصلی این است. به همین دلیل است که اکثر آدم ها با هم جر و بحث میکنند – چون احساس میکنند که حرفشان را نشنیده اند. اگر اشخاص احساس کنند که درکشان کرده اند، حالت دفاعی آن ها کاملا" فروکش میکند و خطر این که خشمگین شوند تقریبا" از بین میرود. 1. Rob Campos2. Anger Management3. Adam Sandler4. Kathleen W. Wilson5. Mary Bellis Waller6. Milwaukee7. Wisconsin8. Scott Haltzman9. Brown University10. Providence11. Rhode Island
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
غلبه بر خشم
از کوره در نروید، مشت نکوبید، صندلی پرت نکنید: جلوی خشم خود را بگیرید و شاهد شکوفایی زندگی خود باشید
راب کمپوس
آدم ها همیشه عصبانی بوده اند. نیاکان باستانی ما نیاز داشتند که آدرنالین خونشان را به جوش آورد تا با قبایل و غارتگران متخاصم نبرد کنند. جسورترین آدم ها ماندند و زاد و ولد کردند و بی جسارت ها نابود شدند. با این حال، با این که ما در دوران متمدنتری زندگی میکنیم، واکنش های خشماگین خود به خودی همچنان به چشم میخورند.
به این ترتیب، هنر "غلبه بر خشم" به وجود آمده است. قضات مردم را به رعایت آن امر میکنند، روان پزشکان در این باره به زوج ها مشاوره میدهند، و هالیوود هم فیلم هایی درباره آن میسازد – مثلا" "غلبه بر خشم" آدام سندلر.
دکتر کاتلین دبلیو. ویلسون ، نویسنده کتاب های متعددی درباره بهداشت روانی، میگوید: "ما هم مثل 10000 سال پیش دچار فشار روانی میشویم. اما این خشم اغلب یک واکنش نامناسب است و به جای آن که به آدم ها کمک کند به آن ها ضرر میزند."
به عبارت دیگر، ما به جای آن که با تقدیر دست و پنجه نرم کنیم، میخواهیم با نزدیکترین نزدیکان خود بجنگیم. جنگ و جدل وقتی به وجود میآید که زن و شوهرها کنترل خود را از دست داده و عصبانی میشوند. وقتی کسی احساس کند دارد مورد حمله قرار میگیرد، متقابلا" سعی میکند تا خود کنترل اوضاع را به دست بگیرد. دکتر مری بلیس والر ، روان پزشک شاغل در میلواکی ، ویسکانسن ، میگوید که مردم همه با هم اختلاف نظر دارند، ولی احمقانه است که چون کسی با شما اختلاف نظر دارد از او خشمگین شوید. "خشم معمولا" به خاطر ترساندن دیگران است. خشم به مردم قدرت میدهد، احساس میکنند وقتی خشمگین هستند کنترل اوضاع را بهتر به دست دارند."
پس چه کار باید کرد؟ با این کشش و انگیزه بجنگید! دکتر اسکات هالتزمن ، استادیار بخش روان پزشکی و رفتار انسانی در "دانشگاه براون" در پروویدنس، رود آیلند ، که پنج سال است که سرگرم تحقیق درباره ازدواج و روابط انسانی است، میگوید راه چاره زن و شوهرها برای غلبه بر انگیزه خشم، برقراری ارتباط با چیزی که آن ها را به خشم آورده، جانشان به لب رسانده، و از کوره در برده است.
رفتار آموخته شده
زن و شوهرها وقتی نمیتوانند دعوا و مرافعه را حل و فصل کنند، احساس میکنند که واقعا" قادر به برطرف کردن اختلاف نظرهای خود نیستند. بدتر از آن این که وقتی ذهن ما اسیر واکنش نشان دادن های جنگ و گریزی باشد، قادر برای حل مشکلات و مسائل نیست. هالتزمن میگوید: "وقتی دستخوش هیجان احساسی میشوید، ذهن خودانگیخته و سیستم احساسی مغز شما فائق میشود و آن گونه واکنشی را که از بخش فعال ذهن و بخش منطقی تفکر انتظار دارید نشان نمیدهید. واقعا" دیگر فکر نمیکنید."
عصبانیت بیش از همه به روابط صمیمانه آدم ها با شریک زندگیشان آسیب میرساند. ویلسون میگوید: "هرکسی قضایا را از دید خود میبیند و این موجب میشود که هر رابطه ای گرفتار جنگ و جدل شود. مجادله و خشم مرز کاملا" مشخصی ندارند؛ آن ها یک طیف به هم پیوسته را تشکیل میدهند. حتی افرادی که عصبانی به نظر نمیرسند هم روش هایی برای بیان خصومت خود دارند، مثل رفتار انفعالی – تهاجمی. نمونه اش شوهری است که میگوید برنامه اش را تنظیم میکند تا با ماشین دنبال بچه ها برود، و خیلی ساده این کار را نمیکند. کوتاه آمدن یک راه حل عصبانیت است، ولی درک خصوصیات جدل های رایج انسانی هم یک راه حل دیگر است."
والر میگوید عصبانیت امری عادی است، اما نحوه ابراز عصبانیت واقعا" امری غریزی نیست. این یک رفتار آموخته شده است که لازم است آدم ها آن را نیاموزند. والر میگوید: "همه میگویند که فقط دارند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
خشم و کنترل آن
خـشم یـک هیـجـان نـاخوشـایند اما طبیعی و ضروری برای انـسان میباشد. خشم میزان قابل توجهی انرژی ذهنی وجسمی را مصروف خود میکند. خشم تهدیدی جدی برای روابط شخصی و شغلی پدید می آورد. خشم فرصت لذت بـردن از زندگی را از انسان سلب میکند. دلایل برانگیخته شـدن هیجان خشم در افراد و موقعیتهای مختلف متفاوت است:
* تصور در معرض تهدید، خسارت، آسیب یا از دست رفتن دارایی، سلامتی، غرور، عزت نفس ، ارزشها و شخصیت .
* ناکامیها - پایمال گشتن حقوق - بی حرمتیها.
* انتظارات نابجا از دیگران - تصور آنکه جهان و ساکنین آن میباید طبق یک الگوی خاص باشند.
اما برخی افراد بیش از دیگران مستعد خشمگین شدن میباشند مانند:
* افرادی که نیاز مبرم و سیری ناپذیری برای کامل بودن دارند.
* افرادی که ترس شدیدی از خطا کار بودن و در اشتباه بودن دارند.
* افرادی که نیاز شدیدی به کنترل کردن دیگران دارند.
* افرادی که از شنیدن عقاید نو و یا متفاوت با عقاید شخصیشان هراس دارند.
* افرادی که از رها کردن موضوع به حال خود بیم دارند.
* افرادی که نیاز شدید و مفرطی به مورد پذیرش قرار گرفتن و تایید دیگران دارند.
* افرادی که تصور میکنند همواره باید با صلابت، شجاع، قدرتمند و قوی بنظر برسند.
* افرادی که از تجربه کردن احساسات ناخوشایند هراس دارند.
* افرادی که اعتماد بنفس پایینی دارند.
* افرادی که تحملشان نسبت به ناکامیها اندک میباشد.
* افرادی که از مورد انتقاد واقع شدن هراس دارند.
برخی اوقات آستانه ظهور خشم کاهش می یابد مانند:
هنگام خستگی - بیماری - درد - الکل و داروهای دیگر - استرس .
خشم تاثیرات فیزیولوژیکی فراوانی بروی بدن پدید می آورد:
* ترشح هورمون آدرنالین.
* تسریع تنفس .
* افزایش ضربان قلب و فشار خون.
* انتقال جریان خون از پوست، کبد، معده و روده ها به سمت قلب، سیستم عصبی مرکزی و عضلات .
* متوقف شدن سیستم گوارش.
* آزاد گشتن ذخایر گلوکز از کبد.
* ترشح کورتیزول و سرکوب سیستم ایمنی بدن.
* افزایش هورمون تستوسترون در مردان.
* تسریع و تشدید حرکات و گفتار.
* سفت شدن عضلات.
* افزایش دقت ، تیزی و حساسیت حواس پنجگانه.
* گشاد شدن چشمها .
* سرخ شدن چهره.
* افزایش قوای جسمانی.
اما هنگامی که فرد عادت دارد بسیار سریع کنترل خود را از دست داده و خشمگین گردد در دراز مدت خشم اثرات بسیار زیان آوری بروی سلامتی فرد بجای خواهد گذاشت از جمله:
* سردرد.
* اختلالات پوستی ، قلبی-عروقی، هیجانی، گوارشی.
* نارسایی سیستم عصبی.
* تشدید علایم بیماری موجود در بدن.
* آرتروز.
* سکته قلبی .
* خودکشی.
اما خشم مراحلی دارد که باید در همان مراحل نخستین و ابتدایی مهار و کنترل گردد تا به مراحل بحرانی نرسد:
1-مرحله رنجش.
2- مرحله ناکامی.
3- مرحله خشم.
4- مرحله غضب.
5- مرحله خشونت.
اما برخی از هیجانات ممکن است زیر پوشش هیجان خشم نهفته باشند و خود را بصورت خشم نمایان سازند مانند:
ترس - غم - سردرگمی - هیجان - نفرت - حسادت - گناه - اضطراب.
همه افراد بطور یکسان اقدام به ابراز هیجان خشم نمیکنند. در واقع راههای بسیاری برای ابراز خشم وجود دارد از جمله:
1- واپس رانی: پس از تجربه خشم فرد آن را به فراموشی سپرده و یا در خود فرو میریزد.
2- جابجایی: انتقال خشم به فرد و یا شیئی که عامل اصلی خشم نمیباشد. مثلا فردی که از دست رییس خود عصبانی است به اشیاء لگد زده و یا خشم خود را سر همسر خود خالی میکند.
3- کنترل: فرد سعی میکند خشم خود را کنترل کند.
4- سرکوب: فرد خشم را تجربه میکند اما آن را فرو نشانده و اظهار نمیدارد.
5- گریستن: خشمی که تخلیه هیجانی و کلامی نگشته خود را بصورت گریه ظاهر میسازد.
6- واکنش افراطی: فرد نسبت به عمل فرد مقابل واکنش بیش از حد نشان میدهد که با کرده فرد تناسب ندارد. مثلا فرد در پاسخ به توهین شخصی اقدام به کتک زدن وی میکند.
7- رویارویی مثبت: پاسخ مستقیم و صریح فرد نسبت به عامل خشم و بیان احساس و دلایل برانگیخته گشتن خشم خود.
8- پاسخ انفعالی: در این حالت فرد خشم خود را بطور واضح و مستقیم ابراز نمیکند. پاسخ انفعالی انواع گوناگون دارد از جمله:
خشونت انفعالی: مثلا فرد در حضوردوست خود اعتراضی نکرده و خشم خود را ابراز نمیکند اما به محض غیبت دوستش اقدام به تخریب اموالش میکند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
آموزشکده فنی و حرفه ای دختران نیشابور
عنوان تحقیق
خشم
استاد مربوطه
سرکار خانم صحت
دانشجویان
سیده ملیحه نبوی نژاد
مریم قائینی
اکرم قائینی
بهار 86
چکیده
خشم یک واکنش عاطفی در کودکان است زیرا در محیط کودکان محرکهای خشم انگیز بسیار وجود دارد و کودکان خیلی زود در می یابد که خشم راه وسیله خوبی برای جلب توجه ورسیدن به آرزوست عواملی که باعث خشم می شود:
1- مقایسه نامناسب بین کودک با دیگران
2-اذیت کردن آنان
3-ایراد گرفتن دائم از آنان
4- در کودکان بزرگتر قطع فعالیتهای در حال پیشرفت و... است .در واقع علت یا عوامل یا محرک خشم هیچ اهمیتی ندارد مهم آن است که بدانیم خشم حالتی بیمار گونه است وبه هیچ وجه معقول و موجه نیست در واقع خشم و عصبانیت از یک خواسته کودکانه نشات می گیرد ودر هنگام خشم تغییراتی بارزی در فرد دیده می شود که عبارت از:
1-تغییر در حالت عادی
2- فشردن دندانها ودندان قروچه