لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 120
به نام خدا
بهسازی زمینهای آبرفتی
به روش تزریق سیمان
فهرست مطالب
فصل اول : تاریخچه
فصل دوم : اهداف ، مزایا و معایب تزریق سیمان
فصل سوم : زمینهای قابل تزریق سیمان
فصل چهارم : عمل تزریق سیمان
فصل پنجم : نحوه کنترل دوغاب و عملیات تزریق سیمان
فصل ششم : ماشین آلات مورد نیاز در یک طرح تزریق سیمان
منابع و مراجع
فصل اول
تاریخچه
تکنولوژی تزریق بعنوان یک راه حل مهندسی ، یک تکنیک کهن در بسیاری زمین است که درحدود دو قرن قدمت دارد. تزریق در زمین برای نخستین بار توسط شخصی بنام Berigny در سال 1802 انجام شد و لکن این تکنیک ، تنها در چند دهه اخیر پیشرفت نموده و اکنون بعنوان یک تکنیک برتر شناخته شده است .
از آنجا که کیفیت این تکنیک در بهسازی زمین در رابطه با اجرای انواع سازههای بزرگ و مهم در اکثر کشورهای صنعتی پیشرفته به عنوان یک راه حل مفید و موثر کاملا ً مورد قبول متخصصین است ، در نتیجه وجود مشکلات و موانع خاصی نظیر مسائل مکانیک خاک منطقه عمل اعم از پائین بودن مقاومت زمین ، پائین بودن پی سنگ ، تخلخل زیاد ، احتمال نشست یا مشکلات زمین شناسی همانند وجود شکستگیهای زیاد در منطقه ، تکتونیزه بودن محل ،وجود غارهای زیرزمینی ، بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی ، هوا زدگی لایهها ، تشکیلات مختلف زمین شناسی از لحاظ جنس ، شیب و ضخامت لایهها ، یا نفوذ پذیری زمین منطقه عملیاتی ، مشکلات خاکبرداری ،مشکلات ناشی از فرار آب ،وجود باتلاش و لجن زار و ... اجرای هیچ پروژه مهم و ضروری را تحت الشعاع قرار نمی دهد . چرا که تزریق بعنوان موثرترین و اغلب اقتصادی ترین راه حل بوده که برطرف کننده و یا کاهش دهنده اکثریت موانع و مشکلات طبیعی و حتی مصنوعی منطقه مورد نظر میتواند باشد ،که البته این تکنیک حتی در برطرف کردن مشکلات سازههای اجراء شده نیز کاربرد شایانی دارد ( بلند کردن ساختمانهای نشست کرده ، جلوگیری از ریزش تونلها در مناطق سنگریزهای ، جلوگیری از تراوش آب در انواع سدهای ساخته شده در گذشته و.....)
برجستهترین موفقیت در تزریق مربوط به زمانیست که از تزریق در معادن استفاده شد . آن زمان باز کردن معبرها بوسیله تزریق به آسانی انجام می گرفت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
ماه رجب، ماه انس با خدا
ماه رجب؛ ماه توحید و همنشینی با محبوب و موسم نجوا و سخن گفتن با حضرت دوست (جل ذکره) است. ماه رجب، رشته پیوند از پا فتادگان طریق دوست با اوست. اهل مراقبه سالی را به انتظار فرا رسیدن آن، روز شماری میکنند تا شبهایش را با خداوند خود خلوت کنند و راز دل با او بگویند و چه زیباست حال وارستگانی که دل از تمام تعلقات و وابستگیها کندهاند و تمام همت خویش معطوف صاحب دل کردهاند و در این ماه ندا برداشتهاند:
فقد انقطعت الیک همتی و انصرفت نَحوکَ رغبتی فانت لاغَیرک مرادی و لک لا لسواک سهری و سُهادی.
توجهم از همه بریده و تنها به تو پیوسته است و میل و رغبتم فقط به سوی تو منصرف شده است، پس تویی مقصودم نه غیر تو و تنها برای توست شب بیداری و کم خوابیام.
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
نیست آرام جز از وصل تو در سر هوسی
این تجارت ز متاع دو جهان ما را بس
پس بیاییم و با مناجاتیان و دلدادگان حضرت دوست، در این ماه هم نوا شویم، باشد که ما را هم از لذتهای شبانه آنان نصیبی دهند و از شربت وصل جرعهای نوشانند؛ زیرا:
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش
باید برون کشید از این ورطه رَخت خویش
پیغامی از حضرت محبوب
آنچه زیبایی ماه رجب را افزون میکند، فرشتهای است که از سوی پروردگار برای ما خاک نشینان پیغام آورده و هر شب تا به صبح چنین ندا سر میدهد: «طوبی لذاکرین، طوبی لطائعین؛ آفرین بر یادکنندگان خداوند، آفرین بر اطاعت کنندگان او».
ای صبا نکهتی از خاک در یار بیار
ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
;نکته روح فزا از دهن یار بگوی
نامه خوش خبر از عالم اسرار بیار
و چه دلرباست آنجا که فرشته پیغام برما، سخن حضرت دوست را چنین بازگو میکند: «اَنَا جَلیسٌ مَنْ جالَسَنی وَ مُطیعٌ مَن اِطاعَتی وَ غافِرٌ مَنِ اسْتَغْفَرَنی؛ من همنشین کسی هستم که همنشین من باشد و اطاعت کسی را میکنم که اطاعتم کند و از گناه و لغزش آن که تقاضای بخشش نماید، چشم پوشی میکنم».
خداوندا! این چه ندایی است که بنده گناهکاری چون من را، با آن به جانب خویش فراخواندهای. آدم خاکی کجا و همنشینی با پروردگار عالمیان کجا؟
تعالی الله! چه دولت دارم امشب
که آمد ناگهان دلدارم امشب
;تو صاحب نعمتی، من مستحقم
زکات حسن ده خوش دارم امشب
حال که در این ماه شریف به همنشینی با خود مفتخرم فرمودی، دیگر بار مرا از دیدار و بودن با خود محرومم مساز که بی تو بودن را بر نمیتابم.
دلبرا! چه کسی سعادتمندتر از من که خدایی چون تو دارم، مرا به خویش فرا میخواند و وعدهام میدهد که اگر اطاعتش برگزینم، اطاعتم نماید.
آری! چرا چنین نباشد که عبودیت و خاکِ در جانان شدن، کمال والای انسانیت و مقام خلافت الهی را به بشر ارزانی میکند و او را از سرگردانی در عالم طبیعت میرهاند و به مشاهده ملکوت جهان هستی نایل میسازد.
جان فدای تو که هم جانی و هم جانانی
هر که شد خاک درت رَست ز سرگردانی
پس اکنون که سفره بخشودگی و عفو و رحمت برایم گسترانیدی، ندای «العفو» سر میدهم و از آستان تو تقاضای توبه و بخشش میکنم.
کردهام توبه به دست صنمی باده فروش
که دگر مِی نخورم بی رخ بزم آرایی
الطاف خداوندی
سخن از پیغام دوست بود که فرشته رحمت بر خاکْ نشینان و غبار گرفتگان زمینی زمزمه میفرمود:
اَلشَّهْرُ شَهْری، وَالْعَبْدُ عَبْدی، وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتی، فَمَنْ دَعانی فی هذَا الشَّهرِ اَجَبْتُهُ وَ مَنْ سَأَلَنی اَعْطَیْتُهُ وَ مَنِ اسْتَهْدَاَنی هَدَیْتُهُ.
ماه، ماه من است و بنده بنده من و رحمت از آن من است. پس هر کس که در این ماه، مرا بخواند، اجابتش میکنم و هر آن کس که از من تقاضا و درخواستی کند، عطایش مینمایم و آن که طلب هدایت کند، هدایتش میسازم!
لطیفا! آیا مرا با تمام روسیاهی عبد خود خواندهای؟ و آیا خشکیده لبی چون مرا به آب رحمت خود فراخواندهای؟ وای بر من! اگر در پاسخ دعوتت کوتاهی کنم و دل خویش همچون گذشته به عالم دنیا مشغول سازم؛ زیرا به فرموده امیرالمؤمنین، علی علیهالسلام ، دنیا سایهای ناپایدار است.
و نیز فرمودهاند که دنیا خانه و محل سختیها و گرفتاریهاست.
پس:
اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول
رسد ز دولت وصل تو کار من به حصول
کجا روم؟ چه کنم؟ حال دل که را گویم
که گشتهام ز غم و جور روزگار ملول
اکنون که هر تقاضایی بنمایم اجابتم میکنی، از تو چنین میخواهم:
الهی! فَاجْعَلْنا مِمَّنِ اصْطَفَیْتَهُ لِقُرْبِکَ وَ وِلایَتِکَ وَ اَخْلَصْتَهُ لِوَدِّکَ وَ مَحَبَّتِکَ وَ شَوَّقْتَهُ اِلی لِقائِکَ... وَاَعَذْتَهُ مِنْ هِجْرِکَ وَ قِلاکَ وَ بَوَّأتَهُ مَقْعَدَ الصِّدْقِ فی جِوارکَ.
معبودا! ما را از آنانی قرار ده که برای قرب و ولایتت برگزیدهای و برای دوستی و محبتت خالص و بیآلایش گردانیدهای و به دیدارت مشتاقشان نمودهای... و از هجر و دوری و راندنت پناهشان دادهای و در جوار خویش در جایگاه صدق و راستی مسکنشان بخشیدهای؟
ما ز دوست غیر از دوست مطلبی نمیخواهیم
حور و جنت ای زاهد بر تو باد ارزانی
سخن آخر
فرشته انس و ملک رحمت الهی در پایان پیام خود از جانب حضرت دوست، چنین فرموده است:
جَعَلْتُ هذَا الشَّهْرِ حَبْلاً بَیْنی وَ بَیْنَ عِبادِی فَمَنْ اِعْتَصَمَ لَهُ وَصِلَ اِلَیَّ؛ من ماه رجب را رشتهای بین خود و بندگانم قرار دادم، پس هر آنکس که به آن درآویزد، به وصال من نایل میشود.
چه بسیار ماه رجبها آمد و ما نبودیم و چه بسیار بیاید و ما نباشیم. پس، اکنون که توفیق درک آن را یافتهایم و حضرت دوست ما را به خود فرا خوانده است، فرصت را از دست ندهیم و همواره مراقب حضور او باشیم و جز به دیدار جمال وی نگران نباشیم و جز رضای او نجوییم و جز طریق او نپوییم.
حالیا مصلحت وقت در آن میبینم
که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم
;بس که در خرقه سالوس زدم لاف صلاح
شرمسار رخ ساقی و می رنگینم
جام می گیرم و از اهل ریا دور شوم
یعنی از اهل جهان، پاکدلی بگزینم
آری! ما فرزندان آدم علیهالسلام را اگر نسیمهای رحمت خداوند ننوازد و نفحات حیات بخش او جانی تازه نبخشد، همواره در غفلت فرو میرویم و با اهل باطل نشستن را تمنا داریم و عمری در نادانی سپری میکنیم. پس، ماه رجب را که نفحات رحمانی خداوند در آن وزیدن گرفته است، دریابیم که اولیای دین فرمودهاند:
اِنَّ لِرَبِّکُمْ فی اَیّام دهرِکم نَفَحاتٍ الا فَتَعَرَّضُوا لَها.
به راستی که برای پروردگارتان در روزهای عمرتان، نسیمهایی است. هان! پس خود را در معرض آنها قرار دهید!
منبع: http://www.hawzah.net
/خ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
بنام خدا
فلسفه هنر معاصر ( سینما )
گرد اورنده : سمانه مومنیان
زیر نظر استاد محترم :
جناب اقای دکتر ایزدیان
خرداد-85
زندگی صحنه یکتای هنر مندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خوشتر آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
.......
انسانها هنر را برای تسکین خود برگزیده اند. چه هنرمندان و چه مخاطبان اثارهنری در هنرمایه ارامش می جویند. انچه در هنر به نظر اصل است زیبایی است. هرچند در هر زمانی زیبایی را به شکل های مختلفی درک میکنند. بعضی هنر را ایینة واقعیت های موجود درجهان از طبیعت تا زندگی ادمها به حساب می اورند. بعضی زمانی نام هنر را بر چیزی می گذارند که سازنده اش با ان احساس ارامش کند و انچه در نظر دارد به تمامی بیان کرده باشد. بعضی از شکل اثر حرف می زنند که اگر اثر هنری از قواعد و شکل درست هنر پیروی نکند یک اثر هنری خلق نکرده است اما همه این گروهها بعد از قرنها بحث می دانند که اثر هنری در واقع همه اینهاست. و شاید بطور کامل هیچ کدام نباشد و هر کس با برداشت و دریافت شخصی از درک زیبایی هنر را احساس می کند . در واقع دریافت لذت درونی بسته به انکه هنرمند چه ابزاری را بیان هنرش انتخاب می کند هنر شاخه های مختلفی را تشکیل داده اند .اما همچنانکه گفته شد اصل در هنر زیبایی است و درک وتعریف هر انسان از زیبایی متمایز .
یکی از مسایل مهم در هنر امروز بصری شدن بیش از اندازة ان است .در عصر حاضر هنرهای بصری به انواع مختلفی موجود هستند و همگی در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر و در کنار هم اثر و مفهوم یکدیگر را کامل میکنند . همیشه هنرها در هم تآثیر می گذارند یک عکاس می تواند از یک نقاش ایدة بگیرد یا نقاشی با شنیدن یک موسیقی به فکر کشیدن یک تصویر بیفتد گاهی یک هنر می تواند مولد هنرهای دیگری شود مثلا از دل هنر نقاشی نور پردازی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
به نام خدا
تاریخچه شهر ایذه
ایذه یک شهر تاریخی است و آثاری از زمانهای بسیار قدیم در آن به جا مانده است. این شهر در روزگار عیلامیان اهمیت و عظمت بسیار داشته و مرکز آن آنزان یا آشتیان بوده و در عهد ساسانیان نیز نام و اعتبار داشته است. در کتابهای تاریخی و جغرافی دوران بعد از اسلام نیز نام این شهر ذکر شده است. مقدسی و ابنخرداد و یاقوت حموی از ایذه نام بردهاند. آتشکدهای هم در آن شهر بود که تا زمان هارونالرشید فروزان بوده است. «استرنج» مینویسد: ایزج به پل سنگی بزرگی که در آن شهر روی کارون بسته بودند معروف بود. پل مزبور را یاقوت از عجایب جهان شمرده است. این پل که خرابههای آن هنوز دیده میشود، بنام مادر اردشیر بابکان (خزهزاد) نامیده میشود. کلمه ایذه در زمان اتابکان لر کمتر بکار رفت و به جای آن مالمیر (مال امیر) نامیده شد. کلمه ایذه در قرنهای گذشته به کلی متروک شده بود تا در دوره پهلوی مجددا مورد استفاده قرار گرفت.
مراکز تاریخی و باستانی
مجسمه سوسن
قطعه سنگ نامنظم خاکستری رنگی است که بر روی آن نقشزنی ایستاده حجاری شده است. با وجود خرابی و آسیبهای وارده به این مجسمه، وضع و حالت و لباسهای مجسمه ظاهراً دال بر زن بودن این مجسمه زیبا دارد. این مجسمه در مسیر ایذه به طرف مسجد سلیمان پس از پشت سرگذاشتن آبادی پیون و تنگ لیموچی در سوسن واقع شده است.
قلعه تل
این قلعه توسط محمدتقیخان بختیاری در سرتلی در ناحیه ایذه بنا شده است. این قلعه مرکز خانهای ایل بختیاری بوده و چندین قلعه در آن وجود داشته است. مردم قلعه تل به هنگام کندن پی خانهشان دو سنگ بزرگ که به زمان عیلامیان مربوط میشوند، از زمین بیرون آوردهاند. یکی از سنگها پایه ستون و دیگری سنگی منقوش است که چهار نقش دارد و دو نفر در مقابل دو نفر ایستادهاند.
قلعه دیزه وراز
این قلعه در شمال کوه دلا قرار دارد. پلههای زیادی از پایین تا قلعه وجود دارد. این قلعه در بلندترین قله کوه دلا ساخته شده است. ساختمان این قلعه به زمان فرامرز اشکانی می رسد.
قلعه اَرک یا اَرخ
این قلعه روی کوهی مشرف به شلاه ساخته شده و پایین کوه روبروی آسیابهای آبی قلعه دیگری وجود دارد که جوی آبی به صورت دایره درون حیاط آن کشیده شده است. این کاخ – قلعه در بین دو رودخانه قرار دارد که روی یکی از آنها پلی وجود داشته و بر اثر زمان خراب شده و فقط یکی از ستونهای آن باقیمانده است. این کاخ قلعه مقر حکومت قوم عیلام بوده است.
روستای شمی
این روستا در دهستان شمی شهرستان ایذه واقع شده است. در فاصله نه کیلومتری این روستا آثار باستانی بسیار زیبا و مشهوری نظیر مجسمههای بزرگ برنزی، سنگهای مرمری، گورهای باستانی از دوره پارتها کشف شده است، برخی از این مجسمهها و اشیاء بهدست آمده جزء شاهکارهای مسلم ریختهگری و فلزگدازی است. گورستان شمی نیز به دوره ساسانیان مربوط است .
نقش خونگ اژدل یا اژدر
در پانزده کیلومتری شمال ایذه در شرق خونگ اژدر قطعه سنگی بسیار عظیم قرار دارد که بر روی آن نقش مهرداد اول یا دوم اشکانی حجاری شده که بر اسبی سوار است و کبوتری حلقه قدرت را همراه نامهای به او تقدیم میکند و افرادی (روحی) به حضورش بار یافتهاند.
بردنبشته ایذه
در راه ایذه به پیون پس از طی یک کیلومتر، در کف دره برد نبشته، قطعه سنگ نامنظمی به وسیله حجاران زبردستی حجاری شده است و نقشهای بسیار زیبا و زنده و پرتحرکی بر سطوح آنها حک شده است. نقشهای این سنگنبشته عبارت از مرد بلند قدی با گیسوان گشاده و انبوه با کلاهگرد بیکنگره با شمشیری به دست است. در سمت راست این نقش سواری حجاری شده است. در سمت چپ نیز نقش چند انسان حجاری شده به چشم میخورد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
به نام خدا
پروین دولت آبادی در سال 1303 در اصفهان چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش و سپس تهران به پایان برد. شاگرد مدرسه امریکایی بود. مدتی کوتاه در دانشکده هنرهای زیبا درس خواند, اما رها کرد. او از نوجوانی به شعر فارسی توجه نشان داد و اشعاری به وزنهای نیمایی و قالبهای کلاسیک دارد.
دانشآموخته رشته عکسبرداری داخلی از انگلیس، دکترای آموزش پیش از دبستان از امریکا، از بنیانگذاران شورای کتاب کودک. او با همکاری لیلی ایمن آهی به گردآوری گنجینه ادبیات کودکان پرداخت.او همچنین از ویراستاران بخش کتابهای کودکان انتشارات فرانکلین بود. وی تلاش کرد تا شعر کودکان را از حالت پند گونه خارج کرده و اشعاری که جنبه سرگرمی و تفریح برای ایشان داشته باشد ارائه کند. وی هم چنین آثاری برای بزرگسالان نیز در هر دو سبک سنتی و نیمایی سروده است. وی از معدود نویسندگانی است که آثارش در کتب درسی نیز آمده است. پروین دولت آبادی روز سهشنبه بیستوهفت فروردین سال ۱۳۸۷ شمسی در سن ۸۴ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت
درباره شاعر پروین دولت آبادی
پروین دولت آبادی در سال 1303 در اصفهان چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش و سپس تهران به پایان برد. شاگرد مدرسه امریکایی بود. مدتی کوتاه در دانشکده هنرهای زیبا درس خواند, اما رها کرد. او از نوجوانی به شعر فارسی توجه نشان داد و اشعاری به وزنهای نیمایی و قالبهای کلاسیک دارد.
دانشآموخته رشته عکسبرداری داخلی از انگلیس، دکترای آموزش پیش از دبستان از امریکا، از بنیانگذاران شورای کتاب کودک. او با همکاری لیلی ایمن آهی به گردآوری گنجینه ادبیات کودکان پرداخت.او همچنین از ویراستاران بخش کتابهای کودکان انتشارات فرانکلین بود. وی تلاش کرد تا شعر کودکان را از حالت پند گونه خارج کرده و اشعاری که جنبه سرگرمی و تفریح برای ایشان داشته باشد ارائه کند. وی هم چنین آثاری برای بزرگسالان نیز در هر دو سبک سنتی و نیمایی سروده است. وی از معدود نویسندگانی است که آثارش در کتب درسی نیز آمده است. پروین دولت آبادی روز سهشنبه بیستوهفت فروردین سال ۱۳۸۷ شمسی در سن ۸۴ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن گردید.
درگذشت پروین دولت آبادی شاعر و فعال اجتماعی کودکان - رضا آشفته
پروین دولتآبادی شاعر و فعال اجتماعی کودکان درگذشت. او که از 3 ماه پیش از آغاز سال 87 دچار شکستگی کتف و خانهنشین شده بود، از غذا خوردن بازمانده و به دلیل ضعف جسمانی شدید دچار مرگ شده است. محمدهادی محمدی، پژوهشگر و مورخ ادبیات کودک، ضمن اعلام خبر فوق در این باره گفت: پروین دولتآبادی ساعت 30/9 دقیقه شب دوشنبه 27 فروردینماه در منزل شخصیاش واقع در خیابان آپادانا دار فانی را وداع گفت. او چند سال اخیر به دلیل ناتوانی در خانه و زمینگیر بود و از او خواهرش شیوا دولتآبادی نگهداری میکرد و دوستان نزدیکش به او سر میزدند.ولی به دلیل شکستگی و بهبود نیافتن روز به روز ضعیفتر میشد. من در ایام نوروز به دیدنش رفتم. او تا آخرین لحظات حیاتش از اندیشهای روشن بهرهمند بود. اندیشهاش سرشار از صلحطلبی برای همه و دنیای شاد برای کودکان بود. اگر شعرهای او را بررسی کنیم درمییابیم که در این آثار با پدیدههایی چون آب، خورشید و باران زیباترین شعرها را خلق کرده است و در آنها درباره امید و زندگی در صلح برای مردم سخن میگوید.
وی افزود: او حس عدالتگرایانه قویای داشت و از اینکه جامعه به بخشی از توانگران و بخشی از محرومان از فرآوردههای مادی تقسیم شدهاند، سخت احساس ناراحتی میکرد.
بنا بر نظر محمدهادی محمدی، پروین دولتآبادی اصالت اصفهانی داشت و از خانواده مشهور دولتآبادیهای اصفهان بود. او در سال 1303 در اصفهان به دنیا آمد و پدر و مادرش روشنفکر بودند. این خانواده وابستگی به یحیی دولتآبادی از روشنفکران دوره مشروطه داشت. او در این خانواده و در کنار نخبگانی که به این خانه رفت و آمد داشتند، شعر و موسیقی آموخت.او پس از طی دوره کودکی و نوجوانی از اصفهان به تهران میآید. پدرش در دهه 20 شهردار تهران شد و با آنکه پروین دولتآبادی در خانوادهای مرفه و خوب زندگی میکرد، از همان جوانی انگیزههای کار اجتماعی شدیدی داشت و به همین دلیل در امینآباد تهران، در یتیمخانهای که برای کودکان بود، با آنان ارتباط گرفت. از همین زمان سرودن شعر برای کودکان را آغاز کرد.
او با آنکه شاعر توانمندی در زمینه سرودن مثنوی برای بزرگسالان بود، در دو دهه 20 و 30 شعرهای زیادی را برای کودکان سرود. در ابتدای دهه 40 به همراه پرویز ناتلخانلری یک انتشارات با هدف انتشار کار کودک راهاندازی کرد که پس از انتشار چند اثر از فعالیت بازماند. همچنین در این دهه به همراه محمود کیانوشی باعث تحول شعر کودک شد. آنها در نشریه پیک کودک که آموزش و پرورش در 500 هزار نسخه برای کودکان مدارس منتشر میکرد، دعوت به کار شدند و شعرهای مهمی را سرودند. از این به بعد پا به دنیای کودکان گذاشت و در دهه 40 و 50 تبدیل به شاعر نامآشنای شعر کودک شد. جدا از فعالیتها در زمینه ادبیات کودکان، او در بهبود وضعیت اجتماعی کودکان هم تلاش میکرد و در کنار توران میرهادی جزو پایهگذاران نهاد کودکی مدرن در زمینه فعالیتهای بهداشت و ادبیات کودکان به شمار میآید.پروین دولتآبادی در کنار شعر به سرودن داستانهای منظوم میپرداخت که مرغ سرخ پاکوتاه نمونهای موفق در این زمینه است.بنا بر روایت این پژوهشگر، پروین دولتآبادی پس از انقلاب، گوشهنشینی را اختیار کرد و همه زندگی پرجنب و جوشش را کنار گذاشت. او فضا را مناسب برای کار کردن نمیدید و به همین دلیل کار چندانی نکرد و در این دوره مجموعه شعر بر قایق ابرها را منتشر میکرد و بخشی از اشعارش را برای بزرگسالان به دست چاپ و نشر سپارد.
از آثار این شاعر کودکان میتوان به شوراب، آتش و آب، بر قایق ابرها، باز میآید پرستوی نغمهخوان، شهرسنگ، هلال نقرهسار، در بلورین جامه انگوری، گنجشک و وزغ و جمجمک برگ خزان اشاره کرد . از آثار اوست:
بر قایق ابرها
شوراب هلال نقرهسا
آتش و آب
باز میآید پرستو نغمهخوان
گنجشک و وزغ
شهر سنگ
در بلورین جامه انگور
جمجمک برگ خزان
گذری در ادبیات کودکان
یک بازیگر
و ویرایش بیش از ۲۰ کتاب کودکان.
شهر خاموش / پروین دولت آبادی
شهر خاموش من آن جان خروشانت کو
تب تن سوز زمان در رگ جوشانت کو