لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
آموزش حجاب در مدارس آموزش و پرورش
مقدمه :
دین اسلام در مسایل اجتماعی ، همواره برنامه هایی را ارائه می دهد که منش و شیوه زندگی اجتماعی درست را تامین کند و به ارائه روشهایی مبادرت می ورزد که موجب تحکیم روابط اجتماعی و آرامش روانی افراد در رابطه با یکدیگر می گردد. (حسینیان 75 )
یکی از این برنامه ها و روشها ، مسئله حجاب زن است . حجاب صدفی است که مروارید و گوهر وجودی زن را در درون خود حفظ می کند . زن مسلمان ، مربی ، انسان ساز و صد البته جامعه ساز است ، چنانکه امام رحمته الله علیه فرمودند : (( زن مربی جامعه است . از دامن زن انسانها پیدا می شوند . مرحله اول مرد و زن صحیح از دامن زن است . مربی انسانها زن است . سعادت و شقاوت کشور ها وابسته به وجود زن است . زن با تربیت خودش انسان درست می کند و با تربیت صحیح خودش کشور را آباد می کند . مبدا همه سعادتها از دامن زن بلند می شود . زن مبدا همه سعادتها باید باشد . )) ( در جستجوی راه از کلام امام )
اولین مرکز و ملجا تربیت زن ، خانه و اولین معلم ، مادر است . لذا دخترانمان باید تحت نظر مادران با ایمان تربیت شوند ، تا بتوانند مادران انسان ساز و جامعه ساز باشند .آن شخصیتی که باید سالم بماند و نسل سالم تربیت کنند ، در پوشش حجاب است که سالم مانده و از دیدگان آلوده به گناه تاثیر نپذیرفته و در چنگال بیماردلان نمی افتد و کیان خانواده را حفظ می کند . همانطور که قرآن می فرمایید : این پوشش نزدیک تر است که زنان به حیا و عفاف شناخته شوند و مورد اذیت نا اهلان واقع نشوند .
بدین سان با قاطعیت تمام معتقد هستیم که پوشش ، امنیت زن را در جامعه فراهم می سازد و در حریم پوشش است که می توان با خیالی آسوده به جامعه آمد و به فعالیت پرداخت و در سنگر حجاب ، حضور عینی خود را در ابعاد مختلف اجتماع ، تحقق بخشید . ( فتاحی زاده – 85 )
لذا بعد از خانه و خانواده ، آموزش و پرورش از مهد کودک ، پیش دبستانی ، ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان همه وظیفه اصلیشان تربیت ، و وسیله اصلی تربیت آموزش است . به همین جهت از نظام آموزش و پرورش باید در راستای آموزش حجاب و تربیت دختران محجب و عفیف استفاده و بعد از خانواده مدرسه محل امن و مناسب تربیت اسلامی برای آنان باشد . باید یر روی نظام تعلیم وتربیت سرمایه گذاری شود و یکی از این سرمایه گذاریها ، آموزش و تربیت صحیح معلمان و مجهز کردن آنها به اصول و روشهای تریبت اسلامی است . در این مقاله کوشیده ایم تا اصول و روشهای تربیت اسلامی تبین و در چهارچوب آنها به بیان اصول و روشهای آموزش حجاب پرداخته شود .
در این بخش به بیان14 اصل تربیتی اسلام با استناد به قرآن و روایات پرداخته و روشهای تحقق هر اصل را نیز با عنایت به آیات و روایات توضیح و به مسئله آموزش حجاب ربط می دهیم :
اصل اول : تغییر ظاهر
یکی از اصول و قواعدی که باید در تربیت انسان به کار بست ظاهر سازی است . ظاهر سازی که متوجه به درون و مایه تحول باطن خواهد بود . اساسا از لحاظ تقدم و تاخر در طول زندگی آدمی ابتدا ظاهر سازی مورد توجه قرار می گیرد و والدین ، ظواهر کودک را به گونه ای مطلوب تدبیر می کنند که این امر در نهایت به تشکل باطن منجر می شود . (باقری – 1370 )
طبق این اصل ، ابتدا باید کودکانمان را با شکل ظاهری حجاب آشنا کنیم . در این خصوص از روشهای زیر استفاده می کنیم :
روش تلقبن به نفس : مراد از تلقین فعلی است که با آشکار ساختن عملی در اعضاء و جوارح سایه و طنین آن عمل را به درون بیفکنیم مثلا خداوند در قرآن می فرمایند (( و لا تمش فی الارض مرحا )) منظور خضوع است و تسلیم در مقابل حق تعالی که باید در راه رفتن این را نشان داد تا در دل نیز خاضع شد و یا منظور از حجاب عفاف است . زن از پرتو عملی حجاب است که به عفاف درون و باطن میرسد . لذا باید پوشش مناسب رعایت شود تا در باطن نیز عفیف شد .چنانکه در سوره نور آیه 60 خداوند متعالی بعد از بیان حجاب میفرمایند (( و ان یستعففن خیر لهن )) یعنی اگر حجاب را رعایت کردید به عفت نایل می شوید .
روش تحمیل به نفس : تحمیل زمانی بکار می رود که کراهت در مقابل رغبت باشد . عملی مورد رضایت دل نیست اما با تحمیل آن به مرور آن عمل رضای دل می شود . البته تحمیل در عمل بکار می رود نه در ایمان چرا که قران می فرماید (( لا اکراه فی الدین )) . لذا باید آموزش حجاب را از قبل ازاتمام هفت سال اول به دختر بچه ها الزام کرد . یعنی از دوره کودکستان و پیش دبستانی به تدریج آن را آموزش داد. چرا که تحمیل حجاب موجب عادت در دختران میشود تا در سنین بالاتر براحتی تن به پوشش بدهند و در حین آن از طریق آگاه سازی در خانه و مدرسه به شناخت لزوم حجاب دست یابد و آن را از حالتی ظاهری به امری درونی و تثبیت شده تبدیل کند .
اصل دوم : تحول باطن
طبق این اصل آنچه در باطن آدمی است ، در ظاهر ، نقش می آفرینند . این مصداق ..رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون است . همینطور است که می شود گفت عفت زن با حجاب وی مشخص می شود . این اصل با اصل قبلی متضاد نیست بلکه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
فلسفه حجاب :
لزوم پوشیدگی زن در مقابل مرد، یکی از مسایل مهم اسلامی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است. البته حجاب، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانی و ... وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد. این دین مبین، تنها برای آن مرز معین کرده است. اقوام گوناگون از گذشته های دور نظرات مختلفی پیرامون مساله حجاب داشته اند. گروهی زن را به شدت محصور کرده و بعضی نیز، حجاب را مایه اسارتش دانسته اند. کتاب تاریخ تمدن در این باره می گوید: «اگر زنی با هر گروه از مردان سخن می گفت و درددل می کرد؛ یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه سخن می گفت همسایگان می شنیدند؛ شوهرش حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبت به پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کرده اند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کرده اند؟ نظر دوم منطقی تر است. زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف می دیدند؛ اما جمال و زنانگی، قوت و قدرت دیگری به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که می توانند از چنگال ایشان رهایی یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتی به عشق خود برسند؛ مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانی مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:
۱.آرامش روانی:
وقتی بین زن و مرد حریم نباشد؛ میل و غریزه ای که در طرفین است افزایش می یابد. غریزه جنسی به گونه ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود؛ سرکش تر می شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می گردد؛ به همین علت مردانی که زنان متعدد می گیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمی شود؛ بلکه شعله ورتر شده و آماده ازدواجهای مجدد می شوند. اگر به تاریخ نظری بیفکنیم؛ پادشاهانی را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوی به دست آوردن زنان جدید بودند.
۲. پایداری خانواده:
اگر حجاب با کیفیت خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد؛ عشق و محبت خود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد؛ زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.
۳. استواری جامعه:
اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند. یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند؛ چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام می دهند. مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می دهند. اما بر عکس اگر زنان با لباسهای نامناسب و آرایش بیرون روند؛ نیروی مردان کم شده و به جای کار و فعالیت، نیروی شهوانی در وجود ایشان فعال می شود. زنان هم به جای کار در اجتماع مشغول خودنمایی و هوسبازی می شوند. در این جاست که می بینیم کار اجتماعی پیشرفت نکرده و رو به تنزل می گذارد. به عنوان مثال منشی یک پزشک را در نظر می گیریم. اگر وی زنی پاکدامن و دارای حجاب اسلامی باشد؛ مراجعان بدون چشم چرانی و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه می کنند. اما اگر بدون پوشش کامل اسلامی و دارای ادا و اطوارهای زنانه باشد؛ مردانی که در اتاق انتظار مطب حضور دارند؛ زیر چشمی هیکل او را برانداز کرده و سعی می کنند سر صحبت را با وی باز کنند.
۴. حفظ ارزش و مقام زن:
چون مردان خود را نسبت به زنان نیازمند می بینند؛ اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می شود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می بینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی توان به آن دست یافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف تر باشد؛ ارزش و احترامش بهتر محفوظمی ماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتی گرفته شده است. یکی از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادی زن است. مغرضانی که این اشکال را طرح کرده اند عقیده دارند، آزادی حقی است که هر انسانی باید از آن بهره مند شود و حجاب مخالف اصل آزادی زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضای بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقی تمام بدن خود را در معابر می پوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقی، در خانه و اجتماعی آزادی خود را از دست داده اند؟ باید از رسانه های تبلیغاتی و جنجالی غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهای شما، مردان با لباسهای زیر از خانه بیرون بیایند مجازات می شوند ولی حضور زنان برهنه در معابر عمومی منعی ندارد؟ این جاست که باید بگوییم آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبی را مطرح می کنند و قصد دارند از آب گل آلود ماهی بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانه ها زندانی کرده یا از ایشان خواسته وقتی بیرون می روند؛ لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، برای حفظ موقعیت خود و اجتماع برخوردی مناسب داشته باشند؟ چنین زنانی از میان گروه زیادی از مردان هم عبور کنند؛ کسی به آنها توجه نمی کند. آیا این اسارت است یا عین آزادی؟ و آیا زنی که با رعایت حجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود؛ آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بی حجاب را آزاد می دانید؟ آیا غیر از این است که می خواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق کنید؟ زن محجبه خیلی بهتر از یک زن بی حجاب می تواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است؛ با هدفی والاقدم در صحنه اجتماعی می گذارد و بدون توجه به هوسبازیهای مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیت خود را ادامه می دهد. ممکن است گفته شود خیلی از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند. بله ما منکر این مساله نیستیم. اما کار زمانی خوب انجام می شود که با آرامش فکری همراه باشد. آنها که می گویند حجاب نوعی محروم ماندن زنان از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
حجاب اسلامی
حجاب یک دختر.
حجاب یکی از احکام اسلامی است که برای پوشش مردان و زنان وضع شدهاست. بخشی از این احکام که در آیات ۳۰ و ۳۱ سوره نور در قرآن مورد اشاره قرار گرفتهاند.
حدود شرعی حجاب اسلامی
اسلام فقط حدود شرعی حجاب زن و مرد را مشخص کردهاست. بدین معنا که مردان باید عورت خود را بپوشانند و زنان نیز باید بدن خود جز صورت و دو دست را به گونهای بپوشانند که برجستگیهای آن آشکار نگردد و تحریک آمیز نباشد.[نیازمند منبع]
انواع حجاب در جوامع امروز
تصویری از زنان محجبه مسلمان با روبنده و نقاب، در مقابل ایستگاه اتوبوس در یکی از خیابانهای لندن.
در جامعه عرب از روبنده استفاده میشدهاست و در جامعه ایرانی از چادر و چارقد استفاده میشدهاستاستفاده از چادر در میان ایرانیان به دوران پیش از اسلام و به زمان اشکانیان و پس از آن ساسانیان باز میگردد.
فلسفهٔ حجاب از دیدگاه مسلمانان
در نظر مردم مسلمان حجاب وسیلهای برای محدود کردن زن به خانه نیست بلکه حجاب وسیلهای برای حضور سالم زن در اجتماع است[نیازمند منبع]. ضرورت دیگر وجود حجاب از دیدگاه مسلمانان محدود کردن ارضای میل جنسی به محیط خانواده برای جلوگیری از فساد و بی بند و باری در جامعه استدر اسلام و قرائت شیعی تاکید خاصی روی اینکه حجاب شکل خاصی داشته باشد وجود ندارد،مهم آنست که معیارهای اسلام رعایت شود.امروزه رنگ مشکی چادر در فرهنگ ایرانی مورد نقد واقع شده و در این خصوص مباحثاتی وجود دارد، امروزه در ایران هم از چادر و هم از مانتو- روسری استفاده میشود.گکارگروهایی هم روی نوآمد کردن مدلهای حجاب اجباری
گاه حکومتهای اسلامی رعایت حجاب را در کشور خود اجباری اعلام کردهاند. یکی نمونه مهم آن جمهوری اسلامی ایران است که با اجباری کردن حجاب مخالفت برخی صاحبنظران و روحانیون را برانگیخت. برای نمونه آیتالله محمود طالقانی پس از اعلام اجباری شدن پوشش سر برای زنان در ادارات دولتی توسط آیتالله خمینی به موضعگیری علیه آن پرداخت.
حجاب
حجاب و پوشش صحیح زنان یکی از عوامل بسیار مؤثر در حفظ خانواده است. زنی که خودسرانه جلوهگری کند، آتش هوس مردان را میافروزد و چشم و دل سبکسران را بیاختیار به دنبال خود روان میکند. هزاران پرونده جنایی و ناموسی، فحشا و روابط نامشروع بیشمار از عواقب تلخ بلای بیحجابی و بدحجابی است که گریبان دنیای امروز را گرفته است. حجاب، حصار و حریم عفت زن و سنگر محکمی است که راه ورود فساد و هرزگیها را سد میکند و به زن شخصیت و احترام میبخشد تا ملعبه شهوات و بازیچه بوالهوسیها قرار نگیرد. در جامعهای که زنانش با حجاب صحیح و پوشش کامل رفت و آمد کنند، جوانان هم با خاطری آرام به کار خود مشغول میشوند و دور از هر گونه تحریک بیجا و خیال خام، در زمان مناسب، با رضایت و خرسندی به تشکیل خانواده علاقمند میگردند و ازدواج میکنند. در دین مقدس اسلام به حجاب اهمیت خاصی داده شده است که به مواردی از آن اشاره میشود:
حجاب در قرآن
حجاب در روایات
نگاه به نامحرم
رابطه زن و مرد از دیدگاه چند روایت
عذاب زنان بدکردار
فرصت رشد شخصیت با رعایت حجاب بیشتر ایجاد میشه یا با عدم رعایت آن؟ فردی که مدام نگران زیبایى خودشه و بیشتر در جهت معرفی اندامش تلاش می کنه، بهتر مىتونه قابلیتهای خودش را بشناسه و به فعلیت برسونه یا فردی که اندیشمند باشه و اهداف بزرگی توی سرش داشته باشه؟ آیا توجّه به نیازهاى جسمانى و سطحى به انسان امکان رشد مىده یا توجّه به نیازهاى عالى و مخصوص انسانها؟ آیا غرق شدن در خود نمایى و جلب توجّه دیگران مسیر منتهى به خود شناسی است؟ فردی که زندگىاش تحت کنترل خودش نیست، در شناخت هویت خودش دچار مشکله چه رسد به آن که هویّتش را هم به کمال برسونه. چون سلیقه و خواست دیگران در زندگىاش تأثیر مىگذاره و آنطور زندگى مىکنه که دیگران مىپسندند، نه آنطور که خودش مىپسندد.
شخص بىحجاب در فکر نمایش خود و زیبایى اش است. کسى که با نمایش زیبایى خود و انتخاب پوششى ویژه در اندیشه جلب نظر دیگران به سر مىبرد، در حقیقت مىخواهد با تکیه بر جذابیتهاى ظاهرى و نه اصالتها و ارزشهاى متعالى خود، جایى در جامعه پیدا کنه. حالا یا با انتخاب رنگ های جیغ برای مانتو باشه، یا با عمل های مختلف بینی باشه، یا با گذاشتن گونه باشه، یا با کوتاه و تنگ کردن بیش از حد مانتو و روسری باشه، یا برای مردان با بیرون انداختن بازوهای درشتش باشه، یا با باز گذاشتن دکمه ی پیراهنش باشه، یا با مدل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
عشق و عفت
ویل دورانت میگوید:
«در سرتاسر زندگی انسان،به اجماع همه،عشق از هر چیز جالب توجهتر است وتعجب اینجاست که فقط عده کمی درباره ریشه و گسترش آن بحث کردهاند.در هرزبانی دریایی از کتب و مقالات،تقریبا از قلم هر نویسندهای درباره عشق پیدا شدهاست و چه حماسهها و درامها و چه اشعار شور انگیز که درباره آن به وجود آمدهاست،و با اینهمه چه ناچیز است تحقیقات علمی محض درباره این امر عجیب واصل طبیعی آن و علل تکامل و گسترش شگفت انگیز آن،از آمیزش سادهپروتوزوئا تا فداکاری دانته و خلسات پتراک و وفاداری هلوئیز به آبلارد.» (1)
ما در صفحات قبل گفتیم آنچه مجموعا از گفتههای علمای قدیم و جدید دربارهریشه و هدف عشق و یگانگی یا دو گانگی آن با میل جنسی استنباط میشود سه نظریهاست،و گفتیم عشق،هم در غرب و هم در شرق از شهوت تفکیک شده و امر قابل ستایش و تقدیسی شناخته شده است،ولی این ستایش و تقدیس آن طور که مااستنباط کردهایم از دو جنبه مختلف بوده است که قبلا توضیح داده شد.
مطلب عمده در اینجا رابطه عشق و عفت است.باید ببینیم این استعداد عالی وطبیعی در چه زمینه و شرایطی بهتر شکوفان میگردد؟آیا آنجا که یک سلسله مقرراتاخلاقی به نام عفت و تقوا بر روح مرد و زن حکومت میکند و زن به عنوان چیزیگرانبها دور از دسترس مرد است این استعداد بهتر به فعلیت میرسد یا آنجا کهاحساس منعی به نام عفت و تقوا در روح آنها حکومت نمیکند و اساسا چنین مقرراتیوجود ندارد و زن در نهایت ابتذال در اختیار مرد است؟اتفاقا مسالهای که غیر قابلانکار است این است که محیطهای به اصطلاح آزاد مانع پیدایش عشقهای سوزان وعمیق است.در این گونه محیطها که زن به حال ابتذال در آمده است فقط زمینه برایپیدایش هوسهای آنی و موقتی و هر جایی و هرزه شدن قلبها فراهم است.
اینچنین محیطها محیط شهوت و هوس است نه محیط عشق به مفهومی کهفیلسوفان و جامعه شناسان آن را محترم میشناسند یعنی آن چیزی که با فداکاری واز خود گذشتگی و سوز و گداز توام است،هشیار کننده است،قوای نفسانی را در یکنقطه متمرکز میکند،قوه خیال را پر و بال میدهد و معشوق را آنچنانکه میخواهد درذهن خود رسم میکند نه آنچنانکه هست،خلاق و آفریننده نبوغها و هنرها و ابتکارهاو افکار عالی است.
بهتر است اینجا مطلب را از زبان خود دانشمندانی که طرفدار اصول نوینی دراخلاق جنسی میباشند بشنویم.ویل دورانت میگوید:
«یونانیان شعر عاشقانه را گرچه در مورد غیر طبیعی آن(عشق مرد به مرد)باشدمیشناختند،و داستانهای هزار و یک شب نشان میدهد که سرودهای عاشقانه ازقرون وسطی جلوتر بود ولی ترغیب عفت و پاکدامنی از طرف کلیسا که او را بهعلت دور از دسترس بودن،جذابیتبخشید مایه نضج غزل عاشقانه گردید.حتیلارشفوکو نویسنده نیش زن بزرگ میگوید:«چنین عشقی برای روح عاشق مانندجان برای بدن است»...این استحاله میل جسمانی را به عشق معنوی چگونه توجیهکنیم؟چه موجب میشود که این گرسنگی حیوانی چنان صفا و لطف بپذیرد که اضطراب جسمانی به رقت روحی تبدیل شود؟آیا رشد تمدن است که به علتتاخیر انداختن ازدواج موجب میشود تا امیال جسمانی بر آورده نشود و بهدرون نگری و تخیل سوق داده شود و محبوب را در لباس رنگارنگی از تخیلاتامیال نابرآورده جلوهگر سازد؟آنچه بجوییم و نیابیم عزیز و گرانبها میگردد. زیبایی یک شئ چنانکه خواهیم دید بستگی به قدرت میل به آن شئ دارد،میلی کهبا ارضاء و اقناع ضعیف میشود و با منع و جلوگیری قوی میگردد.» (2)
هم او میگوید:
«به عقیده ویلیام جیمز حیا امری غریزی نیست،بلکه اکتسابی است.زنان دریافتندکه دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند... زنان بیشرم جز در موارد زود گذر برای مردان جذاب نیستند.خود داری از انبساط،و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است.اگر اعضای نهانیانسان را در معرض عام تشریح میکردند توجه ما به آن جلب میشد ولی رغبت وقصد به ندرت تحریک میگردید.
مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیاست و بدون آنکه بداند حس میکند که اینخود داری ظریفانه از یک لطف و رقت عالی خبر میدهد.حیا(و در نتیجه عزیزبودن زن و معشوق واقع شدن او برای مرد)پاداشهای خود را پس انداز میکند ودر نتیجه نیرو و شجاعت مرد را بالا میبرد و او را به اقدامات مهم وا میدارد و قواییرا که در زیر سطح آرام حیات ما ذخیره شده استبیرون میریزد.» (3)
هم او میگوید:
«امروز لباسهای سنگین فشار آور که مانند موانعی بودند از میان رفتهاند و دخترامروز خود را با جسارت تمام از دست لباسهای محترمانهای که مانع حمل بود رهانیده است.دامنهای کوتاه بر همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است و تنهاعیبشان این است که قدرت تخیل مردان را ضعیفتر میکند،و شاید اگر مردان قوهتخیل نداشته باشند زنان نیز زیبا نباشند!» (4)
برتراند راسل در کتاب زناشویی و اخلاق در فصلی که به عنوان«عشق رمانتیک» باز کرده است میگوید:
«اصل اساسی عشق رمانتیک آن است که معشوق خود را بسیار گرانبها و به دستآوردنش را بسیار دشوار بدانیم...بهای زیادی که برای زن قائل میشدند نتیجهروانشناسی اشکال تصرف وی بود.» (5)
و نیز میگوید:
«از لحاظ هنرها مایه تاسف است که به آسانی به زنان بتوان دستیافت و خیلیبهتر است که وصال زنان دشوار باشد بدون آنکه غیر ممکن گردد...در جایی کهاخلاقیات کاملا آزاد باشد انسانی که بالقوه ممکن است عشق شاعرانه داشته باشدعملا بر اثر موفقیتهای متوالی به واسطه جاذبه شخصی خود،ندرتا نیازی به توسلبه عالیترین تخیلات خود خواهد داشت.» (6)
و نیز میگوید:
«کسانی هم که افکار کهنه را پشتسر گذاشتهاند در معرض خطر دیگری در موردعشق به مفهوم عمیقی که ما برای آن قائلیم قرار گرفتهاند.اگر مردی هیچ گونه رادعاخلاقی در برابر خود نبیند یکباره تسلیم تمایلات جنسی شده و عشق را از کلیهاحساسات جدی و عواطف عمیق جدا ساخته و حتی آن را با کینه همراه میسازد.» (7)
عجبا!آقای راسل در اینجا دم از اخلاقیات میزند.مقصود او از اخلاقیاتچیست؟او که عفت و تقوا را محکوم میکند،حتی ازدواج را مانع عشق بلکه مانعهیچ گونه تمتع از غیر همسر شرعی و قانونی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
امنیت در سایه حجاب
از جمله مباحثی که همواره به عنوان یک موضوع بحث برانگیز و جنجالی، مطرح بوده، ذهن و ضمیر انسان ها و جوامع بشری را به خود معطوف و مشغول ساخته است، مقوله حجاب و تعیین حدود و ثغور آن، بوده است. عده ای رعایت حجاب و پوشش اسلامی را مانع حضور زنان در اجتماع تلقی کرده و مدعی هستند که رعایت حجاب برای خانم ها دست و پاگیر بوده و مانع فعالیت های آنها در عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می شود و از این ناحیه، آسیب های اقتصادی به جامعه و پیامدهای روحی و روانی برای خانم ها به ارمغان می آورد! برخی دیگر، قانون حجاب را مغایر اصل آزادی و دموکراسی معرفی نموده و با جدیت تمام با آن مخالفت می کنند و با کسانی که با میل و رغبت، حجاب و پوشش شان را به عنوان یک وظیفه و تکلیف رعایت کرده و در اجتماع ظاهر می شوند با شدت برخورد کرده و از امتیازات اساسی و مهم اجتماعی مثل رفتن به مدرسه، دانشگاه، استخدام در ادارات دولتی و گرفتن گذرنامه و... محروم می کنند، آن هم در کشورهایی که خود را مهد فرهنگ و تمدن و پایه گذار دموکراسی معرفی کرده و از آزادی های فردی و اجتماعی دم می زنند! عده ای قابل توجه نیز حجاب را به عنوان یک اصل و رعایت آن را در جامعه لازم و ضروری دانسته و از آن دفاع و حمایت می کنند. هر یک از این گروه ها از راه و روش خاصی پیروی کرده و ضرورت رعایت حجاب را از منظرهای مختلفی بیان داشته اند. برخی ضرورت رعایت حجاب را از منظر روان شناسی مطرح کرده و به بحث و ارزیابی آن پرداخته اند و با توجه به نیازهای روحی و روانی انسان، ضرورت رعایت حجاب را برای رشد و ترقی و تمرین تعالی او، معرفی کرده اند1. برخی دیگر حجاب را به عنوان یک امر فطری، تلقی کرده و برای اثبات ادعای خود به شواهدی از اوستا، تلمود، تورات و انجیل تمسک نموده اند این دسته مدعی هستند که حجاب به عنوان یک اصل مشترک در تمام ادیان، جایگاه خاصی داشته و دارد2. دسته ای دیگر باتوجه به فرهنگ مبتذل غرب و رواج برهنگی و آسیب های فراوان و پیامدهای منفی آن «که از این رهگذر متوجه قشر حساس خانم ها شده، آمار و ارقام به خوبی آن را نشان داده و حکایت می کند» به ضرورت رعایت حجاب استدلال کرده و آن را حریم امن برای خانم ها و رشد و سلامت خانواده و اجتماع دیده اند و معرفی کرده اند.»3عده ای دیگر حجاب را به عنوان تکلیفی الهی تلقی کرده و در انجام رعایت آن، مثل سایر واجبات الهی، خود و دیگران را ملزم می دانند و در انجام تکلیف و پوشش اسلامی از سرزنش و ملامت ملامتگران و توهین و تحقیر این و آن، افسرده و عصبانی نمی شوند بلکه آن را به عنوان تکلیف الهی که باعث عفاف و پاکدامنی افراد و بهداشت و سلامت خانواده و اجتماع شده و رشد، ترقی و کمال آنان را به همراه دارد با عشق و علاقه رعایت می کنند و رعایت آن را به دیگران نیز توصیه نموده و به انجام آن تشویق و ترغیب می نمایند. البته طرح و دسته بندی نظریات به معنای مخالفت آنها با یکدیگر نیست به گونه ای که قابل جمع نباشد. بلکه می توان گفت: رعایت حجاب را همه قبول دارند منتهی هر دسته از زاویه ای خاص بر ضرورت آن استدلال کرده اند. در این میان اگر آیات شریفه قرآن کریم در ارتباط با مقوله حجاب را ارزیابی کنیم متوجه خواهیم شد که مسئله حجاب و پوشش که به عنوان یک پدیده بحث برانگیز و جنجالی در دنیای امروزی مطرح است امر جدید و نوظهوری نیست که با آمدن دین مبین اسلام، تشریع شده باشد، بلکه اگر نگوییم این مسئله ریشه در فطرت انسان دارد، لااقل می توان ادعا کرد که همراه با خلقت انسان، حتی قبل از هبوطش در عالم خاکی، مطرح بوده است، هنگامی که آدم ابوالبشر و همسرش حوا، توسط دشمن قسم خورده ای به نام ابلیس، وسوسه شده و به منطقه ممنوعه نزدیک، و از حد و مرز تعیین شده تجاوز می نمایند، یک باره خود را عریان و برهنه احساس می کنند، سراسیمه این طرف و آن طرف، دنبال پناهگاهی می روند و بالاخره قسمت هایی از بدن خود را با برگ درختان می پوشانند «هنگامی که از آن درخت، چشیدند، عورت شان نمایان شد و آن دو برای پوشاندن عورت خود، به برگ درخت روی آوردند.»4 بنابراین مسئله حجاب، ریشه در تاریخ انسان داشته، همراه و همزاد او از ابتدا تا حال و تا امتداد تاریخ، بوده و خواهد بود. در این نوشته بر آنیم تا اهمیت مسئله حجاب و رعایت پوشش اسلامی را از زاویه دیگری ارزیابی نموده و نکاتی را یادآور شویم. چنانچه در ابتدا ذکر شد برخی مدعی هستند: رعایت حجاب و پوشش اسلامی، مانع حضور زنان در اجتماع بوده و فعالیت های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آنان را محدود می سازد. در جواب باید گفت: اولاً: ادعای ذکر شده، فریب و نیرنگی بیش نیست و این نیرنگ هم از سوی کسانی مطرح می شود که از یک طرف حضور زنان را در مجامع عمومی و خصوصی برای تلذذ، عیاشی و خوشگذرانی می خواهند و از سوی دیگر، به خاطر خصومت و دشمنی که با اسلام و پیروان آن دارند، برای مخدوش ساختن چهره و حیثیت آن، از هر وسیله و ابزاری استفاده می کنند. از جمله ابزار و وسایلی که برای رسیدن به اهداف شوم و استعماری خود، بهره برداری می کنند این است که ارزش های اسلامی را به عنوان قوانین دست و پاگیر، غیرکارآمد و ارتجاعی، معرفی کرده و به خورد جامعه و مردم می دهند. متن ذیل را که گوینده آن یکی از مزدوران انگلیسی است به عنوان نمونه مرور می کنیم: «در مسئله بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند، باید به استناد شواهد و دلایل تاریخی ثابت کنیم که پوشیدگی زن از دوران بنی عباس، متداول شده و مطلقاً سنت اسلام نیست. مردم همسران پیامبر را بدون حجاب می دیدند و زنان صدر اسلام در تمام شئون زندگی، دوش به دوش مردان فعالیت داشته اند پس از آن که حجاب زن، با تبلیغات وسیعی از میان رفت، وظیفه مأموران ما آن است که جوانان را به عشق بازی و روابط جنسی نامشروع با زنان غیر مسلمان کشانده و زنان کاملاً بدون حجاب ظاهر شوند تا زنان مسلمان از آن تقلید کنند.»5ثانیاً: اگر به تاریخ اسلام نگاه منصفانه داشته باشیم متوجه خواهیم شد که فراوان بوده اند زنان مؤمن متدین و پاکدامنی که با رعایت حجاب و پوشش اسلامی در کنار مردان مؤمن و مسلمان در صحنه های سیاسی، فرهنگی و حتی نظامی، حضور داشته و فعالیت نموده در شرایط فعلی زنان مسلمان در جاهای مختلف از جمله زنان ایرانی با رعایت حجاب و پوشش اسلامی در کنار سایر اقشار جامعه، در پست ها و مناصب گوناگون، مشغول تلاش و فعالیت هستند، رعایت حجاب را نه تنها مانع فعالیت های اجتماعی خود نمی بینند بلکه آن را به عنوان سد محکم و دژ نفوذناپذیری می دانند که گوهرگران سنگ عفاف و حریم حرمت شان را در برابر تیرهای زهرآلود هوسبازان شرور و خدانشناس حفاظت می نماید. ثالثاً: رعایت حجاب و پوشش اسلامی، نه تنها مانع حضور زنان در صحنه های سیاسی و اجتماعی نمی باشد بلکه بر عکس، تشریع حکم حجاب از سوی شارع مقدس، در حقیقت مجوز حضور زنان در صحنه های اجتماعی به حساب می آید، والا نشستن در منزل وماندن در کنار اعضای خانواده، رعایت نوع حجاب مورد نظر را نمی خواهد حکمی صادر شود لذا صدور حکم پوشش اسلامی از سوی شرع مقدس بهترین دلیل بر این مطلب است که دین مبین اسلام نه تنها با فعالیت های اجتماعی و فرهنگی زنان مخالف نیست بلکه خود زمینه حضور آنان را در فعالیت های اجتماعی فراهم کرده است. منتهی شرط حضور در اجتماع و فعالیت های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی به خصوص برای قشر خانم ها، ایجاد امنیت لازم در جامعه خواهد بود و از جمله عوامل بسیار مهم و اساسی که در جهت آرامش و