لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
دانشگاه آزاد اسلامی – واحد علوم و تحقیقات
دانشکده مهندسی پزشکی
سمینار درس فلزات در پزشکی
موضوع:
آلیاژهای حافظه دار
استاد:
جناب آقای دکتر نعیمی
ارائه دهنده
فاطمه پورعظیم
بیومتریالها
بیومتریال یک ماده مصنوعی است که برای جایگزین سازی یا تعویض بخش از بدن انسان یا موجود زنده یا به منظور کارکردن در تماس نزدیک با بافت زنده استفاده می شود. بیومتریال باید در بدن خنثی باشد.
بیومتریال ها برای التیام اعضاء و اصلاح کاربری و عمل آنها و همچنین اصلاح ناهنجاریها یا وضعیت غیر طبیعی به کار می رود.
یک نوع تقسیم بندی مواد بر حسب جنس آنها می باشد که به گروههای فلزی، پلیمری، سرامیکی و مواد مرکب (Composites) دسته بندی می شود.
مواد فلزی از نظر اهمیتی که در صنعت دارد به دو گروه فلزات آهنی و آلیاژهای آن و فلزات غیر آهنی و آلیاژهای آن تقسیم می شود.
مواد فلزی عمدتاً هادی (رسانای) خوبی برای حرارت و الکتریسته هستند اغلب فلزات در درجه حرارت های معمولی محیط شکل پذیر بوده و درمقابل واکنشهای شیمیایی پایداری بسیار بالایی ندارد. فلزات در شرایط معمولی دارای ساختار کریستالی اند.
فلزات به صورت خالص به ندرت به کار می روند واغلب از آلیاژهای آنها در صنعت استفاده می شود.(1)
بیومتریالهای فلزی در کاربردهای ارتوپدی
Metallic Biomaterials In Orthopaedic Application
اولین فلز به کاررفته دربدن انسان فولاد و انادیم دارشرمن بود که برای ساخت صفحهها و پیچهای شکسته بندی استخوان به کار رفت. و سپس فولاد ضد زنگ L316 و آلیاژهای کبالت- کروم به کاررفتند زیرا مقاومت خوب خوردگی و عمر خستگی مناسب و همچنین سختی، سفتی و استحکام مورد قبول داشت. فلزات نباید دارای خاصیت سمی بودن و متاسیون زائی یا سرطان زایی در داخل بدن باشند.
آلیاژهای حافظه دار
Shape Memory Alloys
حافظه داری یعنی نگاه داشتن یکسری اطلاعات و بازگو کردن این اطلاعات در مواقع ضروری، که این اطلاعات همیشه محفوظ است و از بین نخواهد رفت.
منظور از حافظه داری فلز این است که فلز یک حالتی را حفظ می کند و این حالت را همیشه درخود نگهداری کرده و به همراه دارد و اگر در اثر نیرویی تغییر شکل یابد با دیدن حرارت، دوباره به حالت اولیه باز می گردد، که حرارت رکن اساسی است.
اثر حافظه داری در سال 1938 توسط آلدن گرنینجر و گ. موردیان در دانشگاه های هاروارد و MIT مشاهده شده و آنها ثابت کردند که با تغییر درجه حرارت، فاز مارتنزیتی در نمونه برنجی، شکل گرفته و یا ناپدید می شود.
فلزات آهن –پلاتین، آهن – نیکل، نیکل- آلومینیوم و فولاد ضد زنگ و نیکل – تیتانیم دارای این اثر هستند.
دانش هوانبردی، مکانیک، الکترونیک، مهندسی پزشکی و مهندسی بیولوژیکی از جمله علوم در ارتباط با این آلیاژها می باشند.
آلیاژهای حافظه دار به صورت یک طرفه Oneway و دو طرفه (Two Way) ساخته می شوند. در ارتوپدی از فلزات یک طرفه استفاده می شود زیرا برگشت پذیری احتیاج نیست. به عنوان مثال اگر آلیاژی با طول L0 موجود باشد و با کاهش درجه حرارت، طول آن به L رسانده شود. با افزایش درجه حرارت آلیاژ به شکل و اندازه اولیه خود (L0) می گردد. حال اگر با کاهش مجدد درجه حرارت، طول آن تغییر نکند، آن آلیاژ یک طرفه و اگر به مقدار L برگردد، آلیاژی دو طرفه خواهد بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 70
خلاصه متن
آلیاژهای حافظه دار عنوان گروهی از آلیاژها میباشد که خواص متمایز و برتری نسبت به سایر آلیاژها دارند. عکسالعمل شدید این مواد نسبت به برخی پارامترهای ترمودینامیکی و مکانیکی و قابلیت بازگشت به شکل اولیه در اثر اعمال پارامترهای مذکور به گونهای است که رفتار موجودات زنده را تداعی مینماید. وقتی یک آلیاژ معمولی تحت بار خارجی بیش از حد الاستیک قرار میگیرد تغییر شکل میدهد. این نوع تغییر شکل بعد از حذف بار باقی میماند. آلیاژهای حافظه دار، منجمله نیکل – تیتانیم و مس – روی – آلومینیم، رفتار متفاوتی از خود ارائه مینمایند. در دمای پائین یک نمونه حافظه دار میتواند تغییر شکل پلاستیک چند درصدی را تحمل کند و سپس به صورت کامل به شکل اولیه در دمای بالا برگردد و این تنها با افزایش دمای نمونه ممکن است. این فرآیند اولین بار در سال 1938 مشاهده شد و برای مدت زمانی طولانی در حد کنجکاوی آزمایشگاهی باقی ماند. در سال 1963 کشف حافظه داری شکل در آلیاژ نیکل – تیتانیم با درصد اتمی مساوی (50-50%) نظر دانشمندان و محققین را جلب نمود. از آن پس آلیاژهای حافظه دار به صورت قابل ملاحظه ای توسعه یافتند و کشف مزایای اساسی و علمی آنها هر روز افزایش یافت. خواص ترمومکانیکی استثنایی آلیاژهای حافظه دار عامل کاربردهای بسیار مهمی در زمینه مهندسی پزشکی شدهاست. فوقالاستیسیته اجازه میدهد تا تغییر فرمهای الاستیک بسیار زیاد، وابسته به تغییرات کم تنش، به وقوع بپیوندد و اثر حافظه داری شکل فرآیند فعال سازی ابزار و سیستمها را به صورت بسیار ساده، با تماس حرارت بدن انسان یا گرم کننده خارجی تحت فرمان جراح، ممکن سازد. همچنین گرمای لازم میتواند با به جریان انداختن یک مایع سترون حامل کالری یا با اتصال یک عامل گرم کننده به دست آید. دو محدوده کاربرد اصلی این خاصیت یکی ابزار جراحی است که جراح از این خصوصیت مستقیماً در عمل جراحی کمک میگیرد و دوم جا دادن و جا زدن موقت یا دائم قطعات در بدن است که به ایمپلنت مشهور شدهاست. در این مواقع لازم است قبلاً در باره میزان پذیرش بدن نسبت به ایمپلنت و سازگاری آن تحقیق شده باشد. آلیاژهای نیکل تیتانیم به دلیل مقاومت خوب در برابر خوردگی، در مجاورت بافتهای بدن، اهمیت ویژه کاربردی دارند و از مواد مهندسی حافظه دار استثنایی هستند. جهت استفاده از این مواد در بافتهای بدن باید به پارامترهایی از قبیل
1- مقاومت در برابر خوردگی آلیاژ در مایع یا بافتهای بدن 2- پذیرش آلیاژ در بدن و عدم طرد آن از طرف ارگانهای بدن 3- سمی و سرطانزا نبودن آلیاژ در بلند مدت توجه شود.بررسی های انجام شده بر روی آلیاژهای نیکل – تیتانیم نشان داده است که مقاومت در برابر خوردگی و پذیرش این آلیاژها در بدن همانند فولادهای ضد زنگ است که تاکنون به عنوان مواد بیومدیکال از آنها استفاده شدهاست. بحث ما در باره خواص مکانیکی ویژه و بی نظیر آلیاژهای حافظه دار است؛ از جمله: تکنولوژی توسعه و تولید آلیاژهای نیکل – تیتانیم، نیکل – تیتانیم – مولیبدن و نیکل – تیتانیم متخلخل استفاده شونده در پزشکی خصوصاً در مراجع کنترل کیفیت، استهلاک ارتعاشات، مقاومت خوردگی، سازگاری زیستی، خصوصیات ویژه مکانیکی، ترمومکانیکی و کاربرد آنها به عنوان ایمپلنت پزشکی و توسعه ابزار پزشکی.
آلیاژهای حافظه دار در پزشکی کاربردهای مختلفی داشتهاند. اما کاربرد آنها به عنوان استنت و استنت پوشش دار بین عروقی بسیار ویژه است. ارزش ویژه استنت نیتینول و استنت پوششدار، وقتی حافظه حرارتی آن باعث خود باز شدن در دمای بدن بشود، ثابت شدهاست. در طی ده سال گذشته عملیات داخل عروقی برای فوریتها و فرآیندهای انتخابی، به عنوان جایگزینهای قابل قبول در جراحی باز با منافع بالقوه، رواج پیدا کرده است. استفاده روزافزون از خصوصیات فوقالاستیک و بازیابی شکل حاصل از حرارت دیدن ایمپلنت حافظه دار وسیلهای موثر در پیشبرد طرحهای جدید بوده که سبب پیشرفت سریع کیفیت درمان گشته است.
تقسم بندی مواد جامد
مقدمه:
پیشرفتهای وسیع و سریعی که درکلیه زمینه های صنعتی رخ داده است، مرهون دستیابی به مواد با کیفیت بالاتر است که در ساخت قطعات ماشین آلات و تجهیزات صنعتی به کار میروند. عموماً اغلب مهندسین شاغل در واحدهای صنعتی، به ویژه طراحی و ساخت و تولید، با مواد مهندسی سروکار دارند. آنها معمولاً در انتخاب و کاربرد مواد در طراحی و ساخت و تولید اجزا و بررسی و تحلیل شکست شرکت دارند.
موقعی که در طراحی و ساخت قطعه ای در مورد انتخاب مواد تصمیم گیری میشود باید به مسائل مهمی از قبیل: روش ساخت، دقت ابعادی، حفظ و نگهداری شکل صحیح اولیه در حین کاربرد، داشتن خواص مورد نظر و نگهداشتن آن خواص برای مدت معین تحت شرایط محیط کار، امکان تعمیر و نگهداری آن خواص برای مدت معین تحت شرایط محیط کار، امکان تعمیر و نگهداری آسان درهنگام کاربرد، سازگاری ماده با دیگر مواد اجزاء سیستم، بازیابی آسان ماده، مسائل مربوط به زیست محیطی ماده در ارتباط با ساخت و تولید، هزینه تولید و بالاخره در مواردی وزن و نوع سطح ظاهری آن توجه شود.
به طور کلی مواد جامد مهندسی مورد نیاز برای طراحی و ساخت و تولید را میتوان به سه گروه اصلی با خواص مربوط به خود تقسیم بندی کرد که عبارت اند از: 1- مواد فلزی 2- مواد غیر فلزی معدنی یا سرامیکی 3- مواد پلیمری یا مصنوعی . علاوه بر این سه گروه، دو گروه دیگر از مواد وجود دارند که از این سه گره منشعب میشوند و به نام مواد 4- مختلط یا کامپوزیتها و نیمه هادیها گروه چهارم و پنجم را تشکیل میدهند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 70
خلاصه متن
آلیاژهای حافظه دار عنوان گروهی از آلیاژها میباشد که خواص متمایز و برتری نسبت به سایر آلیاژها دارند. عکسالعمل شدید این مواد نسبت به برخی پارامترهای ترمودینامیکی و مکانیکی و قابلیت بازگشت به شکل اولیه در اثر اعمال پارامترهای مذکور به گونهای است که رفتار موجودات زنده را تداعی مینماید. وقتی یک آلیاژ معمولی تحت بار خارجی بیش از حد الاستیک قرار میگیرد تغییر شکل میدهد. این نوع تغییر شکل بعد از حذف بار باقی میماند. آلیاژهای حافظه دار، منجمله نیکل – تیتانیم و مس – روی – آلومینیم، رفتار متفاوتی از خود ارائه مینمایند. در دمای پائین یک نمونه حافظه دار میتواند تغییر شکل پلاستیک چند درصدی را تحمل کند و سپس به صورت کامل به شکل اولیه در دمای بالا برگردد و این تنها با افزایش دمای نمونه ممکن است. این فرآیند اولین بار در سال 1938 مشاهده شد و برای مدت زمانی طولانی در حد کنجکاوی آزمایشگاهی باقی ماند. در سال 1963 کشف حافظه داری شکل در آلیاژ نیکل – تیتانیم با درصد اتمی مساوی (50-50%) نظر دانشمندان و محققین را جلب نمود. از آن پس آلیاژهای حافظه دار به صورت قابل ملاحظه ای توسعه یافتند و کشف مزایای اساسی و علمی آنها هر روز افزایش یافت. خواص ترمومکانیکی استثنایی آلیاژهای حافظه دار عامل کاربردهای بسیار مهمی در زمینه مهندسی پزشکی شدهاست. فوقالاستیسیته اجازه میدهد تا تغییر فرمهای الاستیک بسیار زیاد، وابسته به تغییرات کم تنش، به وقوع بپیوندد و اثر حافظه داری شکل فرآیند فعال سازی ابزار و سیستمها را به صورت بسیار ساده، با تماس حرارت بدن انسان یا گرم کننده خارجی تحت فرمان جراح، ممکن سازد. همچنین گرمای لازم میتواند با به جریان انداختن یک مایع سترون حامل کالری یا با اتصال یک عامل گرم کننده به دست آید. دو محدوده کاربرد اصلی این خاصیت یکی ابزار جراحی است که جراح از این خصوصیت مستقیماً در عمل جراحی کمک میگیرد و دوم جا دادن و جا زدن موقت یا دائم قطعات در بدن است که به ایمپلنت مشهور شدهاست. در این مواقع لازم است قبلاً در باره میزان پذیرش بدن نسبت به ایمپلنت و سازگاری آن تحقیق شده باشد. آلیاژهای نیکل تیتانیم به دلیل مقاومت خوب در برابر خوردگی، در مجاورت بافتهای بدن، اهمیت ویژه کاربردی دارند و از مواد مهندسی حافظه دار استثنایی هستند. جهت استفاده از این مواد در بافتهای بدن باید به پارامترهایی از قبیل
1- مقاومت در برابر خوردگی آلیاژ در مایع یا بافتهای بدن 2- پذیرش آلیاژ در بدن و عدم طرد آن از طرف ارگانهای بدن 3- سمی و سرطانزا نبودن آلیاژ در بلند مدت توجه شود.بررسی های انجام شده بر روی آلیاژهای نیکل – تیتانیم نشان داده است که مقاومت در برابر خوردگی و پذیرش این آلیاژها در بدن همانند فولادهای ضد زنگ است که تاکنون به عنوان مواد بیومدیکال از آنها استفاده شدهاست. بحث ما در باره خواص مکانیکی ویژه و بی نظیر آلیاژهای حافظه دار است؛ از جمله: تکنولوژی توسعه و تولید آلیاژهای نیکل – تیتانیم، نیکل – تیتانیم – مولیبدن و نیکل – تیتانیم متخلخل استفاده شونده در پزشکی خصوصاً در مراجع کنترل کیفیت، استهلاک ارتعاشات، مقاومت خوردگی، سازگاری زیستی، خصوصیات ویژه مکانیکی، ترمومکانیکی و کاربرد آنها به عنوان ایمپلنت پزشکی و توسعه ابزار پزشکی.
آلیاژهای حافظه دار در پزشکی کاربردهای مختلفی داشتهاند. اما کاربرد آنها به عنوان استنت و استنت پوشش دار بین عروقی بسیار ویژه است. ارزش ویژه استنت نیتینول و استنت پوششدار، وقتی حافظه حرارتی آن باعث خود باز شدن در دمای بدن بشود، ثابت شدهاست. در طی ده سال گذشته عملیات داخل عروقی برای فوریتها و فرآیندهای انتخابی، به عنوان جایگزینهای قابل قبول در جراحی باز با منافع بالقوه، رواج پیدا کرده است. استفاده روزافزون از خصوصیات فوقالاستیک و بازیابی شکل حاصل از حرارت دیدن ایمپلنت حافظه دار وسیلهای موثر در پیشبرد طرحهای جدید بوده که سبب پیشرفت سریع کیفیت درمان گشته است.
تقسم بندی مواد جامد
مقدمه:
پیشرفتهای وسیع و سریعی که درکلیه زمینه های صنعتی رخ داده است، مرهون دستیابی به مواد با کیفیت بالاتر است که در ساخت قطعات ماشین آلات و تجهیزات صنعتی به کار میروند. عموماً اغلب مهندسین شاغل در واحدهای صنعتی، به ویژه طراحی و ساخت و تولید، با مواد مهندسی سروکار دارند. آنها معمولاً در انتخاب و کاربرد مواد در طراحی و ساخت و تولید اجزا و بررسی و تحلیل شکست شرکت دارند.
موقعی که در طراحی و ساخت قطعه ای در مورد انتخاب مواد تصمیم گیری میشود باید به مسائل مهمی از قبیل: روش ساخت، دقت ابعادی، حفظ و نگهداری شکل صحیح اولیه در حین کاربرد، داشتن خواص مورد نظر و نگهداشتن آن خواص برای مدت معین تحت شرایط محیط کار، امکان تعمیر و نگهداری آن خواص برای مدت معین تحت شرایط محیط کار، امکان تعمیر و نگهداری آسان درهنگام کاربرد، سازگاری ماده با دیگر مواد اجزاء سیستم، بازیابی آسان ماده، مسائل مربوط به زیست محیطی ماده در ارتباط با ساخت و تولید، هزینه تولید و بالاخره در مواردی وزن و نوع سطح ظاهری آن توجه شود.
به طور کلی مواد جامد مهندسی مورد نیاز برای طراحی و ساخت و تولید را میتوان به سه گروه اصلی با خواص مربوط به خود تقسیم بندی کرد که عبارت اند از: 1- مواد فلزی 2- مواد غیر فلزی معدنی یا سرامیکی 3- مواد پلیمری یا مصنوعی . علاوه بر این سه گروه، دو گروه دیگر از مواد وجود دارند که از این سه گره منشعب میشوند و به نام مواد 4- مختلط یا کامپوزیتها و نیمه هادیها گروه چهارم و پنجم را تشکیل میدهند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
دانشگاه پیام نور
مرکز تهران
رشته روان شناسی (کارشناسی )
موضوع:
تأثیر رنگ در حافظه یادآوری و بازشناسی دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی
پژوهشگر:
اکرم توحیدلو
استاد راهنما:
دکتر علی پور
نیمسال دوم 1383-1382
فرم پذیرش:
بسمه تعالی
پایان نامه پیوست تحت عنوان (تأثیر رنگ در حافظه یادآوری و بازشناسی دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی) که توسط خانم اکرم توحید لو جهت اخذ مدرک کارشناسی در رشته روان شناسی عمومی تهیه و تدیون گردیده الف مورد بررسی و با نمره در درجه مورد تایید قرار گرفت .
نام و نام خانوادگی استاد راهنما: دکتر احمد علی پور امضاء
چکیده:
تأثیر رنگ در حافظه یادآوری و بازشناسی دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی است.
هدف این پژوهش یافتن رابطه بین رنگ و حافظه است.
روش تحقیق آزمایشی بوده و از شیوه پیش آزمون و پس آزمون استفاده شده است.
جامعه آماری در تحقیق حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی است. در انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شده و نمونه از 60 نفر دانش آموز پایه دوم آموزشگاهی دخترانه در منطقه 17 تهران تشکیل شده است که در گروه 30 نفره تحت عنوان گروه کنترل و گروه گواه قرار گرفتند.
ابزار تحقیق در این پژوهش آزمون محقق ساخته است که دو برگ یکی شامل 30 تصویر رنگی از حیوانات ، میوه ها و اشیا و دیگری شامل همان تصاویر به صورت سیاه و سفید برای آزمون یاداوری و دو برگ یکی شامل 60 تصویر رنگی از حیوانات ، میوه ها و اشیا که 30 تصویر فوق را داراست و دیگری شامل همان تصاویر به صورت سیاه و سفید برای آزمون بازشناسی است.
میانگین بدست آمده از نمرات هر دو گروه (کنترل، گواه) در هر دو آزمون (یادآوری و بازشناسی) بااستفاده از آزمون مقایسه میانگین های دو گروه مستقل (فرمول اعداد خام) با یکدیگر مقایسه شدند.
فرضیه های پژوهش به شرح ذیل است:
1 – میزان یادآوری گروهی که تصاویر رنگی به آنها ارائه شده است (گروه A) از میزان یادآوری گروهی که تصاویر سیاه و سفید آنها ارائه شده است (گروه B) بیشتر است. که این فرضیه تایید می گردد.
2 – میزان بازشناسی گروهی که تصاویر رنگی به آنها ارائه شده (گروه A) از میزان بازشناسی گروهی که تصاویر سیاه و سفید به آنها ارائه شده است (گروه B) بیشتر است. که این فرضیه تایید می گردد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
حافظه فعال و هوش :
بحث آکرمن ، بیر و بویل ( 2005 ) در مورد همبستگی و ارتباط مابین هوش و حافظه فعال
کلوس آبرر : دانشگاه پوتسدام – اولیور ویلهلم : هامبولت برلین - رالف شوانر : دانشگاه ویلهلمز - مارتین – هنز : دانشگاه ماگ برگ .
بر اساس یک آنالیز داده های متغیر منطقی ، همبسته های جفت مابین عملکرد های حافظه فعال و اندازه گیری های توانایی شناختی قرار دارند .
پی . ال . آکرمن – ام – ای . بیر و ام . او بویل ( 2005 )
بیان می دارند که حجم حافظه فعال (WMC ) در کمتر از %25 از آن واریانس مرتبط با هوش عمومی و همراه با توانایی استدلالی سهیم می باشند . در این بحث محققان در این مورد می گویند که این داده های متغیر به سبب کمبود های متعدد شیوه شناختی و تعصبان خاص کمتر ارزیابی می شوند .
یک آنالیز دوباره از گزارش آکرمن از شیوه های آماری بر شرح g وWMC که به نحوه خیلی زیادی به هم همبسته می باشند استفاده می کند . در یک سطح ادراکی ، نویسندگان متذکر می شوند که WMC باید به عنوان یک ساختار توضیحی برای توانایی های ذهنی مورد بررسی قرار گیرد . نظر های حافظه فعال مدعی نمی شوند که WMC یک شکل همسانی را با عوامل هوش تشکیل دهند . اما آن یک پیشبینی کننده بسیار قوی ا توانایی استدلالی می باشد و جریان سیال هوش را به طور کلی پیش بینی می کند . آکرمن ، بایر و بویل سعی دارند تا تلاش بی باکانه خودشان در کسب جمع آوری یک مجموعه ای از یافت ها که مابین اندازه گیری های حجم حافظه فعال ( WMC ) و تستهای توانایی شناختی همبسته می باشند ستایش کنند . با وجود این آنالیز ها و تفسیر این یافته ها نسبتاً ناقص می باشد و نسبتاً بر پایه تعصب می باشد . ما استفاده می کنیم که مقاله این محققان تعبیری غلط از مفهوم نظری همبسته های مابین اندازه گیری های فعلی WMC و تستهای هوش و دیگر تستهای توانایی می باشد . در بحث ما ، ما ابتدا مشکلات شیوه شناختی را همراه با آنالیز داده های متغیر آکرمن متذکر می شویم . در بخش دوم این بحث ، ما از قائده نظری آن ارتباط در مفهوم تلاش هایی برای درک ماهیت طبیعی هوش صحبت می کنیم .
موضوعات شیوه شناختی : همبستگی مابین WMC و هوش چه است ؟
هدف آکرمن از آنالیز داده های متغیر آن بود که برآورد هایی از همبستگی های مابین ساختمان WMC و ساختار های مختلف توانایی شناختی ارائه کند .
این شیوه داده های متغیر از آن نوشته این محققان دقیقاً بیان می شود که این ها قصد دارند تا همبستگی های فوق الذکر کم ارزش جلوه بدهند . ما نشان دادیم که شیوه آنها شامل عواملی می باشد که همبستگی های برآوردی تنزلی متعصابه باشند . و فواصل اعتمادی بین آنها بسیار اندک می باشد .
« گزینش وظیفه »
یک چنین فاکتوری انتخاب عملکرد های وظیفه ای برای ارئه در WMC می باشد . معیار های نتیجه گیری که از الگوی آکرمن استفاده می کنند مبهم می باشند . متن مقاله پیشنهاد می کند که عملکرد های وظیفه ای حافظه فعال ، الگو های عملکردی دوگانه ای می باشند که با عملکرد حافظه کوتاه مدت که همراه با یک فرایند عملکردی می باشد مرتبط می باشند . با وجود لیستی از مقاله الحاقی این محققان شامل آن عملکرد هایی می باشند که با این شرح هماهنگ نمی باشد ( برای مثال تست آماری تولید تصادفی استار ) . با وجود این شرح عملکردی ، هر وظیفه ای که محققان اصلی در یک عملکرد WMC شرح داده اند شامل می شود . احتمالاً هیچ معیار گزینشی منصفانه ای دیگر وجود ندارد . بنابراین آکرمن بحث می کند که هیچ انتخابی مگر این که عملکرد ها توسط برچسب های این محققان انتخاب شود وجود ندارد . علی رغم این موضوع نتیجه آن است که آنالبیز داده های متغیر که روند پیشرفت در تایید ساختمان WMC در بیش از دو دهه گذشته انگاشته شده است . برای مثال کار گروهی ما شامل تولید تصادفی و تست آماری استار در یک روند مطالعاتی می باشد تا تجربه تایید ساختاری مطالعات این محققان بدست آید . این شیوه ما آن دو عملکرد هایی که از شاخص های قابل تردید WMC می باشند که سهم کمتری از واریانس تولید تصادفی همراه با دیگر وظایف WM می باشد به وجود آورند . و تست آماری استار در یک فاکتوری جداگانه یک ترکیبی از عملکرد های اجزایی را ( بدین معنی که نظارت بر فرایند های اصلی وجود دارد . ) و فرایند سرعت می باشد منعکس می کند . تحقیق بعدی شکل عملکرد های اجزای یک یا چند فاکتور که پیش بینی کننده های عالی توانایی استدلالی WMC می باشند منعکس می کند . در حالی که فاکتوری که عملکرد های اجزای عملکرد های و سرعت را منعکس می کند یک پیش بینی کننده خوب برای سنجش سرعت روانی می باشند اما آن توانایی استدلالی را توجیح نمی کند .
بنابراین ما حال یک تصویر پاک تری از WMC به عنوان یک ساختمان حافظه ای دارا می باشیم به طوری که ما دلایلی برای بازگشت به گذشته را دارا باشیم تا از آن وظایفی که به حد کافی ساختمان WMC را اندازه گیری نمی کند صرف نظر کنیم . بویژه بعضی از وظایف طراحی شده اند تا عملکرد های اجزایی را اندازه گیری کنند . چنین عملکرد هایی که آنالیز های داده های متغیر آکرمن را شامل می شود بر پایه برآورد متعصبانه همبسته WMC و تنزل و استدلالی و برآورد های آن محققان از همبسته WMC و سرعت صعودی می باشد .
آنالیز داده های متغیر :
یک مجموعه ثانوی از مشکلات حاصل از الگو و شیوه هایی می باشد که برای هدایت آنالیز داده های متغیر استفاده می شود . آکرمن ( 2005 ) یک الگو تاثیر ثابت را مفروض می دارد . فرض با انتخاب این الگو انتخاب می شود که آن تمام مطالعات ترکیبی برآوردی از همبستگی یکسان در کل مطالعات می باشد . به طور کلی این فرض به نحو زیادی با تردید مواجه می باشد . و بویژه برای وضعیت قطعی تردید بیشتری وجود دارد . در این زمان ما در بخش بعد از وظایف مختلف WMC که شکل ترکیبی منابع واریانسی را منعکس می کنند بحث می کنیم .