پاورپوینت استراتژی ترفیع و فروش
بدون شک تاثیرات مثبت محصول و خدمات بهتر در جذب مشتری از تبلیغات تلویزیونی و دادن جوایز موثرتر است؛
اما ...
چرا مشتریان خرید می کنند ؟؟؟
نکته ای که اینجا به نظر مهم می آید آن چیزی است که مشتری از ما می خرد یا بهتر بگوییم، آن چیزی است که او می خواهد بخرد.
مثال معروف کاتلر اشاره دارد به اینکه مشتری از ما مته ی 7 میلی متری نمی خرد بلکه او سوراخ 7 میلی متری می خرد.
توجه به این نکته می تواند کمک بسیاری در طراحی صحیح محصول و برنامه بازاریابی داشته باشد.
بازاریابی:
بازاریابی به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول (کالاها یا خدمات) و مشتری گفته میشود. بازاریابی گاهی اوقات به هنر فروش نیز معروف است. ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب میآید.
تعریف لغت نامهای بازاریابی عبارت است از«فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرف کنندگان.» به بیان دیگر، بازاریابی شامل درک خواستههای مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرایند سودآوری برای شرکت است. بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است، از این رو موجب سفارشهای آینده میشود.
طرح (برنامه) بازاریابی :
طرح (برنامه) بازاریابی یا یک برنامه جامع تبلیغاتی است که به نحوه اجرای استراتژی بازاریابی یا شرکت کمک می کند. در یک سازمان؛ برنامه یا طرح بازاریابی به تغییر مفهوم یا یک محصول یا خدمت، شناخت بهتر نیازهای جامعه مشتریان هدف، دستیابی به انتظارات فروش شرکت، سهم بازار یا و … کمک می کند. یک طرح بازاریابی به دقت عنوان می کند که شرکت جهت عرضه محصولات و پشتیبانی از محصولات قدیمی، چه کارهایی انجام خواهد داد.
برنامه بازاریابی یا، زمان بندی فروش و فعالیت های ترویجی یا، سیاست قیمت گذاری و تلاش های مربوط به توزیع یا کالا را نشان می دهد. چگونگی کنترل فرآیندها و همچنین اندازه گیری نتایج، قسمتی از برنامه است. با برنامه های بازاریابی به طور محرمانه رفتار می شود، تا هیچ رقیبی از جزئیات آن ها استفاده نکند!
هر برنامه بازاریابی شامل سه بخش اصلی است:
* اهداف بازاریابی : پس از تجزیه و تحلیل وضعیت کنونی سازمان، رقبا و شرایط بازار میتوان نسبت به تعیین اهداف بازاریابی اقدام نمود. هدف اصلی برنامه های بازاریابی ایجاد تعادل و تناسب بین محصولات سازمان و بازارهای هدف آن است.
اهداف باید قابل تعریف ، قابل اندازهگیری، مورد توافق سهام دارن، واقع بینانه و دارای زمانبندی یا اصطلاحا باشند!
* استراتژی بازاریابی : عبارت است از روش رسیدن به اهداف بازاریابی.
* تاکتیک های بازاریابی : شامل فرآیندهای تبدیل استراتژی به برنامههای کاری است، هر برنامه کاری شامل جایگاه فعلی شرکت، اهداف و فعالیت های شرکت، مسئولیت ها، زمان شروع و پایان کار و هزینهها میشود.
استراتژی بازاریابی :
استراتژی بازاریابی عبارت است از روش رسیدن به هدف بازاریابی. استراتژی روش انتخاب شده برای دستیابی به هدفی مشخص و ابزار رسیدن به این هدف را در چارچوب زمانی تشریح میکند.
البته این روش ها شامل جزئیات کار که بصورت روزانه پیگیری میشود، نمیباشد. بطور کلی استراتژیهای بازاریابی به آمیخته بازاریابی (محصول، قیمت، ترویج و توزیع) مربوط میشوند.
آمیخته بازاریابی:
مدل آمیخته بازاریابی که بسیاری آنرا با نام بازاریابی 4P می شناسند، ابزاری توانمند است که می تواند به بازاریابان در تعریف استراتژیهای بازاریابی کمک کند. بازاریابان از این تعریف برای تعیین پاسخ های مناسب به بخشهـای مـورد نظرشان در بازار استفاده می کنند.
مدل 4Pاز چهار بخش مهم تشکیل شده است:
محصول (Product) - قیمت (Price)
نحوه توزیع ( Place) - ترفیع (Promotion)
آمیخته ترفیع :
آمیخته فعالیتهای ترفیعی مجموعه ای از تبلیغات، فروش حضوری، پیشبرد فروش و روابط عمومی است که برای دستیابی به هدف های برنامه فروش مورد استفاده قرار می گیرد.
همه فعالیتهای ترفیعی بعنوان سیستم های فرعی در بازار یابی شناسایی می شوند، به طور اساسی ترفیعات یا ارتقاء عبارت است از مجموعه فعالیتهای اطلاع رسانی، ترغیب و اثر گذاری که این سه کاملا با هم مربوطند. از مهمترین روشهای ترفیع : فروش حضوری، تبلیغات، برگزاری نمایشگاه های تجاری و ...
ترکیب فعالیتهای ترفیعی و تشویقی:
* میزان پول در دسترس
* چگونگی و ماهیت بازار : این عامل در برگیرنده حوزه جغرافیایی بازار و میزان تمرکز بازار و نوع مشتریان است.
* ماهیت محصول : ازعوامل عرضه محصولات به مصرف کنندگان است و به ما کمک می کند از چه روشی برای فروش نوع محصول استفاده کنیم.
* چرخه عمر محصول : هر محصول دارای منحنی عمر خاصی است به همین دلیل تصمیمات مربوط به روش ترکیب ترفیع و فعالیتهای ترفیعی با توجه به مرحله ای که محصول در آن قرار دارد اتخاذ می شود.
تبلیغات و آگهی :
تبلیغ به معنی رساندن پیام ، شناساندن امری به دیگران یا امری را خوب یا بد وانمود کردن است و پیام های دیداری و گفتاری را شامل می شود که برای ترویج عقیده با محصولی از طرف یک منبع به وسیله کانال های تبلیغاتی به کل جامعه منتقل می گردد و برای آن پول پرداخت می کند.
امروزه شرکت ها بزرگ و معروف در کشورهای پیشرفته درصد بالائی از فروش خود را صرف تبلیغات می کنند.
آگهی کاربردهای بسیاری دارد از جمله ایجاد تصویر و ذهنیتی از یک سازمان و ایجاد بازار فروش برای مارکی مشخص یا اعلان یک حراج و یا حمایت از یک ایده و آرمان. آگهی وسیله مناسبی برای آگاه کردن، ترغیب ، تشویق یا متقاعد کردن خریداران و مخاطبان است.
آگهی و تبلیغ علمی است که علیرغم قدمت آن هنوز در ایران نا شناخته است. این علم که هر روز علوم مختلفی از قبیل جامعه شناسی، اقتصاد ، روانشاسی و هنر های موسیقی ، ادبیات و عکاسی را در خدمت می گیرد در رساندن پیام فروش به بازار ها و مصرف کنندگان نقش اساسی دارد.
پیشبرد فروش :
یکی از اجزای آمیخته ترفیع است که شامل محرکهای کوتاه مدت برای تشویق خرید یا فروش محصول است . پیشبرد فروش انواع مختلفی از ابزار ترفیعی است که برای برانگیختن واکنشهای قویتر یا سریعتر بازار طراحی شده است. این ابزار شامل : تشویق مصرف کنندگان ، ترفیع تجاری ، تشویق فروشندگان می باشند.
این فرآیند شامل ارائه نمونه های محصول ، کوپنهای تخفیف و جایزه برای خرید محصول است.
روابط عمومی :
معمولا از روابط عمومی برای ترفیع محصولات ، افراد ، مکانها ، ایده ها ، فعالیتها ، سازمانها و حتی کشور ها استفاده می کنند. در کشورهای خارجی برای ایجاد علاقه مجدد نسبت به محصولی که فروش آنها کاهش یافته است و سازمانها برای جلب توجه وتغییر یک ذهنیت منفی سازمانی از روابط عمومی استفاده می کنند.
فروش حضوری :
فروش حضوری عبارتست از انتقال اطلاعات درباره محصول ، خدمت ، ایده و نظایر اینها به مشتریان جهت متقاعدد کردن آنها برای خرید.
اهمیت ترفیع در بازاریابی :
عوامل متعددی نیاز به ترفیع را مشخص می سازد :
1) افزایش فاصله فیزیکی بین تولید کننده و مصرف کننده ؛
2) رقابت شدید بین منابع گوناگون و شرکتهای مرتبط به یک صنعت ؛
متخصصان بازاریابی معتقدند که مصرف کنندگان امروزه درصدد برطرف کردن نیازهایشان هستند نه خواسته هایشان به همین دلیل شرکت ها برای جلب مشتری بیشتر به اجرای برنامه های ترفیعی مناسب اقدام کرده اند.
قانون 80 / 20 مشتری یابی :
مطابق قانون۲۰/۸۰، به تقریب، ۸۰ درصد از محصولات شما را ۲۰ درصد از مشتریان تان خریداری می کنند. یعنی ۲۰ درصد از مشتریان شما ۸۰ درصد از درآمدتان را تأمین می کنند. پس برای مشتریان بهتر، زمان بیشتری صرف کنید. ارتباط برقرار کنید و به مشتریان قدیمی خود زنگ بزنید.
این کار بسیار آسان و البته مهم است. اما در عین حال همیشه به جذب مشتریان جدید فکر کنید.
کار فروش دست کم ۳ مرحله دارد:
پیدا کردن مشتری،
توضیح دادن به مشتری که چرا خرید از شما بهترین خرید است
و بالاخره نهایی سازی فروش.
۸۰ درصد از وقت تان را باید بگذارید برای پیدا کردن مشتری و صحبت با او و ۲۰ درصد باقیمانده را هم به نهاییی سازی فروش اختصاص دهید.
تکنیک های فروش :
تکنیک دعوت ؛
تکنیک جایگزینی ؛
تکنیک ثانویه ؛
تکنیک زاویه تند ؛
تکنیک اجازه ؛
تکنیک دعوت :
ساده ترین تکنیک برای نهایی سازی فروش، دعوت کردن مشتری به خرید است:
اگر از این خوشت آمده، چرا امتحانش نمی کنی؟
اغلب مشتریان برای خرید، روی لبه تصمیم گیری هستند. در همان حالی که دارند برای خرید تصمیم می گیرند، تجربه های بدی را که از خرید قبلی شان دارند، به یاد می آورند. آن وقت میگویند نه، نیازی ندارم، نمی دانم. . .
اما فروشنده خوب، هیچ فروشی را بدون اینکه از مشتری دعوت کند، ترک نمی کند.
تکنیک جایگزینی :
در صورتی که مشتری، بیشتر از یک گزینه برای انتخاب دارد و مردد است که کدام را بردارد، باید از مشتری بپرسید کدامش را دوست داری؟ ما آدم ها همگی خوشمان می آید از اینکه چند گزینه خوب برای انتخاب داشته باشیم. اما اگر فقط یک گزینه برای انتخاب وجود دارد، باید گزینه های جدید ایجاد کنید:
گران است؟ ما تخفیف می دهیم، چقدر نقد دارید؟ قسط می بندیم.
تکنیک ثانویه :
اگر مشتری شما خریدار ماشین است، روی یک بحث ثانویه در خرید ماشین تمرکز کنید، نه روی بحث اصلی خرید. مثلاً بگویید رنگش چطور است، این رنگ را دوست دارید؟ رنگ، یک عامل ثانویه است. اصل قضیه، خود ماشین است، اما شما با این سوال، فروش را به سمت نهایی شدن می برید.
تکنیک زاویه تند :
در این تکنیک، شما باید براساس مخالفت ها پیش بروید.
مثلاً مشتری می گوید: این هزینه اش خیلی بالا است، شما در پاسخ می گویید: اگر قسطی کنیم، می توانید همین را بردارید؟
می گوید: آخر من این را فردا احتیاج دارم، شما می گویید: خوب، اگر بتوانم تا غروب برایتان آماده اش کنم، چطور؟
یعنی تا مشتری مخالفت کرد،
شما از همان زاویه، راه را می بندید.
تکنیک اجازه :
ما آدم ها دوست داریم که از ما اجازه گرفته شود. پس مشتری را مجبور نکنید. بلکه باید به نحوی با او صحبت کنید که در شرایط انتخاب قرار بگیرد. مثلاً بگویید: اجازه می دهید این کار انجام بشود؟ او هم تصمیم گیری می کند تا به نتیجه آری یا خیر برسد.
پس از شناخت خود و رقبا باید به سراغ مشتریان برویم،
باید بدانیم
آنها چه کارهایی انجام می دهند؟
چه چیزهایی می خرند و نیاز آنها چیست؟
چه نیازهایی برای آنها در اولویت قرار دارد دارند؟
چه زمانی را برای خرید برنامه ریزی می کنند؟
دراین صورت در آن زمانها می توانیم به آنها نزدیک شویم.
حالت برنده – برنده :
اصل هر رابطه تجاری ادامه دار بودن آن و نفع و برد طرفین است. فروشندگانی که پول را دریافت می کنند و پشت سرشان را نگاه نمی کنند، در نهایت خود را در موقعیتی چندان مناسب حس نمی کنند. اما فروشندگانی که دریافت سفارش را فقط شروعی برای شناخت بیشتر مشتری می دانند در آینده سفارش های بیشتر و محکم تری را دریافت می کنند.
حالت برنده – بازنده :
تصور کنید شما در رستورانی زیبا برای یک موقعیت خاص، جا رزرو می کنید و انتظار داریدکه رستوران کیفیت خود را نشان دهد. آماده اید که پول خوبی برای آن وعده غذا بپردازید، اما رستوان بیش از حد شلوغ است و یک ساعت شما را معطل می کنند تا سر جای خود بشینید. غذا دیر سرو می شود، سفارش ها قاطی می شوند و در نهایت پول زیادی می پردازید اما سرویسی که می گیرید در حد یک رستوران معمولی است.
رستوران، نگاهش به منافع کوتاه مدت خود است و آن روز عصر را با احساس برنده بودن به پایان می رسان چون فروش زیادی داشته است. اما شما و تمام مشتریان دیگر در آن عصر با احساس نارضایتی از آنجا خارج می شوید. این یک حالت از سناریوی فروش (برنده – بازنده) است. در اینجا دو حالت برای خریدار بوجود می آید: ۱-تاسف ، ۲-انتقام
حالت بازنده – برنده :
این روشی است که آگاهانه در برابر مشتری از خود گذشتگی می کنید تا خرید را به دست آورید و اجازه می دهید که خودتان و شرکتتان بازنده شوید به این امید که در فروش بعدی، ضرر را جبران کنید. در این صورت دو مسئله وجود دارد:
۱. بوجود آمدن انتظارات نادرست:
۲. مشتریان شک می کنند که حقه ای در کار است، زیرا همه میدانند که تا چیزی نگیرید، چیزی نمی دهید.
تفاوت بازاریابی و فروش :
بازاریابی شامل هر اقدامی است که شما به منظور دستیابی به مشتری یا مشتریان و ترغیب آنها انجام میدهید.
فرایند فروش شامل هر اقدامی است که شما آن را با هدف بستن قرارداد فروش و گرفتن امضای مشتری انجام میدهید.
فروش به نتایج کمی توجه دارد و فقط به رشد میاندیشد، اما بازاریابی در جستجوی افقهای دوردست و رسیدن به مرحله توسعه است.
موفقیت در فروش !!!
بارها از زبان بزرگان علم مدیریت بازرگانی شنیدهایم که
«یک فروشنده خوب میتواند هر چیزی را بفروشد»
زیرا که قدرت در فروش و فروشندگی،
توانایی برانگیختن دیگران است
نه در میزان دانش و سطح تحصیلات فروشنده.
گرچه این دانش میتواند زمینهساز مهارت ایجاد انگیزش در خریدار باشد.