دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد تفسیر سوره لقمان (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 50

 

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الم (1)

این آیات کتاب حکیم است (کتابى پرمحتوا و استوار)! (2)

مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است. (3)

همانان که نماز را برپا مى‏دارند، و زکات را مى‏پردازند و آنها به آخرت یقین دارند. (4)

آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5)

و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مى‏خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند; براى آنان عذابى خوارکننده است! (6)

و هنگامى که آیات ما بر او خوانده مى‏شود، مستکبرانه روى برمى‏گرداند، گویى آن را نشنیده است; گویى اصلا گوشهایش سنگین است! او را به عذابى دردناک بشارت ده! (7)

(ولى) کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (8)

جاودانه در آن خواهند ماند; این وعده حتمى الهى است; و اوست عزیز و حکیم (شکست‏ناپذیر و دانا). (9)

(او) آسمانها را بدون ستونى که آن را ببینید آفرید، و در زمین کوه‏هایى افکند تا شما را نلرزاند (و جایگاه شما آرام باشد) و از هر گونه جنبنده‏اى روى آن منتشر ساخت; و از آسمان آبى نازل کردیم و بوسیله آن در روى زمین انواع گوناگونى از جفتهاى گیاهان پر ارزش رویاندیم. (10)

این آفرینش خداست; اما به من نشان دهید معبودانى غیر او چه چیز را آفریده‏اند؟! ولى ظالمان در گمراهى آشکارند. (11)

ما به لقمان حکمت دادیم; (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجاى آور هر کس شکرگزارى کند، تنها به سود خویش شکر کرده; و آن کس که کفران کند، (زیانى به خدا نمى‏رساند); چرا که خداوند بى‏نیاز و ستوده است. (12)

(به خاطر بیاور) هنگامى را که لقمان به فرزندش -در حالى که او را موعظه مى‏کرد- گفت: س‏خ‏للّهپسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.» (13)

و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم; مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازه‏اى را متحمل مى‏شد)، و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مى‏یابد; (آرى به او توصیه کردم) که براى من و براى پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما)به سوى من است! (14)

و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزى را همتاى من قرار دهى، که از آن آگاهى ندارى (بلکه مى‏دانى باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایسته‏اى رفتار کن; و از راه کسانى پیروى کن که توبه‏کنان به سوى من آمده‏اند; سپس بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه عمل مى‏کردید آگاه مى‏کنم. (15)

پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشه‏اى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مى‏آورد; خداوند دقیق و آگاه است! (16)

پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو مى‏رسد شکیبا باش که این از کارهاى مهم است! (17)

(پسرم!) با بى‏اعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد. (18)

(پسرم!) در راه‏رفتن، اعتدال را رعایت کن; از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشت‏ترین صداها صداى خران است. (19)

آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخر شما کرده، و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است؟! ولى بعضى از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگرى درباره خدا مجادله مى‏کنند! (20)

و هنگامى که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروى کنید!»، مى‏گویند: «نه، بلکه ما از چیزى پیروى مى‏کنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!»آیا حتى اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیت مى‏کنند)؟! (21)

کسى که روى خود را تسلیم خدا کند در حالى که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمى چنگ زده (و به تکیه‏گاه مطمئنى تکیه کرده است); و عاقبت همه کارها به سوى خداست. (22)

و کسى که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد; بازگشت همه آنان به سوى ماست و ما آنها را از اعمالى که انجام داده‏اند (و نتایج شوم آن) آگاه خواهیم ساخت; خداوند به آنچه درون سینه‏هاست آگاه است. (23)

ما اندکى آنها را از متاع دنیا بهره‏مند مى‏کنیم، سپس آنها را به تحمل عذاب شدیدى وادار مى‏سازیم! (24)

و هرگاه از آنان سؤال کنى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟» مسلما مى‏گویند: «الله س‏ذللّه، بگو: «الحمد لله (که خود شما معترفید)!» ولى بیشتر آنان نمى‏دانند! (25)



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره لقمان (word)


تحقیق در مورد تفسیر سوره کوثر (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

سوره کوثرسوره کوثر مکى است و سه آیه دارد

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَعْطیْنَک الْکَوْثَرَ(1)

فَصلِّ لِرَبِّک وَ انحَرْ(2)

إِنَّ شانِئَک هُوَ الاَبْترُ(3)

ترجمه آیات

به نام اللّه که به نیک و بد بخشنده

و به نیکان مهربان است . محققا ما به تو خیر کثیر (فاطمه (علیهاالسلام ) دادیم (1).

پس به شکرانه اش براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن (2).

و بدان که محققا شماتت گوى و دشمن تو ابتر و بلا عقب است (3).

بیان آیات

در این سوره منتى بر رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) نهاده به اینکه به آن جناب کوثر داده ، و این بدان منظور است که آن جناب را دلخوش سازد و بفهماند که آن کس که به وى زخم زبان مى زند که اولاد ذکور ندارد و اجاق کور است ، خودش اجاق کور است ، و این سوره کوتاه ترین سوره قرآن است ، و روایات در اینکه آیا این سوره در مکه نازل شده و یا در مدینه مختلف است ، و ظاهرش این است که در مکه نازل شده باشد.و بعضى از مفسرین به منظور جمع بین دو دسته روایات گفته اند: ممکن است دو نوبت نازل شده باشد یکى در مکه و بار دیگر در مدینه .

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 638

اقوال مختلف درباره مراد از ((کوثر)) و بیان شواهددال بر اینکه مراد از آن ذریّه پیامبر (صلى الله علیه و آله ) یعنى فرزندان فاطمه(علیه السلام ) است

إِنَّا أَعْطیْنَک الْکَوْثَرَ

در مجمع البیان مى گوید: کلمه ((کوثر)) بر وزن ((فوعل )) به معناى چیزى است که شانش آن است که کثیر باشد، و کوثر به معناى خیر کثیر است .ولى مفسرین در تفسیر کوثر و اینکه کوثر چیست اختلافى عجیب کرده اند: بعضى گفته اند: خیر کثیر است . و بعضى معانى دیگرى کرده اند که فهرست وار از نظر خواننده مى گذرد:1 - نهرى است در بهشت . 2 - حوض خاص رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) در بهشت و یا در محشر است . 3 - اولاد رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) است . 4 - اصحاب و پیروان آن جناب تا روز قیامت است . 5 - علماى امت او است . 6 - قرآن و فضائل بسیار آن . 7 - مقام نبوت است . 8 - تیسیر قرآن و تخفیف شرایع و احکام است . 9 - اسلام است .10 - توحید است . 11 - علم و حکمت است . 12 - فضائل رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم )است . 13 - مقام محمود است . 14 - نور قلب شریف رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) است . و از این قبیل اقوالى دیگر که به طورى که از بعضى از مفسرین نقل شده بالغ بر بیست و شش قول است .صاحبان دو قول اول استدلال کرده اند به بعضى روایات ، و اما باقى اقوال هیچ دلیلى ندارند به جز تحکم و بى دلیل حرف زدن ، و به هر حال اینکه در آخر سوره فرمود: ((ان شانئک هو الابتر)) با در نظر گرفتن اینکه کلمه ((ابتر)) در ظاهر به معناى اجاق کور است ، و نیز با در نظر گرفتن اینکه جمله مذکور از باب قصر قلب است ، چنین به دست مى آید که منظور از کوثر، تنها و تنها کثرت ذریه اى است که خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته ، (و برکتى است که در نسل آن جناب قرار داده )، و یا مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه ، چیزى که هست کثرت ذریه یکى از مصادیق خیر کثیر است ، و اگر مراد مساله ذریه به استقلال و یابه طور ضمنى نبود، آوردن کلمه ((ان )) در جمله ((ان شانئک هو الابتر)) فایده اى نداشت ، زیرا کلمه ((ان )) علاوه بر تحقیق ، تعلیل را هم مى رساند و معنا ندارد بفرماید ما به تو حوض دادیم ، چون که بدگوى تو اجاق کور است و یا بى خبر است .

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 639

و روایات هم بسیار زیاد رسیده که سوره مورد بحث در پاسخ کسى نازل شده که رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را به اجاق کورى زخم زبان زد و این زخم زبان هنگامى بود که قاسم و عبد اللّه دو فرزندان رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) از دنیا رفتند، پس با این بیان روشن شد که سخن آن مفسر که گفته : ((منظور صاحب این زخم زبان از کلمه ((ابتر)) بریدگى از مردم یا انقطاع از خیر بوده و خداى تعالى در رد گفتارش فرموده او خودش منقطع از هر چیز است )) سخن بى وجهى است .و چون جمله ((انا اعطیناک ...)) در مقام منت نهادن بود، با سیاق متکلم مع الغیر (ما) آمد که بر عظمت دلالت مى کند، و چون منظور از آن خوشدل



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره کوثر (word)


تحقیق در مورد تفسیر سوره کافرون (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

آیات 1 - 6، سوره کافرونسوره کافرون مکى است و شش آیه دارد.

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

قُلْ یَأَیهَا الْکفِرُونَ(1)

لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ(2)

وَ لا أَنتُمْ عَبِدُونَ مَا أَعْبُدُ(3)

وَ لا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتمْ(4)

وَ لا أَنتُمْ عَبِدُونَ مَا أَعْبُدُ(5)

لَکمْ دِینُکُمْ وَ لىَ دِینِ(6)

ترجمه آیات

به نام اللّه بخشنده به عموم ، و مهربان به خواص .

بگو هان گروه کفر پیشه ! (1).

من نمى پرستم آنچه را که شما مى پرستید (2).

و شما هم نخواهید پرستید آنچه را که من مى پرستم (3).

من نیز براى همیشه نخواهم پرستید آنچه را شما مى پرستید (4).

و شما هم نخواهید پرستید آنچه را من مى پرستم (5).

دین شما براى خودتان و دین من هم براى خودم (6).

بیان آیات

در این سوره رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) را دستور مى دهد به اینکه برائت خود از کیش وثنیت آنان را علنا اظهار داشته ، خبر دهد که آنها نیز پذیراى دین وى نیستند، پس نه دین او مورد استفاده ایشان قرار مى گیرد، و نه دین آنان آن جناب را مجذوب خود مى کند، بنابر این نه کفار مى پرستند آنچه را که آن جناب مى پرستد، و نه تا ابد آن مى پرستد آنچه را که ایشان مى پرستند، پس کفار باید براى ابد از سازشکارى و مداهنه آن جناب مایوس باشند.

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 645

مفسرین در اینکه این سوره مورد بحث مکى است و یا مدنى اختلاف کرده اند، و از ظاهر سیاقش بر مى آید که در مکه نازل شده باشد.روایاتى راجع به زخم زبان در ((یا ایّها الکافرون ...)) به گروهى معهود و معین ازکفار بوده و ((و لا انتم عابدون ما اعبد)) اخبار غیبى از آینده است صفحه

قُلْ یَأَیهَا الْکفِرُونَ

ظاهرا خطاب به یک طبقه معهود و معین از کفار است نه تمامى کفار، به دلیل اینکه رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را مامور کرده از دین آنان بیزارى جوید و خطابشان کند که شما هم از پذیرفتن دین من امتناع مى ورزید.

لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ

از این آیه تا آخر سوره آن مطلبى است که در جمله ((قل یا ایها الکافرون )) مامور به گفتن آن است ، و مراد از ((ما تعبدون )) بت هایى است که کفار مکه مى پرستیدند، و مفعول ((تعبدون )) ضمیرى است که به ماى موصول بر مى گردد، و با اینکه مى توانست بفرماید: ((ما تعبدونه )) اگر ضمیر را حذف کرده براى این بود که کلام دلالت بر آن مى کرده ، حذف کرد تا قافیه آخر آیات هم درست در آید، و عین این سؤ ال و جواب در جمله هاى ((اعبد)) و ((عبدتم )) و ((اعبد)) مى آید چون در آنها هم باید مى فرمود: ((اعبده )) و ((عبدتموه )) و ((اعبده )).و جمله ((لا اعبد)) نفى استقبالى است ، براى اینکه حرف ((لا)) مخصوص نفى آینده است ، همچنان که حرف ((ما)) براى نفى حال است ، و معناى آیه این است که من ابدا نمى پرستم آنچه را که شما بت پرستان امروز مى پرستید.

وَ لا أَنتُمْ عَبِدُونَ مَا أَعْبُدُ

این جمله نیز نفى استقبالى نسبت به پرستش کفار بر معبود رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) است ، و این خبرى غیبى از این معنا است که کفار معهود، در آینده نیز به دین توحید در نمى آیند.این دو آیه با انضمام امر ((قل )) که در آغاز سوره است ، این معنا را به دست مى دهد که گویا رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) به کفار فرموده : پروردگار من مرا دستور داده به اینکه به طور دائم او را بپرستم ، و اینکه به شما خبر دهم که شما هرگز و تا ابد او را نمى پرستید، پس تا ابد اشتراکى بین من و شما در دین واقع نخواهد شد.

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 646

بنابر این آیه شریفه در معناى آیه ((لقد حق القول على اکثرهم فهم لا یومنون ))، و آیه شریفه زیر است که مى فرماید: ((ان الذین کفروا سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا یومنون )).در آیه مورد بحث جا داشت بفرماید: ((و لا انتم عابدون من اعبد - و شما نخواهید پرستید کسى را که من مى پرستم ))، چون بین معبود رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) و معبود بت پرستان فرق بسیار است ، یکى این است که معبود بت پرستان جماد و بى شعور است ، و موصولى که از آن تعبیر مى کند موصول مخصوص بى شعوران یعنى کلمه ((ما)) است ، وموصول مخصوص صاحبان شعور کلمه ((من - کسى که )) است ، پس چرا در آیه مورد بحث بجاى این کلمه ، کلمه ((ما)) را بکار برده ؟ پاسخش این است که منظور صرفا مطابقت این آیه با آیه ((لا اعبد ما تعبدون )) است .وجه تکرار مضمون سابق در ((و لا انتم عابد ما عبدتم و لا انتم عابدون ما اعبد)) صفحه

وَ لا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتمْ وَ لا أَنتُمْ عَبِدُونَ مَا أَعْبُدُ

این دو آیه تکرار مضمون دو آیه قبل است که به منظور تاءکید آن تکرار شده ، نظیر تکرارى که در آیه ((کلا سوف تعلمون ثم کلا سوف تعلمون )) آمده ، و نیز تکرارى که در آیه ((فقتل کیف قدر ثم قتل کیف قدر)) آمده است .بعضى از مفسرین در توجیه اینکه چرا بین دو موصول فرق نگذاشت ، گفته اند: اصلا کلمه ((ما)) در دو جمله ((ما عبدتم )) و ((ما اعبد)) موصوله نیست ، بلکه مصدریه است ، و معناى آیه این است که : من نحوه پرستش شما را نخواهم پرستید، و شما نحوه پرستش مرا نخواهید پرستید، و خلاصه نه من شریک شما در پرستش هستم و نه شما شریک منید، نه در عبادت مشترکیم و نه در معبود، چون معبود من خداى تعالى است ، و معبود شما بت است ، عبادت من عبادتى است که خدا تشریعش کرده ، و عبادت شما چیزى است که خودتان از در جهل و افتراء بدعت نهاده اید،

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 647

و بنابر این توجیه ، دو آیه مورد بحث تکرار و تاءکید دو آیه قبل نیستند، ولى عیبى که در این توجیه است این است که از نظر عبارت آیه بعید به ذهن مى رسد، و ان شاء اللّه در بحث روایتى آینده وجهى لطیف براى تکرار دو آیه خواهد آمد.بیان اینکه آیه : ((لکم دینکم ولى دین )) اخبار از اینست که کافران مخاطب پیامبر (صلىالله علیه و آله ) به دین او نخواهند گروید. چند وجه دیگر در معناى این آیه

لَکمْ دِینُکُمْ وَ لىَ دِینِ

این آیه به حسب معنا تاءکید مطلب گذشته ، یعنى مشترک نبودن پیامبر و مشرکین است ، و لام در ((لکم )) و در ((لى )) لام اختصاص است ، مى فرماید: دین شما که همان پرستش بت ها است مخصوص خود شما است ، و به من تعدى نمى کند، و دین من نیز مخصوص خودم است ، شما را فرا نمى گیرد.در اینجا ممکن است به ذهن کسى برسد که این آیه مردم را در انتخاب دین آزاد کرده ، مى فرماید هر کس دلش خواست دین شرک را انتخاب کند، و هر کس خواست دین توحید را برگزیند. و یا به ذهن برسد که آیه شریفه مى خواهد به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) دستور دهد که متعرض دین مشرکین نشود. و لیکن معنایى که ما براى آیه کردیم این توهم را دفع مى کند، چون گفتیم آیه شریفه در مقام این است که بفرماید شما به دین من نخواهید گروید و من نیز به دین شما نخواهم گروید، و اصولا دعوت حقه اى که قرآن متضمن آن است ، این توهم را دفع مى کند.بعضى از مفسرین براى دفع این توهم گفته اند: کلمه دین در آیه شریفه به معناى مذهب و آئین نیست ، بلکه به معناى جزا است مى فرماید: جزاى شما مال شما، و جزاى من از آن من است .بعضى دیگر گفته اند: در این آیه مضافى حذف شده ، و تقدیرش ((لکم جزاء دینکم ولى جزاء دینى )) مى باشد، یعنى جزاى دین شما مال شما، و جزاى دین من مال من . ولى این دو وجه دور از فهم



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره کافرون (word)


تحقیق در مورد تفسیر سوره ضحی (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

آیات 1 - 11، سوره ضحىسوره ضحى ، مکى یا مدنى است و یازده آیه دارد

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَ الضحَى (1)

وَ الَّیْلِ إِذَا سجَى (2)

مَا وَدَّعَک رَبُّک وَ مَا قَلى (3)

وَ لَلاَخِرَةُ خَیرٌ لَّک مِنَ الاُولى (4)

وَ لَسوْف یُعْطِیک رَبُّک فَترْضى (5)

أَ لَمْ یجِدْک یَتِیماً فَئَاوَى (6)

وَ وَجَدَک ضالاًّ فَهَدَى (7)

وَ وَجَدَک عَائلاً فَأَغْنى (8)

فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلا تَقْهَرْ(9)

وَ أَمَّا السائلَ فَلا تَنهَرْ(10)

وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّک فَحَدِّث (11)

ترجمه آیات

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.

سوگند به روز در آن هنگام که نور خورشید گسترده مى شود (1).

و سوگند به شب هنگام که سکونت و آرامش مى بخشد (2).

که پروردگارت نو روحى را از تو قطع نکرده و تو را مورد خشم قرار نداده است (3).

و مسلما آخرت براى تو از دنیا بهتر است (4).

و پروردگارت به زودى عطایى مى کند که راضى شوى (5).

آیا نبود که تو را یتیم یافت و سپس پنا داده ؟ (6).

و آیا نبود که راه به جایى نمى بردى قدم به قدم هدایتت کرد؟ (7).

و تهى دستت یافت پس بى نیازت نمود (8).

حال که چنین است پس هیچ یتیمى را از روى قهر خوار مشمار (9).

و هیچ سائلى را مرنجان (10).

و نعمت پروردگارت را با رفتار و گفتارت بازگو کن (11).

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 522

بیان آیات

بعضى گفته اند: چند روزى به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) وحى نشد، به طورى که مردم گفتند خدا با او وداع کرده ، در پاسخشان این سوره نازل شد و خداى تعالى به این وسیله آن حضرت را شاد کرد، و در سوره مورد بحث ، هم احتمال مکى بودن هست و هم مدنى بودن .

وَ الضحَى وَ الَّیْلِ إِذَا سجَى

این دو آیه سوگند به ضحى و به لیل است ، و کلمه ((ضحى )) به طورى که در مفردات آمده به معناى گسترده شدن نور خورشید است . ولى بعدها آن زمانى را که نور خورشید گسترده مى شود نیز ضحى نامیدند، و مصدر ((سجو)) که فعل سجى مشتق از آن است ، وقتى در کلمه لیل استعمال مى شود، معناى سکونت و آرامش شب را مى دهد، پس ((سجواللیل )) آن هنگامى است که ظلمت شب همه جا را فرا گیرد.

مَا وَدَّعَک رَبُّک وَ مَا قَلى

((تودیع )) که مصدر فعل ((ودع )) است به معناى ترک است ، و کلمه ((قلى )) - به کسره قاف - به معناى بغض و یا شدت بغض ‍ است ، و این آیه جواب دو سوگند اول سوره است ، و مناسبت نور روز با مساءله وحى ، و تاریکى شب با انقطاع وحى بر کسى پوشیده نیست .

وَ لَلاَخِرَةُ خَیرٌ لَّک مِنَ الاُولى

این آیه در معناى ترقى دادن مطلب نسبت به مفاد آیه قبل است ، و مفاد آیه قبلى موقف کرامت و عنایت الهى را براى رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) اثبات مى کرد، در این آیه مى فرماید تازه زندگى دنیاى تو با آن کرامت و بزرگى که دارى ، و با آن عنایتى که خداى تعالى به تو دارد در برابر زندگى آخرتت چیزى نیست ، و زندگى آخرت تو از دنیایت بهتر است .

وَ لَسوْف یُعْطِیک رَبُّک فَترْضى

این آیه شریفه آیه قبل را تثبیت مى کند و مى فرماید: در زندگى آخرت خداى تعالى آنقدر به تو عطا مى کند تا راضى شوى ، هم عطاى خدا را مطلق آورده ، و هم رضایت رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را.

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 523

ولى بعضى از مفسرین گفته اند: این آیه ناظر است به هر دو زندگى رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم )، هم به زندگى دنیائى اش ، و هم به زندگى آخرتیش .مقصود از اینکه خطاب به پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرمود خدا تو را ((یتیم )) و((ضالّ)) یافت . چند وجه در این باره

أَ لَمْ یجِدْک یَتِیماً فَئَاوَى

این آیه و دو آیه بعدش به بعضى از نعمت هاى بزرگى اشاره مى کند که خداى تعالى به آن جناب انعام کرده بود، آرى رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) هنوز در شکم مادر بود که پدرش از دنیا رفت ، و دو سال بود که مادرش درگذشت ، و هشت ساله بود که کفیل و سرپرستش و جدش عبد المطلب از دنیا رفت ، که از آن به بعد در تحت تکفل عمویش ‍ ابو طالب قرار گرفت .بعضى گفته اند: مراد از یتیم در این آیه پدر مرده نیست ، بلکه منظور بى نظیر بودن است همچنان که در بى نظیر را هم در یتیم مى گویند، و معناى این آیه این است که : مگر نبود که خدا تو را فردى بى نظیر از بین مردم دانست ، و در نتیجه مردم را دور تو جمع کرد؟

وَ وَجَدَک ضالاًّ فَهَدَى

مراد از ((ضلال )) در اینجا گمراهى نیست بلکه مراد عدم هدایت است ، و منظور از هدایت نداشتن رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم )، حال خود آن جناب است ، و یا صرفنظر از هدایت الهى مى خواهد بفرماید اگر هدایت خدا نباشد تو و هیچ انسانى دیگر از پیش ‍ خود هدایت ندارید مگر به وسیله خداى سبحان ، پس رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) هم نفس شریفش با قطع نظر از هدایت خدا ضاله و بى راه بود، هر چند که هیچ روزى از هدایت الهى جدا نبوده و از لحظه اى که خلق شده بود ملازم با آن بود، در نتیجه آیه شریفه در معناى آیه زیر است ، که مى فرماید: ((ما کنت تدرى ما الکتاب و لا الایمان ))، و از همین باب است کلام موسى که بنا به حکایت قرآن کریم از آن جناب گفته بود: ((فعلتها اذا و انا من الضالین ))، یعنى هنوز به هدایت رسالت اهتداء نشده بودم .

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 524

نقل اقوال مفسرین در مراد از ضلالت در آیه شریفهقریب به این معنا گفتار بعضى از مفسرین است که گفته اند: مراد از ضلالت ، از دست دادن علم است ، همچنان که در آیه ((ان تضل احدیهما فتذکر احدیهما الاخرى ))، ضلالت به این معنا آمده ، و مویدش آیه زیر است که مى فرماید: ((و ان کنت من قبله لمن الغافلین )).بعضى دیگر گفته اند: معنایش این است که خدا تو را در بین مردم گمشده یافت ، مردم تو را نمى شناختند، و قدرت را نمى دانستند، و او مردم را به سوى تو و اینکه چه کسى هستى دلالت و هدایت کرد.بعضى دیگر گفته اند: این آیه به گم شدن رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) در راه هوازن و مکه اشاره دارد، آن زمان که رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) در دامن حلیمه سعدیه دختر ابى ذویب بود، و حلیمه به طورى که در روایت آمده مى خواست وى را به جدش عبد المطلب برساند، در بین راه متوجه شد که محمد (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) نیست .بعضى دیگر گفته اند: اشاره است به آن واقعه اى که در کودکى آن جناب رخ داد، و در دره هاى مکه گم شد.و بعضى آیه را اشاره به داستان گم شدنش در راه شام دانسته اند که با عمویش ابو طالب در



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره ضحی (word)


تحقیق در مورد تفسیر سوره جمعه (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

یات 1 - 8، سوره جمعهسوره جمعه مدنى است و بیست و یک آیه دارد

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

یُسبِّحُ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ المَْلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الحَْکِیمِ(1)

هُوَ الَّذِى بَعَث فى الاُمِّیِّینَ رَسولاً مِّنهُمْ یَتْلُوا عَلَیهِمْ ءَایَتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَب وَ الحِْکْمَةَ وَ إِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِى ضلَلٍ مُّبِینٍ(2)

وَ ءَاخَرِینَ مِنهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بهِمْ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الحَْکِیمُ(3)

ذَلِک فَضلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضلِ الْعَظِیمِ(4)

مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثمَّ لَمْ یحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یحْمِلُ أَسفَارَا بِئْس مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِئَایَتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا یهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِینَ(5)

قُلْ یَأَیهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ للَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا المَْوْت إِن کُنتُمْ صدِقِینَ(6)

وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدَا بِمَا قَدَّمَت أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمُ بِالظلِمِینَ(7)

قُلْ إِنَّ الْمَوْت الَّذِى تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَقِیکمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عَلِمِ الْغَیْبِ وَ الشهَدَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ(8)

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 443

ترجمه آیات

به نام خداوند بخشاینده مهربان . هر چه در زمین و آسمانهاست همه به تسبیح و ستایش خدا که پادشاهى منزه و پاک و مقتدر و داناست مشغولند (1).

اوست خدایى که میان عرب امى (یعنى قومى که خواندن و نوشتن هم نمى دانستند) پیغمبرى بزرگوار از همان مردم برانگیخت تا بر آنان آیات وحى خدا تلاوت کند و آنها را از لوث جهل و اخلاق زشت پاک سازد و شریعت کتاب سماوى و حکمت الهى بیاموزد با آنکه پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهى بودند (2).

و نیز قوم دیگرى را (که به روایت از پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) مراد عجمند) چون به عرب (در اسلام ) ملحق شوند هدایت فرماید که او خداى مقتدر و همه کارش به حکمت و مصلحت است (3).

این (رسالت و نزول قرآن ) فضل و کرامت خداست که آن لطف را در حق هر که بخواهد مى کند و خدا را (بر خلق ) فضل و رحمت نامنتهاست (4).

وصف حال آنان که تحمل (علم ) تورات کرده و خلاف آن عمل نمودند در مثل به حمارى ماند که بار کتابها بر پشت کشد (و از آن هیچ نفهمد و بهره نبرد) آرى قومى که مثل حالشان این که آیات خدا را تکذیب کردند بسیار مردم بدى هستند و خدا هرگز (براه سعادت ) ستمکاران را رهبرى نخواهد کرد (5).

اى رسول ما جهودان را بگو اى جماعت یهود اگر پندارید که شما به حقیقت دوستداران خدائید نه مردم دیگر پس تمناى مرگ کنید اگر راست مى گویید (که علامت دوستان خدا آرزوى مرگ و شوق لقاى به خداست ) (6).

و حال آنکه در اثر آن کردار بدى که به دست خود (براى آخرت خویش ) پیش فرستاده اند ابدا آرزوى مرگ نمى کنند (بلکه از آن ترسان و هراسانند) و خدا از کردار ستمکاران آگاهست (7).

اى رسول ما (به جهودان ) بگو عاقبت مرگى که از آن مى گریزید شما را البته ملاقات خواهد کرد و پس (از مرگ ) به سوى خدایى که داناى پیدا و پنهانست باز مى گردید و او شما را به آنچه (از نیک و بد) کرده اید آگاه مى سازد (8).

اشاره به مطالب سوره جمعه

بیان آیات

این سوره به بیانى کاملا انگیزنده ، مسلمین را وادار مى کند که نسبت به نماز جمعه اهتمام بورزند، و آنچه در به پاداش تنش لازم است فراهم سازند، چون نماز جمعه از شعائر بزرگ خدا است که تعظیم و اهتمام به امر آن ، هم دنیاى مردم را اصلاح مى کند، و هم آخرتشان را، و خداى تعالى بیان این مطلب را با تسبیح و ثناى بر خود آغاز کرد که در میان قومى امى رسولى از خود آنان مبعوث کرد تا آیات او را بر آنان بخواند، و با اعمال صالح و اخلاق پاک تزکیه شاءن کند، و کتاب و حکمتشان بیاموزد و به همین منظور کتاب خدا و معارف دینش را به بهترین وجهى بر آنان و افرادى که به آنان ملحق مى شوند، و نسل هاى بعد از آنان تحمیل کرد،

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 444

و زنهارشان داد از این که مثل یهود نباشند که خداى تعالى تورات را بر آنان تحمیل کرد، ولى آنان آن را حمل نکردند، و به معارف آن معتقد نشدند، و به احکامش عمل نکردند، در نتیجه مانند الاغى شدند که بارش کتاب باشد.و در آخر به عنوان نتیجه دستور مى دهد که وقتى بانک نماز جمعه بلند مى شود بازار و دادوستد را رها نموده ، به سوى ذکر خدا بشتابند. و نیز افرادى را که خلاف این دستور عمل مى کنند، و رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) را در حالى که مشغول خطبه نماز است رها نموده ، به سوى دادوستد مى روند، سرزنش مى کند، و این رفتار را نشانه آن مى داند که این گونه افراد معارف کتاب خدا و احکامش را نپذیرفته اند. این سوره در مدینه نازل شده است .معناى اینکه آنچه در آسمان و زمین است خدا را تسبیح مى کنند

یُسبِّحُ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ المَْلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الحَْکِیمِ

کلمه ((تسبیح )) به معناى منزه دانستن است . وقتى مى گوییم : ((سبحان اللّه )) معنایش این است که طهارت و نزاهت از همه عیوب و نقائص را به او نسبت مى دهیم .و اگر از تسبیح ، در آیه با صیغه مضارع تعبیر کرده ، براى این است که استمرار را بفهماند. پس معناى آن این نیست که نامبردگان ، در آینده تسبیح مى کنند، بلکه معنایش این است که همواره و مستمرا تسبیح مى کنند. و کلمه ((ملک )) - به فتح میم و کسر لام - کسى است که مقام حکمرا نى در نظام جامعه مختص به او است . و کلمه ((قدوس )) صیغه مبالغه از قدس است ، که آن نیز به معناى نزاهت و طهارت است . و کلمه ((عزیز)) به معناى مقتدرى است که هر گز شکست نمى پذیرد. و کلمه ((حکیم )) به معناى متقن کار، و کسى است که هیچ عملى از وى از جهل و گزاف ناشى نمى شود، هر چه مى کند با علم مى کند، و براى آن مصالحى در نظر مى گیرد.این آیه شریفه مقدمه و زمینه چینى است براى آیه بعدى ، یعنى ((هو الذى بعث ...)) که متعرض مساءله بعثت رسول اللّه است ، و مى فرماید: غرض از بعثت او این بود که مردم به کمال و به سعادت برسند، و بعد از ضلالتى آشکار که داشتند هدایت گردند.و اما اینکه چگونه آنچه در آسمانها و زمین است خدا را تسبیح مى کنند؟ جوابش این است که موجودات آسمانى و زمینى (همان طور که با آنچه از کمال دارند از کمال صانع خود حکایت مى کنند همچنین ) با نقصى که در آنها است و جبران کننده آن خدا است ، و با حوائجى که دارند و برآورنده اش خدا است ، خدا را از هر نقص و حاجت منزه مى دارند، چون هیچ حاجت و نقصى نیست مگر آن که تنها کسى که امید برآوردن آن حاجت و جبران کردن آن نقص در او مى رود خداى تعالى است ، پس ‍ خود او مسبح و منزه از هر نقص و حاجت است ،

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 445

و در نتیجه حکمرانى در نظام تکوین در بین خلق و بر طبق دلخواه هم ، تنها حق او است . و همچنین حکمرانى و تشریع قانون در نظام تشریع و در بندگانش به هر طور که صلاح بداند خاص او است ، و او ملکى است که مى تواند در اهل مملکتش حکم براند، و بر اهل مملکت است که او را اطاعت کنند.مقتضیات منزه بودن خداى تعالى از هر نقص و حاجتیکى دیگر از مقتضیات نزاهتش این است که اگر در نظام تشریع براى خلق خود دینى تشریع مى کند، از این جهت نیست که احتیاجى به عبادت و اطاعت آنان داشته باشد، و بخواهد با عبادت آنان نقصى از خود جبران و حاجتى از خود برآورد، چون او قدوس و منزه از هر نقص ‍ و حاجت است .یکى دیگر این است که اگر دینى براى خلقش تشریع کرد و آن را به وسیله رسولش به اطلاع خلق رسانید، و خلق دعوت آن رسول را نپذیرفتند، و در نتیجه خدا را اطاعت و عبادت نکردند، نقصى بر



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره جمعه (word)