لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
تحولات ستاره
جالب است بدانید که ستارهها هم مانند انواع موجودات زنده متولد میشوند، زندگی میکنند و میمیرند. هر کدام از آنها در طول زندگی خود که گاها به میلیاردها سال هم میرسد، دچار تغییر و تحولات مختلفی میشوند.
نگاه اجمالی
در طول زندگی انسان ، ستارگان بیشمار راه شیری ، عملا بیتغییر به نظر میرسند. گاهی ، یک نواختر ، ناگهان ظاهر آشنای یک صورت فلکی را به مدت چند هفته عوض میکند و دوباره کمنورتر میشود. منظره زیبایی که درخشش یک ابرنواختر در آسمان پدید میآورد، بسیار نادر است. در سال 1054 میلادی (433 شمسی) مردم شاهد چنین منظرهای بودند. یک ابر اختر در صورت فلکی ثور منفجر شد که سحابی خرچنگ ، بقایای آن است. ستارگان متغیر با نور ثابتی نمیدرخشند.
تحول یک ستاره
ستارگان نیز نهایتا تغییر میکنند و هیچ کدام تا ابد پایدار نمیمانند. آتش زغال ، با خاکستر شدن آخرین شراره خاموش میشود. ستاره هنگامی میمیرد که انبار عظیم سوخت هستهای آن به پایان رسد. حتی امروزه نیز ستارگان پیری را میبینیم که تاریک میشوند. در حالی که ستارگان دیگر تولد مییابند تا جایگزین آنها شوند.
ردهبندی ستارگان
ستارگان بسیار جوان ، هنوز در میان گازهایی پنهان هستند که از آن شکل میگیرند. درون سحابی جبار ، نخستین سوسوی نور ستارگان نوزاد دیده شده است. خورشید ما ، سنین میانی خود را به آرامی میگذاراند. برخی از پیرترین ستارگان شناخته شده در خوشههای کروی جای دارند.
عمر ستارگان
شاید بپرسید که محاسبه عمر ستارگان ، چگونه امکانپذیر است. هیچ کس نمیتواند رشد یک ستاره منفرد را از تولد تا مرگ آن دنبال کند، ولی خیال کنید که هیچگاه درخت ندیدهاید و ناگهان شما را به وسط جنگلی بردهاند، چه پیش میآید؟ درختان گوناگونی خواهید دید که در مراحل مختلف رشد خود هستند: از جوانههای کوچک تا درختان غول پیکر. اگر اندکی زیست شناسی بدانید، میتوانید به چرخه حیات یک درخت پی ببرید. اختر شناسان به روشی مشابه ، با استفاده از قوانین فیزیک و رصد گونههای مختلف ستارگان ، سلسله حوادث زندگی یک ستاره را نتیجه میگیرند.
فیزیک درون ستارگان
بعد از آنکه ستاره شکل میگیرد، بلافاصله حیاتی پایدار بدست میآورد. در همین زمان ، واکنشهای هستهای در داخلیترین هسته ستاره ، هیدروژن را به هلیوم تبدیل میکند و انرژی آزاد میشود. سرانجام ، هم هیدروژن درون آن به مصرف میرسد. از این به بعد ، تغییراتی در لایههای درونی ستاره آغاز میشود. در حالی که واکنشهای جدیدی از هلیوم شروع میشوند، لایههای بیرونی باد میکنند تا ستاره را به اندازه غول برسانند.
کوتوله سفید
کوتولهها
در اثر تغییرات زیاد ، ستاره به مرحله متغیر بودن میرسد. نهایتا هیچ منبع ممکن برای آزاد سازی انرژی باقی نمیماند. ستارگان کوچکتر ، در اثر انقباض تبدیل به کوتولههای سفید میشوند. ستارگان سنگینتر بهصورت ابرنواختر منفجر میشوند. ماده بیرون ریخته از یک نواختر ، بخشی از گاز بین ستارهای را تشکیل میدهد که زادگاه ستارگان جدید است.
سحابیها
ستارگان در یکی از آخرین مراحل زندگی خود ، پیش از آنکه به کوتوله سفید تبدیل شوند، منظره بسیار زیبایی در آسمان بوجود میآورند. این مرحله ، پیدایش سحابیهای سیارهای است. شکل منظم و رنگهای زیبا ، سبب جذابیت آنها میشود (هیچ رابطهای بین سحابیهای سیارهای و سیارات وجود ندارد. این اصطلاح یادگار رصدهای قدیم تلسکوپی است که شکل دایره آنها با سیارهها اشتباه میشد.). یک سحابی سیارهای هنگامی شکل میگیرد که ستاره مرکزی آن ، لایهای به بیرون پرتاب میکند. لایه گاز همانند حلقهای از دود منبسط میشود.
تحولات افلاک
اطلاعات اولیه
جهان ، خواه تکاملی باشد خواه به حالت پایدار ، نکتهای است که بر کهکشانهای منفرد یا خوشههای کهکشانها مستقیما اثری ندارد. حتی اگر کهکشانهای دور ، آنقدر از ما دور شوند که از میدان بهترین وسایل ممکن خارج شوند، کهکشان ما دست نخورده باقی خواهد ماند ستارگان آن در میدان جاذبهاش محکم نگهداشته میشوند. کهکشانهای دیگر خوشه محلی نیز ما را ترک نخواهند کرد. اما داخل کهکشان ما به هیچ وجه از تغییر ، که احتمالا منجر به فاجعهای برای سیاره ما و زندگی آن است، مصون نخواهد بود.
نظریات فلاسفه یونان باستان
مفهوم کامل تغییرات در اجرام آسمانی یک مفهوم جدید است. فیلسوفان یونان باستان ، بخصوص ارسطو ، عقیده داشتند که افلاک کامل و تغییر ناپذیرند. هر تغییر یا تباهی و زوال منحصر به نواحی ناقص است که در زیر زیرترین کره ، یعنی کره ماه قرار دارند. این عقیده معقول به نظر میرسید ، زیرا مسلما از نسلی به نسل دیگر و از قرنی به قرن دیگر ، تغییر مهمی در افلاک مشاهده نمیشد. اما ستارگان دنبالهدار اسرار آمیز که آمدن و رفتن آنها غیر منتظره بود، هرچند وقت یکبار به طور ناگهانی پدیدار میشدند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
باسمه تعالی
تحولات تکنولوژی و ماهیت مشاغل در عصر اطلاعات و ارتباطات
چکیده
ایجاد مشاغل جدید و متنوع در عصر اطلاعات و ارتباطات، با توجه به تحولات تکنولوژی و بخصوص تکنولوژی اطلاعات، مستلزم شناخت ماهیت این مشاغل است. آگاهی از تأثیرپذیری مشاغل از تکنولوژی یا اثرگذاری بر توسعة آن، نتیجة درک ماهیت مشاغل خواهدبود. برای رسیدن به این مهم، میبایست به چند سؤال اساسی پاسخ داد. اصولاًً تأثیر تکنولوژی بر مشاغل چه ابعادی دارد؟ آیا توسعة تکنولوژی باعث حذف برخی از مشاغل نخواهد شد؟ در این صورت چه مشاغل جدیدی بوجود میآورد؟ آیا این مشاغل جدید پایدارند یا خود نیز روز به روز درحال تحول میباشند؟
این سؤالات و بسیاری از سؤالات دیگر دغدغه اصلی جوامعی است که تحت تأثیر تکنولوژی قرار گرفته و زندگی متداولشان را که سالیان دراز بصورت یکنواخت برقرار بوده تحتالشعاع قرار داده است. پاسخ به این سؤالات میتواند دید مناسبی از مشاغل جدید را ارائه کند و به تصمیمگیریهای بهتر بیانجامد.
این مقاله سرآغاز بحثی پیرامون ماهیت مشاغل جدید میباشد، که سعی نموده برای سؤالات اساسی فوق، پاسخ مناسب بیابد.
مقدمه
روز به روز شاهد رشد و توسعة بیشتر تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات در گوشه وکنار دنیا هستیم؛ سرعت پردازندهها زیاد میشود؛ هزینة انتقال اطلاعات کاهش و حجم آن افزایش مییابد و شبکههای اطلاعاتی(اینترنت) گستردهتر میشوند؛ وسایل و ابزار کوچکتر و کاراتر به بازار میآیند، نرمافزارها حوزة نفوذ خود را در زندگی مردم توسعه میدهند و بطور کل فرهنگها و شکل زندگی اجتماعی دستخوش تحولات اساسی قرار میگیرد. تحولات تکنولوژی همهچیز را متحول کرده است و حتی اشتغال نیز از این تحولات مصون نمانده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
تراجمی از زندگی و تحولات فکری جلال آل احمد
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
جلال آل احمد اسمی که در تاریخ معاصر ایران در جای جای عرصه های ادبیات، سیاست و فرهنگ و مبارزه و انقلاب دیده می شود.
جلال آل احمد متولد سال 1302 تهران است. پدر او سید احمد آل احمد از علمای طراز اول معاصر شهید مدرس بوده است.
او خود می گوید:
در خانواده ای روحانی (مسلمان-شیعه) بر آمده ام و برادر بزرگ و یکی از شوهر خواهر هام در مسند روحانیت مردند. و حالا برادر زاده ای و یک شوهر خواهر دیگر روحانیند و این تازه اول عشق است .
نزول اجلالم به باغ وحش این عالم در سال 1302 . بی اغراق سر هفت تا خواهر آمده ام. که البته هیچ کدامشان کور نبودند. اما جز چهار تاشان زنده نماندند .کودکیم در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. تا وقتیکه وزارت عدلیه (( داور)) دست گذاشت روی محضر ها و پدرم زیر بار انگ و تمبر و نظارت دولت نرفت و در دکانش را بست و قناعت کرد به اینکه فقط آقای محل باشد. (1)
جلال در خانواده ای رشد و نمو که توسط رضاخان پهلوی و اصلاحات غربی او هر روز عرصه بر آن تنگ تر می شد. همانطور که دیگر مذهبی ها و روحانیون را مخصوصا بعد از شهادت مدرس به کنج انزوا رانده بود.
جلال در این دوره رشد می کند و با ناباوری شرایط اجتماعی را درک می کند که در آن روحانیت هیچ جایگاه قابل توجهی نداشت. و یا در حال از دست دادن موقعیتش بود.
دبستان را که تمام کردم دیگر نگذاشت درس بخوانم که: (برو بازار کار کن) تا بعد ازم جانشینی بسازد. و من بازار را رفتم اما دارلفنون هم کلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم . روز ها کار؛ ساعت سازی، بعد سیم کشی برق، بعد چرم فروشی و از این قبیل ... و شبها درس. و با در آمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاهگذاری سیم کشی های متفرق. بر دست « جواد»؛ یکی دیگر از شوهر خواهر هام که اینکاره بود. همین جوریها دبیرستان تمام شد. و توشیح « دیپلمه» آمد زیر برگه وجودم- در سال 1322- یعنی که زمان جنگ. به این ترتیب که جوانکی با انگشتری عقیق و دست و سر تراشیده و نزدیک به یک متر و هشتاد، از آن محیط مذهبی تحویل داده می شود به بلبشوی زمان جنگ دوم بین الملل. که برای ما کشتار را نداشت و خرابی و بمباران را. اما قحطی را داشت و تیفوس را و هرج و مرج را و حضور قوی نیروهای اشغال کننده را. (2)
در این دوره جلال با تمهیدات پدر عازم سفر به نجف برای ادامه تحصیلات دینی می شود. اما در این سفر که بیش از دوماه طول نکشید جو خشک و مقدس مآب حاکم بر حوزه علمیه آن روز نجف او را کلا از دین و دینمداری زده کرد و او بدون انگشتری عقیق و در حالی که گرایشات شیعی اش را کنار گذاشته بود از نجف به تهران بر می گردد.(3)
جنگ که تمام شد دانشکده ادبیات (دانشسرای عالی) را تمام کرده بودم. و معلم شدم. 1326. در حالیکه از خانواده بریده بودم وبا یک کراوات و یکدست لباس نیم دار آمریکایی که خدا عالم است از تن کدام سرباز به جبهه رونده ای کنده بودند تا من بتوانم پای شمس العماره به 80 تومان بخرمش.
سه سالی بود که عضو حزب توده بودم. سالهای آخر دبیرستان با حرف و سخنهای احمد کسروی اشنا شدم و مجله « پیمان» و بعد « مرد امروز» و «تفریحات شب» و بعد مجله « دنیا» و مطبوعات حزب توده ... و با این مایه دست فکری چیزی درست کرده بودیم به اسم« انجمن اصلاح». کوچه انتظام، امیریه. و شبها در کلاسهایش مجانی فنارسه درس میدادیم و عربی و آداب سخنرانی. و روزنامه دیواری داشتیم و به قصد وارسی کار احزابی که همچو قارچ روییده بودند هر کدام مامور یکیشان بودیم و سرکشی میکردیم به حوزه ها و میتینگهاشان ... و من مامور حزب توده بودم و جمعه ها بالای پسقلعه و کلک چال مناظره و مجادله داشتیم که کدامشان خادمند و کدام خائن و چه باید کرد و از این قبیل ... تا عاقبت تصمیم گرفتیم که دسته جمعی به حزب توده بپیوندیم. جز یکی دو تا که نیامدند. و این اوایل سال 1323. دیگر اعضای آن انجمن « امیر حسین جهانبگلو» بود و «هوشیدر» و «عباسی» و «دارابزند» و «علینقی منزوی» و یکی دو تای دیگر که یادم نیست. پیش از پیوستن به حزب، جزوه ای ترجمه کرده بودم از عربی به اسم « عزاداریهای نامشروع» که سال22 چاپ شد و یکی دو قران فروختیم و دو روزه تمام شد و خوش و خوشحال بودیم که انجمن یک کار انتفاعی هم کرده. نگو که بازاریهای مذهبی همه اش را چکی خریده اند و سوزانده. اینرا بعد ها فهمیدیم. پیش از آن هم پرت و پلاهایی نوشته بودم در حوزه تجدید نظر های مذهبی که چاپ نشده ماند و رها شد.(4)
اگر چه فعالیت های اجتماعی را جلال از دوران دبیرستان آغاز کرده بود اما فعالیت جدی اجتماعی و سیاسی او در زمان بعد از جنگ دوم در قالب حزب توده آغاز شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
تراجمی از زندگی و تحولات فکری جلال آل احمد
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
جلال آل احمد اسمی که در تاریخ معاصر ایران در جای جای عرصه های ادبیات، سیاست و فرهنگ و مبارزه و انقلاب دیده می شود.
جلال آل احمد متولد سال 1302 تهران است. پدر او سید احمد آل احمد از علمای طراز اول معاصر شهید مدرس بوده است.
او خود می گوید:
در خانواده ای روحانی (مسلمان-شیعه) بر آمده ام و برادر بزرگ و یکی از شوهر خواهر هام در مسند روحانیت مردند. و حالا برادر زاده ای و یک شوهر خواهر دیگر روحانیند و این تازه اول عشق است .
نزول اجلالم به باغ وحش این عالم در سال 1302 . بی اغراق سر هفت تا خواهر آمده ام. که البته هیچ کدامشان کور نبودند. اما جز چهار تاشان زنده نماندند .کودکیم در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. تا وقتیکه وزارت عدلیه (( داور)) دست گذاشت روی محضر ها و پدرم زیر بار انگ و تمبر و نظارت دولت نرفت و در دکانش را بست و قناعت کرد به اینکه فقط آقای محل باشد. (1)
جلال در خانواده ای رشد و نمو که توسط رضاخان پهلوی و اصلاحات غربی او هر روز عرصه بر آن تنگ تر می شد. همانطور که دیگر مذهبی ها و روحانیون را مخصوصا بعد از شهادت مدرس به کنج انزوا رانده بود.
جلال در این دوره رشد می کند و با ناباوری شرایط اجتماعی را درک می کند که در آن روحانیت هیچ جایگاه قابل توجهی نداشت. و یا در حال از دست دادن موقعیتش بود.
دبستان را که تمام کردم دیگر نگذاشت درس بخوانم که: (برو بازار کار کن) تا بعد ازم جانشینی بسازد. و من بازار را رفتم اما دارلفنون هم کلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم . روز ها کار؛ ساعت سازی، بعد سیم کشی برق، بعد چرم فروشی و از این قبیل ... و شبها درس. و با در آمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاهگذاری سیم کشی های متفرق. بر دست « جواد»؛ یکی دیگر از شوهر خواهر هام که اینکاره بود. همین جوریها دبیرستان تمام شد. و توشیح « دیپلمه» آمد زیر برگه وجودم- در سال 1322- یعنی که زمان جنگ. به این ترتیب که جوانکی با انگشتری عقیق و دست و سر تراشیده و نزدیک به یک متر و هشتاد، از آن محیط مذهبی تحویل داده می شود به بلبشوی زمان جنگ دوم بین الملل. که برای ما کشتار را نداشت و خرابی و بمباران را. اما قحطی را داشت و تیفوس را و هرج و مرج را و حضور قوی نیروهای اشغال کننده را. (2)
در این دوره جلال با تمهیدات پدر عازم سفر به نجف برای ادامه تحصیلات دینی می شود. اما در این سفر که بیش از دوماه طول نکشید جو خشک و مقدس مآب حاکم بر حوزه علمیه آن روز نجف او را کلا از دین و دینمداری زده کرد و او بدون انگشتری عقیق و در حالی که گرایشات شیعی اش را کنار گذاشته بود از نجف به تهران بر می گردد.(3)
جنگ که تمام شد دانشکده ادبیات (دانشسرای عالی) را تمام کرده بودم. و معلم شدم. 1326. در حالیکه از خانواده بریده بودم وبا یک کراوات و یکدست لباس نیم دار آمریکایی که خدا عالم است از تن کدام سرباز به جبهه رونده ای کنده بودند تا من بتوانم پای شمس العماره به 80 تومان بخرمش.
سه سالی بود که عضو حزب توده بودم. سالهای آخر دبیرستان با حرف و سخنهای احمد کسروی اشنا شدم و مجله « پیمان» و بعد « مرد امروز» و «تفریحات شب» و بعد مجله « دنیا» و مطبوعات حزب توده ... و با این مایه دست فکری چیزی درست کرده بودیم به اسم« انجمن اصلاح». کوچه انتظام، امیریه. و شبها در کلاسهایش مجانی فنارسه درس میدادیم و عربی و آداب سخنرانی. و روزنامه دیواری داشتیم و به قصد وارسی کار احزابی که همچو قارچ روییده بودند هر کدام مامور یکیشان بودیم و سرکشی میکردیم به حوزه ها و میتینگهاشان ... و من مامور حزب توده بودم و جمعه ها بالای پسقلعه و کلک چال مناظره و مجادله داشتیم که کدامشان خادمند و کدام خائن و چه باید کرد و از این قبیل ... تا عاقبت تصمیم گرفتیم که دسته جمعی به حزب توده بپیوندیم. جز یکی دو تا که نیامدند. و این اوایل سال 1323. دیگر اعضای آن انجمن « امیر حسین جهانبگلو» بود و «هوشیدر» و «عباسی» و «دارابزند» و «علینقی منزوی» و یکی دو تای دیگر که یادم نیست. پیش از پیوستن به حزب، جزوه ای ترجمه کرده بودم از عربی به اسم « عزاداریهای نامشروع» که سال22 چاپ شد و یکی دو قران فروختیم و دو روزه تمام شد و خوش و خوشحال بودیم که انجمن یک کار انتفاعی هم کرده. نگو که بازاریهای مذهبی همه اش را چکی خریده اند و سوزانده. اینرا بعد ها فهمیدیم. پیش از آن هم پرت و پلاهایی نوشته بودم در حوزه تجدید نظر های مذهبی که چاپ نشده ماند و رها شد.(4)
اگر چه فعالیت های اجتماعی را جلال از دوران دبیرستان آغاز کرده بود اما فعالیت جدی اجتماعی و سیاسی او در زمان بعد از جنگ دوم در قالب حزب توده آغاز شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 43
نقش تحولات اقتصادی بر متغیرهای فرهنگی ،اجتماعی وسیاسی
1-اهمیت اموراقتصادی در فرایند تا ریخی
پروفسور جان کنت گالبریت . John K Gablbaith ) استاد ممتاز دانشگاه هاروارد وبرندة جایزةنوبل در اقتصاد که درک عمیقی از تحولات اقتصادی –اجتماعی وفرهنگی جوامع بشری بویژه جوامع در حال توسعه دارد می گوید:«هیچ چیز ومطلقاًهیچ چیز در حد فقر وبی پولی آزادی انسان را نفی نمی کند .»فقر کشندة حق انتخاب (آزادی )از یک طرف وکشاندن انسان به سوی پیروی از نیروهای غریزی (حیوانی ) برای زتده ماندن از یک طرف وبی اراده کردن وکشاندن انسان به سوی پیروی از نیروهای غریزی (حیوانی ) برای زنده ماندن از طرف دیگر است .
انسان به عنوان کاملترین وبا شعورترین موجود ،دست کم از بیست هزار سال پیش (آغاز عصر کشاورزی )به گونة غریزی وتجربی درک کرده است که کار توأم با برنامه ریزی ومدیریت (سنجش ترکیب امکانات فنی ،زمان وعوامل تولید) می تواند در تامین نیازهای مادی وایجاد آرامش ذهنی (احساس امنیت )او نقش داشته باشد .برای انسان ابتدایی با شرایطی که مالکیت وجود نداشت تامین نیازهای مادی از راه کار وکوشش خو د فرد وسپس فرد وخانواده وبردگان قابل تحصیل بود ولی آرامش ذهنی وامنیت مقوله ای بود که به رابطة انسان با دیگران وواکنش دیگران نسبت به فرد بستگی داشت .متعدد ونامحدود بودن خواسته ونیازهای بشری ،آزادی او در بهره برداری از مواهب طبیعی اولیه ،ونیز تکامل تدریجی درک وشعور انسان از راه تجربه به خطا ،انسان را در راه تولید بیش از مصرف یعنی داشتن پس انداز وبه کاربردن پس انداز برای تولید بیشتر یا به کار گیری پس اندازها برای تامین رفاه (مسکن ،وسایل زندگی ،ابزارهای تولید بهتر)هدایت کرد .
تمدن بشر محصول کار وکوشش وبرنامه ریزی انسانها برای بهتر زیستن ودستیابی به امنیت است .تشکیل خانواده ،سکونت در روستاها وسپس ایجاد شهرها ،احداث مسکن وتأسیسات دفاعی ،ابداع ابزارهای تولیدی ودفاعی ،برقرایری دادوستد ،پاک سازی زمین وایجاد مراکز کشاورزی وتولیدی ،همگی در طول بیش از چهل هزار سال انسانها را از موجوداتی پراکنده وصحراگرد وغار نشین به موجوداتی اجتماعی ساکن روستاها وشهرها ومحتاج مکالمه ،مبادلة افکار ودادوستدکالاهاودارندةامکانات مادی سلطه گری وبرتری جویی تبدیل کرد . پیدایش خط وابزارهای نگارش ،تدوین قوانین واصول رفتار اجتماعی ،ابداع شیوة حکومت وساختار حفظ قدرت ،همه عمری کوتاه کمتر از پنج هزار سال دارد.زندگی اجتماعی وفرهنگی جوامع در اشکال ابتدائی آن در واقع از زمانی آغاز شده است که مسأله تامین معاش فردی وجمعی در سایة رونقکشاورزی،دامداری وصید به کمک پیشرفت های فنی وتکنولوژیک عصر های پارینه سنگی ،آهن ومس ومفرغ وابداعات واختراعاتی مانند اهلی کردن حیوانات ،درست کردن چرخ،بافت الیاف ،کشف نمک ،پخت نان ،انبار کردن وحفظ مواد غذایی برای انسان اولیه حل شد وفکر وذهن تعدادی از انسان ها از قید وبند تامین معاش وامنیت فیزیکی آسوده گردید .
از زمان شناخت خواص فلزات واختراع پول، از یک طرف بخشی از پس انداز انسان ها از کالاها واموال فاسد شدنی وپرحجم به دارایی های باارزش کم حجم ودارای قابلیت انتقال سریع تبدیل شد ودرنتیجه، تلاشهای انسان از مرز محدود تامین نیازهای فوری وضروری غذایی تا بی نهایت گسترش یافت .
با همة تحولات در زندگی اقتصادی واجتماعی به شرطی اعصار وقرون وعلیرغم همة لشکرکشی ها وفتوحات وپیداشدن امپراتوری هاوافراد قدرتمند وثروتمند در طول تاریخ،تنها از زمان وقوع انقلاب صنعتی (1850-1750 )وبه کارگیری قوةبخار بعنوان نیروی محرک واختراع موتور است که زندگی بشر چه از نظر اقتصادی وچه از نظر اجتماعی وسیاسی دچار تحول بنیادی وبرگشت ناپذیر گردیده است .کشف واستخراج نفت واستفاده از آن به جای چوب وذغال سنگ ،استفاده از موتور به نیروی بدنی انسان ،استفاده از آهن وفولاد به جای چوب ،اختراعات واکتشافات وپیشرفت انواع علوم وفنون به کمک ثروتهای تازه گرده آوری شده ،ازیک طرف تولید انبوه محصولات صنعتی وتجارت در مقیاس جهانی را ممکن ساخت واز طرف دیگر با تجمع انسان های بیشمار در شهرها وتمرکز نامحدود انسانها در محیط های صنعتی وتولیدی ،کل روابط اجتماعی وسیاسی وروحی وفکری ورابطة مردم با مراکز قدرت تاریخی مانند مالکان وفئودالها ،اشرافیت وطبقةحاکم وصاحبان نفوذ واقتدار مذهبی دگرگون شد.
دنیای متمدن در آغاز قرن بیستم شاهد هفت تحول بنیادی در زندگی اقتصادی –اجتماعی انسانها بوده است :
1-انتقال ثروت وقدرت مادی از زمین وکشاورزی به صنعت وتجارتوخدمات ؛
2-انتقال قدرت سیاسی از فئودالها ،کلیسا واشرافیت به صاحبان صنایع ،کارخانه ها ومؤسسات تولیدی وخدماتی ؛
3-انتقال رهبری سیاسی –اجتماعی جامعه به تحصیلکردگان ومتخصصان وافراد حرفه ای شامل نوسیندگان ،حقوقدانان ،روزنامه نگاران ،اقتصاددانان ،مهندسان ،بانکداران وسلب تدریجی امتیازات مبتنی بر روابط خانوادگی ووراثت یاوابستگی های طبقاتی خاص ؛
4-پذیرفته شدن اصل آزادی وبرابری انسانها وحرکت به سوی حق رای عمومی صرف نظر ازجنس وثروت ووابستگی های موروثی ونیز شناخت حقوقی طبیعی برابر همه انسانها؛
5-پذیرفته شدن اصل انتخابی بودن مقامات حکومتی ،محدود بودن مدت تصدی آنان واصل پاسخگو ومسئول بودن ولزوم حساب پس دادن منتخبان ؛
6-پذیرفته شدن اصل دموکراتیزه ومردمی شدن حکومتها ومسئولیت آنها در قبال شهروندان به گونةفردی وجمعی ؛
7-پذیرفته شدن اصل تعین وظایف ومسئولیت حکومتها توسط خود مردم یا نمایندگام مردم وتعهد مردم درتامین هزینه ادارة امور عمومی به صو.رت پرداخت انواع مالیات .
همراه بااین تحولات بنیادی وساختاری در زندگی اجتماعی انسانهای متمدن ،تأسیس بانک ها ومؤسسات اعتباری وتبدیل شدن پول از فلز کمیاب وگران قیمت و دارای ارزش ذاتی به کاغذ کم ارزش وفراوان ونیز ایجاد پول های دفتری وحسابداری وتاسیس شرکتهای سهامی ،تحول ضروری اساسی دیگری تحقق یافته است که ضمن دادن قدر ت مادی وفیزیکی نامحدود به دارندگان ابزارهای پولی واعتباری ومدیریتی ،قدرت شهروندان اعم از کارگر وکارمند ودر بسیاری از موارد کسبه وکارکنان وتولیدکنندگان مستقل را سخت محدود کرده وتحت تأثیر قرار داده است .
وقوع جنگ بین الملل اول وبروز بحران اتصادی 33-1929 وجنگ بین المللی دوم نشان داد که نظام اقتصادی وسیاسی ظاهراً آزاد ورقابتی ،هم در