لینک پرداخت و دانلود پایین مطلب
فرمت فایل : word
تعداد صفحه : 48
فصل 1: تعریف تهاجم فرهنگی
قربانیان این تهاجم
خطرات تهاجم
فراگیربودن تهاجم
فصل دوم:عوامل وزمینه های تهاجم فرهنگی
عوامل سیاسی
عوامل فرهنگی
الف)عوامل فرهنگی
عدم آشنایی بافرهنگ ومعارف اسلامی
فصل سوم: تاریخچه تهاجم فرهنگی غرب علیه مسلمین
روشهاوابزارهای تهاجم فرهنگی
قلمرو تهاجم فرهنگی
بررسی زمینه های اجتمایی تهاجم فرهنگی
خلاء فرهنگی
تضعیف دولت
فصل چهارم: وصیت امام به جوانان
-جوان کیست
نقش جوانان درتداوم انقلاب
-جوان وفسادفرهنگ غرب
استقلال فرهنگی
هدف وثمره استقلال فرهنگی
عوامل مخرب استقلال فرهنگی
راههای حفظ استقلال فرهنگ
مقدمه
درطول تاریخ نشاط وسرور لازمه حیاط ودلمردگی وکسالت متوقف کننده استعدادهای انسان است درفضایی که انسانهافرصت تحرک وتکاپومی یابندبه تفریح وسرگرمی می پردازند وآنانکه چنین مجالی رانمی یابندگرفتار کابوس افسردگی می شوندوچه بسا این مشکلات رابه دیگران سرایت دهند .آری زندگی برای بازی نیست اما بازی از ضرورتهای زندگی است وافراد باید میدانی برای تفریح وبازی بیابندوروحیه ی مشارکت وهمکاری وتعاون درآنها بارورشود.اگر چه تابستان فرصت شکوهمندی است تامسؤلان ومدیران بابرنامه ریزی مدون جامعه ی جوان ونوجوان رابه سمت وسوی الهی هدایت نمایند .این فرصتهای مناسب بستری است تا جامه ی جوان ماشاخصهای دین محوری وخود باوری را در خویشتن پرورش دهندلذاچنانچه این فرصت رامغتنم ندانیم خسارتهای جبران ناپذیری رادربرخواهدد اشت .هیچ چیزتوجیه وبهانه ی این قصوروکوتاهی نیست زیرا درکشورماهمه چیزداریم هم فضا وهم امکانات اگرچشم اندازی به مواهب طبیعی؛اردوگاهها؛وآثارتاریخی ،کوهها؛وآبشارها؛و جنگلهاوشهرها؛واماکن مقدس د اشته باشیم واگربادلسوزی وجدیت برای این مملکت دل بسوزانیم راه هرگونه بهانه بسته میشود.اگردرتابستان شرایطی میسور گرددکه هردانش آموزی نهالی بنشاندحدود 17میلیون درخت به فرداطراوت می بخشند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرهنگ چیست ؟
نگاهی از بام تیره و هوس آلود سده بیست به روزگاران گذشته ،جهان را پهنه دگرگونیهای بیشمار نشان می دهد . دگرگونیهایی که گاه نابودی و نامرادی ، و زمانی امید و کامروایی به ارمغان آورده اند ،و پرونده زندگی انسان را از لحظه های زشت و زیبا آکنده اند . بررسی مجموعه فراز و نشیبهای تاریخ ،بشر را بدین حقیقت رهنمون می کند که : پدیده های خوب و بد جوامع انسانی چیزی جز بازتاب روشن فرهنگها نیست به عبارت دیگر فرهنگ ، خاستگاه همه پیشرفتها ،نوآوریها و منشأ همه عقب ماندگی به شمار می آید .
فرهنگ
هر چه وسیع و جامع بودن مفهوم فرهنگ ،شناخت و شناساندن همه جانبه آن را دشوار ساخته است اما از دیرباز هر یک از اندیشمندان ،به فراخور آگاهیهای خویش ، در این حقیقت نگریسته و تعاریفی از آن را ارائه داده اند . اما مع الوصف هر یک از این تعاریف پیرایه هایی از کاستی را نیز به همراه داشته و به تنهایی نمی تواند تعریف کاملی از فرهنگ به شمار آید .
به عنوان مثال ( تایلر ) – دانشور آمریکایی – می گوید :
(( در روزگار ما این کلمه ( فرهنگ ) بر همه ابزارهایی که در اختیار ماست دلالت دارد . و همچنین بر همه رسمها و باورها ،دانشها ،هنرها ، نهادها ،و سازمانها ی جامعه . انسان از گذرگاه فرهنگ جامعه خود و به برکت آن ،موجود اجتماعی می شود . و با مردم پیرامون خود از صدها جهت ، همرنگی و همنوایی می یابد ، و از مردم جوامع دیگر متمایز می شود . ))
(( نیم کوف )) جامعه شناس برجسته غرب در این باره می نویسد :
(( فرهنگ عصاره زندگی اجتماعی است . و در تمام افکار ،امیال ،الفاظ و تکاپوهای ما منعکس می شود و حتی در اطوار و حرکات خفیف چهره ما راه دارد .))
بر این اساس ،(( فرهنگ مجموعه پیچیده أی است – متضمن معلومات ،معتقدات ،هنرها ،اخلاق قوانین ،آداب و رسوم و تمامی تمابلات ،قابلیتها و عادات مکتسبه – که آدمی در حالت عضویت در یک جامعه حاصل می نماید . ))
انواع فرهنگ
در یک نگاه کلی می توان همه فرهنگهای موجود را به دو مادی و الهی تقسیم کرد و مورد بازنگری قرار داد :
فرهنگ مادی
این فرهنگ بر پوچ انگاری ارزشهای الهی و انسانی بنا نهاده شده است . جنبه انسانی به فراموشی سپرده شده و تنها به عنوان ((موجودی مادی )) مورد ارزیابی قرار می گیرد . چنین فرهنگی افراد پیرو خویش را پیرامون رفاه فزونتر ، آزادی و بهره وری بیشتر از غرایز و سودپرستی به جنبش در می آورد .
در فرهنگ مادی ،هدف وسیله را توجیه می کند .بنابراین ، پیروان چنین فرهنگی برای رسیدن به اهداف مادی و بهرمندی هر چه بیشتر از مزایای زندگی به هر وسیله أی دست میازند و از هر شیوه ممکن سود می جویند . بدین ترتیب در سایه چنین فرهنگی ، بنیادهای اخلاقی جامعه فرو می ریزد ، ارزشهاس انسانی کم رنگ می شود ، آمار بزهکاریها فزونی میابد و بشر در گرداب بی پناهی و تنهایی گرفتار آمده اضطراب و تشویش بر سراسر زندگی وی حاکم می شود . در این باره نمونه أی از اظهارات جامعه شناس معروف (( سوروکین )) را به عنوان شاهد می آوریم که چنین گفت :
<< هر یک از جنبه های مهم زندگی ، سازمان و تمدن جامعه غربی دستخوش بحرانی غیر عادی شده است …کالبد و روح این تمدن هر دو به شدت بیمار است به سختی نقطه أی که مجروح نباشد در پیکر تمدن غرب و یا عصبی که به درستی انجام وظیفه کند در سلسله اعصاب آن می توان یافت ما آشکارا در برزخ میان دو عصر بسر می بریم در پایان عصر محتضر فرهنگی مادی دیروز پر شکوه وطلوع تمدن معنوی فردائی زایا ، ما در حال زندگی اندیشه و عمل در واپسین دقائق روز طولانی تمدن مادی بسر می بریم که مدت شش قرن می درخشیده است هنوز پر تو های لرزان و کم فروغ خورشید شامگاهی بر شکوه عصری وداع گر می تابد ، لیکن این روشنایی دیگر درخشانی نیست فروغش امید بخش و تابان نیست در پرتو غروب در سایه های مه پیوسته ژرفی تیرگی شان فزونی می یابد، در جهت یابلی و تشخیص سالکان راه بمراتب دشوار می گردد، شب یلدای برزخ مدنی با همه کابوسها با همه اشباح و سایه های دلهره انگیزش با همه هراسها و دهشت های دل آزار و جان کاهش در برابر ماه چهره می نماید .>>
فرهنگ الهی
فرهنگ الهی ، انسان را آمیزه أی از پیکر خاکی و روان آسمانی می داند که فرهنگ اسلامی تبلور تمام و کمال آن است ، هدفش دستیابی به کمالی است که در تابش آفتاب (( وحی )) حاصل می شود و معیارهای برتری افراد را نیز پرهیزکاری و پایبندی به اصول ثابت اخلاقی می داند .
قرآن در این رابطه می فرماید : هر آینه گرامی ترین شما نزد خدا ، پرهیزکار ترین شماست .
اصولاً برای شناخت اصالت و میزان برخورداری یک فرهنگ از روح و حیات نیاز به مطالعه و شناخت ، عناصر برجسته ، جهت و حرکت ، آهنگ رشد و انگیزه های حاکم بر آن فرهنگ می باشد . تا مشخص شود که آیا دارای شخصیت مستقلی می باشد ؟ و یا اینکه التفاطی بوده و دنباله رو فرهنگهای دیگر است .
فرهنگ اسلامی بر خلاف فرهنگ مادی که ساخته و پرداخته دست بشر است ، به این ویژگی منحصر به فرد ،آراسته گشته و به حیات خود ادامه می دهد .
متفکر بزرگ اسلامی ، استاد شهید مرتضی مطهری در این باره می فرماید :
<< فرهنگ اسلامی مانند یک سلول زنده رشد کرد و فرهنگهایی را از یونان و هندی و ایرانی و غیره در خود جذب کرد و به صورت موجود جدید با چهره و سیمای مخصوص به خود ظهور کرد و به اعتراف محققان تاریخ فرهنگ و تمدن ، تمدن اسلامی در ردیف بزرگترین فرهنگها و تمدنهای بشری است . >>