لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
مشاوره تحصیلی
مقدمه
این نوع از مشاوره اختصاص به دانش آموزان مدارس و دانشجویان دارد. که برای کمک و راهنمایی آنها در زمینه انتخاب رشته تحصیلی در دوره دبیرستان ، انتخاب رشته تحصیلی دانشگاهی ، اطلاع از مقررات و شرایط و قوانین مدرسه یا دانشگاه و یا هر مساله و مشکلی که در محیط تحصیل برای آنها ممکن است پیش بیاید دارد. رفع این نوع مسائل یا مشکلات به عهده مشاوران تحصیلی است.
تاریخچه مشاوره تحصیلی در ایران
مشاوره تحصیلی قبل از پیروزی انقلاب
در ایران مساله راهنمایی و مشاوره و تهیه مقدمات آن بین سالهای 1337 تا 1350 شروع شد و جریان پیدا کرد. از سالهای 1337 با برگزاری سمینارهای متعددی طرح مشاوره و راهنمایی در آموزش و پرورش مطرح شد و نیز تربیت نیروی مشاوره در دانشگاهها و تهیه ابزار کار مشاوران ، دورههای کارآموزی ضمن خدمت ، تهیه وظایف و طرح و جاانداختن آن از جمله اقدامات بعدی در این دوره بوده است. برای پیشرفت و گسترش این طرح اقدامات متعددی انجام شد. دورههایی ترتیب داده شد تا دست اندرکاران تعلیم و تربیت با برنامه راهنمایی آشنا شوند. اعزام مشاوران به مدارس ، تهیه مقالات و بروشورهای مختلف ، تهیه پروندههای تحصیلی و تربیتی ، تهیه پرسشنامههای مختلف و ایجاد مراکز مشاوره و راهنمایی در برخی از مراکز استانها از جمله اقداماتی است که در این دوره به عمل آمد. در سالهای 1337 و 1338 کنفرانسهایی که در مشهد و آبادان تشکیل یافتند لزوم راهنمایی در مدارس را تاکید کردند. تا اینکه در سالهای 1344 و 1345 در دانشسرای عالی تهران درس مشاوره و راهنمایی جزء دروس رسمی قرار گرفت. از مهر ماه 1350 که اولین کلاس دوره راهنمایی تحصیلی تشکیل شد تا 22 بهمن 1357 که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید در زمینه اجرای برنامه راهنمایی ، فعالیتهای زیادی صورت گرفت که آشنا ساختن والدین و مربیان و دانش آموزان با برنامههای مشاوره و راهنمایی به اعزام مشاورین به مدارس ، تهیه پرونده تحصیلی ، تست و اجرای آنها از آن جمله میباشد.
مشاوره تحصیلی بعد از پیروزی انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی برنامه راهنمایی با توجه به اهداف جدید مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و نتیجه آن سیستم معلم - مشاور بود که هم به تدریس و هم به مشاوره میپرداختند. پس مدتی برای تهیه هدفهای هماهنگ با اهداف انقلاب برنامه راهنمایی و مراکز مشاوره حذف و تحلیل گردید. و به جای آن طرح مربیان پرورشی با عنوان متولیان انقلاب در مدارس طرح ریزی و اجرا شد. این طرح به تدریج مسئولان را متوجه نیاز به مشاوره و راهنمایی در مدارس نمود. تا اینکه در سال 1364 هستههای مشاوره و راهنمایی مجددا در مناطق آموزش و پرورش تاسیس گردید. در حال حاضر برنامههای مشاورهای مدارس به سمت تخصصی شدن و خدمات مشاورهای سوق داده شده است و طرحهایی چون "طرح احیا نقش مشاورهای معلمان" در حال اجرا است.
مشاوره تحصیلی در زمینه انتخاب رشته و راهنمایی شغلی
در این زمینه مشاور به دانش آموز کمک میکند با اطلاع از ویژگیها و شرایط خود ، رشتهها و شرایط جامعه تصمیم مناسبی در مورد انتخاب رشته تحصیلیاش اتخاذ کند. چنین فرایندی چه در سال اول دبیرستان و برای انتخاب رشته تحصیلی دوره متوسط صورت بگیرد و چه برای انتخاب رشته دانشگاهی تفاوت چندانی نمیکند. آشنایی مشاور با ویژگیها و مقررات موجود مربوط به هر دوره (متوسط یا دانشگاهی) بسیار حائز اهمیت است. مشاور تلاش میکند علاوه بر اینکه مراجع را از جنبههای مختلف هوشی ، استعداد و علایق شناسایی کند بلکه این شناخت را با شناختهای خود دانش آموز درهم میآمیزد و با در نظر گرفتن مقررات بیرونی و شرایط ویژه جامعه اقدام به تصمیم گیری کنند. ویژگیهای خود دانش آموز که باید شناسایی شوند عبارتند از: میزان بهره هوشی ، نمرات تحصیلی او ، تعیین نقاط قوت و ضعف او در دروس مختلف ، بررسی علایق و استعدادهای او در زمینه رشتهها و مشاغل. برای اینکار گاهی مشاور از آزمونهایی چون تست هوش ، آزمون رغبت سنج و آزمونهای سنجش استعداد کمک میگیرد. از سوی دیگر باید دانش آموز شناخت کاملی نیز از خود رشته تحصیلی بدست آورد. اینکه چه دروسی در آن مطالعه میشوند، آینده شغلی آن چیست؟ و ... .
مشاوره تحصیلی در زمینه بررسی افت تحصیلی
برخی از دانش آموزان ممکن است دچار افت تحصیلی شوند. برخی از این دانش آموزان خود به مشاوره تحصیلی مراجع میکنند و برخی توسط مسئولین مدرسه به مشاور مدرسه معرفی میشوند. در هر حال مشاور تحصیلی به بررسی عمل مختلف افت تحصیلی میپردازد. برای بررسی احتمال وجود عمل خانوادگی از خود دانش آموز و خانواده او کمک میگیرد. عوامل مدرسه را نیز مورد بررسی قرار میدهد و همچنین به بررسی سلامت جسمی و روانی دانش آموز میپردازد. شناخت و پیدا کردن علت افت تحصیلی در گام اول قرار دارد. بعد از پیدا کردن علت ، مشاور به کمک دانش آموز و در صورت لزوم خانواده او و مسئولین مدرسه به رفع آن علت اقدام میکنند. یا اینکه راهنماییهایی به دانش آموزان برای رفع علت ارائه میشود و پیشرفت او مورد پیگیری قرار میگیرد. از جمله این راهنمایی شامل شیوه افزایش انگیزش دانش آموز ، آموزش شیوههای صحیح مطالعه ، آموزش شیوههای مواجهه با تغییرات اساسی و غیره خواهد بود.
مشاوره تحصیلی در زمینه آموزش شیوههای صحیح مطالعه و روشهای بهسازی حافظه
برخی از دانش آموزان با وجود اینکه افت تحصیلی نشان نمیدهند، اما ممکن است نیاز به آموزش شیوههای صحیح مطالعه و روشهای بهسازی حافظه داشته باشند. آموزش چنین روشهایی میتواند به جلوگیری از اتلاف وقت دانش آموز و بالا بردن بهره وری او کمک کند. برنامه ریزی برای مطالعه ، رعایت اصول یادگیری در برنامه ریزی برای مطالعه ، رعایت ویژگیهای حافظههای مختلف میتواند به دانش آموز کمک کند تا روش مطالعه صحیحی داشته باشد و نتیجه بهتری کسب نماید.
مشاوره تحصیلی در زمینه کاهش اضطراب امتحان
اغلب افراد در جلسه امتحان و یا قبل از آن درجاتی از اضطراب را دارا هستند. داشتن مقداری اضطراب در شرایط امتحانی کاملا طبیعی و گاهی حتی ضروریست. چون موجب بالا نگه داشته شدن سطح انگیختگی فرد شده و عملکرد او را بهبود میبخشد. اما در صورتیکه میزان این اضطراب از حد طبیعی بالا برود باعث مختل شدن عملکرد فرد خواهد شد. بنابراین مشاور تحصیلی تلاش میکنند با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 61 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
*******
همهی والدین کمک، حمایت و تشویق فرزندانشان را برای موفق شدن در مدرسه ضروری میدانند، اما بیشتر والدین نمیدانند چطور باید این کارها را انجام دهند و یا چه کارهایی باید انجام دهند. این کتاب مجموعهای از روشهای علمی که در مدارس آموزن شدهاند و میتواند به شما کمک کند تا فرزندتان در مدرسه موفق شود را ارائه میدهد.
وقتی دانشآموزی در مدرسه پیشرفت نمیکند، والدین به شدت احساس ناکامی میکنند. اما آنچه معلمان و مربیان میدانند این است که والدین میتوانند در پیشرفت در مدرسه تفاوت ایجاد کند، اگر بدانند که چطور فرزندانشان را برای موفقیت آماده کنند. این کتاب مسیر را به شما نشان میدهد.
این کتاب توصیههای علمی و اطلاعات روشن و مشخصی را در اختیار شما قرار میدهد. اطلاعاتی درباره آنچه معلمان و والدین دوست دارند و نیز راههای رسیدن به موفقیت دانش آموزان را به شما ارائه میدهد و نیز به اینکه والدین چطور میتوانند به این موفقیت کمک کنند، بینشهای جدید ارائه میدهد.
این اولین کتاب با اطلاعات جامع است که برای همه خانوادهها پیشنهادات عملی برای افزایش توانایی و پیشرفت تحصیلی فرزندانشان ارائه میکند. در واقع این کتاب داروی درمان ترسها، هراسها و شکست در مدرسه است.
همچنین موضوعات زیادی را پوشش میدهد که در بیشتر کتابهای راهنمای والدین وجود ندارد. موفقیت در مدرسه تنها به علت عادات مطالعه صحیح و کار سخت نیست. بلکه درباره نگرش، قاطعیت، زمانبندی، سیاستها، موقعیتها، ارتباطات، توجه، اعتماد به نفس، رفتار اجتماعی، و مهمتر از همه مشارکت والدین است. نهایتا، این موضوعات و دیگر موضوعات عرضه شده در این کتاب به والدین برای رشد و پیشرفت فرزندانشان کمک میکند.
این کتاب مجموعهای از توصیههای موثر و کارآمد است که میتواند برای همه دانشآموزان و والدین موثر باشد. این کتاب کوتاه، عملی و جالب است، براحتی خوانده میشود و به سختی فراموش میشود. و دیدگاه عمیقتری نسبت به پیشرفت در مدرسه دانشآموزان دارد. در این کتاب خطوط راهنمای زیر مطرح میشود.
نکاتی که به والدین کمک میکند بتوانند با معلمان فرزندشان همراه شوند.
دریافت و درک مسایلی که فرزندانتان از مدرسه هرگز برای شما بیان نمیکنند.
اینکه بتوانید با معلم بد کنار بیایید.
هنر مناسب برای ارتباط با پرسنل مدرسه
اگر فرزندتان مدرسه را دوست ندارد چکار کنید.
پیشنهادات قابل پذیرش برای همه گروههای سنی موضوعات، موقعیتهای مدرسه بکار میرود. شما باید بدانید فرزندتان شایسته موفقیت در مدرسه است. و شما میتوانید چنین موفقیتی را برای او به ارمغان آورید. خواندن این کتاب شاید مهمترین تکلیفی باشد که تا کنون داشتهاید.
**********
بخش یک
مروری بر موفقیت مدرسه
**********
1
موفقیت در مدرسه قابل یادگیری است. با این باور که همه دانشآموزان میتوانند با مطالعه بهتر، تمرکز بیشتر، استفاده از حداکثر تواناییشان و بالفعل درآوردن تواناییشان، پا به عرصه موفقیت بگذارند، شروع کنید. اگر شما و فرزندتان این باور را نکنید، چنین چیزی رخ نخواهد داد. اما اگر به آن باور داشته باشید، در مسیر درست برای موفقیت فرزندتان قرار دارید و خواندن این کتاب میتواند به شما کمک کند.
2
کمک به موفقیت فرزندتان در مدرسه اغلب بستگی به عملکرد شما دارد.
بیشتر گوش کنید و کمتر حرف بزنید.
بیشتر سؤال کنید، کمتر نق بزنید.
بیشتر تشویق کنید، کمتر انتقاد کنید.
بیشتر در جستجوی پیشنهادات باشید و کمتر توصیه کنید.
3
موفقیت در مدرسه یک تصمیم است. شما و کودکتان باید با هم چنین تصمیمی بگیرید.
4
دوست داشتن بیش از حد و لوس کردن فرزندتان موجب میشود که نتوانند بهترین باشند.
5
برای همه بچهها موفقیت در مدرسه، به آنچه همیشه نیاز داشتهاند، نیاز دارند: نظم، چالش، احترام، تشخیص فرصتها، انتخابهای صحیح، گذشت، و عشق فراوان. یافتن روشهایی که این نیازها را برطرف کند نقطه عطف همه روشهای فرزندپروری است.
6
از فرزندتان توقع مناسب داشته باشید. او را به پشتکار تشویق کنید زیرا پشتکار هر مانعی را کنار میزند و به موفقیت فرزندتان امیدوار باشید.
7
مهم نیست چقدر فرزندتان باهوش است، از او توقع خارقالعاده بودن نداشته باشید. توقعات غیرواقعگرایانه موجب میشوند بچهها احساس کنند باید با زندگی کردن بر طبق معیارهای غیرممکن عشق والدین را بدست آورند. کار شما این است که به فرزندانتان کمک کنید خودشان باشند. تنها با این روش آنها بهترین را خواهند آموخت.
8
دربارهی موفقیتهای مدرسه واقعگرا باشید. توقع مشکلات را داشته باشید و توقع پیدا کردن راهحل مناسب را نیز داشته باشید. با واقعگرایی هرگز ناامید نخواهید شد.
9
اگر در کارتان سود نکنید یا معاملهای را از دست بدهید، بدین معنا نیست که شخص بدی هستید. اگر کودکتان در مدرسه ضعیف عمل میکند، همین اصول در مورد او نیز کارآیی دارد. از او توقع موفقیت داشته باشید، اما محدودیتهای انسانی و اتفاقات غیرمنتظره را نیز در نظر داشته باشید.
10
همیشه تلاش فراوان را بعنوان عامل موفقیت بپذیرید.
11
موفقیت در مدرسه موضوعی خانوادگی است. هیچ دانشآموزی نمیتواند آن را به تنهایی انجام دهد. مطمئن شوید که هریک از شما وظیفه خودش را انجام میدهد.
12
اجازه ندهید توانایی بالقوه فرزندتان توسط دیگران تعریف و مشخص شود.
13
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
لزوم اندازه گیری هوش هیجانی و دلالت های ارتقاء تحصیلی خود به خود
ضرورت های دیگری برای استفاده از فنون ارزشیابی توصیفی در برنامه ریزی درسی
( این مقاله از وبلاگی تحت عنوان ارزشیابی توصیفی، نوشته آقای محمد حسن مقنیزاده اخذ شده. Pars EI)
در این یادداشت بلند! با استفاده از دو مقاله به بررسی دلالت های استفاده از فنون ارزشیابی توصیفی در نظام برنامه ریزی درسی با توجه به نظام موجود ارزشیابی تحصیلی و مقررات موجود ارتقاء تحصیلی در آموزش و پرورش کشور می پردازیم.متاسفانه در ادبیات آموزشی موجود در کشور ما، امتحان که نوعی اندازه گیری (Assessment) می باشد؛ با ارزشیابی (Evaluation) که نوعی قضاوت است؛ یکسان پنداشته شده است. در حالیکه امتحاناتی که در نظام فعلی ارتقاء تحصیلی در ایران با استفاده از مقیاس کمی (20-0) از دانش آموزان گرفته می شود تنها بخشی از قابلیت های هوش شناختی (IQ) دانش آموزان را می سنجد و در مورد اندازه گیری هوش هیجانی (Emotional Intelligence) اطلاعاتی را فراهم نمی آورد. لذا در این یادداشت به تدقیق پیرامون هوش هیجانی و ارتقاء تحصیلی می پردازیم. سید احمد جلالی در مقاله ای تحت عنوان "هوش هیجانی" که در فصلنامه تعلیم و تربیت شماره مسلسل 70 و 69 منتشر شده، به کالبد شکافی این واژه پرداخته است.
در قسمت اول این یادداشت به نقل مستقیم مطالب ذیل از این مقاله پرداخته ایم:1. تعریف هوش هیجانی2. بررسی پیشینه نظری هوش هیجانی3. بررسی مطالعات انجام شده درباره هوش غیر شناختی4. مولفه های اصلی هوش هیجانی و عوامل تشکیل دهنده آنها
در قسمت دوم یادداشت به بررسی دلالت های ارتقاء خود به خود تحصیلی در نظام ارزشیابی تحصیلی ایران پرداخته ایم. محمد حسنی با مساعدت و همفکری هفت تن از همکارانش در دفتر ارزشیابی تحصیلی و تربیتی وزارت آموزش و پرورش به سفارش شورای عالی آموزش و پرورش مقاله ای تحت عنوان "ارتقاء خودکار قبولی تضمینی یا حذف مردودی" تهیه کرده است. در این مقاله معنی، کاربرد، دلایل، چالش ها و الزامات ارتقاء خود به خود در نظام ارزشیابی تحصیلی کشور با استفاده از شواهد پژوهشی و مطالعاتی و آئین نامه ها و مقررات تحصیلی تشریح شده است. (حسنی، بی تا )در قسمت دوم این یادداشت به نقل مطالب ذیل از این مقاله پرداخته ایم:1. معنی ارتقاء خودبه خود2. دلایل و شواهد موید ارتقاء خود به خود2-1- تعمیم و گسترش آموزش همگانی2-2- توجه به تمامی عوامل موثر در افت تحصیلی2-3- عوارض روحی و روانی مردودی2-4- آموزش و پرورش جدید و دلالت های آن2-5- امتحانات و عوارض آن2-6- اعتبار و توان امتحان در سنجش اهداف2-7- خسارت های اقتصادی نظام موجود ارزشیابی تحصیلی3. بررسی و نقد نظرهای طرفدارن نظام فعلی ارتقاء تحصیلی در ایران4. چالش ها و الزامات ارتقاء خود به خود
در انتهای یادداشت نیز فهرست منابع دو یادداشت و مقاله اخیر الذکر درج گردیده است.
قسمت اول: اهمیت اندازه گیری هوش هیجانی
در اندازه گیری هوش هیجانی بیشتر به توان بالقوه انجام کار توجه می شود تا حاصل کار، یعنی بیشتر به فرایندها توجه داریم تا پیامدها. جلالی تاکید نموده است که نتایج پژوهش های انجام شده در خصوص هوش هیجانی در خارج از کشور نشان داده است که "مدارسی موفق هستند که به ایجاد رابطه مناسب بین دانش آموزان، دانش آموزان و معلمان و دانش آموزان و سایر اعضای مدرسه کمک می کنند". (جلالی، 1381).این نتایج با یافته های پژوهش دیگری در خصوص فرهنگ مدرسه (School culture) در داخل کشور مشابهت دارد. (مقنی زاده،1380) در یافته های این پژوهش که در مقاله ای تحت عنوان: "ارتقای فرهنگ مدرسه، بنیانی برای اصلاح مدرسه" در فصلنامه تعلیم و تربیت شماره مسلسل 71 منتشر شده بر این نکته تاکید شده است که مدرسه صرفاً یک سازمان آموزشی نیست، بلکه جامعه ای کوچک است که از طریق فعالیت و مشارکت دانش آموزان خود به عنوان عناصر اصلی و بزرگسالان مدرسه، سمت و سو و فرهنگ خاص خویش را پیدا می کند و دارای هویت است.(مقنی زاده، 1381).با توجه به اهمیت هوش هیجانی و تازه گی مطالب طرح شده توسط جلالی، بخشی از مقاله وی که در آن تعریف و بررسی پیشینه نظری هوش هیجانی و پیشینه مطالعات تجربی هوش غیر شناختی و تعریف مختصری از مولفه های اصلی هوش هیجانی و اجتماعی و عوامل تشکیل دهنده آن ارائه شده؛ عیناً به تفکیک عناوین مربوطه درج می نمائیم.
تعریف و پیشینه هوش هیجانیتعریف هوش هیجانی نیز همانند هوش شناختی شناور است. این اصطلاح از زمان انتشار کتاب معروف گولمن (Gole man) (1995) به گونه ای گسترده به صورت بخشی از زبان روزمره درآمد و بحث های بسیاری را برانگیخت. گولمن طی مصاحبه ای با جان انیل (1996) هوش هیجانی را چنین توصیف می کند:"هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است. این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی است. توانایی اداره مطلوب خلق و خوی و وضع روانی و کنترل تکانش هاست. عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص ایجاد انگیزه و امید می کند. هم حسی یعنی آگاهی از احساسات افراد پیرامون شماست. مهارت اجتماعی یعنی خوب تا کردن با مردم و کنترل هیجان های خویش در رابطه با دیگران و توانایی تشویق و هدایت آنان است."گولمن در همین مصاحبه ضمن مهم شمردن هوش شناختی و هیجانی می گوید: هوش بهر (IQ) در بهترین حالت خود تنها عامل 20 درصد از موفقیت های زندگی است. 80 درصد موفقیت ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گرو مهارت هایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهد.هوش غیر شناختی، ابعاد شخصی، هیجانی، اجتماعی و حیاتی هوش را که اغلب بیش تر از جنبه های شناختی آن در عملکردهای روزانه موثرند؛ مخاطب قرار می دهد. هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران( خودشناسی و دیگر شناسی)، ارتباط با مردم و سازگاری فرد با محیط پیرامون خویش پیوند دارد. به عبارت دیگر، "هوش غیر شناختی پیش بینی موفقیت های فرد را مسیر می کند و سنجش و اندازه گیری آن به منزله اندازه گیری و سنجش توانایی های شخص برای سازگاری با شرایط زندگی و ادامه حیات در جهان است". بار-آن(Bar-on) 1997) پیتر سالوی ( (salovey(1990) ضمن اختراع اصطلاح سواد هیجانی (Emotional Litesy) به پنج حیطه در این مورد اشاره می کند.1. شناخت حالات هیجانی خویش: یعنی، خود آگاهی.2. اداره کردن هیجان ها: یعنی، مدیریت هیجان ها به روش مناسب.3. خود انگیزی: یعنی کنترل تکانش ها، تاخیر در ارضای خواسته ها و توان قرار گرفتن در یک وضعیت روانی مطلوب.4. تشخیص دادن وضع هیجانی دیگران، همدلی.5. برقراری رابطه با دیگران.
پیشینه مطالعه هوش غیر شناختیپیشینه هوش هیجانی را می توان در ایده های وکسلر به هنگام تبیین جنبه های غیر شناختی هوش عمومی جست و جو کرد. وکسلر در صفحه 103 گزارش 1943 خود درباره هوش می نویسد:" کوشیده ام نشان دهم که علاوه بر عوامل هوشی، عوامل غیر هوشی ویژه ای نیز وجود دارد که می تواند رفتار هوشمندانه را مشخص کند. نمی توانیم هوش عمومی را مورد سنجش قرار دهیم مگر این که آزمون ها و معیارهایی نیز برای سنجش عوامل غیر هوشی در برداشته باشد."وکسلر در صدد آن بود که جنبه های غیر شناختی و شناختی هوش عمومی را با هم بسنجد. تلاش او در این زمینه را می توان در استفاده وی از کاربرد خرده آزمون های تنظیم تصاویر و درک و فهم- که دو بخش عمده آزمون وی را تشکیل می دهند- دریافت. در خرده آزمون درک و فهم "سازگاری اجتماعی" و در تنظیم تصاویر شناخت و تمیز "موقعیت های اجتماعی" مورد بررسی قرار می گیرد. پژوهش های انجام شده توسط سیپس (Sipps) و همکارانش (1987) نیز نشان می دهد که بین درک و فهم تصاویر و شاخص های هوش اجتماعی پرسش نامه شخصیت کالیفرنیا (Cpi)، هم بستگی معناداری وجود دارد. (شریفی 1375)علاوه بر این موارد، وکسلر در کارهای خود به تلاش های "دال" مبنی بر سنجش جهات غیر شناختی هوش نیز اشاره کرده است. نتیجه کوشش های دال- همان گونه که پیش از این نیز عنوان گردید- در مقیاس رشد اجتماعی و این لند (winlend) منعکس است.(لیپر (Leeper) 1948) نیز بر این باور بود که "تفکر هیجانی" بخشی از "تفکر منطقی" است و به این نوع تفکر- یا به معنایی کلی تر "هوش"- کمک می کند. روان شناسان دیگری نظیر (مییر (Meyer) 1993) و سالووی نیز پژوهش های خود را بر جنبه های هیجانی هوش متمرکز کرده اند.پژوهشگران از طریق سنجش مفاهیمی مانند مهارت های اجتماعی، توانمندی های بین فردی، رشد روان شناختی و آگاهی های هیجانی که همگی مفاهیمی مرتبط با هوش هیجانی هستند، به بررسی ابعاد این نوع هوش پرداخته اند. دانشوران علوم اجتماعی نیز به کشف روابط بین هوش هیجانی و سبک های مختلف مدیریت و رهبری و عملکردهای فردی و تغییرات درون فردی و اجتماعی و انجام ارزش یابی از عملکردهای فردی و گروه، همت گماشته اند.شایان ذکر است که ایده " هوش هیجانی" پس از 50 سال بار دیگر توسط گاردنر (1983)، استاد روان شناسی دانشگاه هاروارد دنبال شد. گاردنر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
عمده ترین عوامل خانوادگی مؤثر در پیشرفت تحصیلی و افت تحصیلی دانش آموزان دختر در شهرستان ایذه عبارتند از :
1. نحوه نگرش والدین به مسایل عاطفی واحساساتی در خانواده و تامین امنیت دختران درمنزل
2. طبقه اجتماعی و اقتصادی خانواده درجامعه شهری ویا روستای محل زندگی
3. سطح فکری و فرهنگی خانواده وتحصیلات والدین
4. تعداد جمعیت خانواده
5. اشتغال دختران ضمن تحصیل
6. اشتغال مادران
7. رابطه بین والدین و آموزشگاه
8. اثرات ماهواره و فیلم های آن بر روی دختران دانش اموز
9. نحوه نگرش وایدئو لوژی خانواده به مسایل دینی ومادی
اکنون از بین عوامل فوق به توضیح مهمترین آنها می پردازم :
فصل اول
1. نحوه نگرش والدین به مسایل عاطفی واحساساتی در خانواده و تامین امنیت دختران درمنزل
· والدین دارای شغل ازاد وغیر دولتی
دختران شهر وروستا های ایذه مقدار قابل توجهی از وقت خود را درمنزل می گذراند .
به همین دلیل مهم ترین عامل مؤثر در شکل گیری نگرش دانش آموز نسبت به تحصیل ، خانواده ِِآنهااست .
با پاسخ وپرسش های که در طول مدت خدمتم از دانش اموزانی که نسبت به درس و تحصیل بی علاقه بودند دلیل عمده نگرش منفی آن انها به درس و مدرسه وسرچشمه بروز اصلی خانواده شان بود.نگرش خانواده بیشتر انها نسبت به مدرسه ، معلمان و درس ، منفی بود و یا بین آنچه می گفتندو آنچه عمل می کردند تفاوت وجود داشته است.واین یک امر طبیعی است که به تدریج فرزند آنها نیز نگرش منفی به درس و تحصیل پیدا خواهد کرد .بیشتر پدرانی که شغل ازاد داشتند و به کار تجارت خصوصا انهایی که به مبالادت مرزی اشتغال داشتند درس را کاری بیهوده و اتلاف وقت تلقی می کنند وهمین نگرش را به فرزندان خود منتقل ساخته و برای پیشرفت درس آنها هیچ گونه کوششی انجام نمی دهند . انها مدرسه را ابزاری برای کنترل کودکان شان خصوصا در ایام جوانی و دوران متوسطه می دانستند . وبیشتر دوست دارندکه پسرانشان بجای شرکا با انها همراه شوند تا منفعتی که می برند دو چندان شود . واین نگرش منفی به مدرسه ودرس به دختران هم منتقل می شود . بدون انکه تکرار کنند و حرفی به میان بیاورند ارزو داشتند که به جای دخترانشان پسر داشتند و در این تجارت انها همراهی کنند . این نگرش بسیار مخرب در بیشتر این خانواده ها وجود دارد . بیشتر این پدران در ایام هفته در منزل نیستند و زمانی که هم باشند بیشتر به حساب وکتابهایشان رسیدگی می کنند و وقتی برای رسیدگی به امور تحصیلی فرزندانشان ندارند . در چنین خانواده هایی معمولا در نبود پدر پسران ارشد و یا بقیه سرپرستی خانواده را بعهده دارند و دختران کمتر در امور دخالت داده می شوند . این تبعیض بوجود امده بر روحیات دختران تاثیر منفی گذاشته واغلب انها دارای افت تحصیلی شدید تری نسبت به بقیه دارند .
· شغل عام و کم درامد ویا در رده پایین تر یا بی سرپرست ویا بدسرپرست یا تک سرپرست
· آرزوهای برآورده نشده والدین و وظیفه فرزندان
بیشترخانواده های شهری وروستایی که درامد انها کم تر است مانند دست فروشان وتاناکورا فروشان و شغل های بقالی و سوپر مارکتهای که در خیابانهای فرعی و محله های دور از مرکز شهر هستند یک جمله را همیشه به فرزندان خود یاد اوری می کنند اینکه درس بخوانند تا در اینده چیزی بشوند وبرای خود کسی باشند تامانند انها زندگی بدی نداشته باشند ودر حقیقت از فرزندانشان انتظار دارند تا آرزوهای براورده نشده انها را تحقق بخشند . و چنانچه این روند رو به ضعف گذاشت باعٍث تضعیف روحیه آنان شده وزندگی رقت بار والدینشان برای همیشه نصیب خود می دانند ورهایی از ان را محال می پندارند.بیشتر دانش اموزانی که پدران ویا والدین انها دارای چنین شغل های هستند درس خواندن را تنها برای رهایی از تنگ دستی و فقر می دانند و بیشتر تلاش انها به همین منظور است اما متاسفانه با توهماتی که همیشه گریبانگیر اغلب انهااست با شکست مواجه می شوند واگر از یک یا دو درس نتوانند موفق شوند ارزو های خود را برباد رفته می دانند و باعث می شود تا در دیگر دروس نیزتلاش خود را بکار نبرند. و دچار افت تحصیلی شدید گردند که جبران ان تقریبا ممکن نخواهد بود.
· تبعیض در بین فرزندان
مورد دیگری که در چنین خانواد های رایج است تبیعض بین دختران وپسران است . ان ها داشتن دختر را مایه درد سر و بی ابرویی که باید همیشه تحت نظر باشند تا کاری خلاف عرف خانواده فامیل وهمسایه ها انجام ندهند . انان هموراه این نکته را تکرار می کنند که یک پسر بهتر از 1000دختر است . دختر ها مال دیگرانند و برای دیگران آنها را بزرگ می کنند . دختران تا بزرگ می شوند وازدواج می کنند نان خور اضافی وجای دیگری اشغال می کنند . همیشه از طرف خانواده و دیگر افراد فامیل سرکوب می شوند وضعیفه بودن شان مرتب به انها یاد آوری می شوند . حتی فر ستادن انها به مدرسه نیز از روی خیر خواهی و ترحم است . چنانچه دختری دارای افت تحصیلی شود ومردود گردد از فرستادن دوباره ان جلوگیری می کنند . میزان بی سوادی دختران و زنان در این خانواده ها بسیار بالا است انان یا سواد ندارند ویا کم سواد هستند . و همیشه در سنین پایین ازدواج می کنند .
· خشونت علیه دختران وزنان
خشونت علیه دختران یکی از شایع ترین نمود خشونت واستبداد دراین گونه خانواده ها در شهر ایذه وروستاههای اطراف ان است. اعمال خشونت معمولا از سوی پدران و برادران بزرگتر اعمال میشود . به کاربردن کلمات رکیک ودور از نزاکت وادب ،فحش ودشنام ، بهانه گیری های غیر معقول ،دادوفریاد غیر اخلاقی ،فشارآوردن های روحی وروانی ، ضرب وشتم منجر به زخمی شدن ، تهدید به مرگ ، محروم کردن از خرج روزانه وغذا دربیشتر ان خانوادهها معمول شده است.
نگاه مالکیت والدین بر فرزندان خصوصا دختران وزنان در این منطقه یک قانون مطلقه وتغییر ناپذیر شده است. انان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
عزت نفس و پیشرفت تحصیلی:
نتایج چندین مطالعه، همبستگی شایان توجهی (6/0-4/0) بین پیشرفت تحصیلی و خودپندارة توانایی را نشان داده است (بروک اور2، 1981: مارش3،1984؛ اسکالویک4، 1986). بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی نیز همبستگی 3/0 تا 4/0 یافته شده است (روبین5 1978؛ اسکالویک، 1984، 1986) . از طرف دیگر هانسفورد6 (1982) طی تحقیق خود رابطه معناداری (همبستگی در حدود 6/0) بین خود پنداره توانایی و عزت نفس کلی به دست آورد (بیابانگرد، 1380).
بر اساس یک الگوی منطقی هر فردی می تواند چهار الگوی احتمالی علّی را مطرح کند که هر یک از آن ها را می توان به صورت نظری مورد بحث قرار داد (اینارام7 و همکاران، 1990 به نقل از میرعلی یاری، 1379).
1. Pope 2. Brook over 3. Marsh 4. Skalvik 5. Rubin 6. Hansford 7. Einar, M
الف علت ب : بر اساس اصل ارزیابی انجام شده (روزنبرگ، 1979) فردی ممکن است پیش بینی نماید که پیشرفت تحصیلی اش بر خودپنداره اش، از طریق ارزیابی های دیگر افراد مهم تأثیر می گذارد. شبیه همین پیش بینی ممکن است بر اساس تئوری مقایسه اجتماعی انجام شود ( فستینگر1، 1954) . طبق این تئوری، پیش بینی فرد به عملکردش درگروه اجتماعی مورد مقایسه ( به ویژه در میان همکلاسان که اهمیت زیادی دارند)، بستگی دارد. (راجرز، اسمیت و کلمین، 1987). مطابق نظر(دیویس، 1978) دانش آموزان ممکن است در صورتی که خودشان را با اکثریت همکلاسی هایشان مقایسه نمایند، اشتیاق نسبتاً پایینی داشته باشند. پارکر و مارش (1984) نیز نظری مشابه همین نظر، از طریق فرضیه «چهارچوب داوری»2 مطرح می نماید. مطابق این مدل، تغییر خودپنداره احتمالاً پیامد افزایش موفقیت و پیشرفت است تا این که متغیری ضروری برای پیشرفت (میرعلی یاری، 1379) .
1ـ ب علت الف : بر اساس تئوری همسان سازی خویشتن (جونز، 1973؛ کلی 1954) فردی ممکن است پیش بینی کند که دانش آموزان دارای خودپنداره تحصیلی پایین، ممکن است از موقعیتهایی که در آن ها می توانند خود پنداره شان را تغییر دهند، اجتناب ورزند. از این رو سعی و تلاش کمتری را در مدرسه از خودشان نشان می دهند. همچنین بر اساس نظریة خود ارزشی و زنجیره پیشرفت ـ توانایی، دانش آموزان مبتلا به انتظار پیشرفت پایین، ممکن است تدابیر اجتناب از شکست، از جمله طفره رفتن را بیشتر آموخته باشند. البته باید در نظر داشت که آسودگی موقتی که به توسط این تدابیر اجتناب از شکست حاصل شده گمراه کننده است، زیرا سرانجام به شخص آسیب خواهد رساند. بنابراین در صورتی که فرد انتظار پایینی از خودپنداره توانایی اش داشته باشد، پیشرفت تحصیلی کمتری را نیز تجربه خواهد کرد. (بیابانگرد، 1380).
1. Festinger 2. Frame of refrence
الف و ب به یک روش تعاملی (تقابلی) بر یکدیگر تأثیر می گذارند: دو فرایندی که در بالا شرح داده شد، لزوماً باهمدیگر در تناقض نیستند.مارش (1984) یک مدل تعادل سازی پویا را مطرح می کند که مطابق آن پیشرفت تحصیلی، خودپنداره و اسناد به خویشتن در یک شبکه از روابط متقابل درهم تنیده شده اند. هم چنین تغییر در یکی از آنها منجر به تغییر در دیگری، به منظور برقراری مجدد تعادل می شود. بنابراین، پیشرفت تحصیلی و خودپنداره به یک روش تقابلی در یکدیگر تأثیر می گذارند (بیابانگرد، 1380).
2ـ الف و ب معلول ج هستند: ماروگاما1 و همکاران (1981) بیان می کنند که علت سومی (برای مثال توانایی یا حمایت اجتماعی) بر پیشرفت تحصیلی و خودپنداره مؤثر است. ممکن است خودپندارة توانایی و عزت نفس (هر دو) از طریق تجارب غیر تحصیلی مرتبط با توانایی، و یا متغیر سوم دیگری، تحت تأثیر قرار گرفته باشند. بنابراین به صورت نظری الگوهای مختلف علّی را می توان مطرح کرد که واقعاً هم وجود دارند. با این حال، چندین مطالعه آزمایشی انجام شده است که روابط علّی میان پیشرفت تحصیلی و خودپنداره را مورد آزمون قرار داده است . در یک مطالعه طولی که مشتمل بر چهار گروه بود، ماروگاما و همکاران (1988) پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را در سنین 9، 12، 15 سالگی و عزت نفس کلی آن ها را در سن 12 سالگی مورد اندازه گیری قرار دادند. متغیرهای کنترل کننده، طبقه اجتماعی و توانایی در سن 7سالگی مورد اندازه گیری قرار گرفت .آنها هیچ گونه مدارکی دال بر اینکه پیشرفت تحصیلی وعزت نفس رابطه علّی با یکدیگر دارند، نیافتند و متغیر سومی را ( برای مثال طبقه اجتماعی و توانایی)، به عنوان علت پیشرفت تحصیلی و عزت نفس بیان می کنند. پتیبوم2 و همکاران (1986) با تجزیه و تحلیل داده های یک نمونه بزرگ از دانش آموزان دبیرستان و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی و
1. Marugama 2. Pottebaum
عزت نفس کلی در فاصله 2 سال دریافتند که هیچ گونه شواهدی مبنی بر اینکه عملکرد یک متغیر، نسبت به متغیرهای دیگر برجسته تر است، وجود ندارد. آن ها دو توضیح احتمالی در این مورد مطرح می کنند، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ممکن است معلول یک متغیر سوم باشند یا اینکه هر دو متغیر به یک سبک چرخه ای تأثیر یکسانی بر یکدیگر دارند.
در بعضی مطالعات گزارش شده که خودپنداره توانایی بر پیشرفت تحصیلی، برتری علّی دارد. در مطالعات دیگری محققان به نتیجه متضاد با این نظریه رسیده اند. خلاصه اینکه، تحقیقات آزمایشی اجازة هیچ گونه نتیجه گیری با ثباتی را در مورد ترتیب علّی خودپنداره و پیشرفت تحصیلی نمی دهد. این همان نتیجه گیری است که به توسط بیرن1 (1984، 1988) در دو مطالعه بزرگ بیان شده است. علاوه بر این، روابط بین این دو مفهوم ممکن است ناشی از مشکلات روش شناختی، سن، تعریف خودپنداره و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی باشد ( هانسفورد، 1982). بر اساس زمینه های نظری هر کدام از متغیرهای پیشرفت تحصیلی و خودپنداره توانایی بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند.
پرسش مهم برای پژوهش عبارت از این است که آیا می توان اثرات هر یک از متغیرهای مذکور و متغیری را که بهترین پیش بینی کننده برای دیگری باشد، تعیین و شناسایی کرد؟ به دنبال این نظر، شاولسون2 و بیرن (1984)، الگوی برتری علّی و ملاکهای آزمون آن را تعیین نمودند. بر اساس این الگو خودپندارة افراد به تدریج