لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
{وَاللّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ} [البقرة : 213]وخداوند هر کسی را که بخواهد به راه راست رهنمود مینامید.
در ابتدا بگویم چیزی که من الآن به آن رسیده ام بر گرفته از یک حالت اهمال وبی مبالاتی است. داستان زندگی من از زمانی شروع می شود که هنوز به دنیا نیامده بودم ،پدر ومادرم هر دو در یکی از کشور های اروپایی دانشجو بودند . نقطه اشتراک آنها فقط در عربی بودن آنها بود ، به خاطر همین وقتی که در دوران تحصیل پدر مسلمانم از مادر مسیحیم خواستگاری می کند ،یکی از شروط او ترک دین سابق خویش وروی آوردن به اسلام بعد از ازدواج آنها در اروپا سر می گیرد. هنوز شش ماه از ازدواج نمی گذرد که مشکلات تازه شروع می شود .
مادرم اسلام را به عنوان دین جدید نمی پذیرد وپدرم تصمیم می گیرد او را طلاق دهد ،چون یکی از شروط او از اول اسلام آوردن مادرم بوده است . در این ایام که پدر ومادر از هم جدا شدند ،مادرم حامله بود ومجبور می شود به کشورش باز گردد. وقتی بدنیا آمدم پدرم خیلی اصرار می کند که حضانت مرا به عهده بگیرد ،اما عاطفه واحساس مادر رانه، مانع می شود که مرا به پدرم بسپارد وبعد از اصرار فروان،پدرم نیز موافقت می کند ومرا نزد مادر مسیحیم می گذارد. ارتباط من وپدرم در حد پولهایی که هر ماه برایم می فرستاد ویا تماسهایی که به خاطر مناسبتهای مختلف با من بر قرار می کرد،خلاصه می شود واحیاناً هر دو سال یکبار نیز موفق به دیدنش می شدم . البته اسم اسلامی وحامل شناسنامه ای از کشور متبوع پدرم بودم ،اما هیچوقت نفهمیدم که وطن پدرم کجا واقع شده ویا اسلام چگونه دین است وخیلی سؤالهای دیگر که سعی می کردم در کتابهای تاریخ یا جغرافیا جوابی برای سؤالهایم بیابم. نزد مادرم که بودم در یک مدرسه فرقه کاتولیک درس می خواندم وبهمراه مادرم به کلیسا می رفتم. (18) سال به این صورت گذشت، اسماً مسلمان بودم اما عبادتم بر اساس مبادی دین مسیحیت بود. درست است که در انجام فرائض درینیم اهمال به خرچ میدادم واصلا دوست نداشتم به کلیسا بروم،ولی همیشه خودم را بخاطر این سستی ملامت می کردم. راستش را بخواهید زندگی خسته کنند های داشتم . اکثر اوقات بیرون از خانه بودم ،اکثر اوقات در تفر یحات شبانه شرکت داشتم واز هر دو جنس دختر وپسر دارای دوستان متعدد بودم ، البته برای مادرم زیاد مهم نبود ،فقط بعضی مواقع نصیحتم می کرد،بعد از انتهای دوره دبیرستان با رتبه ممتاز تصمیم گرفتم به دانشگاه بروم،اما در دانشگاه شهری که من ومادرم زندگی می کردیم ،رشته مورد نظرم را نیافتم. بخاطر این موضوع تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل به کشور پدرم بروم . وقتی موضوع ادامه تحصیل را پدرم در میان گذاشتم او زیاد اهمیت نداد،واز من خواست که فکری برای اسکان خودم بکنم. آنجا بود که فهمیدم نمی خواهد با خودش زندگی کنم . بنا برین به پدرم پیشناهد کردم که مادرم هم با من سفر کند تا او به همرا برادر ناتنی ام که بعد از مرگ ناپدریم تنها شده اند،با من زندگی کنند . پدرم با پیشنهاد من موافقت کرد وچون از نظر مادی هیچ مشکلی نداشت،تصمیم گرفت هزینه اسکان وخوراک وحتی خدمتکاری که بر ایمان استخدام کرده بود را به عهده بگیرد وحتی پول تو جیبی مرا نیزافزایش داد. سفر من به آنجا نقطه تحولی در زندگیم بود.
آنجا بود که با اسلام واقعی وبه طور عملی آشنا شدم وقتی دختران کوچکتر از خودم را می دیدم که حجاب پوشیده بودند از خودم خجالت می کشیدم. احساس می کردم که آنها مانند قطعه ای جواهر یا الماس هستند. اما من که تقریباً نیمه عریان بودم خودم را مانند آگهی تبلیغاتی روز نامه ها می دیدم که فقط لحظه اول جزاب هستند ولی بعد یا در آشپز خانه مورد استفاده قرار می گیرند یا از سطل زباله سر در می آورد. من به مادرم خیلی علاقه داشتم یادم می آید سال اول دانشگاه که بودم از او در مورد اسلام سؤالاتی کردم، جوابهایی که او به من داد هیچگاه فراموش نمی کنم . او به من گفت: من قبل از تو وقبل از اینکه با پدرت ازدواج کنم به دین اسلام علاقه پیدا کرده بودم در حالی که با پدرت ازدواج کردم که به این دین اعتقاد داشتم ،ولی بعد از اینکه بیشتر با آن آشنا شدم برایم مؤکد شد که اسلام دین الهی نیست بلکه خرافاتی است که از جانب یک مرد عرب امی که نه می خواند ونه می نوشت ابداع شده است. آیا عاقلانه به نظر می رسد که یک فرد امی بیاید وبا عقل آدم عاقل وتحصیل کرده ای مثل تو بازی کند وبخواهد که زندگی تو را تنظیم کند؟ سپس ساکت شد. ( او با این سخنان سعی می کرد مرا از دین اسلام منحرف کند ) من هم ظاهراً سخنانش را قبول می کردم و ... راستش را بخواهید زیاد خودم را با صحبتها مشغول نمی کردم چون همینکه می دیدم از هر قید و بندی آزادی هستم برایم کافی بود. سه سال گذشت واین افکار همواره ذهن مرا به خود مشغول می کرد . نا گفته نماند که من عاشق انتر نت هستم وهمیشه به اطاقهای گفتگوی همگانی یا پالتاک( Pal talk)وارد می شوم وتقریبا یک سال کامل کارم همین بود ولی یکبار اشتباهاً اتاقی را انتخاب کردم که از مبادی دین مسیحی انتقاد می کردند. نام آن اطاق را اظهار دین حق گذاشته بودند. البته بعد ها فهمیدم که اتاقهای دیگری وجود دارد که از دین اسلام انتقاد می کردند. من واقعاً کیچ شده بودم ، با اینکه اسماً مسلمان بودم وپدرم نیز مسلمان بود ،اما مادرم مسیحی وبر اساس دین مسیحیت تربیت شده بودم واز آنجائیکه خودم را متعلق به هر دو دین میدانستم ،تصمیم گرفتم خود را هم را مشخص کنم . به مدت دو ماه کارم شده بود تردد در اتاقهای اسلامی ومسیحی وبرای هر کدام مدت دو ساعت را تعین کرده بودم وفقط به عنوان شنونده وارد می شدم وبعد از اینکه از هر دو دین اطلاع کامل پیدا کردم سؤالهایی برایم ایجاد شده بود که سعی می کردم جواب خودم را از آنها بگیرم . تقریباً یک ماهی کارم شدم بود سؤال کردن. نکته ای که برایم جالب بود اینکه مسلمانان بیشتر از مسیحی ها مرا تحویل می گرفتند . وهر وقت که سؤالهایم را از مسیحی ها می پرسیدم یا جوابی نمی شنیدم یا شروع میکردند به انتقاد از مسلمانان ویا آنها را متهم به دروغگویی می کردند یا می گفتند که این مسائل همگی مربوط به عهد قدیم؟ چگونه کتاب مقدسم آسمانی است در حالیکه مدت استفاده معینی دارد وبعد از آن،آنرا بیرون می اندازند وکتاب جدیدی که یک مخلوق عادی نوشته است را می آورند ومی گویند این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
فراخوان عفو بین الملل به دولت ها ؛ تعهد تازه دولت ها برای حقوق بشر
دولت ها باید به خاطر شش دهه کوتاهی در رعایت حقوق بشر پوزش بخواهند و خود را دوباره به کسب پیشرفت های مشخص متعهد کنند. به کارگیری«پوزش» در این پیام اساسی به منظور یک عبارت کوتاه و به یادماندنی است. پیام ما این است که شصتمین سالگرد بیانیه جهانی حقوق بشر فرصتی برای دولت ها فراهم می کند که به انکارخود پایان بدهند و یک پوزش به طور نمادین بیانگر تایید پایان انکار خواهد بود...
مهم ترین عنصر در این پیام اساسی فراخوان عفو بین الملل به دولت هاست که برای اقدام مشخص تعهدی تازه ابراز کنند.این پیام فرصتی برای تاکید بر روندهای شصت سال کوتاهی با مثال های مشخص برای ترغیب دولت ها به پایان دادن به انکار و تعهد به چاره جویی برای این کوتاهی ها است.رهبران کنونی باید تعهد تازه یی به حقوق بشر ابراز کنند و همان شجاعت و رهبری پیشینیان شان را در تصویب بیانیه جهانی حقوق بشر در1948 به نمایش بگذارند شاخص 2007 ناشکیبایی رو به رشد مردم نسبت به کوتاهی دولت ها در اجرای برابری و عدالت بود. رهبران جهان نظر مردم را به قیمت خطر برای خودشان نادیده می گیرند.شکافی بین وعده و عملکرد وجود دارددولت ها از وفای به عهد در بیانیه جهانی حقوق بشر کوتاهی کرده اند. شصت سال پس از تصویب بیانیه جهانی حقوق بشر، جهان با بحران های ریشه دار و حل نشده در میانمار، دارفور، غزه، عراق و زیمبابوه روبه رو است که اقدام دولت ها را ضروری می سازد. کوتاهی های حقوق بشری در شش دهه گذشته را، که در 2007 ادامه پیدا کرد، به این ترتیب می توان مشخص کرد؛غیرنظامیان در درگیری های مسلحانه ریشه دار «آماج حمله» قرار می گیرند.آفریقا؛ درگیری های مسلحانه به همراه تعدی های گسترده علیه غیرنظامیان شامل کشتار غیرقانونی، آوارگی و خشونت جنسی (به ویژه در سومالی، چاد شرقی، دارفور و جمهوری دموکراتیک کنگو).امریکا؛ (در حالی که تعداد کشته شدگان در 2007 کاهش پیدا کرد) تمام طرف ها در درگیری مسلحانه طولانی و داخلی کلمبیا به تعرض علیه غیرنظامیان، از جمله خشونت جنسی، ادامه می دهند.آسیا؛ غیرنظامیان بار اصلی حملات نیروهای دولتی و گروه های مسلح را در سریلانکا «درگیری فراموش شده» و افغانستان تحمل می کنند.خاورمیانه و شمال آفریقا؛ شرایط در مناطق اشغالی فلسطین در نتیجه محاصره غزه، حملات نیروهای اسرائیلی و گروه های مسلح به غیرنظامیان و محدودیت بر آزادی تحرک فلسطینی ها بدتر شد. غیرنظامیان کماکان در عراق مورد هدف قرار داشتند.خشونت علیه زنان - نیروهای شبه نظامی به حمله و تجاوز به تعداد بسیار زیادی از زنان و دختران در چاد شرقی و دارفور ادامه می دهند. دختری 14 ساله ساکن اردوگاه ارادیپ برای آوارگان داخلی در منطقه دارسیلا زمانی که صبح زود روز 30 آوریل 2007 اردوگاه را برای جمع آوری هیزم ترک کرد، به وسیله چند مرد مسلح مورد تجاوز قرار گرفت.- زنان بومی امریکایی و زنان بومی امریکایی آلاسکا در ایالات متحده امریکا کماکان به میزان بسیار بی تناسبی قربانی تجاوز و خشونت جنسی قرار گرفتند، اما برای دستیابی به عدالت با موانع روبه رو بودند. (به دنبال انتشار گزارش عفو بین الملل امریکا با عنوان هزارتوی عدالت، کنگره امریکا توصیه کرد بودجه رسیدگی به این پرونده ها افزایش یابد.)- در چارچوب انتخابات در گینه جدید پاپائو، زنان در مقابل تفنگ مورد معاوضه قرار گرفتند و تجاوزهای گروهی در میان قبایل در حال جنگ گزارش شد.- در آلبانی، پس از اینکه یک دختر 17 ساله حاضر نشد کسانی را شناسایی کند که او را در سن 14 سالگی برای فحشای اجباری به صورت قاچاق به ایتالیا برده بودند، پلیس او را به خاطر «کوتاهی او در شکایت کردن از جنایت» مورد تعقیب قضایی قرار داد.- خاورمیانه و شمال آفریقا؛ جایگاه زنان در قوانین خانواده و دیگر قوانین در بخش اعظم منطقه تابع جایگاه مردان باقی مانده است. در عربستان سعودی دادگاهی به ریاست یک مرد، زن جوانی را به شلاق و زندان محکوم کرد، با وجود اینکه پذیرفت او قربانی تجاوز گروهی بوده است.مهاجران، آوارگان و پناهجویان بدون حمایت- تانزانیا پناهندگانی از روآندا، بروندی و جمهوری دموکراتیک کنگو را مهاجران غیرقانونی نامید (با وجود اینکه بسیاری از آنها از موقعیت پناهندگی برخوردار یا متقاضی آن بودند) و آنها را به زور بازگرداند.- به رغم بروز جنگ در سومالی که باعث فرار مردم شد، کنیا در اوایل 2007 مرز خود را با سومالی بست و صدها پناهجو را به زور بازگرداند.- مقامات تایلندی هزاران آواره از میانمار را از مرز بازگرداندند.- در داخل عراق، اکثر استانداری ها مانع از ورود عراقی های فراری از خشونت های فرقه یی در جاهای دیگر شدند.- در مراکش، پناهندگان رسمی در میان کسانی بودند که خودسرانه بازداشت و بدون غذا یا آب کافی در مرز نامناسب آن کشور با الجزایر رها شدند.- رویه ها و سیاست های پناهندگی اتحادیه اروپا رهیافت های محدودکننده یی را تشویق کرد. بازداشت پناهجویان از جمله کودکان، در شرایط غیربهداشتی و پرازدحام در یونان ادامه پیدا کرد.- تعداد پرشماری از کسانی که می کوشیدند به طور قاچاق از جمهوری دومینیکن به پورتوریکو برسند در دریا جان خود را از دست دادند.شکنجه و بدرفتاری فزاینده برای کسب اطلاعات- ایالات متحده امریکا به تضعیف منع مطلق شکنجه و بدرفتاری ادامه داد. مسوولان ارشد حاضر نشدند «آب خورانی» را محکوم کنند و رئیس جمهور امریکا به سیا اجازه داد بازداشت و بازجویی های مخفیانه را ادامه دهد. اینها رویه هایی برابر با جنایات بین المللی هستند.- مدارک تازه یی به دست آمد که نشان می داد کشورهای عضو اتحادیه اروپا در مورد تحویل اسرا (ربایش، بازداشت مخفیانه و انتقال غیرقانونی زندانیان به کشورهایی که آنها در آنجا شکنجه می شدند یا مورد بدرفتاری قرار می گرفتند) چشم پوشی کرده یا با سیا همکاری کرده اند.- حداقل 20 نفر مظنون به تروریسم گفته اند که در بازداشت پیش از محاکمه در اردن شکنجه و وادار به امضای «اعترافاتی» شده اند که بعداً در دادگاه پس گرفتند.- در موریتانی مردی که به «شرکت در اقداماتی که کشور را در معرض خطر انتقام خارجی قرار می داد» متهم شده بود، گفت که پلیس او را برای کسب اعتراف با سیگار سوزانده است.مخالفت و بسیج مردمی سرکوب می شود- در روسیه، مقامات به طور فزاینده یی در برابر مخالفت یا انتقاد بی تحمل شده اند و آن را غیرمیهن پرستانه می نامند. در ماه های منتهی به انتخابات دوما، این مقامات خشونت خاصی را علیه تظاهرات و روزنامه نگاران نشان دادند.- در چین در دوره پیش از المپیک مقامات، فعالان حقوق بشر را سرکوب و استفاده از «بازآموزی از طریق کار» را که نوعی از بازداشت بدون اتهام و محاکمه است، گسترش دادند.- اعضای «زنان زیمبابوه برمی خیزند» در سراسر سال پس از شرکت در اعتراض های مسالمت آمیز دستگیر شدند.- در مصر، روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان با آزار، اذیت و در برخی موارد به خاطر بیان مسالمت آمیز نظریات شان یا به خاطر انجام کارشان به عنوان روزنامه نگار با زندان روبه رو بودند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
تهران تا سال 1308 هجری شمسی که دگرگونی تازه ای در آن پدید آمد، چهره قدیم خود را حفظ کرده و از آن پس به تدریج بار دیگر گسترش و توسعه خود را از سر گرفت.
اقلیم:
موقعیت جغرافیایی شهرستان تهران:
شهرستان تهران واقع در استان تهران دارای 17000 کیلومتر مربع وسعت جهت شهرستان از شمال به شهرستان شمیرانات ، از جنوب به شهرستان ری و از شرق به دماوند و از غرب به کرج و ساوجبلاغ محدود می شود.
آبهای سطحی:
آبهای سطحی بافت شاپور فقط محدود می شود به جویهای باریکی که از وسط معابر داخل بافت عبور می کند . فقط در گذرهای اصلی تر آن روی این کانالها پوشانده نشده ولی در گذرهای باریکتر و فرعی تر این جوی ها سرباز بوده و آب در آنها جریان دارد. البته متاسفانه فاضلاب واحدهای مسکونی بافت هم وارد همین آب ها می شود.
دما و رطوبت
بر اساس آمار نزدیکترین ایستگاه هواشناسی منطقه متوسط دمای سالیانه معادل 7/18 درجه سانتی گراد و متوسط حداقل و حداکثر سالیانه به ترتیب 7/6 و 8/38 درجه سانتی گراد است.
در طی سال در ماههای دی، بهمن، اسفند درجه حرارت هوا به کمتر از صفر می رسد و دارای یخ بندانهای طولانی است و اختلاف دمای سالیانه 2/36 درجه سانتی گراد می باشد. میزان رطوبت در این روستا به شرح زیر است:
حداکثر رطوبت در آذر ماه 82 درصد و حداقل آن در تیر ماه 27 درصد ثبت گردیده است. معدل رطوبت حداکثر سالیانه حدود 70 درصد و معدل رطوبت حداقل سالیانه حدود 40 درصد می باشد.
بارندگی
متوسط بارندگی سالیانه در منطقه و بافت شاپور 6/270 میلی متر ثبت شده است. عمده میزان در هشت ماه سال از مهر تا اردیبهشت ثبت گردیده است.
باد
به طور کلی جریان هوائی عمده این منطقه جریان هوایی اقیانوس اطلس است . و از شمال غرب وارد ایران می شود و پس از عبور از گیلان (تنگه منجیل) وارد دشت قزوین و ساوجبلاغ می شودکه در محل به باد منجیل معروف است. برعد وزش این باد از اواخر پاییز تا اواخر بهار میب اشد این باد نقش موثری در جهت نزول برف و باران زمستانی دارد .این جریان هوائی در تابستان نزولات بسیار اندکی به همراه دارد. جریان هوایی دیگر حاکم بر منطقه که عمدتاً در تابستان از شمال عراق و سوریه به سمت ارتفاعات زاگراس جریان دارد که شاخه هایی از آن پس از عبور از این ارتفاعات وارد منطقه مورد بحث می شود و موجب گرم تر شدن هوا در این بخش می گردد.
بادهای جنوب شرقی و شرق متاثر از جریانات هوایی نواحی مراکز ایران می باشد که در تابستان با عبور از کویرهای نمک (کویر لوت) گرد و غبار شن به همراه دارند.
از سوئی دیگر یک جریان هوایی از شمال غرب به طرف منطقه می وزد که سرچشمه آن اقیانوس اطلس است و تاثیر آن در منطقه جنوبی البرز مرکزی به خوبی محسوس است و باعث ریزش برف و باران در پاییز و زمستان می شود. در حالت کلی بادهای غربی، باد غالب در این حوزه می باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
{وَاللّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ} [البقرة : 213]وخداوند هر کسی را که بخواهد به راه راست رهنمود مینامید.
در ابتدا بگویم چیزی که من الآن به آن رسیده ام بر گرفته از یک حالت اهمال وبی مبالاتی است. داستان زندگی من از زمانی شروع می شود که هنوز به دنیا نیامده بودم ،پدر ومادرم هر دو در یکی از کشور های اروپایی دانشجو بودند . نقطه اشتراک آنها فقط در عربی بودن آنها بود ، به خاطر همین وقتی که در دوران تحصیل پدر مسلمانم از مادر مسیحیم خواستگاری می کند ،یکی از شروط او ترک دین سابق خویش وروی آوردن به اسلام بعد از ازدواج آنها در اروپا سر می گیرد. هنوز شش ماه از ازدواج نمی گذرد که مشکلات تازه شروع می شود .
مادرم اسلام را به عنوان دین جدید نمی پذیرد وپدرم تصمیم می گیرد او را طلاق دهد ،چون یکی از شروط او از اول اسلام آوردن مادرم بوده است . در این ایام که پدر ومادر از هم جدا شدند ،مادرم حامله بود ومجبور می شود به کشورش باز گردد. وقتی بدنیا آمدم پدرم خیلی اصرار می کند که حضانت مرا به عهده بگیرد ،اما عاطفه واحساس مادر رانه، مانع می شود که مرا به پدرم بسپارد وبعد از اصرار فروان،پدرم نیز موافقت می کند ومرا نزد مادر مسیحیم می گذارد. ارتباط من وپدرم در حد پولهایی که هر ماه برایم می فرستاد ویا تماسهایی که به خاطر مناسبتهای مختلف با من بر قرار می کرد،خلاصه می شود واحیاناً هر دو سال یکبار نیز موفق به دیدنش می شدم . البته اسم اسلامی وحامل شناسنامه ای از کشور متبوع پدرم بودم ،اما هیچوقت نفهمیدم که وطن پدرم کجا واقع شده ویا اسلام چگونه دین است وخیلی سؤالهای دیگر که سعی می کردم در کتابهای تاریخ یا جغرافیا جوابی برای سؤالهایم بیابم. نزد مادرم که بودم در یک مدرسه فرقه کاتولیک درس می خواندم وبهمراه مادرم به کلیسا می رفتم. (18) سال به این صورت گذشت، اسماً مسلمان بودم اما عبادتم بر اساس مبادی دین مسیحیت بود. درست است که در انجام فرائض درینیم اهمال به خرچ میدادم واصلا دوست نداشتم به کلیسا بروم،ولی همیشه خودم را بخاطر این سستی ملامت می کردم. راستش را بخواهید زندگی خسته کنند های داشتم . اکثر اوقات بیرون از خانه بودم ،اکثر اوقات در تفر یحات شبانه شرکت داشتم واز هر دو جنس دختر وپسر دارای دوستان متعدد بودم ، البته برای مادرم زیاد مهم نبود ،فقط بعضی مواقع نصیحتم می کرد،بعد از انتهای دوره دبیرستان با رتبه ممتاز تصمیم گرفتم به دانشگاه بروم،اما در دانشگاه شهری که من ومادرم زندگی می کردیم ،رشته مورد نظرم را نیافتم. بخاطر این موضوع تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل به کشور پدرم بروم . وقتی موضوع ادامه تحصیل را پدرم در میان گذاشتم او زیاد اهمیت نداد،واز من خواست که فکری برای اسکان خودم بکنم. آنجا بود که فهمیدم نمی خواهد با خودش زندگی کنم . بنا برین به پدرم پیشناهد کردم که مادرم هم با من سفر کند تا او به همرا برادر ناتنی ام که بعد از مرگ ناپدریم تنها شده اند،با من زندگی کنند . پدرم با پیشنهاد من موافقت کرد وچون از نظر مادی هیچ مشکلی نداشت،تصمیم گرفت هزینه اسکان وخوراک وحتی خدمتکاری که بر ایمان استخدام کرده بود را به عهده بگیرد وحتی پول تو جیبی مرا نیزافزایش داد. سفر من به آنجا نقطه تحولی در زندگیم بود.
آنجا بود که با اسلام واقعی وبه طور عملی آشنا شدم وقتی دختران کوچکتر از خودم را می دیدم که حجاب پوشیده بودند از خودم خجالت می کشیدم. احساس می کردم که آنها مانند قطعه ای جواهر یا الماس هستند. اما من که تقریباً نیمه عریان بودم خودم را مانند آگهی تبلیغاتی روز نامه ها می دیدم که فقط لحظه اول جزاب هستند ولی بعد یا در آشپز خانه مورد استفاده قرار می گیرند یا از سطل زباله سر در می آورد. من به مادرم خیلی علاقه داشتم یادم می آید سال اول دانشگاه که بودم از او در مورد اسلام سؤالاتی کردم، جوابهایی که او به من داد هیچگاه فراموش نمی کنم . او به من گفت: من قبل از تو وقبل از اینکه با پدرت ازدواج کنم به دین اسلام علاقه پیدا کرده بودم در حالی که با پدرت ازدواج کردم که به این دین اعتقاد داشتم ،ولی بعد از اینکه بیشتر با آن آشنا شدم برایم مؤکد شد که اسلام دین الهی نیست بلکه خرافاتی است که از جانب یک مرد عرب امی که نه می خواند ونه می نوشت ابداع شده است. آیا عاقلانه به نظر می رسد که یک فرد امی بیاید وبا عقل آدم عاقل وتحصیل کرده ای مثل تو بازی کند وبخواهد که زندگی تو را تنظیم کند؟ سپس ساکت شد. ( او با این سخنان سعی می کرد مرا از دین اسلام منحرف کند ) من هم ظاهراً سخنانش را قبول می کردم و ... راستش را بخواهید زیاد خودم را با صحبتها مشغول نمی کردم چون همینکه می دیدم از هر قید و بندی آزادی هستم برایم کافی بود. سه سال گذشت واین افکار همواره ذهن مرا به خود مشغول می کرد . نا گفته نماند که من عاشق انتر نت هستم وهمیشه به اطاقهای گفتگوی همگانی یا پالتاک( Pal talk)وارد می شوم وتقریبا یک سال کامل کارم همین بود ولی یکبار اشتباهاً اتاقی را انتخاب کردم که از مبادی دین مسیحی انتقاد می کردند. نام آن اطاق را اظهار دین حق گذاشته بودند. البته بعد ها فهمیدم که اتاقهای دیگری وجود دارد که از دین اسلام انتقاد می کردند. من واقعاً کیچ شده بودم ، با اینکه اسماً مسلمان بودم وپدرم نیز مسلمان بود ،اما مادرم مسیحی وبر اساس دین مسیحیت تربیت شده بودم واز آنجائیکه خودم را متعلق به هر دو دین میدانستم ،تصمیم گرفتم خود را هم را مشخص کنم . به مدت دو ماه کارم شده بود تردد در اتاقهای اسلامی ومسیحی وبرای هر کدام مدت دو ساعت را تعین کرده بودم وفقط به عنوان شنونده وارد می شدم وبعد از اینکه از هر دو دین اطلاع کامل پیدا کردم سؤالهایی برایم ایجاد شده بود که سعی می کردم جواب خودم را از آنها بگیرم . تقریباً یک ماهی کارم شدم بود سؤال کردن. نکته ای که برایم جالب بود اینکه مسلمانان بیشتر از مسیحی ها مرا تحویل می گرفتند . وهر وقت که سؤالهایم را از مسیحی ها می پرسیدم یا جوابی نمی شنیدم یا شروع میکردند به انتقاد از مسلمانان ویا آنها را متهم به دروغگویی می کردند یا می گفتند که این مسائل همگی مربوط به عهد قدیم؟ چگونه کتاب مقدسم آسمانی است در حالیکه مدت استفاده معینی دارد وبعد از آن،آنرا بیرون می اندازند وکتاب جدیدی که یک مخلوق عادی نوشته است را می آورند ومی گویند این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
بیان مسئله و ضرورت توجیه و انجام تحقیق
NRBCs گویچههای قرمز نارسی هستند که در خون محیطی نوزادان تازه متولد شدة سالم یافت میشوند. بلافاصله بعد از تولد کاهشی سریع در شمارش سلولهای بنیادی خونساز عمدتاً در نوزادان سالم دیده میشود. افزایش شمارش NRBC بندناف بعنوان یک شاخص هیپوکسی داخلی رحمی جنین بصورت حاد و مزمن و بعنوان یک پیشگوییکنندة نتایج بدنوزادی پیشنهاد شدهاست (نظیر درجة آپگار پایین، اسیدمی نوزادی، نیاز به پذیرش در واحد مراقبت نوزدای و تشنجهای نوزادی زودرس (1)).
هدف اصلی از مانیتورینگ ضربان جنین بهبود نتایج پرهناتال با تشخیص زودرس هیپوکسی جنین بوده است، برای این منظور مانیتورینگ قلب جنین بطور گستردهای در طی زایمان در دسترس قرار گرفت (2).
از طرفی مطالعات خوب کنترل شده مشخص کرده است که روش سمع متناوب با مانیتورینگ مداوم جنینی وقتی در فواصل زمانی خاص و با نسبت یکبهیک بین پرستار و بیمار انجام شود کارایی یکسان دارد (3).
بنظر میرسد هم افزایش NRBC بندناف و هم الگوهای غیرطبیعی ضربان قلب هیپوکسی جنینی را منعکس میکنند. مطالعات قبلی نشان داده که در هیپوکسی جنینی شمارش NRBC در طناب نافی افزایش مییابد، از طرفی بین الگوهای غیرطبیعی ضربان قلب و هیپوکسی جنینی رابطه وجوددارد (1).
ارتباط بین NRBC و الگوهای ضربان قلب از طریق سمع متناوب کمتر مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین هدف از انجام این تحقیق بررسی ارتباط بین الگوهای غیرطبیعی ضربان قلب جنین در یکساعت آخر زایمان و شمارش NRBCs بندناف میباشد.
این الگوها شامل: تاکیکاردی، برادیکاردی، افت زودرس، افتدیررس، افت متغیر و افت طولانی میباشد. با توجه به اینکه مانیتورینگ جنین در این تحقیق به روش Doppler ultrasound Fetal Heart Detector و به طریق متناوب انجام میشود تعیین وجود یا حذف تغییرپذیری ضربان قلب و فاصلة آخرین تسریع ضربان قلب تا زایمان که در مطالعات قبلی بعنوان شاخص قابل اعتماد پیشگوییکنندة جنین غیرهیپوکسیک مطرح شدهاست (1) امکانپذیر نمیباشد.
بازنگری منابع و اطلاعات موجود
در مورد الگوهای ضربان قلب جنین در سیرلیبر و NRBC بندناف مطالعات متعددی صورت گرفته که به پارهای از آنها اشاره میشود:
Jeffrey P. & Ahn در مقالهای با عنوان گریچههای قرمز هستهدار؛ شاخصی برای آسفیکسی جنین در 1995 در مجلة obstet Gynecol مطالعهای را برای تعیین ارتباط بین حضور NRBC و انسفالوپاتی هیپوکسیک – ایسکمیک و معایب نورولوژیک طولانی مدت نوزادی طراحی کردند. در این مطالعه NRBC بندناف نوزادان تک قل با مشکل نورولوژیک با نوزدان سالم مقایسه شدند. آنها نتیجه گرفتند که نوزادان دچار مشکل فوق سطح NRBC بالاتری داشتند. از طرفی مدت پاکشدن این گریچهها از خون در گروه اول بیشتر بود. بنابراین نتیجه گرفتند که NRBC میتواند به تشخیص حضور آسفیکسی جنینی کمک کند و وقتیکه آسفیکسی نزدیک به تولد اتفاق بیفند تعداد پایینتری NRBC در خون حضور دارند لذا این گریچههای هستهدار میتوانند در زمان صدمه نورولوژیک کمک کننده باشند (4).
در مطالعة Kathleen & Kusseil در 1999 با عنوان NRBC بعنوان یک شاخص اسیدمی در نوزادان ترم ارتباط بین NRBC بندناف نوزادان ترم و دیگر شاخصهای احتمالی هیپوکسی جنینی بررسی شد. نتیجة مطالعه این بود که شمارش گریچههای قرمز هستهدار بطور قابل توجهی در نوزادان ترم متفاوت است. افزایش NRBC با اسیدمی، مکونیوم و پذیرش NICU ارتباط داشت (5).
Serafina &Marina در 1999 در تحقیقی با عنوان گریچههای قرمز زمان تولد بعنوان شاخص آسیبمغزی پرهناتال، ارزش پروگنوستیک NRBC بدو تولد در مورد نتایج نوزادی و آسیب مغزی پرهناتال در نوزادان در معرض خطر آسیب نورولوژیک بررسی شد. ارتباط قابل توجهی بین شمارش گریچههای قرمز هستهدار و سن حاملگی و آپگار دقیقه اول، PH، base deficit، کسر O2 مصرفی، محتوی O2 خون و وزن تولد وجوددارد. نهایتاً آنها نتیجه گرفتند شمارش NRBC در زمان تولد نه فقط منعکسکنندة نتایج نوزادی ثانویه به هیپوکسی پرهناتال است بلکه اندکس قابل اعتمادی از آسیب مغزی پرهناتال نیز میباشد (6).
Sean & Honor & Soina در مقالهای با عنوان ارتباط بین NRBC و تشنجهای زودرس نوزادی زمان آسیب نورولوژیک در نوزادان با تشنجهای زودرس را از طریق ارزیابی سطوح NRBC بررسی کردند. آنها متوجه شدند که در گروه مبتلا سطح NRBC در مقایسه با گروه کنترل بالاتر بود. آنها این فرضیه را مطرح کردند که آسیب نورولوژیک منجر به تشنجهای زودرس نوزادی اغلب قبل از دورة زایمان اتفاق میافتد (7).
Dollbery S. در 2000 اثر Passive Smoking را روی NRBC در حاملگی بررسی کرد. شمارش NRBC در نوزادان ترم و AGA (مناسب برای سن حاملگی) در زنانیکه در معرض سیگار به صورت غیرفعال بودند با گروه کنترل مقایسه شد. او نتیجه گرفت سیگار کشیدن غیرفعال بعنوان یک متغیر غیروابسته ارتباط مهمی با شمارش NRBC نشان میدهد (8).