لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
تاریخ شاهان ایران از مادها تا عصر پهلوی
سلسلة مادها
(708-550 قبل از میلاد)
مادها اولین حکومت و دولت مستقل ایرانی را تشکیل دادند. اینکه بطور دقیق چه زمانی دولت مادها تشکیل شد معلوم نیست اما آنچه مشخص شده آن است که در زمان اقتدار آشوریان، مادها دولت تأسیس کردند. در ابتدا قبیله های ماد 6 تا بودند که از این میان «پارتاکن ها» جنگجو و دلیر بودند و بر عکس آنها مغ ها، صلح جو و آرام. شش قبیلة مادها همواره در حال نزاع با یکدیگر بودند به همین علت آشوریها می توانستند به راحتی بر آنها تسلط داشته باشند.
مادها دامپرور و کشاورز بودند. این شش قبیله مادی تا زمانی که دیااکو پا به عرصه گذاشت همچنان اختلاف داشتند اما دیااکو آنها را متحد کرد و مقام قضاوت آن ها را بر عهده گرفت. در واقع دیااکو اولین دولت مادها را بنیان نهاد. دیگر پادشاهان ماد به شرح زیر هستند:
فرورتیش (655-633 قبل از میلاد)، هووخ شتر (633-585 قبل از میلاد)، ایخ توویگو (585-550 قبل از میلاد).
سرانجام پارسی ها به فرماندهی کوروش سپاه ایخ توویگو را شکست داد و بدین گونه حکومت مادها به پایان رسید و دوران پادشاهی هخامنشیان آغاز گردید. از پادشاهان ماد کتیبه و دست نوشتة مستقلی بدست نیامده. آنچه دربارة مادها می دانیم از میان کتیبه های بابلی و آشوری استخراج شده است.
دیااکو (دیوکس)
(708-655 قبل از میلاد)
قبیله های مادها شش قبیله بودند که هیچگاه با هم اتحادی نداشته و زیر سلطة آشوریها بودند. مادها توسط آشوریها زمانی طولانی استثمار شدند. سرانجام یکی از بزرگان مادی به نام دیااکو که مقام قضاوت را در میانشان بر عهده داشت، قبایل شش گانه را با هم متحد کرد و اولین دولت مادها را بنیان نهاد. بعد از مدتی دیااکو از کار قضاوت کناره گرفت. بعداز آن دزدی و نا امنی همه جا را فرا گرفت و مادها از وی خواستند تا ریاست را بر عهده بگیرد. دیااکو بعد از اینکه اختیارات تام از آنها گرفت ریاست قبیله اش را بر عهده گرفت. وی ابتدا سربازانی برای حفاظت خود و خانواده اش استخدام کرد سپس در دامنه کوه الوند، شهری بنام اکباتان که همان همدان امروزی (هگمتانه) است را ایجاد کرد. و آن را پایتخت خود قرار دادند، او هفت دیوار که هر کدام یک رنگ داشت در اطراف همدان ایجاد نمود. برجهای دیوارها طلایی رنگ بودند. دوران پادشاهی دیااکو با پادشاهی «سناخریب» سلطان آشوریها مصادف بود. سناخریب که سرگرم جنگ با عیلامی ها و بابلی ها بود به مادها توجه ای نداشت.
از طرفی بدلیل طبع آرامی که دیااکو داشت، با دادن باج و خراج سرزمینش را از حملة آشوریها محفوظ نگاه می داشت.
از کارهای مهم دیااکو متحد کردن قبیله های شش گانة مادها بود. علاوه بر آن به آبادانی شهرها و مناطق مختلف سرزمینش همت گماشت و از میانشان به جمع آوری سپاه مشغول شد تا در صورت لزوم بتواند با دشمنانش جنگیده و آنها را نابود کند. او می خواست دشمن اصلی مادها یعنی دولت آشوری را نابود کند ولی قبل از اینکه بتواند کاری انجام دهد دار فانی را وداع گفت.
در واقع نخستین مردمی که به سرزمین ایران آمدند آریائی ها بودند. آنها حدود 3500 سال پیش به این سرزمین آمدند و در دشتهای سرسبز و سرزمینهای آباد کوهستانی مسکن گزیدند. از آن زمان سرزمین ما، ایران نامیده شد، آریائی ها چند دسته بودند که یکی از آن دسته ها مادها بود. مادها در غرب و شمال غربی ایران ساکن شدند.
هووخ شتر
(633-585 قبل از میلاد)
بزرگترین پادشاه ماد، هووخ شتر بود. او بعد از کشته شدن «فرورتیش» روی کار آمد. فرورتیش که پسر دیااکو بود در تمام مدت 22 سال پادشاهی اش، آرزوی شکست دادن آشوریها را داشت اما موفق به این کار نشد. هووخ شتر (کیاکسار) می دانست که برای شکست آشوریها نیازمند سپاهی منظم با آموزشهای جنگی لازم می باشد. پس چنین کرد و سپس به سرزمین آشوریها حمله کرده و شهر نینوا را تسخیر کرد. اما در همین موقع مجبور شد برای مقابله با حملة «سَکاهها» به کشورش بازگردد. وی شکست سختی از «سَکاهها» خورد و نزدیک به 28 سال سرزمین ماد میدان تاخت و تاز سَکاهها شد. هووخ شتر که دانست با جنگ نمی تواند از پس سَکاهها برآید پس دست به حیله زد. با آنها به ظاهر از در دوستی درآمد و سران شان را به ضیافتی در کاخش مهمان کرد. سپس با سم های قوی آنها را مسموم نموده و فرمان کشتنشان را داد. بعد بدین ترتیب بالاخره سَکاهها از ایران رانده شدند. هووخشتر وقتی خیالش از دست سَکاهها راحت شد، بار دیگر به فکر جنگ با آشوریها افتاد. این بار با پادشاه بابل متحد شد. و هر دو به کمک یکدیگر پادشاه آشوریها را شکست دادند. متصرفات آشوریها در آسیای صغیر (ترکیة امروز) به تصرف مادها درآمد و بابلیها سرزمین شام و فلسطین را از آن خود کردند.
انقراض حکومت چهل سالة آشوریها یکی از حوادث مهم آن دوران بود.
از دیگر وقایع مهم روزگار پادشاهی هووخشتر، فتح «لیدی» بود. لیدی کشوری بود که پادشاهش در آن زمان به اوج قدرت و ثروت رسیده و «سَکاهها» و یونانیها را در جنگ مغلوب کرده بود. هووخ شتر که بعد از غلبه بر آشوریها احساس غرور می کرد با سپاهیانش به مرزهای کشور لیدی حمله برد. اما لشکر قدرتمند لیدی در برابرش مقاومت کرد. این جنگ که شش سال طول کشید سرانجام در 28 مه سال 585 قبل از میلاد کسوف روی داد. طرفین دعوا کسوف را علامت خشم خداوند دانسته و صلح کردند. با وساطت پادشاه بابل رود هالیس مرز بین دو کشور شد و پادشاه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
تاریخ هنر خوشنویسی ایران
– خوشنویسی و تذهیب
نمونه های اولیه تا عهد سلجوقیان :در آغاز گسترش اسلام، نیازمبرمی به نوشتن و خوشنویسی وجود داشت. این خواست از یک سو به منظور اشاعه و انتشار کلام الله مجید در میان مردم و از سوی دیگر برای تبلیغات مذهبی سیاسی از جانب حکومت اسلامی بود. خطی که در ابتدا قرآن مجید به آن نوشته می شد. خط کوفی بود. از این رو، تا چندی همین خط برای کتابت نیز مورد استفاده قرار می گرفت. رونویسی از قرآن مجید و انتشار آن در میان مردم، دلیل بارزی بر ارزش گذاری دین مبین اسلام برای خواندن و نوشتن است.خوشنویسی یکی از ارکان اصلی کتاب آرایی به شمار می آید. در قرنهای اولیه هجری کتاب هایی بجز قرآن مجید و کتاب های مذهبی رونویسی یا نگاشته نمی شد. اما رفته رفته، از حدود قرن دوم هجری به بعد، با ترجمه ی آثار یونانی، سریانی و هنری و نیز با پیدایش آثار دانشمندان و متفکران اسلامی، رونویسی و نگارش کتاب های مختلف رایج گردید. و آثار این متفکرین را از مرزهای جهان اسلام نیز پا فراتر نهاد. از این رو، ارزش کتاب آرایی نیز رو به فزونی گذارد.کتاب آرایی نوعی ارزش گذاری بر کتاب بوده است. از این رو نه تنها خوشنویسی و مصور سازی ، بلکه تذهیب و تجلید نیز اهمیت داشته است. همه این هنرها و فنون در ارزش گذاری معنوی کتاب مؤثر بوده اند، و صرفاً کارکرد تزئینی نداشته اند. در قرون اولیه هجری پیش از تذهیب رفته رفته به حواشی و میان سطرها نیز راه می یابد.زرنگاری در ایران سابقه ی کهن دارد. این نکته از برگهای کتاب مانویان آشکار است.خطی که در قرن های اولیه هجری در ایران به آن می نوشتند، خط عربی بوده است. خط عربی به طور عمده به دو شیوه رایج بوده است : یکی خطی که حروفش زاویه دارند.
و دیگری خطی که حروفش قوسی دارند از خط کوفی عربی، در اوایل برای کتابت استفاده می کردند. اما کم کم این خط در کتیبه ها، سردر مسجدها و بر روی گنبدها بکار گرفته شد. خط نسخ عمدتاً برای کتابت بکار گرفته شد. چنانچه حتی امروزه نیز اکثر قرآن مجید را به این خط می نگارند.
در حدود قرن چهارم ه.ق نوعی خط کوفی ایرانی موسوم است. در این خط ، کشیدگی مدها (الف) نسبت به حروف دیگر بیشتر است.
در همین سالها تذهیب نیز رایج شد که بیشتر در آرایش حروف بکار می رفت. آرایش حروف خط کوفی ایرانی رشد بی نظیری کرد، چنانچه گاه بیشتر به نقاشی و حتی یک رمز شبیه است تا به خوشنویسی و در بسیاری موارد خواندن آن کار دشواری بود .
رشد خوشنویسی خط کوفی ایرانی به شدتی پیش می رود که در عهد سلجوقی به شیوه ای خاص می رسد. در همین عصر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
تاریخ دیرین ترکان ایران
مقدمه ای بر مبحث ایلامیان بزبان فارسی:
ایلامیان شاخه ای از آن دسته از اقوام خویشاوند و همزبانی بودند که در حدود 5000 سال قبل از میلاد از اسیای میانه به ایران کوچ کردند. ایلامیان در جنوب غرب ایران امروزی ساکن شدند. و بعد از چندین قرن موفق به ایجاد تمدن بزرگی به نام ایلام شدند و دولت عیلام نزدیک به سه هزار سال دوام یافت.ایلامیان تقریبا همزمان با سومری ها دولتشان را که شامل خوزستان, اطراف کوههای بختیاری,لرستان,پشتکوه و انشان یا انزان(فارس) بود تشکیل دادند.پایتختشان شوش بود و اهواز و خایدالو(خرم اباد) از شهرهای مهم شان بود(حقوق تاریخ, صفحه ٨۳, علی پاشا). ولی بعدا سرزمین تحت سلطه شان را تا نواحی مرکزی و شرقی ایران گسترش دادندַخود اهالی ایلام کشورشان را Haltamtu هلتمتو به معنی سرزمین خدا(ئی) می نامیدند. سومری های دشت نشین ناحیه بین النهرین, ان کشور را ایلام(Elam) یعنی کشور کوهستانی و اهالی ان را ایلامی یعنی ساکنین مناطق کوهستانی خطاب میکردند. این نامگذاری را اکدی ها از سومری ها اخذ و از طریق تمدن بابل به تورات رسید که با املای "عیلام" به اعراب و دیگر مسلمین منتقل شد.هخامنشیان مهاجر انان را Huwaja می نامیدند.( دکتر ضַ صدر,پیرامون نام تاریخی کشور"ایلام")دولت مقتدر ایلام از ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد تا 645 ق م یعنی به مدت ۳۰۰۰سال تداوم داشت و بیشترین تاثیر را بر فرهنگ اقوام ساکن در ایران گذاشته است.از ایلامیان کتیبه و لوحه های زیادی به جای مانده و بیش از ده هزار لوحه ایلامی در دانشگاه شیکاگو نگهداری میشود و اثاری که تا حال ترجمه شده اطلاعات زیادی راجع به سلسله های شاهی ایلام میدهند ولی اطلاعات راجع به زمان قبل از سارگون اول (2334ق م) شاه اکد کم است.اولین سلسله سراسری ایلام "آوان" نام داشت (2550-2600ق م) و شوشتر کنونی مرکزشان بود.سلسله "سیماش" 12 شاه داشتند و مرکز حکومتشان در شمال خوزستان و جنوب لرستان بود. اوایل حکومتشان همزمان با حاکمیت قوتتی های اذربایجان در بابل بود و تابع انها بودند و اخرین شاه این سلسله "Eparli" بود و این سلسله در سال ۱٨٦۰ق م سرنگون شدַاز حوادث مهم این دوران جنگهای طولانی با سومر-اکد که منجر به انقراض انان و تسلط درازمدت ایلامیان بر بین النهرین شدַسلسله "سوککال ماخ" (۱٨۰۰-۱۵۵۰ق م) : از شاهان معروف این سلسله" shirukduk" میباشد که بابل را مطیع ایلام کردַ در سال ۱٩۵٧ در شمال عراق کتیبه ای از او پیدا شد که اشاره میکند به حمله او به قوتتی هایی که بین دریاچه اورمیه و ایلک باتان(همدان) ساکن بودند ,در ان حمله shirukduk شکست خورده و به شوش برگشته و بعد از مدتی میمیردַ بعد از او برادرش" شیموت-وارتاش" شاه ایلام شدַدوره میانه پادشاهی ایلام( ۱۴۵۰-۱۱۰۰ ق م) دوران زرین ایلام بود. ولی در قرن های ۱۱-٩ ق م به علت کشمکشهای داخلی ایلام فاقد دولت مرکزی بود و همه ایالتها کاملا مستقل بودندַدوران جدید دولت ایلام (٧۴۵-٦۴۵ق م ) از حساسترین دوران در تاریخ دولت ایلام بود,در این دوره کیاکسار شاه ماد همراه با بابل بر علیه آشور میجنگیدند و ایلامیان از این فرصت استفاده کرده دولت خود را تقویت کردنددر این دوران "تیگلات پیلسر" شاه آشور توانست لولوبی ها و هوری ها را مطیع خود ساخته و مستقیما با ایلام همسایه شودַ سارگون دوم در سال ٧۲۲ق م به ایلام حمله کرد ولی شکست خوردַ آشور بنی پال در سال ٦۴۵ به ایلام حمله کرده و " خوم بان کالداش" اخرین شاه ایلام را دستگیر کرد و دولت مرکزی ایلام را منقرض کردند ولی دولت های محلی به عمر خود ادامه دادند و شکست نهایی ایلام با حمله هخامنشیان در سال ۵۴۵ق م انجام گرفتַایلامیان بعد از این شکست دیگر فرصت باز سازی دولت مرکزی خود را نیافتند و بعد از انقراض ماد توسط هخامشیان٬ پارس ها بتدریج اراضی ایلام را ضمیمه امپراطوری تازه تشکیل شده خود کردند و دولت های محلی ایلام تابع انها شدندַایلامیان برای تشکیل دولت مستقل خود حتی در زمان هخامنشیان بارها قیام کردند ولی دیگر موفق نشدنددولت پایداری را ایجاد کنند . داریوش در سال اول حکوتش سه بار برای جنگ با سه نفر از استقلال طلبان ایلام به انجا لشکر کشی کرد و هر سه قیام را با خشونت زیاد سرکوب کرد.داریوش شهرشوش را گرفته و به پایتختی تبدیل کرد و بدین ترتیب حکومت ایلام توسط هخامنشیان از بین رفت ولی ایلامیان مثل یک ملت تا قرن ها به حیات خود ادامه داد. در زمان اشکانیان ٬ ایلامیان حق ضرب سکه خود را داشتند و بارها در زمان اشکانیان برای استقلال خود قیام کردند.
از آنجا که به هیچ وجه حمله آشوریها و حتی حمله هخامنشیان را پایان کار ایلام نمیدانیم٬ بخش مهمی از کتاب را به بررسی تاریخ ایلام در دوره سلوکی ٬ اشکانی و ساسانی اختصاص داده ایم و امیدواریم خواننده مجاب شود که حمله آشور بنی پال و ظهور هخامنشیان پایان کار ایلام نیست که حتی در دوره اشکانی برای استقلال خود می جنگیده اند.( د.ت.پوتس٬ باستان شناسی ایلام٬ مقدمه٬ص۲ ٬ از انتشارات دانشگاه کمبریج٬سال ۱۹۹۹) ایلامیان بر عکس سومریان بعد از انقراض حاکمیتشان در طول عصر های زیادی به زندگی در وطن خود ادامه داده و زبان و تمدن خود را زنده نگه داشتندַزبان ایلامی که به علت شباهت اش با زبان دیگر اقوام (قوتتی ه,کاسسی ها,ַַַ) از زمان Puzur inshushinak پوزور این شوشیناک (۲۲۰۰ ق.م.)زبان مشترک و اداری سراسر ایران بود توانست موقعیت ممتاز خود را تا اوایل ساسانیان حفظ کندַبا ترجمه تعدادی از لوحه های ایلامی نگهداری شده در شیکاگو بطور قطعی ثابت شده است که زبان ایلامی یک زبان التصاقی میباشد و لغات زیادی در ان با ترکی آذری امروزی شبیه یا عین هم هستندַ آکادئمک "مار" ثابت کرد که زبان ماد و ماننا نیز همان زبان ایلامی بودַ زبان ایلامی تا قرن ها بعد از سقوط ایلام اهمیت خود را حفظ کرد , داریوش هخامنشی آن را زبان رسمی و اداری امپراطوری کرد و همه ۳۰ هزار لوحه پیدا شده در تخت جمشید به زبان ایلامی هستند(هنوز هم ترجمه نشده اند)ַ اکادمئک"مار" ثابت کرده است که زبان رسمی و اداری ماد هم ایلامی بود(تاریخ و تمدن ایلام, ص۵), این موضوع بعدا در بخش مربوط به ماد ها شرح داده خواهد شدַ ایلامیان در زمان هخامنشیان, سلوکیان, اشکانیان و ساسانیان زبان خود را نگه داشتند و حتی در دوره بعد از اسلام نیز زبان ایلامی به حیات خود ادامه داد واز طرف تاریخنویسان اسلامی "خوزی" نامیده شد ,برای مثال اصطخری در کتاب"مسالک الممالک" به ان اشاره میکند و تاریخدانان امروزی مثلا دکتر سید محمدعلی سجادی وַַزبان خوزی را همان زبا ن ایلامی میدانندַ این زبان حالا هم در شوش و مناطق عراقی نزدیک به شوش , از جمله شهر "مندلی" و هم چنین در شهر "سنقر" لرستان و اطراف ان و بعضی جاهای دیگر زنده است و زبان عادی و روزمره اهالی میباشد و خودش هم به زبان ترکی اذری امروزی خیلی نزدیک است, انان خودشان را اشکانی مینامند(تاریخ دیرین ترکان ایران,جلد۱, پروفسور ذهتابی)" دمورگان" که سالها در خرابه های شوش کاوشگری کرده بود مینویسد که ایالت فارس حتی بعد از به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
گذری بر تاریخ دانشگاه
روزی روزگاری فی ما بین دهه ی 80- 79 مکانی دانشگاه نام در مکانی چاله سرخه نام بنا گردید که در سنه های اول حاکمی عادل و دانا بر این بنا حکومتک می راند مظاهری نام .
سربازان این بنا را اهالی شهر ، دانشجو خواندنی و کمی با ایشان حضرت را ندندی که طی گذشت سنه های بعدی این خصومت رخت بر کندی و جای خود را به محبت و دوستی فی ما بین اهالی و دانشجو دادندی .
پس از سپری شدن سنه های اول ، حکومت بدون هیچ جنگ و جدالی تغییر یافت و مردی شجاع و دلیر و دانشجو دوست که کوله بار علم طبابت را بر دوش خود حمل می کرد به مسند حکومت نشست و با سعی و تلاش بی وقفه ی خود آن بنا را آباد نمودندی البته بدون دار و درخت و به روش نوین مدیریت .
حضور این حاکم جدید عادل باعث شدندی که با جنگهای نسبتا بلند رشته های فراوانی را به تسخیر این دانشگاه در آورندی و بالتبع کیسه های زر فراوانی نیز وارد خزانه ی دانشگاه شدندی که حاکم را وادار کردندی که به مکانی دیگر فکر کردندی . آری بعد از کش و قوس های زیاد در مکانی پشت رشته کوهی که اهالی آن را بوجه نامیدندی در نصفم آذر 84 تأسیس گردندی این دانشگاه شرقا به بیابان ، غربا به بیابان ، شمالا به بیابان و جنوبا نیز به بیابان های قاره ی کمره ( خمین ) منتهی می شود .
البته این مکان در رویای ماکتی طبقه ی بالاتر از سوم بسیار زیبا بودندی یا حداقل می شود گفتندی که از مکتب خانه ی قبلی که به تسخیر قوم سماء به پادشاهی مهندس بن قیصر در آمد ، زیباتر بودندی و به قول یکی از بچه های راستگوی ! رشته ی عمران صد دیناری بیشتر هزینه برای ساخت این دانشگاه نشده استندی ؟ !
و اما چند وزیر شمس بزرگ یا معاونه کردندی که مجبوریم وزیر اول را وزیر آموزش معرفی کردندی چون با حاکم رابطه ای ریاضی داشتندی او را خسروی نام خواندندی که فردیست مدبر و به دور از حاشیه .
وزیر دوم را بهتر است داروغه ی مالی بنامیم که به گفته مورخین دستور داده برای دانشجو جماعت جیب ندوزندی می گویید چرا ؟ چون خیر و صلاح دانشجو را خواستندی تا دانشجو دل به جیب خود نبندندی که او را هاشمی نام گویندی .
یکی دیگر از وزرا که بیشتر دست در کار پژوهش بردندی خلیلی استندی که فردی است که مورد علاقه ی بیشتر دانشجویان حسابداری بودندی که می گویند وی فردیست دلسوز و . . .
و اما بشنوید از وزیر فرهنگی که علاقه ی زیادی به تقسیم کار داشتندی و معمولا هم دور و بر او شلوغ بودندی و عده ی کثیری او را حل المشاکل خواندندی .
وزیر دیگری نیز هستندی که به ما توصیه شدندی خیلی به ورود ممنوع وارد نشویم فقط به این بسنده کردندی که محمدی نامی سکان آن را به عهده دارد و فردی مثل شیر او را معاونت کردندی .
حال نیم نگاهی داشته باشیم به سیر تاریخی آموزش .
آموزش را فردی ادارت هستندی حمزه لویی نام ، صاحب ارج و مقام خوش رو و خوش تیپ نزد همگان و برنز دار آزمون مقررات آموزشی فی ما بین 30 واندی واحد دانشگاهی که هم دستان وی دالایی مردی زحمت کش که یکی از دوستداران مدیر و سردبیر نشریه استندی و خانم هایی که ما را از نام آنها بر حذر باد ولی به آنها دست مریضاد گفته آرزوی پیروزی و کامروایی در امر آموزش را برای آنان داشتندی .
نوبتی هم که باشد نوبت خزانه دار دانشگاه است . خزانه داری را آقای اکبری نام حکومتک راندندی که از این خزانه خیلی خفن محافظت نمودندی و چه شب هایی که در خواب ، سکه های طلا را بر روی هم می چیدندی به خیال باطل که آنها بهر اوست و با صدای ( دیدید ساعت ) و سپس پرسش ارتفاع از خواب ، به خیال باطل خود پی برده ، ولی همچنان حافظ مال و منال دانشگاه در گرفتن هو وی جدید تار سبیل که کاغذ نیست . تاریخ خورده و مبلغ درج شده به نام چک ، بسیار بسیار سخت گیر و بدهی سردبیر به وی همیشه برقرار از خروس خوان صبح تا . . .
حال به سراغ خوشمزه ترین فرد در دانشگاه رفتندی که مسئولیت شکم دانشجویان را بر عهده گرفته و جواب سلام سردبیر را نیز به سختی دادندی او را نامیست زیبا و در خور ( شعیب نام ) که به گفته ی همکاران قبلی با ترم بالایی ها با حال و با سفر کیلومترها و به قول انسانهای آینده ( آک بندها یا . . . ) سر سنگین .
می خواهیم از جایی بگوییم که زندگاهی همه ی ما همچنان که بگویی نگویی به آن وابسته بودندی آری ( نعم ) منظورمان همان سلف استندی که از آن به جز مناظری از ظروف انباشته شده بر روی میزها و البسته ی پاکیزه ی کارکنان آن چیزی به خاطر نمی آید و در آخر جا دارد که از رئیس راهنمایی و رانندگی دانشگاه یعنی آقای شریفی و دوستان تشکر کنیم .
پس سخن کوتاه باید والسلام
مشکل ارائه واحد
خدا را شکر مشکل ارائه ی واحد هم حل شد خداییش یه معظل خیلی بزرگی شده بود که با اراده ی جوانان و دانشمندان جوان دانشگاه حل شد . البته این دانشمندان با دانشمندان هسته ای یه فرق اساسی دارن . دانشمندان هسته ای به تمام ملت خدمت می کنند ولی این دانشمندان دانشگاه آزاد به دانشجو فقط خدمت می کنن . خدا خیرشون بده به قول خودشون میگن که ما حاضریم جونمونو برای دانشجو جماعت بدیم . این کارشون واقعا در خور پاداش . مشکل ارائه ی واحدهای درسی رو می گفتم . تا ترم های قبل گزینش واحدهای ارائه شده برای مدیر گروه ها خیلی دردسر داشت چون می بایستی چه شب هایی رو تا صبح بیدار می موندند و مثل شمع در راه علم می سوختند و اونم چی صبح کی می شد واحدهای ارائه شده با هم تداخل داشت . شنیدید میگن نابرده رنج گنج میسر نمی شود این قضیه ی همین مدیر گروه هاست . وقتی که دیدند ارائه واحد هم همزمان با علم باید پیشرفت کند . جلسه ای اضطرای در پشت درهای بسته برگزار گردند در این جلسه که از حضور خبرنگاران جلوگیری شد تقریبا 5 ساعت آزگار طول کشید . سرانجام پس از 5 ساعت مدیر گروه ها از اتاق اجلاس بیرون آمدند و خبرنگاران در جلو در منتظر نتیجه ی کار مانده بودند . در این هنگام سخنگوی اجلاس سران مدیر گروه ها به سمت خبرنگاران آمد و خبر از موفقیت در کشف روشی مدرن در گزینش واحدهای درسی داد . وی در ادامه تصریح کرد که این موفقیت بزرگ به دست توانمند مدیر گروه های دانشگاه خودمون بدست اومده . البته در این راه از مدیر گروه های تمامی دانشگاه های آزاد ایران نیز کمک گرفته شده است . وی در ادامه گفت که روش کشف شده به زودی اجرا خواهد شد .
ایشان همچنین در پاسخ یکی از خبرنگاران که روش جدید چیست ؟ فرمودند که این روشی فعلا سری است و تمامی حقوق آن متعلق به دانشگاه آزاد خمین است .
البته خبرنگاران به همین سادگی بی خیال نشدند و طی تلاش های زیادی که کردند توانستند با زیرکی عکس از این رویداد بزرگ در حالی که مدیر گروه ها در کنار هم در حال انجام آن هستند بگیرند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 40 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تاریخ افغانستان
حدود دوهزار سال پیش از میلاد مسیح، سرزمین هندوکش (افغانستان) مورد هجوم اقوام آریایی که از درههای پامیر سرازیر شده بودند قرار گرفت و به تصرف این اقوام در آمد. روشن نیست پیش از تهاجم آریاییها چه کسانی در این سرزمین ساکن بودهاند. بطلمیوس و دیگر جغرافیدانان باستان از سرزمینی که در جنوب هندوکش بین کویر نمک فارس (ایران امروز) در غرب و رود سند در شرق واقع بوده، به نام «آریانا» یاد کردهاند.
قدیمیترین اثر مکتوبی که در آن از سرزمین هندوکش ذکر به عمل آمده، اوستا کتاب مقدس زرتشت است.
هخامنشیان
باکتریا در حدود ۵۴۰ قبل از میلاد. توسط کورش هخامنشی فتح و به امپراتوری پارس پیوست. بعدها داریوش کبیر قسمتهای بیشتری از آن را فتح کرد. افغانستان کنونی در دوران داریوش هفت ساتراپی داشت و اهمیت استراتژیک زیادی داشت. در اواسط قرن چهارم قبل از میلاد فتوحات هخامنشی فروکش کرد و برخی از نواحی جنوب و شرق به تدریج از شاهنشاهی هخامنشی جدا شدند.
حمله اسکندر
پس از شکست ایرانیان از لشکریان اسکندر و گشوده شدن پایتخت هخامنشی، داریوش سوم به سوی شرق متواری گشت و توسط بسوس، بدخش (والی) بلخ، کشته شد.
در سال ۳۲۹ پیش از میلاد، اسکندر مقدونی پا به سرزمین هندوکش که تاریخنویسان یونانی آن را پاراپومیسوس (Parapomisus) گفتهاند نهاد. اسکندر هرات را تصرف و پس از سپری نمودن زمستان در سیستان، وارد ناحیهای شد که به نامش اسکندریه (قندهار امروزی) نامیده شد. لشکریان اسکندر پس از اشغال غزنه و کابل، در شمال کابل (غوربند) شهرک دیگری را نیز به نام اسکندریهٔ قفقاز بنا نهادند. اسکندر با سپاهیان خود وارد مناطق حاصلخیز آسیای میانه شد و میگویند با دختر یکی از خانهای محلی تخارستان نیز ازدواج کرد که اسمش رخسانه(Roxana)بود. اسکندر به مدت یک سال در دشتهای آسیای میانه سرگردان بود و با تاختوتاز جنگجویان این سامانها روبرو میگشت و شماری از سپاهیانش را نیز به علت سرما و کمبود خواروبار از دست داد.
پس از برونرفت اسکندر از باکتریا (سرزمین باختر)، برخی از سردارانش پادشاهی کوچکی تشکیل داده و مدت دویست سال بر این سرزمین فرمان راندند. از دو سده چیرگی پادشاهان یونانی باکتریا چیزی به جز برخی از سکههای آن زمان بجا نمانده است.
کوشانیان
در قرن اول میلادی، قبایل صحراگرد یوئه-چی که از جانب شمال وارد باکتریا شده بودند یونانیها را تارومار کرده، باکتریا را تصرف نمودند و سلسلهٔ کوشان را بنا نهادند. کوشانیها که تجربهٔ حکومت نداشتند، امپراتوری خویش را بر ویرانههای امپرتوری یونانی بنا نهاده و دوباره سکههای یونانی و حتی الفبای یونانی را متداول ساختند.
کوشانیها تا اواسط فرن اول میلادی شهرهای کابل و قندهار را نیز تسخیر کرده و امپراتوری خویش را وسعت بخشیدند. در این دوران دین بودایی نیز توسط آشوکا به این سرزمین وارد شد. در دوران حکمرانی کانیشکا، مبلغان آئین بودایی از طریق آسیای مرکزی به چین سفر نموده و در پخش و اشاعهٔ این آیین تلاشهای زیادی کردند. دورهٔ کوشانیها را میتوان دورهٔ تمدن جدیدی برای افغانستان محسوب کرد: این خاندان در پیکرتراشی پیشرفتهای بسیاری کرد و بتهای ۳۵ و ۵۳ متری بامیان که توسط طالبان نابود شدند از یادگارهای همین دوره بودند. خاندان کوشان در حوالی سال ۲۲۰ میلادی، زمانی که خاندانهای کوچکی اینجا و آنجا سر بلند کرده و برخی از نقاط را تصرف نمودند منقرض گشت. انقراض خاندان کوشانی پایان یک عصر یا دوره شکوفایی فرهنگی و هنری بود که دیگر هیچگاه در افغانستان تکرار نشد.
ساسانیان
در قرن سوم میلادی ارشیر اول سلسله مقتدر و نیرومند ساسانی را بنیاد نهاد که تا چهار قرن دوام آورد. شاهان ساسانی امپراتوری خویش را تا رود سند و آسیای مرکزی وسعت دادند. درحالی که ساسانیان سرگرم گسترش امپراتوری خود بودند، هونها بازماندگان بی قدرت کوشانی را در هم کوبیده و مدت کمتر از یک قرن بر افغانستان حاکم شدند.در قرن ششم میلادی خسرو انوشیروان ساسانی هونها را از باکتریا راند و این منطقه بار دیگر به امپراتوری ساسانی پیوست.
پس از قدرت گرفتن دین اسلام در عربستان و تصمیم پیامبر اسلام به ترویج آن در دیگر کشورها، اعراب در سال ۳۲ ه.ق (۶۵۲ میلادی) پس از شکست یزدگرد سوم ایران را فتح و سلسله ساسانی منقرض گشت. پس از انقراض ساسانیان،