دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد بازتاب موسیقی در ادب فارسی 34 ص (2) (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

مقدمه:

بازتاب موسیقی در ادب فارسی

الف) رابطه ی ادبیات و موسیقی

درخشش علوم و صنایع ایران، در دوره ی ساسانی بود. هنر موسیقی نیز در اثر تشویق شاهان رونقی به سزا یافت. در دوره ی اردشیر موسیقی دانان طبقه ی جداگانه ای را تشکیل داده و به مقام ویژه ای نایل شده بودند.

در دوره ی خسرو پرویز موسیقی پیش رفت بسیار کرد. از نوشته های شاهنامه فردوسی و خسرو شیرین نظامی برمی آید که «باربد» بزرگ ترین موسیقی دان این زمان بوده است. (وی را مبتکر ۳٦۰ لحن موسیقی می دانند) از دیگر موسیقی دانان این دوره می توان «نکیسا»، «بامشاد» ، «رامتین» و «آزادوار چنگی» را نام برد. در دوره ی ساسانی ۷۲ نغمه از نغمه های موسیقی رواج داشته است. از آن جمله : پالیزبان ، سبزه، باغ سیاوشان، راه گل ، شادباد، تخت درویش، گنج سوخته، دل انگیزان، تخت طاقدیس ، چکاوک، خسروانی، نوروز، جامه دران، نهفت ، گلزار، در غم، گل نوش و زیرافکن که هنوز برخی از این اصطلاح ها در موسیقی امروز ما رایج است.

این نغمه ها از سده ی چهارم به بعد بیش تر می شود. در زمان ساسانیان برای اوستا، کتاب مقدس زردشتیان تفسیری به نام «زند» نوشتند و آن را هنگام مناجات با لحن موسیقی خواندند. شاید بتوان گفت نخستین ارتباط شعر و موسیقی ما از همین جا سرچشمه گرفته باشد. چنان چه حافظ آن را مطلع یکی از غزل های معروف خود قرار داده است:

بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی / می خواند دوش درس مقامات معنویو فرخی می گوید :

زند و اف زند خوان چو عاشق هجر آزمای / دوش بر گلبن همی تا روز ناله ی زار کرد

ریشه شناسی واژه ی شعر:

اصل کلمه ی شعر عربی نیست، بلکه معرب است از «شیر» عبری به معنی سرود و آواز، و مصدر آن در عربی «شور» است. پس شعر به جای سرود و شور به معنی سرودن است. از همین جا می توان رابطه ی میان ادبیات و موسیقی را دریافت. برخی از شاعران گذشته مانند رودکی و فرخی سیستانی شعرهای خود را در مجالس بزرگان و پادشاهان – اگر صدای خوش داشتند و یا چنگ نیکو می نواختند – با آواز و نوای ساز عرضه می کردند و اگر خود ِ شاعر از این دو هنر مایه ای نداشت، شخص دیگری را مأمور انجام این کار می کرد. این گونه افراد را «راوی» یا «راویه» می نامیدند و هنگامی که عرب می گوید: « انشدُ فلانً شعرن» برابر فارسی آن یعنی: «فلانی قصیده ای سرود و به آواز خواند».

در زبان فارسی رباعی را «ترانه» می گفتند. همچنین نام هایی مانند «خسروانی» ، اورامن، لاسکوی و پهلوی از دوره ی پیش از اسلام به جا مانده که برخی از آن ها در دوره ی اسلامی نیز معمول بوده است. بنا بر نظر استاد جلال الدین همایی در حاشیه ای بر دیوان عثمان مختاری که در مورد غزل نوشته است، وی بدین نتیجه رسیده است که غزلیات مختاری دارای شعرهای دارای لحن موسیقی و از جنس «قول» و «غزل» دوره ی نخست است. این نوع غزل را «قول» می نامیدند و اصطلاح «قوال» به غزل خوان اطلاق می شده است. شعر رودکی «بوی جوی مرلیان آید همی/ یاد یار مهربان آید همی» غزلی است که بنا بر روایت چهار مقاله ی نظامی عروضی رودکی همراه با چنگ آن را در پرده ی عشاق نواخت.

هر هنرمند آهنگساز برای تلفیق «عروض» در شعر و «ضرب و ریتم» در موسیقی ممکن است به دو شیوه عمل کند:

۱ –ارتباط حسی میان شعر و آهنگ متناسب با آن را به کمک قاعده و فرمول صوری عملی کند.

۲ –  بدون محاسبه و فرمول و قاعده ای رابطه ی عروض و دستگاه موسیقی را درک کند که در اصطلاح به آن ادراک شهودی می گویند.

ب – برخی شاعران سرود گوی و آشنا به موسیقی

رابطه ی موسیقی با کلام، سابقه ای دراز و کهن دارد و آن از زمانی آغاز شده است که بشر به تأثیر موسیقی در روان آدمی پی برده است.

پیامبران نخستین بیش ترین بهره را از این رهگذر برده اند. داوود پیامبر با صدای خوش خود اندیشه های مذهبی را در ضمیر پی روان خود قرار می داد و یا سروده های زردشت و مانی و مزدک نمونه های روشنی از پیوند موسیقی با کلام است. ابوخمص سغدی نخستین شاعر پارسی گو نیز با موسیقی الفت داشته و اختراع ِ سازی به نام «شهرود» را به او نسبت می دهند.

شاعران ناآشنا با موسیقی برای خود راوی برمی گزیده اند. اکنون به معرفی سه تن از شاعران سرودگو و آشنا به موسیقی فارسی می پردازیم :

۱– رودکی سمرقندی

ابوعبدالله رودکی، درگذشته در ۳۲۹هـ - ملقب به «استاد شاعران جهان»وی نخستین بار شعر فارسی را در موضوع های گوناگون مانند داستان، مدح، وعظ و رثا به کار برد.

حافظه ای نیرومند داشت و می گویند هشت ساله بود که قرآن را از بر کرد و به شاعری پرداخت.

آشنایی با انواع خواندن های قرآن او را به موسیقی علاقمند ساخت. نوشته اند او آوازی خوش داشت . وی در دوره ی نصربن احمد پادشاه بخارا می زیسته و نصربن احمد شیفته ی ذوق و قریحه ی هوش او شد. از جمله هنگامی که نصربن احمد سامانی در سفر خود میل بازگشت به بخارا را نداشت، درباریان به رودکی متوسل شدند و از او خواستند تا امیر را به عزیمت به بخارا برانگیزد. رودکی شعری سرود و صبحگاه نزد امیر آمد و چنگ برگرفت و با آواز خوش آن را خواند :

بوی جوی مولیان آید همی /  یاد یار مهربان آید همی

ریگ آموی و درشتی های او /  زیر پای پرنیان آید همی ...

میر سرو است و بخارا بوستان / سر و سوی بوستان آید همی



خرید و دانلود تحقیق در مورد بازتاب موسیقی در ادب فارسی 34 ص (2) (با فرمت word)


تحقیق در مورد بازتاب جهانی انقلاب اسلامی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

آثار جهانی انقلاب اسلامی و تاثیر آن در ظهور امام زمان

1-بر دولتها

مطالعات ما از عکس العمل دولتهای جهان که همگی عضو سازمان ملل هستند اعم از دولتهای غربی، شرقی، جهان سوم و حتی دولتهای اسلامی نشان میدهد که در مجموع دولتهای معاصر با پیروزی انقلاب اسلامی عموماً از این تحول و رخداد عظیم تاریخی استقبال بعمل نیاورده و با نوعی حیرت ، سرگردانی و حتی شگفتی به این پدیده نوظهور که برای هیچکدام از آنها قابل پیش بینی و تصور نبود نظر می افکندند. از طرف دیگر هر کدام از آنها به طریقی نگران اثرات انقلاب بر جامعه خود و آینده ثبات نظام حاکم بر کشورشان بودند، اصولاً ازآنجا که دولتها بیش ازهر چیز به بقاء و دوام خود می اندیشند و هر حرکت مردمی و رهایی بخش میتواند برای آنها نگران کننده و حتی خطرناک باشد تمایل چندانی به این نوع حرکتها و انقلابها که میتواند برای قوام و ثبات آنها خطرناک باشد ندارند بویژه در شرایطی که این دولتها عموماً دارای نظامهای سکولار بوده و جدایی دین از سیاست را بعنوان یک اصل ثابت و پابرجا پذیرفته بودند. این انقلاب که خمیر مایه آن از ایدئولوژی و مکتب دینی و اسلامی گرفته بود طبیعتاً نمیتوانست برای آنها نگران کننده نباشد زیرا که وضع موجود را در هم ریخته و نظام و ارزشهای جدیدی را مطرح میکرد و به طور طبیعی رغبتی به استقبال از چنین پدیده ای مشاهده نگردید و اگر موارد بسیار معدودی نیز دیده شد که انقلاب و نظام برخاسته از آن را به رسمیت شناختند ناشی از نگرانی آنها از عواقب آن و یا فشارهای مردمی و اجتماعی بوده است.

دولتهای غربی بطور اعم و ایالات متحده امریکا به طور اخص نسبت به این انقلاب با خصومت و کینه برخورد نموده و تلاش زیادی در ناکام گذاشتن آن و حتی تزلزل و سرنگونی نظام برخاسته از آن کردند که این امر ناشی از دو اصل بود یکی وابستگی مطلق رژیم گذشته به غرب و بویژه امریکا و در واقع به خطر افتادن منافع غرب در ایران بود و دوم اینکه اصولاً انقلابهای بر پایه ارزشهای دینی و اسلامی ، نظامهای فکری سکولار-لیبرال غرب را به چالش کشیده و پیش بینی ها و تئوری های آنها را مخدوش میکرد.

در جریان تحولات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ، آمریکا و غرب نه تنها حمایت بی چون و چرای خود را از رژیم شاه آشکارا اعلام میکردند بلکه با حمایت بی چون و چرا از رژیم شاه تلاش زیادی برای تحقق نیافتن چنین واقعه ای از خود بروز دادند و زمانی به سقوط رژیم شاهنشاهی به شرطی که انقلاب اسلامی پیروز نشود هم رضایت دادند و چاره ای جز مشاهده سقوط رژیم شاه و پیروزی انقلاب اسلامی نداشتند تلاش خود را در منحرف و کم رنگ کردن آثار انقلاب به کار بردند که این تلاشها علی رغم گذشت یک ربع قرن از پیروزی انقلاب اسلامی و استحکام روزافزون آن همچنان ادامه دارد.

اگر چه بعد از فروپاشی نظام دو قطبی یکپارچگی و سیاست واحد دنیای غرب نیز دچار تزلزل گردیده است و اروپای متحد راه خود را در بسیاری از موارد منجمله در پذیرش واقعیت های انقلاب اسلامی از آمریکا جدا کرده و سیاستی جداگانه و بقول خودشان " تماس و گفتگوی انتقادی را در عین همکاری تجاری " پیشه کرده اند ولی نباید فراموش کرد که از لحاظ فکری ، فرهنگی و ایدئولوژیک همچنان در میان دولتهای غربی وحدت نظری نسبت به واقعیتهای انقلاب اسلامی به خصوص از نظر حاکمیت ارزشها و اصول اسلامی وجود دارد و همین نکته است که ساموئل هانتینگتون را ترغیب کرده که با ارائه تئوری برخورد تمدنها و طرح ستیز تمدن اسلام با تمدن غرب اعلام دارد که گسل میان این دو تمدن خونِین است و بدینوسیله اشتراک نظر اروپا و امریکا را در تقابل فرهنگی با انقلاب اسلامی تقویت بخشد.

پیروزی انقلاب اسلامی که با بهت و حیرت اغلب دولتها مواجه شده بود برای کشورهای بلوک شرق نیز دو مشکل اساسی بوجود آورد: اول اینکه با توجه به چارچوبه های تحلیل مارکسیستی چگونه میتوان این انقلاب را تحلیل نموده و چرایی و چگونگی آنرا توجیه کرد انقلابی که نه بر پایه معیارهای اقتصادی قابل تبیین بوده و نه انگیزه ها و ارزشهای دینی مسلط بر آن در آن چارچوبه تحلیل قابل توجیه و استدلال میباشد و از طرف دیگر با توجه به روابط حسنه ای که اغلب آنها با رژیم شاه داشتند به چه ترتیبی روابط خود را با رژیم انقلاب تنظیم نمایند. این انقلاب علاوه بر این دو مشکل مسئله دیگری نیز برای اتحاد جماهیر شوروی بوجود آورد و آن نگرانی که ازبازتاب انقلاب اسلامی بر جمهوریهای مسلمان نشین آسیای مرکزی و قفقاز احساس میگردید.

در مورد دولتهای اسلامی میتوان گفت که بازتاب انقلاب اسلامی بر این دولتها که عموماً پایگاه مردمی نداشته و وابستگی جدی به جهان غرب و بویژه امریکا داشتند بطور کلی اثر منفی داشت. به عبارت دیگر میتوان گفت هر دولتی که در اثر این تحول در ایران برای آینده خود احساس خطر بیشتری میکرده است بازتاب منفی انقلاب اسلامی بر آن دولت بیشتر بوده و عکس العملهای فوری این دولتها را نیز بر همین اساس میتوان مشاهده کردو جالب اینکه هر دولتی که از اکثریت قویتر شیعیان برخوردار بوده و یا دارای اقلیت نسبتاً چشمگیری از شیعیان بوده است، به خاطر هراس از شورش و خیزش مردمی در این کشورها عکس العمل این دولتها تندتر بوده است بطوریکه رژیم بعثی عراق که بر ملتی که دارای اکثریت شیعه هستند حکومت میکرد با یک خصومت وصف ناپذیری با انقلاب اسلامی برخورد کرد و نهایتاً هم جنگ بیرحمانه و بی امانی را علیه این نظام نوپا آغاز نمود که نه تنها طولانی ترین جنگ قرن بیستم شناخته شد بلکه خسارات جانی و مالی هنگفتی هم برای هر دو ملت بر جای گذارد.

این شرایط با درجه کمتری در مورد بحرین و لبنان صادق است. البته حتی دولتهای اسلامی که دارای اقلیت شیعه هم بودند یا اصولاً شیعیان از موقعیت چشمگیری برخوردار نبودند معهذا به خاطر ترس از نفوذ انقلاب اسلامی بر همه مسلمانان مواضع منفی اتخاذ نمودند در عین حال با توجه به حاکمیت دولتهای گوناگون بر این کشورها میتوان چنین نتیجه گیری کرد که هر چقدر این دولتها سیاست مستقل تری از غرب داشتند و به عبارت دیگر نوعی روش انقلابی در پیش گرفته بودند مانند دولتهای لیبی ، الجزایر و یمن، در اوان پیروزی انقلاب اسلامی سیاستی دوستانه تر با ایران انقلابی اتخاذ کردند در عین حال این اتخاذ مواضع بمعنای استقبال از انقلاب نباید تلقی گردد. حتی این دولتها نیز به تدریج با رشد اسلام گرایی در میان جوامع خود نه تنها رابطه خود را با ایران انقلابی محدود کردند بلکه بعضاً به خصومت و دشمنی هم گرایش پیدا کردند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد بازتاب جهانی انقلاب اسلامی


تحقیق در مورد بازتاب موسیقی در ادب فارسی 34 ص (2) (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

مقدمه:

بازتاب موسیقی در ادب فارسی

الف) رابطه ی ادبیات و موسیقی

درخشش علوم و صنایع ایران، در دوره ی ساسانی بود. هنر موسیقی نیز در اثر تشویق شاهان رونقی به سزا یافت. در دوره ی اردشیر موسیقی دانان طبقه ی جداگانه ای را تشکیل داده و به مقام ویژه ای نایل شده بودند.

در دوره ی خسرو پرویز موسیقی پیش رفت بسیار کرد. از نوشته های شاهنامه فردوسی و خسرو شیرین نظامی برمی آید که «باربد» بزرگ ترین موسیقی دان این زمان بوده است. (وی را مبتکر ۳٦۰ لحن موسیقی می دانند) از دیگر موسیقی دانان این دوره می توان «نکیسا»، «بامشاد» ، «رامتین» و «آزادوار چنگی» را نام برد. در دوره ی ساسانی ۷۲ نغمه از نغمه های موسیقی رواج داشته است. از آن جمله : پالیزبان ، سبزه، باغ سیاوشان، راه گل ، شادباد، تخت درویش، گنج سوخته، دل انگیزان، تخت طاقدیس ، چکاوک، خسروانی، نوروز، جامه دران، نهفت ، گلزار، در غم، گل نوش و زیرافکن که هنوز برخی از این اصطلاح ها در موسیقی امروز ما رایج است.

این نغمه ها از سده ی چهارم به بعد بیش تر می شود. در زمان ساسانیان برای اوستا، کتاب مقدس زردشتیان تفسیری به نام «زند» نوشتند و آن را هنگام مناجات با لحن موسیقی خواندند. شاید بتوان گفت نخستین ارتباط شعر و موسیقی ما از همین جا سرچشمه گرفته باشد. چنان چه حافظ آن را مطلع یکی از غزل های معروف خود قرار داده است:

بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی / می خواند دوش درس مقامات معنویو فرخی می گوید :

زند و اف زند خوان چو عاشق هجر آزمای / دوش بر گلبن همی تا روز ناله ی زار کرد

ریشه شناسی واژه ی شعر:

اصل کلمه ی شعر عربی نیست، بلکه معرب است از «شیر» عبری به معنی سرود و آواز، و مصدر آن در عربی «شور» است. پس شعر به جای سرود و شور به معنی سرودن است. از همین جا می توان رابطه ی میان ادبیات و موسیقی را دریافت. برخی از شاعران گذشته مانند رودکی و فرخی سیستانی شعرهای خود را در مجالس بزرگان و پادشاهان – اگر صدای خوش داشتند و یا چنگ نیکو می نواختند – با آواز و نوای ساز عرضه می کردند و اگر خود ِ شاعر از این دو هنر مایه ای نداشت، شخص دیگری را مأمور انجام این کار می کرد. این گونه افراد را «راوی» یا «راویه» می نامیدند و هنگامی که عرب می گوید: « انشدُ فلانً شعرن» برابر فارسی آن یعنی: «فلانی قصیده ای سرود و به آواز خواند».

در زبان فارسی رباعی را «ترانه» می گفتند. همچنین نام هایی مانند «خسروانی» ، اورامن، لاسکوی و پهلوی از دوره ی پیش از اسلام به جا مانده که برخی از آن ها در دوره ی اسلامی نیز معمول بوده است. بنا بر نظر استاد جلال الدین همایی در حاشیه ای بر دیوان عثمان مختاری که در مورد غزل نوشته است، وی بدین نتیجه رسیده است که غزلیات مختاری دارای شعرهای دارای لحن موسیقی و از جنس «قول» و «غزل» دوره ی نخست است. این نوع غزل را «قول» می نامیدند و اصطلاح «قوال» به غزل خوان اطلاق می شده است. شعر رودکی «بوی جوی مرلیان آید همی/ یاد یار مهربان آید همی» غزلی است که بنا بر روایت چهار مقاله ی نظامی عروضی رودکی همراه با چنگ آن را در پرده ی عشاق نواخت.

هر هنرمند آهنگساز برای تلفیق «عروض» در شعر و «ضرب و ریتم» در موسیقی ممکن است به دو شیوه عمل کند:

۱ –ارتباط حسی میان شعر و آهنگ متناسب با آن را به کمک قاعده و فرمول صوری عملی کند.

۲ –  بدون محاسبه و فرمول و قاعده ای رابطه ی عروض و دستگاه موسیقی را درک کند که در اصطلاح به آن ادراک شهودی می گویند.

ب – برخی شاعران سرود گوی و آشنا به موسیقی

رابطه ی موسیقی با کلام، سابقه ای دراز و کهن دارد و آن از زمانی آغاز شده است که بشر به تأثیر موسیقی در روان آدمی پی برده است.

پیامبران نخستین بیش ترین بهره را از این رهگذر برده اند. داوود پیامبر با صدای خوش خود اندیشه های مذهبی را در ضمیر پی روان خود قرار می داد و یا سروده های زردشت و مانی و مزدک نمونه های روشنی از پیوند موسیقی با کلام است. ابوخمص سغدی نخستین شاعر پارسی گو نیز با موسیقی الفت داشته و اختراع ِ سازی به نام «شهرود» را به او نسبت می دهند.

شاعران ناآشنا با موسیقی برای خود راوی برمی گزیده اند. اکنون به معرفی سه تن از شاعران سرودگو و آشنا به موسیقی فارسی می پردازیم :

۱– رودکی سمرقندی

ابوعبدالله رودکی، درگذشته در ۳۲۹هـ - ملقب به «استاد شاعران جهان»وی نخستین بار شعر فارسی را در موضوع های گوناگون مانند داستان، مدح، وعظ و رثا به کار برد.

حافظه ای نیرومند داشت و می گویند هشت ساله بود که قرآن را از بر کرد و به شاعری پرداخت.

آشنایی با انواع خواندن های قرآن او را به موسیقی علاقمند ساخت. نوشته اند او آوازی خوش داشت . وی در دوره ی نصربن احمد پادشاه بخارا می زیسته و نصربن احمد شیفته ی ذوق و قریحه ی هوش او شد. از جمله هنگامی که نصربن احمد سامانی در سفر خود میل بازگشت به بخارا را نداشت، درباریان به رودکی متوسل شدند و از او خواستند تا امیر را به عزیمت به بخارا برانگیزد. رودکی شعری سرود و صبحگاه نزد امیر آمد و چنگ برگرفت و با آواز خوش آن را خواند :

بوی جوی مولیان آید همی /  یاد یار مهربان آید همی

ریگ آموی و درشتی های او /  زیر پای پرنیان آید همی ...

میر سرو است و بخارا بوستان / سر و سوی بوستان آید همی



خرید و دانلود تحقیق در مورد بازتاب موسیقی در ادب فارسی 34 ص (2) (word)


تحقیق درباره روند، بازتاب و نتایج قیام 15 خرداد 42

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

روند، بازتاب و نتایج قیام 15 خرداد 42

نویسنده:عبدالوهاب فراتی

درآمد:

تعیین مبدأ تاریخ انقلاب اسلامى و نیز تبیین علل و عوامل پیدایش آن، بسته به منظرى دارد که پژوهشگر در تحلیل رخدادهاى پیش از انقلاب، برمی‌گزیند. در یک منظر، امام خمینی رهبر نهضت اسلامى به عنوان رکنى از ارکان نهضت قلمداد می‌گردد و پژوهشگر با غیریت سازى از جایگاهى درباره این پدیده سخن می‌گوید تا قادر به فهم کلیت و اجزاء آن در عداد رخدادهاى قبل و بعد از آن باشد، از منظرى دیگر، پژوهشگر می‌کوشد تا تاریخ و علل و عوامل چنین رخدادى را نه از منظر خود بلکه از منظر رهبر انقلاب که عملِ «انقلاب» مخلوق و محصول درایت و مدیریت اوست، ردیابى نماید.

بنابر منظر اخیر، قیام پانزده خرداد 1342 نقطه آغاز انقلاب است که امام خمینى نیز در نامه‌اى به سید حمید روحانى مؤلف «تحلیلى بر نهضت امام خمینی» بدان صراحت کرده است. در حالیکه بنابر منظر نخست، قیام مذکور نه نقطه آغاز بلکه نقطه عطف انقلاب اسلامى به حساب می‌اید واحتمالاً جغرافیاى زمانى انقلاب در محدوده مبدأ آن به حوادثى همچون، کودتاى 28 مرداد 1332، شهریور 1320، کودتاى اسفند 1299، نهضت مشروطیت 1285 و حتى هنگامى که مدرنیته در اواسط دوره قاجاریه به ایران آمده است باز می‌گردد. طبیعتاً عقب و جلو رفتن مبدأ انقلاب اسلامى در تبیین علل و عوامل وقوع این انقلاب تأثیر زیادى خواهد گذاشت و تحلیل‌گر را با فرضیه‌هاى متنوعى روبرو خواهد ساخت. این نوشتار می‌کوشد تا با بازخوانى مجدد قیام پانزده خرداد چهل و دو از منظر دوم به تحلیل این حادثه و تأثیرات آن بر نهضت اسلامى دست یابد.

الف- روند حوادث

قیام پانزدهم خرداد 1342 ریشه درحوادثى دارد که متعاقب تصویب لایحه انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى در مهرماه 1341 به وقوع پیوسته‌اند. ناگفته نماند این لایحه نیز، خود روایت و بخش دیگرى از اصلاحات مورد نظر امریکا در اواخر دهه سى بود که به علت مخالفت ایت‌الله بروجردى با اصلاحات ارضى به تعویق افتاده بود. ایت‌الله بروجردى در پاسخ به فرستاده شاه که گفته بود: ما مجبور به انجام اصلاحات ارضى هستیم و کشورهاى همسایه نیز دست به چنین اصلاحاتى زده‌اند، گفته بود: کشورهاى همسایه، اول جمهورى شده بعد چنین اصلاحاتى را انجام داده‌اند اینجا که هنوز سلطنتى است.

اما با رحلت معظم له در فروردین 1340، مرجعیت یک دست و مطلق شیعیان بویژه ایرانیان، از میان رفت و بتدریج مقام مرجعیت یا به نجف اشرف منتقل و یا در بین تعدادى از مراجع قم از جمله امام خمینى تقسیم گردید. شاه نیز که اصلاحات مذکور را تا زمان حیات ایت‌الله بروجردى به تعویق انداخته بود، بلافاصله پس از رحلت ایشان، با انتصاب دکتر على امینى به نخست‌وزیرى در اردیبهشت ماه 1340 درصدد اجراى آنها برآمد. امینى براى آسوده شدن از مخالفت‌هاى احتمالى علماى قم علیه اصلاحات به قم رفت و با مراجع آن شهر دیدار و به طور خصوصى گفت‌و‌گو کرد: به هر ترتیبى که بود اصلاحات ارضى در بیستم دى ماه همان سال به تصویب رسید و به اجرا درآمد، امام خمینى که از یک سو ابعاد و نتایج اصلاحات را در هاله‌اى از ابهام می‌دید و از سوى دیگر از متهم شدن به طرفدارى از زمین‌داران می‌هراسید، مخالفتى علنى با اصلاحات نکرد و به انتظار تحولات بعدى نشست. با این همه شاه که از افزایش قدرت على امینى و نیز اعتماد کامل آمریکا به او در انجام اصلاحات، نگران به نظر می‌رسید به تکاپو افتاد و در سفرى به امریکا به دولت مردان آن کشور قول داد که حاضر است خودش اصلاحات را انجام دهد. بدین ترتیب امینى در 27 تیرماه 1341 استعفا داد و اسدالله عَلَم به جایش نشست. عَلَم تحصیلات عالیه نداشت و در میان مردم و مخالفان سیاسى چهره خوش‌نامى نبود، با این وجود، نفوذ بی‌نظیرى در امور کشور داشت و از نزدیکترین و مورد اعتمادترین دوستان شاه به شمار می‌رفت، او که مأمور اجراى اصلاحات شده بود در 16 مهر 1341، لایحه انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى را به تصویب رساند. در این طرح حق رأى بانوان در انجمن‌ها تصریح گردید، قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف شد و در مراسم سوگند انتخاب شوندگان، ذکر «کتاب آسمانی» به جاى «قرآن»، کافى دانسته شد.

امام خمینی، در این مرحله به واکنشى سریع و قاطع اقدام نمود و با دعوت ایات عظام _شریعتمداری، گلپایگانی، مرعشی _به منزل مرحوم ایت‌الله حائری، موضوع را به بحث و تصمیم‌گیرى گذاشت. او در این جلسه، دورنماى نقشه‌هاى رژیم شاه را خانمانسوز و مأموریت او را پاسدارى از منافع استعمار و امپریالیسم که با نابودى اسلام و ملت مسلمان همراه است قلمداد نمود. و چنین تصمیم گرفته شد که علاوه بر تلگرام ابراز مخالفت با شاه، علماى تهران و شهرستان‌ها را در جریان امر قرار داده و دعوت به مقابله با دولت نمایند. شاه در پاسخ، خود را تبرئه و مسأله را به دولت احاله می‌نماید، امام خمینى در اعتراض به «عَلَم»، بدون آنکه القابى براى او ذکر کند، با لحنى شدید به نصیحت او پرداخته و ضمن رو در رو قرار دادن ملت و دولت، اعتراضات را فراتر از تصویبنامه یاد شده می‌برد. سرانجام با پافشارى امام خمینى و اعتراضات مستمر که در دیدار با مردم و مکاتبه با برخى از علما ابراز می‌شد، علم در تلگرافى به سه تن از مراجع-غیر از امام خمینی- با خواست‌هاى آنان موافقت می‌نماید. امام خمینى با کافى نشمردن این واکنش و ضرورى دانستن لغو طرح مزبور در هیأت وزیران، موضوع جدید «خطر صهیونیسم» ‌را به میان می‌کشد که به تعبیر ایشان در ایران در شکل «حزب بهایی» ظهور نموده است و از «عدم آزادى مطبوعات» و «نابسامانى زندگى مردم» سخن به میان می‌آورد. سرانجام، با عقب‌نشینى کامل دولت و لغو رسمى تصویبنامه در آذرماه، دامنه نزاع در این مرحله فروکش می‌کند.

در دى ماه همین سال، شاه اعلام می‌کند که قصد دارد اصول ششگانه‌اى را که بعداً از آن با عنوان «انقلاب سفید» یاد کرد، به رفراندوم بگذارد؛ الغاى رژیم ارباب رعیتی، ملى کردن جنگل‌ها، فروش سهام کارخانجات دولتی، سهمیم کردن کارگران در منافع کارگاه‌هاى تولیدى و صنعتى و اصلاح قانون انتخابات، مفاد اصول یاد شده بود. به رغم تلاشهایى که شاه در دعوت مراجع و جلب نظر آنها در عدم مخالفت و ابراز حمایت از حرکت مزبور نمود، در پى توجه شاه به ابعاد سیاسى طرح و اظهار اینکه ناگزیر از اجراى رفرمهاى یاد شده است، امام خمینى به عنوان مخالفى سرسخت، دست به واکنش می‌زند. ششم بهمن 1341، به عنوان روز رفراندوم یا به تعبیر شاه «تصویب ملی» اعلام می‌شود و در مقابل امام خمینی، در پاسخ به استفتاى جمعی، بنا به اشکالاتى که برمی‌شمارد- نظیر پیش‌بینى نشدن آن در قانون، روشن نبودن مقام صالحه اجرای آن در قانون، کم بودن مهلت بررسی، کافى نبود معلومات رأى‌دهندگان براى بررسى و وجود جو زور و فشار – آن را تحریم می‌کند. به دنبال انتشار اعلامیه امام خمینى و دیگر مراجع،پاره‌اى اغتشاشات و تظاهرات در تهران و قم رخ می‌دهدو شاه درصدد برمی‌اید با سفر به قم در جهت کنترل اوضاع اقدام نماید. ولى در سفر خود به قم با عدم استقبال و بی‌اعتنایى مواجه می‌شود و در واکنش بدین وضع، طى یک سخنرانى روحانیت را با تعابیر موهن «ارتجاع سیاه» و بدتر از «ارتجاع سرخ» مورد حمله قرار می‌دهد. سرانجام در 6 بهمن، رفراندوم انجام گردیده و اعلام می‌شود که اصول پیشنهادى شاهنشاه به تصویب ملت رسید.

کندى رئیس جمهور وقت آمریکا پیروزى شاه را تبریک می‌گوید و سفیر انگلیس رضایت ملکه انگلیس را به عَلَم اعلام می‌نماید و رادیو مسکو برنامه اصلاحى شاه را می‌ستاید. امام خمینى به علما و مراجع پیشنهاد می‌کند در ماه رمضان – که از 8 بهمن آغاز می‌شد- از شرکت در نماز جماعت و سخنرانى خوددارى نموده، همه مساجد کشور تعطیل گردد و دلایل آن نیز به دنیاى اسلام اعلام شود. به دنبال این حرکت وضعیت فوق‌العاده‌اى در کشور پدید آمده و مساجد در پاره‌اى از شهر‌ها تعطیل مى‌گردد و ماه رمضان در هاله‌اى از تردید و سکوت آغاز می‌گردد. در عید فطر همان ماه -7 اسفند- امام خمینى با صدور اعلامیه‌اى نوروز 1342 را عزاى عمومى اعلام مى‌کند و در جلسه‌اى با مراجع و علماى قم از آنها نیز درخواست می‌نماید چنین اقدام کنند که برخى با این اقدام مخالفت می‌نمایند، ولى مألاً ایات عظام میلانی، شریعتمداری، روحانى و بهبهانى در اعلامیه‌هاى جداگانه و چهل و شش نفر از علماى سرشناس تهران در اعلامیه مشترک، عید نوروز را عزاى عمومى اعلام می‌کنند. این واکنش وضعیت ویژه‌اى را در کشور پدید می‌آورد و سرآغاز دور تازه‌اى در مسیر تحولات این مقطع می‌گردد.

عصر دوم فروردین، هنگام برگزارى مجلس سرگوارى امام صادق(علیه السلام) از طرف ایت‌الله گلپایگانی، نیروهاى شاه به مدرسه فیضیه هجوم می‌برند و با حمله به طلاب و به گلوله بستن مدرسه، اثاثیه حجره‌ها را در وسط مدرسه به آتش می‌کشند. در این حادثه عده‌اى از طلاب کشته و زخمى شدند. در همین روز حمله مشابهى نیز به مدرسه طالبیه تبریز صورت می‌گیرد.

این واقعه طنین خود را در کشور بازیافت؛ نماز جماعت مساجد تهران و پاره‌اى دیگر از شهرها تا یک هفته تعطیل شدعلماى نجف، کربلا و مشهد با صدور تلگرام‌هایى واکنش نشان دادند و ایت‌الله خویى و شیرازی، شاه را عامل این جنایت تلقى نمودند و ایت‌الله حکیم تقاضاى مهاجرت مراجع ایران به نجف به عنوان اعتراض به شاه را نمود. رژیم شاه تلاش نمود واقعه را درگیرى میان مردم و دهقانان از یک سو و روحانیان از سوى دیگر، بر مسر مسأله اصلاحات ارضى و حق رأى بانوان معرفى نماید. شاه براى تحقیر روحانیان، دستور داد آنها به خدمت وظیفه اعزام شوند.در مقابل، امام خمینى از این امر استقبال نمود و طلاب را دعوت به فراگیرى خوب تعلیمات نظامى کرد.

امام خمینى به مناسبت چهلم حادثه فیضیه دعوت به برگزارى مجلس ختم نمود و روز بعد در بیانات آغاز درس حوزه، دولت را مورد حمله قرار داد. وى در همین زمان علماى نجف و قم را نیز مورد عتاب قرار می‌دهد. مذمت دولت در رابطه با حمایت از فرقه بهایى و یادآورى خطر نزدیکى ایران به اسرائیل از مضامین مورد تأکید امام خمینى در اظهارات خود بود، و لحن کلام او آشتی‌ناپذیر و حملات او بی‌امان می‌نمود و هیچ‌گونه طریق مصالحه‌اى را نمی‌پذیرفت. ایشان پیش از آغاز محرم، وعاظ را مورد خطاب قرار داد و از آنها خواست سیاست‌هاى ضد اسلامى شاه و همدستى او با اسرائیل را مورد انتقاد قرار دهند. ساواک نیز متقابلاً عده‌اى از وعاظ را احضار نمود و از آنان خواست به سه مطلب اشاره نکنند؛ 1. بر ضد اعلى حضرت سخنى نگویند. 2. بر علیه اسرائیل مطلبى نگویند. 3. نگویند اسلام و قرآن در خطر است. امام خمینى بار دیگر این حرکت را مورد حمله قرار می‌دهد و بر همان مطلب، بیش از پیش تأکید می‌ورزد.

امام خمینى از آغاز محرم در منزل خود مجلس روضه‌خوانى منعقد می‌کند و هر شب نیز به یکى از مجالس سوگوارى محله‌هاى قم سر می‌زند. پیشتر به مراجع و علماى قم نیز پیشنهاد کرده بود تا در روز عاشورا در مدرسه فیضیه سخنرانى نموده و از مظالم رژیم سخن گویند. در این زمان، غلیان و التهابى در شهر پدید آمده و بسیارى نیز از دیگر شهرها به قم آمدند. بعد از ظهر عاشورا – 13 خرداد- امام خمینى به طرف مدرسه فیضیه رهسپار شد. جمعیت بسیارى در

اطراف فیضیه و در صحن حرم تجمع نمودند. اکنون این امام بود که واکنشهاى او امواج اجتماعى را به حرکت در می‌آورد؛ وى در سخنرانى کوبنده خود، حادثه حمله به فیضیه را مورد مؤاخذه قرار می‌دهد، به اسرائیل و نقش او در سیاست ایران حمله می‌کند، و به نصیحت شاه می‌پردازد.صبح این روز در تهران نیز مردم به خیابان‌ها ریخته و در میدان بهارستان و دانشگاه تهران تجمع می‌کنند. روز بعد نیز تظاهرات و حرکت‌هاى خیابانى ادامه می‌یابد. این حرکت‌ها در قم در شکل دسته‌هاى عزادارى تا پاسى از شب ادامه یافت. شاه دیگر دریافته بود که موج‌هاى خروشان در دستان امام قرار گرفته و بدینسان تصمیم می‌گیرد با حذف او از صحنه، به هر شکل ممکن، به کنترل امور بپردازد. در نیمه شب 12 محرم-15 خرداد- مأموران نظامى به منزل امام هجوم آورده، او را دستگیر نموده، به باشگاه افسران تهران و از آنجا به پادگان قصر منتقل می‌نمایند، ولى این حرکت خود منشأ انفجارهاى بعدى می‌گردد؛ در روز 15 خرداد با رسیدن خبر دستگیرى امام، مردم در شهر به حرکت در می‌ایند، تظاهرات تبدیل به شورش گسترده خیابانى می‌شود و دستجات مردم بی‌مهابا در مواجهه با نظامیان مستقر در شهر قرار می‌گیرند. اکنون شهرهاى دیگرى غیر از قم و تهران نیز شاهد حرکت مردم بودند. در خیابان‌هاى مرکزى قم و تهران سیل جمعیت غیرقابل کنترل می‌شود. به تعبیر حسین فردوست از آنجا که تظاهرات 15 خرداد امرى سازمان نیافته و غیرقابل پیش‌بینى بود، تا یک روز پیش از آن نیز ساواک و شهربانى از آن بی‌اطلاع ماند و از این رو ساواک و نیروهاى انتطامى و نظامى سخت غافلگیر شدند و شاه شدیداً به وحشت افتاد؛بدینسان دستور آتش و کشتار خونین تنها راهى بود که شاه در مواجهه با این وضع پیش روى خود می‌دید. آتش گلوله و رگبار نظامیان در میادین و خیابان‌هاى اصلى تهران و قم و قتل عام کفن‌پوشانى که از ورامین به سمت تهران می‌آمدند، آخرین تلاشهاى رژیم در فرونشاندن بحران بود. در عین حال، سرکوب گسترده حرف آخر شد و «جنبش» مهار گردید. گرچه این جنبش با فرو خزیدن به درون لایه‌هاى اجتماعى در سال‌هاى بعد لبه‌هاى تیزتر خود را در سطوحى گسترده‌تر نمایان ساخت.



خرید و دانلود تحقیق درباره روند، بازتاب و نتایج قیام 15 خرداد 42


تحقیق درباره دیدگاه ناصر خسرو در مورد دنیا و بازتاب آن در اشعار وی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 55

 

عنوان مقاله :

دیدگاه ناصرخسرو درباره دنیا و بازتاب آن در اشعار وی

فهرست مطالب

عنوان صفحه

پشگفتار

دیدگاه ناصرخسرو دربارة دنیا وبازتاب آن در اشعارش

تجلی افکار و اعتقادات ناصرخسرو بر اشعارش

مترادف بودن دهرو جهان در اشعار ناصرخسرو

نمونه هایی از اشعار ناصرخسرو دربارة جهان

اعتقادات مذهبی

تعبیر به دریا و آب ژرف

فناپذیری و در گذر بودن جهان

مکرو فریبکاری جهان

صبرو تأمل درمقابل جهان

نسبت نادانی به جهان دادن

افزوده شدن حرص و طمع دنیا دوست

شکایت از بی وفایی دنیا

تعبیر به ننگ و عار

سایر تشبیهات

نتیجه گیری

ضمائم

فهرست منابع و مآخذ

پیشگفتار

فرهنگ دیرپای و پرمایة ایران یکی از غنی ترین و وسیع ترین فرهنگ های جهان به شمار می‎آید و در قلمرو این فرهنگ با شکوه ادبیات فارسی دری پایگاهی والا دارد وخراسان مهد زبان فارسی دری است . گزافه نیست اگر ادعا کنیم نهال زبان فارسی دری ( نظم و نثر ) در خراسان بزرگ ریشه گرفته است و سپس به سایر نقاط کشور گسترده شده است .

درمیان بزرگان ادب پارسی ، ناصرخسرو که ازمفاخر علمی و ادبی ایران در قرن پنجم هجری است جای خاصی دارد که آدمی را وامی دارد دربارة شخصیت و آثار و افکار و عقایدش به تحقیق و تفحص بپردازد .

ناصرخسرو که در جوانی به کسب فضایل ظاهری و جمع زخارف دنیا وی سرگرم بودو در پی جاه و مقام می گشت پس از گذشتن از مرحله چهل سالگی به طلب حق وحقیقت



خرید و دانلود تحقیق درباره دیدگاه ناصر خسرو در مورد دنیا و بازتاب آن در اشعار وی