لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
فصل اول : آن روز های روشن و رویان زندگی
الف) آن روز های بی غبار
محمد رضا شفیعی کدکنی مشهد به م.سرشک در تاریخ نوزدهم مهر 1318 در روستای کدکن متولد شد کدکن در اراضی یک سلسله کوه قرار گرفته که این کوهها ،جلگه رخ را از ناحیه کاشمر جدا می کنند. جلگه رخ یکی از ولایتهای دوازده گانه نیشابور کهن ست.در تقسیم بندی جدید کدکن از نیشابور شده و جزء توابع تربت حیدریه به شمار می آید ولی در تقسیمات قدیمی خود تربت همان رستاق زاوه است که یکی از چندین رستاق های نیشابور بوده است.م. سرشک خود در توصیف کدکن می گوید : کدکن از روستاهای بسیار قدیم است که اکنون در تقسیم بندی های جدید جزء بخش های تربت حیدریه به شمار می رود م. سرشک در یک خانواده روحانی –کشاورز متولد شد. مادر ایشان فاطمه،دختر شیخ عبدالرزاق توسلی بود .شیخ عبدالرزاق توسلی نیز مردی کشاورز-روحانی بود و تا حدود هشتاد سالگی به کار کشاورزی اشتغال داشت .م.سرشک در توصیف این مرد می گوید مردی پر انرژی و کاری بود تصوری که از او دارم همیشه در حال رفتن به باغ و آمدن از آنجاست. بسیاری از اوقات کودکی من با او سپری شده است. تمام تابستان و تقریباً نیمی از سال را ما در کدکن به سر می بریم و در تمام این لحظات با همین پدر بزرگ مادری ام بودم. پدر بزرگم دو دختر داشت. دختر بزرگش فاطمه نام داشت همو که بعد ها مادر من شد. دختر کوچکش عذرا نام داشت مادر محمد عبدالهیان که رئیس ژاندارمری کدکن بود و من بسیاری از لحظات کودکی و نوجوانی ام را با او گذراندم. یک دائی نیز داشتم که در جوانی در گذشت و تمامی اهل کدکن در سوک او عزا دار شدند .او بسیار آزاده و جوانمرد بود به نام عباس علی توسلی عکسی از دو سالگی خود را دارم که در بغل ایشان هستم در آن عکس دائی ام لباس سربازی به تن کرده است.
م. سرشک در شهر زادگاه ،من که آن را به محمد عبدالهیان تقدیم کرده است زادگاهش را اینچنین وصف می کند :
ای روستا خفته بر این پهن دشت سبز
ای گزند شهر پلیدان پناه من
ای جلوه طراوت و شادابی و شکوه
هان ای بهشت خاطره ای زادگاه من!
باز آمدم به سوی تو ،زان دور دورها،
زان جا که صبح می شکفد خسته و ملول
زان جا که ماه در افق زرد گونه اش ،
در کام ابر می خزد آهسته و ملول
باز آمدم که قصه اندوه خویش را
به صخره های دامن تو بازگو کنم و نور پناه سایه انبوه با نهایت
گلبرگهای خاطره را جست و جو کنم
چنانکه بیان شد خانواده پدری م.سرشک روحانی-کشاورز بودند. پدر ایشان میرزا محمد فرزند میرزا عبدالمجید ،فرزند میرزا حسین ،فرزند میرزا شفیعی کدکنی است که شرح حالش را در کتب عصر صفوی خاصه عالم آرای عباسی می توان یافت. خانواده ای که م. سرشک در آن متولد شد بافت و ساخت اشرافی و فئودالی نداشت چرا که اصلاً در کدکن آن روز زمین دار بزرگ یا فئودال بزرگ جود نداشت. میرزا محمد شفیعی بر روی همان زمینی که داشت کار می کرد م.سرشک نیمی از سال را در کدکن به سر می برد و نیمی دیگر در مشهد .در کدکن اغلب در جوار پدر بزرگ بود. پس از درگذشت او بیشتر اوقات با مادر بزرگ مادری و پدر بزرگ مادری خود بود. همبازیشان محمد عبدالهیان بود که دو یا چند سالی از ایشان کوچکتر بود. م. سرشک در توصیف آن روزهای بی غبار می گوید: بازیگوش ترین بچه من بودم چه در کدکن و چه در مشهد .اولین بچه ای که صبح زود وارد کوچه می شد،علی التحقیق من بودم و آخرین کسی که کوچه را ترک می کرد نیز من بودم علتش شاید این بود که نه خواهر داشتم و نه برادری. میرزا محمد شفیعی پس از مرگ فاطمه توسلی –مادر م. سرشک چون اهل ازدواج مجدد نبود برای اینکه زندگی خانوادگی آنها از هم نپاشد بی بی جان را که زنی پروا پیشه و وارسته بود به عنوان سرپرست به خانه آورد.م. سرشک از همان دوران کودکی از حافظه بسیار خوبی برخوردار بود .یک قطعه شعر ده بیتی را با دو بار خواندن از بر می شد بخش اعظم منظومه هادی سبزواری فاصله بخش منطق و الهیات بالمعنی الاعم را در دهان سنین به خاطر سپرده بود. میرزا محمد از هر فرصتی استفاده می کرد تا چیزی را وارد خزینه ذهن فرزند نماید فرزند بدون اینکه معنی آنها را بداند آنها را طوطی وار حفظ می کرد. م. سرشک می گوید بسیاری از شهر های انیه بن مالک را در اتوبوس خوانده ام لذا هر یک از آن ابیات برای من دارای رنگی است. مثلاً این بیت: کذا اولات والذی اسما مرجعل کاذر عات فیه ذا ایضاً قبل برای من خاکی و غبار آلود است. چرا که به هنگاه سفر و نگاه به غبار کویر آنها را به خاطر سپرده ام. همین طور دیگر ابیات هر یک برای من رنگی دارند. در کنار اولین محفوظات که ذخایر آینده ذهن او را تشکیل می دهد در 6-7 سالگی جامع المقدمات را در خانه نزد پدر فرا می گیرد. هر زمان که فرزند از بازی در کوچه ها باز می گشت پدر چیزی برای آموزش فرزند آماده داشت. پدر گاهی اوقات دست فرزند را می گرفت و پیاده در اطراف شهر می گرداند. در تمام طول راه تصویری تازه از زندگی به او نشان می داد .م. سرشک می گوید: فاصله خانه تا حرم حضرت رضا (ع) چند دقیقه بیشتر راه نبود آنسوی بار مشهد مزارع سبزی کاری بود که خراسانی ها به آن بغتره ( باغ تره ) می گویند. پدر در راه مدام برایم الفیه می خواند و در بازگشت نیز از من می خواست تا اشعار خوانده شده را برای او بخوانم .فرزند نیز مانند نوار ضبط صوتی که چیزی را ضبط کرد.باشد همان ابیات را می خواند. پدر گهگاه برای تشویق فرزند او را به محضر و محل طلاب سن و سال دار و پر مدعا می برد تا نبوغ فرزند را به نمایش بگذارد. اولین شخصیت م. سرشک پدر او بود کسی که حاصل بخشی از فرهنگ و متون اسلامی آن روز خراسان بود. اصلی ترین بخش شخصیت م.سرشک را میرزا محمد شفیعی ساخته است. تربیت نخستین م. سرشک دینی و شاعرانه بود. م. سرشک هرگز این دو وجه تربیت گذشته خود را از یاد نبرد. غیر از میرزا محمد مادر و مادر بزرگ م. سرشک نیز بخشی از ساختمان وجودی ایشان را بنیان نهاده اند. سرشک مدرسه ی نرفته و مکتب رفته است. ایشان می گوید مادر ایشان نیز خوب شعر گفته و علاوه بر این عربی می دانست فارسی نیز خوب می دانست ولی طبق سنت که زن باید خویشتن یاد بگیرد و فقط خواندن دانست
ب) شیخ هاشم قزوینی و آفاق تفکر معنوی :
م. سرشک قبل از ورود به حوزه های علمیهآن روز ، در نزد پدرش میرزا محمد شفیعی کدکنی نیشابوری مقدمات علوم دینی از قبیل جامع المقدمات و نکایه آخوند خراسانی را فرا می گیرد. بعد از ورود به حوزه علمیه دریچه های جدیدتری به روی ایشان باز می شود. در نزد حاج میرزا احمد مدرس یزدی ملقب به نهنگ شرح لمعه و قوانین میرزای قمی و در نزد مرحوم فلسفی اصفهانی غرالغرامد ملا هادی سبزواری را فرا می گیرد. حاج شیخ هاشم قزوینی در میان اساتید م.سرشک تشخص خاصی داشت چه از نظر هوش و ذکاوت و چه از نظر تقوی و پاک دامنی. م. سرشک می گوید که در زندگی من بعد از پدرم حجت الاسلام میرزا محمد شفیعی کدکنی چند نفر بوده اند که بیشترین تائید را داشته اند. یکی از مهمترین ایشان مرحوم آیت الله حاج هاشم قزوینی ست که علاوه بر فقه و اصول عملاً برما آموخت که از تنگ نظری های قرون وسطی به در آئیم و در یادگیری و دانش اندوزی ،مرزهای تعصب بار بشکنیم.
دومین شخصیت شاخصی که در حوزه های علمیه آن دوره مطرح بحث بود و در تکوین شخصیت محمد رضا شفیعی کدکنی نقش مهمی داشت ادیب نیشابوری محمد رضا به ادیب دوم بود. ادیب نیشابوری دیدگاه استتیک به محمد رضا شفیعی کدکنی می دهد که بعد ها در تمامی آثار و اشعارش نمود پیدا کند. این تاثیر شگرف را در کتاب صور خیال فارسی بیش از هر کتاب دیگری می توان مشاهده کرد. تائید و نفوذ ادیب نیشابوری م.سرشک تنها به اعطا نگرش ادب تطبیقی محدود و خلاصه نمی شود بلکه تاثیر ایشان فراتر و عمیق تر از این بود .شاید بتوان گفت تمایل شدید م.سرشک به ادب خراسانی و سبک خراسانی و تصحیح و تنقیح دواوین شاعران خراسانی خاصه نیشابوری تا حدودی بر این دیدگاه بر می گردد.
ج) در مکتب حقایق :
ادیب استاد بزرگی برای م. سرشک بود و به همین خاطر به او اشاره می کنیم
سیخ محد تقی ادیب نیشابوری یا ادیب ثانی در سال 1312 ه.ق در قریه خیر آباد از بلوک عشق آباد نیشابور به دنیا آمد. پدرش اسدالله از دانش بی بهره نبود لذا در روستا بر تعلیم اطفال می پرداخت .مادرش فاطمه نام داشت. اجدادش از سران لیل اسکنری بودند. محمد تقی نیشابوری در سنین کودکی لکنت زبان داشت .شبی حضرت امیر(ع)را در خواب می بیند که آن حضرت او را امر به برخواستن و خواندن رب اشرح لی صدری در قنوت می کند. ادیب نیز امر مولایش را اطاعت می کند و زبانش گشوده می شود .پدرش در همان زمان پیش بینی می کند که او از فصحا خراسان خواهد شد. در اواخر سال 1333 ادیب به حوزه درس میرزا عبدالجواد نیشابوری (ادیب اول) وارد می شود. محمد تقی ادیب نیشابوری در محضر اساتیدی مانند شیخ محمد کدکنی نیشابوری ،میرزا عبدالجواد نیشابوری ،آقامیرزا ی عسگری حسینی رضوی مشهدی به آقابزرگ شهیدی،آقا شیخ حسن برسی-آقای شیخ اسدالله یزدی-میرزا محمد باقر مورس رضوی،قوام الحکما،مشیدالاطباءو حکیم فاضل خراسانی بر تحصیل می پردازد. ادیب در مسجد ترک ها (بازار)و جامع و مرستاد و مدرسه سلیمان خان در مدرسه میرزا جعفر و مدرسه خیرات خان و آرامگاه شیخ بهایی(صحن نو) و منزل مسکونی اش (محله عیدگاه) تدریس می کرد. در سال 1341 به عنوان مدرس استان قدس رضوی قدم به مقبره شیخ بهایی نهاد و حق التدریسی را که تا آن وقت اط طلاب می گرفت ترک نمود و بابت شهریه ماهی چهارصد تومان از استان مبارک دریافت می نمود .از ادیب آثاری به جا مانده است که عبارتند از : گوهر تابنده،آئین نامه،ستایش نامه،طریقت نامه،حدیث جانان،رساله یعقوبیه،محمع راز،فیروزی جاوید،البلایه النهایه ،گوهر نامه به ضمیمه رساله قافیه،و رساله بدیعیه و ...
ادیب در زمستان 1348 در یخبندان شدید لغزید و بر زمین افتاد و کلمه مبارک یا علی بر زبانش داشت جان به جانان آفرین تسلیم کرد. و با تلاش چند تن از شاگردانش در ایوان غرفه جنوب شرقی صحن عتیق یا انقلاب به خاک سپرده شده است.
د- ورود به دانشگاه و آشنایی با روشهای جدید علمی :
م.سرشک پانزده سال تمام در حوزه های علمیه خراسان آن روز آمد و شد می کرد و این یعنی تکوین نیمی از شخصیت او. م. سرشک در تمامی ادوار تحصیل و تدریس خود به نحوی تمایل خویش را به فرهنگ و تمدن اسبامی حتی نوعی ناسیونالیسم (خراسان زدگی قدیم ) کم رنگ در آثار خود نشان داده است.
عبارتی که ایشان در مقدمه کتاب (تصوف اسلامی) آورده است و عباراتی مانند (( هانری کربن فقط مواد خام برای امثال لویی اشتراوس فراهم می کرد)) حاکی از نوعی دلبستگی به فرهنگ و تمدن اسلامی آن هم از نوع شرقی آن است. تمایل به فرهنگ خراسان و نیشابور در تمامی آثار او حتی اشعارش نمایان است .م.سرشک خراسان و نیشابور را هم از جهت فرهنگ مستغنی و پربار می داند و هم از نظر زبانی . زبان شعری او خراسانی است که به او اشاره ای بعداً فراهم داشت. شفیعی کدکنی به عرفان و تصوف فاصله از نوع خراسانی ان تمایل شدیدی دارد و در میان عرفای گذشته شاید به او ابوسعید ابوالخیر بیشتر علاقه داشته باشد. کدکنی تعلق خاطر خود را به نیشابور در چندین مورد به صراحه بیان می کند اولی در آغاز کتاب تاریخ نیشابور و دومی که مرشید های سرو کاشمر عری دارد تحت عنوان در جهت و جوی نیشابور در آن شعر نیز تعلق خاطر خود به نیشابور را دقیق بیان می کند.
روحم ابری
افق سرخ و
درختان صدری
لیک آن پدر
یکی پیر
در افسانه و بیهر
زآستین کرده برون طرفه ،یکی طنبوری
میزند راه جزینی،همه در مویه چنانک
دهنت دریای جهان
با همه طوفان هایش
میزند غوطه در آن کاسه طنبور هنوز
در نیشابورم وجویای نشابور هنوز
هزاره دوم آهوی کوهی/43-43
م.سرشک در مدرسه جدید درس نخوانده است خودش می گوید: من از اینکه به مدرسه نرفتم بسیار بسیار خوشحالم یعنی می فهمم که یک نوع عنایت الهی بوده ..... من اگر به شیوه معمولی به مدرسه می رفتم مسلماً این مایه ای که از فرهنگ کلاسیک ایران،به خصوص به فرهنگ اسلامی مربوط است هرگز نداشتم .م.سرشک پس از مطالعه درس جدید و موفقیت در استان وارد دانشگاه می شود. در دانشگاه چهره هایی مانند دکتر فیاض،دکتر غلام حسین یوسفی و دکتر رجایی خراسانی آفاق جدید تری را به روی او می گشاید. دکتر فیاض دروس حوزوی را تا مرز اجتهاد خوانده بود .مدتی به تدریس فارسی و عربی در دبیرستان می پردازد ولی به خاطر نداشتن مدرک مدتی او را کنار می گذارند و او مجبور می شود همه آن علوم را در مدت اندکی فرا گرفته وارد دانشگاه شود و به درجه دکترا نایل می گردد او که قبلاً به ثقه الاسلام شهیدی معروف بود از این پس به عنوان دکتر فیاض مشهور می شود. انجمن ادبی آن سال ها در مشهد پر پیمان بود و ملبساتش گرم و دکتر فیاض نیز شمع انجمن بود. م. سرشک در خاطره ای از دکتر فیاض نقل می کند : در سال 1335 شریعتی یا قرایی با یکی از دیگر دانشجویان تخص میروند نزد استاد می گویند شعر های نیما یوشیج کمی مبهم و تاریک است دکتر می گوید بله آقا مبهم و تاریک است .باز آن دیگری می گوید عجیب است که در عین ابهام و تاریکی نوعی روشنی در آن دیده می شود دکتر می گوید بله آقا در تاریکی هایش روشنی هایی هم هست .باز آن دیگری می گوید .عجیب است که در همین روشنی باز هم ابهام ها و تاریکی ها دیده می شود .دکتر می گوید بله آقا در همین روشنی ها یی هست و این قضیه (( توی تاریکی ها روشنایی هست)) ورد زبان بچه ها شده است.
از دکتر فیاض که بگذریم ،دکتر یوسفی نیز در تکوین اضلاع شخصیت م.سرشک نقش بسزایی داشت .یوسفی از نظر جدیدت در تدریس و سخت گیری در امتحان و باریک بینی در متون زبان زد عام و خاص بود. دکتر یوسفی نمادی از اجتماع سنت و مدرنیسم بود چرا که به متون کهن مانند گلستان و بوستان و قابوسنامه توجه می کرد که به آرای دیوید دیچز (شیوه نقد ادبی ) ورفه ولک (چشم اندازی از ادبیات و هنر) و دیگران.نثر شفاف و یم رویه ای داشت.
سومین استاد برجسته و شاخص شیفیعی کدکنی در دانشگاه،مشهد دکتر رجایی خراسانی بود. دکتر رجایی از یک جهت با تمامی استادان شفیعی تفاوت داشت.او به علت تعلق خاطری که به متون عقلی داشت دانشجویان را وادار می کرد تا یک دوره آثار افلاطون (ترجمه لطفی و کاویانی ) را بخوانند و امتحان بدهند . بدین سان دانشجویان ادبیات را وادار می کرد تا نسبت تفکر و زبان را دریابند.
و.سرشک از رهگذر حمایت های دکتر رجایی با فرهنگ و متون یونان آشنا می شود. شاید تلاشی که او و دکتر شریعتی برای ترجمه برخی از متون از خود نشان می دهند ناشی از حرکت و حیرت و دغدغه ای باشد که دکتر رجایی در ایشان ایجاد کرده بود. انس و آشنایی شفیعی کدکنی با فنون علامی – فلسفی را در شرح برگزیده ها و کتاب موسیقی خاصه فصل سوم که به تحلیل آراء فارابی و اخوان الصفار و بوعلی سینا اختصاص دارد می توان مشاهده کرد. همین قرایین نشان میدهد که م.سرشک شاعر-محقق اندیشه گر است نه در تحقیقات ادبی ایشان می توان لفاظی های آنچانی را مشاهده کرد و نه در دفاتر اشعار ایشان .شفیعی شاعری خردگرا است. به همین خاطر اشعار ایشان ساده و شفاف و بی تحقیر است خواننده به راحتی می تواند روغن معنا را از بادام لفظ به در کشد.شفیعی زبان را ابزار اندیشه می داند نه اندیشه را ابزار زبان به مظروف اصالت می دهد نه به ظرف.
ه. نخستین بارقه ها :
حضور طولانی در محضر ادیب و شیخ هاشمی قزوینی و ... آمد و شد در محافل سنتی آن روز خراسان ،غور و تامل در متون کلاسیک عملاً شاعر را به طرف نوعی سنت گرایی یوق می داد. از نظر شاعر بر همه محقق و شاعر ایرانی فرض است که چند و چون شعر کلاسیک را بداند. این تجربه به شعر کلاسیک برای یک شاعر مدرن بد نیست، زیرا اندازه کلمات را بدست می آورد.برای آنهایی که مثل اخوان و خویی یک استعداد برای نو گرایی داشتند این امتیاز را هم برای همیشه به ایشان داد که اندازه کلمات و به اصطلاح معماری کلیه و نگاه به اعاد مختلف کلمه را به آنها آموخت.
م. سرشک به علت روحیه حقیقت طلبی که داشت خیلی زود از قالب های کهنه و کلاسیک پا فرا نهاد و بر قلمروهای آنزمان دست یافت گویا اولین بار از طریق شعر مریم اثر توکلی است که دریچه نسباتاً جدیدتری به روی او گشوده می شود.
در نیمه های شامگاهان در آن زمان که ماه
زرو و شکسته میدمد از طرف خاوران
ایستاده در سیاهی شب مریم سپید
آرام و سرگردان
او مانده تا که از پس دندانه های کوه
مهتاب سرزند ،کشد از چهره شب نقاب
بارد بر او فروغ و بشوید تن لطیف
در نور مهتاب و ....
م.سرشک معتقد است که آشنایی حقیقی او باشعر نو و نیمایی از زمانی آغاز شد که با دکتر علی شریعتی در انجمن ادبی پیکار و دانشکده ادبیات نشست و برخاست داشته است. م.سرشک با حضور در انجمن های ادبی آن روز خراسان مدام تجربیات هنری خودش را افزون می کرد. در همین سالها به محمد قهرمان و م. آزرم و سرگرد نگارنده ارتباط مداوم داشت. م. آزرم و شریعتی به ادبیات جدید خاصه شاخه نیمایی آن گرایش داشت و بر عکس محمد قهرمان به سبک هندی و نشست و برخاست با محمد قهرمان عاملی بود تا م. سرشک به برخی از ظرافتهای سبک هنری بیشتر توجه کند.خراسان آن روز به چند دلیل شدیداً تحت تاثیر سبک هندی بود. یکی به علت ارتباط با هرات و دیگر وجود شعرایی مانند قهرمان و قدسی و رفت و آمد چهره هایی مانند امیری فیروز کوهی به خراسان.م.سرشک به انجمن ادبی فرخ نیز رفت و آمد داشت این انجمن بیشتر متاثر از سبک خراسانی بود و چهره هایی مانند احمد کمال پور در آنجا حضور پیدا می کردند. م. سرشک می گوید زمانی که برای هفتاد و پنج سالگی کمال پور مجلس بزرگداشتی تشکیل دادند من نیز شعری سرودم و برای آنها ارسال کردم شعری که با این مطلع آغاز می شود:
کمال ما کخ به معنی جمال لفظ دری است
زمرز طوس کنون در کمال جلوه گری است
م.سرشک در این سالها با مجلات و روزنامه های آن روز خراسان مانند هیرمند،آفتاب شرق و همچنین با فطلنامه ادبی،هنری ای که صاحب امتیاز آن آقای مجیر فیاض وکیل دادگستری و مدیر روزنامه هیرمند و مدیر داخلی آن مهدی علایی ،همکاری نزدیکی داشت. گویا در همین فصل نامه است که شعر هفتخوانی دیگر را نیز منتشر می کند چاپ این نوع اشعار گهگاه مایه دردسر شاعر و دست اندکاران مجله نیز می شود. تکه ای از شعر هفتخوانی دیگر:
برفراز توده خاکستر ایام ،
شهربند جاودان قرن،
گامخوار سم اسبان تلارو ترک
رهگذر استران تشنه بازی
جای پلی کاروان خشم اسکندر
بر فروز آن آذر مینوی جاوید
ای مغ خاموش! در آتشگهی دیگر
غیر از دست اندر کاران مجله،پدرم م. سرشک نیز با شعر نو چندان میانه خوبی نداشت و این امر نیز گاهگاه مزید بر علت می شد. شعر هفتخوانی دیگر مرا به ساواک نکشانید ولی مدیر روزنامه را به گفته خودش،بعد از انقلاب و سقوط سلطنت از بسیاری از تهمت ها تبرئه کرد.
و-سنت و سیاست
م. سرشک در دانشگاه تهران با چهره هایی مانند بدیع الزمان فروزان فر و خانلری آشنا می شود که هر دو دست پروده مکتب ادیب بودند .م. سرشک به مدت 5 سال در محضر فروزان فر با مثنوی و لایه های زیرین و معانی گوهرین مثنوی آشنا می شود. فروزن فر نسبتاً به م. سرشک نظر مثبت داشت و در روز دفاعیه اش زیر برگه ای که مبین استخدام ایشان در دانشگاه تهران بود نوشت ((احترامی ست به فضیلت )) م. سرشک با وجود احترام فراوانی که برای فروزان فر قائل بود و با وجود تاثر بسیاری که از او پذیرفته بود ولی هیچگاه نقطه ضعفهای شخصیتی او را در خویش متمکن نکرد. فروزان فر در کنار تحقیق شعر هم می سرود. شعر تبریک به مصدق او یکی از اشعار به یاد ماندنی تاریخ ادبیات ماست. فروزان فر به خاطر قید و بند ها و مشغله های مختلفی که برای خود می تراشید مانند ریاست دانشگاه ادبیات تا سناتوری و ریاست کتابخانه سلطنتی تا حدودی از نوشتن باز می ماند .م. سرشک حد و مرز نسبت و اجتماع را دقیقاً می شناسد. م. سرشک درست همان برخوردی را با جامعه دارد که حافظ دارد. حافظ در عین اینکه با واقعیت های اجتماعی عصر خود پیوند دارد ولی هرگز اشعارش را تا سطح بیانیه های سیاسی تنزل نمی دهد. م.سرشک با وجود تبجیل و تکریم و احترامی که برای فرزندان قایل است هماره بر این نقطه ضعف استاد فروزان فر انگشت گذاشته که ایشان مرز علم و سیاست را خوب نمی شناخت لذا آنها را به هم می آمیخت. م. سرشک از نظر شعری فروزان فر را همپایه ادیب می دانست. ولی از نظر تحقیق همسان زریاب خویی.
ز-تسامح علمی
بعد از فروزان فر بتید از دکتر خانلری –به عنوان نمادآزاد اندیشی نام برد. خانلری به رغم فروزان فر و دیگران سنت و نوآوری را در خود جمع کرده بود. م.سرشک زمانی که خانلری را مثال می زند او را همراه با چهره هایی مانند علی اکبر دهخدا،صادق هدایت،ملک شعرا بهار ،محمد قزوینی،نیما یوشیج مطرح کرد،می ستاید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
بخش اول
داستان کوتاه درادبیات نوین ایران
داستان نویسی نوین ( مدرن ) فارسی ، نوزاد آزادی است ؛ با آزادی تولد یافت وبا آزادی گاه گاهی درجامعه ایرانی رشد وتعالی پیداکرد . درزمان حکومت های خودکامه پیش از انقلاب مشروطیت ، داستان کوتاه وبلند ورمان به معنا وساختار امروزی درایران سابقه نداشت . باتضعیف حکومت استبدادی قاجار ، انقلاب مشروطیت ( 1324-1327 ) درتمام شؤون اجتماعی ایران حرکتی به وجود آورد که موجب تحولات بنیادی در زمینه های گوناگون شد ازجمله ادبیات تخیلی متفاوتی پدید آمد که ازجهات مختلف از ادبیات تخیلی کلاسیک فارسی متمایز بود .
پیش از انقلاب مشروطیت ، انواع گوناگون قصه یعنی اسطوره ، حکایت اخلاقی ، افسانه تمثیلی ، افسانه پریان وسرگذشت ،رایج بودبه عبارت دیگر انواع روایت های خلاقه ای که به استقلال یا به صورت وابسته درمتن های ادبی فارسی گذشته آمده است ومحور آنها برسه خصوصیت عمده ،یعنی برحوادث ناگهانی وخرق عادت وکلی گرایی ومطلق نگری می گردد .
ادبیات داستانی نوین( مدرن ) فارسی تحت تاثیر ترجمه رمان وداستان کوتاه خارجی ( غرب ) کمی پیش وبعد ازانقلاب مشروطیت پاگرفت . وچون با اوضاع واحوال با زندگی طبقه متوسط که نقش مهمی درفراهم آوردن مقدمات انقلاب مشروطیت داشت هماهنگ وهمراه بود . پذیرشی روزافزون ومقبولیتی عام یافت وبه علت آنکه بر خصوصیت روانشناختی افرادتاکید داشت ودر ضمن واقعیت های زندگی روزمره وتلاش انسانی ودرگیرهای اجتماعی وسیاسی را منعکس می کرد ، به عنوان ادبیات داستانی زنده وپویا مقام خودرا به تدریج درمیان عامه خوانندگان ایرانی تثبیت کرد رمان ، به خصوص داستان کوتاه وسیله ای شد برا ی پرداختن به زندگی عامه مردم وچون تصویری عینی وموثر اززندگانی طبقات وگروه های مختلف مردم واوضاع واحوال نابسامان اجتماعی وسیاسی به دست می داد وحامی ضعیفان ومحرومان وافشا کننده ناروایی ها وبی عدالتی ها بود ، انواع گوناگونی یافت .
نویسندگان ایرانی درابتدا شروع به نوشتن رمان کردند . این رمان ها زیر نفوذ سفرنامه های ایرانی وبه خصوص رمان های حادثه ای فرانسوی بود که شاهزادگان قاجار وتحصیل کرده های خارج به فارسی بر گردانده بودند ؛ معروف ترین این رمان ها عبارت بودند از « کنت مونت کریستو » و « سه تفنگدار » اثر الکساندر دوما ( پدر ) « اسرار پاریس ، له میستر دوپاری » نوشته اژن سو و « پل وویرژینی » اثر برنا ردن دوسن پی یر ، این رمان های ترجمه شده همان طور که آریان پور درکتاب « از صبا تانیما » متذکر می شود ، ازلحاظ جنبه های فنی داستان نویسی نقص ها واشکا لات فراوان داشت وبه همین دلیل نتوانست پایه واساسی برا ی داستان نویسی نوین فارسی باشد وبرخلاف اغلب کشورهای دنیا پایه ادبیات داستانی نوین فارسی رانویسندگان داستان کوتاه گذاشتند .
نویسندگانی مثل محمد علی جمالزاده ، صادق هدایت وبزرگ علوی که بانوشتن داستان کوتاه آغاز کردند . البته بعدها رمان هم نوشتند. از این رو ، داستان کوتاه در ادبیات نوین ایران نسبت به رمان ازهمان آغاز ازاهمیت واعتبار بیشتری برخوردار شد وتوانست موقعیت ومنزلت خود را درجامعه بهتر تثبیت کند و خوانندگان بیشتری برای خود فراهم آورد ؛ زیرا اعتبار واقعی داستان کوتاه ، درپیام انسانی ، درطرفداری از له شدگان ومطر ودان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 82
بررسی کارایی بازار سرمایه .... فصل اول – کلیات تحقیق
مقدمه
سرمایه گذاری و مسائل مربوط به آن از دیرباز به عنوان یکی از فاکتورهای مهم اقتصاد کشورها مطرح بوده است . با گسترش روز افزون صنایع در سرتاسر جهان و ایجاد رقابت بین تولید کنندگان در بازار رقابتی و پذیرش ریسک های مختلف ، موضوع سرمایه گذاری بهینه ذهن صاحبان سرمایه را به خود مشغول نموده است . یکی از مهم ترین بحث های سرمایه گذاری ، موضوع بازار سرمایه کارا می باشد . فاما در سال 1965 تعریف ساده ای از بازار کارا بصورت زیر ارائه داد :
کارایی بازار سرمایه در صورتی تحقق می یابد که در تعیین قیمتها در طول زمان مشارکت کنندگان در بازار از اطلاعات موجود به خوبی استغاده کنند یا به نوعی قیمتها منعکس کننده اطلاعات باشد .
فرضیه بازار کارا براین فرض اساسی استوار است که قیمت اوراق بهادار در رقابت کامل و از طرق بکارگیری عرضه و تقاضا در بازار تعیین شده و انعکاس دهندة تمامی اطلاعات می باشد . به عبارتی اطلاعات هسته مرکزی فرضیه را تشکبل می دهد و میزان کمی و کیفی اطلاعات و همچنین زمان انتشار آن قوت و ضعف کارایی بازار را نشان می دهد . لذا بازاری قابل اعتماد است که قیمت اوراق بهادار آن بر اساس اطلاعات صحیح و در دسترس همگان ارزشگذاری شود و به بیان دیگر قیمت سهام تمام اطلاعات را انعکاس می دهد .
تحقیق حاضر سعی دارد شکل ضعیف کارایی بازار سرمایه را در ایران با تأکید بر بورس اوراق بهادار مشهد آزمون نمایدودرکنارأن مسائلی پیرامون بورس اوراق بهادار ازجمله تاریخچه وعملکردچندین ساله و مشکلات
بررسی کارایی بازار سرمایه .... فصل اول – کلیات تحقیق
حاکم بر آن را بازگو کند .
تعریف موضوع
بورس اوراق بهادار محل جا به جایی سرمایه است و این جا به جایی و انتقال سرمایه از طریق خرید و فروش سهام صورت می گیرد .آنچه مسلم است اینست که شرکت کنندگان در معاملات این بازار به اطلاعات شفاف، کافی و به موقع نیاز دارند و اینجاست که نقش سازمان بورس اوراق بهادار مشخص می گردد . یعنی اینکه آیا سازمان بورس زمینه ای مناسب برای سرمایه گذاران در راستای کسب اطلاعات فوق فراهم کرده است یا اینکه گروهی به واسطه داشتن اطلاعات بیشتر از سرمایه گذاری در بورس سود غیر متعارف به دست می آورند . یکی از راههای ارزیابی بورس اوراق بهادار در این خصوص بررسی کارایی آن می باشد . هر چه بورس اوراق بهادار از درجه کارایی بالاتری برخوردار باشد به همان نسبت میزان انتقال سرمایه به صورت غیر متعارف و کسب سود غیر معقول در آن کمتر رخ خواهد داد .
نوع کارایی بازار که در این تحقیق و برای منظور اشاره شده مد نظر می باشد ، کارایی اطلاعاتی است . این نوع کارایی دارای سه سطح ضعیف،نیمه قوی، و قوی بوده که معیار و نقطه تفکیک سطوح سه گانه ، میزان ونوع اطلاعاتی است که تعیین کننده قیمت سهام می باشد . اگر اطلاعات گذشته در قیمت سهام انعکاس یابد یا به عبارت دیگر اگر اطلاعات تاریخی تعیین کننده قیمت سهام باشد چنین اطلاق می شود که بازار از کارایی از سطح ضعیف برخوردار است . اگر قیمت سهام علاوه براطلاعات تاریخی منعکس کننده اطلاعات جاری نیز
بررسی کارایی بازار سرمایه .... فصل اول – کلیات تحقیق
باشد در این صورت شاهد کارایی در سطح نیمه قوی خواهیم بود و در نهایت اگر قیمت ها متأثر از تمامی اطلاعات اعم از اطلاعات تاریخی ، جاری و محرمانه باشد در این صورت ، بازار سرمایه از سطح قوی کارایی اطلاعاتی برخوردار خواهد بود . سطوح سه گانه کارایی دارای روابط منطقی با یکدیگر هستند که در فصل دوم به تفصیل در مورد آن بحث خواهد شد .
فرضیات تحقیق :
در این تحقیق با توجه به این که به کارایی بازار سرمایه در سطح ضعیف آن می پردازد فرضیات به صورت زیر طراحی شده است :
فرضیه اصلی : بازار سرمایه در بورس اوراق بهادار مشهد از لحاظ اطلاعاتی در سطح ضعیف کارایی می باشد .
فرضیه فرعی : تغییرات پی در پی لگاریتم طبیعی قیمت سهام در بورس اوراق بهادار مستقل از یکدیگر می باشد .
این فرضیه از آنجا ناشی می شود که کارایی در سطح ضعیف بیانگر این مطلب است که قیمت سهام منعکس کننده اطلاعات تاریخی می باشد . بنابراین اطلاعاتی که در حال حاضر وجود دارد نمی تواند مبنا و معیاری برای بعیین قیمت سهام در زمان آینده باشد .
به عبارت دیگر با توجه به اطلاعات فوق قیمت سهام قابل پیش بینی نیست لذا تغییرات پی در پی قیمتها ارتباطی با هم ندارند (در فصل دو و سه به تفصیل بیان می شوند). البته برای آزمون فرضیه فرعی از یک فرضیه دیگر به منظور تعیین روش قابل استفاده برای آزمون فوق استفاده می شود که به شرح زیر می باشد :
بررسی کارایی بازار سرمایه .... فصل اول – کلیات تحقیق
تغییرات پی در پی لگاریتم طبیعی قیمت سهام دارای توزیع نرمال می باشد .
اگر فرضیه فوق ثابت شود می توانیم برای آزمون فرضیه فرعی از روشهای آماری پارامتری استفاده نمائیم در غیر این صورت فقط روشهای نا پارامتری برای تست فرضیه فرعی کاربرد خواهد داشت .
استفاده کنندگان از تحقیق
استفاده کنندگان از تحقیق شامل موارد زیر می باشند :
سرمایه گذاران بالفعل و بالقوه در سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس
سازمان بورس اوراق بعادار
شرکتهای پذیرفته شده در بورس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
بررسی دیدگاه معلمان کلاس اول ابتدایی در مورد کتب بخوانیم وبنویسیم :
پیشگفتار :
تعلیم و تر بیت،بدون استفاده از زبان غیر ممکن است. زبان تنها وسیله مؤثر در فرآیند آموزش و پرورش است. بدون زبان ،ارتباطی بین افراد جامعه بر قرار نمی شود و بدون ارتباط ،آموزش و پرورش،صورت نمی پذیرد و بدون آموزش وپرورش ،انتقال میراث فرهنگی و تمدن بشر به نسل های بعد امکان پذیر نمی گردد .در برنامه های رسمی آموزشی نیز زبان آموزی جایگاه مهمی دارد و در نظام آموزشی ایران ،به صورت مشخص از طریق درس فارسی به امر زبان آموزی دانش آموزان پرداخته می شود.دانش آموزان از طریق زبان آموزی،علاوه بر ترکیب و جابجایی کلمات ،بر انبوه بی کرانی از مفاهیم و تصورات،اندیشه ها،احساس ها و تصاویر هنری ،منطق و فلسفه زبان احاطه می یابند.در پایه اول ابتدایی ،درس فارسی بخوانیم و بنویسیم از نظر آموزش مهارتهای زبانی و ایجاد انگیزه و علاقه به فراگیری سایر دروس ،برای نظام آموزشی جنبه محوری دارد (رضائی،1380،ص 32).طی سالهای اخیر،بر حسب ضرورت، تحولی اساسی در برنامه درس فارسی پایه اول به وجود آمده است ،که نتیجه آن تألیف کتب بخوانیم و بنویسیم می باشد و از سال تحصیلی 83-82 در پایه اول کلیه مدارس کشور تدریس گردید .با توجه به اهمیت موضوع و ویژگیهایی که این کتب باید دارا باشند،در این تحقیق سعی شد دیدگاه معلمان پایه اول شهرستان شهرضا نسبت به کتابهای بخوانیم و بنویسیم مورد بررسی قرار گیرد.
هشت ویژگی کتب بخوانیم و بنویسیم در این تحقیق بعنوان متغیر در نظر گرفته شدو دیدگاه معلمان نسبت به این ویژگیها مورد بررسی قرار گرفت. مؤلفه های مربوطه عبارتند از :توجه به مهارت های چهارگانه زبان آموزی،میزان استفاده از رویکردها، میزان استفاده از روشهای تدریس،تناسب روش های تدریس با توانایی معلمان و… توجه ساختار و محتوا به پرورش توانایی های ذهنی و،ارتباط منطقی ساختار و محتوا توجه به نکات زبانی و مفاهیم ،تناسب ارزشیابی پیشرفت تحصیلی با شرایط.جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه پژوهشگر ساخته استفاده شد ،که سؤالات آن از نوع بسته پاسخ می باشد.جامعه آماری پژوهش ،معلمان پایه اول ابتدایی شهرستان شهرضا در سال تحصیلی 83-82 می باشدکه تعداد آنها 114 نفر است. جهت جمع آوری داده های مربوط به پر سشنامه از کلیه معلمان استفاده گردید و پرسشنامه بین تمامی آنها توزیع گردید . به عبارت دیگر جامعه آماری و نمونه آماری یکسان می باشد. در این تحقیق ،از روش توصیفی از نوع تحقیق موردی و زمینه ای استفاده شد .اطلاعات و داده های حاصل از اجرای پرسشنامه با استفاده از روشهای آماری توصیفی (فراوانی ،درصد فراوانی،جداول ،نمودار ،میانگین ، انحراف معیار و ضریب همبستگی ماتریسی)مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج تحقیق تحقیق نشان داد میانگین نمرات تمامی سؤالات مربوط به ویژگی های مربوط به کتب جدید التألیف در مقایسه با نمره ملاک بزرگتر می باشد. بیشترین میانگین پاسخ ها از نظرمعلمی مربوط به ویژگی «میزان استفاده از روش های آموزش تلفیقی،خلاق،همیاری،فعال وارتباطی»و کمترین آن مربوط به ویژگی «انسجام،هماهنگی و ارتباط منطقی ساختار و محتوا و تناسب آن با سن دانش آموزان»می باشد
نتایج نشان داد بین دیدگاه معلمین از نظر جنس تفاوت وجود دارد به عبارت دیگر معلمین زن ویژگیهای کتب بخوانیم و بنویسیم را بهتـــــر ارزیابی کردهاند . از نظر تحصیـــــلات و سابقه خدمت تفاوتی بین دیدگاه معلمان مشاهده نگردید.
مقدمه
زبان فارسی کلید فهم متون گوناگون ایرانی و ابزار مهم برقراری ارتباط با دیگر ایرانیان است .هر ایرانی با هر گویش محلی و منطقه ای خاص ،از طریق زبان فارسی برای حفظ هویت و ملیت خود می کوشد .قرنهاست برای همه ایرانیان ،از هر قوم و قبیله ای ،مسلم شده است که برای موفقیت در امور زندگی باید ،ضمن پاسداری واحترام به زبان مادری ،برای یادگیری و تسلط بر زبان فارسی کوشید.نظام آموزشی کشور نیز مسؤولیت بسیار سنگینی برای تحقق این خواسته بر حق دارد.برنامه درسی زبان آموزی در میان برنامه درسی دیگر دوره ابتدایی از اهمیت به سزایی برخوردار است ،زیرا نه تنها در تحکیم و تثبیت روابط اجتماعی مؤثر است ،بلکه یادگیری سایر مواد درسی را تسهیل میکند و تعمیق می بخشد (قاسم پور،1381)بر این اساس و با توجه به ضرورتهای فرهنگی ،اجتماعی ،دینی و آموزشی ،برنامه درسی کتاب فارسی اول ابتدایی مصوب 1348 وزارت آموزش و پرورش در فرایندی علمی ومنطقی مورد بازنگری قرار گرفت که حاصل آن ،تألیف کتابهای بخوانیم و بنویسیم برای پایه اول ابتدایی می باشد.این کتابها از سال تحصیلی 82-81 به صورت رسمی در اکثر نقاط ایران(از جمله شهرستان شهرضا)تدریس گردید.این کتب بر اساس سعی و اهتمام خاصی با استفاده از نظرات روان شناسی به رشته تحریر در آمده ،اما قضاوت با معلمان مجری می باشد .از آنجا که نظرات معلمان مجری این کتاب می تواند راهگشای برنامه نویسان درسی باشد ،این تحقیق با بررسی تحقق هدفها ،رویکردها ،روشها ،محتوا و ساختار این کتابها با استفاده از دیدگاههای معلمان پایه اول سعی دارد به امر کمک نماید.
بیان مسئله
برنامه های درسی، اسناد رسمی نظامهای آموزشی هستند که نقشه عملیات مورد نظر برای تحقق آرمانهای آموزش و پرورش در آنها روشن گردیده است .با توجه به این جایگاه می توان با تحلیل و ارزشیابی برنامه های درسی و خصوصاً استفاده از دیدگاههای معلمان به تصویری نسبتاً روشن از میزان کارآمدی آن نظام دست یافت .همین امر موجب شده است نظامهای آموزشی عملاً ظرفیت قابل توجهی از امکانات خود را صرف تدوین و کارآمد کردن برنامه های درسی سازند تا بتوانند با اجرای آنها هدفهای آموزشی را تحقق بخشند .
در پایه اول ابتدایی ،درس فارسی از نظر آموزش مهارتهای زبانی و ایجاد انگیزه و علاقه به فراگیری سایر دروس برای نظام آموزشی اهمیت دارد .به همین دلیل طراحی و اجرای یک برنامه مؤثر زبان آموزی در پایه اول ابتدایی مستلزم اعمال ظرافت و دقت خاصی است و می توان با استفاده از فرایند ارزشیابی و استفاده از نظرات معلمان مجری تا حد زیادی از این امر اطمینان حاصل کرد.بر این اساس در این تحقیق سعی گردید کتب بخوانیم و بنویسیم را که با استفاده از رویکردهای تحلیلی و کلی و با الهام از مبانی روان شناختی زبان آموزی (مکتب گشتالت) در پایه اول تألیف گردیده از دیدگاه معلمان مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به اهمیت موضوع سؤال اساسی این است که آیا معلمان مجری توانسته اند به اهداف و اصول مؤلفین برسند ؟نظرات و دیدگاههای آنان نسبت به این کتب چیست؟
براساس نتایج تحقیق (رضائی،1379)با عنوان نگاهی به نتایج ارزشیابی برنامه درسی جدید فارسی اول ابتدایی 41/83 درصد دانش آموزان بیش از 60 درصد به اهداف حیطه دانشی و 28/90 درصد آنها بیش از 60 درصد به اهداف حیطه نگرشی رسیده اند .نتایج تحقیق (رهبری نژاد،1380)با عنوان نظری به نتایج ارزشیابی برنامه درسی جدید فارسی ،79 درصد از آموزگاران مجری طرح دستیابی دانش آموزان به مهارت دقت و تمرکز در سخن گفتن را که یکی از هدفهای اصلی برنامه می باشد را در حد مطلوب ذکر کرده اند،همچنین83 درصد از آموزگاران عنوان نموده اند زمان در اختیار و حجم کتابها مانع از انجام درست و کامل فعالیتهای آموزشی می گردد.بنابراین تحول اساسی که از سال تحصیلی 80-79 در برنامه درسی کتاب فارسی پایه اول و با تألیف کتابهای بخوانیم و بنویسیم به وجود آمده است ،محقق را بر آن داشت که با استفاده از دیدگاههای معلمان ،ویژگیهای بارز این کتاب را از جنبه های :تحقق هدفها و رویکردها ،محتوای کتابها ،روشهای تدریس،روشهای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ،مناسب بودن روند آموزش خط و دشواری های اجرایی مورد بررسی قرار دهد و به این سؤال پاسخ گوید که برنامه ریزان آموزشی به چه میزان به اهداف مورد نظر خود دست یافتهاند ؟لازم به توضیح است هر یک از این جنبــــهها به عنوان یک متــــغیر در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت.
سؤالهای پژوهش
سؤالهای پژوهش بر اساس اهداف،اصول ،رویکردها ،روشها و به طور کلی مهارتهای زبانی مورد نظر برنامه ریزان کتابهای بخوانیم و بنویسیم تنظیم شده است .
به نظر معلمان پایه اول،کتابهای بخوانیم و بنویسیم به چه میزان:
1-به مهارتهای چهار گانه زبان آموزی توجه دارد؟
2-موجب استفاده از رویکردهای عمومی تلفیقی ،اکتشافی و فعالیت محور می شود؟
3-می توان از روشهای آموزش تلفیقی مفاهیم ،روشهای خلاق،روشهای همیاری و کارگاهی ،روشهای فعال و روشهای ارتباطی و تعاملی استفاده کرد؟
4-روشهای تدریس پیشنهادی با توانایی معلمان و دانش آموزان و با محتوای کتابها ،شرایط و امکانات و جدول ساعات هفتگی تناسب دارد؟
5-ساختارو محتوای کتابها به پرورش توانایی های ذهنی ،رشد خلاقیت،مهارت تفکر ،مفاهیم بین رشته ای،نیازهای روحی،روانی و عاطفی ،جنبه های ذهنی و هنری و تغییر شیوه خط فعلی به سوی تحریری توجه دارد؟
6-از نظر ساختار و محتوا دارای انسجام ،هماهنگی ،ارتباط منطقی و متناسب با سن دانش آموزان است؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 61
فصل اول: کار آفرینی چیست؟
کارآفرینی عبارت است از فرایند خلق چیزی جدید و پذیرش مخاطرات و سود حاصل از آن است.
به عبارت دیگر، کارآفرینی فرایند خلق چیزی جدید و باارزش است که بااختصاص زمان و تلاش لازم و درنظر گرفتن ریسک های مالی، روانی واجتماعی و رسیدن به رضایت فردی و مالی و استقلال به ثمر می رسد.
این تعریف دارای چهار جنبه اساسی است:
1 - کارآفرینی مستلزم فرایند خلق است. خلق هرچیز ارزشمند و جدید. این خلق باید برای کارآفرین و مخاطبی که این خلق برای او انجام شده است ارزش داشته باشد؛
2 - کارآفرینی مستلزم وقف زمان و تلاش کافی است؛
3 - درنظر گرفتن ریسک های اجتناب ناپذیر لازمه کارآفرینی است؛
4 - در کارآفرینی، رضایت شخصی از استقلال کاری به وجود می آید.
در تعاریف مربوط به کارآفرینی جنبه های مشترکی در همه تعاریف وجود دارد: ریسکپذیری، خلاقیت، استقلال و پاداش.
کارآفرین کیست؟
- کارآفرین کسی است که فرصتی را کشف و برای پیگیری و تحقق آن، سازمان مناسبی را ایجاد می کند.
- کارآفرین کسی است که عمدتاً به منظور کسب سود و رشد، کسب و کاری را تاسیس و اداره می کند که مشخصات اصلی آن نوآوری و مدیریت استراتژیک است.
- کارآفرین کسی است که سیاستگذاری کسبوکار با اوست و به حساب خود ریسک مالی آن را به عهده می گیرد.
- کارآفرین کسی است که موسسه اقتصادی، خصوصاً کسب و کاری را که معمولاً مستلزم ابتکار و ریسک قابل توجهی باشد سازماندهی و اداره می کند.
وجوه مشترک کارآفرینان
ریسک پذیری (ریسک های متوسط و حساب شده)؛ نیاز به توفیق؛ نوآوری، خلاقیت، ایده سازی؛ اعتماد به نفس؛ پشتکار زیاد؛ آرمان گرایی؛ پیشقدم بودن؛ فرصت گرا بودن (بیشتر در جستجوی فرصتها هستند تا تهدیدات)؛ نتیجه گرا بودن؛ اهل کار و عمل بودن؛ آینده گرایی.
صفات اشخاص کارآفرین
کارآفرینان اعتدال در میزان خطر را ترجیح می دهند.
فعالیتهای بامیزان خطر معتدل، آنهایی هستند که مهارت و کوشش شخص نقش اصلی را ایفـا می کند. ممکن است شرایط مساعد هم در آن نقشی داشته باشد، اما تاثیر آن به وسیله مهارت و کوشش شخصی به حداقل رسیده تا نتیجه کار جزء مسئولیتهای خود شخص باشد.
کارآفرینان از خطر استقبال می کنند، در صورتی که خطر محاسبه شده باشد.
به عبارت دیگر، آنها مسئولیت فعالیتهایی را که در آنها هیچ امکان موفقیتی وجود نداشته باشد و یا یک خودکشی مالی باشد را به عهده نمی گیرند. کارآفرینان برای قبول خطر باید جرئت داشته باشند و بدین وسیله سرنوشت خود را رقم مــی زنند. اما در شرایط نامطمئن تمام جوانب را برای حل مشکلات در نظر گرفته و بنابر تناسبشان، آنها را طبقه بندی می کنند. کارآفرینــان مسئولیت شخصی را قبول مـــی کنند.
یکی از انگیزه های اصلی برای دنبال کردن آینده، کارآفرینی است. او ترجیح می دهد که خودش تصمیم بگیرد و در جریان آن، تمام کوشش، دانش، مهارت و سرمایه خود را نیز به کار می گیرد. اگر شکست بخورد، فقـط مـیتواند خود را مقصر بداند و اگر موفق بشود، فقط صلاحیت کارآفرینی خود را تایید کرده است.
کارآفرینان اعتماد به نفس دارند.
کارآفرینان به خاطر اعتماد به نفس خود، شهرت دارند. آنها براین باورند که می توانند انتظاراتی که از آنها هست برآورده کنند. به عبارت دیگر، آنها امکان موفقیت خود را بیش از آن چیزی که هست، در نظر می گیرند.
ظاهراً کارآفرینان واقعی به خاطراعتمادبه نفس بالایی که در خود می بینند و برای دیگران
غیرقابل لمس است، موفق می شوند.
کارآفرینان به دنبال بازتاب عملکرد خود هستند:
کارآفرینان به خاطر آگاهی از وضعیت موجود به دنبال بازتاب عملکرد خود چه خوب، چه بد، هستند. بدون داشتن این اطلاعات ادامه کار برای آنها خیلی مشکل است.
کارآفرینان در هر کاری که انجام می دهند، هدفگرا هستند.
بدین ترتیب که آنها همیشه به فکر اهداف طولانی مدت خود بوده و کارهایی که امروز انجام می دهند، در راستای اهداف آینده شان است. آنها همیشه چیزی را مورد هدف قرار داده و اهداف آنها معمولاً عادی نیستند. به همین خاطر دیگران آنها را بلندپرواز می نامند.
کارآفرینان، همیشه به دنبال مبارزه بوده و احساس اکتساب را دوست دارند. بنابراین استانداردهای بالایی را برای کار خود در نظر می گیرند.
آنها محصولاتی با کیفیت بالا تولید و براساس مرغوبیت و راندمان رقابت می کنند. آنها از مواجه شدن با رقابت ترسی ندارند و در حقیقت از رقابت لذت می برند.
کارآفرینان نوآور هستند و همواره در مقابله با موقعیتها از راهها و روشهای جدید استفاده مــی کنند. آنها از توانایی خود در خلاقیت لذت می برند. از تصورات و ابتکارات شخصی خود برای یافتن راههای جدید و کنار هم گذاشتن چیزها استفاده می کنند. آنها پر از پرسش هستند.
کارآفرینـان خستگی را زیاد احساس نمــــی کنند. در برابر مشکلات به دنبال راه حل گشته و سریعاً برای حل آنها اقدام می کنند. آنها می دانند با کار موثر، به اهداف خود خواهند رسید.
وظایف کارآفرین
هشت وظیفه برای کارآفرین وجود دارد:
1 - از موقعیتهای محیط آگاه می شود؛
2 - برای استفاده از این موقعیتها خود را به خطر می اندازد؛
3 - برای کار سرمایه گذاری می کند؛
4 - نوآوریها را معرفی می کند؛
5 - کار و تولید را نظم می بخشد؛
6 - تصمیم می گیرد؛
7 - برای آینده برنامه ریزی می کند؛
8 - محصولات خود را با سود می فروشد.
سه انگیزه مهم کارآفرینی: سه انگیزه اولیه باعث می شود که افراد، کارآفرین شوند: نیاز به پیشرفت؛
علاقه به آزادی و استقلال؛
احتیاج به رضایت شغلی.
سرچشمه کارآفرینی
کارآفرینان از کجا می آیند؟ اشخاص چگونه کارآفرین می شوند؟ آیا کارآفرینان زاده شده یا ساخته می شوند؟
زمانی بود که تصور می شد کارآفرینان به جای ساخته شدن، متولد می شوند. صفات آنها به قدری نادر بودند که در هر جایی یافت نمــی شدند.
امروزه، شواهد کافی وجود دارد که نشان دهد صفات کارآفرینی را می توان با آموزش، پرورش داد.